نام سوره: نوح
تعداد آیات: 28
محل نزول: مکه مکرمه
معانی نام سوره: نوح نام یکی از پیامبران اولولعزم است.
نامهای دیگر: -
ویژگیهای سوره: داستان حضرت نوح (ع) و سرگذشت این پیامبر بزرگ الهی.
موضوعات مطرح شده: شرح داستان حضرت نوح (ع) – تاکید حضرت نوح بر تقوا و اطاعت از پروردگار – اصول عقیدتی و اخلاقی و فقهی و اجتماعی حضرت نوح – شمارش نعمتهای سرشار خداوند برای بشر – شمارش آثار و نشانه های توحید و قدرت خداوند – دعاهای آموزنده و جالب حضرت نوح (ع).
فضیلت قرائت و خواص سوره نوح
هفتاد و یکمین سوره قرآن است که 28 آیه دارد و در مکه نازل شده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت این سوره فرموده اند: هر کس سوره نوح را قرائت کند از مؤمنانی است که دعای حضرت نوح علیه السلام شامل حال او می شود.
(پاورقی 1. مجمع البیان، ج 10، ص 130.)
و دعا چنین است: - پروردگارا! بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنی که در سرایم درآید و بر مردان و زنان با ایمان ببخشای و بر هلاکت ستمگران بیفزای -
(پاورقی 2. نوح، آیه 28).
شأن نزول و محتوای سوره نوح
این سوره چنانکه از نامش پیدا است سرگذشت نوح پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم را بیان می کند، در سوره های متعددی از قرآن مجید به سر گذشت این پیامبر بزرگ اشاره شده، از جمله سوره های (شعرا)، (مؤمنون)، (اعراف)، (انبیا) و از همه مشروحتر در سوره (هود) آمده که در حدود ۲۵ آیه درباره این پیامبر اولوالعزم سخن می گوید (از آیه ۲۵ تا ۴۹). ولی آنچه در سوره نوح آمده قسمت خاصی از زندگی او است که در جائی دیگر به این سبک نیامده است، و این قسمت مربوط به دعوت مستمر و پی گیر او به سوی توحید، و کیفیت، و عناصر این دعوت. و ریزه کاری هائی است که در این مساله مهم به کار رفته است، آن هم در برابر قوم لجوج و خود خواه و متکبری که مطلقا حاضر نبودند در برابر حق سر فرود آورند. با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده، و پیامبر و مسلمانان اندک آن زمان در شرائطی مشابه شرائط زمان نوح و یارانش قرار داشتند، مسائل زیادی را به آنها می آموزد، و یکی از اهداف ذکر این ماجرا همین بوده است از جمله اینکه: ۱. به آنها یاد می دهد که چگونه از طریق استدلال منطقی توام با محبت و دلسوزی کامل دشمنان را تبلیغ کنند، و از هر وسیله مفید و مؤ ثری در این راه بهره گیرند. ۲. به آنها می آموزد که هرگز در طریق دعوت به سوی خدا خسته نشوند هر چند سالها طول بکشد، و دشمن کارشکنی کند. تفسیر نمونه جلد ۲۵ صفحه ۵۴ ۳. به آنها می آموزد که در یک دست وسائل تشویق، و در دست دیگر عوامل انذار را داشته باشند، و از هر دو در طریق دعوت بهره گیرند. ۴. آیات آخر این سوره هشداری است برای مشرکان لجوج که اگر در برابر حق تسلیم نشوند و به فرمان خدا گردن ننهند عاقبت دردناکی در پیش دارند. ۵. علاوه بر اینها این سوره سبب تسلی خاطر برای پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم و مؤمنان نخستین و افراد مشابه آنها است که در برنامه های خود به لطف خدا دلگرم و در برابر مشکلات و سختیها صابر و شکیبا باشند. به تعبیر دیگر این سوره ترسیمی است از بیان مبارزه دائمی طرفداران حق و باطل و برنامه هائی که طرفداران حق در مسیر خود باید به کاربندند.
داستان سوره نوح
دعوت نوح علیه السلام به اصول سه گانه دین: (ان اعبدو الله و اتقوه واطیعون)
قال یا قوم انی لکم نذیر مبین ان اعبدوا اللّه و اتقوه و اطیعون
این آیه شریفه رسالت نوح علیه السلام را به طور اجمال و تفصیل بیان می کند، جمله (انی لکم نذیر مبین)، به طور اجمال و جمله (ان اعبدوا الله...) به طور تفصیل.
