معروف است که هرگاه خواستی فردی را بشناسی، ببین که مخالفانش چه کسانی هستند و در مورد ایشان چه میگویند. اینک به نمونههایی از گفتارهای برادران اهلسنّت و همچنین برخی شخصیتهای دیگر دربارۀ این امام همام اشاره میکنم.
سبط بن جوزی:
یوسف بن قزا اغلی بن عبدالله بغدادی مشهور به سبط بن جوزی پس از بیان تاریخ تولد و شهادت حضرت مینویسد: او در علم و تقوا، پرهیزکاری و سخاوت؛ چون پدر بزرگوارش امام رضا (ع) و دنبالهرو او بود.
ابن ابی طلحه:
او در کتاب مطالب السؤول فی المناقب آل الرسول درباره شخصیت امام جواد(ع) مینویسد: او گرچه صغیرالسن است اما کبیرالقدر و رفیع الذکر است. او بلند مرتبه و گرانقدر است.
ابن صباغ مالکی:
علی بن محمد احمد مشهور به ابن صباغ، فقیه مالکی و متوفای 855 در مکه پس از بیان گوشهای از خصوصیات زندگی حضرت جواد(ع)، نوشته است: آری چنین بود کرامات جلیل و مناقب او. و در جای دیگر میافزاید: چه گوییم ما در جلالت و مقام امام جواد(ع) و فضیلت کمال و عصمت و جلال او، حضرت در میان طبقات ائمه (ع) سنش کمتر از همه و قدر و شأنش اعظم است.
امام جواد (ع) در اندک مدتی از عمر شریفش کراماتی بسیار و معجزاتی بیشمار از خود نشان داد و از رشحات و تراوش دانش و بینش خود اثرها گذاشته است؛ چه با مجالس و محافلی که متکلم به احکام شده و از مسائل، حلال و حرام را بیان کرده و زبان دشمنان و خصم بد فرجام را به منطق صحیح و گفتار ملیح خود الکن کرده و چه بسیار انجمن و محفلی که در صدر جلسات و رأس خطبا و بلغاء قرار گرفته و در برابر خود تمامی فصحاء، علما و حکما را تحت الشعاع قرار داده است.
صلاح الدین صفدی:
خلیل بن ابیک بن عبدالله، معروف به صلاح الدین صفدی، ادیب و مؤرخ نامدار اهل فلسطین که در حدود دویست تصنیف از وی برجای مانده، مینویسد: محمد بن علی، همان جواد بن رضا (ع) بن الکاظم موسی بن الصادق جعفر رضی الله عنهم است. لقب او جواد، قانع و مرتضی است. وی از فرزندان اهل بیت نبوت است که در سخاوت شهرت داشت تا جایی که او را جواد(ع) نام نهادهاند، او یکی از امامان دوازدهگانه است.
ابن تیمیه:
او میگوید: محمد فرزند علی ملقب به جواد از بزرگان و اعیان بنیهاشم است که در سخاوت و بزرگواری شهرت تام دارد.
نبهانی:
یوسف بن اسماعیل نبهانی حنفی ادیب و شاعر فلسطینی، متولد 1350 هجری که از وی سیزده کتاب مهم بر جای مانده، مینویسد: محمد الجواد فرزند علی رضا (ع) از بزرگان امامان و چراغ هدایت امت و سادات اهل بیت (ع) است که عبدالله شبراوی شافعی نیز از وی در کتاب خود «الاتّحاف بجبّ الاشراف» با ستایش و تکریم یاد کرده است.
بغدادی:
محمدالجواد (ع) فرزند علی بن الرضا (ع) است. کنیه او مانند کنیه جدّش محمد الباقر، ابوجعفر است رضی الله عنهما. سه لقب وی جواد، قانع و مرتضی است که مشهورترین آنها «جواد» است. رنگ پوست او سفید، قامتش معتدل و نقش انگشترش نعم المقدّرالله، و وارث علم پدر بود.
علی جلال حسینی دانشمند بزرگ مصری مینویسد:
محمدالجواد ابوجعفر دوم، فرزند علی(ع) در سال 195 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. وی با وجود سن کم در علم و فضیلت سرآمد همه عالمان و اهل فضیلت زمان خویش بود.
