یکی از مهمترین مؤلفههای اجتماعی که وجود آن در هر جامعهای، از ضروریات و به عبارت دقیقتر از نخستین ضروریات محسوب میشود و بدون آن زندگی سعادتمندانه برای آحاد مردم، امکانپذیر نیست، مقوله مهم و اساسی «امنیت» است؛ امری که فیالواقع منشأ و زیربنای تمامی امور بوده و با عدم آن هیچگونه فعالیت فردی و اجتماعی دیگر چه در عرصه فرهنگی و چه در عرصههای دیگر نظیر صنعت، اقتصاد، هنر، سیاست و... انجامپذیر نخواهد بود. از اینرو تمامی خردمندان جوامع بشری از آن به عنوان نخستین نیاز هر جامعه یاد کرده و حاکمان را به تأمین و ایجاد آن توصیه نمودهاند. کما اینکه در احادیث و روایات منقول از حضرات معصومین(ع) نیز این موضوع یعنی «امنیت» از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار بوده و آن ذوات مقدس به کرّات نقش آن را مورد تأکید و تکرار قرار دادهاند.
«امنیت» از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی موضوعی بسان «عدالت» نیز که خود در ردیف والاترین ارزشهای الهی و انسانی قرار دارد نسبت به آن در درجه دوم قرار دارد، چرا که تا امنیت و آرامش در جامعهای برقرار نباشد، برقراری عدالت نیز امری غیرممکن خواهد بود. اصولاً باید دانست که پایهریزی و ایجاد یک تمدن و زندگی انسانی اصیل که «عدالت» یکی از پایههای آن است بدون تأمین «امنیت» ممکن نیست.
بدون امنیت در هیچ جامعهای امید تعالی و ترقی وجود نخواهد داشت و یکی از اولین وظایف هر سیستم حکومتی باید تلاش در راستای ایجاد فضایی امن و خالی از دغدغههای مادی و معنوی برای شهروندان خود باشد. تا آنان در سایه این امنیت به فعالیت پرداخته و زمینه پیشرفتهای گوناگون در عرصه اجتماع خویش را فراهم آورند.
در نوشتار پیش رو اهمیت و جایگاه امنیت اجتماعی در آیات قرآن و راهکارهای ایجاد آن مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه نخستین بخش از آن از نظر خوانندگان میگذرد.
* اقسام امنیت
موضوع «امنیت» از جمله موضوعاتی است که دارای اقسام گوناگون و متنوعی میباشد و علمای علم جامعهشناسی برای آن انواعی را قائل شدهاند که از آن جمله میتوان به: «امنیت روانی»، «امنیت شغلی»، «امنیت خانوادگی»، «امنیت سیاسی»، «امنیت اقتصادی»، «امنیت فرهنگی» و امثالهم اشاره کرد که هر یک مقولهای جداگانه بوده و در جای خود بهطور کافی و وافی مورد بحث قرار گرفتهاند.
اما در یک تقسیمبندی کلی میتوان امنیت را به دو نوع «امنیت فردی» و «امنیت اجتماعی» تقسیم کرد. یعنی به هنگامی که بحث از امنیت به میان میآید، این موضوع را هم در حوزه فرد و هم در حوزه اجتماع باید مدنظر قرار داد و البته ناگفته پیداست که این دو اگرچه از نظر ظاهر دو حوزه جدا از یکدیگرند ولی در حقیقت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، به گونهای که ایجاد امنیت اجتماعی، بدون پرداختن به علل و عوامل ایجاد امنیت فردی به ثمر نخواهد نشست. از اینرو در نظرگاه علمای جامعهشناسی «امنیت فردی زیربنای امنیت اجتماعی است.»
* اهمیت امنیت اجتماعی در قرآن کریم
از آنجا که قرآن کریم بهعنوان قانون اساسی آئين آسمانی اسلام و نیز بهترین نسخه شفابخش آلام روحی و جسمی انسانها دربر گیرنده تمامی نیازهای دنیوی و اخروی و فردی و اجتماعی انسانهاست، نسبت به مقوله «امنیت» نیز توجه ویژهای داشته و در آیات بسیاری ضمن بیان اهمیت موضوع «امنیت»، مخاطبان خود را نسبت به آن یادآور شده است و ما در این بخش به برخی از آن آیات اشاره میکنیم:
یکی از مشهورترین آیات قرآن کریم که در آن موضوع «امنیت» مورد تذکر واقع شده آیه 126 سوره مبارکه بقره است که مشتمل بر دعای پیامبر بزرگ خداوند حضرت ابراهیم(ع) درباره سرزمین و مردم مکه میباشد:
«و به یادآور هنگامی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار داده و اهل آن را، آنها که ایمان به خدا و روز بازپسین آوردهاند، از ثمرات (گوناگون) روزی ده...»
