انتظار ظهور امام زمان نياز به مقدماتي دارد که گاهي از اين مقدمات به بايستههاي انتظار تعبير ميشود و به يقين مراعات نکردن اين بايستهها به اصل انتظار صدمه وارد خواهد کرد و يک منتظر زماني به واقع در انتظار است که به اين مقدمات و بايستهها عمل کند و خود را به طور کامل براي ظهور مهيا سازد. مراعات نکردن و پي نبردن به کنه چنين بايستههايي را ميتوان از خطرات و صدمهها و آسيبهاي يک جامعه دانست و تنها راه درمان اين دردها، توجه کردن و شناخت اين مقدمات و عملي ساختن آنها در زندگي است.
براي آماده شدن به ظهور ميتوان بايستههايي را مد نظر قرار داد و اين بايستهها عبارتند از:
1. شناخت امام
بايد زمينه سازان ظهور ـ که همان ياران حضرت مهدي هنگام ظهور هستند ـ امام خويش را به بهترين وجه بشناسند و اين شناخت آگاهانه در تمامي وجودشان رسوخ کرده باشد. زيرا زمينه سازي براي ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکانپذير نخواهد بود. در روايات فراواني بيان شده است:
مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جَاهِليَّةً؛ هر که بميرد وامام زمان خويش رانشناسدبه مرگ جاهلي خواهد مرد.(کلینی ، 1365: 1/376)
امام صادق با تأکيد بر اين مطلب، شيعيان را به شناخت خداوند، پيامبر و حجّتهاي الهي فرا خوانده و از جمله دعاهاي دوران غيبت را اينگونه توصيه فرموده است:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني» (خداياا خودت را به من بشناسان و گرنه پيامبرت را نخواهم شناخت» (خدايا پيامبرت را برايم بشناسان وگرنه حجتت را نخواهم شناخت؛ خدايا حجتت را برايم بشناسان و گرنه از دينم گمراه ميشوم).(کلینی ، 1365: 1/337)
بنابراين منتظر واقعي بايد آن چنان شناختي از امام زمان داشته باشد که از امتحانهاي الهي در عصر غيبت سربلند بيرون آيد. زيرا که نشناختن امام و حجت الهي برابر با انحراف و به گمراهي کشيده شدن از دين معرفي شده است و به حقيقت چنين است، چرا که دين را جز از مسير اهلبيت نتوان شناخت و جز با پيروي از قرآن همراه با تفسير ائمه هدي نتوان به آن عمل نمود، پس نشناختن امام منجر به نشناختن دين و در نتيجه عمل نکردن به آن و نرسيدن به کمال و سعادت خواهد انجاميد.
2. وفا به عهد و پیمان
يکي ديگر از مقدمات و بايستههاي انتظار وفا به عهد و پيمان است و کسي که در مسير اهلبيت قرار نگيرد، عهد الهي را نقض کرده است. و اگر کسي به عهد و پيمان الهي عمل کند که همان ايمان به ولايت وامامت و عمل به دستورات خداوند متعال در عصر غيبت ميباشد، آن وقت ميتواند خود را از منتظران حقيقي و راستين حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفداء بداند و بر همين اساس که حضرت ولي عصر در توقيعي که خطاب به شيخ مفيد؛ صادر فرمودهاند، بيان داشتهاند که:
ولو کان أشياعُنا، وفَّقَهم اللهُ لِطاعَته، عَلي اجتماعٍ من القُلوبِ في الوفاءِ بالعهد عليهم، لَما تَأخَّر عَنهُم اليمنُ بِلقائنا ولتعَّجلَتْ لهم السعادةُ بمشاهدتنا علي حقّ المعرفة وصِدقِها منهم بنا، فما يَحبسُنا عَنهم إلاّ ما يَتصلُ بِنا ممّا نُکرِهُ ولا نُؤثره مِنهم...؛ اگر شيعيان ما ـ که خدايشان بر انجام طاعات موفق بدارد ـ در وفا کردن به عهد ما همدل و يکنوا بودند، در يمن لقاي ما دچار تأخير نميشدند و سعادت ديدارِ توأم با معرفت ما، به سويشان ميشتافت؛ چيزي جز آن چه از ايشان به ما ميرسد و از آنان نميپسنديم، ما را از ايشان جدا نکرده است... .(صدوق ، 1395ق: 1/319)
مهمترين عهد و پيمانها که شيعيان بايستي به آن وفادار بمانند، عبارتند از:
يک: تلاش در جهت پيروي از امامان و دوستي با دوستان ائمه اطهار و بيزاري جستن از دشمنان آنها.
