emamian
نگاهی به شکستهای آمریکا از ایران در میدان سیاست/ خط و نشان انقلاب اسلامی برای هژمونی شیطان بزرگ
پایان قرن بیستم به عقیده بسیاری از صاحبنظران حوزه بینالملل عصر پایان هژمونی آمریکا بود و تداوم آن در قرن بیستویکم هم قابل مشاهده است. تقریبا در تمام مناطقی که آمریکاییها اقدام به غارت منابع مردم کردند، جنبشهای آزادیبخشی بر مبنای ایدئولوژیهای متنوعی شکل گرفت و از کوبا گرفته تا لبنان و فلسطین علیه آمریکا برخاستند.
اما به اعتقاد صاحبنظران نقطه آغازین افول هژمونی آمریکا در تاریخ معاصر وقوع انقلاب اسلامی است که همه معادلات منطقهای و بین المللی را برهم زد و مهمترین کشور اسیر سلطۀ آمریکا در خاورمیانه را از زیر سلطه امریکا خارج کرد و به مبارزه با هژمون امریکا در جهان اسلام برخاست. این گزارش بر آن است تا تنها بخشی از شکستهای سیاسی آمریکا مقابل ایران اسلامی را مورد اشاره قرار دهد.

انقلاب اسلامی ایران
از زمان تقسیم و جانمایی نقشه کنونی غرب آسیا در معاهده «سایکس -پیکو» (که در روز نهم ماه مه ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول بین فرانسه و انگلستان بصورت سری امضا شد) کسی فکر نمیکرد که چنین قدرت منطقهای با رویکرد مقاومتی در این منطقه که شاهراه انرژی دنیاست ایجاد شده و در مقابل نظام سلطه قد علم کند. شکست جنگهای مستقیم وغیر مستقیم که علیه ملّت ایران به راه افتاد و محاصره و تحریم بر ضد ایران در چهل سال گذشته، اگر چه موجب مزاحمت برای ملّت ایران شد ولی شرایط هژمون آمریکا به ویژه در خاورمیانه را با بحران مواجه ساخت.
انقلاب اسلامی ایران فی نفسه بزرگترین شکست برای آمریکا بود. ایرانی که یکسال قبل از انقلاب و در آبانماه 1356 توسط کارتر جزیره ثبات نام گرفته بود. آمریکاییها کوشیدند تا برای اعاده هژمون از دست رفته خود طرح خاورمیانه بزرگ و اشغال نظامی افغانستان و عراق را کلید بزنند و برای این هدف خود تقویت تروریسم در منطقه غرب آسیا را در دستور کار خود قرار دادند. هرچند با شکست تروریستها و نیروهای مترقی عملا سلطه آمریکا در خاورمیانه تضعیف شد.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
تسخیر لانه جاسوسی را امام انقلاب دوم قلمداد کرد و وقتی به جزئیات آن نگاه می کنیم عنوانی جز انقلاب را برازنده آن نمییابیم. اهمیت و میزان تاثیر گذاری این حرکت در سرنوشت از سوی و نظام حاکمه آمریکا از سوی دیگر مسئله ای است که در بیان و قلم بسیاری از صاحب نظران بین المللی و حتی مسئولین کنونی سابق کاخ سفید نمود آشکار دارد. برای مثال همیلتون جردن رئیس ستاد کاخ سفید و نزدیکترین مشاور به جیمی کارتر اوضاع حاکم بر کاخ سفید را پس از تسخیر لانه جاسوسی در کتاب خود یعنی «بحران» اینگونه تشریح میکند: «ساعت 11:40 صبح بود. تا چند دقیقه دیگر رونالد ریگان رسما با ادای سوگند دوران ریاست جمهوری خود را آغاز میکرد؛ ولی آنچه برای من اهمیت داشت این بود که از این پس دیگر جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا نبود. بیش از یکسال تلاش ما برای رهایی گروگانهای آمریکایی در ایران به نتیجه نرسید، ولی در این 20 دقیقه آخر دوران ریاست جمهوری کارتر امید پایان بخشیدن به این کابوس از هر زمان دیگری بیشتر میشد. تمام اوقات شبانهروز ما در آخرین روزهای ریاست جمهوری کارتر صرف حل این مساله شد و اکنون برای وصول خبر پرواز گروگانها از تهران دقیقهشماری بلکه ثانیهشماری میکردیم...».

این اظهارات که در کتاب بحران همیلتون جردن آمده و تشریحکننده فضای ملموسی از بحران در کاخ سفید پس از تسخیر لانه جاسوسی است، بیش از پیش اهمیت این حرکت دانشجویان مسلمان ایرانی را نشان می دهد. تسخیر لانه جاسوسی بی شک اولین پیروزی مستقیم ایران بر ایالات متحده آمریکا پس از انقلاب اسلامی بود.
پیر سالینجر در کتاب «آمریکا در بند» در خصوص تحقیر و ذلت آمریکا در جریان گروگانگیریها اذعان میدارد که بزرگترین قدرت جهان زیر منت کشوری که دچار بینظمی انقلابی است، قرار گرفته و اوج این حقارت را اینگونه نشان میدهد: «چگونه امکان دارد کشوری که از چنان قدرت فنی برخوردار است که میتواند انسانها را با فضاپیما به خارج از جو زمین بفرستد و دوباره بازگرداند، نتواند کسی را برای پاسخگویی به تلفن در تهران بیابد؟ فقط زمانیکه به این سؤال پاسخ داده شود، میتوان به عظمت مشکلی که دولت به ناگاه بییاورشدۀ کارتر با آن روبهرو گردیده بود، پی برد. پرسیدن این سؤال همچنین نیازمند پرسیدن سؤال دیگری میباشد که چگونه ممکن است که بزرگترین قدرت جهان ناگهان خود را زیر منت کشوری که دچار بینظمی انقلابی شده است، بیابد؟».
شکست تحریمهای فزاینده اقتصادی علیه مردم ایران
ایران از همان ابتدای انقلاب درگیر تحریمهای ناجوانمردانه در حوزههای مختلف مخصوصا در حوزه نظامی بود ولی در طول سالیان متمادی با افزایش توان جمهوری اسلامی ایران و مقاومت در برابر تحریمها، این تحریمها همواره ابعاد گستردهتری یافته به طوری که در چند سال گذشته ایران تقریبا در تمامی حوزه ها اعم از بانکی، علم و فناوری، نظامی، حمل و نقل و...در تحریم بی سابقه به سر میبرد.

با این حال تارنمای اندیشکده «شورای آتلانتیک» مردادماه امسال در یادداشتی نوشت: نفوذ منطقهای ایران به رغم تحریمهای آمریکا گسترش یافته است.
در این یادداشت که به قلم «کِنِت کاتسمن» کارشناس امور ایران در «سرویس خدمات کنگره» آمریکا نگاشته شده، آمده است: دولت آمریکا خروج خود از توافق هستهای را با این بهانه توجیه کرد که برداشته شدن تحریمها براساس این توافق، باعث تقویت توان ایران برای اعمال نفوذ در منطقه شده است.
کاتسمن افزود: به گفته دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا و سایر مقامهای این کشور خروج از توافق هستهای و بازگرداندن تحریمها موجب اعمال سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران شده و مانع از دستیابی این کشور به منابع مالی، سلاح و آموزش شبکه گستردهای از متحدان و گروههای نیابتیاش میشود.
ترامپ ادعا کرده که بازگرداندن تحریمها ایران را تبدیل به «کشوری بسیار متفاوت» کرده است. او و سایر مقامهای آمریکایی مدعی هستند تحریمها از جمله لغو معافیتهای خرید نفت، اقتصاد ایران را نابود کرده و سبب کاهش حضور منطقهای ایران شده است.
شورای آتلانتیک در ادامه یادداشت خود تایید کرد که آمار و دادهها نشان میدهد که تاثیرات اقتصادی تحریمها لزوما به معنای کسب دستاوردهای اقتصادی برای سیاست آمریکا نیست.
