emamian

emamian

سه شنبه, 03 خرداد 1401 11:48

مسجد «وزیرخان»

مسجد «وزیرخان» در شهر پنجاب پاکستان واقع شده است که در سال 1634 میلادی درزمان شاه جهان ساخته شده است.
 
این مسجد متعلق به قرن هفدهم میلادی است که ساخت آن هفت سال به طول انجامید و نام حاکم آن زمان پنجاب «حکیم علم الدین انصاری» معروف به وزیر خان بر آن گذاشته شد.
 
مسجد وزیر خان دارای چهار مناره هشت ضلعی، حیاط بزرگ، پنج گنبد و تزیینات زیبا و متنوع است؛ این مسجد حدود ۲۶۰ متر با غرب دروازه دهلی فاصله دارد که در آن جا حمام شاهی نیز واقع شده‌ است.
 


مسجد وزیر خان با تزیینات زیبا و متنوع خود قطب گردشگری در این کشور محسوب می شود.
 
این مسجد همچنین دارای چندین مغازه است که به بازار خطاطان معروف است و آرامگاه صوفی سید محمد اسحاق گازرونی (میران پادشاه) در آن واقع شده است.
 
حیاط این مسجد 32 اتاق کوچک دارد که می گویند به طلاب اختصاص داشته است و حوض وضوخانه آن شبیه بسیاری از مساجد مغول هند است.
 

 
گنبدهای این مسجد صدها سال قدمت دارد و مزین به آیات قرآنی و اسماء الهی است و همین امر گردشگران محلی و خارجی بسیاری را به خود جذب کرده است.

مسجد وزیر خان در منطقه ای آرام به دور از شلوغی در کوچکی تنگ واقع شده است.نمای بیرونی این مسجد با کاشی کاری‌هایی به سبک ایرانی پوشانده شده‌ است و نمای رو به حیاط هم از نقوش ایرانی متعلق به قرن هفدهم تاثیر پذیرفته است.
 
رنگ‌ های لاجوردی، فیروزه‌ای، سفید، سبز، نارنجی، زرد و بنفش به کار رفته در این مسجد، سبک ایرانی را نشان می دهد؛ نمای ورودی این مسجد نیز با کاشی ‌کاری و خوشنویسی آیات قرآن، احادیث و ادعیه تزیین شده است.
 
در بالای ایوان ورودی اصلی شبستان مسجد وزیر خان آیاتی از سوره بقره به چشم می خورد که حاجی «یوسف کشمیری» خوشنویس آن بوده ‌است. نقاشی ‌های دیواری گورکانی نیز از ویژگی‌های ممتاز این مسجد است.

 
 
مسجد وزیرخان از سال ۲۰۰۹ میلادی تحت نظارت سازمان وام فرهنگی آقاخان و کمک برخی کشورهای اروپایی از جمله آلمان و نروژ مرمت شد؛ این مسجد با تزیینات و کاشی کاری های زیبای خود در لیست سازمان جهانی یونسکو درج شده است.

برخی دشمنان شیعه در تلاش هستند تا میان امام صادق (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت جدایی انداخته و روش شیعیان را بی شباهت با سلوک عملی امام صادق (علیه السلام) معرفی کنند و در واقع مکتب شیعه را یک مکتب جعلی و ساختگی نشان دهند که فقط عنوان مذهب جعفری را با خود به یدک می کشد. اما فرمایشات امام صادق (علیه السلام) پیرامون تعالیم اساسی اسلام مانند توحید و جایگاه ائمه (علیهم السلام) و همچنین مخالفت با روش غیر شیعه، بیانگر یکسانی روش شیعیان با فرمایشات امام صادق (علیه السلام) است.

اشاره
امامان شیعه (علیهم السلام) به عنوان کامل‌ترین هدایت‌گران و روشن‌ترین برهان خدا در میان مردم، توانسته‌اند در هنگام حیات و پس از شهادت خود، بسیاری را از گرداب گمراهی و سرگردانی رهانیده و در مسیر حقیقت و سعادت ثابت قدم کنند. از همین روی، جدا انگاری سیره ائمه شیعه (علیهم السلام) از رفتار مدعیان پیروی از آنها، یکی از تلاش‌های دشمنان شیعه در راستای تحریف واقعیت‌ها می‌باشد. شبهه پراکنی پیرامون باورها و شیوه رفتاری امام صادق (علیه السلام) نمونه بارزی از این حرکت‌های کور است.

چالش چیستی مذهب امام صادق (علیه السلام)
امام صادق (علیه السلام) به دلیل موقعیت تاریخی ویژه‌ای که به دست آوردند، توانستند با تربیت شاگردان بسیار از تمامی گروه‌های فکری جامعه و نه فقط شیعیان، معارف ناب و حقیقی اسلام را تبلیغ و گسترش دهند. اما نقل برخی احادیث از امام صادق (علیه السلام) سبب ایجاد پندار شیعه نبودن این امام (علیه السلام) شده است؛ گو آنکه شیعیان با تاسیس یک مذهب به نام تشیع، از نام امام صادق (علیه السلام) بهره‌برداری انحرافی می‌کنند و واقعیت پیرامون این امام با آنچه شیعیان انجام می‌دهند تفاوت دارد.

معیارهای مذهب‌شناسی
بی‌شک برای تشخیص مذهب هر شخصی، باید به رفتار او مراجعه کرد، به گونه‌ای که داشتن درک صحیح از باورهای هر انسان، بدون در نظر گرفتن رفتار و سلوک عملی وی ممکن نیست. به فرموده قرآن، رفتار هر کسی می‌تواند سرنوشت او را تعیین کند و نسبت‌های خانوادگی هیچ تاثیری در سرنوشت ندارد.[1]

سلوک عملی و باورهای مذهبی امام صادق (علیه السلام) گویای این نکته است که ایشان تنها برای ترویج مذهب شیعه قدم برداشته و به دیگر مذاهب هیچ عنایت و توجهی نداشتند.

توحید در نگاه امام صادق (علیه السلام)
احادیث متعدد با موضوع بندگی و عبادت امام صادق (علیه السلام) بیانگر اهمیت دوری از شرک و توجه خالصانه به خدا در وجود ایشان است. همین نکته سبب جدا انگاری شیوه توسل و تبرک رایج میان شیعیان با سیره امام صادق (علیه السلام) در عبادت شده است.

اما توسل و تبرک یکی از باورهای صحیح قرآنی[2] و سنت رایج میان مسلمانان است و هیچ منافاتی با توحید و دوری از شرک ندارد. شیعیان هیچگاه با توسل جستن به دوستان و اولیاء الهی، آنها را پرستش نمی‌کنند، بلکه آنها را وسیله و واسطه‌ای برای ارتباط سریع‌تر و مؤثرتر با خداوند قرار می‌دهند.[3]

منزلت و جایگاه امامان شیعه (علیهم السلام)
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به پرسشی پیرامون منزلت و جایگاه ائمه دوازده‌گانه (علیهم السلام) به گذشتگان فرمود:«كَصَاحِبِ مُوسَى وَ ذِي الْقَرْنَيْنِ كَانَا عَالِمَيْنِ وَ لَمْ يَكُونَا نَبِيَّيْنِ؛[4] جایگاه ما همانند حضرت خضر و ذی القرنین است که پیامبر نبودند ولی از عالمان به شمار می‌آمدند.»

