emamian

emamian

آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور صبح امروز جمعه 27 خرداد ماه در اجتماع مردمی هسته های جهاد و پیشرفت که در حسینیه جماران برگزار شد، اظهار داشت: امروز روز صدور فرمان مبارک امام عظیم‌الشان در تشکیل جهاد سازندگی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب شجره طیبه ای است که ثمره آن در هیچ کجای کشور بر کسی پوشیده نیست.

وی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای جهادگر عنوان کرد: نقش جهاد سازندگی در دفاع مقدس، احیای امید در دل‌های محرومان و مستضعفان، ناامید کردن دشمنان در خلاقیت و ابتکار عمل در شهر و روستا و نوآوری هایی که به اسم انقلاب ایجاد کرد، بسیار مهم است.

رئیس جمهور خاطر نشان کرد: در مقطعی جهادسازندگی در وزارت کشاورزی ادغام شد، با این امید که روحیه جهاد در همه اعضای دولت ایجاد شود و همه دارای روحیه جهادی شوند چون تجربه نشان داد این نگاه حرکت موفقی است که جواب خواهد داد.

رئیسی ادامه داد: بسیاری از دلسوزان این دغدغه جدی را داشتند، بالاخره این ادغام صورت گرفت اما حرکت جهادی در کشور متوقف نشد و به جهاد سازندگی تبدیل شد.

وی با بیان اینکه رهبر انقلاب همیشه بر اقدامات جهادی تاکید داشتند، گفت: بهترین روزهای جوانان عزیز و دانشجویان و طلبه ها در کنار محرومان گذشت و هیچ گاه این اقدام سرد نشد زیرا رهبر انقلاب همیشه بر اقدامات جهادی تاکید داشتند. 

رئیس دولت سیزدهم عنوان کرد: پس از ادغام جهاد سازندگی، حرکت جهادی متوقف نشد و امروز پر رونق ادامه دارد.

رئیسی افزود: آن چیزی که امروز باید مورد توجه قرار بگیرد این است که گستره ای از حرکت جهادی در کشور مورد حمایت قرار بگیرد و دولت این مجموعه را به عنوان بازوان پرتوان خودش مورد حمایت قرار دهد.

رئیس جمهور گفت: قبل از اینکه به دولت بیایم این نقیصه را کاملاً احساس کردم که باید برای آن یک جایگاهی در دولت ایجاد شود و جریان جهاد سازندگی احیا شود. باید جریان جهاد سازندگی که جریان مبارکی بود و امام راحل این شجره طیبه را غرس کردند و ثمرات بسیاری داشت باید ادامه پیدا کند. تصمیم گرفتم جریان جهاد سازندگی در کشور احیا شود و گروه های جهادی سراسر کشور احساس کنند که از سوی دولت حمایت می شوند.

وی با بیان اینکه با گروه های جهادی و صاحب نظرانی که در محرومیت زدایی نقش آفرینی کردند نشست هایی داشتیم، اظهار داشت: به معاون اول ریاست جمهوری هم ابلاغ کردم که شما هم جلساتی را داشته باشید؛ نشست های بسیاری تکیل شد و در نتیجه به این نتیجه رسیدیم که یک مجموعه ای به عنوان اتاق فکر و مسئول رصد کردن که سه نقش مهم را داشته باشد تشکیل شود ولی کار دست گروه های جهادی باشد.

رئیسی سه نقش دولت نسبت به گروه‌های جهادی را هدایت، حمایت و نظارت دانست و گفت: برای اینکه از گروه های جهادی حمایت های مالی و حقوقی صورت بگیرد، شورای جهاد سازندگی را با شرکت دست اندرکاران جهاد و پیشکسوتان این عرصه و نیروهای با انگیزه ای تشکیل دادیم.

وی ادامه داد: چهل و چند سال از پیروزی انقلاب گذشته است و باید نگاه کنیم که چه کارهایی انجام شده است؛ موفقیت های بزرگی در کشور داشتیم، نسبت به این موفقیت ها باید خداوند را شکر کرد.

به گفته رئیس دولت سیزدهم هر جا به رهنمود های امام و رهبر انقلاب توجه کردیم، در آن حوزه ها موفقیت داشتیم و هر کجا که کاستی و نقص داریم جایی بود که خواستند به نسخه دیگران عمل کنند و چشمشان به دست دیگران بود.

رئیسی ادامه داد: ما نمی توانیم به نسخه هایی که دیگران نوشتند و مطابق و مناسب با انقلاب ما نیست، عمل کنیم.

وی با تاکید بر اینکه بهره برداری از تجارب دیگران کار درستی است، گفت: ما به تجربه های دیگران توجه می کنیم و مورد مطالعه قرار می دهیم اما نسبت به نسخه ای که دیگران نوشته اند بسیار محطاتانه عمل می کنیم.

رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آمریکایی ها خودشان اعلام کرده اند که در فشار حداکثری شکست خورده اند. معنای این حرف این است که انقلاب اسلامی راه پیروزی و پیشرفت را طی می کند و آمریکا راه افول و ضعف را طی می کند.

وی افزود: امروز  آمریکایی ها می خواهند ما را محدود کنند، مگر تحریم ها تا کنون کشور را محدود کرده است؟ اگر ما توانستیم راه برون رفت از تحریم ها را دنبال کنیم حرکت جهادی بوده است.

رئیس دولت با بیان اینکه تحریم ها را باید خنثی کرد گفت: تعجب می کنم آمریکایی ها از سویی اعلامی می کنند آماده توافق با ایران هستیم اما از طرفی بر لیست تحریم ها می افزایند.

وی افزود: اینکه اعلام می کنیم به آمریکا اعتماد نداریم دنیا باید به ما حق دهد که ما به این ها اعتماد نداریم، این ها میثاق شکن هستند.

رئیسی با بیان اینکه گروه‌های جهادی، حرکت معمولی را جهاد نمی‌دانند، گفت: حرکت جهادی توأم با انگیزه، اندیشه، دیدن مقصد، مقصود و هدف و دیدن ابزار دشمن و اراده برای موفقیت بر خواست دشمن است.

وی با تاکید بر اینکه حرکت جهادی برای جامعه یک ضرورت به شمار می رود، عنوان کرد: جهاد تبیین ترجمان جهاد با لسان است و عزیزان ما در کسوت روحانی بدانند همواره باید جهاد تبیین را در برنامه کاری خود داشته باشند. 

رئیس جمهور با اشاره به اینکه کشور به حرکت جهادی که موجب ناامیدی دشمن شود نیاز دارد، تصریح کرد: گروه‌های جهادی باید با انگیزه به حرکت خود شتاب دهند و به صورت انقلابی پیش روند و دولت خود را موظف به حمایت از گروه‌های جهادی می داند.

 رئیسی با اشاره به بیانات رهبر انقلاب درباره تولید گفت: محور حرکت کشور تولید بوده و تولید در روستاها مورد هدف است؛ اقتصاد روستا باید تأمین شود و روستایی در روستا بماند، این کارها باید بسیار پر رونق باقی بماند و گام‌های بلندی نیز برداشته شود. 

وی با بیان اینکه گروه‌های جهادی باید برای تولید با کیفیت، دانش بنیان، علم پایه و فناوری پایه پیشگام شوند، گفت: اگر گروه جهادی منحصر به چند نفر است بدانید هر فردی که با اخلاق کار می‌کنند از ما است و آن را منحصر به اسم و جریان خاص نکنید، بگذارید جریان جهادی گسترده باشد و به تمام دنیای اسلام برسد.

