رموز و آثار بسم الله الرحمن الرحیم

امتیاز بدهید
(9 امتیاز)
رموز و آثار بسم الله الرحمن الرحیم
از امام علي (عليه‌السلام) روايت شده است: وقتي كه بسم الله الرحمن الرحيم بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شد، آن حضرت فرمود: اولين بار كه اين آيه بر حضرت آدم نازل شد فرمود: تا زماني كه فرزندان من اين آيه را قرائت كنند از عذاب (الهي) در امان خواهند بود.[1]
 
 

نور دل‌ها

در کشف الاسرار میبدی آمده است: بسم الله نور دل دوستان است، آيينه جان عارفان است، چراغ سينه موحدان است، آسايش رنجوران و مرهم خستگان است، شفاي درد و طبيب بيمار دلان است.[2]
 

سوگند مقدس

جابر بن عبد الله انصاري مي‌گويد: هنگامي كه بسم الله الرحمن الرحيم نازل شد، ابر به سوي مشرق گريخت و باد آرام گرفت و دريا طوفاني شد و حيوانات گوش فرا دادند و شيطان‌ها از آسمان رانده شدند و خداي متعال به عزت و جلالش سوگند ياد كرد كه بسم الله بر هر چه خوانده شد خداوند آن را با بركت گرداند.[3]
 

درس اول

امام باقر (عليه‌السلام) فرمود: چون حضرت عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) متولد شد به سرعت رشد كرد تا آن جا كه در هفت ماهگي، مادرش دست او را گرفت و نزد معلم برد. در ابتداي تعليم، معلم گفت: بسم الله الرحمن الرحيم و عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) آن را تكرار كرد... .[4]
 

نامي شگفت

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم از مفاتيح الغيب نقل شده است كه: يكي از خواص اسم الله جل جلاله اين است كه چون الف آن را حذف كنند لله باقي بماند و اين هم مختص خداي سبحان است لله الامر من قبل و من بعد[5] اگر لام اول لله را بيفكنند، له مي‌ماند، آن نيز مخصوص حق تعالي است، زيرا غير خدا مالكيت حقيقي ندارند له الملك و له الحمد[6] و اگر لام له را حذف كنند، آن نيز بر ذات او دلالت دارد، مانند هو در قل هو الله احد[7].[8]
 

شهر رحمت

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: در بهشت شهري است به نام مدينة الرحمه كه بي نهايت زيباست، هر كه به آن رسيد از زحمت رست و به رحمت پيوست. در آن شهر خانه‌اي است به نام بيت الجلال كه درهاي بسيار دارد و كليد درهاي آن بسم الله الرحمن الرحيم است. چون بنده مؤمن بسم الله را با اخلاص بر زبان راند درها باز شود و از سوي خداوند ندا شود كه مُلك اين خانه و ولايت اين شهر را به تو سپرديم.[9]
 

سه هزار نام در سه نام

بعضي گفته‌اند: خداي متعال سه هزار نام دارد، هزار نام مخصوص فرشتگان مقرب است كه آنان مي‌دانند؛ هزار نام مخصوص پيامبران و نهصد و نود و نه نام مربوط به امت‌هاست. خداي سبحان از آن سه هزار نام يك نام را براي خود برگزيده و هيچ ملك مقرب و نبي مرسلي از آن خبر ندارد و اين اسم را مخزون سر مكنون گويند.
از آن نهصد و نود و نه اسم كه سهم امت‌هاست سيصد اسم در تورات ذكر شده است و سيصد اسم در زبور و سيصد نام در انجيل و نود و نه اسم در قرآن و چون امت محمد (صلي الله عليه و آله) بهترين امت‌هاست خداوند مجموع معاني آن سه هزار نام را در سه اسم خود كه در بسم الله الرحمن الرحيم (= الله، رحمن، رحيم) وجود دارد به وديعت نهاده و هر يك را به معناي هزار اسم خود قرار داده و به امت اسلام ارزاني داشته تا هر بنده‌اي كه اين اسم و معناي آن‌ها را بداند چنان باشد كه تمامي نام‌هاي خداوند را خوانده و دانسته است.
دهندش ز هر خرمني خوشه‌اي
بيابد ز هر گوشه‌اي توشه‌اي[10]
 

بزرگ‌ ترين آيه

شخصي به امام كاظم (عليه‌السلام) عرض كرد: كدام آيه در كتاب خداوند بزرگ تر است؟ حضرت فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم[11]
 

وصيت عارف

عارفي وصيت كرد بسم الله الرحمن الرحيم را بر كفن او بنويسند پرسيدند: اين كار چه سودي دارد؟ گفت: چون قيامت بر پا شود و همه مردم از قبر برخيزند، گويم: پروردگارا! براي ما كتابي فرستادي و در عنوان و آغاز آن بسم الله الرحمن الرحيم ثبت كردي، امروز با عنوان كتاب خود با ما رفتار كن.[12]
 

آثار رحمت الهي

خداوند صفات متعددي دارد ولي در تمام مواقع در كنار عبارت بسم الله ؛ الرحمن الرحيم را مي‌آورد و خود را با اين صفات ياد مي‌كند. و حال آن كه ممكن بود بگويد بسم الله العليم الحكيم، بسم الله الجبار المنتقم و همچنين ساير صفات.
نكته مطلب، در جلب قلوب مردم از راه رحمت است. براي جمع آوري مردم هيچ نيرويي بهتر از رحمت ـ كه موجد اميد است ـ نيست. مردم وقتي اميد پيدا كردند حركت مي‌كنند و اميد از راه رحمت و بشارت ميسر است. پيغمبري كه مي‌خواهد تمام طبقات مردم را جمع و آنان را اميدوار كند. بايد قدرتي در اختيار داشته باشد كه به وسيله آن در مردم روح اميد ايجاد كند. بشارت و رحمت بهترين ابزار براي ايجاد اميد است. از اين رو مي‌گويد: سبقت رحمته غضبه[13] فضل و رحمتش بر غضبش سبقت دارد.
آوردن رحمن و رحيم در بسم الله باعث اميدواري و تجمع مردم بر گرد پيغمبر است، از اين رو تمام مظاهر مختلف اسلام رحمت معرفي شده است، قرآن را هدي و رحمة للمؤمنين[14] رسول را و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين[15] واشداء علي الكفار رحماءبينهم[16]برمي‌شمرد.[17]
 

جاذبه آيه رحمت

يكي از مردم ژاپن كه به اسلام گرويد در بخشي از نامه‌اش مي‌نويسد: بسياري از مردم ما در ژاپن در واقعه هيروشيما و نابودي و مجروح و مقتول شدن هزاران انسان، حتي اديان خود را از دست دادند زيرا اين حمله وحشيانه از سوي كشوري به ما صورت گرفت كه از خدا و از مسيح و مذهب دم مي‌زد ـ يعني آمريكا ـ جمعي از در گذشتگان آن فاجعه از نزديكان خود من بودند لذا من از جنگ و خشونت نفرت دارم و به رحم و عدالت و احسان و ايمان به خداي رحيم و عادل كشش دارم... براي من بيان شد كه نخستين آيه‌اي كه بر پيغمبر (صلي الله عليه و آله) نازل شد، بسم الله الرحمن الرحيم است كه در آن دو بار از رحمت خداوند سخن به ميان آمده است و يكصد و چهارده بار در قرآن تكرار گرديده و هر مسلماني علاوه بر ضرورت قرائت آن در نمازهايش قبل از شروع هر كار بايد بسم الله الرحمن الرحيم بگويد... و من براي همين امور حياتي مسلمان شده‌ام.[18]
 

زيان غفلت

عبد الله بن يحيي مي‌گويد: به محضر امام علي (عليه‌السلام) مشرف شدم و هنگامي كه خواستم بر روي تخت بنشينم پايه آن شكست و بر زمين افتادم و سرم آسيب ديد.
حضرت امام علي (عليه‌السلام) فرمود: شكر خداوندي را كه كفاره گناهان شيعيان ما را در دنيا قرار داد تا همين جا پاك شوند. عبد الله مي‌‌گويد: عرض كردم: چه گناهي كرده‌ام كه شكسته شدن سرم كفاره آن باشد؟ حضرت فرمود: وقتي كه نشستي بسم الله نگفتي.[19]
 

