emamian

emamian

پنج شنبه, 13 تیر 1398 17:30

غیبت حق الناس یا حق الله؟

مطابق آنچه در تعریف غیبت گفته شده است (صحبت کردن درباره برادر مؤمن بگونه ای که اگر بشنود ناراحت شود) کاملا روشن است که غیبت جنبه حق الناس دارد زیرا باعث هتک حیثیت و تضییع آبروى مسلمانى مى شود و مى دانیم آبروى مسلمان همچون جان و مال او است. از تشبیهى که در آیه سوره حجرات درباره غیبت آمده و به خوردن گوشت برادر مؤمن بعد ار مرگ او تشبیه شده جنبه حق الناس بودن آن روشن تر مى گردد.

از احادیث فراوانى نیز این حقیقت استفاده مى شود که غیبت نوعى ظلم و ستم است که باید جبران گردد از جمله:

1- در خطبه حجة الوداع آمده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «ایها الناس ان دمائکم و اموالکم و اعراضکم علیکم حرام کحرمة یومکم هذا فى شهرکم هذا فى بلدکم هذا ان الله حرم الغیبة کما حرم المال و الدم؛ اى مردم! خون ها و اموال و آبروى شما بر یکدیگر محترم است مانند احترام امروز و این ماه (ذى الحجه) و این شهر (مکه) خداوند حرام کرده است غیبت را همان گونه که حرام کرده است (تعرض به) مال و خون را». بى شک هر خون بى گناهى ریخته شود باید جبران گردد و هر مال مشروعى از هر کس تضییع شود، باید عوض آن را پرداخت، غیبت نیز باید به هر نحوى که ممکن است جبران شود. اصولا قرار گرفتن آبروى مؤمن در کنار مال و خون او دلیل روشنى است بر این که تضییع آبرو جنبه حق الناس دارد.

2- در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم (ص) بعد از آن که غیبت در مقایسه با زنا، شدیدتر از آن شمرده شده مى فرماید: «زانى بعد از توبه (خالصانه) مشمول عفو الهى مى شود، ان صاحب الغیبة لا یغفر له حتى یغفر له صاحبه؛ اما غیبت کننده بخشوده نخواهد شد تا غیبت شونده او را عفو کند».

3- در کتاب مجموعه ورام از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «کل المسلم على المسلم حرام دمه و ماله و عرضه، والغیبة تناول العرض؛ تعرض به همه چیز مسلمان بر مسلمان حرام است، خون او و مال او، آبروى او، و غیبت تعرض نسبت به آبرو است».

جمله اخیر که غیبت را مصداق تعرض به آبرو ذکر مى کند خواه از کلام پیامبر (ص) باشد خواه از کلمات راویان حدیث، در هر حال مى تواند شاهد و گواهى براى مقصود ما باشد.

روایاتى که مى گوید غیبت سبب نقل حسنات از نامه اعمال غیبت کننده به غیبت شونده و نقل سیئات از نامه اعمال غیبت شونده به غیبت کننده مى شود، دلیل روشن دیگرى بر حق الناس بودن غیبت است، چرا که نقل حسنات و سیئات براى جبران آبروى ضایع شده غیبت شونده است.

حال که روشن شد غیبت حق الناس است و حق الناس باید جبران گردد، این سؤال پیش مى آید که غیبت کننده چگونه مى تواند خطاى خود را جبران کند.

از بعضى از روایات استفاده مى شود که اگر غیبت به گوش غیبت شونده رسیده است باید برود و از او حلیت بطلبد و اگر نرسیده باید براى او در پیشگاه خدا طلب آمرزش کرد (تا حق او جبران شود) این مضمون در حدیثى از امام صادق (ع) چنین نقل شده است: «فان اغتیب فبلغ المغتاب فلم یبق الا ان تستحل منه و ان لم یبلغه و لم یلحقه علم ذلک فاستغفر الله له».

این تفسیر و توضیح شاید به خاطر این است که اگر غیبت به شخص غیبت شونده نرسیده است نقل آن براى او اى بسا سبب اذیت و آزار بیشترى مى شود، و مسئولیت سنگین ترى به بار مى آورد، به همین دلیل تنها دستور استغفار براى او داده شده است. بنابراین اگر موردى باشد که غیبت شونده ناراحت نمى شود، وجوب حلیت طلبیدن بعید نیست.

و از اینجا تفسیر روایات متعددى که مى گوید: «کفارة الاغتیاب ان تستغفر لمن اغتبته؛ کفاره غیبت آن است که براى کسى که غیبتش را کرده اى استغفار کنى». روشن مى شود، به این معنا که کلیه این دسته از روایات شامل موردی می شود که غیبت به گوش شخص غیبت شونده نرسیده باشد.

شاهد گویاى دیگرى بر تحلیل فوق حدیثى است که از پیامبر (ص) نقل شده است: «من کانت لاخیه عنده مظلمة فى عرض او مال فلیتحللها منه من قبل ان یأتى یوم لیس هناک دینار و لادرهم انما یؤخذ من حسناته فان لم تکن له حسنات اخذ من سیئات صاحبه فزیدت على سیئاته؛ هر کس نسبت به برادر مسلمان خود ستمى در مورد آبرو یا مال او کرده باشد باید از او حلیت بطلبد پیش از آن که فرا رسد روزى که در آن روز درهم و دینارى نیست بلکه از حسنات او بر مى دارند (بر حسنات برادرى که مال یا آبروى او تضییع شده است مى نهند) و اگر حسناتى نداشته باشد از گناهان رفیقش بر مى دارند و بر گناهان او مى گذارند».

در دعاهاى معروف ایام هفته که از امام زین العابدین على بن الحسین (ع) در ملحقات صحیفه سجادیه نقل شده در دعاى روز دوشنبه نیز تعبیرات روشنى در این باره دیده مى شود که امام از خداوند (به عنوان سرمشق براى دیگران) چنین مى خواهد: اگر مظالمى از عباد نزد من است و من بر کسى از بندگان تو ظلم و ستمى کرده ام در عرض و آبروى، یا در مورد اموال و خانواده و فرزندانش، یا غیبتى از او کرده ام و یا تحمیلى بر او روا داشته ام، یا تکبر و تعصب یا ریاکارى و خودنمایى در برابر او داشته ام و اکنون دستم نمى رسد که حق او را به او باز گردانم یا حلیت بطلبم از درگاه تو مى طلبم که او را به هر گونه مصلحت مى دانى از من راضى فرمایى». به هر حال احتمال حق الناس بودن غیبت بسیار قوى است لذا اگر جبران کردن یا حلیت طلبیدن مشکلى نداشته باشد، باید اقدام کرد. این نکته نیز حائز اهمیت است که یکى از طرق جبران غیبت آن است که انسان نزد کسانى که غیبت در حضور آنها انجام گرفته برود و عمل برادر مؤمن خود را به گونه اى توجیه و حمل بر صحت کند، که آثار غیبت از اذهان آنها به کلى برچیده شود و به اصطلاح آب بسته به جوى خود باز گردد.