و اگر کلمه (قوم) را به ضمیر راجع به خودش اضافه کرد و گفت (یا قومی) که جمله (یاقوم) مخفف آن است، برای این بود که اظهار دلسوزی و مهربانی کند، و خواست بفرماید شما همگی مردم منید، و مجتمع قومی ما، من و شما را یکجا جمع کرده، بدی و ناراحتی شما مرا هم ناراحت می کند، و من برای شما جز خیر و سعادت چیزی نمی خواهم، به همین جهت شما را از عذابی که پشت سر دارید هشدار می دهم.
در جمله (ان اعبدوا الله) ایشان را به توحید در عبادت می خواند، چون مردم نوح بت پرست بودند، و مذهب و ثنیت (بت پرستی) داشتند، که اجازه نمی دهد مردم خدای تعالی را بپرستند، نه به تنهایی، و نه با غیر، بلکه تنها مجازند با پرستش بتها ارباب بتها را بپرستند، تا آن ارباب که مستقیما خدا را می پرستند، نزد خدا شفاعت ایشان کنند در حقیقت عبادت پرستندگان خود را روی عبادت خود نهاده تحویل خدا دهند و اگر این مذهب اجازه پرستش خدای تعالی را می داد حتما خدا را به تنهایی می پرستیدند، پس دعوت چنین مردمی به عبادت خدا در حقیقت دعوت به توحید در عبادت است.
و جمله (واتقوه) دعوتشان را به اجتناب از گناهان کبیره و صغیره است، یعنی شرک و پایین تر از شرک، و انجام اعمال صالحه ای که انجام ندادنش گناه است.
و جمله (واطیعون) دعوتشان به اطاعت از خودش است، و اطاعتشان از او مستلزم این است که رسالتش را تصدیق نموده، معالم دین خود را و دستور یکتاپرستی را از او بگیرند، و این دستورات را سنت حیاتی خود قرار دهند. پس جمله (ان اعبدوا اللّه و اتقوه و اطیعون)، ایشان را به اصول سه گانه دین دعوت می کند. جمله اول یعنی و (اعبدوا الله) به توحید، و جمله و (اتقوه) به تصدیق معاد که اساس تقوی است دعوت می کند، چون اگر معاد و حساب و جزای آن نبود، تقوای دینی معنای درستی نمی داشت، و جمله (واطیعون) به تصدیق اصل نبوت که همان اطاعت بی چون و چرا است می خواند.
گله و شکایت نوح علیه السلام از قومش به خدای متعال
قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا فلم یزدهم دعائی الا فرارا
گوینده این سخن نوح علیه السلام است، و منظور از اینکه گفت: شب و روز ایشان را خواندم این است که به عبادت خدا و تقوی و طاعت رسولشان خواندم، و خواندن در شب و روز کنایه است از اینکه دائما و به طور خستگی ناپذیر خواندم.
(فلم یزدهم دعائی الا فرارا) - یعنی فرار از اجابت دعوتم، پس تعبیر به (فرار) استعاره از تمرد و نپذیرفتن است، در این جمله زیادتر شدن فرارشان را به دعوت خود نسبت داده و گفته دعوت من فرار ایشان را زیادتر کرد، و این برای آن است که در دعوت آن جناب شائبه سببیت هست، چون وقتی خیر در غیر مورد صالح واقع شود، خود آن مورد و محل به خاطر فسادی که دارد آن خیر را فاسد نموده، شرش می سازد، همچنان که خود قرآن درباره صفت خود می فرماید: (و ننزل من القران ما هوشفا و رحمة للمؤ منین و لا یزید الظالمین الا خسارا).
و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی اذانهم و استغشوا ثیابهم...
در این آیه مغفرت را هدف دعوت قرار داده، با اینکه هدف دعوت نخست ایمان آوردن ایشان، و سپس مغفرت خدا است، و این برای آن بود که خواسته به خیر خواهی خود برای آنان اشاره کند، و بفهماند که اگر دعوتشان می کند منظورش تنها و تنها تامین خیر دنیا و آخرت ایشان است.
(جعلوا اصابعهم فی اذانهم) - معنایش این نیست که حقیقتا انگشت در گوش خود کردند، بلکه این تعبیر کنایه است از اینکه از شنیدن دعوت او استنکاف ورزیدند، و معنای جمله (و استغشوا ثیابهم)، هم هر چند این است که جامه خود بسر کشیدند تا مرا نبینند، و سخنم را نشنوند، ولی این تعبیر هم کنایه است از تنفر آنان و گوش ندادنشان به سخن وی.
(و اصروا و استکبروا استکبارا) - یعنی در امتناع از گوش دادن اصرار ورزیدند، و از شنیدن سخنم و پذیرفتن دعوتم استکبار نمودند، استکباری عجیب.