جامع ترين نام

در كتاب آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي آمده است: محققان و مفسران علوم قرآني براي اثبات اين نكته كه كلمه جلاله الله همانا جامع ترين نام براي ذات احديت است، به دلايلي استناد كرده‌اند كه به چند نمونه آن اكتفا مي‌شود:
1ـ اسماي ديگر الهي غالبا به عنوان صفت براي كلمه جلاله الله به كار مي‌رود بدون آن كه كلمه جلاله الله به عنوان صفت براي ديگر اسماي الهي واقع شود به عنوان مثال صحيح است گفته شود: الله العالم ولي نمي‌توان گفت: العالم الله لذا در قرآن مي‌خوانيم
ان الله سميع عليم و نمي‌خوانيم: ان سميعا عليما الله و....
2ـ توصيف قدرت مطلقه حاكم بر نظام هستي با عنوان الله مخصوص مسلمانان جهان است و مذاهب ديگر از معبود حقيقي مسلمانان با همين نام ياد مي‌كنند نه اسماي ديگر الهي.
3ـ در مقام ابراز شهادتين و قبول اسلام و بيان توحيد و يگانه پرستي بايد گفت: اشهد ان لا اله الا الله و نمي‌توان گفت: اشهد ان لا اله الا العليم يا الا الخالق، الا الرازق و....
4ـ تبادر ذهني. آدمي اصولا با شنيدن لفظ جلاله بدون قرينه شدن لفظ ديگري به ياد معبود و معشوق حقيقي مي‌افتد. پس يك مسلمان با ذكر لفظ جلاله الله گويي تمامي اسما و صفات حضرت حق (جل و جلاله) را بيان نموده است چون كه صد آمد نود هم پيش ماست.[20]
 

بركات نام او

بسم الله الرحمن الرحيم: به نام او كه زبان‌ها گويا شده به نام او، جان‌‌ها شيدا شده به نام او، بيگانه آشنا شده به نام او، زشت‌ها زيبا شده به نام او، كارهاهويدا شده به نام او، راه‌ها پيدا شده به نام او. به نام او كه چشم‌ها گريان به نام او، دل‌هاي عارفان سوزان به نام او، سرهاي والهان خروشان به نام او، تن‌هاي عاشقان پيچان به نام او.[21]
 

دستور العمل

يكي از عارفان گفته است: هر كه مشكلي دارد و از تدبير و حل آن عاجز است در روز جمعه پس از اداي نماز عصر هيچ ذكري نخواند و با حضور قلب كامل دو نام رحمن و رحيم را ـ كه مخصوص خداي سبحان است ـ به صورت ندا تا غروب آفتاب تكرار كند و پس از ان سر به سجده بگذارد و حاجتي كه دارد از خداوند بخواهد، البته بر آورده شود.[22]
 

شفاي قيصر

قيصر روم به سر دردي شديد مبتلا شده بود كه تمام پزشكان از درمان او عاجز ماندند. نامه‌اي به محضر اميرمؤمنان علي (عليه‌السلام) نوشت و گزارش حال خود را به آن حضرت عرض كرد.
امام علي (عليه‌السلام) كلاهي را نزد وي فرستاد و فرمود: آن را بر سر نهد تا شفا يابد. قيصر چون آن را بر سر گذاشت فورا شفا يافت و بسيار تعجب كرد. دستور دارد آن كلاه را بشكافند و ببينند داخلش چيست.
وقتي كه آن را شكافتند كاغذي در آن يافتند كه نوشته بود بسم الله الرحمن الرحيم قيصر روم دريافت كه شفاي او از بركت بسم الله بود و براي همين مسلمان شد.[23]
 

آغاز نامه‌ها

امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: پيش از اسلام، مردم در آغاز نامه‌هاي خود مي‌نوشتند بسمك اللهم ـ پروردگارا! به نام تو ـ و چون آيه شريفه انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم [24] نازل شد، از آن پس در ابتداي نامه مي‌نوشتند: بسم الله الرحمن الرحيم.[25]
* مرحوم علامه مامقاني رحمت الله عليه (متوفاي 1351ق) در كتاب سراج الشيعه في آداب الشريعه (ص 179 ـ 180) از نوشتن بسم الله به بهترين خط ممكن در صدر نامه‌ها به عنوان يك امر مستحبي ياد كرده است.[26]
 

سرچشمه مهرباني‌ها

درباره تفسير الرحمن الرحيم مي‌خوانيم كه: در آن اشاره‌اي است كه نعت‌‌هاي سرشار و پراكنده ـ در دو جهان ـ تماما از خداوند است و براي اوست رحمت همگاني دنيا و رحمت ويژه عالم آخرت.
در روايت آمده است كه: الرحمن همان (كسي) است كه به روزي بندگانش شديدا متمايل است و مواد روزيش را از آنان نبرد اگر چه آنان فرمانش نبرند. و علي (عليه‌السلام) فرمود (خداوند) رحيم است به بندگان مؤمن. و از رحمت اوست كه صد رحمت آفريد و از آن، رحمت واحدي در همه آفريدگان قرار داد و با آن رحمت واحد، مردم به يكديگر مهربان و دلسوزند.[27]
 

سيره مشترك

ادب ديني شروع كار با نام خدا، تنها ره آورد پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله) نيست، بلكه از طليعه نامه حضرت سليمان (علي نبينا و آله و عليه السلام) به ملكه سبأ بر مي‌آيد كه ساير پيامبران نيز كارها و مكتوبات خود را با كلمه طيبه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ آغاز مي‌كردند: قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلؤا إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ * إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ [28] و از روايات اهل بيت (عليهم السلام) استفاده مي‌شود كه همه كتب آسماني با مضمون اين كريمه آغاز شده است[29] و اين سيره مشترك همه پيامبران الهي بوده است و در نامه كريمانه حضرت سليمان (علي نبينا و آله و عليه السلام) نيز پس از نام خدا، دعوت به پذيرش توحيد مطرح شده است: أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ [30] و نبايد پنداشت كه در اين نامه توحيدي، سليمان پيامبر نام خود را بر نام خدا مقدم داشته است: إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ ؛ زيرا جمله نَّهُ مِن سُلَيْمَانَ ادامه سخن گزارشگر (ملكه سبأ) است، نه طليعه نامه حضرت سليمان.[31]،[32]
 

بسم الله در قرائت قرآن

الف: اول سوره‌ها: چون بسم الله در ابتداي همه سوره‌ها يكي از آيات قرآن است، هنگام تلاوت از اول سوره‌ها، گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ واحب است. به جز سوره توبه (=برائت) كه بدون بسم الله نازل شده است و نبايد آن را در اول سوره برائت بخوانند.
ب: وسط سوره‌ها: در صورت شروع قرائت از وسط سوره‌ها، مي‌توان بدون بسم الله يا با بسم الله شروع كرد. هر چند خواندن بسم الله الرحمن الرحيم فضيلت و ثواب زيادي دارد، ولي در وسط سوره برائت بهتر است بدون بسم الله و تنها با اعوذ بالله خوانده شود تا نشانه‌اي باشد از اين كه در ابتداي سوره برائت بسم الله وجود ندارد.[33]
* كسي كه قرآن مي‌خواند از هر جاي قرآن باشد، (اول، وسط و يا آخر سوره) قبل از گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مستحب است بگويد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
ـ پناه مي‌برم به خداوند از شيطان رانده شده ـ[34]
خداوند متعال در سوره نحل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي‌فرمايد: فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ [35] هنگامي كه قرآن مي‌خواني، از شر شيطان مطرود به خدا پناه بر
 

علت تقدم اعوذ بالله بر بسم الله

سؤال: چرا اعوذ بالله را بر بسم الله مقدم داشتند؟
پاسخ: اعوذ بالله مثل صابوني است كه با آن جامه‌هاي آلوده و چركين را پاك مي‌سازند؛ چون بنده عازم تلاوت‌ قرآن شود، دهان آلوده به نامشروعات باشد، چون اعوذ بالله گويد دهان و زبان او پاك شود و شايسته آن گردد كه كلام احدي را بر زبان گذراند.[36]
 

هنگام درماندگي

حضرت علي (عليه‌السلام) فرمود: من از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شنيدم كه فرمود: هر گاه به شدت در تنگنا قرار گرفتي و درمانده شدي بگو بسم الله الرحمن الرحيم و لاحول ولا قوة الا بالله العلي العظيم كه به بركت اين كلمات، بلاها و آفت‌ها از تو دور گردد و از آن‌ها مصون و محفوظ بماني.[37]
 

آمرزش الهي

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ و آمرزش الهي و مهرباني او آمده است: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: روز قيامت بنده‌اي از اهل ايمان را حاضر كنند، به او خطاب شود اي بنده من! از نعمت من در معصيت استفاده كردي، هر چه نعمتم را بيشتر كردم تو بيش‌تر به گناه آلوده شدي.
بنده از خجالت معصيت سر به زير مي‌افكند. خطاب شود كه اي بنده من! سر بردار كه همان ساعت كه معصيت كردي تو را آمرزيدم.[38]
بنده‌اي ديگر را حاضر كنند كه به خاطر زيادي گناهانش سرافكنده است و از خجلت گناه در درگاه الهي مي‌گريد. به او خطاب شود: اي بنده من! آن روز كه گناه مي‌كردي و مي‌خنديدي تو را (رسوا و) شرمسار نساختم، امروز كه خجالت مي‌كشي و گناه نمي‌كني و زاري مي‌كني چگونه تو را عذاب كنم، گناهانت را بخشيدم و به تو رخصت ورود به بهشت دادم.[39]
 

درسي از پيامبر (صلي الله عليه و آله)

روايت شده است: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آيه شريفه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قرائت كرد و آن را بيست بار تكرار نمود تا در معناهاي آن انديشه كند، و ابوذر مي‌گويد: رسول خدا يك شب اين آيه شريفه را تلاوت نمود و تكرار كرد: إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [40]،[41] (گر آن‌ها را مجازات كني، بندگان تواند ـ و قادر به فرار از مجازات تو نيستند ـ؛ و اگر آنان را ببخشي، توانا و حكيمي.)
 