پنج شنبه, 13 تیر 1398 17:28

اینستکس به نفع ایران یا اروپا؟

پس از حدود ۵ ماه از ثبت اینستکس در پاریس، سید عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه کشورمان در پایان نشست کمیسیون مشترک برجام در وین از عملیاتی شدن اینستکس خبر داد و گفت: «اینستکس دیگر عملیاتی شده و اکنون دو یا سه مورد کاری نیز در حال انجام شدن است و ظرف روز‌های آتی تبادلات مالی انجام می‌شود».

عملیاتی شدن سازوکار مالی پیشنهادی اتحادیه اروپا -اینستکس- از همان ابتدا به عنوان نخستین تلاش اروپا برای حفظ برجام معرفی شد و اروپایی‌ها چنین اقدامی را در راستای به حداقل رساندن اثر تحریم‌های یک جانبه ایالات متحده امریکا بر جمهوری اسلامی ایران عنوان کردند و مدعی شدند با این اقدام، حمایت خود را از برجام انجام داده اند و رسانه‌های بین المللی نیز مدام از تقابل اروپا و امریکا و اختلافات بین این دو در ترک برجام و ماندن در آن سخن گفتند به طوری که عده‌ای در داخل کشور نیز خیال کردند واقعاً برجام موجب اختلاف راهبردی بین امریکا و اروپا شده است.

اروپایی‌ها یازدهم بهمن ماه سال گذشته پس از گذشت ماه‌ها وعده‌های تکراری که داده بودند، در راه‌اندازی ساز و کار مالی اروپایی (spv) با ایران برای ادامه مبادلات تجاری، این کانال مالی را با نام اینستکس در فرانسه ثبت و مدیریت آن را به "پر شیفر" آلمانی، با سابقه طولانی در مدیریت "کامرز بانک" سپردند.

اما Spv مورد ادعای اروپا تفاوت فاحشی با اینستکس اجرایی دارد؛ چرا که در spv قرار بر تضمین فروش نفت ایران بود و می‌بایست شرکت‌های اروپایی بدون نگرانی از تحریم‌های آمریکایی، با ایران معامله کرده و در مقابل طلب ایران را به یورو پرداخت می‌کردند، اما اینستکس فقط یک ساز و کار مالی برای تسویه حساب است و تحریم‌های آمریکایی را اساس کار خود قرار داده است.

مبادلات صورت گرفته در اینستکس به جای دلار، از طریق یورو خواهد بود؛ با این تفاوت که این سامانه، هیچ ارتباطی به مکانیسم‌های بانکی ندارد و صرفاً یک سامانه تهاتری محدود به غذا و داروست و تحریم‌هایی که اروپایی‌ها در برجام متعهد به برداشته شدن آن‌ها شده‌اند، با وجود این سامانه همچنان پابرجا خواهند بود.

بدین معنا که در این ساز و کار قرار نیست ایران پولی دریافت کند؛ بلکه نفت را به کشور‌های اروپایی می‌دهد و در مقابل از آن‌ها اقلام مورد نیاز خود را دریافت می‌کند! و این اقلام شامل: انواع محصولات کشاورزی مانند سویا و ذرت، انواع محصولات غذایی، میوه و سبزیجات، ۴ سموم کشاورزی، کود و بذر‌های گیاهی، غذای دام شامل کنجاله و علوفه، شیر خشک و مواد اولیه آن، مواد اولیه دارویی، انواع دارو‌های عمومی و دارو‌های بیماری‌های خاص، انواع تجهیزات پزشکی و بیمارستانی، دستگاه‌ها و وسایل پیشرفته جراحی و اتاق عمل، تجهیزات پیشرفته پزشکی مانند دستگاه‌های رادیوتراپی و پرتو درمانی جهت مقابله با سرطان، انواع واکسن‌های انسانی و دامی و... خواهد بود که به نظر می‌رسد طرح دو موضوع غذا و دارو در این ساز و کار مالی، علاوه بر دادن وجهه حقوق بشری به اروپا در بین افکار عمومی جهان، نوعی توهین به جامعه ایرانی و تحقیر آن از ناحیه دو موضوع یاد شده است به طوری که انگار ایران برجام را اجرا کرد تا از گرسنگی و بیماری نجات یابد. البته این نوع برخورد دولت‌های طرف برجامی اروپایی در کنار مسئولینی که مدام دم از دو قطبی معیشت و هسته‌ای می‌زدند، جای تعجب ندارد.

با این حال، آنچه مورد سؤال است، میزان فایده اینستکس برای کشورمان و تأثیر آن در کاستن از اثر تحریم‌های امریکا است و در یک کلام این سؤال طرح است که آیا اینستکس منافع ایران در برجام را تأمین خواهد کرد؟

اینستکس در فضای رسانه‌ای با عنوان سازوکار «نفت در برابر غذا» مطرح گردید که انتقاد‌های زیادی را نیز متوجه این سازوکار کرد؛ لکن اینستکس حتی «نفت در برابر غذا» هم نیست؛ چرا که در اینستکس اروپایی‌ها هیچ تضمینی برای خرید نفت از ایران نمی‌دهند و تنها و تنها ایران را مجاز می‌کنند با پول نفتی و یا سایر درآمد‌هایی که دارد، از اروپا غذا و دارو به قیمتی که خودشان تعیین می‌کنند، بخرد.

علاوه بر این، عملیاتی شدن اینستکس به معنای الزام ایران برای خرید اقلام کشاورزی و دارویی از اروپاست. در واقع، شرکت‌های اروپایی، واسطه فروش این اقلام از دیگر کشور‌ها هستند و به راحتی می‌توانند با تبدیل شدن به یک دلال، اجناس خریداری شده از دیگر کشور‌ها را به جمهوری اسلامی ایران بفروشند.