غرض‌ورزی دشمنان شیعه سبب فهم غلط و سوء برداشت از این حدیث شده و آن را دلیل بر پایین‌تر بودن منزلت امامان شیعه (علیه السلام) از پیامبران معنا می‌کنند، بر خلاف آنچه که در میان شیعیان رایج است و تمام ائمه (علیهم السلام) را از پیامبران برتر و بالاتر می‌دانند.

اما واقعیت آن است که این حدیث در شمار احادیثی است که پیامبر بودن امامان (علیهم السلام) را نفی می‌کند؛ زیرا یکی از ویژگی‌های ائمه (علیهم السلام) «محدَّث بودن» یا هم سخن بودن با فرشتگان الهی می‌باشد و برای پاسخ به پندار تعارض با مساله خاتمیت پیامبر معظم اسلام (صلی الله علیه و آله)، در این احادیث، امامان شیعه (علیهم السلام) تصریح می‌کنند که ما پیامبر نیستیم گرچه فرشتگان با ما هم سخن می‌شوند.[5]

وانگهی، روایات متعدد دیگری با موضوع منزلت و جایگاه ویژه ائمه (علیهم السلام) در منابع حدیثی شیعه نقل شده که رتبه و جایگاه همگی را با رتبه و جایگاه خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) یکسان قرار داده به گونه‌ای که برای شیعیان و پیروان آنها اطاعت و فرمان‌پذیری باید به یک میزان اهمیت داشته باشد.[6]

مسیر صحیح در مخالفت با غیر شیعه
یکی از روش‌های امام صادق (علیه السلام) برای تایید و پاسداشت از مذهب شیعه که از شهرت خاصی برخوردار است، اعلام علنی مخالفت با غیر شیعیان در مواجهه با اختلاف احادیث می‌باشد؛ ایشان در پاسخ به این پرسش که رفتار شیعیان در برخورد با روایات نقل شده از اهل بیت (علیهم السلام) با مضامین متعارض، چه باشد؟ با صراحت فرمودند:«مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَادُٰ؛[7] در هر حدیثی که با تعالیم غیر شیعه مخالفت داشته باشد، مسیر صحیح و روشن وجود دارد.»

رهیافت
مطالعه در صفحات زندگی نورانی امام صادق (علیه السلام) بیان‌گر نکات نابی از روش و سیره ایشان پیرامون ترویج تعالیم شیعی و پاسداشت از آن می‌باشد و شیعیان آن حضرت در طول تاریخ همواره تلاش کرده‌اند با الگوگیری از رئیس مذهب جعفری، خود را هر چه بیشتر به خداوند نزدیک‌تر سازند گرچه دشمنان حسادت ورزند.

پی نوشت
[1]. مومنون/101-103.
[2]. مائده/35.
[3]. عطایی، پاسخ‌‏هاى ما، ص: 254.
[4]. صفار، بصائر الدرجات، ج‏1، ص: 366.
[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج‏26، ص: 66؛ باب أنهم محدثون و الفرق بينهم و بين الأنبياء.
[6]. همان، ج‏25، ص: 352؛ باب 12 أنه جرى لهم من الفضل و الطاعة مثل ما جرى لرسول الله و أنهم في الفضل سواء.
[7]. کلینی، الكافي، ج‏1، ص: 68.

امام جعفرصادق علیه السلام با استفاده از فرصت ناب و طلایی دوران امامت خود و با ملاحظه نیاز شدید جامعه و فراهم بودن زمینه اجتماعی، مرکز علمی و دانشگاه بزرگی را با رشته های مختلف علوم عقلی و نقلی به وجود آوردند که در جهان اسلام بی نظیر بود. ثمره این اتفاق شگرف، تربیت شاگردان بزرگ و برجسته ای همچون: هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب و... بود که تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشته اند.

یکی از به یادماندنی ترین لحظات تاریخ، بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و روی کار آمدن آیینی جامع و کامل به نام اسلام است. اولین هدفی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در صدد تحقق آن در متن جامعه بودند، ایجاد تحولات و تغییرات بنیادی بود. در واقع جامعه آن روز نیازمند یک انقلاب فرهنگی بزرگ بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در یک برنامه زمان بندی شده و در طول بیست و سه سال با سبک و سیاق ویژه ای در جامعه پیاده نمودند.

بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، هدایت اسلامی، از مرحله نبوت به مرحله دیگری به نام امامت تغییر یافت و هر کدام از امامان با یک استراتژی ویژه ای، به حفاظت از رسالت دست زدند. مثلا امام علی علیه السلام با راهبرد خاص و موضع گیری هوشمندانه، امام حسن علیه السلام با صلح، امام حسین علیه السلام  با جنگ، امام سجاد علیه السلام  با دعا و سایر ائمه علیهم السلام نیز  با تاکتیک مخصوص خود از اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله محافظت کردند. در دوران امامت امام باقر علیه السلام شرایط به گونه ای شد که جنبش علمی دامنه داری در جهان اسلام شکل گرفت و همین مسئله باعث شد که مقدمات تاسیس دانشگاه بزرگ اسلامی توسط امام صادق علیه السلام فراهم شود.[1]

واکاوی عملکرد هوشمندانه امام صادق علیه السلام
1)استفاده از فرصت ها:

دوران امامت امام صادق علیه السلام، مصادف بود با روزگاری که باقی مانده اموی، در حفظ مقام خویش و اعمال شهوات خود می کوشیدند و طرفداران بنی عباس برای روی کار آوردن آن ها تلاش می نمودند؛ لذا فرصت ایجاد فشار و اختناق نسبت به امام صادق علیه السلام را نداشتند. امام علیه السلام با استفاده از این فرصت ناب و طلایی و با ملاحظه نیاز شدید جامعه و فراهم بودن زمینه اجتماعی، مرکز علمی و دانشگاه بزرگی را با رشته های مختلف علوم عقلی و نقلی به وجود آوردند که در جهان اسلام بی نظیر بود. ثمره این اتفاق شگرف، تربیت شاگردان بزرگ و برجسته ای همچون: هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب و... بود که تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشته اند.[2]

2)نهادینه کردن فرهنگ شیعی:
امام صادق علیه السلام با انتخاب بهترین استراتژی ها در نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی، آن چه که امام باقر علیه السلام پی ریزی کرده بودند را در جامعه نهادینه کردند. ایشان با به وجود آوردن یک مکتب، با فرهنگ شیعی توانستند خدمت بزرگی به اسلام و مسلمین مخصوصاً شیعیان ارائه دهند. ویژگی بارز مکتب جعفری در این بود که ایشان ابتدا شاگردان خود را تربیت می کردند و سپس تعلیم می دانند و به همه آن ها می آموختند که آموزش مقدمه عمل است و دانشی که در آن خدمت به مردم و دغدغه حفظ دین گنجانده نشود، ارزشی ندارد.