خیرالدین زرکلی:
او مینویسد: ابوجعفر جواد(ع) چون اجداد خویش مقام بلندی داشت. هوشمند و خوش بیان بود و استعداد نیرومند و اصیلی داشت.
مهمترین راهبرد و اقدام امام جواد (ع) برای حفظ دین و پیروان اهلبیت(ع)
در هر دورهای که امامان شیعه پرچم هدایت جامعه را برعهده میگرفتند و امامت جامعه را عهدهدار میشدند، راهبردهایی به اقتضای شرایط زمان برای حفظ دین و پیروان اهلبیت(ع) ارائه میکردند. امام جواد (ع) نیز راهبردهای مختلفی داشت که از جمله آن تربیت شاگردان بود؛ شاگردانی که هر کدام وزنه علمی بزرگی به شمار میرفتند و از دانشمندان عصر خود بودند. آنها در رشد و شکوفایی تمدن اسلام سهم بسزایی داشتند، لذا شایسته است برای احیای نام، یاد و آثار و مرام تربیتیافتگان مکتب ائمه (ع) و معرفی آنان به نسل حاضر و آینده تلاش کرد.
از جمله راهبردهای امام جواد(ع) برای رهبری شیعه و حفظ اسلام، بُعد علمی آن حضرت بود. علم و دانایی از مهمترین ابزارهای اقتدار در تمام جوانب است؛ ابزاری که در تمدن و بقای بشر نقش اول را داشته و هیچ کس نمیتواند منکر این اصل باشد که علم برابری میکند با حیات. ائمه(ع) در بروز دادن علوم خود بر اساس اقتضائات زمان و نیازها از جمله حیات دین هیچ کوتاهی نداشتهاند؛ امام جواد با وجود اینکه در خردسالی به امامت رسید، اما نبوغ علمیاش در عصر خود بسیار برجستهتر از همه دانشمندان بود.
در باور شیعه یکی از ویژگیهای مهم امام، دانش گسترده و علوم خاص او است؛ علومی که از طرق عادی کسب دانشهای بشری به دست نمی آید و از این رو به آن لدُنی یا خدادادی میگویند؛ زیرا آگاهی جامع از تمام رموز و اسرار قرآن و وقوف کامل بر شریعت و تمام احکام و قوانین دینی (حتی احکام موضوعات جدید و مستحدث) و آمادگیکامل برای پاسخگویی به شبهات، همگی مستلزم آن است که امام از علوم ویژه ای برخوردار باشد. اگر دانش امام تنها از منابع عادی تأمین شود، هیچ تضمینی برای پاسخگویی به پرسشهای دینی گسترده و متنوع مردم وجود نخواهد داشت و این به معنای نقض غرض خداوند از تشریع دین است.
روایات و گزارشاتی از زندگی امام جواد(ع) حاکی از آن است که آن حضرت در موارد فراوانی از ضمایر، افکار و درون افراد خبر داده و در بسیاری از موارد از امور آینده سخن گفته و همه این اقوال درست و صائب بوده است. همچنان که از سایر پیشوایان دینی نیز چنین اموری به وفور نقل شده است که این مسأله در اعتقاد شیعه امامیه نه تنها امر اعجاب انگیز نیست، بلکه از شرایط امامت شمرده و از آن به «علم لدُن» تعبیر می شود؛ اما هضم این مطلب برای بسیاری از متفکران غیر شیعی همواره با مشکل مواجه بوده است.
برخی از آنها با تکیه بر عمومیات قرآن بدون توجه به آیات مخصص گفتهاند علم غیب محصور و مخصوص خداوند است و احدی را در این گنجینه راهی نیست و لذا اعتقاد به علم غیب برای غیر خدا را پندار نادرست و گزاف پنداشته اند و دستۀ دیگر با نگاه به مجموع آیات بینات قرآنی، علم غیب را برای پیامبر امر ثابت و غیر قابل تردید دانسته، اما آن را برای امام قابل قبول ندانستهاند. چنانچه ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: ما منکر وجود افرادی که خبر از غیب داده و میدهند نیستیم اما آن را مستند به خداوند باری تعالی می دانیم که با قدرت و تمکین و آمادگی اسباب آن، به آنان عطا کرده است.