مسئله مهم دیگر، راه اندازی اینستکس به عنوان گام مهم و کاربردی اروپا در حفظ برجام مطرح است و متعاقب آن اروپا در بیانیه‌ای که همزمان با ثبت اینستکس در فرانسه منتشر کرد انتظار دارد که ایران هر چه سریعتر به تمامی تعهدات خود در چارچوب مفاد fatf عمل کند.

در نهایت باید گفت، اروپا با راه اندازی اینستکس و جا انداختن آن به عنوان تعهدات برجامی خود به دولت ایران، ۳ دستاورد مهم کسب خواهد کرد؛ نخست اینکه برخلاف برجام، تضمینی برای فروش نفت ایران نخواهد داد و متعاقباً تقابل با ایالات متحده به وجود نخواهد آمد. دوم، سود کلانی به ازای واسطه گری در فروش غذا و دارو به ایران دریافت خواهد کرد و سوم، مکلف کردن ایران به اجرای تمامی تعهدات برجامی‌اش و پذیرش معاهدات الزام‌آور و محدودساز جهانی همچون fatf خواهد بود.

منبع: سایت بصیرت

 

آیه 27 سوره فتح :

«لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا‏‏‏‏‏‏».

 

ترجمه

البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمی‌دانستید می‌دانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت.

 

معانی کلمات آیه

«الرُّؤْیَا»: خواب. مراد خوابی است که پیغمبر در مدینه دیده بود. و آن این که پیغمبر قبل از عزیمت به حدیبیه، در خواب دید که او و اصحاب داخل مکه شده‌اند و کعبه را طواف می‌کنند، سپس سرها را تراشیده و موها را کوتاه نموده‌اند. «آمِنِینَ»: جمع آمِن، در امن و امان. «مُحَلِّقِینَ»: سرتراشیدگان. «مُقَصِّرِینَ»: مو کوتاه‌کردگان. حاجیان پس از فراغت از انجام مناسک حج، با تراشیدن موی سر یا کوتاه کردن موی سر، از احرام بدر می‌آیند. «مَا»: مراد مصلحت نهفته در صلح حدیبیه که ورود به مکه است. «مِن دُونِ ذلِکَ»: پیش از آن، یعنی قبل از ورود شما به مکه. «فَتْحاً قَرِیباً»: مراد فتح خیبر، یا صلح حدیبیه، و یا هردوی آنها است. (نگا: صفوة البیان، لمعانی القرآن).

 

نزول

مجاهد گوید: که پیامبر اسلام مادامى که در حدیبیه بود، در خواب دید که خود و لشکریان و یارانش داخل در مکه خواهند شد در حالتى که در امن و امان بوده و سرهاى خود را تراشیده و با تقصیر و احرام مى باشند ولى وقتى که از اثر ممانعت کفار قریش قربانى خود را در حدیبیه انجام دادند. اصحاب به پیامبر گفتند: یا رسول الله پس خواب شما چگونه تعبیر مى گردد؟ سپس این آیه نازل گردید(۱) و نیز گویند: رسول خدا صلى الله علیه و آله پیش از رفتن به حدیبیه در مدینه در خواب دید که شهر مکه را فتح کرده است ولى وقت روز آن معین نشده بود. بعد از ذکر این خواب اصحاب شاد خاطر شدند و گمان بردند که در همان سال مکه فتح خواهد شد ولى وقتى که در حدیبیه معاهده صلح انجام گرفت و پیامبر با اصحاب بدون رفتن به مکه مراجعت به مدینه نمودند.

 

اصحاب مخصوصاً عمر بن الخطاب گفتند: یا رسول الله بنابراین خوابى را که به ما گفته بودید، چطور شد؟ و چرا فتح مکه عملى نگردید؟ پیامبر گفت: بلى خواب دیده بودم و به شما هم گفتم ولى نگفتم که امسال مکه را فتح خواهیم نمود یا سال بعد، گفتند: راست گفتى یا رسول الله سپس این آیه نازل شد.(۲)

 

نکته ها

در سال ششم هجرى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در خواب دیدند که مسلمانان، آسوده خاطر وارد مسجد الحرام شده، در حالى که سرهاى خود را تراشیده و موى و ناخن کوتاه کرده‌اند، مراسم عمره انجام دادند. مسلمانان پس از شنیدن این خواب بسیار خوشحال وامیدوار شدند. پس از مدتى پیامبر همراه مسلمانان به قصد انجام مراسم حج حرکت کرده و تا پشت دروازه‌هاى مکّه در حدیبیّه رفتند. کفّار از ماجرا آگاه شده و راه را بر آنان بستند و تصمیم بر کشتار مسلمانان گرفتند. پیامبر صلى الله علیه و آله از مسلمانان همراه خود بیعت و پیمان وفادارى گرفتند، اما سرانجام به امر خداوند با دشمنان صلح و صلح‌نامه‌اى را امضاکردند، زیرا در این هجوم، بعضى از مسلمانان مقیم مکّه که ناشناخته بودند، به ناحق کشته مى‌شدند و مسلمانان ناخواسته گرفتار پرداخت دیه و زخم زبان کفّار شده و بسیارى در آتش فتنه مى‌سوختند، در این صلح برکاتى بود و در این مدت گروه زیادى به اسلام ملحق شدند.

 

امّا بعضى مسلمانان نگران بودند که چرا خواب پیامبر صلى الله علیه و آله تعبیر نشد؟ حضرت صلى الله علیه و آله فرمود:

 

لازم نیست این خواب در این سال تعبیر و محقّق شود. به هر حال پیامبر و همراهان به مدینه بازگشتند و طبق قرارداد صلحنامه، در سال بعد سه روز مکّه را خالى کردند و مسلمانان با آسودگى خاطر اعمال عمره را با شکوه فراوان انجام دادند. البتّه پس از مدتى کفّار پیمان شکستند و مسلمانان در سال هشتم هجرى مکّه را بدون خونریزى فتح کردند.

 

آیات 11، 15، 16 با جملات‌ «سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ» و «سَتُدْعَوْنَ» از آینده خبر داد، همان گونه که این خواب نیز از آینده خبر مى‌دهد.

 

«فَتْحٌ قَرِیبٌ»، مى‌تواند فتح خیبر یا مکّه باشد و مى‌تواند صلح حدیبیّه باشد که در حقیقت براى مسلمانان یک پیروزى به حساب مى‌آمد.