همانطور که گفته شد این آیه متضمن دعای ابراهیم(ع) درباره سرزمین مکه و اهل آن است و این دعا در حالی به پیشگاه الهی عرضه شده که «مکه ترجیحا شکل شهری به خود گرفته و قبیله جرهم در آنجا ساکن شده بودند و پیدایش زمزم آنجا را قابل سکونت ساخته بود.»(1) و در نتیجه آن پیامبر عظیمالشأن در دعای خود اصلیترین نیاز این اجتماع نه چندان بزرگ(در آن روزگار) را مد نظر قرار داده و قبل از هر تقاضای دیگری برای آنان درخواست «امنیت» میکند «و این خود اشارهای است به این حقیقت که تا امنیت در شهر یا کشوری حکمفرما نباشد فراهم کردن یک اقتصاد سالم ممکن نیست!»(2) و نه تنها اقتصاد سالم که اصولا برخورداری از یک زندگی انسانی مطلوب بدون وجود امنیت امکانناپذیر است و «اگر جایی امن نباشد قابل سکونت نیست، هرچند تمام نعمتهای دنیا در آن جمع باشد و اصولا شهر و دیار و کشوری که فاقد نعمت امنیت است همه نعمتها را از دست خواهد داد!»(3)
گفتنی است این درخواست ابراهیم(ع) مبنی بر امنیت مکه و اهل آن در آیه 35 از سوره مبارکه ابراهیم نیز تکرار شده که بیانگر اهمیت موضوع است، البته این خواسته بزرگ از جانب پروردگار مورد اجابت واقع شد و خداوند دعایش را مستجاب کرد و «دعای ابراهیم درباره امنیت مکه از دو سو اجابت گردید: هم امنیت تکوینی به آن داد، زیرا شهری شد که در طول تاریخ، حوادث ناامنکننده کمتر به خود دیده و هم امنیت تشریعی، یعنی خدا فرمان داده که همه انسانها و حتی حیوانات در این سرزمین در امن و امان باشند.»(4)
* امنیت، نعمت بزرگ شهر مکه
در سوره مبارکه قصص آيه 57 چنین آمده است: «آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم ما را از سرزمینمان میربایند! آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هرچیزی (از هر شهر و دیاری) به سوی آن آورده میشود، ولی اکثر آنها نمیدانند!»
در تفاسیر اسلامی پیرامون این آیه شریفه و شأن نزول آن میخوانیم که: «شخصی به نام حارث بن عثمان بن نوفل بن عبد مناف، خدمت پیامبر گرامی اسلام(ص) رسید و گفت: تنها چیزی که باعث میشود ما از پیوستن به شما و اسلام آوردن خودداری کنیم آن است که ما از عرب و قدرت آنها بیمناکیم که در صورت مسلمان شدن، ما را از سرزمینمان بیرون کرده و مورد آزار قرار میدهند. و اگر نبود این مطلب، ما مسلمان میشدیم. در پاسخ به این بهانه او، خداوند آنها را به این واقعیت متذکر شد که آیا ما شهر مکه را برای شما مکانی امن قرار ندادیم که درآن با آسودگی زندگی میکنید و از ثمرات آن بهرهمند میشوید پس، از چه میترسید؟ همان که این شهر را برای شما به خلعت امنیت آراست، باز هم قادر است تا شما را از شرور و آزار عرب ایمن گرداند.»(5)
با تدبر در این آیه شریفه باز هم به یک نکته مهم و اساسی پی میبریم و آن نکته همانا تاکید بر اهمیت موضوع «امنیت» بهعنوان نخستین نعمت الهی ارزانی شده بر شهر و مردم مکه است. خداوند عزیز در این آیه شریفه قبل از پرداختن به موضوع رزق و روزی و بدون توجه به سایر امتیازات مادی و معنوی سرزمین عربستان و علیالخصوص شهر مکه، موضوع «امنیت» حاکم بر آن را یادآوری میکند تا اولا افراد بیمناک از صولت عرب را اطمینان خاطر بخشد و ثانیا اهمیت ویژه امنیت و نقش ارزشمند آن را در دستیابی به اهداف عالیه مورد یادآوری قرار دهد و بدینگونه به تمامی مخاطبان مصحف شریف خود یادآور شود که آنچه لازمه یک محیط اجتماعی برای رشد و تعالی در زمینههای گوناگون است در درجه نخست «امنیت اجتماعی» است و پس از تامین این مقوله مهم است که باید به امور دیگر پرداخت.
* امنیت، نخستین شاخصه آبادانی
در سوره نحل آیه 112 آمده است: «خداوند (برای آنها که کفران نعمت میکنند) مثلی زده است، منطقهای را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیاش بطور وافر از هر مکان فرا میرسیده است...»
