تاريخچه حج گزاری ایرانی ها از صدر اسلام تا دوره معاصر چگونه بوده است ؟

امتیاز بدهید
(5 امتیاز)
تاريخچه حج گزاری ایرانی ها از صدر اسلام تا دوره معاصر چگونه بوده است ؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به اهمیت و قداست دو شهر مکه و مدینه برای تمامی مسلمین جهان به ویژه مردم ایران و حضور تمامی مسلمین با فرهنگ‌های متفاوت در این شهرهای مقدس مروری اجمالی بر تاریخ حج گزاری ایرانیان می گردد

نخست بررسی این  چنین مواردی از دوره بنی‌امیه به بعد در ذیل بطور خلاصه اشاره خواهد شد:

-        دوره خلفاء:

در این دوره ایران از طریق عراق اداره می‌شد و هنوز اسلام، دین غالب مردم این سرزمین نشده بود.

-        امویان:

امویان بر خلاف حکومت امام علی(ع) که نسبت به عرب و غیر عرب  فرقی قائل نبودند ، سیاست تبعیض نژادی  را سرلوحه کار خود قرار داده بودند ، از این رو در این عصر، ایرانیان در بدنه حکومت سهمی نداشتند تا بتوانند در حرمین نقشی ایفا کنند. آشوب خوارج  و تسلط ابوحمزه خارجی در حجاز ، در واپسین سال‌های حکومت امویان[1] ، موجب ناامنی در حرمین شد که در حج گزاری مسلمانان خلل ایجاد گردید.

-        عباسیان:

آنان برای نشان دادن قابلیت خود برای اداره امور مسلمانان و جلب نظر و حمایت مردم و استفاده از آن برای اهداف سیاسی خود، به امر حج و رسیدگی به حرمین توجه ویژه‌ای داشتند. هر ساله، کاروان حج از بغداد روانه حجاز می‌شد که گاه ریاست آن با خود خلیفه بود. حجاج ایران نیز با این کاروان همراه می‌شدند. مسئولان این کاروان، اموالی برای توزیع میان نیازمندان حرمین همراه داشتند. حاکمان نواحی مختلف نیز هدایایی به کعبه تقدیم می‌کردند. همچنین پرده کعبه هر سال به دستور خلیفه تعویض می‌شد.[2] عباسیان، قسمت قابل توجهی از خزانه را صرف امور حج می‌کردند که علاوه بر مخارج یاد شده ، بخش‌هایی نیز برای کمک به اهل حرمین و به عنوان صدقات در مکه و مدینه صرف می‌شد. قسمت قابل توجهی نیز به قبایل بدوی داده می‌شد تا از غارت کاروان‌های حج و ایجاد ناامنی چشم‌پوشی کنند.[3]

مناسبات ایران با حجاز در این عصر با سیاست عباسیان پیوند داشت، ایرانی ها در این عصر، بر خلاف دوره امویان، با توجه به نقش بزرگی که در سقوط بنی امیه داشتند، در دستگاه عباسی حضور جدی داشتند.

-        ابومسلم خراسانی نخستین ایرانی در عصر عباسی بود که به عنوان صاحب منصب در حجاز مطرح گردید. او در سال 136‌ هجری قمری به حج رفت و اقدامات او در حجاز و مسیر حج عبارت بود از:

1-    حفر چاه‌های آب و رفع کمبود آب ؛

2-    کمک به اعراب در منازل مختلف سفر ؛

3-    هموار کردن راه حج

-        برمکیان:
 درباره ارتباط برمکیان[4] با حجاز گفته‌اند که آنان سفرهای متعددی به حرمین داشتند. یحیی به سال 181 ه.ق پس از جلب رضایت هارون ضمن حج گزاردن به مدت یک سال در مکه اقامت کرد.[5] وی سفرهای دیگری نیز به حرمین داشت. از خدمات یحیی در حرمین به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
الف) قسط‌ بندی مالیات ساکنان حرمین؛[6]  
            ب) ایجاد بوستانی در ناحیه فخ و شکافتن کوه حزنه برای هموار ساختن مسیر فخ؛[7]

      ج) ساخت آبشخوری برای حاجیان مشهور به" سقایه ابن برمک" در نزدیک یکی از انصاب (نشانه‌های) حرم بود.[8]

-        طاهریان(206-259 ه.ق):

منصب "عمل الحرمین" از سوی خلفای عباسی در زمان حکومت طاهریان به آنان داده شد که منصبی تشریفاتی- سیاسی بود[9]  و متصدی آن از میان امیران با نفوذ انتخاب می‌شد و هنگام خطبه خواندن در مکه نامش همراه خلیفه ذکر می‌شد. اهم اقدامات طاهریان را در مقام عمل‌الحرمین می‌توان چنین بر شمرد :

الف) توزیع اموال در حرمین

ب) رفع اختلاف درباره رؤیت هلال

ج) اهدای قفل زرین به کعبه

ساجیان و صفاریان دو سلسله دیگر بعد از طاهریان بودند که آنان نیز برای بدست آوردن منصب عمل الحرمینی تلاش فراوانی کردند. که در برخی سال‌ها موفق و در برخی دیگر خلع می‌شدند. بعنوان نمونه صفاریان منصب عمل‌الحرمین را از سوی دستگاه عباسی از سال 265 تا 271 ه . ق دریافت نمودند. ولی در سال 271 ه . ق  و در پی نزاع با برخی سادات علوی از مکه و مدینه و کشتار و غارت در آن شهر که موجب تعطیلی مراسم حج و نیز تعطیلی نماز جمعه و جماعت شد ،  معتمد خلیفه عباسی ، در حضور حج گزاران خراسانی در بغداد اعلام کرد عمرولیث را از منصب عمل الحرمینی عزل می‌کند و دستور داد عمرو را بر منابر لعن کنند.[10]

عصر آل بویه(320 تا 447 ه.ق):

