گفتگوی خانم مریم شاهوردی، کارشناس کودک و نوجوان در رابطه با تربیت فرزندان:
* در ابتدا برای ما بفرمایید که دختر و پسر چه تفاوت هایی دارند که والدین باید اطلاع داشته باشند؟
تفاوت های دختر و پسر تفاوتهای مرتبط با جنسیت است؛ در واقع ما از دو جنس مخالف از بعد فیزیولوژیک و سایکولوژیک در ارتباط هستیم، یعنی ویژگیهای جسمانی و روانی این دو با هم متفاوت است.
به عنوان مثال در مسیر تحول دوره نوجوانی که روانشناسان غربی هم به این مسئله اعتقاد دارند، مثلا «خانم لورا برک» در کتاب «روانشناسی رشد» و «خانم پاپالیا» در روانشناسی «پاپالیا» و خیلی از محققانی که درمورد رشد کار میکردند به این اذعان کردهاند که همه ما میدانیم دوره تحول نوجوانی دختر و پسر در دو سال مختلف اتفاق میافتد.
دخترخانمها به دلیل اینکه سیکل فیزیولوژیک بلوغشان راه میافتد و نسبت به پسرها زودتر به ادراک نوجوانی میرسند، تقریبا از سن هشت الی ۹ سالگی تفکر انتزاعی پیدا میکنند.
پسرها در سن سیزده سالگی ابتدای فیزیولوژیک بلوغشان است و به دلیل تفاوت سنی بلوغ، آن ادراک انتزاعی متناسب با دوره نوجوانی هم برایشان متفاوت است .
پسرها مسائل عاطفی و هیجانی متفاوتی را درک کرده و حتی الگوسازی متفاوتی را اتخاذ میکنند.
ما در دروه نوجوانی یک تشدید جنسیتی داریم. در این دوره، نوجوان خودش را در جنس خود مشدد میکند؛ اگر دختر باشد دوست دارد کفش پاشنه بلند، ناخن و موهای مدل خاص را در معرض نمایش قرار دهد که بتواند دخترانگی خود را ثابت کند و این مسئله در پسرها متناسب با روحیاتشان همینطور است .
امروزه به دلیل بحران هویت جنسی و اختلاط دختر و پسرها، این نمایش جنسیتی بیشتر در معرض تضاد قرار گرفته است.
* تربیت دختر سخت است یا پسر؟
هر دو سختی ها و ملاحظات خاص خود را دارند و در واقع متناسب با سنشان نیازهای خود را میطلبند.
شاید این سوال کامل نباشد چون باید بدانیم که تریبت فرزند به عهده چه کسی است؟ به عهده پدر یا مادر؟.
گاهی یکی از دو والده، تربیت را در خانوادهها بر عهده می گیرند، لذا یک مقدار تربیت برای آنها سخت میشود.
اگر پدر تربیت کننده باشد هر دو جنس برای او راحت است؛ اما اگر تربیت کننده مادر باشد، در این صورت یک مقدار تربیتِ پسر برای مادر سختتر است؛ چون مسائل مرتبط با جنسیت و مهارت های همانندسازی و جهانبینی مادر و دختر به هم نزدیکتر است و شاید مادر از بایسته های لازم دنیای پسر و تفکرات و مراحل بلوغ او نتواند عبور کند و حتی اگر بخواهد با پسر رابطه عاطفی برقرار کند، پسر نمی تواند الگوی مردانه مناسبی برای جامعه پذیری داشته باشد.
لذا اگر مربی و تربیت کننده پدر باشد هر دو تربیت به یک میزان برای پدر آسانتر است و اگر مادر تربیت کننده باشد، تربیت دختر آسان است نه دختر.
* اصول مهم در تربیت دختر را فهرست وار بفرمایید (بایدهای دخترداری).
بایدهای دخترداری شامل:
۱. سعه صدر
۲. حسن خلق
۳. آشنایی با ظرایف و نکات تربیت جنسی ویژه دختران
۴. آشنایی با زیباییها و مقتضیات زیبایی دخترانه روز است.
مثلاً اگر بچهها در دهه شصت از روبان صورتی برای زیبا کردن موهای دخترانه خود استفاده میکردند الان که سال ۱۴۰۳ هستیم معمولاً از اکسسوریها (لوازم جانبی) استفاده میکنند.
اینکه اگر کسی دخترخانم دارد و بخواهد آشنای به این بایستههای زیبایی شناسانه مادی و حتی فیزیکی دخترها باشد، این خیلی برای او خوب هست.
بحث بعدی آشنایی با سیر تحولی دختر در روانشناسی رشد است؛ اینکه چه ویژگیهایی روانشناختی و جسمانی را یک دختر در بازه زمانی طفولیت، کودکی اول، کودکی دوم، نوجوانی اول و نوجوانی دوم میگذراند؟
گزینه بعدی آشنایی با مباحث و اصول اعتقادی به صورت اینکه بتواند شبهات بچه را قبل ۸ یا ۹ سالگی با اصول و عقاید دین به زبان دخترانه آشنا کند؛ یعنی والدین با توجه به روحیات و مقتضیاتی که دخترخردسال دارد، بحث خداوند عالم و اصول اعتقادی را برای فرزندشان آموزش دهند؛ به نحوی که در سن ۹ سالگی وقتی مکلف میشود و آمادگی پذیرش اسلام را دارد، بتواند با استدلال، اصول دین را برای دیگر دوستانش بفهماند.