در این آیه شریفه خداوند متعال برای آنان که قدر نعمتهای الهی را نمیدانند و به جای شکرگزاری به درگاه خداوند، کفران نعمت کرده و راه ناسپاسی پیش میگیرند، داستان شهری را در قالب یک مثل ذکر میکند و سرگذشت تلخ و غمانگیز اهل آن را برای ناسپاسان یادآور میشود که چگونه در اثر قدرناشناسی و کفران نعم الهی به عذاب خداوند دچار شده و آن نعم بیکران از آنان سلب شد.
در این آیه سه ویژگی برای یک سرزمین آباد و قابل سکونت و زندگی ذکر گردیده که به ترتیب عبارتند از: امنیت، اعتماد و اطمینان به تداوم حیات در آن و وجود رزق و روزی فراوان. که باز در رأس همه آنها موضوع امنیت مطرح است «و این درسی است برای همه ما و همه کسانی که میخواهند سرزمینی آباد و آزاد و مستقل داشته باشند که باید قبل از هر چیز به مسئله «امنیت» پرداخت، سپس مردم را به آینده خود در آن منطقه امیدوار ساخت و به دنبال آن چرخهای اقتصادی را به حرکت درآورد.»(6)
جالب توجه آنکه در این آیه شریفه محروم شدن از این سه نعمت الهی که «امنیت» نیز یکی از آنها و در حقیقت مهمترینشان است، به عنوان عذاب و نعمت الهی مطرح گردیده و اعلام شده که خداوند در مقابل ناسپاسی اهل آن شهر، لباسی از گرسنگی و ترس را بر اندام آنها پوشانید و با سلب امنیت از آنها و گرفتار کردنشان به قحطی و گرسنگی، کیفر کفران آنان را به سختی عطا فرمود!
* امنیت، ریشه همه نعمتها
یکی از زیباترین قصههای قرآنی که به حق از جانب خداوند از آن به «احسن القصص» تعبیر شده، داستان زندگی پیامبر عظیمالشأن حضرت یوسف(ع) است که بطور مفصل در سوره مبارکه یوسف ذکر شده و در آیه 99 آن میخوانیم: «هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت همگی داخل مصر شوید که انشاءالله در امن و امان خواهید بود.»
از آیه فوق که فیالواقع در برگیرنده فرازهای آخر سرگذشت حضرت یوسف(ع) است، استفاده میشود که هنگامی که یعقوب(ع) پس از سالیان متمادی تحمل رنج هجران و فراق فرزند گرامیاش یوسف(ع)، به همراه سایر فرزندان خود وارد شهر مصر شدند، یوسف(ع) که اینک به رفیعترین مقامات حکومتی سرزمین مصر نائل شده بود به جهت استقبال از پدر و مادر و برادران خود به دروازه شهر آمده و آنان را به زندگی پاک و گوارایی همراه با برخورداری از امنیت کامل در مصر مژده داد و جالب توجه آنکه: «یوسف از میان تمام مواهب و نعمتهای مصر، انگشت روی مسئله امنیت گذاشت و به پدر و مادر خود و برادرانش گفت: وارد مصر شوید که انشاءاله در امنیت خواهید بود و این نشان میدهد که نعمت امنیت ریشه همه نعمتها است و حقا چنین است زیرا هر گاه امنیت از میان برود، سایر مسائل رفاهی و مواهب مادی و معنوی نیز به خطر خواهد افتاد، در یک محیط ناامن، نه اطاعت خدا مقدور است و نه زندگی توأم با سربلندی و آسودگی فکر و نه تلاش و کوشش و جهاد برای پیشبرد هدفهای اجتماعی.»(7)
همچنین از این آیه شریفه میتوان این نکته را نیز استفاده کرد که موضوع «امنیت» باید در رأس برنامههای اجرایی حاکمان دلسوز و متعهد باشد و مسئولان هر جامعه باید قبل از هر چیز، تأمین این نیاز اساسی اجتماع را مد نظر قرار دهند. همچنانکه یوسف(ع)، هنگامی که در سرزمین مصر صاحب قدرت و مکنت حکومتی میشود، در راستای ایجاد امنیت کامل، به عنوان اساسیترین نیاز جامعه قدم برداشته و امنیت کامل را در کشور تحت حکمرانیاش برقرار میکند و این فضای امن و آرام را به عنوان نخستین هدیه حکومت و زمامداری خود به مردم مصر و پدر و مادر و برادرانش عرضه میدارد.
* امنیت در بهشت
در آیه 37 سوره مبارکه سبأ میخوانیم: «اموال و فرزندان شما هرگز شما را نزد ما مقرب نمیسازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند که برای آنها پاداش مضاعف در برابر اعمالی است که انجام دادهاند و آنها در غرفههای (بهشتی) در (نهایت) امنیت خواهند بود.»