راه درمان يأس

برخي از بزرگان گفته‌اند: افتتاح سوره‌هاي قرآن با بسم الله و آغاز شدن كتاب خداوند با سوره فاتحه و قرار گرفتن بسم الله در ابتداي اين سوره، دليل قاطع است بر وسعت رحمت خداوند. دقت در همين امر بهترين و مؤثرترين درمان درد نااميدي است. توجه به اين مسأله كه منشأ نزول قرآن همانا رحمت واسعه الهي است، مستلزم آن است كه رهروان حقيقت در قبول امتثال امر الهي تعجيل كنند و از اكراه و سستي بپرهيزند تا اميدشان قوي‌تر گردد و ايمان و يقين داشته باشند كه خداوند با قرار دادن بسم الله در آغاز قرآن و سوره فاتحه و توصيف ذات خود با رحمن و رحيم چگونه مي‌شود كه بر بندگان خود رحم نفرمايد.
آورده‌اند كه: سائلي بر در عمارتي با شكوه رسيد و چيزي خواست، بر خلاف انتظارش چيز كمي به او دادند. تبري آورد و خواست آن بارگاه را خراب كند. پرسيدند: چرا چنين مي‌كني؟ به صاحب عمارت گفت: يا خانه مطابق عطايت بساز و يا اين كه فراخور عمارت و درگاهت عطا كن. اين بخشش اندك با اين در بزرگ نمي‌سازد.[42]
 

وصيت پير

پيري مريد را وصيت مي‌كرد كه اگر همه ملك موجودات به نام تو باز كنند، نگر تا بي توقيع[43] بسم الله بدان ننگري كه آن را وزني نيست، و اگر جبرئيل و حمله عرش به چاكري تو كمر بندند تا سلطان اين نام داغي از خود بر جانت ننهد بدان كه آن را محلي نيست؛ هر جاني كه عاشق‌تر بود او را اسيرتر گيرد، هر دل كخه سوخته‌تر بود رختش زودتر به غارت برد.[44]
 

تمرين توحيد

الف: كسي كه مي‌خواهد قومي را از آداب و عقايد غلطي نجات دهد بايد جاي هر يك از آداب و اخلاق باطل، عمل خوبي را ارايه كند. قبل از اسلام (برخي از) عرب‌هاي مشرك كارها را به نام بت‌ها شروع مي‌كردند ـ باسم اللات و العزي ـ مكتب اسلام آمد تا بت را بردارد، براي اشباع حس عادت بايد چيزي به جاي آن بگذارد. بسم الله را گذارد كه در تمام مواقع آن را بگويند.
ب: اسلام دين توحيد است و تبليغ توحيد هنگامي به نتيجه كامل مي‌رسد كه همواره نام خداوند برده شود و دل‌هاي مردم رنگ توحيد بگيرد. يكي از راه‌هاي حصول اين نتيجه تكرار لسان است. از اين رو اسلام بر بسم الله الرحمن الرحيم تأكيد كرده و هر امري كه شأني دارد بايد به نام خدا شروع شود. اثر اين دستور، تمرين هميشگي توحيد و روح خداپرستي در اجتماع است.[45]
 

فرمان نجات

روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از قبرستان بقيع عبور مي‌كرد، وقتي نزديك قبري رسيد به اصحابش فرمود: از اين جا با عجله بگذريد. در وقت مراجعت چون به همان جا رسيدند، همراهان حضرت خواستند با عجله رد شوند اما رسول خدا فرمود: تعجيل مكنيد.
اصحاب پرسيدند: مگر شما در وقت رفتن دستور نداديد از اين جا به سرعت عبور كنيم؟ پيامبر فرمود: چرا؛ هنگام رفتن ما شخصي را در قبر عذاب مي‌كردند و من طاقت نداشتم ناله و فرياد او را بشنوم، اكنون خداي متعال بر او رحمت فرستاد.
گفتند: يا رسول الله! دليل عقوبت و رحمت او چيست؟ فرمود: او مردي فاسق و به دليل فسق عذاب مي‌شد. كودكي از وي باقي مانده بود و اكنون او را به مكتب فرستادند. معلم بسم الله الرحمن الرحيم را به آن كودك تعليم داد و حودك آن را بر زبان آورد. خداي سبحان به فرشتگاني كه پدر آن كودك را عذاب مي‌كردند فرمود: از او دست برداريد، روا نيست كه پدر را عذاب كنيم و پسرش در ياد ما باشد.[46]
 

روزي شیطان

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: شيطان به پيشگاه خداوند عرض كرد:
پروردگارا! براي تمامي مخلوقاتت روزي و وسيله زندگاني (خوردني و آشاميدني) قرار داده‌اي و هيچ يك از آنان را فروگذار نكرده‌اي، پس روزي من چيست؟ خداي متعال فرمود: آن چه نام من بر آن برده نشود (روزي توست).[47]
 

شرط تأثير

سر اين كه عبد كامل با بسم الله از امواج آتش گلستاني مي‌آفريند و يا كشتي عظيمي را در طوفان سهمگين و بر روي امواجي كوه مانند سير و سكون مي‌دهد، آن است كه خواسته‌ها و اراده‌هايش در مشيت حكيمانه الهي فاني شده است و نشانه اين فنا آن است كه جز خواست خداي حكيم، هيچ خواسته‌اي ندارد. البته چنين كاري از عهده بندگان و اولياي خاص خدا بر مي‌آيد، نه هر گوينده بسم الله.
بسم الله اگر از قلب موحدي كامل نشأت گرفت به اذن آفريدگار هستي مي‌تواند بر عالم عيني تأثير بگذارد... اگر كسي همانند پيامبران و امامان (عليهم السلام) به پايگاه رفيع ولايت بار يافت و در كارهاي خير نام خدا را بر زبان آورد و در عين رعايت نظام علت و معلول، هرگز به قدرت خويش و ساير اسباب و علل تكيه نكرد، بلكه تنها مؤثر مطلق در جهان را خداي سبحان ديد، آن گاه آثار اسم اعظم در كنار بسم الله او ظهور مي‌كند؛ چنان كه عصا بادست موسي و انگشتر با انگشت سليماني مؤثر بود:
گر انگشت سليماني نباشد
چه خاصيت دهد نقش نگيني[48]
 

