شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

امتیاز بدهید
(3 امتیاز)

دختر گرامى پيامبر اكرم (ص) و خديجه كبرى(س) چهارمين دختر پيامبر اسلام(ص) است كه در بيستم جمادي الثاني سال پنجم بعثت ديده به جهان گشود.

پرتوى از سيره و سيماى حضرت فاطمه(س)

القاب حضرتش: زهرا، صدّيقه، طاهره، مباركة، زكيّه، راضيه، مرضيّه، محدثَّه و بتول مى باشد.

پرورش زهرا(عليها السلام) در كنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوّت بود; خانه اى كه محلّ نزول وحى و آيه هاى قرآن است.

آنجا كه نخستين گروه از مسلمانان به يكتايى خدا ايمان آوردند و بر ايمان خويش استوار ماندند.

آن سالها در سراسر عربستان و همه جهان، اين تنها خانه اى بود كه چنين بانگى از آن برمى خاست: اللّه اكبر و زهرا تنها دختر خردسال مكّه بود كه چنين جنب و جوشى را در كنار خود مى ديد.

او در خانه تنها بود و دوران خردسالى را به تنهايى مى گذراند. دو خواهرش رقيّه و كلثوم چند سال از او بزرگتر بودند.

شايد راز اين تنهايى هم يكى اين بوده است كه بايد از دوران كودكى همه توجّه وى به رياضت هاى جسمانى و آموزشهاى روحانى معطوف گردد.

حضرت زهرا(عليها السلام) بعد از ازدواج با اميرالمؤمنين على(عليه السلام)، به عنوان بانويى نمونه بر تارك قرون و اعصار درخشيد.

دختر پيامبر همچنان كه در زندگى زناشويى نمونه بود، در اطاعت پروردگار نيز نمونه بود.

هنگامى كه از كارهاى خانه فراغت مى يافت به عبادت مى پرداخت، به نماز، دعا، تضرّع به درگاه خدا و دعا براى ديگران.

امام صادق(عليه السلام) از اجداد خويش از حسن بن على(عليه السلام) روايت كرده است كه : مادرم شب هاى جمعه را تا بامداد در محراب عبادت مى ايستاد و چون دست به دعا برمى داشت مردان و زنان باايمان را دعا مى كرد، امّا درباره خود چيزى نمى گفت.

روزى بدو گفتم: مادر! چرا براى خود نيز مانند ديگران دعاى خير نمى كنى؟ گفت: فرزندم! همسايه مقدّم است.

تسبيح هايى كه به نام تسبيحات فاطمه(عليها السلام) شهرت يافته و در كتابهاى معتبر شيعه و سنّى روايت شده نزد همه معروف است.

فاطمه(عليها السلام) تا وقتى كه رسول خدا از دنيا نرفته بودند، سختى ها و تلخى هاي زندگى را با ديدن سيماى تابناك پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) بر خود هموار مى نمود، ملاقات پدر تمام رنجها را از خاطرش مى زدود و به او آرامش و قدرت مى بخشيد.

امّا مرگ پدر و بالاتر از همه دگرگوني هايى كه پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)، روح و سپس جسم دختر پيغمبر را سخت آزرده ساخت.

چنان كه تاريخ نشان مى دهد، او پيش از مرگ پدرش بيمارى جسمى نداشته است.

دانش اندوزى حضرت فاطمه(عليها السلام)

فاطمه(عليها السلام) از همان آغاز، دانش را از سرچشمه وحى فرا گرفت.

آنچه را از دانش ها، پدر براى او مى گفت، على(عليه السلام) مى نوشت و فاطمه آنها را گرد مى آورد كه كتابى به نام مصحف فاطمه شد.

آموزش ديگران

فاطمه زهرا(عليها السلام) با بيان احكام و معارف اسلام، زنان را به وظايفشان آشنا مى ساخت.

فضّه خدمتگزار فاطمه(عليها السلام)، كه از شاگردان و پرورش يافتگان مكتب اوست در مدّت بيست سال جز با آيات قرآن سخنى نگفت و هر گاه قصد بيان مطلبى را داشت با آيه اى متناسب از قرآن، منظور خويش را بيان مى كرد.

فاطمه(عليها السلام) نه تنها از فراگرفتن دانش خسته نمى شد، بلكه در ياد دادن مسائل دين به ديگران از حوصله و پشتكار فراوانى برخوردار بود.

روزى زنى نزد او آمد و گفت: مادرى پير دارم كه در مورد نماز خود اشتباهى كرده و مرا فرستاده تا از شما مسأله اى بپرسم.

زهرا(عليها السلام) سؤال او را پاسخ فرمود.

زن براى بار دوم و سوم آمد و مسأله پرسيد و پاسخ شنيد، اين كار تا ده بار تكرار شد و هر بار آن بانوى بزرگوار، سؤال وى را پاسخ فرمود.

زن از رفت و آمدهاى پى در پى شرمگين شد و گفت: ديگر شما را به زحمت نمى اندازم.

فاطمه(عليها السلام) فرمود: باز هم بيا و سؤالهايت را بپرس، تو هر قدر سؤال كنى من ناراحت نمى شوم، زيرا از پدرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)شنيدم كه فرمود: روز قيامت علماى پيرو ما محشور مى شوند و به آنها به اندازه دانششان خلعت هاى گرانبها عطا مى گردد و اندازه پاداش به نسبت ميزان تلاشى است كه براى ارشاد و هدايت بندگان خدا نموده اند.

عبادت حضرت فاطمه(عليها السلام)

حضرت زهرا(عليها السلام) بخشى از شب را به عبادت مشغول مى شد.

