
emamian
هنیه: وارد مرحله جدیدی از نبرد با دشمن صهیونیست شدهایم
«اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس شامگاه سه شنبه در سخنانی گفت که به مقاومت فلسطین در غزه که بلافاصله درخواست یاری قدس را لبیک گفت، درود میفرستد.
وی تصریح کرد، همه فلسطینیان برای دفاع از قدس و مسجدالاقصی به پا خاستند و غزه نیز به دفاع از قدس پایبند است.
هنیه افزود: ما در نبرد قدس پیروز شدیم و اکنون وارد مرحله جدیدی از نبرد با دشمن صهیونیست شدهایم.
رئیس دفتر سیاسی حماس گفت: نظامیان صهیونیست و شهرکنشینان را مجبور به عقبنشینی از مسجد الاقصی کردیم.امروز موازنه قدرت جدیدی برقرار شده که از محوطههای مسجد الاقصی و قدس آغاز میشود.
وی تصریح کرد: غزه امروز در برابر قلدری دشمن صهیونیستی و توطئههای آن ایستاده و نظریه پیوند ملی، سیاسی و دینی بین تمامی اراضی فلسطینی با مسجد الاقصی را تثبیت کرد.
هنیه گفت: ما از موضع قدرت با ملت خود سخن میگوییم، چرا که این ملت دست بالا را دارد. ملت فلسطین با تمامی اقشار و جریانها در این نبرد در جبههای واحد قرار گرفته است.
رئیس دفتر سیاسی حماس افزود: ما از موضع قدرت با ملت خود سخن میگوییم، چرا که این ملت دست بالا را دارد. ملت فلسطین با تمامی اقشار و جریانها در این نبرد در جبههای واحد قرار گرفته است. ملت فلسطین دیگر اجازه تجاوزات دشمن صهیونیستی علیه قدس و مسجد الاقصی را نمیدهد.
وی ادامه داد: تمامی تلاشها برای عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی و ترویج فرهنگ شکست و تسلیم در برابر این رژیم، در برابر پایداری و مقاومت ساکنان قدس به شکست کشیده شد. پیام ما همیشه مشخص است، ما هرگز قدس را تنها نمیگذاریم و پشت مقاومت را خالی نمیکنیم.
اسماعیل هنیه گفت: ما به وظیفه خود در قبال قدس عمل میکنیم و هرگز نمیتوانیم با وجود طرحها و توطئههای دشمن آرام بنشینیم.غزه هرگز در برابر آنچه در قدس میگذرد، ساکت نمینشیند.
رهبر انقلاب: دولتی تشکیل شود که انقلابی، عدالتخواه، ضدفساد و معتقد به تحول و جوانان باشد
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سهشنبه) در دیدار تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی با اشاره به راهبرد اساسی تحولخواهی وتحولگرایی، ایجاد حرکت جهشی و جهادی همراه با نوآوری در روشها و کارکردها در همه عرصههای حکمرانی و بخشهایی از سبک زندگی عمومی را ضروری خواندند و با تأکید بر اهمیت درجه اول مشارکت بالا در انتخابات ۲۸ خرداد و تبیین آثار مهم این مشارکت افزودند: در درجه دوم باید با انتخابی خوب و مطلوب کسی را روی کار آورد که مؤمن، انقلابی، با کفایت، مردمی، سرشار از امید، معتقد به جوانان و توانمندیهای داخلی، و حقیقتاً عدالتخواه و ضدفساد باشد.
رهبر انقلاب با ابراز تأسف عمیق و محکوم کردن شدید دو حادثه بسیار تلخ و خونین اخیر در جهان اسلام یعنی در افغانستان و فلسطین گفتند: لعنت خداوند بر جنایتکارانی که غنچههای مظلوم و نوگلان بیگناه افغانستانی را پر پر کردند و به خاک وخون کشیدند و با به شهادت رساندن این دختران نوجوان، جنایت را تا این حد گسترش دادند.
ایشان همچنین با اشاره به جنایات وحشیانه و ظالمانه صهیونیستها در مسجدالاقصی، قدس شریف و دیگر مناطق فلسطین گفتند: این جنایات در جلوی چشم جهانیان قرار دارد و همه باید با محکوم کردن آن، به وظایف خود عمل کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با تجلیل از بیداری، ایستادگی و عزم جزم ملت فلسطین افزودند: صهیونیستها جز زبان زور چیزی نمیفهمند لذا فلسطینیها باید با افزایش قدرت و مقاومت خود، جنایتکاران را به تسلیم شدن و توقف اقدامات وحشیگرانه مجبور کنند.
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین بحث اصلی خود یعنی مسئله تحولخواهی و تحولگرایی افزودند: مقصود و هدف تحول، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب است البته با نوآوری در شیوهها و روشها.
ایشان با اشاره به استفاده از مفهوم تحول در ادبیات کشورهای غربی مخالف ایران و سخنان کسانی که در داخل عمدتاً به غرب گرایش دارند، افزودند: مقصود آنها بر خلاف مقصود و منطق ما، تحول در اصل و مبانی انقلاب است که در واقع نفی انقلاب، برگشت به عقب و ارتجاع محسوب میشود، بنابراین باید در مفهوم کلمه تحول دقت کرد.
رهبر انقلاب در تبیین علت نیاز کشور به تحولخواهی و تحولگرایی گفتند: درکنار پیشرفتها و موفقیتهای فراوان در دهههای اخیر، در زمینههایی دچار عقبماندگی و مشکلات مزمن هستیم که با حرکتهای معمولی علاج نمیشوند و نیاز به تحول و حرکتی فوقالعاده دارند که این نیاز جزو مسلمات این دوره از انقلاب برای برای تحقق گام دوم است.
ایشان عقبماندگیها را ناشی از برخی غفلتها، غرضورزیها و فاصله گرفتنهای تدریجی از خط انقلاب در دهههای اخیر خواندند و گفتند: به همین علت، بسیاری از ظرفیتها و فرصتها معطل و مغفول مانده و به منافع ملی خسارت زده است.
ایشان با اشاره به برخی مصداقها افزودند: دیوانسالاری، کاغذبازی، مقررات غیرمفید و گاه مضر از جمله مشکلات بخشهای مدیریتی کشور است، ضمن اینکه در بخش زندگی عمومی مسائلی مانند اسراف، مسابقه تجملگرایی و اشرافیگری، بالا رفتن سن ازدواج و پیری جمعیت از جمله مشکلات جدی است.
رهبر انقلاب، روشن بودن منطق و هدف تحول را باعث جلوگیری از هرج و مرج ذهنی و عملی در این مسیر دانستند و گفتند: تحول باید ما را به احسنالحال برساند یعنی به تقویت خطوط اساسی انقلاب و روان شدن مسیر حرکت به سمت آرمانهای اساسی نظیر عدالت، استقلال، آزادی و اسلامی شدن جامعه.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه خاطرنشان کردند: در رسیدن به این آرمانهای کلان، برخی آرمانهای خُرد مانند پیشرفت علمی، خودکفایی اقتصادی، اقتدار در سیاست خارجی و بیرون نگه داشتن کشور از شبکه انحصاری قدرتهای مستکبر وجود دارد.
حضرت آیت الله خامنه ای سیاستهایی مانند اسلامی شدن دانشگاهها و یا سیاست تبدیل صدا و سیما به یک دانشگاه عمومی را از جمله سیاستهای بعدی برشمردند.
ایشان حرکت نسل اول انقلاب به سمت مقاصد اصلی جمهوری اسلامی را که با هدایت امام(ره) انجام شد و با دشواری ها و حوادث خونینی همراه بود، زمینه ساز تجربه آموزی خواندند و گفتند: یکی از مسائلی که شاید در آن دوره به آن توجه کافی نمی شد، پیچیدگی ها و دشواری های حرکت به سمت آرمانها بود.
رهبر انقلاب اسلامی موضوع اسلامی شدن دانشگاهها را یک نمونه از این مسائل خواندند و افزودند: دانشگاه در کشور ما در دوران تسلط و حاکمیت سیاستهای غربی و به دست عوامل دلباخته غرب و با هدف تربیت نخبگان مطیع و مصرف کننده محصولات و دانش کهنهشدهی غرب پایه گذاری شد و تبدیل مجموعه ای با چنین مختصاتی، به یک دانشگاه اسلامی دارای پیچیدگیهایی است که تحقق آن جز با تحول امکان پذیر نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای، ایجاد تحول در بحثهایی همچون جریان اقتصادی و همچنین حرکت علمی کشور را منوط به نگاهی دقیق و جامع دانستند و تأکید کردند: امروز نخبگان متدین و انقلابی کشور دارای تجربه های فراوان هستند و می توانند با تولید فکر و ابتکار، زمینه ساز تحول و همچنین مواجهه صحیح با مسائل جدید همچون فضای مجازی باشند.
ایشان راه منحصر به فرد تحقق تحول را استفاده از جوانان دانستند و گفتند: جوان همه الزامات یک حرکت تحولی را که عبارت است از فکر نو، ابتکار، توان بالا و جرات اقدام، دارد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته در کنار این ویژگیهای بارز جوانان، برخی نواقص و کمبودها در جوانان وجود دارد که باید در کنار آنان، کار آزمودگان و مجربین قرار گیرند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اظهارات قبلی خود مبنی بر لزوم تشکیل دولت جوان انقلابی، خاطر نشان کردند: برخی تصور کردند که منظور از دولت جوان انقلابی دولتی است که همه اعضای آن در رده سنی ۳۰ تا ۳۵ سال باشند در حالیکه این به معنای نادیده گرفتن صاحبان تجربه و کار آزمودگان و دنیا دیدگان نیست.
ایشان شرط اساسی در جوانان و همچنین صاحبان تجربه را ایمان و انگیزه صادقانه و انقلابی دانستند و افزودند: دولت جوان انقلابی فقط شامل وزرا نمی شود بلکه مجموعه وسیعی از صدها مدیر مؤثر و تعیین کننده است که همه این رده ها می تواند میزبان جوانان مؤمن و انقلابی باشد که در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها و اجرا حضور داشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: به نظر من استفاده از جوانان مومن و انقلابی در بخشهای مختلف مدیریتی امکانپذیر است به شرط آنکه دولتی سرکار بیاید که مسئولان بالای آن، اطمینان و اعتقاد به جوانان داشته باشد، همانگونه که امام به جوانان اعتقاد داشت و کار را جلو برد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: اگر چنین دولتی سر کار بیاید، مشکلات در مدت زمان معقولی قابل حل خواهند بود و زمینه تحقق آرمانها نیز فراهم خواهد شد.
ایشان با اشاره به نقش آفرینی و کارِ کارستان جوانان در پیروزی انقلاب و در شکل گیری جهاد سازندگی و در دفاع مقدس، افزودند: امروز کشور از لحاظ پرورش نیروی انسانی مؤمن، انقلابی، متخصص و دارای اعتماد به نفس، نسبت به دهه اول انقلاب، دارای شرایط بسیار بهتری است که باید این نیروهای جوان شناسایی و بکارگیری شوند.
حضرت آیت الله خامنه ای بحث مربوط به تحول را اینگونه جمع بندی کردند: اولاً تحول لازم است، ثانیاً تحول ممکن است و ثالثاً راه تحقق تحول، تشکیل یک دولت معتقد به تحول و عنصر تحول آفرین یعنی جوان مؤمن و انقلابی است.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان چند تذکر در مورد دانشگاهها بیان کردند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اخبار نگرانکننده از افت یادگیری و آموزش در دوران کرونا از مسئولان آموزش عالی خواستند به این مسئله توجه و از آن جلوگیری کنند.
ایشان همچنین لزوم رفع عیوب و نواقص دستگاههای مورد استفاده در یادگیری مجازی را یادآور شدند و با اشاره به پدیده زشت ایجاد کانالهای تقلب در امتحانات که موجب بیاعتبار شدن امر آموزش میشود، برخورد با این پدیده را خواستار شدند.
رهبر انقلاب با اشاره به برخی تلاشها برای ناامید کردن دانشجویان و یا تشویق آنها به خروج از کشور و پشت کردن به آن، گفتند: دانشجو عنصر ارزشمندی برای کشور است که نباید افسرده و از کار افتاده شود زیرا دانشجویان مؤمن و فعال، در امیدآفرینی و تقویت انگیزهها نقش مهمی دارند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین مسئله اشتغال دانشجویان از دوره دانشجویی را مورد تأکید قرار دادند و در خصوص مسئله سربازی که در سخنان دانشجویان نیز به آن اشاره شده بود، خاطرنشان کردند: مسئله سربازی جزو مسائل پیچیدهای است که نمیتوان با آن به شکل شعاری برخورد کرد. البته در این زمینه طرحهایی داده شده و مجموعههایی مشغول بررسی هستند که باید با تأمل در جوانب آن به تصمیم درست رسید.
رهبر انقلاب سپس چند نکته خطاب به تشکلهای دانشجویی بیان کردند.
ایشان، تشکلهای دانشجویی متعدد را فرصتی بزرگ برای کشور دانستند و با تأکید بر نقشآفرینی آنها بهعنوان مراکز تولید فکر و پیشران حرکتهای تحولی و جهادی در مسائل گوناگون اجتماعی و علمی، گفتند: «حضور جوانان جهادی در میدان پر خطر کرونا»، «حضور فعال در قبال مسائل بینالمللی مانند قضیه نشریه موهن فرانسوی، انفجار در دانشگاه کابل و مسائل فلسطین و یمن»، «اظهارنظر و موضعگیری در قضیه افاِیتیاف»، «تقویت مصوبه راهبردی مجلس در موضوع هستهای»، و «واکنش به مشکلات خصوصیسازیها که بعضی از آنها نیز به نتیجه رسید» از مصادیق تحسینبرانگیز اقدامهای تشکلهای دانشجویی است که اینگونه موضعگیریها هویت تشکلهای دانشجویی را نیز تقویت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای انتظار از تشکلهای دانشجویی را تقویت بنیه دینی و انقلابی آنها و مسئله مهم تهذیب نفس خواندند و افزودند: تهذیب نفس تأثیر زیادی در مبارزات اجتماعی و انقلابی دارد و امام بزرگوار میفرمودند علت ترس افراد از آمریکا، تهذیب نفس نکردن است.
رهبر انقلاب علت انحراف برخی دانشجویان و تشکلهای انقلابیِ دهه ۶۰ در سالهای بعد از مبانی انقلاب را ضعف فکری و ایمانی آنها برشمردند و گفتند: با وجود ایمان و تقوا، دانشجو دیگر سراغ مخالفان و دشمنان انقلاب نمیرود و در راه انقلاب استقامت میکند.
ایشان ارتباط تشکلهای دانشجویی با دانشجویان در سراسر کشور را فرصتی برای اثرگذاری و باز کردن گرههای فکری و دینی دانشجویان دانستند و افزودند: البته در این زمینه مجموعههای نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها نیز وظایف مهمی دارند که باید بیشتر تلاش کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، انتخابات را عرصه دیگری برای نقشآفرینی تشکلهای دانشجویی و تشویق همگان به حضور پر شور و انتخاب مطلوب دانستند و گفتند: برخی اظهارات ممکن است از سر دلسوزی باشد اما نباید منجر به دلسرد کردن مردم از مشارکت در انتخابات شود.
رهبر انقلاب، مردمسالاری و انتخاب مسئولان کشور بهدست مردم را بسیار مهم خواندند و افزودند: حضور پر شور مردم در انتخابات تأثیر زیادی در قوت و تواناییهای دولت منتخب دارد و موجب افزایش آبرو، امنیت و قدرت بازدارندگی کشور میشود.
ایشان پس از تأکید بر مشارکت بالا در انتخابات، «انتخاب مطلوب و خوب» را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: دولتی باید تشکیل شود که دارای کفایت و مدیریت، با ایمان، لبریز از امید و معتقد به توانمندیهای داخلی باشد چرا که اگر مسئولین دولتی ناامید باشند کاری از پیش نمیرود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: فردی که معتقد است نمیتوان از لحاظ دفاعی، سیاسی، اقتصادی و تولیدی کاری در داخل انجام داد، لایق حکمرانی بر مردم نیست.
ایشان افزودند: کسانی باید بر سر کار بیایند که معتقد به مردم و جوانان باشند، عنصر جوان را قدر بدانند، عملکرد انقلابی داشته باشند و حقیقتاً عدالتخواه و ضدفساد باشند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: چنین دولتی پس از روی کار آمدن میتواند با گماردن صدها مدیر جوان و مؤمن در مدیریتها کار کشور را سامان دهد.
رهبر انقلاب نکتهای نیز درباره نظر خود درباره حضور اشخاص در انتخابات بیان کردند و گفتند: بنده در مورد انتخاب اشخاص هیچ دخالتی نمیکنم. در دورههای گذشته افرادی که قصد کاندیداتوری داشتند، نظر من را میپرسیدند که میگفتم «نه موافقم نه مخالفم» یعنی نظری ندارم اما در این دوره گفتم همین مطلب را نیز نمیگویم.
ایشان افزودند: افرادی که بین خود و خدا، معتقدند که شایستگی و شرایط قانونی را دارند وارد شوند و مردم نیز با دیدن برنامههای آنان، انتخاب کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در آغاز سخنانشان، جلسه امروز را بسیار خوب و سخنان دانشجویان را در سطحی بالا خواندند و انتشار دیدگاههای دانشجویان را برای افکار عمومی مفید برشمردند.
ایشان همچنین با توصیه مؤکد به حفظ آثار ماه مبارک رمضان در دیگر ایام سال گفتند: سلوک رمضانی باید در رفتارهای شخصی، عمومی، اجتماعی، دانشگاهی، سیاسی و حکومتی بروز و استمرار یابد تا باب رحمت الهی گشوده بماند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، ۹ تن از نمایندگان تشکلهای دانشجویی به بیان دیدگاهها و راهکارهای خود نسبت به مسائل کشور پرداختند. خانمها و آقایان:
- محسن خزایی (نماینده بسیج دانشجویی)
- حمید محمدپور (دبیر اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی)
- ریحانه السادات میرحسنی( نخبه علمی و مسئول پروژه واکسن آنفولانزای فصلی انسانی)
- سید ایمان احمدی (دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل)
- فاطمه صحرانشین (نماینده نشریات دانشجویی وزارت بهداشت)
- توحید تقی زاده (دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان)
- میر آرمان عدنانی (دبیر انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو دانشگاه تربیت مدرس)
- فاطمه راوند (نماینده گروههای جهادی دانشجویی)
- و محمد گودرزی ( دبیر اتحادیه دفتر تحکیم وحدت)
بر نکات زیر تاکید کردند:
- بازطراحی ساختار اداری- اجرایی کشور
- تعمیق نظریه پردازی در زمینه عدالت و آزادی
- روشن شدن منطق خصوصیسازیها
- بازنگری ساختارها و کارکردهای شوراهای عالی
- پیشنهاد نامگذاری دهه پنجم انقلاب به نام تحول و نوگرایی
- ضرورت تشکلیابی مستقل کارگران و اصناف
- لزوم حمایت و عدم رقابت بخش دولتی با بخش خصوصی در زمینه تولید واکسن
- ضرورت تدوین سند جامع سواد رسانهای
- بازنگری در اجرای برخی از قوانین از جمله قانون خدمت سربازی
- لزوم زدودن محافظهکاری و خبررسانی دقیق و اعتمادآفرین در صداوسیما
- ایجاد شفافیت در زمینه ضوابط گزینش و جذب نیروهای متخصص
- انتقاد از برخی برخوردها با دانشجویان منتقد
شیخ الازهر سکوت جهان در برابر جنایتهای رژیم صهیونیستی را محکوم کرد
«احمد الطیب» شیخ الأزهر مصر سکوت جهانیان در برابر تروریسم وحشیانه صهیونیستها علیه فلسطینیان ساکن قدس و مسجدالأقصی را شرمآور خواند.
به نوشته وبگاه «النشرة»، شیخ الأزهر به ملت مظلوم فلسطین درود فرستاد و تأکید کرد: «هر قدر زمان بگذرد، فلسطین همچنان در برابر طاغوتیان خواهد ایستاد و تسلیم نخواهد شد و ملت فلسطین همچنان از سرزمین، ناموس و مقدسات و مسجدالأقصی به عنوان قبله نخست مسلمانان و سومین حرم شریف دفاع خواهد کرد.»
وی افزود: «جهان همچنان به سکوت شرمآور خود در برابر تروریسم وحشیانه صهیونیستها و تجاوزات آنها در حق مسجدالأقصی، برادران و مقدسات ما در فلسطین ادامه میدهد.»
مسجد الاقصی و مناطق پیرامون آن در بیت المقدس، طی روزهای اخیر تا به امروز، شاهد حملات شدید نظامیان صهیونیست برای اجرای نقشههای تلآویو به منظور یهودیسازی قدس و تقسیم زمانی و مکانی مسجد الاقصی بود که در نتیجه مقاومت ساکنان قدس اشغالی، صدها تن از فلسطینیان مجروح شدند.
بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوشوقتم و حقیقتاً خرسندم از اینکه بحمدالله امسال هم توفیق پیدا کردیم این جلسه را با دانشجویان عزیز داشته باشیم. اگر چه میل ما، آرزوی ما این بود که بتوانیم در یک جلسهی رویاروی، شما را از نزدیک ببینیم و صحبت کنیم و بشنویم، ولی خب شرایط این جور اقتضا کرده، ما هم حرفی نداریم؛ و این شرایط بلاشک یک روزی عوض خواهد شد. خداوند توفیق بدهد تا بتوانیم آنچه وظیفهمان است، در هر شرایطی انجام بدهیم.
پیشرفت سطح جلسه نسبت به سالهای قبل
جلسهی امروز، جلسهی بسیار خوبی بود. من البتّه در مقام قضاوت و نقد دربارهی مسائلی که گفته شد نیستم ولیکن سطح این جلسهی امروز ما از گذشته بالاتر بود؛ مطالب خیلی خوبی بیان شد. و به نظر من نفْس انتشار این نظرات دانشجویی و راهحلهایی که ارائه میدهید -که البتّه در این اظهاراتِ امروز خیلی راهحل نبود لکن کلّیّاتی بود که بسیار مفید بود- و نقدی که نسبت به اوضاع در ذهن مجموعهی دانشجویی هست، برای افکار عمومی بسیار مفید است و ذهنّیت جامعه را پیش میبَرد و بالا میبَرد. امیدواریم انشاءالله خدای متعال به شماها خیر بدهد، به این جلسه برکت بدهد و ما را در آنچه رضای او است موفّق بدارد.
لزوم تأثیرگذاری سلوک رمضانی بر رفتارهای اجتماعی و عمومی ما
خب به روزهای آخر ماه رمضان رسیدهایم؛ من این را طلیعهی عرایضم قرار میدهم که به شما عرض بکنم ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است، ماه رحمت الهی است، ماه هدایت الهی است؛ با اعمالی که در ماه رمضان انجام میدهید و انجام میدهیم، بایستی آثار این رحمت الهی را در خودمان حس کنیم و علاوهی بر آن، این آثار را، این حالات را در بقیّهی ماهها، در ادامهی زندگی پُربرکتتان انشاءالله نگه دارید و حفظ کنید. این سلوک رمضانی و حال رقّت و توجّه و حضوری که در ماه رمضان به روزهگیر و میهمان خداوند دست میدهد، بایستی در رفتارهای شخصی ما اثر کند، تأثیر داشته باشد؛ هم در رفتارهای عمومی و اجتماعیِ ما بایستی اثر بگذارد، هم در رفتار علمی ما، رفتار دانشگاهی ما، رفتار حکومتی ما، رفتار سیاسی ما بایستی تأثیر بگذارد، و تقوا و معنویّت اثر خودش را در همهی این عرصههای مهم نشان بدهد. و همان طور که عرض کردم، این حالت و این باب رحمت، گشوده بماند تا بعد از ماه رمضان.
در صحیفهی سجّادیّه دعائی [است] که امام سجّاد (علیه السّلام) در روز اوّل ماه رمضان، در ورود ماه رمضان میخواندند -و توصیه میشود که آن دعا خوانده بشود- حضرت در آخر آن دعا میفرمایند: اَللٰهُمَّ وَ اجعَلنا فی سائِرِ الشُّهورِ وَ الاَیّامِ کَذٰلِکَ ما عَمَّرتَنا؛ این دعای حضرت در اوّل ماه رمضان است؛ یعنی در بقیّهی ماهها هم همین حالت را، همین روحیه را برای ما نگه دار، وَ اجعَلنا مِن عِبادِکَ الصّالِحین. (۲)
تأثّر عمیق نسبت به کشتار دانشآموزان در افغانستان و فلسطینیان در قدس
من برای امروز یک بحثی را آماده کردهام و البتّه سعی میکنم کوتاه بیان کنم که خوشبختانه موافق با همان چیزی است که در بعضی از بیانات دوستان تکرار شده بود؛ بحث دربارهی مسئلهی «تحوّلخواهی و تحوّلگرایی» است و یک نکاتی را در این زمینه عرض میکنم. لکن قبل از ورود در بحث، لازم میدانم که این دو حادثهای خونین را که در دنیای اسلام در این چند روز اتّفاق افتاد تذکّر بدهم و تأثّر خودم و احساس تأسّف و ناراحتی خودم را از این دو حادثه بیان کنم. یکی حادثهی تلخ و گریهآور افغانستان است و شهادت این نوگلان و غنچگان مظلوم که بدون هیچ گناهی مورد تهاجم قرار گرفتند و پَرپَر شدند، و خانوادههایشان را داغدار کردند. لعنت خدا بر آن کسانی که جنایت را تا این حد گسترش میدهند و برای خودشان مباح میدانند که این تعدادِ بزرگِ دخترِ نوجوان را بیگناه به خاک و خون بکشند! و همچنین حوادث مربوط به مسجدالاقصیٰ و فلسطین و قدس شریف که خباثت صهیونیستها جلوی چشم مردم جهان است و واقعاً وظیفهی همه است که موضع بگیرند و محکوم کنند حرکت خبیثانه و جنایتکارانه و وحشیانه و ظالمانهی صهیونیستها را در قضیّهی روزهای اخیر. البتّه خوشبختانه فلسطینیها بیدارند و عازمند، باید هم دنبال بکنند. جز با زبان قدرت با این جنایتکارها نمیشود حرف زد؛ بایستی خودشان را قوی کنند و بِایستند و مقابله کنند و طرف را مجبور کنند به اینکه از جنایت کوتاه بیاید و تسلیم حق و انصاف بشود.
