عيد فطر و نقش آن در تحولات فردي و اجتماعي

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
عيد فطر و نقش آن در تحولات فردي و اجتماعي

روز بازگشت ‏به فطرت
در فرهنگ اسلامي اولين روز ماه شوال به عنوان عيد فطر و جشن بازگشت‏به فطرت معين شده است، زيرا مسلمانان روزه‏دار در طول ماه رمضان با ارتباط هاي پي در پي با خداوند متعال واستغفار از گناهان به تصفيه روح و جان خويش همت گماشته و از تمام آلودگي‏هاي ظاهري و باطني که بر خلاف فطرت آن‏هاست، خود را پاک نموده و به فطرت واقعي خود برمي‏گردند . اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز از همين زاويه به عيد فطر مي‏نگرد و با اشاره به روز عيد مي‏فرمايد: «انما هو عيد لمن قبل الله صيامه وشکر قيامه وکل يوم لا يعصي الله فهو عيد (1) ; اين عيد کسي است که خدا روزه‏اش را پذيرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرماني نشود، آن روز عيد است .»
بلي روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتي‏ها و پليدي‏ها و روز غلبه بر شياطين، روز عيد است . عيد فطر روز بازگشت‏به فطرت است، اين معنا رامي‏توان از لغت «عيد فطر» هم فهميد، چرا که «عيد» به معناي بازگشت و «فطر» به معناي «فطرت و طبيعت‏» است .
مسلمانان در اين روز در اثر يک ماه ضيافت و مهماني خداوند به صفاي باطن دست‏يافته و در حقيقت، شخصيت واقعي خويش را بازيافته‏اند، آري، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهاي جهل و ناداني و غفلت‏به انواع گناهان و معصيت‏ها مبتلا شده و از حقيقت‏خود دور مي‏شود و در نتيجه دچار خودفراموشي و خدا فراموشي مي‏گردد . اما با فرا رسيدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضاي معنوي آن ماه و تلاش‏هاي خويش به يک زندگي نوين دست مي‏يابد، که مي‏توان آن را «بازگشت‏به خويشتن‏» ناميد .
در روز عيد فطر گوئي يک مسلمان از نو متولد مي‏شود، چرا که طبق گفتار اميرمؤمنان عليه السلام، روزه‏داران در شب عيد فطر از تمام آلودگي‏ها و پليدي‏ها پاک شده ‏اند و کمترين پاداش خود را که پاکي و پاکيزگي است دريافت نموده‏اند . آن حضرت چنين مي‏فرمايد: «واعلموا عباد الله! ان ادني ما للصائمين والصائمات ان يناديهم ملک في آخر يوم من شهر رمضان: ابشروا عباد الله! فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کيف تکونون فيما تستانفون (2) ; اي بندگان خدا! بدانيد که کوچکترين چيزي که براي مردان و زنان روزه‏دار است، اين است که فرشته‏اي در روز آخر ما مبارک رمضان به آن‏ها ندا مي‏دهد: اي بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال ] تمام گناهان گذشته شما را آمرزيد، پس بنگريد که بعد از اين چگونه عمل خواهيد کرد .»
شيخ مفيد مي‏نويسد: اينکه روز اول ماه شوال عيد اهل ايمان قرار داده شده است، به خاطر اين است که آنان براي قبولي اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اينکه خداوند متعال گناهانشان را بخشيده و بر عيب‏هاي آنان پرده کشيده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسيده است که ثواب‏هاي بسياري براي روزه‏داران عطا خواهد کرد و از اينکه مؤمنين در اثر تلاش‏هاي شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهي نزديک شده‏اند، حالت‏سرور و نشاط دارند . در اين روز غسل معين شده و اين علامت پاکي از گناهان مي‏باشد، عطر زدن و بوي خوش استعمال کردن و لباس زيبا و تميز پوشيدن و به صحرا رفتن و زير آسمان نماز خواندن همه‏اش علامت‏شادي و سرور و از روي حکمت مي‏باشد (3) .