رئیس‌جمهور خاطر نشان کرد: نکند افراد جهادگر را در نگاه منحصر و حرکات سازنده را به چند فرد خاص اختصاص دهیم؛ اجازه دهید همه افراد به سمت دغدغه نظام و حفظ ارزش‌ها حرکت کنند.

رئیسی با بیان اینکه باید مهاجرت دانشجویان را جدی گرفت افزود: اینکه دانشجویان ترغیب به ترک کشور شوند یک خیانت است؛ باید در حوزه علم و فناوری به قدری جذابیت ایجاد کنیم که جریان علم و فناوری معکوس شود و آنهایی که رفتند پشیمان شوند و برگردند.

وی با تاکید بر اینکه در حوزه کشاورزی نیازمند کار بیشتری هستیم، گفت: بسیاری از محصولات غذایی را به کشور وارد می‌کنیم اما نباید اینچنین باشد؛ در واقع این از نمونه کارهای جهادی است که تولید را به سمت تأمین کالاهای اساسی در کشور برود تا به استقلال در مواد غذایی و کشاورزی برسیم.

رئیس دولت با بیان اینکه کشور نیازمند ایجاد اشتغال با حرکت جهادی است، تصریح کرد: اگر یک میلیون در سال اشتغال آفرینی نکنیم مانند مسکن دچار عقب ماندگی می‌شویم؛ تأمین اشتغال و مسکن هم نیاز کشور، هم الزام دولت و هم مصوبه مجلس است.

رئیسی با اشاره به موفقیت‌های حاصل شده پیرامون مدیریت کرونا در کشور گفت: علت موفقیت ما در کرونا به دلیل لطف خدا، کمک پزشکان و پای کار بودن نیروهای جهادی بود. 

وی ادامه داد: ما می‌توانیم در تمام عرصه‌هایی که دیگران با تردید با آن برخورد می‌کنند موفق شویم زیرا ما طرفدار ما می‌توانیم مکتب شهید سلیمانی هستیم.

رئیس جمهور جهاد با مال، جان و لسان یعنی جهاد تبیین را بسیار با اهمیت دانست و عنوان کرد: ما در جهاد تبیین بسیار مشکل داریم و طلبه‌ها و نیروهای جهادی ما در جهاد تبیین می‌توانند بسیار اثرگذار باشند؛ جهاد تبیین نباید اجازه دهد جریان نظام ستمشاهی که پای آمریکا و اسرائیل را به کشور باز کردند تطهیر شود.

رئیس دولت سیزدهم در پایان گفت: دولت، ملت و دستگاه‌های کشور تمام همت خود را به کار خواهیم بست تا منویات رهبری برای پیشرفت کشور و اجرای عدالت کشور بر زمین نماند و تا آخرین نفس تلاش خواهیم کرد اجرای عدالت و پیشرفت کشور متوقف نشود و با تمام وجود و اخلاص کنار نیازمندان باشیم تا آنها نیز شاهد پیشرفت کشور باشند و با تمام وجود به وعده خدا، رسول خدا، رهبر انقلاب و مجاهدان و پیروزی جریان حق بر باطل و پیشرفت کشور یقین داریم.

یک مطالعه جدید نشان داده است، افرادی که سطح بالاتری از اسید دوکوزاهگزانوئیک (DHA) را در خون خود دارند، ۴۹ درصد کمتر در معرض ابتلا به بیماری آلزایمر در مقایسه با افرادی هستند که سطوح پایین‌تری از آن را دارند.

به گفته موسسه تحقیقات اسید‌های چرب (FARI)، این مطالعه که به رهبری دکتر الکس سالا ویلا در مجله Nutrients منتشر شده مطرح کرده است که فراهم شدن مواد غذائی اضافی از اسید دوکوزاهگزانوئیک (DHA)، به ویژه برای حاملان ژن ApoE۴ (که تقریبا حساسیت فرد به بیماری آلزایمر را دو برابر می‌کند) ممکن است پیشرفت این بیماری را کند کند.

چنین مداخله تغذیه‌ای مقرون به صرفه و کم خطری مانند این می‌تواند باعث میلیارد‌ها صرفه جویی در هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی شود.

در این مطالعه مشاهده‌ای ۱۴۹۰ شرکت کننده بدون زوال عقل با میانگین سنی ۶۵ سال شرکت داشتند که محققان ارتباط گلبول‌های قرمز خون (RBC) با اسید دوکوزاهگزانوئیک (DHA) را با بیماری آلزایمر (AD) را در آن‌ها بررسی و تعامل آن با انتقال دهنده APOE-ε۴ را آزمایش کردند.

خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در بالاترین پنجک (زمانی که مجموعه‌ای از داده‌ها به پنج قسمت مساوی تقسیم می‌شود) اسید دوکوزاهگزانوئیک در گلبول‌های قرمزدر مقایسه با پایین‌ترین پنجک، ۴۹ ٪ کمتربوده است.

پیش‌بینی می‌شود که افزایش DHA در گلبول‌های قرمز خون از سطح Q۱ به Q۵، به میزان ۴.۷ سال دیگر به داشتن زندگی بدون آلزایمر می‌افزاید.

نویسندگان تأکد کرده اند که افزایش مصرف DHA ممکن است خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را کاهش دهد، به خصوص در افرادی که در معرض خطر بالاتری هستند، مانند کسانی که رونوشت APOE-ε۴ را دارند.

ویلیام اس. هریس، نویسنده ارشد این مطالعه می‌گوید: یافته‌های جدید با یافته‌های سایر محققین همخوانی دارد.

پاسخ سؤال در چند محور ارائه می‌شود:

اولاً: قبل از هر چیز باید اشاره شود که انسان مرکب از روح و بدن است؛ تنها به روح، انسان گفته نمی‌شود چه اینکه تنها به بدن بدون روح نیز انسان گفته نمی‌شود بلکه به تعبیر برخی از بزرگان انسان موجود چند طبقه است مثلاً یک طبقه آن بدن و جسم است و طبقه دیگر آن روح او است و به مجموع بدن و روح انسان گفته می‌شود و هر عملی را که انسان انجام می‌دهد در واقع با تمام طبقه‌های وجودی خود انجام می‌دهد نه اینکه گناه را جسم مادی انجام دهد عذاب را روح بچشد بلکه گناه را انسان انجام می‌دهد که مرکب از جسم و روح است.[۱]

 

ثانیاً: در آخرت هم جسم و بدن عذاب می‌شود و هم روح زیرا معاد هم جسمانی است و هم روحانی، قرآن کریم در آیات متعدد جریان عذاب جسمانی و روحانی را مطرح کرده از جمله فرمود: «اذ الاغلال فی اعناقهم و السلاسل یسحبون فی الحمیم ثم فی النار یسجرون»[۲] در آن هنگام که غل‌ها و زنجیرها برگردن آنها قرار گرفته و آنها را می‌کشند و در آبی سوزان وارد می‌کنند سپس در آتش دوزخ افروخته می‌شوند.

