روز بازگشت به فطرت
در فرهنگ اسلامي اولين روز ماه شوال به عنوان عيد فطر و جشن بازگشتبه فطرت معين شده است، زيرا مسلمانان روزهدار در طول ماه رمضان با ارتباط هاي پي در پي با خداوند متعال واستغفار از گناهان به تصفيه روح و جان خويش همت گماشته و از تمام آلودگيهاي ظاهري و باطني که بر خلاف فطرت آنهاست، خود را پاک نموده و به فطرت واقعي خود برميگردند . اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز از همين زاويه به عيد فطر مينگرد و با اشاره به روز عيد ميفرمايد: «انما هو عيد لمن قبل الله صيامه وشکر قيامه وکل يوم لا يعصي الله فهو عيد (1) ; اين عيد کسي است که خدا روزهاش را پذيرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرماني نشود، آن روز عيد است .»
بلي روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتيها و پليديها و روز غلبه بر شياطين، روز عيد است . عيد فطر روز بازگشتبه فطرت است، اين معنا راميتوان از لغت «عيد فطر» هم فهميد، چرا که «عيد» به معناي بازگشت و «فطر» به معناي «فطرت و طبيعت» است .
مسلمانان در اين روز در اثر يک ماه ضيافت و مهماني خداوند به صفاي باطن دستيافته و در حقيقت، شخصيت واقعي خويش را بازيافتهاند، آري، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهاي جهل و ناداني و غفلتبه انواع گناهان و معصيتها مبتلا شده و از حقيقتخود دور ميشود و در نتيجه دچار خودفراموشي و خدا فراموشي ميگردد . اما با فرا رسيدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضاي معنوي آن ماه و تلاشهاي خويش به يک زندگي نوين دست مييابد، که ميتوان آن را «بازگشتبه خويشتن» ناميد .
در روز عيد فطر گوئي يک مسلمان از نو متولد ميشود، چرا که طبق گفتار اميرمؤمنان عليه السلام، روزهداران در شب عيد فطر از تمام آلودگيها و پليديها پاک شده اند و کمترين پاداش خود را که پاکي و پاکيزگي است دريافت نمودهاند . آن حضرت چنين ميفرمايد: «واعلموا عباد الله! ان ادني ما للصائمين والصائمات ان يناديهم ملک في آخر يوم من شهر رمضان: ابشروا عباد الله! فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کيف تکونون فيما تستانفون (2) ; اي بندگان خدا! بدانيد که کوچکترين چيزي که براي مردان و زنان روزهدار است، اين است که فرشتهاي در روز آخر ما مبارک رمضان به آنها ندا ميدهد: اي بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال ] تمام گناهان گذشته شما را آمرزيد، پس بنگريد که بعد از اين چگونه عمل خواهيد کرد .»
شيخ مفيد مينويسد: اينکه روز اول ماه شوال عيد اهل ايمان قرار داده شده است، به خاطر اين است که آنان براي قبولي اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اينکه خداوند متعال گناهانشان را بخشيده و بر عيبهاي آنان پرده کشيده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسيده است که ثوابهاي بسياري براي روزهداران عطا خواهد کرد و از اينکه مؤمنين در اثر تلاشهاي شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهي نزديک شدهاند، حالتسرور و نشاط دارند . در اين روز غسل معين شده و اين علامت پاکي از گناهان ميباشد، عطر زدن و بوي خوش استعمال کردن و لباس زيبا و تميز پوشيدن و به صحرا رفتن و زير آسمان نماز خواندن همهاش علامتشادي و سرور و از روي حکمت ميباشد (3) .
مراتب روزهداران در عيد فطر
بدون ترديد تک تک مسلمانان با فرا رسيدن عيد سعيد فطر نوعي شادي و لذت دروني در خود احساس ميکنند، اما استقبال مسلمانان از روز عيد فطر يکنواخت و مساوي نيست . زيرا هر کسي نسبتبه معرفت و ايمان خود به اين عيد بزرگ و با عظمت مينگرد و از آن بهره ميگيرد. زمينهها، ذهنيتها، مراتب ايمان و عوامل ديگري در نگرش و انگيزه افراد دخالت دارد .
