در آموزه های دینی باور به انگاره موعود وانتظار از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در آیات و روایات منتظرین واقعی موعود را برترین امت خطاب نموده است. متون دینی برای جامعه منتظر شاخصه ها ی چون: برقراری قسط و عدل، آمادگی فردی و اجتماعی برای مهیا نمودن مقدمات ظهور، اصلاح ظاهر وباطن به شئونات دینی، فرهنگ سازی ارزش های والای اعتقادی و دینی و نهادینه نمودن آن در فرد و اجتماع به عنوان پایه های اصیل جامعه منتظر برشمرده شد است. بر این پایه برآنیم تا در جستار پیش رو در خصوص شاخصه های جامعه منتظر از منظر آیات و روایات با شیوه تحلیلی توصیفی بررسی نموده ومبانی آن را ارائه نماییم.
مفهوم انتظار
انتظار در لغت يعني چشم داشتن، نگران چيزي شدن، چشم به راه چيزي شدن.(نرمافزار لغتنامه دهخدا، ذيل کلمه انتظار)
انتظار در اصطلاح: در باور شيعه، در انتظار ظهور حضرت بقيه الله الاعظم حجت بن الحسن العسکري امام دوازدهم و آخرين جانشين پيامبر اسلام زندگي کردن و جامعه را براي حکومت حق الهي توسط آخرين حجت خدا مهيا ساختن، را انتظار ميگويند. واهميت انتظار آن چنان است که رسول خدا فرمودند:
أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ با فضيلتترين اعمال امت من، انتظار فرج است.(مجلسی ، 1404: 50/317)
امام زين العابدين نيز فرمودهاند: «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ [الْقَائِلِينَ] بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ [الْمُنْتَظِرِينَ] لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَي ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِک الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِالسَّيْفِ أُولَئِک الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَي دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ» (مردم زمان غيبت امام زمان از با فضيلتترين امتها هستند که قائل به امامت امام زمان شده و منتظر ظهور آن حضرت ميباشند؛ چرا که خداوند متعال براي آنها عقل و فهم و شناختي عطا نموده که نديده به امام زمان ايمان آوردهاند، گويا که ديدهاند و خداوند متعال انتظار آنها را به منزله جهاد در کنار پيامبر اسلام(ص) قرار داده است. آنها مخلصان حقيقي و شيعيان راستين ما ميباشند و انتظار فرج از بزرگترين فرجهاست). (مجلسی ، 1404: 52/122)
بنابراين انتظار يعني به کار بردن عقل و فهم براي شناخت حجت خدا و حرکت در مسير کمال و بنده مخلص خداوند شدن به خاطر آماده سازي جامعه براي تشکيل حکومت عدل جهاني و به رهبري امام معصوم که با تاييد خداوند متعال، معارف والاي قرآني را در کل دنيا به اجرا در خواهد آورد و عالم را همچون بهار، از فضايل اخلاقي گل باران خواهد نمود.
انتظاري بهترين اعمال امت پيامبر اسلام(ص) خواهد شد که پس از اصلاح خويشتن به فکر اصلاح جامعه نيز باشد و از کنار ناهنجاريهاي جامعه بيتفاوت نگذرد، بلکه با امر به معروف و نهي از منکر آمادگي خود و جامعه را براي دفاع از حکومت عدل جهاني، مهيا سازد.
جامعه منتظر و شاخصهها
جامعه منتظر به جامعهاي گفته ميشود که با زمينه سازي ظهور و عمل کردن به وظايف خود در عصر غيبت کبري، به اميد ظهور منجي عالم بشريت حضرت مهدي و تشکيل حکومت عدل جهاني و جهاني کردن دين مقدس اسلام به سر برد و خود را از آسيبها دور ساخته و طبق شاخصههايي که براي جامعه منتظر در ابعاد فرهنگي، سياسي و اقتصادي ضرورت دارد، در حرکت باشد.
