یکی از کرامات حضرت عسکری علیه السلام که کم تر مطرح شده، سفر آن حضرت به جرجان (گرگان) است. جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد تشرف به حج را داشتم. قبل از حج به زیارت حضرت عسکری علیه السلام در سامرّا شتافتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم ...
خبرگزاری حوزه | یکی از مجموعه گنجینه های بسیار مفید و گرانبها که می تواند در هدایت و ارشاد انسانها بسیار مفید و کارساز باشد، وصیتهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام است که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وصیتهای متعددی نسبت به امام علی علیه السلام، ابوذر و دیگر اصحاب نقل شده است. امام علی علیه السلام نیز نامه ها و وصیتهای متعددی دارند و همین طور دیگر امامان علیهم السلام. آنچه پیش رو دارید، یکی از وصیتهای مهم امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان و پیروان ایشان است. امید که همگان از آن بهره ببریم.
متن وصیت
امام حسن عسکری علیه السلام چند روز قبل از شهادت در مجلسی که چهل تن از دوستان و یاران ایشان، از جمله: محمد بن عثمان، معاویة بن حکم و محمد بن ایوب حضور داشتند، بعد از نشان دادن جمال زیبای حضرت مهدی علیه السلام چنین فرمود: او (اشاره به حضرت مهدی علیه السلام) بعد از من صاحب و خلیفه شماست. او قائمی است که گردنها منتظرانه به سوی او کشیده می شود. هنگامی که زمین از ستم و ناروا پر شد، خروج می کند و زمین را از قسط و عدل سرشار می سازد.
آنگاه حضرت به شیعیان وصیتی فرمود که در آن، مکارم اخلاق، تقوای الهی، مصالح عمومی، روابط حسنه با اهل سنت و راه های خودسازی مطرح گردیده است: «أُوصِیکمْ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکمْ منْ برٍّ أَوْ فاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فبِهَذَا جاءَ محَمَّدٌ صلی الله علیه و آله؛[۱] شما را به تقوای الهی و ورع و دوری از حرام در دینتان، تلاش برای خدا، راستگویی در سخن گفتن، ادای امانت به کسی که به شما اعتماد کرده است؛ چه خوب باشد و چه بد، طولانی کردن سجده ها[ی نماز] و حُسن همسایه داری سفارش می کنم؛ چراکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله این [رسالت] را آورده است.»
اساسی ترین پایه های اجتماع
در جملات فوق به اصلی ترین پایه های یک اجتماع خوب و کامل اشاره شده است که عبارتند از:
۱- اجتماع، آرامش و زندگی مناسب نیاز دارد که در درون آن گناه وجود نداشته و «تقوا » بر آن حاکم باشد و از حرام خوری، اختلاس، رشوه خواری، ربا و... به دور بوده، «ورع » شیوة رفتاری مردم باشد؛
۲- تلاش برای خداوند برای اغراض دنیوی و زودگذر، عامل دیگری برای قوام اجتماع مناسب و نمونه است؛
۳- علامت دیگر برای اجتماع نمونه، راستگویی و پرهیز از دروغگویی است. اگر بازاریان، معلمین، شاگردان، مسئولان، کارگران، کارمندان و. . . از دروغ دوری کنند، آرامش روانی خاصی بر جامعه حاکم خواهد شد؛
۴- امانتداری، از دیگر پایه های اجتماع سالم و نمونه است. اگر در امانتهای مالی، اسراری، آبرویی و... خیانت نشود و امانات را به اهلش بسپارند، آن جامعه هم آرامش دارد و هم پیشرفت خواهد کرد؛
۵- در زندگی شهری، خصوصاً زندگی آپارتمانی، می طلبد که قوانین همسایه داری و مراعات حقوق یکدیگر در رأس امور قرار گیرد. حقیقتاً اگر حقوق همسایگان مراعات نشود، زندگی به جهنم تبدیل خواهد شد.
رفتار نیکو با اهل سنت
در طول تاریخ تلاش استعمار بر این بوده است که بین شیعه و سنی اختلاف و درگیری ایجاد کند و آنها را به جان هم بیندازد تا حکومت کند. این تلاش در زمان ما با ظهور وهابیت و گروه های تکفیری همچون طالبان، القاعده، داعش، النصره و. . . به اوج خود رسیده است. بر همگان لازم است که با حفظ اصول مذهب و تبیین منطقی پایه های مذهب خویش، وحدت بین مسلمین را که در واقع پای فشردن بر نقاط مشترک است، حفظ نموده و رابطه ای حسنه ای با هم داشته باشند.
