اثبات وجود خداوند از طریق برهان نظم اثبات وجود خداوند از طریق برهان نظم

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
اثبات وجود خداوند از طریق برهان نظم اثبات وجود خداوند از طریق برهان نظم

جهان پیرامون ما پر از نظم و هماهنگی شگفت‌انگیز است که نشان‌دهنده وجود خالقی دانا و توانمند می‌باشد. برهان نظم یکی از دلایل مهم اثبات وجود خداوند است که بر اساس آن، هر نظم پیچیده‌ای نیازمند ناظمی حکیم است.

 

مقدمه‌
وقتی با اثری هنری، کتابی دقیق، یا دستگاهی پیچیده روبه‌رو می‌شویم، بی‌درنگ می‌پرسیم: پدیدآورنده‌اش کیست؟

زیرا هر نظمی نشانهٔ ناظم است و هر حسابی از حسابگری خبر می‌دهد. جهان پیرامون ما «از ذرّه تا کهکشان» سرشار از هماهنگیِ سنجیده و قاعده‌مندیِ تکرارپذیر است.

اگر این نظم ناباورانه را در هر شاخهٔ دانش می‌بینیم، طبیعی است که بپرسیم: سرچشمهٔ این نظم چیست؟ برهانِ نظم همین پرسش ساده و شهودی را به استدلالی روشن بدل می‌کند: «هر مجموعهٔ منسجم و هدفمند نیازمندِ ناظمی دانا و تواناست؛ جهانْ منسجم و هدفمند است؛ پس جهانْ ناظمی دانا و توانا دارد.»

 

جست‌وجوی سرچشمه
انسان در برخورد با پدیده‌ها به سرچشمهٔ آن‌ها می‌اندیشد. سرچشمهٔ وجودِ انسان را که دنبال کنیم، به «نطفه»، سپس به «غذا» و «ویتامین‌ها» می‌رسیم.این ویتامین‌ها از خاک به گیاه و از گیاه به انسان می‌رسند.

پرسش: آیا ورودِ مادّه‌های مغذّی از خاک به دانه‌ها و میوه‌ها «بی‌حساب» است یا «بر اساس نظمی دقیق»؟

اگر بگوییم بی‌حساب است، خلافِ یافته‌های آزمایشگاهی سخن گفته‌ایم؛ زیرا ترکیب‌های شیمیاییِ میوه‌ها و دانه‌ها بارها سنجیده و درصدِ موادّ مؤثّرشان تعیین شده است. پس این «حساب» نشانِ «حسابگر» است.

 

امام صادق(ع) و دیصانی
«قالَ الدِّیصانیُّ لِلصّادِقِ علیهِ السَّلامُ: دُلَّنِی عَلَی مَعْبودِی. فَقالَ لَهُ: اجْلِسْ. فَإِذا غُلامٌ صَغیرٌ فِی کَفِّهِ بَیْضَةٌ یَلْعَبُ بِها. فَقالَ: ناوِلْنِی—یَا غُلامُ—البَیْضَةَ. فَناوَلَهُ إِیّاها. فَقالَ علیهِ السَّلامُ—وَهُوَ یُشیرُ إِلَیْها—: یا دِیصانیُّ، هٰذا حِصْنٌ مَکْنُونٌ، لَهُ جِلْدٌ غَلیظٌ، وَتَحْتَ الجِلْدِ الغَلیظِ جِلْدٌ رَقِیقٌ، وَتَحْتَ الجِلْدِ الرَّقِیقِ ذَهَبَةٌ مائِعَةٌ وَفِضَّةٌ ذائِبَةٌ؛ فَلا الذَّهَبَةُ المائِعَةُ تَخْتَلِطُ بِالفِضَّةِ الذَّائِبَةِ، وَلا الفِضَّةُ الذَّائِبَةُ تَخْتَلِطُ بِالذَّهَبَةِ المائِعَةِ... لا یُدْری أَلِلذَّکَرِ خُلِقَتْ أَمْ لِلأُنثی، ثُمَّ تَنْفَلِقُ عَنْ مِثْلِ أَلْوانِ الطَّواوِیسِ؛ أَتَری لَها مُدَبِّراً؟» قالَ: فَأَطْرَقَ مَلِیّاً، ثُمَّ قالَ: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَنَّکَ إِمامٌ وَحُجَّةٌ مِنَ اللّٰهِ عَلَی خَلْقِهِ، وَأَنَا تائِبٌ مِمّا کُنْتُ فیهِ.» 1

شخصی از منکرانِ خدا به نامِ «دِیصانی» خدمتِ امام صادق علیه‌السّلام آمد و گفت: «مرا به معبودم راهنمایی کن.» حضرت فرمود: «بنشین.» در این هنگام نوجوانی خردسال، تخم‌مرغی در دست داشت و با آن بازی می‌کرد. امام به او فرمود: «تخم‌مرغ را به من بده.» نوجوان آن را داد. امام با اشاره به تخم‌مرغ به دیصانی فرمود: «ای دیصانی! این، دژی نهفته و بسته است: پوسته‌ای سخت دارد و زیر آن پوستهٔ سخت، پوسته‌ای نازک است؛ و زیر آن، زردّه‌ای چون طلای گداخته و سپیده‌ای چون نقرهٔ ذوب‌شده. نه آن با این درمی‌آمیزد و نه این با آن. کسی نمی‌داند نر است یا ماده؛ سپس می‌شکافد و جانوری با رنگ‌هایی شگفت—همچون پرِ طاووس—پدید می‌آید. آیا برای این سامان، مدبّری می‌بینی؟» دیصانی سر به زیر افکند و اندیشید؛ سپس گفت: «گواهی می‌دهم خدایی جز خدای یگانه نیست؛ محمّد، بنده و فرستادهٔ اوست؛ تو امام و حجّتِ خدایی بر خلق؛ و من از گذشتهٔ خود توبه می‌کنم.»

