امام حسن (علیه السلام) امام دوم شیعیان، چهره تابناک و ماندگار فرهنگ و تمدن اسلامی است، که نه تنها برای جامعه اسلامی، بلکه حُسن سیرت و منش والای او برای مخالفان و غیر هم کیشان نیز شناخته شده است، عشق و علاقه غیر قابل توصیف پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به این دوردانه عالم گیتی، به خوبی گواه و شاهد بر جایگاه و منزلت و بزرگی فرزند زهرا(سلام الله علیها) دارد،[1] بی شک صحبت کردن و قلم زدن در خصوص ویژگی های ممتاز این امام همام نیازمند طهارت و پاکی خاصی است که نگارنده فاقد آن است، ولی با وجود کاستی ها و عدم صلاحیت در این خصوص از آستان کبریایی حضرت حق استمداد می طلبیم تا اینکه شبنمی از دریای فضایل و کمالات قرآنی و اخلاقی ایشان را مورد بازخوانی قرار دهیم.
سلوک و منش قرآنی امام حسن(علیه السلام)
کسی که خواهان قرار گرفتن در جاده سعادت و وارد شدن در حیات طیبه الهی و قرآنی است، بهترین و یگانه دستور العمل دست یابی به این امر مهم برای او، تبعیت و پیروی کردن از سبک زندگی امامان همامی همچون امام حسن(علیه السلام) است، خورشید هدایتی که پیروی از او ضامن سعادت و سلامت در جامعه انسانی است. کسی که وجود پاک و نورانی او بهترین دلیل و راهنما برای عبور از تاریکی های هولناک دنیای خاکی است.
جلوه های اعجاب آمیز رفتار قرآنی در زندگی امام حسن(ع)
ارتباط قرآنی با خدای متعال
در فرهنگ، منش و سبک زندگی امام حسن(علیه السلام) اولین و مهمترین موضوع و مسأله ای که در زندگی باید مورد توجه و اهتمام جدی قرار داشته باشد، ارتباط صحیح و قرآنی با خدای متعال است، نوع تعامل و ارتباط برخی افراد با خدای متعال آنچنان ساده اندیشانه و غیر اصولی است که گویی ارتباط توهمی با خدای خود بر قرار کرده اند، در این ارتباط ضعیف و غیر ضابطه مند حقیقیت عبودیت و بندگی حق تعالی آن چنان که شایسته است در زندگی مراعات نمی شود، این در حالی است که مبنا و فلسفه خلقت در منطق قرآن عبودیت و بندگی حق تعالی معرفی شده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛[2] و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند». عبودیت و بندگی امام حسن(علیه السلام) از جنس «ذکر کثیر» بود، امام حسن(علیه السلام) کسی بود که آیات الهی را در زندگی خود به طور تمام و کمال عینیت بخشیده بود: «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثیراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ؛[3] و پروردگارت را بسیار یاد کن، و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبیح گوى».
محققان و سیره نویسان در خصوص شیوه بندگی امام حسن(علیه السلام) این چنین بیان داشته اند که ایشان همواره همانند پدر بزرگوارشان به یاد خدا بودند، حتی در موقع روبرو شدن با مردم و سخن گفتن با آنها، مورخان نوشته اند: در هیچ حالی کسی او را ملاقات نکرد مگر آنکه می دید حضرت مشغول ذکر با خداوند است». [4]
امام حسن(علیه السلام) نه تنها در بُعد کمیّت بلکه در کیفیت نیز ارتباط اعجاب آمیزی با خدای متعال بر قرار کرده بود، ارتباط اعجاب آمیزی که پیام تجدید نظر در نوع بندگی به همه مسلمانان دارد: ابن شهر آشوب در این خصوص این چنین نقل کرده است: «وقتی امام حسن(علیه السلام) اراده می کرد که وضو بگیرد، دست و پا و بدنش از خوف الهی می لرزید، رنگش زرد می شد.[5] این شیوه و حالت امام حسن(علیه السلام) در حین بندگی و ذکر الهی نیز به نوعی عینیّت بخشیدن به این آیه قرآن است که باری تعالی می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ؛[6]جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که هنگامی که ذکر خدا شود، دل های آنان می ترسد».
در روابط اجتماعی و بین المللی در بسیاری از اوقات می بایست، در کنار رفتار هوشمندانه اقتدار و صلابت و شجاعت را نیز به منصه ظهور رسانید، در واقع شجاعت یکی از برجسته ترین فضایل و کمالات اخلاقی و دینی است که لازمه زندگی قرآنی است.
روابط اجتماعی بر مبنای آموزه های قرآنی
نوع ارتباط و تعامل امام حسن(علیه السلام) با مردم از جنس اخلاق مداری و رأفت و رحمت اسلامی بود، شیوه ارتباطی که اگر در هر محیط انسانی جریان داشته باشد، صلح، صفا، صمیمت، دوستی و آشتی، برادری و برابری را برای آن جامعه به ارمغان خواهد آورد، حمایت های ماندگار اخلاقی سبک زندگی امام حسن(علیه السلام) در این خصوص نیز اعجاب آور است، و تحسین و تمجید دوست و دشمن را بر می انگیزد.