کاتسمن به روند صعودی نفوذ منطقهای ایران در سالهای بازگرداندن تحریم و تطبیق آن با اظهارات مسئولان پرداخته و میافزاید: اگر تحریم به معنای تغییر رفتار منطقهای ایران بود نفوذ این کشور در خاورمیانه باید در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ کاهش مییافت؛ این درحالی است که رخدادها و روندها عکس این قضیه را نشان میدهد.
وی ابتدا به پرونده سوریه اشاره و خاطرنشان میکند که ایران در سال ۲۰۱۳ و در دوره تحریمهای شدید اقتصادی توانست در جنگ سوریه نقش ایفا کرده و اقدام قاطعی انجام دهد تا نظام بشار اسد قدرت را حفظ کند.
به نوشته شورای آتلانتیک، ایران در سال ۲۰۱۴ نیز با وجود تحریمهای بینالمللی توانست در عراق نقش داشته و به جلوگیری از پیشروی داعش کمک کند.
این اندیشکده آمریکایی در پایان نتیجهگیری کرد: مقامهای دولت ترامپ در سال ۲۰۱۹ مدعی شدند که فشار حداکثری باعث کاهش نفوذ منطقهای ایران شده است. آنها مشخصا به گزارشهایی اشاره میکردند که در آنها ادعا میشد حزب الله لبنان به محدودیتهای مالی اذعان کرده و خواستار کمکهای مردمی شده است. اما هیچ قرینهای وجود ندارد که نشان دهد قابلیتها یا عزم حزب الله برای کمک به اسد تغییر کرده باشد. جایگاه ایران در عراق، یمن و جاهای دیگر در واقعیت تغییر نکرده است.
شکست طرح «خاورمیانه بزرگ» آمریکا
وسعت رویارویی ایران با ایالات متحده آمریکا امروز از چارچوب سرزمینی جمهوری اسلامی فراتر رفته و تقریبا از دوران جرج بوش، آمریکا سیاستی به نام «خاورمیانه بزرگ» را کلید زد که ذیل آن تسلط خود را بر منطقه غرب آسیا گسترش دهد ولی خط مقاومت و در رأس آنها، ایران اجازه تحقق این هدف را نداده است. تجزیه کشورهای منطقه بر اساس دین، مذهب، نژاد و قومیت، حفظ و استمرار حیات و اقتدار رژیم صهیونیستی، گسترش هژمونی آمریکا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، تسلط آمریکا بر ذخایر و منابع انرژی منطقه و سرکوب خیزشهای اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی ایران از مواردی است که ذیل هدف خاورمیانه بزرگ دنبال میشود.

شکست طرح خاورمیانه بزرگ در حالی است که این طرح ۷تریلیون دلار هزینه در برداشته و طراحان جنگ روانی و نظامی و متفکران قدرتمند آن را برنامهریزی کرده بودند. از نظر نظامی نیز آمریکا در اطراف ایران ۴۸ پایگاه نظامی دارد و مدام به کشورهای منطقه قراردادهای نظامی تحمیل میکند. در بعد سیاسی یک منظومه سیاسی تحت عنوان کشورهای همافزا با خود دارد که برخی کاملاً گوشبهفرمان هستند، برخی صرفاً رابطه دادوستد دارند و برخی دیگر رابطهای حداقلی دارند. این منظومه از جنبه جنگ نرم اهمیت دارد.
شکستهای اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده از ایران
عرصه امنیتی شاید مهمترین بخش رویارویی آمریکا با ایران در 40سال گذشته باشد. بخشی از این دشمنی در خلال افشای اسناد لانه جاسوسی برملا شد و پس از آن نیز سرویس جاسوسی آمریکا سیا همواره در طول جنگ تحمیلی و پس از آن در اختیار بعثی ها گروهک منافقین و هر گروه دیگری برای نفوذ و تحمیل خسارت به ایران بوده است.
اما آنچه به نظر میرسد اینکه آمریکا از جنگ نیابتی در عرصه اطلاعاتی راه به جایی نبرده و مدتی است با فرستادن جاسوسان مستقیم دستگاه اطلاعاتی آمریکا قصد ادامه این نبرد را دارد.
همین خردادماه امسال بود که مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات از انهدام بزرگ ترین شبکه جهانی جاسوسی آمریکا در بستر سایبر توسط این وزارتخانه خبر داد و جزییاتی از این عملیات را تشریح کرد.
این مقام ارشد وزارت اطلاعات اظهارداشت: ضد جاسوسی وزارت اطلاعات در یک رویکرد حرفه ای ۲ موضوع اشراف اطلاعاتی بر جاسوسان حاضر در داخل کشور و ضربه به شبکه های جاسوسی را به صورت جدی دنبال می کند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اخیراً برای نخستین بار در جهان در یک اقدام قابل توجه یک شبکه بزرگ جاسوسی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در دنیا را شناسایی و منهدم کرد.
این فقط یک نمونه از تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) برای خنثی سازی پروژههای اطلاعاتی آمریکاست و نمونههای بی شماری چون جیسون رضاییان نیز را می توان در این خصوص نام برد.

رضائیان به ظاهر یک خبرنگار آمریکایی بود که ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ به اتهام جاسوسی دستگیر شد. به دنبال این دستگیری، ماری هارف سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا واکنش نشان داد و گفت: ما مراتب نگرانی خود را درباره شهروندان آمریکایی که بهتازگی در ایران بازداشت شدهاند، از جمله جیسون رضائیان، خبرنگار واشنگتنپست و دیگر شهروندان غیرآمریکایی اعلام میکنیم. با توجه به محرمانه بودن موضوع قصد نداریم اظهار نظر بیشتری درباره این موضوع کنیم.
هرچند در نهایت رضاییان با پرداخت مبلغ بالایی از سوی آمریکا تحویل آمریکا شد ولی این دستگیری به یکی از بزرگترین اقدامات امنیتی ایران در برابر جاسوسیهای آمریکا بدل گشت.
شکستهای آمریکا صرفا به ابعاد سیاسی خلاصه نمیشود و این کشور طی 40سال گذشته در ابعاد بسیاری چون نظامی، اقتصادی، امنیتی و منطقه ای و بین المللی متحمل شکست های مفتضحانهای از ایران شده و به اذعان بسیاری از صاحبنظران جهانی، این ایران است که علیرغم همه فشارها، پیشتاز این رویارویی بی امان 40ساله بوده است.
آیت الله سیستانی: کشور عراق نباید به سمت هرج ومرج کشیده شود
آیت الله سیستانی با صدور بیانیه ای که توسط نماینده وی در خطبههای نماز جمعه کربلا قرائت شد بار دیگر بر احقاق حقوق معترضان عراقی تاکید کرد و همچنین هشدار داد که نباید کشور به سمت آشوب و ویرانی سوق داده شود.
در مواضع مهم مرجعیت عالی دینی که توسط حجت الاسلام و المسلمین احمد صافی در خطبه های نماز جمعه کربلا معلا قرائت شد، آمده است که حضرت آیت الله سیستانی بر عدم ورود نیروهای امنیتی به مواجهه با تظاهرات کنندگان مسالمت آمیز تاکید کردند و عنوان داشتند که هیچ جناح یا طرف منطقه ای یا بین المللی حق مصادره اراده عراقی ها را ندارد.
متن بیانیه مرجعیت عالی دینی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با ادامه اعتراضات مردمی که خواهان اصلاح در بغداد و شماری دیگر از استان های عراق هستند، این هفته شاهد درگیری های جدید دردناک و تاسف باری میان عزیران تظاهرات کننده، معترضان و نیروهای امنیتی و دیگر نیروها بودیم در حالی که به ریختن بیشتر خون های بی گناه و مصدوم شدن شمار بیشتری از دو طرف شد و همزمان با آن بسیاری از اموال عمومی وخصوصی سوزانده و غارت شد.