عرض کردم یک مسئله، مسئلهای است که با عموم جوانان و دانشجویان مطرح میکنم -که عرض خواهم کرد- در چند جمله هم با تشکّلهای دانشجویی چند تذکّر را میخواهم مطرح کنم.
نیاز به تحوّلخواهی و تحوّلآفرینی و مسائل پیرامون آن
آنچه با جوانها و بخصوص دانشجوها میخواهم مطرح کنم مسئلهی تحوّلخواهی و تحوّلآفرینی است؛ اوّلاً بگوییم مقصود ما از تحوّلخواهی چیست و تحوّل یعنی چه؛ ثانیاً تبیین کنیم که نیاز به تحوّل به چه دلیل است و چرا ما نیاز داریم به اینکه تحوّل به وجود بیاید؛ ثالثاً منطق این تحوّل را مشخّص کنیم، گفتمان این تحوّل را مشخّص کنیم که تحوّل با چه هدفی بایست انجام بگیرد و به چه سمتی باید ما را حرکت بدهد. چند نکته در این زمینهها عرض میکنیم. خوشبختانه ذهن شماها آماده است و امروز من در بیانات شماها بسیاری از این نکاتی را که مورد نظر بود دیدم وجود دارد که مایهی خشنودی و خوشحالی است.
تحوّل یعنی حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوهها و روشها و کارکردها
امّا مقصود ما از تحوّل، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همهی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی -که حالا بعد نمونههایی را عرض خواهم کرد- و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوهها و روشها و کارکردها.
تحوّل در اصل انقلاب، معنای مورد نظر غربگرایان از تحوّل
البتّه تحوّل، یک عنوان عامّی است؛ خیلیها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت میکنند، بحث تحوّل را مطرح میکنند؛ در داخل کشور هم بعضیها که گرایشهای بیشتر غربی و میل به شیوههای غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحوّل میکنند، منتها آن تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند. میبینیم در اظهاراتی که در باب تحوّل میکنند، راجع به عادّیسازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض(۳) میکنند و تحریص(۴) میکنند و این را در واقع خطّ نشان تحوّل به شمار میآورند. در واقع حرف ما، مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحوّل، تحوّل برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. خب پس بنابراین آن کلمهی تحوّل کافی نیست. مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوههای نو و با نوآوری و ابتکار.
نیاز و ضرورت ایجاد تحوّل
در مورد این نیاز که «چرا باید تحوّل انجام بگیرد» -که واقعاً بایستی به این نیاز هم اعتقاد داشته باشیم- لذا لزوم این حرکت به [خاطر] این است که در کنار پیشرفتهای کشور و موفّقیّتهای کشور که زیاد است -در بیان دوستان که اینجا صحبت کردید، بعضی از اظهارات بود که نشاندهندهی وجود پیشرفتها است، لکن آنچه در واقع در کشور از لحاظ پیشرفتهای گوناگون در زمینههای مختلف اتّفاق افتاده خیلی وسیعتر و گستردهتر از این حرفها است- لکن در کنار این پیشرفتها ما در جاهایی عقبماندگی داریم و مشکلات مزمنشده داریم که این مشکلات بایستی حل بشود. در حوزهی اقتصاد، در حوزهی عدالت، به طور جدّی مشکل داریم؛ در زمینهی آسیبهای اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها حقیقتاً به صورت بیماری مزمن هم درآمده و نیاز به راهحلهای جدّی دارد؛ علاوهی بر اینکه این عقبماندگیها وجود دارد و ناشی از غفلتهای ما است -یعنی در طول زمان، در طول این دهها سال، در مواردی غفلتهایی انجام گرفته- بعضی از غرضورزیها هم موجب زاویهدار شدن با خطّ انقلاب و تدریجاً پشت کردن به انقلاب شده و بنابراین این وضعیّت ایجاب میکند که ما به فکر یک حرکت تحوّلی باشیم.
علاوهی بر اینها بر اثر همین غفلتهای ما، بسیاری از ظرفیّتها معطّل مانده. ظرفیّتهای بسیاری در کشور وجود دارد، فرصتهای به معنای حقیقی کلمه فراوان بلکه بیشمار در کشور هست که اینها بدون استفاده مانده و این مایهی خسارت برای منافع ملّی است. خب این مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار ادارهی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوقالعاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دورهی از انقلاب است برای گام دوّم. البتّه در گذشته و در طول زمان در زمینههای تحوّلی در بخشی از جاها یک کارهایی انجام گرفته لکن یک حرکت کلّیتر و عمومیتر و جامعتری در این زمینه باید انجام بگیرد.
لزوم ایجاد تحوّل در حوزههای حکمرانی، مدیریّت کشور، سبک زندگی مردم
[در مورد] حوزهی تحوّل هم که این تحوّل در کجاها باید انجام بگیرد، همان طور که قبلاً اشاره کردم، هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینههای اقتصاد، در زمینههای مسائل اجتماعی، در زمینههای مسائل فکری، مشخّص است کمکاریهایی وجود دارد و رفت و برگشتهای اداری، کاغذبازیها و دیوانسالاریهای زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینهی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینههای دیگر- بنابراین یک حوزهی مهم برای تحوّل، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینهها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحوّلی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راهحلهای جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّهی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقهی تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریختوپاشهای اشرافیگرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقهی تجمّل در ازدواجها، در خانوادهها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همهی اینها حوزههای لزوم تحوّل است، در همهی اینها بایستی تحوّل به وجود بیاید.
منطق ایجاد تحوّل: تقویت خطوط اصلی انقلاب و حرکت به سمت آرمانها
منطق تحوّل چیست؟ یعنی ما میخواهیم تحوّل ایجاد بشود تا بعد به چه وضعیّتی برسیم؟ اگر چنانچه این منطقْ مشخّص و روشن و محاسبهشده نباشد، کار به بلبشو و هرج و مرج کشیده خواهد شد؛ لذا در اوّل سال شما میگویید: حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال؛ تحوّل بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینهی مسائل تحوّلی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَالّا مطلق تحوّل نه. پس بنابراین بایستی احسنالحال را پیدا کرد. احسنالحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است؛ باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواریهای زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحوّلی وجود دارد. حالا این آرمانها که البتّه باید متوجّه به این آرمانها باشیم و حرکت به سمت اینها بکنیم، سطوح مختلفی دارند و انشاءالله شماها بایستی در جلسات دانشجویی، در جلسات بحث و بررسی دانشجویی روی اینها کار کنید و به جزئیّات آنها برسید و این را برای مردم تبیین کنید.
لزوم حفظ آرمانهای کلان نظام و روانسازی حرکت به سمت آنها
حالا من به طور کلّی عرض میکنم: بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامیاند، آرمانهای بلندمدّت و میانمدّت هستند و البتّه آرمانهای اساسی هستند که باید به آنها توجّه کرد؛ مثل تشکیل جامعهی اسلامی یا استقرار عدالت اجتماعی یا مسئلهی استقلال، مسئلهی آزادی و مانند اینها؛ اینها آن آرمانهای اساسی است. بعضی از این آرمانها در سطوح خُردتری هستند و در واقع اجزای تشکیل آن آرمانهای سطح بالا محسوب میشوند؛ مثل مثلاً فرض کنید پیشرفت علمی؛ یک آرمان است -یکی از آرمانهای ما قطعاً پیشرفت علمی است- منتها جزئی از مجموعهای است که جامعهی اسلامی را تشکیل خواهد داد یا استقلال ما را مثلاً تشکیل خواهد داد. یا فرض کنید که اقتدار در سیاست خارجی که به معنای بیرون نگه داشتن کشور و نظام سیاسی از شبکهی اقماری قدرتهای مستکبر و نظام سلطه است -اقتدار در سیاست خارجی به این معنا است که در اوّل انقلاب در شعار «نه شرقی، نه غربی» متبلور بود که آن روز یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعهی کمونیستی دنیا بود، و یک نظام سرمایهداری؛ شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکهی اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم کرد بحمدالله- خب این هم یک آرمانی است؛ بایستی این آرمان حفظ بشود و دنبال بشود و تعقیب بشود و روزبهروز برتر بشود. یا خودکفائیِ اقتصادی که در واقع یکی از آرمانهای خُرد نسبت به آن آرمانهای عمده است.
بعضی دیگر از این آرمانهایی که دنبالش هستیم و باید دنبالش باشیم و در این تحوّل به آنها توجّه بکنیم، درواقع سیاستهایی هستند در جهت ادارهی کشور و امنیّت بخشیدن به انقلاب، و انقلاب را حفظ کردن؛ مثل نهادسازیهایی که شد: تشکیل سپاه، تشکیل جهاد سازندگی، تشکیل بسیج که اینها هم جزو سیاستهایی است که در بدنهی آن آرمانهای اساسی قرار دارند؛ یا اسلامی شدن دانشگاهها مثلاً فرض کنید؛ یا تبدیل صدا و سیما به یک دانشگاه عمومیِ آن روز چهل میلیونی، و امروز هشتاد میلیونی؛ این جزو آرمانها بوده، جزو مسائلی است که در پی آن بودهایم و باید باشیم و بایستی این آرمان را دنبال بکنیم و امثال اینها. بنابراین همین طور که ملاحظه میکنید، خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی که باید حفظ بشود و حرکت به سمت آنها آسانسازی و روانسازی بشود، در سطوح مختلفی قرار دارند: از تشکیل جامعهی اسلامی و آن آرمانهای برتر بگیرید تا آرمانهای میانی مثل پیشرفت علمی و امثال اینها، تا این حرکتها و سیاستهای اجرائی از این قبیل که گفته شد.
عدم توجّه به پیچیدگیهای مسائل در سالهای آغازین انقلاب
خب، نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دههی ۶۰ و یکی دو سال از دههی ۵۰ هستند، در همهی این بخشها -چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پاییندستی- کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثهی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربهآموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینهها تجربههایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعهی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی نادیده گرفت و آن، این است که رسیدن به این آرمانها با این عظمتی که این آرمانها دارد، پیچیدگیهای زیادی دارد؛ آن روز ما به این پیچیدگیها توجّه نداشتیم؛ آن روز ما مسائل را خیلی با نگاهِ اوّلی نگاه میکردیم؛ در واقع بسیاری از مسائل آسانگیری میشد. شور انقلابی موجب بود که کار انجام بگیرد منتها با یک نگاه ابتدائی، با یک نگاه ساده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگیها و دشواریها و گردنههای سرِ راه.
اسلامی کردن دانشگاه؛ نمونهای از پیچیدگیهای مسائل نظام
حالا مثلاً من به عنوان مثال یک مورد را مثال میزنم؛ مسئلهی اسلامی شدن دانشگاهها. خب امام (رضوان الله علیه) روی مسئلهی اسلامی شدن دانشگاهها اصرار داشتند. ایشان برای دانشگاه خیلی اهمّیّت قائل بودند و معتقد بودند بایستی دانشگاهها را اسلامی کرد و حرکتهایی هم انجام گرفت، کارهای زیادی انجام گرفت؛ خود من هشت سال در دورهی ریاست جمهوری، رئیس شورای انقلاب فرهنگی بودم که مخصوص کارهای دانشگاهی بود که کارهای فراوانی انجام گرفت، لکن در همهی این دورههایی که ما کار میکردیم و خود من جزو فعّالان این مجموعه بودم، آن ظرافتهای لازم، آن دشواریهای موجود، آن پیچیدگیهایی که این کار دارد مورد توجّه ماها نبود و کار را با نگاه ساده نگاه میکردیم.
تربیت نخبهی مطیع و مصرفکننده، هدف تأسیس دانشگاه در دوران سیاستهای استعمار
خب دانشگاه در کشور ما، در واقع در دوران تسلّط سیاستهای غربی به وجود آمد؛ یعنی برای اینکه دشواریهای کار معلوم بشود و روشن بشود، من این را عرض میکنم. دانشگاه در دوران حاکمیّت برگزیدگان و در واقع دستنشاندگان غربیها اتّفاق افتاد. دانشگاه در زمان رضاشاه که به وسیلهی انگلیسها سر کار آمده بود، پایهگذاری شد؛ به دست عوامل غربیها هم پایهگذاری شد، یعنی آن کسانی که اوّلبار دانشگاه کشور را ایجاد کردند، کسانی بودند که دلباختهی غرب بودند. من نمیگویم عامل نفوذی غرب بودند، یعنی این را آدم نمیتواند قاطعاً ادّعا کند امّا بلاشک دلباخته و فریفتهی فرهنگ غربی بودند و مطیع غرب بودند و در واقع هیچ رأیی در مقابل آراء غربیها نداشتند و ارائه نمیکردند. بنابراین دانشگاه را برابرِ برنامههای غربِ استعمارگر به وجود آوردند؛ اصلاً برنامهی دانشگاه در کشور ما، برنامههای [آن] غربی بود که آن روز در اوج استعمارگری بود -بعدها خب کشورهای استعماری یکییکی خارج شدند امّا آن روز اوج استعمارگری غربیها بود- اینها در مورد تشکیل دانشگاه در کشورهای اقماری خودشان یک برنامهی مشخّصی داشتند.
برنامهی آنها این بود که در این کشورها نخبههایی تربیت کنند که این نخبهها مطیع غرب باشند و مصرفکنندهی غرب باشند؛ نخبهی مطیع و مصرفکننده. هدف دانشگاهها این بود که نخبهی مطیع و مصرفکننده تربیت کنند. مصرفکننده یعنی چه؟ یعنی سرریز دانشِ تولیدشده و البتّه کهنهشدهی در غرب را فرا بگیرد و بتواند جامعهی خودش را به بازار مصرف محصولات غربی تشویق کند و جامعه را تبدیل کند به بازار مصرف محصولات غربی؛ یعنی یک نخبهی مصرفکنندهای را تولید میکردند که آن نخبهی مصرفکننده، یک جامعهی مصرفکننده را به وجود بیاورد؛ اصلاً هدف این بود؛ که حالا این برنامه -برنامهی ایجاد دانشگاه- هم در کشورهای استعماریای که آن روز رسماً در استعمار انگلیس -عمدتاً- و بعضی کشورهای دیگرِ غربی بودند اجرا میشد و هم در کشورهایی که رسماً مستعمره نبودند؛ مثل کشور خود ما که مستعمرهی رسمی نبود امّا کاملاً تحت نفوذ و تحت سلطهی سیاسی غرب قرار داشت؛ دانشگاه این جوری به وجود آمد. البتّه تفکّر اسلامی در همین دانشگاه هم توانست نفوذ کند، که این به خاطر قدرت نفوذ تفکّر اسلامی بود لکن شیب عمدهی این دانشگاه به سمت همان تفکّر غربی و غربیسازی فکر و عمل نخبگان کشور بود؛ که نخبهای تربیت کنند که غربی فکر کند، غربی عمل بکند، برای غربیها کار بکند و جامعهی مصرفکننده بسازد؛ که همان نخبهها طبعاً به مقامات حکومتی هم میرسیدند.
خب این دانشگاه را نظام اسلامی بخواهد تبدیل کند به دانشگاه اسلامی، کار سادهای است؟ کار آسانی است؟ دانشگاهی که مثلاً پنجاه سال با آن شکل حرکت کرده و با آن ترکیب و برنامهریزی اداره شده، تبدیل آن به یک دانشگاه اسلامی کار سادهای نیست. آن روز ما به پیچیدگی این کار بدرستی توجّه نمیکردیم؛ [لکن] خب بعدها بتدریج خود عناصر دانشگاهی به نکات مهمّی در این زمینه برخورد کردند، تذکّر دادند، عمل کردند، یک مقداری بهتر شد، امّا همچنان این قضیّه، یک قضیّهی مهمّ روی دست نظام اسلامی است و بایستی تحقّق پیدا کند و جز با یک تحوّل امکانپذیر نیست. حالا این یک مثال بود که من زدم و خب در بقیّهی بخشها هم همین جور است؛ در بخش مسائل اقتصادی و جریان اقتصادی کشور، جریان علمی کشور و امثال اینها همین وجود دارد. لذا شما میبینید که ما در خلال این سالها گاهی کارهای خوبی را شروع کردهایم که نیمهکاره مانده و به نتیجه نرسیده؛ این به خاطر همین است که یک سادهنگریهایی در مشاهدهی مسائل وجود دارد که بایستی اینها را با نگاه دقیق تصحیح کرد و به جهت درست رساند.
تولید دانشِ حرکت در مسیر آرمانها توسّط نخبگان انقلابی با پشتوانهی تجربیّات گذشته
البتّه امروز جامعهی نخبگانی کشور، تجربههای زیادی دارد. من به طور قاطع عرض میکنم که امروز جامعهی نخبهی متدیّن و معتقد به دین و انقلاب، فهمشان، درکشان از مسائل بمراتب از نخبگان صدر انقلاب -و حالا به طریق اولیٰ قبل از انقلاب- بالاتر است. یعنی همین مطالبی که شما دانشجویان امروز بیان کردید، که در ذهن شماها هست و در محافل شماها مطرح میشود، آن روز در سطوح بالای دانشگاهی هم مورد توجّه نبود و به آنها پرداخته نمیشد، و به آنها دسترسی پیدا نمیشد؛ یعنی ذهنها جور دیگری بود. پس امروز جامعهی نخبگانی و انقلابی کشور، هم تجربهی زیادی دارد، هم ناکامیها را دیده، تلخیها را دیده، دشواریها را دیده، مانعتراشیها را دیده، معارضهها را دیده -یعنی اینها را در طول زمان، این جامعهی نخبگانی ما مشاهده کردهاند- و نگاهش به مسائل اساسی کشور نگاهی است همراه با توجّه به این مشکلات. پس بنابراین، برنامهریزی هم میتواند برنامهریزی پیچیدهتر و قویتری باشد از آنچه در گذشته انجام میگرفته، و باید همین جور باشد؛ یعنی واقعاً راهبریهای عملیّاتی بایستی با در نظر گرفتنِ این مشکلات و موانع انجام بگیرد. علاوه بر این، مسائل جدیدی هم هست که در گذشته نبود؛ حالا از جمله مثلاً فرض کنید فضای مجازی، که یک مسئلهی جدیدی است، پدیدهی تازهای است و قبلاً این [پدیده] وجود نداشته. بنابراین، برای پیشگیری از مشکلات ناشی از این پدیده -بالاخره هر پدیدهای یک مشکلاتی دارد، یک منافعی دارد- و برای اینکه کشور و جامعه از مشکلاتش و ضررهایش و آسیبهایش مصون بماند، امروز به فکرهای جدید و راههای ابتکاری و در واقع دانش و فکر نو نیاز هست. یا مثلاً در بالا رفتن سنّ ازدواج و امثال اینها، احتیاج داریم به روشهای نو، روشهای بدیع و روشهای تازه. و به نظر من کشور میتواند در این زمینهها حرکت کند و این نخبگان انقلابی و مؤمن هستند که بایستی دست کشور را پُر کنند و فکر تولید کنند و دانشِ حرکت در این راه را بایستی تولید کنند. این تحوّلی است که باید اتّفاق بیفتد. این تحوّلی که میگوییم، باید ما را به این سمت حرکت بدهد و پیش ببرد.
جوانها، راه منحصر به فردِ ایجاد تحوّل
خب حالا چه جوری این تحوّل انجام بگیرد؟ به نظر من راه منحصربهفرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوههای نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است؛ یعنی ابزار لازم برای یک حرکت تحوّلی همینها است: فکر نو، ابتکار، جرئت حرکت، میل کامل به این حرکت. اینها از لوازم حتمی یک حرکت تحوّلی است و این هم در جوانها وجود دارد، [لذا] بایستی برای یک چنین کاری دنبال جوانهای نخبه رفت.
لزوم وجود افراد کارآزموده و مجرّب در کنار جوانها
البتّه من این را هم به شما بگویم: خود شما جوانهای عزیزی هستید که من به شماها خیلی هم علاقه دارم -یعنی بنده عمر طولانیای را در کنار جوانها و با جوانها گذراندهام و کاملاً میشناسم جوانها را و دوست میدارم جوانها را- [امّا] در کنار این تمجید و تعریفی که من از جوانها میکنم کارِ جوانها نواقصی هم دارد، کمبودهایی هم در کار جوانها هست که ما مشاهده میکنیم این کمبودها را، در طول زمان هم دیدهایم، الان هم میبینیم. حتّی همین اظهارنظرهایی که آقایان میکنید که خیلی هم مغتنم و برای بنده شیرین است امّا خب در کنار آن شیرینی ضعفهایی در همین اظهارنظرها و همین ارائهی فکرها وجود دارد. پس بنابراین، بایستی کارآزمودگان و دنیادیدگان و مجرّبین هم در کنار جوانها قرار داشته باشند. این، آن حرفی است که من بارها گفتهام. ما که گفتیم «دولت جوان انقلابی»،(۵) بعضی تصوّر کردند یک دولتی که مثلاً فرض کنید عمرشان یکدست باید بین ۳۰ و ۳۵ و مانند اینها باشد! قضیّه این نیست؛ حضور جوانها چیز لازمی است و حتماً بدون حضور جوانها کاری صورت نمیگیرد امّا معنایش این نیست که مجرّبین و کارآزمودگان و دنیادیدگان در کنار جوانها نباشند.
شرط اساسی و اصلی در همهی اینها -چه آن جوان، چه آن که از جوانی عبور کرده و به میانسالی یا کهنسالی رسیده- این است که ایمان و انگیزهی صادقانه و انقلابی در آنها وجود داشته باشد که به نظر من یک دولت جوان انقلابی -همان طور که گفتیم- میتواند جامع همهی اینها باشد.
امکان حلّ مشکلات کشور با دولتی معتقد به جوانها و حضور در جوانها در سطوح مختلف تصمیمگیری و اجرا
البتّه دولت فقط مثلاً بیست وزارتخانه و بیست وزیر نیست -[البتّه] مجموعهی هیئت دولت حدود بیست و چند نفرند- دولت فقط اینها نیست؛ دولت یک مجموعهی وسیعی است که صدها مدیریّت مؤثّر و تعیینکننده در آن وجود دارد و همهی اینها میتواند بهاصطلاح میزبان جوانهای مؤمن و نخبه و انقلابی ما باشد که باید بتوانند در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها و اجرا حضور داشته باشند؛ یعنی بایستی بعضی جوانها در بخشهای تصمیمگیری، بعضی در بخشهای تصمیمسازی، بعضی هم در بخش اجرا حضور داشته باشند و بتوانند عمل بکنند و به نظر من این کاری است کاملاً شدنی؛ یعنی اگر واقعاً یک دولتی سر کار بیاید که مسئولین بالای دولت اعتقاد به جوانها داشته باشند، اطمینان به جوانها داشته باشند، همچنان که امام بزرگوار داشت و کار را با جوانها پیش برد، اگر یک چنین دولتی سر کار بیاید، به نظر من مشکلات خیلی زود حل خواهد شد؛ همهی این مشکلاتی که امروز جلوی چشم ما است و با همهی دشواریها و پیچیدگیها و مانعها و مانعتراشیها و دشمنیهایی که از خارج و بعضاً از داخل صورت میگیرد، به نظر من همهی این کارها، همهی این آرمانها و خواستهها و مطالیب،(۶) قابل تحقّق است. در گذشته هم جوانها کارهای کارستان کردند؛ هم در انقلاب، هم در دفاع مقدّس و در جهاد سازندگی مثلاً جوانها بودند دیگر؛ آنها هم جوانهای دانشجو بودند که بعضی رفتند در سپاه، بعضی در جهاد، بعضی در کمیتههای انقلاب، و مشغول کار شدند و کارهای بزرگی را انجام دادند.
امروز خوشبختانه کشور از لحاظ پرورش نیروی انسانی مؤمن و انقلابی و دارای اعتماد به نفْس و متخصّص بحمدالله وضع خوبی دارد؛ یعنی ما از لحاظ نیرو کمبود نداریم؛ نیروهایی هستند که باید شناسایی بشوند. اگر میل به حضور جوانها نبود، شناسایی جوانها هم انجام نمیگیرد و دولت و مجموعهی نظام، مجموعهی حکمرانی کشور هم از منافع وجود آنها محروم میماند.
از من سؤال شد که آیا در این شوراها -شوراهایی که مربوط به رهبری است، مثل شورای انقلاب فرهنگی- نمیخواهید جوانها را بگذارید. چرا، از مدّتی پیش من این معنا به ذهنم رسیده بود؛ موانعی در کار بود و انشاءالله انجام خواهد گرفت و عدّهای جوان را ما انشاءالله در این شوراها منصوب خواهیم کرد که باشند و تصمیمگیری کنند و حرکت کنند و انشاءالله عمل بکنند.
جمعبندی بحث تحوّل
خب، پس بنابراین خلاصهی بحث ما در باب تحوّل این شد: اوّلاً تحوّل لازم است و نیاز امروز ما است؛ ثانیاً تحوّل ممکن است؛ ثالثاً راه ایجاد تحوّل عبارت است از تشکیل یک دولت معتقد به تحوّل و معتقد به عنصر تحوّلآفرین، یعنی عنصر جوان نخبهی مؤمن انقلابی؛ یعنی شرطش این است که مؤمن باشد و انقلابی باشد؛ وَالّا اگر جوان بود با همان خصوصیّات جرئت و توانایی و ابتکار، لکن ایمان در او وجود نداشت، خب فایدهای ندارد؛ آن جوان با همان نیرو، راه غلط را خیلی سریعتر و تندتر از پیرها و سالخوردهها خواهد رفت؛ اگر با ایمان نباشد فایدهای ندارد؛ اگر انقلابی نباشد، کشور را به سمت یک حرکت تحوّلیِ درست هدایت نخواهد کرد؛ پس بایستی، هم جوان باشد، هم مؤمن باشد، هم انقلابی باشد؛ یعنی این عناصر بایستی در مجموعهی دولت جمع باشد. پس بنابراین، هم تحوّل لازم است، هم تحوّل ممکن است، هم شرطش حضور یک دولتی است که معتقد به جوانها باشد و جوانها را به کار بگیرد و این کار انجام خواهد گرفت. این عرض ما در مورد مسئلهی تحوّلخواهی.
