emamian

emamian

 بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
 
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید. بنده هم اگر نگویم بیشتر از شما از این دیدار و این گونه دیدارها خرسند و خوشحال میشوم، حدّاقل به اندازه‌ی شماها خرسند میشوم. خدا را شکر میکنیم که الحمدلله این توفیق دست داد و توانستیم شما را زیارت کنیم.
خدا رحمت کند مرحوم آقای اژه‌ای(۲) را؛ ایشان را فراموش نمیکنیم. ایشان جزو بنیانگذارهای این اتّحادیه‌ی انجمنهای اسلامی بود در اروپا و دهها سال در این زمینه کار کرده بود، مجرّب بود؛ خدا ان‌شاءالله ایشان را رحمت کند. خدا آقای واعظی را موفّق کند که بتوانند ان‌شاءالله همین جور که شرح دادند، پیش بروند. و خدا همه‌ی شماها را حفظ کند برای ملّتتان، برای کشورتان، برای ما. ان‌شاءالله شماها سرمایه هستید، روشنی چشم هستید و محبّت به شماها برای امثال بنده یک امر طبیعی است.

انجمنهای اسلامی یکی از ثروتهای جمهوری اسلامی است، یعنی واقعاً ثروتی هستند. من از قدیم با مجموعه‌های دانشجویی و از اوّلِ انقلاب با انجمنهای اسلامی، یک ارتباطکی داشتم و مرتبط بودیم؛ ما میرفتیم، آنها می‌آمدند، من دانشگاه میرفتم و تماس داشتم؛ برداشت من این است که از اوّلی که انجمنها تشکیل شدند، برای دو منظور تشکیل شدند در کشور؛ حالا خارج کشور را بعد میگویم. [تشکیل] انجمنها هم از قبل از انقلاب شروع شد. در دانشکده‌ی فنّی دانشگاه تهران، مرحوم مهندس بازرگان و سحابی(۳) و این به‌اصطلاح اساتید متدیّن، اینها اوّل‌بار به فکر انجمن اسلامی افتادند که یک مشت دانشجو را جمع کنند.

فلسفه‌ی انجمن اسلامی از اوّل این دو کار بوده: یکی حفظ آن مجموعه از لحاظ فکر اسلامی؛ آن روز فکر مبارزی، بعد فکر انقلابی. یعنی خود این اعضائی که انجمن را تشکیل دادند، از لحاظ پایه‌های مذهبی، پایه‌های فکریِ اعتقادی و دینی، و همچنین پایه‌های انقلابی در دوره‌ی بعد از انقلاب، و پایه‌های مبارزاتی در دوران پیش از انقلاب، بتوانند استمرار، استقامت و ثبات داشته باشند. این یک هدف بوده که [بتوانند] این بچّه‌ها را، این افرادی را که جزو مجموعه میشوند، نگه دارند.

دوّم، اثرگذاری روی محیط پیرامونی؛ این هدف دوّم بود. یعنی شما به عنوان یک مجموعه که دارای اعضائی هم هستید، میتوانید روی محیط اطراف خودتان اثر بگذارید. من پیش از انقلاب، همیشه مثال میزدم، میگفتم شما اگر چنانچه یک گُله آتش وسط یک مجموعه‌ی زغال ــ مجموعه‌ی زغالی که روی هم ریخته‌اند ــ بگذارید، بعد از دو سه ساعت که نگاه کنید، میبینید یک مجموعه‌ی بزرگی را این [زغال] تبدیل کرده به آتش؛ طبیعت آتش این است دیگر. اعضای انجمن اسلامی این جوری تربیت میشوند که میتوانند در محیط اثر بگذارند. البتّه عوامل موجود در محیط همه جا یکسان نیست؛ گاهی موانعی وجود دارد، گاهی موانعی نیست و طبعاً اوضاع بهتر پیش میرود؛ وقتی موانع وجود دارد اوضاع کمتر پیش میرود؛ انواع موانع مختلف هم هست، لکن باید انجمنهای اسلامی یکی از دو وظیفه‌ی خودشان را این بدانند که روی محیط پیرامونیِ خودشان اثر بگذارند.

در مورد انجمنهای خارج از کشور، غیر از این دو، یک هدف سوّمی هم وجود دارد و آن، معرّفی تفکّر بنیادی و مرکزی جمهوری اسلامی در خارج است. فروع را کار ندارم؛ اصول. جمهوری اسلامی یک اصولی دارد؛ اصل «جمهوری» یک اصل است، اصل «اسلامی» یک اصل است، چگونگی و نوع ارتباط و پیوند «جمهوری» و «اسلامی» هم ــ که بعضی خیال میکنند اینها تضاد دارند با همدیگر، در حالی که تضاد ندارند ــ خودش یک اصل است، یک موضوعِ نو است در دنیا. اینکه ما همیشه میگوییم حرف نو داریم در دنیا، عمده‌ی حرفِ نوِ ما همین مسئله‌ی شکل حکومت جمهوری اسلامی است. این چیز مهمی است؛ یعنی در عین اینکه مردم در تشکیل یک حکومت تأثیر میگذارند، در عین حال اصول دینی و ایمانی هم اینجا اثر میگذارد؛ این نوع ارتباط اینها و پیوند اینها با همدیگر یک چیز مهمّی است. البتّه شماها به عنوان دانشجو، به عنوان جوان متفکّر و دارای علم میتوانید بنشینید اینها را باز کنید، تشریح کنید، تفکیک کنید، برایش فروع تعیین کنید؛ ده برابر آنچه من میگویم، شما میتوانید در این زمینه‌ها فکر ارائه بدهید به مخاطب خودتان. این، انجمن اسلامی است؛ لذا به همین دلیل، همان طور که گفتم، انجمن اسلامی یک ثروت بزرگی است. اصرار من این است که شما این ثروت را هر جور میتوانید، با همه‌ی وجود، با همه‌ی ایمان، با همه‌ی انگیزه حفظ کنید؛ این یک نکته است.

نکته‌ی دوّم ــ که من بارها این را به مجموعه‌های مختلف میگویم ــ این است که شما امروز انجمن اسلامی هستید، سی سال پیش هم ما انجمن اسلامی داشتیم، [امّا] انجمن اسلامی سی سال پیش باب امروز نیست؛ شما باید انجمن اسلامی‌تان را امروزی کنید. بعضی‌ها خیال میکنند وقتی میخواهیم امروزی کنیم، یعنی محورهای اصلی و زیربناها و فکرهای اصلی را عوض کنیم؛ نه، این جوری نیست. خب مثلاً فرض بفرمایید [در باب] عدالت اجتماعی، عدالت از هزاران سال پیش تا حالا یک اصل است، هیچ وقت کهنه نمیشود؛ نوع اجرای عدالت است که تغییر پیدا میکند، وَالّا عدالت کهنه نمیشود؛ آزادی همین جور، پیشرفت همین جور؛ اینها چیزهایی نیست که کهنه بشود. مبانی اسلامی مبانی ماندگار و باثباتی است، منتها نوع برخورد با اینها، نوع اِعمال اینها، نوع پیاده کردن اینها در جامعه، نوع تفهیم اینها به مخاطب، طبعاً باید امروزی بشود؛ این را من اصرار دارم. آن وقت امروزی شدن هم همین طور که یک جنبه‌ی مثبت دارد، جنبه‌ی اثباتی دارد، یک جنبه‌ی نفی هم دارد که معنای جنبه‌ی نفی آن هم همین است که اصول نبایستی تغییر پیدا کند، مبانی و پایه‌ها نبایستی تغییر پیدا کند؛ این هم نکته‌ی بعدی است که به شما عرض میکنم.

نکته‌ی آخر هم [اینکه] این گردهمایی علمی که خبرش را دادید،(۴) خیلی خبر خوبی است، خیلی مهم است. خب شما میدانید که مسئله‌ی علم و پیشرفت علمی، در کشور یک مسئله‌ی رایج و اصلی شده دیگر؛ یعنی در محیطهای خواصّی به عنوان یک گفتمان مطرح است، مسئله‌ی پیشرفت علمی و عبور از خطوط مقدّم علم در دنیا یک چیزی است که امروز مطرح است. این نباید کهنه بشود؛ این نبایستی فراموش بشود؛ نباید تصوّر بشود که وقتی ما به جنبه‌های دینی یا جنبه‌های انقلابی توجّه میکنیم، از پیشرفت علم غافل میشویم؛ مطلقاً این جوری نباید تصوّر بشود. بنابراین، کار علمی کار خوبی است، این گردهمایی علمی البتّه بسیار کار مفیدی است، لکن زمینه‌ی این گردهمایی پیشرفتهای علمیِ خودِ شما است؛ شماها باید واقعاً پیشرفت کنید. خب خوشبختانه این امکان برای شما فراهم شده، توفیق دارید،‌ فرصت دارید که در دانشگاه‌های دنیا که تنوّعهای علمی دارند، کارهای علمی پیشرفته دارند و خیلی‌هایشان از ما در بسیاری از موارد علمی پیشرفته‌ترند، در این دانشگاه‌ها حضور داشته باشید؛ از این فرصت حدّاکثرِ استفاده را بکنید، این را مغتنم بشمرید و ان‌شاءالله کارتان را پیش ببرید.
 