حضرت عسکری علیه السلام به شیعیان سفارش فرموده است که: «صلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ؛[۲] بین عشایر آنان [اهل سنت] نماز بخوانید و در تشییع جنازة آنها شرکت کنید و بیماران آنان را عیادت و حقوق آنها را ادا کنید. » هرچند ظاهر عبارات فوق عام به نظر می رسد و شامل همۀ همسایگان و مسلمانان می شود؛ ولی با توجه به روایات دیگر اهل بیت علیهم السلام با همین مضمون در مورد اهل سنت، مراد از جملات فوق، شرکت در مراسمهای اهل سنت می باشد.
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه همین سفارشات را فرموده است که: «صَلُّوا فِی عشَائِرِهِمْ وَ اشهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ...»[۳]
شادی اهل بیت علیهم السلام از رفتار شیعیان
اگر شیعیان به دستورهای اجتماعی فوق که از زبان حضرت عسکری علیه السلام بیان شد و مدارایی که نسبت به اهل سنت سفارش شده است، مقید و پایبند باشد، نه تنها ثواب دارد و باعث آرامش و امنیت در جامعه می شود؛ بلکه باعث خوشحالی و شادی اهل بیت نیز می شود. لذا حضرت عسکری علیه السلام می فرمایند: «فإِنَّ الرَّجُلَ منْکمْ إِذَا وَرِع فی دِینِهِ وَ صَدَقَ فِی حدِیثِهِ وَ أَدَّی الْأَمَانَةَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا شِیعِیٌّ فَیسُرُّنِی ذَلِک؛ اگر یک نفر از ما در دین خود پرهیزگار و سخنش راست باشد و به امانت خیانت نکند و اخلاقش با مردم نیکو باشد، (مردم) می گویند که این شخص شیعه است پس این سخن مرا خوشحال می کند.»
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه این جملات را دارد. آنجا که می فرمایند: «قِیلَ هَذَا جَعْفَرِی فیسّر بی ذَلِک وَ یدْخلُ علَیَّ منْهُ السرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کانَ عَلَی غَیرِ ذَلِک دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛[۴] گفته می شود این جعفری است پس من خوشحال و از این رفتار شادمان می شوم. گفته می شود این است اثر تربیت جعفر (حضرت صادق علیه السلام)؛ ولی اگر برخلاف این دستورات رفتار شود، ننگ و عارش بر من وارد شده، گفته می شود: این هم تربیت جعفر علیه السلام.»
مایۀ زینت یا ملامت
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامه سفارشات خود می فرمایند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ کونُوا زَیناً وَ لَا تَکونُوا شَیناً جُرُّوا إِلَینَا کلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کلَّ قَبِیحٍ فَإِنَّهُ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ حسْنٍ فنَحْنُ أَهْلُهُ وَ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ کذَلِک لَنَا حَقٌّ فِی کتَابِ اللَّهِ وَ قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ تَطْهِیرٌ مِنَ اللَّهِ لَا یدَّعِیهِ أَحَدٌ غیرُنَا إِلَّا کذَّاب؛[۵] از خدا بترسید و زینت ما (اهل بیت) باشید و دوستی را برای ما بیاورید (و زمینة محبت مسلمانان را نسبت به ما فراهم کنید) و هر زشتی را (با رفتار و گفتار نیک) از ما دور کنید. هر چیز خوبی که دربارۀ ما گفته شود، درست است؛ ولی چیزهای بدی که دربارۀ ما گفته می شود، ما اهل آن نیستیم. در کتاب خداوند حقی برای ما (به گردن مردم) وجود دارد (مانند اطاعت و دوستی ما) و خویشاوند (و فرزندان) رسول خدا صلی الله علیه و آله! و خداوند ما را (در آیه تطهیر) پاک شمرده است و هیچ کسی غیر از ما نمی تواند ادعای چنین مقامی را نماید، مگر کذاب.»
در این فقرات نیز چند دستور اخلاقی بسیار مهم به شیعیان داده شده است:
۱- اینکه با رفتار و گفتار خویش زینت اهل بیت علیهم السلام باشند و باعث جلب و جذب مسلمانان به ایشان شوند و کاری نکنند که مردم آنها را به عنوان شیعة بد رفتار و بد گفتار سرزنش و ملامت نمایند. شعرانی، از فرزندان شقران، غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: در زمان منصور به خانة منصور رفته بودم تا به من کمک کند که دیدم جعفر بن محمد( خارج شد. خدمت حضرت نیازم را عرض کردم، حضرت دوباره نزد منصور برگشت و مبلغی کمک از او برایم گرفت و آن را پنهانی داخل آستینم قرار داد، آنگاه فرمود: «إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ کلِّ أَحدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْک أَحْسَنُ لِمَکانِک مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ کلِّ أَحَدٍ قَبِیحٌ وَ إِنهُ منْک أَقْبَحُ لِمَکانِک مِنَّا؛[۶] کار نیک از هر کسی خوب است؛ ولی از شما به جهت نسبتی که به ما داری (و شیعة ما هستی) بهتر است. و هر زشتی ای زشت؛ ولی از تو زشت تر؛ چون تو با ما نسبت داری.»