اول: شاخصههاي فرهنگي
يک: شناخت امام
زمينه سازان ـ که همان ياران حضرت مهدي هنگام ظهور هستند ـ امام خويش را به بهترين وجه ميشناسند و اين شناخت آگاهانه در تمامي وجودشان رسوخ کرده است. بنابراين زمينه سازي براي ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکانپذير نخواهد بود. امام صادق فرمود:
«... اِعرِفْ اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرُّکَ تَقَدَّمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخَّرَ... فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِي فُسْطاطِ القائِمِ» (امام زمان خويش را بشناس. پس وقتي او را شناختي، پيش افتادن و يا تأخير اين امر [ظهور] آسيبي به تو نخواهد رساند... پس هر آن کس که امام خويش را شناخت، مانند کسي است که در خيمه قائم باشد).(نعمانی ، 1397ق: 231)
امام صادق در بيان ديگري فرمود: «وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبْلَ اَنْ يَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَةِ مَنْ کانَ قاعِداً فِي عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ» (هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قيام صاحب اين امر از دنيا رفت، بسان کسي است که در سپاه آن حضرت خدمت گزاري کرده است؛ نه، بلکه مانند کسي است که زير پرچم آن حضرت است).(کلینی ، 1365: 1/371 ؛ نعمانی ، 1397ق: 329)
دو: خودسازي و هدايت و سوق دادن جامعه به دينداري
يکي ديگر از شاخصههاي جامعه منتظر، خودسازي و مواظبت بر رفتار خويش است که در پي آن، جامعه و ديگران نيز به اين جهت متمايل خواهند شد. شکي نيست که دينداري در عصر غيبت حضرت مهدي ، از هر زماني ديگر بسي مشکلتر و طاقت فرساتر است. امام صادق سختي اين دوران را اينگونه تصوير کرده است:
«إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّک فِيهَا بِدِينِهِ کالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَکذَا بِيَدِهِ فَأَيُّکمْ يُمْسِک شَوْک الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّک بِدِينِهِ» (صاحب اين امر، غيبتي دارد که در آن هر کس از دين خود دست بر ندارد، همانند کسي است که با کشيدن دست خود به ساقه قتاد [که بوتهاي تيغ دار است] خارهاي آن را نگه دارد! پس کدام يک از شما با دست خود تيغهاي قتاد را نگه ميدارد؟)
سپس آن حضرت مدتي سر به زير افکند و فرمود: صاحب اين امر داراي غيبتي است؛ پس بنده خدا بايد پرهيزگاري و تقوا پيشه کند و به دين خود تمسک جويد.(کلینی ، 1365: 1/335 ؛ 1411: 455 ؛ نعمانی ، 1397ق: 169)
در روايتي ديگر ميفرمايند: «مَنْ سُرَّ أَنْ يَکونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِر» (هرکس شادمان ميشود به اينکه از ياوران حضرت قائم باشد، پس انتظار بورزد و بر اساس تقوي و خوش خلقي رفتار نمايد، در حالي که منتظر است).(نعمانی ، 1397ق: 200)
سه: مبارزه با فساد فکري و فرهنگي و انحرافات مذهبي
دين آسماني اسلام، در واقع پاسخي به نداي عقل و فطرت انسان خاک نشين است. لذا عقل سليم و فطرت پاک بشري در رويارويي با آن به آساني تسليم و منقاد ميگردد؛ زيرا آن را دقيقاً مطابق با نيازهاي روحي و رواني خود مييابد. چنين ديني موجبات رشد و تعالي روزافزون انسان را در پي دارد، اما زماني که دين گرفتار زنگارهاي برخاسته از هوا و هوس دنياپرستان و سلايق شخصي دين فروشان ميگردد، از فلسفه وجودي خود فاصله ميگيرد و نه تنها به سوي سعادت رهنمون نخواهد بود که موجبات ضلالت و گم راهي را نيز در پي دارد. لذا جامعه منتظر که ميخواهد خود را به استانداردهاي عصر ظهور و حکومت مهدوي نزديک سازد، بايد بکوشد تا در عصر غيبت در حد امکان زمينههاي انحراف فکري و ديني را از بين ببرد و به تبيين و تشريح آموزههاي اصيل ديني همت گمارد و با افرادي که اصول و عقايد دين حق را وارونه جلوه ميدهند، به شدت برخورد نمايد.
چهار: شکوفايي خرد و دانش بشري
علم و دانش بشر در عصر ظهور، به تکامل نهايي ميرسد و انسان هر روز به شناختهاي تازهاي دست مييابد و شيوههاي بهتري را در پيش ميگيرد. بدين سان هر روز و در همه مسائل حيات، گامي به پيش است و ارتجاع و تکرار ندارد. پيشرفت بشر در آن زمان با هيچ دورهاي قياسپذير نيست و دانش انسان چه در زمينه علوم ماوراي طبيعي و چه در زمينه علوم مادي تکامل مييابد و همه جهلها و نقصهاي بشر نيز برطرف ميگردد.
بنابر اين رهنمود، شيفتگان آن حضرت که به او و سيره او تأسي ميکنند، در عصر غيبت هم بايد بکوشند تا توليد علم نموده و بر گستره دانش بشري بيفزايند و در اين زمينهگوي سبقت را بربايند و جامعه تشيع را سرآمد و پرچم دار علم و دانش جهاني نمايند.
