وضع فرهنگی عرب و ملل دیگر در عصر بعثت

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
وضع فرهنگی عرب و ملل دیگر در عصر بعثت

هر روز که مي‏گذرد، نياز بشر به آموزه‏هاي اصيل و ناب اسلام راستين بيشتر مي‏شود. بعثت پيامبر اعظم صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله فقط براي دوران جاهليت تاريخ نيست، بلکه بشر امروزي در جاهليت مدرنيته خود، بيش از پيش در خطر سراشيبي سقوط قرار گرفته است. از سوي ديگر، برداشت از مفاهيم و آموزه‏هاي بعثت نبايد مقطعي و گذرا باشد؛ زيرا بعثت، تنها آغاز راه است و به گسترش و رشد نياز دارد. قرآن، غدير و اهل‏بيت، همان عامل رشد و تکميل‏کننده اين روند سعادتند که در نهايت، با ظهور حضرت مهدي عليه‏السلام، اسلام واقعي در جامعه جهاني به نمايش گذاشته خواهد شد.

در اين نوشتار، افزون بر تطبيق فرهنگ بعثت با جامعه امروزي، به وضعيت جهانِ پيش از بعثت، انگيزه‏ها و اهداف بعثت، نقش بعثت در وحدت و انسجام اسلامي، علت ظهور اسلام در عربستان و... پرداخته شده است.

 

جهان در عصربعثت

پژوهشگران تاريخ و فرهنگ، وصف جاهليت را فقط مخصوص مردم جزيرة‏العرب نمي‏دانند. سيري در جوامع آن دوره، روشنگري و نهضت دين اسلام را در هدايت و تمدن همه بشر به روشني آشکار مي‏سازد. در شرق دور و سرزمين‏هاي هند و چين، شرک همه‏جا را فرا گرفته بود و بت، گاو، اختران و آتش به عنوان خدا پرستش مي‏شد. در مغرب زمين نيز از نظر اجتماعي و سياسي، وحشتناک‏ترين دوره‏هاي تاريخ رقم مي‏خورد. قبايل آريايي که به اروپا سرازير شده بودند، در فرانسه و ايتاليا شديدترين خون‏ريزي‏ها را به راه انداختند. قبايل انگلوساکسون‏ها نيز در انگلستان، از هيچ خون‏ريزي‏اي ابا نداشتند. سلسله ساسانيان در ايران، حکومتي مستبدانه و ظالمانه بود. طبري، تاريخ‏نگار برجسته، در وصف پادشاه ايران، اين‏گونه مي‏نويسد: «در جرم و عصيان به باري‏تعالي به جايي رسيد که به رئيس نگهبانان خود دستور داد تا همه زندانيان را که عددشان به سي و شش هزار مي‏رسيد، هلاک کنند.» در عصر پر ننگ و نيرنگي اين چنين، خداوند اراده فرمود و حضرت محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله را به پيامبري مبعوث کرد تا بشارت‏گر امين و امان و هدايت باشد.

 

جامعه عرب در آستانه بعثت

تفکري هر چند کوتاه در سير زندگي مردم جزيرة العرب و تحوّل فرهنگ و تمدن ايشان در پيش و پس از بعثت، عظمت تلاش‏هاي رسول اکرم صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله را به خوبي نشان مي‏دهد. اعراب بدوي، تابع حکومتي نبودند و اساس جامعه آنان را قبيله تشکيل مي‏داد. در اين نوع زندگي، ديگر قبايل، بيگانه به شمار مي‏رفتند و هيچ‏گونه حقوق و احترامي نداشتند. در نتيجه، غارت اموال، کشتن افراد و دزديدن دختران، جزو فرهنگ رايج آنان بود. غارت کردن، از راه‏هاي رسمي گذران زندگي به شمار مي‏آمد. اين مسئله به قدري پذيرفته شده بود که عرب‏ها در شعرهاي خود، کشتار و غارت ديگران را سندهاي افتخار خود مي‏شمردند. در جامعه جاهلي شبه جزيره عربستان، زن همانند کالا جزو دارايي پدر، شوهر يا پسر بود و همراه با اموال و ثروتي که باقي مي‏ماند، به ارث برده مي‏شد.