 آل بویه پس از تسلط بر بغداد در سال 334 هجری قمری با اخشیدیان (323-358ه.ق) به عنوان فرمانروایان مصر، در راستای نفوذ حرمین و خوانده شدن خطبه به نامشان رقابت داشتند. معزالدوله بویهی در سال 342ه . ق، کاروان حاجیان عراق را با دو امیر‌الحاج از علویان به نام‌های ابوالحسن محمد بن عبدالله و ابوعبدالله احمد بن عمر بن یحیی، به مکه گسیل داشت ، آنها در مکه با سپاهیان ابن اخشید که برای دفاع از موقعیت وی به همراه کاروان حاجیان مصر آمده بودند، درگیر شدند و توانستند با غلبه بر آنها به نام معزالدوله خطبه بخوانند.[11] در سال 343 ه.ق نیز میان کاروان اعزامی معزالدوله و مصریان درگیری رخ داد. این بار نیز مصریان مغلوب شدند و در کنار خلیفه نام امرای آل بویه یعنی رکن‌الدوله، معز‌الدوله و عزالدوله و سپس اخشید خطبه خوانده شد.[12]

در این دوره، راهداران متعددی برای مراقبت از راه حج تعیین می‌شدند که وظیفه داشتند افزون بر حفاظت راه‌ها برای تعمیر و تسطیح آنها هم بکوشند.[13]

-        عصر غزنویان(351-582ه.ق):

از رویدادهای مرتبط با حج و حرمین و غزنویان به ماجرای حج گزاردن حسنک وزیر ( ابوعلی حسن بن محمد نایب سلطان محمود غزنوی) می‌توان اشاره کرد. وی به عنوان امیر‌الحاج و آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی (387-421ه.ق) در سال 414ه.ق به همراه کاروان بزرگ حج خراسان (دویست هزار نفر حاجی و شصت هزار شتر)[14]  راهی مکه شد. حسنک در مسیر رفت به حجاز ، قبایل کوچک عرب را با پرداخت‌های نقدی و قبایل بزرگ را با وعده پرداخت در مسیر بازگشت از هر گونه گزندی بر کاروان بازداشت.

-        عصر سلجوقیان(429-552 ه.ق):

از اقدامات ملک شاه سلجوقی در حرمین، می‌توان موارد ذیل را برشمرد:

1-    بازداشتن اعراب بادیه از غارت کاروان‌های حجاج در ازای پرداخت پول به آنها و همچنین تعهد پرداخت مال‌های از حجاج گرفته شده از اموال شخصی[15] ؛

2-    لغو گرفتن مالیات از حجاج در مسیر حج که با عناوینی چون " مکس" و " خفار" دریافت می‌شد[16] ؛

3-    دادن اقطاعات به امیر حرمین و نیز هدایا و پیشکش‌ها به او ، در حالی که تا آن زمان ، امیر حرمین موظف بود مبلغی به دستگاه خلافت بپردازد؛

4-    اختصاص دادن اموال و اقطاعات به اهل حرمین و مجاوران[17] ؛

5-    تعمیر منازل و راه‌های حج و ایجاد امکانات رفاهی برای حجاج مانند انتقال آب از عرفات به مکه و بازسازی قنات زبیده [18]

همچنین ساخت نخستین گنبد بر حرم امامان بقیع در دوره سلجوقیان بود[19] .

روابط رسمی و عملی سلجوقیان با اشراف حجاز پس از مرگ طغرل و از زمان حکومت آلب ارسلان آغاز شد. این سلطان سلجوقی با توجه به اقتدار و شهرت نظامی خویش که پس از نبرد ملاذگرد و شکست امپراتوری بیزانس به دست آورده بود، تلاش بیشتری برای اعمال نفوذ سلجوقیان بر حجاز انجام داد. وی دومین پادشاه قدرتمند سلجوقی بود که برای احیای خطبه‌خوانی برای عباسیان در مکه تلاش کرد.

-        ایلخانان مغول:

از هجوم مغولان به ایران که از سال 616ه.ق شروع شد تا تشکیل حکومت ایلخانی(654-736ه.ق) و حتی تا اواخر قرن هفتم که حاکمان مغول در ایران، مسلمان شدند، حجاز از سیاست‌های دولت ممالیک مصر، متأثر بود. این دولت برای تثبیت جایگاه خود در حجاز تلاش‌های بسیاری کردند. در این زمان، مغولان حاضر در ایران هنوز مسلمان نشده بودند؛ برخی از آنها شمن‌پرست، برخی بودایی و دیگران مسیحی بودند.[20] طبیعی بود که آنان به حج اعتقادی نداشتند و حتی چنگیز‌خان مغول با این اعتقاد که سراسر جهان ، خانه خداست ، مانع حج‌گزاری مسلمانان در قلمرو خود می‌شد.[21] بدین ترتیب ، ایرانیان تا زمانی که مغولان تحت تاثیر فرهنگ اسلام و ایران، مسلمان نشده بودند نتوانستند با حجاز ارتباط قابل توجهی داشته باشند.

به مدت 34 سال بین دو موج حمله مغولان که از سال 614 ه.ق آغاز گرديد، ارتباط ایران با حجاز قطع بود و حتی از اعزام کاروان حج خبری نبود. از این دوره ، تنها گزارش‌هایی از حج در سال‌های 640 و 650 ه.ق وجود دارد و حج در بقیه سال‌ها تعطیل بوده است.[22] در این مقطع زمانی ، بسیاری از ایرانیان به قتل رسیدند و جمعیت ایران کاهش جدی یافت. ناامنی و غارت اموال، ایرانیان را با بحران اقتصادی حاد روبرو ساخت.[23]

زمان حکومت جانشین گیخاتو ، محمود غازان خان نقطه عطفی در روابط ایران با حجاز محسوب می‌شود؛ زیرا با مسلمان شدن او[24] در همان سال آغاز حکومتش و اعلام رسمی دین اسلام ، مغولان در ایران مسلمان شدند. در واقع ، تبدیل شدن حکومت ایلخانیان به دولتی اسلامی ، آنان را مقید ساخت تا نسبت به فریضه حج و حرمین بی‌اعتنا نباشند.

غازان خان توجه شاياني به امر حج كرد. از اقدامات غازان‌خان در راستاي حج و حرمين و ارتباط با حجاز مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

الف) اصلاح راه مكه از طرف بغداد كه سال‌ها متروك مانده بود. اين راه همان راه جبل يا زبيده بود.