در مرحله بعد نیازمند به آگاهی و تسلط بر مباحث هویتی (خصوصاً مسائل هویت جنسی دوران نوجوانی که دارای سه اصل اساسی هویت یابی است) است و باید والدین بتوانند دختر را به سمت الگوی مناسب تربیت و هویت در دوران نوجوانی سوق دهند.
پدر و مادر در دوره نوجوانی ابتداءا باید دختر خود را با مسائل بهداشت دوران بلوغ آشنا نموده و یا زمینه را برای انتقال صحیح عالمانه آگاهانه و دقیق دختر به این مسائل فراهم کنند.
در دوره نوجوانی دوم باید دخترخانمها را با مسائل روانشناختی این دوره از قبیل مباحث مربوط به آمادگی ورود به یک زندگی اجتماعی بزرگتر و جامعه پذیری بزرگتر به عنوان یک همسر، آشنا نمایند.
در نتیجه کسی که فرزند دختر دارد باید روحیه رفاقت، حلم، طراوت، هنر و شادمانی را در خود پرورش دهد.
* از نبایدهای دخترداری هم نکاتی را بفرمایید.
همه مواردی که در بایدهای دخترداری گفتیم، عکسش در نبایدهای دخترداری صادق است.
به طور خلاصه کسی که دختر دارد نباید روحیه خشن، دیکتاتور، بیتوجه به زیباشناسی، بیتوجهی به تعقل و تامل، بیتوجه به مسائل جنسیتی و هویتی، بی توجه به مسائل بلوغ، بیتوجه به مسائل اجتماعی و نقش پذیری به عنوان یک همسر بودن را داشته باشد.
* نقش پدر در تربیت دختر پررنگ تر است یا مادر؟
در تربیت دختر، هر دو نقش اساسی دارند. در کل اصلیترین نقش در تربیت فرزند نقش پدر است.
نقش پدر از نقش مادر در تربیت فرزند موثرتر است؛ چون تربیت ضمن اینکه محبت و عطوفت میخواهد یک اقتدار و قاطعیت مخصوصاً در مسائل اعتقادی و آداب دینداری میطلبد که مدیریت این نقش را فقط پدر میتواند به نحو احسن انجام دهد.
پدر چون نقش جنسیتی با دختر خود دارد، خیلی میتواند در دختر خود خلأ عاطفی جنس مخالف را فراهم کند و دنیای دختر را از جهت آشنایی با جنس مرد و عواطف مردانه بیخطر کند؛ هر چند به دلایل فرهنگی نقش مادر در کشور ما پررنگتر است.
* بی توجهی والدین نسبت به نیازهای روانی دختر، چه آثار منفی برای او و خانواده دارد؟
قطعا بیتوجهی به مسائل روانی میتواند باعث عدم ارضا و بایگانی نیازها شود.
وقتی نیاز به وجود میآید مغز و بدن انسان در صدد پاسخ به این نیازها هستند؛ محیطی که مغز و بدن انسان برای پاسخ به این نیازها انتخاب میکنند، محیط در دسترس خواهد بود و این محیط در دسترس برای فرزندانمان متاسفانه فضای مجازی و دوستان است که این گروه دوستان هم متاثر از فضای مجازی هستند.
در فضای مجازی، محیط یک محیط بیبندوباری است و نیازها را به صورت کاذبانه جواب میدهد.
با تولید نیازهای کاذب یک اعتیاد خاص به این نیازها در بدن به وجود میآید که ترک این اعتیاد در سیستم بدن دخترخانمها مشکلات زیادی را به وجود میآورد، خصوصا در دوران نوجوانی که تکانشگرایی این آسیبها برای فرزندانمان بیشتر خواهد بود.
* چه کنیم که دختر ما به سمت جنس مخالف نرفته و رابطه صمیمی با خانواده خود داشته باشد؟
مهم ترین راه حل برای این کار این است که رابطه عاطفی کودک با والدین به هیچ وجه قطع و یا کم نشود.
بچه های ما در زیر شش سالگی در دوران سیادت هستند و باید از این دوره به نحو احسن بهره و لذت ببرند. دوران هفت تا چهارده سالگی، دوران عبودیت است و خیلی مناسب باید اطاعت پذیری و فرمان پذیری را یاد بگیرند.
در دوران چهارده تا بیست سالگی نقش وزارت یا همان مشورت فرزندان با پدر باید پررنگتر باشد.
فرزندی که به مرحله مشورت گیری می رسد، به جایگاهی رسیده است که خانواده به عدم اعتماد یا تهدید و استرس به او توجه نکرده و او را در مقام مستشاری قرار دادهاند و این خود باعث استقلال، هویت و صمیمیت خانوادگی فرزند میشود.
در نتیحه با رعایت موارد گفته شده حتی با ایجاد فضای های کاذب توسط دوستان و فضای مجازی، حتما در این مواقع فرزندان با والدین و خانواده خود مشورت میکنند تا بتوانند به راه حل درستی برسند.