
emamian
آیا امام زمان(عج) با شمشیر قیام خواهد کرد؟
یکی از سوالات مطرح در خصوص مهدویت اینکه، در احادیث آمده است که سلاح حضرت مهدی در هنگام ظهور، شمشیر خواهد بود.
با توجّه به این همه پیشرفتی که بشر در زمینة نظامی کرده است چگونه ایشان با شمشیر می خواهند بر این همه سلاح مجهّز و فوق مدرنِ دشمنانش، غلبه کنند؟
چگونه ممکن است یک نفر با شمشیر در مقابل تسلیحات کشتارجمعی جدید و مخرّب که میتواند کلّ کرهٔ زمین را چندین بار نابود کند، ایستاده و مقابله کند؟
بحث در این است که مقصود از شمشیر چیست؟ آیا شمشیر موضوعیّت و خصوصیّت دارد یا اشاره به چیز دیگری است؟
وظیفه امام هنگام ظهور فقط روشنگری و ارائه راه نیست بلکه با انقلابی جهانی، در پی اجرا کردن قوانین الهی است .
و برای این هدف باید حکومتهای خودکامه و بیدادگر از صحنه خارج شوند. امام برای دستیابی به این هدف، نیاز به سلاح دارد
. اگرچه نوع و کیفیت این سلاح بر ما پوشیده است. اما بایستی برتر از امکانات تسلیحاتی دشمنان باشد.
تعبیر شمشیر در روایات و ادعیه تعبیر نمادینی است که اتکای امام به قدرت را نشان می دهد.
آیا امام زمان(عج) با شمشیر قیام خواهد کرد؟
صاحب سیف کیست؟
در حدیثى، امام صادق(ع) به یک تفاوت امام مهدى(ع) با دیگر امامان اشاره دارند. هر چند همه امامان، قائم به امر الهى هستند،.
ولى دارنده شمشیر(صاحب سیف) از میان آنان، تنها امام مهدى(ع) است. حدیث، چنین است که امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از «قائم» فرمود:
کُلُّنا قائِمٌ بِأَمرِ اللَّهِ ، واحِدٌ بَعدَ واحِدٍ حَتّى یَجى ءَ صاحِبُ السَّیفِ ، فَإِذا جاءَ صاحِبُ السَّیفِ جاءَ بِأَمرٍ غَیرِ الَّذی کانَ .[۱]
همه ما، قائم به امر خداوند هستیم ، یکى پس از دیگرى، تا آن که صاحب شمشیر بیاید. چون او بیاید ، به گونه دیگرى غیر از آنچه بوده، رفتار مى کند .
شمشیر، میراثى از محمّد صلى اللّه علیه و آله
در حدیثى، شخصیت امام مهدى(ع) جامع اوصاف خاصّ برخى از انبیاى پیشین دانسته شده است. مطابق این حدیث، شخصیت امام مهدى(ع) با گزاره هایى چون
: ترس و نگرانى موسى(ع) ، زندانى شدن یوسف(ع) ، مرگ نمایى عیسى(ع) و شمشیرِ محمّد صلى اللّه علیه و آله توصیف شده است. ابو بصیر نقل مى کند که امام باقر(ع) فرمود:
فى صاحِبِ هذَا الأَمرِ أربَعُ سُنَنٍ مِن أربَعَةِ أنبِیاءَ علیهم السلام : سُنَّةٌ مِن موسى ، وَ سُنَّةٌ مِن عیسى ، وَ سُنَّةٌ مِن یوسُفَ ،
وَ سُنَّةٌ مِن مُحَمَّدٍ صلى اللّه علیه و آله ؛ فَأَمّا مِن موسى فَخائِفٌ یَتَرَقَّبُ ، وَ أَمّا مِن یوسُفَ فَالحَبسُ ، وَ أَمّا مِن عیسى فَیُقالُ : إنَّهُ ماتَ ، وَ لَم یَمُت ، وَ أَمّا مِن مُحَمَّدٍ صلى اللّه علیه و آله فَالسَّیفُ .[۲]
از چهار پیامبر، در صاحب این امر (قیام) است : سنّتى از موسى ، سنّتى از عیسى ، سنّتى از یوسف ، سنّتى از محمّد صلى اللّه علیه و آله .
از موسى ، بیمناکى و مراقبت [همیشگى در برابر دشمن ] است و از یوسف(ع) ، در حصار [ناشناس ] بودن و از عیسى(ع) ، این که گفته مى شود : مرده است ، در حالى که نمرده است ، و از محمّد صلى اللّه علیه و آله ، شمشیر [و قیام مسلّحانه ].
شمشیر، از نشانه هاى ظهور
ظهور با شمشیر، یکى از نشانه هاى حتمى قیام امام مهدى(ع) است. مفضّل بن عمر چنین نقل کرده است که:
قُلتُ لِأَبى عَبدِ اللَّهِ(ع) : ما عَلامَةُ القائِمِ؟ قالَ : إذَا استَدارَ الفَلَکُ ، فَقیلَ : ماتَ أو هَلَکَ ، فى أىِّ وادٍ سَلَکَ ! قُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، ثُمَّ یَکونُ ماذا؟ قالَ : لا یَظهَرُإلّا بِالسَّیفِ.[۳]
به امام صادق(ع) گفتم : نشانه قائم چیست؟ فرمود : «هنگامى که روزگار بچرخد و گفته شود : مرده یا هلاک شده و معلوم نیست که به کجا رفته است» . گفتم : فدایت شوم! سپس چه روى مى دهد؟ فرمود : «جز با شمشیر، ظهور نمى کند» .
افزون بر نشانه ظهور با شمشیر، به دلالت التزامى، مفهوم «صاحب سیف» نیز در این حدیث براى امام مهدى(ع) تضمین شده است.
شهادت به وحدانیت خدا؛ درحالیکه او را ندیدیم
واژه شهادت به معنای گواهی دادن است.[1] این واژه با مشاهده و اطلاع از نزدیک و آگاهی روشن و مطمئن ارتباط دارد و در اصطلاح حقوقی تنها موارد خبر دادن از امری محسوس را شامل میشود. شهادت در اصطلاح حقوقی یعنی «انتقال حقیقت امری از ناحیهی فردی واجد شرایط که آن را دیده و شنیده به قاضی محکمه، به ضرر یکی از اصحاب دعوی به نفع دیگری، با ادای سوگند و التزام به راستگویی».[2] با این مقدمه نیکوست به سراغ شبههای برویم که شاید ذهن را اندکی مشغول کند. اگر شهادت به معنای گواهی به چیزی است که دیده یا شنیدهایم، چطور در ابتدای تشرف به دین اسلام از ما میخواهند که شهادت به یگانه معبود بودن الله جلجلاله بدهیم؟ خداوندی که از دسترس حواس دور است قابل مشاهده و گواهی دادن نیست؛ پس آیا میشود ادعا کرد که ورود به اسلام با دروغ همراه است؟! این شبهه را درباره شهادت به رسالت حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله و ولایت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز میتوان تکرار کرد؛ زیرا رسالت و ولایت اموری محسوس از جنس دیدنی و شنیدنی نیستند.
شهادت به معنای درک و شناخت
همانگونه که اشاره شد معنای لغوی شهادت به معنای گواهی دادن است و گواهی منحصر در امور حسی نیست و گواهی درباره هر چیزی که از آن مطلع هستیم را شامل میشود. روشن است که در شهادتین اصطلاح حقوقی و قضایی شهادت مدنظر نیست. گواهی در اموری که از آن با دلیل عقلی و استدلالی آگاه شدهایم امری مرسوم است. پزشکی که گواهی فوت صادر میکند، گاه در گواهی خود ادعا مینماید که این شخص بین ساعات 8 تا 10 شب از دنیا رفته است؛ درحالیکه او تنها جنازه را میبیند و به ساعت فوت از روی استدلال عقلی و حدس آگاه است. در برخی مواقع ممکن است ما در گواهی خویش به خبر شخصی دیگر اعتماد کرده باشیم و این نیز با معنای لغوی گواهی منافاتی ندارد.
شهادت بهمثابه اقرار
در زبان عربی گاه شهادت به معنای اقرار و اعتراف به کار میرود و منظور از آن گواهی دادن یا خبر دادن به دیگران نیست. وقتی در خلوت خود با خداوند متعال نجوا میکنیم و میگوییم «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰه» آیا در حال آگاه کردن کسی هستیم؟ یا اقرار درونی و قلبی خود را تکرار میکنیم.
اقرار به ندای فطرت و عقل هنگام تشرف به اسلام
ورود به جرگه مسلمانی با اقرار به ندای فطرت و عقل همراه است و نهتنها اقرار به امری دروغ نیست؛ بلکه روشنترین حقیقت هستی که نشانههای آن در نفس انسان و تمام جهان پراکنده است، موضوع اقرار و گواهی است. همه انسانها در درون خود به فقر خویش و احساس نیازشان به امری متعالی علم حضوری دارند و توحید از امور فطری است؛ علاوه بر اینکه برخی دلایل عقلی وجود خدا و یگانگی او روشن و عمومی است. دقت به این نکته نیز مفید خواهد بود که بدانیم مخاطبان اولیه اسلام به وجود خداوند اعتراف داشتند و شک و شبهه آنها در زمینهٔ شرک در ربوبیتِ تکوینی الهی و شفاعت بتان بود. هنوز شبهات فلسفی و عمیق فکری در جامعه رسوخ نداشت. در زمان معاصر که شبهات اعتقادی از نظر تعداد و کیفیت فزونی یافته و به شکل گسترده منتشر میشود نیز از کسی که به کلی منکر خداست، خواسته نمیشود که به وجود او شهادت دهد؛ بلکه باید حداقل اندکی تحقیق و اندیشه نماید و شبهات را از خود دور کند و سپس به وجود و وحدانیت خداوند گواهی دهد.
پینوشت:
[1]. لغتنامه دهخدا.
[2]. باقری، علیرضا، آیین دادرسی کیفری سه استاد، چاپ اول، نوای دانش، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۹.
