هر روز که ميگذرد، نياز بشر به آموزههاي اصيل و ناب اسلام راستين بيشتر ميشود. بعثت پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله فقط براي دوران جاهليت تاريخ نيست، بلکه بشر امروزي در جاهليت مدرنيته خود، بيش از پيش در خطر سراشيبي سقوط قرار گرفته است. از سوي ديگر، برداشت از مفاهيم و آموزههاي بعثت نبايد مقطعي و گذرا باشد؛ زيرا بعثت، تنها آغاز راه است و به گسترش و رشد نياز دارد. قرآن، غدير و اهلبيت، همان عامل رشد و تکميلکننده اين روند سعادتند که در نهايت، با ظهور حضرت مهدي عليهالسلام، اسلام واقعي در جامعه جهاني به نمايش گذاشته خواهد شد.
در اين نوشتار، افزون بر تطبيق فرهنگ بعثت با جامعه امروزي، به وضعيت جهانِ پيش از بعثت، انگيزهها و اهداف بعثت، نقش بعثت در وحدت و انسجام اسلامي، علت ظهور اسلام در عربستان و... پرداخته شده است.
جهان در عصربعثت
پژوهشگران تاريخ و فرهنگ، وصف جاهليت را فقط مخصوص مردم جزيرةالعرب نميدانند. سيري در جوامع آن دوره، روشنگري و نهضت دين اسلام را در هدايت و تمدن همه بشر به روشني آشکار ميسازد. در شرق دور و سرزمينهاي هند و چين، شرک همهجا را فرا گرفته بود و بت، گاو، اختران و آتش به عنوان خدا پرستش ميشد. در مغرب زمين نيز از نظر اجتماعي و سياسي، وحشتناکترين دورههاي تاريخ رقم ميخورد. قبايل آريايي که به اروپا سرازير شده بودند، در فرانسه و ايتاليا شديدترين خونريزيها را به راه انداختند. قبايل انگلوساکسونها نيز در انگلستان، از هيچ خونريزياي ابا نداشتند. سلسله ساسانيان در ايران، حکومتي مستبدانه و ظالمانه بود. طبري، تاريخنگار برجسته، در وصف پادشاه ايران، اينگونه مينويسد: «در جرم و عصيان به باريتعالي به جايي رسيد که به رئيس نگهبانان خود دستور داد تا همه زندانيان را که عددشان به سي و شش هزار ميرسيد، هلاک کنند.» در عصر پر ننگ و نيرنگي اين چنين، خداوند اراده فرمود و حضرت محمد صلي الله عليه وآله را به پيامبري مبعوث کرد تا بشارتگر امين و امان و هدايت باشد.
جامعه عرب در آستانه بعثت
تفکري هر چند کوتاه در سير زندگي مردم جزيرة العرب و تحوّل فرهنگ و تمدن ايشان در پيش و پس از بعثت، عظمت تلاشهاي رسول اکرم صلي الله عليه وآله را به خوبي نشان ميدهد. اعراب بدوي، تابع حکومتي نبودند و اساس جامعه آنان را قبيله تشکيل ميداد. در اين نوع زندگي، ديگر قبايل، بيگانه به شمار ميرفتند و هيچگونه حقوق و احترامي نداشتند. در نتيجه، غارت اموال، کشتن افراد و دزديدن دختران، جزو فرهنگ رايج آنان بود. غارت کردن، از راههاي رسمي گذران زندگي به شمار ميآمد. اين مسئله به قدري پذيرفته شده بود که عربها در شعرهاي خود، کشتار و غارت ديگران را سندهاي افتخار خود ميشمردند. در جامعه جاهلي شبه جزيره عربستان، زن همانند کالا جزو دارايي پدر، شوهر يا پسر بود و همراه با اموال و ثروتي که باقي ميماند، به ارث برده ميشد.
همچنين بتپرستي آيين رايج ايشان بود. دامنه بتپرستي آنقدر رواج داشت که بتهايي به شکل حيوان، گياه، فرشته، ستارگان يا حتي تختهسنگي ساده پرستش ميشد. عظمت و شکوه بعثت پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله اينجا نمود مييابد که بدانيم حضرت از ميان چنين مردماني، انسانهايي تربيت کرد که بناي تمدن جهاني را معماري کردند.