پنج: گسترش ارزشهاي ديني با حاکميت قرآن و معنويت
از نظر اسلامي، ارزشها يک سلسله اصول کلي، ثابت و مطلقاند که تحت هيچ شرايطي تغييرنمي کنند، اما مصداق آنها تغييرپذير است. از اين منظر ملاک کلي ارزش اخلاقي، مصلحت عمومي فرد و جامعه و مصلحت واقعي انسان است. يعني هر چيزي که موجب کمال واقعي انسان است، نه چيزي که دلخواه افراد و مورد خوشايند آنهاست. البته اگر ملاک اصلي ارزش در اسلام، کمال نهايي است، مصداق آن قرب الهي است.(مصباح یزدی ، 1376: 56) از آنجا که يکي از مشخصات دوران ظهور برپائي ارزشهاي اسلامي با تمام توان ميباشد، يکي از شاخصههاي جامعه منتظر نيز برپائي اين ارزشها ميباشد.
شش: صبر و بردباري
جامعه منتظر در حين انتظار بايستي شکيبا بوده و خود را از دنباله روي کردن از مدعيان دروغین دور نگه دارد و با انتظاري زمينه ساز، بر سختيها فائق آمده و با طولاني شدن ظهور نا اميد نشود. رسول خدا ميفرمايد:
«طُوبَي لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ طُوبَي لِلْمُقِيمِينَ عَلَي مَحَجَّتِهِمْ أُولَئِک وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي کتَابِهِ وَ قَالَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ قَالَ أُولئِک حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ خوشا به حال صبر کنندگان در دوران غيبت مهدي! خوشا به حال پابرجايان بر راه اهلبيت. اينها کساني هستند که خداوند در معرفي شأن فرمود: اينها حزب الهي هستند. و فرمود: اينها رستگارانند.(خزاز قمی ، 1401: 56)
هفت: بسط و تئوريزه کردن فرهنگ مهدويت
از آن جايي که امروزه تئوريهاي مختلفي در مورد پايان تاريخ مطرح است و تنور بحث «جهاني شدن» داغ ميباشد، بايستي حکومت جهاني امام زمان و فرهنگ مهدويت را با عنوان بهترين تئوري و کارآمدترين گزينه، به جهانيان معرفي کرد.
هشت: انتظار همراه با عمل
امام صادق اين معنا را چنين بيان فرموده است: «منْ سَرَّهُ اَنْ يَکُونَ مِنْ اَصْحابِ القائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعمَلْ بِالوَرَعِ وَمحاسِنِ الاَخْلاقِ وَهُوَ مُنتَظِرٌ فَاِن ماتَ وَقامَ القائِمُ بَعْدُ کانَ لَهُ مِنَ الاَجْرِ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ اَدرَکَهُ فَجِدُّوا وانْتَظِرُوا هَنيئاً لَکُمْ اَيَّتُهَا العِصابَةُ المَرْحُومَةُ» (هر کس که خوشحال ميشود که از ياران قائم باشد، بايد منتظر باشد و با پرهيزگاري و اخلاق نيکو عمل نمايد و با چنين حالتي منتظر باشد که هرگاه بميرد و پس از مردنش قائم به پا خيزد، پاداش او همچون کسي خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشيد و منتظر باشيد. گواراي تان باداي گروه رحمت شده!) ( نعمانی ، 1397ق: 200)
نه: تبليغ و دعوت
تبليغ پيام ولايت و دعوت به اطاعت خدا و پيامبر و امام، جلوه با شکوه انتظار منتظران است. امام سجاد ميفرمايد:
«إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ [الْقَائِلِينَ] بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ [الْمُنْتَظِرِينَ] لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَي ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِک الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيْفِ أُولَئِک الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَي دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا» (مردم زمان غيبت امام زمان از با فضيلتترين امتها هستند که قائل به امامت امام زمان شده و منتظر ظهور آن حضرت ميباشند؛ چرا که خداوند متعال براي آنها عقل و فهم و شناختي عطا نموده که نديده به امام زمان ايمان آوردهاند، گويا که ديدهاند و خداوند متعال انتظار آنها را به منزله جهاد در کنار پيامبر اسلام قرار داده است. آنها مخلصان حقيقي و شيعيان راستين ما ميباشند).
تا اينکه فرمود: آنها دعوت کنندگان مردم به دين خدا در نهان و آشکار ميباشند.(طبری ، 1403: 2/312)
دوم: شاخصههاي سياسي
يک: دخالت در سياست
با کنارهگيري از فعاليتهاي سياسي و از دست دادن پستهاي مديريت اجتماعي، هرگونه قدرتي به مرور از دست ميرود. کار به جايي ميرسد که انسان به احکام دين حتي در جنبه فردي هم نميتواند عمل کند. اگر دينداران، از حضور سياسي و اجتماعي در جامعه کناره بگيرند، محتواي حضور اعتقادي، سنّتي، فرهنگي و عمليشان به انحراف کشيده ميشود. منتظران حضرت مهدي بايد در اين باره بسيار بيدار و هشيار باشند.