در این آیه شریفه که بیانگر عاقبت نیک و سعادتمند بهشتیان است، از جمله نعم الهی که در سرای جاوید یعنی بهشت موعود از سوی خداوند به آنان ارزانی میشود را «امنیت» برمیشمرد و همین خود بیانگر ارزش و اهمیت والای این مقوله از نظر قرآن کریم و خداوند است که حتی تأمین بودن در بهشت را در ردیف پاداشهای بهشتیان ذکر میکند. البته تذکر این نعمت بزرگ یعنی امنیت در بهشت، مختص این آیه نیست بلکه در آیات دیگر نیز مورد اشاره واقع شده که از آن جمله باید به آیه 46 از سوره
حجر اشاره کرد؛ آن جا که بهشتیان از سوی فرشتگان الهی مورد خطاب واقع شده و به آنان گفته میشود: «داخل این باغها(ی بهشتی) شوید با سلامت و امنیت» و اما در آیه مورد بحث (آیه 37 سبا) «تعبیر به آمنون (کسانی که در امنیت به سر میبرند) در مورد بهشتیان تعبیر بسیار جامعی است که آرامش روح و جسم آنها را از هرنظر منعکس میکند، چرا که نه ترس فنا و زوال و مرگ دارند و نه ترس هجوم دشمن و نه بیماری و آفت و اندوه و نه حتی ترس از ترس! و نعمتی برتر از این نیست که انسان از هر نظر در امنیت به سر برد، همانگونه که بلایی بدتر از ناامنی در جنبههای مختلف زندگی وجود ندارد.» (8)
نتیجه آنکه «امنیت» از چنان ارزش والایی برخوردار است که بهشت با تمام خوبیها و امتیازاتش بدون آن گوارا نخواهد بود و تمام نعم این دارالسلام با بودن امنیت است که قابل بهرهبرداری و استفاده میشود. به تعبیر دیگر «بهشت ناامن» جز دوزخی سراسر رنج و مشقت نخواهد بود و با «امنیت» است که بهشت، بهشت میشود.
* امنیت در سفر
یکی از مهمترین جنبههای «امنیت اجتماعی» برخورداری از امنیت به هنگام سفر و دور شدن از خانه و کاشانه است. «امنیت» اگر چه در وقت حضر و بودن در وطن از اهمیت به سزایی برخوردار است ولی ناگفته پیداست که این مقوله به هنگامی که آدمی پای در سفر میگذارد و غربت و غریبی را تجربه میکند، اهمیتی مضاعف و دوچندان پیدا میکند.
جالب توجه اینجاست که در آیات قرآن کریم امر «امنیت در سفر» مورد عنایت و توجه واقع شده است.
به عنوان نمونه میتوان به آیه 18 از سوره مبارکه سبا اشاره کرد: «میان آنها و سرزمینهایی که برکت داده بودیم، شهرها و آبادیهای آشکار قرار دادیم و فاصلههای متناسب و نزدیک مقرر داشتیم (و به آنها گفتیم) شبها و روزها در این آبادیها در امنیت کامل مسافرت کنید.»
این آیه شریفه که بیانکننده برخی از نعمتهای الهی است که شامل حال قوم سبا شده بود، ضمن بیان این موضوع که سرزمین این قوم، سرزمین پرخیر و برکت و آباد بوده است و آنها در این سرزمین از همهگونه رزق و روزی گوارا بهرهمند بودهاند، به یکی دیگر از نعم الهی که بدانها ارزانی شده بود یعنی «امنیت در سفر» نیز اشاره میکند و در پایان آیه این نکته را متذکر میشود که مردم و قوم سبا در سرزمین خود چه در سفر و چه در حضر از امنیت کامل برخوردار بودند و همین اشاره به موضوع «امنیت» آنهم به هنگام سفر باز بیانگر ارزشمندبودن این نعمت الهی و اهمیت داشتن آن در دیدگاه قرآن کریم است، چرا که از میان همه نعمتهای معنوی دیگری که قابل اشاره بودهاند نظیر: آزادی، عدالت، اقتدار و... انگشت روی «امنیت» گذارده و این مقوله مهم را یادآور شده است.
