گفتاري از آیتالله جوادی آملی در خصوص آنچه برای سیاستمدار ضروری است به شرح زير مي باشد :
در نظام اسلامی همه ما مسئولیم و مسئولیّت برای مسئول، مسبوق به صیانت و سیاست نفس است. در بیانات نورانی امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ که هم در مسائل اخلاقی و هم در کشورداری انسان کامل است، آمده: «…أنْ یَسوس نفسَه قبْل أن یَسوُس جُنْده» (۱): هر مسئولی قبل از اینکه دیگران را رعایت کند، باید خود را رعایت کند و قبل از سیاستمداری نسبت به دیگران، باید سیاستمدار داخلی نفس خود باشد. در درون انسان، خواستههای زیادی هست که اگر انسان، سیاستمدار نباشد و آنها را تعدیل نکند، پیش از اینکه برای نجات دیگران گام بردارد، خود در مهلکه گمراهی و ضلالت فرو میرود.
از این روی، در بیان نورانی دیگر از حضرت علی ـ علیهالسلام ـ آمده است: «أجلّ الأمراء مَنْ لم یکن الهواءُ علیه أمیراً» (۲): بزرگترین امیر و مسئول، کسی است که اسیر هوی! نباشد. چون هوی و هوس، گاهی شهوت غریزی و غضب طبیعی نمیخواهد؛ بلکه امارت و سلطنت، آن هم سلطنت بر درون را طلب میکند و معنای سلطنت بر درون این است که هوس، بر بالای کرسی مینشیند و بر تمام فرآوردههای علمی و تجربی و قوا و شئون نفس دستور میدهد؛ مثلاً، به علم دستور میدهد که چنین فتوا بده؛ به فرزانگی دستور میدهد که چنین دسیسه بازی و شیطنت کن. ریاست طلبی، بدترین و تلخترین صفتی است که انسان در دروننفس به آن مبتلاست و هیچ کسی هم از گزند آن در امان نیست.
از این روی درباره خطر نفس گفتهاند: «أعدی عدوّک نفسک الّتى بیْن جنْبیک» (۳): دشمنترین دشمنان تو نفس توست. یکی از شرارتهای هوس این است که هرگز نمیخواهد دشمن خود یعنی عقل، هوش و دانش را از پای درآورد و اعدام کند، بلکه میخواهد آنها را اسیر بگیرد و بر آنها فرمانروایی کند. اینکه میبینید نظم نوین جهانی! آرامش بشریّت را به هم میزند، برای آن است که آنان درس، زیاد خواندهاند و علم صناعی، زیاد دارند؛ اما نه برای تأمین رفاه بشریّت بلکه برای تأمین خواستههای چیزی که بر کرسی ریاست نشسته است؛ یعنی هوس. هیچ کس را در هیچ حالی از گزند این دشمن؛ گریزی نیست.
* خود ارزیابی
برای اینکه بفهمیم مبتلا به بیماری جاه طلبی هستیم یا نه، باید خود را ارزیابی کنیم؛ از این رو فرمودهاند: اگر دیدید، حالات شما در شرایط گوناگون عوض شد، بدانید که به دام هوس نزدیکید و اگر عوض نشد، خوشحال باشید و بدانید مانند آن طایر خوش پروازی هستید که در فضای باز، دام را میبیند و در آن نمیافتد.
در حدیث آمده است: «المرء یتغیّر فى ثلاث: لقربٍ من المُلوک والولایات والغِنی بعد الفقْر ومنْ لم یتغیّر فى هذه فهو ذو عقلٍ قویمٍ وخُلقٍ مستقیمٍ» (۴) یعنی، وضع غالب انسانها در شرایط گوناگون عوض میشود؛ اما اگر کسی مسئولیتی پیدا کرد یا به دستگاه مسئولی نزدیک شد یا وضع مالی وی بهتر شد، ولی اخلاق او عوض نشد، فرزانگیاش به فرومایگی و فروتنیاش به تکبّر مبدل نشد. او دارای عقل قویم و خلق مستقیم است. همه ما در هر لحظه باید خود را بیازماییم. صحنه درون، میدان جنگ است و این جنگ، آتش بس پذیر نیست.
هیچ کسی در هیچ دورهای از عمر خود آسوده از نبرد داخلی نیست؛ البته میدان جنگ فرق میکند. اگر کسی در دوران جوانی بیدار نشود، بیدار کردنش در دوران پیری، بسیار مشکل است. میگویند خواب در موقع سحر، سنگینتر از خواب اوایل شب است. چون هر چه خواب، دیرتر میشود، سنگینتر میشود، مگر به پایان خود نزدیک شود. نظام اسلامی در سایه اخلاق در نظام اسلامی، همان گونه که در صیانت و اخلاق اسلامی معیار، نان و گوشت و … نیست بلکه فضایل اخلاقی است، در جذب و جلب اعتماد مردم هم معیار، مسائل اخلاقی است.
* عواملی که باعث سقوط نظام میشود
در یکی از بیانات امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ آمده است: «قلوب الرّعیّة خزائنُ راعیها فما أودع فیها ـ أو زرع فیها ـ من خیْرٍ أو شرٍّ وجَدها» (۵) مسئولین در نظام اسلامی با دلهای مردم، سر و کار دارند و دلهای آنان مزرعه مسئولین است. هر کسی در هر مزرعهای هر چه کاشت، درو میکند. مردم سختیها را تحمّل میکنند ولی ظلم، رشوه و بداخلاقی را تحمّل نمیکنند. حضرت علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «یُستدلّ علی إدبار الدّول بأربعةٍ»؛ یعنی اگر انسان خواست ببیند نظامی میماند یا سقوط میکند، چهار معیار را باید بررسی کند:
اگر ـ خدای ناکرده ـ این چهار چیز در نظامی وجود داشت، آن نظام سقوط میکند و اگر نبود، برای همیشه میماند. این چهار معیار، عبارتند از: «تضییع الأصول، والتّمسک بالغرور و تأخیر الأفاضل و تقدیم الأراذل» (۶) یعنی، اگر اصول ارزشی واخلاقی ضایع شود، ظلم جایگزین عدل و خیانت جایگزین امانت و انسان مغرور شود؛ افراد حزب اللهی، امین، لایق و با تجربه، منزوی شوند و اشخاص رذل، بدسابقه، بد اخلاق و سست اعتقاد مصدر کار قرار گیرند، در آن صورت میتوان نتیجه گرفت که سقوط میکند.
