ام البنین تندیس ادب

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
ام البنین تندیس ادب

تاریخ، بانوان با بصیرت و بزرگی را به خود دیده است که گاه قرآن کریم با الگو قرار دادن رفتار آنان برای مومنان، آن ها را ستوده است. مانند آسیه همسر فرعون که به علت تحمل آزار، اذیت‌ و شکنجه‌های فرعون در جهت حفظ ایمان، مَثَلی برای مومنان شد.[1]

این گونه ستودن‌ها منحصر در این شخصیت‌ها نخواهد بود؛ زیرا با ‌گذر زمان همچنان بانوان با فضیلت بی‌بدیل و کم‌نظیری پا به عرصه وجود می‌گذارند که به یقین ستودنی هستند. یکی از آنها ام البنین (علیها السلام) است. بانوی ولایت پذیر، صبور و شجاع که با تقدیم چهار فرزند دلبند خود در راه دفاع از دردانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) وفاداری را به اوج خود رساند.

ادب بالاترین مرحله انسانیت
یکی از بالاترین صفات این بانوی بزرگ اسلام، ادب اوست. علامه طباطبایی در تعریف ادب چنین گفته است: «ادب، هیأت زیبا و پسندیده‌ای است که سزاوار است هر عمل مشروعی چه دینی مانند دعا و چه عقلی مانند دیدار دوستان، بر طبق آن هیأت واقع شود.»[2]

امیرالمومنین (علیه السلام) در این باره فرمودند: «کُلُّ شَئٍ یَحتاجُ أِلَی العَقلِ وَ العَقلُ یَحتاجُ إِلَی الأَدَبِ؛[3] هر چيزي به عقل احتياج دارد و عقل محتاج ادب است، یعنی عقل بدون ادب فایده‌ای ندارد.[4] پس بین عقل و ادب یک رابطه تنگاتنگی برقرار است.

ادب بر شکوفایی عقل تأثیر مستقیم دارد؛ زیرا در روایت دیگری آمده است: «إِنَ بِذَوِی الْعُقُولِ مِنَ الْحَاجَه إِلَی الْأَدَبِ کمَا یظْمَأُ الزَّرْعُ إِلَی الْمَطَرِ؛[5] احتیاج موجودات عاقل به ادب، مانند احتیاج گیاه به آب است.» پس عقل، زمانی به شکوفایی و فعلیت می‌رسد که همراه ادب باشد.

اما ادب این بانوی بزرگ و با بصیرت اسلام که نشانه عقل کامل اوست تا آن جا رسید که فرزندی را تقدیم حادثه کربلا می‌کند که سر تا پا ادب است. برای نمونه می‌توان به مواردی اشاره کرد:

یک. وفاداری و ادب این بانوی با کرامت، باعث شد که به محض ورود به خانه حضرت امیر المومنین (علیه السلام) ضمن معرفی خود به عنوان کنیز، به پرستاری فرزندان حضرت که در بستر بیماری بودند پرداخته و سعی داشتند که فرزندان زهرا (سلام الله علیها) احساس بی‌مادری نکنند.[6]

دو. نام اصلی ام البنین، فاطمه بود. بعد از مدتی، از امیر المومنین (علیه السلام) درخواست می کند که او را فاطمه صدا نزند.[7] شاید برای این بوده که با این نام، فرزندان به یاد مادرشان افتاده، ناراحت می‌شوند.

سه. در تربیت فرزندان چنان عمل کرد که حضرت اباالفضل (علیه السلام) بزرگ ترین فرزند وی، ادب را به اوج رساند و هیچ گاه (جز در آخرین لحظه) امام حسین (علیه السلام) را با کلمه «برادر» صدا نکرد.[8]

چهار. بعد از حادثه کربلا، تنها دلواپسی او برای امام حسین (علیه السلام) بود؛ زیرا وقتی شنید که فرزندانش شهید شده‌اند به یک جمله اکتفا کرد «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین... أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین علیه السلام؛[9] از ابا عبد الله الحسین به من خبر بده! فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمانند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین علیه السلام» این نهایت ادب او در وفاداری و ولایتمداری نسبت به ولی خداست.

پنج. گریه‌ها و اشک‌هایی که برای امام حسین علیه السلام ریخت، صرفاً محبت مادری نبود؛ بلکه به خاطر بصیرتی است که از امیرالمومنین علیه السلام به ارث برده بود.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ام البنین (علیها السلام) پنج سال برای امام حسین علیه السلام مرثیه می‌سرائید و می‌گریست تا این که چشمانش نابینا شد.[10]

پی نوشت
[1]. سوره تحریم، آیه11.
[2]. الميزان، طباطبائی، ج6، ص256.
[3]. عیون الحکم، لیثی، ص377.
[4]. همان، ص408.
[5]. همان، ص151.
[6]. أدب الطّف، شبر، ج1، ص73.
[7]. ستاره درخشان مدینه، ربانی، ص94.
[8]. العباس بن علی علیه السلام، مدرسی محمدتقی، ج1، ص27.
[9]. أدب الطّف، شبّر، ج1، ص74.
[10]. دانشنامه امام حسین علیه السلام، ری شهری، ج9، ص424.

خوانده شده 191 مرتبه