لطفاً برایمان از برخی اقدامات علمی آن حضرت
برای شناخت مقام و شخصیت علمی امام جواد(ع) و آگاهی از دانش گسترده آن حضرت ضروری است تا محورهای فعالیت فرهنگی و افاضات علمی آن حضرت مورد توجه قرار گیرد تا بتوان به نتایجی هرچند اجمالی دست یافته و با چهره و بعد علمی آن امام همام آشنا شد. در یک نگاه کلی، فعالیتهای علمی آن حضرت را می توان در محورهای مختلف مورد بررسی قرار داد:
الف) پاسخگویی به شبهات:
زمانه امام جواد(ع) معاصر بود با اوج عصر ترجمه متون و فعالیت بیت الحکمه و گستره جغرافیایی عصر امام، سرزمین اسلام با ملتها، ادیان و گرایشات فکری و دینی گوناکون مواجه بود، از اینرو با آغاز دوران امامت امام جواد (ع) انبوهی از سؤالات و شبهات مختلف متوجه اسلام بود و جز حضرت کسی نبود که در برابر این شبهات از اسلام و عقاید مسلمانان پاسداری کند؛ امام از طرق مختلف با این سؤالات مرتبط بود و پاسخ را نیز به وسیله این راهها منتقل میکرد:
نخست از سوی شیعیان و پیروان مکتب اهلبیت(ع) که به خاطر سن کم آن حضرت دچار تشویش و تحیر شده بودند و لذا آن حضرت را در مقابل انواع پرسشها قرار داده و از این طریق او را به آزمایش و آزمون میگرفتند تا با اثبات دانش گسترده و علم خدادادی او، به امامتش معتقد و مطمئن شوند و بدین منظور جلسات متعددی تشکیل میشد. چنانچه در منابع آمده است: «... در هنگام شهادت امام رضا(ع) آن جناب(امام جواد) در مدینه بود و بعضی از شیعیان از صغر سن آن جناب تأملی داشتند تا آنکه علما و افاضل و بزرگان شیعه از اطراف عالم متوجه حج شدند و بعد از فراغت از مناسک حج به خدمت آن حضرت رسیدند و از وفور مشاهده معجزات و کرامات و علوم و کمالات، اقرار به امامت آن منبع سعادت کردند و زنگ شک و شبهه از آیینه خاطرهای خود زدودند حتی آنکه شیخ کلینی و دیگران روایت کرده اند که در یک مجلس یا در چند روز متوالی، هزار مسأله از بزرگترین مسائل، از آن معدن علوم و فضائل سوال کردند.»
تلاش خلفای عباسی برای از بین بردن اعتقادات شیعه
دوم از (سوی) حکومت، به ویژه مأمون و معتصم دو خلیفه معاصر آن حضرت. از آنجا که شیعیان مدعی علم الهی برای امامان خود بودند، خلفا میکوشیدند تا با تشکیل مجالس مناظره، آنان را رو در روی برخی از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسشها درمانده شوند و شیعیان از این رهگذر، در اعتقاد خود (وجود علم الهی نزد ائمه اهل بیت) دچار مشکل شوند و از پیروی آنها خودداری کنند. افزون بر اینها علاقه شخصی مأمون در برپایی این مناظرات بی تأثیر نبوده است.
به هر صورت دستگاه خلافت عباسی چندین بار مجالس مناظره با امام را ترتیب داد که یکی از آنها در نخستین روزهای ورود و حضور امام در بغداد بود. مأمون در پی مخالفتهای عباسیان با طرح ازدواج دختر خلیفه با امام جواد(ع)، مجلسی را آماده کرد و علمای برجسته عباسی را خواست و مقرر شد که یحیی بن اکثم مسائل علمی سختی را از امام بپرسد تا میزان فضل و کمال آن حضرت برای آنان روشن شود. در این جلسه مناظره، یحیی بن اکثم از پاسخ سؤالی که امام مطرح کرد بازماند و برجستگی علمی امام برای آنان آشکار شد. این مناظرهها در انسجام شیعه و هدایت آنها راهبردی بسیار کارآمد و مهم بود که توانست شیعه را از بحرانهای مختلف فکری، علمی و اجتماعی نجات دهد.