 
در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین احمد واعظی (نماینده‌ی مقام معظّم رهبری در اتّحادیه‌ی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا) گزارشی ارائه کرد.
حجّت‌الاسلام والمسلمین دکتر جواد اژه‌ای (نماینده‌ی سابق مقام معظّم رهبری در اتّحادیه‌ی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا)
آقای ید‌الله سحابی
دوّمین همایش علمی بین‌المللی دانشجویان و اساتید ایرانی خارج از کشور، دوازدهم و سیزدهم دی‌ماه در تهران در حال برگزاری است.
در آستانه‌ی سوّمین سالگرد شهادت شهید سلیمانی(۱)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی ممنون از بیاناتی که کردند؛ هم جناب آقای سلامی، هم خانمها. تمجید از شهید عزیز، و تعبیرات برجسته و خوبی درباره‌ی ایشان که به دل انسان می‌نشیند این تعبیرات، هم شرح فعّالیّتها و کارهایی که در بزرگداشت این شهید عزیزمان دارید انجام میدهید، همه چیزهایی است که انسان را خرسند میکند، خوشحال میکند. بحمدالله خانواده‌ی شهید هم بعد از شهادت شهید سلیمانی نشاط و آمادگی و حضور روشن‌تری در جامعه دارند. این هم از برکات خون شهید عزیزمان است، و این هم مایه‌ی خوشحالی ما است.

خب حرفها زیاد گفته شده. این روزها انسان در روزنامه، در تلویزیون، در زبان این و آن، در خطبه‌های نماز جمعه‌ها هر جا چشمش و گوشش کار میکند، بحمدالله یاد شهید سلیمانی است. این، آدم را خوشحال میکند. هر کس به زبانی درباره‌ی ایشان حرف میزند و تمجید میکنند؛ الحمدلله، خدا را شکر. انسان خوشحال میشود وقتی این را مشاهده میکند. سال گذشته که دوّمین سالگرد شهید سلیمانی بود، من نگاه میکردم به سطح جامعه و خبرهایی که می‌آمد، میدیدم بدون اینکه تبلیغی بشود، بدون اینکه دستوری از جایی صادر بشود، مردم همین طور خودجوش دارند یاد این شهید را زنده نگه میدارند. امسال هم همین جور است. خب الحمدلله در این زمینه‌ها ما هیچ مشکلی، کمبودی نداریم.

درباره‌ی شهید سلیمانی یک وقت انسان راجع به مسائل شخصی او، خصوصیّات فردی این مرد برجسته حرف میزند که یک باب مفصّلی است خوب است. ایشان شجاع بود، مؤمن بود، مسئولیّت‌پذیر بود، خطرپذیر بود، باهوش بود، عاقل بود، هر وقت احساس میکرد یک کاری باید بشود یا میتواند انجام بگیرد، قدم جلو میگذاشت. توقّف و تأمّل و تردید و مانند اینها در کارش نبود. اینها خصوصیّات شخصی است. و از این قبیل خصوصیّات برجسته ایشان زیاد داشت. از همه مهم‌تر [اینکه] بااخلاص بود، به فکر نام و اعتبار و [اینکه] مردم بدانند و مانند اینها نبود. اخلاص خیلی مهم است که من گمان میکنم همین اخلاص است که موجب شده خدای متعال این جور پاسخ بدهد. اینها پاسخهای دنیایی است. این احترام و تجلیل و تمجید و مانند اینها، پاداشهای دنیایی شهید سلیمانی است. حالا پاداش اخروی که اصلاً ذهن ما و عقل ما به آنجاها قد نمیدهد آن خیلی بالاتر از این حرفهایی است که ماها اصلاً میتوانیم فکر کنیم امّا همانی که در دنیا می‌بینیم، اینها پاداش اخلاص است؛ این هم یکی از خصوصیّات شخصی ایشان بود. باصفا بود، آدم صادقی بود، روراست بود. با اینکه در مسائل پیچیده‌ی سیاسی وارد میشد و پیش میرفت و کار میکرد و کارهای خوبی هم انجام میداد، امّا در عین حال آدم صاف و روراست و بی‌خدعه و بی‌تقلّبی بود؛ این خیلی مهم است؛ و در هر بخشی که کار میکرد این جوری بود. اینها حالا خصوصیّات شخصی است؛ اینها چیزهایی است که آنچه ماها در این مورد میتوانیم بهره‌مند بشویم، این است که نگاه کنیم و این خصوصیّات را در خودمان به وجود بیاوریم. اگر نیست، اگر نداریم، این خصوصیّات را در خودمان ایجاد کنیم. واقعاً مسئولیّت‌پذیر باشیم، واقعاً بااخلاص باشیم، واقعاً برای خدا کار کنیم، باصفا و روراست باشیم. اینها دیگر خصوصیّات این جوری است.

یک بخش، خصوصیّات کاری شهید سلیمانی است. یعنی منطقه‌ی کاری و حوزه‌ی کاری او است. خب حالاها من نگاه میکنم، میبینم بیشتر تکیه میشود روی تلاش شهید سلیمانی در مقابله‌ی با داعش، چه در عراق، چه در سوریه. بله، البتّه این خیلی کار مهمّی بود. واقعاً داعش آفتی بود و هست و شهید سلیمانی در این میدان خوب وارد شد، خوب حرکت کرد، امتحان خوبی داد و همه‌ی آن خصوصیّات فردی را که به بعضی از آنها اشاره کردم، در این قضیّه به کار انداخت و این غائله‌ی بزرگ را که داشت همین طور روزبه‌روز رشد پیدا میکرد، متوقّف کرد و خیلی از ریشه‌های آن را زد؛ این بخش مهمّی است منتها کار مهمّ شهید سلیمانی این نبود؛ [بلکه] این یکی از کارهای شهید سلیمانی بود. کار مهم‌تر که ایشان از اوّل مسئولیّتش دنبال این کار بود، تقویت جبهه‌ی مقاومت در منطقه بود؛ همان چیزی که استکبار روی آن حسّاس است، آمریکا روی آن حسّاس است، در قضایای گوناگون مرتّب با ما محاجّه میکنند، مجادله میکنند در مورد این که «شما چرا در منطقه حضور دارید؟ چرا از فلان دولت یا فلان مجموعه یا فلان شخص حمایت میکنید؟» یعنی مسئله‌ی مقاومت.

امروز یک پدیده‌ای در منطقه‌ی ما وجود دارد که اسمش را گذاشته‌ایم مقاومت؛ و این مقاومت هم فقط در مقابل رژیم صهیونیستی نیست، [بلکه] در مقابل نفوذ استکبار است البتّه رأس استکبار و شیطان بزرگ آمریکا است منتها منحصر به آمریکا نیست؛ بقیّه‌ی دستگاه‌های استکباری هم مستکبرند این مقاومت، مقاومت در مقابل اینها است. شهید سلیمانی از نگاه من و تجربه‌ی من و چیزی که حس کردم، یک روح تازه‌ای در این مجموعه‌ی مقاومت دمید و راه تازه‌ای در مقابل آن باز کرد و آن را، هم از لحاظ معنوی مجهّز کرد، هم از لحاظ مادّی مجهّز کرد. شهادت و گواهی سیّد بزرگوار و عزیز ما آقای آسیّد حسن نصرالله که واقعاً ایشان یک انسان بی‌بدیلی است در مورد آقای سلیمانی یک باب بزرگی است در این زمینه. ایشان شهادت میدهد، گواهی میکند که شهید سلیمانی احیا کرد مقاومت را. ما هم خودمان از نزدیک میدیدیم که فعّالیّت ایشان در این مورد یک فعّالیّت بسیار برجسته و مهمّی بود. کار اساسی شهید سلیمانی در واقع این بود، یعنی حفظ مقاومت و رشد دادن مقاومت، مجهّز کردن مقاومت، احیای مادّی و معنوی مقاومت. به اینها روحیه میداد، معنویّات میداد، خط میداد، راه نشان میداد، گاهی دستشان را میگرفت، میبرد به آن سمتی که باید بروند از لحاظ معنوی و از لحاظ روحی. از لحاظ مادّی هم دست اینها را قوی کرد.