ثم انی دعوتهم جهارا
کلمه (ثم - سپس) بعدیت و تاخیر را می رساند، و در اینجا بعدیت و تاخیر مرتبه ای را می رساند، البته مرتبه از نظر کلام، و معنایش این است که اول به آرامی و بعدا به بانگ بلند (جهارا) دعوتشان کردم.
ثم انی اعلنت لهم و اسررت لهم اسرارا
اعلان و اسرار دو واژه مقابل همند، اولی به معنای اظهار، و دومی به معنای اخفا است، و ظاهر سیاق این است که مرجع ضمیر (لهم) در هر دو جا یکی است. در نتیجه معنای آیه این است که: من آنان را، هم سری دعوت کردم و هم علنی، یکبار علنی بار دیگر سری، تا در دعوتم همه راههایی را که ممکن است موثر باشد رفته باشم.
فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا... انهارا
در این جمله دعوت قوم را به اینکه استغفار کنید تعلیل کرده به اینکه: (آخر پروردگارتان غفار است)، و (غفار) که صیغه مبالغه است، معنای کثیر المغفره را می دهد، و می فهماند علاوه بر اینکه کثیر المغفره است، مغفرت سنت مستمری او است.
شکوه دوباره نوح علیه السلام از اینکه قومش او را نافرمانی کرده از کسی که مال و فرزند جز زبانش نیفزود پیروی کردند
قال نوح رب انهم عصونی و اتبعوا من لم یزده ماله و ولده الا خسارا
در اینجا نوح علیه السلام به شکایتی که قبلا از قوم خود می کرد برگشته، قبلا به طور تفصیل گفته بود که: من چگونه قومم را دعوت کردم و به آنان چه مطالبی گفتم، گاهی به بانگ بلند، گاهی آهسته، (تا آخر آیات) و قبل از این تفصیل به طور اجمال هم شکایت کرده و گفته بود که: (رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا فلم یزدهم دعائی الا فرارا).
پس اینکه دوباره به طور اجمال شکوه کرد، خواسته است بفهماند: بزرگان قومش و توانگران عیاش، مردم را علیه او می شورانند، و بر مخالفت و آزار او تحریک می کنند. و معنای اینکه گفت: (من لم یزده ماله و ولده الا خسارا)، و در آن مال و ولد را مایه خسران شمرد - با اینکه قبلا آن دو را از نعمتها شمرده بود - این است که آن مال و ولدی که از نعمت توست، و واجب است شکرش بجا آورده شود، در این گونه افراد جز زیادتر شدن کفر ثمره ای نبخشید، و به همین جهت مستوجب خسران از رحمت تو شدند.
و مکروا مکرا کبارا
کلمه (کبار) اسم مبالغه از کبر است، یعنی مکر کردند مکری بسیار بزرگ.
و قالوا لا تذرن الهتکم و لا تذرن ودا و لا سواعا و لا یغوث و یعوق و نسرا
سفارش همان بزرگان قوم به مردم است، که خدایان خود را از دست ندهید، و به خاطر نوح دست از عبادت آنها بر ندارید.
و اسامی نامبرده در آیه، یعنی ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر، نام پنج بت از بتهای آنان است که از سایر بت ها مورد احترام بیشتری بوده، و به پرستش آنها اهتمام بیشتر می ورزیدند، و به همین جهت بعد از سفارش به تمسک به همه آلهه، نام خصوص این پنج بت را بردند و بعید نیست اینکه اول نام ود را بردند و بعدا سواع و یغوث را با (لا) ی تاکید نفی ذکر کردند، بدین جهت بوده که ود نزد آنان از سایر نامبرده ها مهم تر بوده - و خدا داناتر است.
و قد اضلوا کثیرا و لا تزد الظالمین الا ضلالا
ضمیر در (اضلوا) به همان روسا بر می گردد که قوم از آنان پیروی می کردند، و همین معنا این احتمال را تایید می کند که در جمله (و مکروا) و جمله (و قالوا لا تذرن الهتکم) نیز ضمیر به آنان بر می گردد. ولی بعضی از مفسرین گفته اند: ضمیر مذکور به (اصنام) که مایه گمراهی مردم بودند بر می گردد، لیکن این احتمال خالی از بعد نیست.
و جمله (و لا تزد الظالمین الا ضلالا) نفرین نوح علیه السلام به آنان است، از خدا می خواهد گمراهیشان را بیشتر کند، البته این گمراهی ابتدایی نیست، بلکه مجازاتی است، پس آن جناب در این نفرین خود از خدا می خواهد کفار را به جرم کفر و فسقشان مجازات کند، البته این غیر آن نفرینی است که در آیات بعد کرده و از خدا هلاکتشان را خواسته است.