امام حسن عسکری علیه السلام حافظ تمامیت دین اسلام

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
امام حسن عسکری علیه السلام حافظ تمامیت دین اسلام

امام حسن عسكری يازدهمين امام شيعه اثني عشري و سيزدهمين معصوم ـ عليه السّلام ـ فرزند امام هادي ـ عليه السّلام ـ و پدر بزرگوار امام مهدي صاحب الزمان (عج) مي‌ باشد ؛ نام مادربزرگوار «حديث» بود؛[1]:

بنابر مشهور ولادت حضرت ربيع الثاني سال 232 هـ .ق در مدينه روی داده است.[2]

دوران كودكي امام ـ عليه السّلام ـ در خاندان وحي، خاستگاه امامت، سرچشمه هدايت ، سپري شد و در چنين خانواده‎اي پرورش يافته و از هر آلودگي و پليدي به دور بوده، از تفضلات الهي اين بود كه امام حسن ـ عليه السّلام ـ در خانه نبوت و معدن امامت با بهترين و شايسته‎ترين شيوه پرورش يافت و از اولين ساعات تولد در مسيري قرار گرفت كه رهبري آينده امت به او واگذار شود.

حضرت در كودكي به اجبار همراه پدر از مدينه به سامرا منتقل و با ظلم و بيدادگري طاغوتيان آشنا شد و در سامرا در منطقه‎اي به نام (عسكر) سكونت یافت ؛  ازاینرو به (عسكري) معروف بود .[3] و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند.[4]

بی گمان حفظ اصل دین اسلام برعهده امامت است ؛ اگر امامت نبود از دین وازکتاب خدا چیزی نمی ماند ؛ حکمت اینکه خداوند برای پیامبرش مزد وپاداش رسالت اطاعت ودوستداری اهل القربی واهل بیت که همان امامت است را تعیین کرد درتامل به این مسئله روشن می شود .

هیچ یک از افرادی که به خلیفه مسلمین شهرت دارند جز امیر مومنان (ع) نتوانستند درحفظ وپاسداری ازدین نقشی که مد نظر قرآن است را ایفا کنند ازطرفی آنچه قرآن به  مردم دستور می دهد« اطیعوالله واطیعوالرسول واولی الامر» اولوالامری است که مانند پیامبر (ص) باشند وو یژگی های حضرت را داشته باشند ؛ عصمت یکی از ویژگی هاست ؛ اوصافی که برای حاکمان اموی و عباسی ودیگران نوشته شده درتاریخ موجود است، این اوصاف نشان می دهد جانشینان واقعی پیامبر وپاسداران دین اینان نیستند ؛ قرآن وپیامبر شراب را حرام کرده وسفاکی درشان نبوت نیست ؛ بیشتر این حاکمان عباسی شراب خوار بودند وعمری درمستی وسرگرم بازی با معشوقه ها بودند وخون فرزندان ومنسوبین پیامبر(ص) را مباح می دانستند؛[5] با این اوصاف تاریخ هم راه درست اسلام را به ما نمایان می کند وهم پاسداران دین را نمایان می کند که راه اهل بیت راه واقعی وحافظان دین اهل بیت وامامان معصوم (ع) هستند ؛

یکی از امامان معصوم حافظ دین امام حسن عسگری ـ علیه السلام ـ است ؛ امام در دوره ای زندگی می کرد که علاوه بر پیشرفت جوامع اسلامی و علوم مختلف رواج داشت وجهان اسلام رودر رو با افکار مادی گرایان وشبهات مختلف فکری وعقیدتی بود ؛ همین جریانات فکری معاصر وشبهات برعلیه معارف دین وانکار قرآن ووحی نیز دراین زمان بود ؛ چنانکه برخی همین اۀن دراین باره درسایتها ورسانه ها علیه قرآن واصل دین شبهه سازی می کنند ؛ کدام خلیفه عباسی می توانست این شبهات را پاسخ دهد واز ساحت قرآن دفاع نماید ؛ چنانکه مامون درمانده شد وبه دامن امام رضا (ع) چنگ زد ؛ درزمان امام علی سه خلیفه قادر نبودند شبهات علمی را جواب دهند وبه سایه علی پناه می بردند وفریاد لولا علی سر می دادند ؛ دوران خلافت عباسیان نیز اینگونه بود ؛ فیلسوفی در رد قرآن کتابی نوشت با یک جمله امام عسگری از نوشته خود پشیمان شد وآنرا به آتش سوزاند ؛