 

در حدیث مى‌خوانیم که حضرت على(ع) فرمود: خداوند تراشیدن سر را مقدّم بر کوتاه کردن مو ذکر کرد، بنابراین تراشیدن از کوتاه کردن بهتر است. «1»

 

پیام ها

1- خواب انبیا، از خواب‌هایى است که حتماً محقّق مى‌شود. «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ» «1». بحار، ج 96، ص 302.

2- ورود حتمى مسلمانان به مسجد الحرام در حال آرامش، یک پیشگویى بود که به تحقّق پیوست و از جلوه‌هاى اعجاز قرآن بوده است. «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ»

3- با این‌که رؤیا از پیامبر است، امّا در خبر دادن از هر امرى که در آینده واقع مى‌شود، گفتن‌ «إِنْ شاءَ اللَّهُ» لازم است.

4- تراشیدن سر و کوتاه کردن مو و ناخن، از اعمال حج و عمره است. مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ‌ ...

5- امنیّت ظاهرى کافى نیست، آرامش درونى نیز لازم است. «آمِنِینَ‌- لا تَخافُونَ»

6- انسان، از تمام آثار و برکات، یا خطرات و عوارض تصمیم‌هاى خود آگاه نیست و باید مطیع فرمان خدا باشد. مسلمانان به فکر ورود به مکّه بودند ولى خداوند مى‌داند آثار و برکات صلح، بیشتر و بهتر است. «فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا»

7- چه بسا صلحى که مقدّمه پیروزى باشد. «فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیباً»

 

پانویس

[1]. تفاسیر فریابى و عبد بن حمید و کتاب دلائل از بیهقى.

[2]. تفسیر کشف الاسرار.

[3]. بحار، ج 96، ص 302.

امام رضا (ع) فرموده اند: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.» همین جمله به خوبی مقام والای این بانوی کریمه را نشان می دهد.

بانویی که بارها به ایشان متوسل شده و حاجاتمان را از او خواسته ایم. باعث افتخار ما ایرانیان است که حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم و برادر بزرگوارشان امام رضا (ع) در مشهد است و پناهگاهی برای ما و درد دل های ما شده است.

 

در ادامه، روایتی از آزاد شدن اسیر عراقی در حرم حضرت معصومه (س) را بخوانید:

 

آزاد شدن اسیری پس از سال‌ها اسارت در حرم حضرت معصومه (س)

بر اساس روایتی از حجت الاسلام و المسلمین ابن الرضا منقول از حاج آقای کشفی از خدمتگزاران بلند پایه حرم حضرت معصومه (س)؛ در ایام جنگ، شبی از شب‌ها گروهی از اسرای عراقی را به حرم مطهر کریمه اهل بیت (ع) آوردند.

 

ناگهان در میان زائران، زنی فریاد زد و بلافاصله یکی از اسرا نیز فریاد کشید. این اسیر از شیعیان عراقی بوده و به خدمت سربازی رفته بود و توسط ارتش عراق به اجبار به جبهه برده شده بود. او در جبهه های نبرد، به اسارت نیرو‌های ایرانی درآمد.

 

مادرش نیز به جرم شیعه بودن از عراق اخراج شده بود. او به ایران آمده و در قم اسکان داده شد و به کلی از سرنوشت پسرش بی خبر بود.

 

مادر این اسیر، هر شب به حرم مطهر حضرت معصومه (ع) مشرّف می‌شد و خدمت بی بی عرض می‌کرد: بی بی جان من پسرم را از تو می‌خواهم.

 

آن شب نیز مانند شب‌های دیگر به حرم مشرّف شده بود و برای پسرش دعا کرده و  به حضرت معصومه (س) متوسل شده است. ناگهان پسرش را در میان اسیران دیده و بی اختیار فریاد زده است؛ پسرش نیز متوجّه مادر شده و متقابلاً فریاد کشید. اینگونه با عنایت حضرت معصومه (س) پس از سال‌ها جدایی، چشم مادر با دیدن میوه دلش روشن شد.

 

پس از این اتفاق ترتیبی داده شد که این اسیر عراقی زودتر به آغوش خانواده اش برگردد.

«من تمام عمرم را در راه وحدت و برادری شیعه و سنی صرف کرده ام و از هر پیامی که موجب وحدت آنان گردد و هر عقیده ای که آنان را در آغوش گیرد، دفاع و حمایت کرده ام. من برادر و فرزند اهل تسنن هستم، همان اندازه که برادر و فرزند شیعه هستم.»

تقریب و وحدت مذاهب اسلامی و هماهنگی صفوف مسلمانان در برابر دشمنان اسلام، آرزوی دیرینه شخصیت های دلسوز جهان اسلام و یکی از بزرگترین هدف های نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.

البته عده ای نابخردانه گمان کرده اند که هدف از وحدت مذاهب اسلامی، ترویج اباحه گری اعتقادی ، علمی و چشم پوشی از حقایق تاریخی است در حالی که هدف اصلی دعوت تقریب، ایجاد اتحاد بین جوامع و فرق اسلامی است.

این هدف مقدس، متکی به ریشه های استوار در کتاب و سنت است و با ممانعت از ایجاد تفرقه در صفوف مسلمانان، مانع کنار رفتن عنایت الهی وسست شدن ایمان ها و ذلت و شکست مسلمانان و تسلط اجانب بر کشورهای اسلامی می شود.

 

در این خصوص آیت الله سیدمحمدباقر صدر با استقبال از مسأله وحدت می گوید:

«من تمام عمرم را در راه وحدت و برادری شیعه و سنی صرف کرده ام و از هر پیامی که موجب وحدت آنان گردد و هر عقیده ای که آنان را در آغوش گیرد، دفاع و حمایت کرده ام. من برادر و فرزند اهل تسنن هستم، همان اندازه که برادر و فرزند شیعه هستم.»

 

یاداوری گفتار شخصیت های مهم علمی جهان تشیع و تسنن بعنوان رهبران معنوی این گروه عظیم درباره اهمیت مساله  وحدت اسلامی برای تنویر ضرورت انسجام و اتحاد برای مسلمین موضوعی حیاتی است.

امید است با معرفی و سرمشق قرار دادن این گفتارها بتوانیم گامی مهم و موثر در ایجاد وحدت اسلامی برداشته باشیم.

پنج شنبه, 13 تیر 1398 16:40

بیانات در دیدار کارگزاران حج

در آستانه‌ی اعزام کاروان‌های حجاج بیت‌الله الحرام به سرزمین وحی

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 

 از خداوند متعال با همه‌ی وجود شاکریم به خاطر توفیق و تفضّلی که فرموده است و امسال هم مثل سالهای قبل ملّت عزیز ایران، جمعی را برای گزاردن فریضه‌ی حج اعزام خواهد کرد و در این اجتماع عظیم امّت اسلامی شرکت خواهد نمود.

