emamian

emamian

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

چهاردهم خرداد دیگری فرا رسید و فضای عمومی کشور آکنده شد از یاد و خاطره‌ی آن شخصیّت عظیم، آن مرد بزرگ، آن رهبر بی‌جایگزین، آن دل عطوف، آن اراده‌ی پولادین، آن عزم سرشار از صلابت، آن ایمان عمیق و روشن، آن خردمند حکیم و دور‌اندیش. ملّت ما و کشور ما امروز و تا آینده‌های دور به نگاهبانی از این یاد و خاطره‌ی عزیز احتیاج دارد.

 صحبتی که من میخواهم امروز عرض کنم به ملّت عزیزمان، بحثی است درباره‌ی مهم‌ترین ابتکار امام بزرگوار. امام ابتکارات زیادی داشتند لکن این مهم‌ترین ابتکار امام است، و آن عبارت است از «جمهوری اسلامی»؛ این ابتکار امام بزرگوار بود؛ این همان مردم‌سالاری دینی است که زیر عنوان جمهوری اسلامی رسمیّت پیدا کرد و عنوان نظامِ برخاسته‌ی از فکر و اراده‌ی ملّت ایران و رهبریِ امام بزرگوار شد.

 بحث را من از اینجا شروع میکنم که در بین نظامهای عالم -نظامهای انقلابی و نظامهایی که تشکیل شده در این یکی دو قرن اخیر- بنده هیچ نظامی را سراغ ندارم که به قدر جمهوری اسلامی درباره‌ی آن، پیش‌بینی زوال و نابودی و فروپاشی شده باشد. از روز اوّلی که جمهوری اسلامی تشکیل شد، بدخواهان، دشمنان، کسانی که نمیتوانستند این پدیده‌ی عظیم را هضم کنند و تحمّل کنند -در داخل کشور، خارج کشور- [گاهی] میگفتند جمهوری اسلامی تا دو ماه دیگر، گاهی میگفتند تا شش ماه دیگر، گاهی میگفتند تا یک سال دیگر بیشتر نمیتواند باقی بماند و از بین خواهد رفت. خب صلابت امام بزرگوار، قاطعیّت امام بزرگوار و بعد، پیروزی‌های عظیم ملّت ایران در جنگ هشت‌ساله و حوادث گوناگون دیگر، این همهمه‌ها را فرو نشاند؛ یعنی بتدریج کم شد و کم شد و تقریباً در اواخر عمر امام تمام شد و این همهمه‌ها دیگر وجود نداشت، لکن بعد از رحلت امام، دوباره بدخواهان جان پیدا کردند، امید پیدا کردند و شروع کردند آرزوهای خود را به صورت پیشگویی تکرار کردن و همان حرفها را بار دیگر گفتن. یک حزب فرسوده‌ی قدیمی(۱) و البتّه خیلی پُرمدّعا در سال ۶۹ یک بیانیّه‌ای داد و در آن بیانیّه اعلام کرد که جمهوری اسلامی در لبه‌ی‌ پرتگاه است؛ تعبیرش این بود که جمهوری اسلامی در لبه‌ی پرتگاه است؛ یعنی یک تکانِ دیگر بخورد، جمهوری اسلامی ازبین‌رفته و ساقط‌شده است؛ این ]در[ سال ۶۹ [بود].

چند سال بعد هم، باز یک گروهی و یک دستهای -که آنها متأسّفانه مسئول هم بودند، جزو نمایندگان یکی از دوره‌ها‌ی مجالس شورای اسلامی بودند(۲)- در یک نامه‌ای اعلام کردند که فرصتی اندک برای جمهوری اسلامی باقی مانده؛ یعنی جمهوری اسلامی دیگر همین روزها [باقی] است و بایستی از بین برود. این هم یک گروه دیگر که البتّه تمایلات اینها هم تقریباً شبیه تمایلات همان حزب بود، یا تا یک حدودی به آن گرایش داشت. قبل از اینها و بعد از اینها هم، هم افراد، اشخاص، هم گروه‌ها و دسته‌ها -چه در داخل کشور، چه در خارج کشور زیر سایه‌ی بیگانگان و دشمنان جمهوری اسلامی- از این حرفها میزدند، در رادیوها و مانند اینها پخش میشد و فروپاشی جمهوری اسلامی را به هم نوید میدادند؛ یعنی آرزوی خودشان را به صورت خبر و تحلیل و مانند اینها بر زبان می‌آوردند و به هم نوید میدادند. آخر کار هم همین یکی دو سال پیش بود که آمریکایی‌های بزرگوار(!) حرف آخر را در این زمینه زدند؛ یک مقام عالی‌رتبه‌ی آمریکایی(۳) با قاطعیّت اعلام کرد که جمهوری اسلامی چهل‌سالگی خودش را نخواهد دید. این پیشگویی‌ها و پیش‌بینی‌ها در مورد جمهوری اسلامی است. من یادم نمی‌آید در هیچ نظام دیگری این قدر و این همه از اوّل [تشکیل] تا سالها بعد، پیشگویی برای زوال و فروپاشی و نابودی شده باشد.

البتّه این کسانی که این جور پیشگویی‌ها را میکردند، نگاهشان به خیلی از انقلابها و نظامهای برآمده‌ی از انقلابها بود؛ چون بسیاری از حرکتها و نهضتها و انقلابها -چه در شرق و جنوب شرقی آسیا، چه در غرب آسیا، چه در آفریقا، چه حتّی در اروپا، مثلاً انقلاب کبیر فرانسه- بعد از سالهای کوتاهی بعد از اینکه به وجود آمده بودند از بین رفتند؛ شروع شوق‌انگیزی داشتند و پایان زهرآگینی داشتند. انقلاب کبیر فرانسه که علیه سلطنت بود، تقریباً پانزده سال بعد از آنکه به وجود آمد، دچار یک سلطنت استبدادی محکمی شد که همان [حکومت] ناپلئون بناپارت باشد؛ و جاهای دیگر هم همین جور؛ در سراسر دنیا از این جور نظامها اتّفاق افتاده بود.

در ایران خود ما هم اتّفاق افتاده بود. نهضت مشروطه در ایران با آن همه سر و صدا و هیاهو و شوق و فتوا و دیگر چیزها به وجود آمد، پانزده سال بعد از آنکه فرمان مشروطیّت امضا شد، یک کسی مثل رضاخان سر کار آمد، با آن دیکتاتوری عجیب، با آن استبداد سیاه که از استبداد دوران قاجار بمراتب بدتر بود. بعد هم باز در سال ۲۹ و ۳۰ که سالهای نهضت ملّی است، یک نهضتی به وجود آمد و مردم به خیابانها آمدند و نفت ایران را به اصطلاح ملّی کردند یعنی از دست انگلیس‌ها درآوردند؛ [امّا] یکی دو سال بعد کودتای انگلیسی و آمریکایی به وجود آمد و محمّدرضا یک استبداد دیکتاتوری پیچیده‌ی بسیار خطرناک و سختی را برای مدّتهای طولانی باز مجدّداً آغاز کرد. یعنی این حوادث در دنیا اتّفاق افتاده؛ اینکه اینها انتظار میکشیدند، با نگاه به این‌گونه حوادث بود. ولی بحمدالله انقلاب و نظام امام خمینی نه تنها فرو نپاشید و نه تنها متوقّف نشد بلکه روز‌به‌روز قدرتمندتر شد؛ تسلیم نشد، جا نزد، روزبه‌روز استقلال خودش را بیشتر روشن کرد، آشکار کرد، توفیقات بزرگ به دست آورد، بر موانع غلبه کرد؛ چقدر موانعی بر سر راه این انقلاب و این نظام پی‌درپی به وجود آوردند؛ انواع و اقسام: سیاسی، اقتصادی، امنیّتی، و غیره. بر همه‌ی اینها غلبه کرد، پیش رفت. امروز جمهوری اسلامی، هم توسعه‌یافته‌تر از اوّل کارِ چهل سال پیش است، هم پیشرفته‌تر است و از همه جهت جلوتر است به فضل الهی.

 خب، این سؤال پیش می‌آید که راز این ماندگاری چیست، راز این پیشرفت چیست. چرا جمهوری اسلامی با وجود این همه دشمنی، به سرنوشت نظامها و انقلابهای دیگر دچار نشد؟ علّت چیست و رازش چیست؟ من عرض میکنم راز پُرشکوه و افتخاربخشِ این نظام و ماندگاریِ این نظام همین دو کلمه است: یعنی «جمهوری» و «اسلامی». همراهیِ این دو کلمه با هم؛ و موجودی که از این دو کلمه تشکیل شده، باید هم پایدار بماند؛ هم جمهوری و هم اسلامی؛ مردم و اسلام؛ جمهوری یعنی مردم، اسلامی هم که یعنی اسلام؛ مردم‌سالاری دینی.

 کار بزرگ امام بزرگوار ما این بود که این فکر را، این نظریّه را -نظریّه‌ی جمهوری اسلامی را- خلق کرد، آن را وارد میدان نظریّه‌های سیاسی گوناگون کرد -که در آن دوره نظریّات مختلف سیاسی، شرقی، غربی در عرصه‌ی مسائل سیاسی و ذهنیّتهای سیاسی با هم برخورد [داشت]- بعد به آن تحقّق بخشید، عینیّت بخشید. صِرف ایجاد یک نظریّه نبود بلکه آن را تحقّق داد و نظام جمهوری اسلامی را به وجود آورد. کار بزرگ امام این است.

 خب، امام (رضوان الله تعالی علیه) انسان بزرگی بود از جهات مختلف، از جمله از لحاظ دانش و معرفت دینی. پشتوانه‌ی ایجاد این نظریّه و تحقّقِ این نظریّه، از سویی معرفت عمیق او به اسلام [بود] -اسلام را می‌شناخت و میدانست که حاکمیّت اسلامی مربوط به پیام اصلی اسلام است- و [از سوی دیگر] اعتقاد عمیق او به مردم؛ امام بزرگوار به مردم خیلی اعتقاد داشت؛ به توانایی‌های مردم، به عزم مردم، به وفاداری مردم؛ و ما خاطره‌ها داریم [از این]، ایمان عجیب ایشان، یعنی سال ۴۱ که همان اوّل شروع نهضت [بود]، امام در درس یک روز بحث را کشاندند به مسائل سیاسی و همان مسئله‌ی جاری، اشاره کردند به بیابان قم و گفتند اگر ما دعوت کنیم، مردم این بیابان را پُر خواهند کرد! سال ۴۱ که هیچ کس تصوّر نمیکرد که بتوان مردم را در یک چنین حرکتی همراه کرد و وارد کرد. و هر دو بخشِ این نظریّه، یعنی نظریّه‌ی جمهوری اسلامی را -هم بخش اسلامی‌اش، هم بخش جمهوری‌اش را- امام مربوط به اسلام میدانست، از اسلام گرفته بود و تسلّط او بر مبانی اسلامی و معرفت عمیق او و جامعیّت او در فهم مسائل اسلامی این نظریّه را در ذهن این بزرگوار به وجود آورد.

 خب مخالفانی هم داشت، این را هم عرض بکنیم. هر دو طرف قضیّه، هم مسئله‌ی اسلامی بودن حکومت و حاکمیّت اسلام، هم جنبه‌ی مردمی بودن حکومت و مردم‌سالاری، مخالفین سرسختی داشت از روز اوّل؛ تا امروز هم البتّه مخالفینی هستند که نظراتی دارند و من حالا اشاره میکنم.

 در مورد حاکمیّت اسلام که نظام کشور، و نظام زندگی، باید با ارزشهای اسلامی، با موازین اسلامی، با خطوط اسلامی و احکام اسلامی اداره بشود؛ در این مورد مخالفین سرسختی وجود داشتند؛ البتّه این مخالفین، یک‌جور نبودند: یک دسته همین غیر مذهبیهای سکولار بودند که از اصلاً معتقد بودند که دین چنین حقّی ندارد، چنین شأنی ندارد که بخواهد وارد مسائل اجتماعی بشود، و سیاست کشور، نظام اجتماعی کشور و مدیریّت کشور را به عهده بگیرد؛ دین اصلاً چنین شأنی ندارد؛ حالا اگر کسی به دین هم معتقد باشد، دین برای نماز و روزه و کارهای شخصی و مسائل قلبی و مانند این چیزها است؛ یعنی اصلاً اعتقاد به حاکمیّت دین نداشتند. حالا بعضیهایشان هم که اصلاً دین را افیون جامعه میدانستند، میگفتند دین مضرّ برای جامعه است؛ نه فقط فایده ندارد، ضرر هم دارد. اینها حالا یک دسته از مخالفین حاکمیّت اسلام بودند. یک دسته هم معتقدین به دین بودند و از موضع دفاع از دین میگفتند که آقا، دین وارد سیاست نباید بشود، دین آلودهی به سیاست نباید بشود، دین بایستی کنار بنشیند، تقدّس خودش را حفظ کند و وارد میدان سیاست که میدان درگیری و بگو مگو و دعوا و مانند اینها است نباید بشود؛ که اینها هم اگر آدم بخواهد درست درباره‌‌شان قضاوت کند، سکولارهای مذهبی‌اند؛ مذهبیاند امّا در واقع سکولارند؛ یعنی هیچ اعتقادی به دخالت دین در شئون زندگی ندارند. اینها مخالف حاکمیّت اسلام بودند.