لزوم انتخابات برای شایسته سالاری در جامعه اسلامی
در عصر کنونی شاهد بمباران تمامی رسانههای غربی که در صدد زمین زدن حکومت اسلامی هستند میباشیم که تمام تمرکزشان بر این است که مردم ایران اسلامی را از شرکت در انتخابات منصرف کنند. چرا که انتخابات تنها روش سالم در عصر غیبت برای شایسته سالاری و به کرسی نشاندن انسانهای صالح و متقی در جامعه اسلامی است. بنابراین علاوه بر اینکه رای دادن به انسانهای ناشایسته خیانت بزرگی به مفهوم شایسته سالاری در جامعه اسلامی میباشد، بی تفاوتی در انتخابات و رای ندادن نیز زمینه را برای به کرسی نشستن انسانهای ناشایسته فراهم میآورد.
آرمان اصلی نظام مقدس جمهوری اسلامی این است که پرچم این نظام مقدس را به حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم کند، مسلماً برای محقق شدن این آرمان بسیار بزرگ، باید حکومت اسلامی حفظ شود، و یکی از مهمترین مبانی بقای حکومت اسلامی این است که انسانهایی که شایستگی و صلاحیت حاکمیت و نمایندگی از مردم برای جامعه اسلامی را دارند به کرسی این مسئولیتهای بسیار مهم بنشینند. در عصر کنونی که عصر غیبت است، باید زیربناهای تحقق اسلامی بودن و مردم سالاری اسلامی در جامعه اسلامی حفظ شود که تنها راه حفظ این زیر بناها، مسئول بودن مردم برای حق تعیین سرنوشت سیاسیشان از طریق شرکت در انتخابات است. خداوند متعال در قرآن کریم حکومت را تنها میراث انسانهای صالح و شایسته بیان فرموده است، چنانچه در قرآن کریم میفرماید:«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»[۱]«در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد».
آن چیزی که مسلمانان صدر اسلام را از نعمت والای حاکمیت و رهبری و ولایت مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام محروم ساخت و به خانه نشینی آن امام والا مقام منجر شد، به کرسی نشستن انسانهای ناشایسته به منصب حاکمیت حکومت اسلامی آن زمان بود و همین شاهد بزرگ تاریخی، به تنهایی نشان دهنده خسارتهای مادی و معنوی به یک جامعه اسلامی در صورت به کرسی نشستن انسانهای ناشایسته بر منصب حکومت میباشد، چرا که امام و پیشوا و حاکم مردم آنقدر جایگاه والایی برای ثبات و بقای جامعه و حکومت اسلامی و ارزشهای مادی و معنوی آن دارد که همانند کعبهای است که تمامی مردم به سوی او میروند، چنانچه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مورد جایگاه والای امامت میفرمایند:«مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ، اذ تُوْتی وَ لَا تَأْتِی»[۲]«امام همچون کعبه است که باید به سویش حرکت کنند، نه این که او به جانب مردم رود».
در عصر غیبت که از نعمت بزرگ معصومین علیهم السلام به عنوان حاکم و امام و پیشوا بر جامعه اسلامی خود محروم هستیم، باید به دنبال انسانهای شایسته و صالحی باشیم که صلاحیتشان برای نیابت از این مسئولیتهای بسیار بزرگ معصومین علیهم السلام بر همگان محرز باشد، و تنها راه برگزیدن این گونه انسانها که شایستگی و صلاحیت برای حاکمیت و نمایندگی اسلامی را داشته باشند، شرکت در انتخابات است، چرا که در صورت عدم شرکت در این مسئولیت بسیار مهمی که بر عهده تک تک ما مسلمانان است، به بقای حاکمیت اسلامی که بر مبنای شایسته سالاری است ضربه زدهایم و علاوه بر این، از آنجا که تمامی رسانههای غربی که جیره خور کشورهای استکبار جهانی هستند، در صدد زمین زدن حکومت اسلامی از راه دلسرد کردن و بیتفاوتی مردم در شرکت در انتخابات هستند، کمک شایانی به این حکومتهای طاغوتی کردهایم و به گونهای از همین فرمان آنان برای عدم شرکت در انتخابات پیروی کردهایم که خداوند متعال این کار را از اهداف شیطان میداند و در قرآن کریم میفرماید:«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا»[۳]«آیا ندیدی کسانی را که گمان میکنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، ولی میخواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان میخواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهههای دور دستی بیفکند».
نتیجهگیری: یکی از مهمترین ملزمات بقای حکومت اسلامی، حاکمیت و نمایندگی انسانهای شایسته در آن است چرا که در صورت حاکمیت و نمایندگی انسانهای ناشایسته نه تنها از حکومت اسلامی چیزی باقی نمیماند، بلکه از خود اسلام نیز چیزی باقی نمیماند. نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به حمدالله از این رکن بسیار مهم شایسته سالاری بر مبنای مردم سالاری از طریق انتخابات برای تصدی حاکمیت و نمایندگی از مردم برخوردار است، بنابراین شرکت در انتخابات به عنوان تنها روش برای شایسته سالاری در حکومت اسلامی مسئولیت بسیار بزرگیست که بر دوش تک تک ما مسلمانان ایران زمین است، و در صورت شرکت نکردن در انتخابات و یا رای دادن به انسانهای ناشایسته، کمک شایانی به کشورهای استکبار جهانی برای زمین زدن حکومت اسلامی کردهایم که این هدف، یکی از مهمترین اهداف شیطان است.
پی نوشت
[۱] سوره انبیاء، آیه ۱۰۵
[٢] بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جلد ۳۶، صفحه ۳۵۳
[٣] سوره نساء، آیه ۶۰
تاثیر معجزه آسای این ویتامین در تقویت حافظه
زوال شناختی یکی از مهمترین نگرانیهای سلامتی برای بیشتر سالمندان است و مکملهای روزانه مولتی ویتامینها این پتانسیل را دارد که رویکردی جذاب و در دسترس برای کند کردن پیری شناختی داشته باشد.
نتایج نشان میدهد که مصرف مولتی ویتامینها میتواند به جلوگیری از از دست دادن حافظه و زوال شناختی آهسته در میان سالمندان کمک کند.
مصرف مولتی ویتامین به شکل روزانه پیری مغز را در مقایسه با دارونما به میزان دو سال کاهش داد.
با این حال محققان میگویند مصرف مکملهای مولتی ویتامین احتمالاً مفید است، اما مشخص نیست که آیا احتمالاً تأثیر زیادی در افرادی که رژیم غذایی سالم دارند، خواهد داشت یا خیر.
دکتر «چیراگ ایواس»، محقق ارشد از بیمارستان عمومی ماساچوست، گفت: «زوال شناختی یکی از مهمترین نگرانیهای سلامتی برای بیشتر سالمندان است و مکملهای روزانه مولتی ویتامینها این پتانسیل را دارد که رویکردی جذاب و در دسترس برای کند کردن پیری شناختی داشته باشد.»
در این مطالعه به بررسی این موضوع پرداخته شد که آیا مکمل خاص عصاره کاکائو، مولتی ویتامین یا هر دو ممکن است به افزایش سلامت کمک کن یا نه.
تجزیه و تحلیل بیش از ۵۰۰۰ شرکتکننده در سه کارآزمایی بالینی مجزا اما مرتبط، شواهد قوی از فواید مصرف روزانه مولتی ویتامینها به مدت دو تا سه سال برای عملکرد مغز و حافظه نشان داد.
ایواس در این باره گفت: «متاآنالیز سه مطالعه شناختی جداگانه شواهد قوی و ثابتی ارائه میدهد که مصرف روزانه مولتی ویتامین حاوی بیش از ۲۰ ریزمغذی ضروری، به جلوگیری از از دست دادن حافظه و کند کردن زوال شناختی کمک میکند.»
چند روش ساده و مفید برای افزایش انرژی بدن
به گفته متخصصان میتوان با انجام چند روش، انرژی خود را افزایش داد و با چالشهای ناشی از کمبود انرژی مقابله کرد.
در ادامه به چند مورد از این روشها خواهیم پرداخت.
مصرف منیزیم را افزایش دهید
داشتن یک رژیم غذایی متعادل میتواند به تامین نیازهای ویتامین و مواد معدنی بدن شما کمک کند. در همین حال، «سامانتا هلر»، متخصص تغذیه دانشگاه نیویورک در این باره میگوید: این ماده معدنی برای بیش از ۳۰۰ واکنش بیوشیمیایی در بدن از جمله تجزیه گلوکز به انرژی، مورد نیاز است؛ بنابراین هنگامی که سطوح آن حتی کمی پایین است، انرژی میتواند کاهش یابد.
پیادهروی کنید
در حالی که ممکن است به نظر برسد که حرکت کردن در زمانی که احساس خستگی میکنید به احساس خستگی بیشتر منجر میشود، اما برعکس این موضوع صادق است. کارشناسان میگویند که افزایش فعالیت بدنی - به ویژه پیاده روی - انرژی را افزایش میدهد.
چرت بزنید
تحقیقات نشان داده است که هم اطلاعات اضافی و هم فشار بیش از حد به مغز ما میتواند انرژی را از بین ببرد. اما مطالعات مؤسسه ملی سلامت روان نشان داد که یک چرت ۶۰ دقیقهای نه تنها میتواند اثرات بار اطلاعاتی را معکوس کند بلکه ممکن است به ما کمک کند تا آنچه را که آموختهایم، بهتر حفظ کنیم.
صبحانه یا هر وعده غذایی دیگری را حذف نکنید
هلر میگوید: مطالعات نشان میدهد افرادی که صبحانه میخورند، خلق و خوی بهتر و همچنین انرژی بیشتری در طول روز دارند.
کاهش استرس و مقابله با خشم
به گفته متخصصان، یکی از بزرگترین عوامل زیانآور برای انرژی، استرس است. استرس نتیجه اضطراب است و اضطراب کل انرژی ما را مصرف میکند.
آب بیشتر بنوشید و الکل مصرف نکنید
به گفته متخصصان، علائم تشنگی با خستگی نیز نمایان میشود.
«کیت ایوب»، متخصص تغذیه در این باره میگوید: گاهی اوقات، حتی کمآبی خفیف میتواند باعث ایجاد احساس خستگی و بیحالی شود.