دو: بيتفاوت نبودن در مقابل بدعتها و انحرافها در دين و رواج منکرات و زشتيها در سطح جامعه و نيز در برابر فراموش شدن سنّتهاي نيکو و ارزشهاي اخلاقي از خود واکنش نشان دادن.
سه: قراردادن تعاون و همکاري را در سر فصل برنامههاي خود و به دور از تنگ نظري و خود محوري، پيوسته حال فقراء و نيازمندان جامعه را پي گيري کردن.
بنابراين وفا به عهد، باعث محقق شدن ظهور حجت حق و بهر برداري از وجود پر برکت امام زمان خواهد شد و اگر امروز خورشيد امامت و هدايت پشت ابرها قرار گرفته، جز به خاطر کارهاي ناپسند و آماده نشدن جامعه براي ظهور و پر تو افکني شعاع خورشيد علت ديگر ندارد. پس با اطاعت از اولياي الهي و اجراي احکام الهي در جامعه، ميتوان روز به روز به ظهور امام نزديکتر شد.
3. پناه دانستن حضرت مهدی(عج)
انسان منتظر، وقتي مسئوليّت خود و رسالت سنگينش را دريافت و به اين نتيجه رسيد که بايد حرکت کند، با مانعها و درگيريهايي روبه رو ميشود. مانعها و درگيريهايي که در همه جا لانه گرفته و وحشت و غربت و تنهايي را ايجاد ميکنند. وبراي برطرف کردن اين مانعها پناهگاه و تکيه گاهي ميطلبد و انتظار خود تکيه گاهي براي امان بردن و گشايش کارهاي شيعيان ميباشد که اين حقيقت، درکلام پر مهر امام سجاد موج ميزند:
«انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ» (انتظار فرج، از بزرگترين گشايشها است).(صدوق ، 1395ق: 1/319)
و همان است که حسن بن فضّال گويد: امام رضا فرمود:
«کأَنِّي بِالشِّيعَةِ عِنْدَ فَقْدِهِمُ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي يَطْلُبُونَ الْمَرْعَي فَلَا يَجِدُونَهُ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَلِک يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ إِمَامَهُمْ يَغِيبُ عَنْهُمْ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِئَلَّا يَکونَ فِي عُنُقِهِ لِأَحَدٍ بَيْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّيْفِ» (گويي ميبينم، که شيعيان به هنگام رحلت سوّمين فرزندم (امام حسن عسکري) در طلب پناهگاهي هستند؛ ولي آن را نمييابند. پرسيدم: چرا؟ اي فرزند پيامبر خدا/؟ فرمود: زيرا امامشان از ديدهها پنهان است. پرسيدم: چرا پنهان است؟ فرمود: زيرا نخواسته است زير بار هيچ حکومتي باشد و هرگاه با شمشير قيام کند، بيعت اَحَدي بر گردن او نباشد).(صدوق ، 1395ق: 2/480)
چنين است که در وصف حجت حق از زبان مولاي متقيان علي ميخوانيم:
«أَوْسَعُکمْ کهْفاً وَ أَکثَرُکمْ عِلْماً وَ أَوْصَلُکمْ رَحِما» (پناهش براي تان گشاده ترو علمش بيشتر و رحمت بيمنتهايش افزونتر است).(نعمانی ، 1397ق: 212)
در جاي ديگر ميخوانيم:
«وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِي الدَّاهِيَةِ النَّآد» (پناه گاه مردمان در کارها و رخدادهاي بزرگ است).(کلینی ، 1365: 1/198)
بنابراين يکي از بايستههاي انتظار پناه بردن شيعيان به مولا و مقتداي خويش و اطاعت کردن از نايب آن حضرت در عصر غيبت کبري است که بايد همواره به ياد امام بود و با عمل به دستورات دين و پيروي از ولايت فقيه اين را ظاهر نمود و هر کس سخن فقها را بپذيرد و بر ولايتشان سر تسليم فرود آرد، پيروي امر بقيه الله الاعظم را نموده است. اما اگر کساني نخواهند در اين مسير حرکت کنند به يقين منتظران واقعي نيستند و فقط ادعايي بيش ندارند.