تفسير ادبي و عرفاني

در كتاب تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد ذيل آيه شريفه بسم الله الرحمن ا لرحيم آمده است:
نزد اهل عرفان: ب، بهاء خدا و سين سناي خدا و ميم ملك خدا.
نزد اهل معرفت: ب، بهاء احديت. سين سناي صمديت، ميم ملك الوهيت. بهاء او قديم، سناي او كريم، ملك او عظيم، بهاء او با جلال، سناي او با جمال و ملك او بي زوال. بهاء او دلربا، سناي او مهر فزا، ملك او بي فنا.
نزد اهل ذوق: ب، برّ با اوليا، سين سر با اصفيا، ميم منت بر اهل ولاء. ب، برّ او با بندگان، سين، سر او با دوستان، ميم، منت او بر مشتاقان.
دنيا به نام خدا خوش است و عقبي به عفو او و بهشت به ديدار او. در دنيا اگرنه پيغام و نام خدا بودي، بنده را چه جاي منزل بودي، و در عقبي اگر نه عفو و كرمش بودي، كار بنده مشكل بودي، در بهشت اگر نه ديدار دل افروز او بودي شادي درويش به چه بودي؟
خدايا! به نشان تو ببنندگانيم، به شناخت تو زندگانيم، به نام تو آبادانيم، به ياد تو شادانيم، به يافت تو نازانيم، مست از جام مهر تو ماييم، صيد عشق در دام تو ماييم.
آغاز كتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحيم از آن جهت است كه همه معاني در آن سه نام جمع است و آن معاني سه قسم است: قسمي جلال و هيبت و آن در نام الله است، قسمي نعمت و تربيت و آن در نام رحمن است، قسمي رحمت و مغفرت و آن در نام رحيم است.
معني ديگر آن است كه در آن زمان كه خداوند پيغمبر (صلي الله عليه و آله) را به خلق فرستاد مردم سه گروه بودند: بت پرستان، جهودان، ترسايان. گروه نخست نام آفريننده را الله مي‌دانستند و اين نام در ميان آنان مشهور بود، و اين نام در ميان آنان مشهور بود، گروه دوم نام او را رحمن مي‌دانستند و در تورات مذكور، گروه سوم نام او را رحيم مي‌دانستند و نزد آنان در انجيل معروف است.
اين كه آغاز به نام الله و بعد الرحمن و سپس رحيم شده جهت آن است كه سر آغاز همه، آفرينش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و آمرزش، يعني كه به قدرت بيافريدم و به نعمت بپروريدم و به رحمت بيامرزيدم.
پير طريقت گفت: خداوندا! نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عيان. خداوندا! ضعيفان را پناهي، قاصدان را بر سر راهي و مؤمنان را گواهي، چه عزيز است آن كس را كه تو مي‌خواهي.[49]
 

سيد آيات

حضرت آيت الله جوادي آملي در تفسير تسنيم مي‌فرمايند: در ميان اسماي لفظي خداي سبحان، اسم مبارك الله، اسم جامع و اعظم است و ساير اسماي الهي با واسطه يا بي واسطه، زير پوشش اين نام مقدس است؛ مثلا اسم شافي كه از اسماي جزئيه است زير پوشش رازق و رازق تحت پوشش خالق و خالق زير پوشش قادر و قادر زير پوشش اسم جامع و اعظم الله است. بنابراين، اسم الله نسبت به نام‌هاي ديگر خداوند (كه زير پوشش آن است) اسم اعظم است و اگر آيه‌اي مشتمل بر اسم اعظم حق بود، سيد آيات به شمار مي‌رود و از اين رو در برخي روايات، آيه كريمه بسم الله الرحمن الرحيم به گرامي‌ترين و بزرگ‌ترين آيه قرآن وصف شده است.[50]
 

دشمني تا كجا

فخر رازي از علماي بزرگ اهل سنت مي‌گويد: حضرت علي (عليه‌السلام) بسم الله الرحمن الرحيم را با صداي بلند قرائت مي‌كرد و چون حكومت و قدرت به بني اميه رسيد، آنان براي از بين بردن (روش و) آثار علي (عليه‌السلام) قرائت بسم الله الرحمن الرحيم را با صداي بلند منع كردند.
آن‌گاه فخر رازي مي‌افزايد: من اتخذ عليا اماما لدينه فقد استمسك بالعروة الوثقي في دينه و نفسه كسي كه علي (عليه‌السلام) را امام و پيشواي دين و خود قرار دهد، در مورد انتخاب دينش و (هدايت) خودش به دستگيره محكمي چنگ زده است.[51]
 

نقش عقيده

سيد مرتضي (رحمه الله) در بغداد بود، از وسط بغداد رودخانه‌اي مي‌گذشت و يكي از شاگردان او منزلش آن سوي رودخانه بود و چون مي‌خواست به درس سيد مرتضي بيايد بايد صبر مي‌كرد تا موقع صبح پل سياري را بر روي رودخانه قرار دهند، هنگامي كه پل را مي‌انداختند و اين شخص مي‌آمد يا درس تمام مي‌شد و يا مقداري از وقت آن مي‌گذشت. اين شاگرد به سيد پيشنهاد كرد درس را ديرتر شروع كند.
سيد مرتضي دعايي نوشت و گفت: اين دعا را همراه خود داشته باش و هر وقت كه پل بر روي رودخانه نبود از روي آب بيا، غرق نخواهي شد؛ اما اين دعا را باز مكن و داخل آن را نگاه نكن. آن شاگرد چند روزي با همان دعا از روي آب رد مي‌شد تا اين كه روزي با خود گفت: اين دعا را باز كنم و ببينم در آن چه نوشته است. چون دعا را باز كرد ديد نوشته: بسم الله الرحمن الرحيم، دوباره آن را پيچيد و در جيب خود قرار داد (اما بسم الله در نظرش چيز مهمي نيامد و عقيده قبلي او سست شد) روز بعد همين كه خواست از روي آب عبور كند به محض اين كه پا بر روي آب گذاشت پايش در آب فرو رفت و متوجه شد كه ديگر نمي‌تواند از روي آب عبور كند.[52]
 

بسمله

بسمله مصدر جعلي و مخفف بسم الله الرحمن الرحيم است. بسم اشاره به بسم از عبارت بسم الله الرحمن الرحيم است و له اشاره است به الله. در زبان عربي، بسمل يعني بسم الله الرحمن الرحيم گفت. و بسمله بسم اللهالرحمن الرحيم گفتن است.[53]
 

بهترين پناهگاه

حضرت علي (عليه‌السلام) در پاسخ سؤال پادشاه روم درباره تفسير فاتحة الكتاب فرمود: اما سؤال تو از نام الله تعالي؛ در واقع، آن نامي است كه در آن شفاي هر دردي است و يار هر درمان.
و اما الرحمن همان پناه و پناهندگي است براي تمام كساني كه به او ايمان آوردند، و آن نامي است كه غير (خداي) رحمن، احدي به اين اسم ناميده نشده است.
و اما الرحيم كسي كه نافرماني كرد و بازگشت و ايمان آورد و عمل صالحي به جاي آورد، از رحمت و مهرباني او بهره‌ مند شد.[54]
 

پيامبران و بسم الله

اول كسي كه بسم الله الرحمن الرحيم بر او نازل شد حضرت آدم (علي نبينا و آله و عليه السلام) بود. آن‌گاه كه بسم الله بر ابراهيم خليل (علي نبينا و آله و عليه السلام) نازل شد به بركت آن، آتش نمرود بر ابراهيم سرد و سالم شد و او بر دشمن خويش پيروز گرديد.
موسي به بركت اين آيه لشكر فرعون و هامان را مقهور كرد و به پيروزي دست يافت.
آن‌گاه كه بسم الله الرحمن الرحيم بر حضرت سليمان نازل شد، همه مردم را حاضر كرد و اين آيه را براي آنان خواند؛ همه شنيدند و شادي كردند و گفتند: ما شهادت مي‌دهيم كه تو به حق فرستاده خدايي.[55]
 

درس‌هاي بسم الله

1ـ بسم الله نشانگر رنگ و صبغه الهي و بيانگر جهت گيري توحيدي ماست.
2ـ بسم الله رمز توحيد، نام ديگران رمز كفر و نام خدا و ديگران نشانه شرك است.[56] نه در كنار نام خدا نام ديگري را ببرند و نه به جاي نام او نام ديگري را قرار دهيد. معناي سبح اسم ربك اين است كه نام پروردگار نيز بايد منزه باشد.
3ـ بسم الله رمز بقا و دوام است و هر چه كه رنگ خدايي نداشته باشد فاني است.[57]
4ـ بسم الله رمز آن است كه مطالب سوره(هاي قرآن)، از مبدأ حق و مظهر رحمت نازل شده است.
5ـ بسم الله رمز عشق به خدا و توكل به اوست.
6ـ بسم الله رمز خروج از تكبر و اظهار عجز به درگاه خداست.
7ـ بسم الله گام اول بندگي و عبوديت است.
8ـ بسم الله رمز فراري دادن شيطان است. كسي كه خدا را همراه داشت، شيطان در او مؤثر نمي‌افتد.
9ـ بسم الله عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آن هاست.
10ـ بسم الله گفتن، نشان آن است كه خدايا! من تو را فراموش نكرده‌ام.
11ـ بسم الله گفتن، نشان آن است كه خدايا انگيزه و هدفم تويي نه مردم، نه طاغوت‌ها و نه جلوه‌ها و نه هوس‌ها.
12ـ بسم الله يعني: تنها نام خدا؛ و استمداد من فقط از اوست و شايد معناي اين كه مي‌گويند: تمام قرآن در سوره حمد، و تمام سوره‌ حمد در بسم الله و تمام بسم الله در حرف باء خلاصه مي‌شود، اين باشد كه آفرينش هستي و هدايت و بازگشت آن، همه با استمداد از اوست. (والله العالم)[58]
 