بیشتر غلات کامل و کمتر شکر بخورید
نکته کلیدی در اینجا حفظ تعادل قند خون است تا انرژی ثابت بماند.
هلر میگوید: وقتی یک غذای شیرین میخورید، قند خون شما افزایش مییابد که انرژی شما را افزایش میدهد. اما به دنبال آن یک افت سریع قند خون در پی دارد که به نوبه خود میتواند باعث شود که شما احساس بی حالی زیادی داشته باشید.
میان وعده بخورید
متخصصان توصیه میکنند که خوراکیهای ترکیبی از پروتئین، کمی چربی و مقداری فیبر مصرف کنید.
کربوهیدراتها باعث جذب سریع انرژی میشوند، پروتئین انرژی شما را بالا نگه میدارد و چربی باعث ماندگاری انرژی میشود.
عملکرد تیروئید خود را بررسی کنید
اگر دائماً انرژی شما کم است - به خصوص اگر حتی بعد از یک استراحت خوب شبانه احساس تنبلی میکنید - هلر میگوید که باید با پزشک خود در مورد آزمایش خون برای اختلال عملکرد تیروئید و همچنین کم خونی صحبت کنید.
هلر میگوید: تیروئید میتواند یک مشکل خاص برای زنان باشد - اغلب بعد از زایمان و اغلب در دوران یائسگی ایجاد میشود -، اما یک آزمایش خون ساده میتواند تأیید کند که آیا این مشکل شماست یا خیر. اگر تشخیص داده شد که عملکرد تیروئید شما کم است، داروها میتوانند عملکرد آن را تعدیل کنند.
حضور رهبر معظم انقلاب در مرقد مطهر امام خمینی(ره) و گلزار شهیدان
رهبر انقلاب اسلامی، صبح چهار شنبه (۱۱ بهمن ۱۴۰۲) در آستانه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حضور در حرم امام خمینی (ره) با قرائت فاتحه یاد و خاطره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و یادگار ایشان را گرامی داشتند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در مزار شهدای حادثه هفتم تیر و شهدای انفجار دفتر نخست وزیری در هشت شهریور سال ۱۳۶۰ حضور یافتند و یاد شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و یاران شهیدشان را گرامی داشتند.
رهبر انقلاب اسلامی بر مزار شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و دفاع از حرم نیز حضور پیدا کردند.
از جمله شهدایی که حضرت آیتالله خامنهای برسر مزار آنها حاضر شدند، شهید «محمد امین صمدی» بود که اخیرا در حمله رژیم صهیونیستی به دمشق به شهادت رسید
بیانات در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین.
بسیار خرسندم و متشکّرم از آقایان [و خانم] محترمی که اینجا بیاناتی را برای استفادهی ما و همهی شنوندگان ایراد کردند. نمایشگاهی هم که دیروز ما توفیق پیدا کردیم دیدیم،(۲) نمایشگاه بسیار شوقآور و برجستهای بود. من تصوّر میکنم که میتوانیم این نمایشگاه دیروز را نمونهای از نمایش اقتدار علمی و فنّاوری کشور معرّفی کنیم. تنها تأسّفی که من دارم این است که این پیشرفتها برای مردم توضیح داده نشده و مطمئنّاً اکثر افراد کشورمان از این تلاشهایی که انجام گرفته و توفیقاتی که به دست آمده و ابتکاراتی که از نیروهای انسانی نخبهی ما سر زده، بیاطّلاعند. دیروز من برخورد کردم با جوانهای نخبه؛ یعنی در حرف زدنشان دقّت کردم و تشخیص دادم که اینها به معنای واقعی کلمه نخبهاند. امروز هم خوشبختانه در بین این سخنرانها، تعدادیشان جوان بودند و همهی آنها بحمدالله نخبهاند. به نظر من جای شکرگزاری دارد و خدای متعال را باید شاکر باشیم. همهی این نعمتها از خدا است: وَ ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله؛(۳) همهی اینها نعمتهای الهی است، توفیق الهی است به شما و به کشور و طبعاً به مسئولین؛ این توفیق را قدر بدانیم و دنبال کنیم.
من دو سه مورد از این درخواستهایی را که آقایان داشتند یادداشت کردم که دوستان در دولت با همراهی مسئولینی از دفتر ما، کارگروههایی را تشکیل بدهند و اینها را دنبال کنند. مجموعههای صنعتی چندوجهی که گفته شد، نکتهی مهمّی است؛ مسئلهی تأمین مالی و پیشنهادهایی که بعد برای شرکتهای متوسّط و کوچک شد، حرف درستی است و مسئلهی مهمّی است که باید دنبال بشود؛ موضوع آبیاری نوین که برای کشاورزی گفته شد، هم صرفهجویی آب است، هم افزایش تولید کشاورزی و درآمد کشاورزان است. اینها چیزهایی است که برای ما حیاتی است؛ اینها یک چیزهایی است که برای ما لازم است؛ خواهش میکنم دوستان در دولت اینها را دنبال کنند؛ یعنی برای اینها واقعاً کارگروه تشکیل بدهید و بنشینید فکر کنید، از خود اینها نظر بخواهید و کار کنید، اقدام کنید. حالا من نکاتی را هم عرض خواهم کرد.
آن حقیقتی که انسان به طور روشن مشاهده میکند، این است که بنگاههای تولیدی بزرگ کشور ما، در طول سالهای متعدّد، رشد چشمگیری داشتهاند. این رشد چشمگیر از سوی بخش خصوصی ــ این بنگاههایی که گفتم، منظورم بنگاههای بخش خصوصی است ــ خیلی پُرمعنا است؛ این نشاندهندهی وجود یک بخش خصوصی توانا و قدرتمند در کشور است و این خبر مهمّی است؛ چرا؟ چون این رشد و پیشرفت و کارهایی که انجام گرفته، همه در شرایط تحریم انجام گرفته و علاوه بر اینکه در این میان، بعضی از دورهها هم دورههای کمکاریِ دولتها بوده ــ دههی ۹۰ دههی پیشرفت خیلی خوبی برای ما نبود ــ امّا درعینحال این کارها انجام گرفته. این نشاندهندهی این است که در شرایط کنونی کشور، بخش خصوصی ما قادر است کشور را به آن چیزی که مطلوب برنامهی پنجسالهی هفتم است، یعنی رشد [اقتصادی] هشت درصد برساند؛ یعنی مشاهدهی این کاری که دارد انجام میگیرد و حرکتی که دارد انجام میگیرد، انسان را واقعاً امیدوار میکند به اینکه ما بتوانیم به رشد مورد نظر برسیم.
یک نکتهی اساسی در این چیزی که من در نمایشگاه و در اجمالِ صحبتهایی که آقایان کردند مشاهده کردم، مسئلهی وجود ابتکار است. ابتکار هم از هر کسی برنمیآید؛ نیروی انسانی نخبه میتواند ابتکار کند، و ما در کشورمان این ثروت عظیم را داریم. حالا بعضی از کشورها در منطقهی ما ادّعا میکنند که میخواهند مثلاً فرض کنید تا فلان سال، اقتصاد چندم جهان بشوند! فقط با پول نمیشود اقتصاد چندم جهان شد؛ نیروی انسانی لازم است؛ نیروی انسانیتان کجا است؟ ندارند. آنچه میتواند راههای دشوار را بپیماید و کشور را به اوج برساند، به قلّه برساند، در درجهی اوّل، نیروی انسانی توانا و نخبه است؛ از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. تا آنجایی که من اطّلاع دارم و من میشناسم، کمتر کشوری دُوروبَرمان به قدر ما برخوردار از این ثروت و این نعمت است. میتوان مطمئن شد که این ظرفیّت عظیمی که ما داریم ــ منظورم ظرفیّت عظیم نیروی انسانی است ــ قادر است چندین برابر وضع کنونی به کشور سود برساند و میتواند در مسائل کلان کشور گرهگشایی کند.
بعضی از مسائل کلان کشور هست که ما به کلان بودنِ آن مسائل توجّه نداریم. مسئلهی آب برای کشور یک مسئلهی کلان است؛ ناترازی آب برای کشور یک مشکل و معضل اساسی است. مسئلهی سوخت همینجور؛ ما الان در مسئلهی سوخت، به معنای واقعی کلمه مشکل داریم. ما کشور تولیدکنندهی نفت، با اینهمه منابع زیرزمینی نفتی، بنزین وارد کنیم؟ این معنی دارد؟ معنایش همین است که ما در یک مسئلهی کلان دچار مشکلیم. مسئلهی برق همینطور. مسائل گوناگونی هست که مسائل کلان کشور است و ناترازی در این مسائل، کشور را رنج میدهد و مانع کارهای بزرگ متعدّدی میشود. بخش خصوصی ما میتواند در این زمینهها به معنای واقعی کلمه کمک کند، همینطور که الان شنیدید. اینکه حالا بخش خصوصی بیاید مثلاً فرض کنید که با یک مجموعهی برق خورشیدی ۱۸۰۰ مگاوات برق تولید کند، خب چیز خیلی خوبی است. یک بخش خصوصی میآید خودش سرمایهگذاری میکند، ۱۸۰۰ مگاوات برق تولید میکند؛ این برای کشور خیلی باارزش است. اگر ما اینها را تشویق کنیم، اگر ما به اینها کمک کنیم، اگر برنامهریزیِ درست انجام بگیرد، مطمئنّاً بخش خصوصی میتواند در این برنامههای کلان، هم فکر ارائه بدهد، هم عمل ارائه بدهد. این عرضِ ما به مسئولین محترم و به خود شما فعّالان اقتصادی بخش خصوصی است.