ب) اعزام كاروان حج

ج) تعيين اميرالحاج :  غازان خان، يكي از فرماندهان بزرگ خود به نام قتلغ‌شاه را به اين منصب گمارد و هزار سوار مسلح براي حفاظت و تامين امنيت كاروان در اختيار او گذاشت و محملي با شكوه ترتيب داد.[25]

د) كمك مالي به اشراف و اميران مكه و مدينه

ه) تهيه پرده كعبه : به دستور غازان‌خان، محمل باشكوهي به نام همايوني كه مخصوص او بود ، ترتيب دادند تا پرده كعبه را به مكه مكرمه حمل كنند.

ابو سعید بهادر‌خان(716-736ه.ق):

آخرین حاکم ایلخانیان، فرزند و جانشین سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) ، ابوسعید بهادر خان( 716- 736 ه.ق) در ایران و عراق بود.[26] وی برای نفوذ در حرمین به ویژه مکه و رفع مشکلات کاروان‌های حج و انجام شکوهمند مراسم حج بسیار کوشید. بیشترین خبرها درباره حج‌گزاری مسلمانان قلمرو ایلخانیان، به دوره حکومت او مربوط می‌شود. ابوسعید توانست با ایجاد روابط دوستانه با ممالیک مصر، مناسبات خود را با حجاز در سایه جلب رضایت آنان توسعه دهد.[27] وی اقدمات شایسته‌ای برای کسب اعتبار و نفوذ در حرمین شریفین انجام داد که برخی از آنها عبارتند از:

1-    اعزام کاروان به مکه: حکومت هر ساله، کاروان حج را با هدایا و صدقات بسیار و با شکوه فراوان روانه حجاز می‌کرد.[28] حجاج ایرانی و عراقی در این زمان به سبب مناسبات حسنه با دولت ممالیک مصر کمتر با مشکل روبرو می‌شدند؛ زیرا سلطان مصر در نامه‌هایی به شریف مکه و رؤسای قبایل عرب که در مسیر کاروان بودند، برخورد مناسب با آنان و رسیدگی به امورشان را سفارش کرده بودند.[29]

2-    تامین امنیت راه حج: ابوسعید برای برقراری امنیت حاجیان در مسیر حج دستور داده بود تا برای رفع نیاز قبایل عرب بیابان‌گرد جهت پیش‌گیری از حمله آنها به کاروان‌های حج اقدام شود.[30] ابوسعید از دولت ممالیک درخواست کرد تا امنیت راه‌های حج تامین گردد و حاجیان دو پرچم به نام ممالیک و ایلخانیان با خود حمل کنند. سلطان مملوکی با پذیرش تقاضای ابوسعید، در پاسخ وی هیئتی روانه ایران کرد و در نامه‌ای به شریف مکه دستور داد تا به حاجیان ایرانی احترام بگذارند.[31]

3-    انتخاب امیر‌الحاج از میان اهل فتوت: منصب امیر‌الحاجی در اواخر عصر حکومت ایلخانان تقریباً به انحصار پهلوانان و اهل فتوت درآمد.

4-    ارسال کمک به حرمین: به نقل از بطوطه، سلطان ابوسعید آن قدر صدقات و هدایا برای مجاوران و فقیران مکه اختصاص داده بود که نرخ طلا در بازار مکه پایین آمد.

5-    ساختن حمام و مدرسه در مدینه[32]

6-    آب رسانی به مکه:[33]

ارتباط تیموریان با حجاز:

تيموريان برای بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی و اقتصادی از ظرفیت بالای حج به آن توجه نشان دادند. مؤسس این سلسله، مدعی خلافت بر مسلمانان بود. او، خود را احیاء کننده اسلام در سده هشتم می‌دانست[34] و نبردهایش را با عنوان جهاد انجام می‌داد.[35] تیمور که سلاطین ممالیک مصر را غلام و غلام‌زاده‌ای بیش نمی‌دانست، آنان را شایسته تسلط بر حرمین نمی‌شمرد.

تیمور پس از فتح دمشق، رسولانی به دربار مصر فرستاد و خواستار بندگی ملک ناصر شد. ملک ناصر اظهار انقیاد و اطاعت کرد و سکه و خطبه را در تمام قلمروی خود به نام تیمور کرد و قرار شد باج و خراج سالانه به خزانه تیمور ارسال کند.

از روابط و اقدامات تیمور با حجاز به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

اول- وقف اندخوی در نزدیکی بلخ به حرمین

دوم- تبعید راهزنان مسیر حج به بلخ

سوم- تجهیز کاروان حج از بغداد

از میان امیران تیموری، شاهرخ فرزند تیمور به مدت 43 سال(807-850 هجری قمری) از سرحد چین تا مرز روم و از اقصای ترکستان تا مرز هند فرمان راند.[36] و تنها او در این میان توجه بیشتری به حرمین و حجاج داشت که از دلایل آن می‌توان به آرامش نسبی در حکومت وی ، قدرتمندی و مناسبات حسنه با دولت ممالیک مصر در برهه ای از آن اشاره کرد. اهم اقدامات شاهرخ در حرمین عبارتند از:

1-    مکاتبه با سلطان مصر برای مجازات راهزنان حج

2-    تهیه و فرستادن جامه کعبه

3-    ارسال صدقات به اهل حرمین

4-    درخواست جاری کردن آب برای مردم مکه

لازم به توضیح است که در برخی سال‌های حکومت شاهرخ که او در شمال غرب ایران به نبرد با ترکمانان مشغول بود، حج تعطیل شد.[37]

همچنین در سال 847 ه.ق به دستور او جامه کعبه را که در شهر یزد تهیه شده بود، به دست هیئتی از بزرگان دولت تیموری به مصر فرستاد. سپس نمایندگان شاهرخ از مصر به حجاز رفتند و ضمن به جا آوردن حج، جامه کعبه را بر قامت آن پوشاندند و به خراسان برگشتند. بدین ترتیب برای نخستین بار، جامه‌ای بافته شده در ایران بر خانه خدا پوشانده شد.[38] این اقدام شاهرخ که در سال 848 ه. ق و در شب عید قربان انجام و جامه بر قامت کعبه پوشانده شد[39]، در تاریخ بازتاب زیادی داشت.

-        ترکمانان قراقویونلو(810-873 ه.ق):

نبرد قرا یوسف با شاهرخ تیموری و نیز حاکم شام سبب شد حج دو سال (821تا 823 ه.ق) تعطیل شود.[40] پس از آن با در‌گذشت قرایوسف در سال 823 ه.ق، حج ایرانیان تا 831 ه.ق تعطیل شد.

