در این رابطه توضيحي دربارة مسائل فقهي به عنوان مقدمه لازم است.
هر مسئله فقهي متشكل از دو بخش موضوع و حكم ميباشد.[1] مثلاً در گزاره «نماز واجب است»، نماز موضوع و وجوب، حكم مسأله است. و نيز در اين جمله كه نوشيدن مشروبات الكلي حرام است، نوشيدن مشروب، موضوع و حرمت، حكم مسئله را تشكيل ميدهند.
در اين ميان، وظيفه فقها، كشف حكم و بيان آن ميباشد، هر چند تعريف برخي موضوعات فقهي نيز در حوزه وظايف فقهاء قرار دارد.
توضيح آنكه: موضوعات مسائل دو دستهاند، برخي از موضوعات، به گونهاي هستند كه شارع مقدس آنها را جعل كرده است مثل نماز، روزه، حج، خمس، زكات و... اگر دين اسلام نبود، نماز و روزه و ... به اين صورت اصلاً وجود خارجي پيدا نميكردند، اين موضوعات در آيات و روايات و افعال معصومين تعريف و تبيين شدهاند.
ولي برخي ديگر از موضوعات فقهي، همان اشياء خارجي و يا افعال رايج در زندگي انسانها هستند كه حتي اگر دين هم نباشد آن موضوعات هستند و شارع فقط وظيفه ما در برخورد با آنها را مشخص ميكند. مثلاً شراب، سگ، خوك، ازدواج، موسيقي و... همه موضوعاتي هستند كه در عالم خلقت و در جريان زندگي وجود دارند و دين اسلام آنها را پديد نياورده و فقط به بيان وظيفه ما پرداخته است. شارع اين گونه موضوعات را تعريف نميكند. و آن را به فهم عرف ارجاع ميدهد. فقهاء نيز در تعريف موضوعاتي مثل قمار، ربا، ازدواج، غناء... كه موضوعاتي عرفي هستند، به عرف مراجعه ميكنند چنان كه مثلاً در بحث غناء، تعريف آن را از كتب لغت نقل ميكنند نه احاديث،[2] و يا حضرت امام (ره) دربارة شطرنج آلت قمار بودن يا نبودن آن را به عرف ارجاع دادند.
در مسئله عيد فطر نيز هر چند عنوان عيد فطر و افطار عنواني است كه از دين اسلام ناشي شده است، ولي در اصل عيد فطر چيزي نيست به جز حلول ماه شوال، و پيدا شدن هلال جديد. در روايات به ما دستور داده شده است كه با رؤيت هلال رمضان روزه بگيريد و با رؤيت هلال شوال افطار كنيد[3] و ديگر توضيح داده نشده كه هلال كي طلوع ميكند. چرا كه اين مسئله امري است طبيعي و تابع قوانين فلكي و نجومي ميباشد در اين مسئله روزه، روز اول ماه شوال، موضوع است و حرمت حكم آن است و چون ماه شوال و روزهاي آن موضوع معين عيني خارجي هستند، ملاک شناخت آن عرف مردم است.
بنابراين اگر كسي هلال ماه شوال را ببيند بايد فردايش را افطار كند، حتي اگر مراجع تقليد و يا رهبري نظام اسلامي آن روز را عيد ندانند. و اگر چنين فردي كه خود ماه را ديده است باز هم به خاطر عدم اعلام عيد، روزه بگيرد مرتكب فعل حرام شده است.[4]
راههاي ثابت شدن حلول اول ماه نيز راههايي عقلايي و عرفي هستند. مثل اين كه كسي خود ماه را ببيند يا از گفته جمعي يقين حاصل كند....[5] با اين توضيحات مشخص ميشود كه علما اختلاف در حكم و اصل مسئله ندارند. بلكه بحث اين بوده كه آيا ماه ديده شده يا نه؟ و علمايي كه عيد اعلام كردند بر اساس گزارش اطرافيان عادل خود اطمينان حاصل كردهاند كه ماه رؤيت شده است.
ولي علمايي كه برايشان اثبات نشده، در واقع خود يا اطرافيان و افراد مورد اطمينان ايشان ماه را نديدهاند. و لذا در اين مسئله هر كسي به وظيفة خود عمل كرده است. مردم نيز وظيفه دارند تحقيق كافي بنمايند و تا وقتي يقين نكردهاند نميتوانند افطار كنند، حتي اگر عالمي بفرمايد براي ما ثابت شده است كه عيد است. و اصولاً اين مسئله تقليدي نيست. چرا كه هيچ كسي از مرجع تقليد خود نميپرسد كه مثلاً چهار فرسخ چقدر است تا نمازش شكسته باشد زيرا چهار فرسخ معلوم است كه چيست.
سخن فقهاء در مسئله عيد در دو صورت ميتواند براي مقلد عيد را ثابت كند. يكي آن كه از سخن ايشان يقين حاصل كند. كه اين اختصاص به فقهاء ندارد و از سخن افراد ديگر هم اگر يقين حاصل شود. بايد افطار كند ديگر اين كه يكي از فقهاء حكم به حلول ماه شوال كند كه در اين صورت بر همة مردم و حتي ساير فقهاء لازم است كه افطار كنند.
پینوشتها:
[1] . ر. ك: ولايي عيسي، فرهنگ تشريحي اصطلاحات اصول، تهران، نشر ني، 1380، ج 2، ص 76 و 79 و نيز ص 199 و 201.
[2] . به عنوان مثال ر. ك: انصاري، مرتضي، كتاب المكاسب، قم، انتشارات دهاقاني، 1372، ج 1، ص 108، 109.
[3] . حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1414 ق، ج 10، صص 256، 257 و 291.
[4] . ر. ك: رسالههاي توضيح المسائل مراجع عظام تقليد، احكام روزه، راه ثابت شدن اول ماه.
[5] . همان.