همچنين بت‏پرستي آيين رايج ايشان بود. دامنه بت‏پرستي آن‏قدر رواج داشت که بت‏هايي به شکل حيوان، گياه، فرشته، ستارگان يا حتي تخته‏سنگي ساده پرستش مي‏شد. عظمت و شکوه بعثت پيامبر اعظم صلي‏ الله ‏عليه‏ و‏آله اينجا نمود مي‏يابد که بدانيم حضرت از ميان چنين مردماني، انسان‏هايي تربيت کرد که بناي تمدن جهاني را معماري کردند.

 

جهان قبل از بعثت در کلام حضرت اميرمؤمنان علي عليه‏السلام

خداوند، پيامبر اسلام را هشدار دهنده جهانيان مبعوث فرمود تا امين وحي الهي باشد. آن‏گاه که شما ملت عرب، بدترين دين را داشتيد و در بدترين خانه زندگي مي‏کرديد و ميان غارها، سنگ‏هاي خشن و مارهاي سمّي خطرناک و فاقد شنوايي، به سر مي‏برديد. آب‏هاي آلوده مي‏نوشيديد و غذاهاي گلوآزار مي‏خورديد. خون يکديگر را مي‏ريختيد و پيوند خويشاوندي را مي‏بريديد. بت‏ها ميان شما پرستش مي‏شد و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود.

خدا، پيامبر اسلام را زماني فرستاد که مردم در فتنه‏ها گرفتار شده، رشته‏هاي دين پاره شده و ستون‏هاي ايمان و يقين ناپايدار بود. ... راه رهايي دشوار مي‏نمود و پناه‏گاه‏ي وجود نداشت. چراغ هدايت، بي‏نور شده و کوردلي همگان را فرا گرفته بود. خداي رحمان معصيت مي‏شد و شيطان ياري مي‏گرديد.

ملت‏ها در خواب عميقي فرو خفته بودند. فتنه و فساد، جهان را فرا گرفته بود. اعمال زشت رواج يافته بود. آتش جنگ همه‏جا زبانه مي‏کشيد و دنيا، بي‏نور و پر از مکر و فريب گشته بود.

هوا و هوس بر مردم چيره شده بود. ... ناداني‏هاي جاهليت، پست و خوارشان کرده بود و در امور زندگي سرگردان بودند و بلاي جهل و ناداني دامن‏گيرشان بود.

 

داستان بعثت

ماجراي بعثت حضرت پيامبر، با نقل‏هاي متفاوتي روايت شده است. چه سخني رساتر و شيرين‏تر از بيان امام هادي عليه‏السلام که مي‏فرمايد: «هنگامي که محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله تجارت شام را ترک گفت، هر روز به کوه حرا مي‏رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مي‏نگريست و از آنچه مي‏ديد، به ياد عظمت خداي آفريننده مي‏افتاد و آن‏گاه با روشني خاصي به عبادت خداوند مشغول مي‏شد. چون به چهل سالگي رسيد، خداوند، دل او را بهترين، روشن‏ترين و خاضع‏ترين دل‏ها يافت. در آن لحظه‏ها، جبرئيل به سوي او آمد و بازوي او را گرفت و تکان داد و گفت: بخوان. گفت: چه بخوانم؟ جبرئيل گفت: اي محمد! بخوان به نام پروردگارت که آفريد. پس جبرئيل، رسالت خود را به انجام رسانيد و به آسمان‏ها بالا رفت و محمد نيز از کوه فرود آمد. در اين هنگام، خداوند، کوه‏ها، صخره‏ها و سنگلاخ‏ها را به سخن آورد، به گونه‏اي که به هر کدام مي‏رسيد، اداي احترام مي‏کردند و مي‏گفتند: السلام عليک يا حبيبَ اللّه‏، السلام عليک يا ولي اللّه‏، السلام عليک يا رسولَ اللّه‏».

