بحث تربیت بحث ساختن انسان است . اصولا هر مکتب و طرحی که دارای نظام و اهداف مشخصی برای اداره امور انسان ها باشد ، محال است که روش و برنامه های خاصی برای تربیت افراد جامعه نداشته باشد زیرا آن اهداف زمانی تحقق می پذیرند که برنامه خاصی برای آرمان های آن نظام وجود داشته باشد . اسلام از آن جهت که خود یک مکتب انسان ساز و جامع است ، دارای نظامی کامل در تربیت انسان می باشد . نظامی که اساس آن بر مبنای تزکیه قرار دارد ، چه تزکیه باعث به فعلیت رساندن کلیه قوا و استعداد های آدمی برای رسیدن انسانیت است . انسانیتی که بر اساس فطری بودن بینش ها و گرایش ها و به کمک وحی بیان شده است . لذا مراجع اصلی، منابع استخراج احکام فقهند . چرا که تربیت از دیدگاه اسلام شناس ها، شناخت خدا به عنوان رب هستی و تن دادن به او می باشد . در مطلب قبلی درباره نکاتی که مادر در زمان قبل از تشکیل نطفه و دوره جنینی باید رعایت کند صحبت کردیم . نظرات گوناگون در مورد اینکه تربیت کودک از چه موقع شروع می شود وجود دارد . بعضی به تربیت بعد از تولد و بعضی به تربیت از زمان تشکیل سلول تخم اشاره دارند، ولیکن آنچه مسلم است این است که پدر و مادر که خود مربیان واقعی کودک هستند بایستی خود تربیت شده باشند تا در آینده بتوانند نقش مربی را بر عهده گیرند به همین جهت است که الگو در صلاح و فساد کودک عامل مهمی است .
اگر مربی صادق و امین و خوش خلق و کریم و شجاع و عفیف باشد ، طفل نیز شبیه او خواهد بود ، اگر مربی درغگو و خائن و بی بند و بار باشد طفل نیز تابع او خواهد شد . کودک هر اندازه در راه خیر مستعد و هر اندازه فطرتش پاک و سلیم باشد ، اگر در مربیش ( پدر و مادر ) نمونه های بارز فضایل را مشاهده نکند ، گرایش به خیر پیدا نمی کند و به کمال نمی رسد . بسیار آسان است که مربی به کودک فضایل و کمالات را تلقین کند اما دشوار است که کودک اجابت و اطاعت کند مگر اینکه مربی را به گونه ای بشناسد که میان گفتار و کردارش هماهنگی است . کودکی که از مربی و ( پدر و مادر ) کارهای شایسته می بیند آرام آرام به اخلاق پسندیده و فضایل و نیکی ها رو می آورد و این الگو ها را در وجودش تاثیر عمیق می بخشند . تامین مصالح کودکان یعنی تامین اخلاق و ایمان و . . . اینها هستند که اگر در محیط سالم رشد کنند و تحت تربیت صحیح قرار گیرند و به طور دقیق متوجه شوند، افراد سالم و مترقی و پیشرو و سرافراز هستند .
پیشوایان اسلام به این اصل مهم توجه فراوان دارند . امام علی ( ع ) که بعد از حضرت رسول ( ص ) هم از لحاظ قدرت ظاهری و هم ار لحاظ فضیلت و دانش شخص اول دنیای اسلام شمرده می شد ، در برابر چند کودک یتیم زانو می زد و خود لقمه بردهانشان می نهاد . پیامبر بزرگ اسلام نیز در برابر کودکان از رعایت تشریفات ظاهری خودداری می کرد و سفارش می کرد که هر کس سرو کارش با کودک است باید کودکی کند . عقیده اسلام این است که دستورات و مراسمات اسلامی که در هنگام تولد اجرا می شود ، دلیل توجه به اصل زمینه سازی تربیت کودک است ، چه گفتن اذان و اقامه و عقیقه کردن برای حفظ سلامت کودک و جهت دهی تربیت او است ، به جهت این که روح کودک از شر موجودات و بلایا ایمن باشد ، کودک با همه وراثت های روانی و آن همه عنایات الهی با داشتن استعداد به دنیای می آید که باید سالم بمانند و رشد کنند . پیامبر اکرم ( ص ) می فرماید : در این که در گوش نوزادان اذان می گویند می خواهند از آن مصداق های حداقل چند مورد معرفی کرده باشند ، یعنی حق بودن توحید و امانت را معرفی کرده باشند و کودک را در این جهت قرار دهند . یکی دیگر از دستورات اسلام در این هنگام انتخاب نام نیک برای کودک است و این موضوع در اسلام آنقدر اهمیت دارد که حتی دستور می دهد: قبل از تولد فرزندان خود را نامگذاری کنید . (فروع کافی ج 16 ص 18)
نام نیک اثرات تربیتی زیادی دارد چون باعث سازندگی و حرکت فرد می شد و خود نام، نشانه شخصیت کودک در آینده است . تحقیقات نشان می دهد که از سن 3 سالگی به بعد که حس خود شناسی در او پدید می آید ، از شنیدن اسم بد و زننده کراهت دارد و احساس حقارت می کند و چه بسا توسط همین کراهت عقده حقارتی در او پیدا می شود . پس در تربیت در این دوران بایستی به اصل زمینه سازی کودک توجه کامل شود. پس بر والدین است که با همه وراثت های جسمی ، وراثت های ذهنی سالم ، تاثیرات صفات فکری و عقیدتی ، استعداد های کودک را نمو دهد و آن ها را شکوفا سازند . در دوران شیرخوارگی که دوره پرورش زیستی و روانی کودک است ، کار کودک در خوردن خوابیدن و جنبیدن خلاصه می شود .