زمینهی مشارکت هم البتّه خیلی گسترده است؛ حالا شما اینجا یک مقداری شنیدید، بنده [هم] دیروز در نمایشگاه یک مقدار بیشترش را دیدم. خود این جمعی که اینجا حاضر هستید که در بخشهای مختلف فعّالید، اگر هر کدام یک جمله صحبت بکنید، معلوم خواهد شد که زمینههای مشارکت خیلی وسیع است. شما از صنایع بزرگی مثل نفت، مثل گاز، مثل فولاد بگیرید، تا مثلاً صنایع دستی؛ در همهی این زمینهی گستردهی وسیع، امکان مشارکت مردم وجود دارد؛ سرمایههای مردم، ذهن مردم، دستهای توانای مردم، سرانگشتان فعّال و مبتکر مردم میتواند فعّال بشود و کار کند [که در نتیجه] اشتغال زیاد خواهد شد، فقر کمتر خواهد شد. بنابراین، این زمینههای گسترده وجود دارد؛ منتها، هم دستگاههای دولتی باید احساس مسئولیّت کنند، هم خود فعّالان اقتصادی باید احساس مسئولیّت کنند؛ یعنی از دو طرف احساس مسئولیّت لازم است.
آنچه بنده به عنوان مسئولیّت دولت یادداشت کردهام که امروز عرض بکنم ــ چون قبلاً هم در این زمینهها مفصّل صحبت شده ــ مسئلهی بهبود فضای کسبوکار است. عمده این است که دولت باید موانع را برطرف کند. بنده در سال گذشته، در همین جلسه،(۴) مواردی را به عنوان موانع بهبود فضای کسبوکار ذکر کردم؛ امسال که در این نمایشگاه با فعّالان بخش اقتصادی صحبت کردیم ــ که به نظرم نزدیک چهل غرفه دیروز [اینجا] بود ــ تعدادی از اینها اظهار نارضایی میکردند و من دیدم نارضاییِ اینها از همان چیزهایی است که قبلاً تذکّر داده شده! خب معلوم میشود که [آن توصیهها] انجام نگرفته. باید انجام بگیرد؛ درخواست مؤکّد من از آقایان مسئولین دولتی این است که دنبال کنند.
البتّه حمایت دولت لازم است، نظارت دولت هم لازم است. ضوابطی وجود دارد که باید این ضوابط رعایت بشود؛ چه کسی باید مراقبت کند؟ دولت. بنابراین، نظارت دولت مطلقا قابل اغماض نیست؛ امّا نظارت غیر از دخالت کردن است. من دیروز شنیدم که در بعضی از شرکتهایی که دولت و بخش خصوصی شریک هستند، با اینکه سهم دولت سهم زیادی نیست، مدیریّت در اختیار دولت است؛ به نظر من این منطق ندارد. از همان شیوههای قانونی استفاده کنند، مدیریّت را به خود مردم و به خود سهامداران شرکتها بسپارند، منتها نظارت بشود. در این سالهای گذشته، بعد از آنکه سیاستهای اصل ۴۴ را بنده ابلاغ کردم(۵) و اصرار کردم و دنبال کردم، کارهای بیقاعدهای را دیدیم انجام گرفت که بر اثر عدم نظارت بود. کارهای بدی انجام گرفت، کارهای غلطی انجام گرفت؛ هم به منابع ارزی و ریالی ضربه خورد، هم به خود آن بنگاهها ضربه خورد و نتیجتاً به مردم ضربه خورد؛ یک عدّهای سوء استفاده کردند. نظارت دولت حتمی است، لازم است، بایستی حتماً انجام بگیرد. بنابراین، آنچه ما نفی میکنیم دخالت دولت است؛ وَالّا نظارت دولت را ما لازم میدانیم.
بعضی از این موانعی که گفتیم برطرف بشود، مربوط به درون خود دولت است؛ یعنی ناشی از اوضاع دیوانسالاری موجود ما است که این باید در خود دولت حل بشود. حالا اشاره کردند که مثلاً برای مجوّز اقدام در بخش بالادستی نفت، سه سال مذاکره لازم است! انسان منطق این را نمیفهمد که چرا سه سال مذاکره [لازم است]. خب شرکت خارجی میآید، مینشینند ظرفِ چند ماه با آن یک قرارداد میبندند، تمام میشود میرود؛ چرا بایستی با یک بنگاه داخلی که میخواهد در بخش نفت با این اهمّیّت، آنهم در بخشهای بالادستیِ آن کار کند و استخراج کند یا چاهها را زنده کند و کارهایی که انجام میگیرد، [بستنِ] قرارداد مثلاً این مدّت طول بکشد؟ این برای ما سؤال است. یا مراکز متعدّد تصمیمگیری، یا تعارض میان بخشها. چند وقت پیش، از طرف بعضی از کسانی که در بخش معدن فعّالیّت میکنند به من شکایت شد که مثلاً بین بخش معدن و محیطزیست، سر یک کاری که میخواهند انجام بدهند اختلاف به وجود میآید؛ خب این اختلاف باید حل بشود. بخش معادن بخش مهمّی است؛ یک وقتی با مسئول محترم صحبت بود که بخش معدن میتواند واقعاً به طور کلّی جای نفت را بگیرد؛ خب معلوم است که اهمّیّت معدن برای کشور چقدر زیاد است. ما اگر به معادن کشور برسیم ــ معادن کمیاب و بعضاً نایاب در دنیا را ما در کشور داریم ــ اگر به اینها رسیدگی بشود، استخراج بشود، روی اینها کار بشود، خیلی برای کشور ثروتآفرین است و به پیشرفت کشور کمککننده است. خب حالا فرض کنید که کسی بخواهد روی معدن کار کند، یک مانعی از یک طرف به وجود بیاید؛ اینها باید در داخل دولت حل بشود؛ یعنی بعضی از مشکلات و موانع مربوط به خود دولت است که اینها باید در آنجا حل بشود؛ با تصمیمگیری ریاست محترم جمهور و مشاورهی در هیئت وزیران و مدیریّت معاون اوّل محترم رئیسجمهور، باید اینها حل بشود.
بعضی از موانع مربوط به بیرون از دولت است؛ مثل قوّهی قضائیّه، مثل نیروهای مسلّح و امثال اینها که تعارضهایی به وجود میآید. به نظر من سران قوا میتوانند در این جلسهای که اختیارات به آن داده شده و میتوانند کارهای زیادی بکنند و تصمیمهای زیادی بگیرند، این را مطرح کنند و حل کنند. حالا اگر هم حل نشد، بالاخره رهبری را در جریان بگذارند و حل کنند؛ مشکلات و تعارضها را حل کنند، بگذارند راه باز بشود. این البتّه [جزو] مسئولیّتهای دولت است.
بخش خصوصی هم همانطور که اشاره کردم، بایستی واقعاً مسئولیّتهای خودش را بشناسد. انضباط، مراعات ضوابط لازم، مراعات قانون و سلامت کار، جزو وظایف اصلی است؛ بخش خصوصی حتماً بایستی اینها را رعایت کند، دولت هم باید نظارت کند.
این آقای محترمی که دربارهی تأمین مالی صحبت کردند،(۶) ذهن من را در این زمینه بیشتر مشغول کردند. من یادداشت کردم که ما روی رشد نقدینگی تکیه میکنیم؛ یعنی رشد نقدینگی باید متوقّف بشود، کمااینکه تلاش کردهاند، یک مقداری هم تأثیر داشته و رشد نقدینگی کم شده. یکی از مشکلات کشور رشد نقدینگی است. خب وقتی که ما در این زمینه به سیاستهای انقباضی رو میآوریم، طبیعتاً منابعی که بانکها در اختیار فعّالان اقتصادی میگذارند محدود میشود؛ ما این محدودیّت را چه کار کنیم که به بنگاههای کوچک و متوسّط که اساس کار دست اینها است ــ یعنی گستردهترین بخش فعّالیّت مال بنگاههای متوسّط و کوچک است ــ ضربه نخورد؟ این مدیریّت لازم دارد؛ این یکی از کارهای مهمّی است که البتّه متولّی اصلیاش بانک مرکزی است؛ کار را باید جوری مدیریّت کنند که اینجور نباشد که حالا همین سهم محدود منابعی را که بنا است بانکها بدهند، شرکتهای دولتی بیایند بردارند ببرند یا شرکتهای خاص ــ شرکتهایی که افرادش زرنگترند، دستوپادارترند، ارتباطات بیشتری دارند ــ بردارند ببرند؛ اینجور نباشد. این مدیریّت لازم دارد؛ یعنی رعایت عدالت به معنای واقعی کلمه اینجا لازم است.
اگر انشاءالله اینها رعایت بشود، به نظر من ظرفیّت ما در زمینهی پیشرفت اقتصادی خیلی بالا است؛ به معنای حقیقی کلمه، ظرفیّت ما خیلی بالا است. کشور ما واقعاً کشور ثروتمندی است؛ هم ثروت طبیعی داریم، هم ثروت انسانی داریم، هم ارتباط بین دولت و ملّت داریم. دولت باید کمک کند. یکی از کمکهایی که دولت میتواند بکند، در زمینهی صادرات و بازارهای خارجی است. کارهایی که شرکتهای مهمّ دنیا و بنگاههای بزرگ دنیا میکنند، به پشتوانهی دولتهایشان میکنند؛ دولتها به آنها کمک میکنند، راه را باز میکنند؛ [اگر] مشکلی برایشان پیدا بشود ــ چه مشکل حقوقی، چه مشکل مالی ــ به آنها کمک میکنند. یکی از کارهایی که دولت باید بکند همین است؛ یعنی دیپلماسی اقتصادی کار مشترکی است که یک بخشش مربوط به بخش خصوصی اقتصادی است، یک بخشش مربوط به دستگاه رسمی دیپلماسی کشور است که بایستی این قضیّه را دنبال کند.
به هر حال، از وضعی که فعلاً در این زمینهی بخش خصوصی دارد پیش میرود، من خرسندم و راضی هستم؛ باید تلاش بیشتری انجام بگیرد و بخش خصوصی و سرمایهگذاران و کارآفرینان کشور بتوانند برای آیندهی کشور، برای پیشرفت اقتصادی کشور، واقعاً نقش ایفا کنند و انشاءالله اوضاع اقتصادی را به سامان برسانند.