4. توسل به اهل بیت به خصوص حضرت مهدی ارواحنا له الفداء
يکي ديگر از تکاليف منتظران و بايستههاي انتظار که نبايد آسيب ببيند، استمداد و استغاثه به آن حضرت در هنگام شدائد و بلاها و امراض و روي آوردن شبهات و فتنهها و اينکه از ايشان خواسته شود تا بلا را دفع و غم و اندوه را رفع نمايد. خود آن حضرت در توقيعي که براي شيخ مفيد فرستادند، مرقوم فرمودند:
علم ما به خبرهاي شما محيط است و هيچ چيز از اخبار شما و بلايي که به شما ميرسد از ما پوشيده نيست.(قمی ، 1378: باب14 ، فصل6 ، تکلیف8)
بنابراين همواره بايد به معصومين و بخصوص امام عصر توسل و استغاثه شود و از جمله استغاثهاي که به امام زمان ميشود اين است که هر کجا باشي، دو رکعت نماز به حمد و هر سورهاي که خواهي ميگذاري، سپس رو به قبله ميايستي و ميگويي:
سَلامُ الله الْکامِلُ التّامُّ الشّامِلُ الْعآمُّ وَ صَلَواتُهُ الدّآئِمَةُ وَ... .(مفاتیح الجنان ، فصل7 ، دعاء14)
امام زمان «باب اللَّه» (همان: دعای ندبه) است که مومنان بايد براي وارد شدن به پيشگاه الهي از آن درآيند، زيرا امام راه به سوي رضوان خداوند است، و اوست شفيع به سوي خداي تعالي، و اوست اسم خداوند که بندگانش را امر فرموده به آن توسُّل کنند، چنانکه در روايتی از معاويه بن عمار آمده که امام صادق درباره فرموده خداي تعالي:
«وَللَّهِ الأَسْمآءُ الحُسْني فَادْعُوهُ بِها» (اعراف/180) (و براي خداوند نيکترين نامها است، او را با آنها بخوانيد.)
فرمودند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا» (به خدا قسم ماييم آن اسماء حسني (نيکترين نامها) که خداوند از بندگانش هيچ عملي را قبول نميکند مگر اينکه ما را بشناسند).(کلینی ، 1365: 1/143)
قبس المصباح در ذکر دعاهاي توسُّل به خداي تعالي به وسيله امامان، توسّل به مولايمان صاحب الزمان چنين ميآورد:
«اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِيِّکَ وَحُجَّتِکَ صاحِبِ الزَّمانِ إِلّا أَعَنْتَنِي بِهِ عَلي جَمِيعِ أُمُورِي وَکَفَيْتَنِي بِهِ مَؤُونَةَ کُلِّ مُوذٍ وَطاغٍ وَباغٍ وَأَعَنْتَنِي بِهِ فَقَدْ بَلَغَ مَجْهُودِي وَکَفَيْتَنِي کُلَّ عَدُوٍّ وَهَمٍّ وَغَمٍّ وَدَينٍ وَوُلْدِي وَجَمِيعَ أَهْلِي وَإِخْوانِي وَمَنْ يَعْنِينِي أَمْرُهُ وَخآصَّتِي آمِينَ رَبَّ العالَمِينَ» (بار خدايا! من از تو ميخواهم به حقّ وليّ و حجّتت صاحب الزمان که مرا بر تمام امور ياريام کني و به خاطر او شرّ هرگونه موذي و سرکش و ستمگري را از من دور گرداني و به آن حضرت مرا ياري دهي که تلاشم به آخر رسيده و هرگونه دشمن و همّ و غمّ و اندوه و قرض را از من و فرزندانم و تمام خاندانم و برادرانم و هر کس که کارش به من مربوط ميشود، و بستگان نزديکم، کفايت کني؛ اجابت فرماي اي پروردگار عالميان).(مجلسی ، 1404: 93/34)
با توجه به اين روايات ميتوان گفت توسل به اهلبيت عصمت و طهارت و بخصوص حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفداء هم يک وظيفه براي منتظران است و هم براي شناخت امام موثر و ضرورت دارد و هم زمينه را براي ظهور حضرت فراهم ميسازد چرا که توسل براي منتظران آرامش داده و بهتر خواهند توانست بر مشکلات پيروز گشته و جامعه را براي تشکيل حکومت الهي مهيا سازند.