راه‌هاي نجات

در مفاتيح الغيب آمده است: عوامل وسوسه‌هاي شيطان در نفس انسان سه چيز است: شهوت، غضب و هوا. شهوت عامل حرص و بخل است. غضب منشأ تكبر و عجب است، و نتيجه هواپرستي، كفر و بدعت است.
خداي سبحان اين سه اسم الله، الرحمن و الرحيم را ـ كه در بسم الله الرحمن الرحيم است ـ فرستاده تا راه نفوذ اين سه عامل وسوسه‌هاي شيطان (يعني شهوت، غضب و هوا) را سد كند و آدمي را از گمراهي برهاند.
هر كه بشناسد الله اوست، از فرمان هواي نفس سرپيچي كند و هر كه بداند الرحمن اوست و ملك (و عظمت) از اوست، از غضب كه منشأ عجب و تكبر است دوري كند و هر كه بشناسد خداوند رحيم است از شهوت‌ها بپرهيزد و بر نفس خود ستم روا ندارد.[59]
 

پندي از پيامبر (صلي الله عليه و آله)

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نوشته‌اي را كه بر روي زمين افتاده بود ديدند و از جواني كه همراه آن حضرت بود پرسيدند: در اين نوشته چيست؟ جوان عرض كرد: بسم الله.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: كسي كه چنين كند (و به عمد و از روي بي احترامي بسم الله را بر زمين افكند) نفرين مي‌شود؛ بسم الله را جز در جايگاه (مناسب) خودش قرار ندهيد.[60]
 

رمز شايستگي

روزي جمعي از فرشتگان به صورت غلاماني زيبا خدمت ابراهيم (علي نبينا و آله و عليه السلام) رسيدند. حضرت پنداشت كه آن‌ها به مهماني آمده‌اند، گوساله‌اي چاق بريان كرد و نزد آنان آورد و فرمود: بخوريد به دو شرط: يكي آن كه چون دست به طعام بريد‌بسم الله گوييد و ديگر: چون از خوردن فارغ شويد بگوييد الحمدلله.
جبرئيل امين كه در جمع آن فرشتگان حاضر بود گفت: يا ابراهيم! شايسته‌اي كه خداوند تو را دوست خود گيرد و خليل خود خواند.[61]
 

حديث قدسي

در حديث شريف قدسي آمده است كه خداوند متعال فرمود: من نماز را بين خود و بنده‌ام تقسيم كرده‌ام؛ نيمي از آن من است و نيمش از آن بنده‌ام. پس چون بنده گفت: بسم الله الرحمن الرحيم خدا گويد: بنده‌ام مرا ياد كرد. و چون بنده گفت: الحمد لله خداوند فرمايد: بنده‌ام مرا سپاس گزارد و ستايش گفت. و اين است معني سمع الله لمن حمده. و چون گفت: الرحمن الرحيم خداوند گويد: بنده‌ام مرا تعظيم كرد. و چون گفت: مالك يوم الدين خداي گويد: بنده‌ام مرا تمجيد كرد. و چون گفت: اياك نعبده و اياك نستعين خدا فرمايد: اين بين من و بنده من است. و چون گفت: اهدنا الصراط المستقيم خداوند مي‌فرمايد: اين از آن بنده من است و بنده‌ام آن چه بخواهد از آن اوست.[62]
 

الله

در تفسير تسنيم در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم ذيل لفظ جلاله الله آمده است: الله برترين نام از نام‌هاي ذات مقدسي است كه هستي صرف و جامع و مبدأ همه كمالات وجودي و منزه از هر نقصي است و چون آن ذات اقدس جامع همه اسماي حسني و صفات نيكوست، گفته مي‌شود: الله اسم ذاتي است كه جامع همه كمالات است.
اين نام مبارك كه از آن به لفظ جلاله ياد مي‌شود در اصل اله بوده و همزه آن بر اثر كثرت استعمال حذف شده است و با پيوستن الف و لام به آن به صورت الله در آمده است...
اله به معناي مألوه يعني معبود يا متحير فيه است. مألوه بودن خداي سبحان از آن روست كه همه عقل‌ها و دل‌ها درباره آن ذات اقدس متحير و سرگردانند.
امام سجاد (عليه‌السلام) در زيارت امين الله به خداي سبحان عرض مي‌كند: با خدايا! دل‌هاي خاشعان و خداترسان واله و حيران توست: اللهم إن قلوب المخبتين اليك و الهة.[63] تحير در ذات حق تعالي، تحيري ممدوح و زيباست. تحير و سرگشتگي براي انسان راه نپيموده، رنج آور و براي سالك به مقصد رسيده شيرين و لذت بخش است.
تحير انسان به مقصد نرسيده مانند تحير رهگذر تشنه‌اي است كه در دامنه كوه سرگردان است و به چشمه‌هاي آب كوهستان دسترسي ندارد، اما تحير سالك و اصل همانند تحير رهپويي است كه با راهنمايي راه بلدي آشنا، چشمه‌ساران كوهستان را يافته، با مشاهده چشمه‌هاي فراوان، اكنون متحير است از كدامين چشمه بنوشد و تن تب زده از عطش خود را به كدامين چشمه بسپارد.
اين تحير شورانگيز، ويژه ره يافتگان و واصلان است و از اين رو رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در مناجات خود با خداي سبحان عرضه مي‌داشت:
بار خدايا! تحيرم را درباره ذات خودت افزون كن: رب زدني فيك تحيرا و اين همان تحير ره يافتگان و واصلان است كه در حيرتند كه از كدام نام خداي سبحان تبرك جويند و از كدامين چشمه‌سار زلال فيض الهي بنوشند.[64]
 

رحمن و رحيم

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم آمده است: رحمت رحمن به معناي روزي دادن است به نيك و بد و مؤمن و كافر كه عمومي است، و رحمت رحيم به معناي آمرزش است كه به اهل ايمان اختصاص دارد و در هر دو رحمت، معناي عافيت وجود دارد، يكي عافيت دنيوي و ديگري عافيت اخروي.
يكي از عارفان گفته است: خداوند، رحمان است به روزي دادن جانوران و رحيم است به آمرزش گناه مؤمنان. در روزي، به رحماني او اعتماد كن نه بر كسب خود، اما كسب را رها مكن تا كاهل نشوي، و در مغفرت گناهان بر رحيمي او اعتماد كن نه بر عمل خود، اما عمل را ترك مكن تا غافل نشوي.[65]
 

خطر خودبيني

امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: در يكي از سفرهاي عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) مردي كه از اصحاب آن حضرت بود با او همسفر شد. در بين راه به دريايي رسيدند و خواستند از آن عبور كنند؛ حضرت عيسي با حالت يقين فرمود: بسم الله و بر روي آب راه رفت. همين كه آن مرد ديد عيسي بر روي آب راه مي‌رود او نيز با يقين گفت:
بسم الله و بر روي آب راه افتاد تا به عيسي رسيد، اين جا بود كه دچار خودبيني شد و گفت: اين عيسي روح الله است كه بر روي آب راه مي‌رود من هم روي آب راه مي‌روم، پس عيسي چه فضيلتي بر من دارد؟
عجب و خودبيني او سبب شد تا در آب فرو رود و از عيسي ياري بخواهد. حضرت دست او را گرفت و نجاتش داد. آن‌گاه پرسيد: چه گفتي (كه در آب فرو رفتي)؟ آن مرد سخنش را تكرار كرد و عرض كرد: خود بيني مرا گرفته بود. عيسي (علي نبينا او آله و عليه السلام) فرمود: خود را در جايي قرار دادي (و مقامي براي خود در نظر گرفتي) كه خداوند تو را در آن جا نگذاشته است، به اين دليل خداوند بر تو غضب كرد، از آن چه گفتي توبه كن.
امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: آن مرد توبه كرد و به همان رتبه‌اي كه قبلا خداوند برايش قرار داده بود بازگشت. شما نيز تقوا داشته باشيد و به يكديگر حسد نورزيد.[66]
 

راه هدايت

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: كسي كه هنگام بيرون رفتن از خانهبسم الله بگويد، دو فرشته رقيب و عتيد ـ كه اعمال او را مي‌نويسند ـ به او مي‌گويند: هدايت شدي. در روايت ديگري آمده است كه آن حضرت فرمود: فرشتگان به او گويند؛ به سلامت ماندي.[67]
 