لزوم توجّه مسئولین به موضوع اُفت یادگیری دانشجویان با توجّه به شرایط کرونا
چند تذکّر در مورد دانشگاهها بدهم که این تذکّرات، تذکّرات جزئی است لکن مهم است در مورد وضع کنونی دانشگاهها، و بعد آن وقت چند کلمه با تشکّلها عرض دارم.
یک تذکّر در مورد یادگیریها در دوران کرونایی است. من نگرانم، وضعی که از دانشگاهها نقل میشود برای ما از استاد و دانشجو، موجب نگرانی است. این وضعی که وجود دارد، ممکن است واقعاً یادگیریها را ناقص و معطّل بکند. خواهش من این است که مسئولان آموزش عالی در بخشهای مختلف -چه آن وزارت، چه وزارت بهداشت، چه دانشگاه آزاد- به این مسئله توجّه کنند. خب حالا یک سال و چند ماه از شروع کرونا گذشته، نمیدانیم هم کِی تمام خواهد شد. انشاءالله امیدواریم خیلی طول نکشد امّا بالاخره نمیدانیم کِی تمام خواهد شد؛ مسئلهی یادگیریها خیلی مهم است، من نگرانم، نگذارید یادگیریها اُفت پیدا کند.
لزوم رفع نواقص دستگاههای آموزش مجازی و برخورد با کانالهای متقلّب از سوی مسئولان
یک مسئله، مسئلهی این دستگاههای یادگیری مجازی است که هم در آموزش و پرورش، هم در دانشگاهها رایج شده و شنیدم عیوب و نواقصی دارد که کار را مشکل میکند. این عیوب را حتماً بایستی برطرف کنند که مخاطب این هم مسئولین دولتی هستند.
شنیدم سوءاستفادهکنندههایی هستند که کانالهای تقلّب درست میکنند و گروههای متقلّب راه انداختهاند. این امتحانات را بیاعتبار میکند، حتماً با این پدیدهی زشت برخورد بشود. اگر واقعیّت دارد و چنین چیزی وجود دارد، حتماً با آن برخورد بشود. به من گزارش شده که چنین چیزی هست.
توجّه ویژه به امیدآفرینی در میان دانشجویان از سوی مسئولان و خود دانشجویان
یک نکتهی مهم در باب دانشجوها [این است که] تبلیغات انبوه و حسابشدهای میشود برای اینکه دانشجویان ما را ناامید کنند؛ یا به طور کلّی ناامید کنند از آینده که به افسردگی و سرنوشتهای بدتر از افسردگی منتهی میشود، یا ناامید کنند از ادامهی کارشان در کشور که به پشت کردن به کشور و رفتن از کشور و مانند اینها میانجامد. این خیلی چیز بدی است. البتّه همیشه بوده، امروز هم این حرکت را تند کردهاند؛ و من حالا از شما دوستان عزیز خواهش میکنم که به مسئلهی امیدآفرینی توجّه بکنید. [از سوی] خود دانشجوهای مؤمن و فعّال در همین اظهاراتی که انجام گرفت و گفته شد، بعضی از نکاتی وجود داشت که ممکن است منتهی به آن معنا بشود، بعضی از اظهارات دوستان هم کاملاً امیدآفرین و امیدبرانگیز بود، به نظر من این جنبه را تقویت بکنید. مسئولین هم همین جور؛ نگذارید دانشجو -چون دانشجو عنصر ارزشمندی است برای کشور- افسرده بشود و از کارافتاده بشود و ناامید بشود.
لزوم زمینهسازی دولت برای اشتغال دانشجویان از دوران دانشجویی
یکی از کارهای لازم دولت، زمینهسازی برای اشتغال دانشجویان است از دوران دانشجویی. البتّه در زمینهی دانشجویان فنّی، سالها پیش(۷) بنده ارتباط صنعت و دانشگاه را مطرح کردم. خوشبختانه اگر چه دیر امّا سرانجام یک تشکیلاتی برای ارتباط دانشجویان با مسائل فنّی و مانند اینها راه افتاد در معاونت ریاست جمهوری و کارهایی انجام گرفته که خوب است و بیشتر هم باید بشود و این کارها هم باید تقویت بشود لکن در بخشهای دیگر، مسئلهی اشتغال مسئلهی بسیار مهمّی است. یکی از کارهای اساسی برای مسئولین دولتی این است که فکر کنند ببینند این دانشجو بعد از اتمام تحصیلات در چه بخشی -چه بخش دولتی، چه بخش خصوصی، چه بخشی که ایجاد خواهد شد به خاطر یک چنین مجموعهی دانشجوییای- باید مشغول به کار بشود.
لزوم بررسی همهی جوانب پیرامون پیشنهادات در زمینهی سربازی
مسئلهی سربازی هم که دوستان چند نفر اشاره کردند، یک مسئلهی مطرحی است؛ این قضیّه جزو همان قضایای پیچیده است، اینجور ساده و آسان نیست. البتّه طرحهایی دادهاند، به ما هم دادهاند و مجموعههایی مشغول بررسی این قضیّه هم هستند امّا قضیّه را با شعار نمیشود تمام کرد. قضیّه، قضیّهی پیچیدهای است، باید فکر کرد، جوانبش را دید و انشاءالله به تصمیم درستی برسیم.
فرصت بزرگ وجود تشکّلها در زمینههای مختلف
امّا مسئلهی تشکّلها؛ چند جملهای در باب تشکّلها عرض بکنم. اوّلاً وجود تشکّلهای دانشجویی یکی از فرصتهای بزرگ کشور است. البتّه حالا بعضیها میگویند که تشکّلها خیلی متعدّدند؛ به نظر من هیچ ایرادی ندارد. یک مجموعههایی با یک مذاق سیاسی، با یک سلیقهی خاص در امر دانشگاه، در امر سیاست، در امر کشور مشغول کار میشوند، یک مجموعهای [هم] با یک اندکتفاوتی [مشغول کار میشود]؛ هیچ اشکالی ندارد که مجموعههای متعدّدی باشند؛ خود این تشکّلها یک فرصت بزرگی است برای کشورها. این تشکّلها میتوانند مرکزی باشند برای تولید فکر؛ ما به این احتیاج داریم؛ تولید فکر در این مجموعهها؛ یا خود این تشکّلها میتوانند پیشران حرکتهای دانشجویی باشند و حرکت جهادی و تحوّلی را که گفتیم، میتوانند ایجاد کنند؛ یعنی خود این تشکّلها میتوانند عامل مهمّی باشند برای ایجاد همان حرکت جهادی و تحوّلی که قبلاً بحثش را کردیم. میتوانند هدایتکنندهی فعّالیّتهای گوناگونِ حرکتهای اجتماعی و حتّی حرکتهای علمی باشند؛ کما اینکه در همین اواخر دیدیم که در زمینهی حرکتهای اجتماعی، تشکّلها انصافاً نقش آفریدند.
نمونههایی از اقدامات و فعّالیّتهای تشکّلهای دانشجویی در زمینهی مسائل داخلی و خارجی
در سال گذشته آن طور که به من گزارش شد و من مستقیم هم بعضی از اینها را در رسانهها و غیره دیدم و مشاهده کردم، اقدامات خوبی به وسیلهی تشکّلها انجام گرفت؛ از جمله جزو آخرینها و مهمترینهایش حضور در میدان کرونا [بود]. حقاً و انصافاً این بچّههای جهادی، جوانهای جهادی کار کردند؛ که این ورود در میدان کرونا فقط یک کار و یک تحرّک جهادی نیست بلکه نشاندهندهی آمادگی برای ورود در کارهای پُرخطر است؛ این مهم است؛ مثل میدانهای مثلاً فرض کنید که جهادی و دفاع مقدّس و مانند اینها که کارهای پُرخطری بود، جوانها وارد میشدند. اینکه در میدان کرونا وارد بشوند، این پیدا است که آماده هستند برای اینکه به مسائل پُرخطر و میدانهای پُرخطر هم وارد بشوند. همچنین در مورد مشکلات خصوصیسازیها فعّالیّتهای خوبی از طرف تشکّلهای دانشجویی انجام گرفت که بعضاً به نتیجههایی هم رسید و انشاءالله بیشتر هم به نتیجه خواهد رسید؛ و این حرکتی که جوانها و تشکّلها در مورد مشکلات خصوصیسازی انجام دادند خیلی خوب بود. البتّه در باب خصوصیسازی در این اظهارات آقایان نظراتی بود که ممکن است ما با بعضی از آنها موافق باشیم، با بعضی از آنها هم موافق نیستیم! خصوصیسازی کار بسیار خوبی است به شرطی که خوب عمل بشود؛ مشکلات، ناشی از خوب عمل نشدن است، نه اینکه خود سیاست خصوصیسازی سیاست غلطی بوده. پس بنابراین حرکت دانشجویی و حرکت تشکّلها به نظر من یک حرکت بسیار خوبی است.
در زمینهی مسائل خارجی هم [دانشجوها] حضور نسبتاً خوبی داشتند؛ در موضوعات بینالمللی، در قضیّهی برخورد با ماجرای روزنامهی توهینکنندهی فرانسوی،(۸) دانشجوها خوب وارد شدند؛ در مورد انفجار دانشگاه کابل که چندی پیش اتّفاق افتاد دانشجوها انصافاً حرکت خوبی انجام دادند، و در زمینهی مسائل یمن و فلسطین و مانند اینها هم بایستی حتماً فعّالیّتهای دانشجویی ادامه پیدا کند. در زمینهی افاِیتیاف(۹) مثلاً اظهارنظر کردند، موضعگیری کردند؛ من حالا کار ندارم به اینکه موضعگیریها چه [بود]، به هر حال نفْس موضوعگیری خیلی به نظر من خوب بود، نشاندهندهی سعه و گسترهی نگاه دانشجویی به مسائل گوناگون بود؛ یا به این قانون راهبردی مجلس(۱۰) توجّه کردند، تأیید کردند، تقویت کردند که خب همهی اینها خیلی خوب است و موجب میشود که هویّت تشکّلی این تشکّلها هم تقویت بشود؛ یعنی وقتی که شما وارد میدانهای اظهار نظر و موضعگیری و اقدام و مانند اینها میشوید و در واقع جریانسازی میکنید، خود این کمک میکند به اینکه هویّت تشکلی شما هم تقویت بشود.
انتظارات از تشکّلهای دانشجویی: ۱) تقویت بنیهی دینی و انقلابی و تهذیب نفْس
خب حالا انتظاراتی وجود دارد؛ من اوّلین انتظاری که از تشکّلها دارم، این است که بنیهی دینی و انقلابیتان را تقویت کنید؛ از این مسئله آسان عبور نکنید؛ این خیلی مهم است؛ تقویت فکری، تقویت دینی. حالا گفتند که من کتاب یا آدم معرّفی کنم برای مراجعه؛ به نظر من میتوانید خودتان با افراد زیادی در حوزهی قم آشنا بشوید. حالا در حوزهها، از جمله عمدتاً حوزهی [علمیّهی] قم خوشبختانه در این چند سال اخیر کارهای بسیار خوبی و حرکتهای خوبی انجام دادهاند؛ شخصیّتهایی هستند که میتوانند مرجع و مشاور امینی در مسائل فکری و اسلامی و دینی برای شما باشند. و از جمله تهذیب نفْس؛ من خواهش میکنم به مسئلهی خودسازی و تهذیب نفْس توجّه کنید. از قول امام نقل کردند که ایشان فرموده بودند آنهایی که از آمریکا میترسند، به خاطر این است که تهذیب نفْس نکردهاند؛ و به نظر من واقعش هم همین است. آن روز امام در یک قضیّهای پرسیدند که از آمریکا میترسید؟ جواب داده شد که نه؛ گفتند خیلی خب، پس فلان کار را انجام بدهید؛ یک کار مهمّی را گفتند که حالا تفاصیلش زیاد است. غرض این است که تهذیب نفْس تأثیر زیادی حتّی در مبارزات اجتماعی دارد؛ یعنی صرفاً این نیست که انسان آدم خوبی میشود؛ نه، این آدمِ خوب شدن در عرصههای گوناگون مبارزاتیِ اجتماعی، بینالمللی، و انقلابی تأثیر خودش را میگذارد.
یک عبرتی ما از گذشته داریم؛ بعضی از تشکّلها در دههی ۶۰، نوک پیکان انقلاب محسوب بودند؛ به قول شما جوانها آخرِ انقلابیگری بودند؛ یعنی واقعاً مثلاً با ماها که سابقهی انقلابی بیشتری از آنها داشتیم وقتی برخورد میکردند، طلبکارانه برخورد میکردند. البتّه بعضی از آنها؛ بعضی رفتند جهاد کردند، شهید شدند، کارهای بزرگی انجام دادند، در همان خطّ صحیح و انقلابی واقعاً پافشاری کردند و ماندند؛ بعضی هم ۱۸۰ درجه تغییر مسیر دادند؛ این به خاطر این بود که آن فکر در ذهنشان عمیق نبود، آن ایمان از مرحلهی شعار خیلی بالاتر نرفته بود. وقتی ایمان فقط شعاری شد و عمق فکری نداشت، خب این خطرها وجود دارد؛ بایستی به اینها توجّه کرد.
میدانید از همان اوّل انقلاب -یعنی قبل از اینکه رئیسجمهور [بشوم]، سال ۵۸- دانشجوها به سفارش امام آمدند سراغ بنده و با دانشجوها مرتبط شدم و کار کردم؛ من کاملاً به عمق کارهای دانشجویی و فعّالیّتهای دانشجویی آشنا هستم و میدانم که وضع چه جوری است و چه جوری بود، و چه جور شد که بعضی از آنها زاویه پیدا کردند؛ اوّل زاویه پیدا میکنند، بعد یواشیواش منحرف میشوند، که گاهی اوقات بعضاً به مقابله -۱۸۰ درجه- میانجامد. اگر ایمان باشد، تقوا باشد، دیگر واقعاً مشکلی وجود نخواهد داشت، یعنی دانشجو به سراغ مخالفین انقلاب و دشمنان انقلاب نخواهد رفت؛ لذا خداوند متعال در قرآن به پیغمبرش امر میکند: فَاستَقِم کما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(۱۱) هم تو ایستادگی کن و استقامت کن، هم آن کسانی که با تو هستند ایستادگی کنند؛ این خیلی مهم است. و اگر این ایستادگی بود، تشکّل و افراد آن تشکّل عاقبتبهخیر میشوند؛ اگر چنانچه این ایستادگی نبود، این تقوا و ایمان عمیق و فکر منطقی و عمیق وجود نداشت، آن وقت دیگر در مورد عاقبت، مشکل است [ختم به خیر شود]؛ به قول حافظ، «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است».(۱۲)
۲) تلاش و برنامهریزی برای اثرگذاری فکری بر دانشجویان و باز کردن گرههای فکری آنان
خب، یک نکتهی دیگری که تذکّر به دانشجویان و تشکّلها است، این است که یک فرصت مهمّی شما دارید که این فرصت، تکلیفآفرین است؛ آن فرصت هم عبارت از این است که شما در میان خیل عظیم دانشجویان هستید؛ این تشکّلهای دانشجویی با مجموعههای میلیونی دانشجویان مواجهند؛ و این یک فرصت خیلی بزرگی است، یعنی بایستی تلاش شما برای همفکر کردن و همراه کردن مجموعهی دانشجویان، یک تلاش جدّی، برنامهریزیشده و اساسی باشد. هیچ لزومی ندارد که آنها بیایند جزو تشکّل شما بشوند امّا لزوم دارد که تحت تأثیر تفکّر شما قرار بگیرند و تلاش حدّاکثری برای اثرگذاری فکری و دینی و باز کردن گرههای فکری آنها [انجام شود]؛ که حالا اشاره شد در بیانات بعضیها به گرههای فکری، بله یک گرههای فکریای وجود دارد که اینها بایستی برداشته بشود؛ و حالا مجموعههای نمایندگی(۱۳) هم، در این زمینه تکلیف مهمّی دارند و کارهای بزرگی بر عهدهی آنها است که بایستی در این زمینه تلاش بیشتری بکنند. در همین انتخابات هم، کار اساسی و دم دستی که شما دارید، این است که همه را از جمله دانشجویان را و دیگران را به مشارکت تشویق کنید. بعضی از این اظهاراتی که امروز شد که به عنوان دلسوزی گفته شد، واقعاً هم درست است امّا این جور نباشد که همین اظهارنظر دلسوزانه موجب بشود که کسانی از مشارکت دلسرد بشوند؛ به این باید توجّه کرد.
اهمّیّت انتخابات پُرشور برای نظام در زمینههای تمدّنی و قدرت بازدارندگی
حالا که بحث مشارکت شد، یک کلمه هم در مورد انتخابات عرض بکنم. انتخابات پُرشور برای کشور از همه جهت مهم است. هم از جهت حضور مردم و تحقّق مردمسالاری به معنای واقعی کلمه مهم است؛ این را دستِکم نگیریم، نگوییم چون در فلان حرکت دولتی، مردم حضور نداشتند پس مردمسالاری نیست؛ نه، نفْس حضور مردم برای انتخاب مسئولان کشور، از صدر تا ذیل، یک مسئلهی مهمّی است؛ مسئلهی انسانی مهمّی است، مسئلهی تمدّنی بسیار مهمّی است؛ مردمسالاری است. بعد هم همین طور که میدانید، حضور مردم در انتخابات، بر تواناییها و قوّت آن دولت منتخب تأثیر زیادی دارد؛ بالاخره یک دولتی انتخاب خواهد شد، یک رئیسجمهوری انتخاب میشود و دولتی تشکیل میدهد؛ هر چه پشتوانهی او بیشتر باشد، قویتر باشد، قطعاً بهتر است و قدرت بازدارندگی کشور را بالا میبَرد، امنیّت میدهد به کشور، برای کشور آبرو ایجاد میکند. بنابراین مشارکت، خیلی مهم است.
انتخاب مطلوب و انتخاب دولتی لایق حکمرانی در مرحلهی دوّم
پس بنابراین در درجهی اوّل، مشارکتِ بالا است، بعد انتخاب مطلوب و انتخاب خوب است تا دولتی تشکیل بشود که دارای کفایت باشد، مدیریّت لازم را داشته باشد، باایمان باشد، مردمی باشد، لبریز از امید باشد. مسئولین دولتی باید خودشان ناامید نباشند. اگر یک آدم ناامید و افسردهای را ما در رأس یک کاری گذاشتیم، خب پیدا است که این کار پیش نخواهد رفت؛ باید لبریز از امید باشند. معتقد به توانمندیهای داخلی باشند. آن که معتقد است که چه از لحاظ دفاعی، چه از لحاظ سیاسی، چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ تولید و امثال اینها کاری در کشور نمیشود انجام داد، واقعاً لایق فرمانروایی و حکمرانی بر این مردم نیست؛ بایستی کسانی بر سر کار بیایند که معتقد به مردم باشند، معتقد به جوانها باشند، عقیدهی به جوانها داشته باشند، واقعاً عنصر جوان را قدر بدانند، [دارای] عملکرد انقلابی باشند و حقیقتاً عدالتخواه باشند؛ نه اینکه به لقلقهی زبان اسم عدالت آورده بشود؛ به معنای واقعی کلمه عدالتخواه باشند و ضدّفساد باشند. «عدالت» هم البتّه فقط عدالت اقتصادی نیست؛ اگر چه رقم مهمّش عدالت اقتصادی است امّا در بخشهای گوناگون، عدالتْ ساری و جاری است. و یک چنین دولتی انشاءالله اگر به وجود بیاید، آن وقت میتواند صدها مدیر جوان و مؤمن را در بخشهای گوناگون از صدر تا ذیل بگمارد و انشاءالله کار کشور سامان خوبی پیدا کند؛ دنبال این باید باشید.
عدم دخالت رهبری در زمینهی ورود اشخاص و انتخاب آنها
بنده البتّه در مورد انتخاب اشخاص هیچ دخالتی نمیکنم. در دورههای گذشته کسانی که میخواستند نامزد بشوند میآمدند مثلاً از من میپرسیدند که «شما موافقید؟»، من میگفتم من نه موافقم، نه مخالفم. در دورههای گذشته این جور بود؛ هر کس از من سؤال میکرد که «آیا من وارد میدان انتخابات بشوم یا نه؟»، من در جواب میگفتم که من نه موافقم، نه مخالفم؛ یعنی نظر ندارم. امسال گفتم من همین را هم نمیگویم؛ اگر کسی پرسید که «شما موافقید؟»، همین را هم که «من نه موافقم، نه مخالفم» نخواهم گفت. بالاخره بررسی کنند، خودشان ملاحظه کنند، بین خودشان و خدا اگر احساس کردند شایستگی دارند و ورودشان منطبق با قانون است وارد میدان بشوند، وَالّا نه؛ مردم هم برنامهها را ببینند و انتخاب کنند. الحمدلله حرفهای خوبی زدید در مورد انتخاب شعاری و مانند اینها؛ اینها هم باید انشاءالله اصلاح بشود.
امیدواریم که خداوند متعال شماها را موفّق بدارد. شماها جوانهای عزیز، ذخیرهی انقلاب هستید و مایهی روشنی چشم مسئولین هستید، بنده هم که سالها است با شماها رفیقم و شماها را دوست میدارم، برایتان دعا میکنم. هیچ شبانهروزی نیست که من مرتّب بالخصوص برای جوانهای کشور دعا نکنم و بخصوص جوانهای فعّال؛ انشاءالله باز هم دعا خواهم کرد. و خداوند به شما کمک کند، انشاءالله مشمول ادعیهی زاکیهی حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) باشید و روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح طیّبهی شهدای عزیزمان از شما راضی باشند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار، تعدادی از نمایندگان تشکّلهای دانشجویی مطالبی بیان کردند.
سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و اشرف الخلق اجمعین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
ماجرای فلسطین، همچنان مهمترین و زندهترین مسئلهی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایهداری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانهی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.
سُستتر و بیپایهتر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپاییها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کردهاند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت ...!
این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بیدریغ و دیوانهوار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدینگونه، همهی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کردهاند. و این ماجرای خندهآور و گریهآور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.
صهیونیستها فلسطین غصبشده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کردهاند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفهای همگانی است.
یک نکتهی قابل توجّه این است که اگر چه دولت غاصب در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد ولی مقدّمات دستاندازی به این نقطهی حسّاس از منطقهی اسلامی، سالها پیش از آن آغاز شده بود. این سالها مقارن است با دخالت فعّال غرب در کشورهای اسلامی برای حاکم کردن سکولاریسم، و ناسیونالیسم افراطی و کور، و به قدرت رساندن دولتهای مستبد، و شیفته یا دستنشاندهی غرب. مطالعهی حوادث آن سالها در ایران و ترکیه و کشورهای عربی غرب آسیا تا شمال آفریقا، این حقیقت تلخ را آشکار میکند که ضعف و تفرقه در امّت اسلامی، زمینهساز فاجعهی غصب فلسطین شد و این ضربه از سوی جهان استکبار بر امّت اسلامی وارد آمد.
این عبرتآموز است که در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایهداری و کمونیسم با قارونهای صهیونیست به همافزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طرّاحی و پیگیری کرد، سرمایهداران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح بر عهده گرفتند، و شوروی اوّلین دولتی بود که تأسیس دولت نامشروع را به رسمیّت شناخت و انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد.
رژیم غاصب، محصول آن وضعیّت در جهان اسلام از سویی، و این توطئه و تهاجم و تجاوز اروپایی از سوی دیگر بود.
امروز دیگر وضع جهان، مانند آن روز نیست؛ ما باید این حقیقت را همواره در نظر داشته باشیم. امروز موازنهی قوا به نفع دنیای اسلام تغییر یافته است. حوادث گوناگون سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا، ضعفها و اختلالات عمیق ساختاری و مدیریّتی و اخلاقی غربیها را در برابر جهانیان عریان کرد. قضایای انتخابات در آمریکا و آزمون بشدّت رسوای مدیران پُرمدّعا و متکبّر آن، و نیز مواجههی یکسالهی ناموفّق با کرونای همهگیر در آمریکا و اروپا و حواشی شرمآور آن، و آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی اخیر در مهمترین کشورهای اروپایی، همه نشانهی سیر نزولی و افولی اردوگاه غرب است.
در سوی دیگر، رشد نیروهای مقاومت در حسّاسترین مناطق اسلامی، رشد تواناییهای دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و انگیزه و امید در ملّتهای مسلمان، رشد گرایش به شعارهای اسلامی و قرآنی، رشد علمی، رشد استقلالطلبی و خوداتّکائی در ملّتها، نشانههای مبارکی است که آیندهی بهتر را نوید میدهد.
در این آیندهی مبارک، باید همافزایی کشورهای مسلمان، یک هدف عمده و اساسی باشد، و این چندان دور از دسترس به نظر نمیرسد. محور این همافزایی، قضیّهی فلسطین به معنی همهی کشور، و سرنوشت قدس شریف است. این همان حقیقتی است که دل نورانی امام خمینی عظیم (رحمة الله علیه) را به اعلام روز جهانی قدس در آخرین جمعهی ماه رمضان هدایت کرد.
همافزایی مسلمین بر محور قدس شریف، کابوس دشمن صهیونیست و حامیان آمریکایی و اروپایی آن است. طرح ناکام «معاملهی قرن» و سپس تلاش برای عادیسازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از آن کابوس است.
من قاطعانه میگویم: این تلاشها به جایی نخواهد رسید؛ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.
دو عامل مهم، تعیینکنندهی آینده است: اوّل ـ و مهمتر ـ تداوم مقاومت در داخل سرزمینهای فلسطین و تقویت خطّ جهاد و شهادت، و دوّم، حمایت جهانی دولتها و ملّتهای مسلمان در سراسر جهان از مجاهدان فلسطینی.