خب، فراموش نکرده‌ایم دیگر؛ من خودم در سخنرانیِ آن سالها خطاب میکردم که فلسطینی‌ها با سنگ دارند مبارزه میکنند واقعاً هم فلسطینی‌ها آن روز با سنگ مبارزه میکردند، چیز دیگر نداشتند خب آن را مقایسه کنید با وضعی که فلسطین امروز دارد؛ چه آنچه در غزّه میگذرد، چه آنچه در کرانه‌ی غربی میگذرد؛ اصلاً قابل مقایسه است؟ یعنی مقاومت را ایشان زنده کرد، احیا کرد، متّکی به امکانات داخل و متّکی به تجربه‌های خودش در سالهای دفاع مقدّس، متّکی به مشورتهای خوبی که به ایشان داده میشد. خب کار بزرگی ایشان در این زمینه انجام داد. این باید دنبالگیری بشود. آقای قاآنی الحمدلله خوب پیش رفتند، خوب حرکت کردند و در موارد بسیاری بکلّی آن خلأ را پر کردند الحمدلله و خب دارد کار پیش میرود، و باید برود، یعنی جهت این است؛ جهت مسئله‌ی مقاومت در منطقه، مسئله‌ی مهمّی است. مجموعه‌ی مقاومت خودشان را پر و بال اسلام، پر و بال نظام اسلامی میدانند. این هم یک مسئله است که به آن توجه بشود.

یک نکته‌ی دیگری که من میخواهم در مورد شهید سلیمانی بگویم، [این است که] خب ایشان خیلی امتیازات دارد. همه‌ی آنهایی که درباره‌ی ایشان صحبت میکنند، مراقب باشند که خصوصیّات آقای شهید سلیمانی را خصوصیّات ماورائی نکنند. خصوصیّات یک انسان زنده‌ای است که جلوی ما دارد حرکت میکند: یَأکُلُ الطَّعامَ وَ یَمشی فِی الاسواق؛(۲) یعنی این جور نباشد که تصوّر بشود که این یک جایگاه دست‌نیافتنی است؛ نه، شهید سلیمانی زنده بود، کسی هم نمیدانست. الان هم زنده‌هایی هست که کسی نمیداند که اینها چه هستند. اگر یک وقتی توفیقی نصیبشان شد شهید شدند، شاید بخشی از آنچه هستند آشکار بشود، دانسته بشود، فهمیده بشود. به این نکته توجّه کنید.

یک نکته‌ی دیگر هم که حالا این را نکته‌ی آخر قرار بدهیم، این است که شهید سلیمانی باید زنده بماند. شهدا همه باید زنده بمانند. نباید بگذاریم غبار فراموشی، گَرد فراموشی روی اینها بنشیند. و خب شهید سلیمانی جزو برجسته‌ترین‌ها است. باید اینها زنده بمانند. یک بخشی از زنده ماندنشان کار من و شما است. حالا یک بخشی‌اش کار خدا است که به ما ربطی هم ندارد و خدا خودش زنده نگه میدارد، امّا یک بخشی هم کار ما است. عیناً مثل قضیّه‌ی امام حسین (علیه السّلام)؛ امام حسین را خدا زنده نگه داشته، امّا اگر من و شما جلسه درست نکنیم، سینه نزنیم، حرف نزنیم، منبر نرویم، روضه نخوانیم، این تحقّق پیدا نمیکند. یعنی اراده‌ی الهی اسباب لازم دارد، اسباب را هم البتّه خدا راه می‌اندازد، امّا از طریق اسباب این کارها انجام میگیرد، و اسبابش من و شماییم، وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب؛(۳) اسباب سببیّت پیدا میکنند به لطف پروردگار، امّا اسباب باید وجود داشته باشد و اینها سببند.

خب ما که اسباب هستیم، چه جوری باید عمل بکنیم؟ الان که من آمدم، تلویزیون نشان میداد مزار شهدای کرمان را و حول و حوش مزار شهید سلیمانی را، خب جمعیّت زیادی بودند. این جمعیّت بالاخره هستند، امّا تا کِی هستند؟ تا چند سال دیگر؟ این را نمیتوانیم پیش‌بینی کنیم امّا میتوانیم کاری بکنیم که این تضمین بشود؛ میتوانیم کاری بکنیم که این تضمین بشود. چه جوری؟ زنده نگه داشتن خصوصیّات شخصی و جمعی شهید سلیمانی از طرق مختلف، و عمدتاً طرق هنری. این [جور] است. حالا شما گفتید، این خانم [هم] گفتند که کتابهایی برای سطوح مختلف [پیش‌بینی شده]، خب خوب است، امّا کتاب یک جزء کار است؛ مستندسازی، فیلم‌سازی، سریال‌سازی، خاطره‌گویی، اینها خیلی مهم است، اینها خیلی تأثیر میگذارد؛ هم در مورد خود شهید سلیمانی، هم بخصوص در مورد ابومهدی المهندس (رضوان الله تعالی علیه) که واقعاً ایشان هم یک انسان برجسته‌ای بود، خیلی برجسته بود. او هم بااخلاص بود، اخلاص او هم این جور خدای متعال را نسبت به او دارای لطف و رحمت قرار داد و همچنین بقیّه‌ی همراهان ایشان و بقیّه‌ی کسانی که با ایشان شهید شدند. یا اینکه در همراهی ایشان در مبارزات و مانند اینها حضور داشتند؛ اینها بایستی تکثیر بشود. [برنامه‌ای برای حفظ یاد] اینها از طرق مختلف بخصوص طرق هنری بایستی گذاشته بشود.

خداوند ان‌شاءالله درجاتش را عالی کند. خداوند ما را به اینها ملحق کند ان‌شاءالله؛ ما را قدردان اینها قرار بدهد و توجّه او و دعای او و شفاعت او را ان‌شاءالله نصیب ما کند، همچنانی که در دنیا با هم خیلی خوب بودیم، خیلی رفیق بودیم، خدای متعال کاری کند که در قیامت هم همین جور باشد، خیلی خوب باشیم، خیلی خوب باشد با ما، خیلی رفیق باشد با ما؛ ان‌شاءالله.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار، سرلشکر حسین سلامی (فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و خانم‌ها زینب و نرجس سلیمانی مطالبی بیان کردند.
سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۷؛ «... غذا میخورد و در بازارها راه میرود ...»
صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای هفتم
بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش‌ آمدید. بعد از مدّتها آقایان را و بعضی از خانمها را زیارت کردیم. بزرگداشت جناب آقای مصباح یکی از واجبات کارهای حوزه و روحانیّت و ماها و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگه داشتن جهت‌گیری ایشان و راه ایشان است.

مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند که من در مجموعه‌ی فضلای برجسته‌ی قم که از قدیم می‌شناختیم، و حالا هم  بحمدالله برکات بعضی‌شان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه‌ی تمام‌نشدنی و بی‌نظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.

بالاخره رفتن برای همه هست: اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّیِّتُون؛(۱) اگر چه خسارت است امّا بالاخره چاره‌ای نیست، ناگزیریم؛ علاج این است که آن راه ادامه پیدا کند؛ آن ابتکار و آن کارهایی که ایشان کرده‌اند: همین «طرح ولایت» یکی از ابتکارات ایشان است؛ همین تشکیلات عظیم مرکز تحقیقات امام خمینی(۲) یکی از همان ابتکارات است؛ کتابهایی که ایشان نوشته‌اند، چه کتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیّات و معنویّات و [برای] استفاده‌ی عموم و مانند اینها است، یکی از‌ آن کارها است؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل بشود. الحمدلله آثار ایشان از همه جهت خوب است؛ آثار صوتی ایشان خیلی آثار خوبی است. سخنرانی‌های ایشان را یک مدّتی که در آن حسینیّه سخنرانی داشتند، در عصرهای ماه رمضان تلویزیون پخش میکرد؛ من می‌نشستم پای تلویزیون گوش میکردم؛ نمیدانم کِی بود. حالا من عصری می‌نشستم گوش میکردم؛ عصر ماه رمضان بود. به ایشان گفتم؛ گفتم اینها خیلی برجسته است، واقعاً خیلی خوب است؛ آدم می‌نشیند گوش میکند، واقعاً استفاده میکند. خب اینها نبایستی متوقّف بشود؛ نباید مسکوت بماند، فراموش بشود. ایشان آثار صوتی دارند، آثار مکتوب دارند، آثار مؤسّسه و بنیانهای مؤسّساتی، مثلِ آنهایی که اسم آوردیم ــ یا شاید هم غیر آنها که من خبر ندارم ــ دارند، الحمدلله فرزندان خوبی دارند، آقازاده‌های خوبی دارند؛ وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء؛(۳) الحمدلله؛ برکات نسلی‌شان هم برکات خوبی است.