دخالت در سياست حقّه و شرکت در سياست به قصد اداره جامعه جهت زمينه سازي و فراهم کردن، مقدمه حکومت مصلح کل و نگهداري جامعه از انحراف و حفظ دين خدا در اجتماع، از بزرگترين و با اهميتترين عبادتهاست و در سرلوحه تکاليف ديني جاي دارد. براي اثبات اين مطلب همين آيه قرآن ما را بس که ميفرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ...» (مائده/8) (اي کساني که ايمان آوردهايد! برپاي دارندگان مقتدر داد و دادگري باشيد...).
اعمال تربيت و سياست ديني در جامعه جز با در دست داشتن قدرت حاکميّت ممکن نيست. اين است که حضور سياسي و کسب قدرت سياسي، براي حفظ حضور و قدرت ديني، به وظيفه شرعي تبديل ميشود. بر اين اساس، دين عين سياست و سياست عين دين است. پس اگر دين از سياست جدا شود، به منزله اين است که دين از قدرت جدا شده است و وقتي از قدرت جدا شد، ديگر هيچ ماهيتي نخواهد داشت. و با اين بيان منتظر واقعي نميتواند بدون داشتن قدرت سياسي زمينه ساز ظهور گردد.
دو: تداوم ولايت فقيه تا ظهور امامت
با مطرح شدن امر «نيابت»، تسلسل ضروري «امامت» و رهبري ادامه مييابد و رشته هدايت ديني جامعه از هم نميگسلد. امامان معصوم، مردم را در عصر غيبت کبري به نايب امام رجوع دادهاند و تکاليف نشر دين (تربيت) و بقاي دين (سياست) را به او سپرده و همه را به اطاعت او فراخواندهاند. امام عصر در اين باره ميفرمايند:
«أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَي رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْکمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه» (در حوادث و رخدادها به روايان احاديث ما رجوع کنيد که آنان حجت من بر شما و من حجت خدا هستم).(طوسی ، 1411: 290)
معلوم است که رجوع به عالم رباني، در عصر غيبت به اعتبار نيابت او از امام است. پس نقش سازنده و بزرگ عالمان سترگ شيعه، در سرتاسر اعصار غيبت، اثري است از آثار وجود حجت بالغه الهي و جامعه منتظر بايستي با پيروي از دستورات فردي و اجتماعي اين نائبان امام عصر، جامعه را از انحرافها بازداشته و قدرت سياسي خود را حفظ نمايند.
سه: تولي و تبري
از شاخصههاي جامعه منتظر دوستي با دوستان خدا و برائت از دشمنان خداوند متعال ميباشد که اين شاخصه فراتر از مرزهاست و امروزه در هر مکاني که دوستان الهي زندگي ميکنند، بايد مورد تاييد و حمايت منتظران ظهور باشد که امام باقر فرمود: پيامبر فرمود:
«طُوبَي لِمَنْ أَدْرَک قَائِمَ اهلبيتي وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ يَتَوَلَّي أَوْلِيَاءَهُ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَاک مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَکرَمِ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (خوشا به حال آنکس که قائم اهلبيت مرا درک نمايد، در حالي که قبل از قيام او در زمان غيبتش پيرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمني برخاسته باشد. چنين شخصي از رفيقان و همراهان من و مورد محبت و مودت من است و روز قيامت در زمره گراميترين افراد امت من محشور ميشود).(صدوق ، 1395ق: 1/286)
چهار: نفوذناپذيري در برابرکفار
خداوند متعال در صفات مومنان ميفرمايند: «أَعِزَّةٍ عَلَي الْکافِرِينَ» (مائده/54) (آنها بر کفار سخت گيرند).
که علامه در تفسير اين آيه ميگويند: «أَعِزَّةٍ عَلَي الْکافِرِينَ» (مائده/54) کنايه است از اينکه اين اولياي خدا، خود را بزرگتر از آن ميدانند که اعتنايي به عزت کاذب کفار کنند، کفاري که اعتنايي به امر دين ندارند، هم چنانکه خداي تعالي پيامبر خود را همين طور ادب کرده، و به وي فرموده: «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْک إِلي ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَک لِلْمُؤْمِنينَ» (حجر/88) (به زر و زيورهايي که ما به بعضي از خانوادههاي کفار دادهايم تا چند صباحي سرگرم آن باشند چشم مدوز و بر زندگي آنان غبطه مخور، بلکه در برابر مؤمنين خضوع و تواضع کن). (ر.ک: طباطبایی ، 1374: 5/633)
برهمين اساس است که خداوند متعال ميفرمايند: «لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصاري أَوْلِياءَ» (مائده/51) (يهود و نصارا را دوست خود قرار ندهيد...).
