گفتمان قرآنی و تولید فرهنگ در مکتب امام کاظم(ع)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
گفتمان قرآنی و تولید فرهنگ در مکتب امام کاظم(ع)

پیشوای هفتم مسلمانان، به نام موسی و لقب کاظم در سال ۱۲۸ هجری در مدینه متولد شدند. پدرشان امام صادق(ع) و مادرشان حمیده نام داشت. امام موسی کاظم(ع) با منصور دوانیقی، مهدی و... عباسی معاصر بودند. براساس مستندات و تخمین‌ها می‌توان بیان کرد که امام موسی کاظم(ع) در ۲۰ ذی‌الحجه متولد شده‌اند.


پیشوای هفتم شیعیان، حضرت موسی بن جعفر(ع)، همانند دیگر امامان معصوم(ع) برای احیای فرهنگ اسلام و گسترش ارزش‌های الهی در طول امامت ۳۵ ساله خود که با چهار تن از خلفای ستمگر عباسی(منصور، مهدی، هادی و هارون الرشید) هم زمان بود، تمام مشکلات و سختی‌ها را به جان خرید و به فرهنگ صبر و مقاومت در راه اسلام معنای حقیقی بخشید.


آن حضرت تمام توانایی‌های خود را در این زمینه به کار گرفت و صلابت و استواری در راه دفاع از فضیلت‌ها و مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی را به معنای تام کلمه مجسم ساخت. در زیارت آن امام می‌خوانیم: «اَشْهَدُ اَنَّکَ... صَبَرْتَ عَلَی الاْذَی فی جَنْبِ اللّهِ وَجاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ؛ شهادت می دهم که تو [ای امام هفتم] بر تمام آزارها در راه خدا صبر کردی و در راه خدا آن گونه که سزاوارش بود کوشیدی».


از فرصت مناسبت میلاد مبارک امام موسی کاظم(ع) استفاده کرده و در این نوشتار قطره‌ای از دریای سبک زندگی این امام همام را از نظر می‌گذرانیم.


گفتمان قرآنی و تولید فرهنگ


در فضای فکری و فرهنگی پس از شهادت امام صادق(ع) و ایجاد فرقه‌های مختلف، اهمیت کانونی و نقش‌آفرین آموزه‌های قرآن کریم به عنوان وجه مشترک اعتقادی، سیاسی و فرهنگی، میان جامعه مسلمان به خوبی می‌درخشید. امام کاظم(ع) با درایت ویژه، به این امر توجه خاص داشتند و در سایه سار تحقق فرهنگ قرآنی، بر جامعه شیعه مدیریت و رهبری کردند. تلاش آن حضرت در تأکید بر قرآن به عنوان نمونه مهم گفتمان رایج و مورد پذیرش همه گروه‌ها، می‌توانست زمینه را برای هدایت و جلوگیری از هرگونه توسعه انحراف عقیدتی و کلامی فراهم سازد. منابع حدیثی تاریخی برجای مانده در این زمینه، به موارد متعددی از اهتمام جامعه به قرآن از سوی امام کاظم(ع) و عامل بودن خود حضرت، اشاره کرده‌اند. مرحوم شیخ مفید می‌گوید: مردم از امام موسی بن جعفر(ع) فراوان روایت کرده‌اند. او فقیه‌ترین مردم عصر و حافظ‌ترین مردم نسبت به قرآن و زیبا آوازترین مردم نسبت به قرائت قرآن بود. او با حزن و اندوه قرآن تلاوت می‌کرد و شنوندگان از آوای قرآن او به گریه می‌افتادند. مردم مدینه او را «زین‌المتهجدین» می‌نامیدند.


توجه امام کاظم‌(ع) فقط به بعد فردی و اهمیت جایگاه قرآن محدود نبود. ایشان همگام با این نوع توصیه‌ها، به تبیین و تفسیر آیات پرداختند و به گونه‌های مختلف، در جنبه‌های تفسیری آیات در جهت آگاهی‌دهی و توسعه فهم جامعه مسلمانان از آیات قرآن و ایجاد فضای مناسب برای تربیت فردی و اجتماعی افراد در جهت فرهنگ‌سازی و ترویج مفهوم حدیث ثقلین، در همتایی اهل بیت‌(ع) و قرآن کوشیدند. ایشان چارچوب رفتاری مناسب را که از ارکان تولید فرهنگ جامعه است، در سایه ارتباط با قرآن و درک و فهم عمیق آن میسر می‌دانستند. امام در ذیل توصیه به یکی از اصحاب خاص خویش به نام هشام بن حکم، درباره اهمیت عقل و به کارگیری این ابزار مهم در جهت دسترسی به فرهنگ درست دینی برای همه افراد جامعه، نکات بسیار سودمندی را از قرآن کریم یادآور شدند.


نخبه‌پروری در مکتب امام کاظم(ع)


امام باقر و امام صادق(ع)، خدمات فراوانی به اسلام کردند و توانستند از نظر کمیت، اسلام ناب و شیعه‌گری را گسترش فراوانی دهند، به طوری که تشیع، به مذهب جعفری مشهور شد، ولی امام کاظم(ع)کیفیت خاصی به شیعه و فرهنگ آن بخشیدند؛ لذا ایشان مانند امام حسین(ع) که باعث زنده شدن دین و تشیع شدند، باعث احیای تشیع گردیدند.