در مورد حفظ آثار، نکته‌ای که وجود دارد، این است که نگذاریم این آثار کهنگی پیدا کند. یعنی آن روزی که ایشان این مؤسّسه‌ی امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازه‌ای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اوّل راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ این، جای سؤال است؛ این به عهده‌ی شماها است. آقای رجبی(۴) و شما آقایان ببینید چه کار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود. آن اوّلی که ایشان این کار را شروع کردند، خب یک کار خیلی نوِ جدیدی بود، توجّه‌هایی را به خودش جلب کرد؛ حالا هم باید همان جور باشد.

یا مثلاً کتابهای ایشان. خب حالا بعضی از کتابها، کتابهای علمی است، کتاب درسی است، مثلاً فرض کنید فلسفه؛ خب حفظش به این است که در حوزه در جاهایی که مقتضی است تدریس بشود؛ امّا برخی از آثار مکتوب ایشان آثاری است که باید در ذهنها جایگزین بشود؛ بحث علم و فن و مانند اینها نیست؛ فکر است؛ باید در ذهن مخاطب بنشیند. چه جوری میشود نشاند؟ امروز با صِرف اینکه حالا تعداد نسخه‌هایی که از یک کتاب چاپ میشود، بالا باشد یا پایین باشد، مسئله تمام نمیشود؛ یعنی این جور کتابهای فکری [این جوری حفظ نمیشود]. چرا، بعضی از کتابها هست که وقتی تعداد و تیراژ بالا برود، این یک موفّقیّت است؛ فرض کنید کتابهایی که در شرح حال شهدا مینویسند؛ خب هر چه افراد بیشتر بخوانند، بیشتر بهره‌مند میشوند. کتابهای فکری این جوری نیست؛ کتابهای فکری لازم است در فکر رسوخ کند؛ و این، صرفاً با نشر کتاب حاصل نمیشود. شما نگاه کنید غربی‌ها در این کارها خوب واردند، خوب بلدند؛ ببینید مثلاً فرض کنید فلان متفکّر، حالا مثلاً هِگل مگر چند کتاب نوشته؟ افکارش را از داخل این کتابها استخراج میکنند و درمی‌آورند، تخلیص میکنند، خلاصه میکنند، آن فکر را با بیانهای مختلف، با زبانهای مختلف، با شیوه‌های مختلف پخش میکنند، منتشر میکنند. این کار [در مورد ایشان هم] باید انجام بگیرد.

من البتّه گمان میکنم قبلها به خود مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله علیه) یا شاید به بعضی از شاگردهای ایشان راجع به ملّاصدرا این حرف را زدم که کتاب ملّاصدرا تدریس میشود، امّا لبّ حرفهای ملّاصدرا چیست؟ ملّاصدرا چند مسئله‌ی اساسی دارد؛ اینها را پیدا کنید، بکشید بیرون، روی اینها بحث بشود، کار بشود، کتاب نوشته بشود، مباحثه بشود؛ این لازم است. در مورد خود آقای مصباح همین جور است و باید این جوری بشود. نگاه کنید، ببینید آن جهت‌گیری فکری ایشان، آن نقطه‌ی تمرکز فکری ایشان چیست، چه در مسائل فلسفی، چه در مسائل اجتماعی، چه در مسائل اعتقادی و فکری، در فضای مجازی و از این قبیل پخش میشود ــ یک تکّه حرف را پخش کنید، این منتشر بشود، در ذهنها بماند، به زبانها بیاید، تکرار بشود؛ و مثل مَثَلِ سائر(۵)‌ که در زبانها تکرار میشود و میمانَد، این فکر بماند، معلوم بشود این، فکر آقای مصباح است؛ تا افراد اسم آقای مصباح را می‌آورند، هر کسی که دیده این تکّه‌ها را، این نوشته‌ها را، ذهنش به یکی از اینها متوجّه بشود، یادش بیاید. مثلاً یکی از راه‌های پخش فکرِ یک آدمِ متفکّر برجسته‌ی عمیقی مثل آقای مصباح این است.

صوت هم خیلی خوب است. حالا شاید لازم نباشد از اوّل تا آخرِ یک سخنرانی را پخش کنیم ــ ‌آن [کار] شاید یک مقداری تأثیر را هم کم کند ــ امّا بالاخره میتوان از یک صوتِ یک ساعته یا مثلاً سه ربع ساعته‌ای که مستمع را کاملاً جذب میکرده، مثلاً یک ربع ساعت مطلب درآورد.

یکی از چیزهایی که در این جلساتِ داخل حسینیّه‌ی(۶) ایشان نظر من را خیلی جلب میکند، این است که وقتی [فیلم آن را] پخش میکنند، آدم میبیند اوّلاً مستمعین که متراکم نشسته‌اند، همه جوانند، یعنی مثلاً یک آدم مسنّ بالای چهل سال شاید در اینها دیده نمیشود؛ همه جوانند. و [ثانیاً] همه همین طور محوند! این خیلی مهم است. من چون خودم سخنرانم، ده‌ها سال [سخنرانی کرده‌ام]، به این نکات توجّه دارم. چه زمانی هست که سخنران احساس میکند موفّق است؟ این نگاه‌ها و برخوردها و به‌اصطلاح آن نمایشهایی که از رفتار مستمع وجود دارد، نشان‌دهنده‌ی یک حقیقتی است؛ این را شما در سخنرانی‌های ایشان مشاهده میکنید، یعنی این من را خیلی جلب میکند. ایشان چه دارد میگوید که این جور همه‌ی دلها را، چشمها را مجذوب کرده، مبهوت کرده؟ این تکّه‌های خاص را پیدا کنید، مکرّر پخش کنید.

خوشبختانه صدا و سیما نسبت به این قضیّه روی خوش نشان داده. حالا گاهی اوقات هست مسئولانِ رسانه‌ها و مانند اینها روی خوش به یک چیزی نشان نمیدهند، [ولی] نسبت به کارهای ایشان الحمدلله صدا و سیما گرایش خوبی دارد و در ساعات مختلف [پخش میکند]. من گاهی عبور میکنم، [وقتی] نگاه میکنم میبینم، یا گاهی نشسته‌ام میبینم که از ایشان چیزهای زیادی را پخش میکنند؛ حیات آقای مصباح این است، زنده بودن آقای مصباح این است.

خب جسم ایشان رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایه‌ی برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد؛ یکی از این کسانی [بود] که ما در طول عمر دیدیم از دوره‌ی جوانی‌شان، نه حالا؛ آن وقت که ایشان شاید هنوز ازدواج هم نکرده بود ــ من قبل از اینکه بیایم قم، در مشهد با ایشان آشنا شدم؛ گمان میکنم مثلاً سال ۳۶، ۳۷ بود ــ از آن وقت آدم میفهمید ایشان یک مرد متدیّن، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جمله‌ی آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه»(۷) بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبُرد، به یاد خدا می‌انداخت. خب هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دوره‌ی جوانی است. شما جوانها قدر این دوره را بدانید؛ آنچه آن آخرِ کار به درد آدم میخورد و گیر آدم می‌آید و برای آدم میماند، همین [چیزی] است که حالا شماها کسب کرده‌اید و دارید کسب میکنید. جوانها قدر جوانی‌شان را بدانند.

خدا ان‌شاءالله درجاتشان را عالی کند. بله، دو سال از درگذشتشان گذشت؛ دوازدهم دی بود. خداوند ان‌شاءالله درجات ایشان را عالی کند و ایشان را مشمول مغفرت و رحمت خودش قرار بدهد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۳۰؛ «قطعاً تو خواهى مُرد، و آنان [نیز] خواهند مُرد.»
مؤسّسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
و از آنان، مردان و زنان زیادی منتشر ساخت. (برگرفته از قرآن کریم؛ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۱
آیت‌الله محمود رجبی (رئیس فعلی مؤسّسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره))
مَثَلی که بین مردم جاری و متداول است.
جلسات هفتگی درس اخلاق مرحوم آیت‌الله مصباح‌یزدی (رحمه الله) سالیان متمادی در حسینیّه‌ی دفتر رهبر معظّم انقلاب در قم برگزار میشده است.
کافی، ج ۱، ص ۳۹

 

 

ان‌شاءالله خداوند آقای دکتر شیبانی را رحمت کند، درجاتشان را عالی کند. آقای دکتر شیبانی به معنای واقعی کلمه جزو انسانهای صالح بود. ما ایشان را خیلی وقت [است]، سالها است، یعنی شاید پنجاه و چند سال است [می‌شناسیم]. ایشان تازه از زندان آزاد شده بود، به نظرم سال ۴۷ یا ۴۸ بود که با ایشان آشنا شدیم. آدم فعّال، خیرخواه و آماده‌به‌کار، و به معنای واقعی کلمه مبارز [بود]؛ واقعاً این جوری بود.