 

توحيد؛ مهم‏ترين پيام بعثت

توحيد، اصلي‏ترين و مهم‏ترين پيام بعثت است. فراگيري اين اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دين توحيد شناخته مي‏شود. در قرآن کريم، اصل توحيد، ساختار کلي همه آيات است و نخستين پيام همه پيامبران پيشين نيز اصل توحيد بوده است: «پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم، مگر آنکه به وي وحي کرديم که معبودي جز من نيست، پس تنها مرا پرستش کنيد».(انبياء: 25)

از سوي ديگر، توحيد فقط راه‏حلي براي بحران‏هاي دوران جاهليت نبوده است. توحيد، شعار محض نيست. توحيد؛ يعني نفرت و دوري و نفي همه طاغوت‏ها. توحيد؛ يعني تکيه نکردن به هيچ قدرتي جز قدرت و عظمت الله. با اين مفهوم، انسان قرن 21، بيش از هر زمان ديگر به اين اصل حياتي نياز دارد. بشر امروز، با طاغوت‏ها و بت‏هاي دروني و بيروني خود، از هر گونه پيشرفت و سعادت واقعي بازمانده است. توحيد؛ يعني نپذيرفتن هيچ‏گونه بي‏عدالتي. با اين وصف، از شخصي‏ترين رفتار انسان تا قانون‏گذاري براي حکومت جهاني، جايگاه اجراي اصل توحيد است. بدون توحيد و مبارزه با قدرت‏هاي بيگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشي ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.

 

قرآن، يادگار بعثت

بي‏شک، در تمام دوران بعثت، مهم‏ترين ابزار رسول خدا در برابر دشمنان، آيات قرآن بوده است. آموزه‏هايي که ضمن آيات استوار قرآن ارائه مي‏گرديد، منافقان و مشرکان را در برابر دعوت اسلام خلع‏سلاح مي‏کرد. منطق استوار و نظم آهنگين قرآن، بر جذبه پيام‏هاي آن مي‏افزود و همگان را از ايستادگي در برابر خود عاجز مي‏ساخت.

تحول و تمدني که با بعثت و اعلام نبوت پيامبر اعظم صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله آغاز شد، به کمک آيه‏هاي قرآن، انديشه خود را در تمام زواياي جامعه جاهل، توسعه داد و به سمت انقلابي بنيادين پيش برد. آيه‏هاي قرآن با هجوم به باورهاي جاهليت، بعثت حضرت محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله را هرچه بيشتر و بهتر در جهان تبليغ کرد.

عيد مبعث، عيد نزول قرآن است. جشن هديه آسماني خدا به انسان است و قرآن، بهترين سراينده آموزه‏هاي بعثت است که هرکس به مقدار ظرفيت و توانايي خود از آن سرشار خواهد شد.

 

نخستين آيه‏ ها

پس از قرن‏ها آماده‏سازي بشر به دست ديگر پيامبران، اينک حضرت محمد بن عبدالله صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله آماده شده است تا پيام‏آور مکتب جاودانه باشد. حال که بعثت، تا ابد در تاريخ جاودانه خواهد ماند، خداوند در نخستين ارتباط با رسولش، چه پيامي براي بشر خواهد داشت؟ اکنون که قرار است آييني فرازمان و مکان برسد، در اولين برخورد ميان زمين و آسمان، لاهوتيان چه تحفه‏اي براي انسان خاکي دارند؟ از سوي ديگر، همه اين پيام‏ها و آيه‏ها، معجزه پيام اين دين جاودانه خواهد بود. چه واژگاني از جنس چه مفاهيمي، پس از گذر قرن‏ها باز هم مي‏توانند طراوت و اعجاز خود را حفظ کنند تا راهنماي هدايت‏خواهان باشند.