غذاي كامل

غذايي كه چهار خصوصيت داشته باشد كامل خواهد بود:
1‌ـ حلال باشد.
2ـ خورندگان آن زياد باشند.
3ـ بسم الله و نام خداي متعال در اول غذا ذكر شود.
4ـ در پايان غذا الحمدلله گفته شود.[68] پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)
 

به نام او

بسم الله الرحمن الرحيم. به نام او كه زينت زبان‌ها و يادگار جان‌ها نام او، به نام او كه آسايش دل‌ها و آرايش كارها به نام او، به نام او كه رَوح[69] روح‌ها و مفتاح فتوح[70]‌ها نام او، به نام او كه فرمان‌ها روان و حال‌ها بر نظام[71] از نام او.
بس قفل‌ها كه به اين نام از دل‌ها برداشته، بس رقم‌هاي محبت كه به اين نام در سينه‌ها نگاشته، بس بيگانگان كه به وي آشنا گشته، بس غافلان كه به وي هشيار شده، بس مشتاقان كه به اين نام دوست را يافته، هم ياد است و هم يادگار، به نازش مي‌دار تا وقت ديدار.
گِل را اثر روي تو گُل پوش كند
آتش كه شراب وصل تو نوش كند
جان را سخن خوب تو مدهوش كند
از لطف تو سوختن فراموش كند[72]
 

نشانه‌هاي مؤمن

امام حسن عسگري (عليه‌السلام) فرمود: نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است:
1‌‌ـ خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در هر شبانه روز (هفده ركعت نمازهاي واجب، سي و چهار ركعت نافله‌هاي شبانه روز).
2ـ خواندن زيارت اربعين امام حسين (عليه‌السلام).
3ـ قرار دادن انگشتر در دست راست.
4ـ پيشاني بر خاك نهادن.
5ـ بسم الله الرحمن الرحيم را بلند خواندن.[73]
 

رحمن و رحيم

الله برترين نام خدايي است كه داراي همه كمالات وجودي است و الرحمن و الرحيم از صفات اوست كه نشانه رحمت آن هستي بي پايان است؛ با اين فرق كه رحمان بر كثرت رحمت دلالت مي‌كند و رحيم بر ثبات و دوام آن. پس رحمان خدايي است كه رحمت فراگيرش همه چيز و همه كس را شامل مي‌شود (مؤمن، كافر، دنيا و آخرت) و چنين رحمتي در برابر غضب نيست، بلكه غضب نيز از مصاديق آن است و اما رحيم خدايي است كه رحمتي ويژه براي مؤمنان دارد و اين رحمت در برابر غضب اوست. خداي سبحان، قرآن و نيز سوره را با نام خود مي‌گشايد و بدين گونه، ادب شروع كار با نام خدا را به انسان‌ها، مي‌آموزد.[74]
 

احكام فقهي

قداست و بركت نام خدا منشأ اعتبار احكامي فقهي براي اسماي لفظي خداي سبحان شده است. برخي از اين احكام عبارت است از:
1ـ حرمت تنجيس و آلوده كردن آن.
2ـ وجوب تطهير، در صورت آلوده شدن.
3ـ حرمت هتك آن، به هر نحو.
4ـ حرمت مس آن بدون طهارت.
5ـ ممنوع بودن جدال با آن (سوگند به صورت لا والله و بلي والله) در احرام عمره و حج.
6ـ لزوم ذكر و تسبيح آن در ركوع و سجود نماز.
7ـ اشتراط ذبح و تزكيه حيوان به ذكر آن.
8ـ مشروط بودن حليت صيد به آن.
9ـ احكام سوگند.
10‌‌ـ استحباب شروع كار با ذكر آن.
برخي از اين احكام از سنت معصومان (عليهم السلام) و برخي از قرآن كريم استفاده مي‌شود؛ مثلا قرآن كريم هم ذكر نام خدا به هنگام ذبح حيوان را توصيه مي‌كند: فاذكروا اسم الله عليها[75]و هم از خوردن گوشت حيواني كه بدون ذكر نام خدا صيد يا ذبح يا نحر شده است، منع مي‌كند: وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ [76] اثر اسماي لفظي خداي سبحان به پايه‌اي است كه حيوان پاك و حلال، اگر بدون ذكر نام آن كشته شود، مردار، حرام و آلوده مي‌شود. پس نام خدا با نام‌هاي ديگر يكسان نيست تا ذكر و عدم ذكرش تفاوتي نداشته باشد و يا تنها نيت و خطور ذهني آن كافي و سازگار باشد.[77]
 

بسم الله و گذر از سختی های پس از مرگ

اگر بنده مؤمن در حال احتضار بگويد بسم الله سختي‌هاي مرگ بر او آسان شود. اگر در قبر بگويد، خاك بر او روضه رضوان شود. در قيامت و رستاخيز بگويد، روشن چون ماه دو هفته تابان شود. قدم بر پل صراط نهد بگويد بسم الله آتش دوزخ از وي گريزان شود.[78]

هنگام مشكلات

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: كسي كه مشكل و اندوهي برايش پيش آيد و گرفتار شود و با اخلاص بسم الله الرحمن الرحيم گويد و به خداوند متعال توجه قلبي پيدا كند، يكي از دو چيز برايش حتمي است؛ يا در دنيا به حاجتش مي‌رسد و مشكلش حل مي‌شود و يا (پاداش او) نزد پروردگارش براي او آماده و ذخيره مي‌شود و آن چه نزد خداست برتر و براي اهل ايمان ماندگارتر است.[79]
 

بسم الله در همه حال

خداي متعال به حضرت عيسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) وحي كرد: اي عيسي! من آيه امان را بر تو نازل كردم و آن بسم الله الرحمن الرحيم است، پس در شب و روز و در پنهان و آشكار و در نشستن و برخاستن و در خوردن و آشاميدن و در همه حالت‌هايت آن را قرائت كن و اين كار را بر خود لازم بدان.[80]
 

درسي از امام علي (عليه‌السلام)

امير مؤمنان حضرت علي (عليه‌السلام) فرمود: من هرگز به تُخَمَه (دردي كه بر اثر خوراك سنگين ناگوار به انسان روي مي‌آورد) گرفتار نشده‌ام. پرسيدند: چرا؟ حضرت فرمود:
لقمه‌اي به سوي دهانم نبردم مگر آن‌كه نام خدا را بردم.[81]
 

لزوم دو حُسن

آيت الله جوادي آملي در تفسير تسنيم در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم مي‌فرمايد: آغاز كردن كار با نام خدا و ابتداي به اسم الله اشارتي لطيف و رمزگونه به لزوم حق بودن فعل و پاك بودن فاعل، يعني جمع بين حسن فعلي و حسن فاعلي دارد.
بنابراين، كاري را مي‌توان با نام خدا آغاز كرد كه هم حسن فعلي داشته باشد و هم حسن فاعلي؛ يعني، هم حق باشد و هم از قلب پاك و نيت خالص فاعل برخاسته باشد و اگر عملي فاقد هر دو حسن يا يكي از آن دو باشد، قابل شروع با نام خدا نيست و به مقصد نيز نمي‌رسد؛ زيرا كار باطل به باطل ختم مي‌شود.
پس براي منتهي شدن كار به مقصد اصيل خود كه حق است و مصونيت از نافرجامي كه آفت فعل است، بايد كار را با نام خدا و به حق آغاز كرد؛ از اين رو خداي سبحان مسئلت ورود صادقانه به كار و خروج پيروزمندانه از آن را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي‌آموزد: أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ [82] انساني كه با نام خدا وارد كاري شد و در حدوث و بقاي آن نام را حفظ كرد، هرگز در بين راه نمي‌ماند: وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ[83].[84]
 

تفسير اميرمؤمنان (عليه‌السلام)

مردي از اميرمؤمنان، علي (عليه‌السلام) پرسيد: مرا از معناي بسم اللهالرحمن الرحيم آگاه كن! حضرت فرمود: براستي وقتي كه كلمه الله را بر زبان آوردي، بزرگ‌ ترين نام (از نام‌هاي خدا) را گفته‌اي و آن اسمي است كه غير خدا شايسته نيست به آن ناميده شود و هيچ آفريده‌اي به اين نام خوانده نشده است.
شخص ديگري پرسيد: تفسير الله چيست؟ علي (عليه‌السلام) فرمود: الله همان كسي است كه همه آفريدگان، هنگام شدايد و نيازمندي‌ها و نااميدي‌ها و انقطاع از جميع مخلوقات، به سوي او واله و شيدايند. سپس فرمود: در آغاز هر مطلب كوچك و بزرگي بگوييد:
بسم الله الرحمن الرحيم كه در واقع چنين گفته‌ايد: بر اين كار از خداوند استعانت و ياري مي‌طلبم. خدايي كه پرستش غير او جايز نيست، خدايي كه دادرس است رحمن است، چون با توسعه روزي بر ما رحمت آورد، رحيم است بر ما (در دنيا و آخرت).[85]
 