من با مرحوم طاهر احمدزاده از مشهد آمدیم  تهران، یک کاری داشتیم اینجا، لازم بود جمعی از افراد صاحب فکر و صاحب نظر و مانند اینها مثل آقای طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، اینهایی که بودند، جمع میشدند؛ من و آقای احمدزاده یک حرفی برای آنها داشتیم. احمدزاده گفت که جمع کردنِ اینها کار ما نیست، کار عبّاس شیبانی است؛ او میتواند اینها را جمع کند. این بود که با ایشان تماس گرفتیم و آمد و گفتیم ما چنین کاری داریم، فوراً ــ به نظرم شاید در ظرف دو روز ــ یک جلسه‌ی پانزده شانزده نفره، از دکتر شریعتی، آقای بهشتی، آقای مطهّری، همه را [جمع کرد]؛ یک آدم این جوری‌ بود؛ آماده‌به‌کار. بعد از انقلاب هم به معنای واقعی کلمه ایشان مشغول کار بود، مشغول تلاش بود. خانمش هم با ایشان خیلی واقعاً همراهی کرد. خدا ان‌شاءالله خانم مفیدی را رحمت کند.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش‌ آمدید. حادثه‌ی تلخ و در عین حال پُرشکوه حرم مطهّر حضرت احمدبن‌موسیٰ شاهچراغ یک حادثه‌ی ماندنی است در تاریخ. اوّلاً خیلی پُرمعنا است؛ ثانیاً ماندنی است؛ حادثه‌ای نیست که به این زودی از یاد تاریخ ایران برود. خب خود جناب احمدبن‌موسیٰ را هم شهید کردند. برادر بزرگوار ایشان یعنی حضرت علیّ‌‌بن‌موسی ‌الرّضا (سلام الله علیه) را هم شهید کردند. شهید کردند که نام آنها و یاد آنها فراموش بشود؛ فراموش شد؟ یاد امام رضا فراموش شد؟ یاد شاهچراغ فراموش شد؟ به کوری چشم دشمنان، یاد اینها، ارزش اینها، جایگاه اینها، عظمت رحمت الهی برای اینها روز‌به‌روز آشکارتر خواهد شد.

البتّه خانواده‌ها داغدار شدند؛ این را کاملاً میفهمیم. عزیزانشان، فرزندانشان، حتّی کودکانشان، پدران و مادرانشان از دستشان رفتند؛ در اینها شکّی نیست. داغدار میشوند؛ دلها میسوزد، دل ما هم سوخت؛ دل ما هم خیلی سوخت برای این حادثه، امّا در مقابل این فقدان، یک عظمتی وجود دارد و آن عبارت است از لطف الهی نسبت به آنها و نسبت به شماها که بازمانده‌ی آنها هستید. در بزرگی این لطف الهی نسبت به شما اینکه، خدای متعال در قرآن میفرماید: اُولئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم؛(۱) «اُولئِکَ» یعنی همین شماها؛ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم. خدا بر شماها، بر بازماندگان، بر داغدید‌گان این شهدا درود میفرستد و صلوات میفرستد. خود آنها هم که خب مقامشان عالی است.

محکومیّت دشمن هم در این قضیّه با خیلی از حوادث تروریستی دیگر کشور فرق دارد. یک وقت یک مجموعه‌ی نظامی را میزنند، یک وقت یک مجموعه‌ی سیاسی را میزنند؛ خب آن یک حرف است؛ یک وقت یک مجموعه‌ی زائر را میزنند که نه محفل سیاسی است، نه محلّ رزم و دعوا است؛ محلّ زیارت است، محلّ انس با خدا است. از تهران، از همدان، از گیلان، از خود شیراز، از کهگیلویه و بویراحمد، از جاهای مختلف انسانها رفتهاند آنجا برای عرض نیاز، برای خلوت با خدا، برای خلوت با اولیای خدا و مورد این ظلم قرار گرفتهاند. دشمن خیلی رسوا است در این قضیّه. این دشمن کیست؟ آن که مرتکب این جنایت شد، فقط او دشمن است؟ او که خب معلوم است؛ او دشمن است، جانی است، خیانتکار است، جنایتکار است، امّا فقط او نیست؛ کسانی پشت سر او هستند. میگویند «داعش»؛ خب بله، امّا داعش را چه کسی به وجود آورد؟ این موجود خطرناک را چه کسی تولید کرد؟ آمریکا صریحاً گفت ما داعش را تولید کردیم؛ خودش صریح گفت این را ــ نه حالا، [بلکه] هفت هشت سال پیش گفتند ما تولید کردیم داعش را ــ آنها گناهکارند؛ همانهایی که حالا پرچم حقوق بشر را به دست میگیرند. لعنت خدا بر این دهانهای دروغ‌گو، بر این دلهای سیاه و شقی! این جور عمل میکنند، آن جور حرف میزنند. درباره‌ی حقوق بشر، درباره‌ی حقوق زن، درباره‌ی مسائل گوناگون انسانی، حرفشان این است، عملشان آن است؛ یعنی منافقِ کامل! و منافق، کافر است و کافر دشمن خدا است، عدوّالله است؛ اینها، هم کافرند، هم منافقند، هم دشمن خدایند. اینها در این قضیّه‌ی شاهچراغ رسوا شدند.

این قضیّه را هم نباید بگذارند فراموش بشود. البتّه فراموش نمیشود، امّا بایستی دستگاه‌های فرهنگی ما، دستگاه‌های رسانه‌ای ما، عناصر هنری ما، این قضیّه را مثل قضیّه‌ی عاشورا، مثل قضایای گوناگون تاریخی، نگه دارند، بزرگ کنند، ترسیم کنند، آیندگان بفهمند. ما در این زمینه‌ها کوتاهی داریم؛ ما در قضیّه‌ی رسانه و تبلیغ و ترسیم واقعیّات کوتاهی داریم. خیلی از جوانهای ما و شما قضایای بیست سال قبل را نمیدانند، قضایای منافقین را نمیدانند. در همین شیراز، روز ماه رمضان، دم افطار، منافقین وارد خانه‌ی آن دکترِ شریفِ بزرگوار میشوند و [او را] به رگبار میبندند؛(۲) روز ماه رمضان در شیراز! بعدها من به آن خانه رفتم. نسل جوان ما متأسّفانه خیلی از اینها را نمیداند؛ ما در این زمینه‌ها کم‌کاری داریم؛ باید عناصر هنری ما [کار کنند]. حالا شما جوانها که اینجا هستید، هر کدامتان که در کار هنر، در کار رسانه، در کار تبلیغ، در کار نگارش دستی دارید، یادتان باشد که اینها جزو وظایف حتمی ما است.

به هر حال، من به همه‌ی شما بازماندگان عزیز این شهیدان بزرگوار مجدّداً تسلیت عرض میکنم؛ هم تسلیت، هم تبریک؛ تبریک هم دارد. اینها مقامات عالی پیدا کردند؛ کوچکشان، بزرگشان ــ در میان آنها بچّه بود، بزرگ بود، جوان بود، زن بود، مرد بود، شهری بود، روستایی بود ــ به مقامات عالی رسیدند؛ این واقعاً تبریک دارد و [البتّه] تسلیت هم عرض میکنیم. ان‌شاءالله خداوند به شماها صبر بدهد و مأجور بدارد.

 
سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۵۷
در نهم مرداد ماه سال ۱۳۶۰، گروه تروریستی منافقین به منظور ترور اعضای مرکزی حزب جمهوری اسلامی استان فارس، دقایقی پس از افطار به خانه‌ی دکتر محمّدحسن طاهری حمله میکنند. با توجّه به حمله‌ی منافقین به مطب دکتر طاهری در شب قبل، جلسه‌ی اعضای شورا به مکانی دیگر منتقل شده بود و فقط چند نفر از اعضای خانواده و بستگان دکتر طاهری برای افطار در خانه حضور داشتند که در این حادثه چهار نفر از اعضای خانواده‌ی ایشان شهید و سه تن بشدّت مجروح شدند.