در این آیه آن گونه که پیداست به صراحت از عذاب جسمانی و این که جسم و بدن عذاب می‌شود و زنجیر به گردن‌ها انداخته می‌شود سخن گفته شده است در آیه دیگر نیز فرمود: «کسانی که به آیات ما کافر شدند به زودی آنها را در آتشی وارد می‌کنیم که هر گاه پوستهای تن آنها درآن عریان گردد پوست‌های دیگری به جای آن قرار می‌دهیم تا کیفر را بچشند خداوند توانا و حکیم است.»[۳]

 

در رابطه با این آیه که جریان عذاب جسمانی و روحانی را مطرح کرده است سؤالی در میان مفسران پیدا شده و آن این که اگر آن پوست‌ها به پوست‌های دیگری تبدیل شود گناه پوست‌های تازه چیست که آنها بسوزند؟

مفسران بزرگ پاسخ‌های متعددی از این سؤال داده‌اند که از همه بهتر پاسخی است که عیناً در حدیث امام صادق ـ علیه السّلام ـ در جواب شخصی مادی‌پرست که دربارة این آیه سؤال کرد فرمود: «پوست‌های نو همان پوست های سابق است و در عین حال غیر آن است» آن شخص چون نتوانست به عمق این سخن برسد تقاضای توضیح بیشتری با ذکر مثال کرد، امام فرمود: این مانند آن است که کسی خشتی را بشکند و دو مرتبه آن را در قالب بریزد و به صورت خشت تازه‌ای در آورد، این خشت دوم همان خشت اول است و در عین حال خشت تازه‌ای است.

طبق این روایت پوست‌های جدید از همان مواد پوست‌های گذشته تشکیل می‌شود که در عین تازه بودن صورت وحدت ماده محفوظ است.[۴] پس این گونه نیست که عمل را جسم انجام دهد و عذاب را روح بچشد بلکه انسان مرکب از جسم و روح عمل را انجام می‌دهد و همان انسان عذاب می‌شود.

 

ثالثاً: در آخرت عذاب هم برای جسم است و هم برای روح یعنی گذشته از آن که روح انسان از طریق عذاب‌های جسمانی عذاب را می‌چشد، گرفتار عذاب روحی نیز می‌شود که اثر آن در بدن ظاهر نمی‌گردد اما خود روح شدیداً در عذاب است و در این باره در قرآن کریم آیات متعددی آمده است از جمله فرمود: «و الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا فاولئک لهم عذاب مهین»[۵] کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند عذاب خوار کننده‌ای برای آنهاست. در ذیل این آیه گفته‌اند: منظور از کیفرهای روحانی مجموعه اموری است که روح و جان انسان را در فشار قرار می‌دهد، هر چند تأثیری در جسم او ظاهراً نداشته باشد و یا آن که تأثیر دو گانه دارد هم جسم را مستقیماً آزار می‌دهد و هم روح را، در آیه یاد شده آمده دوزخیان دچار ذلت و خواری می‌شوند و این بیان بسیاری از جنبه‌های تحقیرآمیز عذاب‌های دوزخ را شامل می‌شود که مبتکران گردنکش و خودبین را به پائین‌ترین مرحله ذلت می‌کشاند. پس عذاب‌های دوزخی‌ آمیخته با انواع اهانت‌هاست که مایه آزار روح و جان نیز می‌شود به همین سبب گفته شده که مجازات‌های روحانی در قیامت دردناکتر است.[۶] بنابراین همان طور که در دنیا روح وجسم هردو مرتکب گناه شده اند در آخرت هم روح و جسم هردو عذاب می شوند .

 

 

پی نوشت ها:

[۱]. سبحانی، جعفر، الهیات، قم، نشر مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، ۱۴۱۷ ق، ج ۴، ص ۳۸۷.

[۲]. غافر/ ۷۱ و ۷۲.

[۳]. واقعه/ ۴۱ ـ ۴۴.

[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج ۶، ص ۴۵۱.

[۵]. حج/ ۵۷.

[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، نشر پیشین، ج ۶، ص ۴۶۴.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز در دیدار سردار بردی محمداف رئیس‌جمهور ترکمنستان و هیئت همراه، گسترش و تعمیق هر چه بیشتر روابط را کاملاً به نفع هر دو کشور دانستند و گفتند: سیاست دولت جمهوری اسلامی ایران، گسترش روابط با کشورهای همسایه است و این، سیاستی کاملاً درست است.

ایشان با تأکید بر اینکه لازمه عبور از موانع منوط به عزم و اراده جدی دو کشور برای گسترش روابط است، افزودند: البته روابط دوستانه میان ایران و ترکمنستان مخالفینی در سطح منطقه و بین‌الملل دارد ولی باید بر موانع فائق آمد.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: باید کمیسیون همکاری‌های مشترک میان دو کشور به‌صورت جدی فعال باشد و با پیگیری مستمر، توافق‌ها به سرانجام برسند.

در این دیدار که آقای رئیسی رئیس‌جمهور کشورمان نیز حضور داشت، آقای سردار بردی محمداف رئیس‌جمهور ترکمنستان گفت: اولویت دولت ترکمنستان گسترش روابط با همسایگان است و تلاش داریم با توجه به اسناد همکاری که امروز امضاء شد، روابط خوب دو کشور را در حوزه‌های مختلف به‌ویژه گاز، برق و حمل و نقل کالا و همچنین اجرای طرح‌های بزرگ بیش از پیش تحکیم ببخشیم.

رئیس‌جمهور ترکمنستان با اشاره به سی‌اُمین سالگرد روابط دو کشور خطاب به رهبر انقلاب گفت: از طرف خود و همچنین ملت ترکمنستان از جنابعالی به دلیل حمایت‌های همیشگی از تعمیق روابط ایران و ترکمنستان تشکر و قدردانی می‌کنم.
 
چهارشنبه, 25 خرداد 1401 00:01

اهمیت حج در آیات و روایات

یکی از ارکان دین مبین اسلام که مورد تایید ائمه اطهار(علیهم‌السلام) هم قرار گرفته است و بسیار روی آن هم تاکید کرده‌اند، مساله «حج» است؛ این واجب الهی جز ضروریات اسلام بوده و هرگز نباید ترک شود. قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ [آل عمران/97] و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آن‌ها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند، و هر كس كفر بورزد (و حج را ترك كند به خود زيان رسانيده) خداوند از همه جهانيان بى‌نياز است».

راجع به اهمیت حج امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: «اسلام بر پنج پایه و رکن استوار شده است؛ نماز، روزه، زکات، حج و ولایت».[1] این تعبیر حضرت به خوبی گویای اهمیت فوق العاده حج و مراسم باشکوه آن است. در این حدیث شریف، حج یکی از ارکان مهم اسلام شمرده شده است و جایگاه رفیعی دارد.

هم‌چنین در آیه بالا از حج به عنوان حقی از خداوند متعال بر انسان سخن گفته شده است، یعنی در مساله حج انسان بده‌کار خداوند متعال است و در صورت استطاعت مالی، اگر حج را انجام ندهد، مانند یک بده‌کار از دنیا رفته است و این اهمیت فوق العاده حج را می‌رساند. از طرفی از جمله آخر آیه برداشت می‌شود که انجام ندادن حج به صورت عمدی و در صورت داشتن استطاعت مالی، کفر است و انسان را از دایره اسلام خارج کرده و او را دچار کفر باطنی می‌کند و ایمان را به کلی از انسان سلب می‌کند.[2]

 این مطلب در روایات اسلامی هم اشاره شده است، به طور مثال پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این باره خطاب به امیرالمومنین(علیه‌السلام) فرمودند: «ای علی، هر کس حج را عمدا ترک کند، در حالی‌که مستطیع بوده است، کافر شده است؛ زیرا خداوند متعال می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ». ای علی، هر کس حج را به تاخیر بیاندازد تا این‌که مرگ او فرا رسد و حال آن‌که مستطیع بوده است، خداوند متعال در روز قیامت او را یهودی یا نصرانی مبعوث خواهد کرد».[3]

این آیات و روایات دال بر عظمت و اهمیت فوق العاده حج در نزد خداوند متعال و معصومین(علیهم‌السلام) است که هرگز نباید ترک شود، هرگز نباید به بهانه‌های واهی مثل کمک به فقرا، تقویت وهابیت، پول‌دار شدن اعراب و... باعث تعطیلی حج شد و مردم را از رفتن به حج باز داشت. چون بزرگ‌ترین اجتماع مسلمانان دنیا در حج است و دشمن از این مساله بسیار ترس دارد، لذا با تمام قوا به جنگ با این امر الهی آمده است.