امام ـ علیه السلام ـ در شهر سامرا که محل استقرار نیروهای نظامی و لشکرگاه و پادگان نظامی سلاطین عباسی بود درحصر زندگی می کرد،خود این نوع زندگی تحمیلی که برائمه از طرف عباسیان تحمیل شد دلیل حقانیت ائمه بر حکومت وولایت است ! چرا عباسیان دیگران را تحت نظر نداشتند ؟ چون براساس روایات نبوی که درمنابع اهل سنت نیز به وفور هست حضرت جانشینان بعد از خود را به اسم ولقب معرفی کرده بود ، به همین جهت عباسیان به دنبال دزدی القاب اهل بیت نیز بودند تا با این روایات خود را تطبیق دهند ومردم را به اشتباه بیندازند ؛ لذا لقب مهدی ،هادی ، امین و...که القاب ائمه است ، اینها نیز به این القاب معروفند ؛  

در زمان امام عسگری قلمرو کشور اسلامی از آفریقا تا مرزهای اروپا از مشرق و غرب به نهایت درجه وسعت خود رسیده بود. و تردد تمام مردم در این قلمرو آزاد بود، جهان اسلام با جهان مسیحیت و سایر پیروان ادیان رابطه نزدیک داشت، تعامل علمی و تمدنی و سیاسی با وجود مخاصمات برقرار بود؛ یکی از پیامدهای تبادل فرهنگی جهان اسلام با مسیحیت این بود که شبهات الحادی که به دین مسیحیت به  عقاید اسلامی نیز رسوخ کند ؛

امام عسگری ـ علیه السلام ـ با وجود حصر و تحت نظر ماموران نظامی و جاسوسان عباسی زندگی داشت مدت امامت حسن عسگری ـ علیه السلام ـ شش سال بود. در مدت کم امامت تلاشهای علمی وسیاسی فراوان از یک جهت درمقابل افکار خارجی وشبهات آنها از سویی در مقابل سخت گیری عباسیان که پیروان اهل بیت را از هرجهت درفشار داشتند وخود را به نام جانشین واقعی جا می زدند  برای حفظ دین تلاش می کرد :

تلاشهای امام را برای پاسداری از دین می توان دسته بندی کرد ؛ تدابیر رفتاری وسیره ، تدابیر سیاسی ، تدابیر علمی وفرهنگی : نمونه هایی اشاره  می شود: 

1ـ وقتی امام در حبس بود ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمني با اهل بیت را داشت زندان بان حضرت بود، به او دستور دادند تا می توانی بر او سخت گیر اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد.[6]

2ـ ابوهاشم جعفری از محضر امام نقل می کند، روزی مردی تنومند و قوی هیکل از یمن اجازه ورود به محضر امام را خواست پس از ورود بر امام سلام ولایت کرد، حضرت جواب او را با قبول ولایت پاسخ داد، در دلم گفتم ای کاش می دانستم این مرد کیست، حضرت از ضمیر من آگاه شد و فرمود این مرد از نژاد زن اعرابی است که دیگی آورده که پدران من مهر امامت بر آن زده اند، تا من نیز مهرم را بزنم، حضرت مهرش را در آورد و بر آن زد. نقش مهر «محمدبن علی» بود که بر دیگ افتاد، آن مرد یمنی با این کرامت به امامت همه ائمه اقرار کرد.[7]

3ـ ابوهاشم جعفري گوید در زندان بودم و از سنگینی غل و زنجیر بسیار رنجور به حضرت شکایت کردم (از طریق نامه) در پاسخم نوشت امروز نماز ظهر را در منزلت می خواني و از زندان خلاص می شوی به همان ترتیب واقع شد و ظهر را در منزل نماز خواندم وقتی یادی از تنگي معاش از خاطرم گذشت و خواستم در نامه ای برای حضرت بنویسم، شرمم آمد ،برگشتم به منزلم نامه ای به من نوشت و فرمود از درخواست حوائجت خجالت نکش، انشاء الله بر آورده می شود.[8]