 مخالفان حاکمیّت مردمی، یعنی مردمسالاری هم باز دو جبهه بودند: یک جبهه لیبرالهای سکولار بودند که معتقد به مردمسالاری بودند، منتها میگفتند مردمسالاری به دین اصلاً ربطی ندارد، اصلاً در عرصه‌ی جمهوریّت و مردمسالاری باید لیبرالها، مردان فنسالار و به تعبیر خودشان تکنوکرات، بیایند وارد بشوند؛ بنابراین مردمسالاری دینی، و جمهوری اسلامی، بیمعنی است؛ پس با بخش جمهوری اینها مخالف بودند. یک عدّه هم کسانی بودند که باز معتقد به دین بودند، [منتها] میگفتند آقا حاکمیّت دین به مردم ربطی ندارد، مردم چهکاره هستند، باید دین حکومت بکند، حاکمیّت بکند؛ اینها هم یک عدّهای بودند که حالا نمونههای این نظر دوّم را این اواخر به شکل افراطیاش در این حضرات داعش ملاحظه کردید که اینها بهاصطلاح به خیال خودشان معتقد به حاکمیّت دین بودند، منتها مردم را هیچکاره میدانستند.

 امام با توکّل به خدا، با ایمان به مردم و با استناد به آن معرفت عمیقی که از دین داشت، محکم ایستاد و این نظریّه را پیش برد و این نوآوری بزرگ را در محیط جامعه تحقّق بخشید. خب من این را باید حتماً کوتاه عرض بکنم که این یک استنباط عالمانه است، این یک امر احساساتی نیست؛ اینکه دین باید حاکمیّت کند و در این حاکمیّت باید مردم حضور داشته باشند، یعنی مردمسالاری دینی، این از متن اسلام برمیآید.

 حاکمیّت دین را قرآن به صورت روشن بیان کرده؛ واقعاً اگر کسی این را انکار کند، حاکی از این است که در قرآن تدبّر درست نکرده. از طرفی قرآن اعلام میکند، آیهی شریفهی سورهی نساء است که «مٰا اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛(۴) پیغمبران را فرستادیم برای اینکه مردم از اینها اطاعت کنند؛ خب در چه چیزی اطاعت کنند؟ موضوع اطاعت پیغمبران چه چیزهایی است؟ صدها آیهی قرآن این موضوع را بیان میکند؛ مثلاً آیات جهاد؛ آیات مربوط به اقامهی قسط، آیات مربوط به حدود و مجازاتها، آیات مربوط به معاملات و قراردادها، آیات مربوط به قراردادهای بینالمللی -وَ اِن نَکَثوا اَیمٰنَهُم(۵)- تا آخر؛ اینها یعنی حکومت؛ این آیات نشان میدهد که در این موارد بایستی از رسول اطاعت بشود؛ در مسئله‌ی دفاع از کشور، در مسئله‌ی اجرای حدود، در مسئله‌ی معاملات و قراردادهای اجتماعی، در مسئله‌ی قرارداد با کشورهای دیگر، در مسئله‌ی اقامه‌ی قسط و اقامه‌ی عدل، ایجاد عدل در جامعه؛ در اینها باید از پیغمبر اطاعت بشود؛ این یعنی حکومت؛ معنای حکومت غیر از این نیست. حاکمیّت اسلام با این وضوح در قرآن منعکس و روشن است.

و البتّه در سنّت و حدیث و کلمات پیغمبر و کلمات معصومین هم که الی‌ما‌شاء‌الله [هست]. خود رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله‌ و سلّم) آن وقتی که نمایندگان مردم یثرب آمدند مکّه برای اینکه پیغمبر را دعوت کنند به یثرب -که بعد شد مدینة‌النّبی- و با پیغمبر صحبت کردند در عقبه‌ی منیٰ، همین پیمان را از اینها گرفت؛ گفت من می‌آیم [لکن] بایستی دفاع کنید، باید تا پای جان حمایت کنید؛ و آنها قبول کردند، قول دادند. بعد هم وقتی پیغمبر وارد مدینه شد، حکومت اسلامی را تشکیل داد، حاکمیّت را به وجود آورد؛ این حاکمیّت مربوط به پیغمبری او بود، یعنی مسئله‌ی دیگری نبود؛ چون پیغمبر بود، چون به او ایمان آورده بودند، این بود که حاکمیّت را تشکیل داد.

بعد از رحلت پیغمبر هم، با وجود اختلافاتی که در مورد جانشینی بود -که خب میدانید در مسئله‌ی جانشینی پیغمبر اختلاف وجود داشت- لکن احدی از مسلمانها و از همان کسانی که در باب جانشینی اختلاف داشتند، شک نداشت که هر حکومتی تشکیل بشود، بایستی بر اساس دین و بر اساس قرآن باشد. بنابراین مسئله‌ی حاکمیّت دین، حاکمیّت اسلام، یک امر خیلی روشنی است و لازمه‌ی اعتقاد به اسلام است. یعنی اگر کسی به اسلام اعتقاد دارد، اگر چنانچه درست در مبانی معرفتی اسلام دقّت کند، باید به حاکمیّت اسلام در جامعه هم اعتقاد داشته باشد.

 امّا مسئله‌ی جمهوریّت، مردم‌سالاری، و اعتبار رأی مردم؛ این هم مسئله‌ی خیلی مهمّی است. از دو منظر هم باید به این مسئله نگاه کرد: یک منظر، این منظرِ جنبه‌ی دینی قضیّه است، جنبه‌ی اعتقادی قضیّه است که مسئله‌ی مسئولیّت و حق است؛ یک منظر دیگر، منظر امکان عملیِ تحقّق حاکمیّت دین است، که بدون مردم امکان‌پذیر نیست.

آن بخش اوّل -که حضور مردم، یک حضور قطعی در باب حکومت اسلامی است- از مسئولیّت انسانها فهمیده میشود. در قرآن کریم و در روایاتِ ما درباره‌ی مسئولیّت مردم نسبت به سرنوشت جامعه مطالب روشن و فراوانی هست: کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئولٌ عَن رَعِیَّتِه،(۶) یعنی همه‌ی آحاد جامعه مسئولند نسبت به وضع جامعه. مَن اَصبَحَ لا یَهتَمُّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم؛(۷) امور مسلمین یعنی همین امور جامعه‌ی اسلامی که همه‌ی امور را شامل میشود. یا در این خطبهی معروف صفّین، که مطالب زیادی در باب حکومت در این خطبه وجود دارد، امیرالمؤمنین (علیه السّلام) یک عبارتی دارند که به نظر من خیلی مهم است: وَ لَکِن مِن واجِبِ حُقوقِ اللَهِ سُبحانَهُ‌ عَلَى عِبادِهِ النَّصیحَةُ بِمَبلَغِ جُهدِهِم وَ التَّعاوُنُ عَلَى اِقامَةِ الحَقِّ بَینَهُم‌؛(۸) جزو مهم‌ترین و لازم‌ترین حقوق پروردگار این است که: اَلتَّعاوُنُ عَلىٰ اِقامَةِ الحَقِّ بَینَهُم؛ باید همکاری کنند تا حق در جامعه اقامه بشود، بر پا بشود؛ یعنی این مسئولیّت مردم است دیگر؛ مردم مسئولند، بایستی کمک کنند که در کشور، حکومت حق بر پا بشود، حکومت خدا بر پا شود.

وظیفه‌ی امر به معروف؛ این یک وظیفه‌ی عمومی است که یکی از مهم‌ترین معروفها حکومت حق و عدل است. در جامعه بایستی حکومتِ عادلانه باشد، حکومتِ حق باشد؛ باید مردم امر کنند به این [معروف]؛ مسئولیّت مردم را نشان میدهد. یا مسئله‌ی لزوم مبارزه‌ی با انحرافات جامعه که امیرالمؤمنین در خطبه‌ی شقشقیّه، یکی از دلایل قبول حکومت را این قرار داد: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلیٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛(۹) یعنی خدای متعال این پیمان را از علما گرفته -که حالا ]بعد[ درباره‌ی علما عرض میکنم- که به شکاف اجتماعی، به فاصله‌های اجتماعی تن ندهند و قبول نکنند فاصله‌های اجتماعی را که یکی از سیری مُشرف به موت بشود، یکی از گرسنگی. حالا «علما» که فرمود، یا به خاطر این است که علما یک طبقه‌ی ممتازی هستند که این حق درباره‌ی اینها بیشتر وجود دارد و این مسئولیّت درباره‌ی اینها بیشتر است، یا به خاطر این است که علما به معنای دانایان است؛ یعنی هر کسی که مطّلع میشود؛ کسی که مطّلع نیست، طبعاً مسئولیّت ندارد؛ کسی که مطّلع میشود، طبعاً مسئولیّت دارد. خب پس بنابراین این مسئولیّت همگانی است. حالا چه‌ جوری این مسئولیّت اِعمال بشود، این در زمانهای مختلف، مختلف است؛ امروز با انتخابات است، ممکن است یک روزی با یک وسیله‌ی دیگری باشد؛ [بنابراین] این مسئولیّت وجود دارد. این «مسئولیّت» از یک سو، و از یک سو «حق»؛ [یعنی] حقّ تعیین سرنوشت ]وجود دارد[. انسانها آزادند؛ لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ لَقَد خَلَقَکَ اللهُ حُرّا؛(۱۰) فرمایش امیرالمؤمنین است؛ تو برده و دنباله‌رو دیگران نباش، خدا تو را آزاد آفریده، خودت انتخاب کن، خودت تعیین کن سرنوشت خودت را؛ این جزو مسلّمات اسلام است.

پس بنابراین مسئله‌ی حاکمیّت مردم و مردم‌سالاری، متّکی به این معارف دینی است؛ هم قرآن در آن هست، هم حدیث در آن هست، هم نهج البلاغه در آن هست و هم رفتارهای زمانهای رفتار پیغمبر و امیرالمؤمنین در آن هست که امیرالمؤمنین در همان خطبه‌ی صفّین میفرماید: لا تَکُفّوا عَن مَشوِرَةٍ بِحَقٍّ أو مَقالَةٍ بِعَدل؛(۱۱) یعنی خودداری نکنید، به من بگویید؛ در کار من، در روش من و شیوه‌ی کار من دخالت کنید، نظر بدهید؛ این ]طور [است. بنابراین مسئولیّت مردم و حقّ مردم مسلّماً از متن اسلام برمی‌آید؛ این منظر اوّل.

 منظر دوّم که منظر پشتیبانی و نیاز به پشتوانه‌ی مردمی است، این هم چیز واضحی است. حکومت، نه حالا حکومت دینی، [بلکه] حکومتهای دیگر هم اگر چنانچه بدون پشتوانه‌ی مردمی باشند، و مردم طرف‌دار اینها نباشند، مجبورند با شمشیر و شلّاق زندگی کنند؛ یعنی امکان ادامه‌ی حکومت نیست. حالا حکومت اسلامی و قرآنی که اهل ظلم و شمشیر و شلّاق بیخودی بر سر مردم نیست، بنابراین نمیتواند بدون پشتوانه‌ی مردم حرکت کند. بنابراین نه امکان داشت بدون پشتوانه‌ی مردم جمهوری اسلامی به وجود بیاید، نه بعد که به وجود آمد، امکان داشت که ادامه پیدا کند. [حالا] بحمدالله ادامه پیدا کرده، بعد از این هم همین ]طور[ خواهد بود.

 خب، پس بنابراین مردم‌سالاری دینی که عنوان جمهوری اسلامی به خود گرفت و رسمیّت پیدا کرد و از سوی امام خمینی مطرح شد، این یک طرح ناب و خالص دینی است؛ یعنی هیچ تردیدی در این نباید داشت. اینکه حالا بعضی‌ها گفتند که امام انتخابات را، مردم‌سالاری را و امثال اینها را از غربی‌ها به ملاحظه و رودربایستی و مانند اینها گرفت، حرف بسیار بی‌مبنائی است. امامی که ما شناختیم و سالها با او همکاری کردیم و مردم دیدند امام را، کسی نبود که به خاطر رودربایستی با این و با آن و با این حرفها، از حکم خدا منصرف بشود؛ نه، اگر چنانچه مردم‌سالاری در دین نبود، از دین نبود و خدایی نبود، امام کسی نبود که به آن تن بدهد. امام نظر قاطع خودش [را میگفت.] در زندگی امام ملاحظه کرده‌اید، آن روزی که امام مسئله‌ی حجاب را مطرح کردند -یک الزام که زنها در محیط اجتماعی باید حجاب داشته باشند- خیلی‌ها مخالف بودند، حتّی افراد نزدیک به خود امام. یکی از نزدیکان امام آن روز آمد پیش من میگفت که آقا! این چه حرفی است که آقا دارند میزنند؟ این چه حرفی است که امام دارند میزنند؟ و شماها مثلاً بروید به امام بگویید منصرف بشوند، که البتّه عقیده‌ی ‌خود ما هم عقیده‌ی امام بود؛ یعنی خیلی‌ها مخالف بودند، [امّا] نظر امام این بود و به طور قاطع مسئله‌ی حجاب را مطرح کردند که حرف درستی هم بود؛ و مانند اینها.