 

 شما کارگزاران امر حج و به تعبیر درست و خوب آقایان، خدمتگزاران ضیوف‌الرّحمان، قدر کاری را که انجام میدهید باید بدانید، کار بسیار مهمّی است؛ چون حج یک فریضه‌ی استثنائی است. در حج مجموعه‌ای از ارزشهای اسلامی جمع شده است که در هیچ واجب دیگری، در هیچ فریضه‌ی دیگری این‌ همه خصوصیّت از خصوصیّات مورد تمجید اسلام و مورد تعریض اسلام وجود ندارد. در واقع حج یک نمودار کوچکی از جامعه‌ی اسلامی برتر و در واقع یک نمونه‌ای از آن چیزی است که ما در تمدّن اسلامی، مورد نظر داریم؛ تمدّن اسلامی، این را باید به بشریّت اهدا کند. در تمدّن نوین اسلامی، معنویّت در کنار مادّیّت، عروج اخلاقی و معنوی و روحی و تضرّع و خشوع، در کنار پیشرفت زندگی مادّی [است]؛ حج مظهر یک چنین تمدّنی است.

 

 همین‌ طور که شما به طور واضح مشاهده میکنید، در حج، هم نمایش بندگی و خشوع وجود دارد -از اوّل تا آخر اَعمال حج خشوع است، بندگی است، تضرّع است- هم در عین حال در کنار این عاملِ صددرصد معنوی، یک عامل اجتماعی وجود دارد و آن وحدت است، برادری است، یکرنگی است؛ فقیر و غنی، اقوام گوناگون، ملّتهای گوناگون، نژادهای گوناگون، در کنار هم، با یک انگیزه، با یک هدف، یک عمل را انجام میدهند؛ ما دیگر کجا چنین چیزی را سراغ داریم؟ چه در بین فرایض اسلامی و چه در آنچه ما از ادیان گوناگون اطّلاع داریم، چنین چیزی وجود ندارد. در عین حال خود حج حامل عنصر تحرّک است؛ عبادت است امّا در این عبادت انسان مشاهده میکند حرکت هست، طواف هست، سعی هست، رفت ‌و ‌آمد هست؛ در عین حال نمایش تجمّع است. این تجمّعات عجیب مردمی در کنار هم که در عرفات یا در مشعرالحرام یا در ایّام منیٰ انجام میگیرد هم یکی از مظاهر حیات اجتماعی اسلام است؛ همه‌ی اینها در حج وجود دارد. [حج] نمایش اخلاق است: فَلا رَفَثَ وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدالَ فِی الحَجّ؛ آنجا جای برادری است، جای اخلاق است، جای گذشت است، جای دعوا کردن با یکدیگر نیست، جای جدال‌ کردن نیست. می‌بینید همه‌ی این عناصر عجیب و سازنده و درس‌آموز در حج جمع شده است؛ فریضه‌ی حج یک چنین فریضه‌ای است.

 

 از جمله‌ی خطاهای بزرگی که همیشه می‌شنفتیم، حالا هم گاهی از بعضی از زبانهای بی‌مبالات نسبت به حقایق اسلامی صادر میشود این است که «حج را سیاسی نکنید»؛ یعنی چه سیاسی نکنید؟ آنچه ما در حج لازم داریم از امور سیاسی، عین تعالیم اسلام است؛ ایجاد وحدت یک امر سیاسی است، این امر اسلام است، این عبادت است؛ وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا. ما اگر در حج از ملّت فلسطین یا مظلومین دنیای اسلام مثل مظلومین یمن و دیگران دفاع میکنیم و حمایت میکنیم، این البتّه یک کار سیاسی است امّا سیاستی است عین تعالیم اسلامی؛ دفاع از مظلوم خودش یک فریضه است، یک واجب است؛ این [واجب] اتّفاق می‌افتد. یا برائت از مشرکین؛ اگر چنانچه روی مسئله‌ی برائت تکیه میکنیم و اصرار می‌ورزیم و آن را انجام میدهیم -که باید به بهترین وجهی ان‌شاءالله همه‌ساله انجام بگیرد- این به خاطر این است که یک فریضه‌ی اسلامی است؛ أَنَّ اللَّهَ بَریءٌ مِنَ المُشرِکینَ وَ رَسولُه؛ مؤمنین هم «بُرَآءِ» از مشرکینند؛ إِنَّا بُرَآؤُا مِنکُم وَ مِمَّا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤمِنُوا بِاللَّهِ وَحدَهُ؛ همه‌‌ی اینها مال دین است. بله، سیاست است، در عملِ حج کار سیاسی هست، امّا این کار سیاسی عیناً همان تکلیف دینی است، عیناً همان عبادت است؛ ‌ببینید که اینها جزو نکات مهمّی است. بله، اینکه بیایند منع کنند از این حرکات سیاسیِ این جوری، آن هم یک عمل سیاسی است، منتها سیاست غیر دینی، سیاست ضدّدینی؛ اینکه بگویند در حج حق ندارید به آمریکا بگویید بالای چشمت ابرو است، این [هم] یک حرکت سیاسی است، منتها حرکت سیاسی شیطانی است، حرکت سیاسی غیر اسلامی است. امّا اینکه شما آنجا ابراز برائت کنید از هر مشرکی، از هر ضدّاسلامی، این هم حرکت سیاسی است، منتها سیاستی که عین دین است؛ این سیاستِ دینی است. اینها نکاتی است که باید ما در مورد حج بدانیم.

 

 یکی از چیزهایی که در حج خیلی مهم است، همین مسئله‌ی الفت و برادری است. در روایات صادره‌ی از ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم‌ السّلام) تأ‌کید شده است، تحریض شده است که در مسجدالحرام، یا مسجدالنّبی با کسانی که شیعه نیستند نماز بخوانید، در نماز آنها شرکت کنید، به آنها اقتدا کنید؛ [اینها] روایات ما است؛ این الفت است، این ایجاد الفت بین برادران مسلمان است. اینکه من شنیده‌ام حالا بعضی اصرار دارند که در محلّ کاروانها و هتل‌ها و غیره نماز جماعت برگزار کنند، سیاست درستی نیست، روش درستی نیست؛ بروند داخل مردم، با بقیّه‌ی مسلمانها در مسجدالحرام، در صفوف منظّم نماز در مسجدالنّبی شرکت کنند. تشکیل امّت اسلامی در اجتماعات بزرگ مسلمین، جزو آن چیزهایی است که در حج وجود دارد.

