حضرت معصومه(س) یک سال پس از سفر برادر بزرگوارشان امام رضا(ع)، یعنی در سال 201 هـ . ق از مدینه به سمت خراسان حرکت کردند، اما از آنجائیکه بنیعباس از نشر معارف اهل بیت توسط ایشان احساس خطر مینمود، به کاروان ایشان هجوم آورد، و حضرت معصومه(س) پس از تحمل بیماری و به گفته برخی بر اثر مسمومیت، در شهر قم وفات کردند و همانجا مدفون شدند.
در رابطه با سفر ایشان، حسن بن محمد بن حسن قمی مینويسد: «وقتی حضرت معصومه(س) و همراهان به شهر ساوه رسيدند، مأموران حكومت عباسی با آن ها درگير شدند و عدهای از آنها را به شهادت رساندند. حضرت معصومه(س) در همانجا بيمار شدند. از همراهان سوال كرد از اينجا تا قم چقدر فاصله است؟ به ايشان عرض شد: «ده فرسخ». حضرت فرمود: «مرا از اينجا به قم منتقل كنيد!». اشتهاردی مینويسد: «پس از اينكه مأمورين حكومت عباسی در ساوه جلوی كاروان حضرت معصومه(س) را گرفتند حدود 23 نفر از آن ها كشته شدند، گروهی اسير و گروهی نيز متواری گرديدند. نقل شده كه حضرت معصومه را عمال بنی عباس در ساوه مسموم كردند. آن حضرت در حال بيماری قم را اختيار كرد چون قم مركز شيعيان بود از اين رو رهسپار قم شد».
حضرت معصومه(س) در 23 ربیع الاول سال 201 قمرى به شهر قم وارد شده و مورد استقبال عده زیادى از مردم مشتاق و شیفته اهل بیت(س) قرار گرفت. آن بزرگوار بعد از 17 روز اقامت در منزل موسى بن خزرج که به «بیت النور» شهرت یافت، در دهم ربیع الثانى سال 201 هجرى دیده از جهان فرو بسته و در «باغ بابلان» محل فعلى مزار آن حضرت دفن گردید.
شهر قم قبل از ورود حضرت معصومه(س) از آبادانى ظاهرى بىبهره بود و اهالى شیعى مذهب آن در اثر بىتوجهى حاکمان مورد آزار و اذیت بودند، اما از لحاظ ایمان و اعتقاد مذهبى، این شهر بهترین فضاى معنوى را داشته و زمینه پذیرش اهل بیت پیامبر(ص) و یاران با وفاى آنان در این منطقه کاملا فراهم بود.
به همین جهت امامان معصوم(س) در مناسبتهاى مختلف، شهر قم و اهالى آن را مورد عنایت قرار داده و عبارات زیبایى را که حاکى از علاقهمندى آن بزرگواران به این خطه ایران بود، بیان مىکردند. حتى گاهى ائمه اطهار با فرستادن تحفهها و هدایا اهل قم را مفتخر مىساختند. از جمله مىتوان به ابى جریر زکریا بن ادریس و زکریا بن آدم و عیسى بن عبدالله و چند نفر دیگر اشاره نمود که به افتخار اخذ هدایاى ارزشمندى همچون انگشترى و جامه و کفن از دست مبارک ائمه هدى(ع) نائل شدند.
زندگی حضرت معصومه
زندگی حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به دو دوره مهم تقسیم میشود.
۱. تولد و کودکی در مدینه
۲. حضرت در راه ایران و قم
۱. تولد و کودکی در مدینه
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یکی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ میباشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات کم نظیر تاریخ بشریت است. [۱]
درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است که زمان تولد آن حضرت پیش از سال یکصد و هفتاد و نه هجری بوده است؛ زیرا بنابر نقل شیخ کلینی در شوال ۱۷۹ هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب ۱۸۳ از دنیا رحلت فرمود. [۲] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه که از ۲۳ سال کمتر است، نمیتواند بعد از سال ۱۷۹ باشد چون در آن سالها پدرش در زندان بود. پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال ۱۷۳ نقل میکنند. [۳]
درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیهماالسّلام ـ و این که چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذکر کرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر که دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمةالکبری و فاطمة الصغری. [۴] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضلتر و دارای مقامی شامختر میباشد.
با گذشت ایام، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت و در این سالها محل رشد آن حضرت خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت رو به رو ساخت؛ ولی بیش از ده بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایه تسلی او برادرش امام رضا ـ علیه السّلام ـ بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده. حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دوری یک ساله فراق برادر را تحمل کرد.
۲. حضرت معصومه (س) در راه ایران و قم
یک سال بعد از رفتن حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ به سرزمین خراسان یعنی در سال ۲۰۱ هـ حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، برای زیارت برادر از مدینه به مقصد خراسان حرکت کرد یا به موجب نقلی که چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد؛ چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوه شد، بیمار و رنجور بود [۵] و میدانست در آن نزدیکی شهری است به نام قم که مردم آن از دوستداران اهل بیت اطهار هستند. از این امر چنین استنباط میشود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود.
در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجلیل و احترام به قم آوردهاند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است.
طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد. [۶]
از این نقل معلوم میشود که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است.
محل سرای موسی بن خزرج و حجرهای که حضرت معصومه در آن به عبادت میپرداخته اکنون معین و زیارتگاه است. گویا در این سخن اختلافی نباشد که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است.
بنابر نوشته کتاب قم، بعد از غسل دادن و کفن کردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسی بن خزرج آن حضرت را در زمینی در بابلان (همین محل فعلی) نیمه دوّم قرن چهارم که به او تعلق داشت دفن کرد و بر سر تربت او سایهبانی درست کرد.
نویسنده کتاب قم مینویسد:
روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الولید و او از راویان دیگر که چون حضرت فاطمه وفات یافت بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بردند و در کنار سردابی گذاشتند.
آل سعد (اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در این باب که چه کسی سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد که در این هنگام از جانب ریگستان دو سوار که جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسیدند، از اسب پیاده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند و برهیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار که بودند. [۷]
بدون هیچ اختلافی سال وفات آن حضرت را یقیناً ۲۰۱ هـ نقل کردهاند ولی در این که در چه روز و ماهی از این سال بوده اختلاف میباشد که بعضی دهم ربیع الثانی را قوی میدانند. [۸]
پی نوشت ها:
[۱] . صدوق، عیون الاخبار، ج ۱، ص ۱۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۳۰۲؛ طبری، امامی، دلائل الامامت، ص ۳۰۹؛ اثباة الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۳۹۶.
[۲] . اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، انتشارات ولی عصر، تهران، ۱۳۷۵، ج ۲، کتاب الحجة.
[۳] . مستدرک سفینه، شیخ علی نمازی، ج ۸، ص ۲۵۷.
[۴] . الاِرشاد، محمد بن نعمان (مفید)، انتشارات، ج ۲، ص ۲۴۲.
[۵] . کتاب قم، چاپخانه مجلس، تهران، ص ۲۱۳.
[۶] . همان، ص ۲۱۳.
[۷] . کتاب قم، ص ۳۱۲.
[۸] . تاریخ قم، حسن قمی، چ قم، ص ۲۱۳؛ بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۲۹۰؛ اعیان الشیعه، چ بیروت، ج ۸، ص ۳۹۱؛ انوار المشعشعین، ج ۱، ص ۲۰۸.