 خب امام بزرگوار این نواندیشی دینی را انجام دادند. این مکتب مترقّی و نو را، این برداشت زیبا و شگفت‌انگیز از اسلام را که متّکی به آن فکر روشن و معرفت عمیق بود، ارائه دادند و با این طرح استوار و منطقی توانستند ملّت ایران را که قرنها با استبداد خو گرفته بود، به وسط صحنه بیاورند، صاحب‌اختیار کشور کنند و کاری کنند که ملّت ایران خودش را باور کند. برای شما جوانهای عزیزی که دوره‌ی قبل از انقلاب را ندیدید، خیلی سخت است برایتان که بدانید چه جوری بود؛ ما آنجا زندگی کردیم، نَفَس کشیدیم در آن دوران؛ در آن دوران مردم هیچ‌کاره‌ی محض بودند؛ اصلاً اگر کسی به مردم میگفت که شما حق دارید یا میتوانید در مسائل کشور دخالت کنید، این حرف برای آحاد مردم قابل باور نبود؛ مردم بکلّی در حاشیه؛ هیچ‌کاره‌ی محض بودند؛ بخصوص در دوران سیاه استبداد پهلوی که حالا ما اواخر آن را -یعنی بیست سی سال آخرش را- درک کردیم، این مردم این جوری بودند؛ با اختناق زندگی کرده بودند. امام با یک حرکت جهشی، این ملّت را، این مردم را به میدان آورد، جوانها خودشان را باور کردند، ملّت خودش را باور کرد، ظرفیّت عظیم توانایی و اراده‌ی ملّت را امام به کار گرفت و آن را با رهبری و هدایت خود توانست به مرحله‌ای برساند که کارهای بزرگی را انجام بدهند، سلطنت چندهزارساله را ساقط کنند، مردم را به وسط میدان بیاورند و کاری کنند با دین مردم، با معرفت مردم، با فهم مردم، که مردم بِایستند و مقاومت کنند و روز‌به‌روز قوی‌تر بشوند.

یک روز جمهوری اسلامی یک نهال باریکی بود، امروز یک شجره‌ی طیّبه‌ی تنومند و تناوری است که هیچ طوفانی هم نمیتواند او را از جا دربیاورد. حوادث سهمگینی [پیش آمد]؛ این ملّت توانست خودش را در این حوادث سهمگین نگه دارد، پیش ببرد؛ مثل جنگ هشت‌ساله. هشت سال همه‌ی قدرتهای بزرگ دنیا پشت یک دولتی ایستادند که به ما حمله کند؛ به او تجهیزات دادند، اطّلاعات دادند، به او تاکتیک یاد دادند، کمک مالی کردند -همه و‌ همه- که بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند؛ ملّت ایران با قدرت ایستاد و آنها را به زانو درآورد و به کوری چشم آنها خودش تسلیم نشد و به زانو درنیامد و حوزه‌ی اقتدار و عزّت خودش را توسعه داد.

 امام این دو کلمه‌ی جمهوری و اسلامی را گره‌گشای مشکلات کشور میدانست. گره‌گشای همه‌ی مشکلات کشور را همین میدانست که ما اسلام را رعایت کنیم و مردم در صحنه حضور داشته باشند؛ نظر امام این بود. اینکه ایشان فرمود «نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد»، یک کلمه کم یعنی جمهوری بدون اسلامی یا اسلامی بدون جمهوری؛ این معنا ندارد. امام [فرمود] جمهوری اسلامی. یعنی حاکمیّت اسلام و حاکمیّت مردم که اینها با همدیگر درهمند و با هم هیچ گونه منافاتی ندارند. حاکمیّت اسلام یعنی محتواها و ارزشها و جهت‌گیری‌ها را اسلام معیّن میکند، حاکمیّت مردم یعنی شکل اداره‌ی حکومت را مردم تشکیل میدهند. حاکمیّت اسلام، حاکمیّت مردم؛ اراده‌ی مردم، مؤثّر، احکام اسلام هم دارای تأثیر؛ این را امام مشکل‌گشا [میدانست]؛ واقع قضیّه هم همین است که گره‌گشای همه‌ی کارهای کشور همین است. ما هر جایی که مردم را به کار گرفتیم و رعایت اسلام را کردیم، پیش رفتیم؛ هم در دوران امام و هم در این ده‌ها سال بعد از رحلت امام تا امروز؛ بنده این را به طور قاطع میگویم و شواهد فراوانی را هم که جلوی چشم مردم هست میتوان ارائه کرد. هر جا ما مردم را وارد میدان کردیم، هر جا ما اسلام را معیار و میزان اصلی کار خودمان قرار دادیم پیش رفتیم؛ هر جا که یکی از این دو تا لنگ شد پیش نرفتیم. مثلاً فرض کنید مردم را ما در مسائل اقتصاد وارد میدان کنیم؛ اینکه بنده چند سال است تکرار میکنم که کارگاه‌های متوسّط و کوچک صنعتی را توسعه بدهیم و کمک کنیم و رشد بدهیم، این معنایش این است که این کارگاه‌های کوچک و متوسّط میلیون‌ها انسان را تغذیه میکنند، مربوط به میلیون‌ها انسان است -اینها حضور مردم است دیگر- اگر چنانچه ما این را تقویت کرده بودیم، امروز وضع اقتصاد بهتر از این بود.

در مسائل گوناگون دیگر هم همین جور است. اگر چنانچه در [میان] مسئولین محترم کشور این موضوع جا بیفتد که هم مسائل اسلامی را در نظر داشته باشند یعنی آن حدود اسلامی را به طور کامل رعایت کنند -چه در مسائل داخلی، چه در مسائل خارجی، چه در مسائل اقتصادی، چه در مسائل فرهنگی و سیاسی و غیره- و حضور مردم را هم تأمین کنند یعنی ساز و کارهایی را به وجود بیاورند که اراده‌ی مردم، حضور مردم، خواست مردم بتواند دخالت داشته باشد، همه‌ی مشکلات کشور حل خواهد شد.

 خب این اصل مسئله [بود]؛ بیانات امام هم مهم است. بیانات عجیبی دارند که من یک جمله‌ی کوتاهی اینجا یادداشت کرده‌ام از فرمایشات امام که اینها را بگویم. امام هم در مورد اسلام و هم در مورد مردم‌سالاری بیانات روشن و محکم و قاطعی دارند. امام در مورد اسلام، اسلام متحجّرین و اسلام التقاطیّون را به طور قاطع رد میکنند. از سویی متحجّرین را رد میکنند، از سویی التقاطی‌ها را، یعنی کسانی که به اسم اسلام حرفهای دیگران را به خورد مخاطبین خودشان و به خورد جامعه میدهند؛ اینها را امام به طور قاطع رد میکند. اسلام در نظر امام یک اسلامی است که عدالتخواه است، ضدّ استکبار است، ضدّ فساد است؛ اینها در بیانات امام روشن و واضح است؛ هم در وصیّت‌نامه هست، هم در این حدود بیست و چند جلد بیانات امام که چاپ شده؛ ملاحظه کنید. حالا ما که خودمان مستقیماً از زبان خود امام شنفته‌ایم؛ آنهایی که نبودند و ندیدند، اینها به این بیانات مراجعه کنند؛ متن فرمایشات امام روشن است.

اسلامی که امام به آن معتقد است ضدّ استکبار است؛ یعنی ضدّ آمریکا است؛ ضدّ سلطه‌طلبی بیگانگان است، ضدّ دخالت بیگانگان و قدرتهای بیگانه در امور داخلی کشور است؛ ضدّ زانو زدن در مقابل دشمن است. اسلامِ ضدّ فساد؛ اسلامی که امام به آن معتقد است اسلام ضدّ فساد است، ضدّ ویژه‌خواری است؛ و این چیزهایی که مشخّص میشود در زمینه‌های حضور فساد در بعضی از بخشها، قطعاً اینها نقطه‌ی مقابل اسلام است. اسلام، اسلامی است که با فساد مبارزه کند؛ دولتی اسلامی آن دولتی است که با فساد مبارزه کند. ضدّ تحجّر؛ ]یعنی[ افکار عقب‌مانده‌ی قدیمیِ این جوری را وارد میدان زندگی کردن، از فکر نو اسلامی و فکر نو امام بزرگوار فاصله گرفتن. اسلام، ضدّ اشرافی‌گری است؛ اسلام طرف‌دار محرومان است. اسلام ضدّ اختلاف طبقاتی است، ضدّ فاصله‌های ]بین[ فقیر و غنی است.

امام در یکی از نامه‌هایشان به یک مسئولی -که این مربوط به همین اواخر عمر مبارک امام بزرگوار است؛ چند ماه قبل از رحلتشان- این جور مینویسند: «شما باید نشان دهید که مردم ما بر علیه ظلم و بیداد و تحجّر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمّدی را جایگزین اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه‌داری، اسلام التقاط و در یک کلام، اسلام آمریکایی کردند»؛(۱۲) این مربوط به دی‌ماه سال ۶۷ است، این جور نیست که بگوییم مال مثلاً دوران شور و نشاط انقلابی اوایل کار است؛ نه، امام چند ماه قبل از رحلتشان این را مرقوم فرمودند. خب، بنابراین نظر امام در مورد اسلام این جوری است.

 در مورد مردم‌سالاری که امام انتخابات را مظهر مردم‌سالاری میدانست -و همین جور هم هست؛ یعنی امروز مردم‌سالاری و حضور مردم به وسیله‌ی انتخابات امکان‌پذیر است؛ ممکن است یک دورانی در آینده بیاید که انتخابات بی‌معنی بشود، شکلهای دیگری به وجود بیاید برای حضور مردم و اظهار نظر مردم؛ امروز انتخابات است، زمان امام هم انتخابات بود- درباره‌ی انتخابات، امام بیانهای مهمّی دارند: انتخابات را فریضه‌ی دینی میدانستند؛ تصریح کردند امام به تعبیر «فریضه‌ی دینی» درباره‌ی انتخابات. در وصیّت‌نامه‌ی امام یک عبارت بسیار هشداردهنده‌ای هست که میفرمایند: «عدم حضور در انتخابات، در بعضی مقاطع چه بسا گناهی باشد در رأس گناهان کبیره»؛(۱۳) یعنی درباره‌ی انتخابات نظر امام این است. یا در یک بیان دیگر میفرمایند: «کوتاهی در مشارکت -یعنی مشارکت در انتخابات- دارای پیامدهای دنیوی، چه بسا تا نسلها بعد و مستلزم بازخواست الهی است»؛ این فرمایشات امام است که با همین بیانات و با همین محکم‌کاری‌ها جمهوری اسلامی را استوار کردند، پابرجا کردند. و بحمدالله بعد از رحلت امام هم ملّت ایران این عطیّه‌ی الهی را -یعنی این مردم‌سالاری دینی را که عطیّه‌ی الهی بود و به دست امام بزرگوار به ملّت ایران اهدا شد- حفظ کردند.

 ملّت ایران در مقابل توطئه‌ی دشمنان ایران و دشمنان ایرانی که انواع تلاشها را کردند، و انواع توطئه‌ها را انجام دادند که مردم را از این نظام جدا کنند، و به اسلام و به مردم‌سالاری دینی بی‌اعتقاد کنند، محکم ایستادند و این توطئه‌ها را خنثی کردند؛ و آنها هر بار و به هر شکلی که وارد شدند با سدّ پولادین ملّت ایران مواجه شدند. امروز هم همین جور است؛ امروز هم دشمنان کمین گرفته‌اند، چشم گشوده‌اند تا بلکه بتوانند بین ملّت ایران و نظام اسلامی فاصله بیندازند امّا با سینه‌ی ستبرملّت ایران و سدّ پولادین ملّت ایران مواجهند؛ هم توطئه‌ی امنیّتی کردند، هم توطئه‌ی سیاسی کردند، هم دشمنی‌های واضح اقتصادی کردند، هم تهاجم فکری کردند؛ و البتّه در همه‌ی اینها ناکام ماندند.

 متأسّفانه کسانی هم بوده‌اند و هستند که حرف دشمنان را به یک نحوی در داخل تکرار میکنند؛ این ایدئولوژی‌زدایی که گاهی می‌بینید در بعضی از تعبیرات هست، همان حرف مخالفین است؛ ایدئولوژی‌زدایی یعنی اسلام و تفکّر اسلامی را در باب جمهوری اسلامی و مردم‌سالاری دینی کنار بگذاریم، و برویم سراغ همان تفکّرات لیبرال‌دموکراسی فاسد و منحرف که امروز مردم دنیا را بیچاره کرده. بعضی‌ها هم از یک راه دیگری وارد میشوند که قداست دین به این است که کنار بگیرد؛ [این] همان حرفی است که در اوّل انقلاب گفته میشد؛ این هم حرف دشمن است و همان تکرار حرفهای قبل از پیروزی انقلاب و اوایل شروع انقلاب است. اینکه باز بعضی این جور وانمود کنند که «اگر بخواهیم ضوابط اسلامی را رعایت کنیم، با مردم‌سالاری قابل جمع نیست»، جزو حرفهای دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه ممکن است کسانی از روی غفلت این حرفها را بزنند. بنده متّهم نمیکنم که هر کسی این حرفها را میزند، حتماً پیش‌کرده‌ی دشمن است؛ نه، گاهی از روی غفلت است امّا بدانند این حرف، حرف دشمن است و دشمن میخواهد ریشه‌ی اسلامیّت را بزند. حالا بعضی‌ها دلسوزی میکنند برای مردم‌سالاری که «آقا! مردم‌سالاری از بین رفت» [امّا] اینها در واقع خیلی برای مردم‌سالاری دلسوزی نمیکنند، اینها میخواهند ریشه‌ی اسلامیّت را بزنند، اسلام را کنار بزنند تا وجود نداشته باشد؛ و واقعاً خطای بزرگی است اگر ما مردم‌سالاری را از تفکّر اسلامی و روح اسلامی بیگانه کنیم.