خون های پاکی که هفته های گذشته جاری شد، برای همه ما گران است و لازم است برای جلوگیری از خونریزی بیشتر و کشیده شدن کشور به سمت جنگ داخلی، هرج و مرج و ویرانی اقدام گردد که این موضوع در صورت همکاری همگانی برای حل بحران کنونی همراه با اهداف صادقانه، حب عراق و نگرانی نسبت به آینده آن امکان پذیر است.
مرجعیت دینی بار دیگر بر موضع شناخته شده خود در محکوم کردن حمله به تظاهرات کنندگان مسالمت آمیز و هر نوع خشونت غیرموجه و لزوم مجازات عاملان آن تاکید می کند و خطاب به جناح های ذیربط نسبت به عدم وارد کردن نیروهای مسلح تحت هر عنوانی به امر برخورد با اعتراضات و تظاهرات مسالمت آمیز به دلیل نگرانی نسبت به کشیده شدن آن به خشونت بیشتر تاکید می کند.
احترام به اراده عراقی ها در زمینه تعیین نظام سیاسی و اداری کشورشان از طریق همه پرسی قانون اساسی و انتخابات دوره ای مجلس نمایندگان، اصلی است که مرجعیت دینی به آن پایبند بوده و از زمان تغییر رژیم سابق، بر آن تاکید کرده است و امروز تاکید می کند که اصلاحات گرچه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است- همانطور که بارها ذکر شد- اما اصلاحات لازم باید به انتخاب ملت عراق از همه طیف های آن موکول گردد و هیچ فرد، گروه، جناح خاص و یا هیچ طرف منطقه ای و یا بین المللی حق ندارد اراده ملت عراق را در این زمینه مصادره کند و دیدگاهش را بر آنها تحمیل کند.
به این ترتیب از همه طرف ها می خواهیم که به فکر حال و آینده عراق باشند و احساسات زودگذر و منافع خصوصی آنها را از تصمیم گیری در این زمینه که باعث خیر کشور، صلاح وشکوفایی آن است، باز ندارد.
علت تمدید معافیتهای تحریمی ایران چیست؟
یک کارشناس آمریکایی به روزنامه ایندیپندنت گفت، علت تمدید معافیتهای تحریمی ایران، امید رئیسجمهور آمریکا به گفتوگو با تهران، پیش از اتمام دور اول ریاست جمهوری است.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا یک بار دیگر معافیتهای تحریمی ایران را تمدید خواهد کرد تا همکاری تهران با چین، روسیه و کشورهای اروپایی ادامه پیدا کند. اقدامی که دلیل آن به عقیده کارشناسان آمریکایی، امید به مذاکره با دولت ایران است.
به نوشته روزنامه «ایندیپندنت»، این معافیتها به آژانس انرژی اتمی ایران اجازه میدهد همکاری خود با شرکتهای خارجی را تحت چارچوب برنامههای صلحآمیز هستهای ادامه دهد. شرکت روسی «روس اتم» در تأسیسات غنیسازی «فوردو» قم و «شرکت ملی هستهای چین» در رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک، با ایران همکاری دارند.
این معافیتهای تحریمی در آمریکا با مخالفتها و فشارهای سیاستمداران تندرو همراه شده است. «لیندسی گراهام» و «تد کروز» که هردو از سناتورهای جمهوریخواه تندرو محسوب میشوند، این تصمیم ترامپ را به باد انتقاد گرفته و میگویند این معافیتها به ایران اجازه میدهد برنامه هسته ای خود را گسترش دهد.
این دو سناتور در بیانیهای مشترک اعلام کردهاند: «این [اقدام] نا امید کننده است و فرصت از دست رفته دیگری برای پاره پاره کردن توافق هستهای فاجعهبار ایران-اوباما، یکبار برای همیشه محسوب میشود. رئیسجمهور ترامپ باید فوراً به دولتش دستور دهد صدور معافیتهای هستهای غیرنظامی را متوفق کند».
«جوزف سیرینکوین» رئیس بنیاد «پلافشیرز» در این باره به ایندیپندنت گفت، ترامپ به دو دلیل، تصمیم به تمدید معافیتهای تحریمی گرفته است: « اول از همه اینکه این معافیتها به طور روشنی در راستای منافع امنیت ملی آمریکا است که حتی این دولت هم در برابر مزایای آن کور نیست».
سیرینکوین افزود: «دوم اینکه ترامپ میخواهد این احتمال را حفظ کند که پیش از بلعیده شدن در استیضاح و جدال سخت برای انتخاب مجددش [بهعنوان رئیسجمهور]، بتواند با ایرانیها گفتوگو کند».
سیرینکوین معتقد است ایران و کرهشمالی تنها کشورهایی هستند که ترامپ ممکن است بتواند از طریق آنها نوعی پیروزی دیپلماتیک را پیش از پایان دوره اول ریاست جمهوری برای دولتش کسب کند.
«داریل کیمبال» مدیر اجرایی انجمن کنترل تسحلیاتی در واشنگتن میگوید، تصمیم دولت ترامپ جهت تمدید معافیتهای تحریمی نوعی اجابت تعهدات پیشین آمریکا نسبت به ایران محسوب میشود.
او به ایندیپندنت گفت: «معتقدم [تمدید معافیتها] به این معنا است که آنها هیچ دلیلی برای پایان دادن به آن نمییابند که فقط به ایران این بهانه را میدهد که محدودیتهای بیشتری از برجام را زیرپا بگذارد. ما بهدقت در حال رصد گام چهارم ایران در راستای دور شدن از برجام در هفته آتی هستیم».
ایندیپندنت نوشت، ترامپ با انتقاد از «باراک اوباما» رئیسجمهور سابق آمریکا بهخاطر رسیدن به «بدترین» توافق با ایران، مدعی شد بهعنوان یک «توافقگر» میتواند به توافقی مستحکمتر با ایران دست یابد. هنوز مشخص نیست آیا ترامپ همچنان امید دارد که بتواند از طریق روشی دیپلماتیک به توافقی جدیدبا ایران دست یابد یا خیر؛ اما اقدام اخیر او در جهت تمدید معافیتها میتواند قدمی در همین راستا باشد.
سال گذشته ترامپ بهصورت یکجانبه خروج خود از برجام را با وجود مخالفت طرفین اروپایی این توافق، اعلام کرد و تدریجاً تحریمهایی علیه ایران وضع کرد که صنایع مهم آن را هدف قرار میدهند.
ایران تا یک سال پس از این اقدام آمریکا به برجام متعهد ماند اما بعد از این صبر راهبردی و عدم تحقق وعدههای کشورهای اروپایی برای جبران آثار تحریمهای آمریکا، اعلام کرد به صورت مرحلهای پایبندیاش به توافق هستهای را کاهش میدهد. ایران تاکنون سه گام در این راستا برداشته است.
اروپاییها تا کنون هیچگونه گام ملموسی در راستای پایبندی به تعهدات خود در برجام برنداشتهاند و فقط از جمهوری اسلامی ایران خواستهاند تا به این توافق پایبند باشد.
آمادگی اقلیم کردستان عراق برای رفع مشکلات موجود در گذرگاههای مرزی با ایران
مدیرکل گمرکات اقلیم کردستان عراق در دیدار با سرکنسول ایران در سلیمانیه، بر آمادگی اقلیم کردستان برای رفع مشکلات موجود در گذرگاههای مرزی با هدف تسهیل تبادلات تجاری تأکید کرد.
«مهدی شوشتری» سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در سلیمانیه، امروز شنبه ۱۱ آبان ماه در محل سرکنسولگری، با «سامال عبدالرحمان عزیز» مدیرکل گمرگات اقلیم کردستان دیدار و گفتگو کرد.
در این ملاقات که مدیران گمرک سلیمانیه و باشماق نیز حضور داشتند، در خصوص تقویت همکاریهای گمرکی، تقویت زیرساختها و رفع مشکلات در گذرگاههای گمرکی بین جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان بحث و تبادل نظر شد.