روایات وارده از امام جواد(ع) راهبردی فرهنگی برای شیعه
بخشی دیگر از فعالیت های امام جواد(ع) مربوط به روایاتی است که در زمینه های مختلف فقهی، اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی و... از ایشان به یادگار مانده است. برخی تعداد این احادیث را در حدود 250 مورد می دانند که از طریق 120 راوی نقل شده و به ما رسیده است.
اگرچه این تعداد روایت اندک است اما اگر عوامل مختلفی چون محدودیت های دوران امام جواد(ع) در ارتباط داشتن با شیعیان و کم بودن طول عمر ایشان را در نظر بگیریم، خواهیم دید که همین مقدار حدیث از ایشان حجم قابل توجهی خواهد بود. ضمن آنکه این مقدار روایاتی است که به دست ما رسیده و موجود است و به طور طبیعی به دلایلی که ذکر شد، قطعاً روایات دیگری نیز از سوی آن حضرت نقل شده، اما از میان رفته و یا به هر نحوی به دست ما نرسیده است.
افزون بر این، بسیاری از پرسشها و پاسخها از طریق نامه و به شکل مکتوب بین شیعیان و آن حضرت صورت میگرفت که بسیاری از آنها نیز به دست ما نرسیده است؛ اما آنچه به دست ما رسیده در هدایت شیعه و فرهنگ شیعه تأثیر بزرگی داشته است.
تربیت شاگردان اقدامی مهم وراه بردی در رهبری شیعه
تربیت شاگرد یکی از مهمترین راهبردهایی است که میتواند استمرار یک اندیشه را تضمین کند؛ بدون داشتن نیروی فکری هرگز یک فکر و یک اندیشه دوام نخواهد داشت؛ لازمه استمرار یک مکتب داشتن حاملان اندیشه تفکر یک مکتب است که چارچوب مکتب و زوایای آن را حراست و به نسلهای بعدی منتقل کند؛ هر مکتب در این مرحله و با برخورداری از این وجهه میتواند به عنوان یک تمدن بروز و ظهور داشته باشد و استمرار پیدا کند.
بر اساس تحقیقات دانشمند بزرگ شیعه مرحوم شیخ طوسی در رجال، راویان و شاگردان امام جواد(ع) 109 نفر هستند، این 109 نفر میراث اهلبیت(ع) را زنده داشتند و به نسلهای بعدی منتقل کردند. همین شاگردان بودند که از طریق استفاده از روشهایی چون 1. تبلیغ 2. تدریس، حلقه اتصال مردم با مکتب اهلبیت(ع) را حفظ و استمرار آن را تضمین کردند.
هرچند به خاطر مراقبت ها و إعمال محدودیت ها و ایجاد موانع از سوی حکومت، باعث شده که فعالیتهای علمی آن حضرت در میان شیعیان به خصوص در زمینه تربیت محدثان و دانشمندان برجسته به حداقل برسد اما اهتمام، درایت و مدیریت معصومانه آن حضرت فرهیختگانی را در خدمت جامعه اسلامی قرار داد که با وجود محدودیت کمی از لحاظ کیفیت و میزان تأثیرگذاری و خدمترسانی بسیار قابل توجه هستند؛ نخبگان و فرهیختگانی چون حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، ابوهاشم جعفری، علی بن مهزیار، احمد بن محمد بزنطی، محمد بن عبدالله بن مهران، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد برقی، ابراهیم بن محمد همدانی، معاویه بن حکیم، خیران الخادم و... که هر کدام در عرصه های علمی، فرهنگی و مذهبی از چهرههای برجسته و مطرح شمرده میشوند. [1]
[1] . طوسی، محمد بن الحسن، رجال الشیخ، منشورات الرضی، موسوعه الامام جواد(ع)؛منتهی الآمال شیخ عباس قمی ، سیره سیاسی معصومان ؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه ، رسول جعفریان ،