برجستهترین نکته در سیره حضرت زینب سلاماللهعلیها پیامآوری و ابلاغ پیام عاشورا است. سیره و رفتار عاشوراییان را حضرت زینب به گوش جهانیان رساند، ازاینرو به چند نکته از پیامها و نقشآفرینیهای حضرت در بعد از عاشورا اشاره میکنیم.
1. عمرسعد ملعون وقتی روز بعد عاشورا لشکر منحوس خود و کاروان اسرای کربلا را بهسوی کوفه حرکت داد، هنگامیکه حضرت زینب پیکر بیجان برادرش را مشاهده کرد که دفننشده است، فریاد زد: «یا محمد یا محمد درود فرشتگان آسمان بر تو باد. این حسین توست که بر صحرا افتاده است، درحالیکه به خون خود آغشته و اعضای بدنش قطعه قطعه شده است. ای محمد دخترانت به اسارت گرفتهشده و ذریهات کشتهشدهاند و باد صبا بر بدن [برهنه و نازنین] آنان میوزد».[1]
حضرت زینب در این پیام خود علاوه بر عزاداری بر سالار شهیدان این پیام را به دیگران میرساند که ای مردم بدانید این شخص، فرد معمولی نیست، بلکه نوه پیامبر خاتم الانبیاء و رُسل است که به این صورت کشته شده و بر روی زمین افتاده است.
2. وقتی ابن زیاد در مسجد کوفه حضرت را دید، برای این که ایشان و اهل بیت را تحقیر کند، گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُم»؛ «سپاس خدایی را که شما را کشت و رسوا کرد و نشان داد که حرفهایتان دروغی بیش نبوده است».
حضرت زینب پاسخ داد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ «سپاس خدایی را که ما را به پیامبرش محمد صلیاللهعلیهوآله کرامت داد و از پلیدیها پاک گرداند؛ همانا فاسق رسوا میگردد و فاجر دروغ میگوید و آن، ما نیستیم؛ و خدا را سپاس».[2]
حضرت زینب سلاماللهعلیها در این مجلس بر پایۀ حق بهصورت روشنگرانه با هشدار و موعظه صریح، قاطع حساب شده و سنجیده، بدون ادای احترام به ابن زیاد، با برجسته کردن کمالات، برگشت به گذشته و ذکر مناقب اهل بیت پیامبر باعث شکستن اقتدار وی و جلوگیری از سوءاستفاده او از واقعه عاشورا شد.
3. در شام وقتی سر مطهر امام حسین علیهالسلام مقابل یزید، داخل تشتی گذارده شده بود، یزید به سر مبارک حضرت جسارت کرد و گفت: کاش بزرگان بنی امیه ـ که در جنگ بدر کشته شدند ـ حاضر بودند و میدیدند که من چگونه انتقام ایشان را از فرزندان قاتلانشان گرفتم...
در این هنگام حضرت زینب برخاست و ضمن خطبهای غرّاء فرمود: «فَمَهْلًا مَهْلًا لَا تَطِشْ جَهْلًا أَنَسِيتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ»؛ «اندکی آهستهتر به جهل و نادانی اتکا مکن، آیا کلام خدای تعالی را فراموش کردهای که فرمود: آنان که به راه کفر رفتند، گمان نکنند مهلتی که به آنان میدهیم، به حال آنان بهتر خواهد بود؛ بلکه مهلت [را برای امتحان] میدهیم تا بر سرکشی بیفزایند و آنان را عذابی است خوار [و ذلیل] کننده؟!».
و در ادامه فرمود: «أَمِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ»؛ «ای پسر آزاد شدگان [توسط جدّ بزرگ ما!] آیا از عدل است که تو زنان و کنیزان خود را در پرده بنشانی و دختران رسول خدا را اسیر کرده و از شهری به شهر دیگر ببری؟ در حالی که پرده حجاب آنان را دریده و صورتهایشان را آشکار ساخته ای تا دشمنان آنان را ببینند».[3]
حضرت با این خطبه غراء خود باعث سکوت یزید، رسوایی بنی امیه و بیداری وجدانهای خفته مردم و جامعه خفقان زده شام شد که در ظلمت جهالت از اسلام دور نگاه داشته شده بودند و با پاسخ کوبنده و شجاعانه، تأثیر شگرفی بر آنان گذاشت، به طوری که صدای گریه از زن و مرد، پیر و جوان اهل مجلس بلند شد.
پی نوشت:
[1]. اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، انتشارات جهان، ص 133.
[2]. الاحتجاج، فضل بن احمد طبرسي، دارالاسوه، ج 2، ص 305.
[3]. شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، قاضی نعمان تمیمی مغربی، مؤسسه نشر اسلامی، ج 3، ص 69.