حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها در نخستین روز ماه ذیالقعده سال173 هجری قمری در شهر مدینه، پا به عرصه وجود گذاشت.[1] مادر ایشان، حضرت نجمه خاتون سلاماللهعلیها از بانوان بافضیلت و از اسوههای باتقوای روزگار خود بود.[2] آن بانوی باکرامت با امام رضا علیهالسلام از یک پدر و مادر بوده و همچون برادر خویش از ویژگیهای خاصی برخوردار میباشد.
زیارت حضرت عامل سعادت
سعادت و رستگاری بهویژه سعادت در آخرت از مهمترین دغدغههای هر مسلمان است و در مورد این مهم در زیارت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها چنین آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَة»؛[3] «خداوندا من از تو میخواهم که عاقبت مرا به سعادت ختم کنی». امام رضا علیهالسلام در ادامه میفرماید: «فَلَا تَسْلُبَ مِنِّي مَا أَنَا فِيه»؛[4] «خدایا آنچه در آن هستم را از من سلب نکن». بیتردید یکی از مصادیق سعادت، زیارت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها است.
عوامل سعادت
در قرآن کریم یکی از ثمرات زندگی سعادتمندانه را جاودانگی در بهشت میداند: «وَ أَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها»؛[5] «امّا آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند». در اینجا عواملی وجود دارد که باعث سعادت انسان میشود.
توفیق و منَّت الهی
امام رضا علیهالسلام درباره سعادت انسان فرمود: «لَيسَ كُلُّ مَن يُحِبُّ أن يَصنَعَ المَعروفَ إلى الناسِ يَصنَعُهُ و لا كُلُّ مَن رَغِبَ فيهِ يَقدِرُ علَيهِ و لا كُلُّ مَن يَقدِرُ علَيهِ يُؤذَنُ لَهُ فيهِ، فإذا مَنَّ اللّه على العَبدِ، جَمَعَ لَهُ الرَّغبَةَ في المَعروفِ و القُدرَةَ و الإذنَ، فهُناكَ تَجبُ السَّعادَةُ»؛[6] «چنين نيست كه هر كس بخواهد به مردم خوبى كند، بتواند و هر كس به اين كار رغبت داشته باشد، توانا بر آن باشد و هر كس بدان توانا باشد، توفيق آن را بيابد؛ بلكه هرگاه خداوند بر بنده منّت نهد، «رغبت به نيكى كردن»، «توانايى بر انجام آن» و «اذن و توفيق» را برايش فراهم آورد، در اين هنگام است كه سعادت برای او واجب گردد».
بنابراین نخست خداوند با منّت گذاشتن، باید مراحل رغبت به خوبیها، قدرت و اجازه بر انجام آنها را در انسان ایجاد کند تا به سمت سعادت حرکت کرده و این انسان است که باید زمینه چنین توفیقی را در خود فراهم کند.
یک. اطاعت از اهلبیت علیهمالسلام
هر چند زیارت حضرت معصومه سلاماللهعلیها در رسیدن انسان به سعادت مؤثر است؛ ولی سعادت بدون عمل و اطاعت، محقق نخواهد شد؛ بر این اساس پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «...أَنَّ مَنْ أَطَاعَكَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ اسْتَحَقَّ السَّعَادَةَ بِرِضْوَانِهِ»؛[7] «به تحقیق کسی که از تو (امیرالمؤمنین علیهالسلام) اطاعت کرد، از خدا اطاعت کرده است و به رضای الهی مستحق سعادت خواهد بود».
دو. خودسازی و تقوی
یکی از مهمترین مواردی که انسان را به سعادت دنیا و آخرت وامیدارد، دوری از صفات رذیله و زینت دادن نفس به صفات خوب و زیباست. در این زمینه به دو روایت از امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره میشود:
یک. ترک صفات رذیله: «خُلُوُّ الصَّدْرِ مِنَ الْغِلِّ وَ الْحَسَدِ مِنْ سَعَادَةِ الْعَبْد»؛[8] «خالى بودن دل از كينه و حسادت از خوشبختى بنده است».
دو. زینت دادن نفس به خوبیها: «سَعادَةُ المَرءِ القَناعَةُ و الرِّضا»؛[9] «خوشبختى انسان در قناعت و رضایت [به داشتهها] است».
بر این اساس حضرت در یک جمله، همه سعادت در دنیا و آخرت را تقوا و پرهیزگاری معرفی کردند.[10]
سه. زهد و پارسایی
اگر چه خداوند انسان را از داشتن دنیا نهی نکرده است؛ ولی او را از درگیر شدن با مسائل زودگذر دنیایی باز داشته و به زهد و پارسایی تشویق کرده است؛ زیرا دلبستگی به دنیا؛ علاوه بر اینکه او را از سعادت آخرت محروم میکند، سعادت و خوشبختی دنیا را نیز از او میگیرد؛ بنابراین اسلام برای آرامش انسان، زهد و پارسایی نسبت به دنیا را پیشنهاد داده است: امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «أَصْلُ الزُّهْدِ الْيَقِينُ وَ ثَمَرَتُهُ السَّعَادَة»؛[11] «یقین، اساس زهد و ثمره آن سعادت و خوشبختی است».
بنابراین رعایت این عوامل، زمینههای سعادت را در انسان ایجاد میکند و نتیجه آن فرمایش امام جواد علیهالسلام است که فرمود: «مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَ فَلَهُ الْجَنَّةُ»؛[12] «کسی که قبر عمهام در قم را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود».
پینوشت:
[1]. نمازی، علی، مستدرک سفینه، جامعه مدرسین قم، بیتا، ج5، ص221.
[2]. صدوق، محمدبن علی، عیون اخبارالرضا علیهالسلام، منشورات جهان، بیتا، ج1، ص14.
[3]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
[4]. همان.
[5]. هود: 108.
[6]. الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليهالسلام، موسسه آلالبیت، 1406ق، چاپ اول، ص: 374.
[7]. التفسیرالمنسوب الی الإمام الحسن العسكري عليهالسلام، مدرسه الامام المهدی علیه السلام، 1409ق، چاپ اول، ص94.
[8]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، دارالکتاب الاسلامیه، 1410ق، چاپ دوم، ص364.
[9]. همان، 398.
[10]. همان، ص328.
[11]. همان، ص199.
[12]. این قولویه، جعفربن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، 1356ش، چاپ اول، ص324.