به همين جهت عارف واصل ميرزا جواد آقا ملکي تبريزيقدس سره (4) روزه داراني را که به عيد سعيد فطر وارد ميشوند، به پنج گروه تقسيم ميکند و نوع نگرش آنان رانسبتبه اين روز با عظمت توضيح ميدهد . ايشان در مورد پايينترين مراتب استقبال کنندگان از عيد فطر مينويسد: «گروهي از روزهداران حقيقت روزه را نشناختهاند و با زحمت و تکلف از خوردن و آشاميدن و ساير مبطلات خود داري ميکنند و اين را نوعي طاعت ميشمارند و خود را منتدار خداوند ميدانند . آنان از اعضاء و جوارح خود مراقبت نکرده و با دروغ و غيبت و بهتان و افترا و دشنام، به آزار ديگران پرداخته و زحمات خود را هدر ميکنند و در نزد خداي عالميان منزلتي ندارند، مگر اينکه حضورشان در روز عيد براي حسن ظن به عنايتخداي بزرگ باشد و در نمازگاه خود در روز عيد فطر از گناهان استغفار نموده و طلب آمرزش کنند .»
وي عاليترين مرتبه استقبال کنندگان از عيد فطر را از آن روزهداران عارفي ميداند که لذت نداي خداي «جل جلاله»، رنج گرسنگي و تشنگي و شب زنده داري را از ياد آنان برده و با شوق و شکر بلکه با وجد و سکر (5) آن را پيشواز نموده، در سرعتسير و سلوک و پيشروي به سوي خير، جديتبه خرج داده و از عمق جان به نداي رب الارباب لبيک گفتهاند .
خداوند متعال اعمال را از اين گروه به حسن قبول ميپذيرد و آنها را به مقام قرب نزديک مينمايد و در پيشگاه صدق در جوار خود با اولياء و اصفياء مينشاند و از «جام اوفي» به آنها ميچشاند و به مقام «او ادني» ميرساند (6) . آري، در حقيقت در سحرگاه عيد فطر اولياء الهي با حضرت حق چنين نجوا دارند:
اي عيد عاشقان به حقيقت جمال تو
هر لحظه عيديي رسدم از وصال تو
عيد کسان غره شوال و عيد من
آن ساعتي بود که ببينم جمال تو
حل مشکلات اقتصادي و اجتماعي در مورد ابعاد اقتصادي و اجتماعي عيد فطر مي توان به پرداخت زکات فطره به عنوان عاملي ارزشمند براي فقرزدايي، توسعه اقتصادي و حل مشکلات اجتماعي در جامعه اسلامي اشاره نمود . افزون بر اينکه در کنار کمک به فقراء، موارد مصرف ديگري نيز براي زکات فطره در اسلام منظور شده است که از جمله آنها احياي روحيه همياري و تعاون، رسيدگي به وضع بهداشتي، درماني و فرهنگي مسلمانان ميباشد . از زکات فطره ميتوان قرض بدهکاران حقيقي و افرادي را که در راه معصيت و خلاف بدهکار نشدهاند، پرداخت نمود . در ساختن مسجد، مدرسه، پلها و راهها و بيمارستانها و برطرف کردن ساير نيازهاي مسلمانان نيز ميتوان از اين بودجه مردمي استفاده کرد .
همچنين با اين بودجه ميتوان باورهاي ديني و اعتقادات مسلمانان ضعيف الايمان را تقويت نمود و کساني را که در معرض شبهات و وسوسههاي دشمنان قرار دارند ياري کرد .
مسلمانان با عمل به اين موارد که با پرداخت زکات فطره انجام ميشود، در حقيقتبه بخشي از دعاهاي ماه رمضان - که در مدت يکماه بعد از نماز زمزمه ميکردند -، در روز عيد فطر جامه عمل ميپوشانند . گذشته از اينها، پرداخت زکات فطره که با نيت عبادت و تقرب به خداوند متعال انجام ميشود، نوعي بهرهگيري از ماديات براي رسيدن به معنويات است .
بدين جهت گفتهاند که قبول روزه موکول به پرداخت زکات فطره ميباشد، چرا که دادن زکات موجب جدايي از تعلقات مادي و هواهاي دنيوي و نفساني است و انسان مؤمن براي دوام فطرت الهي خويش و بازگشتبه عهد فطري «الست» از هر آنچه رنگ تعلق دارد، بايد رها و آزاد باشد و زنجير ماديات را از پاي خود برکند تا سبک بال به سوي خداوند گام نهد . همچنانکه امام علي عليه السلام فرمود:
«تخففوا تلحقوا (7) ; سبکبال باشيد تا [به مقصد] برسيد .»