خب قانون اساسی هم تکلیف را روشن کرده. ملاحظه میکنید در قانون اساسی، رجال سیاسی و مذهبی را به عنوان رئیس‌جمهور، رئیس دولت، رئیس قوّه‌ی مجریّه، یعنی همه‌کاره‌ی مسائل کشور قرار داده. این قید «رجال سیاسی و مذهبی» برای چیست؟ برای این است که در میدان سیاست بتواند مصلحت کشور را در نظر بگیرد، در میدان اعتقادات مردم و دین مردم هم بتواند مردم را هدایت کند و کمک کند و در هر دو مورد خردمندانه عمل بکند؛ یا این مسئله‌ی تقوا و امانت که باز در قانون اساسی بر آن تکیه شده، مسئله‌ی بسیاری مهمّی است که در قانون اساسی روی آن تکیه شده.

 البتّه بعضی کسانی هستند -چون این روزها روزهای انتخابات است و نزدیک به انتخابات هستیم و خب خوشبختانه محیط انتخابات در حال گرم‌تر شدن است بحمدالله- که با بهانه‌های واهی میخواهند وظیفه‌ی مشارکت در انتخابات را کنار بگذارند و ندیده بگیرند. این، عمل به خواست دشمنان است؛ دشمنان ایران، دشمنان اسلام و دشمنان مردم‌سالاری دینی. و باید هر دو رکن به طور کامل دیده بشود؛ هم مردم‌سالاری، هم اسلامی بودن و هر کدام از این دو رکن تضعیف بشود، قطعاً اسلام و ایران هر دو سیلی میخورند، ضربه میخورند از طرف دشمن.

 خب چند جمله هم درباره‌ی انتخابات کنونی عرض بکنیم. گفته میشود که برخی به خاطر فشارهای معیشتی‌ای که وجود دارد و همه میدانیم و همه آن را لمس میکنیم، مردّدند که آیا در انتخابات شرکت بکنند یا نکنند؛ یا بعضی‌ها مثلاً میگویند «ما در دوره‌های مختلف به یک کسی با شوق رأی دادیم، بعد منجر شد به دلخوری، و در آخر دوره دلخور شدیم؛ پس بنابراین خوب است شرکت نکنیم در انتخابات»؛ بعضی از این حرفها زده میشود. به نظر میرسد که اینها استدلالهای درستی نیست. نبایستی این چیزها ما را دلسرد کند از مشارکت در انتخابات. اگر نابسامانی‌ای وجود دارد، اگر ناکارآمدی‌ای وجود دارد، ما باید آن را با انتخاب درست و انتخاب خوب جبران کنیم، نه با عدم انتخاب. خب اگر چنانچه واقعاً یک ضعفی وجود دارد در مدیریّتها، راه چاره‌اش چیست؟ راه چاره‌اش این است که ما اصلاً در مدیریّتها دخالت نکنیم، یا راه چاره‌اش این است که دخالت کنیم و یک مدیریّت درست و حسابی، مدیریّت به معنای واقعیِ کلمه اسلامی و مردمی به وجود بیاوریم؟ راهش این است دیگر؛ یعنی اگر چنانچه دلخوری‌ای وجود دارد، این دلخوری را این جوری بایستی جبران بکنیم، نه با وارد نشدن در منطقه‌ی انتخابات.

 البتّه در انتخاب بایستی دقّت کرد. من تأکید میکنم که به وعده و حرف نمیشود اطمینان کرد. ما نسبت به دیگران هم همین حرف را میزنیم؛ نسبت به خارجی‌ها که مدام حرف و وعده تحویل ما میدهند، من به مسئولین محترم در همین قضایای هسته‌ای‌ که در جریان است، همیشه همین را میگویم که به حرف و وعده اعتماد نکنید: به عمل کار برآید؛(۱۴) به حرف زدن و به گفتن و به وعده دادن نمیشود اعتماد کرد؛ در مسائل مهمّ کشور هم همین جور است. خب حرف، آسان است؛ هر کسی می‌آید یک ادّعایی میکند، یک وعده‌ای میدهد، یک حرفی میزند؛ به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ باید نگاه کرد و دید که آیا یک عملی در گذشته‌ی این شخص وجود دارد که این وعده را تأیید کند و تصدیق کند، یا نه؛ اگر چنانچه وجود داشت میشود به او اعتماد کرد، وَالّا نه. بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد.

 من یک توقّعی هم از خود نامزدهای محترم دارم که عرض بکنم: وعده‌هایی را که مطمئن نیستند میتوانند آنها را انجام بدهند، ندهند؛ این وعده‌ها به ضرر کشور است؛ چرا؟ برای اینکه شما یک وعده‌ای میدهید، بعد اگر بفرض به ریاست جمهوری رسیدید آن وعده را عمل نمیکنید، مردم را دلسرد می‌کنید، مردم را نسبت به نظام دلسرد میکنید، مردم را نسبت به انتخابات دلسرد میکنید؛ بنابراین دادنِ وعده‌هایی که نامزدها مطمئن نیستند که بتوانند این وعده‌ها را عمل کنند، جایز نیست؛ البتّه وعده‌هایی را که قطعاً روشن است، مسلّم است، واضح است و اهل فن تأیید میکنند که قابل تحقّق است بدهید، امّا اینکه ما فلان کار را انجام میدهیم، و مانند اینها -که حالا من دیگر نمیخواهم تصریح بکنم- این وعده‌هایی را که پشتوانه‌ی عملی ندارد نباید داد؛ چون بعداً موجب دلسردی مردم خواهد شد و این گناه است.

 یک توقّع دیگر هم من عرض بکنم از نامزدهای محترم؛ شعارهایی بدهند که به آن اعتقاد دارند. خب ما می‌شناسیم افراد را، میدانیم که خیلی در دل ممکن است به این شعار اعتقادی نداشته باشند؛ این درست نیست؛ با مردم باید صادق بود؛ خدای نکرده شعارهایی که به معنای بی‌اعتقادی به آن حرفی است که خود انسان دارد میزند، نبایستی گفته بشود.

 یک توقّع دیگری از نامزدها هست که آن را هم عرض بکنم؛ نامزدهای محترم تصمیم بگیرند که اگر چنانچه پیروز شدند و توانستند به مقصود برسند، خودشان را متعهّد بدانند اوّلاً به عدالت اجتماعی، به کاهش فاصله‌ی فقیر و غنی متعهّد بدانند؛ یعنی این کار را جزو اساسی‌ترین کارهای خودشان بدانند. ثانیاً مبارزه‌ی با فساد؛ بدون رودربایستی، بدون ملاحظه، خودشان را متعهّد بدانند به این که با فساد مبارزه کنند؛ خودشان را متعهّد بدانند به اینکه تولید داخلی را تقویت کنند. بارها عرض کرده‌ایم؛ این حرف، حرف متخصّصین اقتصادی هم هست؛ بنده هم مکرّر تکیه کرده‌ام روی این که محور نجات اقتصاد کشور، تقویت تولید داخلی است؛ تقویت تولید داخلی؛ مبارزه‌ی با قاچاق، مبارزه‌ی با واردات بی‌رویّه، مبارزه‌ی با کسانی که جیب خودشان را از طریق واردات پُر میکنند و نمیخواهند بگذارند که با تولید داخلی، واردات متوقّف بشود و کمر تولید داخلی را با واردات میشکنند، این مبارزه را جزو مسائل اصلی خودشان بدانند و این را متعهّد بشوند. این آقای نامزدِ امروز، خودش را متعهّد کند به این، و تصریح کند که متعهّد به این است، تا اگر چنانچه انتخاب شد و به این تعهّد عمل نکرد، دستگاه‌های نظارتی بتوانند از ایشان سؤال کنند و بپرسند و جلوی ایشان بِایستند بگویند آقا چرا عمل نکردی.

 من قبلاً، هفته‌ی پیش(۱۵) یک صحبتی با نمایندگان محترم مجلس کردم؛ آنجا من یک جمله‌ای گفتم، گفتم کسانی که سخن نافذی دارند، مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند؛ این را آنجا گفتم؛ من حالا میخواهم علاوه‌ی بر آن عرض بکنم که این مخصوص افراد دارای سخن نافذ نیست؛ [بلکه] همه‌ی آحاد مردم، تک‌تک آحاد مردم خودشان را موظّف بدانند که علاوه بر اینکه در انتخابات شرکت میکنند دیگران را هم به شرکت در انتخابات دعوت کنند؛ این، تواصی به حق است: «وَ تَواصَوا بِالحَق»(۱۶) که در قرآن کریم هست؛ این، توصیه کردن به حق است؛ این وظیفه است و این کار را انجام بدهند؛ افراد خانواده، دوستان، همکاران، معاشرین، آحاد مردم و کسانی که با آنها سر و کار دارید را به [شرکت در انتخابات] دعوت کنید.

 عرایض من تمام شد. یک تذکّر ضروری‌ای وجود دارد که من در آخر صحبت میخواهم بگویم، که یک امر دینی و انسانی است، و آن تذکّر این است: در جریان عدم احراز صلاحیّت، به بعضی از کسانی که صلاحیّتشان احراز نشده بود جفا شد، ظلم شد؛ یا به خودشان یا به خانواده‌هایشان نسبت‌هایی داده شد که واقعیّت نداشت؛ به کسانشان نسبت‌هایی داده شد و خانواده‌های محترم و عفیف، دچار مواجهه‌ی با یک چنین نسبت‌هایی شدند. خب گزارشهای خلافی بود، غلطی بود؛ بعد هم ثابت شد که خلاف است، معلوم شد که خلاف است، منتها خب در دهان مردم پخش شد و متأسّفانه در فضای مجازی -اینکه من میگویم فضای مجازی رها است، یک نمونه‌اش همین است- بدون هیچ قید و بندی این چیزها را منتشر کردند. حفظ آبروی انسانها جزو مهم‌ترین مسائل است، جزو بالاترین حقوق انسانها است. خواهشم این است و مطالبه‌ام از دستگاه‌های مسئول این است که جبران کنند. مواردی که یک گزارشی خلاف واقع داده شده مربوط به فرزند کسی، مربوط به خانواده‌ی کسی، بعد هم معلوم شده که خلاف واقع است، این را جبران کنند و اعاده‌ی حیثیّت کنند.

خدای متعال ما را از گناه، از ظلم، از هتک حرمت مؤمن محفوظ بدارد. خدای متعال ما را از تخلّف از وظایفمان محفوظ بدارد. خدای متعال ان‌شاءالله به فضل و رحمت خودش، امام بزرگوار ما را مشمول رحمتهای گسترده‌ی خودش قرار بدهد، او را با اولیای بزرگ خودش محشور کند در برزخ و در قیامت، و او را از ما راضی کند. خداوند ان‌شاءالله ارواح مطهّر شهدا را از ما راضی کند، ما را به آنها ملحق کند به فضل و رحمت خودش. و خداوند ان‌شاءالله برای ملّت ایران خیر مقدّر کند، و این انتخابات را برای ملّت مبارک قرار بدهد و جزو انتخاباتهای دشمن‌شکن قرار بدهد ان‌شاءالله؛ و به فضل الهی همین ‌جور هم خواهد شد ان‌شاءالله‌‌الرّحمن.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته


۱) نهضت آزادی ایران
۲) نمایندگان دوره‌ی ششم مجلس شورای اسلامی
۳) جان بولتون (مشاور امنیّت ملّی آمریکا)
۴) سورهی نساء، بخشی از آیهی ۶۴
۵) سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۲؛ «و اگر سوگندهای خود را شکستند ...»
۶) جامع‌الاخبار، ص ۱۱۹
۷) کافی، ج ۲، ص ۱۶۳
۸) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۲۱۶
۹) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۳
۱۰) نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۳۱ (با اندکی تفاوت)
 (۱۱ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی صفّین (با اندکی تفاوت)
۱۲) صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۲۴۰؛ نامه به حجّتالاسلام سیّدحمید روحانی جهت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی (۱۳۶۷/۱۰/۲۵)
۱۳) صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۴۲۲
۱۴) سعدی. دیوان اشعار، مواعظ، قصیدهی شمارهی ۷
۱۵) بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی (۱۴۰۰/۳/۶)
۱۶) سوره‌ی عصر، بخشی از آیه‌ی ۳

وزارت حج و عمره عربستان سعودی ،‌ امروز شنبه(22 خرداد ماه) اعلام کرد که حج امسال با مجموع ۶۰ هزار حاجی محدود به شهروندان و افراد مقیم در عربستان سعودی خواهد بود.


بر اساس گزارش خبرگزاری عربستان سعودی (واس)،‌ وزارت حج و عمره این کشور در بیانیه مذکور اعلام کرد: تصمیم گرفته است با مجموع ۶۰ هزار حاجی امکان ثبت‌نام افراد علاقمند به ادای مناسک حج در سال ۱۴۴۲ هجری قمری را به شهروندان و افراد مقیم در عربستان سعودی محدود کند.


در ادامه این بیانیه، علت این امر، تداوم شیوع ویروس کووید-۱۹ و جهش گونه‌های جدید آن عنوان شده است.


طبق این بیانیه، وزارت حج و عمره عربستان سعودی همچنین تأکید کرد: افرادی که ثبت‌نام می کنند نباید مبتلا به بیماری‌های مزمن و همچنین جزء گروه سنی ۱۸ تا ۶۵ و از افراد واکسیناسیون شده باشند.


پیشتر، خبرگزاری رویترز به نقل از دو مقام آگاه سعودی خبر داده بود که ریاض از بیم خطر شیوع ویروس کرونا در حال بررسی ممنوعیت ورود حجاج خارجی برای دومین سال پیاپی است.

 

 

یکی از سؤالاتی که در نرم افزار پاسخ به آن جواب داده شده است، این پرسش است که: «روایات معصومین درباره حضرت معصومه(س) چه ابعادی از شخصیت ایشان را بیان می کند؟ صحت آنها چقدر است؟» و در این نوشتار، به پاسخ این سؤال خواهیم پرداخت.