شوشتری در این ملاقات با تاکید بر اهمیت نقش گمرک در ارتقای تعاملات تجاری و مردمی فیمابین، از نقش مدیران و کارکنان گمرکات ایران و اقلیم تجلیل کرد و خواستار تلاش مضاعف طرفین در حل و فصل مشکلات موجود و ارتقای امکانات موجود در گمرکات دو طرف به سطح استانداردهای بینالمللی شد.
مدیرکل گمرکات اقلیم کردستان عراق نیز با اشاره به اهمیت روابط تجاری اقلیم کردستان با جمهوری اسلامی ایران، سطح همکاریها و هماهنگیهای گمرکی ایران و اقلیم کردستان را مناسب و مطلوب ارزیابی و بر آمادگی اقلیم کردستان برای رفع مشکلات موجود در گذرگاههای مرزی با هدف تسهیل تبادلات تجاری تأکید کرد.
هشدار الحشد الشعبی درباره سوء استفاده از نام این سازمان در اعتراضات عراق
الحشد الشعبی عراق با اعلام اینکه ناشناسانی در حاشیه اعتراضات با مرتبط کردن خود به الحشد از نام این سازمان سوء استفاده میکنند، تاکید کرد، الحشد الشعبی به وظیفه خود در دفاع از شهرها مقابل خطر داعش ادامه میدهد.
سازمان الحشد الشعبی عراق اعلام کرد که مواضع رسمی این سازمان، فقط به آنچه توسط اداره اطلاع رسانی الحشد و آنچه در وب سایت رسمی آن منتشر میشود محدود است و غیر از آن موضع رسمی الحشد محسوب نمیشود.
به گزارش وبگاه خبری شبکه السومریه، در این بیانیه آمده است: تأکید ما به این دلیل است که طرفهایی ناشناخته خود را به الحشد الشعبی مرتبط میکنند و ادعا میکنند که متعلق به آن هستند و با مواضع و اظهارات خود از نام الحشد الشعبی سوء استفاده میکنند.
سازمان الحشد الشعبی ضمن تمجید از عملکرد نیروهای امنیتی در حمایت از تظاهراتکنندگان و محافظت از مکانهای برپایی تظاهرات بر همبستگی خود با تظاهراتکنندگان مسالمتجو که خواستار حقوق قانونی خود هستند، تاکید کرد.
در این بیانیه آمده است: ما تاکید میکنیم که نیروهای الحشد الشعبی همچنان در خاکریزها[ی خارج از شهرها] به انجام وظیفه خود در ممانعت از بازگشت داعش و صیانت از عراق در برابر خطرهای تروریستی که در کمین این کشور است، ادامه میدهند.
الحشد الشعبی عراق در بیانیه قبلی خود هم از وجود برخی دستهای پشت پرده برای بهورطه انداختن عراق خبر داد و گفت: «ما به دقت اوضاع را زیر نظر دارم و اطلاعاتی داریم که تأیید میکند خواستههای اجنبی، عناصر نفوذی و تمایلات سیاسی وجود دارد که در کمین شما و این کشور نشسته و میخواهد عراق را به پرتگاه سقوط سوق دهد و فتنه، هرجو مرج، درگیری داخلی و ویرانی ایجاد شود».
الحشد الشعبی افزود: «آنها به این طریق، میخواهند خواستههای شما را منحرف کرده و اعتراضهای شما را با حملات، کشتار، اظهارات و هتاکی علیه مرجعیت دینی و الحشد مقدس شما، تخریب کنند».
الحشد الشعبی تأکید کرد که به حضور در جبههها و «سنگرهای شرف» ادامه خواهد داد و سینههای خود را برای دفاع از عراق و مقدسات و مرجعیت این کشور سپر خواد کرد.
«حسین الاسدی» یکی از مقامات جنبش اسلامی در عراق( الحرکة الإسلامیة فی العراق) هم در گفتوگو با وبگاه خبری المیادین بر ضرورت مقابله با عوامل تحریک جامعه عراقی به ایجاد هرج و مرج خیابانی تاکید کرد.
وی همچنین گفت: برخی میخواهند چهره مرجعیت دینی و الحشد الشعبی را تخریب کنند.
فرزندانمان چگونه با حجاب انس بگیرند؟
یکی از دغدغههای مهم خانوادههای مذهبی این است که چگونه دختران کوچکشان را با حجاب آشنا کنند، موضوعی که مرز بسیار باریکی دارد و اگر با دقت رفتار نکنیم، ممکن است فرزندمان برای یک عمر از حجاب دلزده شود. خیلیها فکر میکنند برای اینکه دخترانشان از کودکی حجاب را رعایت کنند باید از همان سن پایین این موضوع را به آنها آموزش داد، اما تجربه نشان داده که از طریق آموزش صرف نمیتوان حجاب را در افراد نهادینه کرد بلکه باید با راهکاری تربیتی در این زمینه برنامهریزی کرد.
«یکی از مهمترین مواردی که برای تربیت دینی کودکان به ویژه در زمینه حجاب باید به آن توجه کرد، این است که فرزندانمان را در دوران کودکی به رعایت مسائل دینی تشویق کنیم. مسلماً اگر از والدینی که از رفتار جوانشان در زمینه رعایت حجاب یا ارتباط با جنس مخالف ناراحت هستند، بپرسید آیا در دوران کودکی فرزندشان، تشویقهای دینی داشتهاند یا در اعیاد مذهبی به او هدیهای دادهاند، جواب مثبتی نخواهید گرفت.»
« به دختربچهای که حجابش را رعایت میکند، نگویید رعایت حجاب راحت است. طبیعی است وقتی میبیند برادرش با لباس آستین کوتاه و شلوار در خیابان راه میرود و او باید روسری یا چادر سرش کند، برایش سخت است. در این زمینه بهتر است پدر به عنوان جنس مخالف، دخترش را تشویق کند و برای اینکه حجابش را رعایت میکند، به او جایزه بدهد.»
مهارت اول: توجه به محبت خداوندی
*گفته میشود که تربیت دینی و آموزش حجاب به دختران نسبت به پسران راحتتر است. اصولاً چنین مطلبی صحت دارد؟
بله. چون دخترها نسبت به پسرها عاطفیتر هستند. اما موضوع مهمی که در زمینه حجاب وجود دارد این است که آن را درست تحلیل نمیکنیم در حالی که اگر جنبههای فردی و اجتماعی حجاب بررسی شود، بهتر میتوان دربارهاش برنامهریزی کرد. فرزند ما باید بداند که فرد به عنوان یک انسان چرا حجاب دارد و به عنوان یک عضو از جامعه چرا باید حجاب داشته باشد.
* اما برای یاد دادن مسائل حجاب به فرزندانمان با موضوع مهمتری مواجه هستیم. اینکه اصلاً خدا کیست و چگونه باید او را به کودکان معرفی کنیم تا دستورات خدا را اجرا کنند.
بله. این موضوع هم نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد. اینکه با نگاه کلی به جامعه به این نتیجه میرسیم که متأسفانه خدا به عنوان حی ناظر برای بعضی از بچهها و حتی بزرگترها وجود ندارد و به همین شکل، دین هم به عنوان یک موجود زنده تلقی نمیشود. وقتی دین زنده نیست، حجاب هم به عنوان یک هنجار دینی و شعائر الله زنده نیست.
طبیعی است در چنین شرایطی یک موجود زنده، چیز غیرزنده را نمیپذیرد. این وقت است که مثلاً میگویند این حجاب برای 1400 سال قبل است، برای اعراب بوده و... در حالی که اگر افراد به ویژه کودکان به خوبی متوجه شوند که دین و شعائر آن به سودشان است و فقط مجازات و فشار نیست، آن را بهتر میپذیرند.