امروزه دیده می‌شود که در فضای مجازی و در شبکه‌های اجتماعی دشمنان این مرز و بوم که چشم دیدن اسلام و تشیع و بالندگی مسلمانان را ندارد، کاسه داغ‌تر از آش شده و مانند دایه‌ای مهربان به فکر فقرای ایران افتاده‌اند و در پیام‌ها و نوشته‌های متعددی به حج حمله کرده و می‌نویسند، به جای حج به کمک فقرا بشتابید و پول آن‌را صرف فقرای موجود در کوچه خود کنید. این تعابیر و دل‌سوزی‌ها از روی حسد و کینه نسبت به اسلام است و می‌خواهند با هر بهانه‌ای که شده مردم مسلمان را از حج جدا کنند و این واجب الهی را به تعطیلی بکشانند و از اجتماع چند میلیونی مسلمانان در کنار هم و بیداری بسیاری از آن‌ها خودداری کنند.

آنان دل‌سوز این مردم و فقرای ایران نیستند، آن‌ها هدف دیگری دارند، آن‌ها می‌خواهند ما به حج نرویم تا دنیا، ندای اسلام را نشنود و با اسلام آشنا نشود. چرا که با اجتماع آن همه انسان مشتقاق در سراسر دنیا و مخابره خبر آن در سراسر دنیا، خود به خود باعث می‌شود دیگران نیز توجه‌شان به اسلام جلب شده و با خود بگویند این چه دین و آیینی است که پیروان آن هر ساله در این اجتماع عظیم حاضر شده و اعمال خاصی را انجام می‌دهند، خود همین مساله باعث توجه مردم دنیا به حج و سپس به اسلام خواهد شد.

به همین خاطر است آنان از حج می‌ترسند و تلاش می‌کنند مسلمانان را از انجام حج بازدارند، لذا با وارد کردن انواع شبهه در این زمینه فقط می‌خواهند ما به حج نرویم و این مراسم باشکوه کم‌رنگ شده و جایگاه خود را از دست دهد و آن‌ها به اهداف شوم خود برسند.

در نتیجه: حج از ضروریات و ارکان اسلام بوده و اهمیت آن به اندازه توحید است و طبق روایات اگر کسی آن را عمدا ترک کند، کافر شده است؛ لذا اهمیت آن به اندازه ایمان انسان است. از طرفی دشمن از این اجتماع عظیم می‌ترسد و با وارد کردن انواع شبهه و دل‌سوزی‌های بی‌جا برای فقرا، تلاش می‌کند مردم را از انجام این فریضه مهم باز دارد.
-------------------------------------------------------
پی‌نوشت
[1]. الكافی، ج 2، ص 18.  «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ».
[2]. تفسير نمونه، ج‏3، ص 19.
[3]. من‏لايحضره‏الفقيه، ج 4، ص 368. «يَا عَلِيُّ تَارِكُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِيعٌ كَافِرٌ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ يَا عَلِيُّ مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى يَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا»

بر اساس روایات؛ حضرت مهدى(عج) به عنوان امام زنده و غایب، هر سال در موسم حج حضور می‌یابد؛ مانند دیگر مسلمانان مناسک حج را به جاى می‌آورد؛ مردم را می‌بیند؛ اما آنان ‏او را نمی‌شناسند.

امام صادق(ع): «مردم، امام خود را، نمی‌یابند. وى در موسم (مراسم حج) حضور پیدا می‌کند. وى آنان را می‌بیند، ولى آنان وى را نمی‌بینند».[1]

محمّد بن عثمان عَمرى - یکى از نوّاب خاصّ امام زمان(ع) در غیبت صغرا - می‌گوید: «به خدا سوگند، صاحب الأمر(عج)، همه ساله در موسم حج حضور می‌یابد. او مردم را می‌بیند و می‌شناسد و مردم هم او را می‌بینند، ولى او را نمی‌شناسند».[2]

با این وجود در مواردی ادعا شده است؛ برخی شیعیان، به زیارت حضرتشان در این ایام موفّق شدند که اگرچه امکان چنین ملاقات محدودی را نمی‌توان انکار کرد، اما یکایک موارد ادعا شده را نیز نمی‌توان قطعی دانست.

به هر حال، نقل‌هایی در این زمینه وجود دارد که به یک مورد آن اشاره می‌کنیم:
على بن ابراهیم فَدَکى از أودى روایت می‌کند: من در حال طواف بودم، شوط ششم را تمام کرده، خواستم دور هفتم را آغاز کنم که ناگهان حلقه‌اى را در سمت راست کعبه دیدم و جوانى خوش‌سیما و خوش‌بو و هیبت‌دار را دیدم که با تمام هیبتش از مردم دوری نمی‌گزید! من زیباتر از کلام و شیرین‌تر از منطق و خوش‌نماتر از نشستن او ندیده بودم، رفتم با او سخن گویم، مردم مرا راندند، پس از بعضى ایشان پرسیدم: این شخصیت کیست؟!

گفتند: فرزند رسول خدا است، هرسال یک روز براى خواصّش ظاهر می‌شود و با آنها صحبت می‌کند.

گفتم: اى آقاى من! نیازمند راهنمایى هستم، مرا راهنمایى کن! خدا تو را راهنما شود! پس یک ریگ به من داد و من برگشتم. یکى از هم‌نشینانش از من پرسید: فرزند رسول خدا به تو چه داد؟!

گفتم: یک «ریگ»، دستم را باز کردم دیدم قطعه‌اى از طلا است!

پس به راهم ادامه دادم ناگه او خود را به من رسانید و فرمود: «[با طلا شدن ریگ] حجّت براى تو ثابت شد و حقّ آشکار گردید و کورى از تو برطرف شد! آیا مرا می‌شناسى؟»

گفتم: خدایا! نه.
فرمود: «منم مهدى، منم قائم زمان، منم آن‌کس که زمین را از عدالت پُر می‌نمایم، بعد از پُر شدنش با ظلم و ستم؛ زیرا زمین از حجّت الهى خالى نمی‌ماند....».[3]
 

پی نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏2، ص 150، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ‏1429ق.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 520، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. طوسی، محمد بن حسن‏، کتاب الغیبة، محقق، تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 253 – 254، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.

سه شنبه, 24 خرداد 1401 23:57

حج تجلی گاه امت واحد اسلامی

کنگره بزرگ حج، جزء مراسمی است که خدای متعال از آن به عنوان یکی از وظایف مسلمانان یاد می‌کند و می‌فرماید:« وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا[آل عمران/97] و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.» آنچه بیشتر از همه سبب تمایز حج نسبت به دیگر اعمال و دستورات اسلام شده است، بعد اجتماعی سیاسی حج است، گرچه این موضوع در بیشتر دستورات اسلام دیده می‌شود ولی در مراسم حج به خاطر شرائط و ویژگی‌های خاصی که دارد این نکته بیشتر ظهور پیدا کرده است، به گونه‌ای که می‌توان از ایام حج به عنوان الگوی جامعه اسلامی یاد کرد به همین خاطر بسیاری از آیات اجتماعی قرآن در مناسک حج تجلی پیدا می‌کند که در ادامه تلاش می‌کنیم به بخشی از آن اشاره کنیم.