ما البتّه مشکلات خارجی داریم، تحریم داریم، دشمنیهای گوناگون داریم، امّا همینها هم میتواند برای ما فرصت بشود. دیروز یکی از آقایانی که در نمایشگاه بود، به من گفت که ما را تحریم کردند، ما توانستیم به خودکفایی برسیم؛ ما را تهدید کردند، توانستیم به امنیّت برسیم. این نکتهی درستی است؛ اگرچه تحریم ضربهزننده است و بدون تردید مشکلدرستکن است، امّا از آن به عنوان یک فرصت هم میشود استفاده کرد؛ همینطور که کشور ما، جوانهای ما، مردم ما، فعّالان اقتصادی ما در یک جاهایی استفاده کردند و پیشرفت علمی پیدا کردیم. اگر به ما سلاح میفروختند، ما امروز در باب تسلیحات به اینجایی که رسیدهایم نمیرسیدیم. اگر ماهوارههای ما را از فضا یکییکی جدا نمیکردند و ما را از ماهوارهی فضائی محروم نمیکردند، ما امروز مثلاً فرض کنید که «ماهوارهی ثریّا» را به فضا نمیفرستادیم؛ یعنی دیگر احتیاج نداشتیم، آنجا بود. آن تحریم موجب شد که ما بتوانیم این کارها را انجام بدهیم. انشاءالله بتوانیم از این فرصتها روزبهروز و بیشازپیش استفاده کنیم. خداوند انشاءالله به شماها توفیق بدهد. من برای شماها دعا هم خواهم کرد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خدای متعال را شاکرم که توفیق داد تا امروز در این حسینیّه خدمت شما برادران عزیز برسیم. خیلی خوش آمدید. و همین اوّل کار، برای اینکه فراموش نکنم، عرض میکنم که تشکّر بنده و سلام بنده را به همهی آن کسانی که لطف کردند به وسیلهی شما به ما سلام رساندند، برسانید. این دیدار، خوشبختانه، در یکی از بافضیلتترین ماهها و هفتههای دوران سال اتّفاق افتاده است؛ یعنی ماه رجب. حقّاً و انصافاً، ماه رجب ماه مبارکی است. رحمت الهی، در سرتاسر این ماه، در اختیار آحاد مردمی است که دلهایشان متذکّر به یاد پروردگار باشد. شاید بشود گفت بزرگترین نعمت خدا، یعنی بعثت، در این ماه اتّفاق افتاده؛ بعثت نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مبارکترین و بزرگترین عید برای همهی بشریّت است، نه فقط برای مسلمانها. ولادت امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در این ماه اتّفاق افتاده است و ایّام مبارکات متعدّد دیگر [نیز] در این ماه است. انشاءالله که همهی شما آقایان محترم، این حقیر، و دیگرِ برادرانِ مؤمنمان در سرتاسر کشور، از برکات این ماه استفاده کنیم.
شایستهترین عملی که انسان در این ماه انجام میدهد، شاید استغفار است. واقعاً همهی ما احتیاج داریم به اینکه استغفار کنیم و به خدای متعال پناه ببریم. مغفرت الهی بزرگترین نعمتی است که در دنیا و آخرت، خدای متعال به یک انسان عنایت میکند. حتّی اولیای الهی، حتّی پیغمبر خدا، از مغفرت الهی بینیاز نیستند: لِیَغفِرَ لَکَ اللَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ ما تَأَخَّر.(۲) این مغفرت به خاطر این است که حقّ اطاعت و عبادت پروردگار را احدی نمیتواند به جا بیاورد؛ استغفار به خاطر این است. ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِک؛(۳) هیچ کس نیست که بتواند حقّ عبادت پروردگار را، حقّ بندگی را، آنطور که شایستهی او است، به جا بیاورد؛ هرچه مجاهدت هم بکند، نمیتواند؛ این استغفار به خاطر این است. ما که خب گرفتاریم؛ امثال بنده، سر تا پایمان گرفتاری و خطا و مشکلات روحی و معنوی و قلبی و عملی و همه چیز است؛ لذا احتیاج داریم به استغفار؛ همهی ما باید استغفار کنیم. [ماه رجب] ماه دعا است، ماه توسّل است. خوشبختانه دعاهایی که در این ماه از ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) وارد شده است ــ ادعیهی مأثوره ــ دعاهای خوشمضمون و بلندمضمون و عالیةالمضامینی است؛ از اینها انشاءالله استفاده بشود.
مطلبی که من امروز میخواهم خدمت شما برادران عزیز عرض بکنم، در حدّ امکان و انشاءالله بااختصار، راجع به امامت جمعه است. نماز جمعه فصل مشبعی(۴) دارد، [امّا] امروز عمدهی نظر بنده صحبت راجع به تکلیف ماها است که حالا بنده هم جزو ائمّهی جمعه هستم، اگر خدا قبول کند. ما ائمّهی جمعه چه بکنیم و کار را چه جوری پیش ببریم؟ راجع به این، چند مطلب را عرض میکنم.
اوّلاً امامت جمعه جزو سختترین کارها است و شاید کمترکاری به دشواری امامت جمعه باشد. علّت هم این است که امامت جمعه، هم جنبهی یَلِیالرّبّی دارد، هم جنبهی یَلِیالخلقی دارد؛ در نماز و خطبه، هم بایستی اخلاص و توجّه به حضرت حق و مانند اینها باشد ــ که اگر این معنا نباشد، و دل انسان خالی از قصد تقرّب و اخلاص لله باشد، حرف اثر نمیگذارد، نماز برکت پیدا نمیکند ــ هم این لازم است، هم توجّه به خلق لازم است. در نمازهای غیر جمعه، شاعر میگوید که «پشتم به خلایق است و رویم به خداست»؛ امّا در این نماز، [نه تنها] پشتتان به خلایق نیست، رویتان هم به خلایق است؛ هم رو به خلایق دارید، هم رو به خدا دارید؛ هم باید رضای الهی را در نظر بگیرید، هم باید نفع مردمی و رضای مردمی را در نظر بگیرید. خیلی سخت است دیگر؛ یکی از سختترین کارها این است. خب، بعداً یک مقداری دربارهی مسئلهی «رو به خلایق داشتن» صحبت میکنم، عرض میکنم.
اینجا یک اصل اسلامی را مایلم متذکّر بشوم، و آن عبارت است از نقشآفرینی مردمی در نظام اسلامی و اساساً در حیات اسلامی. مردم، در نگاه اسلام، در نگاه قرآن، با توجّه به مجموعهی احکام اسلامی، خیلی مورد توجّهند در تحرّک جامعهی اسلامی، مجتمع اسلامی و حیات مجتمع اسلامی؛ نقش برجستهای دارند. شما ملاحظه کنید در فرمایش امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در آن جملهی معروف که «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر ... لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلىٰ غارِبِها»،(۵) هم نقش مردم مورد تذکّر قرار گرفته است، هم حقّ مردم. «نقش مردم» یعنی اگر مردم نیایند سراغ آن کسی که خود را صاحب حق میداند و میخواهد مسئولیّتی قبول کند، بر او واجب نیست دنبال آن حق برود: لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلىٰ غارِبِها؛ مردم نبودند، من وظیفهای نداشتم، تکلیفی نداشتم. نقش مردم اینقدر مهم است. حتّی کسی مثل امیرالمؤمنین، علیّبنابیطالب، اگر مردم با او نباشند، دُوروبَرش نباشند، میگوید من تکلیفی ندارم. اگر چنانچه مردم آمدند، آنوقت بر او واجب است که مسئولیّت را بپذیرد؛ لذا حضرت مسئولیّت را قبول کرد؛ مردم آمدند، فشار آوردند، اصرار کردند که شما بیایید خلافت را قبول کنید، ایشان هم قبول کرد. نقش مردم اینقدر مهم است.
در خطبهی مربوط به صفّین، این عبارت امیرالمؤمنین عبارت خیلی مهمّی است؛ میفرماید که «وَ لَیسَ امرُؤٌ وَ اِن عَظُمَت فِی الحَقِّ مَنزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَت فِی الدّینِ فَضیلَتُهُ بِفَوقِ اَن یُعانَ عَلىٰ ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه»؛(۶) هر مقداری [هم] که ارزش ذاتی و وجودی و علمی و دینی کسی بالا باشد، هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد. این «اَن یُعانَ عَلىٰ ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه» یعنی اگر بخواهد وظیفهی خودش را و مسئولیّت خودش را انجام بدهد، به کمک مردم احتیاج دارد. آن «عَون»، از طرف مردم است؛ یعنی کلّ خطبه این را نشان میدهد؛ عبارت قبل از این عبارت و عبارت بعد از این عبارت، روشن میکند که مراد، اعانت مردم است؛ یعنی امیرالمؤمنین به اعانت مردم احتیاج دارد. حالا این «مردم» که میگوییم، چه مردمی که دارای شأن اجتماعیاند ــ مثلاً اهل علمند، اهل دینند، اهل سیاستند؛ یک شأن اجتماعی دارند ــ چه تودهی مردم؛ به اعانت همه احتیاج است. لذا خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید که «هُوَ الَّذی اَیَّدَکَ بِنَصرِهِ وَ بِالمُؤمِنین»؛(۷) خیلی مهم است! خدای متعال مؤمنین را در ردیف نصرت خودش قرار میدهد؛ یعنی اگر مؤمنین به پیغمبر کمک نمیکردند، پیغمبر هم پیروز نمیشد. لذا اوّلین کاری که پیغمبر انجام داد، ساختن مؤمنین بود؛ مؤمن بسازد، مؤمن درست کند.
پس بنابراین، روشن است که رسیدن به هدفهای اسلامی ــ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» ــ جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکانپذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند. این برای ما یک اصل شد؛ حالا یک نفری مسئولیّت دولتی دارد، برای جلب مردم، جذب مردم، آوردن مردم به صحنه یک جور باید عمل بکند، یک وقت یک نفری در منبر نماز جمعه فعّال است، او یک جور [دیگر]؛ یعنی توجّه داشته باشیم که مسئلهی «مردم» یک اصل اسلامی است، بدون آن کاری نمیشود کرد، به هدفها نمیشود رسید، به حیات نمیشود رسید.