همه -دولتمردان، روشنفکران، عالمان دینی، احزاب و گروهها، جوانان غیور و دیگر قشرها- باید جایگاه خود در این حرکت سراسری را بیابیم و نقش ایفا کنیم. این است آن چیزی که کید دشمن را باطل میکند و برای این وعدهی الهی: اَم یُریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون (۱)، مصداقی آخرالزّمانی به وجود میآورد؛ وَ اللهُ غالِبٌ عَلی اَمرِه؛ وَلٰکِنَّ اَکثَرَ النّاسِ لا یَعـلَمونَ (۲).
والسلام علیکم و رحمه الله برکاته
مایلم اندکی با جوانان عرب به زبان خود آنان سخن بگویم:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
السلام على أحرار العرب جمیعاً وخاصة الشباب منهم، والسلام على الشعب الفلسطینی المقاوم، وعلى المقدسیین المرابطین فی المسجد الأقصى. السلام على شهداء المقاومة و على رعیل المجاهدین الذین ضحّوا بحیاتهم على هذا الطریق، وأخصّ بالذکر الشهید الشیخ أحمد یاسین، و الشهید السید عباس الموسوی، و الشهید فتحی الشقاقی، و الشهید عماد مغنیة، و الشهید عبد العزیز الرنتیسی، و الشهید أبا مهدی المهندس، ثم القامة الرفیعة لشهداء المقاومة الشهید قاسم سلیمانی... فکلّ واحد من هؤلاء بعد حیاتهم المعطاءة المبارکة قد ترک بشهادته آثاراً مهمة فی بیئة المقاومة.
إنّ مجاهدات الفلسطینیین و الدماء الطاهرة لشهداء المقاومة استطاعت أن تحافظَ على هذه الرایة المبارکة مرفوعة، و أن تُضاعف مئات المرات القدرة الذاتیة للجهاد الفلسطینی.
إنّ الشابّ الفلسطینی کان یدافع عن نفسه یوماً بالحجارة، و الیوم فإنه یردّ على العدوّ بإطلاق الصواریخ الدّقیقة.
فلسطین و القدس ورد ذکرهما فی القرآن الکریم باسم «اَلاَرضُ المُقَدَّسَة» (۳). منذ عشراتِ السنین و هذه الأرض الطاهرة تَقبَعُ تحت وطأة أکثر أبناء البشر رِجساً و خُبثاً. هؤلاء الشیاطین الذین یسفکون دماء الشرفاء ثم یعترفون بذلک و یُقرّون بکل وقاحة. إنهم عنصریون مارسوا القتلَ و النهب و السجنَ و التعذیب ضدّ أصحاب الأرض منذ أکثر من سبعین عاماً، لکنهم ولله الحمد لم یستطیعوا أن یکسروا إرادتهم.
إنّ فلسطین حیّةٌ، و هی تواصل جهادَها، و ستستطیع بعون الله فی النهایة أن تهزمَ العدوَّ الخبیث. القدسُ الشریف و فلسطین کلّ فلسطین هی للشعب الفلسطینی، و ستعود إلیهم إنشاءالله، «وَ ما ذلِکَ عَلَى اللهِ بِعَزیز» (۴).
إنّ الحکومات و الشعوب المسلمة بأجمعها تتحمّل إزاءَ القضیة الفلسطینیة واجباً و علیها مسؤولیة، لکن محورَ هذه المجاهَدة هم الفلسطینیّون أنفسهم، و هم أربعة عشر ملیوناً داخل الأرض المحتلة و خارجَها. و العزیمةُ الموحّدة لهذه الملایین من شأنها أن تحقّق إنجازاً عظیماً.
إنّ الوحدةَ الیوم هی أعظمُ سلاحِ الفلسطینیین.
أعداءُ وحدةِ الفلسطینیین هم الکیان الصهیونی و أمریکا و بعض القوى السیاسیة الأخرى، و لکن هذه الوحدةَ إن لم تتصدّع من داخل المجتمع الفلسطینی فإن الأعداء الخارجیین سوف لن یکونوا قادرین على فعل شیء.
إنّ محورَ هذه الوحدة یجب أن یکون الجهادُ الداخلی و عدمُ الثقة بالأعداء. و السیاسات الفلسطینیّة ینبغی أن لا تعتمد على العدو الأساس للفلسطینیین أی أمریکا و الإنجلیز و الصهاینة الخبثاء.
الفلسطینیون، سواء فی غزة أم فی القدس أم فی الضفة الغربیة وسواء کانوا فی أراضی ألف و تسع مائة و ثمانیة و أربعین أو فی المخیّمات، یشکلون بأجمعهم جسداً واحداً، و ینبغی أن یتّجهوا إلى استراتیجیة التلاحم، بحیث یدافعُ کلُّ قطاعٍ عن القطاعات الأخرى، و أن یستفیدوا حینَ الضغطِ علی تلک القطاعات من کلّ ما لدیهم من مُعدّات.
إنّ الأمل فی النصر الیوم هو أکثر مما مضى. موازینُ القوى تغیّرت بقوّةٍ لصالح الفلسطینیین. العدوّ الصهیونی یهبط إلى الضُعف عاماً بعد عام، و جیشُه الذی کان یقول عنه إنّه "الجیش الذی لا یُقهر" هو الیومَ بعد تجربةِ الثلاثة و الثلاثین یوماً فی لبنان، و تجربة الإثنین و عشرین یوماً و تجربة الأیام الثمانیة فی غزّة، قد تبدّل إلى "جیشٍ لن یذوقَ طعم الانتصار". هذا الکیان المتبجّح فی وضعه السیاسی قد اضطُرّ خلال عامین إلى إجراء أربعةِ انتخابات، و فی وضعهِ الأمنی بعد هزائمه المتلاحقةِ و رغبةِ الیهودِ المتزایدةِ فی الهجرة العکسیّة یشهد فضیحةً تلو فَضیحة.
إن الجهود المتواصلة التی بذلها بمساعدة أمریکا للتطبیع مع بعض البلدان العربیّة هی ذاتها مؤشّر على ضعفِ هذا الکیان. و طبعاً سوف لا تجدیه نفعاً. فإنّه أقام قبل عشرات السنین علاقات مع مصر، و لکن منذ ذلک الوقت حتّى الآن والعدوّ الصهیونی أکثر ضعفاً و أکثر تصدُّعاً. تُرى مع کلّ هذا، هل إنّ العلاقاتِ مع عددٍ من الحکوماتِ الضعیفةِ والحقیرة قادرةٌ على أن تنفعه؟! بل تلک الحکومات بدورها سوف لن تنتفعَ من هذه العلاقات، فالعدوّ الصّهیونی سوف یعیثُ فساداً فی أرضهم و أموالهم و أمنهم.
إنّ هذه الحقائق یجب أن لا تجعل الآخرین یغفلون عن مسؤولیتهم الجسیمة إزاء هذا التحرّک. فالعُلماء المسلمون و المسیحیّون یجب أن یُعلنوا أنّ التطبیع حرامٌ شرعاً، و أن یَنهض المثقفون و الأحرار بشرح نتائج هذه الخیانة التی تُشکّل طعنةً فی ظهر فلسطین إلى الجمیع.
و فی المقابل فإن العدّ التنازلی للکیان الصهیونی، و تصاعد قدرات جبهةِ المقاومة، و تزایدَ إمکاناتها الدفاعیّة و العسکریّة، و بلوغَ الاکتفاء الذاتی فی تصنیع الأسلحة المؤثّرة، و تصاعدَ الثقة بالنفس لدى المجاهدین، و انتشار الوعی الذاتی لدى الشباب و اتساعَ دائرةِ المقاومة فی جمیع أرجاء الأرض الفلسطینیّة و خارجَها، و الهبّة الأخیرة للشباب الفلسطینی دفاعاً عن المسجد الأقصى، و انعکاس أصداء جهاد الشعب الفلسطینی و مظلومیّته فی آنٍ واحد لدى الرأی العام فی کثیر من بقاع العالم.. کلّها تُبشّر بغدٍ مُشرق.
إنّ منطق النضال الفلسطینی و الذی سجّلته الجمهوریّة الإسلامیّة الإیرانیة فی وثائق الأمم المتحدةِ (۵) هو منطقٌ راقٍ و تقدّمی. المناضلون الفلسطینیون یستطیعون بموجبه إجراء استفتاء بین السُکّان الأصلیین لفلسطین. و هذا الاستفتاء یُعیّن النظامَ السیاسی للبلد، و سیُشارک فیه السکان الأصلیّون، من کلِ القومیّات و الأدیان، و منهم المشردون الفلسطینیون. و النظام الجدید یعیدُ المُشردین إلى الدخل و یَبُتُّ فی مصیر الأجانب المستوطنین.
إنّ هذا المشروع یقوم على قاعدة الدیمقراطیّة الرائجة المعتَرَف بها فی العالم، و لا یستطیع أحد أن یُشکّک فی رقیّه و نَجاعَته.
المُجاهدون الفلسطینیون یجب أن یواصلوا باقتدارٍ نضالَهم المشروعَ و الأخلاقی ضدّ الکیان الغاصب حتّى یرضَخَ هذا الکیان لقبول هذا الاستحقاق.
تحرّکوا باسم الله إلى الأمام و اعلموا أنّه «وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه» (۶).
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سلام بر همهی آزادگان عرب، بویژه جوانان، و سلام به مردم مقاوم فلسطین و قدس و مُرابطون در مسجدالاقصیٰ.
سلام بر شهدای مقاومت و خِیل عظیم مجاهدانی که در این راه جان خود را تقدیم کردهاند؛ بویژه شهید شیخ احمد یاسین و شهید سیّدعباس موسوی، و شهید فتحیشقاقی و شهید عماد مغنیه و شهید عبدالعزیز رنتیسی و شهید ابومهدی المهندس و سرانجام چهرهی برجستهی شهیدان مقاومت، شهید قاسم سلیمانی که هر یک پس از حیات پُربار و پُربرکت، با شهادت خود نیز تاثیرات مهمّی در محیط مقاومت بر جا گذاشتند.
مجاهدت فلسطینیان و خون پاک شهیدان مقاومت، توانسته است این پرچم مبارک را برافراشته نگه دارد و قدرت درونی جهاد فلسطینی را صدها برابر کند؛ جوان فلسطینی یک روز با پرتاب سنگ از خود دفاع میکرد و امروز با پرتاب موشکِ نقطهزن به دشمن پاسخ میدهد.
فلسطین و قدس در قرآن مجید، «سرزمین مقدّس» (۳) نامیده شده است؛ دَهها سال است که این سرزمین پاک در اشغال ناپاکترین و خبیثترین آحاد بشر است؛ شیاطینی که انسانهای شریف را به خاک و خون میکشند و آنگاه با وقاحت به آن اعتراف میکنند. نژادپرستانی که در بیش از هفتاد سال، صاحبان سرزمین را با قتل و غارت و حبس و شکنجه معذّب ساختهاند، ولی بحمدالله نتوانستهاند ارادهی آنها را مقهور کنند.
فلسطین زنده است و به جهاد ادامه میدهد و به کمک خدا سرانجام خواهد توانست بر دشمن خبیث فائق آید. قدس شریف و همهی فلسطین متعلّق به مردم آن است و به آنان بر خواهد گشت، انشاءالله؛ «و این [کار] بر خدا دشوار نیست» (۴).
در قضیّهی فلسطین همهی دولتها و ملّتهای مسلمان، دارای وظیفه و مسئولیّتند، ولی محور مجاهدت خود فلسطینیانند که امروز در درون سرزمین و بیرون آن حدود چهارده میلیون نفرند. وحدت و عزم واحد این جمع خواهد توانست کاری بزرگ صورت دهد. امروز وحدت، بزرگترین سلاح فلسطینیها است.
دشمنان وحدت فلسطینی، رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی قدرتهای سیاسی دیگرند، امّا اگر از درون خود جامعهی فلسطینی وحدتشکنی نشود، دشمنان بیرونی نخواهند توانست کاری بکنند. محور این وحدت باید جهاد داخلی و عدم اعتماد به دشمنان باشد. دشمن اصلی فلسطینیان، یعنی آمریکا و انگلیس و صهیونیستهای خبیث را نباید تکیهگاه سیاستهای فلسطینی قرار داد.
فلسطینیها -چه در غزه، چه در قدس و کرانهی باختری، چه در سرزمینهای ۱۹۴۸ و حتّی چه در اردوگاهها- همه یک واحد را تشکیل میدهند و باید راهبرد به هم پیوستگی را در پیش بگیرند؛ هر بخش باید از بخشهای دیگر دفاع کند و به هنگام فشار بر آنها از ابزارهای در اختیار خود استفاده کند.
امید به پیروزی، امروز از همیشه بیشتر است؛ موازنهی قوا به نفع فلسطینیها بشدّت تغییر کرده است؛ دشمن صهیونیست سال به سال ضعیفتر شده است؛ ارتشش که خود را «ارتشی که هرگز شکست نمیخورد» معرّفی میکرد، امروز پس از تجربهی [جنگ] ۳۳ روزه در لبنان و تجربهی [جنگهای] ۲۲ روزه و ۸ روزه در غزّه، به ارتشی که «رنگ پیروزی را نخواهد دید» تبدیل شده است. وضعیّت سیاسی آن، که ناگزیر از چهار انتخابات در دو سال است، و وضعیت امنیّت آن، که به طور پیدرپی دچار شکست میشود، و میل روزافزون یهودیان به مهاجرت معکوس، مایهی فضاحت آن رژیم پُرمدّعا شده است. تلاش پیگیر با کمک آمریکا برای عادیسازی با چند کشور عربی، خود نشانهی دیگری از ضعف آن رژیم است؛ و البتّه این هم کمکی به او نخواهد کرد. دَهها سال پیش از این با مصر رابطه برقرار کرد؛ از آن روز تاکنون رژیم صهیونیستی بسیار آسیبپذیرتر و ضعیفتر شده است؛ با این وصف، آیا رابطه با چند کشور ضعیف و حقیر خواهد توانست به او کمک کند؟ البتّه آن کشورها هم از این رابطه بهره نخواهند برد؛ دشمن صهیونی در مال یا خاک آنها تصرّف خواهد کرد و فساد و ناامنی را در [میان] آنها گسترش خواهد داد.
البتّه این حقایق نباید وظیفهی سنگین دیگران در قبال این حرکت را از یاد ببرد؛ علمای مسلمان و مسیحی باید عادیسازی را حرام شرعی اعلام کنند و روشنفکران و آزادگان، نتایج این خیانت را که خنجری از پشت به فلسطین است برای همه تشریح نمایند.
در نقطهی مقابلِ روند نزولی رژیم، افزایش تواناییهای جبههی مقاومت، بشارتِ آیندهی درخشان است: افزایش قدرت دفاعی و نظامی، خودکفایی در ساخت سلاحهای مؤثّر، اعتماد به نفس مجاهدان، خودآگاهی روزافزون جوانان، گسترش دایرهی مقاومت به سراسر کشور فلسطین و به بیرون از آن، خیزش اخیر جوانان در دفاع از مسجدالاقصی، و انعکاس توأمانِ مجاهدت و مظلومیّت ملّت فلسطین در افکار عمومیِ بسیاری از مناطق جهان.
منطق مبارزهی فلسطینی هم که از سوی جمهوری اسلامی در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده (۵)، منطقی مترقّی و جذّاب است؛ مبارزان فلسطینی میتوانند یک همهپرسی از همهی ساکنان اصلی فلسطین را مطرح کنند. این همهپرسی، نظام سیاسی کشور را معیّن میکند و ساکنان اصلی از هر قوم و دین، از جمله آوارگان فلسطینی در آن شرکت خواهند کرد؛ آن نظام سیاسی، آوارگان را به داخل برمیگرداند و سرنوشت بیگانگان سُکنیٰگزیده را تعیین میکند.
این مطالبه بر مبنای دموکراسی رایجی است که در دنیا پذیرفته شده و هیچ کس در مترقّی بودن آن نمیتواند خدشه کند. مجاهدان فلسطینی، مبارزهی مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را باید به قدری ادامه دهند که ناچار به قبول این مطالبه شود.
به نام خدا به جلو حرکت کنید و بدانید که «قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری میکند، یاری میدهد» (۶).
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سورهی طور، آیهی ۴۲؛ «یا میخواهند نیرنگی بزنند؟ و[لی] آنان که کافر شدهاند، خود دچار نیرنگ شدهاند.»
۲) سورهی یوسف، بخشی از آیهی ۲۱؛ «... و خدا بر کار خویش چیره است ولی بیشتر مردم نمیدانند.»
۳) سورهی مائده، بخشی از آیهی ۲۱
۴) از جمله سورهی ابراهیم، آیهی ۲۰ و سورهی فاطر، آیهی ۱۷
۵) طرح برگزاری همهپرسی ملّی در سرزمین فلسطین
۶) سورهی حج، بخشی از آیهی ۴۰
سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
السّلام علی امیرالمؤمنین و امام المتّقین و افضل الوصیّین و حجّة ربّ العالمین و رحمة الله و برکاته.
ایّام ضیافت الهی و لزوم آمادگی برای کسب رحمت الهی
قلّهی ماه رمضان، ایّام قدر و لیالی مبارکهی قدر است؛ ما به این قلّه رسیدهایم؛ از فرصت بینظیر توسّل و تضرّع و دعا و طلبِ از پروردگار عالم [باید] استفاده کنیم. این ماه ضیافت الهی است و برترین ضیافتهای الهی در همین ایّام مبارک است. این دعایی که شما میخوانید، این توسّلی که شما میکنید، این اشکی که میریزید، اینها همه ضیافتهای پروردگار است که به شما اعطا شده؛ قدر اینها را بدانید و برای خودتان و همهی برادران دینیتان و کشورتان و جامعهتان دعا کنید و از خدا مطالبه کنید، درخواست کنید و مطمئنّ به اجابت باشید. در روایت هست که وقتی دعا میکنید، اطمینان داشته باشید که این دعا مستجاب میشود؛ از طرف پروردگار هیچ قصوری وجود ندارد، او کَرَم محض است؛ [امّا] گاهی هست که ظرفِ ما آمادگی ندارد برای گرفتن آن لطف و رحمت الهی؛ سعی کنیم با استغفار، با توجّه و تضرّعِ بیشتر، خودمان را آمادهی دریافت رحمت الهی بکنیم. دو شب از شبهای قدر باقی است، اینها را قدر بدانید. بنده هم از همهی شما عزیزانی که میشنوید و میبینید، التماس دعا دارم.
خب صحبت امروز ما در ابتدا یک عرض ارادت کوتاهی است به مولای متّقیان (صلوات الله و سلامه علیه)، و بعد هم به مناسبت روز معلّم و روز کارگر، چند کلمه دربارهی معلّمین عزیز و چند کلمه دربارهی کارگران عزیز عرض خواهیم کرد؛ انشاءالله.
امامت معنوی و والای امیرالمؤمنین (ع)
در مورد امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و معرّفی شخصیّت این بزرگوار، یک مرحله، مرحلهی امامت آن بزرگوار است؛ امامت نه به معنای ریاست دین و دنیا و این حرفهایی که ما در باب امامت میزنیم؛ اینها مورد نظر نیست؛ بلکه آن امامتی که خدای متعال به حضرت ابراهیم فرمود: اِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ اِمامًا.(۱) خب این چه زمانی به ابراهیم گفته شده است؟ این بدون شک در زمان سالخوردگی حضرت ابراهیم است؛ چون حضرت در پاسخ پروردگار عرض میکند: وَ مِن ذُرِّیَّتی؛(۲) پیدا است ذرّیّه داشته؛ و ذرّیّهی حضرت ابراهیم مال پیرمردی او است. اَّلحَمدُلله الَّذی وَهَبَ لی عَلَی الکِبَرِ اِسمٰعیلَ وَ اِسحٰق.(۳) حضرت در دوران جوانی و میانسالی و حتّی اوایل کهنسالی هم فرزندی نداشتند؛ فرزند مال اواخر کار است. پس این امامت مربوط است به اواخر دوران زندگی حضرت ابراهیم؛ در حالی که ابراهیم دهها سال قبل از آن، پیغمبر بود و پیغمبرها رئیس دین و دنیایند؛ در این شکّی نیست امّا این امامت را بعد خدای متعال داد. پس این امامت یک مرحلهی دیگری است، یک چیز بالاتری است، یک امر معنوی است. مسئلهی امامت با این ترازوهای عرفیِ ما قابل اندازهگیری و توزین(۴) نیست؛ این همانی است که امام صادق (علیه السّلام) [در تبیین آن] در منیٰ در حضور جمعیّتهای مردم فریاد کشید: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ الاِمام؛(۵) پیغمبر، امام بود؛ امام به آن معنا [مدّ نظر است].
خب اینکه یک مقام والا و عالی است و انصافاً فهم آن هم از دسترس ما خارج است؛ حالا غیر از خود معصومین (علیهم السّلام)، نخبگان و بزرگانی بودهاند که به مفاهیم عالی امامت دست پیدا کردهاند؛ شاید در زمان خود ما هم کسانی باشند، قبل از ما هم کسانی بودهاند که ما دورادور اسم اینها را شنیدهایم یا آثارشان را دیدهایم؛ [مثل] مرحوم حاج میرزا جوادآقای ملکیتبریزی که تقریباً حدود صد سال قبل از دنیا رفتهاند، در کتاب مراقبات راجع به امیرالمؤمنین و همین مقام امامت مطالبی را بیان میکنند؛ که ما دستمان به این چیزها نمیرسد.
شخصیّت بینظیر امیرالمؤمنین (ع) از نظر معیارهای دنیایی
با قطع نظر از این رتبهی معنوی بسیار والا و بسیار مهم، امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بر حسب معیارهای دنیایی و بشری هم یک شخصیّت بینظیر است؛ بعد از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شاید هیچ کس دیگر را نشود نشان داد با این خصوصیّاتی که در امیرالمؤمنین است؛ لذاست شما میبینید که به امیرالمؤمنین، پیروانش و غیر پیروانش ارادت دارند، از غیر شیعه، غیر مسلمان، غیر متدیّنِ به هیچ دین و مانند اینها، کسان زیادی دوست میدارند [ایشان را]؛ آنهایی که حالا شناختهاند و اطّلاعی از مفاهیم مربوط به این بزرگوار دارند، به آن حضرت ارادت دارند، آن حضرت را دوست دارند [که این] به خاطر خصوصیّاتی است که در این بزرگوار وجود داشته، که البتّه در این خصوصیّات، آنهایی که چشمگیرتر است، در درجهی اوّل عدالت آن بزرگوار است؛ آن عدالت بیاغماض و گسترده و بدون هیچ ملاحظه؛ این عدالت عجیب و غریب که انسان واقعاً از شنیدن موارد این عدالت حیرت میکند؛ یا آن زهد و بیاعتنائی به دنیا برای شخص خود؛ این بزرگوار دنیا را آباد میکرد، مردم را به رشد و ترقّی مادّی و معنوی میرساند امّا برای خودش هیچ چیزی نمیخواست که آنچه از ایشان نقل شده واقعاً حیرتآور است؛ یا شجاعت آن بزرگوار، دل رحیم آن بزرگوار نسبت به ضعیفان، عزم راسخ آن بزرگوار نسبت به زورگویان و ستمگران و مستکبران، فداکاری او در راه حق، دریای حکمت او -گفتار او دریای حکمت، رفتار او کوه استوار- واقعاً یک چیزهای عجیبی در زندگی این بزرگوار وجود دارد و این صفات عجیب و غریب [در او] جمع شده که دشمنان ایشان هم به آنها اعتراف کردهاند که حالا مجال نیست که من بگویم. [مثلاً] عروةبنزبیربه پسر خودش که از حضرت بدگویی کرد، یک جملهای گفت که حیرتآور و تعجّبآور است؛ گفت: «او را خدا بزرگ کرده و هر کار بکنند، اعتلای او و رشد او بیشتر خواهد شد»؛ در حالی که خانوادهی زبیر، بخصوص فرزندان عبداللهبنزبیر، اصلاً کلّاً با امیرالمؤمنین بد بودند. خب این مربوط به این بزرگوار است و در همهی این خصوصیّات هم این بزرگوار در اوج کمال است؛ یعنی این خصوصیّات در ایشان، در منتهای فراوانی و درخشان بودن وجود دارد؛ و اینها است که بایستی ما الگو قرار بدهیم.
تلاش برای پیشرفت و پیروی از خصوصیّات شخصی امیرالمؤمنین (ع)
البتّه ما خیلی در این زمینهها عقبیم؛ هم از لحاظ شخصی باید در این خصوصیّات به این بزرگوار اقتدا کرد و از ایشان پیروی کرد، هم در آداب حکومت کردن. خب امروز حکومت دست پیروان امیرالمؤمنین است؛ ما بایستی همین شیوه را، همین روش را، همین خصوصیّات را، همین عدالت را، همین شجاعت را، همین زهد را در عمل خودمان، در رفتار خودمان رعایت کنیم که البتّه ماها خیلی عقبیم؛ بایستی سعی کنیم، تلاش کنیم تا در این زمینهها خودمان را به جلو ببریم.