ترکمانان آق قویونلو(872-920 ه.ق):

 اهم اقدامات آنان در مناسبات با حجاز به شرح ذیل می‌باشد:

اول- امن سازی راه حج : آق قویونلوها بر بخش حساسی از راه حج تسلط داشتند و بر خلاف میل ممالیک مصر و در راستای سیاست برخی دولت‌های پیش تلاش داشتند تا راه حج را در اختیار داشته باشند.[41] بدین منظور، اوزون حسن ، راهزنانی را که مزاحم حجاج می‌شدند، تا آسیای صغیر از میان برداشت و همین امر موجب شد در مکه به نام وی خطبه بخوانند.[42]

دوم- اعزام محمل: آق قویونلوها به سال 871 ه.ق پس از دو دهه که اعزام محمل دچار توقف شده بود، محمل عراق را به راه انداختند. در دوره حکومت اوزون حسن(872-882 ه.ق)، تجهیز محمل و کاروان عراق، هر ساله بدون وقفه ادامه داشت.[43] چون مناسبات ممالیک مصر با آق قویونلوها در این زمان تیره و تار بود، تجهیز محمل‌گاه موجب درگیری صاحب ‌منصبان حج دو دولت در حجاز می‌شد ، چنان‌که نزاع‌ها و رقابت‌هاي آنها را ، از برخورد امیر‌الحاج  مصر با محمل عراق می‌توان به دست آورد. تیرگی روابط امیر‌الحاج مصریان در سال‌های 880 و 881 ه.ق موجب شد تا از ورود محمل همراه کاروان عراق به مکه جلوگیری شود و تنها حاجیان اجازه دخول به آن شهر را داشته باشند.[44]

اختلاف و رقابت آق‌قویونلوها با ممالیک در این دوره بارها برای حاجیان ایرانی مشکل‌ساز شد، چنان‌که در سال 876 ه.ق به این دلیل که محمل عراق می‌خواست بر محمل مصر پیشی بگیرد، اختلاف‌هایی روی داد و به حاجیان عراقی توهین شد.[45]

سوم:  ارسال جامه کعبه

به دستور اوزون حسن در سال 877 ه.ق جامه‌ای برای کعبه دوختند که با کاروان عراقی و به امیر‌الحاجی فردی به نام رستم به حجاز حمل شد. امیر‌الحاج در مدینه با سخت‌گیری خود موفق شد خطبه را به نام اوزون حسن بخوانند. این کار با واکنش سخت قایتبای، سلطان مملوکی مصر مواجه شد.[46]

هنگامی‌که این خبر در مدینه به آگاهی امیر مکه، محمد بن برکات رسید، وی، امیر‌الحاج عراق و برخی دیگر از بزرگان همراه کاروان عراقی را دستگیر و زندانی کرد تا آنها را نزد سلطان مصر بفرستد. تا ششم ذی‌الحجه نیز به کاروان عراق اجازه ورود به مکه داده نشد.[47] جامه ارسالی نیز بر قامت کعبه پوشانده نشد. با رسیدن کاروان مصر، امیر مکه زندانیان را به امیر‌الحاج مصر تسلیم کرد. با پایان یافتن موسم حج، آنان به همراه امیر مکه و قاضی مکه به مصر برده و زندانی شدند. در پی آن، اوزون حسن تصمیم به لشکر‌کشی به مصر گرفت، اما سلطان اشرف قایتبای برای نشان دادن حسن نیت خود، زندانیان ایرانی را که حدود دو ماه از حبس آنان سپری نشده بود، آزاد کرد.[48]

-        مناسبات ایرانیان با حجاز در عصر صفویه:  

الف) کمیت روابط به عوامل ذیل وابسته بود:

1)      مشکلات داخلی صفویان: اختلاف میان ترکان قزلباش با اهل دیوان فارس تبار تقریباً از آغاز تشکیل دولت صفوی تا دوره ضعف و انحطاط صفویه ادامه داشت.

2)      مشکلات خارجی صفویان: دو همسایه قدرتمند  یکی به نام ازبکان در شرق و دیگری به نام امپراتوری عثمانی در غرب وجود داشتند که از همان آغاز روی کار آمدن صفوی آنان را به دشمنی با این دولت واداشت و بارها به سرزمین ایران تعرض کردند.

3)      عدم استقلال تام حکومت اشراف در حجاز:

بی تردید، مناسبات صفویان با حجاز و اشراف حاکم بر آن، تابعی از مناسبات آنان با عثمانی بود. همان‌گونه که روابط ایران با عثمانی خصمانه بود، روابط صفویه با اشراف نیز چندان دوستانه و پایدار نبود.

                4)اتهام همدستی ایران با روسیه بر ضد عثمانی

5) کشتن پیروان اهل بیت (ع) به جرم تلویث

سباعي از مورخان معاصر نيز كه محققي منصف است، درباره توهم‌هاي  متعصبانه آن عهد در ميان عامه مي‌نويسد:

آنچه سبب تاسف من است اين كه عامه مردم حتي تا به امروز تصور مي‌كنند كه شيعيان عجم بر اين باورند كه حج آنان قبول نمي‌شود مگر آن كه كعبه را آلوده سازند. اگر ما عقل سليم را حكم قرار دهيم، بايد بگوييم كه سالانه بايد هزاران بار يعني به عدد شيعياني كه به حج مي‌آيند، كعبه آلوده شود؛ اين چيزي است كه واقعيت ملموس آن را تكذيب مي‌كند. اما مشكل آن است كه وقتي به مخالفان مي‌رسيم، عقل خود را كنار مي‌گذاريم.[49]          

                6) قتل علماء و صاحب منصبان ایرانی

                7) سنگینی مالیات

                8) ناامنی مسیر حج

                9) مصادره اموال حجاج و زایران ایرانی

                10) رفتار ناشایست اغوات با ایرانیان:  اغوات به عنوان خادمان حرمين رفتار و برخورد نامناسب با ايرانيان داشتند.

                ب) عوامل راهگشا در روابط:

                1) مساله حج‌گزاری ایرانیان

                2) علمای مقیم

                3) استقلال نسبی اشراف

                4) گرایش مشترک مذهبی

                5) نسب مشترک

-           دوران افشاریه: (1148-1209 ه. ق):

                 دوران افشاریه بیشتر به دلیل مذاکره نادر شاه (1148-1160 ه.ق) با حکمرانان عثمانی برای به رسمیت شناختن مذهب جعفری و برگزاری نماز شیعیان در مسجدالحرام، در تاریخ حج‌گزاری ایرانیان شهرت دارد.