     

احادیث رسیده درباره شهر قم و اهل آن که معتبر نیز هستند نشان از عظمت شهر قم دارد و براساس آنچه تاکنون اتفاق افتاده و به مرور حادث گردیده است، نشانگر این حقیقت است که این شهر در اسلام و برای اهل بیت عترت جایگاه ویژه ای دارد و در آینده اسلام نیز این شهر به عنوان پایگاه دین و مرکزیت علمی خواهد داشت چنانکه امروز ما شاهد این امر هستیم که شهر قم محوریت یافته و روز به روز این برجستگی به وضوح در این شهر به ظهور می رسد.

به نظر می رسد که تمام این حوادث و اهمیت و جایگاه این شهر معطوف به یک نقطه است و عامل مهمی که این شهرها را به این صورت مهم جلوه می دهد یک امر اساسی است چرا این شهر در احادیث اهل بیت به عنوان پناهگاه اهل بیت ذکر شده است؟ چرا در حدیث معراج که پیامبر اکرم به سبب معراج بر هستی و اسرار آن وقوف کامل یافت درباره این شهر صحبت به میان آمده است(۱) معراجی که از اهمیت فوق العاده ای در اسلام برخوردار است و یکی از معجزات مهم پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله  و خاتم پیامبران است و در آن پیشوائی و افضلیت نبی خاتم بر تمامی پیامبران به اثبات رسیده است و آن حضرت بر تمامی انبیاء امامت نموده(۲) چرا باید با شهر قم این معراج و اسرای نبوی گره خورده است؟

از این اتصال معراج و قم باید یک درس بگیریم و با دیدن تحولات بزرگ بعد از پیامبر اکرم تا امروز که قم به عنوان یکی از شهرهای ایران اسلامی است که در آن انقلاب اسلامی رخ داده و حکومت اسلامی مستقر گردیده است نباید از کنار اینها و مرتبط بودن آن با معراج نبوی به سادگی و بدون تأمل بگذریم.

چون معراج مسئله بسیار مهم در اسلام است و اعتقاد به معراج یکی از ارکان و مسلمات دین اسلام می باشد خداوند در این سیر آسمانی و تسلط بر کائنات از مسائل مهم پیامبر خویش را آگاه می سازد. که از جمله آنها خبر از آینده و در کنار آن خبر از تأسیس و بوجود آمدن شهری در اسلام به نام قم است. (۳)

     

علاوه بر این احادیثی که از ناحیه معصومین درباره این شهر و خصوصاًَ بانوی بزرگ اسلام و کریمه اهل بیت صادر شده ما را به اهمیت این شهر که منشأ آن همه برکات و اهمیت آن وجود مرقد نورانی و ملکوتی حضرت فاطمه معصومه بنت موسی بن جعفر  علیهم السلام  است، متوجه می سازد.

     

امام صادق  علیه السلام  می فرماید: خداوند قم را برای سایر شهرها حجت می آورد و اهل قم را برای اهل تمام مردم از شرق و غرب حجت می آورد(۴)  به خاطر دینداری و ولایتمداری آنها  روایتی که عبدالعظیم حسنی  علیه الرحمه  آن را با چند واسطه از امام صادق  علیه السلام  نقل می کند از امیرالمؤمنان  علیه السلام  که شهر قم را عشّ اهل بیت دانسته «قم محل زندگی و آشیانه و مأوای آل محمد  صلی الله علیه و آله  و شیعیان آنها خواهد بود. . . »(۵)

      

و امام صادق  علیه السلام  می فرماید: وقتی که گرفتاری و بلا به شما رو آورد به قم بروید، قم مأوی و منزل فرزندان فاطمه  سلام الله علیها  است و محل امن مؤمنان. . . »(۶)

       

روایات زیادی درباره شهر قم و اهل آن و مرقد مطهر حضرت معصومه و مقام آن بانوی مقدس در منابع حدیثی و تاریخی آمده است که همه آنها از نظر سند صحیح و معتبر می باشند و هیچ تردیدی درباره سندیت آنها در کتب رجالی وجود ندارد. از جمله روایتی از امام رضا  علیه السلام  درباره زیارت حضرت معصومه که فرموده اند: هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب است و زیارت او معادل زیارت من است. زیارت حضرت معصومه ثوابی معادل زیارت امام معصوم هشتم است که امام هشتم این حقیقت را بیان نموده است. و روایتی از امام جواد و روایتی از امام صادق  علیه السلام  که فرموده است: از اولاد من بانویی در این شهر (قم) بنام (فاطمه) مدفون خواهد شد که پاداش زیارتش بهشت است. (۷)

     

تمام این روایات بیانگر شخصیت ممتاز حضرت فاطمه معصومه بوده است که شخصیت معنوی آن حضرت در پیشگاه خداوند و شأن و منزلتش به قدری رفیع است که روزگاری دین الهی به خاطر مرقدش در تمام جهان گسترش یافته و محفوظ خواهد بود و احادیث اهل بیت از کنار مرقدش به تمام جهان پرتوافکنی خواهد نمود و این شهر را به عنوان پایگاه اسلام اصیل و خواستگاه مراجع تقلید و یاران واقعی امام زمان (عج) مطرح خواهد نمود، و این کرامتی است که از سوی خداوند متعال به این بانوی گرانقدر اسلام عطاء نموده است.

با مطالعه در حوادث واقعه در این شهر که زیستگاه و خاستگاه علمای بزرگ و عرفای نامداری بوده است که هر یک در عبودیت الهی و در احیای اسلام نقش بسزایی داشته اند و بسیاری از آنها گمنام زیسته اما خدمات آنها به اسلام و در حفظ اسلام بسیار ارجدار بوده است.

همه اینها معطوف به وجود مرقد این بانوی گرانقدر اسلام است. (۸) با تأمل در این رویدادها از صدر اسلام و از آغاز تاریخ اسلام در می یابیم که مأمن شیعه در قم بوده و محدثان عالی مقام و بزرگواری در این شهر زیسته و چونان پروانه گرد شمع مرقد با کرامت و نورانی کریمه اهل بیت اظهار نورانیت نموده اند. (۹)

      

بنابراین روایات درباره شأن و شخصیت حضرت معصومه در منابع اسلامی وجود دارد و روایاتی که در شأن شهر قم آمده معطوف به شخصیت حضرت معصومه است و به خاطر مرقد مطهر ایشان است چون قبل از وجود و حضور ایشان و مدفون شدنشان در این شهر چندان مرکزیت و محوریت و اهمیت برای این شهر نبود اگرچه محدثانی در این شهر بودند ولی تمام روایات نشان می دهد که شخصیت کریمه اهل بیت این شهر را مرکزیت داده و عظمت بخشیده است.

همه اینها بازگوکنندة این حقیقت است که اولاً شخصیت ایشان به عنوان فرزند معصوم در پیشگاه خداوند بسیار قابل توجه است به طوری که تمام بزرگان در گرد شمع وجود او با همه نورانیت و کرامت ناچیز هستند و این خود حکایت از عظمت معنوی ائمه هدی می باشد که فرزند آنها چنین نورافکنی دارد. اگر خودشان فرصت داشتند چه عظمت و نورانیت در دنیا بپا می داشتند، علاوه بر این، شخصیت آن حضرت حکایت از این دارد که ولایت در گرد شمع وجود او تا ظهور حضرت مهدی به برکت پرورش عالمان در سایه عنایتش محفوظ و مصون خواهد بود و شهر قم شهری ولایت مدار است که سربازان و یاران و مقدمه سازان ظهور مهدی در آن زندگی خواهند نمود.

      

درباره سند وارده در فضیلت شهر قم و حضرت معصومه باید گفت که تمام این روایات در منابع معتبر از طریق اسناد معتبر نقل شده که هیچ خدشه ای بر طریق و سند و منابع روایت وارد نیست.

          

پی نوشت ها:

۱- مجلسی، بحار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ سوم، ۱۴۰۳، ج ۱۸، ص ۳۱۶-

۲- همان، ص ۳۱۷ و ۳۲۰-

۳- قمی، عباس، سفینة البحار، ج ۲، ماده قم، مجلسی، بحار، پیشین، ج ۱۸، ص ۳۲۵-۳۱۸-

۴- همان منابع (فوق)، ج ۲، ماده قم، و ج ۱۸، ص ۳۱۶-

۵- قمی، عباس، سفینة البحار، ج ۲، ص ۴۴۲، ماده قم، مجلسی، بحار، ج ۱۴، ص ۳۳۹-

۶- انوار المشعشعین، ص ۱۱۴-

۷- قمی، عباس، سفینة البحار، ج ۲، ص ۳۷۶، ماده فاطمه و ص ۴۴۶ ماده قم، به نقل از کتاب محمد محمدی، زندگینامه حضرت معصومه، چهارم، قم، دین و دانش، ۱۳۵۰، ص ۸۷، به نقل از کامل الزیارات و عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۶۲-

۸- ر. ک: استادی، رضا، زندگینامه شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی و آیت الله اراکی.

