آیه مباهله و شأن نزول آن چیست؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
آیه مباهله و شأن نزول آن چیست؟

پرسش:
آیه مباهله و شأن نزول آن چیست؟

 

پاسخ:
آیه مباهله شصت و یکمین آیه سوره آل عمران است: فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلی الْكَذِبِین‌(۱): هرگاه بعد از علم و دانشی كه (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) كسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به دنبال مكاتبه با سران جهان، نامه‌ای خطاب به اسْقُف «نَجْران» (شهری در ۹۱۰ كیلومتری جنوب شرقی مكه) نوشت و مسیحیان آن دیار را به اسلام دعوت نمود.

در این نامه، اعلام‌شده بود كه اگر اسلام را نمی‌پذیرید یا جزیه بپردازید تا تحت حمایت حكومت اسلامی قرار بگیرید، یا مهیای نبرد شوید. اسْقُف كه در کتاب‌های آسمانی، بشارت ظهور پیامبری را كه بعد از عیسی علیه‌السلام مبعوث می‌شود، خوانده بود، تصمیم گرفت نمایندگانی به مدینه گسیل دارد.

هیئت عالی‌رتبه مسیحی، برای مذاكره و تحقیق پیرامون مسائل اسلام وارد مدینه شد. وقتی به مدینه رسیدند، در كمال آزادی به انجام مراسم مذهبی خود در مسجد مدینه پرداختند. سپس بحث‌های مفصلی درباره حضرت عیسی علیه‌السلام شروع شد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) درباره عیسی(علیه السلام) فرمود: «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَی مَرْیمَ وَرُوحٌ مِنْه‌»(۲) «او آفریده و بنده خداست كه خداوند او را در رَحِم مریم پدید آورد.»

نمایندگان مسیحی می‌گفتند: «عیسی فرزند خداست. زیرا كه مریم بدون هم‌بستری با مردی، او را زاده است.» در پاسخ؛ آیه‌ای نازل شد و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پاسخ داد: «إِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»(۲) «چگونگی خلقت عیسی، همانند خلقت آدم است كه خداوند او را از خاك آفرید.» یعنی: اگر نداشتن پدر دلیل فرزندی خداست، آدم كه نه پدر داشت و نه مادر، به فرزندی خداوند شایسته‌تر بود.

مذاكرات و بحث‌ها ادامه یافت. مسیحیان در برابر منطقِ استوار پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) خاموش مانده بودند؛ اما تعصب بیجا مانع از پذیرش حقیقت و ایمان بود.

فرشته وحی فرود آمد و آیه مباهله را نازل نمود و به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) امر شد تا آنان را به مباهله دعوت كند.

یعنی هر دو گروه به صحرا روند و در زمان معین به درگاه خداوند نیایش كنند و هرکدام، بر آن‌کس كه دروغ‌گوست لعنت فرستند.

وقت مباهله فرارسید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) از میان مسلمانان و بستگان خود فقط چهار تن را انتخاب نمود كه در این حادثه تاریخی شركت نمایند: علی علیه‌السلام، فاطمه دختر گرامی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، حسن و حسین(علیه السلام). زیرا در میان تمام مسلمانان، انسان‌هایی پاك‌تر و باایمان‌تر از این چهار تن وجود نداشت.

بنابراین مراد از «ابناءنا» در آیه شریفه منحصر به امام حسن و امام حسین(علیه السلام) و «نساءنا» فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و «انفسنا» علی(علیه السلام) هست و روایات دالّ بر این مطلب به حدّ تواتر نقل‌شده است.(۴)

رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به همراهان سفارش كرد هنگامی‌که بدانجا رسیدیم شما دعاهای مرا آمین بگوئید.

آنگاه باشکوه معنوی بی‌مانندی درحالی‌که حسین(علیه السلام) را در آغوش گرفته بود و دست حسن(علیه السلام) را در دست داشت و فاطمه و علی (علیهماالسلام) پشت سر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) حركت می‌كردند، قدم به محل موعود می‌گذارد.

وقتی چشمان منتظر مسیحیان به قیافه‌های نورانی و ملكوتی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و همراهان وی، افتاد اسقف اعظم آنان گفت: «چهره هائی را مشاهده می‌كنم كه اگر رو به درگاه الهی كنند، این بیابان به جهنمی سوزان تبدیل می‌گردد و دامنه عذاب به سرزمین نَجْران كشیده می‌شود. بیم آنست كه تمام مسیحیان نابود شوند.» سرانجام آنان به پرداخت جزیه تن دادند و قرار شد سالیانه دو هزار حله و سی زره آهنین به مسلمانان تقدیم كنند.(۵)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. آل‌عمران (۳)، آیه ۶۱.

۲. نساء (۴)، آیه ۱۷۱.

۳. آل‌عمران (۳)، آیه ۵۹.

۴. برای مطالعه تفصیلی این روایات ر.ك: آیت‌الله مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران،‌دار الكتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، ج‌۲، ص۵۸۳.

۵. آیت‌الله مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران،‌دار الكتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، ج‌۲، ص۵۷۸.

خوانده شده 399 مرتبه