جهان قبل از بعثت در کلام حضرت اميرمؤمنان علي عليهالسلام
خداوند، پيامبر اسلام را هشدار دهنده جهانيان مبعوث فرمود تا امين وحي الهي باشد. آنگاه که شما ملت عرب، بدترين دين را داشتيد و در بدترين خانه زندگي ميکرديد و ميان غارها، سنگهاي خشن و مارهاي سمّي خطرناک و فاقد شنوايي، به سر ميبرديد. آبهاي آلوده مينوشيديد و غذاهاي گلوآزار ميخورديد. خون يکديگر را ميريختيد و پيوند خويشاوندي را ميبريديد. بتها ميان شما پرستش ميشد و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود.
خدا، پيامبر اسلام را زماني فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار شده، رشتههاي دين پاره شده و ستونهاي ايمان و يقين ناپايدار بود. ... راه رهايي دشوار مينمود و پناهگاهي وجود نداشت. چراغ هدايت، بينور شده و کوردلي همگان را فرا گرفته بود. خداي رحمان معصيت ميشد و شيطان ياري ميگرديد.
ملتها در خواب عميقي فرو خفته بودند. فتنه و فساد، جهان را فرا گرفته بود. اعمال زشت رواج يافته بود. آتش جنگ همهجا زبانه ميکشيد و دنيا، بينور و پر از مکر و فريب گشته بود.
هوا و هوس بر مردم چيره شده بود. ... نادانيهاي جاهليت، پست و خوارشان کرده بود و در امور زندگي سرگردان بودند و بلاي جهل و ناداني دامنگيرشان بود.
داستان بعثت
ماجراي بعثت حضرت پيامبر، با نقلهاي متفاوتي روايت شده است. چه سخني رساتر و شيرينتر از بيان امام هادي عليهالسلام که ميفرمايد: «هنگامي که محمد صلي الله عليه وآله تجارت شام را ترک گفت، هر روز به کوه حرا ميرفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مينگريست و از آنچه ميديد، به ياد عظمت خداي آفريننده ميافتاد و آنگاه با روشني خاصي به عبادت خداوند مشغول ميشد. چون به چهل سالگي رسيد، خداوند، دل او را بهترين، روشنترين و خاضعترين دلها يافت. در آن لحظهها، جبرئيل به سوي او آمد و بازوي او را گرفت و تکان داد و گفت: بخوان. گفت: چه بخوانم؟ جبرئيل گفت: اي محمد! بخوان به نام پروردگارت که آفريد. پس جبرئيل، رسالت خود را به انجام رسانيد و به آسمانها بالا رفت و محمد نيز از کوه فرود آمد. در اين هنگام، خداوند، کوهها، صخرهها و سنگلاخها را به سخن آورد، به گونهاي که به هر کدام ميرسيد، اداي احترام ميکردند و ميگفتند: السلام عليک يا حبيبَ اللّه، السلام عليک يا ولي اللّه، السلام عليک يا رسولَ اللّه».
توحيد؛ مهمترين پيام بعثت
توحيد، اصليترين و مهمترين پيام بعثت است. فراگيري اين اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دين توحيد شناخته ميشود. در قرآن کريم، اصل توحيد، ساختار کلي همه آيات است و نخستين پيام همه پيامبران پيشين نيز اصل توحيد بوده است: «پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم، مگر آنکه به وي وحي کرديم که معبودي جز من نيست، پس تنها مرا پرستش کنيد».(انبياء: 25)
از سوي ديگر، توحيد فقط راهحلي براي بحرانهاي دوران جاهليت نبوده است. توحيد، شعار محض نيست. توحيد؛ يعني نفرت و دوري و نفي همه طاغوتها. توحيد؛ يعني تکيه نکردن به هيچ قدرتي جز قدرت و عظمت الله. با اين مفهوم، انسان قرن 21، بيش از هر زمان ديگر به اين اصل حياتي نياز دارد. بشر امروز، با طاغوتها و بتهاي دروني و بيروني خود، از هر گونه پيشرفت و سعادت واقعي بازمانده است. توحيد؛ يعني نپذيرفتن هيچگونه بيعدالتي. با اين وصف، از شخصيترين رفتار انسان تا قانونگذاري براي حکومت جهاني، جايگاه اجراي اصل توحيد است. بدون توحيد و مبارزه با قدرتهاي بيگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشي ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.
قرآن، يادگار بعثت
بيشک، در تمام دوران بعثت، مهمترين ابزار رسول خدا در برابر دشمنان، آيات قرآن بوده است. آموزههايي که ضمن آيات استوار قرآن ارائه ميگرديد، منافقان و مشرکان را در برابر دعوت اسلام خلعسلاح ميکرد. منطق استوار و نظم آهنگين قرآن، بر جذبه پيامهاي آن ميافزود و همگان را از ايستادگي در برابر خود عاجز ميساخت.