3)تولید علم:
در دوران امامت صادق آل محمد علیهم السلام، شور و شوق علمی بی سابقه ای در جامعه اسلامی به وجود آمده و علوم مختلفی اعم از علوم عقلی و نقلی پدید آمده بود. وقتی فضای فکری قرن دوم را مورد بررسی قرار می دهیم متوجه می شویم که مدیریت علمی و فرهنگی آن زمان کاری بس دشوار بود. امام جعفرصادق علیه السلام با احترام به همه گرایش ها، شروع به تولید و تدریس رشته های مختلف و متنوعی کردند که مطابق با نیاز روز جامعه و انواع گرایش ها بود. ایشان با ایجاد بستری مناسب و فراهم آوردن فضای علمی در سطح جامعه آن هم در سده دوم هجری، با هزینه بسیار کم، انقلاب علمی عظیمی را رقم زدند که بعد از گذشت هزار و سیصد سال هنوز هم مسلمانان از ثمرات آن بهره مندند.

4)بصیرت افزایی:
در عصر امام صادق علیه السلام بازار مناظرات کلامی، بسیار داغ تر از بازار مباحث قرآنی و فقهی بود. در این بین تفکری در جامعه توسط عده ای در حال تبلیغ بود که از همه تفکرات پیشین برای مسلمانان خطرناک تر بود. آنان گروهی به نام  زنادقه بودند که به ترویج الحاد و مادیگرایی می پرداختند. القای شبهات و تشکیک در اصول اعتقادات مسلمانان، جعل احادیث فراوان، ساختن افسانه ها و قصّه های دروغین، ترجمه کتابهای ضالّه به زبان عربی و نشر و پخش آن ها در میان مردم از جمله اقدامات آنان بود.[3]

امام صادق علیه السلام برای مقابله با این حربه دست به اقداماتی زد که نتیجه آن شکست این تفکر جاهلانه بود. ایشان با تغذیه فکری یاران خود و با تبیین مقام امامت و بیان جایگاه رفیع جانشینان الهی، به دانش افزایی و بصیرت آفرینی پرداختند و از این طریق نقشه دشمن را خنثی نمودند.

امید است با بهره مندی از این دانش ناب دینی که با زحمت و تلاش ائمه اطهار علیهم السلام در اختیار ما قرار گرفته است، زمینه را برای روی کارآمدن دولت مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف فراهم کنیم؛ ان شاء الله.

پی نوشت
[1] سیره پیشوایان، ص306
[2]همان
[3] الامام الصادق والمذاهب الاربعه‌، ج 2، ص‌232

سه شنبه, 03 خرداد 1401 11:25

چشم پوشى از خطاها

امام علی علیه السلام به فرزندشان محمد بن حنفیّه فرمودند:
 
همان گونه که دوست دارى مردم به تو نیکى کنند، به همه مردم نیکى کن وآنچه براى خود دوست مى دارى، براى آن ها دوست بدار، وآنچه براى خود نمى پسندى براى دیگران نیز مپسند و با مردم به گونه اى معاشرت کن که هر زمان از دیدگان آن ها غایب شوى، دلتنگت شوند و زمانى که مُردى برایت گریه کنند و بگویند (علیهم السلام) (إِنَّا لِلهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) و از کسانى مباش که به هنگام مرگشان مردم شکر و حمد خداى را به جا آورند». سپس فرمودند:

وَ اعْلَمْ أَنَّ رَأْسَ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُدَارَاةُ النَّاسِ وَلاَخَیْرَ فِیمَنْ لاَ یُعَاشِرُ بِالْمَعْرُوفِ مَنْ لاَ بُدَّ مِنْ مُعَاشَرَتِهِ حَتَّى یَجْعَلَ اللَّهُ إِلَى الْخَلاَصِ مِنْهُ سَبِیلا فَإِنِّی وَجَدْتُ جَمِیعَ مَا یَتَعَایَشُ بِهِ النَّاسُ وَ بِهِ یَتَعَاشَرُونَ مِلْءَ مِکْیَالٍ ثُلُثَاهُ اسْتِحْسَانٌ وَثُلُثُهُ تَغَافُلٌ؛
 

 

و بدان که مهم ترین برنامه عقلى بعد از ایمان به خداوند، مدارا کردن با مردم است و خیرى نیست در کسى که با انسان بدى که ناچار از معاشرت با اوست؛ معاشرت شایسته نمى کند چراکه تمام اصول مدارا با مردم را در پیمانه اى دیدم که دو سوم آن به دنبال نیکى ها رفتن و یک سوم آن چشم پوشى از عیوب مردم است».

 
وسائل الشیعه، ج 8، ابواب احکام العشرة، باب 121، ح 8.
 

شرح حدیث:

چند نکته در این روایت قابل توجّه و دقّت است:

1. اسلام دین عقل
از این که امام (علیه السلام) مهم ترین برنامه عقل را پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم مى داند، روشن مى شود که ایمان به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز محصول عقل است، و اگر عقل را حجّت ندانیم، لزوم ایمان به خدا و رسولش قابل اثبات نیست. لذا علماى عقاید و دانشمندان علم کلام، هنگام اثبات خدا و نبوّت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به سراغ دلایل عقلى مى روند.{1}

2. مدارا و چشم پوشى
«تغافل» و«چشم پوشى» از برخى خطاها و اشتباهات مردم، و به اصطلاح، مته به خشخاش نگذاشتن، در روایات متعدّد سفارش شده، که حدیث مذکور یک نمونه آن است. به دو نمونه عملى که حاصل عمل بزرگان دین به روایات پیش گفته است، توجّه کنید:

الف) استادِ استاد ما در شیراز صاحب رساله عملیّه و مردى بسیار متدیّن و مقدّس و محلّ مراجعه مردم نیازمند بود. نیازمندى به وى مراجعه کرده بود وآن مقدار که انتظار داشت، به وى کمک نشده بود. نامه اى سراسر فحش و توهین نوشت وبه ایشان داد.
استاد پس از مطالعه نامه، آن را پشت کتاب هایش انداخت و مقدارى پول در پاکتى نهاد و هنگامى که صاحب نامه را دید، به وى گفت: «گویا نامه اى براى ما نوشته بودى، آن را انداختم! این هدیه را از ما بپذیر». صاحب نامه که تصوّر کرد حضرت آقا نامه اش را مطالعه نکرده است، بسیار خوشحال شد و هدیه را گرفت و رفت.

ب) شخصى نامه تندى به یکى از مراجع بزرگ نجف نوشت واز وى خواست که نصف اجاره خانه اش را تأمین کند. آن مرجع وقتى نامه را خواند بى توجّه به تندى نامه، با خود گفت: «اگر ما نصف کرایه اش را بدهیم، نصف دیگرش را چه کند؟ باید فکرى براى همه آن کنیم!».