آن قدر نمازهاى شب او طولانى مى شد و بر روى پاهايش مى ايستاد كه پايش ورم مى كرد. حسن بصرى متوفّاى 110 هجرى گويد: هيچ كس در ميان امّت از نظر زهد و عبادت و پارسايى از فاطمه(عليها السلام) والاتر نبود.

نقش حضرت فاطمه(عليها السلام) در نبردهاى صدر اسلام

در طول 10 سال حكومت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در مدينه 27 يا 28 غزوه و 35 تا 90 سريّه در تاريخ ذكر شده است.

غزوه كه جمع آن غزوات است به جنگ هايى گفته مى شود كه شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، فرماندهى مستقيم آن را به عهده داشت و پا به پاى سربازان اسلام در معركه جنگ حاضر و ناظرِ نبردها و مانورهاى نظامى بود.

سريّه كه جمع آن سرايا است به جنگ هايى گفته مى شود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بى آن كه خود در آن شركت كند، گروهى را به فرماندهى شخصى به جبهه ها و مرزهاى كشور اسلامى، براى نبرد يا دفاع احتمالى، اعزام مى كرد.

گاهى برخى از اين مأموريت هاى رزمى به خاطر فاصله زياد جبهه ها از مدينه، حدود دو يا سه ماه به طول مى انجاميد.

به تحقيق مى توان گفت على(عليه السلام)در طول زندگى مشتركش با حضرت زهرا(عليها السلام) بيشتر اوقاتش را در ميدانهاى جهاد يا مأموريّت هاى تبليغى گذراند و در غياب او همسر وفادارش فاطمه(عليها السلام)وظيفه اداره خانه و تربيت فرزندان را به عهده داشت و اين كار را به نحوى شايسته انجام مى داد تا همسر رزمنده اش با خاطرى آسوده، وظيفه مقدّس جهاد را به انجام برساند.

در اين مدّت، فاطمه(عليها السلام) به يارى خانواده هاى رزمندگان و شهيدان مى شتافت و با آنها اظهار همدردى مى كرد و گاهى هم، ضمن تشويق زنان امدادگر و آشنا ساختن آنان به وظايف خطيرشان، به مداواى جراحت محارم خويش مى پرداخت.

در جنگ اُحد، فاطمه(عليها السلام) همراه زنان به اُحد (در شش كيلومترى مدينه) رفت.

در اين نبرد، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به شدّت زخمى شد و على(عليه السلام) نيز جراحاتى برداشت.

فاطمه(عليها السلام)خون را از چهره پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مى شست و على(صلى الله عليه وآله وسلم) با سپر خود آب مى ريخت.

هنگامى كه فاطمه(عليها السلام) مشاهده كرد كه خون بند نمى آيد، قطعه حصيرى را سوزانيد و خاكستر آن را بر زخم پاشيد تا خون بند آمد.

آن روز پيامبر و على، شمشيرهاى خود را به فاطمه دادند تا آنها را بشويد.

در نبرد احد، حمزه سيّدالشهدا، عموى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به شهادت رسيد.

پس از نبرد، صفيّه خواهر حمزه به اتّفاق فاطمه(عليها السلام) كنار پيكر مثله شده قرار گرفت و شروع به گريستن كرد، فاطمه(عليها السلام) نيز مى گريست و پيامبر هم با او گريه مى كرد و خطاب به حمزه مى فرمود: هيچ مصيبتى مثل مصيبت تو به من نرسيده است.

آن گاه خطاب به صفيّه و فاطمه فرمود: مژده باد كه هم اكنون جبرئيل به من خبر داد كه در آسمانهاى هفتگانه، حمزه شير خدا و شير رسول خداست.

پس از نبرد اُحد، فاطمه زهرا(عليها السلام) تا زنده بود، هر دو سه روز يك بار به زيارت شهداى احد مى رفت.

در نبرد خندق، فاطمه زهرا(عليها السلام) نانى را براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) برد، پيامبر پرسيد: اين چيست؟ فاطمه(عليها السلام) پاسخ داد: نان پختم، دلم آرام نگرفت تا اين كه برايتان آوردم.پيامبر فرمود: اين اوّلين غذايى است كه پس از سه روز در دهان مى گذارم.

در نبرد موته، جعفربن ابيطالب به شهادت رسيد و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به خانه وى رفت و همسر و فرزندانش را دلدارى داد و از آنجا به خانه فاطمه(عليها السلام)رفت.فاطمه مى گريست.

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: بر مثل جعفر بايد گريه كنندگان بگريند.

سپس رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: براى خانواده جعفر غذايى تهيّه كنيد، زيرا امروز آنها خود را فراموش كرده اند.

فاطمه زهرا(عليها السلام) در فتح مكّه نيز حضور داشت.

امّ هانى، خواهر على(عليه السلام)گويد: در روز فتح مكّه دو نفر از خويشان مشرك شوهرم را پناه دادم و هنوز آنها در خانه ام بودند كه ناگهان برادرم على(عليه السلام)، در حالى كه سواره و زرهپوش بود، پيدا شد و به طرف آن دو تن شمشير كشيد.

ميان او و ايشان ايستادم و گفتم: اگر بخواهى آن دو را بكشى، بايد مرا هم پيش از آنها بكشى! على(عليه السلام) بيرون رفت، در حالى كه چيزى نمانده بود آنها را بكشد.

من خود را به خيمه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در بطحا رساندم و آن حضرت را پيدا نكردم، ولى فاطمه را ديدم و ماجرا را برايش گفتم.

ديدم فاطمه از همسر خود قاطعتر است.

او با تعجّب گفت: تو هم بايد مشركان را پناه دهى؟ در اين هنگام رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) رسيد و از حضرتش براى آن دو امان طلبيدم.