تحول و تمدني که با بعثت و اعلام نبوت پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله آغاز شد، به کمک آيههاي قرآن، انديشه خود را در تمام زواياي جامعه جاهل، توسعه داد و به سمت انقلابي بنيادين پيش برد. آيههاي قرآن با هجوم به باورهاي جاهليت، بعثت حضرت محمد صلي الله عليه وآله را هرچه بيشتر و بهتر در جهان تبليغ کرد.
عيد مبعث، عيد نزول قرآن است. جشن هديه آسماني خدا به انسان است و قرآن، بهترين سراينده آموزههاي بعثت است که هرکس به مقدار ظرفيت و توانايي خود از آن سرشار خواهد شد.
نخستين آيه ها
پس از قرنها آمادهسازي بشر به دست ديگر پيامبران، اينک حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه وآله آماده شده است تا پيامآور مکتب جاودانه باشد. حال که بعثت، تا ابد در تاريخ جاودانه خواهد ماند، خداوند در نخستين ارتباط با رسولش، چه پيامي براي بشر خواهد داشت؟ اکنون که قرار است آييني فرازمان و مکان برسد، در اولين برخورد ميان زمين و آسمان، لاهوتيان چه تحفهاي براي انسان خاکي دارند؟ از سوي ديگر، همه اين پيامها و آيهها، معجزه پيام اين دين جاودانه خواهد بود. چه واژگاني از جنس چه مفاهيمي، پس از گذر قرنها باز هم ميتوانند طراوت و اعجاز خود را حفظ کنند تا راهنماي هدايتخواهان باشند.
پنج آيه نخست سوره علق، اولين آيههايي هستند که در آغاز بعثت، پيامبر را دلگرم و پراميد ساختند: «بخوان به نام پروردگارت که [جهان را] آفريد [و] آدمي را از خوني بسته خلق کرد. بخوان، که پروردگارت بزرگوارترين است. آنکه با نامه آموخت و به انسان آنچه را نميدانست ياد داد».(علق: 1ـ5)
خواندن، از مقوله علم و فرهنگ؛ توحيد، از مقوله عبادت و بندگي؛ آفرينش، از مقوله انديشه در خويشتن و راز خلقت جهان، از مقوله نشانههاي حق است. از ابتدا، سخن از تفکر، تعبد و تعلم به ميان آمده است؛ مفاهيمي که امروزه در پس قرنها پيشرفت و تمدن ادعايي، بشر هنوز در الفباي آن درمانده است.
مبعث، جشن اصالت
مکتبها و تمدنهايي که با فکر بشر سر و سامان ميگيرند، هماره پر از کاستي و نارسايياند. اين کاستيها در سرآغاز جريانها به روشني قابل درک است و شايد با گذر زمان بتوانند نقصها را به کمترين حد برسانند. در مکتبهاي آسماني و الهي، نابترين و اصيلترين آموزهها را هماره بايد در آغازها جستوجوگر بود؛ زيرا اديان الهي همانگونه که از نيازهاي امروز بشر کاملاً آگاهند، دغدغههاي فرداي او را نيز برنامهريزي کردهاند. بعثت پيامبر اعظم اسلام صلي الله عليه وآله، نهاييترين و جهانيترين سرآغاز است. همين دو ويژگي بعثت، درسها و فراخوانهاي اسلام را به مکان و زمان محدود نميکند.
با اين تفسيرها، برگزاري جشن و عيد در روز مبعث، پيش از هر چيز بايد بهانهاي براي رهنمون ساختن امت اسلامي به سوي آموزههاي ناب آن باشد. گزارههاي روحبخشي که پيامبر و اهلبيت ايشان مطرح کردهاند، بينقصترين و کاملترين رهنمودهاي هدايت بشرياند که از گزند بدعت به دور ماندهاند. مراجعه به قرآن کريم و احاديث اهلبيت عصمت و طهارت و سيراب شدن از سرچشمههاي وحي، بهترين توشه از جشن روز مبعث است.
بعثت، پيامآور وحدت
يکي از محوريترين ويژگيهاي مکتب اسلام، جهاني و جاودانه بودن آن است. بعثت پيامبر و ظهور دين اسلام، نه تنها مردم عربستان، که تمام مردمان کره خاکي را در مسير رشد و تکامل قرار داد. اسلام بنا بر اصل جاودانه و جهاني بودنش، دربردارنده آموزههايي براي پايهريزي جامعهاي جاويد و امتي واحد بود.