شیخ ابراهیم زکزاکی، یک دانشجوی سنی اهل نیجریه بود که با دیدن امام خمینی رحمه الله عاشق ایشان و شیعه شد، سپس آستین همت را بالا زد تا خوبیهای تشیع را به مردم نشان دهد و محاسن کلام اهل بیت علیهم السلام را به جهانیان معرفی نماید. یکی از کارهای نیک او این بود که در ایام عاشورا به جای قمه زنی، دستور می داد شیعیان برای بیماران خون اهدا کنند و در اختیار بیماران دیگر؛ اعم از مسیحی، اهل سنت و. . . قرار دهند؛ خون شیعیان دو ویژگی داشت: یکی اینکه مجانی بود، دوم اینکه خونهای شیعیان به دور از هرگونه آلودگی و ناپاکی بود و همین امر باعث جذب دیگران به سمت تشیع شد و توانست ظرف حدود سی سال، بیش از ۱۵ میلیون انسان را به تشیع دعوت کند و باعث افتخار اهل بیت علیهم السلام و شیعیان گردد، به گونه ای که وهابیت احساس خطر کرد و برای جلوگیری از گسترش تشیع به حسینیه صاحب الزمان علیه السلام حمله کردند و صدها نفر از شیعیان را به شهادت رساندند.[۷]
۲- اهل بیت علیه السلام دارای چند ویژگی هستند که قرآن نیز به آن اشاره فرموده است:
یکی حق اطاعت است که بر همگان واجب گشته از آنان اطاعت نماید، چنان که قرآن کریم می فرماید: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ»[۸]؛ «ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت اند و چون پیامبر صلی الله علیه و آله دارای مقام عصمت می باشند نیز] اطاعت کنید.»
دوم، حق دوستی و مودّت است که خداوند واجب فرموده: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْموَدَّةَ فی الْقرْبی»[۹]؛ «بگو از شما [در برابر رسالتم] هیچ پاداشی نمی خواهم، جز مودّت و دوستی نزدیکانم را [که بنا بر روایات بسیار، اهل بیت علیهم السلام هستند].»
سوم، عصمت اهل بیت علیهم السلام است که در آیات متعددی، از جمله آیۀ تطهیر[۱۰] به آن اشاره شده است که به روایت شیعه و سنی، حضرت محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند.
چند دستور برای خودسازی
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامۀ وصیت خویش چند دستور اخلاقی مهم که در سازندگی فردی شیعیان مؤثر است، بیان می فرمایند: «أَکثرُوا ذِکرَ اللَّهِ وَ ذِکرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَإِنَّ الصَّلَاةَ علَی رَسولِ اللَّه عَشْرُ حَسَنَاتٍ احْفَظُوا مَا وَصَّیتُکمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیکمُ السَّلَامَ؛[۱۱] خدا را بسیار یاد کنید و مرگ را نیز فراوان یاد نمایید و قرآن را بسیار تلاوت کنید و صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله بفرستید؛ زیرا صلوات دو حسنه دارد و آنچه را به شما سفارش کرده، در حفظ آن بکوشید. شما را به خدا می سپارم و بر شما درود می فرستم.»
در فقرات فوق به چند امر دربارة خودسازی سفارش شده است:
۱- یاد مرگ
یاد مرگ آثار گرانبهایی در سازندگی انسان دارد که فقط به یک حدیث از حضرت صادق علیه السلام اشاره می شود که می فرمایند: «ذِکرُ الْمَوْتِ یمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْسِ وَ یقْلَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَةِ وَ یقَوِّی الْقلْبَ بمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ یرِقُّ الطَّبْعَ وَ یکسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَی وَ یطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ یحَقِّرُ الدُّنْیا؛[۱۲] یاد مرگ شهوات نفسانی را می میراند و ریشة غفلت و کم توجهی را می خشکاند، و قلب انسان را نسبت به وعده های الهی (خصوصاً قیامت) محکم می کند و باعث رقّت قلب (و روان شدن اشک) می گردد و پرچمهای هواپرستی را در هم می شکند و آتش (شعله ور) حرص و آز را خاموش می کند و دنیا را در دید انسان پست و کم اهمیت جلوه می دهد. » به راستی اگر برای یاد مرگ جز آثار فوق نبود، جا داشت که انسان هرگز آن را در زندگی فراموش نکند.