معنايش اين است که اگر گفتيم يهود و نصارا را اولياي خود مگيريد علتش اين است که اين دو طائفه در عين اينکه دو طائفه جداي از هم و دشمن هم هستند، در عين حال عليه شما مسلمانان يک دست و متحدند، پس در نزديک شدن به آنها و در دوستي و محبت با آنها هيچ سودي براي شما نيست. بنابراين جامعه منتظر بايد مراقب باشند که دشمنان با فتنهانگيزي در آنها نفوذ نداشته باشند و با بهانههاي فريبنده به اسلام ضربه نزنند.
پنج: وحدت و انسجام
نظم و انسجام و يک دستي در زندگي و کار، از ارزشهاي انساني و از رموز کاميابي است. انسانهاي موفق برنامه دارند و بر اساس اصول مشخص، حرکت ميکنند. انقلابهاي رهايي بخش و سازمان يافته، کمتر با شکست روبه رو ميشوند. و انسجام بايستي شاخصه اساسي جامعه منتظر باشد که امير مومنان علي اصحاب امام زمان را اينگونه ميستايد:
قلوبهم مثل زبر الحديد لو هموا بازاله الجبال لازالوها عن موضعها. الزي واحد و اللباس واحد کانما آباؤهم اب واحد؛ قلبهايشان همانند آهن فولادين است که اگر ارداه کنند کوهي را از جا برکنند، ميتوانند. زي و هيأت و لباسي يکسان دارند، گويا پدرشان يکي بوده است.(کوراني ، 1411: 3/94)
در روايتي ديگر آمده است: کانما رباهم اب واحد وام واحده قلوبهم مجتمعه بالمحبه و النصيحه؛ گويا يک پدر و مادر آنان را پروريدهاند. دلهاي آنان از محبت و خير خواهي به يکديگر آکنده است.(مرندي ، بی تا: 331)
شش: شايسته سالاري
در دولت حق، هر صاحب حقي از حق خود بهره مند ميشود و ناحقان، قدرت و نفوذي ندارند. کسي به دليل ثروت انبوه يا نزديکي و نسبت با حاکمان، چيزي را مالک نميشود. تمام توان در دست اهل آن است. وقتي چنين بود، ديگر مانعي براي بيان حق نيست. زيرا هنگامي که افرادي به ناحق چيزي را تصاحب ميکنند، براي آن که موقعيتشان به خطر نيفتد اجازه نميدهند تا حق آشکار شود. پس براي آن که بتوان حق را در جامعه مطرح کرد، بايد اول دست کساني را که حقي ندارند، کوتاه نمود. وبيشترين همت جامعه زمينه ساز بايد شايسته سالاري باشد و به گونهاي برنامه ريزي و عمل نمايد که کسي از حق خود محروم نماند و کسي هم به ناحق مالک و حاکم چيزي نگردد. و اين را ميتوان از رواياتي بدست آورد که بيانگر نوع حکومت عدل الهي است که توسط بقيه الله عملي خواهد شد. چرا که چنين رواياتي تنها به حکومت عصر ظهور ناظر نميباشد، بلکه براي عصر غيبت نيز اين پيام را دارد که بايستي جامعه منتظر هم در اين مسير حرکنت کند. امام ميفرمايد:
وَ يَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَي أَهْلِهِ فَيَظْهَرَ حَتَّي لَا يُسْتَخْفَي بِشَيْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ؛ خداوند حق را به اهلش بر ميگرداند. همين عامل باعث آشکار شدن حق ميشود به طوري که ديگر چيزي از حق از ترس کسي مخفي نميشود.(کلینی ، 1365: 1/333 ؛ صدوق ، 1395ق: 2/644)
هفت: موضع گيري در برابر بدعتها
از شاخصههاي مهم جامعه منتظر مبارزه با بدعتهاست، چه بدعت در اصل دين و چه بدعتهاي مربوط به مهدويت و انتظار. اهميت موضع گيري در باره بدعت از آنجا روشنتر ميگردد که در روايات يکي از صفات بارز حضرت مهدي از بين بردن بدعت شمرده شده است که امام باقر عاليه السلام فرمود:
«... فَلَا يَتْرُک بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا» (با ظهور آن حضرت هر بدعتي که بوجود آمده باشد، از بين خواهد رفت وهمه سنتها برپا ميشود). (مفید ، 1413: 2/385)
امير مومنان نيز در نکوهش بدعت فرمودهاند: «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِک بِهَا سُنَّةٌ فَاتَّقُوا الْبِدَعَ» (هيچ بدعتي بوجود نميآيد مگر آنکه در کنار آن سنتي ترک گرددپس از بدعتها دوري نماييد).(نهج البلاغه: خطبه 145)