* هدف ایجاد امنیت اجتماعی در قرآن کریم
آنچه مسلم است هر نوع فعالیتی که از آدمی سر میزند چه در عرصه فعالیتهای فردی و چه در عرصه فعالیتهای اجتماعی، هدف و یا اهدافی را تعقیب میکند که انگیزه آن فعالیتها است. تلاش در جهت ایجاد «امنیت اجتماعی» نیز یقیناً از این قاعده مستثنی نبوده و مسئولین برقراری امنیت در هر جامعهای بنابر پایگاه و خاستگاه اعتقادی خویش، اهدافی را دنبال میکنند. در این میان قرآن کریم که مسئولیت تربیت انسان را به عنوان جانشین پروردگار در زمین برعهده دارد نیز «برقراری امنیت اجتماعی» را به عنوان وسیلهای بسیار مهم درجهت این امر مدنظر قرار داده و اهدافی را از امنیت دنبال میکند تا در نهایت منجر به دستیابی به این غایت یعنی خلافت پروردگار شود و ما در اینجا به یکی از این اهداف اشاره میکنیم:
* محو فتنه و آثار شرک و بتپرستی
از آنجا که هدف اصلی از خلقت انسان، عبودیت و بندگی بوده (با توجه به آیه 56 سوره مبارکه ذاریات: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون.) و آدمی هنگامی در مسیر عبودیت حرکت میکند که در جامعه، توحید و یکتاپرستی متجلی باشد، فلذا هرگونه پدیده اجتماعی که مغایر با توحید باشد به نوعی فضای امن را برای عبودیت و بندگی از بین برده و زمینه ناامنی مذهبی و فرهنگی را فراهم میآورد. به همین دلیل در آیات متعددی از قرآن کریم، خداوند متعال مسلمانان را به جهاد با عوامل ناامنی فرا میخواند تا با از بین بردن این عوامل، «امنیت اجتماعی» در سطح جامعه برقرار شده و انسانها در سایه این امنیت، آسودهخاطر به بندگی خداوند پرداخته و جسم و جان خود را با آراستن به فضایل معنوی، آماده لقاء پروردگار نمایند. از جمله این آیات میتوان به آیه 193 از سوره مبارکه بقره اشاره کرد که میفرماید: «و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بتپرستی و سلب آزادی از مردم) باقی نماند و دین مخصوص خدا گردد، پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست.»
مفسران اسلامی در توضیح این آیه شریفه که دربردارنده بیان اهداف جهاد اسلامی است میگویند: «جهاد اسلامی نه به خاطر فرمانروایی در زمین و کشورگشایی و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهیه بازارهای فروش یا تملک منابع حیاتی کشورهای دیگر یابرتری بخشیدن نژادی بر نژاد دیگر است، (بلکه) هدف یکی از سه چیز است: خاموش کردن آتش فتنهها و آشوبها که سلب آزادی و امنیت از مردم میکند، محو آثار شرک و بتپرستی و مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است.» (9)
آری، مهمترین هدف از منظر قرآن کریم در تامین امنیت اجتماعی، فراهم آوردن محیطی سالم و آرام برای پرداختن به امر عبادت و بندگی خداست؛ محیطی که در آن کوچکترین اثری از ناامنی و عوامل ایجاد آن نباشد و مردمان با آسودگی خاطر و به دور از فتنههای رنگارنگ و آشوبهای گوناگون، تنها و تنها در جهت خشنودی پروردگار گام بردارند و به هدف خلقت خویش یعنی عبودیت خالصانه خداوند نزدیک شوند.
* راهکارهای ایجاد امنیت اجتماعی از منظر قرآن کریم
یکی از مهمترین دغدغههای جوامع بشری در جهت تامین «امنیت»، همواره این بوده که چگونه و از چه طریقی «امنیت» را برقرار کرده و به اصطلاح امروزی به «امنیت پایدار» برسند. به عبارت دیگر چگونه میتوان ایجاد امنیت را از مرحله تئوری و نظری به مرحله عمل رساند و آن را در حیطه فعالیتهای فردی و اجتماعی محقق کرد و جامعهای به وجود آورد که در آن، افراد هم از لحاظ زندگی شخصی و خصوصی و هم از لحاظ زندگی اجتماعی و در تعامل با دیگران احساس امنیت کنند.
برای پاسخگویی به این پرسش از دیرباز و از سوی علمای علمالاجتماع و نیز نظریهپردازان امر حکومت و سیاست، اظهارنظرهای فراوانی صورت گرفته است و هر یک به فراخور اندیشه و طرز تفکر و نیز میزان علم و دانش خود، پاسخهایی ارائه دادهاند که البته هر یک از آن پاسخها میتواند درصدی از امنیت را در سطح جوامع تامین کند، ولی آنچه مسلم است چون اغلب این راهکارها نشأت گرفته از معلومات و تجارب بشری بوده و معلومات و تجارب بشری هم از سوی دو عنصر زمان و مکان دچار محدودیت است، نتوانسته است آنگونه که شایسته و بایسته است در جهت تامین امنیت، گامهای موثری بردارد. کما اینکه در جهان کنونی، علیرغم پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژی و وفور تئوریهای امنیتی ارائه شده از سوی دانشمندان، بدون اغراق باید اعتراف کنیم که «امنیت» مهمترین گمشده انسان امروزی است که برای یافتن آن چشم امید به هر سوی میدواند و افزایش آمار قتلها و جنایتها، دزدیها و تجاوز به عنف و هزاران نوع جرم و خطای فردی و اجتماعی دیگر بهترین و روشنترین دلیل این مدعاست. فلذا انسان امروزی برای دستیابی به «امنیت پایدار و همهجانبه» چارهای جز این ندارد که دست یاری به سوی مکاتب آسمانی دراز کند و در میان آنها از خالصترین و نابترینشان یعنی اسلام عزیز و نسخه شفابخش آن یعنی قرآن کریم مدد جوید، زیرا قوانین این کتاب آسمانی ریشه در وحی و علم خداوندی دارد. و هیچگونه تردیدی در صحت و اصالت آن راه ندارد.