معناى سوء الحساب
یکى از یاران امام صادق (علیه السلام) خدمت آن حضرت رسید. حضرت به او فرمود: «شنیده ام با رفیقت بدرفتارى مى کنى؟» عرض کرد: نه، فقط تا آخرین مبلغ طلبم را از او گرفتم. امام (علیه السلام) فرمود: «همین کارت بدرفتارى است. این که در قرآن آمده است: (یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ){2} خدا که بدحساب نیست، بلکه بر بعضى از بندگانى که در برابر مردم سخت گیر بوده اند، سخت گیرى مى کند و تا آخرین گناه آن ها را مجازات مى کند».{3}

بنابراین، عقل حکم مى کند که با مردم مدارا کنیم و حتّى الامکان از خطاهایشان بگذریم تا در جهان آخرت خداوند نیز از ما بگذرد.{4}

نیروها متمرکز مى گردد و فکر و اندیشه را به کار مى اندازد، و بى تردید ابواب حکمت را به روى وى مى گشاید. به همین دلیل است که حتّى عموم مردم نیز سخن گفتن زیاد را دلیل کم عقلى مى شمارند و افراد کم عقل سخنان بیهوده بسیار مى گویند.

پی‌نوشت‌ها:
1. شرح بیشتر را درباره این مطلب در کتاب «جایگاه عقلانیّت در اسلام» آمده است.
2. رعد، آیه 21؛ ترجمه: «از بدى حساب (روز قیامت) بیم دارند».
3. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 246، ح 5528.
4. آداب معاشرت در اسلام، ص 254-256، ح 6.
سه شنبه, 03 خرداد 1401 11:24

مسجد«ذوقبلتین»

مسجد«ذوقبلتین» در مدینه منوره از مساجد مهم اسلامی است که همیشه در یاد مسلمانان جهان باقی مانده است.

این مسجد در تاریخ اسلام از جایگاه رفیعی برخوردار است و هر کسی که برای زیارت به مدینه منوره می آید، از آن بازدید می کند و در آن نماز می خواند.


مسجد ذوقبلتین در ابتدا به نام مسجد «بنی سلمه» بوده و دستور تغییر قبله از «مسجد الاقصی» به کعبه در آن بر پیامبراکرم(ص) نازل شد.



نقل شده است که پیامبراکرم(ص) به همراه تعدادی از صحابه به میان قبیله بنی‌سلمه رفت تا با اُم‌ّبِشر دختر براء بن معرور ملاقات کند. ام‌بشر غذایی برایشان آماده کرد. پس از خوردن غذا به همراه صحابه به نماز مشغول شدند. در میانه نماز، آیه قبله نازل شد و پیامبر و اصحاب، روی خود را به سمت کعبه برگرداندند.

 
در مکانی که نماز به سمت دو قبله در آن اقامه شد، مسجدی ساختند که مسجد قبلتین یا ذو قبلتین نامیده شد.

این مسجد در شمال غربی مدینه منوره، نزدیک چاه رُومَة است. مسجد ذوقبلتین در میان قبیله بنی ‌سلمه قرار گرفته بود و برای همین به مسجد بنی سلمه معروف بود.

برخی منابع می گویند، در اصل قبیله بنی سلمه در زمان پیامبر اکرم(ص) این مسجد را بنا کرده اند و در زمان «عمر بن عبدالعزیز» این مسجد مرمت شده  و پس از آن در زمان «سلطان سلیمان قانونی» بار دیگر بازسازی شده است. در آن زمان مسجد از گل و شاخه های نخل بنا شده بود.

 


مساحت قدیمی مسجد، 425 متر مربع بوده و در زمان «ملک بن عبدالعزیز» در سال 1931 میلادی توسعه یافته و برای آن مناره ساخته شده و اطراف آن دیوار کشیده شده است.


در زمان «فهد بن عبدالعزیز» نیز در سال 1987 میلادی این مسجد بازسازی شد و برای بازسازی آن از جدیدترین تکنولوژی و طراحی معماری استفاده شده تا برای بازدید زائران و نمازگزاران آماده شود.


ساختار مسجد

فضای داخلی مسجد بسیار شبیه به مسجد احمد بن طولون و چند مسجد فاطمی در قاهره  است در سمت راست و چپ ورودی اصلی دو مناره وجود دارد.

آنها به چهار مناره مسجد قبا شباهت دارند، هر چند تا حدودی کوتاه ترهستند. پایه های مناره ها مربع و شافت ها هشت ضلعی هستند. در هر مناره سه بالکن وجود دارد که دومین و سومین آن توسط مقرنس پشتیبانی می شود. بالکن اول نشان از انتقال از قاعده مربع به شافت هشت ضلعی است. این خود مربع است، در حالی که دو بالکن دیگر هشت ضلعی هستند.
 
این مسجد می تواند 2000 نمازگزار را در خود جای دهد. نمازخانه اصلی دارای هندسه و تقارن متعامد سخت است که با استفاده از مناره های دوقلو و گنبدهای دوقلو برجسته می شود. محل زندگی و اقامت برای امام جماعت، موذن و سرایدار با احتیاط در یک بلوک در غرب سازه اصلی گروه بندی می شوند. اختلاف سطح در گوشه جنوب شرقی زمین زیر ساختمان برای ترکیب سطح زیرزمین مورد استفاده قرار گرفته است که به عنوان محل وضو برای نمازگزاران است.

در شمال، جایی که سطح زمین پایین تر است، نمازخانه یک طبقه بالاتر از سطح زمین است. ورود به نمازخانه از حیاط منتصب می شود، همچنین به سمت شمال است که از طریق مسیرهای اصلی، می توان با پله ها و رمپ ها به آن دسترسی پیدا کرد.
 

 
نمازخانه متشکل از یک طاق نمایی است که از طاق های بشکه ای محافظت می کند که به موازات دیوار قبله حرکت می کنند. این طاقها در وسط توسط دو گنبد قطع می شوند که محوری در جهت مکه و مسجدالحرام آن ایجاد می کنند. گنبد اصلی در جنوب بر روی یک طبل دایره ای شکل با پنجره های برآمده برجسته شده است که اجازه می دهد تا فضای داخلی بالای محراب فیلتر شود . 22 پنجره از این دست پر از شیشه های کوچک است. دومین گنبد کاذب در بالای ورودی ایستاده است.
 

محراب

محراب عمیق است و به تدریج فرو می رود. محراب دو سطح عمق دارد، هر سطح با دو ستون هم مرز است که از سقف قوسی محافظت می کند. تقریباً تمام قاب محراب، از جمله ستون ها و سقف، با جلوه ای برجسته با خوشنویسی، هندسه پیچیده و نقش های گل تزیین شده است. از بین دو آیه قرآن که به عنوان تزئین خوشنویسی استفاده می شود، یکی در موضوع قبله (جهت نماز) است. این آیه تا حدی مورد استفاده قرار گرفته و کاربرد آن به دو قسمت تقسیم شده است که از طریق دو سطح کلاهک قوسی محراب اجرا می شود.