پنج آيه نخست سوره علق، اولين آيه‏هايي هستند که در آغاز بعثت، پيامبر را دل‏گرم و پراميد ساختند: «بخوان به نام پروردگارت که [جهان را] آفريد [و] آدمي را از خوني بسته خلق کرد. بخوان، که پروردگارت بزرگوارترين است. آن‏که با نامه آموخت و به انسان آنچه را نمي‏دانست ياد داد».(علق: 1ـ5)

خواندن، از مقوله علم و فرهنگ؛ توحيد، از مقوله عبادت و بندگي؛ آفرينش، از مقوله انديشه در خويشتن و راز خلقت جهان، از مقوله نشانه‏هاي حق است. از ابتدا، سخن از تفکر، تعبد و تعلم به ميان آمده است؛ مفاهيمي که امروزه در پس قرن‏ها پيشرفت و تمدن ادعايي، بشر هنوز در الفباي آن درمانده است.

 

مبعث، جشن اصالت

مکتب‏ها و تمدن‏هايي که با فکر بشر سر و سامان مي‏گيرند، هماره پر از کاستي و نارسايي‏اند. اين کاستي‏ها در سرآغاز جريان‏ها به روشني قابل درک است و شايد با گذر زمان بتوانند نقص‏ها را به کمترين حد برسانند. در مکتب‏هاي آسماني و الهي، ناب‏ترين و اصيل‏ترين آموزه‏ها را هماره بايد در آغازها جست‏وجوگر بود؛ زيرا اديان الهي همان‏گونه که از نيازهاي امروز بشر کاملاً آگاهند، دغدغه‏هاي فرداي او را نيز برنامه‏ريزي کرده‏اند. بعثت پيامبر اعظم اسلام صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله، نهايي‏ترين و جهاني‏ترين سرآغاز است. همين دو ويژگي بعثت، درس‏ها و فراخوان‏هاي اسلام را به مکان و زمان محدود نمي‏کند.

با اين تفسيرها، برگزاري جشن و عيد در روز مبعث، پيش از هر چيز بايد بهانه‏اي براي رهنمون ساختن امت اسلامي به سوي آموزه‏هاي ناب آن باشد. گزاره‏هاي روح‏بخشي که پيامبر و اهل‏بيت ايشان مطرح کرده‏اند، بي‏نقص‏ترين و کامل‏ترين رهنمودهاي هدايت بشري‏اند که از گزند بدعت به دور مانده‏اند. مراجعه به قرآن کريم و احاديث اهل‏بيت عصمت و طهارت و سيراب شدن از سرچشمه‏هاي وحي، بهترين توشه از جشن روز مبعث است.

 

بعثت، پيام‏آور وحدت

يکي از محوري‏ترين ويژگي‏هاي مکتب اسلام، جهاني و جاودانه بودن آن است. بعثت پيامبر و ظهور دين اسلام، نه تنها مردم عربستان، که تمام مردمان کره خاکي را در مسير رشد و تکامل قرار داد. اسلام بنا بر اصل جاودانه و جهاني بودنش، دربردارنده آموزه‏هايي براي پايه‏ريزي جامعه‏اي جاويد و امتي واحد بود.

عقيده وحدت بشريت در قالب آيين واحد و خداي يکتا، يکي از برجسته‏ترين پيام‏هاي بعثت است. اين وحدت در حقيقت يکي از نتايج اعتقاد به يگانگي خداوند و اساس آموزه‏هاي اسلامي است. در آياتي از قرآن کريم، به اين اصل توجه شده است: «شما مردمي يگانه‏ايد و من خداي يکتاي شما هستم. پس از نافرماني من بپرهيزيد».(انبياء:92)

همان‏گونه که بعثت و پيام وحي در نخستين حرکت‏هاي خود، اختلاف ميان سياه و سفيد و قبايل را برداشت، ادامه اين جريان بايد به جهان پر تلاطم امروزي نيز کشانده شود. کشمکش‏هاي مذهبي و قومي، نزاع‏هاي رنگي و نژادي و آتش‏افروزي‏هاي تفرقه‏افکنانه، نمونه‏اي از جاهليت مدرن امروز است. روز مبعث، پيام اتحاد و انسجام را در همه سطوح از طرف خالق يکتا، براي امت يکتاپرست، به ارمغان آورده است. هر کس در هر جايگاهي مي‏تواند در ايجاد اين وحدت و انسجام، سهمي بسزا داشته باشد.