عقيده وحدت بشريت در قالب آيين واحد و خداي يکتا، يکي از برجستهترين پيامهاي بعثت است. اين وحدت در حقيقت يکي از نتايج اعتقاد به يگانگي خداوند و اساس آموزههاي اسلامي است. در آياتي از قرآن کريم، به اين اصل توجه شده است: «شما مردمي يگانهايد و من خداي يکتاي شما هستم. پس از نافرماني من بپرهيزيد».(انبياء:92)
همانگونه که بعثت و پيام وحي در نخستين حرکتهاي خود، اختلاف ميان سياه و سفيد و قبايل را برداشت، ادامه اين جريان بايد به جهان پر تلاطم امروزي نيز کشانده شود. کشمکشهاي مذهبي و قومي، نزاعهاي رنگي و نژادي و آتشافروزيهاي تفرقهافکنانه، نمونهاي از جاهليت مدرن امروز است. روز مبعث، پيام اتحاد و انسجام را در همه سطوح از طرف خالق يکتا، براي امت يکتاپرست، به ارمغان آورده است. هر کس در هر جايگاهي ميتواند در ايجاد اين وحدت و انسجام، سهمي بسزا داشته باشد.
هدف از بعثت در کلام حضرت اميرمؤمنان علي عليهالسلام
خداوند، حضرت محمد را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بتها رهايي بخشد و به پرستش خود راهنمايي کند و آنان را از پيروي شيطان نجات دهد و به اطاعت خود کشاند.
پس خداوند، رسولان خود را در ميان مردم برانگيخت و پيامبرانش را پياپي به سوي آنها فرستاد تا از مردم اداي عهد و پيمان فطرتي را که با پروردگارشان بسته بودند، بخواهند و نعمت فراموش شده او را به ايشان يادآوري کنند و با تبليغ دلايل روشن، وظيفه رسالت را انجام دهند و نيروي عقلهاي مردم را که زير غبار کفر و شرک و گمراهي پنهان شده بود، برانگيزانند و به کار اندازند و آيات بزرگ الهي را به ايشان بنمايانند.
خداي سبحان براي وفاي به وعده خود و کامل گردانيدن دوران نبوت، حضرت محمد را مبعوث کرد؛ پيامبري که از همه پيامبران، پيمان پذيرش نبوت او را گرفته بود. نشانههاي او شهرت داشت. و تولدش بر همه مبارک بود.
بعثت در کلام امام خميني رحمه الله
اگر بعثت هيچ ثمرهاي نداشت الاّ وجود علي بن ابيطالب و وجود امام زمان ـ سلام الله عليه ـ اين هم توفيق بسيار بزرگي بود.
حادثهاي بزرگتر از بعثت رسول اکرم صلي الله عليه وآله نشده است و تصور هم ندارد که بشود؛ زيرا که بزرگتر از رسول اکرم صلي الله عليه وآله در عالم وجود نيست، غير از ذات حقتعالي و حادثهاي بزرگتر از بعثت او هم نيست.
پيغمبر اکرم اهل عربستان است، لکن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان؛ دعوتش مال تمام عالم است.
اصل آمدن پيغمبر براي آموزش و پرورش بوده است. آيات را تلاوت کند... نفوس را تطهير کند.
پيغمبر اسلام ميخواست در تمام دنيا وحدت کلمه ايجاد کند، ميخواست تمام ممالک دنيا راتحت يک کلمه توحيد قرار دهد.
بعثت و مهدويت
خداوند، بشر را هيچگاه بدون راهنما رها نساخته است. بعثت حضرت محمد صلي الله عليه وآله به عنوان خاتم الانبيا، بيانگر اين پيام بود که انسان آنقدر رشد يافته است که ميتواند کاملترين برنامه سعادت را بپذيرد و از عهدهاش برآيد. بعثت، هنوز آغاز راه تکامل و سعادت است. همانگونه که انبياي الهي، مقدمات نبوت پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله را آماده ساختند، بعثت حضرت رسول نيز آغاز مسير سعادت است که با پرچم فرزندش به منزل سرانجام خواهد رسيد. گويي ظهور حضرت مهدي عليهالسلام، بعثت ديگري است که در صلابت و عظمت آن، بتهاي مدرن جاهليت فرو خواهند ريخت. امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «رفتارش چون رسول اللّه است. آنچه آيين غلط است، نابود ميسازد، چنانکه پيامبر نيز آيين جاهليت را برانداخت و اسلام را از نو در گيتي حاکم ميکند و ديگر حکومتها را از بين ميبرد».