مراتب روزه‏داران در عيد فطر
بدون ترديد تک تک مسلمانان با فرا رسيدن عيد سعيد فطر نوعي شادي و لذت دروني در خود احساس مي‏کنند، اما استقبال مسلمانان از روز عيد فطر يکنواخت و مساوي نيست . زيرا هر کسي نسبت‏به معرفت و ايمان خود به اين عيد بزرگ و با عظمت مي‏نگرد و از آن بهره مي‏گيرد. زمينه‏ها، ذهنيت‏ها، مراتب ايمان و عوامل ديگري در نگرش و انگيزه افراد دخالت دارد .
به همين جهت عارف واصل ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي‏قدس سره (4) روزه داراني را که به عيد سعيد فطر وارد مي‏شوند، به پنج گروه تقسيم مي‏کند و نوع نگرش آنان رانسبت‏به اين روز با عظمت توضيح مي‏دهد . ايشان در مورد پايين‏ترين مراتب استقبال کنندگان از عيد فطر مي‏نويسد: «گروهي از روزه‏داران حقيقت روزه را نشناخته‏اند و با زحمت و تکلف از خوردن و آشاميدن و ساير مبطلات خود داري مي‏کنند و اين را نوعي طاعت مي‏شمارند و خود را منت‏دار خداوند مي‏دانند . آنان از اعضاء و جوارح خود مراقبت نکرده و با دروغ و غيبت و بهتان و افترا و دشنام، به آزار ديگران پرداخته و زحمات خود را هدر مي‏کنند و در نزد خداي عالميان منزلتي ندارند، مگر اينکه حضورشان در روز عيد براي حسن ظن به عنايت‏خداي بزرگ باشد و در نمازگاه خود در روز عيد فطر از گناهان استغفار نموده و طلب آمرزش کنند .»
وي عالي‏ترين مرتبه استقبال کنندگان از عيد فطر را از آن روزه‏داران عارفي مي‏داند که لذت نداي خداي «جل جلاله‏»، رنج گرسنگي و تشنگي و شب زنده داري را از ياد آنان برده و با شوق و شکر بلکه با وجد و سکر (5) آن را پيشواز نموده، در سرعت‏سير و سلوک و پيشروي به سوي خير، جديت‏به خرج داده و از عمق جان به نداي رب الارباب لبيک گفته‏اند .
خداوند متعال اعمال را از اين گروه به حسن قبول مي‏پذيرد و آن‏ها را به مقام قرب نزديک مي‏نمايد و در پيشگاه صدق در جوار خود با اولياء و اصفياء مي‏نشاند و از «جام اوفي‏» به آن‏ها مي‏چشاند و به مقام «او ادني‏» مي‏رساند (6) . آري، در حقيقت در سحرگاه عيد فطر اولياء الهي با حضرت حق چنين نجوا دارند:
اي عيد عاشقان به حقيقت جمال تو
هر لحظه عيديي رسدم از وصال تو
عيد کسان غره شوال و عيد من
آن ساعتي بود که ببينم جمال تو
حل مشکلات اقتصادي و اجتماعي در مورد ابعاد اقتصادي و اجتماعي عيد فطر مي توان به پرداخت زکات فطره به عنوان عاملي ارزشمند براي فقرزدايي، توسعه اقتصادي و حل مشکلات اجتماعي در جامعه اسلامي اشاره نمود . افزون بر اينکه در کنار کمک به فقراء، موارد مصرف ديگري نيز براي زکات فطره در اسلام منظور شده است که از جمله آن‏ها احياي روحيه همياري و تعاون، رسيدگي به وضع بهداشتي، درماني و فرهنگي مسلمانان مي‏باشد . از زکات فطره مي‏توان قرض بدهکاران حقيقي و افرادي را که در راه معصيت و خلاف بدهکار نشده‏اند، پرداخت نمود . در ساختن مسجد، مدرسه، پل‏ها و راه‏ها و بيمارستان‏ها و برطرف کردن ساير نيازهاي مسلمانان نيز مي‏توان از اين بودجه مردمي استفاده کرد .