اهميت مبارزه با بدعتها تا آنجاست که اهلبيت(ع) دستور قتل بدعت گذاران را صادر مينمايند:
أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ أَهْدَرَ مَقْتَلَ فَارِسِ بْنِ حَاتِمٍ وَ ضَمِنَ لِمَنْ يَقْتُلُهُ الْجَنَّةَ فَقَتَلَهُ جُنَيْدٌ وَ کانَ فَارِسٌ فَتَّاناً يَفْتِنُ النَّاسَ وَ يَدْعُوهُمْ إِلَي الْبِدْعَةِ فَخَرَجَ مِنْ أَبِي الْحَسَنِ هَذَا فَارِسٌ لَعَنَهُ اللَّهُ يَعْمَلُ مِنْ قِبَلِي فَتَّاناً دَاعِياً إِلَي الْبِدْعَةِ وَ دَمُهُ هَدَرٌ لِکلِّ مَنْ قَتَلَهُ فَمَنْ هَذَا الَّذِي يُرِيحُنِي مِنْهُ وَ يَقْتُلُهُ وَ أَنَا ضَامِنٌ لَهُ عَلَي اللَّهِ الْجَنَّةَ؛ ابا الحسن خون فارس بن حاتم را هدر دانستند و براي کشنده او بهشت را ضمانت دادهاند و پس از اين دستور بود که جنيد اورا کشت و فارس مردم را به فتنه ميانداخت و به بدعت فرا ميخواند که از سوي امام نامهاي صادر شد که اين فارس که لعنت خدا بر او باد ادعا ميکند که از سوي من تبليغ ميکند و اين کار او فقط براي فتنهگري و دعوت به بدعت است. بنابراين خونش هدر است پس چه کسي حاضر است که مرا ازدست او راحت کند و من بهشت را برايش ضمانت کنم(حر عاملی ، 1409: 15/124)
و اين ميرساند که اگر بدعتگذار دست از فتنهگري خود برنداشت، بايستي از ميان برداشته شود تا جامعه آرامش خود را بدست آورد.
هشت: استقرار عدالت فراگير
مشکل اصلي در جوامع امروزي، آتش ظلم و بيدادي است که بشر را در کام خود فرو برده است. بنابراين، ايجاد عدالت سرلوحه برنامههاي منجي عالم است، همانگونه که از اهداف اصلي همه پيامبران در آغاز رسالت بوده است.
در عصر غيبت نيز جامعهاي که رو به کمال موعود گام بر ميدارد، بايد برقراري عدالت را در رأس برنامههاي اصلاحي خود قرار دهد؛ زيرا تمامي ساختارهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي به شدت متأثر از ميزان تأمين عدالت در جامعه هستند. بشر در نظام عادل و دادگستر به درستي تربيت ميشود، با آسايش و فراغت به تکليف تن ميدهد و به حقوق ديگران نيز احترام ميگزارد.
بشر در سايه اين مسئوليتپذيري و تعهد به جامعه، به سعادت دست مييابد. لذا، بايد پايههاي اصلي جامعه و ارکان مديريت که در همه زواياي اجتماعي تأثير مستقيم دارد و جهت حرکت جامعه را مشخص ميکند، عادلانه باشد تا کل روابط اجتماعي در تمامي زمينهها رنگ عدالت و دادگري به خود بگيرد. برقراري عدل مستلزم آن است که گروهي از افراد، از سرمايهها و درآمدهاي بسيار اما ناحق خود چشم پوشي کنند و اين عامل باعث ميشود که آنان براي حفظ منافع نامشروع خود عليه عدالت خواهان برانگيخته شوند. همين امر، تلاش براي استقرار عدالت را در عصر غيبت بسيار مشکل ميسازد و غير از مصلحان و منتظران حقيقي، ديگران ياراي آن را نخواهند داشت. اما در عوض نتايج و پي آمدهاي شکوهمند آن هم بسيار درخور توجه و ارزش مند است، به گونهاي که شوق رسيدن به اين نتايج، تحمل تمامي مشکلات را آسان و ممکن ميسازد.
سوم: شاخصههاي اقتصادي
يک: سامان دهي اقتصاد
همه انقلابها و اصلاحها براي گسترش يافتن و باقي ماندن، نيازمند هزينهاند. جامعه و افراد انساني نيز در مواردي نيازمند کمک مالي هستند. به طور کلي، همه ابعاد جامعه براي پيش رفت و تکامل به هزينه نياز دارد. بنابراين، بقا و تکثير ثروتهاي سودمند عمومي، در ميان جامعه ديني، جزو وظايف همگاني است. يکي از ابعاد مقاومت، همين توان مندي مالي است. لذا قرآن کريم، مال را مايه «قوام» شمرده است و ميفرمايد:
«وَلاَ تُؤْ تُوا السُّفَهَاءَ اَمْوَالَکمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَکمْ قِيَامِاً» (نساء/5) (اموالي را که خدا قوام زندگي شما را به آن مقرر داشته است، به تصرف سفيهان ندهيد).