پيامبر به آنان امان داد، سپس به فاطمه فرمود كه براى او آب فراهم كند تا شستشو نمايد.

هنگامى كه هند، همسر ابوسفيان، و ديگر زنان مشركين براى اعلام پذيرش اسلام و بيعت به حضور پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) رسيدند، فاطمه(عليها السلام)، همسر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و گروهى از زنان عبدالمطّلب حضور داشتند.

در ماه رمضان سال دهم هجرى، على(عليه السلام) از سوى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) براى يك مأموريّت مهّم رزمى، تبليغى و به فرماندهى سيصد سواره نظام به يمن، كه در قلمرو حاكميّت پيامبر بود، اعزام شد.مأموريّت با موفقيّت كامل انجام گرفت و عدّه زيادى نيز به اسلام گرويدند.

على(عليه السلام) طىّ نامه اى گزارش كار خود را از يمن براى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرستاد.

پيامبر در پاسخ على(عليه السلام) امر فرمود كه براى انجام مراسم حجّ، به موقع خود را به مكّه رسانَد، و پيك با اين پيام به سوى على(عليه السلام) باز گشت.

پيامبر در ماه ذيقعده آن سال به مردم مدينه و قبايل مجاور اعلام كرد كه قصد دارد حجّ را به جاى آورد و بدين ترتيب، عدّه زيادى براى سفر حجّ مهيّا شدند.

آن حضرت در روز 25 ذيقعده سال دهم هجرى قمرى از مدينه حركت نمود و در ذوالحليفه احرام بست.

همه همسران پيامبر نيز در اين سفر همراه شدند، آنها به هودج ها سوار بودند، فاطمه(عليها السلام) نيز با آنان بود و در اين سفر عبادى، مناسك حجّ را به دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)انجام مى داد.

حضرت زهرا (س) و آخرين لحظات زندگانى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)

بيمارى رسول خدا در روزهاى آخر عمرش شدّت يافت.

فاطمه(عليها السلام) در كنار بستر پيامبر، چهره نورانى و ملكوتى پدر را مى نگريست كه از شدّت تب عرق مى ريخت.

فاطمه در حالى كه به پدر نگاه مى كرد به گريه افتاد، پيامبر نتوانست ناآرامى دخترش را تحمّل كند، در گوش او سخنى گفت كه فاطمه آرام شد و لبخند زد.

لبخند زهرا(عليها السلام) در آن حال شگفت آور بود.

از او سؤال كردند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)چه رازى را به او فرمود؟ پاسخ داد: تا پدرم زنده است رازش را فاش نمى كنم.

پس از رحلت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) راز آشكار شد.

فاطمه گفت: پدرم به من فرمود: تو نخستين كس از اهل بيت من هستى كه به من ملحق مى شوى، و از اين رو شاد شدم.

احاديث حضرت فاطِمَةُ الزَّهْراءُ(عليها السلام) :

در ميان سخنان اندكى كه از دختر گرامى رسول خدا در مجامع روايى فريقين نقل شده، تعدادي حديث را كه هر يك درسى از فضيلت و فهم دين و حيا و دعوت به توحيد است، برگزيديم، تا دل هاى حقجويان و جويندگان معارف خاندان نبوى و علوى بدان روشنى يابد و با الهام از اين كلمات نورانى، چراغ حكمت و هدايت ولايت شبستان فاطمى را به هنگام تحيّر و ضلالت، در پيش پاى خود برافروخته و فروزان بينند.

1- موقعيت اهل بيت در نزد خدا

وَاحْمَدُوا الَّذى لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ يَبْتَغى مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ، وَ نَحْنُ وَسيلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَيْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أَنـْبِيائِهِ.

خدايى را حمد و سپاس گوييد كه به خاطر عظمت و نورش، هر كه در آسمانها و زمين است به سوى او وسيله مى جويد، و ما وسيله او در ميان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جايگاه قدس او و حجّت غيبى و وارث پيامبرانش هستيم.

2- حرمت مست كننده ها

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): يا حَبيبَةَ أَبيها كُلُّ مُسْكِر حَرامٌ، و كُلُّ مُسْكِر خَمْرٌ.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمود:اى دوستِ پدر! هر مست كننده اى حرام است، و هر مست كننده اى خمر است.

3- بهترين زنان كيستند؟

قالَتْ فاطِمَةُ(عليها السلام) فى وَصْفِ ما هُوَ خَيْرٌ لِلنِّساءِ: خَيْرٌ لَهُنَّ أَنْ لايَرينَ الرِّجالَ، وَ لا يَرَوْ نَهُنَّ.

حضرت در وصف اين كه بهترين چيز براى زنان چيست، فرموده اند: اين كه زنان، مردان را نبينند، و مردان هم زنان را نبينند.

4- نتيجه عبادت خالص

عَنْ فاطِمَةَالزَّهْراءِ(عليها السلام) : مَنْ أَصْعَدَ إِلَىاللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أَهْبَطَ اللّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.

هر كه عبادت خالصش را به سوى خدا بالا فرستد، خداوند متعال برترين بهره و سودش را به سوى او پايين فرستد.

5- بدترين امّت

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم)، شِرارُ أُمَّتى الَّذينَ غَذُّوا بِالنَّعِيم، الَّذينَ يَأكُلُونَ أَلْوانَ الطَّعامِ، وَ يَلْبَسُونَ أَلوانَ الثِّيابِ وَ يَتَشَدَّقُونَ فِى الْكَلامِ.

بدترين امّت من كسانى هستند كه: از انواع نعمتها تغذيه مى كنند و خوراكى هاى رنگارنگ مى خورند، و لباسهاى گوناگون مى پوشند، و هر چه بخواهند مى گويند.