امام زینالعابدین علیهالسلام در دعای اول صحیفه سجادیه این مطلب را بسیار لطیف مطرح میکنند: «آفریدگان را به قدرت خود آفرید و به خواست خویش بر آنان جامه هستی پوشانید؛ آنگاه ایشان را به راهی که میخواست رهنمون کرد و به جاده محبت خود روانه کرد.»
مهارت دوم: توجه به مراجع مختلف آموزش
* پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا والدین یا معلم، این نوع تربیت را به بچهها ارائه میدهند یا اینکه همه توصیهها و تأکیدات از اجبار ناشی میشود و در آن از محبت خبری نیست؟
توجه داشته باشید که حجاب را با رویکرد اجتماعی به دو شکل میتوان بررسی کرد: اینکه آیا تربیت دینی در حکومت دینی مانند کشور خودمان مطرح است یا این موضوع فقط در حکومتهای غیردینی بررسی میشود؟
مسلم این است که تربیت دینی مثل آموزش حجاب در حکومت غیردینی راحتتر انجام میشود، زیرا فقط والدین هستند که به فرزندانشان آموزش میدهند و نکتهها و هنجارهای دینی تنها از طریق خانواده به فرزندان منتقل میشود.
اما در حکومت دینی اگر بچهای دچار مشکل مذهبی شود، مشخص نیست که مدرسه در این مورد مقصر بوده یا مسجد یا.... بنابراین چون حکومت دینی داریم، باید به گونهای شخصیت بچه را بسازیم و ضرورت رعایت حجاب را منطقی بیان کنیم که هیچ چیز نتواند به پوشش او آسیب برساند.
مهارت سوم: تشویقهای دینی فراموش نشود
* جایگاه تشویق و تنبیه در آموختن نکات دینی کجاست؟ درواقع میخواهیم بدانیم خانوادهها برای یاد دادن مهارتهای مربوط به حجاب هم میتوانند از ابزارهای تشویقی و تنبیهی استفاده کنند؟
از مهمترین مواردی که برای تربیت دینی کودکان به ویژه در زمینه حجاب باید به آن توجه کرد، این است که فرزندانمان را در دوران کودکی به رعایت مسائل دینی تشویق کنیم.
مسلماً اگر از والدینی که از رفتار جوانشان در زمینه رعایت حجاب یا ارتباط با جنس مخالف ناراحتاند بپرسید آیا در دوران کودکی فرزندشان، تشویقهای دینی داشتهاند یا در اعیاد مذهبی به او هدیهای دادهاند، جواب مثبتی نخواهید گرفت.
* چه سنی برای یاد دادن مهارتهای دینی به کودک و نوجوان مناسب است؟
حواسمان باشد تربیت دینی فرزند- که حجاب یکی از آنهاست- در سنین سه تا پنج سالگی و بعد از آن شش تا یازده سالگی دارای اهمیت بسیار زیادی است و خانوادهها میتوانند با دادن هدیه هر چند کوچک به بهانههای مختلف، علاقه به شعائر دینی را در بچهها نهادینه کنند.
انجمن روانشناسی ایالات متحده آمریکا به این نتیجه رسیده که در ضمیر ناخودآگاه هر انسانی علاقه به دین وجود دارد؛ بنابراین اگر از سنین کودکی به این موضوع درست پرداخته شود، مسلماً نتیجه خواهد داد.
مهارت چهارم: میان کودک و اولیای دین پیوند عاطفی ایجاد کنیم
* میدانیم که خانواده وظیفه دارد بین کودک و اولیای دین پیوند عاطفی برقرار کند. این مسئولیت را چگونه باید دهیم که به نتیجه دلخواه برسیم؟
زیارت اماکن مقدس و شرکت در جلسات مذهبی و هیئت میتواند در این زمینه مؤثر باشد. اما باید توجه داشت که کودک در برنامههای مذهبی آزار نبیند و خسته نشود.
در عین حال لازم است که اولیای دین را با همان زبان کودکی به بچهها معرفی کنیم؛ مثلاً به او یاد بدهیم که ائمه اطهار علیهمالسلام کسانی بودند که نامههای خدا را به ما میرساندند. اگر کودک یاد بگیرد و بفهمد که قرآن، نامه خداست، احادیث، نامه پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام هستند، نهجالبلاغه، نامه امام علی علیهالسلام و صحیفه سجادیه نامه امام سجاد علیهالسلام است، این بزرگان را بهتر و بیشتر میشناسد و با ایشان ارتباط برقرار میکند.
به بیان دیگر، اعتماد کودک به این شخصیتها بیشتر میشود و در همه مسائل به ویژه حجاب به آنها رجوع میکند. در نتیجه شخصیت خود را پایین نمیآورد و عزت نفس دینی و شخصیتیاش بالا میرود.
مهارت پنجم: الگوهای منفی پاک شوند
* متأسفانه گاهی در جمع افراد متدین هم بداخلاقیهایی دیده میشود که به اصطلاح بدآموزیهایی به خصوص برای کودک و نوجوان به همراه دارد و آنها را از دین و حجاب دلزده میکند. برای مقابله با این آسیب، چه راهحلی در مقابل خانوادهها وجود دارد؟
همان طور که اشاره کردید بررسیها نشان میدهد یکی از دلایلی که بعضی از کودکان و نوجوانان از داشتن حجاب خودداری میکنند این است که آنها از کسی که حجاب دارد، رفتار منفی یا بداخلاقی دیدهاند. به همین دلیل زمانی که میخواهند حجاب داشته باشند، ناخودآگاه از آن بدشان میآید. در حقیقت بعضی از بچههایی که حجاب را نمیپذیرند، به دلیل ضربههای عاطفیای است که توسط برخی افراد به آنها وارد شده است.
بنابراین خانوادهها باید الگوهای منفی را از ذهن کودکانشان پاک کنند. افرادی که در ظاهر مذهبی هستند هم باید بیشتر مراقب رفتارشان باشند که چنین مشکلاتی به وجود نیاید. مهمتر از همه اینکه خانوادهها باید حواسشان باشد کودکانشان کسانی را الگو قرار دهند که شعائر دینی و تربیتی را رعایت میکنند.
مهارت ششم: دوستی با فرشتهها
سنین سه تا پنج سالگی موقعیت مناسبی است برای تربیت دینی کودک که او را با فرشتهها آشنا کنیم.
در فرهنگ ما از قدیمالایام قصههای زیبایی برای بچهها نقل میشود که جذابیت بسیاری برای کودکان دارد. مثلاً به او بیاموزیم اگر دندانش سالم باشد، فرشتهای به نام فرشته دندان آن را در کیسه زیبایی نگهداری میکند. کودک در این صورت مسواک زدن را به خوبی یاد میگیرد و با رغبت و اشتیاق این کار را انجام میدهد.
یا برای دختر گروه سنی پنج تا ده سال چادری آماده کنیم و وقتی چادر را سرش کرد، به او بگوییم فرشتهها دارند برایت دست میزنند. اگر گفت صدای دست فرشتهها را نمیشنوم، فرضاً بگوییم وقتی میگویی دلم درد میکند، درد تو را نمیبینیم؛ پس همانطور که ما درد تو را نمیبینیم، تو هم دست زدن فرشتهها را نمیبینی. همچنین پدر و مادر میتوانند به کودکانشان یاد بدهند که برای فرشتهها نامه بنویسند.
مهارت هفتم: همبازی همعقیده داشته باشد
* کودکان بخشی از مهارتها را از طریق همبازیهای خود یاد میگیرند. والدین تا چه اندازه از این راهکار برای آموزش مهارتهای دینی به فرزند خود میتوانند استفاده کنند؟
تعلق به گروه، حسی است که خودش را از شش سالگی نشان میدهد. در این سن بهتر است که کودک، همبازی همعقیده داشته باشد. در واقع خانوادهها باید برای کودکان گروه سنی شش تا یازده سال، دوستی در نظر بگیرند که باحجاب باشد و آنها را به مدرسهای بفرستند که امور دینی در آن رعایت شود.