با رشد زبان و رشد کلامی او ارتباط بیش تری با محیط پیدا می کند و قدرت تقلیدی زیاد و امید به نگهداری و حافظه نسبتا قوی به این ارتباط کمک می کند . مربی باید در این دوران کلیه امکانات رشد کودک را فراهم کند که کودک بتواند با سرعت هر چه بیشتر به رشد خود توجه کند یعنی تغذیه ، بهداشت ، فضای معنوی و عاطفه خانواده ، بازی و . . . توجه کند و محیطی فراهم کند که کودک بتواند با سرعت هر چه بیش تری به رشد خود ادامه دهد و استعداد های خود را به فعلیت برساند . وظیفه مهم تربیت در این دوره به عهده مادر است ، چون همبستگی و اعتمادی که در طول دوران بارداری بین مادر و جنین به وجود می آید ، با به دنیا آمدن کودک پایان نمی یابد ، بلکه علاقه طبعا شدیدتر و بیش تر می شد و لذا علاقه هایی که خداوند در وجود مادر نهفته ، وقت و انرژی خود را صرف مراقبت و نگهداری از او می کند . بیش ترین یادگیری کودک راجع به خود و مربیانش به وسیله بازی انجام می گیرد .
بازی های دوران یادگیری مانند نو برگ های درخت زندگی هستند زیرا تمام وجود آدمی با آن گسترش یافته و در آن منعکس می گردد . بازی در سه سال اول زندگی جنبه مهمی دارد ، حرکت نخستین کودک، مظهر بازی است . چنان چه کودک نوزاد در گهواره با حرکت دادن دست ها و پاهایش به طور منظم و دایم بازی می کند و با زبان باز کردن و سر و صدا کردن بیش تر به بازی می پردازد ، یعنی شاهد بازی های لسانی و راه رفتن در کودک می باشیم بعد از سه سالگی تا هشت سالگی کودک پیش به بازی های تقلیدی و بازی های دل خواه و خیالی می پردازد.
اسلام بازی را امر طبیعی و فطری می داند. امام صادق ( ع ) می فرماید : فرزند خود را آزاد بگذار تا سن هفت سالگی بازی کنند . بحارالانوار ج 33 ص 114 بنابراین جایگاه بازی در اسلام بیش تر مربوط به دوران کودکی است .
از نظر اسلام بازی باعث رشد عقل و رشد اخلاقی کودک در آینده می شود چرا که شیطنت و سماحت کودک به هنگام خردسالی نشانه زیادی عقل او در بزرگ سالی است. پیامبر ( ص ) بر کودکان عبور می کرد که مشغول خاک بازی بودند ، بعضی از اصحاب آن ها را بازی نمی کردند . پیامبر ( ص ) فرمودند: بگذار بازی کنند که خاک چراگاه کودکان است . یعنی یعنی خاک بازی تمام استعداد های کودک و خلاقیت او را رشد می دهد.
بنابراین مربی باید بداند کودک در سن شیرخوارگی تنها یک موجود انگلی نیست که فقط زندگی او در خوردن و خوابیدن خلاصه شود بلکه موجودی است که جهانی از اسرار در او نهفته است . کودک فطرتی پاک دارد که نباید از طریق دریچه حواس و در اثر بی توجهی این فطرت آلوده شود بلکه بایستی از دهان ابتدا این اصل را در نظر داشته باشد که تربیت باید جامع باشد و باید به کلیه جنبه های انسان توجه داشته باشد . لذا ما در تربیت با موجودی سر و کار داریم که هم بایستی بر جنبه های عقلانی او و هم به عواطف ، اخلاق رابطه او با دیگران و به اراده او توجه کنیم .
کودک از زمان روز اول تولد ، دارای استعداد های زیادی است که در راه تکامل و رسیدن به فعلیت هستند و مربی باید محیط و دیدن ها ، لمس کردنی ها و حس کردن های کودک را زیبا کند ، محیط عاطفی آن را سالم کند ، محیط اجتماعی او را سالم کند تا کودک بتواند به طور سالم رشد کند و اگر تنها مربی به یک جنبه او توجه کند ، موجودی ناقص پرورش می دهد. مساله دیگری که در اخلاق کودک بسیار مهم است تکیه بر کرامت و حریت کودک است چون قرآن فرموده : و لقدکرعنا بنی آدم اگر این اصل این در کودکی به آن توجه شود کودک چنان شرافت و بزرگواری پیدا می کند که هرگز به گرد نمی گردد . و آن کس که بزرگی و کرامت نفس خود را باور دارد و هرگز با پلیدی گناه پست نمی شود . غررالحکم ص 677