رسيدن به وصال حق باگران باري و تعلقات بسيار سازگار نيست . خداوند متعال ميفرمايد: «قد افلح من تزکي وذکر اسم ربه فصلي» (8) ; «همانا رستگار شد کسي که [با پرداخت زکات، ] خود را تزکيه نمود و آنکه نام پروردگارش را ياد نموده و سپس نماز خواند .»
يکي از مصاديق اين آيه، عيد فطر و زکات فطره ميباشد . در روايات آمده است که همواره رسول خدا صلي الله عليه و آله روزهاي عيد فطر قبل از رفتن به مصلي فطره را تقسيم ميکرد و اين آيه را ميخواند (9) .
تعظيم شعائر اسلامي
خداوند متعال ميفرمايد: «ومن يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب» (10) ; «هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواي دلهاست .»
تعظيم شعائر الهي يکي ديگر از ويژگيهاي عيد سعيد فطر ميباشد . شعار تکبير و تهليل و تحميد و تقديس از جمله اعمالي است که به روز عيد جلوه خاصي ميبخشد .
يک مسلمان بايد از راههاي مختلف نداي حياتبخش توحيد را به گوش جهانيان برساند، که يکي از آن راهها بيان شعارهاي مذهبي است . رسول خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «زينوا اعيادکم بالتکبير (11) ; عيدهاي خود را با [شعار] تکبير زينت دهيد .» و در حديث ديگري ميفرمايد: «زينوا العيدين بالتهليل والتکبير والتحميد والتقديس (12) ; عيدهاي فطر و قربان را با شعارهاي لا اله الا الله و الله اکبر و الحمدلله و سبحان الله زينت دهيد .»
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله خود نيز چنين ميکرد . آن حضرت در روز عيد فطر از منزل بيرون ميآمد و تا رسيدن به مصلا با صداي بلند، شعار «لا اله الا الله» و «الله اکبر» سر ميداد و حتي در ميان خطبهها و قبل و بعد از آن با صداي رسا اين کلمات را تکرار مينمود . حضرت رضا عليه السلام در مورد علت تکبيرهاي زياد در روز عيد فطر ميفرمايد: «تکبير، تعظيم و زرگداشتخداوند متعال است و نوعي تشکر از هدايتها و نعمتهاي پروردگار جهانيان ميباشد . (13) »
تقويت وحدت مسلمانان
اجتماع روز عيد فطر ميتواند در پيوند و همدلي مسلمانان نقش آفرين باشد . آنان در گردهمايي روز عيد فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از نظرات، مشکلات و گرفتاريهاي همديگر آگاه ميشوند . در اين گردهمايي بغضها و کينهها تبديل به دوستي و همدلي ميشود و مؤمنان در يک صف واحد احساس اتحاد و نزديکي بيشتري به همديگر ميکنند .
عيد فطر از سويي حکايت از پيوند معنوي انسان با خداي خويش دارد و از سوي ديگر حکايتگر ارتباط وي با همکيشان خود است .
حضرت سجاد عليه السلام روز عيد فطر را روز جشن و شادي و اجتماع و همياري مسلمانان نسبتبه يکديگر ميداند و ميفرمايد: «اللهم انا نتوب اليک في يوم فطرنا الذي جعلته للمؤمنين عيدا وسرورا ولاهل ملتک مجمعا ومحتشدا (14) ; پروردگارا! ما به سوي تو برميگرديم در روز عيد فطرمان که آن را براي اهل ايمان روز عيد و شادي و براي اهل ملتخودت روز اجتماع و همياري قرار دادي .»
حضرت رضا عليه السلام در مورد نقش عيد فطر در تحولات معنوي، اقتصادي و اجتماعي جامعه ميفرمايد: «انما جعل يوم الفطر العيد، ليکون للمسلمين مجتمعا يجتمعون فيه ويبرزون لله عزوجل فيمجدونه علي ما من عليهم، فيکون يوم عيد ويوم اجتماع ويوم زکات ويوم رغبة ويوم تضرع و . . . فاحب الله عزوجل ان يکون لهم في ذلک مجمع يحمدونه فيه ويقدسونه (15) ; روز فطر، عيد مقرر شده تا مسلمانان در اين روز گرد هم آيند و براي خداوند ظهور کنند و او را به خاطر نعمتهايش تعظيم کنند . پس اين روز، روز عيد، روز اجتماع، روز فطر، روز زکات، روز رغبت و روز تضرع و . . . است . پس خداوند بزرگ دوست دارد که مسلمانان در چنين روزي اجتماعي داشته و در آن، او را ستايش کرده و مقدس بدارند .»