در کنار محراب یک منبر است که از چوب ساخته شده و کارایی بسیار خوبی از خود نشان می دهد. گرچه از نظر اندازه و شکل کلی شباهت زیادی به میله مرمر در مسجد قبا دارد.
 

در بازسازی مسجد، سالن جدید برای نماز بنا شد و مکانی به اقامه نماز بانوان اختصاص داده شد و وضوخانه جدید نیز برای آن ساخته شد. سنگ های مسجد نیز به رنگ سفید است و لوستر و فرش آن نیز تعویض شده است.

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور در جریان سفر روز گذشته‌ی خود به عمان و در دیدار «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان که پیش از ظهر دوشنبه در قصر العلم و پس از مراسم استقبال رسمی از سوی سلطان انجام شد، با گرامیداشت یاد سلطان قابوس و آرزوی غفران الهی برای وی، تاکید کرد: عمان کشور دوست، برادر و همسایه ماست و دست برادران عمانی را به گرمی می‌فشاریم.

وی با اشاره به وجود ظرفیت‌های متنوع برای توسعه روابط بین تهران- مسقط افزود: اراده دو دولت برای توسعه و احیای روابط بسیار مهم است و برای تحقق این اراده باید با تنظیم برنامه جامع، چشم‌انداز آینده را ترسیم نمود.

رئیس‌جمهور اقدامات کارگروه‌های فعال بین دو کشور را امیدوارکننده توصیف کرد و اظهار داشت: برخی موضوعات فیمابین امکان حصول نتیجه در مدتی کوتاه را دارند و بعضی هم مانند مسائل حوزه انرژی زمان بیشتری می‌طلبند.

رئیسی با بیان اینکه ما عمان را بعنوان دوست صادق و معتبر می‌شناسیم، افزود: اعتماد سیاسی متقابل امروز وارد مرحله جدیدی شد.

وی با اشاره به سفر هیئت تجار ایرانی و نیز نشست‌های وزرای نفت و راه و شهرسازی کشورمان در روزهای گذشته در مسقط، تاکید کرد: این نشست‌ها و دیدارها مفید است اما نباید در همین حد باقی بماند و سریعا باید دستورالعمل‌های اجرایی و نقشه راه آینده آنها ترسیم شود.

سلطان هیثم بن طارق آل سعید نیز در ابتدای این دیدار با ابراز شادمانی از میزبانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در مسقط، به روابط حسنه دو کشور در طول تاریخ معاصر اشاره کرد و گفت: دست دوستی خود را به سمت کشور همسایه و برادر ایران دراز می‌کنیم.

سلطان عمان با بیان اینکه حجم روابط تجاری دو کشور متناسب با سطح روابط سیاسی تهران- مسقط نیست، افزود: برای ارتقای این تبادلات نیازمند برنامه‌ریزی و تفاهمات جدید هستیم.

سلطان هیثم بن طارق با اشاره به فعالیت مناسب و جلسات مداوم کارگروه‌های تخصصی بین دو کشور، اظهار داشت: برخی تفاهمات گذشته نیاز به تمدید دارند و در برخی موضوعات هم باید برنامه‌ریزی جدید کرد.

حنیف غفاری کارشناس روابط بین الملل طی یادداشتی درباره اختلافات داخلی آمریکا با موضوع برجام نوشت:

درست در سال 1394 و طی روزهای منتهی به امضای توافق برجام، شاهد اتخاذ مواضع معنادار و بعضا متناقضی از  سوی مقامات  کاخ سفید، وزارت خارجه آمریکا، شورای امنیت ملی، مجلس نمایندگان و مجلس سنا بودیم. برخی از موارد منبعث از اختلافات واقعی میان مقامات آمریکایی و برخی دیگر، محصول نوعی دوگانه سازی کاذب با هدف "امتیازگیری دقیقه نودی از ایران" بود.

به عنوان مثال، در پروسه "رفع تحریم‌های ضد ایرانی"، میان جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا و سوزان رایس مشاور امنیت ملی دولت اوباما اختلافاتی وجود داشت؛ اختلافاتی که اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای آمریکا سعی در برجسته سازی آنها داشتند.

اکنون، در سال 1401 ، بار دیگر این بازی به گونه ای پیچیده تر تکرار شده است. برخی منابع غربی از اختلافات جدی میان کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا بر سر خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست تروریستی ادعایی آمریکا ( FTO ) خبر می دهند. بر این اساس، اعضای کاخ سفید خواستار باقی مانده سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی و اعضای وزارت خارجه آمریکا خواستار حذف سپاه از این لیست هستند.

درکنار این موارد، شاهد شدت گیری اختلافات سناتورهای دموکرات و جمهوری‌خواه با یکدیگر بر سر احیای توافق هسته ای با ایران هستیم.حتی برخی سناتورهای دموکرات مانند جومانچین، بن کاردین و باب مندز مخالفت خود را با روند مذاکرات وین بیان کرده اند. فارغ از اینکه چنین اختلافاتی تا چه اندازه ای جدی یا تاکتیکی می باشد، در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

نخست اینکه تاکتیک دولت بایدن در برهه حساس کنونی( که در گلوگاه مذاکرات وین قرار داریم)، نقد کردن اختلافات داخلی آمریکا در مذاکرات رفع تحریمهای ضد ایرانی می باشد. به عبارت بهتر، اصالت یا عدم اصالت این اختلافات اساسا در اینجا موضوعیتی ندارد.

آنچه در این میان باید مورد توجه قرار گیرد، تلاش دولت بایدن برای پیچیده و سخت جلوه دادن پروسه رفع تحریمهای ضد ایرانی و القای" جنگ  تمام عیار در آمریکا بر سر برجام" می باشد. در چنین شرایطی، دولت آمریکا و شخص رئیس جمهوراین کشور، از اختیارات قانونی خود جهت رفع تحریمهای ضد ایرانی یا برداشتن موانع موجود در مسیر احیای واقعی توافق هسته ای شانه خالی کرده و این بی مسئولیتی را معلول جو سیاسی داخلی کشورش تلقی می کند.

دوم اینکه دوگانه سازی های آمریکا اعم از نوع " جمهوریخواه-دموکرات"،"تل آویو-واشنگتن"،" دموکرات-دموکرات" ،" کاخ سفید-وزارت خارجه " با هدف پیشبرد استراتژی"مهار حداکثری ایران" از سوی دولت بایدن و تیم مذاکره کننده آمریکا به سرپرستی رابرت مالی مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

مقامات آمریکایی از ابتدا با طراحی تاکتیک " بازگشت پوچ به برجام" در صدد تحقق تاکتیک "احیای غیر واقعی  و ظاهری توافق هسته ای "  بودند اما اصرار بر حق جمهوری اسلامی ایران بر مولفه هایی مانند راستی آزمایی، اخذ ضمانهای لازم در مسیر احیای برجام و رفع عملیاتی و عینی تحریمهای ضد ایرانی سبب شد تا چنین تاکتیکی عینیت پیدا نکند. اکنون مقامات آمریکایی در صدد بهره برداری از اختلافات داخلی در این کشور با هدف "عبور از  خطوط قرمز ایران" در مذاکرات وین می باشند. بدیهی است که نباید تسلیم این بازی نخ نما شویم!