 

 یکی از چیزهای مهمّی که حجّاج ایرانی باید به آن توجّه کنند، این است که حاجی ایرانی باید به ملّیّت ایرانی و هویّت ایرانی و جمهوری اسلامی ایران آبرو ببخشد؛ کونوا لَنا زَینا. رفتار حاجی ایرانی -چه رفتاری که با دوستانش دارد، در سلوک طبیعی زندگی‌اش دارد، با وقار، با متانت، با رفتار عاقلانه، خردمندانه؛ چه رفتاری که با بقیّه‌ی فرقه‌ها و ملّتها و مانند اینها دارد، محبّت، منطق، استدلال، رفتار محترمانه؛ در همه‌ی اینها- باید نشان بدهد برجستگی خُلقیّات اجتماعی ملّت ایران را؛ این واقعاً یک چیز مهمّی است. باز در روایات ما از طرف ائمّه (علیهم ‌السّلام) به شیعیان تأکید زیادی شده است که رفتارتان را، گفتارتان را، برخوردتان را، مُداراتتان را با بقیّه‌ی مسلمانها جوری کنید که مایه‌ی آبرو باشید، مایه‌ی عزّت باشید.

 

 آن کسانی هم که متصدّی امور این مناطق حج، مکّه و مدینه و امثال اینها هستند -[یعنی] دولت سعودی- وظایف سنگینی به عهده دارند؛ جزو وظایف اینها هم هست که امنیّت حجّاج را تأمین کنند، حرمت و کرامت حجّاج را تأمین بکنند. کرامت حاجی [مهم است]؛ ضیوف‌الرّحمان‌ هستند، اینها مهمانان خدای متعالند؛ باید احترام اینها محفوظ باشد. رفتارهایی که به کرامت اینها صدمه میزند و به معنای اهانت به حاجی است حتماً باید برداشته بشود. البتّه محیط را نباید امنیّتی کنند؛ امنیّت حجّاج را رعایت کنند امّا محیط را یک محیط امنیّتی نکنند؛ محیطِ آرام، محیطِ زندگی خوب. در این مدّتی که حجّاج در مکّه‌ و مدینه و بقیّه‌ی مناطق و مراکز هستند -حالا یک ماه کمتر، بیشتر- باید رفتارِ آنها یک رفتار مناسبی باشد.

 

 و به دعا و نماز و خشوع و توسّل خیلی اهمّیّت بدهید؛ واقعاً فرصت حضور در مسجدالحرام و مسجدالنّبی یک فرصت مغتنمی است که برای انسان عادی به‌آسانی به دست نمی‌آید؛ حالا برای شما، برای آن حجّاج محترم ایرانی حاصل شده، توانسته‌اند، توفیق پیدا کرده‌اند به اینجا رسیده‌اند. دعای در مسجدیْن، نماز در مسجدیْن، طواف در مسجدالحرام، تضرّع، توجّه، اینها را از دست نباید داد. اینکه بیفتند داخل بازارها و از اینجا به آنجا و خرید و مانند اینها، خلاف شأن یک مؤمن قدردان حجّ ابراهیمی است.

 

 حاصل مطلب این است که حج یک فریضه‌ی استثنائی و ممتاز است و آیاتی که در باب حج هست و روایاتی که در باب حج هست، همه نشان‌دهنده‌ی این است که بایستی این فریضه درسهای گوناگون فردی و اجتماعی بدهد به آن کسی که موفّق شده است این فریضه را انجام بدهد. اگر بخواهیم که به معنای واقعی کلمه این امر را، این فریضه‌ی بزرگ را اطاعت کنیم و به‌جا بیاوریم، باید این نکات را توجّه کنیم و رعایت کنیم.

 

 و برائت از مشرکین یکی از کارهای مهم و لازم است، همچنان که نمازهای جماعت در مسجدَیْن شریفیْن -که عرض کردیم- و همچنین دعا [لازم است.] دعای ندبه‌ی خوبی را، دعای کمیل خوبی را حجّاج ایرانی معمولاً اقامه میکردند و میکنند؛ بسیار کار خوبی است؛ تلاش بشود تا انجام بگیرد ان‌شاءالله؛ [چون] این یک تضرّع دسته‌جمعی است در بهترین مکانها و توجّه به خدای متعال است. از خدای متعال بخواهید که مشکلات و گرفتاری‌های امّت اسلامی را، گرفتاری‌های جوامع اسلامی را برطرف کند، شرّ دشمنان را از سر دنیای اسلام کم کند.

 

 امروز همین معارف اسلامی، همین حقایق اسلامی، مورد دشمنی شدید دشمنان اسلام است. دشمنی واقعی همین مستکبرین، همین آمریکا که ملاحظه میکنید این‌ جور وحشیانه به فضای اسلامی و محیط اسلامی و مردم مسلمان در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و امنیّتی و غیره، تهاجم میکنند، با همین حقایق اسلامی است؛ اگر مسلمانها این حقایق اسلامی را کنار بگذارند و به رنگ آنها دربیایند و به شکل آنها زندگی بکنند، این دشمنی‌ها برداشته میشود. با این حقایق دشمنند، چون این حقایق اسلامی بر ضدّ منش ظالمانه‌ی آنها است. وقتی شما با تضرّع و خشوع نماز میخوانید، میگویید: اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین، در مقابل خدا خضوع و خشوع میکنید و معنایش این است که در مقابل غیر خدا، قدرتهای مادّی، خضوع و خشوعی ندارید، تسلیم آنها نمیشوید؛ و همین مایه‌ی دشمنی‌ آنها است و همین مایه‌ی پیروزی و پیشرفت و صلاح و نجات امّت اسلامی است. پابندی به مبانی اسلام، پابندی به شریعت اسلام، آن چیزی است که ملّت اسلام را نجات خواهد داد.