نادیده گرفته شدن توافق‌های عثمانی و ایران و بدرفتاری با حجاج ایرانی و اخراج امیرالحاج آنان بهانه‌ای به دست نادر داد تا او در سال 1156ه.ق با لشکر‌کشی به عراق ، آنجا را از عثمانی‌ها باز پس گیرد. آنان حدود یک قرن پیش آنجا را از صفویه گرفته بودند.

نادر در پی فتح عراق، کنگره‌ای در نجف اشرف، مرکب از علمای مشهور شهر‌های مختلف ایران، ماوراء‌النهر، علمای شاخص ساکن عراق در شهرهای نجف، کربلا و نماینده عثمانی شیخ عبدالله افندی بن حسین بغدادی مشهور به سویدی(1180-1246 ه.ق) تشكیل داد. در این کنگره توافق‌نامه‌ای به امضای علمای حاضر رسید که برخی از بندها و نکات درج شده در آن عبارت بودند از:

یک- به رسمیت شناخته شدن مذهب جعفری از سوی قضات، علما و افندیان اهل سنت.

دو- شریک شدن شیعیان در مقام شافعی در مسجدالحرام ؛ به موجب این بند از توافقنامه ، شیعیان می‌توانستند پس از اقامه نماز شافعیان ، مستقلا خودشان نماز بگزارند.

سه- انتخاب امیر‌الحاج از سوی ایران در هر سال و لزوم برخورد یکسان با او همانند رفتار با دیگر امیران حاج مصر و شام .

چهار- اکرام حجاج ایرانی در سفر حج.[50]

در پی این توافقنامه دولت عثمانی تعهد کرد تا با کنترل رفتار مامورین و کارگزاران خود اعم از کشتی‌بانان، راهداران، باج‌گیران و سرشمارگیران، حجاج ایرانی را اکرام کند و رفتار شایسته‌ای با آنان داشته باشد.[51]

اما دولت عثمانی از برآوردن این خواست‌ها سرباز زد و تعیین امیر‌الحاج ایرانی را تنها در راه نجف پذیرفت.[52] این مذاکرات چند بار دیگر نیز تکرار شد و سرانجام بی نتیجه ماند. در عهد‌نامه‌ای که میان دو دولت به سال 1159ه.ق بسته شد، بر حفظ سلامت و امنیت حاجیان ایرانی، خواه در راه بغداد و خواه در راه شام تاکید شده است.[53]

از وقایع مهم دیگر گردن زدن سید نصرالله حائری در نهم رجب 1158ه.ق توسط دولت عثمانی در استانبول به اتهام مذهبی بود. دولت ایران وی را در سال 1157 ه.ق به حج فرستاده بود تا بر اجرایی شدن کنگره نجف نظارت کند.

-        روابط قاجاریه با حجاز (1209-1343 ه.ق):

عوامل مؤثر بر روابط قاجارها با حجاز:

الف) حج‌گزاری ایرانیان : حج‌گزاری هر ساله بسیاری از ایرانیان ، داشتن روابط با حجاز را ضروری می‌ساخت. کنگره عظیم حج ذهن تمام دولت‌های مسلمان را متوجه حجاز می‌ساخت تا در پرتو مناسبات حسنه با حاکمان و صاحب ‌منصبان در حرمین شریفین ، مراسم حج را بهتر برگزار کنند و اسباب راحتی حجاج را فراهم سازند.

ب) حکومت اشراف بر حجاز و قرابت مذهبی آنان با ایرانیان

ج) کمک های مالی ایرانیان به اشراف

- مناسبات شاهان قاجار با حجاز:

مهمترين وقايع :

- فتح علی شاه قاجار: (1212-1250ه.ق): در حکومت فتح‌علی شاه ، عهد نامه‌هایی میان ایران و عثمانی بسته شد که در آنها تامین امنیت حاجیان ایرانی ، رفتار مناسب با آنان و نگرفتن مالیات راه از حجاج به دست دولت عثمانی تاکید می‌شد.[54]

با وجود محدودیت‌ها ، حج گزاری ایرانیان و ارتباط با حجاز و حرمین شریفین در بیشتر سال های حکومت فتح‌علی شاه و دیگر شاهان قاجار برقرار بود.[55]

از مواردی که موجب چالش و تنش در مناسبات ایران و حجاز در این زمان شد ، می‌توان به مورد زیر اشاره کرد :

ظهور خاندان آل سعود :

ظهور خاندان سعود نجد جزیره‌العرب و روی آوردن به شهر های مقدس مکه و مدینه به سال 1217ه.ق و در سال‌های بعد ، از مواردی بود که در دوران حکومت فتح‌ علی شاه قاجار رخ داد و منجر به تعطیلی و اختلال در مراسم حج شد. این موضوع، دولت ایران را به واکنش واداشت.[56]

همچنین فتح‌علی‌شاه در پی حمله [57] به عتبات عالیات در سال 1216ه.ق که منجر به کشته شدن بسیاری از مسلمانان و خاصه شیعیان و وارد آمدن خسارت فراوان شد.[58] در نامه‌ای که به امیر سعودی نوشت، از او خواست تا اموال ربوده شده از مکان‌های مقدس عتبات عالیات را بازگرداند و دیه کشته شدگان را بپردازد و اگر به موارد اشاره شده اعتنا نکند، دولت قاجار به درعیه در نجد حمله خواهد کرد.[59] شاه ایران به سلیمان پاشا، حکمران منصوب دولت عثمانی در بغداد نیز نامه‌ای نوشت و از او خواستار برخورد با مسببین فاجعه شد. سلیمان پاشا در پاسخ، قول مساعد داد که مسئولیت جبران خسارت‌های وارد شده بر عتبات و زائران را بر عهده می‌گیرد.[60]

نیروهای شورشی با حملات متعدد خود به حجاز توانستند حدود هفت سال بر حرمین تسلط داشته باشند.[61] در این مرحله از حکومت آنها ، اوضاع حجاز بحرانی بود.  پس از آن نیز چند سالی اوضاع حجاز به دلیل حملات نیروهای اعزامی از سوی محمد‌علی‌پاشا، حاکم مصر برای سرکوب آل سعود و نیروهای طرفدار آن  متشنج بود و برقراری مناسبات دولت قاجار در ایران با حجاز میسر نبود.