نکته سوم اینکه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان اساسا نباید در روند مذاکرات وین، کمترین اصالت و وزنی برای اختلافات داخلی در آمریکا قائل شود. به عبارت بهتر،  صرفا در  پروسه "رصد مذاکرات" و " تحلیل رفتار دشمن" می توان این اختلافات را مدنظر قرار داد اما زمانی که نوبت به تصمیم گیری و اقدام جمهوری اسلامی ایران می رسد، قطعا این اختلافات اهمیت خود را از دست خواهد داد!

یکی از اصلی ترین دلایل تاکید بر اصرار کشورمان بر خطوط قرمز تعیین شده در مذاکرات وین ، همین مسئله می باشد. این اصرار و تاکید، به طور طبیعی منجر به شکست تاکتیک "پیچیده سازی صحنه مذاکرات وین" با استناد به " اختلافات داخلی در آمریکا" خواهد شد.

در این معادله، صرفا "خروجی نهایی" تصمیم آمریکا در قبال نقاط اختلافی موضوعیت دارد و سخنان سناتورها، اعضای دولت، نمایندگان کنگره و اعضای ارشد یا غیر ارشد اتاقهای فکر در این کشور محلی از اعراب نخواهد داشت. بدون شک واشنگتن و تروییکای اروپایی مهلت بسیار اندکی جهت اتخاذ این تصمیم نهایی و تعیین کننده خواهند داشت....

یکشنبه, 01 خرداد 1401 23:24

«حج» یعنی کارخانه انسان سازی

یکی از بزرگ‌ترین اعمال اسلام که نماد وحدت و یک‌پارچگی جمیع مسلمین است، «حج» و زیارت خانه‌ی خداست. این عمل عبادی، در اسلام از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و بر هر مسلمان واجب است به شرط استطاعت مالی، حداقل یک بار به حج و زیارت خانه‌ی خدا برود و اعمال آن را با اخلاص و توجه به خداوند متعال به جا آورد. در این باره قرآن کریم می‌فرماید: «وَللّه ِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا [آل‌عمران/ 97] و بر مردم است حج خانه‌ی خدا، هر آن کس که توان رفتن به آن‌جا را داشته باشد.»

علت این اهتمام ویژه اسلام و قرآن به مساله حج، اثرات تربیتی بسیار عالی موجود در حج است؛ بدون شک یک حاجی اگر با نیت درست به حج برود، چنان تغییر کرده که تا سالیان سال، اثر معنوی این سفر روحانی را در خود حس خواهد کرد. این اثرات چنان انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد که از وی انسان دیگری ساخته و تا مدت‌ها آن حالات معنوی در او وجود خواهد داشت. لذا اگر حج به صورت صحیح و با محتوای دقیق، کامل و واقعی انجام شود، روح انسان را لطیف، اراده او را قوی، نفس وی را پاک و منزه و غرایز طغیان‌گر او را تعدیل و کنترل می‌کند. به عنوان نمونه پرهیز از محرمات احرام و دقت فراوان در عمل به وظایف شخص محرم، تمرین عملی، در راستای ریاضت و طهارت نفس است و باعث می‌شود شخص در برابر وسوسه‌های شیطانی و خواسته‌های نفسانی مقاومت کند و این را ذخیره‌ای برای روزهای آتی قرار دهد.

به همین خاطر است که دشمن روی حج دست گذاشته و در فضای مجازی به شدت آن را می‌کوبد و مردم ایران را از رفتن به حج منع می‌کند، دشمنان اسلام و این آیین مقدس نیز نیک دریافته‌اند که حج چه اثرات مثبتی بر انسان دارد و چقدر می‌تواند انسان را تغیر داده و او را معنوی کند. بر این اساس است که با انواع شبهه و تمسخر به جنگ با حج آمده و دایه‌ی مهربان‌تر از مادر شده و اصرار می‌کنند که ما به حج نرویم؛ او می‌گوید چرا پول خود را به اعراب بدهیم، چرا به فقرا کمک نکیم و هزاران سخن دیگر که مضمون همه آن‌ها این است که شما به حج نروید. بدون شک اگر حج امر مثبتی نبود، هرگز آن را نفی نمی‌کردند و هرگز مردم را از رفتن به حج، منع نمی‌کردند.

بنابراین تمام این مخالفت‌ها به خاطر آثار تربیتی فوق‌العاده ایست که حج بر روی انسان دارد و باعث تحول درونی انسان می‌شود، ما برای روشن شدن بحث و آثار تربیتی آن، در این نوشتار به برخی از مهم‌ترین اثرات تربیتی آن اشاره می‌کنیم:

1. ترک دنیا و مظاهر آن: حاجی وقتی به میقات وارد می‌شود، هر آن‌چه از دنیا و بهره‌های آن به همراه دارد؛ مانند لباس‌های فاخر، زینت‌های مرسوم و متداول، وابستگی‌ها و علقه‌های مادّی همه را از خود دور می‌سازد و به لباس احرام مزیّن می‌شود. حاجی با در آوردن لباس‌های ظاهری خود و پوشیدن لباس احرام، در واقع دنیا و تمام مظاهر دنیای مادی را فراموش می‌کند و دل به معشوق خود می‌ببندد و هر گونه تعلق به دنیا را رها می‌کند.

حاجی با تحمل سختی‌های راه و با تحمل کردن ناملایمات این سفر روحانی، دنیا را از خود دور می‌کند؛ او به جای رفتن به اروپا و تفریگاه‌های آن‌چنانی که مظاهر دنیاپرستی انسان است، سفری پرمشقت به سرزمینی بی‌آب و علف را انتخاب کرده است، تا روح خود را صیقل داده و به صفای باطن برسد. تمام اعمال حج با آن جمعیت میلیونی که در آن سرزمین حاضر می‌شوند، دارای سختی‌های فراوانی است، اما حاجی با جان و دل آن‌ها را پذیرفته و با عشق انجام می‌دهد، تا روح خود را صفا داده و با خدای خویش عشق‌بازی کند.

2. تمرین بندگی و اطاعت خداوند متعال: حاجی، آن‌گاه که لباس احرام به تن می‌کند، طبق دستور اسلام، حتی از بعضی از حلال‌ها هم باید پرهیز کند تا بندگی بیاموزد. از نگاه در آینه و زینت در بدن، حتّی از پوشاندن سر و روی پا و... ممنوع می‌شود. جامه احرام، جامه بندگی و اطاعت است.