 

 آنچه در جامعه‌ی خود ما محسوس است، این است که ما هر چه و در هر جایی که پایبندی خودمان را به مبانی اسلامی و حدود اسلامی بیشتر نشان دادیم، خدای متعال کمکش را بیشتر شامل حال ما کرد و توانستیم بر مشکلات فائق بیاییم؛ آنجایی که غفلت کردیم، چوب غفلت خودمان را خوردیم. و من آنچه برای آینده‌ی این کشور و حتّی آینده‌ی امّت اسلامی احساس میکنم و مشاهده میکنم، این است که دشمنان وحشی و درنده‌خو و ظالمِ عالمِ اسلام و ملّت ایران و امّت اسلامی، بالاخره مجبور خواهند شد در مقابل اسلام زانو بزنند؛ و آنچه در آینده به توفیق الهی پیش خواهد آمد، عزّت اسلام و مسلمین و پیشرفت جوامع اسلامی است. این آینده‌ی حتمی است، منتها تلاش لازم دارد؛ هیچ مقصودی و هیچ محصولی بدون تلاش، بدون مجاهدت، بدون گذشت، بدون همکاری به دست نخواهد آمد.

 

 امیدواریم که ان‌شاء‌الله خدای متعال به همه‌ی ما، به همه‌ی ملّت ایران، به همه‌ی مسلمانان جهان این توفیق را عنایت بفرماید که در این راه، با همه‌ی وجود وارد بشویم و توفیقات الهی را نصیب خودمان کنیم.

 

والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و‌ برکاته

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کلامی گران بها نشانه‌ها و شرایط دختری که پوشش و سپر پدر در برابر آتش دوزخ هست را بیان فرموده‌اند.

 

متن حدیث:

مَن کانتْ لَه ابنةٌ فأدّبَها وأحْسَنَ أدَبها ، وعلّمَها فأحْسَنَ تعلیمَها ؛ فأوسَعَ علَیها مِن نِعمِ اللّه ِ الّتی أسبَغَ علَیهِ ، کانَتْ لَه مَنَعةً و سِتْرا مِن النّارِ .

 

رسول اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله:

هر که دختری داشته باشد و خوب تربیتش کند و او را به خوبی دانش بیاموزد و از نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده به وفور بهره مندش سازد، آن دختر، سپر و پوشش پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.

 

"میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۱۰۷"

پنج شنبه, 13 تیر 1398 01:28

حج، حرکت به سوی خداست

قرآن کریم می‌فرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ» (الذاریات/۵۰) مفسرین گفته اند که مقصود در این آیه همان حج است، که توجه به دوری از نفسانیات دنیا و توجه به حق دارد. ظاهر حج همان رفتن به سوی ‌خانه‌ خدا‌ و باطن آن دیدن خداست.

 

حجت الاسلام و المسلمین علی محمد امرالهی بیوکی از روحانیون کاروانهای حج و عمره، ضمن بیان مطلب فوق اظهار کرد: حج یک عمل عبادی است که از نظر فروع دین بودن با دیگر اعمال تفاوتی نمی‌کند، اما از آن حجت که جامع دیگر اعمال عبادی است، با دیگر فرائض تفاوت دارد، در حج؛ نماز، امساک، جهاد، انفاق و… هست؛ لذا جامع همه عبادات است و همچون دیگر عبادات از یک پوسته (ظاهر) و مغز (باطن) تشکیل شده است.

وی در تشریح ظاهر و باطن اعمال گفت: در هنگام اقامه نماز دست به یک سری حرکات ظاهری مانند وضو، قرائت، سجده، رکوع، قنوت و… می‌زنیم که در واقع اینها ظاهر عمل است یا همان پوسته که اشاره به یک باطن دارد که معنای باطنی آن همان «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» (عنکبوت/۴۵) است، روزه نیز از این قاعده مستثنی نیست باطن روزه رسیدن به مقام تقوای الهی است آنجا که می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون‏» (البقره/۱۸۳) این مسئله در حج نیز ساری و جاری است.

این روحانی کاروانهای حج و عمره در پاسخ به این سؤال که باطن حج چیست؟ تصریح کرد: تعابیر مختلفی درباره حج در قرآن کریم بیان شده است اما محور سخنان را در این آیه شریفه قرار می‌دهم که می‌فرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ» (الذاریات/۵۰) مفسرین گفته اند که مقصود در این آیه همان حج است، ظاهر حج همان رفتن به سوی خانه خدا و باطن آن دیدن خداست.

حجت الاسلام بیوکی افزود: این باطن در همه اعمال حج مشهود است و باطن تمامی این مناسک، سیر الی الله است، ظاهرش رفتن به میقات و محرم شدن است اما باطن آن سیر الی الله است، طواف، نماز طواف، سعی، قربانی، همه و همه سیر الی الله و به عبارتی رفتن به سوی خدا و در همه حال او را دیدن است.

وی با طرح این مسئله که چرا احرام از میقات است؟ تبیین کرد: میقات جایگاهی است که خدا وعده کرده تا بنده در این مکان جهت حرکت ظاهری و باطنی دست در دست خدا بگذارد و با خدا همراه شود، میقات همان میعاد با خداست، اینکه می‌گویند: «حج را نه قسمت است و نه همت، بلکه دعوت است.» سخن درستی است، خداوند متعال از قبل (پیش از رسیدن به بیت الله الحرام) در میقات به پیشواز بنده می‌آید تا بنده احساس کند که دستش در دست خداست.

این متخصص در حوزه حج و زیارت با تأکید بر این نکته که برای درک حقیقت حج باید به ظواهر نیز توجه داست، عنوان کرد: در احرام بستن می‌یابید که انسان باید همه لباس‌ها را رها کرده و تنها لباسی سفید و پاک بر تن کند که در واقع این نشان از آن است که از این مکان به بعد باید لباسی را که در آن گناه کردی از تن کنده و لباس دعوت به سوی خدا را که پاک و بی آلایش است بر تن کنی، جالب این است که در همه اعمال عبادی انسان وارد در اعمال می‌شود اما در مسئله حج انسان منفعل بوده و به دعوت پاسخ می‌گوید؛ چرا که لبیک؛ یعنی پاسخ به یک دعوت قبلی.

حجت الاسلام امرالهی افزود: از میقات که همراه شدید در واقع اعلام می‌کنید که خدایا نه تنها دست در دست تو گذاشتم بلکه آمده ام دور تو بگردم؛ نه دور سنگ بلکه دور تو کعبه نشانی است که ره گم نشود همسو با فرشتگان که در بیت معمور به دور تو میگردند من نیز در زمین دور تو خواهم گشت که در واقع همه اینها در باطن همان سیر الی الله است؛ زیرا دور چیزی گشتن به معنای قربان و فدای آن شدن است حال که دور خدا می‌گردی باید دور بندگان برگزیده او نیز بگردی؛ زیرا حجر اسماعیل نیز جزو مطاف است.

