ابوهاشم جعفری گوید: در تنگنای سختی از زندگی گرفتار شدم. به حضور امام هادی علیهالسلام رفتم. وقتی در محضر او نشستم، فرمود: «ای اباهاشم درباره کدام نعمتی که خداوند به تو داده است میتوان شکرگزار او باشی؟».
من ساکت ماندم و ندانستم چه بگویم.
حضرت فرمود: «خداوند ایمان را روزی تو کرد و به وسیله آن بدنت را از آتش دوزخ مصون کرد و عافیت و سلامتی را نصیب تو گردانید و تو را بر اطاعتش یاری نمود و به تو قناعت بخشید و از اینکه خوار و بیآبرو گردی حفظ کرد.
ای اباهاشم من در آغاز این نعمتها را به تو یادآوری کردم چراکه گمان بردم میخواهی از آن کسی که آن نعمتها را به تو بخشیده است، شکایت کنی و من دستور دادم صد دینار به تو بپردازد آن را دریافت کن».
امالی صدوق؛ ص ۴۹۷، ح ۶۸۲