قرآن کریم در جهت برقراری و تامین امنیت اجتماعی، راه حلها و راهکارهای متعددی ارائه کرده که ذکر تمامی آنها در این مقاله مقدور نیست و ما بهطور اختصار به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
* الف) توجه به عبادت و یاد خدا
انسان امروزی، علیرغم پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژی، بیش از گذشته در معرض نا امنی قرار دارد. چرا که گسترش زندگی صنعتی و ماشینی اگرچه توانسته است جسم او را اندکی به راحتی رساند و زحمت جسمی او را کم کند، ولی این حقیقت بر کسی پوشیده نیست که «روح و روان» او را به بند کشیده و در مقابل آن آسایش جسمانی، انواع و اقسام اضطراب، دغدغهها و نگرانیهای روحی را به او هدیه کرده است و این نیز نبوده مگر به خاطر اینکه دلبستگی به ظواهر تمدن امروزی او را از یاد خدا غافل کرده و در نتیجه این فراموشی یاد خدا، هم «امنیت فردی» و هم «امنیت اجتماعی» او به خطر افتاده است و از همینرو قرآن کریم همواره انسانها را متذکر این حقیقت میکند که اگر طالب آسایش و آرامش هستید راهی جز
روی آوردن به یاد خدا فرا روی شما نیست که: «الا بذکرالله تطمئن القلوب: آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.» (رعد، آیه 28) هنگامی که دل و جان انسان در اثر یاد خدا به ساحل آرامش رسید بهطور طبیعی جامعه بشری نیز از امنیت اجتماعی مطلوب برخوردار خواهد شد.
قرآن کریم به منظور ایجاد روحیه به یاد خدا بودن، آدمیان را امر به اقامه نماز فرموده است، چرا که نماز مهمترین و زیباترین جلوه یاد خداست، همانطور که در سوره مبارکه طه آیه 14 به این مطلب اشاره شده که: «اقم الصلوهًْ لذکری: نماز را برای یاد من بپادار.»
* نقش نماز در تأمین «امنیت اجتماعی»
بدون شک امنیت اجتماعی، معمولا از جانب کسانی تهدید شده و مختل گردیده است که شخصیت فردی آنها بنا به علل گوناگون در بستری سالم رشد نکرده و درخود کمبودهایی حس میکنند. و عزت و کرامتی برای خود قائل نیستند، اینگونه افراد ناسالم و آلوده و دارای شخصیت غیرعادی از دستزدن به انواع و اقسام بزهکاریها و جرم و جنایتهای اجتماعی ابایی نداشته و احساس شرمساری نمیکنند و به همین دلیل جامعه از شر آنها ایمن نخواهد بود، همچنان که در سخن حکیمانهای که از پیشوای دهم شیعیان امام هادی(ع) نقل شده میخوانیم: «من طانت علیه نفسه فلا تامن شره: کسی که خود را خفیف و خوار میداند و در باطن، احساس پستی و حقارت میکند از شر او ایمنی نداشته باش.» (10)
و اما نقطه مقابل این مسئله یعنی «ذلت نفس»، «کرامت نفس» و احساس عزت کردن است که آدمی را از هرگونه گناه فردی و اجتماعی مصون میدارد، همانگونه که علی(ع) میفرماید: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها با لمعصیهًْ : آن کس که بزرگی و کرامت نفس خود را باور دارد هرگز با پلیدی گناه، پست و موهونش نمیکند.» (11)
با توجه به آنچه آمد، این نتیجه حاصل میشودکه برای برقراری امنیت اجتماعی یکی از راهکارهای اساسی و مهم آن است که عوامل عزتآفرین و کرامتبخش را شناسایی و تقویت کرد تا افراد جامعه با تمسک به آنها از چنان کرامت نفسی برخوردار شوند که ارتکاب گناه حتی در خلوت و پنهانی برای آنها امری دشوار و هراسناک جلوه کند و بدینترتیب انسانی که از چنین تربیت الهی برخوردار شد هرگز نه در عرصه زندگی فردی و نه در عرصه زندگی اجتماعی تهدیدی برای امنیت و آسایش خود و جامعه نخواهد بود و در این راه یعنی مسیر «کرامتبخشی» به نفوس انسانها، بدون شک، یکی از مهمترین عوامل و راهکارهای قابل توجه که در عین حال هیچگونه هزینهای در بر ندارد، امر مقدس و عظیم «نماز» است، چرا که نماز در واقع حلقه اتصال انسان با وجودی عظیمالشأن و بینهایت بهنام خداست که یکی از مهمترین اسامی و صفات او «کریم» است به معنی بزرگوار، و کسی است که به مصداق آیه شریفه «فان العزهًْ لله جمیعا: پس همانا تمامی عزت از آن خداست» دارنده تمامی مراتب عزت خواهد بود. یقینا چنین انسانی رنگ و بوی خدایی به خود میگیرد و «کریم» و عزیز میشود و چون چنین شد هرگز نفس کریم و عزیز خود را با گناه نمیآلاید و جامعه از جانب او در امن و آسایش قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر خداوند عزیز، در سوره عنکبوت آیه 45 یکی از مهمترین آثار نماز را دور کردن نمازگزار از فساد و فحشا معرفی میکند، آنجا که میفرماید: «براستی نماز انسان را از زشتی و پلیدی باز میدارد.»