من در صحبت با دوستان در دولت، اشاره کردم به بازسازی انقلابیِ ساختارِ فرهنگی کشور؛(۱) گفتم که ساختار فرهنگی کشور یک بازسازی انقلابی لازم دارد. اوّلاً‌ مراد، «ساختار فرهنگیِ کشور» است، یعنی جامعه؛ نه ساختار فرهنگی دولت. اینکه ساختارهای فرهنگی دولت، یعنی مثلاً‌ ادارات و نسبتشان چه جوری باشد، این مورد بحث نیست؛ یعنی ذهنیّت جامعه، فرهنگ جامعه. یعنی همان ‌طور که عرض کردم، آن نرم‌افزاری که در جامعه دارد کار میکند و دست افراد، زبان افراد، مغز افراد،‌ امکانات افراد‌، ثروت افراد بر اساس این نرم‌افزار دارد به کار می‌افتد، باید درست بشود، باید ساختار انقلابی‌اش تجدید بشود. حالا چرا میگوییم «ساختار انقلابی»؟ برای خاطر اینکه انقلاب در این کار واقعاً معجزه انجام داد. این انقلابِ امام بزرگوار ما و ملّت، معجزه‌گر بود.

* انقلاب اسلامی ایران مثل همه‌ی انقلابها، بنیانهای پیشین را تغییر داد؛ یعنی طبیعت انقلاب، تهاجم به بنیانهای پیشین است؛ طبیعت هر انقلابی این است. انقلاب می‌آید برای اینکه بنیانهای اقتصادی غلط، بنیانهای فرهنگی غلط، بنیانهای سیاسی غلط را تغییر بدهد و دگرگون بکند. انقلاب آمد این بنیانها را تغییر داد؛ همیشه همین ‌جور بوده، در صدر اسلام هم همین اتّفاق افتاد.

خب حالا مراد ما از بنیانهای فرهنگی غلط چیست. مراد، گزاره‌های غلطی است که بر اذهان مردم حاکم است. ذهن مردم بتدریج و تحت عوامل مختلف، تحت تأثیر گزاره‌های غلطی قرار میگیرد. حالا مثلاً در انقلاب ما یکی از گزاره‌های غلط که میشود مثال زد، مسئله‌ی «نمیتوانیم» بود. یعنی واقعاً بر ذهنیّت جامعه‌ی ما، جوانان ما، «نمیتوانیم» حاکم بود.

... این یک گزاره‌ی فرهنگی رایج بود: «نمیتوانیم»؛ که این خودکم‌بینی ملّی، عدم اعتماد به نفس ملّی بود. یا مثلاً شیفتگی نسبت به غرب: هر چیز غربی از نظرشان شیرین بود؛ افتخارِ به کار بردن لغات فرنگی؛ هر لغت فرنگی را به کار میبردند، افتخار میکردند. و از این قبیل صدها مورد میشود [مثال زد]؛ یعنی گزاره‌های کلیدی، چیزهایی که واقعاً در زندگی بشر تأثیر میگذارد، اینها وجود داشت؛ چه در زمینه‌های اجتماعی که مثال زدم، چه در زمینه‌های شخصی، در زمینه‌های زندگی شخصی، آن فرهنگهای غلطی که رایج بود در ذهن ماها، که حالا مثالهای فراوانی دارد که وقت را من نمیگیرم؛ انقلاب آمد اینها را، این بنیانها را، بعضی را متزلزل کرد، بعضی را بکلّی از بین برد، جایگزین کرد؛ «نمیتوانیم» را «میتوانیم» کرد؛ شیفتگی نسبت به غرب را‌، تبدیل کرد به اعتراض نسبت به غرب و انتقاد نسبت به غرب. در مسائل شخصی، خودشیفتگی و خودپسندی و میل به شهرت و مانند اینها را تبدیل کرد به ایثار، ازخودگذشتگی، عدم اصرار بر آوردن نام خود. و این چیزها خب یک چیزهای خیلی مهمّی است؛ انقلاب این کارها را انجام داد؛ و این تغییر فرهنگی به معنای واقعی کلمه اتّفاق افتاد.

* این، روح تهاجمی انقلاب است؛ یعنی انقلاب یک روحیه‌ی تهاجمی دارد که خصلت انقلاب است، بنیانهای غلط را، بنیانهای گذشته را ویران میکند و به جایش نوآوری میکند، بنیانهای جدیدی می‌آورد.... ما به کمک پایه‌های فکری انقلاب و به کمک روحیه‌ی جوانهای انقلابی ــ که بحمدالله امروز هستند و کم هم نیستند و زیادند و تحت تأثیر تفکّرات انقلابی‌اند ــ میتوانیم آن روحیه را تجدید کنیم؛ آن تهاجم را دوباره به وجود بیاوریم؛ آن حرکت عظیم را بار دیگر در کشور به وجود بیاوریم از حرکت عظیم فرهنگی.
 
 * اگر ما بتوانیم مهندسی فرهنگی را به معنای واقعی کلمه ــ که حالا یک مختصر توضیحی خواهم داد ــ انجام بدهیم، میتوانیم گزاره‌های غلط را از فضای جامعه برطرف کنیم؛ نتیجه‌ی حتمی‌اش، زدودن گزاره‌های غلط از فضای ذهنیّت جامعه و رواج گزاره‌های درست است. حالا مثلاً فرض کنید که اگر چنانچه همین گزاره‌ی «نمیتوانیم» ــ که گفتیم انقلاب آمد و اساس این گزاره را به هم زد و از بین برد ــ علاج نشود، امروز باز در یک بخشهایی، با یک عناوین دیگری، با یک مقدّمات دیگری، این «نمیتوانیم»ها استنتاج میشود که باید علاج بشود. حالا با آن مقدّمات گاهی میگویند نمیگذارند؛ مثلاً جوان است، توانایی دارد، میتواند کار کند امّا میگوید «نمیگذارند کار کنم»، یا میگوید مدیریّت جامعه ضعیف است، یا میگوید قانون غلط است. بالاخره با مقدّمات گوناگونی به این نتیجه میرسد که آقا نمیشود کار کرد؛ نتیجه‌ی این «نمیشود کار کرد» چیست؟ یأس است دیگر؛ و این یأس به معنای واقعی کلمه، یک آفتی است مثل آفاتی که به گیاهان و به درختان و مانند اینها میخورد و خشک میکند و درخت را از رشد و از طراوت می‌اندازد. بنابراین این گزاره مثلاً باید از بین برود.

* در یک دوره‌ای، حدود یکی دو دهه‌ی پیش، یک حرکت وسیع و عمیقی در زمینه‌ی پیشرفت علم در کشور اتّفاق افتاد. آن هم باز به ‌خاطر همین بود که یک گزاره‌ی درستِ صحیحِ عبور از مرزهای دانش مطرح شد و همه‌گیر شد و پذیرفته شد، دنبال‌گیری شد،‌ تعقیب شد و نتیجه این شد که ما از لحاظ علمی واقعاً یک حرکت بزرگی در کشور انجام دادیم؛ یعنی واقعاً جهش علمی در کشور به وجود آمد. به دنبال آن، در بخشهای مختلف جهش فنّاوری به وجود آمد؛ این، اتّفاق افتاد؛ این واقعیّتی است که وجود دارد. الان آن طور که انسان احساس میکند، با گزارشهایی که میرسد، این حرکت ضعیف شده. این خیلی خطرناک است! دنیا که متوقّف نمیشود،‌ رقبا که متوقّف نمیشوند؛ دائم در حال حرکت و پیشرفتند. ما اگر چنانچه توقّف کنیم، قطعاً عقب می‌افتیم و عقب‌افتادگی علمی به معنای زیر دست قرار گرفتن است.اگر بخواهید کشور زیر دست قرار نگیرد، ما باید از لحاظ علمی دستِ بالا را در بخشهای مختلف دانش در کشور داشته باشیم؛ و این احتیاج دارد به حرکت مجدّد؛ واقعاً‌ روی این مسئله فکر کنید.

بیانات در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم (۱۴۰۰/۶/۶)

۵ راهکار موثر برای کوچک کردن شکم پس از ۵۰ سالگی به ترتیب عبارتند از:

۱. مصرف کافی پروتئین‌ها
با افزایش سن، بدن دچار تغییرات متعددی می‌شود که یکی از مهم‌ترین آنها، تحلیل توده عضلانی است. تحلیل عضلانی می‌تواند با افزایش توده چربی شکم همراه باشد زیرا در این شرایط بدن به‌تدریج مقدار چربی بیشتری را در بافت شکم ذخیره می‌کند. برای مقابله با این وضعیت، لازم است تا مقدار کافی پروتئین در رژیم غذایی گنجانده شود. پروتئین‌ها علاوه بر حفظ و تشکیل بافت عضلانی در تحریک متابولیسم و تسهیل کاهش وزن نیز نقش دارند. در سنین میانسالی و پس از آن نیاز روزانه بدن به پروتئین‌ها بین ۱ تا ۲/۱ گرم به‌ازای هر کیلوگرم وزن است.  