لذا انسان میتواند بگوید که خدای متعال اصلاً ترکیب نماز جمعه را برای همین قرار داده؛ ترکیب نماز جمعه و تشریع نماز جمعه برای همین است که حضور مردم در صحنه تأمین بشود. خب نمازهای دیگر غیر از نماز جمعه [هم] هست، هر کس خواست میآید، هر کس خواست نمیآید؛ میآیند نماز میخوانند و میروند؛ لکن در نماز جمعه، با آن کسی که میآید، سخن گفته میشود، حرف زده میشود، به او فکر ارائه میشود، راه و برنامه داده میشود. اصلاً نماز جمعه برای این است که آن کسی را که در صحنه حاضر است، در صحنه نگه دارد؛ اگر چنانچه در این کار کُند است، او را تند کند، او را حرکت بدهد، او را راه بیندازد؛ ترکیب نماز جمعه اصلاً این است. واقعاً میشود حکمت نماز جمعه را این دانست: اصل حضور مردم، بعد، ارتقاء و گسترش حضور مردم.
خب، آن قسمت اختصاصی نماز جمعه قسمت خطبهها است. آن دو رکعت نماز در همهی نمازها هست؛ آن قسمت اختصاصی عبارت است از خطبه. در روایات مربوط به خطبهی نماز جمعه، آنچه تقریباً در همهی آنها مطرح شده است مسئلهی «موعظه» است؛ وعظ و موعظهی در خطبه، در همهی این روایات مربوط به نماز جمعه وجود دارد. پس پیدا است که محور اصلی خطبههای ما موعظه است. «موعظه» یعنی چه؟ ما وقتی میگوییم «موعظه»، فوراً ذهنمان میرود به موعظهی اخلاقی و عرفانی و معنوی و مانند اینها. بله، موعظهی اخلاقی مهمترین کاری است که باید انجام بگیرد، یعنی زیربنا است ــ که حالا [دربارهی] آن هم یک کلمهای بعداً عرض میکنم ــ لکن مخصوص این نیست؛ ما موعظهی سیاسی داریم، موعظهی اجتماعی داریم.
در این روایتِ فضلبنشاذان از حضرت رضا (سلام الله علیه)، این عبارتِ پُرمعنا [آمده]: وَ یُخبِرُهُم بِما وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ الآفاق؛ امام جمعه در خطبه به مردم اطّلاع میدهد حوادث آفاق را. مِنَ الاَهوالِ الَّتی لَهُم فیهَا المَضَرَّةُ وَ المَنفَعَة؛(۸) یعنی اینجور نیست که برویم آنجا و فقط بگوییم «ایّها المؤمنون! اتّقوا الله»؛ نه، بایستی از اخبار آفاق عالم، هر آنچه مربوط به مستمع شما است که در آن مضرّتِ او یا منفعتِ او وجود دارد، به او بگویید: اگر دشمنی وجود دارد که ممکن است به این مخاطب شما ضربهای وارد کند، او را از وجود آن دشمن مطّلع کنید؛ اگر طریقهای و راهی وجود دارد که بتواند او را از آن دشمن مصون بدارد، باید به او بگویید؛ اوضاع و احوال سیاسی دنیا را باید برایش بگویید. یُخبِرُهُم بِما وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ الآفاق؛ خب این سیاسی است دیگر؛ «موعظهی سیاسی» یعنی این. البتّه معلوم است که اگر چنانچه شما برای مستمعِ خودتان قضایای آفاق را میخواهید بیان کنید، قضایای داخل کشور خودتان را به طریق اولیٰ باید بیان کنید؛ اگر فتنهای هست، اگر توطئهای هست، اگر مضرّتی هست، اگر منفعتی هست، اگر خدمتی هست، اگر کاری هست که باید انجام بگیرد، کاری هست که زمین مانده است، کاری هست که به نفع مردم است و اطّلاعِ آن میتواند کمک بکند، باید به او اطّلاع بدهید و اینها را در خطبه بیان کنید. اینها هیچ وقت هم کهنه نمیشود، چون حوادث همیشه تکراری نیست؛ این هفته یک حادثه هست، ممکن است هفتهی دیگر یک حادثهی دیگری باشد؛ باید آنها را مطّلع کنید.
موعظهی اجتماعی. ما در داخل جامعهی خودمان مسائلی داریم که جنبهی سیاسی ندارد، امّا برای جامعه جنبهی حیاتی دارد؛ فرض کنید مسئلهی زاد و وَلد یا مسئلهی جوانی جمعیّت که یک مسئلهی حیاتی است. افرادی از دشمنان ملّت ایران نشستهاند در یک گوشهای از دنیا، برنامهریزی کردهاند که نگذارند جمعیّت ایران افزایش پیدا کند؛ بالاخره یک کشوری با اینهمه امکانات مادّی و منابع و موقعیّت راهبردی جغرافیایی و مانند این حرفها، با این جمعیّت بااستعدادی که کشور ما دارد، حالا مثلاً ۱۵۰ میلیون یا ۲۰۰ میلیون هم جمعیّت داشته باشد! این یک خطر بزرگی است برایشان، [لذا برنامه دارند که] باید جلوی این گرفته بشود. آن نیروی انسانیِ پیشرانی که کشور را پیش میبرد کیست؟ جوانها. ما چند سال قبل از این، آمار کشور را که میدادیم، میگفتیم فلان درصد از جمعیّت کشور ــ یک درصد بالایی ــ جوانند؛ امروز آن[جوری] نیست، امروز کم شده. اگر چنانچه این کم بشود و کشور تبدیل بشود به یک کشور پیر، دیگر پیشرفتی ندارد؛ این نقشهی دشمنان است. بنده یک وقتی در سخنرانی عمومی به همهی ملّت عرض کردم،(۹) گفتم بنده خودم جزو کسانی هستم که اشتباه کردند در دههی هفتاد این مسئله را مطرح کردند، این را دنبال کردند. خب، شروع کار شروع خوبی بود، لکن ادامهاش غلط بود؛ این کار غلط را نباید انجام میدادیم. حالا این یک مسئلهی اجتماعی است، باید به مردم گفته بشود. مسئلهی ازدواج جوانها؛ سنّ ازدواج را مدام بالا بیاورند، مدام تأخیر بیندازند! خب این یک مشکل اجتماعی است، یک مسئلهی اجتماعی است؛ این باید برای مردم تبیین بشود. جوانها ــ چه دختر، چه پسر ــ تا آنجایی که ممکن است، در وقت خود و به موقع خود ازدواج کنند. این آیهی شریفهی «اِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللَهُ مِن فَضلِهِ وَ اللَهُ واسِعٌ عَلیم»(۱۰) برای ما است، خطابش به ما است، حرف خدا است؛ ما باید این را به مردم بگوییم. اینها مسائل اجتماعی است، اینها موعظه است. «موعظهی اجتماعی» که گفته میشود، یعنی اینها. مسئلهی اسراف؛ یکی از مشکلات کشور ما الان مسئلهی اسراف است. در آب اسراف میکنیم؛ در نان اسراف میکنیم؛ در بازماندهی غذا اسراف میکنیم؛ در وسایل زندگی، آنهایی که میتوانند اسراف میکنند؛ در برق اسراف میکنیم. اینها مسائل اجتماعی است؛ باید موعظه کرد، باید به مردم گفت، باید توجّه داد که نکنیم این کارها را.
پس ببینید! نماز جمعه جای موعظه است، موعظه هم فقط موعظهی اخلاقی نیست. امام (رضوان الله علیه)، در تحریر،(۱۱) آنچه در مورد خطبههای نماز جمعه بیان کردهاند [این است که میگویند] اخبار کشورهای اسلامی را، آنچه مربوط به استقلال کشور است، آنچه مربوط به ارتباط با ملل دیگر است، آنچه مربوط به دخالت دولتهای بیگانه در کشور است، در نماز باید به مردم بگویید؛ ایشان میگویند اینها را در خطبههای نماز جمعه باید بیان کنید؛ مخاطب شما هر کسی هست ــ شغل معمولی دارد، یک کارگر معمولی است، یک کاسب معمولی است ــ باید اینها را بداند. خب، معنای اینها چیست؟ معنایش غنیسازی فکر مخاطب است. شما فکر مخاطب را غنی میکنید؛ یعنی به او غنای فکری میدهید که بتواند روی مسائل زندگیاش و مسائل جامعهاش درست فکر کند و کار کند.
البتّه اینها موعظهی سیاسی و اجتماعی است؛ موعظهی اخلاقی [هم] در جای خود، در نقطهی عالی قرار دارد که انسان احتیاج دارد به لطافت روحی، احتیاج دارد به تهذیب نفسانی. دلهای ما آلوده است؛ آلودهی محبّتهای بیجا، آلودهی دشمنیهای بیجا، آلودهی هوسهای بیجا، آلودهی وابستگیهای بیجا؛ خب این در عمل ما اثر میگذارد، این ما را عقب میاندازد، گرفتار میکند، و گرفتار شدهایم؛ [لذا] احتیاج داریم به لطافت روح. اَللٰهُمَّ املَأ قَلبی حُبّاً لَکَ وَ خَشیَةً مِنکَ وَ تَصدیقاً وَ ایماناً بِکَ وَ فَرَقاً مِنکَ وَ شَوقاً اِلَیک؛(۱۲) دل بایستی ظرف محبّت خدا باشد، باید لطیف باشد؛ این هم موعظهی اخلاقی لازم دارد. استغفار را یاد بدهیم؛ یکی از چیزهایی که در خطبه قید کردهاند، [گفتن] «استغفر الله لی و لکم» است؛ هم برای خودمان استغفار کنیم، هم برای مخاطبینمان استغفار کنیم، هم به آنها یاد بدهیم که استغفار کنند؛ اینها را واقعاً تعلیم بدهیم به خودمان. استغفار هم فقط گفتن «استغفر الله» نیست. آن خطبهی نهجالبلاغه معروف است: اَ تَدری مَا الاِستِغفار؛(۱۳) استغفار چند شرط دارد، استغفار چند جزء دارد، که آن استغفار حقیقی است و حالا وارد نمیشویم. بنابراین، این یک نکته در مورد خطبههای نماز جمعه که محتوا بایستی یک موعظهی همهجانبه باشد. نکتههای دیگری هم در مورد خطبه هست ــ هم در مورد خود خطبه و محتوای خطبه، هم در مورد رفتار و سلوک امام جمعه ــ که اینها هم در تأثیرگذاری خطبهها مؤثّر است و مسائل مهمّی است.