4ـ برخی از شیعه درباره فضایل حضرت سخن می گفتند ؛ مردی ناصبی با تردید و انکار گفت من سوالاتی را بدون این که با مرکب بنویسم از او سوال خواهم کرد اگر پاسخ او بر حق است ... ناصبی چنین کرد نامه ها را فرستادیم، حضرت پاسخ های سوالات ما و ناصبی را با ذکر نام او و پدرش برای او فرستاد ناصبی چون آن را خواند از هوش رفت و چون، هوش آمد و امام را تصدیق کرد و هدایت شد.[9] این رویداد ها ضمن اینکه پیروان اهل بیت را زیاد می کرد از انسجام وپایداری عقاید آنان نیز پاسداری می نمود .

نمونه ای از رفتار دفاعی امام در مقابل مسیحیان وتعرض آنان به دین :

سالی در سامرا قحطی شد، حاکم عباسی معتمد دستور داد مردم نماز باران بخوانند تا گرفتاری رفع شود. مردم به دستور او سه روز نماز باران خواندند و دعا کردند اما از باران خبری نشد، روز چهارم جاثلیق بزرگ رهبر مسیحیان جهان با جمعی از راهبان و مریدان خود به بیابان رفت، و یکی از راهبان هر وقت دست به دعا می کرد، باران فرو می ریخت ، روز پنجم جاثلیق دعا کرد تا بقدری باران آمد و مردم سیراب شدند و خشک سالی رفع گردید، این امر سبب شد که مدعی خلافت و حاکم بزرگ اسلامی دچار اضطراب و ترس گردد از آن که مردم مسلمان دچار تزلزل عقیده شدند و توهم کردند که مسیحیت بر حق است، تمایل مسلمانان در مسیحیت زیاد شد، خلیفه از این وضع بسیار ناخشنود و نگران بود که نکند خبر در تمام سرزمین های خلافت اسلامی منعکس شده و مردم از اسلام دست بر دارند امام عسکری در این حال در حبس بود و خلیفه به خوبی می دانست که تنها راه نجات از این وضع مراجعه به ابو محمد ـ علیه السلام ـ است از زندانیان امام درخواست کرد که امام را به پیش او بیاورند، به امام گفت: امت جدت را از گمراهی نجات بده که مسیحیان غالب شده و مردم را جذب می کنند.

امام ـ علیه السلام ـ به خلیفه فرمود: فردا از جاثلیق و رهبانان درخواست کن که به بیابان بروند. خلیفه گفت مردم دیگر نیاز به باران ندارند، امام فرمود برای باران نیست، بلکه جهت رفع تردید و ابهام است که بر امت محمد روی آور شده.

معتمد دستور داد روز سه شنبه همه آن ها بیرون بروند، امام ـ علیه السلام ـ خود نیز همراه جماعتی کثیر با آن ها بیرون شد. آن گاه رهبان دعا نمودند و باران بارید، امام فرمود دست آن راهب را بگیرید و از لای انگشتان او چیزی است، که آن را بیرون بیاورند از میان انگشتان او استخوان سیاه رنگی را که شبیه استخوان انسان بود یافتند، امام آن را گرفت و در پارچه ای گذاشت و به راهب گفت: حال دعا کند و باران بخواه!

آن راهب هر چه دعا کرد نتیجه معکوس شد و ابرها جمع شده و خورشید در آسمان ظاهر گردید مردم و معتمد عباسی که همراه جمعیت بودند بسیار شگفت زده شدند معتمد از امام پرسید این استخوان چیست؟

امام فرمود این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبر آن ها برداشته اند هیچ استخوان پیامبری ظاهر نمی شود مگر آن که باران ببارد، معتمد دستور داد استخوان را آزمودند همان طور محقق شد آن چه امام فرمود، خلیفه بر امام تحسین و تحیت بسیار کرد و امام را از زندان آزاد نمود.[10] پس از آن احترام امام در افکار با لذت و مردم به سوی امام جذب شدند امام از فرصت بدست آمده از خلیفه خواست زندانیان شيعه و یاران امام را آزاد کند.[11]