6- نزديكترين اوقات زن به خدا

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: سَأَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم)أَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ ماهِىَ؟ قالُوا: عَوْرَةٌ، قالَ: فَمَتى تَكُونُ أَدْنى مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ يَدْرُوا.

فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(عليها السلام) ذلِكَ قالَتْ: أَدْنى ما تَكُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِها.

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) از اصحابش پرسيد: زن چيست؟ گفتند: زن ناموس است.

فرمود: زن چه موقع به خدايش نزديكتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گويند.

چون اين سخن به گوش فاطمه(عليها السلام)رسيد، فرمود: نزديكترين اوقات زن به خداى خود هنگامى است كه در كُنج خانه خود باشد.

پس از اين جواب، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: حقّا كه فاطمه پاره تن من است.

7- نتيجه صلوات بر زهرا(عليها السلام)

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) يا فاطِمَةُ مَنْ صَلّى عَلَيْكِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بى حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ.

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به من گفت: اى فاطمه! هر كه بر تو صلوات فرستد، خداوند او را بيامرزد و به من، در هر جاى بهشت باشم، ملحق گرداند.

8- على(عليه السلام)، رهبر و پيشوا

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: إِنَّ النَّبِىَّ(عليها السلام) قالَ:مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِيُّهُ، وَ مَنْ كُنْتُ إِمامَهُ فَعَلِىٌّ إِمامُهُ.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:هر كه من سرپرست اويم، پس على سرپرست اوست و هر كه را من رهبر اويم، پس على رهبر اوست.

9- حجاب فاطمه

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: يا رَسُولَ اللّهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرانى فَأَنَا أَراهُ، وَ هُوَ يَشُمُّ الرّيحَ.

فَقالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله): أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنّى.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) همراه با مرد نابينايى به خانه فاطمه(عليها السلام) آمد، بلافاصله فاطمه(عليها السلام)خود را كام پوشاند.

رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: چرا خود را پوشاندى با اين كه او تو را نمى بيند؟ فاطمه(عليها السلام) فرمود: اى پيامبر خدا! اگر او مرا نمى بيند، من كه او را مى بينم و او بوى مرا حس مى كند! پيامبر اكرم فرمود: گواهى مى دهم كه تو پاره دل منى.

10- دستور العملى جامع

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: دَخَلَ عَلَىَّ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ قَدْ إِفْتَرَشْتُ فِراشى لِلنَّوْمِ، فقالَ: يا فاطِمَةُ لا تَنامى إلاّ وَ قَدْ عَمِلْتِ أَرْبَعَةً:خَتَمْتِ القُرآنَ، وَ جَعَلْتِ الاَْنـْبِياءَ شُفَعائَكِ، وَ أَرْضَيْتِ الْمُؤْمِنينَ عَنْ نَفْسِكِ، وَ حَجَجْتِ وَ اعْتَمَرْتِ، قالَ هذا وَ أَخَذَ فِى الصَّلوةِ، فَصَبَرْتُ حَتّى أَتَمَّ صَلاتَهُ، قُلتُ: يا رَسُولَاللّهِ أَمَرْتَ بِأَرْبَعَة لا أَقْدِرُ عَلَيْها فى هذَا الْحالِ! فَتَبَسَّمَ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ قال:إِذا قَرَأْتِ قُل هُوَ اللّهُ أَحَدٌ ثَلاثَ مَرّات فَكَأنَّكِ خَتَمْتِ القُرْآنَ، وَ إِذا صَلَّيْتِ عَلَىَّ وَ عَلَى الاَْنـْبِياءِ قَبْلى كُنّا شُفَعاءَكِ يَوْمَ الْقِيمَةِ، وَ إِذا اسْتَغْفَرْتِ لِلْمُؤْمِنينَ رَضُوا كُلُّهُمْ عَنْكِ، وَ إِذا قُلْتِ: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إِلَهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَكْبَرُ، فَقَدْ حَجَجْتِ وَ اعْتَمَرْتِ.

در وقتى كه بستر خواب را گسترده بودم، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بر من وارد شد، فرمود:اى فاطمه! نخواب مگر آن كه چهار كار را انجام دهى: قرآن را ختم كنى، و پيامبران را شفيعت گردانى، و مؤمنين را از خود راضى كنى، و حجّ و عمره اى را به جا آورى.

اين را فرمود و شروع به خواندن نماز كرد، صبر كردم تا نمازش تمام شد، گفتم: يا رسول اللّه! به چهار چيز مرا امر فرمودى در حالى كه بر آنها قادر نيستم! آن حضرت تبسّمى كرد و فرمود:چون قل هو اللّه را سه بار بخوانى مثل اين است كه قرآن را ختم كرده اى، و چون بر من و پيامبران پيش از من صلوات فرستى، شفاعت كنندگان تو در روز قيامت خواهيم بود، و چون براى مؤمنين استغفار كنى، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگويى: سُبحانَ اللّه وَ الحَمدُ للّه وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اكبرُ، حجّ و عمره اى را انجام داده اى.

11- رضايت شوهر

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): وَيْلٌ لاِمْرَأَة أَغْضَبَتْ زَوْجَها وَ طُوبى لاِمْرَأَة رَضِىَ عَنْها زَوْجُها.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: واى به حال زنى كه شوهرش را خشمگين سازد، و خوشا به حال زنى كه شوهرش از او خشنود باشد.

12- ثواب انگشتر عقيق

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقيقِ لَمْ يَزَلْ يَرى خَيْرًا.

كسى كه انگشتر عقيق به دست كند، هميشه خير مى بيند.