۲. کاهش مصرف غلات تصفیه‌شده
یکی از روش‌های کاهش چربی‌های شکمی، محدودیت مصرف غلات تصفیه‌شده است. انواع نان سفید و خوراکی‌های آماده از غلات تصفیه‌شده تهیه می‌شوند که پس از مصرف به سرعت به قند تبدیل می‌شوند و زمینه‌ساز افزایش قند خون خواهند بود. افزایش قند خون منجر به تجمع چربی‌های شکم می‌شود که برای سلامت بدن مضر است. بنابراین، استفاده از نان و آردهای سبوس‌دار و کاهش خوراکی‌های آماده برای حفظ تناسب اندام و دریافت ریزمغذی‌های ضروری اهمیت دارد.  

۳. دریافت مقدار بیشتر فیبرهای غذایی
فیبرها انواعی از کربوهیدرات‌ها هستند که بدن قادر به هضم آنها نیست و تقریبا بدون تغییر از بدن دفع می‌شوند. مصرف خوراکی‌های حاوی فیبر در تنظیم اشتها و پیشگیری از یبوست نقش دارد و از طرفی به حفظ احساس سیری کمک می‌کند که مانع از پرخوری و ریزه‌خوری می‌شود. از آنجا که با افزایش سن روند متابولیسم کندتر می‌شود و احتمال افزایش وزن بیشتر خواهد بود، بهتر است از منابع حاوی فیبر مانند میوه‌ها و سبزیجات بیشتر مصرف شود.  

۴. گنجاندن چربی‌های سالم در رژیم روزانه
مصرف منابع چربی‌های سالم می‌تواند به کاهش وزن کمک کند و در تامین منابع انرژی نیز تاثیر داشته‌ باشد. این چربی‌ها در گردو و روغن زیتون به‌وفور وجود دارد که به‌دلیل ریزمغذی‌های دیگر در تحریک متابولیسم و کاهش وزن موثر است. اسیدهای چرب ضروری در این منابع برای سلامت سلول‌ها و پیشگیری از التهابات بدن نیز مفید خواهد بود.  

۵. نوشیدن فراوان آب
نوشیدن فراوان آب نه‌تنها برای تامین رطوبت مورد نیاز بدن ضروری است بلکه در دفع مواد زائد و جلوگیری از نفخ نیز نقش دارد. نوشیدن آب فراوان به‌خصوص در سنین میانسالی و افرادی که قصد کاهش چربی‌های شکم را دارند، بسیار مهم است. براساس مطالعات، افرادی که در سنین حدود ۵۰ سالگی و پس از آن ۸ لیوان در روز آب می‌نوشند در زمینه کاهش چربی‌های شکم موفق‌تر هستند.

چهارشنبه, 14 دی 1401 09:55

خواص شگفت انگیز شلغم

یکی از خواص شلغم تقویت سیستم ایمنی بدن است. این ماده‌ی خوراکی به دلیل داشتن فیتوکمیکال (مواد شیمیایی گیاهی) و چند نوع آنتی اکسیدان بدن را در برابر بیماری سرطان مقاوم می‌کند.

 خواص شلغم به دلیل وجود ویتامین‌های K، A، C، E، B۱، B۳، B۵، B۶، B۲ و مواد معدنی مانند منگنز، فیبر، پتاسیم، منیزیم، آهن، کلسیم و مس بر کسی پوشیده نیست. این ماده‌ی خوراکی از اواسط فصل پاییز وارد بازار می‌شود. درست زمانی که سرما به اوج خود می‌رسد، شلغم با آن خاصیت گرم خود می‌تواند شما را از ابتلا به بیماری سرماخوردگی در امان نگه دارد.

البته این تنها یکی از خاصیت‌های درمانی شلغم به شمار می‌رود.

 این ماده‌ی غذایی خواص دیگری نیز دارد که عبارتند از:

پیشگیری از ابتلا به سرطان 
سلامت قلب و عروق
خاصیت شلغم برای سلامت استخوان‌ها
خواص شلغم برای بیماران مبتلا به آسم
تقویت دستگاه گوارش
تاثیر شلغم در کاهش وزن
سلامت چشم 
پیشگیری از ابتلا به سرماخوردگی
روشن کردن پوست 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با گرامیداشت یاد مرحوم حجت‌الاسلام دکتر اژه‌ای از بنیانگذاران اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، فعالیت جوانان دانشجو و برخوردار از نگاههای نو و تحولی را مغتنم دانستند و افزودند: انجمن‌های اسلامی با دو هدف تقویت پایه‌های فکری و اعتقادی خود اعضاء و همچنین اثرگذاری بر محیط پیرامونی شکل گرفت اما انجمن‌های اسلامی در خارج از کشور یک مأموریت دیگر نیز دارند که معرفی تفکر بنیادی و مرکزی جمهوری اسلامی است.

ایشان تبیین اصول جمهوری اسلامی از جمله پیوند و ارتباط جمهوریت و اسلامیت را کلیدی برشمردند و گفتند: حرف نوی جمهوری اسلامی همین است که در تشکیل یک حکومت، علاوه بر اثرگذاری مردم، اصول دینی و ایمانی نیز اثرگذار است.

رهبر انقلاب، به روز رسانی انجمن‌های اسلامی با حفظ اصول و مبانی را الزام دیگری برای شرایط امروز دانستند و خاطرنشان کردند: برخی اصول و مفاهیم ثابت و ماندگار هستند همچون اصل عدالت که از هزاران سال قبل وجود داشته و کهنه نمی‌شود اما در شکل اجرای عدالت امکان تغییر و نوآوری وجود دارد.

ایشان مسئله علم و پیشرفت علمی را گفتمان رایج کشور در سالهای اخیر خواندند و با تقدیر از برگزاری گردهمایی علمی در همایش کنونی انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا گفتند: مسئله پیشرفت علمی و عبور از مرزهای دانش نباید فراموش، و اینگونه تصور شود که توجه به جنبه های دینی و انقلابی موجب غفلت از پیشرفت‌های علمی است.

در ابتدای این دیدار، حجت‌الاسلام واعظی نماینده مقام معظم رهبری در انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا نیز گزارشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های این انجمن‌ها بیان کرد.

سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در ابتدای سخنانش به مناسبت سومین سالروز شهادت فرماندهان پیروزی با اشاره به شایعات ایجاد شده از سوی رسانه های صهیونیستی و عربی درباره وضعیت جسمانی خود، گفت: الحمدلله مشکلی ندارم و جای هیچگونه نگرانی نیست و من از ۳۰ سال پیش حساسیت دارم و زمانی که سید عباس موسوی به شهادت رسید به خاطر این شرایط در بستر بودم، به همین علت از همه دوستداران و طرفداران به علت نگرانی ایجاد شده در این زمینه و نگران کردن آنها عذرخواهی می کنم.

دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه ضمن تبریک سال نو میلادی و میلاد حضرت مسیح، گفت: امیدوارم سال جدید سال پر خیر و برکت، گشایش و امید برای لبنان و همه ملت های منطقه باشد.

نصرالله افزود: مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و سالگرد درگذشت شماری از علما از جمله آیت الله مصباح یزدی و شیخ شهید نمر النمر را داشتیم و همچنین نسیم عطوی عالم، واعظ و مبارز را از دست دادیم که همه آنها را به شما تسلیت می گویم.

وی در ادامه افزود: طی دو دهه گذشته شهید حاج قاسم سلیمانی فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران را بر عهده داشت، زمانی که حاج قاسم وارد میادین ما شد، ویژگی هایی را داشت که نخستین آن شخصیت بسیار با اخلاص و صادق او بود، شخصیتی که درجه بالایی از تقوا و شوق فراوان به لقاء الله داشت، همچنین ایشان سرباز ولایت بود و اقدامات، جهت گیری ها و راهبردهای حاج قاسم در چارچوب توجیهات امام خامنه ای بود، حاج قاسم سرباز ولایت بود و وصیت کرد که در سنگ مزار او بنویسند، «سرباز ولایت» و اینگونه زندگی کرد.