همچنين با اين بودجه مي‏توان باورهاي ديني و اعتقادات مسلمانان ضعيف الايمان را تقويت نمود و کساني را که در معرض شبهات و وسوسه‏هاي دشمنان قرار دارند ياري کرد .
مسلمانان با عمل به اين موارد که با پرداخت زکات فطره انجام مي‏شود، در حقيقت‏به بخشي از دعاهاي ماه رمضان - که در مدت يکماه بعد از نماز زمزمه مي‏کردند -، در روز عيد فطر جامه عمل مي‏پوشانند . گذشته از اين‏ها، پرداخت زکات فطره که با نيت عبادت و تقرب به خداوند متعال انجام مي‏شود، نوعي بهره‏گيري از ماديات براي رسيدن به معنويات است .
بدين جهت گفته‏اند که قبول روزه موکول به پرداخت زکات فطره مي‏باشد، چرا که دادن زکات موجب جدايي از تعلقات مادي و هواهاي دنيوي و نفساني است و انسان مؤمن براي دوام فطرت الهي خويش و بازگشت‏به عهد فطري «الست‏» از هر آنچه رنگ تعلق دارد، بايد رها و آزاد باشد و زنجير ماديات را از پاي خود برکند تا سبک بال به سوي خداوند گام نهد . همچنانکه امام علي عليه السلام فرمود:
«تخففوا تلحقوا (7) ; سبکبال باشيد تا [به مقصد] برسيد .»
رسيدن به وصال حق باگران باري و تعلقات بسيار سازگار نيست . خداوند متعال مي‏فرمايد: «قد افلح من تزکي وذکر اسم ربه فصلي‏» (8) ; «همانا رستگار شد کسي که [با پرداخت زکات، ] خود را تزکيه نمود و آنکه نام پروردگارش را ياد نموده و سپس نماز خواند .»
يکي از مصاديق اين آيه، عيد فطر و زکات فطره مي‏باشد . در روايات آمده است که همواره رسول خدا صلي الله عليه و آله روزهاي عيد فطر قبل از رفتن به مصلي فطره را تقسيم مي‏کرد و اين آيه را مي‏خواند (9) .

تعظيم شعائر اسلامي
خداوند متعال مي‏فرمايد: «ومن يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب‏» (10) ; «هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواي دل‏هاست .»
تعظيم شعائر الهي يکي ديگر از ويژگي‏هاي عيد سعيد فطر مي‏باشد . شعار تکبير و تهليل و تحميد و تقديس از جمله اعمالي است که به روز عيد جلوه خاصي مي‏بخشد .
يک مسلمان بايد از راه‏هاي مختلف نداي حياتبخش توحيد را به گوش جهانيان برساند، که يکي از آن راه‏ها بيان شعارهاي مذهبي است . رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايد: «زينوا اعيادکم بالتکبير (11) ; عيدهاي خود را با [شعار] تکبير زينت دهيد .» و در حديث ديگري مي‏فرمايد: «زينوا العيدين بالتهليل والتکبير والتحميد والتقديس (12) ; عيدهاي فطر و قربان را با شعارهاي لا اله الا الله و الله اکبر و الحمدلله و سبحان الله زينت دهيد .»