نمونهای از فداکاری و شوق امیرالمؤمنین (ع) به شهادت
خب چون روز نوزدهم و روز ضربت خوردن این بزرگوار است، یک جملهای را من در باب فداکاری این حضرت و شوق ایشان به شهادت عرض میکنم؛ این در نهجالبلاغه است؛ خطبهی ۱۵۶ نهجالبلاغه. حضرت میفرماید وقتی که آیهی «اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوِّا اَن یَقولوِّا ءامَنّا وَ هُم لا یُفتَنون»(۶) وارد شد و بحث فتنه مطرح شد، من فهمیدم که تا پیغمبر در میان ما هست، این فتنه رخ نخواهد داد، این فتنه مال بعد از پیغمبر است؛ با پیغمبر صحبت کردم، از ایشان سؤال کردم، ایشان هم بیاناتی دارند که حالا در آن خطبه بیانات پیغمبر ذکر شده. وقتی که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این مطالب را برای امیرالمؤمنین، شاگرد برگزیدهی خود، بیان میکنند، ظاهراً آن شور و شوق احساس تکلیف و احساس مسئولیّت در حضرت به هیجان میآید، یک جملهای را با پیغمبر صحبت میکنند که من آن را برای شما میخوانم. فَقُلتُ یا رَسولَ اللهِ اَ وَ لَیسَ قَد قُلتَ لی یَومَ اُحُدٍ حینَ استُشهِدَ مَنِ استُشهِدَ مِنَ المُسلِمینَ وَ حیزَت عَنِّی الشَّهادَةُ فَشَقَّ ذٰلِکَ عَلَیَّ فَقُلتَ لی اَبشِر فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِن وَرائِک؛ میگوید من به پیغمبر عرض کردم -حالا با زبان ما- که یا رسول الله! یادتان هست در روز اُحُد وقتی که حمزه به شهادت رسید، دوستانمان عدّهای به شهادت رسیدند و من با آن همه جراحتی که بر من وارد شده بود شهید نشدم، خیلی این بر من سخت آمد که من عقب ماندم و شهید نشدم، شما توجّه کردید، به من فرمودید که علی جان! مژده، تو هم شهید خواهی شد؛ یادتان هست؟ فَشَقَّ ذٰلِکَ عَلَیَّ فَقُلتَ لی اَبشِر فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِن وَرائِک؛ آن روز شما به من فرمودید که بشارت باد بر تو علی جان! شهادت در پی تو است و تو شهید خواهی شد. حالا کأنّه حضرت سؤال میکنند که خب حالا چند سال گذشته، پس چرا من شهید نشدم. فَقالَ لی اِنَّ ذٰلِکَ لَکَذٰلِک؛ پیغمبر در جواب این مطلب فرمود که علی جان! همین درست است، تو شهید خواهی شد. بعد فرمود: فَکَیفَ صَبرُکَ اِذاً؟ حالا که سرنوشت تو شهادت است، صبر تو بر شهادت چگونه خواهد بود؟ خب شهادت در میدان جنگ چیز دشواری نیست؛ مثلاً فرض کنید که آن روز انسان یک نیزهای یا شمشیری میخورد، امروز یک گلولهای میخورد، به شهادت میرسد؛ چیز مهمّی نیست. شهادت در میدانهای مبارزات بزرگ بعدی که انسان سختیهایی را تحمّل میکند، خیلی مهم است. امیرالمؤمنین بعد از یک دوران دشوار به شهادت رسیدند، آن هم در محراب و با آن کیفیّت دشوار. لذا پیغمبر فرمودند: فَکَیفَ صَبرُکَ اِذاً؟ وقتی شهادت نصیبت بشود، چه جوری صبر خواهی کرد بر شهادت؟ فَقُلتُ یا رَسولَ اللهِ لَیسَ هٰذا مِن مَواطِنِ الصَّبر؛ این جای صبر نیست؛ صبر بر امرِ تلخ است، بر امرِ نامطلوب انسان صبر میکند. وَ لٰکِن مِن مَواطِنِ البُشریٰ وَ الشُّکر؛ این از جاهایی است که انسان باید برای آن به خودش مژده بدهد و شکر کند خدا را. این طلب شهادت خصوصیّت امیرالمؤمنین است و حضرت مثل دیشبی به این مقصود رسیدند، آن وقتی که فریادی بلند شد که «تَهَدَّمَت وَ اللهِ اَرکانُ الهُدیٰ وَ قُتِلَ عَلیٌّ المُرتَضیٰ»؛(۷) این شهادت، از ضربتی که از آن، شهادت حاصل شد، دیشب برای امیرالمؤمنین (علیه السّلام) پیش آمد؛ صلوات الله علیه.
وجود نمونههایی از اقتداکنندگان به امیرالمؤمنین (ع) در زمان حاضر
خب، خدا را شکر که مردان فداکاری در زمان ما هستند و بودند و دیدیم کسان زیادی را که در این جهت به امیرالمؤمنین اقتدا کردند و [از او] پیروی کردند؛ عاشق شهادت بودند، دنبال شهادت بودند، آرزوی شهادت داشتند و خدای متعال نصیب کرد شهادت را. شهید سلیمانی را دشمنان تهدید کرده بودند که تو را به قتل خواهیم رساند؛ این بزرگوار به دوستانش گفته بود که اینها تهدید میکنند من را به چیزی که دارم در کوه و بیابان و پست و بلند دنبالش میگردم؛ من را به آن تهدید میکنند! خب خداوند انشاءالله ما را پیرو این راه قرار بدهد؛ ما را جزو برخورداران از این مزیّت بزرگ انشاءالله قرار بدهد.
ویژگیهای بارز و مهمّ شهید مطهرّی: ۱) تولید و نشر فکر در کنار تسلّط به مسائل فکری
امّا روز معلّم. روز معلّم در جمهوری اسلامی برابر است با روز شهادت معلّم بزرگ مرحوم شهید مطهّری (رضوان الله تعالی علیه). خصوصیّتی در شهید مطهّری هست که این خصوصیّت را همهی معلّمین -چه معلّمین حوزههای علمیّه، چه معلّمین دانشگاهها، چه معلّمین مدارس و آموزش و پرورش- بایستی واقعاً الگو قرار بدهند و برای آنها باید الگو باشد. خب مرحوم شهید مطهّری، مرد دانشمندی بود، مرد متفکّری بود، واقعاً عالِم بود، فیلسوف بود، فقیه بود، به مسائل فکری تسلّط کامل داشت؛ این خصوصیّات در این بزرگوار بود لکن آن خصوصیّت خیلی مهم و ویژگی ایشان این بود که هم تولید فکر میکرد، هم نشر فکر میکرد؛ نشر فکر خیلی مهم است. این بزرگوار آرام نمینشست، آرام و قرار نداشت؛ ما دیده بودیم؛ ایشان دائم در فکر بود، دائم دغدغه داشت که فکر درست را، فکر متقن و عمقی را بین مخاطبان خود نشر بدهد؛ و یک جهاد نرمافزاریِ به تمام معنا را ایشان در طول سالیان متمادی شروع کرده بود؛ با امواج مهاجم روبهرو میشد و سینهبهسینه میشد و با آنها برخورد میکرد و بر آنها غلبه پیدا میکرد. مسئله هم برای او فقط امواج فکری مارکسیستی و شرقی نبود؛ چه شرقی، چه غربی؛ چه تفکّرات مارکسیستی، چه تفکّرات لیبرالیستی رایج در غرب؛ با همهی اینها مواجه میشد. انسان کتابهای آن بزرگوار را که نگاه کند [مشاهده میکند]؛ خب ما از نزدیک هم شاهد فعّالیّت ایشان بودیم.
۲) هدایت مخاطب، نزدیک کردن ظرفیّتهای فکری و علمی به نیازهای جامعه
مخاطب خودش را هدایت میکرد و به مخاطب خودش در مسیر فکر درست، طمأنینه و آرامش و اطمینان میبخشید. شهید مطهّری مسئولیّتشناس بود، تکلیفگرا بود، واقعاً دغدغهی تکلیف داشت. هرگز بیکار نماند؛ میراث علمی پیشینیان در اختیارش بود، خود او هم اندوختههای فراوانی را بر آن افزوده بود، و همهی اینها را در اختیار مخاطبانش میگذاشت؛ چه در کلاسهای درس در دانشگاه و در برههای از زمان در حوزه -حوزهی قم که میرفت؛ خب در حوزهی قم کلاسهای درس داشت- و چه در نوشتهجات و چه در سخنرانیهایی که در دیدارهای دانشگاهی و دانشجویی فراوانِ متعدّد و دیدارهای گوناگون، ایشان سخنرانی کرده بود. به هر حال وضع فکری و وضع عملی این بزرگوار این بود؛ و اینها را به نسل بعد منتقل میکرد. و مهم این بود که همهی ظرفیّتهای حوزهی فکر را و حوزهی علم را به مرحلهی مورد نیاز و نیازهای جامعه نزدیک میکرد و میکشاند؛ یعنی اولویّتهای جامعه معیار تلاش او بود؛ نگاه میکرد اولویّتهای فکری جامعه را پیدا میکرد و خوب میشناخت و انصافاً خوب تشخیص میداد و همهی این ظرفیّت فکری را میکشاند به سمت این اولویّتها.
انتقال اندوختههای علمی به نسل بعد و صیانت از فکر مخاطب؛ مسئولیت سنگین معلّمان
خب جامعهی ارزشمند معلّمین عزیز ما این را باید چهارچوب کار خودشان قرار بدهند. کار معلّم، انتقال اندوختههای علمی و میراث علمیِ بشر به نسل بعد است. بایستی اینها را با امانت تمام، با توانایی و مهارتِ تمام به نسل بعد منتقل کند و آماده کند مخاطبان خودش را، شاگردان خودش را برای اینکه اهل فکر بار بیایند و بر این اندوختهها بیفزایند؛ این جزو کارهای مهمّ معلّم است؛ این مسئولیّت سنگینی است و احساس مسئولیّت زیادی نیاز دارد؛ باید دغدغهی معلّم این باشد. همچنین معلّمین توجّه داشته باشند و این هم یکی از مسئولیّتهای مهمّ معلّمین است که باید از فکر مخاطب خودشان -دانشجو و دانشآموز و جوان و طلبه و غیره- صیانت کنند؛ همچنان که شهید مطهّری این کار را میکرد.
معلّمان؛ افسران سپاه پیشرفت کشور و لزوم باور این نقش از سوی خود آنها
خب، خوشبختانه امروز در کشور ما امکان آموزش به صورت خیلی گستردهای وجود دارد. در گذشته حتماً این مقدار امکان آموزش در سرتاسر کشور برای جوانها و نوجوانها و کودکها حتّی فراهم نبوده که امروز به برکت انقلاب اسلامی، به برکت جمهوری اسلامی این امکان در اختیار است. این امکان در اختیار معلّمین است و خود معلّمین عزیز ما هم یک بخش مهمّی از همین امکاناتند؛ یعنی واقعاً امکان آموزش با افزایش تعداد معلّمین، سواد بالای آنها و آمادگیهای آنها، یک غنائی بحمدالله پیدا کرده. بنابراین میتوانیم این جور بگوییم که معلّمان، افسران سپاه پیشرفت کشورند. اگر حرکت عمومیِ پیشرفت کشور را به حرکت یک سپاه بخواهیم تشبیه بکنیم، افسران جوانِ این مجموعه عبارتند از معلّمان عزیز؛ و خود آنها باید این نقش را باور کنند. حالا من گفتم معلّمان جوان؛ به خاطر اینکه تعداد زیادی از معلّمین ما امروز جوانها هستند وَالّا معلّمان سالخورده و زحمتکشیده و کارکردهای هم وجود دارند که سالیان درازی تلاش کردهاند و دل از معلّمی نمیکَنند. از بس برای معلّمی اهمّیّت قائلند، دل نمیکَنند و همین طور مشغول کار هستند، حتّی در دوران سالخوردگی. بالاخره خود معلّمها بایستی این نقش حیاتی و مهم را باور کنند. وقتی باور کردند، طبعاً به همان صورت احساس مسئولیّت میکنند.
لزوم جهاد مستمر و دائمی معلّمان برای مواجهه با تهاجم فکری دشمنان علیه جوانان
یک روی دیگرِ این صفحه هم این است که در کشور ما در کمترزمانی جوانها و نوجوانهای ما این جور مورد تهدید و تهاجم فکری و اخلاقی قرار داشتند. البتّه در دوران حکومت پهلوی، این تهاجم از سوی خود مسئولین کشور به وجود میآمد [امّا] امروز از سوی بیگانگان، از سوی دشمنان، از سوی منحرفین این تهاجم وجود دارد. خب معلّمین ما از آن طرف با آن ظرفیّت عظیم مواجهند، از این طرف با این تهاجمِ همهجانبه مواجهند؛ بایستی بین این دو، یک جهاد مستمرّ دائمی واقعی را بر عهده بگیرند و به معنای واقعی، مجاهدت کنند. باید کاری کنند که ریزشها نزدیک به صفر بشود و رویشها در حدّاکثر قرار بگیرد.
مسئولیّت بخشهای مختلف در قبال معلّمان و معرّفی جایگاه والای آنها
البتّه دیگران هم در قبال جامعهی معلّمان واقعاً مکلّفند. همه مکلّفیم در قبال جامعهی معلّمان، مسئولیّتهای سنگین داریم. مسئلهی اصلی هم بالا بردن شأن معلّمی است. بنده در صحبتهای متعدّد روی این موضوع تکیه کردهام، باز هم تکیه میکنم که شأن معلّمی بالا است؛ این را بایستی به همه تفهیم کنیم، و این باید به فرهنگ عمومی تبدیل بشود. در مورد کارگر هم عین همین قضیّه وجود دارد و عرض خواهم کرد. شأن معلّمی بایستی شناخته بشود؛ معلّمی یک کار بسیار بزرگ، کار بسیار مهم و کار بسیار باارزشی است. خود آموزش و پرورش باید نقش ایفا کند، رسانهها باید نقش ایفا کنند؛ دستگاههای فرهنگی، دستگاههای تبلیغی باید نقش ایفا کنند و هدف همهی اینها این باشد که جایگاه والای معلّم را به مردم معرّفی کنند. البتّه گشودن گرههای معیشتی هم یک کار بسیار لازم و مهمّی است که بایستی انجام بگیرد، که این عمدتاً بر عهدهی دولت و بر عهدهی مجلس شورای اسلامی است.
نقش برجستهی معلّمان و مادران در دوران بیماری کرونا
جا دارد که من در پایان این بخش از عرایضم، از نقش ستودنی معلّمان در این دورانِ گرفتاری همهگیر و بیماری همهگیر یاد کنم که خدمات آموزشی را تعطیل نکردند و از راه دور، بهترین خدمات را ارائه دادند و زحمات معلّمان در مواردی مضاعف شد؛ یعنی واقعاً سختیهای این کار را -که این کار یک سختیهایی مخصوص خودش دارد- تحمّل کردند؛ باید از آنها تشکّر کنیم. خانوادهها هم انصافاً کمک کردند؛ مخصوصاً مادران، و بنده صمیمانه از مادران دانشآموزان تشکّر میکنم. این راجع به عزیزان معلّم.
و امّا راجع به مسئلهی روز کارگر. خب ما سال گذشته در روز کارگر برنامهی خوبی داشتیم؛ برنامهی دورادور بود لکن با مراکز متعدّد کارگاهی و کارگری ارتباط تصویری پیدا شد؛ هم با کارگران و هم با کارآفرینان صحبت کردیم؛ حرفهای آنها را شنیدیم و مطالبی به آنها گفتیم. دیدار سال گذشتهی ما دیدار بسیار خوب و بهیادماندنیای بود. امسال متأسّفانه به خاطر رواج اخیر این ویروس منحوس، امکان این [برنامه] هم پیدا نشد؛ یعنی ممکن نشد که کارگران در یک جایی مجتمع بشوند و با آنها ولو از دور صحبت بکنیم. و این طور که میگویند، خطر این نوع تبعهی(۸) انگلیسیِ این ویروس هم از بقیّهی انواع ظاهراً بیشتر است!
خب دربارهی کارگر یک مسئله این است که ببینیم شأن کارگر چیست؛ یک مسئله این است که دربارهی حمایت از کارگران مطالبی عرض کنیم؛ یک مسئله هم، مسئلهی ایجاد کار، ایجاد اشتغال و کار در این باره است؛ دو سه جمله دربارهی هر کدام عرض میکنیم.
کارگران؛ ستون اصلی تولید و اقتصاد کشور
امّا در مورد تمجید از کارگر، همین بس که دست کارگر، دستی است که خدای متعال و پیغمبر او این دست را دوست دارند. پیغمبر خدا دست کارگر را بوسید؛ برای ارزش کارگر همین اندازه بس است. جامعهی کارگری حقّ بزرگی به گردن همهی افراد جامعه دارد؛ چون در یک اقتصادِ مستقل که تولیدمحور است و میخواهد روی پای خودش بِایستد و وابستهی به این و آن نیست و در مسائل اساسیِ اقتصاد، تکیهی به خارج از کشور ندارد، در یک چنین اقتصادی، کارگر نقش عمده و اصلی را ایفا میکند؛ یکی از مهمترین نقشها را کارگر ایفا میکند و ستون اصلی است. اقتصاد مستقل، وابستهی به تولید داخلی است، تولید داخلی هم وابستهی به کارگر است، بنابراین کارگر یک ستون اصلی است. این نقش هم از آن نقشهایی است که مردم بایستی به آن توجّه بکنند و به فرهنگ عمومی باید تبدیل بشود. همین طور که در مورد معلّمین گفتیم، در این زمینهها هم بایستی رسانهها، دستگاههای فرهنگی، دستگاههای تبلیغی کار کنند.
حقّ بزرگ کارگران در جمهوری اسلامی
البتّه در جمهوری اسلامی حقّ کارگران بیش از جاهای دیگر است؛ علّت هم این است که در جمهوری اسلامی از اوّلِ تشکیل این نظام، دشمنان و بیگانگان و بدخواهان تلاش کردند جامعهی کارگری را در مقابل جمهوری اسلامی قرار بدهند؛ خیلی وسوسه کردند، و جامعهی کارگری محکم ایستاد، در خدمت نظام ایستاد، در کنار نظام ایستاد، در دفاع مقدّس به معنای واقعی کلمه حضور پیدا کرد، و این حقّ بزرگ را هم اینها بر جمهوری اسلامی دارند؛ و عدّهای از کارگران عزیز ما جان خودشان را در دفاع مقدّس فدا کردند.
حمایت از کارگران و آثار و برکات آن
امّا مسئلهی حمایت از کارگران، مسئلهی بسیار مهمّی است و من روی این هم در صحبتهایی که دربارهی کارگران کردهام، همیشه تکیه کردهام و امروز هم تکیه میکنم. شعار امسال ما این بود: «تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها»؛(۹) خب، یکی از مهمترین انواع پشتیبانی از تولید، پشتیبانی از کارگران و حمایت از کارگران است؛ اگر میخواهیم از تولید داخلی کشور، تولید ملّی کشور حمایت کنیم، باید از کارگران حمایت بکنیم؛ این یک قلم مهم از پشتیبانی است. البتّه این را هم توجّه داشته باشیم که حمایت از کارگر، در واقع حمایت از ثروت ملّی است؛ یعنی اگر کارگر یک کشور فعّال باشد، بانشاط باشد، خوب کار کند، این کشور به ثروت ملّی میرسد و این ثروت ملّی برای او آبرو درست میکند، این ثروت ملّی برای او اقتدار به وجود میآورد؛ بنابراین کارگران، استقلال هم برای کشور میآورند، قدرت هم میآورند، آبرو هم میآورند؛ اگر شما از کارگر حمایت کردید، اینها آثار و برکات آن است.
انواع حمایت از کارگران: ۱) مهارتآموزی
البتّه حمایت از کارگر که میگوییم فقط این نیست که مثلاً هر سالی یا هر دو سالی، پایهی حقوقی اینها را به تناسب تورّم بالا ببریم؛ این یک نوع از حمایت است؛ لکن حمایتهای دیگری هم وجود دارد که بایستی به آنها توجّه کرد. یکی عبارت است از مسئلهی مهارتآموزی کارگران؛ باید برنامهریزی وسیعی صورت بگیرد برای اینکه ما به کارگرانمان -چه کارگر صنعتی، چه کارگر کشاورزی و انواع کارگرها- مهارت بیاموزیم و سطح مهارتشان را بالا ببریم، سطح تخصّصشان را بالا ببریم که این، هم برای خود آنها فوقالعاده نافع است، هم به کار کیفیّت میدهد و کار را باارزش میکند؛ این یک جور پشتیبانی است.
۲) بیمه و بهداشت و درمان
مسئلهی بیمه و بهداشت و درمان هم یک مسئلهی مهمّی است در حمایت [آنها]؛ بیمهی کارگران و بهداشت و درمانشان لازم است که البتّه در بعضی از بنگاههای مردمی این [موضوع] به طور خوبی رعایت میشود؛ باید همه رعایت کنند و بایستی این یکی از مسائل اصلی بحث کارگری محسوب بشود.
۳) امنیّت شغلی
مسئلهی امنیّت شغلی و ضمانت حفظ کار هم یکی از انواع حمایتها است؛ یعنی کارگر باید دغدغه نداشته باشد که این کارش میماند یا از او میگیرند. یکی از دلایل مهمّی که ما روی تعطیلی کارخانهجات این قدر حسّاسیم، به خاطر همین است -که حالا من بعد در این زمینهها یک جملهای اشاره خواهم کرد- کارگر باید امنیّت شغلی داشته باشد و بداند که کار او و شغل او تضمینشده است.
۴) مسکن
یک موضوع دیگر، مسکن کارگران است که مهم است. امروز بخش مهمّی از درآمد کارگران صرف اجارهی مسکن میشود؛ برای مسکن کارگران باید فکر اساسی کرد. البتّه من شنیدم که امسال مجلس شورای اسلامی این را در بودجه گنجاندهاند که اگر چنانچه انشاءﷲ همین جور باشد و بخوبی عمل بشود و تحقّق پیدا کند، کمک بزرگی است.
۵) ایجاد رابطهی منطقی و عادلانه میان کارگر، کارفرما و دولت
یک حمایت دیگر به طور کلّی ایجاد روابط منطقی و عادلانه میان کارگر و کارآفرین و دولت است؛ ایجاد یک روابط عادلانه که این هم حمایت از کارگران است؛ و این البتّه جزو مسئولیّتهای وزارت کار است که باید در این زمینهها کار کنند.
یک موضوع مهمّ دیگر که در باب کار و کارگر بایستی به آن پرداخت، موضوع تولید اشتغال و تولید کار است که این هم موضوع مهمّ دیگری است که اگر دولتها برنامهریزی درستی در مورد ایجاد اشتغال داشته باشند و این برنامهریزی را با دقّت و با انضباط دنبال بکنند و از امکانات و ظرفیّتهای کشور و ظرفیّتهای بخش خصوصی برای ایجاد اشتغال استفاده بکنند، به نظر ما این کمک بزرگی به اقتصاد کشور و به پیشرفت کشور خواهد کرد و سلامت اقتصاد کشور و رشد اقتصادی وابستهی به این [موضوع] است.
برکات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایجاد اشتغال، و تبعات منفی بیکاری
من میخواهم این را عرض بکنم که ایجاد اشتغال فقط برکات اقتصادی ندارد، بلکه برکات اجتماعی هم دارد، برکات سیاسی هم دارد. خود کار و اشتغال برای مردم و بخصوص برای نسل جوان، مایهی نشاط و تحرّک و شوق و زنده بودن و سرحال بودن است. شما ببینید کارگری یا کارآفرینی که میتواند کار بکند و تلاش میکند و کار میکند و کارش موفّق است، چطور سرحال و بانشاط است! نقطهی مقابل: بیکاری بستر فساد است، بستر بدبینی و بدگویی است، بستر اعتیاد است، بستر انحرافات اخلاقی است، حتّی بستر انحرافات امنیّتی است. بنابراین، مسئلهی کار صرفاً یک مسئلهی مربوط به اقتصاد نیست؛ ایجاد اشتغال، ایجاد کار، یک مسئلهی همهجانبه و چندجانبه است و خیلی مهم است. دولتها بایستی یکی از برنامههای مهمّشان را این قرار بدهند که چگونه ایجاد اشتغال کنند؛ این برنامهها را باید داشته باشند؛ اینها مورد توقّع مسائل اقتصادی است.
تعطیلی کارخانهها، ضربه به تولید و خیانت به استقلال کشور
آن وقت در اینجا من باید یک هشداری بدهم به آن کسانی که موجب شدند کارخانهها به تعطیل کشانده بشود. متأسّفانه کارخانههای متعدّدی به تعطیل کشانده شدهاند که ما گزارشهای بعضیهایش را دیده بودیم، از بعضیها هم حالاها داریم بیشتر مطّلع میشویم. کسانی به خاطر منافع خودشان کارخانه را به یک شکلی میگیرند، بعد برای اینکه از زمین آن کارخانه استفاده کنند، کارگر را به یک شکلی اخراج میکنند و ابزار کارخانه و آلات کارخانه را به پول تبدیل میکنند، بعد هم زمین را نگه میدارند تا در فرصت مناسبی تبدیل کنند به ساختمان و ارزش افزودهی باطل و حرامی را برای خودشان در این زمینه به دست بیاورند، چه بدانند و چه ندانند، این در واقع یک خیانت است. بعضیها قصد خیانت ندارند و فقط قصد منافع شخصی خودشان را دارند، امّا این خیانت است؛ خیانت به استقلال کشور است، خیانت به اقتصاد کشور است، خیانت به مردم است و خیانت به کارگران است؛ این ضربهی به تولید است. وقتی که کارگر بیکار شد و کارخانه از کار افتاد، محصول آن کارخانه بایستی از خارج وارد بشود؛ آن وقت همین مشکلاتی که ما امروز در واردات داریم پیش میآید؛ علاوه بر اینکه منابع مالی کشور و منابع ارزی کشور باید برود خارج، با مشکلات تحریم و این حرفهایی که هست مواجه خواهیم شد. این [مسئله] هم به خاطر آن است که سرمایهی اصلی کشور را که سرمایهی تولید است، بعضیها تعطیل میکنند.
بیکاری کارگران، ظلم به شاغلین
و علاوهی بر این، وقتی یک عدّهی زیادی از کارگران بیکار شدند، به آن کسانی هم که شاغلند ظلم میشود؛ چون عرضهی کارگر وقتی زیاد شد، به طور طبیعی ارزش کار او پایین میآید؛ وقتی بیکار زیاد شد، آن کسی هم که شاغل است به قدر استحقاقش استفاده نمیکند. بنابراین، اینها خیلی مهم است. دستگاههای ذیربط باید بِجِد فکر کنند. در دولت، دستگاههای ذیربط در این قضیّه عمدتاً وزارت صنایع، وزارت کشاورزی و این وزارتهایی که کار تولید میکنند، اینها هستند و بایستی نقش ایفا کنند. البتّه ابعاد این موضوع از اینها وسیعتر است؛ حالا من یک مختصری بیان کردم. یکی از برنامههای اصلی اقتصاد کشور این است و بایستی با کسانی که دستگاههای موجود را به هر نحوی به تعطیلی میکشانند، واقعاً برخورد بشود.