از موارد مرتبط با حجاز در این زمان مکاتبه حکومت ایران با محمد‌علی پاشا می‌توان اشاره نمود.چنین تصمیمی در پی آن گرفته شد که با استمرار حکومت خاندان سعود و اقدامات آنان ، عباس میرزا فرزند و ولی‌عهد فتح علی شاه در سال 1235 ه.ق، به دستور پدرش، نامه‌ای به محمد‌علی پاشا، حاکم مصر(1220-1264ه.ق) نوشت و در آن، بر لزوم برخورد سخت و حمله به حجاز، باز‌پس‌گیری مکه و مدینه و تصرف درعیه تاکید کرد. حامل نامه یاد‌شده، حیدر علی خان شیرازی بود که تا شکست کامل نیروهای وهابی‌ به دست محمد علی پاشا در مصر ماند. سپس به مکه رفت و از آنجا به ایران بازگشت.[62]

- ناصرالدین شاه (1264- 1313 ه.ق): در این دوره به دلیل مناسبات دوستی با دولت عثمانی، با حجاز نیز مناسبات خوب بود. در این عصر، مکاتبات بسیاری میان دو دولت ایران و عثمانی وجود دارد که بیشتر درباره رعایت حال حجاج و لزوم برخورد با قطاع‌الطریق است. سرقت اموال حجاج در این دوره، بیشتر در قلمرو عثمانی و حدود شامات و در جاهایی مانند حلب صورت می‌گرفت. از جمله اقداماتی که دولت عثمانی در این زمان انجام داد، این بود که در سال 1261ه.ق، حکومت عثمانی به امیر مکه، شریف محمد بن عون دستور داد با حجاج ایرانی رفتار مناسبی داشته باشند. در حکومت ناصرالدین شاه بسیاری از شاهزاده‌های قاجار و برخی صاحب منصبان به سفر حج رفتند که عبدالکریم میرزا آز آن جمله بود. در سال 1263ه.ق به دولت عثمانی اطلاع داده شد که مادر شاه ایران، مهد علیا و آصف‌الدوله قاجار قصد عزیمت به سفر را حج دارند.

بنا به گزارشی، هنگامی که دولت عثمانی برای ساخت راه‌آهن حجاز که دمشق را به مدینه متصل می‌کرد، از کشورهای اسلامی درخواست کمک کرد، مظفرالدین شاه قاجار، 50 هزار لیره عثمانی برای انجام این طرح اختصاص داد.[63]

حوادث روی داده با آغاز جنگ جهانی اول :

یک) وقوع جنگ جهانی اول: در این دوره ایران به دلیل جنگ جولانگاه متفقین و درگیر جنگی شد که از 1914-1918م. /1336-1333ه.ق) به طول کشید. این نبرد، خاورمیانه از جمله عراق را نیز که مسیر حج ایرانیان  بود، درگیر کرد و موجب تعطیلی حج ایرانیان به مدت چند سال شد.

دو) تسلط ال سعود بر حجاز: در این دوره ال سعود برای بار دوم بر حجاز مسلط شدند و تا استقرار دولت جدید، مرحله جدیدی از تعطیلی در حج ایرانیان روی داد.[64]

سه) مشکلات داخلی: دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران از یک سو و فقر رکود اقتصادی از سوی دیگر اجازه توجه به حجاز را به دولت نمی‌داد. ضمن آنکه اوضاع حجاز نیز در این زمان بحرانی بود.

غصب ، مصادره و فروختن اموال حجاج و زایران ایرانی در حرمین گاهی موجب تیرگی روابط دو دولت می‌شد که ضرب و جرح و کور کردن برخی ایرانیان از آن جمله است.

-        حج گزاری در دوران پهلوی(1343-1399 ه.ق/1304-1357ش.):

1.       حج گزاری در دوران رضا شاه  : آل سعود برای بار دوم با تسخیر مکه و مدینه در سال 1344ه.ق بر حجاز تسلط یافتند.[65]

-        اهم اقدامات دولت ایران:

الف) ممنوع کردن سفر حج: دولت پهلوی با توجه به ناآرامی اوضاع حجاز و انعکاس اخبار تخریب اماکن مذهبی و مقدس در مکه و مدینه، همانند سایر کشورهای دیگر[66]، سفر حج شهروندان خود را به سرزمین وحی ممنوع کرد. این ممنوعیت به مدت چهار سال به طول کشید.

ب) محکومیت آل سعود : دولت ایران در سال 1304ه.ش ، انهدام بقاع متبرکه بقیع را که از سوی آل سعود انجام شد، به طور رسمی محکوم کرد.[67] چهارده شهریور همان سال از سوی دولت، تعطیل عمومی اعلام شد و مردم تهران در محکومیت ویران سازی قبور بقیع راه‌پیمایی کردند.[68]

ج) تشکیل کمیسیون حرمین شریفین: مجلس شورای ملی در سال 1305ه.ش تصویب کرد کمیسیونی از نمایندگان مجلس با نام کمیسیون حرمین شریفین تشکیل شود تا با همکاری دولت اوضاع حرمین را بررسی کند.[69]

شروع مناسبات: دولت آل سعود در سال 1307ه.ش با ارسال نامه‌ای به کشورهای اسلامی از جمله دولت ایران، ضمن تاکید بر امنیت کامل حجاز و بر عهده گرفتن مسئولیت حفظ امنیت حجاج ، از دولتمردان کشورهای اسلامی خواست تا نمایندگانی را برای بررسی اوضاع امنیتی حجاز مامور کنند.

نخستین معاهده دو کشور که سرآغاز روابط محسوب می‌شود، در دوم شهریور 1308ه.ش/1348ه.ق به امضاء رسید و حبیب‌الله هویدا به عنوان سفیر ایران به حجاز اعزام شد. تعهد عربستان برای تامین امنیت و فراهم ساختن وسایل آسایش حجاج ایرانی از مفاد این عهد‌نامه بود.[70]

در اين سال‌ها، از گلاب ایران برای شست ‌وشوی کعبه استفاده می‌شد.