۹- صمدی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث، ج ۲، ص ۳۶۱

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز (جمعه) در سالروز عروج ملکوتی امام خمینی(ره) در سخنانی تلویزیونی، ابداع و تحقق نظریه جمهوری اسلامی یعنی تشکیل حکومتی بر مبنای اسلام ناب و متکی بر مردم‌سالاری برخاسته از عمق اسلام را مهمترین ابتکار امام امام راحلِ عظیم‌الشأن خواندند و تأکید کردند: راز پرشکوه ماندگاری جمهوری اسلامی و نظام امام خمینی، با وجود همه پیش‌بینی‌های دشمنان در باره زوال این نظام، همراهی دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» یعنی حاکمیت توأمان اسلام و مردم است و از این پس نیز همراهی همین دو کلمه تضمین پیشرفت مستمر خواهد بود.
رهبر انقلاب همچنین با اشاره به تأکید همیشگی امام خمینی درباره ضرورت شرکت آحاد مردم در انتخابات، انتخاب فردی شایسته را راه‌حل نابسامانی‌ها ومشکلات خواندند و با بیان نکاتی مهم در باره لزوم پایبندی رییس‌جمهور آینده به ایجاد عدالت اجتماعی، مبارزه صریح وبدون ملاحظه با فساد وتقویت تولید داخلی افزودند: آحاد مردم خود را به شرکت در انتخابات و تشویق دیگران به این کار ملزم بدانند.
رهبر انقلاب با اشاره به جاری شدن دوباره یاد و خاطره امام در ایام رحلت آن بزرگوار افزودند: ملت و کشور همیشه به نگاهبانی از یاد و رهنمودهای «آن شخصیت عظیم، آن رهبر بی‌جایگزین و آن خردمند حکیم و برخوردار از اراده پولادین، دل عطوف و ایمان عمیق» نیازمند است.
رهبر انقلاب با اشاره به اول انقلاب وحجم بی‌سابقه پیش‌بینی‌های مکرر زیاده‌خواهان جهانی مبنی بر نابودی دو ماهه، شش ماهه و یا حداکثر یک‌ساله جمهوری اسلامی افزودند: صلابت و قاطعیت امام و پیروزی‌های درخشان ملت در جنگ و مسائل دیگر، این همهمه را کمرنگ کرد اما بعد از رحلت امام خمینی، دشمنان و بدخواهان بار دیگر به تکرار آرزوی خود مبنی بر زوال جمهوری اسلامی پرداختند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، اعلام رسمی یک حزب فرسوده و پرمدعا در سال ۶۹، نامه چند سال بعد گروهی از نمایندگان مجلس مبنی بر رو به پایان بودن مهلت جمهوری اسلامی و اعلام علنی برخی مقامات آمریکایی‌ مبنی بر نرسیدن جمهوری اسلامی به چهل سالگی را از نمونه‌های پیشگویی‌های غلط برای زوال جمهوری اسلامی بر شمردند و گفتند: این افراد و گروهها در پیشگویی‌های خود، علاوه بر بیان آرزوهایشان، به شکست و نابودی انقلاب‌های جهان نیز استناد می‌کردند.
رهبر انقلاب افزودند: حتی در داخل کشور نیز دو نهضت مشروطیت و نهضت ملی چند سال بعد از شکل‌گیری با روی کار آمدن دیکتاتوری کاملاً سیاه رضاخان و استبداد کودتایی، پیچیده و عمیق محمدرضا شکست خوردند بنابراین پیش‌بینی‌ها درباره نابودی جمهوری اسلامی به این مسائل تاریخی نیز متکی بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به شکست کامل پیشگویی‌های دشمنان و اقتدار و پیشرفت و توسعه مستمر جمهوری اسلامی افزودند: راز پرشکوه و افتخارآمیز ماندگاری نظامِ امام خمینی، همراهی دو کلمه جمهوری و اسلامی است.
ایشان، ابداع نظریه جمهوری اسلامی را کار بزرگ امام خمینی خواندند و افزودند: امام بزرگوار این نظریه را در عرصه نظریات سیاسی بین المللی وارد کرد و با قدرت مردم و معرفت بسیار عمیق خود آن را عینیت بخشید و محقق کرد.
رهبر انقلاب، شناخت و تسلط جامع امام خمینی بر معارف اسلامی را پشتوانه ایجاد و تحقق نظریه جمهوری اسلامی برشمردند و گفتند: امام لزوم حاکمیت اسلام و اعتقاد به مردم را از دل اسلام ناب به دست آورده بود و به آنها عمیقاً ایمان داشت.
ایشان با اشاره به مخالفان سرسخت دو وجه اسلامی و مردمی بودن جمهوری اسلامی افزودند: بخشی از مخالفان حاکمیت اسلام، «سکولارهای غیرمذهبی» بوده و معتقدند دین شأنیت تشکیل نظام سیاسی و مدیریت کشور را ندارد و محصور به مسائل فردی و عبادات است، البته عده‌ای از سکولارها هم معتقد بودند دین اصولاً مضر و افیون جامعه است.
رهبر انقلاب افزودند: دسته دیگری از مخالفان حاکمیت اسلام، به دین اعتقاد دارند اما می‌گویند اسلام نباید به سیاست آلوده شود، این افراد در واقع «سکولارهای مذهبی» هستند و به دخالت و حاکمیت دین در شئون زندگی سیاسی- اجتماعی، اعتقادی ندارند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مخالفان مردمی بودن جمهوری اسلامی را نیز دو دسته دانستند و گفتند: جمعی از این مخالفان، «لیبرال‌های سکولار» هستند که می‌گویند دموکراسی و مردم‌سالاری را باید لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها ایجاد کنند و این مسئله ربطی به دین ندارد.
ایشان خاطرنشان کردند: دسته دوم مخالفان مردم‌سالاری دینی، به دین اعتقاد دارند اما می‌گویند مردم در حاکمیت دینی هیچ کاره‌ا‌ند و دین باید بدون اتکا و نقش‌آفرینی مردم، حکومت تشکیل دهد که شکل افراطی این نظر، در سال‌های اخیر در شکل‌گیری گروه داعش ظاهر شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حاکمیت دین با اتکا به مردم را یک استنباط و نظریه عالمانه و نه احساسی خواندند و گفتند: مردم‌سالاری دینی از متن اسلام برخاسته است و هر کس انکار کند در قرآن مطالعه و تدبر نکرده است.
ایشان، با استناد به آیات مکرر قرآن مبنی بر لزوم اطاعت مردم از رسول اکرم افزودند: در صدها آیه قرآن زمینه‌های اطاعت مردم از نبی مکرم تشریح شده است که آیات جهاد، اقامه قسط و عدل، اجرای حدود، معاملات اجتماعی - اقتصادی، قراردادهای بین‌المللی و ده‌ها عرصه دیگر از جمله این زمینه‌ها هستند که مجموعه همین زمینه‌ها، به معنای تشکیل حکومت است.
رهبر انقلاب با استناد به احادیث فراوان و سنت رسول اکرم مبنی بر تشکیل حکومت افزودند: بعد از رحلت پیامبر با وجود اختلاف درباره جانشینی ایشان، احدی از مسلمانان شک نداشت که باید حکومت بر اساس دین و قرآن ادامه یابد.
رهبر انقلاب، در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: بر اساس آیات قرآن مجید و احادیث و سنت پیامبر، اگر کسی به اسلام اعتقاد داشته باشد باید به حاکمیت اسلام هم معتقد باشد.
رهبر انقلاب بعد از تبیین موضوع حاکمیت اسلام، به موضوع جمهوریت و مردم‌سالاری پرداختند و با تأکید بر اینکه اعتبار رأی مردم مسئله بسیار مهمی است، گفتند: به این موضوع از دو منظر می توان نگریست ۱- از منظر دینی و اعتقادی و در چارچوب مسئولیت و حق ۲- از این منظر که تحقق عملی حاکمیت دین بدون مردم امکان‌پذیر نیست.
ایشان درخصوص رأی مردم از منظر دینی و اعتقادی افزودند: در آیات و روایات، آحاد مردم و خواص در قبال سرنوشت جامعه و همچنین جلوگیری از انحراف و بروز شکاف طبقاتی مسئول دانسته شده‌اند و امربه معروف نیز یک وظیفه عمومی شمرده شده که یکی از مهمترین معروف‌ها برپایی حکومت دینی است. همچنین انسانها دارای اراده و حق تعیین سرنوشت هستند که حاکمیت مردم یکی از نمودهای حق تعیین سرنوشت است.
رهبر انقلاب به موضوع مردم‌سالاری دینی از منظر نیاز حکومت‌ها به پشتوانه مردمی نیز اشاره کردند و گفتند: حکومت‌ها بدون پشتوانه مردمی، چاره‌ای جز روی آوردن به زور و ظلم نخواهند داشت و از آنجا که در حکومت اسلامی ظلم جایز نیست، تحقق حکومت اسلامی و ادامه آن، فقط با پشتوانه مردمی امکان‌پذیر است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: بنابراین مردم سالاری دینی و جمهوری اسلامی یک طرح ناب و خالص دینی است و اینکه برخی می‌گویند امام مردم سالاری را از غربی‌ها گرفت، سخنی بی‌مبنا است زیرا امام کسی نبود که بخاطر رودربایستی از حکم خدا منصرف شود.
ایشان افزودند: روزی که امام موضوع الزام حجاب در اجتماع را مطرح کردند برخی‌ها از جمله بعضی نزدیکان امام مخالف بودند اما ایشان بطور قاطع، دستور دین را مطرح کردند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: امام بزرگوار با انجام این نواندیشی دینی که مبتنی بر معرفت عمیق دینی بود، ملت ایران را که قرن‌ها با استبداد خو گرفته بود، به میدان آورد تا با باور به توانایی‌های خود، کارهای بزرگی همچون ساقط کردن سلطنت چند هزارساله و ایستادگی در مقابل جنگ هشت ساله و متکی به پشتیبانی همه قدرت‌های بزرگ دنیا را انجام دهند.
ایشان با تاکید بر اینکه امام دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» یعنی «حاکمیت اسلام» و «حاکمیت مردم» را گره‌گشای همه مشکلات می‌دانستند، افزودند: هر زمان که مردم به‌کار گرفته شدند و معیارهای اسلام رعایت شد، پیش رفتیم و هرجا که یکی از این دو رعایت نشد، پیش نرفتیم.
رهبر انقلاب به یک نمونه اشاره کردند و گفتند: اگر در اقتصاد، رشد کارگاههای کوچک و متوسط یعنی زمینه ورود مردم را به حوزه تولید فراهم کرده بودیم اکنون وضع اقتصادی بهتر بود.
ایشان افزودند: بنابراین اگر مسئولان حدود و موازین اسلامی را در مسائل داخلی و خارجی رعایت، و سازوکار حضور مردم در صحنه را نیز فراهم کنند، مشکلات حل خواهد شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه با اشاره به برخی بیانات امام(ره) درباره اسلام و مردم‌سالاری افزودند: از دیدگاه امام(ره)، اسلام از یک طرف «ضد تحجر و التقاط»، «ضد ظلم، استکبار، فساد و ویژه‌خواری»، «ضدسلطه آمریکا و دخالت بیگانگان»، «ضد اشرافی‌گری و اختلاف طبقاتی»، و از طرف دیگر «طرفدار محرومان و عدالتخواه» است.
ایشان همچنین در خصوص دیدگاه امام درباره مردم‌سالاری و انتخابات خاطرنشان کردند: امام انتخابات را «فریضه دینی» می‌دانستند و در وصیت‌نامه خود می‌گویند «عدم حضور در انتخابات در برخی مقاطع چه بسا گناهی در رأس گناهان کبیره باشد» و «کوتاهی در مشارکت، پیامدهای دنیوی و حتی تا نسل‌های بعد داشته باشد که مستلزم بازخواست الهی است».
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: به لطف خداوند بعد از رحلت امام، ملت ایران عطیه الهیِ مردم‌سالاری دینی را حفظ کرده و در مقابل توطئه دشمنان برای جدایی مردم از نظام و بی‌اعتقاد کردن آنها به اسلام و مردم سالاری دینی، محکم ایستاده‌اند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: متأسفانه برخی با ادبیات مختلف، حرف دشمنان را تکرار می‌کنند. گاهی از لزوم ایدئولوژی زدایی و حرکت به سمت لیبرال دموکراسی می‌گویند، گاهی از موضع دلسوزی برای قداست دین وارد می‌شوند و حتی برخی هم می گویند ضوابط اسلامی با مردم‌سالاری قابل جمع نیست.
ایشان تأکید کردند: کسانی که این سخنان را تکرار می کنند، دلسوز ملت ایران نیستند و به‌دنبال زدن ریشه اسلام هستند.
رهبر انقلاب با اشاره به قانون اساسی که در آن هم جمهوریت و هم اسلامیت درنظر گرفته شده است، گفتند: در قانون اساسی، از شروط رییس‌جمهور، «رجل سیاسی و مذهبی بودن» و «حفظ تقوا و امانت» است و این بدین معناست که رییس قوه اجرایی با اقدامات خردمندانه، در سیاست مصلحت مردم را در نظر بگیرد و در میدان اعتقادات نیز دین مردم را هدایت و حفظ کند.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به گرم‌تر شدن محیط انتخابات گفتند: دعوت مردم به حضور نیافتن در انتخابات با بهانه‌های واهی، عمل به خواست دشمنان است و اگر هر یک از دو رکن مردم‌سالاری و دین تضعیف شود، اسلام و ایران ضربه و سیلی خواهند خورد.
رهبر انقلاب افزودند: گفته می‌شود برخی به‌علت فشارهای معیشتی که همه ما آن را لمس می‌کنیم، برای شرکت در انتخابات مردد هستند یا برخی می‌گویند در دوره‌های قبل با شوق به فردی رأی دادیم اما در آخر دوره، منجر به دلخوری شد، بنابراین در انتخابات شرکت نمی‌کنیم. این موارد استدلال‌های درستی نیستند و نباید ما را از مشارکت در انتخابات دلسرد کنند.
ایشان تأکید کردند: اگر نابسامانی، ناکارآمدی و ضعف در مدیریت‌ها وجود دارد، باید آن را با انتخاب درست و خوب و روی کارآوردن مدیریت مردمی و اسلامی جبران کرد نه با شرکت نکردن در انتخابات.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر دقت در انتخاب و توجه به عملکرد کاندیداها افزودند: صرفاً به وعده‌ها و حرفها نمی‌توان اکتفا کرد همچنان‌که در قضیه مذاکرات هسته‌ای هم که در جریان است، همواره به مسئولان گفته‌ایم به عمل کار برآید و به حرفها و وعده‌ها نمی‌توان اعتماد کرد.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: کارآمدی را با حرف نمی‌شود تشخیص داد، بنابراین باید نگاه کرد که آیا گذشته و عملکرد کاندیداها، وعده‌های آنها را تأیید و تصدیق می‌کند یا نه؟
ایشان در ادامه چند توصیه مهم به نامزدهای محترم داشتند.
رهبر انقلاب اسلامی با توصیه مؤکد به کاندیداها به پرهیز از بیان وعده‌هایی که از انجام آنها مطمئن نیستند، گفتند: دادن وعده‌های بدون پشتوانه عملی جایز نیست و اینگونه وعده ها، گناه و به ضرر کشور است چون با محقق نشدن آنها مردم از انتخابات و نظام دلسرد می‌شوند بنابراین فقط وعده‌هایی بدهید که اهل فن آنها را تأیید می‌کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، توقع دیگر از کاندیداها را صداقت با مردم و بیان شعارهایی دانستند که در دل خود به آنها کاملاً اعتقاد دارند و افزودند: کاندیداها با مردم صادق باشند و شعارهایی ندهند که به آنها اعتقاد ندارند.
رهبر انقلاب اسلامی، تشویق به مشارکت در انتخابات را وظیفه تک تک مردم دانستند و گفتند: تک تک مردم خود را موظف بدانند که همه آحاد مردم اعم از خانواده، دوستان و آشنایان را به مشارکت در انتخابات دعوت کنند و این، مصداق «تواصی به حق» است.
ایشان افزودند: توقع دیگر از کاندیداها این است که در صورت پیروزی، خود را به «عدالت اجتماعی»، «کاهش فاصله فقیر و غنی»، «مبارزه بدون ملاحظه با فساد»، «تقویت تولید داخلی و مبارزه با قاچاق و واردات بی‌رویه و افرادی که با پر کردن جیب خود از طریق واردات کمر تولید داخلی را می‌شکنند» متعهد بدانند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: کاندیداها  صراحتاً درباره این موضعات موضع بگیرند تا اگر بعد از انتخاب، عمل نکردند، دستگاههای نظارتی بتوانند از آنها سؤال و مؤاخذه کنند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان یک تذکر ضروریِ دینی و انسانی درباره مسائل پیش‌آمده در جریان عدم احراز صلاحیت برخی ثبت‌نام کنندگان در انتخابات بیان کردند.
ایشان خاطرنشان کردند: به بعضی از افرادی که صلاحیتشان احراز نشد، ظلم وجفا شد و به آنها یا خانواده‌هایشان که خانواده‌های محترم و عفیفی بودند، نسبتهای خلاف واقع داده شد که بعداً  ثابت شد آن گزارشها غلط و خلاف است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به انتشار این موارد در بین مردم و در فضای مجازیِ رها و بدون قید و بند، تأکید کردند: حفظ آبرو جزو بالاترین حقوق انسانها است بنابراین خواهش و مطالبه من از دستگاههای مسئول این است که مواردی را که گزارش خلاف واقع راجع به فرزند یا خانواده کسی داده شده، جبران کنند.
ایشان افزوند: خداوند متعال ما را از ظلم، هتک حرمت مؤمن و تخلف از وظایف‎مان محفوظ بدارد. امام بزرگوار را با اولیاء بزرگ خود محشور و او و شهیدان را از ما راضی کند و با تقدیر خیر برای ملت ایران، این انتخابات را جزو انتخابات دشمن‌شکن قرار دهد.