كرامت استاد

يكي از شاگرادان شيخ مرتضي انصاري (رحمه الله) مي‌گويد: چون از مقدمات علوم فارغ شدم براي تكميل تحصيلات به نجف اشرف رفتم. در آن جا در مجلس درس شيخ حاضر شدم اما از مطالب درس هيچ نمي‌فهميدم. بسيار متأثر بودم و به حضرت علي (عليه‌السلام) متوسل شدم. شبي در خواب خدمت آن حضرت رسيدم و امام (عليه‌السلام) بسم الله الرحمن الرحيم را در گوشم قرائت كرد.
صبح چون در مجلس درس حاضر شدم، درس را فهميدم. كم كم جلو رفتم، پس از چند روز به جايي رسيدم كه در مجلس درس اظهار نظر مي‌كردم. روزي با استاد بزرگ، شيخ انصاري بسيار صحبت كردم و به بيانات او اشكال نمودم. آن روز پس از درس خدمت شيخ رسيدم. وي آهسته در گوشم فرمود: آن كس كه بسم الله را در گوش تو خوانده است تا ولاالضالين را در گوش من خوانده اين جمله را گفت و رفت. من از اين قضيه بسيار تعجب كردم و فهميدم كه شيخ داراي كرامت است، زيرا تا آن وقت به كسي اين مطلب (توسل به حضرت امير (عليه‌السلام) و ماجراي بسم الله) را نگفته بودم.[86]
 

آشناترين نام

در كتاب تفسير فاتحة الكتاب در بحث مربوط به بسم الله الرحمن الرحيم آمده است: در قرآن كريم هيچ يك از اسماي حسناي الهي به تعداد اسم جلاله الله تكرار نشده است. در مجموع آيات قرآن با آن چه در بسم الله الرحمن الرحيم است لفظ جلاله الله دو هزار و هشتصد و هفت بار[87] تكرار شده است. الله نام مقدسي است كه در همه زبان‌ها وجود دارد و در ميان همه طايفه‌ها مشهور است. كافر و مؤمن همه اين نام را مي‌دانند، ملحد اين اسم را مي‌شناسند، موافق و منافق آن را بر زبان مي‌آورند، صالح و فاسق، حق تعالي را بدين نام مي‌خوانند، وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ [88] (= و اگر از آنان بپرسي چه كسي آن‌ها را آفريده، قطعا مي‌گويند: خدا) هؤلاء شفعاؤنا عندالله[89](= مشركان مي‌گويند: اين‌ها شفيعان ما نزد خدا هستند) و مؤمنان معتقدند كرامتي كه به آنان مي‌رسد از الله است عند الله ثواب الدنيا و الآخرة[90] (= پاداش دنيا و آخرت نزد خداست) لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ [91](= براي آنان درجاتي (مهم) نزد پروردگارشان است؛ و براي آن‌ها آمرزش و روزي بي نقص و عيب است).
 

قصرهاي ناقص

يكي از اهل توفيق هر روز هزار بار سوره اخلاص قل هو الله احد مي‌خواند اما بدون بسم الله الرحمن الرحيم. پس از مرگش او را در خواب ديدند و پرسيدند: خداوند با تو چه كرد؟ حالت چگونه است و كارت به كجا رسيد؟ گفت: هر يك بار كه سوره قل هو الله احد خوانده بودم ثواب آن را در بهشت برايم قصري بنا كرده بودند. اكنون كه قصرها را ديدم نمي‌پسندم چون ناقص است.
پرسيدند: چرا قصرها ناقص است؟ گفت: به اين دليل كه من در دنيا بسم الله الرحمن الرحيم را در آغاز سوره‌ها نمي‌خواندم.[92]
 

راه نجات

حضرت نوح (علي نبينا و آله و عليه السلام) در آن طوفان شديد و عجيب كه همه جا را آب فرا گرفته بود به خاطر استمداد از خداوند متعال و رسيدن به نجات، به يارانش دستور داد هنگام سوار شدن بر كشتي و در ساعت توقف آن نام خدا را بر زبان جاري كنند و در دل به ياد او باشند وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ [93] سر انجام، آنان از خطر در امان ماندند و به سلامت از كشتي پياده شدند و خداوند متعال لطف و بركاتش را بر آنان نازل فرمود: قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ [94]
*حضرت نوح (علي نبينا و آله و عليه السلام) هنگام سوار شدن بر كشتي گفت: بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا و با نصف كلمه بسم الله الرحمن الرحيم نجات يافت، پس چگونه ممكن است كسي در تمام عمر خود بگويد بسم الله الرحمن الرحيم و از رحمت خداوند محروم شود.[95]
 

پاك شدن گناهان

روايت شده است روز قيامت بنده را در پيشگاه الهي حاضر كنند و نامه عمل وي را كه پر از گناه است به دست چپش دهند، هنگام گرفتن نامه طبق عادتي كه در دنيا در وقت انجام كارها داشته است بسم الله مي‌گويد و نامه را مي‌گيرد و چون آن را مي‌گشايد مي‌بيند سفيد است و از گناهانش چيزي در آن نوشته نشده است.
مي‌گويد: در اين جا چيزي نوشته نيست تا بخوانم. فرشتگان گويند: در تمام اين نامه گناهان و اعمال زشت تو نوشته بود اما به بركت آن بسم الله الرحمن الرحيم كه بر زبان جاري كردي گناهانت از بين رفت و خداي مهربان تو را عفو نمود.[96]
 