۲- تلاوت قرآن
تلاوت؛ یعنی خواندن، تدبر و عمل به قرآن نیز در سازندگی، پیشرفت و آرامش انسان نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کمَا یصْدَأُ الْحَدِیدُ. قِیلَ: یَا رَسولَ اللَّه! فَمَا جِلَاؤُهَا؟ قَالَ: تِلَاوَةُ الْقُرْآن؛[۱۳] به راستی که این دلها، همچون آهن زنگار می گیرند. عرض شد: عامل جلای دلها چیست؟ فرمود: خواندن قرآن.»
و در جای دیگر فرمود: «یا بُنَی لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ فاِنَّ القرآنَ یحیی القَلبَ المیت وَ ینهَی عَنِ الفحشاءِ وَ المنکرِ و البَغی؛[۱۴] ای پسرم! از خواندن قرآن غافل مشو؛ زیرا خواندن قرآن دلها را زنده می کند و از بدیها و ستم دور می سازد.»
۳- صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله
ذکر دیگری که در سازندگی انسان و افزوده شدن حسنات او اثر شگفت انگیزی دارد، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «کلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ حَتَّی یصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؛[۱۵] هر دعایی در پرده است (و اجابت نمی شود)، مگر وقتی که صلوات بر نبی صلی الله علیه و آله و آلش علیهم السلام فرستاده شود.»
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: «أَثْقَلُ مَا یوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یوْمَ الْقِیامَةِ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ؛[۱۶] سنگین ترین چیز در ترازوی اعمال انسان در روز قیامت، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است.»
و در پایان حضرت تأکید می فرمایند که شیعیان این وصیت نامه را حفظ کنند و بدان عمل نمایند.
حسن ختام
یکی از کرامات حضرت عسکری علیه السلام که کم تر مطرح شده، سفر آن حضرت به جرجان (گرگان) است. جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد تشرف به حج را داشتم. قبل از حج به زیارت حضرت عسکری علیه السلام در سامرّا شتافتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم که اموال را به چه کسی بدهم؛ ولی قبل از آنکه من بپرسم، حضرت فرمودند: «به مبارکِ خادم بده!» عرض کردم: همین کار را کرده ام. سپس لحظة خارج شدن عرض کردم: شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند. امام علیه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی گردی؟ عرض کردم: بر می گردم. فرمود: ۱۷۰ روز دیگر، ابتدای روز جمعه، سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلان کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت! خداوند متعال تو و آنچه را با توست، به سلامت به اهل و اولادت خواهد رساند. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت» بگذار که خداوند به زودی او را به حد کمال می رساند و او از اولیای ما خواهد بود. عرض کردم: یابن رسول الله! ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمتهای الهی است. امام علیه السلام فرمودند: خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند، جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق ما [و شیعه] باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی( می گوید: نام پسر خود را احمد بگذار.
وی می گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم و در روزی که حضرت معین فرموده بودند، به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام علیه السلام مرا وعده دادند که در آخر امروز به اینجا تشریف می آورند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند، وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال ایشان شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد کنم. اکنون شما حوایج و مسائل خود را مطرح کنید.
اول کسی که ابتدا به سؤال کرد «نضر بن جابر» بود. او عرض کرد: یابن رسول الله! پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمانش گذارد، روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهای آنان را برآورد «حَتَّی قَضَی حَوَائِجَ الْجَمِیعِ؛ تا اینکه حوایج همه را برآوردند» و مسائل آنها را جواب فرموده، همان روز به سامراء مراجعت نمودند.[۱۷]
پی نوشت ها:
[۲] تحف، ص ۸۹۰.
[۳] مناهج الاخیار فی شرح الاسـتبصار، احـمد علوی عاملی، قم، موسسه اسـماعیلیان، اول، ۱۳۹۹ق، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۴] مناهج الاخیار، هـمان، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۵] تحف العقول، ص ۸۹۰.
[۶] مناقب آل ابی طالب، ابـن شـهر آشـوب، قم، علامه، اول، ۱۳۷۹ق؛ بحار، ج ۴۷، ص ۳۵۰.
[۷] Ayannews.com/fa/tag۱ – شیخ ابراهیم زکزاکی.
[۸] نساء / ۵۹.
[۹] شوری / ۲۳.
[۱۰] احزاب / ۳۳.
[۱۱] تحف العقول، ص ۸۹۰.
[۱۲] بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۳۲، ح ۳۲.
[۱۳] کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مکتبۀ التراث الاسلامی، اول، ۱۳۹۷ق، ج ۱، ص ۵۴۵، ح ۲۴۴۱.
[۱۴] همان، ج ۲، ص ۲۰۰، ح ۴۰۳۲.
[۱۵] کنز العمال، ج ۱، ص ۲۵۲، ش ۲۱۵۳.
[۱۶] بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۴۹، ح ۹.
[۱۷] بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۶۲ ـ ۲۶۴، ح ۲۲.