 

نمونه‌هایی روشن از نظم در آفرینش
زیربنای پیشرفتِ علوم: اگر طبیعتْ قاعده‌مند نبود، «تکرارپذیریِ آزمایش» ممکن نمی‌شد و علمی پیش نمی‌رفت. این‌که پزشک می‌گوید «لیموشیرین برای سرماخوردگی سودمند است»، متّکی به ثباتِ نسبیِ ترکیب‌های آن است. ریشهٔ درختِ لیمو به‌طور منظّم همان عناصر و ویتامین‌هایی را جذب می‌کند که طعم و اثر درمانیِ میوه را پدید می‌آورد. اگر این جذبْ تصادفی و بی‌قاعده بود، طبابت فلج می‌شد، چه رسد به پیشرفتِ آن.
تقویم‌های آسمانی: پیش‌بینیِ دقیقِ تحویلِ سال، خسوف و کسوف، و گذرهای سیاره‌ای، تنها با فرضِ نظمِ حرکاتِ آسمانی معنا دارد.
هماهنگیِ اجرامِ سماوی: با آن‌که بیشترِ سیّارات و ستارگان در حرکت‌اند، برخوردهای نابهنگام رخ نمی‌دهد؛ این نشانهٔ قانون‌مندیِ گرانش و کِینماتیکِ منظّمِ کیهان است.
مهندسیِ ریشه‌ها و برگ‌ها: هر درختْ ساختاری ویژه برای جذبِ موادّ مناسبِ میوهٔ خویش دارد؛ حتی در باغی که ریشه‌ها درهم می‌روند، هر درخت طبقِ الگوی خود جذب می‌کند؛ ازاین‌رو میوه‌ها و حتّی شکلِ برگ‌ها پایدار و متمایزند.
پیوند و انتقالِ صفات: در میوه‌های پیوندی، طعم و برخی ویژگی‌ها از شاخهٔ پیوندی به میوه منتقل می‌شود؛ این نشان می‌دهد که حتّی در سطحِ شاخه، نظمی ژرف در جریانِ شیره و بیانِ ژنی برقرار است.

قلب: تلمبه‌ای عضلانی که بی‌وقفه خونِ تصفیه‌شدهٔ شُش‌ها را به سراسرِ بدن می‌رساند؛ روزانه بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ بار می‌تپد.۲ و حدودِ ۷۰۰۰ لیتر خون پمپاژ می‌کند؛۳ و این نظم را عمری تمام نگاه می‌دارد.
مغز: سامانه‌ای با شبکه‌های گستردهٔ عصبی که توانِ ذخیره و بازیابیِ حجم عظیمی از داده‌ها را دارد؛ خاطره‌ها و تصاویر به‌صورت منظّم بایگانی و عندالنیاز فراخوان می‌شوند.
چشم: در جایگاهی محفوظ و مشرف قرار گرفته؛ پلک‌ها نور را تنظیم و از گردوغبار می‌کاهند؛ کاسهٔ چشم چون حصاری نگهبانِ آن است. عدسی به‌سرعت فوکوس می‌کند و شبکیه با میلیون‌ها یاختهٔ گیرنده، پی‌درپی تصاویر را به مغز می‌فرستد؛ پردازشِ آنی، دیدنِ روان و بایگانیِ تصاویر را ممکن می‌کند.

 

نتیجه
جهانْ کتابی است با واژه‌های قانون، قاعده و نسبت؛ و هر کتابی نویسنده‌ای دارد. نظمِ فراگیرِ آفرینش، از زیست‌جهان تا کیهان، به زبانی روشن می‌گوید: این سامانْ بی‌سامان‌گذار نتوانَد بود.
امام علی علیه‌السّلام:
«وَ تَحْسَبُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ وَ فِیکَ انْطَوَی العالَمُ الأکبَرُ.» ۴
«می‌پنداری که تو جِرم کوچکی هستی؟ درحالی که در تو عالَمی بزرگ، از حکمت، دقت و نظم نهفته است»

 

 

پی‌نوشت:

۱.حق الیقین، شبر، ص ۷ کافی کلینی، ج ۱، ص ۸۰

۲.انسان و جهان، ص ۲۲۹

۳.همان، ص ۲۱۴

۴.مرآة العقول، ج ۳، ص ۲۷۲؛ وافی، ج ۲، ص ۳۱۹

 

خوانده شده 11 مرتبه