یک مسئله، مسئلهی نیازسنجی و مخاطبشناسی است. شما که میخواهید صحبت کنید، ببینید طرف به چه مطلبی نیاز دارد؛ مخاطبتان را بشناسید. ممکن است ما در یک جمعی یک مطلبی را بگوییم که مناسب آن جمع باشد، همان مطلب را [اگر] جای دیگری بگوییم مناسب نیست؛ یعنی به دردش نمیخورد. پس یکی از مسائل این است که ما مخاطبمان را بشناسیم. حالا مخاطب شما درهم و مخلوط است؛ یعنی جوان دارید، پیر دارید، زن دارید، مرد دارید، دارای سطح سواد بالا دارید، سطح سواد پایین دارید، همهجور هستند؛ در یک چنین جایی بایستی هنر و مهارت شما نشان داده بشود در اینکه بتوانید به هر کدام یک جرعهای بچشانید، هر کدام یک استفاده و یک بهرهای ببرند. خب خود شما هم اغلبتان جوانید، میدانید که جوان امروز با واردات ذهنی عجیبوغریبی مواجه است که تا چند سال قبل از این هم نبود؛ حالا زمان جوانی ما که خیلی فاصله دارد ــ زمین تا آسمان ــ امّا تا همین بیست سال قبل هم این مقدار واردات ذهنی برای جوانها وجود نداشت که امروز وجود دارد؛ انواع و اقسام حرفها، گفتها، در فضای مجازی و غیره. خب ذهن این [جوان] آمیختهی با خیلی از حرفها است؛ باید بدانید این چه میفهمد، چه میخواهد، چه در ذهنش هست، چه سؤالی دارد؛ سؤال او را باید بشناسید.
خب حالا چه جوری میشود شناخت؟ اگر چنانچه فرض کنید شما در شهر دیگری زندگی میکنید و [فقط] هفتهای یک روز یا دو روز برای نماز میروید به این شهر، یا در آن شهر ارتباطات محدودی دارید، خب نمیتوانید تشخیص بدهید و نیازسنجی کنید. نیازسنجی معاشرت میخواهد. اینجا میرسیم به مسئلهی مردمی بودن امام جمعه؛ امام جمعه باید در میان مردم باشد، باید با مردم باشد، باید ذهن مردم را بشناسد. یکی از چیزهایی که نیاز به این است تا شما بتوانید خطبه را مطابق با نیاز مخاطبتان تهیّه کنید، مطالعه است. در اسلام، معارف الهی بسیار گسترده است و شامل همهی جزئیّات و نیازهای زندگی انسان است؛ چه جوری میشود اینها را فهمید؟ با مطالعه، با اُنس با قرآن، اُنس با حدیث، اُنس با کتابهای معارفی. مطالعه خیلی لازم است. ما هیچ وقت بینیاز از مطالعه و کتاب خواندن نیستیم. کتاب خواندن لازم است و یکی از نیازها این است.
یک نکتهی دیگر در مورد امامت جمعه مسئلهی دلسوز بودن و محبّت ورزیدن به مردم است. حالا بعضی از ماها به طور طبیعی مردم را دوست داریم؛ مردم شهرمان را، مردم منطقهمان را، مستمعین خودمان را. مردم ما مردم خیلی خوبیاند؛ مردم ما مؤمنند؛ مردم مؤمنند. حتّی کسانی که به حسب ظاهر به بعضی از ظواهر شرعی هم ملتزم نیستند، این ملتزم نبودنِ عملی به معنای عدم التزام قلبی نیست؛ دلشان با خدا است، دلشان با معانی و مفاهیم معنوی است، دارای ایمانند. خب کوتاهی در عمل در همهی ماها هست. کدامِ ماها در عمل کوتاهی نداریم؟ هر کدام یک جور؛ بنده یک جور کوتاهی دارم، شما یک جور کوتاهی دارید، او هم یک جور کوتاهی دارد. مردم، مردم مؤمنیاند؛ مردم، مردم وفاداریاند؛ مردم، در مسائل گوناگون کشور، مردم حاضریراقیاند. شما ببینید ما در این چهل و چند سال، چقدر در این کشور مسئله داشتیم، چقدر علیه ما توطئه شده، چقدر از اطراف به ما تهاجمهای گوناگون تبلیغاتی و عملی و نظامی و اقتصادی و امثال اینها شده؛ چه کسی از نظام اسلامی دفاع کرده؟ همین مردم. همین مردم بودند که آن جایی که لازم بود به خیابان بیایند، به خیابان آمدند؛ آن جایی که لازم بود صبر کنند، صبر کردند؛ آن جا که لازم بود حمایت کنند، حمایت کردند؛ آن جایی که لازم بود شعار بدهند، شعار دادند؛ آن جا که لازم بود به میدان جنگ بروند، به میدان جنگ رفتند.
امام فرمودند ایمان مردم ما از مردم صدر اسلام بهتر است؛(۱۴) امام به طور قاطع این را بیان کردند. بعضیها تعجّب میکنند؛ خب شما مقایسه کنید. رسول اکرم اوّلشخص عالم وجود است؛ چه کسی را میشود با رسول اکرم مقایسه کرد که بگوییم هزار برابر [بالاتر است]؟ هزار برابر چیست؛ [حتّی] یک میلیارد برابرِ هر شخصیّت بزرگی که ما بشناسیم، مثل امام (رضوان الله علیه) که شخصیّت بزرگی بود؛ مگر شخصیّت اینها قابل مقایسهی با پیغمبر است؟ آن مردم، در شهر مدینه، یک چنین شخصیّتی مثل پیغمبر را در بین خودشان دارند، اوّلِ انقلاب هم هست ــ مثلاً سال دوّم انقلاب که جنگ بدر است ــ حضرت آنها را به طرف میدان میبرد، قرآن میفرماید: وَ تَوَدّونَ اَنَّ غَیرَ ذاتِ الشَّوکَةِ تَکونُ لَکُم؛(۱۵) دو تشکیلات بودند، دو گروه بودند؛ یک گروه، گروه رزمی بودند از طرف کفّار که داشتند میآمدند؛ یک گروه، گروه تجاری بودند؛ میگوید شما دوست داشتید بروید سراغ آن گروه تجاری: وَ تَوَدّونَ اَنَّ غَیرَ ذاتِ الشَّوکَةِ تَکونُ لَکُم. البتّه اینها رفتند جنگیدند، بحمدالله پیروز هم شدند، خیلی هم خوب بود، امّا میل دلشان این بود. این را شما مقایسه کنید با آن جوانی که در دوران دفاع مقدّس، همسر محبوبی دارد، فرزند کوچکی دارد، پدر و مادر علاقهمندی دارد، خانهی راحتی دارد، امام یک پیام داده ــ نه امام را دیده، نه از نزدیک از امام شنیده، [فقط] در رادیو پیام امام نقل شده ــ اینها را میگذارد، به خاطر پیام امام بلند میشود میرود داخل جبهه و مشغول جنگیدن میشود. در دفاع از حرم همینجور؛ حالا سی سال فاصله شده بین این دو حرکت عظیم.
مردم ما اینجوری هستند؛ این مردم مؤمن، این مردم علاقهمند، این مردم وفادار، این مردم هوشمند. خب قدر اینها را باید دانست، باید آنها را به معنای واقعی کلمه دوست داشت. مردم در فداکاری برای اسلام، در فداکاری برای کشور، در فداکاری برای نظام اسلامی، کم نگذاشتهاند؛ هر آنچه باید و میشد انجام داد، انجام دادهاند. این هم یک نکته که مردم را دوست بداریم. اگر مردم را دوست داشتیم، محبّت یک امر طرفینی است؛ شما که او را دوست داشتید، او هم شما را دوست میدارد، او هم به شما علاقهمند است؛ آنوقت، حرف شما در دل او اثر میگذارد. محبّت اکسیر است؛ رابطه وقتی که رابطهی محبّتآمیز و دوستانه بود، حرف شما در او اثر میگذارد و او در همان راهی که از قول خدای متعال برای او نقل کردید، حرکت میکند.
یک نکتهی دیگر ــ که اینهم شبیه آن نکتهی مربوط به موعظه است ــ مسئلهی تقوا است؛ دعوت به تقوا هم در روایات و در فتاوای علما و مانند اینها تکرار شده است که امام جمعه باید مردم را به تقوا دعوت کند. تقوا، در بدو نظر، یک امر فردی به نظر میآید ــ تقوا «پرهیزکاری» است که یک امر فردی است ــ درحالیکه تقوا هم یک امر اجتماعی است؛ یعنی امری است که [هم] مربوط به فرد است، مربوط به دل و عمل است، هم مربوط به مجموعهی جامعه است، به دلیل اینکه خدای متعال میفرماید: وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوىٰ؛(۱۶) پس تقوا هم یک امر مشارکتی است، یک امر تعاونی است. تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوىٰ؛ چیزهایی که تعاون و مشارکت مردم در آن تأثیرگذار است، از مصادیق تقوا است.
در [موضوع] تقوا، تقوای سیاسی داریم که پرهیز از گناههای سیاسی است. میدان سیاست میدان لغزندهای است. [البتّه] همه باید سیاسی باشند؛ یعنی در دنیای اسلام، منطقهی غیر سیاسی وجود ندارد و اسلام یک دین سیاسی است؛ همانطور که از بیانات قبلی فهمیده شد، همه باید در سیاست وارد باشند. امّا سیاست یک میدان لغزندهای است؛ اگر چنانچه تقوا وجود نداشته باشد، انسان خطا میکند، میلغزد. با تقوا و خویشتنداری و چشمِ باز در راه زندگی سیاسی، میشود انسان از این لغزشها جلوگیری کند.