2.     روابط ایران و عربستان سعودی در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی:

به دلیل مشکلات داخلی و نیز ناامنی راه‌های منتهی به حج مانند راه عراق که ناامن و خطرناک شده بود، دولت ایران، صدور گذرنامه حج را در سال 1321ه.ش ممنوع کرد. کسانی نیز که به طور غیر قانونی رهسپار سفر حج می‌شدند، به مشکلات متعددی بر‌می‌خوردند.

روابط محدود ایران و سعودی در سال 1323 ه.ش و در پی اعدام یک حاجی ایرانی برای 4 سال قطع شد. این زائر که ابوطالب یزدی نام داشت، در گرما‌گرم طواف دچار مشکل مزاجی شده و استفراغ می نماید . ماموران سعودی او را به بی‌احترامی به خانه خدا متهم کردند و نزد قاضی بردند. قاضی نیز حکم اعدام او را به اتهام تجنیس کعبه صادر کرد و ابوطالب بلافاصله گردن زده شد. این حادثه به قطع روابط ایران و عربستان از سال 1323 تا 1327ه.ش منجر شد.[71] دولت وقت ایران اجرای این حکم را محکوم کرد و به شدت نسبت به آن واکنش نشان داد و خواستار عذرخواهی عربستان شد. دولت سعودی با این استدلال که اجرای حکم اعدام، قانونی و با پشتوانه گواهی شاهدان و اعترافات مقتول همراه بوده است ، بر موضع خود پافشاری کرد. مکاتبات و میانجی‌گری مصر نیز برای حل اختلاف مؤثر واقع نشد و بدین ترتیب، دولت ایران در سال 1323ه.ش، روابط خود با آل سعود را قطع و مانع حج‌گزاری ایرانیان شد.[72]

از سرگیری روابط ایران و عربستان در پی نامه ملک عبدالعزیز به محمد رضا شاه عملی شد که در آن ، خواستار از سرگیری روابط ایران و عربستان و فرستادن وزیر مختار به دربار یکدیگر شد.

پس از مکاتبه فوق حجاج ایرانی در قالب کاروان‌های حج به حجاز اعزام شدند.[73]

**************************************************************

                مناسبات جمهوری اسلامی ایران با عربستان سعودی :

                اين بخش با توجه به معاصر بودن و تیرگی روابط عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران به دلیل بروز فاجعه سقوط جرثقیل در مسجد الحرام و نیز فاجعه منی و مشکلات سیاسی پیش آمده و عدم تشرف حجاج ایرانی در سال 1395 و غیره تا حدود زیادی براي خوانندگان محترم مشهود بوده و گزارشی مستقل را می طلبد.



