جمعی از طلاب مدرسه امام حسن عسکری(ع) آمل با آیت الله جوادی آملی دیدار کردند.
ایشان در این دیدار، طلاب را شاگردان وجود مبارک امام صادق(ع) دانستند و بیان داشتند: ما همه شاگردان وجود مبارک امام صادق(ع) هستیم، از انجا که وجود مبارک امام صادق(ع) در عصر عباسیها محصور بود حضرت وقتی شاگردان خود را میدید، میفرمود: من این شکایت را به پیشگاه خدای سبحان عرضه میکنم از اینکه تنها هستم و حکومت عباسی اجازه نمیدهد که من یک مدرسهای بسازم خودم هم در آن مدرسه سکونت کنم و به تربیت شاگردان بپردازم.
ایشان ادامه دادند: یعقوب(ع) شکوهاش از فراغ یوسف بود، اما شکوه وجود مبارک امام صادق از فرزندان معنوی خودش بود که میفرمود من شکایت میکنم و این شکوه را نزد خدا عرضه میدارم، الآن شما و همه ما به لطف الهی در کنار سفره امام صادق(ع) نشستهایم، باور کنیم که امام زنده و مُردهاش یکسان است و همان فرمایش امام صادق(ع) را امروز بدون هیچ تفاوتی وجود مبارک ولی عصر دارد.
معظم له افزودند: مطلب دوم آن است که دین به ما گفته است «طلب العلم فریضة» این تاء تأنیث نیست این تاء مبالغه است یعنی طلب علم خیلی واجب است. آن وقت این دینی که گفته: «طلب العلم فریضة» علوم را هم مشخص کرده است نه اینکه علم را در اختیار خود ما گذاشته باشد، مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل کرده است که از وجود مبارک پیامبر و امام صادق علیهم السلام رسیده است که «انما العلم ثلاثة»؛ آیة محکمة، سنة قائمة، فریضة عادلة، اما متأسفانه در برخی از حوزهها در برخی از زمانها و زمینها این سه علم فقط در فقه و اصول خلاصه شد.
«آیت الله جوادی آملی» ضمن نقد رویکرد متفکران غربی به انسان، اذعان داشتند: الآن مشکل متفکران غرب این دو مشکل است؛ انکار معاد از یک سو و انکار تجرد روح از سوی دیگر، اگر متفکرانی بگویند تمام حقیقت انسان تا گور است و بعد از گور هیچ خبری نیست با این فکر میشود جهان را اداره کرد؟! خروجیِ این تفکر جنگ جهانی اول و دوم و این جنگهای نیابتی است، در حالی که دین نه در بخش فریضه عادله، نه در بخش سنة قائمه، بلکه در بخش آیه محکمه یعنی تفسیر، کلام، علوم عقلی ثابت میکند انسان مرگ را میمیراند نه بمیرد، غالب متفکران بلکه همه متفکران به استثنای موحدان میگویند آخر خط آدم میمیرد و میپوسد اما دین می گوید ماییم که مرگ را میمیرانیم این باید حرف اول و وسط و آخر حوزههای ما باشد، ما هستیم که هستیم و لذا این موجود ابدی یک فکر ابدی میخواهد.
مرجع عالیقدر تصریح کردند: وقتی مردان الهی دین را باور کنند، عمل کنند و منتشر کنند، فرشتگان در هنگام مرگ به استقبال آنها میآیند. این کم مقامی نیست و این راه برای همه باز است. خدا میخواهد ما مثل فرشته زندگی کنیم و میشود، نشانهاش بسیاری از همین شهدای ماست که همین قرآن و اهل بیت تربیت کردند. پس این ظرفیت در انسان وجود دارد.
ایشان با تاکید بر توجه به اخلاق در کنار تحصیل علم ابراز داشتند: اخلاق جزء قویترین علم هاست، اخلاق غیر از سخنرانی، موعظه و نصیحت است، اگر انشاءالله در فن اخلاق، قدم گذاشتید خواهید دانست خیلی مشکلتر از کفایه و مکاسب است، تا روشن نشود روح چیست و تجرد روح ثابت نشود این علم با بنای عقلا و لغت حل نمیشود، ماییم و روح مجرد ما، تا ثابت نشود روح مجرد است تا ثابت نشود روح چند وظیفه دارد، تا روشن نشود مسئول علم در بخش اندیشه کدام قسمت است و مسئول انگیزه در بخش اخلاق و عمل کدام قسمت روح است، تا ثابت نشود چطور کسی عالِم بیعمل میشود با اینکه میداند و آیه را میخواند، مشکلی حل نخواهد شد و اینها یک جان کَندن میخواهد تا آدم بفهمد.
معظم له ادامه دادند: اخلاق یک علم قوی و غنی است، جزء شعب فقه عملی است با بنای عقلا کار ندارد، با فهم عرف کار ندارد، با لغت کار ندارد عقل است و عقل است و عقل و قرآن هم آمده این عقل را شکوفا کند. در بیانات نورانی حضرت امیر در نهجالبلاغه فرمود خداوند در درون دلهای افراد گنجهایی را ذخیره کرد است انبیا معدنشناسانی هستند که دلها را زیر و رو کنند و این معادن را شکوفا می سازند.
ایشان طلاب را به ممارست در علم و تهذیب توصیه و بیان داشتند: انسان باید طرزی درس بخواند که بتواند به دیگری منتقل کند، برای اینکه این علم، مَلکه بشود و ما را رها نکند باید عمل کنیم، یک بیان نورانی حضرت امیر این است که علم به عمل میگوید بیا مرا زنده نگهدار وگرنه من میروم، علم، هاتف غیب است، بنابراین ما میتوانیم حداقل یک استانی را احیا کنیم برخی از علما در استان ما بودند کار یک امامزاده را انجام میدادند آنچه میگفتند عمل میکردند آنچه میفهمیدند عمل میکردند، مردم دینشان ، به علمِ آمیخته با عمل است، این لذت را خدا در دل همه ما قرار داد، هیچ کس به ما یاد نداد که حق و عدل و عدالت چیز خوبی است خدا انسان را طرزی آفرید که از تقوا لذت میبرد، فرمود من این را در درون شما به ودیعت گذاشتم و این خلقت هم عوضشدنی نیست، این الهام تقوا در درون همه ما نهادینه شده است، لذا ما باید یک علمی تهیه کنیم چه در حوزه چه در دانشگاه که با صاحبخانه هماهنگ باشد.