13- على(عليه السلام)، بهترين داور

قالَتْ فاطِمَةُالزَّهراءُ(عليها السلام) عَنْ أَبيها(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ: إِنَّ نَفَرًا مِنَ الْمَلائِكَةِ تَشاجَرُوا فى شَىْء فَسَأَلُوا حَكَمًا مِنَ الاْدَمِيّينَ، فَأَوْحَى اللّهُ تَعالى إلَيْهِمْ أَنْ تَخَيَّرُوا، فَاخْتارُوا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالب.

گروهى از فرشتگان درباره چيزى با يكديگر مشاجره نمودند، حاكم و داورى را از بنى آدم تقاضا كردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود كه خودتان انتخاب كنيد و آنان على ابن ابيطالب(عليه السلام) را برگزيدند.

14- زنان دوزخى

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) ... يا بِنْتى أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِها فَإِنَّها كانَتْ لا تُغَطّى شَعْرَها مِنَ الرِّجالِ، وَ أَمـَّا الْمُعَلَّقَةُ بِلِسانِها فَإِنَّها كانَتْ تُؤْذى زَوْجَها،... وَ أَمَّا الَّتى كانَ رَأْسُها رَأْسَ خِنْزير، وَ بَدَنُها بَدَنَ الْحِمارِ فَإِنَّها كانَتْ نَمّامَةً كَذّابَةً. وَ أَمَّا الَّتى كانَتْ عَلى صُورَةِ الكَلْبِ فَإِنَّها كانَتْ قينَةً نَوّاحَةً حاسِدَةً.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) (درباره مشاهدات خود از عذاب دوزخيان در شب معراج) فرمود: دخترم! امّا زنى كه به مويش آويخته شده بود ، كسى بود كه مويش را از مردان نمى پوشانيد، و آن كه به زبانش آويزان بود، زنى بود كه شوهرش را آزار مى داد... و آن كه سرش سرِ خوك و بدنش بدنِ الاغ بود، زنى بود كه سخن چين و دروغگو بود، و آن كه صورتش به شكل سگ بود، زنى بود كه آواز مى خواند و نوحه سرايى مى كرد و حسد مى ورزيد.

15- شرايط روزه دار

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: ما يَصْنَعُ الصّائِمُ بِصِيام إِذا لَمْ يَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ.

روزه دار چون زبانش و گوشش و چشمش و اعضايش را [از حرام ]نگه ندارد، روزه دار نيست.

16- داناترين و نخستين مسلمان

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): زَوْجُكِ أَعْلَمُ النّاسِ عِلْمًا، وَ أَوَّلُهُمْ سِلْمًا، وَ أَفْضَلُهُمْ حِلْمًا.

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمودند: شوهر تو در دانش، داناترين مردم و نخستين مرد مسلمان و در بردبارى، برترين مردم است.

17- كمك به ذرارى پيامبر

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم): أَيُّما رَجُل صَنَعَ إِلى رَجُل مِنْ وُلْدى صَنيعَةً فَلَمْ يُكافِئْهُ عَلَيْها، فَأَنَا الْمُكافِئُ لَهُ عَلَيْها.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: هر كسى براى فردى از فرزندان من كارى انجام دهد و بر آن كار پاداشى نگيرد، من پاداش دهنده او خواهم بود.

18- على و شيعيان

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: إِنَّ أَبى(صلى الله عليه وآله وسلم) نَظَرَ إِلى عَلِىٍّ(عليه السلام) وَ قالَ: هذا وَ شيعَتُهُ فِى الْجَنَّةِ.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام) نگريست و فرمود: اين شخص و پيروانش در بهشت اند.

19- شيعه على در قيامت

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: إِنَّ رَسُولَاللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ لِعَلِىٍّ(عليه السلام) : يا أَبَاالْحَسَنِ أَما إِنَّكَ وَ شيعَتُكَ فِى الْجَنَّةِ.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام) فرمود: اى اباالحسن! آگاه باش كه تو و پيروانت در بهشت هستيد.

20- قرآن و عترت در آخرين سخن پيامبر

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: سَمِعْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) فى مَرَضِهِ الَّتى قُبِضَ فيهِ يَقُولُ ـ و قَدِ امْتَلاََتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحابِهِ ـ أَيُّهَا النّاسُ يُوشِكُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضًا يَسيرًا، وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَيْكُمْ، أَلا إِنّى مُخَلِّفٌ فيكُم كِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ وَ عِتْرَتى أَهْلَ بَيْتى.

ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِىٍّ فقالَ: هذا عَلِىٌّ مَع الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِىٍّ لا يَفْتَرِقانِ حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَأَسْئَلُكُمْ مَا تَخْلُفُونى فيهِما.

از پدرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در هنگام مرضى كه به سبب آن از دنيا رفت ـ و در حالى كه خانه، مملوّ از اصحاب بود ـ شنيدم كه فرمود:اى مردم! نزديك است كه به آسانى از ميان شما رخت بربندم، و به تحقيق سخنى كه عذر را بر شما تمام كند پيش فرستادم.

بدانيد كه من در ميان شما، كتاب پروردگارم و عترتم، اهل بيتم را بر جاى مى گذارم.

آن گاه دست على را گرفت و فرمود : اين على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمى شوند تا هر دو در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.

من در قيامت از شما از آنچه درباره اين دو پس از من انجام دهيد، خواهم پرسيد.

21- شستن دستها

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم)، لا يَلُومَنَّ إِلاّ نَفْسَهُ مَنْ باتَ وَ فى يَدِهِ غَمَرٌ.

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: سرزنش نكند جز خود را، كسى كه شب كند، در حالى كه دستش چرب و بدبو باشد.