[1] . تاریخ طبری، ج7، ص 374؛ مروج‌الذهب، ج4، صص 303-305
[2] . مکه مکرمه،مدینه منوره، اسین، ترجمه: احمد آرام، ص 143.
[3] . راه حج، ص49
[4] . درباره اقدامات حرمینی برمکیان، ر.ک: دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج4، صص85-93.
[5] . البدایه و النهایه، ج 10، صص 177 و 179
[6] . الوزراء و الکتاب، ص 114
[7] . اخبار مکه، ارزقی، ج2، ص 296؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، صص 212 و 213.
[8] . اخبار مکه، ازرقی، ج2،ص 190؛ الاعلاق‌النفیسه، ص 56.
[9] . تاریخ طبری، ج9،ص258؛طبقات ناصری،ج1، ص 195.
[10] . تاریخ طبری،ج15،صص6626-6628.
[11] . الکامل، ج8، ص 506؛ اتحاف الوری، ج2، ص 398.
[12] . الکامل، ج8،ص506؛اتحاف الوری، ج2،ص398.
[13] . الملاحم الجغرافیه لدروب الحجیج، صص 18 و 19.
[14] . اتحاف الوری، ج2،ص 453.
[15] . المنتظم، ابن جوزی، ج9،صص70-72.
[16] . تاریخ دوله آل سلجوق، ص228؛ الکامل،ج10،ص213؛ سلجوق نامه، ص32.
[17] .راوندی،ص131؛وفیات،ابن‌خلکان،ج5،صص284و285.
[18] . العقد الثمین، ج3،صص261و 262؛اتحاف الوری، ابن فهد،ج2،صص475 و 476.
[19] . الکامل، ابن اثیر، ج8،ص214؛اعیان‌الشیعه،محسن‌الامین،ج3،ص299؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص 193.
[20] . ر.ک: ایلخانان، ترجمه و تالیف یعقوب آژند،صص61-69
[21] . شجره‌الاتراک،ص130. به نقل از: پایان‌نامه کارشناسی ارشد موسوی مقدم(حج از سقوط حکوکت ایلخانان تا پایان حکومت تیموریان،ص27).
[22] . الکامل،ج4،ص373؛ النجوم الزهره،ج7،ص25.
[23] . نزهه القلوب،ص27؛نیزر.ک: ایلخانان، صص 6-8.
[24] . غازان سنی حنفی بود، ولی در موارد مختلف از طریق زیارت آرامگاه‌های ائمه در عراق و ایجاد دارالسیاده در شهرهای بزرگ برای حمایت از بازماندگان اهل بیت پیامبر(ص)، ارادت و عنایت خود را به مذهب شیعه نشان داد.(ر.ک: سلسله های متقارن در ایران،ص43).
[25] . وصاف الحضره، ص390.
[26] . مجمع‌الانساب، ص 273؛ تحریر تاریخ وصاف،صص 339 و 341.
[27] . السلوک، ج2، جزء2، ص211.
[28] . اتحاف‌الوري،ج3،صص160،161 و 171.
[29] . السلوك،ج2،ص211.
[30] . الدور الكامنه،ج2،ص211.
[31] . السلوك،ج2،ص211.
[32] . تاريخ الوردي،ج2،ص274؛ الدور الكامنه،ج1،ص541.
[33] . مطلع‌السعدين،ص78؛الدور‌الكامنه،ج1،ص541.
[34] . تزوكات تيموري،صص178-180.
[35] . ظفرنامه شامي،صص171 و 269.
[36] . قزويني،صص320 و 321.
[37] . درر‌الفوائد، المنظمه،ص321.
[38] . روضه‌الصفاء،صص1169 و 1170 وصص721-725 و ج2ص632؛مجمع‌البحرين و مطلع‌السعدين،ج2،صص791-793 و صص 834-837.
[39] . اتحاف‌الوري،ج4، ص238.
[40] . شفاء الغرام،ج2،صص434 و 435؛ درر الفوائد المنظمه،ص321.
[41] . عالم‌آراي اميني، خنجي، ص22.
[42] . روابط سياسي ايران عهد تيموريان با مصر و شامات عهد مماليك،ص146.
[43] . درر‌الفوائد‌المنظمه، صص 332-344؛ درباره حكومت آق‌قويونلوها، ر.ك: تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، صص 655-660 .
[44] . اتحاف‌الوري،ج4،صص604 و 605؛ الدر‌الكمين، ج1، ص115؛ درر‌الفوائد‌المنظمه، ص338.
[45] . دررالفوائد‌المنظمه،ص337.
[46] . كعبه و جامع آن، صص 115 و 116.
[47] . اتحاف‌الوري، ج4، ص 558؛ درر‌الفوائد المنظمه،ص337؛ تحصيل المرام،ج2، صص765 و 766
[48] . بدايع‌الزهور، ج3،صص90 و 91.
[49] . تاريخ مكه، ص 459.
[50] . جهانگشای نادری، صص 389-394؛ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران دوره افشاریه، صص89، 93 و 148؛ ایران در زمان نادر شاه، ص 332.
[51] . عالم آرای نادری، ج3،صص885-887.
[52] . تاریخ جهانگشای نادری، ص 397.
[53] . تاریخ جهانگشای نادری، ص 496،530؛ عالمآرای نادری، ج3، ص 885-887.
[54] . تاریخ منتظم ناصری، ج3، صص 1560 و 1561 و 1682؛ درباره جنگ های ایران و عثمانی در دوران قاجار، ر.ک: ایران در دوره سلطنت قاجار، صص 105- 114.
[55] . مقالات تاریخی، دفتر 8، ص 180
[56] . تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص 221، تاریخ مکه،ص495.
[57] . بنیان‌گذار مذهب وهابی، محمد بن عبدالوهاب از اهالی نجد بود که از اغاز جوانی به مطالعات دینی و علمی روی آورد و ضمن سفر به شهر‌های عراق مانند بغداد و بصره و پس از آن دمشق تحت تاثیر افکار وآموزه‌های ابن تیمیه، فقیه و محدث و متکلم حنبلی قرار گرفت. محمد بن عبدالوهاب، مخالف آزاد‌اندیشی و خواهان بازگشت به سنت‌های صدر اسلام بود وبیش از همه با عقاید شیعه مخالف بود. وی کتاب‌های:«نهج‌السنه» و «زیارة القبور» را در رد عقاید شیعه نگاشت. او با تاثیر‌پذیری از این اندیشه‌ها به تبلیغ افکار خود پرداخت که با اقبال عمومی روبه‌رو نشد. از این رو، ره‌سپار شهر درعیه در نجد شد و در آنجا با محمد بن سعود، شیخ قبیله هم‌پیمان شد(1749م). ملاقات این دو، سرآغاز حرکتی شد که در عرض هفتاد سال این امیر‌نشین کوچک را گسترش داد و به یک پادشاهی تبدیل کرد. قدرت معنوی در دست محمد بن عبدالوهاب و رهبری سیاسی و نظامی بر عهده محمد بن سعود قرار داشت.
[58] . وهابی‌ها در راه گسترش قدرت خویش از هیچ اقدامی فروگذار نکردند و با عقاید متعصبانه خود حتی دو بار به شهرهای مقدس شیعی در عراق حمله بردند، یکی، در سال 1802 و دیگری، در سال 1856م که در کربلا جنایات و فجایع بسیاری به بار آوردند.
[59] . مجمع التواریخ، ص 151؛ ناسخ‌التواریخ،ج1، صص 118 و 119؛ فارسنامه ناصری، ج1، صص 682-684؛ حج و حرمین شریفین، ج3، ص546
[60] . تاریخ منتظم ناصری، ج3، ص1465؛ناسخ‌التواریخ، ج1، صص 118 و 119
[61] . تاریخ مکه، صص 583-595
[62] . ناسخ‌التواریخ، ج1، ص319؛ تاریخ ذوالقرنین،صص 523 و 524.
تاریخ مکه، ص 579، التاریخ الشامل، ج3، ص 13.
[64] . ر.ک: دانش‌نامه حج و حرمین شریفین، ج3، ص 548.
[65] . سلسله‌های اسلامی جدید،صص231 و 543 آل سعود در اوایل قرن بیستم نهایت استفاده را از ضعق امپراتوری عثمانی کرد و پس از شکست خاندان آل رشید که طرفدار عثمانی‌ها بود، ریاض را فتح کرد و بر تمام نجد تسلط یافت. با شروع جنگ جهانی اول، عبدالعزیز بن عبد‌الرحمن با انگلیسی‌ها هم‌پیمان شد و با تغییر مواضع خود نسبت به عثمانی‌ها، سرانجام موفق به فتح مکه در سال 1924م و متواری ساختن خاندان هاشمی از حجاز شدند. بدین ترتیب، توانستند قدرت خود را تقریباً بر بیشتر نواحی جزیره‌العرب گسترش دهند و به عنوان دولتی جدید به نام عربستان سعودی، وارد معادلات روابط بین‌الملل شوند.
[66] . اسناد روابط ایران و عربستان، ص 60
[67] . اسناد روابط ایران و عربستان، ص 67
[68] . مجله خواندنی‌ها، سال4،ش27،صص15-17،«تظاهرات مردم تهران» با من به خانه خدا بیایید،صص109-114
[69] . اطلاعات، سال اول،ش44؛تخریب و بازسازی بقیع، ص 63
[70] .اطلاعات، سال4،ش753،810،841؛ اسناد روابط ایران وعربستان،ص75.
[71] . ابوطالب یزدی، شهید مروه،صص13-14؛ اسناد روابط ایران وعربستان،ص 104؛دانش‌نامه حج و حرمین شریفین،ج1، صص 469-472.
[72] . روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج10،ص8017؛ روابط سیاسی ایران و عربستان، صص 84 و 85؛ اسناد روابط ایران وعربستان، صص 107-124.
[73] . اسناد روابط ایران و عربستان، ص 39،«مقدمه»،صص130-131.

خوانده شده 5351 مرتبه