آري امام وجانشین راستین پیامبر کسی است که درچنین موقیعیت ها بتواند از دین اسلام دفاع کند واگر نبود دفاع امام در مقابل کشیش های مسیحی مردم بغداد و خود خلیفه عباسیب نیز مسحی  می شدند ؛ آنهايي که ادعاي حکومت وخلافت دارند درجایگاهی نبودند که توان مقابله با این رویدادها را داشته باشند لذا دست به دامن رهبران واقعی بشر می شدند ائمه رهبران واقعی، و خليفه الهی در زمین اند منحصراً آن هایند که مشکلات معنوی و مادی انسان ها را حل مي کنند.

تدابیر سیاسی درپاسداری از دین :

همه ائمه دارای تدابیر ومواضع سیاسی برای حفظ دین بودند ؛ مواضع امام علی(ع)  ، مواضع امام حسن(ع) ، مواضع امام حسین(ع) در مقابل معاویه و قیام امام(ع) در مقابل یزید ومواضع امام سجاد(ع)وهمه ائمه ...تا امام هادی(ع)مواضع وتدابیر هوشمندانه داشتند که درجای خود قابل بحث وتحلیل است ؛ امام هادي تدابیری برای شرایط زمان خود داشت که امام عسگری با ادامه همان شرایط روش وتدبیر امام عسگری را ادامه واین برنامه را بغایت رساند و براي آماده كردن شيعه به پذیرش وتحمل دوره غيبت حضرت صاحب (عج) آماده کرد؛

امام عسكري (ع) که به ابن الرضا نیز معروف بود با وجود همه اين فشارها و كنترلها و مراقبتهاي بي‎وقفه حكومت عباسي، رابطه خود را با شيعيان و نقاط شيعه‎، با روشها وتدابیر مختلف برقرار ساخت:

1. توسعه ونهادینه کردن شبکه های نمایندگی:

آغاز این کار از زمان ائمه قبل از جمله امام کاظم (ع) بود ؛ امام هادی مراحلی پیش برد ودرنهایت امام عسگری تمام کرد وبرای شیعه ودوران غیبت میراث بی مانند برجای گذاشت شیوه مدیریت وارتباط واداره جامعه وحفظ پیروان مکتب وروحیه آنان و انسجام وبه روز کردن باورها وآنلاین نمودن درهرشرایط سخت در زمان امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـانجام گرفت  .[12]

2. استفاده ازابزارمختلف برای ارسال پیام وپیک پنهان :

امروزه با گسترش شبکه های برقراری ارتباط مسئله ارتباط مشکلی جز کنترل سیستماتیک توسط متولیان شبکه وجود ندارد ؛ درزمان امام عسگری (ع) امام برای حفظ پیروان از لو رفتن در دستگاه مخوف عباسیان ونظامیان عباسی درگستره قلمرو وسیع شگردهای بی مانندی داشت ، ارسال پيكها وپیامکها استتار شده در لابه لای ابزاری چون چوب[13] ودر لفاف دست فروشی با و پيروان خود ارتباط برقرار مي‌ ساخت و از اين رهگذر مشكلات آنان را برطرف مي‌ كرد. در اين زمينه به عنوان نمونه مي‌ توان از فعاليت هاي «ابو الاديان»، يكي از نزديكترين ياران امام ياد كرد. او نامه ها و پيامهاي امام را به پيروان آن حضرت مي‌ رساند و متقابلا نامه ها، سؤالها، مشكلات، خمس، و ديگر وجوه ارسالي شيعيان را دريافت نموده و در سامرا به محضر امام عسكري مي‌ رساند.[14] گذشته از پيك ها، امام از طريق مكاتبه نيز با شيعيان ارتباط برقرار مي‌ ساخت و از اين رهگذر آنان را زير چتر هدايت خويش قرار مي‌ داد. نامه‎اي كه امام حسن عسكري به «ابن بابويه» نوشته نمونه از اين نامه ها است.[15]

3. تاسیس نمایندگی درمرکز مختلف:

امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ نوع ديگر ارتباط خود ر با شيعيان از طريق فعاليتهاي مخفي نزديكترين ياران خود برقرار مي‌ كرد؛ برای این منظور از افراد مورد اعتماد نمایندگای در نقاطی چون بغداد ومرکز مهم جمعیتی که آنها نیز به افرادی در مناطق ومراکز متصل بودند مرتبط می شد  از جمله «عثمان بن سعيد عمري» كه از نزديكترين و صميمي‎ترين ياران امام بود، زير پوشش روغن‎فروشي فعاليت مي‌ كرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكري اموال و وجوهي را كه مي‌ خواستند به امام تحويل دهند به او مي‌ رساندند و او آنها را در ظرفها و مشكهاي روغن قرار داده و به حضور امام مي‌ رساند.[16]

4. ارتباط از طريق نمايندگانی از  مردم

تماس مستقيم با امام، با فرستادن افرادي از طرف شيعيان به محضر آن حضرت، نوع ديگري از وجود ارتباط ميان امام و دوستانش بود.[17] از جعفر بن شريف جرجاني نقل شده است كه گفت: به زيارت خانه خدا مشرف شدم و در سامرا به خدمت امام حسن عسكري رسيدم، خواستم اموالي را كه دوستان به وسيله من فرستاده بودند به آن حضرت بدهم، پيش از آنكه بپرسم، به چه كسي بدهم امام فرمود: آنچه را همراه آورده‎اي به مبارك، خادم من بسپار.[18]

انعکاس تلاشهای امام عسگری وشناخت ابعاد ونتایج آن وسیعتر از یک مقاله محدود است؛ به هرصورت امام که دائم تحت نظر ومورد حسادت عباسیان بود وهرچه پایه های حکومت ضعیف تر می شد فشار براهل بیت فزون تر می گردید ؛ امام مجبور بود با آن مقام شامخ معنوی در دربار حضور یافته واعلام حضور نماید وسرانجام حسادت وحصر به آنجا منجر گردید  که امام حسن عسكري در يكم ربيع الاول سال 260 هـ.ق مسموم و مريض شد و در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن 28 سالگي شهيد و در خانه خود در سامرا مدفون گرديد.[19]

 

[1] . شيخ مفيد، الارشاد، قم، آل البيت، 1413 هـ.ق، ج 2، ص 313.

[2] . همان.

[3] . شيخ صدوق، علل الشرايع، قم: مكتبة طباطبائي (بي تا) ج 1، ص 176 و 230.

[4] . عاملي، محسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 40.

[5] . رک تاریخ الخلفا ، سیوطی واکامل ابن اثیر

[6] . شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، ال البیت، 1413، ج2، ص 330.

[7] . شیخ حرّ، اثبات الهداه، تهران، چاپ سوم، دار الکتب الاسلامیه، 1366، ج6، ص 280.

[8] . شیخ مفید، پیشین، ج2، ص 330.

[9] . مناقب، ابن شهر آشوب، چاپ قم، مصطفوی، ج4، ص 44.

[10] . شبلنجی، نور الابصار، قاهره، مکتبه الحسيني، ص 167.

[11] . همان، ص 168 ـ 167.

[12] . شيخ محمد جواد طبسي، حياة الامام العسكري، طبقة الاولي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1371 هـ.ش، ص 223ـ226. شيخ طوسي، اختيار معرفة الرجال، مشهد، دانشكده الهيات و معارف اسلامي، 1348 ش، ص 532.

[13] . ابن شهرآشوب،المناقب،ج2،ص158

[14] . مهدي پيشوايي، پيشين، ص 636.

[15] . ابن شهر آشوب، پيشين، ج 4، ص 425.

[16] . شيخ طوسي، الغيبه، تهران، مكتبة نينوي الحديثه، ص 214.

[17] . رسول جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انصاريان، چاپ هفتم، 1383 ش، ص 551.

[18] . اربلي، كشف الغمه، تحقيق: سيد هاشم رسولي، تبريز، ج 2، ص 427.

[19] . شيخ مفيد، پيشين، ج 2، ص 336.

خوانده شده 985 مرتبه