در معاشرتهای فامیلی هم باید به این قضیه توجه داشت. اما از آنجا که صلهرحم در اسلام مورد تأکید است، اگر با خانوادهای رفتوآمد داریم که فرزندانش حجاب را رعایت نمیکنند، این قضیه را باید برای کودکمان تفهیم کنیم که بیحجابی کار درستی نیست. متأسفانه بعضی از خانوادهها موضوعات مهم تربیتی را برای کودکانشان به درستی تشریح نمیکنند در حالی که در ذهن آنها هزاران سؤال نقش بسته است.
مهارت هشتم: باورهای دینی بچهها را تقویت کنیم
* این یک واقعیت است که نوجوانان و به خصوص دخترها از زینت و زیور لذت میبرند و خود را با آنها زیباتر میبینند. چگونه باید این حس غریزی دختران را با آموختن موضوع حجاب کنترل کرد؟
اگر دختری در چهارده سالگی حجاب ندارد و میخواهد زینتش را برای دیگران نمایان کند، باید ریشه بیحجابی را در دوران کودکی او جستوجو کرد. زیرا روانشناسان معتقدند مسائل تربیتی باید از سه سالگی مورد توجه قرار بگیرند.
کودک باید آنقدر تغذیه دینی شود، تا زمانی که به نوجوانی رسید و بر سر دوراهی ماند، به باور محکم مذهبی خود رجوع کند. در حقیقت، مادری در تربیت دینی فرزندش موفق است که وقتی از او میپرسد چرا نماز میخوانی یا چرا حجابت را رعایت میکنی، جواب دهد چون خدا میگوید. یعنی خداوند را به عنوان عامل توانمند و حی ناظر بشناسد و باور داشته باشد. بنابراین باید فرزندانمان را از کودکی با صفات زیبای خداوند آشنا کنیم.
مهارت نهم: نگویید رعایت حجاب راحت است
به دختربچهای که حجابش را رعایت میکند، نگویید رعایت حجاب راحت است. طبیعی است وقتی میبیند برادرش با لباس آستین کوتاه و شلوار در خیابان راه میرود و او باید روسری یا چادر سرش کند، برایش سخت است.
در این زمینه بهتر است پدر به عنوان جنس مخالف، دخترش را تشویق کند و برای اینکه حجابش را رعایت میکند، به او جایزه بدهد. مثلاً اگر قرار است برایش لباسی بخرد، صبر کند وقتی حجابش خوب است آن را به عنوان جایزه به او بدهد و بگوید به تو افتخار میکنم تا دخترش شیرینی رعایت حجاب را بچشد و بتواند سختیهای آن را تحمل کند.
مریم مرتضوی
آيه 85 آلعمران : «هركس غير از اسلام دينی بجويد از او پذيرفته نمیشود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود»
منظور از آيه 85 آلعمران كه میفرماید «هركس غير از اسلام دينی بجويد از او پذيرفته نمیشود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود» چيست و شامل چه کسانی میشود؟ آيا مستضعفان دينی هم همینطورند؟ اصلاً به چه كسانی مستضعف میگویند؟ آيا كسانی كه دين اسلام به آنها بد رسيده هم مشمول آيه هستند؟
آيه شريفه چنين است:
«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين»؛ و هر كه جز اسلام دينى بطلبد، هرگز از او پذيرفته نمیشود و او در آخرت از زيانكاران است. (1)
ازجمله «يَبْتَغِ» استفاده میشود كه مراد آيه، كسانى هستند كه اسلام به گوش آنها رسيده ولى آن را رها كرده و به سراغ ديگر مكاتب رفتهاند. اين افراد در قيامت زيانكارند و دين آنها موردپذیرش نيست.
با توجّه به آيه 81 اين سوره، پذيرش دين اسلام، ميثاق خداوند از همه پيامبران پيشين است و لذا با آمدن پيامبر و دين اسلام، دين ديگرى غیرازآن موردقبول نيست: «فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»(2)
اما حال مستضعفان در آيات ديگری مورد بحث قرارگرفته است:
«إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اهلّه واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً * إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا»
همانا كسانى كه فرشتگان آنها را درحالیکه ستمكار نفس خویشاند قبض روح میکنند (به آنها) گويند: در چه (حالى از نظر دين) بوديد؟ گويند: ما در زمين مستضعف بوديم (ناتوان شده در جنبه ايمان و عمل). فرشتگان گويند: آيا زمين خداوند وسيع نبود تا در آن (از محيط كفر به محيط اسلام) مهاجرت كنيد؟! پس آنان جايگاهشان جهنم است و آن بد جاى بازگشتى است. مگر ناتوان شدگان از مردان و زنان و كودكان (در دست قدرتى حاكم يا جوّى مانع از تحصيل معارف) كه هيچ چارهای نداشته و به هيچ نحوى (براى هجرت) راه نيابند. (3)
از بررسى آيات قرآن و روايات استفاده میشود افرادى كه از نظر فكرى يا بدنى يا اقتصادى آنچنان ضعيف باشند كه قادر به شناسايى حق از باطل نشوند و يا اینکه با تشخيص عقيده صحيح بر اثر ناتوانى جسمى يا ضعف مالى و يا محدودیتهایی كه محيط بر آنها تحميل كرده قادر به انجام وظائف خود بهطور كامل نباشند و نتوانند مهاجرت كنند، آنها را مستضعف میگویند.
از امام على (علیهالسلام) چنين نقلشده كه فرمودند: «و لا يقع اسم الاستضعاف على من بلغته الحجة فسمعتها اذنه و وعاها قلبه»؛ مستضعف كسى نيست كه حجت بر او تمامشده و حق را شنيده و فكرش آن را درك كرده است. (4)
و از امام موسى بن جعفر (علیهالسلام) پرسيدند كه مستضعفان چه كسانى هستند؟ امام در پاسخ اين سؤال نوشتند: «الضعيف من لم ترفع له حجة و لم يعرف الاختلاف فاذا عرف الاختلاف فليس بضعيف»؛ مستضعف كسى است كه حجت و دليل به او نرسيده باشد و به وجود اختلاف (در مذاهب و عقايد كه محرك بر تحقيق است) پى نبرده باشد، اما هنگامیکه به اين مطلب پى برد، ديگر مستضعف نيست. (5)
روشن است كه مستضعف در دو روايت فوق، همان مستضعف فكرى و عقیدهای است ولى در آيه مورد بحث و آيه 75 همين سوره، منظور از مستضعف، همان مستضعف عملى است يعنى كسى كه حق را تشخيص داده اما خفقان محيط به او اجازه عمل نمیدهد. (6)
پینوشتها:
- آلعمران/ آيه 85.
- قرائتى، محسن، تفسير نور، ج 1، ص 555.
- نساء/ آيات 97 - 98.
- حویزی، نور الثقلين، ج 1، ص 536.
- همان، ص 539.
- مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 4، ص 87-88.
اعتراضات مردمی لبنان؛ خطرات و راهکارها
اعتراضات مردمی لبنان به هر شکل که باشد، فریاد مظلومان گرسنه و بیکاری است که از ظلم حکومت و فساد اکثریت آنانی که بر قدرت نشسته اند، ناشی شده است. مسئولانی که فرصت های شغلی را از بین برده و مردم را به فقر و گرسنگی کشانده اند و خدمات عمومی را تا پایین ترین حد خود کاهش داده اند. در این زمان، عده کمی، با سوء استفاده از فرصت ها، اموال بیشتری اندوخته و با دولت و اقدامات آن علیه مردم همراه شده اند.
قطعاً فساد نامحدود دولت لبنان فریاد ملت را به اوج رسانده است؛ فریادی که به نام انقلاب یا جنبش یا اعتراضات مردمی نامگذاری می شود.