حفظ دين و فرهنگ و مظاهر ديني و هم چنين گسترش و تبليغ آن، نيازمند قدرت مالي و اقتصادي است. اعضاي جامعه ديني و منتظر ظهور بايد بکوشند با کار حلال، به توانگري دست يابند و آن را، در خدمت نشر دين خدا و آرمانهاي والاي انساني به کار گيرند.
دو: عدالت اقتصادي
اهميت عدالت اقتصادي به اين خاطر است که روزمره، زندگي انسان را تحت الشعاع قرار ميدهد و به وسيله آن ميتوان در فکر و انديشه و مذهب ديگران رسوخ کرد. امام باقر ميفرمايند: مَا أَوْسَعَ الْعَدْلَ إِنَّ النَّاسَ يَسْتَغْنُونَ إِذَا عُدِلَ فِيهِمْ وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ رِزْقَهَا وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ بَرَکتَهَا بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛ چقدر عدالت باعث توسعه ميشود که اگر در ميان مردم عدالت مراعات شود، همه ثروتمند ميشوندو آسمان به اذن الله عزوجل رزقها را فرو ميريزد و زمين برکتهاي خود را بيرون ميآورد.(صدوق ، 1404: 2/53)
اساساً در اقتصاد سه هدف مهم وجود دارد: استقلال اقتصادي، عدالت اقتصادي و رشد اقتصادي.
استقلال اقتصادي به معناي خودکفايي جهان اسلام و بينيازي از کفار است و اين است سخن خداوند متعال که فرمود:
«وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» (نساء/141) (خداوند کافران را بر مومنان سلطهاي نداده است).
عدالت اقتصادي بدين معناست که مقوله اقتصاد، چه در بخش توليد و چه در بخش توزيع، از خطوط کلي عدالت پيروي ميکند. قرآن مجيد ميفرمايد:
«ما أَفاءَ اللَّهُ عَلي رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُري فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساکينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ کيْ لا يَکونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْکمْ وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» (حشر/7) (آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است. تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)، و از آنچه نهي کرده، خودداري نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد که خداوند کيفرش شديد است)
خداوند منظور خودش را از اين حکم اين ميداند که اموال در دست ثروتمندان نگردد و به نيازمندان نيز برسد و جامعه ازنظر اقتصادي به تعادل برسد.
رشد اقتصادي يا افزايش توليد ناخالص ملي نيز از اهداف مهم اقتصادي است. اما آنچه در همه اينها مهم است رعايات عدالت و ارزشهاي اسلامي است که نقطه عطف و فرق اساسي اقتصاد اسلامي با غير اسلامي ميباشد.
سه: رفاه اقتصادي
در منطق اسلامي رفاه اقتصادي با محوريت ايمان به خدا و عمل به دستورات الهي است. برخلاف اقتصادهاي الحادي که برپايه استثمار و سلطهگري استوار گشته است و لذا خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد:
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ» (مائده/66) (و اگر آنان (يهود و نصارا) تورات و انجيل و آنچه را از سوي پروردگارشان بر آنان نازل شده، برپا ميداشتند از بالاي سرشان (آسمان) و از زير پاهايشان (زمين) روزي ميخوردند. بعضي از آنان ميانه رو هستند، ولي بسياري از آنان آنچه انجام ميدهند، بد است).
يعني اگر پيروان کتب آسماني ديگر در برابر قرآن تسليم ميشدند و تسليم در مقابل قرآن را تسليم نژاد بنياسرائيل در برابر نژاد عرب نميپنداشتند و ميدانستند که اصول تعاليم انبيا يکي است و ايمان به آنچه پس از تورات و انجيل نازل شده، راه يافتن به کلاس بالاتر است نه باطل ساختن دستورهاي پيشين، در اين صورت، علاوه بر بهرههاي اخروي در قيامت، در همين دنيا نيز انواع نعمتها به سويشان سرازير ميشد. آيه 96 سورهي اعراف نيز مشابه اين آيه است:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ و اگر ساکنان آباديها ايمان آورند و تقوا پيشه کنند، برکات زمين و آسمان را بر آنها باز ميکنيم.
با اين بيان روشن ميشود که شاخصه اقتصادي جامعه منتظر امام عصر بر پايه ايمان و تقواست و اگر جامعه بخواهد به رونق اقتصادي برسد بايستي با محوريت ايمان و تقوا باشد.