از سوي ديگر وقتي منتظران با توسل انس گيرند يعني همواره و در هر کاري به ياد امام هستند و کسي که به ياد امام باشد مانند اين است که حضرت را در مقابل خود ميبيند و هيچ کس نميتواند خود را در محضر امام دانسته و در عين حال گناه کند و يا در انجام واجبات ديني کوتاهي نمايد.
ب) طرح مباحث انحرافی
1. تعيين وقت براي ظهور
روايات زيادي تصريح دارد که وقت ظهور حضرت مهدي از اسرار الهي است و تنها خداوند از آن آگاهي دارد و هر کس براي آن وقت تعيين کند، دروغگوست. امام صادق در اين باره ميفرمايد:
«اِنَّ منْ وَقَّتَ لِمهدِيِّنا وَقتا فقدْ شارَکَ اللّهَ في علْمه وَ ادَّعي اَنَّهُ ظهرَ علي سرِّه» (کسي که براي (ظهور) مهدي ما وقت تعيين کند، خود را در علم خدا شريک پنداشته و (به دروغ) ادّعا کرده که بر اسرار الهي واقف است).(مجلسی ، 1404: 53/1)
فضيل ميگويد: از امام باقر پرسيدم: آيا براي ظهور مهدي وقتي هست؟ حضرت سه بار فرمود:
کذَبَ الْوَقَّاتُونَ کذَبَ الْوَقَّاتُونَ کذَبَ الْوَقَّاتُون؛ دروغ ميگويند کساني که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند. دروغ ميگويندکساني که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند. دروغ ميگويند کساني که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند.(کلینی ، 1365: 1/368)
اين روايات تعيين کردن وقت را انحراف و آسيبي در جامعه ميداند و جلو نيرنگ اشخاص فرصت طلب گرفته ميشود تا هر کسي با ادعاي آمدن امام زمان و مدت تعيين کردن نتواند مردم را بد بين کند. چرا که با اتمام وقت و نيامدن امام، عدهاي به شک خواهند افتاد و براي همين ائمه هدي تعيين کننده وقت را دروغگو معرفي ميکنند تا دين و اعتقاد مردم سالم بماند.
لذا هر کس وقت تعيين کندو بگويد امام زمان در فلان سال ظاهر ميشود، دعوي باطل و بدون دليل کرده است، بلکه مورد لعن نيز هست و منتظران موظفند از او بيزاري جسته و دروغگو بداننند. اهلبيت عصمت در روايات فرمودهاند که افرادي بدروغ براي ظهور وقت تعيين ميکنند و شيعه بايد در مقابل اين ترفندهاي انحرافي مقاومت کند و همانند اهلبيت، چنين افرادي را دروغگو دانسته و فريب ظاهرشان را نخورد. چنانچه در روايتي آمده است که امام صادق فرمود:
«کَذِبَ الوَقّاتُونَ، إنّا اهلبيت لانُوَقِّتُ، ثُمَّ قالَ: أبي الله إلاّ أنْ يخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِين» (کساني که وقتي براي ظهور تعيين ميکنند، دروغ ميگويند. ما اهلبيت، وقتي براي آن تعيين نميکنيم. سپس فرمود: خداوند اراده فرموده است که با هر وقتي که وقت گزاران تعيين کنند، مخالفت نمايد).(نعمانی ، 1397ق: 294)
امام صادق در پاسخ ابا بصير که پرسيده بود، قائم کي خروج خواهد کرد، فرمود:
يا اَبا مُحَمّد إنّا اهلبيت لا نُوَقّتُ ـ وَ قَدْ قالَ مُحَمّدٌ/ کَذَّبُ وَقّاتُون؛ اي ابا محمّد! ما خانداني هستيم که وقتي را معيّن نميکنيم. زيرا رسول اکرم/ فرموده است: تعيين کنندگان وقت دروغ ميگويند. (مجلسی ، 1404: 52/119)