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله خود نيز چنين مي‏کرد . آن حضرت در روز عيد فطر از منزل بيرون مي‏آمد و تا رسيدن به مصلا با صداي بلند، شعار «لا اله الا الله‏» و «الله اکبر» سر مي‏داد و حتي در ميان خطبه‏ها و قبل و بعد از آن با صداي رسا اين کلمات را تکرار مي‏نمود . حضرت رضا عليه السلام در مورد علت تکبيرهاي زياد در روز عيد فطر مي‏فرمايد: «تکبير، تعظيم و زرگداشت‏خداوند متعال است و نوعي تشکر از هدايت‏ها و نعمت‏هاي پروردگار جهانيان مي‏باشد . (13) »

تقويت وحدت مسلمانان
اجتماع روز عيد فطر مي‏تواند در پيوند و همدلي مسلمانان نقش آفرين باشد . آنان در گردهمايي روز عيد فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از نظرات، مشکلات و گرفتاري‏هاي همديگر آگاه مي‏شوند . در اين گردهمايي بغض‏ها و کينه‏ها تبديل به دوستي و همدلي مي‏شود و مؤمنان در يک صف واحد احساس اتحاد و نزديکي بيشتري به همديگر مي‏کنند .
عيد فطر از سويي حکايت از پيوند معنوي انسان با خداي خويش دارد و از سوي ديگر حکايت‏گر ارتباط وي با هم‏کيشان خود است .
حضرت سجاد عليه السلام روز عيد فطر را روز جشن و شادي و اجتماع و همياري مسلمانان نسبت‏به يکديگر مي‏داند و مي‏فرمايد: «اللهم انا نتوب اليک في يوم فطرنا الذي جعلته للمؤمنين عيدا وسرورا ولاهل ملتک مجمعا ومحتشدا (14) ; پروردگارا! ما به سوي تو برمي‏گرديم در روز عيد فطرمان که آن را براي اهل ايمان روز عيد و شادي و براي اهل ملت‏خودت روز اجتماع و همياري قرار دادي .»
حضرت رضا عليه السلام در مورد نقش عيد فطر در تحولات معنوي، اقتصادي و اجتماعي جامعه مي‏فرمايد: «انما جعل يوم الفطر العيد، ليکون للمسلمين مجتمعا يجتمعون فيه ويبرزون لله عزوجل فيمجدونه علي ما من عليهم، فيکون يوم عيد ويوم اجتماع ويوم زکات ويوم رغبة ويوم تضرع و . . . فاحب الله عزوجل ان يکون لهم في ذلک مجمع يحمدونه فيه ويقدسونه (15) ; روز فطر، عيد مقرر شده تا مسلمانان در اين روز گرد هم آيند و براي خداوند ظهور کنند و او را به خاطر نعمت‏هايش تعظيم کنند . پس اين روز، روز عيد، روز اجتماع، روز فطر، روز زکات، روز رغبت و روز تضرع و . . . است . پس خداوند بزرگ دوست دارد که مسلمانان در چنين روزي اجتماعي داشته و در آن، او را ستايش کرده و مقدس بدارند .»

عيد فطر و حرکت‏هاي سياسي
در طول تاريخ، اجتماع روز عيد فطر آنچنان مهم و تحول آفرين بوده که رهبران سياسي نيز از آن بهره گرفته‏اند . در اين مورد مي‏توان از حرکت‏سياسي ابومسلم خراساني و شورش وي بر عليه دستگاه خلافت‏بني اميه نام برد . وي به سليمان بن کثير دستور داد به اقامه نماز عيد فطر و ايراد خطبه بر عليه امويان بپردازد .
سليمان نيز انقلاب و شورش بر عليه سلطنت اموي را در خطبه نماز عيد فطر اعلام کرد . به اين ترتيب آنان در سال 129 ق در روز عيد فطر در شهرهاي ماوراء النهر به پا خاسته و قيام خود را اعلام کردند (16) و در مدت کوتاهي سلسله بني اميه را منقرض ساختند .

حرکت امام رضا عليه السلام براي نماز عيد
در اين ميان حرکت معنوي، اجتماعي و سياسي حضرت رضا عليه السلام براي نماز عيد اهميت‏خاصي در تاريخ اسلام دارد . اين حماسه جاويدان نشان مي‏دهد که اگر پيشوايان معصوم عليهم السلام و بزرگان دين و رهبران صالح در جوامع مسلمان فرصت مي‏يافتند و مي‏توانستند از نمازهاي عيد فطر و قربان بهره برداري کنند، چه نتايج پرباري براي مسلمانان داشت .