در مراسم حج ابتدا حاجیان که از یک شهر یا منطقه عازم شده‌اند معمولا در قالب کاروانی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و این کاروان‌ها مانند جویباری که به یکدیگر متصل می‌شوند رودخانه‌ عظیمی را شکل می‌دهند که در طواف و سعی خودش را نشان می‌دهد، اما اوج به هم پیوستگی مسلمانان در این حرکت، در عرفات و مشعر دیده می‌شود که در آن تمام حاجیان در عرصه واحد و زمان و مکان یکسان در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و هم صدا با یکدیگر حول محور توحید جمع می‌شوند در حقیقت در این زمان شمه‌ای از امت واحد اسلامی برای مدت کوتاه شکل می‌گیرد و آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[آل عمران/103] و همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راههای متفرّق نروید، و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینی یکدیگر شدید، و در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد. بدین گونه خدا آیاتش را برای (راهنمایی) شما بیان می‌کند، باشد که هدایت شوید.» به صورت واقعی در مراسم حج نمایش داده می‌شود.

مسلمانان در مراسم حج موظف هستند احکام و دستوراتی را مراعات کنند که در این همبستگی اجتماعی تأثیر زیادی دارد که به عنوان نمونه تمام مسلمانان از هر رنگ و نژادی موظف هستند لباس‌هایی یک شکل و ساده بپوشند و از نزاع و کشمکش با یکدیگر خود داری کنند تا مسلمانان در این چند روز فارغ از تمام مناسب دنیایی تنها حول محور خدای متعال حرکت کنند. امام خمینی(ره) در تبیین این موضوع می‌فرمایند: «یکى از فلسفه‏‌هاى مهم اجتماع عظیم از سراسر جهان در این مقام مقدس و مهبط وحى، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت بین پیروان پیامبر اسلام و پیروان قرآن کریم در مقابل طاغوت‌هاى جهان است. و اگر خداى نخواسته از اعمال بعض زائران در این وحدت خللى واقع شود و تفرقه‌اى ایجاد گردد، موجب سخط  رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم، که در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامى رفتار نمایند؛ و همه را، بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محیط، از خود بدانند؛ و همه با هم ید واحده و ملت واحد قرآنى باشند، تا بر دشمنان اسلام و انسانیت چیره شوند.»[1]

همدلی و همراهی مسلمانان با یکدیگر تنها به حضور و ذکر خاتمه پیدا نمی‌کند  بلکه در آخرین مراحل حج تمام حاجیان مکلف هستند که در یک کارزار بزرگ شرکت کرده و انزجار خویش را نسبت به نماد شیطان آشکار کنند به همین خاطر تمام مسلمانان حاضر در منی باید به رمی جمرات بپردازند که این موضوع نشان دهنده آن است که مسلمانان باید علاوه بر آنکه با یکدیگر همدل و همراه هستند باید به مقابله با شیاطین عالم نیز بپردازند، شاید فلسفه آن که در سوره حج خدای متعال بعد از سخن گفتن در مورد حج به موضوع جهاد می‌پردازد همین نکته باشد.

با توجه به مطالبی که بیان شد، می‌توان از کنگره بزرگ حج به عنوان تجلی‌گاه آیه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ  ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[فتح/29] محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی‌دارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.» یاد کرد زیرا که در مراسم حج، مسلمانان که از شهرهای خویش به مکه می‌آیند مانند جوانه‌هایی هستند که در موسم حج به درختان مستحکمی تبدیل شده که کاخ‌های مستکبران جهان را به لرزه در می‌آورد و قلوب مسلمانان جهان را به یکدیگر نزدیک کرده و ایشان را وادی بنیان مرصوص وارد می‌کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
[1]. صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۴۰

سه شنبه, 24 خرداد 1401 23:53

حكمت و فلسفه حج چيست؟

در مورد فلسفه حج مطلب بسيار زياد است، ما براي اختصار به چند مورد در خصوص فلسفه حج، از نگاه آيات و روايات اشاره كرده و سپس به تجزيه و تحليل كلّي و جمع بندي مطالب مي پردازيم.
الف: فلسفة حج از ديدگاه قرآن 1. وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ(1) و مردم را دعوت عمومي به حج كن تا پياده و سواره بر مركب هاي لاغر از هر راه روي دوري به سوي تو آيند.
لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ(2)
تا شاهد هر منافع گوناگون خويش (در اين برنامه حيات بخش) باشند. و در ايّام معيّني نام خدا را، بر چهار پاياني كه به آنان داده است،(به هنگام قرباني كردن) ببرند، پس از گوشت آنها بخوريد و بينواي فقير را اطعام نماييد.
ب: فلسفه حج از ديدگاه روايات 1. مولا علي ـ عليه السّلام ـ در خطبة 192 نهج البلاغه به تفصيل در مورد فلسفة حج مطالبي فرموده اند كه به بعضي از قسمت هاي اين خطبه اشاره مي شود.
خداوند متعال حج بيت الله الحرام را بر شما واجب گردانيد و آن را قبله ي مردم قرار داد .... خداوند سبحان آن خانه را پرچم و نشانه ي اسلام و پناه پناهندگان مقرّر داشت و حج آن را لازم نمود و رفتن به آن جا را فرمان داد.
در جاي ديگر چنين بيان مي كنند: ..... در اطراف خانه (خدا) تحليل«لا اله الاّ الله» مي گويند و بر پاهايشان هروله مي كنند در حالي كه براي خدا ژوليده مو و غبار آلوده هستند ..... خداوند ايشان را (در زيارت بيت الحرام به اين امور) امتحان و آزمايش نمود. امتحاني بزرگ و سخت و آشكار و كامل كه آن را سبب دريافت رحمت و رسيدن به بهشت گردانيد ... .(3)
در جاي ديگر در رابطه با تشريح برخي از حكمت ها و مصالح احكام آئين اسلام مي فرمايد:
«فرض اللهُ ..... و الحجَّ تقوية للدين .....»(4) خداوند واجب گردانيد حج را براي تقويت دين و قوت يافتن آئين اسلام، (چون گرد آمدن طوائف مختلف موجب آشكار شدن عظمت و بزرگي اسلام مي شود)
ج: تجزيه و تحليل كلي فلسفة حج
1. بُعد اخلاقي حج: مهمترين فلسفة حج همان دگرگوني اخلاقي است كه در انسانها به وجود مي آورد، مراسم «احرام» انسان را به طور كلي از تعينات مادي و امتيازات ظاهري و لباس هاي رنگارنگ و زر و زيور بيرون مي برد و آنها را كه در حال عادي بار سنگين امتيازات موهوم و درجه ها و مدالها را بر دوش خود احساس مي كنند يك مرتبه سبكبار و راحت و آسوده مي كند.
2. بُعد سياسي حج:حج عامل موثري براي وحدت صفوف مسلمانان است و عامل مبارزه با تعصبات ملي و نژاد پرستي و محدود نشدن در حصار مرزهاي جغرافيايي است و وسيله اي است براي انتقال اخبار سياسي كشورهاي اسلامي از هر نقطه به نقطة ديگر.
و بالاخره حج، عامل موثري است براي شكستن زنجيرهاي اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمين.
3. بُعد فرهنگي حج: ارتباط قشرهاي مسلمانان در ايام حج مي تواند به عنوان مؤثرترين عامل مبادلة فرهنگي و انتقال فكرها درآيد. مخصوصاً با توجه به اين كه اجتماع شكوهمند حج، نمايندة طبيعي و واقعي همة قشرهاي مسلمان جهان است (چرا كه زوار كعبه از ميان تمام گروهها، نژادها و زبان هايي كه مسلمانان به آن تكلم مي كنند برخاسته و در آنجا جمع مي شوند.) لذا در روايات اسلامي مي خوانيم كه يكي از فوائد حج نشر اخبار آثار رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به تمام نقاط جهان اسلام است.(5)
4. وحدتشگفت انگيزترين حكمتي كه در حج مشهود است، احساس وحدت و همبستگي است كه در حد اعلاي مفهوم انسانيت، به بركت اسلام به وجود مي آيد. به گونه اي كه عالم و جاهل، كوچك و بزرگ، زن و مرد، سياه و سفيد، در كنار يك«كانون» و بر اساس يك «قانون» مي جوشند و مي خروشند، مي روند و مي دوند، مي نشينند و بر مي خيزند. و اين خيزش و خروش، رفت و بازگشت، چرخيدن و گرديدن همه در يك جهت و در يك خط و در يك مدار و بر يك محور است و او «الله» است و «الله»، «اكبر» است.(6)
و حج بهترين فرصت و زمان براي توبه، ياد مرگ و معاد، از همه چيز بريدن و صحراي عرفات و مشعر را ديدن و در انتظار فرج موعود «عج» نشستن است.(7)