حال برای اصلاح و حفظ نظام اسلامی خود باید خودمان را اصلاح و حفظ کنیم، به گونهای که مسائل ارزشی در تدوین و تهیّه برنامهها کاملاً ملحوظ شود و رعایت حقوق مجریان فاضل و تقدیم آنان در مقام اجرا بر دیگران، محفوظ باشد.
شبیخون دشمن داخلی اگر جنگی مانند جنگ تحمیلی عراق بر ایران باشد که دشمن اولاً سلاحهای بیشتر و پیشرفتهتر داشته باشد و دوم آن که غافلگیرانه حمله را شروع کند، این جنگ، جنگی نابرابر است در جهاد اکبر.
مشکل ما همین است؛ زیرا قبل از آمدن نیروهای خودی به میدان، نیروهای دشمن به میدان آمده و صحنهها را گرفته و سنگربندی کردهاند و مبارز، طلب میکنند. ما عقل، علم و سلسله دستوراتی دینی داریم که نیروهای خودی است و در مقابل، شهوت، غضب، جهل و هوی پرستی نیروهای بیگانه است. پیش از اینکه عاقل شویم و چیزی یاد بگیریم، شهوت و غضب و… آمدهاند صحنه را پر کردهاند و این همان جنگ نابرابر در میدان جهاد اکبر است. برای پیشگیری از چنین نبرد نابرابری به ما گفتند در گوش راست فرزندانتان برای اولین بار، قبل از اینکه هیچ حرف دیگر را بشنود، اذان و در گوش چپ او اقامه بگویید؛ یعنی قبل از اینکه دشمن بیاید سنگر بگیرد شما او را مسلّح کنید.
* رابطه حیا با عقل
حیا، نشانه عقل نیز گفتهاند: بیازمایید اگر شخصی در برابر کار بد خجالت میکشد، بدانید نبوغی دارد. چون حیا با عقل هماهنگ است. از حیای او میفهمیم که میتواند عاقل خوبی باشد. همان گونه که از امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ نقل شده است که جبرئیل بر حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ نازل شد و او را میان عقل، حیا و دین مخیّر کرد، آن حضرت عقل را برگزید؛ دین و حیا گفتند: ما مأموریم هر جا که عقل هست ما هم باشیم (۷).
گاهی انسان احساس تنهایی میکند، چون با کسی نیست در این حال از ارتکاب گناه پروایی ندارد؛ زیرا کسی او را نمیبیند تا خجالت بکشد، ولی بررسی میکند و میبیند که در حقیقت تنها نیست. «کرام کاتبین» فرشتگان، انبیا و اولیا و از همه بالاتر، ذات اقدس الله بر همگان آگاه است، آنگاه خجالت میکشد و اگر انسان در مشهد، مرئی و منظر این همه ذوات نورانی باشد و احساس شرم نکند، معلوم میشود یا وجود آنها را باور نکرده و یا باور را جدّی نگرفته است؛ اما اگر انسان این راهها را طی کند، بر هوای خود امیر است؛ وقتی بر هوای خود امیر بود، سیاستمدار خوبی در حوزه نفس خود است و وقتی در حوزه نفس خود سیاستمدار خوبی بود، میتواند امیر، فرمانروا و سیاستمدار دیگران نیز باشد و جامعه اسلامی را جامعه برینِ عقلی کند و به دست صاحب اصلیش ولی عصر امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ بسپارد.
صالحترین کارها انسانهای کاملی که خُلق آنها قرآن است، اشتغال به تهذیب نفس را صالحترین کارها میدانند. امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ میفرمایند: «الاشتغالُ بتهذیب النفس أصلح» (۸) صرف عمْر در تهذیب روح، صالحترین کارهاست. البته این، بدان معنا نیست که انسان از هر کاری دست بردارد و به تهذیب روح بپردازد؛ بلکه به این معناست که در هر کاری به فکر نزاهت روح باشد و اصولاً بیکاری مایه «وَهن» است. انسان بیکار، ناچار است «کَلّ» بر دیگران باشد و همین، مایه فرومایگی روح است و روح فرومایه هرگز فرزانه و مهذّب نخواهد شد و نمیتواند بر جامعهای ریاست کند، چون در سیاست درون وامانده و در نبرد داخلی درمانده است.
پي نوشت :
(۱) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۷، ص ۱۹٫
(۲) شرح غرر الحکم، ج ۲، ص ۴۳۸٫
(۳) بحار، ج ۶۷، ص ۶۴٫
(۴) شرح غرر الحکم، ج ۲، ص ۱۴۶٫
(۵) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۱، ص ۹۴٫
(۶) شرح غرر الحکم، ج ۶، ص ۴۵۰٫
(۷) "هبط جبرئیل علی آدم (علیه السلام)فقال: یا آدم إنى امرت أن اخیّرک واحدة من ثلاث…” (کافی، ج ۱، ص ۱۰، کتاب العقل والجهل، ح ۳)
(۸)شرح غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۴۸٫