هم‌چنین حاجی با لبیک گرفتن به ذات باری تعالی، تمرین بندگی می‌کند؛ در واقع راز گفتن لبیک در این است که ای خدا، از این لحظه ملتزم می‌شوم که تنها در مسیر طاعت تو گام بردارم و چیزی جز حق بر زبانم جاری نکنم و زبانم را به معاصی و گناه باز نکنم. زائر خدا در حج با خدای خویش پیمان و میثاق می‌بندد که تنها بنده او باشد و تنها در مسیر او گام بردارد.

حاجی با لبّیک گفتن خود اعتراف می‌کند که تو بی‌شریکی و خدای واحدی. این اعتراف زبانی باید در عمل انسان نیز پیاده شود؛ بسیارند انسان‌هایی که زبان به سلب و نفی شریک برای خدای متعال می‌گشایند، امّا قلب و دل‌شان جایگاه شیطان است، این‌جاست که باید زائر در مقام معامله با خدا در آید و تمام تعلّقات را رها سازد و رضایت او را کسب کند و خطاب به پروردگار بگوید: الهی، حمد برای توست، چون تو محمودی؛ نعمت از آنِ توست، چون تو منعمی؛ همه فقیراند و ملک و حکومت برای توست.

حاجی زمانی‌که حجرالأسود را لمس می‌کند، باید با خدای خویش بیعت کند که با دشمنان او و دشمنان رسولان و صالحان و آزادگانش، دشمن باشد و به اطاعت و بندگی آنان هر که باشد و هرجا باشید، سر نهد و خوف و زبونی را از دل بزداید. در رأس دشمنان خدا شیطان بزرگ است و باید در عمل از او بسیار دوری گزید.[1]

در نتیجه: چون حج دارای اثرات روحی و معنوی بسیار بالایی است؛ دشمن با تمام توان به جنگ با آن آمده است.

________________________________________
پی‌نوشت
[1]. استفاده شده از سایت امام خمینی

پيامبر اکرم ( صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله ) فرمودند:

اِعلَموا اَنَّ اللّه‏َ تعالى قَد فَرَضَ عَلَيكُم الجُمُعَةَ فَمَن تَرَكَها فى حَياتى وَ بَعدَ مَماتى وَ لَهُم اِمامٌ عادِلٌ اِستِخفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه‏ُ شَملَهُ وَ لا بارَكَ لَهُ فى اَمرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا

زَكاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَومَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَكَةَ لَهُ حَتّى يَتوبَ؛

بدانيد كه خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان كه در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبك شمردن و يا انكار، آن را ترك كنند، با وجود اين‏كه پيشواى عادلى

دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در كارشان بركت ندهد، آگاه باشيد نه زكات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذيرفته است. بدانيد كه زندگى آنان بركتى نخواهد داشت، مگر توبه كنند.(1)

همچنین آن حضرت در حدیثی فرمودند:

 إِذَا كَانَتْ عَشِيَّةُ عَرَفَةَ يَقُولُ اللَّهُ لِمَلَائِكَتِهِ انْظُرُوا إِلَى عِبَادِي وَ إِمَائِي شُعْثاً غُبْراً جَاءُونِي مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ لَمْ يَرَوْا رَحْمَتِي وَ لَا عَذَابِي يَعْنِي الْجَنَّةَ وَ النَّارَ؛ أُشْهِدُكُمْ مَلَائِكَتِي أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُمُ

الْحَاجَّ وَ غَيْرَ الْحَاجِّ فَلَمْ يَرَ يَوْماً أَكْثَرَ عُتَقَاءَ مِنَ النَّارِ مِنْ يَوْمِ عَرَفَةَ وَ لَيْلَتِهَا

هنگام غروب روز عرفه خداوند به فرشتگانش میفرماید به بندگانم (زن و مرد) نگاه کنید با حالت ژولیده و غبار آلود به سمت من آمده اند از هر راه دوری ، رحمت و عذابم را نمیبینند(فقط برای

من آمده اند) یعنی بهشت و جهنم؛ شهادت میدهم به شما فرشتگانم همانا به تحقیق آنها را بخشیدم  حاجی و غیر حاجی؛ روزی دیده نشده بیشتر از روز و شب عرفه از آتش آزاد

شوند. (2)

..............................................

1.عوالى اللالى ج 2، ص 54، ح 146
2.مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل  ج 10 ، ص 32 ، ح 11385

قرآن کریم، یکی از روشهای مؤثر در تربیت روحی انسانها را «موعظه و اندرز» می داند و در بسیاری از آیات به آن سفارش نموده گرچه خود قرآن کتاب موعظه و اندرز است که از طرف پروردگار برای شفای بیماری های درونی انسان و کسب فضایل اخلاقی نازل شده است. چنان که قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربّکم و شفاء لما فی الصدور»(۱) ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده و درمان آنچه در سینه هاست؛ گرچه از این موعظه قرآن فقط اهل تقوا و بهره مند می شوند. «و موعظة للمتقین» این تعبیر در چهار مورد از قرآن آمده است.(۲)

قرآن کریم پر از ارشاد و اندرز است. سراسر سوره لقمان و دیگر قصص قرآن، بیشتر جنبه پند و اندرز دارد. چنان که لقمان حکیم برای تربیت فرزندش او را موعظه می نمود: «اذ قال لقمان لابنه و هو یعظه»؛ زمانی که لقمان به فرزندش گفت و حال این که او را موعظه می کرد، این چنین موعظه نمود: «یا بنیّ لاتشرک باللّه انّ الشرک لظلم عظیم»(۳) پسرم! برای خدا شریکی مگیر، زیرا شرک ستمی بزرگ است.

خداوند پیامبر گرامی اسلام (ص) را مأمور به موعظه کرد: «قل انمّا اعظکم بواحدة ان تقوموا للّه مثنی و فرادی»(۴) یعنی بگو: که من شما را به یک موضوع پند می دهم و آن این که چه دو نفر باشید چه یک نفر برای خداوند کار کنید.

حکمت بزرگ تربیت در موعظه و اندرزها نهفته است. «در شنیدن اثری است که در دانستن نیست.»(۵) مستمع باید پذیرا باشد و واعظ نیز خود الگوی عملی گفته هایش باشد. از این روست که موعظه امام علی (ع) در «همام» چنان اثری می گذارد، که پس از شنیدن صفات متقین مدهوش گردیده و به لقای خدا می پیوندد.

از دیدگاه قرآن کریم، انسان در سراسر عمر، به موعظه و پند و اندرز نیازمند است، چه نوجوان باشد چه عمر او زیاد باشد. بنابراین قرآن موعظه لقمان به فرزند نوجوانش را چنین بیان می کند: «پسرم! برای خدا شریکی مگیر، زیرا شرک ستمی بزرگ است.»(۶) همچنان که موعظه خداوند به حضرت نوح را که عمر طولانی داشت، نیز بیان می کند.(۷)

 روش نصیحت و خیرخواهی

یکی از روشهای مؤثر برای تربیت نفس که قرآن بدان اشاره نموده است، روش «نصیحت و خیرخواهی» است. واژه «نصیحت» از ماده «نُصح» به معنای خلوص و بی غل و غش بودن است. «ناصح العسل» به معنی عسل خالص است و این تعبیر در مورد سخنانی که از روی نهایت خلوص و خیرخواهی گفته می شود به کار رفته است.