 

پاورقی:

1. حج: 27 و 28.
2. حج: 27 و 28.
3. فيض الاسلام، نهج البلاغه، ترجمه دشتي، خطبه هاي اول و 192 و كلمات قصار شمارة 252.
4. همان.
5. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، ج14، ص 79 و 80.
6. فيض الاسلام جعفري، محمد تقي، شرح نهج البلاغه، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1375 ش، ج2، ص 227.
7. قرائتي، محسن، تفسير نور، تهران، انتشارات مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، 1381 ش، ج 8، ص 35.

مولوی محمد نعیم رئیسی امام جمعه اهل سنت هیچان شهرستان نیکشهر اظهار داشت: مقام معظم رهبری همواره از زمان شروع رهبری خود در جلسات متعدد و برنامه های مختلفی به موضوع وحدت اشاره می‌کنند و از جمله اشاره اخیر ایشان در جمع کارگزاران حج و زیارت بود چراکه یکی از بزرگترین اجتماعات مسلمانان دنیا در مناسک حج اتفاق می افتد.

وی افزود: مناسک حج و اجتماع مسلمانان در آن فرصت بسیار ویژه و مهمی است که مسلمانان به جوهره گمشده خود یعنی وحدت، پی ببرند.

مولوی رئیسی گفت: اگر مسلمانان با یکدیگر وحدت داشته باشند و بیدار و هوشیار باشند، قطعا دشمنان اسلام شکست می‌خورند و مأیوس می شوند.

وی خاطر نشان کرد: اگر مسلمانان با یکدیگر وحدت داشته باشند غده سرطانی اسرائیل قدرتمند نخواهد شد و جرات اقدام علیه مسلمانان را نخواهد داشت بنابراین از وجود چنین غده ای باید احساس خطر کرد و همواره به مقابله با آن پرداخت.

مولوی رئیسی اظهار داشت: ما مسلمانان باید همواره به مسائل اصلی و محوری در جهان اسلام بپردازیم تا توطئه های دشمن خنثی شود.

وی بیان کرد: مقام معظم رهبری به درستی با تیزهوشی که خداوند متعال به ایشان عطا کرده است همواره به موضوع وحدت اشاره می کنند. البته که ما می‌بینیم در رسانه ها ترس و هراس اسرائیلی ها از مسلمانان کاملا مشهود است و در تلاش اند تا به هر نحوی میان مسلمانان تفرقه بیاندازند.

خداوند متعال در آیه ۲۴ سوره یونس چنین فرموده است: «اِنَّما مَثَلُ الْحَیوةِ الدُّنْیا کَماء اَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَْرْضِ مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ الاَْنْعامُ حَتّی اِذا اَخَذَتِ الاَْرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ اَهْلُها اَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها اَتیها اَمْرُنا لَیْلاً اَوْنَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَاَنْ لَمْ تَغْنَ بِالاَْمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الاْیاتِ لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ».

 

مَثَل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کرده ایم که در پی آن، گیاهانِ [گوناگون] زمین - که مردم و چهارپایان از آن می خورند - می روید؛ تا زمانی که زمین زیبایی خود را یافته، آراسته می گردد و اهلِ آن مطمئن می شوند که می توانند از آن بهره مند گردند؛ [ناگهان] فرمان ما، شب هنگام یا در روز، [برای نابودی آن] فرا می رسد؛ [سرما یا صاعقه ای را بر آن مسلّط می سازیم؛] و آن چنان آن را درو می کنیم که گویی دیروز هرگز [چنین کشتزاری] نبوده است! این گونه، آیات خود را برای گروهی که می اندیشند، شرح می دهیم.

 

دورنمای بحث

در این مثلِ زیبا سخن از ناپایداری و زندگی زودگذر دنیاست؛ تا مبادا انسان فریب ظاهر زیبا و جذّاب دنیا را خورده، بر آن دل ببندد که چه بسا در آن هنگامی که انسان به خیال خود همه چیز را مهیّای بهره وری می داند، یکباره از دست بدهد و در پایان آیه خداوند انسان را به تفکّر و اندیشه درباره دنیا دعوت می کند تا شاید از این راه نجات یابد.

 

شرح و تفسیر

«اِنَّما مَثَلُ الحیوةِ الدُّنْیا» عبارت «الحیاة الدنیا» در قرآن مجید حدود هفتاد بار استعمال شده است که کلمه «دنیا» در این عبارت می تواند به یکی از دو معنای زیر تلقّی شود:

 

الف. نخست، اینکه آن را به معنای «نزدیک» بدانیم؛ یعنی «دنیا» مؤنث «أدنی» است و به معنای نزدیک به کار رفته است بنابراین، «حیاة دنیا» ؛ یعنی زندگی نزدیک که در مقابل «حیاة آخرت» است؛ چه اینکه زندگی آخرت نسبت به زندگی این دنیا دورتر است.

 

۲- احتمال دوم، آن است که دنیا را به معنای چیز پست و بی ارزش بدانیم؛ چه اینکه عرب انسانهای پست و فرومایه را «دنی» می گوید و دنیا هم از همین مادّه گرفته شده است که این قول قوی تر به نظر می رسد؛ بنابراین زندگی دنیا، زندگی پست و بی ارزشی است، بر خلاف زندگی آخرت که زندگی با ارزش و شایسته ای است.

 

علاوه بر این از برخی آیات قرآن - مانند آیه شریفه «وَ اِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ» (۹) - استفاده می گردد که زندگی، تنها زندگی آخرت است؛ در واقع زندگی دنیا، شایستگی نام زندگی را ندارد، بلکه نوعی مرگ تدریجی است!

 

به هر حال، زندگی دنیا یا زندگی پست و بی ارزش است یا اصلاً زندگی نیست.

 

کَماء اَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِه نَباتُ الاَْرْضِ: مَثَل این زندگانی ناپایدار و زودگذر دنیا، مَثَل آبی است که از آسمان نازل می شود؛ قطرات شفّاف و حیاتبخش باران بر زمین می بارد، ولی بر اثر همین آب بی رنگ و زمین واحد، گیاهان، درختان و محصولات متفاوت و مختلف از زمین می روید.

 

منظور از «اختلاط» در آیه شریفه، تنوّع رویش هاست.

 

رویش گیاهان و نباتات بر سه دسته تقسیم می شوند:

 

۱- قسمتی از آنها - اعمّ از میوه ها، دانه های روغنی و سبزیجات - موادّ غذایی انسان را تشکیل می دهند (مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ) .