22- نتيجه گشاده رويى

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: أَلْبِشْرُ فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ.

گشاده رويى در چهره مؤمن براى صاحبش، بهشت را سبب مىشود.

23- رنج خانه دارى

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: يا رَسُولَ اللّهِ لَقَدْ مَجَلَتْ يَداىَ مِنَ الرَّحى، أَطْحَنُ مَرَّةً، وَ أَعْجَنُ مَرَّةً.

اى رسول خدا! دو دستم از سنگ آسيا پينه بسته، يك بار آرد مى كنم و يك بار خمير مى سازم.

24- زيان بخل

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ لي رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِيّاكِ وَ الْبُخْلَ، فَإِنَّهُ عاهَةٌ لا تَكُونُ فى كَريم. إِيّاكِ وَ الْبُخْلَ فَإِنَّهُ شَجَرَةٌ فِى النّارِ، وَ أَغْصانُها فِى الدُّنْيا، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها أَدْخَلَهُ النّارَ.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: از بخل ورزيدن بپرهيز، زيرا كه بخل آفتى است كه در شخص بزرگوار نيست.

از بخل بپرهيز، زيرا كه آن درختى است در آتش دوزخ كه شاخه هايش در دنياست، هر كه به شاخه اى از شاخه هايش درآويزد، داخل جهنّمش گردانَد.

25- نتيجه سخاوت

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): وَ عَلَيْكِ بِالسَّخاءِ، فَإِنَّ السَّخاءَ شَجَرَةٌ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ، أَغْصانُها مُتَدَلِيَّةٌ إِلَى الاَْرْضِ، فَمَنْ أَخَذَ مِنْها غُصْنًا قادَهُ ذلِكَ الْغُصْنُ إِلَى الْجَنَّةِ.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به من گفت: بر تو باد سخاوت ورزيدن، زيرا كه سخاوت درختى از درختان بهشت است كه شاخه هايش به زمين آويخته است، هر كه شاخه اى از آن را بگيرد، او را به سوى بهشت مى كشاند.

26- نتيجه سلام و تحيّت بر رسول خدا و دخترش زهرا

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ لي أَبى وَ هُوَ ذاحَىٍّ: مَنْ سَلَّمَ عَلَىَّ وَ عَلَيْكِ ثَلاثَةَ أَيّام فَلَهُ الْجَنَّةُ.

پدرم در زمان حياتش به من فرمود:هر كه بر من و تو تا سه روز تحيّت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گردد.

27- خنده اسرار آميز

لَمّا مَرِضَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) دَعَا ابْنَتَهُ فاطِمَةَ فَسارَّها، فَبَكَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِكَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِكَ، فَقالَتْ: أَمّا حَينَ بَكَيْتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَيِّتٌ، فَبَكَيْتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِكْتُ.

هنگامى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) مريض شد، دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت.

فاطمه(عليها السلام) گريه كرد، مجدّداً رسول خدا با او نجوا كرد، فاطمه(عليها السلام) خنديد.

جناب عايشه گويد: در اين باره از حضرت زهرا(عليها السلام) پرسيدم، فرمود: چون پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مرگش را به من خبر داد، گريستم، پس از گريه ام به من خبر داد كه نخستين كسى كه او را ملاقات كند من هستم، در نتيجه خنديدم.

28- پيامبر، پدر فرزندان زهرا

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(عليها السلام) قالَتْ: قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ ذُرِّيَّةَ كُلِّ بَنى أُمٍّ عَصَبَةً يَنْتَمُونَ إِلَيْها إِلاّ وُلْدَ فاطِمَةَ(عليها السلام)فَأَنـَا وَليُّهُمْ وَ أَنـَا عَصَبَتُهُمْ.

فاطمه(عليها السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرده كه فرمود:همانا خداوند عَزَّ وَ جَلَّ ذرّيّه هر يك از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خويشاوندى قرار داده كه به وسيله آن ذرّيّه به او منسوب مى شوند، مگر فرزندان فاطمه(عليها السلام)كه من سرپرست و خويشاوند آنها هستم [و به من منسوب مى شوند].

29- خوشبخت واقعى

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): هذا جَبْرَئيلُ(عليه السلام)يُخْبِرُنى: إِنَّ السَّعيدَ، كُلَّ السَّعيدِ، حَقَّ السَّعيدِ، مَنْ أَحَبَّ عَلِيًّا فى حَياتى وَ بَعْدَ وَفاتى.

فاطمه(عليها السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرده كه فرمود: اين جبرئيل(عليه السلام)است كه مرا خبر مى دهد: همانا خوشبخت، تمام خوشبخت و خوشبخت واقعى، كسى است كه على را، در زندگى ام و پس از مرگم، دوست داشته باشد.

30- پيامبر در جمع اهل بيت

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: دَخَلْتُ عَلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) فَبَسَطَ ثَوْبًا وَ قالَ لي: إِجْلِسي عَلَيْهِ، ثُمَّ دَخَلَ الْحَسَنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَها، ثُمَّ دَخَلَ الحُسَيْنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُما، ثُمَّ دَخَلَ عَلِىٌّ(عليه السلام) فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُمْ، ثُمَّ أَخَذَ بِمَجامِعِ الثَّوْبِ فَضَمَّهُ عَلَيْنا ثُمَّ قالَ: أَلّلهُمَّ هُمْ مِنّى وَ أَنَا مِنْهُمْ أَلّلهُمَّ ارْضِ عَنْهُمْ كَما أَنّى عَنْهُمْ راض.