عيد فطر و حرکتهاي سياسي
در طول تاريخ، اجتماع روز عيد فطر آنچنان مهم و تحول آفرين بوده که رهبران سياسي نيز از آن بهره گرفتهاند . در اين مورد ميتوان از حرکتسياسي ابومسلم خراساني و شورش وي بر عليه دستگاه خلافتبني اميه نام برد . وي به سليمان بن کثير دستور داد به اقامه نماز عيد فطر و ايراد خطبه بر عليه امويان بپردازد .
سليمان نيز انقلاب و شورش بر عليه سلطنت اموي را در خطبه نماز عيد فطر اعلام کرد . به اين ترتيب آنان در سال 129 ق در روز عيد فطر در شهرهاي ماوراء النهر به پا خاسته و قيام خود را اعلام کردند (16) و در مدت کوتاهي سلسله بني اميه را منقرض ساختند .
حرکت امام رضا عليه السلام براي نماز عيد
در اين ميان حرکت معنوي، اجتماعي و سياسي حضرت رضا عليه السلام براي نماز عيد اهميتخاصي در تاريخ اسلام دارد . اين حماسه جاويدان نشان ميدهد که اگر پيشوايان معصوم عليهم السلام و بزرگان دين و رهبران صالح در جوامع مسلمان فرصت مييافتند و ميتوانستند از نمازهاي عيد فطر و قربان بهره برداري کنند، چه نتايج پرباري براي مسلمانان داشت .
براي آشنايي خوانندگان گرامي با عظمت اين حرکت و نقش آن در تحولات معنوي و سياسي جهان اسلام و همچنين توجه به سيره اهل بيت عليهم السلام در اجراي مراسم عيد فطر و قربان خلاصهاي از آن واقعه را ميخوانيم:
بعد از جريان ولايتعهدي حضرت رضا عليه السلام، عيد فرا رسيد . مامون با اصرار زياد از آن حضرت خواست تا براي اجراي مراسم عيد حضور يابد و ضمن اقامه نماز عيد خطبه بخواند . امام رضا عليه السلام به فرستاده مامون فرمود: شروطي را که ميان من و تو در پذيرفتن امر ولايتعهدي بود، خودت ميداني [ . بنا، بر اين بود که من از اين گونه امور معاف باشم] . مامون پيغام داد که: من ميخواهم با اين عمل دل مردم آرامش يابد و فضيلتشما را بشناسند .
پيغامها از سوي مامون و امتناع حضرت رضا عليه السلام پيوسته ادامه داشت تا آنکه حضرت رضا عليه السلام در اثر پافشاري خليفه فرمود: دوست دارم مرا از اين امر معاف داري و اگر معاف نميداري، من همچنانکه پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام براي نماز عيد بيرون ميآمدند، خواهم آمد . مامون گفت: هر طور که دوست داري بيرون بيا و مراسم عيد را به انجام برسان . آنگاه دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در مقابل منزل مسکوني حضرت رضا عليه السلام اجتماع نمايند . با انتشار اين خبر مردم مرو مشتاقانه براي شرکت در مراسم و بهرهگيري از وجود حضرت رضا عليه السلام خود را آماده کردند . هنگامي که خورشيد طلوع کرد، امام عليه السلام غسل نمود و عمامه سفيدي را که از پنبه تهيه شده بود بر سر گذاشت و يک سر آن را روي سينه و سر ديگر را ميان دو شانه انداخت . دامن را به کمر زد و به همه پيروان و دوستدارانش دستور داد چنان کنند . آنگاه عصاي پيکان داري به دست گرفت و از منزل بيرون آمد . آن حضرت در حالي که پا برهنه بود و پيراهن و ساير لباسهايش را به کمر زده بود، به همراه غلامان و ياران نزديک خويش - که آنان نيز چنين کرده بودند - به همين شکل از منزل به سوي مصلا حرکت کردند .
موقع خروج از منزل، امام رضا عليه السلام سر به سوي آسمان بلند کرد و چهار تکبير گفت، اين تکبيرها آن چنان با صلابت و روحانيتخاصي ادا ميشد که گويي آسمان و در و ديوار با نواي حضرتش هم آواز هستند . سرداران و نظاميان و ساير مردم که با آمادگي و آراستگي تمام در بيرون منزل صف کشيده بودند، هنگامي که امام رضا7 و يارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پيروي از امام رضا عليه السلام و هماهنگ با او فرياد تکبير سردادند .