 

۲- قسم دوم روییدنی هایی که موادّ غذایی حیوانات به شمار می روند (مِمّا یَأْکُلُ.... الاَْنْعامُ) این نوع رویش، گاهی بین حیوانات و انسان مشترک هستند؛ به گونه ای که مثلاً، انسان از میوه آن استفاده می کند و حیوانات از برگ و شاخه و ریشه آن؛ گاهی - همانند علوفه - تنها برای حیوانات استفاده می شود.

 

۳- قسم سوم، گیاهان و درختانی که زیبایی و زینت طبیعت به شمار می روند همانند گلها، سبزه ها، درختان با طراوت (حَتّی اِذا اَخَذَتِ الاَْرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ) .

 

وَ ظَنَّ اَهْلُها اَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها: هنگامی که باران کاملاً می بارد و میوه ها و گیاهان ثمره می دهد و انسان خود را در آستانه بهره برداری از آن می پندارد، ناگهان حادثه ای رخ می دهد که تمام محاسبات بر هم می ریزد که این حالت برای دل شدگان دنیا، بسی رنج آور است!

 

اَتیها اَمْرُنا لَیْلاً اَوْ نَهاراً: آری؛ به هنگامی که دنیا به انسان رو آورده است و چهره زیبا و پر فریب خود را نشان می دهد و انسان تصوّر می کند که همه چیز بر وفق مراد است، ناگهان فرمان عذاب الهی، شب هنگام یا در روز، صادر می شود و همه آرزوها و دست رنج های انسان را نابود می سازد؛ به گونه ای که گویا اصلاً چنین چیزی در دنیا وجود نداشته است.

 

کلمه «امرنا» در این قسمت از آیه شریفه بسیار قابل دقّت و تأمّل است؛ چه اینکه موارد و مصادیق فروانی دارد و هر نوع فرمان عذابی را از ناحیه حضرت حق شامل می شود.

 

در اینجا به چند نمونه آن اشاره می شود:

 

۱- گاه ممکن است این مأموریّت، به عدّه ای از حیوانات کوچک و به ظاهر ناتوان - مانند ملخ - داده شود؛ به این گونه که عدّه ای از این ملخ ها به صورت توده ای از ابر بر مزرعه ای فرود آیند و آن زراعت را به طور کامل نابود سازند و گاه حتّی کاه و خار و خاشاکی هم از آن باقی نگذارند؛ همان گونه که این مسئله در بعضی از کشورها اتّفاق افتاده است.

 

۲- ممکن است این مأموریّت بر عهده «باد سموم» نهاده شود و او مأمور عذاب الهی و وسیله اجرای امر و فرمان پروردگار شود؛ باد سموم به گونه ای است که وقتی حرکت می کند، بر هر چیزی بوزد آن را مسموم کرده، می خشکاند. مثلاً، این باد اگر بر مزرعه ای سرسبز و خرّم بوزد ابتدا آن را به زراعتی سوخته تبدیل می کند و سپس خاکستر آن را با خود به همراه می برد.

 

۳- گاهی موجودی خطرناک تر از باد سموم، اجرای دستور خداوند را بر عهده می گیرد؛ موجودی همچون «صاعقه» که به هر چیزی از کوه، درختان، گوسفندان، و انسان ها برخورد کند، آن را نیست و نابود می سازد.(۱۰) و همچنین موجودات دیگری که در بحث های آینده بدان اشاره خواهد شد.

 

نکته قابل توجّهی که در عبارت «لیلاً او نهاراً» نهفته است، این است که انسان در هر حال در مقابل فرمان و عذاب الهی چاره ای جز تسلیم بر آستان حضرت حق را ندارد و این گونه نیست که انسان تصوّر کند که چون عذاب شبانه بر او نازل شده، قدرت دفاع را از دست داده است، بلکه اگر در روز هم نازل شود، هیچ انسانی قدرت دفاع از خود را ندارد؛ بدین جهت، می فرماید: این عذاب ممکن است در روز نازل شود و امکان دارد که شب هنگام دامنگیر شما شود.

 

فَجَعَلْناها حَصیداً کَاَنْ لَمْ تَغْنَ بِالاَْمْسِ: هنگامی که فرمان عذاب الهی صادر شود، بی درنگ تمام اموال انسان نابود می شود و از یک مزرعه سرسبز و با طراوت چیزی جز یک تلّ خاکستر باقی نمی ماند به گونه ای که گویا اصلاً چیزی وجود نداشته است و انسان نمی تواند باور کند که این تلّ خاکستر، ثانیه ای قبل همان زراعت سرسبز باطراوت بوده است.

 

کَذلِکَ نُفَصِّلُ الاْیاتِ لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ: این گونه آیات قرآن - مخصوصاً مَثَل مزبور - را برای اندیشمندان و فرهیختگان شرح می دهیم؛ یعنی تنها در سایه تفکّر و تأمّل می توان به هدف این مثلها و عمق این آیات الهی دست یافت؛ تفکّری که بالاتر از آن عبادتی وجود ندارد.(۱۱)

 

فلسفه مثل

 

برای دست یابی به فلسفه مثل، به سه نمونه از ویژگی زندگی دنیا اشاره می شود:

 

۱- زندگی دنیا زودگذر است و ثبات و دوامی ندارد.

 

۲- زندگی دنیا تهی است؛ ظاهری فریبنده و جذّاب دارد، ولی باطنی بی محتوا دارد؛ همانند زندگی بعضی از انسانها که از فاصله دور بسیار جالب و جاذب می نمایاند به گونه ای که حسرت آور است، ولی وقتی انسان به آن نزدیک می شود، خدای را هزاران بار سپاس می گوید که چنان زندگانی ندارد.

 

«برق را در خرمن مردم تماشا کرده است *** آنکه پندارد که حال مردم دنیا خوش است»

 

۳- زندگی دنیا غافل کننده است.

 

بر همین اساس پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) در روایتی کوتاه به این سه ویژگی اشاره داشته، می فرماید: «اَلدُّنْیا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ» ؛ یعنی دنیا فریبنده، ضررآفرین و گذرا و بی ثبات است.(۱۲)

 

حال، فلسفه مثل از اینجا روشن می شود که بدون مثال درک ماهیّت و ویژگی دنیا ناممکن به نظر می رسد. ذکر مثل سبب می شود تا انسان بهتر به حقیقت و ماهیّت دنیا دست یابد. بدین جهت است که خداند برای شناساندن دنیا تمسّک به مثل جسته است.

 

تفسیر و تطبیق مثال مذکور

 

در آیه مثل، انسان و زندگی دنیوی او به باران تشبیه شده است؛ یعنی انسان نیز همچون باران استعداد فراوانی دارد. وقتی این استعدادها فعّال شود، همانند بارانِ باطراوت شروع به بارش می کند و ثمره آن ابتکارات مختلف و خلاّقیت های متنوّعی است که از انسان سر می زند. تمام نیرو و توان خود را در جهت زندگی بهتر به خدمت می گیرد؛ در زمینه های مختلف فعّالیّت می کند و در راه رسیدن به هدف، بسیاری از نیروهای خود را از کف می دهد تا اینکه به زندگی دنیویِ خود سامان ببخشد؛ ولی ناگهان با ایجاد حادثه ای تمام آمال و آرزوهایش نقش بر آب می شود؛ به گونه ای که گویا از اوّل عمر تا کنون هیچ فعّالیّتی نداشته و هیچ توشه ای برنگرفته است!