فعّال شدن کارگاههای کوچک و متوسّط در سطح کشور، یکی از راههای تولید ثروت و ایجاد اشتغال
و یکی از چیزهایی هم که من قبلاً هم سفارش کردهام -که این البتّه اظهار نظر کارشناسان اقتصادی است؛ ما از آنها شنیدیم، از آنها یاد گرفتیم- [این است] که کارگاههای متوسّط و کوچک در سطح کشور باید فعّال بشوند؛ البتّه این کارگاههای بزرگ مهمّند برای کشور، امّا گسترش کارگاههای کوچک و متوسّط که برای همهجا و برای همه فایده دارد، هم تولید ثروت است برای عموم، برای طبقهی متوسّط، برای طبقهی ضعیف، هم ایجاد اشتغال است در همهی جوانب کشور و نواحی کشور که هزاران مورد را در سراسر کشور شامل میشود؛ بایستی اینها را زنده کنند.
تقویت واقعی تولید ملّی؛ موفّقترین راه برای خنثی کردن و رفع تحریمها
آخرین مطلب هم در مورد مسائل مربوط به کارگری این است که [چون] این روزها چون صحبت تحریم و تحریمها و مانند اینها است -البتّه مدّتها است و چند سال است که بحث تحریمها مطرح است، این روزها هم مطرح است- به نظر ما بهترین و موفّقترین کار برای خنثی کردن تحریمها همین تلاش واقعی -نه تلاش شعاری؛ تلاش واقعی- برای تقویت تولید ملّی است. اگر ما توانستیم تولید ملّی را درست تقویت کنیم، به معنای واقعی کلمه تقویت کردیم و دنبال کردیم، با برنامهریزی، با پیگیری این را دنبال کردیم، مطمئن باشید که تحریمها اوّل خنثی میشوند، بعد هم برطرف میشوند؛ یعنی طرف مقابل وقتی دید که کشور از تحریم ضربه نخورد و زنده شد و تلاش درونی او بیشتر شد، خودش ناگزیر میشود که تحریم را بردارد. خب این مطالب تمام شد.
انتخابات؛ فرصتی بینظیر برای استحکام پایههای کشور
یک جمله دربارهی انتخابات و مسائل پیرامون انتخابات عرض بکنم. دو مطلب را میخواهیم عرض کنیم: یکی اینکه انتخابات به معنای واقعی کلمه یک فرصت مهم است و نباید مردم را دلسرد کرد از انتخابات؛ این یک مطلب. یک مطلب دیگر هم این است که انتخابات را با حرفهای بیهوده و وعدههای فریبنده و بدون پشتوانه نباید خراب کرد. به معنای واقعی کلمه کسانی که مایلند در این کارزار انتخاباتی وارد بشوند، فکر کنند، به معنای حقیقی کلمه کار ارائه بدهند به مردم.
در مورد مطلب اوّل، خب انتخابات انصافاً یک فرصت بینظیر است؛ یعنی یک فرصت بیبدیلی است؛ هیچ چیز دیگری جای انتخابات را برای کشور و استحکام پایههای اقتدار کشور نمیگیرد. انتخابات حضور مردم است و وقتی مردم حاضر باشند، نظام را هیچ قدرتی نمیتواند تکان بدهد. مظهر مهمّ حضور مردم هم انتخابات است. بنابراین کسانی که در انتخابات شرکت میکنند، در واقع برای اقتدار کشورشان، برای حفظ کشورشان، برای امنیّت خودشان و آیندهی کشور و سرنوشت کشور دارند تلاش میکنند.
برگزاری انتخابات سالم در طول جمهوری اسلامی
یک عدّهای مردم را دلسرد میکنند با خدشه کردن در انتخابات، خدشه کردن در نوع دستاندرکارانی که در انتخابات هستند، چه شورای محترم نگهبان، چه دیگر دستگاهها؛ در کار اینها خدشه میکنند؛ این غلط است. ما از اوّل انقلاب تا امروز که خب انتخاباتهای فراوانی داشتیم -دهها انتخابات انجام گرفته- این انتخابات همه سالم انجام گرفته؛ ممکن است یک تخلّفات کوچکی در گوشه و کنار شده باشد ـ-و در بعضی از موارد شده- امّا در نتایج انتخابات هیچ تأثیری نداشته. چون بنده مسئله را دنبال کردم؛ در یک مواردی شکایت کردند، ما دنبال کردیم مسائل را -یعنی یک جاهایی بود که شکایت شده بود که این تخلّفات انجام گرفته، پیگیری کردیم، بررسی کردیم، تحقیق جدّی کردیم از نزدیک- هرگز تخلّفی که خلاف امانت باشد یا در نتیجهی انتخابات تأثیر داشته باشد، مطلقاً در انتخاباتهای ما اتّفاق نیفتاده؛ انتخاباتهای ما سالم و همراه با امانت و سلامت بوده است. این مطلب اوّل.
لزوم پرهیز از بیانصافی نسبت به برگزاری انتخابات
البتّه بعضیها هستند انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجهی انتخابات همان چیزی باشد که آنها میخواهند! اگر آن مطلوب آنها از انتخابات درآمد، انتخابات را سالم میدانند و قبول میکنند؛ و اگر چنانچه مطلوب آنها درنیامد، انتخابات را متّهم میکنند و کسانی را که انتخابات را برگزار کردند -در هر بخشی [باشند]- متّهم میکنند؛ گاهی هم مثل سال ۸۸ اغتشاش راه میاندازند، که البتّه آن متّهم کردنها بیانصافی است، آن اغتشاش ایجاد کردنها جرم است. بعضی این جور هستند. این غلط است، یعنی نبایستی این کار را انجام داد. بنابراین این یک مسئله است.
لزوم ارائهی برنامه و پرهیز از اظهارات بدون پشتوانه از سوی داوطلبان انتخابات
مسئلهی بعد این است که بعضی از کسانی که وارد میدان انتخابات میشوند اظهاراتی میکنند که این اظهارات، اظهارات خوبی نیست، حرفهای فریبنده است، حرفهایی است که هیچ پشتوانهی فکری و پشتوانهی برنامهای ندارد؛ همین طوری یک چیزی ادّعا میکنند، یک چیزی میگویند، بدون اینکه امکانات کشور را در نظر بگیرند یا حتّی بدانند. خیلی از برادران که در این میدان وارد میشوند، از بسیاری از ظرفیّتهای کشور شاید خیلی مطّلع هم نباشند؛ بدون اینکه حالا محاسبهی درستی شده باشد، یک چیزی میگویند، یک حرفی میزنند، یک وعدهای میدهند. اینها خوب نیست، بایستی برنامه ارائه بشود به معنی واقعی کلمه؛ بایستی جوری باشد که کارشناسان وقتی نگاه میکنند به حرف زدن کسی که داوطلب است و حرف میزند با مردم، در دلشان تصدیق کنند که این حرف، حرف متقن و خوبی است.
لزوم پایبندی داوطلبان انتخابات به قانون اساسی
بعضی اوقات هم حرفهایی از بعضی صادر میشود که نشاندهندهی این است که اساس قانون اساسی را کأنّه قبول ندارند. خب کسی که میخواهد وارد میدان ریاست جمهوری بشود و داوطلب نشستن بر مسند ریاست جمهوری کشور است، بایستی به اسلام معتقد باشد، به رأی مردم معتقد باشد، به قانون اساسی معتقد باشد؛ اینها را بایستی اعتقاد داشته باشد وَالّا [اگر] نداشته باشد که خب شایستهی این معنا نیست. حرفهایی گاهی شنیده میشود که متناسب با این وظیفهی مهم نیست؛ این را ما درخواست داریم و جدّاً مطالبه میکنیم که رعایت کنند.
اهمّیّت مراقبت مسئولین از تکرار سخنان دشمنان
البتّه از بعضی از مسئولین کشور هم این روزها حرفهایی شنیده شد که برای انسان مایهی تعجّب و مایهی تأسّف است، و شنیدیم که رسانههای دشمن و مخالف جمهوری اسلامی هم این حرفها را پخش کردند. انسان واقعاً متأسّف میشود وقتی که این مطالب را میشنود. بعضی از این حرفها تکرار حرفهای خصمانهی دشمنان ما است، تکرار حرفهای آمریکا است. حالا مثلاً فرض کنید آمریکاییها سالها است از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه بشدّت ناراحت و ناراضیاند؛ از نیروی قدس ناراحت بودند به خاطر این، از شهید سلیمانی ناراحت بودند به خاطر این، شهید سلیمانی را به شهادت رساندند به خاطر این؛ هر چیزی که عامل نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در منطقه باشد، برای آنها بد است. ما نباید حرفی بزنیم که این معنا را تداعی کند که ما داریم حرف آنها را تکرار میکنیم؛ چه دربارهی نیروی قدس، چه دربارهی شخص شهید سلیمانی. سیاست کشور تشکیل شده از انواع برنامههای اقتصادی، برنامههای نظامی، برنامههای اجتماعی، برنامههای علمی و فرهنگی، از جمله مناسبات دیپلماسی و مناسبات خارجی؛ مجموع اینها سیاست یک کشور را تشکیل میدهد. همه با هم باید تلاش کنند، همه با هم باید پیش بروند. اینکه این بخش آن بخش دیگر را نفی بکند، آن، این را نفی بکند، اصلاً معنی ندارد، این خطای بزرگی است که از مسئول جمهوری اسلامی و مسئولین جمهوری اسلامی نباید این خطا سر بزند.
نیروی قدس، عامل تحقّق سیاست عزّتمند جمهوری اسلامی در منطقه
انصافاً نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثّر در جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در منطقهی غرب آسیا است؛ نیروی قدس در منطقهی غرب آسیا یک سیاست مستقلّ جمهوری اسلامی را و سیاست عزّتمدار جمهوری اسلامی را تحقّق بخشیده.
اصرار غربیها بر انفعال و تبعیّت جمهوری اسلامی از آنها، و سیاست مستقلّ ما
غربیها اصرار دارند که سیاست خارجی کشور متمایل به آنها و زیر پرچم آنها باشد؛ آن هم به شکل تبعیّت؛ میل غربیها این است؛ چون سالها این جور بوده است؛ هم در زمان اواخر قاجار، هم در دوران طولانی حکومت پهلوی، ایران تحت سیطرهی سیاستهای غرب بوده؛ انقلاب آمده و ایران را از تحت سیطره خارج کرده؛ در تمام چهل سال، تلاش غربیها -چه آمریکا، چه اروپا- برای این بوده است که آن سیطرهی قبلی خودشان را بر این کشور ادامه بدهند؛ لذا شما میبینید جمهوری اسلامی با چین ارتباط برقرار میکند، آنها عصبانی میشوند، با روسیه ارتباط سیاسی یا اقتصادی برقرار میکند، آنها ناراحت میشوند، عصبانی میشوند؛ با همسایگان میخواهیم ارتباطات را برقرار کنیم آنها وارد میشوند، همسایههای بیچارهی ضعیف ما را زیر فشار قرار میدهند و مانع میشوند. اینها مواردی است که ما شاهدش بودیم و بنده موارد متعدّدی را سراغ دارم از کشورهای عربی و کشورهای همسایه که مسئولین عالیرتبهشان حتّی میخواستند به ایران سفر کنند، [امّا] آمریکاییها رفتند مانع شدند که سفر نکنند؛ یعنی اینها با هر گونه تحرّک دیپلماسی ما مخالفند. ما نمیتوانیم در مقابل این خواست آنها منفعل عمل کنیم؛ ما باید مستقل و عزّتمند و پُرتلاش و پُرتوان عمل کنیم و این کار را در منطقه بعضیها کردهاند و بحمدالله به نتیجه رسیدهاند.
تعیین سیاست خارجی همهی کشورها در مجامع بالادستی و نه وزارت خارجه
این را هم همه بدانند که سیاست خارجی در هیچ جای دنیا در وزارت خارجه تعیین نمیشود. سیاست خارجی در همه جای دنیا مربوط به مجامع بالادستی وزارت خارجه است؛ مجامع بالادستی و مسئولین عالیرتبهی کشور هستند که سیاست خارجی را [تعیین میکنند]؛ البتّه وزارت خارجه هم در اینها مشارکت دارد، لکن این جور نیست که تصمیمگیری، تابع وزارت خارجه باشد؛ نه، وزارت خارجه مجری است؛ سیاستهای خارجی را [اجرا میکند]؛ اینجا در کشور ما هم همین جور است؛ در شورای عالی امنیّت ملّی که همهی مسئولین در آنجا حضور دارند، تصمیمگیری میشود و وزارت خارجه با شیوههای خودش بایستی آنها را عملی بکند و پیش ببرد. به هر حال نباید ما جوری حرف بزنیم که معنایش این است که سیاستهای کشور را باور نداریم و قبول نداریم. باید مراقب باشیم؛ مراقب دشمن شاد کردن هم باشیم؛ واقعاً جوری نباشد که دشمن را شاد کنیم. من امیدوارم انشاءالله خداوند به همهی مسئولین کشور که واقعاً مایلند به نظام جمهوری اسلامی، به کشورشان، به میهنشان، به مردمشان خدمت کنند، توفیق بدهد تا بتوانند این کار را با بهترین وجهی انجام بدهند.
امیدواریم خدای متعال ما را به آنچه رضای او و نصرت او در آن هست موفّق بدارد و انشاءالله بتوانیم این راه را برویم و خداوند ما را از دعای ولیّ عصر (ارواحنا فداه) و رضایت آن بزرگوار برخوردار کند. این شبها دعا برای تعجیل فرج مهم است، دعا برای وجود مبارک امام زمان (سلام الله علیه و عجّل الله فرجه و ارواحنا فداه) خیلی مهم است؛ آن بزرگوار هم شما را دعا خواهند کرد؛ وقتی شما دعا میکنید ایشان را، ایشان هم شما را دعا میکنند و دعای آن بزرگوار دعای مستجابی است؛ انشاءالله خداوند ما را از دعای آن بزرگوار برخوردار کند و ارواح طیّبهی شهدای بزرگوار و روح مطهّر امام بزرگوارمان که حقّاً جای ایشان خالی است، از ما راضی و شاد کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۴؛ «... من تو را پیشوای مردم قرار دادم ...»
رهبر معظم انقلاب: حرکت نزولی و رو به زوال رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت
رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس با اشاره به تغییر جدی موازنه قوا به نفع دنیای اسلام و جبهه مقاومت، و در مقابل، افول آشکار قدرت آمریکا و رژیم صهیونیستی، عادیسازی روابط با چند دولت ضعیف را مانع حرکت رو به زوال رژیم اشغالگر ندانستند و با تأکید بر اجرای مطالبه منطقیِ همهپرسی از همه ساکنان اصلی فلسطین برای تعیین نظام سیاسی این کشور، خطاب به مجاهدان فلسطینی گفتند: مبارزه مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را به قدری ادامه دهید که ناچار به قبول این مطالبه مترقی شود.
حضرت آیتالله خامنهای ماجرای فلسطین را مهمترین و زندهترین مسئله مشترک امت اسلامی دانستند و گفتند: سیاستهای نظام سرمایهداری ظالم، دست یک ملت را از خانه خود کوتاه کرده و رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را در آن نشانده است.
رهبر انقلاب با اشاره به منطق عمیقاً سست تأسیس رژیم صهیونیستی افزودند: اروپاییها به ادعای خودشان در سالهای جنگ جهانی دوم به یهودیان ظلم کردهاند، اما میگویند انتقام یهودیان را باید با آواره کردن یک ملت در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور گرفت و به این شکل، همه ادعاهای دروغینشان درباره حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کردهاند.
ایشان با یادآوری این واقعیت که «صهیونیستها از روز اول فلسطین را به پایگاه تروریسم تبدیل کردند»، افزودند: اسرائیل نه یک کشور که یک پادگان تروریستی علیه ملت فلسطین و دیگر ملتهای مسلمان است، بنابراین مبارزه با آن، مبارزه با ظلم و تروریسم و وظیفهای همگانی است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حوادث قبل از تأسیس رژیم غاصب یعنی «دخالت فعال غرب در منطقه و به قدرت رساندن دولتهای مستبد یا دستنشانده»، ضعف و تفرقه در امت اسلامی را زمینهساز غصب فلسطین دانستند و افزودند: در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایهداری و کمونیسم با قارونهای صهیونیست به همافزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طراحی کرد، سرمایهداران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح برعهده گرفتند و شوروی اولین دولتی بود که با بهرسمیت شناختن دولت نامشروع، انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد.
رهبر انقلاب وضع امروز جهان و موازنه قوا را به نفع دنیای اسلام برشمردند و با اشاره به حوادث سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا مانند «انتخابات آمریکا و رسوایی مدیران پرمدعای آن» و «مواجهه ناموفق آمریکا و اروپا با کرونای همهگیر و حواشی شرمآور آن» افزودند: اینها نشانههای سیر نزولی و افولیِ اردوگاه غرب است.
ایشان نقطه مقابل این اختلالات غرب را افزایش امیدوارکننده تواناییهای ملتهای اسلامی دانستند و گفتند: رشد نیروهای مقاومت در حساسترین مناطق اسلامی و رشد تواناییهای دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و امید در ملتهای مسلمان، رشد گرایش به شعارهای اسلامی، رشد علمی و استقلالطلبی و خوداتکایی در ملتها، نویدبخش آیندهای بهتر است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم همافزایی کشورهای مسلمان حول قضیه فلسطین و سرنوشت قدس شریف، خاطرنشان کردند: این همافزایی کابوس دشمن صهیونیست و حامیان آمریکایی و اروپایی آن است و طرح ناکام معامله قرن و تلاش برای عادیسازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از آن کابوس است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: من قاطعانه میگویم این تلاشها به جایی نخواهد رسید و حرکت نزولی و رو به زوال رژیم صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.
ایشان، «تداوم مقاومت در داخل سرزمینهای فلسطین و تقویت خط جهاد و شهادت» و «حمایت جهانی دولتها و ملتهای مسلمان از مجاهدان فلسطینی» را دو عامل مهمِ تعیینکننده آینده خواندند و افزودند: این حرکت سراسری، باطلکننده توطئه دشمنان است و همگان از دولتمردان، روشنفکران، عالمان، احزاب، گروهها و جوانان باید جایگاه خود را در آن بیابند و نقش ایفا کنند.
حضرت آیتالله خامنهای بخش دیگری از سخنانشان را به زبان عربی، خطاب به جوانان عرب اختصاص دادند.
ایشان به همه آزادگان عرب بویژه جوانان، مردم مقاوم فلسطین و قدس، مرابطون در مسجدالاقصی و همچنین شهدای مقاومت بویژه شیخ احمد یاسین، سیدعباس موسوی، فتحی شقاقی، عماد مغنیه، عبدالعزیز رنتیسی، ابومهدی المهندس و چهره برجسته شهیدان مقاومت شهید قاسم سلیمانی سلام و درود فرستادند.
رهبر انقلاب، مجاهدت فلسطینیان و خون پاک شهیدان را عامل برافراشته ماندن پرچم مقاومت و صدها برابر شدن قدرت درونی جهاد فلسطینی دانستند و گفتند: جوان فلسطینی که یک روز با پرتاب سنگ از خود دفاع میکرد، امروز با پرتاب موشک نقطهزن به دشمن پاسخ میدهد.
ایشان با تأکید بر اینکه ۷۰ سال اشغالگری، نژادپرستی، قتل، غارت، حبس و شکنجه انسانهای شریف، نتوانسته اراده فلسطینیان را شکست دهد، گفتند: فلسطین زنده است و به جهاد ادامه میدهد و قدس شریف و همه فلسطین به مردم آن برخواهد گشت.
حضرت آیتالله خامنهای همه دولتها و ملتهای مسلمان را در قضیه فلسطین دارای مسئولیت دانستند و افزودند: البته محور مجاهدت خود فلسطینیهایی هستند که امروز در درون سرزمین و بیرون آن حدود ۱۴ میلیون نفرند و وحدت و عزم آنان میتواند کار بزرگی را صورت دهد.
رهبر انقلاب اسلامی وحدت را بزرگترین سلاح فلسطینیها برشمردند و با تأکید بر حفظ آن در درون جامعه فلسطینی، خاطرنشان کردند: محور این وحدت باید جهاد داخلی و اعتماد نکردن به دشمنان باشد. همچنین دشمن اصلی فلسطینیان یعنی آمریکا، انگلیس و صهیونیستهای خبیث را نباید تکیهگاه سیاستهای فلسطینی قرار داد.
ایشان با تأکید بر راهبرد بههمپیوستگی همه فلسطینیان در غزه، قدس، کرانه باختری، سرزمینهای ۱۹۴۸ و اردوگاهها، افزودند: همه فلسطینیها یک واحد را تشکیل میدهند و باید با دفاع از یکدیگر در هنگام فشار، از ابزارهای در اختیار خود استفاده کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با برشمردن نمونههای امیدبخش از تغییر موازنه قوا به نفع فلسطینیها و ضعف عمیق و همهجانبه رژیم صهیونیستی گفتند: ارتش صهیونیست که خود را «ارتشی که هرگز شکست نمیخورد» معرفی میکرد امروز به ارتشی که «رنگ پیروزی را نخواهد دید» تبدیل شده، در سیاست ناگزیر از چهار انتخابات در دو سال هستند، در امنیت بهطور پی در پی دچار شکست میشوند و میل روزافزون یهودیان به مهاجرت معکوس مایه فضاحت آن رژیم پرمدعا شده است.
رهبر انقلاب، تلاش پیگیر رژیم غاصب با کمک آمریکا برای عادیسازی روابط با چند کشور ضعیف و حقیر عربی را نشانه دیگری از ضعف آن رژیم دانستند و گفتند: این روابط کمکی به رژیم صهیونیستی نخواهد کرد، همچنانکه از دهها سال قبل تاکنون که با مصر رابطه برقرار کرد، بسیار ضعیفتر و آسیبپذیرتر شده است.
ایشان افزودند: البته آن کشورها نیز از این رابطه بهرهای نخواهند برد چرا که دشمن صهیونی با تصرف در مال یا خاکشان، فساد و ناامنی را در آنها گسترش خواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: علمای مسلمان و مسیحی باید عادیسازی را حرام شرعی اعلام کنند و روشنفکران و آزادگان نتایج این خیانت را که خنجری از پشت به فلسطین است، برای همه تشریح نمایند.
رهبر انقلاب، نقطه مقابل روند نزولی رژیم غاصب را افزایش تواناییهای جبهه مقاومت دانستند و گفتند: افزایش قدرت دفاعی و نظامی، خودکفایی در ساخت سلاحهای مؤثر، اعتماد به نفس مجاهدان، خودآگاهی روزافزون جوانان، گسترش دایره مقاومت به سراسر کشور فلسطین و بیرون از آن، خیزش اخیر جوانان در دفاع از مسجدالأقصی، و انعکاس توأمانِ مجاهدت و مظلومیت ملت فلسطین در افکار عمومی بسیاری از مناطق جهان، بشارتدهنده آینده درخشان است.
ایشان منطق مبارزه فلسطینی یعنی «همهپرسی از همه ساکنان اصلی فلسطین برای تعیین نظام سیاسی کشور» را منطقی مترقی و جذاب خواندند و خاطرنشان کردند: بر اساس این منطق که بوسیله جمهوری اسلامی در اسناد سازمان ملل نیز به ثبت رسیده، مبارزان فلسطینی میتوانند یک همهپرسی با شرکت همه ساکنان اصلی فلسطین از هر قوم و دین از جمله آوارگان فلسطینی مطرح کنند که نتیجه این همهپرسی نظام سیاسی کشور را معین میکند. آن نظام سیاسی آوارگان را به داخل برمیگرداند و سرنوشت بیگانگان سُکنیگزیده را تعیین میکند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر دنبال کردن این مطالبه مترقی، غیرقابل خدشه و بر اساس دموکراسی رایج گفتند: مجاهدان فلسطینی، مبارزه مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را باید به قدری ادامه دهند که ناچار به قبول این مطالبه شود.
دشمن شناسی صهيونيزم با تكيه بر انديشههای سياسی امام خمينی «ره»
ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان یادداشتی با عنوان دشمن شناسي صهيونيزم با تكيه بر انديشههاي سياسي امام خميني «ره» دارد که در ادامه می آید:
اولين گام در اين مسير، پاسخ به اين پرسش اساسي است كه از ديد امام خميني، عمدهترين جريان خطرآفرين براي اسلام و مسلمين – و بلكه جهان بشريت- كدام است؟
حضرت امام از آغاز علني شدن قيام خويش در سال 1341 شمسي، طي نطقي مبسوط، در اينباره فرمود:
«حالا كه خطر وارد شده است، و آن خطر يهود است... آقايان بدانند كه خطر امروز به اسلام كمتر از خطر حكومتهاي متكبر اوليه و صدر اسلام «بنياميه» نيست.»
فيلسوف و متفكر عاليقدر، علامهي شهيد «مرتضي مطهري(ره)»اين شاگرد شايستهی امام خميني دربارهي اين خطر جهاني فرمود:
«اگر پيغمبر اسلام زنده بود، امروز چه ميكرد؟ دربارهي چه مسئلهاي ميانديشيد؟ والله، والله قسم ميخورم كه پيغمبر اكرم (ص)، در قبر مقدسش، امروز از دست يهود ميلرزد... والله قضيهاي كه دل پيغمبر اكرم را خون كرده است، اين قضيه اشغال فلسطين است.»
حضرت امام پرچم مبارزه با برنامهها، اهداف، و عملكرد جنايتبار صهيونيسم جهاني را كه در چند محور ذيل قابل تلخيص است، در دستان مبارك خويش گرفته بود:
مسألهي قدس
حضرت امام در تمام دوران مبارزات خويش، مسلمانان را تشويق ميكرد كه براي آزادي قدس و فلسطين و محو رژيم نامشروع صهيونيستي بكوشند:
«از مصيبتهاي بزرگ مسلمين، قضيهي اسرائيل تجاوزكار است. ما ميگوييم: اسرائيل بايد از صفحهي روزگار محو شود و بيتالمقدس مال مسلمين و قبلهي اول مسلين است.»