طبیعتاً این انفجار مردمی به دنبال آن به وجود می آید که ملت، یک جسم بدون روح شمرده شود. از این رو نتیجه احساسات صادقانه و به حق مردم خشمگینی است که از غارت اموال خود و آوارگی فرزندانشان از سوی افرادی رنج می برند که سه دهه بر این کشور حکومت کرده و مردم را غارت می کنند.
این انفجار مردمی واکنشی طبیعی علیه جنایات نامحدود این افراد است که کشور را به نابودی کشانده اند.
اما پیش از آنکه درباره راه حل این وضعیت سخن بگوییم باید خطراتی که باید از آن حذر شود را مورد بررسی قرار دهیم.
این خطرات عبارتند از:
1- تفرقه و اختلاف:
زیباترین چیزی که در این تجمعات دیده می شود، تصویر ملی آن است که خالی از مذهب گرایی و گروه گرایی است که پیش از این، ملت لبنان را محاصره کرده بود. بنابراین این جنبش بخاطر ملی بودن آن و همچنین بخاطر وحدت کلمه باید چهره خود را حفظ کند، و بر خواسته ها و حقوق مردم تمرکز شده و از سخنان تحریک آمیز و دشنام به یکدیگر جلوگیری شود. لذا این زمان، زمان مطالبه حقوق است نه میدان مبارزه از طریق دشنام و ناسزا.
2- منحرف شدن از اهداف اصلی:
این انفجار ملی به یک دلیل اصلی یعنی وضعیت معیشتی و مالی مردم به وجود آمده است که به بهانه وضع مالیات بر خدمات واتساپ ایجاد شد و سپس مطالبات معیشتی و اصلاحات مالی و مبارزه با فساد و بازگرداندن اموال غارت شده را نیز شامل شد. این موارد اهداف بیشتر معترضان بوده است و همه لبنانی ها بدون هماهنگی قبلی، بر این اهداف اجماع داشته و از شمال تا جنوب کشور، با یکدیگر متحد شده اند. اما آنچه که موجب هراس است، تلاش عده کمی از افراد مرتبط با خارج است که تلاش می کنند بگویند که این خواسته ها، خواسته همه مردم لبنان نیست و در نتیجه این اعتراضات به خشونت کشیده شود.
3- دست داشتن کشورهای خارجی در این اعتراضات:
این مورد، خطرناک ترین مسئله برای لبنانی ها و میهن آنان و آینده کشورشان است. تجربه کشورهای عربی در گذشته نشان داده است که این اقدامات همچنان ادامه دارد و همین امر موجب ترس و نگرانی می شود. مداخله کشورهای بیگانه زنگ خطری برای ملت لبنان است که موجب تبدیل آنان به ابزار دست بیگانگان می شود. حال این سوال مطرح است که آیا لبنان نیز به «بهار عربی» که موجب آتش زدن به کشورهای عربی شده، پیوسته است و اینکه با کدامیک از نمونه های این «آتش عربی» در کشورهای تونس، عراق، لیبی، مصر، یمن، بحرین و سوریه منطبق است؟
در همین راستا، تلاش برای حل عملی و ملی این مشکلات وجود دارد که باید به شدت جدی گرفته شود. لذا راه حل مطلوب آن است که اصول و قواعدی که بر اساس منطق سلیم بنا شده است، در نظر گرفته شود؛ که مهمترین این اصول، پایبندی به این امور است : «هرکس چند دهه دچار فساد بود، امکان ندارد که وظیفه اصلاح امور را برعهده بگیرد»، «هرکس اموال عمومی را غارت کرد، نمی تواند از شهامت خود برای بازگرداندن آن استفاده کند» و «اصلاحات با ادامه نظام و قوانین گذشته انجام نخواهد شد». چرا که اصلاحات باید بر اساس یک نظام ملی متناسب و به دست افرادی مورد اطمینان در دولت انجام شود.
در همین زمینه دو راهکار ارائه می شود:
الف) راهکار آزمایشی شامل تعدیل دولت و تسریع در اجرای پیشنهادات اصلاحی در زمان تعیین شده و ارائه مهلت یک ماهه برای آزمایش جدی این راهکار و اجرای آن.
ب) راهکار ریشه ای که راه حل حقیقی برای این مسئله است که شامل سپردن صلاحیت قانونی پارلمان این کشور به یک دولت انتقالی برای وضع قوانین ملی جدید از جمله قوانین مبارزه با فساد و بازگرداندن اموال غارت شده و قوانین مالیاتی است.
نکته مهم این است که تسریع در حل این مشکلات به مصلحت همه مردم لبنان به جز بیگانگان و دست نشانده های آنان است و همچنین از نابسامانی اوضاع مالی و اقتصادی لبنان جلوگیری می کند. اما به تأخیر انداختن اجرای مطالبات مردم و اهمیت ندادن به آن، به بیگانگان فرصت می دهد که در امور لبنان مداخله کنند؛ لذا باید یادآور شد که این افراد دشمن لبنان هستند که با وجود قدرت نیروهای مقاومت و صلابت آنها در دفاع از لبنان، خواستار اغتشاش و ناامنی در این کشور هستند.
نویسنده: امین محمد حطیط
برکات و ثمرات عصر ظهور در روایاتی از پیامبر(ص) و امام حسن(ع)
یکی از ثمرات مهم ظهور امام عصر(عج) نزول برکات آسمانی است؛ برکاتی که نمونههای آن تا قبل از ظهور آن حضرت نمونه ندارد.
مسئله مهدویت و ظهور در اندیشه اسلامی اصلیترین معارف شیعه است چرا که بهاعتقاد مسلمانان آن کس که پرده از اسرار حقایق برمیدارد و آموزههای دین را احیاء و دین الهی را بر پهنه عالم مستقر میکند، وجود مقدس امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف است.
بشریت تا دستیابی به این حکومت آرمانی باید از مقطعی سخت و میانی بهنام آخرالزمان عبور کند تا تربیتهای لازم جهت مواجهه با امام عالم که تمام انبیاء و اوصیاء خبر ظهورش را داده بودند، کسب کند، نشان به اینکه بخشهایی از آیات کتب آسمانی ادیان، بهویژه «عهدین» اختصاص به موضوع آخرالزمان و منجی دارد؛ همچنین بر اساس پژوهشهای صورتگرفته بیش از 1000 آیه از آیات قرآن با توجه به روایات ذیل آنها، اختصاص به مسأله مهدویت دارد که از آنها با عنوان آیاتالمهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف یاد میشود. در مجموعه مجلدات معجم احادیث امام مهدی این روایات مهدوی احصا شده است.
در این بین، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمه اطهار علیهم السلام در عصر خویش به تبیین اندیشههای مهدویت، آخرالزمان و ظهور میپرداختند تا به این وسیله از یک سو افکار همگان را بهسوی آینده پیشِرو جهتدهی کنند و از دیگر سو راه را بهروی مدعیان دروغین مهدویت مسدود کنند.
برکات و ثمرات عصر ظهور امام عصر از جمله موضوعاتی است که در آیات و احادیث مربوط به موضوع مهدویت دیده میشود. با اندک مروری بر این نوع آیات و روایات درمییابیم حیات طیبهای که خداوند در قرآن از آن یاد کرده است چیزی جز این مقطع نخواهد بود؛ چرا که بشریت در این مقطع در پرتو امامتِ امام عصر و از مجرای پربرکت ایشان و نیز در پرتو حضور صالحان زندگانی پاک و زلال و بدون درد و آلامی را تجربه میکند که تمام انبیا و رسولان وعده آن را به امتهای خویش و آیندگان داده بودند.