اگر تقوای سیاسی بود، آنوقت جنگ روانی دشمن اثر نمیکند. یکی از نمونههای جنگ روانی دشمن، همین «لَومَةَ لائِم» است. یک کسی یک کار خوبی را انجام میدهد، چهار نفر آدم ناباب به جانش میافتند که چرا این کار را انجام دادی؛ یک حرف خوبی میزند، دیگران او را تهدید میکنند که چرا حرف خوبی زدی. میدان، میدان اینجوری است. اگر تقوا بود، «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»؛(۱۷) این «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» که در قرآن، در آن آیهی شریفه آمده، پیغمبر اکرم اشاره کرد به جناب سلمان و فرمود [مراد از] «فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبّونَه»(۱۸) تا آخر، قومِ این هستند. مقابلهی با جنگ روانی دشمن هم این است و این یکی از نمونههای جنگ نرم است که نباید از آن ترسید؛ از «لَومَةَ لائِم» نباید ترسید.
یک نکتهی مهم در نماز جمعه و خطبهها ــ که این دیگر آخرِ عرایض ما است ــ تشویق آحاد مردم و مخاطبین شما به حضور در میدانهای مختلف است. فرض کنید حضور در میدانهای اجتماعی و خدمات اجتماعی؛ مثلاً بنا میشود در یک شهری مدرسهسازی کنند، مردم به شرکت تشویق بشوند، هر کسی هر مقداری که میتواند، هر جوری که میتواند. مثلاً فرض کنید در یک شهری، خیّرین درصدد برمیآیند که بیمارستانسازی کنند ــ از این کارهای خیر همیشه بوده، الان هم هست و میکنند ــ یا بنا میگذارند دیهی زندانیهایی را که به خاطر دیه در زندانند، اداء کنند و آنها را از زندان آزاد کنند؛ از این کارهای خیر. مردم تشویق بشوند به اینکه در این مسائل شرکت کنند؛ این یک میدان است؛ یک میدانِ مسائلِ اجتماعی است.
[همچنین] میدان مسائل سیاسی، مثل انتخابات؛ انتخابات مصداق کامل یک میدان سیاسی است. بنده چند مرتبه در زمینهی انتخابات تکرار کردهام که انتخابات یک میدان سیاسیای است که حضور مردم در آن، به معنای واقعی کلمه لازم است؛ یعنی، هم وظیفهای است برای مردم، هم حقّی است برای مردم. حضور در انتخابات صرفاً تکلیف نیست؛ حق است؛ حقّ شما است، حقّ مردم است که انتخاب کنند آن کسی را که مایلند برایشان قانون بنویسد یا قانون را اجرا کند یا در مورد رهبر نظر بدهد یا [از طریق] مجلس خبرگان، رهبر را انتخاب کند. [این] حقّ مردم است؛ بایستی وارد بشوند و از حقّ خودشان استفاده کنند.
البتّه عرض کردم که این هم فقط با زبان به دست نمیآید. البتّه زبان مؤثّر است؛ خود زبان و تبیین، یک جهاد است؛ به معنای واقعی کلمه، بیان کردن برای مردم و گفتن برای مردم و حرف زدن برای مردم، حقیقتاً جهاد است؛ امّا فقط با این نیست، [بلکه] همانطور که قبلاً اشاره کردیم، باید با عمل هم [همراه باشد]؛ با روی خوش، با زبان پاسخگو، با حضور در جمعهای گوناگون مردم ــ بخصوص جمعهای جوان ــ بایستی این کار را انجام داد. حالا این چند نکتهای در باب امامت جمعه بود. عرض کردم که امامت جمعه واقعاً کار سختی است، جزو کارهای دشوار است؛ انشاءالله اجرش هم پیش خدای متعال، به میزان سختی آن، بالا است.
مسئلهی بینالمللی اسلامی امروز ما مسئلهی غزّه است. در قضیّهی غزّه، انسان دست خدا را مشاهده میکند. این مردم، این مردم مظلوم و مقتدر، توانستند دنیا را تحت تأثیر خودشان قرار بدهند؛ امروز دنیا تحت تأثیر مبارزات مردم غزّه و فلسطین است. دنیا به این مردم به چشم قهرمان نگاه میکند؛ هم به مردمش، هم به مبارزانشان، به گروه مقاومتشان، به چشم قهرمان نگاه میکند؛ اینها قهرمانند. جالب است که مردم دنیا دو چیز را در مورد مردم غزّه و فلسطین، در کنار هم قبول دارند: یکی اینکه اینها مظلومند، یکی اینکه اینها پیروزند؛ همهی دنیا قبول دارند که اینها، هم مظلومند ــ مظلومیّتشان را دنیا فهمید ــ هم پیروزند. هیچ کس امروز در دنیا نیست که تصوّر کند رژیم غاصب خبیث صهیونیست، در جنگ غزّه پیروز شده؛ همه میگویند شکست خورده. در نقطهی مقابل، رژیم غاصب، در نظر مردم دنیا و سیاسیّون دنیا و آحاد مردم دنیا ــ از مسلم و غیر مسلم ــ هم ظالم است، گرگ خونخوار است، بیرحم است، هم مغلوب و شکستخورده و ناامید و متلاشیشده است.
این خاصیّت صبر و توکّل است. مردم غزّه با ایستادگی خودشان اسلام را ترویج کردند. در اطراف دنیا، انسانهای جستجوگر میخواهند ببینند این عاملی که مبارز فلسطینی را اینجور در صحنه نگه میدارد چیست، این اسلام چیست. اسلام را معرّفی کردند؛ در خیلی از چشمها، قرآن را محبوب کردند. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد، روزبهروز بر سربلندی و عزّت مبارزین جبههی مقاومت و بخصوص مردم مظلوم غزّه و مبارزین غزّه بیفزا.
ملّت یمن و دولت انصارالله هم انصافاً کار بزرگی انجام دادند؛ کاری که آنها در پشتیبانی از مردم غزّه انجام دادند، حقّاً و انصافاً در خور تحسین و تمجید است؛ اینها به مجاری حیاتی رژیم صهیونیستی ضربه زدند. آمریکا تهدید کرد، از آمریکا نترسیدند! این[جوری] است دیگر؛ وقتی که انسان از خدا بترسد، از غیر خدا نمیترسد. کارشان حقّاً و انصافاً مصداق جهاد فیسبیلالله است و امیدواریم انشاءالله این مجاهدتها، این مقاومتها، این فعّالیّتها ادامه پیدا کند، حتّی النّصر باذن الله تعالی.
خداوند انشاءالله همهی کسانی را که در راه خدا، در راه مرضای الهی حرکت میکنند، موفّق و پیروز کند. خداوند شما را محفوظ بدارد و شما را هم در این راه، به معنای واقعی کلمه موفّق بدارد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۶ توصیه ساده طب سنتی برای برخورداری از "عمر طولانی"
کسانی که میخواهند از ابتلا به بیماریهای مختلف پیشگیری کنند و بهتبع آن، عمری طولانی داشته باشند، رعایت و بهکارگیری این 6 توصیه طب سنتی میتواند بسیار مفید باشد:
1. تغذیه سالم، طبیعی و منظم داشته باشید و از پرخوری، بدخوری، بیموقعخوری بپرهیزید و از غذاهای بد و ناسازگار دوری کنید.
2. هر روز ورزش و تحرک بدنی لازم داشته باشید که طبق گفته ابنسینا 30 درصد از سلامتی، بهواسطه ورزش است و جایگزینی ندارد!
3. هر ماه یک بار حداقل "داروی مسهل گیاهی" (با مشورت طبیب حاذق) مصرف کنید و دستگاه گوارش خود را با ایجاد اسهال دارویی پاکسازی کنید.
4. هر 7 روز یکبار از "پودر انفیه" استفاده کنید و با ایجاد حدود 15 تا 20 عطسه پشتسرهم، مغز را از اخلاط بیماریزا پاک کنید.
5. در هر سال در فصل بهار و پاییز "حجامت" کنید (تعداد دفعات حجامت باید بر اساس وضعیت مزاجی شما و با توصیه طبیب باشد) میتوانید از زالودرمانی نیز بهرهمند شوید.
6. حداقل هر ماه یک بار با آبنمک ولرم و رقیق و یا آب دریا، حقنه (تحت نظر طبیب حاذق) و دستگاه گوارش خود را پاکسازی کنید؛ بانوان علاوه بر این موارد، هر فصل یک بار حقنه پاکسازی رحم انجام دهند.
روش ساخت "خمیردندان گیاهی" برای تقویت و سفیدی دندانها
شما بهراحتی میتوانید بهجای استفاده از خمیردندانهای شیمیایی با ترکیباتی ساده، یک ترکیب مفید گیاهی بسازید و بهجای خمیردندانهای مرسوم استفاده کنید.
برای این منظور، سماق نکوبیده 100 گرم، گلنار فارسی، مازو و پوست انار از هر کدام 25 گرم، میخک 10 گرم، نمک 75 گرم را با هم مخلوط و کاملاً پودر و نرم کنید و این ترکیب را مانند خمیردندان روی مسواک بریزید و مسواک بزنید!
اگر میخواهید دندانهای شما همزمان با مسواک زدن با این ترکیب، سفید هم شود، بهجای گلنار فارسی از زاج سفید استفاده کنید؛ اگر خواهان سفیدی بیشتری هستید، به مجموع این ترکیب هنگام درست کردن آن، 15 گرم جوششیرین هم بیفزایید.
خواص پودر دندان گیاهی:
1. از هر نوع عفونت جلوگیری میکند.
2. درد دندان را متوقف میکند و بوی بد دهان را از بین میبرد.
3. بیماری پیوره را درمان و لثهها را محکم و خونریزی لثه را متوقف میکند.
4. در ترکیب با آبلیمو و سرکه انگور و آبغوره خانگی بهصورت دهانشویه، آفت و برفک و انواع بیماریهای ویروسی دهان را نیز از میان میبرد.
5. ضدتهوع، مقوی قلب و جهاز تنفسی است.
6. بهصورت دهانشویه مخلوط در آب ولرم روزانه 7 ـ 8 بار، گلودرد چرکین را بهسرعت از میان میبرد و شما را از عوارض نیاز به مصرف انواع آنتیبیوتیکها رهایی میبخشد!
توجه: اگر این ترکیب بهصورت اتفاقی توسط کودکان خورده شود، هیچگونه خطری ندارد و چنانچه زیاد خورده شود صرفاً کمی ایجاد یبوست میکند.