حضرت امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) توانستند تشیع را از نظر اجتماعی ریشه‌دار کنند؛ اما تشیع مکتبی و به طور کلی فرهنگ تشیع، مرهون زحمات امام باقر و مخصوصاً امام صادق(ع) است. ریشه‌دار شدن فرهنگ تشیع و نخبه‌پروری و ثبات علمی آن، مرهون تلاش و مجاهدت امام کاظم(ع) است. به بیان دیگر، امام حسین(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، درختی به نام شجره طیبه تشیع را میوه دار کردند و میوه‌های عالی این شجره طیبه، نخبه‌هایی بودند که از سوی امام موسی بن جعفر(ع) به بار نشستند و منشأ خدمات فراوانی به فرهنگ تشیع شدند.


حلم و بردباری


حلم و بردباری از ویژگی‌های مهمی است که مردان موفق و بزرگ به ویژه رهبران راستین که بنا به وظیفه الهی، بیشترین برخورد و معاشرت را با مردم داشتند، از آن برخوردار بودند. امام هفتم که به خاطر همین ویژگی «کاظم» لقب گرفت، علم را با حلم آراسته بود، در برابر ناملایمات روزگار بردبار بود، با دشمنان و بداندیشان با نرمی رفتار می‌کرد و با این شیوه به تربیت آنان می‌پرداخت.


مردی از تبار عمر بن خطاب در مدینه نسبت به علی بن ابی طالب(ع) سخت کینه می‌ورزید، به آن حضرت ناسزا می‌گفت و بدین‌سان خاطر امام هفتم را می‌آزرد. اصحاب و یاران موسی بن‌جعفر(ع)، از آن حضرت خواستند اجازه دهد تا او را از پای درآورند، اما امام آنان را از این اقدام برحذر داشت. یک روز که آن شخص در مزرعه‌اش مشغول کار بود، امام موسی بن جعفر بر مرکب خویش سوار و راهی مزرعه او شد، آن مرد با دیدن امام موسی بن جعفر(ع) برآشفت و فریاد زد که چرا با مرکب خود دست‌رنج مرا لگد مال می‌کنی؟ امام در حالی که خنده بر لب داشت به راه خود ادامه داد تا به او رسید، از مرکب پیاده شد، در کنار او نشست و با سخنان شیرین با او به گفت‌و‌گو پرداخت و از وی پرسید: چه مقدار برای زراعت خویش خرج کرده‌ای؟ گفت: صد دینار. فرمود: چقدر امید برداشت داری؟ گفت: من علم غیب ندارم. امام فرمود: می‌پرسم چقدر امیدواری؟ آن مرد گفت: ۲۰۰ دینار . امام بی‌درنگ مبلغ ۳۰۰ دینار به او عطا کرد. آن شخص با دیدن رفتار بزرگوارانه امام در حالی که عرق شرم وجودش را فرا گرفته بود از جای برخاست و پیشانی امام را بوسید و از وی عذر خواهی کرد.


آن شخص هنگام نماز پیش از دیگران در مسجد حاضر شد و با دیدن چهره نورانی موسی بن جعفر(ع) در حضور انبوه حاضران در مسجد چنین گفت: «خداوند داناتر است که رسالت خویش را کجا نهد». امام خطاب به اصحاب خود فرمود: «کدامیک از این دو شیوه بهتر است؛ آنچه شما تصمیم داشتید یا آنچه من انجام دادم؟».


لقب «کاظم» برای حضرت گویای همین خصلت و شهرت ایشان به فرو خوردن خشم و غضب است. ابن حجر عسقلانی،‌ دانشمند و محدث اهل سنت می‌نویسد: «موسی کاظم، وارث علوم پدر و دارای فضل و کمال او بود. در پرتو گذشت وبردباری فوق العاده‌ای که در رفتار با مردم نادان از خود نشان داد، کاظم لقب یافت...».


سخاوت و بخشش


آن گونه که اشاره شد، آن حضرت بخشنده‌ترین مردم زمان خویش بود. در منابع شیعه و اهل سنت آمده است که هرگاه از کسی بدی و ناخوشایندی به آن حضرت می‌رسید، با ارسال هدایایی پاسخ می داد و این اوج بخشندگی و سخاوت است. مبلغ اعطایی آن حضرت به اندازه‌ای بود که نیازمند را بی‌نیاز می‌کرد. محمد بن عبد الله بکری می‌گوید: فشار اقتصادی و معیشتی باعث شد که در اندیشه گرفتن وام بیافتم، بدین منظور راهی مدینه شدم، در آن دیار نزد موسی بن جعفر(ع) که در مزرعه‌ای نزدیک کوه احد مشغول کار و تلاش بود رفتم، آن حضرت از حالم جویا شد، من هدف از سفرم را بازگو کردم، امام موسی بن جعفر(ع) کیسه‌ای که در آن مبلغ ۳۰۰ دینار بود به من داد و من از همان جا به دیار خود باز گشتم.


آن امام مهربان با این گونه رفتارها علاوه بر آن که گرد غم از چهره درماندگان می‌زداید و به آنان امید زندگی می‌بخشد، به پیروان راستین و رهبران جامعه می‌آموزد که با تک تک افراد جامعه ارتباط نزدیک و مستقیم داشته باشند و در پیشامدهای ناگوار آنان را دریابند.

 

 
خوانده شده 1250 مرتبه

احادیث