سحرگاه جمعه، ۲۷ ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری، شخصیتی پا به این دنیا گذاشت که درک فضائل و مناقبش از توان عقل بشر خارج است. پیشوایی برای انسان در عالم گیتی قدم نهاد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در توصیف او فرمود: وقتی که فرزند من جعفر بن محمد متولد شد، او را صادق نام گذارید.[۱] امامی که مورخین، تعداد علمایی را که از علم بی کرانش بهره برده اند، ۴ هزار نفر دانسته اند و حتی امامان چهارگانه اهل تسنن(ابوحنیفه، مالک، شافعی، احمد بن حنبل) مستقیم یا با واسطه شاگرد وی بوده اند.[۲] بعضی از شاگردان نامی آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعین و...که هر یک چهره های درخشانی از تربیت شدگان مکتب آن حضرت می باشند. حرکت علمی او چنان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرتش در همه شهرها و دیارها پیچیده بود. سرانجام منصور دوانیقی، حاکم ظالم آن زمان، به دلیل بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده ننشست و در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجری قمری، در سن ۶۵ سالگی، حضرت را مسموم کرده و به شهادت رساند.

جملات طلایی اندیشمندان جهان در توصیف امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام که درخت پر ثمر علم و وارث انبیاء و مفسر کتب آسمانی بود، در قله ای از فضائل قرار داشت که هر اندیشمندی، خود را عاجز از رسیدن به آن می داند. شخصیتی که تمام اندیشمندان جهان حتی مخالفین، ناگزیر زبان به تحسین او باز کرده و جملاتی زیبا در توصیف آن امام همام گفته و نگاشته اند که در تاریخ ثبت شده است.

ابوحنیفه، امام مذهب حنفی
 وی که دو سال شاگردی امام صادق علیه السلام را کرده بود، همیشه می گفت: اگر آن دو سال شاگردی را نمی کردم، هلاک می شدم.[۳] من فقیه تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده ام. او داناترین فرد این امت است.[۴]

مالک، بنیانگذار مذهب مالکی
وی در توصیف امام صادق علیه السلام می گوید: هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ کسی خطور نکرده که کسی برتر و افضل از جعفر بن محمد باشد؛ چه از نظر فضائل و کمالات و چه از نظر دانش و عبادات و پارسائی. او بسیار حدیث می گفت و خوش گفتگو بود و استفاده زیاد می رساند. و به خدا سوگند هرچه می گفت راست بود.[۵]

محمد بن طلحه شافعی
این عالم بزرگ اهل تسنن در کتاب خود می نگارد: او است امام جعفر صادق از بزرگان اهل بیت؛ دارای دانش های بسیار و عبادت راستین و ذکرهای پی در پی و تلاوت بسیار قرآن کریم. او پیوسته معانی قرآن را دنبال می کند و از دریای بی کرانش جواهراتش را بر می گزیند و شگفتی هایش را بازگو می نماید. آن حضرت اوقات خود را بر عبادت های مختلف تقسیم می کند به گونه ای که خویشتن را بتواند بازجوئی و بازپرسی نماید. دیدارش انسان را به یاد آخرت می اندازد و با شنیدن سخنان دلربایش، دل را از دنیا می کند و پیروی از راهش انسان را وارث بهشت می کند. نور دیدگانش گواهی می دهد که او از سلاله پیامبر است و پاکی کردارش بی گمان دلیل این است که او از ذریه و دودمان پاک رسول الله است. و اما درباره منش ها و صفات نیکش چه گویم که هرگز به حساب نیاید و در فهم و درک آن، فهمیدگان روزگار ناتوانند تا جایی که از بسیاری دانشش که بر قلب پارسایش افاضه نموده، هر حکمی را که دیگران ندانند و علومی که فهم و خرد خردمندان از درکش ناتوان آیند به او باز می گردند و از او روایت می کنند.[۶]

ابن صباغ مالکی
 عالم نامی اهل تسنن در کتاب خود چنین می نویسد: جعفر صادق از میان تمام برادرانش جانشین پدر بود و او وصی پدر و امام پس از وی به حساب می آید. بر دیگران در فضیلت بالاتر است و دارای مقامی والاتر و نام و نشانی برتر. مردم در تمام دانش ها از او نقل قول می کردند تا جائی که زبان زد خاص و عام بود و آن چنان نامش در شهرها و بر سر زبان ها بود که دانشمندان به اندازه او از هیچ یک از اهل بیت حدیث نقل نکردند. و اگر تو در کتاب های تاریخ بنگری و جستجو کنی می بینی همه در باره اش چنین سخن می گویند و او را به بزرگی یاد می کنند.  سجایا و خصال جعفر بن محمد برتر و صفاتش در شرافت و عظمت کامل تر و بزرگ منشی او بر همگان روشن و انجمن های عزت و کرامت به مناقب و آثار جاودانه اش استوار و پابرجا است.[۷]

ابن حبان
این عالم شهیر اهل تسنن درباره امام صادق علیه السلام می‎ گوید: فقیه تر از جعفربن محمد کسی را ندیدم؛ وی از سادات اهل بیت است که فقیه و علیم و فاضل بود و به سخنش نیازمند بودیم و در روایت دیگری آمده است که وی تنها کسی بود که همه فقها وعلما و فضلا محتاج و نیازمند سخنش بودند.[۸]

محمد ابو زهره
نویسنده نام آور جهان اسلام و اندیشمند اهل تسنن درباره امام صادق علیه السلام چنین می ‎نگارد: امام صادق علیه السلام در طول مدت زندگی پر برکتش همیشه در طلب حق بود و هرگز پرده ‎ای 

از ریب و شک و تردید بر قلب او مشاهده نشد و کارهایش به مقتضیات کج‎ اندیشی سیاستمداران زمانش رنگ نباخت و لذا هنگامی که رحلت فرمود، جهان اسلام فقدان او را کاملا حس کرد؛ زیرا که یاد او هر زبانی را عطرآگین می ‎ساخت و همه علماء و اندیشمندان بر فضل او معترفند.
وی در ادامه می نویسد: علماء اسلام در هیچ مسأله‎ ای آنگونه که بر فضل امام صادق و دانش او اجماع نموده ‎اند، با وجود اختلاف طوائفشان، به این شکل اجماع ننموده‎ اند و تعداد زیادی از ائمه اهل تسنن هستند که معاصر با ایشان بودند و هم عصر با ایشان زیسته و از محضر مبارک حضرتش فیض برده‎ اند و از این روی به پیشوایی علمی زمانش کاملا شایسته بوده، همچنانکه این شایستگی را قبل از او پدر و جدش داشته ‎اند. و همه پیشوایان راه هدایت به آنها اقتداء نموده و از حرف‎ های آنها اقتباس نموده‎ اند.[۹]

میر علی هندی
گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جستجو را برانگیخته بود و بحث ها وگفتگوهای فلسفی در همه اجتماعات رواج یافته بود. شایسته ذکر است که رهبری این حرکت فکری را حوزه علمیه ای که در مدینه شکوفا شده بود، بر عهده داشت. این حوزه را امام جعفر صادق علیه السلام تاسیس کرده بود. او پژوهشگر فعال و متفکری بزرگ بود و با علوم آن عصر به خوبی آشنا بود و نخستین کسی است که مدارس را در اسلام تاسیس کرد.[۱۰]

ابن خلکان
این عالم شافعی اهل سنت در کتاب «وفیات الأعیان» درباره امام صادق علیه السلام، اینگونه می نویسد: وی به خاطر صداقتش بود که ملقب به صادق شد. فضائل امام صادق علیه السلام فراتر از این است که به توان به زبان آورد.[۱۱]

السویدی
وی در توصیف امام صادق علیه السلام چنین اظهار داشته است: او خلیفه و جانشین پدر بود و علومی از او نقل شده است که از شخص دیگری نقل نشده و سابقه نداشته است.[۱۲]

پروفسور بنز آلمانی
می گوید: کیمیا یک دانش عربی است، امام جعفر صادق علیه السلام آن را به نقطه ای رسانیده که از اسرار مکتوم است. ما به ۴۰۰ مقاله از آن ها دسترسی پیدا کردیم و در پرتو آن گام نهادیم، ای کاش به بقیه آن نیز دسترسی پیدا می کردیم تا از زحمت تلاش و تکاپو راحت می شدیم.[۱۳]

ابن تیمیه حرانی
شخص اول دنیای وهابیت و بزرگ عالم ایشان که مبانی فکری وهابیت را شکل داده است درباره علم وافر امام صادق علیه السلام اعتراف کرده و می نگارد: امامان ما اهل تسنن، علوم را از محضر امام جعفر صادق فرا گرفته اند.[۱۴]

نویسنده: علیرضا خاتم

پی نوشت
[۱] بحارالانوار، ج۴۷، ص۸.
[۲] مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۲۴۷.
[۳] مختصر تحفة الاثناعشریه، ص ۸.
[۴] سیر أعلام النبلاء ،ج ۶، ص۲۵۷.
[۵] مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۷۵.
[۶] مطالب السول، ص۸۱.
[۷] الفصول المهمة فیمعرفة الأئمة، ج۲، ص۹۱۳.
[۸] تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۰۴.
[۹] الامام الصادق حیاته وعصره- آرائه وفقهه، ص ۳.
[۱۰] مختصر تاریخ العرب، ص۱۹۳.
[۱۱] وفیات الاعیان، ج۱، ص ۳۲۷.
[۱۲] سبائک الذهب، ص ۷۲.
[۱۳] ذکری الامام الصادق، علامه عیسی خاقانی، ص۱۱۴.
[۱۴]منهاج السنه، ج۴، ص۱۲۶.

هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن توفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه غم و اندوه فرود آورد. ایران یک‌ دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست.

در آن روز خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن هزار چشمه نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود. روحی عروج کرد که با نَفَس روح الهی‌اش پیکر ملت را جان بخشیده بود. حنجره‌ای خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود. لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسوس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود.

اینک به مناسب سالروز رحلت جانگداز آن عالم تابناک تراز آفتاب شمه ای از خصائص امام روشن ضمیر منتشر می شود.

*انسان سازی امام خمینی ره

مسجد سلماسی در آن زمان مسجد ساده ای بود که کف آن با زیلوهای‌ ‌نخی آبی رنگ یزدی یا کاشی فرش شده بود که زیلوهای نازکی بودند و ‌به خصوص در زمستان سرد، نشستن روی آنها واقعاً نوعی ریاضت به حساب‌ ‌می آمد. ‌روزی شاگردان با هم گفتند: این درست نیست که ایشان نیز همانند ما ‌روی زیلوی نازک و سرد بنشینند. از این رو یکی از شاگردان برخاست و قبل‌ ‌از اینکه ایشان بیایند، عبای پشمی خود را تا کرد و در جایی که ایشان‌ ‌می نشستند، پهن کرد و همه خوشحال بودند که بدین وسیله کار خیری انجام‌ ‌داده اند. اما همین که امام وارد مسجد شدند و برای نشستن به جای مخصوص‌ ‌خود رفتند و آن عبا را پهن دیدند، با ناراحتی آن را جمع کردند و کناری‌ ‌گذاشتند و مانند هر روز و مثل دیگران، روی زیلو نشستند و آثار ناراحتی تا ‌پایان درس در چهره شان هویدا بود. ‌

*همنشینی با پیرمرد رهگذر

یک روز کسی به سه راهی بیت آمده و می خواست بدون وقت قبلی با امام خمینی (س) ملاقات داشته‌ ‌باشد. هرچه پاسداران انتظامات به او اصرار کرده بودند نرفته بود و کم کم خودش را تا ‌جلوی دفتر امام رسانده بود. این خبر به امام رسید که پیرمردی است که با این کیفیت‌ ‌خودش را به دفتر رسانده و به هیچ عنوان هم از آنجا نمی رود.

من شاهد بودم امام‌ ‌خودشان بلند شدند و به کوچه رفتند و با آن پیرمرد ملاقات کردند. در حالی که آن مرد ‌خوابیده بود امام بالای سر او تشریف بردند و هرچه به او اصرار کردند که داخل‌ ‌منزل بیاید پیرمرد قبول نمی کرد. بعد امام به او فرمودند چه کار می خواهی بکنی. ‌ ‌از من چه می خواهی؟ به او گفت: آقا از شما هیچ چیز نمی خواهم و داخل هم نمی آیم، ‌ ‌فقط آمده بودم شما را زیارت کنم. همین. / برداشت هایی از سیره امام خمینی ج ۳، ص ۱۶۲

* بانویی که اشک امام را درآورد!

مرحوم حبیب الله عسکر اولادی در خاطرات گفته است:آن اوایل که امام در مدرسۀ علوی تشریف داشتند، عصرها خانم ها با ایشان ملاقات‌ ‌می کردند. یک روز ساعت ۳ بعد از ظهر که درب مدرسه باز شد بر اثر ازدحام زیاد، ‌ ‌خواهران با فشار به مدرسه وارد شدند و تعدادی از آنها زیر دست و پای بقیه آسیب‌ ‌دیدند. برانکاردها را آوردند و خواهران را بردند. یکی از خواهران در حالی که روی‌ ‌برانکاردی افتاده بود در اثر فشار جمعیت از جلوی جایگاه امام عبور کرد و به هنگام‌ ‌عبور با همان وضع مصدوم و آشفتۀ خود گفت: ما همه سرباز توییم خمینی ـ گوش به‌ ‌فرمان توییم خمینی و شروع کرد به گریه کردن. امام که این صحنه را دیدند به حدّی متأثر ‌شدند که در اثر این تأثر نتوانستند بایستند.