دبیر کل حزب الله لبنان تصریح کرد: متأسفانه هنوز برخی تصور می کنند که کشورهای محور مقاومت صرفا پیرو ایران هستند، در حالی اصلا اینگونه نیست؛ بلکه این کشورها به وطن و مقدسات خود باور دارند و حاج قاسم دست یاری خود را به سمت آنها دراز کرد. وی توانست از طریق تدبیر، اخلاص و حضور مستمر خود باعث پیوند کشورهای محور مقاومت شود و با دیدارها و حضور مستقیم خود در جبهه ها و خط مقدم از آنها حمایت مادی و معنوی به عمل آورد.

دبیر کل حزب الله لبنان تأکید کرد: حاج قاسم در طول دو دهه با دو نسخه از پروژه آمریکا در منطقه مواجه بود، پروژه آمریکا در منطقه که پروژه تسلط و کنترل همه چیز بود که «اسرائیل» در هسته اصلی این پروژه حضور داشت، اولین نسخه از پروژه آمریکایی در منطقه که شهید سلیمانی و سایر فرماندهان شهید با آن مواجه شدند، پروژه «خاورمیانه جدید» در لبنان و فلسطین بود، این نسخه در سال ۲۰۰۱ و پس روی کار آمدن جورج بوش پسر شروع شد و آنگونه که اعلام شد، افغانستان در این طرح نبود.

سید مقاومت عنوان کرد: ۱۱ سپتامبر، انگیزه آمریکا برای ورود به افغانستان و عراق و نزدیک شدن به ایران و سوریه بود.

وی افزود: فعالیت برای ضربه زدن به مقاومت در فلسطین و لبنان در سال ۲۰۰۶ آغاز شد و برنامه، حمله به مقاومت و تحمیل نیروهای چند ملیتی در فرودگاه ها، بنادر و مرزها بود. اینجا بود که حاج قاسم به عنوان فرمانده وارد عمل شد و ایران و سوریه نیز ایستادگی کردند و دشمن در جنگ ۳۳ روزه شکست خورد، البته اگر حمله دشمن صهیونیستی به لبنان موفقیت آمیز بود، جنگ علیه سوریه نیز شروع می شد، ولی به برکت حضور شهید سلیمانی این اتفاق نیفتاد، گروه های مقاومت شیعه و سنی با صداقت و اخلاص با نظامیان صهیونیست جنگیدند و در آن روزها عملیات های بسیار خوبی برای هدف قرار دادن نیروهای اشغالگر آمریکایی انجام شد و به نظامیان صهیونیست جدول زمانی برای عقب نشینی تحمیل شد و زمانی که آنها دچار تزلزل شدند عملیات افزایش یافت تا اینکه آنها مجبور به خروج شدند.

نصرالله اظهار داشت: اگر اقدامات مقاومت در عراق و ایستادگی ایران، سوریه و مقاومت لبنان و فلسطین را در کنار هم قرار دهیم، به این نتیجه می رسیم که نسخه اول پروژه آمریکایی پایان یافته و شکست خورده است. نتیجه نسخه اول پروژه آمریکایی این است که ترامپ مجبور می شود مخفیانه به عراق برود و برغم هزینه ۷ هزار میلیارد دلاری، به شکست در پروژه اول اذعان کند.

دبیر کل حزب الله لبنان گفت: نسخه دوم با آمدن اوباما شروع شد، زمانی که آنها پی بردند نتیجه جنگ های همه جانبه و گسترده شکست است و دریافتند که نتیجه اتکا به اسرائیل در جنگ ها شکست است، از این رو اوباما و کسانی که پس او روی کار آمدند، نسخه دوم پروژه آمریکایی را دنبال کردند. در نسخه دوم این پروژه ، جنگ ها ماهیت داخلی به خود گرفت و درگیری میان ملت ها به وجود آمد و با آمدن تکفیری ها نبردها جنبه فرقه ای نیز به خود گرفت، نسخه دوم، نسخه نابودی کشورها و ملت ها و نابود کردن همه چیز در منطقه بود تا آمریکا به عنوان منجی وارد عمل شود، اینجا بود که شهیدان سلیمانی و المهندس علنا وارد عمل شدند، چرا که قرار بود آنها در میدان حضور داشته باشند.

وی تأکید کرد: پروژه دوم آمریکا نیز در منطقه با مقاومت، ایستادگی و حضور فرماندهان پیروزی شهیدان سلیمانی و المهندس شکست خورد، پس از این دو شکست بزرگ و تاریخی، ترامپ روی کار آمد. او دید باید علیه محور مقاومت حمله ای تعیین ‌کننده انجام دهد و این اقدام ترور فرماندهان سلیمانی و المهندس بود. هدف از این ترور در هم شکستن مقاومت، ایجاد ترس در میان عراقی ‌ها و تضعیف اعضای محور مقاومت در سوریه، ایران، لبنان و فلسطین بود.

دبیر کل حزب الله لبنان ادامه داد: طرح‌های آمریکا با تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی که بزرگترین تشییع در تاریخ بود، نتیجه عکس داد. مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی به یک نماد الهام بخش و سمبلی برای ایرانیان و عامل ثبات فرماندهان ایرانی تبدیل شد. طرح آمریکا در عراق نیز با بیانیه مرجعیت و همبستگی وفادارانه تمام اقشار این کشور و همچنین تظاهرات میلیونی در بغداد نتیجه عکس داد؛ تظاهراتی که مردم در آن خواهان اخراج نیروهای آمریکا، حمله به این نیروها و در نهایت خروج آنها از عراق بودند.

دبیر کل حزب الله با تأکید بر اینکه پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی معامله قرن نیز کنار رفت، افزود: لبنان قواعد بازدارندگی را وضع کرد و در پرونده ترسیم مرزهای دریایی نیز بر دشمن پیروز شد و نسخه سوم پروژه آمریکایی با جنگ اقتصادی شروع شد که این موضوع نیاز به گفتگو دارد.

سید مقاومت یادآور شد: کابینه جدید صهیونیست ها که دیوانه ها در آن حضور دارند، با ارتکاب اشتباهات و حماقت های خود به دنبال سرعت بخشیدن به پایان رژیم اشغالگر قدس هستند، تعرض به مسجدالاقصی و مقدسات اسلامی و مسیحی در فلسطین و بیت القدس اشغالی نه تنها منجر به انفجار اوضاع در داخل فلسطین می شود، بلکه ممکن است باعث انفجار اوضاع در کل منطقه شود. ما با هیچ گونه تغییر در قواعد درگیری یا هر گونه خدشه به وضعیت موجود در محافظت از لبنان مماشات نخواهیم کرد.

سید حسن نصرالله تصریح کرد: نگاه ها در کنار این کابینه جدید صهیونیست‌ ها به فلسطین، قدس، کرانه باختری و مسجد الاقصی دوخته شده است. مقاومت در لبنان نیازی به حمایت ندارد، خواسته اش رئیس جمهوری است که از پشت به مقاومت خنجر نزند و علیه آن توطئه نکند که این حق طبیعی ماست.

دبیر کل حزب الله عنوان کرد: رئیس جمهوری که از پشت به مقاومت خنجر نزند، یعنی اینکه کشور را به سمت جنگ داخلی نکشاند، فردی که خواستار وفاق و گفتگو باشد و در پاسداری از لبنان در برابر تهدیدات و خطرها کمک کند و این به مصلحت تمام کشور است.

وی ادامه داد: تبلیغ می کنند که نتیجه انتخاب رئیس جمهوری منتظر نتیجه مذاکرات هسته‌ ای ایران است. چقدر تا حالا تکرار کرده ایم که این حرف بی ‌اساس است و درست نیست، ایران نه در امور داخلی لبنان نه در امور داخلی کشور دیگری دخالت نمی ‌کند. هر کس بحث انتخاب رئیس جمهور را به مذاکرات هسته‌ای ایران مرتبط کند، نادان است. کسی که منتظر مذاکره هسته‌ای ایران و آمریکا می ‌ماند ممکن است ده‌ ها سال منتظر بماند چون ما اینگونه بدون رئیس‌ جمهور خواهیم ماند. ایران در هیچ موضوعی جز هسته ‌ای مذاکره نکرده است، هر چند آمریکا دنبال وارد کردن مسائل دیگر است.

سید حسن نصرالله یادآور شد: ما باید گفتگوی داخلی را شروع کنیم، این برای ما اصل است. همه باید به این اتفاق نظر برسیم که وقت تنگ است و شرایط داخلی بسیار دشوار است. ما به دیدارها و گفتگوهای داخلی در لبنان تشویق می کنیم، به شما می گویم که منتظر خارج نباشید؛ چرا که زمان به سرعت می گذرد.

وی در پایان گفت: به زودی در سخنرانی جداگانه ای درباره نسخه سوم پروژه آمریکایی که مربوط به جنگ اقتصادی است، صحبت خواهم کرد.