شهر مرو يکپارچه فرياد تکبير سر داد و به دنبال آن از گريه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بيت عليه السلام به لرزه در آمد، سرداران هنگامي که حضرت را با آن حال ديدند از مرکبهاي خود پياده شدند و کفشهاي خود را در آورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام عليه السلام به راه افتادند . حضرت رضا عليه السلام پياده راه ميرفت و هر ده قدم يک بار ميايستاد و سه تکبير ميگفت .
ياسر خادم ميگويد: در اين حال ما خيال ميکرديم که آسمان و زمين و کوه با او هم آواز گشته است، شهر مرو يکپارچه گريه و شيون بود، فضل بن سهل ذوالرياستين با مشاهده اين اوضاع به مامون گفت: اگر [امام ] رضا عليه السلام با اين وضع به مصلا برسد، مردم مجذوب او خواهند شد [و ممکن استبا يک اشاره طومار حکومت را در هم پيچند، ] به نظر من بهتر است که از او بخواهي تا برگردد .
مامون هم فورا کسي را فرستاد واز حضرت رضا عليه السلام در خواست نمود تا از ميانه راه برگردد . امام رضا عليه السلام هم کفشهاي خود را طلبيد و سوار مرکب شده، به منزل مراجعت کرد . (17)
اين روايت گذشته از اينکه تدبير و دورانديشي حضرت رضا علیه السلام را براي شکستسياستهاي شيطاني مامون نشان ميدهد، چگونگي اجراي مراسم باشکوه عيد در سيره اهل بيت7 و کيفيتيک نماز واقعي عيد را بيان ميکند .
پینوشتها:
1) نهج البلاغه، حکمت 428 .
2) امالي شيخ صدوق، ص100 .
3) مسار الشيعة، ص30 .
4) ايشان که استاد اخلاق و عرفان برجستهاي در حوزه علميه قم بود، در سال 1343ق به ديار حق شتافت . در مکتب تربيتي اين عارف فرزانه بزرگان فراواني تربيتشدند که از جمله آنها ميتوان از حضرت امام خمينيقدس سره، آيت الله مرعشي نجفيقدس سره، شيخ اسماعيل تائب تبريزي، آخوند ملا علي معصومي و ميرزا عبد الله شالچي تبريزي نام برد . در مورد مقام عرفاني و جذبه اين استاد کامل عرفان همين قدر کافي استبدانيم که حضرت امام خمينيقدس سره آنگاه که پس از يکدوره طولاني تبعيد، در اوج عزت و افتخار از پاريس به ايران مراجعت کرده و به شهر قم وارد شد، در اولين فرصتبه مزار شيخان رفته و در کنار قبر استادش حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي حاضر شده و در کنار آن نشست، آنگاه به نشانه تواضع و حقشناسي، تحت الحنک عمامه خود را باز کرد - و با آنکه هميشه دستمال همراه داشت - با گوشه عمامه خود غبار سنگ استاد عارف را زدود و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداخت .
5) سکر، يک اصطلاح عرفاني است و عبارت است از يک نوع کيفيت نفساني که موجب انبساط روح است و آن بواسطه غلبه سروري است که هرگاه عشق و محبتسالک به آخرين درجه برسد، بر وي عارض ميشود . او در آن حال بر قواي حيواني و نفساني خويش چيره ميگردد و حالتبهت و سکر و حيرت پديد ميآيد و اين حالت، عارف سالک را مبهوت و متحير و سرگردان ميکند . در شرح کلمات باباطاهر آمده است که سکر حقيقي آن است که سالک در فنا مقام گيرد .(فرهنگ علوم عقلي، ص300).
6) برگرفته از المراقبات، ص334 .
7) نهج البلاغه، خطبه 21 .
8) اعلي/14 و 15 .
9) تفسير الميزان، ذيل آيه 14 سوره اعلي .
10) حج/31 .
11) کنزالعمال، ح24094 .
12) همان، ح24095 .
13) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص122 .
14) صحيفه سجاديه، دعاي 45 .
15) وسائل الشيعه، ج7، ص481، ح4 .
16) تاريخ طبري، ج6، ص26 .
17) اصول کافي، مولد ابي الحسن الرضا عليه السلام، حديث 7 .