براي آشنايي خوانندگان گرامي با عظمت اين حرکت و نقش آن در تحولات معنوي و سياسي جهان اسلام و همچنين توجه به سيره اهل بيت عليهم السلام در اجراي مراسم عيد فطر و قربان خلاصه‏اي از آن واقعه را مي‏خوانيم:
بعد از جريان ولايتعهدي حضرت رضا عليه السلام، عيد فرا رسيد . مامون با اصرار زياد از آن حضرت خواست تا براي اجراي مراسم عيد حضور يابد و ضمن اقامه نماز عيد خطبه بخواند . امام رضا عليه السلام به فرستاده مامون فرمود: شروطي را که ميان من و تو در پذيرفتن امر ولايتعهدي بود، خودت مي‏داني [ . بنا، بر اين بود که من از اين گونه امور معاف باشم] . مامون پيغام داد که: من مي‏خواهم با اين عمل دل مردم آرامش يابد و فضيلت‏شما را بشناسند .
پيغام‏ها از سوي مامون و امتناع حضرت رضا عليه السلام پيوسته ادامه داشت تا آنکه حضرت رضا عليه السلام در اثر پافشاري خليفه فرمود: دوست دارم مرا از اين امر معاف داري و اگر معاف نمي‏داري، من همچنانکه پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام براي نماز عيد بيرون مي‏آمدند، خواهم آمد . مامون گفت: هر طور که دوست داري بيرون بيا و مراسم عيد را به انجام برسان . آن‏گاه دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در مقابل منزل مسکوني حضرت رضا عليه السلام اجتماع نمايند . با انتشار اين خبر مردم مرو مشتاقانه براي شرکت در مراسم و بهره‏گيري از وجود حضرت رضا عليه السلام خود را آماده کردند . هنگامي که خورشيد طلوع کرد، امام عليه السلام غسل نمود و عمامه سفيدي را که از پنبه تهيه شده بود بر سر گذاشت و يک سر آن را روي سينه و سر ديگر را ميان دو شانه انداخت . دامن را به کمر زد و به همه پيروان و دوستدارانش دستور داد چنان کنند . آن‏گاه عصاي پيکان داري به دست گرفت و از منزل بيرون آمد . آن حضرت در حالي که پا برهنه بود و پيراهن و ساير لباس‏هايش را به کمر زده بود، به همراه غلامان و ياران نزديک خويش - که آنان نيز چنين کرده بودند - به همين شکل از منزل به سوي مصلا حرکت کردند .
موقع خروج از منزل، امام رضا عليه السلام سر به سوي آسمان بلند کرد و چهار تکبير گفت، اين تکبيرها آن چنان با صلابت و روحانيت‏خاصي ادا مي‏شد که گويي آسمان و در و ديوار با نواي حضرتش هم آواز هستند . سرداران و نظاميان و ساير مردم که با آمادگي و آراستگي تمام در بيرون منزل صف کشيده بودند، هنگامي که امام رضا7 و يارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پيروي از امام رضا عليه السلام و هماهنگ با او فرياد تکبير سردادند .
شهر مرو يکپارچه فرياد تکبير سر داد و به دنبال آن از گريه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بيت عليه السلام به لرزه در آمد، سرداران هنگامي که حضرت را با آن حال ديدند از مرکب‏هاي خود پياده شدند و کفش‏هاي خود را در آورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام عليه السلام به راه افتادند . حضرت رضا عليه السلام پياده راه مي‏رفت و هر ده قدم يک بار مي‏ايستاد و سه تکبير مي‏گفت .