نبايد فراموش كرد كه توطئهي اشغال فلسطين و ايجاد «اسرائيل» در قلب جهان اسلام، سرفصل توسعهطلبي گستردهاي است كه متأسفانه هنوز ملتهاي مسلمان از عمق و گسترهي آن، آگاهي كافي نيافتهاند.
حضرت امام، به خصوص رهبران و انديشمندان امت را به مبارزه براي نابودي دشمن مشترك اسلام، يعني رژيم غاصب صهيونيستي وآزادي سرزمين فلسطين دعوت مينمود:
«بيش از بيست سال است كه فرياد كردهايم كه اجتماع كنيد و اين غدهي سرطاني را از بين مسلمين بيرون كنيد. «بيتالمقدس» را از او بگيريد؛ كشورهاي اسلامي را از اين غدهي سرطاني آزاد كنيد.»
سلطهي يهود بر ايران شاهنشاهي
سلطهي روزافزون يهوديان و دستپروردهگان آنها به ايران شاهنشاهي- كه روابط عميق سران پهلوي با رژيم صهيونيستي، از آن حكايت ميكرد- يكي از انگيزههاي قيام حضرت امام خميني در برابر حاكميت پهلوي بود:
«اين جانب كراراً خطر اسرائيل و عمال آن را- كه در رأس آنها، شاه ايران است- گوشزد كردهام. ملت اسلام تا اين جرثومهي فساد را از بن نكنند، روي خوش نميبينند، روي آزادي نخواهد ديد. از خداوند متعال، نصرت مسلمين را خواستارم.»
براساس مدارك موجود، يهوديها و مأمورانشان سِمَتهاي حساس كشور را بر عهده داشتند و در جنبههاي گوناگون، امور را در جهت برنامهها و اهداف خود سوق ميدادند.
به عبارتي، آنان طرح و برنامهريز حكومت پهلوي نيز بودند. در حقيقت، محمدرضا پهلوي، به عنوان سركردهي مأموران اسرائيل، ايران شاهنشاهي را پايگاه نظامي و جاسوسي صهيونيسم جهاني ساخته بود. در اين ميان، حضرت امام كه به حقانيت مبارزهاش يقين كامل داشت، لحظهاي از حركت پيامبر گونهاش باز نايستاد:
«امروز به من اطلاع دادند كه بعضي اهل منبر را بردهاند در سازمان امنيت و گفتهاند: شما با سه چيز كار نداشته باشيد، ديگر هر چيز ميخواهيد بگوييد. يكي شاه را كار نداشته باشيد، يكي هم اسرائيل را كار نداشته باشيد، يكي هم نگوييد دين در خطر است. اين سهتا امر را كار نداشته باشيد؛ هر چه ميخواهيد بگوييد. خوب؛ اگر اين سهتا امر را كنار بگذاريم،؛ ديگر چه بگوييم؟ ما هرچه گرفتاري داريم، از اين سهتاست، تمام گرفتاريهاي ما. اسرائيل مملكت را به باد ميدهد. اسرائيل سلطنت را ميبرد، عمال اسرائيلي، آقا! اسرائيل دوست اعلاحضرت است؟ يك چيزهايي، يك حقايقي در كار است.... ميگويند از شاه و اسرائيل حرف نزنيد. رابطهي بين شاه و اسرائيل چيست؟
شايد به نظر سازمان امنيت، شاه يهودي باشد. اين كه ادعاي اسلام ميكند و ميگويد: من مسلمانم و بر حسب ظواهر هم مسلمان است، شايد سري در كار باشد...»
«تأثرات ما زياد است. نه اين كه امروز «عاشورا» است و زياد است- آن هم بايد باشد- لكن اين چيزي كه براي اين ملت دارد پيش ميآيد، اين چيزي كه در شُرُف تكوين است، از آن ما تأثرمان زياد است؛ ميترسيم. روابط ما بين شاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت ميگويد: از اسرائيل حرف نزنيد! ميگويد: از اسرائيل حرف نزنيد! از شاه هم حرف نزنيد! اين دوتا تناسبشان چيست؟ مگر شاه اسرائيلي است؟ به نظر سازمان امنيت شاه يهودي است؟»
در اينجا لازم است تا به پارهاي از اسناد تاريخي اشاره كنيم. طبق مدارك موجود در دوران حساس مشروطه تا كودتاي رضاخان، رئيسالوزراهاي (نخستوزيرهاي) دولتهاي مختلف از مأموران شبكهي جهاني يهود- و به عبارت دقيقتر، سازمان جهاني «فراماسونري»- بودند. اين عده، هم از لحاظ فكري و هم از جنبهي تشكيلاتي، موظف به فرمان برداري از كارفرمايان خود بودند و در اجراي برنامههاي سياسي، اقتصادي، و فرهنگي آنها از هيچ تلاشي فروگذار نكردند. صرفنظر از شخصيتهاي مورد اشاره، وزرا و صاحب منصبان ديگري نيز داراي چنين ماهيّت و وابستهگيهايي بودند كه تشريح عملكرد خائنانهي آنان از عهدهي اين نوشتار خارج است. اينك به بررسي ماهيت دو تن از اين گونه افراد، به طور گذرا ميپردازيم.
«محمدعلي فروغي» از خانوادهاي يهودي بود، جالب توجه است كه هم سلطنت رضا خان و هم سلطنت پسرش محمدرضا با نخستوزير فروغي شروع شد. او علاوه بر عهدهداري مأموريتهاي خارجي، جمعاً پنج بار وزير امور خارجه، چهاربار وزير دارائي، سه بار وزير عدليه، چهار بار وزير جنگ، يك بار وزير اقتصاد ملي، و يك بار وزير دربار بود.
«امير عباس هويدا» از نخستوزيران معروف دوران سلطنت محمدرضا پهلوي به شمار ميرفت. او از نوادهگان «ميرزا يعقوب» يهودي و از بهائيان مشهور و عضو بلند پايهي فراماسونري ايران بود. وي از بهمن 1343 تا مرداد 1356، حدود سيزدهسال سمت نخستوزيري را بر عهده داشت و در ميداني به پهنهي ايران زمين، يكه تازي ميكرد و امام خميني لحظهاي در مبارزه با امثال فروغي و هويدا، سستي نورزيد:
«تأسف بالاتر، تسلط اسرائيل و عمّال اسرائيل است بر بسياري از شئون حساس مملكت و قبضه نمودن اقتصاديات آن، به كمك دولت و عمال دستگاه جبار.»
«ذخاير ما اين جوانها هستند. جوانهاي ما را دارند اغفال ميكنند؛ دارند به آنها تزريق ميكنند كه هر بدبختي شما داريد از اسلام است.»
امام خميني ضمن نكوهيدن فسادگريهاي شاه و يهوديها در ايران، سكوت برخي از روحانيون و طلاب را به باد انتقاد گرفت و از آنها خواست كه دستكم با نوشتن يك نامه اعتراضآميز، با اين فسادگريها مقابله كنند:
«اگر علماي ايران دستهجمعي اعتراض كنند، همهشان را ميگيرند؟ همهي علماي ايران را ميگيرند و اعدام ميكنند يا تبعيد ميكنند؟ اگر از تمام مملكت ايران، علماي ايران- كه اقلاً 150/000 نفر معمّم در ايران دارد و آن همه مُلا و مرجع و حجتالاسلام و آيتا... دارد- اگر اين اعتراض بكنند و اين مهر سكوت آنها امضا حساب ميشود- اين مهر را بردارند، سكوت را بردارند، همهي آنها را از بين ببرند، اولش خوب بود مرا از بين ببرند. نبردند از بين؛ صلاحشان نميدانند. اي كاش صلاحشان بود! من ميخواهم چه كنم اين زندگي را؟ مرگ بر اين زندگي من!»
استراتژي ايجاد «اسرائيل بزرگ»
يكي ديگر از اهداف حضرت امام خمينی (ره) در جريان مبارزه با خطر يهود، مقابله با استراتژي توسعهطلبانهي اين غدهی سرطانی در منطقه و جهان اسلام بود كه از آن، با عنوان «ايجاد اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات» ياد می شود:
«ما مكرّر گفتهايم كه اسرائيل، اين جرثومهي فساد، به قدس و بيتالمقدس اكتفا نخواهد كرد؛ و اگر مهلت داده شود، تمام دول اسلامی در معرض خطر است.»
استراتژي «اشغال سرزمينهاي زرخيز خاورميانه» رؤياي ديرينهاي است كه سران امروز نيز با گستاخي بدان اصرار ميورزند.
حضرت امام، سهلانگاري و نابخردي برخي از سران كشورهاي اسلامي در قبال استراتژي توسعهطلبانه صهيونيسم را از مشكلات بزرگ جهان اسلام دانسته، فرمودند:
«از اول گفته است كه «اسرائيل بزرگ» بايد تحقق پيدا بكند؛ بايد فلسطين به كلي از بين برود؛ تمام جاهايي كه دست اسرائيل است، اينها لاينفك از اسرائيل است، اسرائيل بزرگ يعني «از نيل تا فرات» يعني تمام منطقهاي كه عربنشين است. حجاز هم جزء اين بايد باشد؛ مصر هم جزء اين است. و اينها (سران عرب) نشستهاند آنجا، دارند تماشا ميكنند، عدهي كثيرشان هم همراهي ميكنند و اسرائيل را ميخواهند بشناسند و امثال ذلك اينها يك مصيبتهايي است كه در قرن ما واقع شده است. و معالأسف، مسلمين يعني حكومتهاي اسلامي، بيتفاوت هستند. و آنها نميگذارند كه كشورهاي خودشان، مردم عاديشان، راجع به اينها صحبت بكنند.»
سيطرهی جهاني يهود
از ديگر محورهاي مبارزات حماسي حضرت امام(ره)، افشاي طرحها و توطئههای يهود براي يافتن نفوذ و سيطرهی جهاني بود:
«من نزديك بيستسال است كه خطر صهيونيسم بينالملل را گوشزد نمودهام و امروز خطر آن را براي تمامي انقلاب اصيل اسلامي ايران، نه تنها كمتر از گذشته نميدانم، كه امروز، اين زالوهاي جهان خوار با فنون مختلف براي شكست مستعضفان جهان قيام و اقدام نمودهاند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسههاي خطرناك، با شجاعت و آگاهي ايستادگي نمايند.»
در اين بخش از مقال، نخست بايد ميزان عمق و گستردهگي خطر صهيونيسم را دريافت و دانست كه چرا حضرت امام بر آن بود كه يهود و صهيونيسم جهاني بيشاز هر جريان يا پديدهاي براي جهانيان خطرناك است. آنگاه، بايد ديد كه چرا در اكثر بيانات و پيامهاي حضرت امام، آمريكا و قدرتهاي بزرگ جهان در رديف يهود و صهيونيسم جهاني جاي گرفتهاند.
طبق مدارك معتبر، در كشورهاي آمريكايي و اروپايي قدرت و صنعت، ابزارها و اهرمهاي كليدي يا در دست اقليتي يهودي قرار دارند و يا در قبضهي نهادها و شبكههاي وابسته به يهودند. البته از ديد بعضي روشنفكران و فرنگرفتهگان، موارد مزبور در رديف «فرضيههاي توطئه» جاي دارند؛ اما با مراجعه به اسناد و مدارك روشن، ميتوان به نتيجهاي متقن دست يافت.
در جهان امروز، كم نيستند سازمانها و محافل و احزاب و گروههايي كه با پوششهاي گوناگون و گاه با شعارهاي خيرخواهانه در راستاي اهداف يهود ميكوشند. سازمانها و محافل رسمي بينالمللي، هم چون سازمان ملل و شوراي امنيت، كميسيون حقوق بشر، بانك جهاني، يونسكو، و صندوق بينالمللي پول، از نفوذ اين جماعت مصون نيستند. بهعلاوه برخي بنيادها و مجامع قدرتمند پنهان يا نيمه پنهان نيز هستند كه عمدتاً زير سلطهي يهوديها قرار دارند. گرچه اين مجامع براي عموم چندان شناخته شده نيستند، اما در سرنوشت بسياري از ملتهاي جهان تأثير اساسي دارند.
در دوران معاصر، تصميمات اين مجامع مستقر در مناطق و اماكن مخفي جهان – از قصر «لاكسنبورگ» در نزديك «وين» گرفته تا «كاخ فرهنگستان بروكسل»؛ از سالن محرمانهي «فيكسينگ» در لندن تا «پاگواش» كانادا و از مقر دفتر «كميسيون سه جانبه» در ساختمان «بنياد كارنگي». كنار دفتر سازمان ملل متحد در واشنگتن تا شعبههاي آن در توكيو و پاريس- به منظور پايهگذاري «سلطنت جهاني يهود»، بسيار اساسيتر و مهمتر از تصميمات رؤساي دولتهاي رسمي جهان است.
بر اين اساس، سياستمدار مشهور يهودي و نخستوزير پيشين بريتانيا، «بنيامين ديزرائيلي»، سخن به گزاف نگفته است:
«كساني كه بر جهان حكومت ميكنند، بسيار متفاوت از شخصيتهاي مشهوري هستند كه افراد بيخبر از پشت صحنه، تصور ميكنند.»
همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، در مراكز سياسي و تصميمگيري جهان، بهويژه در دولتهاي مقتدر آمريكايي و اروپايي، يهوديها و ماسونيها، سمتهاي حساس را بر عهده دارند يا از پشت پرده امور را هدايت ميكنند. براي ارائهي تصويري روشن، ميتوان به ساختار سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي- اطلاعاتي آمريكا اشاره نمود. طبق اسناد غربي، در آمريكاي امروز، صهيونيستها، ايالات و شهرهاي بزرگ و بازارهاي عمده را در دست دارند؛ دو مجلس سنا و كنگره را به ميل خود اداره ميكنند؛ و مراكز بزرگ سينمايي مانند «هاليوود»، خبرگزاريهايي همچون «آسوشيتدپرس» و «يونايتدپرس». مطبوعات و راديو و تلويزيون، و بانكها و مؤسسات بزرگ بانكي و مالي را در چنگ دارند. به اعتراف نويسندگان غربي، اكثر شهروندان آمريكايي همان نظرگاهي را نسبت به جهان دارند كه از طريق وسايل ارتباط جمعي صهيونيستي آمريكا تبليغ ميشود.
در هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه قدرت و نفوذ اصلي از آن يهوديهاست. اين واقعيت، حداقل پس از جنگ جهاني دوم، كاملاً آشكار شده است. از دوران رياست جمهوري «ترومن» تا امروز، تسلط صهيونيسم بر كاخ سفيد و ديگر مراكز سياستگذاري آمريكا سايه گسترده است. اين، حقيقتي است كه حضرت امام، بيشتر و پيشتر از هر كسي، آن را بيان كرده است:
«آمريكا دشمن شمارهي يك مردم محروم و مستضعف جهان است. آمريكا براي سيطرهي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي خويش بر جهان زير سلطه، از هيچ جنايتي خودداري نمينمايد. او مردم جهان را با تبليغات وسيعش- كه به وسيله صهيونيزم بينالملل سازماندهي ميگردد- استثمار مينمايد.»
خطر تأثير تبليغات شبكهها و مراكز تبليغي و خبري آمريكا بر ذهن و ديدگاه جوامع، از نكات قابل توجهي است كه هيچگاه از ديد حضرت امام پنهان نماند:
«در بين ما هست، در بين شما هم هست افرادي كه همان مسائلي را كه آنها ميخواهند – همان مسائلي كه در غرب گفته ميشود- آنها در بين جامعهي خودشان تبليغ ميكنند و ميگويند؛ همانطوري كه مطبوعات آمريكا، مطبوعاتي كه تحتنظر مستقيم صهيونيسم هستند ... مينويسند.»
اگرچه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بساط صهيونيستها از اين كشور برچيده گشته و سلطهي آنها در اين آب و خاك پايان يافته است، ليكن محافل قدرتمند يهودي-صهيونيستي جهان، يك لحظه در دشمني و توطئةگري بر ضد ملت مسلمان و انقلابي ما كوتاهي نكردهاند و انواع دسايس را براي انهدام پايههاي نظام نوپاي اسلامي به كار بستهاند. ايجاد آشوب در گوشه و كنار مملكت، طراحي توطئهي كودتا و براندازي، محاصرهي اقتصادي، فتنهانگيزي فرهنگي، و برافروختن آتش جنگ تحميلي از جملهي اين دسايس بودهاند. در مقابل، حضرت امام با بيداري و هوشياري، به مبارزات و افشاگريهاي خود بر ضد آمريكا و صهيونيستها ادامه ميدادند و پرده از فتنهها و دسايس شيطاني آنها برميداشتند:
«ما امروز فكر بكنيم در دنيا چه خبر است؛ تكليف ما در مقابل دنيا چه چيز است. همين جنگ تحميلي را درست كردند [تا] نقشهاي كه صهيونيستها دارند عملي بشود: از يك طرف نگذارند اسلام تحقق پيدا كند. اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند- و قهراً در ممالك ديگر هم خواهد رفت و رفته است هم- آن وقت، آن بساط آنها، بساط صهيونيستها، برچيده ميشود.»
«من همانگونه كه بارها در سالهای گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار دادهام، مجدداً خطر فراگیری غدهی چركین و سرطانی صهیونیسم را در كالبد كشورهای اسلامی گوشزد میكنم و حمایت بیدریغ خود و ملت و مسئولین ایران را از تمامی مبارزات اسلامی ملتها و جوانان غیور و مسلمانان، در راه آزادی قدس اعلام مینمایم.»
«این جانب به برادران اسلامی در همهی كشورها، خصوصاً برادران عرب و ملت عظیم عرب كه پیشتازان اسلامند، خطر عظیم اجانب، خصوصاً صهیونیسم، را كراراً اعلام كردهام. لازم است در شهر رمضان كه ماه اجتماعات اسلامی است، مؤمنین در مجامع عمومی، پرده از توطئههای این غول جهانخوار برداشته و خطرات این دشمن انسانیت را بر ملا كنند.»
حضرت امام پس از تبیین رسالت نهضت جهانی اسلام و تكلیف مسلمانان آزاده و انقلابی، فرمودند:
«ما درصدد خشكاندن ریشههای فاسد صهیونیسم، سرمایهداری و كمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را كه به این سه پایه استوار گردیدهاند، نابود كنیم و نظام اسلام رسولالله (ص) را در جهان استكبار ترویج نماییم و دیر یا زود، ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود. من خودم و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضهی دفاع از مسلمانان آماده نمودهام ودر انتظار فوز عظیم شهادتم. قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمینی یكه و تنها هم بماند، به راه خود- كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شركت و بتپرستی است- ادامه میدهد.»
سخن آخر
در بخش پایانی این مقاله، باید یادآوری كنیم كه نه فقط از دیدگاه ما، بلكه به اعتراف نظریهپردازان دشمن نیز تلاش مستمر امام خمینی (ره) در مسیر مبارزه با خطر یهود، منطبق با سیرهی حسین بن علی (ع) و ملهم از حماسهی كربلا بوده است كه در این بخش به دو مورد از آن اشاره و اكتفا میكنیم:
«مارتین كرامر»، یكی از مسئولان و اعضای فعال كنفرانس بینالمللی «تشیع و مقاومت، انقلاب»- كه در سال 1363 ش (دسامبر 1983 م) در «مركز مطالعات استراتژیك دایان» وابسته به «دانشگاه تلآویو» برگزار شد- نوشته است:
«حملهی رژیم پهلوی به آداب و رسوم مذهبی، واكنشهایی را سبب شد و بعضی از علمای ایران، نمایندهی این واكنشها بودند كه برجستهترین آنها، آیتالله روح الله خمینی بود. سیاسی كردن مراسم سالیانهی عاشورا، یا همان فاجعهی كربلا، یكی از نمونههای بارز [همین واكنشها] بود. [امام] خمینی با تأكید بر اعتقاد دینی كه حسین (ع) آگاهانه به استقبال مرگ شتافت، حتی نوعی شهادت عمدی را مشروع میشمارد. اسطورهی حسین در كربلا[...] كه الهامبخش انقلاب شد، اكنون نیز هدف سیاستهای دفاعی و ... ایران قرار گرفته است.»
«مانگول بیات» دیگر شركت كننده در این كنفرانس صهیونیستی، نوشته است:
«اگر فردی قصد دارد انقلاب ایران را بفهمد، باید [امام] خمینی را به عنوان بخشی از یك حركت تاریخی بزرگتر و گستردهتر مطالعه كند.»
و به همین خاطر است كه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فرمودند: این انقلاب بدون نام امام خمینی (ره) شناخته شده نیست.
ویژگی های عبادت امیر مؤمنان علیه السلام
از برترین امتیازات امیرمؤمنان علیه السلام که تمام صفات برتر او به نحوی از آن سرچشمه می گیرد، عبادت و بندگی اوست. او عابد شب و شیر دلاور روز بود که هرگز از عبادت و بندگی خدا خسته نشد. او در مرکز عبادت، یعنی کعبه به دنیا آمد و در حال نماز، در محراب عبادت مجروح گشت و با آن جراحت به شهادت رسید.
و در حال شهادت نیز جملات نماز را بر زبان داشت که «ماتَ عَلِیٌّ وَ الصَّلوةُ بَیْنَ شَفَتَیْهِ؛ علی از دنیا رفت در حالی که نماز بین دو لبش بود.» با این حال، علی علیه السلام اهل سیاست و حکومت، مَرد رَزْم و جهاد، و اهل اجتماع و مردم داری بود. این گونه نبود که عبادت، او را از مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی باز دارد. عبادت او با همه امور زندگی پیوند داشت، بر عکس عده ای که در طول تاریخ اهل عبادت و ریاضت بوده اند، ولی بریده از اجتماع و زندگی و خانواده به سر می بردند.
ضروری می نماید که نگاهی به ویژگیهای عبادت مولا داشته باشیم تا راهنمایی باشد برای جامعه اسلامی، مخصوصا تشیع و آنهایی که می خواهند عبادت را همراه با مسئولیتهای دیگر داشته باشند.
الف. اهمیت عبادت و بندگی از دیدگاه علی علیه السلام
در فرهنگ قرآن و روایات، عبادت از اهمیت والایی برخوردار است تا آنجا که هدف خلقت انسان و جن عبادت و بندگی دانسته شده است.(1) در روایات، از جمله کلمات امیر عابدان، علی علیه السلام تعبیرات زیبایی درباره عبادت آمده است که به نمونه هایی اشاره می شود:
1. محبوب خدا: امام علی علیه السلام فرمود: «اِذا اَحَبَّ اللّهُ عَبْدا اَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبادَةِ؛(2) هر گاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، خوب عبادت کردن را به او الهام می کند.»
2. قرب الهی: امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «ما تَقَرَّبَ مُتَقَرِّبٌ بِمِثْلِ عِبادَةِ اللّه؛(3) نزدیک نشده است نزدیک شونده ای [به خداوند متعال] به [وسیله ای] مانند عبادت خداوند.»
3. فضیلت بزرگان: بزرگی به مال و حسب و نسب نیست، بلکه «فَضیلَةُ السّادَةِ حُسْنُ الْعِبادَةِ؛(4)برتری سروران (و بزرگان) نیکو عبادت نمودن است.»
5. حُرّ واقعی: آزاد واقعی کسی است که از بند هوس رسته و به بندگی مولای حقیقی در آمده است. امام علی علیه السلام فرمود: «مَنْ قامَ بِشَرائِطِ الْعُبُودیَّةِ اُهِّلَ لِلْعِتْقِ؛(5)هر کس به شرائط بندگی قیام کند، اهلیّت (و سزاواری) آزادگی یافته است.»
ب. ویژگیهای عبادت علی علیه السلام
جامعیّت اوصاف علی علیه السلام در جامعیّت عبادت او نهفته است. اگر آن حضرت تمامی آنچه را که خوبان عالم دارند، داراست، بخاطر آن است که عبادت او تمام اوصاف بایسته و شایسته عبادات را در خود فراهم آورده و برخوردار است که به نمونه هایی اشاره می شود.
1. عبادت آگاهانه
از مهم ترین ویژگی یک عبادت برتر این است که عابد آن آگاه به معبود و آگاه به مسئولیت خویش و زمان خود باشد وگرنه، نه تنها ثمربخش نخواهد بود که خطرساز و انحراف آور است.
علی علیه السلام این حقیقت را با زبانها و بیانهای مختلفی گوشزد و بیان می نمود، گاه می فرمود:
«اَلْمُتَعَبِّدُ عَلی غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمارِ الطّاحُونَةِ یَدُورُ وَ لا یَبْرَحُ وَ رَکْعَتانِ مِنْ عالِمٍ خَیْرٌ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً مِنْ جاهِلٍ لاَِنَّ الْعالِمَ تَأْتیهِ الْفِتْنَةُ فَیَخْرُجُ مِنْها بِعِلْمِهِ وَ تَأْتِی الْجاهِلَ فَتَنْسِفُهُ نَسْفا وَ قَلیلُ الْعَمَلِ مَعَ کَثیرِ الْعِلْمِ خَیْرٌ مِنْ کَثیر الْعَمَلِ مَعَ قَلیلِ العِلْمِ وَ الشَّکِّ وَ الشُّبْهَةِ؛(6) پرستشگر نادان همچون خرِ آسیاب است که به گرد خود می گردد و گامی به پیش نمی رود. و دو رکعت (نماز) از شخص عالم برتر از هفتاد رکعت نماز نادان است؛ زیرا عالم وقتی گرفتار فتنه شود، با علم خود از آن بیرون می آید، ولی جاهل وقتی دچار فتنه گردد، غرق شود. و عمل اندک با علم زیاد بهتر از عمل بسیار با علم اندک همراه با شک و تردید می باشد.»
