فرقه بهائیت با قدمت ۲۰۰ ساله در ایران، یکی از تشکیلات سازمان یافته از سوی استعمار است که تبلیغات وسیع بر ضد منافع مذهبی و ملی ایرانیان را در دستور کار خود داده و به واسطه سطح آگاهی پایین جامعه نسبت به این فرقه سعی در رسوخ به اعتقادات مسلمانان دارد.
بانو مهناز رئوفی یکی از بهائیانی است که با روی گردانی از این فرقه، توانست حلاوت دین اسلام را بچشد و قدم به مسیر یکتا پرسی بگذارد. لذا برنامه «مثل ماه» شب گذشته با دعوت از این بانوی مسلمان شده به ناگفتههای بهائیت از زبان رهیافته از این فرقه پرداخت.
به گفته مهناز رئوفی، فرقه بهائیت معتقد است که قیامتی که خداوند در قرآن از آن سخن گفته، اتفاق افتاده است و بهاالله، بنیانگذار این فرقه امام عصر است. این فرقه تعالیمی مغایر با معنویات و دین اسلام را که برخاسته از اهداف آمریکا، انگلیس و اسرائیل میباشد را در بین مروجان خود تبلیغ میکند.
این بانوی رهیافته از بهائیت ادامه داد: فرقه بهائیت معتقد است که بهائیت، دینی است که از سوی خداوند برای اجرای صلح و دوستی آمده است و سایر ادیان دیگر جنگ طلب هستند. این در حالی است که در کتابهای این فرقه از اسلام، مسلمانان به خصوص شیعیان با نفرت سخن گفته شده است و میان گفتمان و تعالیم کتاب آنان تناقضهای بسیاری وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه این فرقه برای کودکان از سن سه سالگی خط و مشی تعیین میکند، گفت : فرزندان بهائیان از سن ۳ سالگی با حضور در کلاسهای گلشن توحید با تعالیم بهائیت آشنا میشوند و کودک در سن ۱۰ سالگی به دلیل اجرای فرآیند شستوشوی مغزی به مرحلهای میرسد که دین خود را نسبت به سایر ادیان برتر و برجسته میبیند. در واقع به کودک آموزش داده میشود که بها، بنیانگذار این فرقه با خدا هیچ تفاوتی ندارد و جایگاهی هم تراز با خداوند دارد. لذا بر اساس این آموزشها وقتی کودک به سن ۱۵ سالگی میرسد به یک بهایی تمام و کمال تبدیل شده است. همچنین پس از اتمام آموزش در سن ۱۵ سالگی میزان استعداد افراد در پیروی از اصول بهائیت سنجیده میشود و اسامی افراد برای اعضای ۹ نفره بیتالعدل، مرکز اداره بهائیت در اسرائیل فرستاده میشود.
رئوفی هدف اصلی ایجاد فرقه بهائیت را نابودی و ریشه کنی دین اسلام دانست و افزود: شیوع فرقه بهائیت و اقناع و تبلیغ آن در ایران بیش از نقاط دیگر جهان است و مبلغان بهائیت در ایران کارگرانی هستند که بدون هیچ مزد و اجری برای کارفرمای خود خدمت میکنند.
این بانوی مسلمان با بیان اینکه از کودکی هیچ رغبتی برای شرکت در کلاسهای آموزشی بهائیت نداشته و اکثر اوقات با خانواده بر سر این موضوع جدال داشته است، تصریح کرد: به اعتقاد برادرانم، من در خلاف جهت اعضای خانواده در حال حرکت بودم و علت این امر برای من چیزی جز تناقضها و تضادهای تعلیمات بهائیت نبود و هیچ کدام از اصول این فرقه اقناعی در من ایجاد نمیکرد.
وی با اشاره به اینکه افراد باید پس از پایان سن ۱۵ سالگی و اتمام دوره آموزشی درخواست بهائیت میدادند و سهجلد بهائیت میگرفتند، گفت: من ابتدا در برابر این مسئله مقاومت بسیاری از خود نشان دادم؛ اما سرانجام با اصرارهای خانواده مجبور به انجام این فرآیند شدم.
رئوفی ادامه داد: متأسفانه فرقه بهائیت در تمام اختیارات فردی افراد دخالت دارد و همین امر سبب ازدواج ناموفق برای من شد. پسری بهائی در همدان که دل در گرو دختری مسلمان داشت و به دلیل مخالفت خانواده و جلوگیری از تمایلات اسلامی باید با دختری بهائی ازدواج میکرد و من گزینه معرفی شده برای سرگیری این ازدواج بودم. در حالی که من نیز خواستگار مسلمان داشتم و به دلیل مستعد بودن برای انتخاب دین اسلام باید با پسری بهائی وصلت میکردم. در نتیجه هر دو ما بدون هیچ علاقه و خواستنی تن به این ازدواج تحمیلی دادیم و به واقع وصلتی تشکیلاتی را جشن گرفتیم.
وی با بیان اینکه پس از ازدواج، من و همسرم به دلیل بیزاری از بهائیت و درک تعارضات این فرقه تمایل بسیاری برای گرویدن به دین اسلام داشتیم، گفت: پس از کسب شناخت و مطالعه درباره دین اسلام، من و همسرم هر دو به طور همزمان مسلمان شدیم و زمانی که خانواده همسرم از این موضوع مطلع شدند با رفتاری ناشایست از ما استقبال کردند و موضوع را به خانواده من نیز اطلاع دادند. در نتیجه هر دو ما از تشکیلات و خانوادههای خود طرد شدیم و اجازه دیدار با اعضای خانواده را نداشتیم.
این بانوی راهیافته از بهائیت اظهار کرد: درست در همان سالی که من و همسرم مسلمان شدیم، خداوند فرزند دختری به ما عطا کرد که نام او را شکیبا گذاشتیم. هفت سال از تولد دخترم میگذشت که همسرم پیشنهاد جدایی داد و ما به دلیل نبود هیچ علاقهای به یکدیگر جدا شدیم.
حال خانم رئوفی سالها است که با دختر خود به تنهایی زندگی میکند و تاکنون توانسته است با بهرهگیری از تفکرات و تعمقات خود در دین اسلام کتابها و نوشتههایی را از خود بر جای بگذارد و ناگفتههای بهائیت را به عرصه تحریر درآورد.
او امروز به عنوان یک بانوی مسلمان با وجود طرد از خانواده و مشکلات زندگی، فرزند خود را به نحوی نیکو تربیت کرده است و در کتابهایش به نقد بهائیت پرداخته است تا مسیری روشن در راه شناخت این فرقه را بسازد.