ياسر خادم مي‏گويد: در اين حال ما خيال مي‏کرديم که آسمان و زمين و کوه با او هم آواز گشته است، شهر مرو يکپارچه گريه و شيون بود، فضل بن سهل ذوالرياستين با مشاهده اين اوضاع به مامون گفت: اگر [امام ] رضا عليه السلام با اين وضع به مصلا برسد، مردم مجذوب او خواهند شد [و ممکن است‏با يک اشاره طومار حکومت را در هم پيچند، ] به نظر من بهتر است که از او بخواهي تا برگردد .
مامون هم فورا کسي را فرستاد واز حضرت رضا عليه السلام در خواست نمود تا از ميانه راه برگردد . امام رضا عليه السلام هم کفش‏هاي خود را طلبيد و سوار مرکب شده، به منزل مراجعت کرد . (17)
اين روايت گذشته از اينکه تدبير و دورانديشي حضرت رضا علیه السلام را براي شکست‏سياست‏هاي شيطاني مامون نشان مي‏دهد، چگونگي اجراي مراسم باشکوه عيد در سيره اهل بيت‏7 و کيفيت‏يک نماز واقعي عيد را بيان مي‏کند .

پی‌نوشت‌ها:
1) نهج البلاغه، حکمت 428 .
2) امالي شيخ صدوق، ص‏100 .
3) مسار الشيعة، ص‏30 .
4) ايشان که استاد اخلاق و عرفان برجسته‏اي در حوزه علميه قم بود، در سال 1343ق به ديار حق شتافت . در مکتب تربيتي اين عارف فرزانه بزرگان فراواني تربيت‏شدند که از جمله آن‏ها مي‏توان از حضرت امام خميني‏قدس سره، آيت الله مرعشي نجفي‏قدس سره، شيخ اسماعيل تائب تبريزي، آخوند ملا علي معصومي و ميرزا عبد الله شالچي تبريزي نام برد . در مورد مقام عرفاني و جذبه اين استاد کامل عرفان همين قدر کافي است‏بدانيم که حضرت امام خميني‏قدس سره آن‏گاه که پس از يکدوره طولاني تبعيد، در اوج عزت و افتخار از پاريس به ايران مراجعت کرده و به شهر قم وارد شد، در اولين فرصت‏به مزار شيخان رفته و در کنار قبر استادش حاج ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي حاضر شده و در کنار آن نشست، آن‏گاه به نشانه تواضع و حق‏شناسي، تحت الحنک عمامه خود را باز کرد - و با آنکه هميشه دستمال همراه داشت - با گوشه عمامه خود غبار سنگ استاد عارف را زدود و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداخت .
5) سکر، يک اصطلاح عرفاني است و عبارت است از يک نوع کيفيت نفساني که موجب انبساط روح است و آن بواسطه غلبه سروري است که هرگاه عشق و محبت‏سالک به آخرين درجه برسد، بر وي عارض مي‏شود . او در آن حال بر قواي حيواني و نفساني خويش چيره مي‏گردد و حالت‏بهت و سکر و حيرت پديد مي‏آيد و اين حالت، عارف سالک را مبهوت و متحير و سرگردان مي‏کند . در شرح کلمات باباطاهر آمده است که سکر حقيقي آن است که سالک در فنا مقام گيرد .(فرهنگ علوم عقلي، ص‏300).
6) برگرفته از المراقبات، ص‏334 .
7) نهج البلاغه، خطبه 21 .
8) اعلي/14 و 15 .
9) تفسير الميزان، ذيل آيه 14 سوره اعلي .
10) حج/31 .
11) کنزالعمال، ح‏24094 .
12) همان، ح‏24095 .
13) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص‏122 .
14) صحيفه سجاديه، دعاي 45 .
15) وسائل الشيعه، ج‏7، ص‏481، ح‏4 .
16) تاريخ طبري، ج‏6، ص‏26 .
17) اصول کافي، مولد ابي الحسن الرضا عليه السلام، حديث 7 .

خوانده شده 400 مرتبه