در نتیجه انسان نمازگزار فردی است که گرد گناه نمیگردد، چرا که صبح و شام با خدای خود در راز و نیازی عاشقانه است و حضور او را مستمرا درک میکند و چنانچه صحنه گناه و تجاوز به حقوق دیگران پیش آید پا پس میکشد و مرتکب گناه نمیشود چرا که خداوند را حاضر و ناظر میداند و بالمال جامعه از ناحیه او در امن و امان خواهد بود. نگاهی هرچند گذرا به تاریخچه زندگی بزهکاران اجتماعی و آنان که «امنیت اجتماعی» را به نحوی از انحاء مختل کردهاند، بهخوبی این نکته را به اثبات میرساند که اکثر قریب به اتفاق آنان، کسانی بودهاند که با نماز و مسجد ارتباطی نداشته و به این دو عنصر انسانساز علقهای نشان ندادهاند و بدینترتیب خود را در عرصه حیات یله و آزاد شمرده و دست به گناهان عظیمی همچون قتل، دزدی، تجاوز به عنف و... آلودهاند و جوامع بشری را با ناامنی مواجه کردهاند حال آنکه در میان کسانی که در طول حیات خود بیشترین تعهد و مسئولیت را نسبت به جان، مال، عرض و ناموس دیگران داشتهاند، همواره نام نمازگزاران و مقیدین به نماز از درخشندگی ویژهای برخوردار بوده است، زیرا نمازگزار میداند که «اقامه نماز» با تجاوز به حقوق دیگران سازگاری ندارد و اصولا نمازی که در کنار آن به نوعی «تجاوز» به حقوق انسانها باشد، نماز نخواهد بود. جایی که بودن حتی یک تار نخ غصبی در لباس نمازگزار، موجب بطلان نماز شود، مسلم است که نمازگزار خود را مقید به رعایت حقوق دیگران میکند و از دست یازیدن به گناهی بزرگتر خودداری میکند. مطالعه زندگی نمازگزاران حقیقی در طول تاریخ اثباتکننده این حقیقت مسلم است که برای برقراری «امنیت اجتماعی» هیچ عاملی برتر و بالاتر از نماز نیست، چرا که خاصان درگاه الهی، چنان تقیدی به رعایت حقوق دیگران داشتهاند که گاه تا مرز رسوایی پیش رفتهاند! اگر سلسلهجنبان عرفان و تقوا، مولای متقیان علی(ع) در آن کلام نورانی خود میفرماید که: «والله لو اعطیت الا قالیم السبعهًْ بما تحت افلاکها علی ان اعصی الله فی نملهًْ اسلبها جلب شعیرهًْ ما فعلته: به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاست به من دهند تا خدای را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچهای ناروا و به ستم بگیرم، چنین نخواهم کرد...» (نهجالبلاغه خطبه 224)
بدون تردید این همه تقید به رعایت حقوق دیگران و حتی حیوانات از سوی آن حضرت(ع) از تاثیرات «نمازهای حقیقی» آن یگانه عالم خلقت است و بدینگونه است که نماز «نفس سرکش» را مودب به آداب الهی و رعایت حقوق فردی و اجتماعی دیگران کرده و در نتیجه «امنیت اجتماعی» را در بالاترین سطح برای جوامع بشری به ارمغان میآورد.