 

هدف از بعثت در کلام حضرت اميرمؤمنان علي عليه‏السلام

خداوند، حضرت محمد را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دروغين بت‏ها رهايي بخشد و به پرستش خود راهنمايي کند و آنان را از پيروي شيطان نجات دهد و به اطاعت خود کشاند.

پس خداوند، رسولان خود را در ميان مردم برانگيخت و پيامبرانش را پياپي به سوي آنها فرستاد تا از مردم اداي عهد و پيمان فطرتي را که با پروردگارشان بسته بودند، بخواهند و نعمت فراموش شده او را به ايشان يادآوري کنند و با تبليغ دلايل روشن، وظيفه رسالت را انجام دهند و نيروي عقل‏هاي مردم را که زير غبار کفر و شرک و گمراهي پنهان شده بود، برانگيزانند و به کار اندازند و آيات بزرگ الهي را به ايشان بنمايانند.

خداي سبحان براي وفاي به وعده خود و کامل گردانيدن دوران نبوت، حضرت محمد را مبعوث کرد؛ پيامبري که از همه پيامبران، پيمان پذيرش نبوت او را گرفته بود. نشانه‏هاي او شهرت داشت. و تولدش بر همه مبارک بود.

 

بعثت در کلام امام خميني رحمه ‏الله

اگر بعثت هيچ ثمره‏اي نداشت الاّ وجود علي بن ابي‏طالب و وجود امام زمان ـ سلام الله عليه ـ اين هم توفيق بسيار بزرگي بود.

حادثه‏اي بزرگ‏تر از بعثت رسول اکرم صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله نشده است و تصور هم ندارد که بشود؛ زيرا که بزرگ‏تر از رسول اکرم صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله در عالم وجود نيست، غير از ذات حق‏تعالي و حادثه‏اي بزرگ‏تر از بعثت او هم نيست.

پيغمبر اکرم اهل عربستان است، لکن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان؛ دعوتش مال تمام عالم است.

اصل آمدن پيغمبر براي آموزش و پرورش بوده است. آيات را تلاوت کند... نفوس را تطهير کند.

پيغمبر اسلام مي‏خواست در تمام دنيا وحدت کلمه ايجاد کند، مي‏خواست تمام ممالک دنيا راتحت يک کلمه توحيد قرار دهد.

 

بعثت و مهدويت

خداوند، بشر را هيچ‏گاه بدون راهنما رها نساخته است. بعثت حضرت محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله به عنوان خاتم الانبيا، بيانگر اين پيام بود که انسان آن‏قدر رشد يافته است که مي‏تواند کامل‏ترين برنامه سعادت را بپذيرد و از عهده‏اش برآيد. بعثت، هنوز آغاز راه تکامل و سعادت است. همان‏گونه که انبياي الهي، مقدمات نبوت پيامبر اعظم صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله را آماده ساختند، بعثت حضرت رسول نيز آغاز مسير سعادت است که با پرچم فرزندش به منزل سرانجام خواهد رسيد. گويي ظهور حضرت مهدي عليه‏السلام، بعثت ديگري است که در صلابت و عظمت آن، بت‏هاي مدرن جاهليت فرو خواهند ريخت. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «رفتارش چون رسول اللّه‏ است. آنچه آيين غلط است، نابود مي‏سازد، چنان‏که پيامبر نيز آيين جاهليت را برانداخت و اسلام را از نو در گيتي حاکم مي‏کند و ديگر حکومت‏ها را از بين مي‏برد».

خوانده شده 301 مرتبه