سه پيام

بزرگان گفته‌اند: بنده سه حالت دارد:
1ـ نيست بود و به هستي احتياج داشت.
2ـ هست شد و به اسباب بقا محتاج است.
3ـ در قيامت به مغفرت نيازمند است. اين سه مطلب در سه اسم الله، رحمن و رحيم ـ بسم الله الرحمن الرحيم ـ آمده است.
اي فرزند آدم! الله اوست، انديشه كن كه چگونه تو را از عدم به وجود آورد. رحمن اوست، بنگر كه چگونه وسايل زندگاني تو را مهيا كرد. رحيم اوست، منتظر باش تا فرداي قيامت ببيني كه چگونه تو را در پناه عنايت خود در آورَد و پرده مغفرت بر گناهانت نهد.
اي فرزند آدم! به سه چيز محتاجي: به آفرينش و پرورش و آمرزش. معني الله اشارت است بر آفرينش در ابتدا به قدرت الله خالق كل شيء[97] مفهوم رحمن دليل است بر پرورش به دوام نعمت و ان ربكم الرحمن[98] مضمون رحيم خبر مي‌دهد از آمرزش در پايان با مژده رحمت نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [99].[100]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - اسرار الصلوة (ملكي تبريزي)، ص 226.
[2] - كشف الاسرار، ج 4، ص 9.
[3] - جامع الاخبار و الآثار (كتاب القرآن): ج 2، ص 75.
[4] - امالي صدوق (رحمه الله): ص 316، مجلس 52 ـ سفينة البحار، ج 1، ص 58 (بجد).
[5] - روم (30) آيه 4.
[6] - تغابن: (64) آيه 1.
[7] - اخلاص (112) آيه 1.
[8] - تفسير فاتحه الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني) ص 54 ـ 55. نيز بنگريد به: منهاج النجاة في تفسير الصلوة، ج 1،ص 249 ـ 250.
[9] - كشف الاسرار و عدة الابرار، ج 9، ص 216.
[10] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني) ص 66 ـ 67.
[11] - رمز و راز بسم الله الرحمن الرحيم، ص 107، (البرهان، ج 1، ص 42).
[12] - منهج الصادقين، ج 1، ص 37.
[13] - دعاي جوشن كبير، مفاتيح الجنان، ص 148.
[14] - نمل (27) آيه 77.
[15] - انبياء (21) آيه 107.
[16] - فتح (48) آيه 29.
[17] - پيام حوزه، ش 23، ص 55 ـ 56 (تفسر سوره حمد، محمد تقي فلسفي).
[18] - آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي، ص 122.
[19] - فاتحة الكتاب (تفسير سوره حمد)، ص 47 ـ 48، البرهان في تفسير القرآن، ج 1، ص 45، (با توضيحات بيشتر).
[20] - آيه شريفه بسمله، در فرهنگ اسلامي، ص 64 ـ 65.
[21] - كشف الاسرار و عدة الابرار: ج 5، ص 298.
[22] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني): ص 76.
[23] - منهج الصادقين: ج 1، ص 38 ـ تفسير ابوالفتح، ج 1، ص 24.
[24] - نمل (27)، آيه 30.
[25] - سفينة البحار: ج 1، ص 663.
[26] - آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي، ص 20.
[27] - ر.ك: تفسير فاتحة الكتاب، ص 33 (علامه اميني رحمه الله).
[28] - نمل (27)، آيه 29 ـ 30 (ملكه سبا) گفت: اي اشرف! نامه پر ارزشي به سوي من افكنده شده * اين نامه از سليمان است و (آغاز آن) چنين مي‌باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان.
[29] - بنگريد به: نور الثقلين، ج 1، ص 6.
[30] - نمل (27)، آيه 31، (توصيه من اين است كه نسبت به من برتري جويي نكنيد و به سوي من آييد در حالي كه تسليم حق هستيد).
[31] -شايسته است در مكاتبات رسمي حكومتي نيز ذكر مبدأ و مقصد (از...به...) پس از آيه كريمه بسم الله قرار گيرد.
[32] - تسنيم، ج 1، ص 298 ـ 299.
[33] - آشنايي با آداب تلاوت قرآن، ص 36.
[34] - همان، ص 30 ـ 31.
[35] - نحل (16)، آيه 98.
[36] - سيماي نماز در آثار آيت الله حسن زاده آملي، ص 131.
[37] - منهاج النجاة في تفسير الصلوة، ج 1، ص 236.
[38] - گفتني است كه اميد به مغفرت و رحمت الهي و شفاعت معصومان (عليهم السلام) نبايد سبب شد كه تا كسي به سوي گناه رود يا ترك گناهان را به تأخير اندازد. در اين جا ذكر داستاني است و آن اين كه عالم رباني مرحوم ياسري از علماي محترم تهران مي‌گفت: شاعري به نام حاجب شعري به اين مضمون سرود كه:
حاجب اگر معامله حشر با علي است
من ضامنم كه هر چه بخواهي گناه كن(!)
شب هنگام امير مؤمنان علي (عليه‌السلام) را در خواب ديد در حالي كه حضرت عصباني و خشمگين بود به او فرمود: شعر خوبي نگفتي! حاجب عرض كرد: چه بگويم؟ حضرت فرمود: شعرت را اين چنين اصلاح كن:
حاجب اگر معامله حشر با علي است
شرم از علي كن و كمتر گناه كن
تفسير نمونه، ج 13، ص 305
[39] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني) ص 70 ـ 71.
[40] - مائده (5) آيه 118.
[41] - محجة البيضاء، ج 2، ص 237 ـ 238.
[42] - منهاج النجاة في تفسير الصلوة، ج 1، ص 237.
[43] - توقيع: نامه‌ها را به مهر شاهي يا بزرگان آراستن. (فرهنگ اشتقاقي).
[44] - كشف الاسرار، ج 5، ص 164.
[45] - پيام حوزه، ش 23، ص 55، (تفسير سوره حمد، محمد تقي فلسفي).
[46] - منهج الصادقين: ج 1، ص 36 ـ تفسير ابوالفتوح، ج 1، ص 23.
[47] - كنز العمال: ج 1، ص 444، ح 1917.
[48] - تسنيم: ج 1، ص 303 ـ 304، (با تلخيص).
[49] - تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد: ص 1 ـ 2.
[50] - تسنيم: ج 1، ص 307.
[51] - هزار و يك نكته (آيت الله حسن زاده آملي): ص 172 به نقل از: تفسير كبير فخر رازي، ج 1، ص 160، چاپ استانبول.
[52] - داستان‌هايي از زندگي علما، ج 1، ص 15 ـ 16.
[53] - شنايي با آداب تلاوت قرآن: ص 34 ـ معارف و معاريف، ج 3، ص 180، فرهنگ معين، (بسمله).
[54] - تفسير فاتحة الكتاب: (علامه اميني)، ص 145.
[55] - كشف الاسرار، ج 2، ص 403.
[56] - حتي روع كردن كار به نام خدا و محمد (صلي الله عليه و آله) ممنوع است. (اثبات الهداة، ج 7، ص 482).
[57] - كل شيء هالك إلا وجهه (قصص (28) آيه 88).
[58] - تفسير نور: ج 1، ص 15 ـ 17.
[59] - تفسير فاتحة الكتاب: (با تعليق و تصحيح آشتياني)، ص 68 ـ 69.
[60] - رمز و راز بسم الله الرحمن الرحيم: ص 43، (جامع الأخبار و الآثار، كتاب القرآن، ج 2، ص 89).
[61] - كشف الاسرار: ج 2، ص 711 ـ البصائر: ج 1، ص 231.
[62] - آداب الصلوة: ص 214.
[63] - مفاتيح الجنان: زيارت امين الله، ص 636.
[64] - تسنيم: ج 1، ص 279 و 309.
[65] - تفسير فاتحة الكتاب: (با تعليق و تصحيح آشتياني)، ص 60 ـ 61.
[66] - اصول كافي: ج 1، ص 416 ـ 417.
[67] - آثار الصادقين: ج 6، ص 160 و 162.
[68] - خصال شيخ صدوق: ص 205 ـ تفسير البصائر: ج 1، ص 231.
[69] - رَوح: راحت، آسايش، شادماني.
[70] - فتوح: حاصل شدن چيزي بي توقع آن.
[71] - بر نظام: منظم.
[72] - لطايفي از قرآن: (برگزيده از كشف الاسرار و عدة الابرار)، ص 154.
[73] - المواعظ العدديه: ص 166.
[74] - تسنيم: (تفسير قرآن كريم)، ج 1، ص 277.
[75] - حج (22): آيه 36.
[76] - انعام (6): آيه 121.
[77] - تسنيم: ج 1، ص 313 ـ 314.
[78] - كشف الاسرار و عدة الابرار: ج 9، ص 215.
[79] - بحارالانوار: ج 92، ص 245.
[80] - جامع الاخبار و الآثار (كتاب القرآن): ج 2، ص 634.
[81] - الثقلان في تفسير القرآن: ص 48.
[82] - اسراء (17) آيه 80.
[83] - طلاق: (65): آيه 2 ـ 3.
[84] - تسنيم: ج 1، ص 297.
[85] - تفسير فاتحة الكتاب: از امام حسن عسگري (عليه‌السلام) و پژوهشي پيرامون آن: ص 21 ـ 23.
[86] - داستان‌هايي از زندگي علما: ج 1، ص 116 ـ 117.
[87] - اين تعداد با آن چه برخي ديگر شمرده‌اند تفاوت دارد. طبق آن چه محمد فؤاد عبدالباقي در كتاب المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم آورده است، لفظ جلاله الله 2697 بار در قرآن تكرار شده است و دكتر رشاد خليفه مصري مي‌گويند: نام مقدس الله 2698 مرتبه در قرآن آمده است، اما دكتر محمود روحاني صاحب اثر المعجم الاحصايي يا فرهنگ آماري كلمات قرآن مي‌گويد: با چندين بار شمارش مستقيم دريافتيم كه لفظ جلاله الله 2699 بار در قرآن تكرار شده است، براي بار دوم و سوم با شمارش صفحه به صفحه دو مصحفي كه لفظ جلاله الله را با رنگ قرمز و به طور كاملا مشخص چاپ كرده‌اند (كه يكي از آن‌ها طبع استانبول بود) و بالأخره بار چهارم با شمارش لفظ جلاله الله در دو قرآن خطي (موجود در كتابخانه آستان قدس رضوي) كه لفظ جلاله الله را با طلا نوشته‌اند به همان عدد 2699 دست يافتيم. (بنگريد به آيه شريفه بسمله در فرهنگ اسلامي ص 74 ـ 77).
[88] - زخرف (43): آيه 87.
[89] - يونس (10): آيه 18.
[90] - نساء (4): آيه 134.
[91] - انفال (8): آيه 4.
[92] - كشف الاسرار و عدة الابرار: ج 10، ص 78.
[93] - هود (11): آيه 41.
[94] - همان: آيه 48.
[95] - منهاج النجاة: ج 1، ص 236.
[96] - تفسير فاتحة الكتاب (با تعليق و تصحيح آشتياني): ص 74.
[97] - رعد (13): آيه 16.
[98] - طه (20): آيه 90.
[99] - حجر (15): آيه 49.
[100] - منهاج النجاة في تفسير الصلوة: ج 1، ص 234.
خوانده شده 4578 مرتبه

احادیث