آری، نماز بنا به تصریح آيه شریفه «ان الصلوهًْ تنهی عن الفحشاء و المنکر» انسان را از غیبت، سرقت، قتل نفس، تجاوز به حریم خصوصی دیگران، رباخواری، زنا، چشمچرانی، تهمت، حرامخواری، قمار، شرب خمر و هر عملی که منجر به تجاوز به دیگران و در نتیجه ایجاد اختلال در «امنیت اجتماعی» میشود بر حذر میدارد و مگر فقدان امنیت اجتماعی در جوامع بشری به غیر از این امور و امثالهم، سرچشمهای دیگر دارد؟! و مگر تمام هم و غم متولیان ایجاد «امنیت» و تئوریپردازان اجتماعی، دست یافتن به راهحلی عملی و کارا برای از بین بردن ناامنی و ریشهکن کردن عوامل آن نیست؟ پس چرا باید از سهلترین و در دسترسترین و فیالواقع ارزانترین راهحل این امر یعنی «نماز» غافل باشیم؟ و درست به همینخاطر است که ما معتقدیم برای برقراری امنیت اجتماعی، بهترین و مهمترین راه، اصلاح و بهینهسازی رابطه بین «انسان» و «خداوند» و تلاش در جهت آشنا کردن «انسانها» با «خالق خویش» است و این امر نیز ممکن نخواهد بود الا از طریق «اقامه نماز»، البته با توجه به تمامی شرایط صحت و قبول آن، نظیر اخلاص، حضور قلب و...
* ب) اجرای حدود اسلامی و قرآن
اسلام به منظور فراهم کردن فضای امن و خالی از هرگونه ناامنی و نگرانی،در کنار فاکتورهای تشویقی که برای دور کردن انسانها از عوامل مخل به امنیت اجتماعی در نظر گرفته، برخی قوانین و مقررات تنبیهی نیز معین کرده است. زیرا این به تجربه ثابت شده است که برخی انسانها تنها هنگامیکه با مجازات سخت و کیفری شدید مواجه میشوند، دست از گناه کشیده و خود را آلوده به معصیت نمیکنند و از آنجا که گناهی که از آدمی سر میزند اغلب به حیطه فردی خودش محدود نشده و عواقب و ثمرات آن دامنگیر اجتماع نیز شده و در نتیجه، «امنیت اجتماعی» را به مخاطره میافکند، اجرای این قوانین و مقررات باید از سوی مجریان حکومت اسلامی با جدیت هرچه بیشتر دنبال شود.
به عنوان نمونه دو گناه بزرگ قتل و دزدی، از جمله عوامی هستند که اگر نسبت به آنها هرگونه سهلانگاری و مسامحهای صورت گیرد، بسیار زودتر از آنچه تصور کنیم در جامعه حالت شیوع و گسترش به خود گرفته و در نتیجه «امنیت اجتماعی» را به طور جدی تهدید میکند، از همین رو و درست به همین دلیل است که در آیات بسیاری از قرآن کریم نسبت به این دو گناه هشدارهای لازم داده شده تا مردمان از ارتکاب آنها خودداری کنند و چنانچه کسی پا را از این حدود الهی فراتر نهد و علیرغم تحذیرات الهی مرتکب یکی از این گناهان شود باید مطابق دستورات قرآن کریم و شرع مقدس با مرتکبین آنها برخورد شود. (بقره، آیات 178 و 179 یا مائده آیه 38)
در پایان این نوشتار بسیار ضروری است که به یکی از آيات قرآن کریم که به روشنی، فرمان مبارزه با عوامل ایجاد ناامنی در جامعه را صادر فرموده اشاره کنیم تا هر چه بیشتر به اهتمام قرآن کریم در مبارزه با اخلال در امنیت اجتماعی واقف شویم خداوند متعال در آیه 33 از سوره مبارکه مائده میفرماید: «کیفر آنها که با خدا و پیامبر به جنگ برمیخیزند و در روی زمین دست به فساد میزنند (و با تهدید به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند) این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا (چهار انگشت از)دست راست و پای چپ آنها بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند.»
با نگاهی به متن آیه شریفه استفاده میشود که برای آنان که امنیت عمومی را برهم زده و موجبات ناامنی جامعه را فراهم میآورند خداوند متعال چهار نوع کیفر معین کرده است که بنا به نوع جرم، حاکم اسلامی یکی از آنها را برای مجازات در نظر میگیرد عبارتند از: کشته شدن، به دار آویخته شدن، بریدن دست و پای آنها به طور مخالف(دست راست با پای چپ) و تبعید از محل زندگی.
مضمون آیه شریفه به خوبی بیانگر اهمیت والای امنیت اجتماعی در آئین اسلام است، چرا که آنان را که به این امر مهم لطمه وارد میکنند را با عنوان «محارب با خدا و رسول» یاد کرده است، یعنی «امنیت اجتماعی» امری است که به طور مستقیم وابسته به خدا و رسول(ص) است و جزو حدود الهی محسوب میشود که هر کس به این حدود تجاوز کند در واقع حد و مرز الهی را مورد سوء قصد قرار داده است.
پینوشتها:
1- تفسیر نمونه، ج 10، ص 365
2- تفسیر نمونه، ج 1، ص 452
3 و 4- تفسیر نمونه، جلد 10، ص 266
5- به مضمون از تفسیر روضهًْالجنان، ابوالفتوح رازی ج 15 ص 154
6- تفسیر نمونه، ج 11، ص 433
7- همان، ج 10، ص 84
8- همان، ج 18، ص 110
9- همان، ج 2، ص 25