نصیحت و خیرخواهی و ارشاد ارائه راه رشد و هدایت به سوی آن است. این عمل از وظایف پیامبران الهی و ائمه معصوم (ع) و مطلوب اولیاء دین به شمار می رود.

امام سجاد (ع) در فرازی از دعای «مکارم الاخلاق» در مناجات خود با خداوند عرض می کند: «وَاجْعَلْنی مِنْ أَهْلِ السَّدادِ وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشادِ؛ بارپروردگارا! مرا از ثابت قدمان و ملازمان حق و از راهنمایان به سوی رشد و فضایل اخلاقی قرار ده.»(۸)

و نیز در دعای «افتتاح»، بنده سالک از خدا این چنین طلب می کند: «اَللَّهُمَّ اِنَّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاسْلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلی طاعَتِکَ وَ الْقادَةِ اِلی سَبیلِکَ...؛ پروردگارا! دولت کریمه ای که اسلام و اهلش را به وسیله آن عزت بخشی و نفاق و منافقان را به خاک مذلت نشانی، از تو می طلبیم، و در آن حکومت ما را از داعیان و هدایتگران به طاعت خویش و از پیشوایان دعوت کننده به راه خود قرار ده.»

قرآن کریم انبیا و پیشوایان دینی را نصیحت کنندگان و خیرخواهان بشر معرفی می نماید که در سوره «اعراف» قرآن کریم از چهار نفر آنها یاد می نماید: حضرت نوح (ع)؛ حضرت هود (ع)؛ حضرت صالح (ع)؛ حضرت شعیب (ع). حضرت نوح (ع) می فرماید: «ابلّغکم رسالات ربی و انصح لکم»(۹) پیامهای پروردگار را به شما می رسانم و شما را نصیحت می کنم.

حضرت هود (ع) گوید: «ابلّغکم رسالات ربی و أنا لکم ناصح امین»(۱۰) رسالت های پروردگارم را به شما ابلاغ می کنم و خیرخواه امینی برای شما هستم.

حضرت صالح (ع) گوید: «یاقوم لقد ابلغتکم رسالات ربی و نصحت لکم و لکن لا تحبّون الناصحین»(۱۱) ای قوم! من رسالات پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی را انجام دادم، ولی شما خیرخواهان را دوست ندارید.

حضرت شعیب (ع) گوید: «لقد ابلغتکم رسالات ربی و نصحت لکم»(۱۲) من رسالات پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم.

آری، پیامبران الهی برای آگاهی و آشنایی بشر به وظایف خویش و تربیت اخلاقی آنان، از نصیحت و خیرخواهی به عنوان یک روش استفاده نموده اند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) انسانها را به نصیحت کردن یکدیگر تشویق می فرماید: «انّ اعظم الناس منزلة عندالله یوم القیامة امشاهم فی ارضه بالنصیحة لخلقه»(۱۳) بزرگترین مردم از لحاظ مرتبه نزد خدا در روز قیامت کسی است که برای نصیحت خلق در زمین بیشتر سعی و تلاش نماید.

در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که می فرماید: «یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة له فی المشهد و المغیب»(۱۴) بر مؤمن واجب است که در حضور و غیاب، خیرخواه مؤمن باشد و نیز می فرماید: «علیکم بالنّصح لله فی خلقه فلن تلقاه بعمل افضل منه»(۱۵) بر شما باد به نصیحت کردن مخلوق برای رضای الهی که خدا را به عمل بهتر از آن ملاقات نکنی.

هدف از ارشاد و نصیحت، ارتقای سطح تربیت و فرهنگ و ترویج فضایل اخلاقی و تعظیم شعائر است. گرچه برخاسته از ترک واجب یا ارتکاب کار حرامی نباشد، یعنی لازم نیست تا از شخصی گناه یا ترک واجبی سر زند که به خاطر جلوگیری از آن این کار واجب شود. بلکه بیشترین هدف از این عمل، پیشگیری و ایجاد مصونیت در جامعه، نسبت به جرم و سرپیچی از وظیفه، محسوب می شود، و همین نیز تفاوت آن با امر به معروف و نهی از منکر است. و این کاری است بس شریف که هم شکر زبان است و هم زکات دانش.

نکته ای که تذکر آن ضروری می نماید این است که برخی از مردم وقتی کار خطایی و یا عیبی را از کسی مشاهده می کنند، در مقابل چشم دیگران آن را برای وی بازگو می کنند و در جمع مردم به او تذکر می دهند. این شیوه، گذشته از این که آبروی او را برده و سایر افراد را که ممکن است متوجه خطای او نشده اند از عمل و رفتار او آگاه می سازد و چنین امری شاید از مصادیق اشاعه فحشاء هم محسوب شود نصیحت و تذکر را بی اثر ساخته و ممکن است موجب دشمنی و عداوت او نیز گردد. در حالی که صرفنظر کردن از آن در آن هنگام و یادآوری آن در «پنهانی»، تأثیر سخن را چندین برابر خواهد کرد، زیرا مربی با این عمل، صداقت و دلسوزی خود را ثابت نموده و با جلب اعتماد او، به مقصود تربیتی خود نزدیک می شود.

امام عسکری (ع) می فرمایند: «مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرّا، فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً، فَقَدْ شانَهُ»(۱۶) هر کس برادر دینی خویش را در پنهانی پند و اندرز دهد، مایه زینت او شده و کسی که او را در حضور دیگران اندرز دهد، مایه خواری او شده است.

این نکته به ویژه در ارتباط والدین با فرزندان خود از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا پدر و مادر از هر کس بدین امر سزاوارترند که در عین دلسوزی و مراقبت از حال فرزندان خود و هدایت و تذکر به موقع خطاهای آنها، عیب پوش جوانان و نوجوانان خویش باشند و نقایص و خطاهای آنان را، نزد هیچ جمعی برملا نکنند.

پی نوشتها

۱. سوره یونس، آیه ۵۷.

۲. سوره بقره، آیه ۶۶ ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۸؛ سوره مائده، آیه ۴۶؛ سوره نور، آیه ۳۴.

۳. سوره لقمان، آیه ۱۳.

۴. سوره سبأ، آیه ۴۶.

۵. استاد شهید مطهری، ده گفتار، ص ۲۲۴.

۶. سوره لقمان، آیه ۱۳.

۷. سوره هود.

۸. صحیفه سجادیه، دعای۲۰، مکارم الاخلاق.

۹. سوره اعراف، آیه ۶۲.

۱۰. سوره اعراف، آیه ۶۸.

۱۱. همان، آیه ۹۳.

۱۲. همان.

۱۳. اصول کافی ، ج۲، ص ۲۵۸.

۱۴. فروع کافی، ج ۳، ص ۲۹۶ ـ ۲۹۷.

۱۵. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۳۸.

۱۶. تحف العقول، ص ۳۶۸.

احادیث