حاصل سخن اينکه افرادي که براي ظهور امام زمان وقت تعيين ميکنند، جز افرادي دروغگو و شياد نيستند که دانسته يا ندانسته به عقايد شيعيان ضربه ميزنند، چرا که با آمدن وقت و تحقق نيافتن ظهور، عدهاي نا اميد خواهند شد و گاهي در باورشان سستي ايجاد خواهد شد و اين آسيبي است که جامعه در حال انتظار را تهديد ميکند و چاره کار در اين است که چنين مدعياني را بايد تکذيب کرد و از جمع مسلمين راند و به همه اعلان کرد که چنين ادعايي جز از سر بيتقوايي نميباشد و مشکلي که در اين بين وجود دارد، اين است که گاهي افرادي به ظاهر وجيه و دين دار چنين ادعاهايي ميکنند و اين باعث ميشود که برخي احتياط کرده و با او مقابله نکنند که بايد گفت اين هم از آفتهايي است که دامن گير جامعه منتظر ميشود و شيعه نصب العينش اين است که غير از چهارده معصوم، بقيه ممکن است اشتباه کنند و به خطا روند. پس صرف اينکه تعيين کننده وقت از افراد مومن و شناخته شده ميباشد نميتوان به سخنش توجه نمود. زيرا مدعي به ظاهر خوب با ادعايش، بر همگان ثابت ميکند که خوبي او در ظاهر است، ولي باطنش دروغ و نفاق است.
2. تطبیق برخی از علائم ظهرو به مصداقهای خاص
در روايات فراوان نشانههايي براي ظهور امام مهدي بيان شده است، امّا کيفيت دقيق و خصوصيات آنها روشن نيست و اين بستري براي تحليلها و تفسيرهاي شخصي و احتمالي گرديده است. و هر از چندي برخي در پي تطبيق علائم ظهور بر پديدههاي موجود بر ميآيند و بدينوسيله خبر از نزديکي ظهور و احتمال قريب الوقوع بودن آن ميدهند. اين جريان نيز از آسيبهاي جامعهاي است که افراد آن در انتظار ظهور حضرت بقيه الله الاعظم زندگي کرده و لحظه شماري ميکنند و متاسفانه گاهي به يأس و نااميدي از ظهور ميانجامد. براي مثال وقتي شخصيّت سفياني به فردي خاصّ که در فلان منطقه است، تفسير شود و درباره دجّال، تحليلهاي بيدليل مطرح گردد و به دنبال آن بشارت ظهور در زماني بسيار نزديک، به همگان داده شود و پس از طي شدن سالياني، امام زمان ظهور نکند، عدّهاي به انحراف و اشتباه گرفتار ميشوند و در اعتقادات صحيح خود دچار تزلزل و ترديد ميگردند.
البته اين مطلب روشن است که تطبيق نشانهها بر افراد يا رويدادهاي تاريخي، دليل آن نيست که اين احاديث جعل شده باشد، بلکه ممکن است روايتي در زمانهاي مختلفي با نشانهها و حوادثي مطابقت داشته باشد، ولي اين علائم از نشانههاي قطعي ظهور نباشد. چرا که براي ظهور نشانههايي وجود دارد که لابد بايستي محقق شود، منتهي خود ظهور با اين علائم فاصله زيادي داشته باشد و به اين چنين علايمي، علائم غير قطعي و غير حتمي ميگويند که حتما بايد قبل از ظهور محقق شود، ولي خود ظهور بلافاصله و بعد از اين رخدادها نباشد. از جمله اينها تطبيقهاي علامه مجلسي در بحارالانوار است. وي ضمن بيان روايتهاي نشانههاي ظهور، آنها را توضيح داده و گاه تطبيق کرده است. براي مثال در روايتي از عمار بن ياسر چنين نقل شده است:
وَ يَأْتِي هَلَاک مُلْکهِمْ مِنْ حَيْثُ بَدَأَ؛ نابودي حکومت آنان از جايي که آغاز شده، خواهد بود.(مجلسی ، 1404: 52/207)
گويا مرحوم مجلسي ضمير «ملکهم» را به عباسيان برگردانده که ميفرمايد: «من حيث بدا» يعني از سوي خراسان؛ چون هلاکو از آن جا وارد شد، همانگونه که شروع حکومتشان از خراسان و به دست ابومسلم بود. (البته در روايت به عباسيان تصريح نشده است.)