وی با بیان اینکه بعد از طواف باید نهایت عبودیت که همان سجده در نماز است را به نمایش بگذاری، گفت: به همین هم اکتفا نمی‌کنیم بلکه بعد از نماز باید سعی نمود؛ زیرا که سیر الی الله بدون سعی معنا ندارد و برای اینکه نشان دهیم که از خود بی خود شدیم، مقداری از موی سر که نشان از زیبایی انسان است را تقصیر می‌کنیم، اینها نیز همه اش به معنای رسیدن به حقیقت خداست.

روحانی کاروانهای حج و عمره، عرفات را نیز محل عرفان دانست و به عبارات ادعیه این مکان توجه داد و عنوان کرد: در عرفات نهایت بندگی را انجام می‌دهیم و خدا را با عالی‌ترین صفاتش ثنا گفته و اعتراف به ضعیف‌ترین موجود بودن خود داریم و در پی آن در مشعر آنچه را از این حقیقت یافتیم فهمیده و وصل به این حقیقت می‌شویم و در واقع شعار عرفات را به شعور در مشعر تبدیل می‌کنیم و پس از آنکه این حاصل شد پا به عرصه آرزوها در منا گذاشته، آن هم آرزوهایی که جدای از این معرفت نیست آرزویی که توجه به همان کمال وجودی انسان دارد و سبب خدایی شدن انسان می‌شود.

وی افزود: بنده وقتی ذوب در الله شد، خدایی شده و به دریا وصل می‌شود و آن عظمت در وجودش متجلی می‌شود، قطره به خودی خود دیده نشده و گم می‌شود ولی وقتی حقیقتش دریایی شد، شاید قطره پیدا نباشد اما آن حقیقت الهی پیداست، در اعمال منا حاجی تولی و تبری را نیز به نمایش می‌گذارد، با سنگ زدن به شیطان تبری از دشمن جسته و با رو سوی خدا آوردن تولی را به نمایش می‌گذارد، قربانی نیز نمادی است که بیان کنیم از همه علایق دنیایی خود گذشتیم و بعد حلق یا تقصیر و باز می‌گردیم به همان اعمالی که در ابتدای راه انجام دادیم تا عنوان کنیم آنچه در شروع هست در خاتمه نیز همان است و آن سیر الی الله است.

وی در پایان عنوان کرد: پس در آیه ففروا، فرار کردن از نفسانیات دنیا و رو به سوی خدا نمودن مطرح شده است و فرار نیز به همین معناست که از چیزی دور شده و به چیز دیگری نزدیک شوی.

نماینده ولی فقیه در امور حج وزیارت و جمعی از روحانیون، معین و معینه‌های کاروان‌های حج تمتع 98 امروز با امام خمینی (ره) و آرمان‌های احیاگر حج تجدید پیمان کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعبدالفتاح نواب و هیأت همراه در این مراسم، با نثار گل و قرائت فاتحه، صلوات و زیارتنامه امام خمینی (ره)، به معمار کبیر انقلاب اسلامی ادای احترام کردند.

این مراسم تحت عنوان «تجدید میثاق روحانیون حج تمتع سال ۱۴۴۰ - ۱۳۹۸ با احیاگر حج ابراهیمی» برگزار شد.

شرکت کنندگان، پیش از این مراسم،  نماز جماعت ظهر و عصر را به امامت حجت‌الاسلام نواب در حرم امام ( قدس سره) اقامه کردند.

پس از مراسم تجدید بیعت با آرمانهای امام (قدس سره) همایش روحانیون،  معین و معینه‌های کاروانهای حجاج ایرانی در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی برگزار شد.

مسوولان و خادمان ضیوف الرحمان (حج تمتع ۹۸ ) صبح امروز در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای رهبر فرزانه انقلاب دیدار کردند و از رهنمودهای ایشان درباره مراسم حج بهره مند شدند.

نخستین پرواز عوامل اجرایی حج ۹۸ فردا پنجشنبه با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به سوی مدینه منوره پرواز می کند.

اولین کاروان حجاج ایرانی نیز روز دوشنبه ۱۷ تیرماه راهی سرزمین وحی می‌شوند.

عملیات انتقال ۸۶ هزار و ۵۰۰ زائر خانه خدا در سال جاری به مدت دو ماه و تا ۱۷ شهریور طول خواهد کشید.

آیا خدا انسان با گناه كبیره را می بخشد؟ آیا طلب مغفرت و آمرزش و خواندن نماز بعداز ارتكاب گناه فایده ای دارد؟

توبه واقعی و طلب مغفرت قطعا فائده دارد و مورد قبول خداوند قرار می گیرد. در توبه مهم عزم بر ترك گناه و ندامت و پشیمانی درونی است .توبه هر گاه حقیقي و واقعي باشد و از اعماق جان برخیزد و جامع شرایط باشد و واقعاً از گناهي كه مرتكب شده احساس خجلت و ندامت كند و خود را در پیشگاه خدا شرمنده ببیند و در صدد كسب رضاي حق تعالي باشد,  مقبول درگاه احدیت واقع شده و آثار و بركاتش نمایان مي گردد. هر چند گناه بزرگ یا بسیار باشد. قرآن كریم مي فرماید:

ای بندگان كه بر خود اسراف و ستم كردید ، از رحمت خدا مأیوس نشوید كه خدا همه گناهان را مي آمرزد, زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است .(1)

توبه حقیقی نه تنها آثار وضعی و تكلیفی گناه را محو می كند و گناهكار را از گناهان پاك می نماید، بلكه گناهكار توبه كننده را محبوب خدا می سازد. قرآن كریم می فرماید:

«اِنّ الله یحبّ التوابین؛(2) خداوند توبه كنندگان را دوست می دارد».كسی كه دوست و محبوب خدا شد، خدا عزیزش می كند؛ همه گناهان كبیره و صغیره او را می بخشد، چنان كه پیامبر فرمود:

 

«التائب من الذنب كمَن لا ذنب له؛(3) كسی كه از گناه توبه كند (خداوند همه گناهان او را می آمرزد و) همانند كسی می شود كه هیچ گناهی نكرده است».

 

پی نوشت ها:

  1. زمر(39) آیه 53.
  2. بقره(2) آیه 222.

3.كلینی ،اصول كافی، ‏ج 3، ص 109.

احادیث