 

این حوادث که همان «امر» و فرمان الهی است، گاهی از درون جسم انسان برمی خیزد که در این هنگام این انسان مغرور با کوچک ترین حادثه ای، تسلیم می شود؛ مثلاً اگر قسمتی از خون در یکی از رگهای بدن انسان لخته شود و این حالت ادامه یابد تا اینکه به رگهای ورودی قلب سرایت کرده، رگ را مسدود سازد، ناگهان ایست قلبی ایجاد می شود و سبب سکته قلبی می گردد، همچنین اگر این لخته به سمت مغز حرکت کند و در رگهای منتهی به مغز متوقّف شود، باعث ایست مغز می شود و یکباره، یا نیمی از بدن انسان فلج می شود، یا از دنیا می رود.

 

از این آسان تر گاهی خداوند این مأموریّت را به یک سلول از میلیونها سلولی که در بدن انسان وجود دارد وا می گذارد. این سلول خارج از برنامه به تولیدمثل و تکثیر می پردازد؛ به گونه ای که یک سلول به دو عدد تبدیل می شود و دو سلول به چهار عدد و چهار سلول به هشت و هشت سلول به شانزده و... ناگهان تبدیل به یک غدّه سرطانی شده، به سرعت در بدن ریشه می دواند و سرانجام پس از چندی، انسان را از پای در می آورد «فَجَعَلْناهُ حَصیداً کَاَنْ لَمْ تَغْنَ بِالاَْمْسِ» به گونه ای که گویا سالها مرده است! آری؛ به همین سادگی انسان می میرد و تمام آرزوها و زحمت های خود را بر باد رفته می بیند.

 

و ممکن است فرمان عذاب الهی بر عهده یک حادثه برونی از قبیل زلزله، رانش زمین، طوفان، صاعقه، شهاب های آسمانی و... نهاده شود.

 

این مثل و مانند آن، و این حوادث مختلف که بارها آنها را مشاهده کرده ایم، هر کدام زنگ خطر و بیدارباشی است برای ما که فریب ناپایداری دنیا را نخوریم و برای نیل به آرزوها مرتکب هر جنایتی نشویم و به دنیا دل نبندیم.

 

شایسته است که در این آیه شریفه و امثال آن با دقّت زیاد تفکّر و تعمّق نمائیم و همواره آن را بسان چراغی فروزان فراسوی خویش قرار دهیم.

 

پیام های آیه

 

۱- تعلیم خداشناسی

خداوند در آیه مَثَل با تشبیه زندگی به آب باران، درس خداشناسی به ما می آموزد و ایمان ما را به یکتا بودن خویش راسخ تر می کند. آیه به ما می آموزد که خداوند از همین آب بی رنگ و زمین واحد، هزاران رنگ خلق می کند. همه زمین ها با یک آب سیراب می شود (یُسْقی بِماء واحِد) (۱۳)؛ ولی میوه ها، درختان و سبزی های مختلف و رنگارنگ میروید؛ شیرین ترین و ترش ترین میوه ها، تلخ ترین سم ها و زیباترین گلها، از همین آب و خاک بی رنگ تولید می شود. واقعاً قدرت و علم پروردگار عالم عجیب است! ولی افسوس که حجاب عادت، مانع از تفکّر در این کتاب گویای خداشناسی شده است.

 

۲- در جهان هستی همه چیز بر اساس نظم آفریده شده است. خداوند آب باران را سبب برکت و آبادانی قرار داده است. اگر همین باران زیادتر از اندازه ببارد، ویرانی و نابودی به ارمغان خواهد آورد و اگر نبارد یا کمتر از نیاز ببارد، سوغاتی جز خشکسالی و قحطی نخواهد داشت.

 

این نیز درسی است برای همه انسانها که در زندگی خود برنامه و نظم داشته باشند و اعتدال را در همه چیز رعایت نموده، از إفراط و تفریط بپرهیزند.

 

حتّی در دشمنی ها نیز زیاده روی نکنند. به همین جهت، اسلام در مورد آداب جنگ، دستورات زیبا و جالبی دارد تا مسلمانان درباره دشمنانشان هم زیاده روی نکنند. بنابراین، در تمام شئون زندگی، شخص مسلمان باید اهل نظم و برنامه باشد.

 

۳- گاهی «نعمت» تبدیل به «نقمت» می شود؛ یعنی ممکن است آنچه مایه حیات و زندگی انسان است، سبب سیه روزی انسان شود و خداوند همان را مأمور مرگ انسان قرار داد. آبِ مایه حیات، ممکن است تبدیل به سیل ویرانگر شود!

 

۴- آب اگر جریان داشته باشد، خوشبو، سالم، گوارا و مایه حیات است؛ امّا اگر راکد بماند، متعفّن، آلوده، و غیرقابل استفاده می گردد و در این صورت نه تنها عامل حیات نیست، بلکه منشأ آلودگی هایی نیز خواهد بود. ثروتها و سرمایه ها نیز همین حکم را دارد؛ تا هنگامی که در گردش است و باعث شکوفایی اقتصاد کشور است یک ارزش به شمار می رود؛ ولی هنگامی که احتکار شود و در جایی راکد بماند، سبب رکود و بیماری دستگاه اقتصادی کشور می گردد.

 

۵- دورنمای برخی از گیاهان، بسان گیاهان و گلهای زینتی می مانند؛ لیکن از نزدیک سمّی و کشنده هستند.

 

«برق را در خرمن مردم تماشا کرده است *** آنکه پندارد که حال مردم دنیا خوش است»

از این رو، نباید فریب ظاهر زیبای آن را خورد، بلکه باید با تفکّر و تعمّق به ماهیّت آن پی برد؛ آنگاه آن را انتخاب کرد.

بدین جهت، در پایان آیه نسبت به تفکّر و اندیشه توصیه شده و برای متفکّران و اندیشمندان ارج نهاده شده است.

 

در روایتی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرموده است: «اُعْطُوا اَعْیُنَکُمْ حَظَّها مِنَ الْعِبادَةِ؛ از عبادت چشم هایتان، بهره ای را به آنها بدهید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! عبادت چشمها چیست؟ حضرت فرمود: نگاه به قرآن و تفکّر و اندیشه در آن».(۱۴)

 

در آیات قرآن تفکّر و اندیشه کنید؛ به سرنوشت نمرودها، فرعونها، ابولهب ها؛ و از طرف دیگر سلیمانها، موسی ها، داودها و... بیاندیشید. در عجایب آیات قرآن توقّف و تدبّر کنید و تنها به قرائت و تلاوت قرآن بسنده نکنید اگرچه تلاوت و قرائت کلام وحی - مخصوصاً در ماه مبارک رمضان - اجر و ثوابی بس عظیم دارد.

 

پی نوشت ها:

۹- سوره عنکبوت، آیه ۶۴.

۱۰- تفسیر علمی «صاعقه» و تفاوت آن با «رعد و برق» در بحثهای پیشین گذشت.

۱۱- ر.ک. به میزان الحکمه، باب ۳۲۵۳، حدیث ۱۵۹۲۰ (لا عبادة کالتفکر فی صنعة الله عزوجل).

۱۲- بحارالانوار، چاپ بیروت، جلد ۷، صفحه ۱۱۹. این روایت در نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۳۸۵ از حضرت علی (علیه السلام)نیز نقل شده است.

۱۳- در اصل کتاب موجود نیست ولی مربوط است به آیه ۴ سوره رعد ...که با یک آب سیراب می‏گردند ....

۱۴- محجّة البیضاء، جلد۲، صفحه ۲۳۱؛ و تفسیر البرهان، جلد اوّل، صفحه ۳۳۱، حدیث ۱۱.