چهار: توسعه پايدار و سازگاري با شريعت اسلامي
عمران و آباداني جغرافيايی و بهره برداري از امکانات تا سرحد ممکن، از ديگر اقدامات امام زمان است. رسول اکرم در روايتي فرمودهاند:
«يَتَنَعَّمُ أُمَّتِي فِي زَمَنِ الْمَهْدِيِّ نِعْمَةً لَمْ يَتَنَعَّمُوا قَبْلَهَا قَطُّ يُرْسِلُ السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَاراً وَ لَا تَدَعُ الْأَرْضُ شَيْئاً مِنْ نَبَاتِهَا إِلَّا أَخْرَجَتْهُ» (امت من در زمان مهدي از نعمتي بهره مند ميشوند که هرگز به چنان نعمتي بهره مند نشدهاند. آسمان باران رحمت خود را فرو ميريزد و زمين هم گياه خود را از براي ايشان خارج مينمايد).(مجلسی ، 1404: 51/83)
البته چنين چيزي وقتي ممکن ميگردد که از همه امکانات بهره برداري شود و از اسراف گروهي اندک نيز جلوگيري گردد. هم چنين از تکنيکهاي دقيق علمي و فني متناسب با محيطها و سرزمينهاي گوناگون بايد بهره برداري شود. پس جامعه منتظر بايد براي آباداني زمين و حفظ محيط زيست تلاش نمايد و بکوشد تا خود را به سطح پذيرفتني از توسعه علمي و فني پايدار برساند تا بتواند زمينه ظهور حکومت امام عصر را فراهم سازد.
نتیجه گیری
همانا جامعه منتظر به معنای واقعی کلمه باید دارای مراتب و شاخصه های متناسب با عصر غیبت حضرت مهدی(عج) باشد، چنانچه جامعه ای منتظر دانسته می شود که در حرکت به سوی شناخت موعود قدم برداشته و با به کار گیری توانائی های معنوی و رشد عقلانی برای ظهور منجی بشریت کوشش نماید.
در مقاله پیش روی مهم ترین ابعاد و چالش های مربوط به عصر ظهور که جامعه با رعایت آن به سمت ظهور گام برداشته و تحقق اهداف آن را دنبال می نماید به سه بخش فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی تقسم شد. جنبه های فرهنگی شامل آن دسته از عقائد و رفتارهایی می شود که سبب رشد فکری و زدودن مفاسد فکری-فرهنگی در فرد و جامعه شده و شالوده و زیربنای جامعه آرمانی قبل از ظهور را پدید می آورد.
در مذهب تشیع امر نیابت عام مانع و مردود کننده نظریه جدایی دین از سیاست در روند اجرائی و حکومتی جامعه بوده است، چنانچه قاطبه فقیهان و علمای شیعه نظریه ولایت فقیه را برای اجرایی کردن این امر مطرح کرده اند. روش ها و سیاست های اقتصادی نیز نسبت به دو بخش گذشته تعیین و تطبیق می شوند به معنای اینکه اقتصاد در جامعه مورد نظر وسیله ای مهم و کلیدی برای تبلیغ و گسترش اسلام حقیقی است.
کتابنامه
• قرآن کریم
1. حر عاملي، محمد ، (1409) ، وسائل الشيعه ، محل انتشار: قم ، ناشر: موسسه آل البيت.
2. خزاز قمي ، علي ، (1401) ، کفايه الاثر ، محل انتشار: قم ، ناشر: بيدار.
3. صدوق، محمد ، (1395ق) ، کمال الدين ، محل انتشار: قم ، ناشر: دارالکتب الاسلاميه.
4. صدوق، محمد ، (1404) ، من لا يحضره الفقيه ، محل انتشار: قم ، ناشر: جامعه مدرسين.
5. طباطبائي ، محمد حسين ، (1374) ، الميزان في تفسير القرآن ، موسوي همداني ، محمد باقر ، نوبت چاپ: پنجم ، محل انتشار: قم ، ناشر: دفتر انتشارات اسلامي.
6. طبرسي ، احمد ، (1403) ، الاحتجاج ، محل انتشار: مشهد ، ناشر: نشر مرتضی.
7. طوسي ، محمد ، (1411) ، الغيبه ، محل انتشار: قم ، ناشر: موسسه معارف اسلامي.
8. کليني ، محمد ، (1365) ، کافي ، محل انتشار: تهران ، ناشر: دارالکتب الاسلاميه.
9. کوراني، علي ، (1411) ، معجم احاديث الامام المهدي ، نوبت چاپ: اول ، محل انتشار: قم ، ناشر: موسسه المعارف الاسلاميه.
10. مجلسي، محمد باقر ، (1404) ، بحار الانوار ، محل انتشار: بيروت ، ناشر: موسسه الوفاء.
11. مرندي، ابوالحسن ، (بيتا) ، مجمع النورين، بيجا ، بينا.
12. مصباح يزدي، محمد تقي ، (1376) ، پيش نيازهاي مديريت اسلامي ، محل انتشار: قم ، ناشر: موسسه امام خميني.
13. نعماني، محمد ، (1397ق) ، الغيبه ، محل انتشار: تهران ، ناشر: مکتبه الصدوق.