بر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشين، در اين وقت حسن(عليه السلام) آمد، فرمود: نزد مادرت بنشين، بعداً حسين(عليه السلام)آمد. فرمود: با اينها بنشين. پس على(عليه السلام)آمد. فرمود: تو نيز با اينان بنشين، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت. فرمود: خدايا! اينها از من اند و من از اينهايم، خدايا! از اينان راضى باش، همان طور كه من از اينها راضى ام.

31- دعاى پيامبر در وقت ورود و خروج از مسجد

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: كانَ النَّبِىُّ إِذا دَخَلَ الْمَسْجِدَ يَقُول: بِسْمِ اللّهِ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ اغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ رَحْمَتِكَ.

وَ إِذا خـَرَجَ يَقـُولُ: بِسْـم اللّـهِ، أَللّهُمَّ صَـلِّ عَلى مُحَمَّد وَاغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ فَضْلِكَ.

فاطمه(عليها السلام) فرموده است: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) چون داخل مسجد مى شد مى فرمود: به نام خدا، خدايا بر محمّد درود فرست و گناهانم را بيامرز و درهاى رحمتت را برايم باز كن! و چون خارج مى شد مى فرمود: به نام خدا، خدايا بر محمّد درود بفرست و گناهانم را بيامرز و درهاى بخششت را برايم باز كن!

32- سحر خيزى

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: مَرَّ بى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ أَنـَا مُضْطَجَعَةٌ مُتَصَبَّحَةٌ فَحَرَّكَنى بِرِجْلِهِ وَ قالَ يا بُنَيَّةُ قُومى فَاشْهَدى رِزْقَ رَبِّكِ وَ لا تَكُونى مِنَ الْغافِلينَ، فَإِنَّ اللّهَ يُقَسِّمُ أَرْزاقَ النّاسِ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ.

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بر من گذشت، در حالى كه در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پايش تكان داد و فرمود: دخترم! برخيز شاهد رزق و روزى پروردگارت باش و از غافلان مباش، زيرا كه خداوند روزى هاى مردم را بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسيم مى كند.

33- مريض در پناه خدا

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِذا مَرِضَ الْعَبْدُ أَوْحَى اللّهُ إِلى مَلائِكَتِهِ أَنِ ارْفَعُوا عَنْ عَبْدِىَ الْقَلَمَ مادامَ فى وَثاقى، فَإِنّى أَنـَا حَبَسْتُهُ حَتّى أَقْبَضَهُ أَوْ أُخَلِّىَ سَبيلَهُ. كانَ أَبى يَقُولُ: أَوْحَى اللّهُ إِلى مَلائِكَتِهِ أُكْتُبُوا لِعَبْدى أَجْرَ ما كانَ يَعْمَلُ فى صِحَّتِهِ.

فاطمه(عليها السلام) فرموده است: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: چون بنده خدا بيمار گردد، خداوند به فرشتگانش وحى مى كند: قلم تكليف را از بنده ام ـ تا وقتى كه در عهد و پيمان من است ـ برداريد، زيرا خودم او را بازداشت نموده تا جانش را بگيرم يا آزادش گذارم. پدرم مى فرمود: خداوند به فرشتگانش وحى فرستاد كه براى بنده بيمارم پاداش كارهايى را كه در وقت سلامتش انجام مى داد، بنويسيد.

34- نرمخويى در مقابل ديگران و احترام به زنان

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم): خِيارُكُمْ أَلْيَنُكُمْ مَناكِبَهُ وَ أَكْرَمُهُمْ لِنِسائِهِمْ.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرموده است: بهترين شما نرمخوترين شما به اطرافيان و بزرگوارترين شما به زنان است.

35- پاداش آزادى بردگان

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً كانَ لَهُ بِكُلِّ عُضْو مِنْها فَكاكُ عُضْو مِنَ النّارِ.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :هر كه بنده مؤمنى را آزاد كند، به اِزاى هر عضوى از آن بنده، عضوى از او از آتش جهنّم آزاد گردد.

36- زمان استجابت دعا

عَنْ أَبيها رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَتْ: قالَ: إِنَّ فِى الْجُمُعَةِ لَساعَةً لا يُوافِقُها عَبْدٌ مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللّهَ تَعالى فيها خَيْرًا إِلاّ أَعْطاهُ إِيّاهُ، إِذا تَدَلّى نِصْفُ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ.

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : در روز جمعه ساعتى است كه بنده مسلمان در آن وقت چيزى از خدا نخواهد مگر آن كه خداوند به او عطا گرداند، و آن وقتى است كه نيمه خورشيد به سوى مغرب نزديك گردد.

37- سستى در نماز

عَنْها(عليها السلام) قالَتْ: سَأَلْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) لِمَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ.

قال(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ إِبْتَلاهُ اللّهُ بِخَمْسَ عَشَرَةَ خَصْلَةً:يَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ عُمْرِهِ، وَ يَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ رِزْقِهِ، وَ يَمْحُوا اللّهُ عَزَّوَجَلَّ سيماءَ الصّالِحينَ مِنْ وَجْهِهِ، وَكُلُّ عَمَل يَعْمَلُهُ لا يُوجَرُ عَلَيْهِ، وَ لا يَرْتَفِعُ دُعاؤُهُ إِلىَ السَّماءِ، وَ لَيْسَ لَهُ حَظٌّ فى دُعاءِ الصّالِحينَ، وَ أَنّهُ يَمُوتُ ذَليلاً، وَ يَمُوتُ جائِعًا، وَ يَمُوتُ عَطْشانًا، فَلَوْ سُقِىَ مِنْ أَنْهارِ الدُّنْيا لَمْ يُرْوَ عَطَشُهُ، وَ يُوَكِّلُ اللّهُ مَلَكًا يَزْعَجُهُ فى قَبْرِهِ، وَ يَضيقُ عَلَيْهِ قَبْرُهُ وَ تَكُونُ الظُّلْمَةُ فى قَبْرِهِ، وَ يُوَكِّلُ اللّهُ بِهِ مَلَكًا يَسْحَبُهُ عَلى وَجْهِهِ، وَ الْخَلائِقُ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ، وَ يُحاسَبُ حِسابًا شَديدًا، وَ لا يَنْظُرُ اللّهُ إِلَيْهِ وَ لا يُزَكّيهِ وَ لَهُ عَذابٌ أَليمٌ.

از پدرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)درباره مردان و زنانى كه در نمازشان سستى و سهل انگارى مى كنند، پرسيدم.

آن حضرت فرمودند: هر زن و مردى كه در امر نماز، سستى و سهل انگارى داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى گرداند:1ـ خداوند، بركت را از عمرش مى گيرد،2ـ خداوند، بركت را از رزق و روزى اش مى گيرد،3ـ خداوند، سيماى صالحين را از چهره اش محو مى كند،4ـ هر كارى كه بكند بدون پاداش خواهد ماند،5ـ دعايش مستجاب نخواهد شد،6ـ برايش بهره اى از دعاى صالحين نخواهد بود،7ـ ذليل خواهد مُرد،8ـ گرسنه جان خواهد داد،9ـ تشنه كام خواهد مرد، به طورى كه اگر با همه نهرهاى دنيا آبش دهند، تشنگى اش برطرف نخواهد شد،10ـ خداوند، فرشته اى را برمى گزيند تا او را در قبرش ناآرام سازد،11ـ قبرش را تنگ گرداند،12ـ قبرش تاريك باشد،13ـ خداوند فرشته اى را برمى گزيند تا او را به صورتش به زمين كشد، در حالى كه خلايق به او بنگرند،14ـ به سختى مورد محاسبه قرار گيرد،15ـ و خداوند به او ننگرد و او را پاكيزه نگرداند و او را عذابى دردناك باشد.

38 - بخشى از خطبه زهرا(عليها السلام)

قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهراءُ(عليها السلام) فى خُطْبَتِهَا المَعْرُوفَةُ:حضرت زهرا(عليها السلام) در آن سخنرانى معروفش در مسجد فرمود:

ـ جَعَلَ اللّهُ الاِْيمانَ تَطْهيرًا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ : خداوند ايمان را براى تطهير شما از شرك قرار داد،

ـ وَ الصَّلاةَ تَنْزيهًا لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ: و نماز را براى پاك شدن شما از تكبّر،

ـ وَ الزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِى الرِّزْقِ: و زكات را براى پاك كردن جان و افزونى رزقتان،

ـ وَ الصِّيامَ تَثْبيتًا لِلاِْخْلاصِ : و روزه را براى تثبيت اخلاص،

ـ وَ الْحَجَّ تَشْييدًا لِلدّينِ : و حجّ را براى قوّت بخشيدن دين،

ـ وَ الْعَدْلَ تَنْسيفاً لِلْقُلُوبِ : و عدل را براى پيراستن دلها،

ـ وَ إِطاعَتَنا نِظامًا لِلْمِلَّةِ : و اطاعت ما را براى نظم يافتن ملّت،

ـ وَ إِمامَتَنا أَمانًا لِلْفُرْقَةِ :و امامت ما را براى در امان ماندن از تفرقه،

ـ وَ الْجِهادَ عِزًّا لِلاِْسْلامِ :و جهاد را براى عزّت اسلام،

ـ وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلىَ اسْتيجابِ الاَْجْرِ :و صبر را براى كمك در استحقاق مزد،

ـ وَ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ :و امر به معروف را براى مصلحت و منافع همگانى،

ـ وَ بِرَّ الْوالِدَيْنِ وِقايَةً مِنَ السُّخْطِ :و نيكى كردن به پدر و مادر را سپر نگهدارى از خشم،

ـ وَ صِلَةَ الاَْرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ : و صله ارحام را وسيله ازدياد نفرات،

ـ وَ الْقِصاصَ حَقْنًا لِلدِّماءِ : و قصاص را وسيله حفظ خونها،

ـ وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْريضًا لِلْمَغْفِرَةِ : و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت قرار گرفتن،

ـ وَ تَوْفِيَةَ الْمَكاييلِ وَ الْمَوازينِ تَغْييرًا لِلْبَخْسِ : و به اندازه دادن ترازو و پيمانه را براى تغيير خوى كم فروشى،

ـ وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزيهًا عَنِ الرِّجْسِ : و نهى از شرابخوارى را براى پاكيزگى از پليدى،

ـ وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجابًا عَنِ اللَّعْنَةِ : و دورى از تهمت را براى محفوظ ماندن از لعنت،

ـ وَ تَرْكُ السَّرِقَةِ إِيجابًا لِلْعِفَّةِ : و ترك سرقت را براى الزام به پاكدامنى،

ـ وَ حَرَّمَ الشِّرْكَ إِخْلاصًا لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ : و شرك را حرام كرد براى اخلاص به پروردگارى او،

ـ فَاتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون : بنابراين، از خدا آن گونه كه شايسته است بترسيد و نميريد، مگر آن كه مسلمان باشيد،

ـ وَ أَطيعُوا اللّهَ فيما أَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهاكُمْ عَنْهُ : و خدا را در آنچه به آن امر كرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت كنيد،

ـ فَإِنَّهُ إِنَّما يَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ : زيرا كه از بندگانش، فقط آگاهان، از خدا مى ترسند. (سوره فاطر آيه 28)

خوانده شده 6780 مرتبه