در باره اين روايات بايد گفت که اين روايت اگر هم در باره زوال حکومت بنيعباس باشد، باز نميرساند که پس از فروپاشي حکومت عباسيان، امام زمان حتما ظهور خواهد کرد؛ بلکه ميگويد ظهور امام زمان نيست مگر اين که حکومت عباسيان متزلزل گردد. اما ممکن است هزاران سال پس از فروپاشي حکومت عباسي ظهور محقق شود.
پیامدهای تطبیقهای نادرست
چنين تطبيقهايي فقط حدس و گمانه زنيهاي ذهني مرحوم علامه مجلسي است که تصور نموده روايات ناظر به اين افراد است و متاسفانه امروزه موضوع تطبيق نشانههاي ظهور بر افراد و گروهها رواج بيشتري يافته است. و تطبيقهاي اين گونه، آثار و پيامدهاي منفي به دنبال دارند از آن جمله:
تشويق و تحريک شيّادان نيرنگ باز براي بهره برداري سوء از اينگونه تخمينها بخاطر باورهاي سطحي برخي از مردم؛
1. يأس و سرخوردگي اينگونه افراد سطحي نگر و عجول و اطرافيان ايشان پس از عدم تحقق پيش بينيهاي حساب نشده؛
2. داغ شدن تنور شايعات و ايجاد موج بدبيني و دامن زدن به خطر فرقه سازي و فرقه گرايي و سرانجام ايجاد دل مشغوليهاي بيهوده و بحثهاي انحرافي براي ذهنيت جامعه؛
3. و پيامدهاي خطرناک ديگر... .
تنها راه مبارزه با چنين خطراتي اين است که به اهلبيت عصمت و طهارت اقتدا شود و از تعيين وقت ظهور و يا تطبيق نشانهها بر افراد يا حوادث جلو گيري شود. به وظايف ديني اهميت داده شود و با تشکيل حکومتي اسلام جلو فساد و بيعدالتيها گرفته شود و به عبارت ديگر جامعهي منتظر بايد به وظيفهاي که در عصر غيبت دارد، عمل کند و نتيجه را به خداوند قادر متعال واگذارد و با بيتوجهي به افرادي که در انديشه تطبيق علائم به برخي رخدادها و اشخاص هستند، در عمل مدعيان را در انزوا قرار دهند. تا خطراتي جامعه را تهديد نکرده وافراد جامعه منحرف نشوند و بر علما نيز واجب است جامعه را بيدار و روشن سازند.
نتیجه گیری
عصر غیبت زمانی است که بشر از وجود معصوم بنا به دلائلی محروم است، هرچند معصوم وجود دارد و واسطه فیض الهی است لکن برای درک او جامعه نیازمند شناخت هرچه بیشتر او است چنانچه در روایت عدم شناخت امام معصوم در عصر غیبت مساوی و همسان با بی دینی و یا عدم کارکرد دین بیان شده است. منتظران واقعی در راه پیروی و عهد و پیمانی که بسته اند همواره با امتحان های الهی و موانعی روبرو می شوند که سربلند بیرون آمدن از این امتحانات به غیر از آنکه نیاز به خودسازی و همچنین شناخت امام را می طلبد، توسل به درگاه ایشان و پناه بردن به حضرتش را نیازمند است.
انحرافاتی نیز وجود دارد: مانند تعیین زمان ظهور یا تطبیق روایات نشانه های ظهور بر برخی اشخاص یا اتفاقات ، بیان و گسترش این گونه نگرش ها بر خلاف نصوص قرآنی است و نیز محتمل خطرات بسیاری مانند یأس و سرخوردگی اجتماعی (پس از آنکه در زمان معین شده ظهور اتفاق نیافتد یا فردی معینی که نشانه ظهور اعلام شده بود منحرف و ... شود) می شود.