و گاهی آن حضرت اعلام خطر می کرد که «مَنْ عَبَدَ اللّهَ بِغَیْرِ عِلْمٍ کَفَرَ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُ؛(7) هر کس بدون آگاهی و معرفت خدا را عبادت کند، از جایی که خود نمی داند سر از کفر در می آورد.» مصداق بارز این حدیث در تاریخ اسلام، خوارج است که با آن همه عبادت بر علیه امام زمان خویش قیام کردند. اگر هم جاهلی به چنان خطری دچار نشود، لااقل بهره کافی از عبادت نمی برد؛ چنان که علی علیه السلام فرمود: «لا خَیْرَ فی عِبادَةٍ لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ؛(8) عبادتی که آگاهانه نباشد، خیری در آن نیست.»
و گاه دردمندانه سفارش می فرمود: «سَکِّنُوا فی اَنْفُسِکُمْ مَعْرِفَةَ ما تَعْبُدُونَ حَتّی یَنْفَعَکُمْ ما تُحَرِّکُونَ مِنَ الْجَوارِحِ بِعِبادَةِ مَنْ تَعْرِفُون؛(9) معرفت و شناخت آن کس را که می پرستید، در جان خود جای دهید تا حرکتهای بدنی که برای عبادت معبود شناخته شده خویش تحمل می کنید، شما را سود رساند.»
و عبادت آن حضرت در اوج عرفان و آگاهی بود. ذِعْلِب عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! آیا پروردگارت را دیده ای؟ آن حضرت فرمود: «ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ. فَقالَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیْفَ رَاَیْتَهُ؟ قالَ: وَیْلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الاَْبْصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ؛(10) من پروردگاری را که نبینم، نمی پرستم. عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! او را چگونه دیدی؟ فرمود: ای ذعلب! وای بر تو! دیده های ظاهر او را نتواند دید، ولی دیده های دل به وسیله حقایق ایمان او را مشاهده می کنند.»
2. عبادت عاشقانه
ز بارگاه قدس حق یک نفس او کنار نیست | علی است عاشق خدا بندگیش شعار نیست |
وقتی معرفت و شناخت به معبود اصلی به حد اعلای خود رسید، به دنبال آن عشق و محبت آشکار می شود.
بار دگر نکو ترش بینم از آنکه دیده ام
نقش جمال یار را تا که بدل کشیده ام | یکسره مهر این و آن از دل خود بریده ام |
هر نظری که بگذرد جلوه رویش از نظر |
(11)
را عبادت می کنم.»
در روایت دیگری، عبادت را به سه گونه تقسیم نموده: عبادت بردگان که ناشی از ترس است، و عبادت تاجران که برای رسیدن به بهشت است، و عبادت آزادمردان، و آن گاه می فرماید: «وَ قَوْمٌ عَبَدْوا اللّهَ حُبّا لَهُ فَتِلْکَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ وَ هِیَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ؛(12) و گروهی خدا را به خاطر دوستی (و عشق) او می پرستند، پس این گونه عبادت، عبادت آزادمردان است و برترین عبادت هم همین است.» و در جای دیگر فرمود: «لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللّهُ علی مَعْصِیَتِهِ لَکانَ یَجِبُ اَنْ لا یُعْصی شُکْرا لِنِعْمَتِهِ؛(13)اگر [فرضا] خداوند کیفری برای معصیت خود معیّن نکرده بود، سپاس گزاری از نعمتش ایجاب می کرد که از فرمانش سرپیچی نشود.»
3. عبادت خاشعانه
نماز یکی از مهم ترین عبادات است و از ویژگیهای مهم یک نماز مطلوب این است که انسان در حال نماز، خضوع و خشوع داشته باشد. هم اعضا و اندام در خدمت نماز باشد و هم دل در گرو خداوند. قرآن کریم درباره مؤمنان می فرماید: «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ اَلَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛(14) «به راستی که ایمان آورندگان رستگار شدند؛ همانان که در نماز خود [فروتن و [خاشع اند.»
علی علیه السلام بر این ویژگی نیز تأکید دارد و به دیگران سفارش می فرماید که «لِیَخْشَعِ الرَّجُلُ فی صَلاتِهِ، فَاِنَّهُ مَنْ خَشَعَ قَلْبُهُ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ خَشَعَتْ جَوارِحُهُ فَلا یَعْبَثُ بِشَی ءٍ؛(15) آدمی باید در نمازش خشوع داشته باشد؛ زیرا کسی که قلبش برای خدای عزیز و جلیل خاشع شد، همه اعضا و اندامش نیز خاشع گردد. پس با چیزی سرگرم و مشغول نمی شود.»
در جای دیگر به کمیل چنین سفارش نمود: «یا کُمیْلُ لَیْسَ الشَّأْنُ اَنْ تُصَلِّیَ وَ تَصُومَ وَ تَتَصَدَّقَ اِنَّمَا الشَّأْنُ أَنْ تَکُونَ الصَّلاةُ فُعِلَتْ بِقَلْبٍ نَقِیٍّ وَ عَمَلٍ عِنْدَ اللّهِ مَرْضِیٍّ وَ خُشُوعٍ سَوِیٍّ، وَ اِبْقاءٍ لِلْجِدِّ فیها؛(16) ای کمیل! مقام این نیست که نماز گذاری و روزه بگیری و صدقه دهی، مقام آن است که نماز همراه قلب پاک انجام شود و مورد پسند الهی بوده، همراه با خشوع متعادل، و دوام جدیت باشد.»
و علی علیه السلام خود چنان عبادتی داشت. شاهدش عبادتهای شبانه اوست که هر شب بر اثر درک عظمت خدا و خوف از او غش می کرد.
4. عبادت خالصانه
آن گاه که معرفت و عشق وجود انسان را فرا گرفت، بوی شرک و ریا نیز از انسان دور می شود و عبادت رنگ خلوص به خود خواهد گرفت. علی علیه السلام عبادت خالصانه را این گونه توصیف می کند: «اَلْعِبادَةُ الْخالِصَةُ اَنْ لا یَرْجُو الرَّجُلُ اِلاّ رَبَّهُ وَ لا یَخافُ اِلاّ ذَنْبَهُ؛(17) عبادت خالص آن است که آدمی فقط به پروردگارش امید داشته باشد و جز از گناهش نترسد.»
از آنجا که یقین و باور علی علیه السلام در بالاترین قله معرفت قرار دارد، اخلاص او نیز چنین است؛ چرا که خود فرمود: «سَبَبُ الاِْخْلاصِ اَلْیَقینُ؛(18) سبب و علّت اخلاص ورزیدن، باور است.»
و در جای دیگر فرمود: «ثَمَرةُ الْعِلْمِ اِخْلاصُ الْعَمَلِ؛(19) میوه علم و دانش، خالص نمودن عمل است.»
5. عبادت مستمر
علی علیه السلام می فرماید: «دَوامُ الْعِبادَةِ بُرْهانُ الظَّفَرِ وَ السَّعادَةِ وَ دَوامُ الشُّکْرِ عُنْوانُ دَرْکِ الزِّیادَةِ؛(20) عبادت دائمی دلیل پیروزی و نیک بختی است و سپاس گذاری همیشگی، نشانه دریافت فزونی [نعمت [می باشد.»
و فرمود: «قَلیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ اَرْجی مِنْ کَثیرٍ مَمْلُولٍ مِنْه؛(21) [عمل[ اندکی که به آن ادامه می دهی، امید [سُود دهی] به آن بیشتر از کار بسیاری است که ملال آور [و غیر دائمی] است.»
6. میانه روی در عبادت
نکته دیگری که مولا علی علیه السلام به آن توجه دارد، اقتصاد و میانه روی در عبادات است؛ یعنی انسان به قدری که توان دارد و حال و نشاط او را یاری می کند، به عبادت بپردازد و از افراط و تفریط پرهیز نماید.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود | رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود |
در بخشی از وصیت نامه آن حضرت به فرزندش می خوانیم: «وَ اقْتَصِدْ فی عِبادَتِکَ وَ عَلَیْکَ فیها بِالاْءَمْرِ الدّائِمِ الَّذی تُطیقُهُ؛(22) [پسرم!] در انجام عبادت میانه رو باش و بر تو لازم است که در انجام عبادت روش دائمی که توانش را داری، پیشه سازی.»
ج. برترین عبادات
در این بخش به نمونه هایی از برترین عبادات از دیدگاه امیر موحّدان علیه السلام اشاره می کنیم.
1. رکوع و سجود: از میان عبادات، برترین عبادتی که انسان را بیشتر به خداوند نزدیک می کند، رکوع و سجود است. آن حضرت می فرماید: «نِعْمَ الْعِبادَةُ اَلسُّجُودُ وَ الرُّکُوعُ؛(23) بهترین عبادت سجده و رکوع است.»
2. انجام واجبات: آن حضرت فرمود: «وَلا عِبادَةَ کَأَداءِ الْفَرائِضِ؛(24) هیچ عبادتی همچون انجام دادن واجبات نیست.»
این نکته درخور دقت است، مخصوصا در جامعه امروزی، که خیلیها دنبال انجام کارهای غیر واجب، و ترک واجبات هستند. ایام عاشورا خرج می دهند، ولی خمس مال خویش را نمی پردازند. شبها تا دیروقت عزاداری می کنند، ولی نماز صبح از دست می رود. هر سال به مشهد و عمره... می روند، اما زکات و خمس را نمی پردازند و ... .
3. اندیشیدن: امام علی علیه السلام می فرماید: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ الْفِکْرُ؛(25) برترین عبادت تفکر است.»
و علم و دانش نیز که باعث پرورش اندیشه می شود، مشمول این برتری خواهد شد؛ چنان که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ الْفِقْهُ؛(26) برترین عبادت فهم [دین] است.»
4. اخلاص: حضرت علی علیه السلام فرمود:«اَفْضَلُ الْعِبادَةِ الاِْخْلاصُ؛(27) برترین عبادت اخلاص است.»
«اَفْضَلُ العِبادَةِ الْعِفافُ؛(28) برترین عبادت پاکدامنی است.»
اَلزَّهادَةُ؛(29) برترین عبادت زهدورزی است.»
(30)
فروتنی در مقابل اوست.»
8. پیروزی بر عادت: و فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ غَلَبَةُ الْعادَةِ؛(31) برترین عبادت پیروزی بر عادت است.»
ز نخلستان بگوش آید طنینی | عجائب جان فزا و دلنشینی |
علی دارد مناجات شبانه | ندای آتشین و عاشقانه |
به روز واقعه ضرّاب میدان | به نخلستان بود گریان و نالان |
در آن جا چون نهنگ بحر تقدیر | در اینجا آتشین آهش جهان گیر |
گهی انبان زاد و توشه بر دوش | یتیمان را نمی کردی فراموش |
ز تاریکی به شب پوشیده رخسار | سراغ کودکان رفتی پدروار |
بر آن دستی که خیبر می گشودی | یتیمان را نوازش می نمودی |
بسی از دهر دون پرور، غمین بود | شرار آه سروش آتشین بود |
1. ذاریات/56.
2. غرر الحکم و درر الکلم، ص198، ح 3935.
3. همان، ص 199، ح 3942.
4. همان، ص 199، ح 3937.
5. همان، ح 3940 و ر. ک: آثار الصادقین، صادق احسان بخش، ج 12، ص 298.
6. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 114.
7. اعلام الدین، ص 96؛ آثار الصادقین، ص 298.
8. تحف العقول، ص 204؛ منتخب میزان الحکمة، ص 325.
9. بحار الانوار، ج 75، ص 63.
10. اصول کافی، ج 1، ص 245؛ توحید صدوق، ص 109؛ سفینة البحار، ج 2، ص 180.
11. تفسیر صافی، چاپ قدیم، ص 333؛ آثار الصادقین، ص 325؛ نهج البلاغه، حکمت 290.
12. الکافی، ج 2، ص 84، ح 5؛ منتخب المیزان، ص 326؛ نهج البلاغة، حکمت 237.
13. سیری در نهج البلاغة، ص 86.
14. مؤمنون / 1ـ2.
15. بحار الانوار، ح 81، ص 239؛ آثار الصادقین، ج 11، ص 107.
16. بحار الانوار، ج 74، ص 273؛ آثار الصادقین، ج 11، ص 106.
17. غرر الحکم و درر الکلم، ص 199، ح 3945.
18. همان، ص62، ح 746.
19. همان، ص 64، ح 799.
20. آثار الصادقین، ج 12، ص 301؛ ناسخ التواریخ، ج 6، ص 187.
21. بحار الانوار، ج 68، ص 218.
22. همان، ج 68، ص 214.
23. غرر الحکم و دررالکلم، ص 175، ح3355.
24. نهج البلاغة، حکمت 113.
25. غرر الحکم و درر الکلم، ص 56، ح 532.
26. بحار الانوار، ج 67، ص 304؛ آثار الصادقین، ج 12، ص 313.
27. مجموعه ورام، ج 2، ص 109.
28. بحار الانوار، ج 68، ص 269.
29. میزان الحکمة، ج6، ص20، ح11365.
30. بحار الانوار، ج 75، ص 247؛ تحف العقول، ص 424.
31. غرر الحکم و دررالکلم، ص199، ح 3947.
نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا است
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در سخنان زنده تلویزیونی خطاب به ملت بزرگ ایران با تشریح جایگاه مهم معلمان و کارگران در پیشرفت کشور، انتخابات را به معنای واقعی کلمه فرصتی مهم برای ایران عزیز و عاملی بیبدیل برای استحکام پایههای نظام خواندند و با انتقاد از برخی تلاشها برای دلسرد کردن مردم نسبت به انتخابات تأکید کردند: داوطلبان وعدههای فریبنده و بدون پشتوانه ندهند و با ارائه برنامههای واقعی با مردم سخن بگویند.
ایشان همچنین با ابراز تأسف و تعجب از سخنان نادرست برخی مسئولان در خصوص سیاست خارجی تأکید کردند: نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا است و نباید بهگونهای سخن گفت که حرفهای بیگانگان را به اذهان متبادر کند.
ایشان در آغاز سخنانشان، لیالی مبارک قدر را قله ماه پر عظمت رمضان خواندند و با توصیه به آحاد مردم برای استفاده از ظرفیت بینظیر ایام قدر افزودند: دعا و تضرع واستغفار و اشک، از نمونههای ضیافت پر برکت رمضان است که باید با توجه وتوسل هرچه بیشتر به پروردگار کریم، خود را مستعد بهرهمندی از این نعمتهای گرانقدر کرد.
رهبر انقلاب در نگاهی کوتاه به شخصیت امام علی بن ابیطالب (ع )، امامت را مقامی بسیار والا و عالی برشمردند و افزودند: معنای امامت، ریاست دین و دنیا نیست بلکه امامت مفهومی بسیار عالی است که درک آن به جز معصومین و نخبگان معدود، برای دیگران ممکن نیست.
رهبر انقلاب با اشاره به ارادت شیعیان و پیروان ادیان و مذاهب دیگر به امیرمؤمنان افزودند: این محبت و ارادت به علت خصوصیات عجیب مولای متقیان است که «عدالت حیرتانگیز، بی اغماض، گسترده و بدون هیچ ملاحظه» در رأس این خصوصیات قرار دارد.
ایشان زهد و بی اعتنایی کامل به دنیا، شجاعت، مهربانی و رأفت در مقابل ضعیفان، عزم راسخ در مقابل زورگویان و مستکبران، فداکاری در راه حق، حکمت عمیق در گفتار و استواری در رفتار را از دیگر ویژگیهایی دانستند که در حضرت علی(ع) در اوج کمال و درخشش است.
رهبر انقلاب، پیروی از امیرمومنان در خصوصیات شخصی و آداب حکومت را وظیفه ای سنگین خواندند و افزودند: ما در این زمینهها خیلی عقب هستیم.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شوق بینظیر مولای متقیان به شهادت گفتند: خدا را شاکریم که در دوران ما نیز مردان فداکاری بودند و هستند که در اقتدا به مولایشان، عاشق شهادت بودند که حاج قاسم سلیمانی از چهرههای بزرگ این عرصه است.
رهبر انقلاب سپس در تبیین جایگاه و شأن مهم معلم به برخی ویژگیهای شهید مطهری پرداختند و افزودند: شهید مطهری عالِم، فیلسوف، متفکر، فقیه و مسلط به مسائل فکری بود اما ویژگی مهم استاد شهید آن بود که در عرصه تولید و انتشار فکر درست، متقن و عمیق، در یک جهاد نرمافزاری مداوم بود و با دغدغهمندی نسبت به مخاطبانش و جامعه، با امواج منحرف فکری شرق و غرب مقابله می کرد.
رهبر انقلاب، مسئولیتشناسی و تکلیفگرایی را دو ویژگی دیگر شهید مطهری خواندند و گفتند: او با اولویت دادن به نیازهای جامعه، ظرفیتهای حوزه فکر و علم را به این نیازها نزدیک میکرد که معلمان عزیز باید این ویژگی ها و روش ها را الگو قرار دهند.
حضرت آیتالله خامنهای صیانت از فکر دانشآموزان و دانشجویان را از مسئولیتهای مهم معلمان برشمردند و افزودند: معلمان باید با امانت و توانایی و مهارت، اندوختههای علمی بشر را به نسل نوجوان و جوان منتقل کنند و شاگردان خود را اهل فکر و اندیشه بار بیاورند.
ایشان معلمان را از افسران سپاه پیشرفت کشور خواندند و افزودند: معلمان باید این جایگاه عظیم را باور کنند و با احساس مسئولیت، نقش تاریخی خودرا ایفا نمایند.
رهبر انقلاب با اشاره به هجوم بیگانگان و منحرفان به افکار جوانان تاکید کردند: معلمان باید ضمن استفاده از ظرفیت عظیم آموزش و پرورش، برای خنثی کردن این تهاجم بزرگ نیز جهادگونه تلاش کنند تا ریزشها به صفر نزدیک شود و رویشها در بالاترین سطح قرار گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شأن بسیار با ارزش و تأثیرگذار معلمان افزودند: درک این جایگاه والا و تعیینکننده باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود که رسانهها، دستگاههای تبلیغاتی و آموزش و پرورش در این عرصه مسئولیت سنگینی دارند.
حضرت آیتالله خامنهای، گشودن گرههای معیشتی معلمان را مهم خواندند و با اشاره به مسئولیت دولت و مجلس در این زمینه، از تلاش بی دریغ معلمان برای ادامه آموزش در دوران کرونا و همراهی خانوادهها به خصوص مادران صمیمانه تشکر کردند.
رهبر انقلاب اسلامی بخش دیگری از سخنانشان را به مناسبت روز کارگر، به موضوع شأن و جایگاه کارگر و لزوم حمایت همهجانبه از این قشر زحمتکش و تأثیرگذار و همچنین نقش کارگران در پیشرفت اقتصادی و استقلال کشور اختصاص دادند.
حضرت آیتالله خامنهای به جایگاه والای کارگر در اسلام و بوسه پیامبر بر دستان کارگر اشاره کردند و گفتند: در یک اقتصاد مستقل و تولیدمحور، کارگر ستون اصلی است و این نقش تأثیرگذار کارگران باید با کمک دستگاههای تبلیغاتی و رسانهها به فرهنگعمومی تبدیل شود.
ایشان افزودند: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بدخواهان و بیگانگان تلاش کردند تا جامعه کارگری را در مقابل نظام قرار دهند اما کارگران جانانه در کنار نظام ایستادند که نمونه بارز آن دوران دفاع مقدس است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شعار سال و موضوع پشتیبانی از تولید، خاطر نشان کردند: یکی از انواع پشتیبانی از تولید، حمایت از کارگران است زیرا کارگر فعال و با نشاط، ثروت ملی ایجاد می کند که در نهایت زمینهساز آبرو، اقتدار و استقلال کشور خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه حمایت از کارگر فقط افزایش پایه حقوقی متناسب با افزایش تورم نیست، افزودند: ارتقای سطح مهارت آموزی و تخصص کارگران، توجه به بیمه و بهداشت و درمان آنان، امنیت شغلی، برنامهریزی برای مسکن کارگران و ایجاد روابط عادلانه میان کارگر، کارآفرین و دولت ابعاد دیگر موضوع حمایت از کارگر است.
ایشان برنامه ریزی صحیح برای ایجاد اشتغال و پیگیری دقیق و منضبط آن و همچنین استفاده از ظرفیت بخش خصوصی برای ایجاد اشتغال را کمک بزرگ به پیشرفت اقتصادی کشور خواندند و گفتند: ایجاد اشتغال علاوه بر برکات اقتصادی، برکات اجتماعی و سیاسی هم دارد زیرا در جامعه بویژه در نسل جوان، زمینهساز نشاط و تحرک و سرزندگی و مانع از شکلگیری بسیاری از آسیبهای اجتماعی و حتی امنیتی است.
ایشان با اشاره به ابعاد چند جانبه ایجاد اشتغال در جامعه، یکی از برنامههای مهم و مورد انتظار از دولتها را برنامه ایجاد اشتغال دانستند و با بیانی هشدارآمیز خاطرنشان کردند: افرادی که به علت منافع شخصی خود و برای استفاده از زمین و ارزش افزوده آن، کارخانه ها را به تعطیلی میکشانند، بدانند که مرتکب کار باطل و حرام شده اند و این کار، خیانت به مردم و کارگران و استقلال و اقتصاد کشورو ضربه به تولید ملی است.
رهبر انقلاب اسلامی دستگاههای مسئول بویژه وزارتهای صمت و وزارت جهادکشاورزی را به نقش آفرینی جدی برای مقابله با این پدیده و برخورد با این افراد توصیه مؤکد کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به نظر کارشناسان اقتصادی مبنی بر لزوم فعال شدن کارگاههای کوچک و متوسط در کنار کارگاههای بزرگ، افزودند: گسترش این کارگاهها علاوه بر ایجاد اشتغال زمینهساز تولید ثروت برای عموم مردم بویژه طبقات ضعیف و متوسط است.
ایشان خاطر نشان کردند: بهترین روش برای خنثی کردن تحریمها تلاش واقعی و غیر شعاری برای تقویت تولید ملی است که دشمن را از ادامه تحریم مأیوس خواهد کرد و در نتیجه تحریمها برطرف می شوند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان، انتخابات را به معنی واقعی کلمه فرصت مهم و بی نظیری برای استحکام پایه های اقتدار و امنیت کشور خواندند و گفتند: عده ای با خدشه وارد کردن در اصل انتخابات و یا در عملکرد دست اندرکاران اعم از شورای نگهبان یا دستگاههای دیگر موجب دلسردی مردم می شوند که این کار غلط است.
ایشان افزودند: در جمهوری اسلامی همه انتخاباتها سالم برگزار شده است. ممکن است تخلفات کوچکی روی داده باشد اما در نتیجه انتخابات هیچ تأثیری نداشته و همواره انتخابات در جمهوری اسلامی همراه با امانت بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: البته برخیها هنگامی که نتیجه مورد نظر آنها در انتخابات حاصل می شود آن انتخابات را سالم می خوانند اما اگر نتیجه مورد نظر آنها بهدست نیاید یا برگزارکنندگان را متهم می کنند و یا همانند سال ۸۸ اغتشاش بهپا می کنند که آن متهم کردنها بی انصافی است و اغتشاش بهراه انداختن جرم است.
ایشان در یک توصیه مهم به افرادی که وارد عرصه انتخابات می شوند، گفتند: این افراد از سخنان و وعدههای فریبنده و بدون پشتوانه فکری و بدون در نظر گرفتن امکانات و یا بدون اطلاع از آنها حتماً پرهیز کنند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: کسانی که وارد عرصه انتخابات میشوند باید یک برنامه واقعی ارائه دهند بهگونه ای که کارشناسان با شنیدن این برنامه، آن را تصدیق کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته برخی اوقات هم از برخی افراد حرف هایی صادر میشود که گویا قانون اساسی را قبول ندارند، در حالیکه کسی که می خواهد وارد عرصه انتخابات شود باید معتقد به اسلام، قانون اساسی و رای مردم باشد لذا مطالبه جدی داریم که این موضوع رعایت شود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین از اظهارات بعضی از مسئولان که در روزهای اخیر از رسانههای مخالف جمهوری اسلامی پخش شد و تکرار حرفهای خصمانه دشمنان و آمریکا بود، ابراز تعجب و تأسف کردند و گفتند: آمریکاییها سالها است که از نفوذ معنوی ایران در منطقه و عوامل آن یعنی نیروی قدس و شهید سلیمانی بهشدت ناراحتند و اساساً سردار سلیمانی را به همین علت به شهادت رساندند، بنابراین نباید چیزی گفته شود که حرف آنها را تأیید کند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: سیاست کشور از انواع برنامههای اقتصادی، نظامی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و همچنین سیاست خارجی تشکیل شده که همه این بخشها باید با هم به پیش برود و نفی هر یک از این بخشها خطای بزرگی است که نباید از مسئولین کشور سر بزند.
ایشان تأکید کردند: نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا است و زمینه ساز تحقق سیاست عزتمندانه جمهوری اسلامی شده است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تمایل غربیها برای بازگرداندن سیطره دوران طاغوت خود بر ایران، گفتند: بر همین اساس آنها از هرگونه تحرک دیپلماسی و گسترش روابط ایران با چین و روسیه و همچنین با همسایگان مخالفند و حتی در مواردی با فشار به مسئولان کشورهای همسایه را از سفر به ایران منصرف کردهاند که ما در مقابل این فشارها باید به شکل مستقل، پر تلاش و پر توان عمل کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه سیاست خارجی در همه جای دنیا در مجامع بالادستی تعیین میشود و نه در وزارت امور خارجه، افزودند: وزارت امور خارجه در تعیین سیاستها مشارکت دارد اما تصمیمگیر نیست بلکه مجری است.
ایشان خاطر نشان کردند: در کشور ما نیز سیاست خارجی در شورایعالی امنیت ملی با حضور مسئولان تعیین میشود و وزارت امور خارجه باید با شیوههای خود آن را اجرا کند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان با آرزوی توفیق الهی برای مسئولانی که قصد خدمت به میهن دارند، تأکید کردند: نباید جوری حرف زد که از آن برداشت قبول نداشتن سیاستهای کشور شود و دشمنان از آن مطالب شاد شوند.