اشک در چشم همۀ آقایان حلقه زده بود و ‌جوّی معنوی ایجاد شده بود. و همه گریه می کردند. یکی از علما به امام گفت، اگر اجازه‌ ‌بدهید دیگر خواهران به ملاقات نیایند چون هم از کار و زندگی شان می افتند و هم با توجه‌ ‌به رقّت قلبی که شما دارید باعث ناراحتی تان می شوند. امام با تعجب به ایشان فرمودند:‌ ‌ «شما خیال می کنید اعلامیه من و شما شاه را بیرون کرده است؟ شاه را این مردم بیرون‌ ‌کرده اند. اینها باید بیایند.»‌/ سیره امام خمینی(س)؛ ج ۱

* طلب آب از دریا

محمدتقی رضایی کوپایی که مدتی طولانی افتخار پاسداری از بیت و دفتر امام خمینی (س) را بر عهده داشت، در خاطرات خود در کتاب "تشنه و دریا" می گوید؛ یک روز یکی از برادران شهرستانی که در آنجا نگهبان بود و تشنگی ‌ ‌شدیدا به او فشار آورد به هر سه منزلی که در اطراف محل نگهبانی او ‌ ‌قرار داشت مراجعه و زنگ زده بود، ولی کسی جواب او را نداده بود. ‌ایشان آنقدر زنگ درب غیر فعال منزل امام را زده بود که امام اجبارا ‌خودشان پشت در آمده و به او پاسخ دادند و گفتند: بفرمایید. نگهبان ‌ ‌خود را به امام معرفی کرد و با لحنی خودمانی به ایشان گفت: اگر ‌ ‌زحمتی نیست، یک لیوان آب برای من بیاورید. بنا به گفته خودش بعد ‌ ‌از چند لحظه دیده بود، پیرمردی که قیافه‌ اش مثل امام است! یک لیوان ‌ ‌آب برای او آورد. او آب را که می‌ خورد لیوانش را پس می‌ دهد و ماجرا ‌را برای پاسبخش تعریف می‌ کند که: سر پست خیلی تشنه بودم و آب ‌ ‌هم نداشتم، بعد هم گفته بود خدا پدر این صاحبخانه را بیامرزد تا زنگ ‌ ‌زدم، پیرمردی که شبیه امام بود، رفت و برایم آب آورد. بعد از پاسبخش ‌ ‌پرسیده بود: مگر منزل امام اینجاست؟ وقتی پاسبخش برای او درباره ‌ ‌موقعیت پست توضیحاتی می‌ دهد آن برادر پاسدار یک دفعه از حال ‌ ‌می‌رود. چون می‌ بیند از آن قسمت تا بالای آن پله‌ ها رفت و آمد برای ‌ ‌امام خیلی سخت بوده ولی چون کسی در منزل نبوده یا امام نخواسته ‌زنگ بزند و خدمتکاری را مطلع نماید، خودش دومرتبه این پله‌ها را طی ‌ ‌کرده و برای او آب آورده است. ‌/ کتاب تشنه و دریا؛ ص ۶۶-۶۷؛

*  نقش بانوان در اداره جامعه

در اندیشه امام خمینی (س) بانوان  از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند و این نه تنها در گفتار امام که در سیره عملی ایشان به خوبی عیان است. سرکار خانم مرضیه دباغ که افتخار همراهی  با امام در نوفل لوشاتو نصیبشان شده بود، نوع برخورد امام با بانوان دانشگاهی میگوید:در فرانسه عده ای دانشجوی دختر و پسر از کشورهای مختلف آمده بودند تا امام را ‌زیارت کنند، مردها جلو نشسته بودند و خانم ها پشت سرشان. وقتی امام می خواستند ‌تشریف ببرند، خانم ها به ایشان گفتند:آقایان جلو نشسته بودند و ما نتوانستیم سؤالاتمان‌ ‌را طرح کنیم.

امام به اتاق عقبی رفته و فرمودند: «من چند دقیقه اینجا می نشینم تا شماها ‌بیایید و سؤالات تان را طرح کنید». این کار امام برای من خیلی جالب بود. با اینکه وقتشان‌ ‌تمام شده بود، ولی برای اینکه حق خانم ها پایمال نشود، این حرکت را کردند. بعد ‌خانم ها آمدند و یکی یکی سؤالاتشان را مطرح کردند. یکی از آنها گفت، می خواهد ‌ادامۀ تحصیل بدهد، ولی بچه و شوهر دارد و آنها مایل هستند او بیشتر در خانه باشد. ‌ ‌امام فرمودند: «این مسائل نمی تواند مانع از یکدیگر باشند، شما آن را به نحو احسن‌ ‌انجام دهید، ولی تحصیل هم بکنید».‌/ سیره امام خمینی (س)؛ ج ۱؛

روحانی بلند پایه لبنان و رئیس اتحادیه علمای مقاومت اسلامی درکنگره امام خمینی مجدد دین در دنیای معاصر، با برشمردن ویژگی های امام خمینی اظهار داشت: امام خمینی  (رحمه الله علیه) متعلق به همه امت اسلامی و احیا کننده ارزش هایی است که همه مسلمانان از همه مذاهب و فرق اسلامی بدان دلبسته و معتقدند عدم پایبندی به ارزش هایی مانند وحدت امت اسلامی، عدم وابستگی به شرق و غرب و رهایی از سلطه  استکبار و اجانب، عزت دین ، نابودی اسرائیل و نفی نژاد پرستی، هر گروه و فرقه ای را از دایره امت اسلامی خارج می کند.

 

علامه ماهر حمود افزود: در روزگاری که رژیم های کشورهای اسلامی برای ادامه حیات شان وابستگی به استکبار را پذیرفته و دنبال کنار آمدن و قبول برتری و موجودیت اسرائیل بودند، با پیروزی نهضت امام خمینی  این سیاست موجب  ذلت تلقی شد.

 

وی اضافه کرد: امروز به یمن بیداری اسلامی و احیای ارزش های اسلامی ، رژیم صهیونیستی  رو به زوال و در حال فرو پاشی است.

 

وی  مقاومت اسلامی را مولود این بیداری و رویکرد عزتمندانه احیای ارزش های اسلامی به برکت نهضت امام خمینی  دانست و  پیروزی مقاومت اسلامی را مرهون   اتحاد و همبستگی  امت اسلامی واستمرار آن عنوان کرد.

محمد لمین اندیشمند و محقق گامبیایی  به فرا رسیدن سالروز رحلت امام خمینی (ره) اشاره کرد و گفت: توجه و تمرکز بر اندیشه های ولایی امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران ضرورت دارد و می تواند یک نقش مهم در آگاه سازی جهان اسلام داشته باشد به شکلی که در این مسیر هدف عدالت و آزادی دنبال برای همه جوامع اسلامی دنبال شود. از این رو باید با استفاده از علوم جدید، چارچوب فكری امام خمینی(ره) را به صورت گسترده و علمی منتشر کرد زیرا این امر در گسترش اندیشه های رهبر كبیر انقلاب اسلامی تاثیر دارد.

محمد لمین در ادامه اظهار داشت: امام خمینی در حالی پایه گذار انقلاب اسلامی ایران بود که فقط اهداف اسلامی و رهایی بخش خود را محدود به ایران نمی دانست. ایشان تلاش می کرد تا همه محرومان و ستم دیدگان را از چنگال استكبار جهانی نجات دهد. این هدف یکی از اصلی ترین محورها در اندیشه های امام خمینی(ره) به شمار می آمد. هدفی که به دنبال ایجاد عدالت و برابری در جوامع اسلامی بود. در این مسیر، آگاه ساختن مردم مظلوم از حق خود و نجات دادن آنها از ناامیدی برای مقابله با دشمنان اسلام تنها راه موجود بود. از این رو بنیانگذار جمهوری اسلامی از همان آغاز مبارزه خود با افشا کردن ماهیت واقعی قدرتهای ستمگر جهان، خواسته ها و آرمان های خویش را به وضوح بیان کرد و با مبارزه در راه اسلام، محرومان و ستمدیدگان را برای گرفتن حق پایمال شده خود آگاه کرد.

محمد لمین تصریح کرد: بر اساس دیدگاه امام راحل، آگاه سازی فردی و افزایش معنویت در جامعه باعث می شود تا در مقابل هرگونه جنگ پیدا و پنهان دشمنان ایستادگی كرد و به مبارزه با تهاجم همه جانبه آنها پرداخت. امام خمینی بر همین اساس رهنمودهایی برای همه جوامع اسلامی در راستای مدیریت جهان اسلام بر اساس ارزش های واقعی دین اسلام ترسیم کرد كه تاکنون دستاوردها و تاثیرات بسیاری داشته است.  

علامه مرتضی مرتضی فعال بین الملل از کشور کنیا  در وبینار تخصصی «امام خمینی(ره) مجدد دین و مذهب در عصر کنونی» که عصر امروز چهارشنبه به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) از سوی مدیریت زائران غیر ایرانی آستان قدس رضوی برگزار شد، گفت: سخن گفتن از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه کار دشواری است، زیرا شخصیت ایشان شخصیت بزرگی است که  از زمان غیبت صغری امام زمان(عج) تا کنون وجود نداشته است.
 
وی ادامه داد: ایشان با حرکت و انقلاب خود علیه نظام گذشته و از بین رفته ایران توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد، انقلابی که همچنان ادامه دارد و هرروز در حال پیشروی است. این انقلاب منحصر به ایران نبوده بلکه چشم مستضعفان همه ملت ها را باز کرده است.
 
علامه مرتضی گفت: امام خمینی(ره) توانست شکل تمام دنیا را تغییر دهد، ما طی سال های گذشته  شاهد تحقیر و عقب نشینی قدرت های استکبار جهانی در برابر ایستادگی و مقاومت مظلومین و مستضعفین علیه قدرت های ظالم بوده ایم.
 
وی افزود: حقیقت این است که اکنون در خطرناک ترین مراحل هستیم، مرحله جدال بین حق و باطل، جدال بین قدرت ایمان و قدرت شر، بدون شک قدرت ایمان پیروز خواهد شد و فلسطین پیروز می شود.
 
این فعال بین الملل از کشور کنیا ادامه داد: آفریقا یکی از مناطقی است که از این انقلاب تأثیر پذیرفت و بر عنصر جوانان و دولت های نزدیک تأثیر گذاشت، جوانان به رنج ها و درد هایی که از سوی استعمار گران بر آنها تحمیل می شد، پی بردند، نسل جوان با صدای امام خمینی (ره) از خواب بیدار شد و توانست به شکل خاصی با اندیشه اهل بیت(ع) آشنا شود زیرا تا قبل از آن با اهل بیت (ع)آشنایی چندانی نداشتند.
 
وی تصریح کرد: به همین علت شاهد شدت استقبال مردم برای آشنایی با فکر و سیره اهل بیت (ع) هستیم و مؤسسات ویژه نشر و اشاعه فرهنگ اهل بیت (ع) شکل گرفت؛ این نتیجه حرکت امام خمینی (ره) بود و این یک امر طبیعی است، آینده متعلق به این مکتب خواهد بود، و بر ما واجب است که این مکتب را به صورت کامل تعریف کنیم(ع) آشنا شوند، آماده کنیم.
 
علامه مرتضی بیان کرد: امام(ره) اثری برجای گذاشت که با گذشت زمان از بین نمی‌رود، اندیشه‌اش در خصوص آنچه که می‌خواست روشن بود و در عمل به آنچه که می‌خواست رسید. از خداوند متعال برای این انقلاب و رهبران آن به ویژه مقام معظم رهبری خواستاریم در حمل این رسالت موفق باشند و آن را دست صاحب حقیقی آن امام زمان (عج) برسانند.
 

ماموستا کلشی نژاد امام جمعه اهل سنت ارومیه در وبینار تخصصی «امام خمینی(ره) مجدد دین و مذهب در عصر کنونی» که عصر امروز چهارشنبه به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) برگزار شد، ابراز کرد: امام خمینی(ره) حتی قبل از انقلاب نیز با ایجاد اگاهی و تبیین مسائل دینی برای تمام جوامع،مردم را نسبت به اندیشه‌های پلید غیر دینی ارشاد می‌کردند .
 
وی ابراز کرد: در تاریخ تمدن اسلامی  تفرقه بین مذاهب از مسائل پیچیده وبنیان بر افکن جوامع اسلامی بوده است، از این رو امام(ره) نسبت به انسجام عملی و اتحاد قلبی بین جوامع نگاه ویژه ای داشتند.
 
امام جمعه اهل سنت ارومیه تصریح کرد: در تاریخ معاصر با وجود تمام تلاش های وحدت طلبانه شخصیت های اصلاح طلب و وحدت طلب علمای شیعه و سنی  همچون  سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ سعید نورسی و... همواره ملت‌های اسلامی در اتش تفرقه می‌سوختند و استعمارگران شرق و غرب با دامن زدن به آتش تفرقه به غارت منابع کشورهای اسلامی می پرداختند.
 
وی با بیان اینکه آغاز نهضت اسلامی امام خمینی(ره) در سال 42 و وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 57 نقطه عطف تفکر اسلامی و وحدت شیعه وسنی را در پیش داشت، گفت: اندیشه وحدت از دیدگاه امام (ره) وسیله نفی سبیل و سلطه غیر مسلمانان بر امت‌های اسلامی بوده است؛ یکی از مظاهر این اندیشه‌،اختصاص آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان روز قدس برای حمایت از حقوق  مسلمانان در کشوری دیگر است.