1-ارتباط کریمانه و مهربانانه
معدود سکانس های زیبایی که از سبک زندگی امام حسن(علیه السلام) در منابع تاریخی و روایی به یادگار مانده همگی گویای اوج رفتار مهربانانه در روابط اجتماعی ایشان است، برای نمونه در منابع اسلامی نقل شده است: روزی کنیزی یک شاخه گل خدمت امام تقدیم کرد، حضرت با مهربانی و عطوفت شاخه گل را دریافت می نمایند و آزادیش را به او ابلاغ می فرمایند، اطرافیان که از این رفتار کریمانه حضرت شگفت زده شده بودند، امام آیه ای از قرآن را تلاوت می فرمایند که گویای رفتار قرآنی حضرت است: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْه»؛ [7]هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید». سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادی اش بود».[8] به راستی اگر هر انسانی در روابط اجتماعی خود به دنبال رفتار نیک و کریمانه با همنوعان خود باشد، معنویت و زیبایی های قرآنی نمود قرآنی و الهی خود را در جامعه به منصه ظهور خواهد رسانید.
2- ارتباط سخاوتمندانه
همه انسان ها در ارتباطات خود با دیگران بی نیاز از همنوعان نیستند، این نیازها می تواند شامل امور معنوی و مادی باشد، از طرفی فرهنگ و سبک زندگی اهل بیت(علیهم السلام) با توجه به اینکه بر مبنای آموزه های قرآنی و رحمانی پایه ریزی شده است، به هیچ وجه به انسان ها اجازه نمی دهد که با بی توجهی و بی اعتنایی از کنار این نیازها عبور نمایند، و گره ای از کار دیگران باز نکنند در واقع گره گشایی و کمک به دیگران یکی از اصول مشخص سبک زندگی اهل بیت(علیهم السلام) است که نمود عینی آن را در موارد متعددی می توان در سبک زندگی امام حسن(علیه السلام) مشاهده کرد: «روزی حضرت مشغول عبادت بود. دید فردی در کنار او نشسته است و به درگاه خدا می گوید: «خدایا! هزار درهم به من ارزانی دار. حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد. [9]
3- ارتباط مقتدرانه
در روابط اجتماعی و بین المللی در بسیاری از اوقات می بایست، در کنار رفتار هوشمندانه اقتدار و صلابت و شجاعت را نیز به منصه ظهور رسانید، در واقع شجاعت یکی از برجسته ترین فضایل و کمالات اخلاقی و دینی است که لازمه زندگی قرآنی است، ارتباط مقتدرانه با مخالفان در عین درایت و رأفت اسلامی زبان زد زندگی اولیای الهی بوده است، خدای متعال در قرآن کریم جلوه ای از این رفتار قرآنی را این چنین بیان فرموده است: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم؛[10] محمّد (صلی الله علیه و اله) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند».
گوشه ای از اقتدار و صلابت امام حسن(علیه السلام) را به خوبی می توان در جنگ جمل مشاهده کرد: «نخستین فتنه، جنگ جمل بود که به بهانه خونخواهی عثمان بر پا شد. شعله های جنگ زبانه می کشید. امیر مؤمنان (علیه السلام) پسرش محمد بن حنفیه را فراخواند و نیزه خود را به او داد و فرمود: «برو، شتر عایشه را نحر کن». محمد بن حنفیه ... چندین بار حمله کرد؛ ولی نمی توانست خود را به شتر برساند. ناچار نزد پدر آمد و اظهار ناتوانی کرد. امام نیزه را پس گرفت و به حسن (علیه السلام) داد. او نیزه را گرفت و به سوی شتر تاخت و پس از مدتی کوتاه، بازگشت؛ در حالی که از نوک نیزه اش خون می ریخت. محمد حنفیه به شتر نحر شده و نیزه خونین نگریست و شرمنده شد. امیرمؤمنان به او فرمود: «شرمنده نشو؛ زیرا او فرزند پیامبر (صلی الله علیه و اله) است و تو فرزند علی هستی».[11]
4- ارتباط صبورانه
یکی دیگر از جلوه های رفتار قرآنی امام حسن(علیه السلام) در مدینه صبوری و بردباری ایشان بود، امام در ده سالی که در مدینه بودند، سخت مورد تهاجم قرار گرفته بودند، که بیشتر این ناملایمات تحت القائات و تبلیغات بنی امیه بود، طرفداران تفکر بنی امیه با رو برو شدن با امام حسن(علیه السلام)، گاه برخوردهای غیر اخلاقی داشتند، برخورد امام چنان اخلاقی و محبت آمیز بود که از اقدام خود پشیمان می گردیدند، شیوه صبوری و برخورد اخلاق مدارانه امام حسن(علیه السلام) در این خصوص جلوه تمام نمای آیات قرآن کریم بود: «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ؛[12] و نیکى با بدى یکسان نیست. [بدى را] آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسى که میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یکدل مىگردد».
پی نوشت ها:
[1]. کنز العمال ج 16، ص 262؛ج 5، ص102.به نقل از پیامبراکرم(ص): «اَللّهُمَّ إنّیِ اُحِبُّ حَسَناً فَاَحِبَّهُ وَ اَحَبَّ اللهُ مَنْ یُحِبهُ؛ خداوند من حسن را دوست میدارم تو هم او را دوست بدار و هرکه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست میدارد».
[2]. سوره مبارکه ذاریات آیه 56.
[3]. سوره مبارکه آل عمران، آیه 41.
[4]. زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، محمد جواد مروجی، طبسی، ص 179، به نقل از منهی الامال، ج1، ص222.
[5]. مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص 339.
[6]. سوره مبارکه انفال، آیه 2.
[7]. سوره مبارکه نساء آیه 86.
[8]. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 18.
[9]. همان، ص 17.
[10]. سوره مبارکه الفتح آیه ۲۹.
[11]. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 21.
[12]. سوره مبارکه فصلت، آیه34.