برای نمونه در یکی از این روایات میخوانیم پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: مردى از اهلبیت من به سلطنت خواهد رسید که به سنت من (آن طور که باید) عمل کند و خداوند از آسمان براى وى روزى فرستد و زمین آنچه دارد، بیرون دهد و او زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم و ستم باشد، او به بیتالمقدس درآید و هفت سال سلطنت کند؛ یُخرجُ رجُلٌ مِن أهل بَیتى و یَعملُ سُنتى و یُنزّلُ الله لَه البَرکةَ مِن السّماء و تُخرجُ الأرض برکاتِها و تَملأُ بِه الأرضَ عَدلاً کَما مُلئَت ظُلماً و جُوراً». (کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط ــ القدیمة)، ج2، ص472)
آنچه در این روایت شریف بین سایر گزارهها بهچشم میخورد، نزول برکت الهی از آسمان بر امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف است که طبیعتاً این نعمت بزرگ الهی شامل انصار و اعوان و شیعیان و محبان آن حضرت خواهد بود. این فراز از روایت نشان میدهد که امام، مجرای محبتها و نعمات الهی بر بشریت است که همگان نمود عینی این معرفت را در عصر ظهور و حضور امام عصر مشاهده خواهند کرد.
جالب است که این نکته را در روایاتی از امام حسن مجتبی و امام حسین علیهما السّلام مشاهده میکنیم. امام مجتبی در روایتی، ضمن بیان برخی رویدادهای آخرالزمانی و عصر ظهور، به نزول برکات آسمانی در آن زمان اشاره کرده فرمودند «...عرض و طول شهرها برایش مطیع میشوند؛ کافری نیست مگر اینکه ایمان میآورد و تبهکاری نیست مگر اینکه نیکوکار خواهد شد؛ درندگان در زمان سلطنت او صلح و سازش میکنند؛ زمین، گیاهان خود را میرویاند و آسمان برکات خود را فرو میریزد؛ گنجها برای او ظاهر خواهند شد و مدت چهل سال مالک شرق و غرب خواهد شد؛ خوشا به حال کسی که روزگار او را درک کند و سخن وی را بشنود؛ تنزل السماء برکتها و تُظهِر له الکُنُوز، یَملکُ ما بَین الخافقین أربعین عاماً فطوبَى لِمَن أدركَ أیّامَه و سَمِعَ کَلامه.» (اثباةالهدی، ج5، ص145)
همچنین امام حسین در آخرین خطبه خویش در روز عاشورا، پس از وعده به رجعت خود در مقطعی از ظهور و پس از بیان فعالیتهایی که در عصر ظهور در نابودی بدان و بدیها انجام میدهند، اشاره به برکات آن دوران کرده فرمودند:
بهروى زمین شخص نابینا و زمینگیر و مبتلائى نخواهد بود مگر اینکه خداوند بهوسیلۀ ما اهلبیت بلا را از او برطرف مىکند؛ وَ لَایَبْقَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَعْمَى وَ لَامُقْعَدٌ وَ لَامُبْتَلًى إِلَّا کَشَفَ اللَّهُ عَنْهُ بَلَاءَهُ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ».
و بهقدرى برکت از آسمان بهسوی زمین نازل مىشود که شاخه درخت از زیادى میوه مىشکند! میوه زمستانى در تابستان و میوه تابستانى در زمستان خورده مىشود؛ وَ لَیُنْزِلَنَّ الْبَرَکَةَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ حَتَّى إِنَّ الشَّجَرَةَ لَتُقْصَفُ بِمَا یَزِیدُ اللَّهُ فِیهَا مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتَأْکُلُنَّ ثَمَرَةَ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ ثَمَرَةَ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ.» (مختصر البصائر، ص140)
مجموع این روایات نشان میدهد که یکی از ثمرات مهم ظهور امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نزول برکات آسمانی است؛ برکاتی که نمونههای آن تا قبل از ظهور حضرت نمونه نداشت.
دجال آخرالزمان کیست و کی ظهور می کند؟
دجال در لغت به معنی فردی که بسیار دروغگو ،فریب دهنده است و دجال شخصی که می گویند پیش از حضور مهدی موعود پیدا می شود و بسیاری از مردم فریبش را می خورند.
در روایات اسلامی دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان ظهور می کند. و او با انجام کارهای شگفت انگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را می فریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی می کند و سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت می رسد.
خداوند هیچ پیامبری را به رسالت برنگزید مگر آن که قومش را از دجال ترسانید و خداوند آن را تا به امروز بر شما تاخیر انداخته و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و دجال بر الاغی که فاصله دو گوشش یک میل است خروج می کند و به مراهش بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب است و بیشتر پیروانش یهود و زنان و اعرابند و به همه کرانه های زمین بجز مکه و مدینه و حومه این دو شهر، گذر می کند.
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمی گردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده می شود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده می شود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروج دجال بوده اند.
در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین (سنی وشیعه) وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود می باشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت می باشد.
یکی از علائم ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در برخی روایات از علائم حتمی شمرده شده، خروج شخصی به نام «دجال» است. او یک طاغوت بسیار حیله گر است و عده بسیاری را با خود همراه می کند.
دجال در مسیحیت
صلیب پطرس (صلیب وارونه) اغلب به عنوان نماد دجال شناخته می شود. عبارت دجال در عهد جدید چندین بار تنها در رساله یوحنا آمده است. و مقصود کسی است که با مسیح مقاومت یا ضدیت می کند. و مدعی آن باشد که خود در جای مسیح است.
در نامه اول یوحنا آمده است:دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند آن دجال است که پدر و پسر را انکار می نماید. باز در همان رساله آمده است:«شنیده اید که دجال می آید الحال هم دجالان بسیار ظاهر شده اند و از این می دانم که ساعت آخر است.»
در جای دیگر در همان رساله می گوید:«و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند از خدا نیست و اینست روح دجال که شنیده اید که او می آید و الان هم در جهان است.»برخی از علمای مسیحی از جمله صاحب قاموس کتاب مقدس دجال را اسم عام می داند و به تصور وی مراد از دجال و دجالان کسانی هستند که مسیح را تکذیب کنند و این معنا از عبارات انجیل نیز استفاده می شود. همچنین گفته شده دجال یا ضد مسیح شخصی است که در آخرالزمان قیام کرده و مسیح، رجعت کرده او را از پای در خواهد آورد.
ویژگی های دجال در اسلام
در روایات اسلامی و روایاتی منتسب به محمد، پیامبر مسلمانان، یکی از نشانه های دوران ظهور و آخر الزمان خروج دجال است. ظهور دجال از نشانه های برپایی قیامت دانسته شده است. دجال فردی با یک چشم و صورتی کریه و موهایی تابداراست که بر پشانیش کلمه کفر حک شده است.
دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان خروج می کند. او انجام کارهای شگفت انگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را می فریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی می کند.
او سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت می رسد. تا زمان ظهور دجال او در جزیره ای در اقیانوس هند به سر می برد که از آن صدای موسیقی به گوش می رسد. روایات دیگری وجود دارد که در کوهی در جزیره ای در بند است و اهریمنان به او غذا می رسانند.
دجال در روایت های شیعه
در روایت های شیعه نیز گفته های زیادی در مورد دجال به چشم می خورد و اینچنین گفته شده است که وی در زمانی که مردم گناهان زیادی را انجام دهند و نیکی را بد و بدی را نیک بدانند، ظهور خواهد کرد.
دجال در روایات اهل سنت
قسمت عمده روایات در مورد دجال را «احمد حنبل» در کتاب «مسند»و «ترمذی»در «صحیح»خود و «ابن ماجه»در «سنن»و «مسلم»در «صحیح» و «ابن اثیر»در«نهایه»از عبدالله بن عمر و ابوسعیدخدری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کرده اند.
«صائد بن صید» که در زمان محمد می زیسته و محمد او را از مصادیق دجال معرفی کرده است و چون بعداً از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کرده اند دجال موعود همان «صائد بن صید» است و در نتیجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند.بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد بخصوص نمی دانند بلکه آن را عنوانی می دانند کلی برای افراد پر تزویر حیله گر و حقه باز که برای فریب مردم از هر وسیله ای استفاده می کنند. دجال شخصی است که حق را با باطل آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف شیطانی خود استفاده می کند.































