در احادیث اهلبیت(ع) واژههای «تین» و «زیتون» در سوره مبارکه «تین»، به امامان «حسن»(ع) و «حسین»(ع) تأویل باطنی و مصداقی شده است. مانند روایت جمیل بن دراج از امام صادق(ع): «قال سمعت أباعبدالله(ع) یقول: قوله تعالی «و التّینِ و الزَیتونِ» التین الحسن(ع) و الزیتون الحسین(ع)» «از امامصادق(ع) شنیدم که این قول خداوند «و التین و الزیتون» «التین» امامحسن(ع) و «الزیتون» امامحسین(ع) است.»[۱]
این روایات در منابع متعدّد، کهن و معتبر روایی شیعه و سنّی نقل شده و دارای «کثرت نقل» و «شهرت روایی» هستند. همچنین متن این احادیث با لحاظ صنعت ادبی مجاز (استعاره و مرسل)، از همسویی و هماهنگی با چارچوب کلّی قرآن و سنّت برخوردار است. آنچه در این نوشتار میآید تحلیل مضمون روایات باطنی و تأویلکننده «تین» و «زیتون» بر امامان «حسن» و «حسین»(علیهماالسلام) با بهرهگیری از آیات قرآن و روایات عترت(ع) است:
معنای لغوی «تین» و «زیتون» همان میوههای معروف «انجیر» و «زیتون» است.[۲] این دو میوه دارای منافع فراوان برای انسانها هستند. قدما «انجیر» را بهترین میوهها و دارای بیشترین مواد غذایی[۳] ، و «زیتون» را درختی مبارک، دارای ارزش غذایی و دارویی و از شریفترین میوهها دانستهاند.[۴] به طوری که مواد غذایی موجود در این دو میوه، نقش حیاتی در سلامتی بدن انسان ایفا میکند. از اینرو حسن و حسین(علیهماالسلام) از آن جهت که امام، حجّت خدا و جانشین پیامبرند، دارای منافع بیشمار برای دین، دنیا و آخرت مردم هستند.
جامعه انسانی و نه فقط امّت اسلامی، در بقاء حیات معنوی و سلامت روحی خود نیازمند هدایت این دو امام(ع) هستند. کلّیت نقش اجتماعی و ضرورت وجود امام برای بشریّت، از آیات و روایات قابل برداشت است. آیاتی مانند: «..فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ..»«پس پیمانه و ترازو را کامل بدهید»(الاعراف/۸۵)، «..وَ لا تَنْقُصُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ..»«و از پیمانه و ترازو نکاهید..»(هود/۸۴) که دستور شعیب پیامبر(ع) به مردم برای کنارنهادن «کمفروشی» است، و سخن موسی(ع) به جانشینش هارون(ع): «..اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ..»«در میان قوم من جانشینم باش و به اصلاح آنان بپرداز..»(الاعراف/۱۴۲) که وظیفه «اصلاح» را بر دوش وی گذاشته است؛ حکایت از نقش سودمند اجتماعی امام(ع) میکند.
در منابع روایی معتبر نیز ضرورت وجود امام(ع) بیان شده است؛ مانند روایات «إِنَّ الْإِمَامَةَ...نِظَامُالْمُسْلِمِین»«امامت رشته پیونددهنده مسلمانان است»[۵]، یا روایاتی که تطبیقکننده «ماءمعین»«آبروان» ـکه به تعبیر قرآن سرچشمه حیات موجودات است(الانبیاء/۳۰)ـ بر امام(ع) است[۶] یا روایات «لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت»«اگر زمین بدون امام باشد، فروخواهد رفت.»[۷] یا روایت رضوی(ع) که در آن امام اینچنین توصیف شده است:
«الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ لِلعالَم...الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَی وَ أَجْوَازِ الْبُلْدَانِ وَ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ الْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَی الظَّمَإِ...الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَیْثُ الْهَاطِلُ وَ الشَّمْسُ الْمُضِیئَةُ...وَ الْعَیْنُ الْغَزِیرَةُ»«امام خورشید عالمتاب.. ماه درخشان، چراغ فروزان، نور پرفروغ و ستاره رهنما در شدّت تاریکی شبها و رهگذر شهرها و بیابانها و گرداب دریاها است، امام آب گوارای زمان تشنگی و راهنمای به سوی هدایت و نجات بخش از هلاکت است...امام ابری است بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدی است فروزنده،...چشمهایست جوشنده...»[۸]
مجموعه این روایات دلالت بر شدّت نیازمندی بشریت به امام(ع) و شعاع گسترده نقش حیاتبخش امام(ع) در جامعه میکند و شاهد مضمونی بر مفاد تأویل «تین» و «زیتون» بر «حسنین»(علیهماالسلام) است.
رابطه «تین» و «زیتون» با امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به صورت جداگانه و از منظری دیگر نیز قابل تبیین است.
امّا «تین»: قدما بر این باور بوده اند که «انجیر» میوهای لطیف، ملیّن طبع و پرفایده است.[۹] شاید تأویل «تین» به امام مجتبی(ع) در واقع نوعی تشبیه و بیانگر لطافت، نرمخویی، بردباری و سخاوت ایشان باشد. در برخی روایات از پیامبر(ص) نقل شده که امام حسن(ع) وارث خصلت «ّبردباری» و «هیبت» از ایشان(ص) بودهاند.[۱۰] و نیز شبیه پیامبر(ص) در «صورت و سیرت» بودهاند[۱۱] که مصداق برجسته سیره آن حضرت(ص) از منظر قرآن، «نرمخویی» است: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ..»(آلعمران/۱۵۹) «سخاوت» و «سودمندی» بسیار برای مردم، خصلتی دیگر از امام حسن(ع) است که از تشبیه ایشان(ع) به «تین» برداشت میشود. صفتی که از دوران کودکی همراه آن حضرت(ع) بوده و قرآن بدان اشاره کرده است: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»(الإنسان/ ۸) ابن ابیالحدید معتزلی نیز درباره ایشان(ع) گفته است:
«امام حسن(ع) بزرگترین فرزند امامعلی(ع)، دارای «سیادت»، «سخاوت»، «حلم» و «سخنوری» بود»[۱۲]
امّا «زیتون»: این واژه مشتقّ از «زیت» به معنای «روغن زیتون» است.[۱۳]همچنین به درخت یا میوهای که این عصاره از آن گرفته می شود، «زیتونة» و «زیتون» میگویند.[۱۴] طبق آیه «.. الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ..» «حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، (و آن چراغ) از (روغن) درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته میشود..»(النور/۳۵) روغن این درخت منبع فروزش چراغی پرفروغ همچون ستارهای درخشان است.
نوری که کارکرد مهمّش «راهنمایی» است: «..وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا...»«..ولی آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هرکس از بندگانمان را بخواهیم، هدایت میکنیم..»(الشوری/۵۲)، «..وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ..» «برای شما نوری قرار دهد که با آن راه بروید..»(الحدید/۲۸)
از سویی دیگر، از جمله صفات پیامبر(ص) در قرآن، «سراجمنیر»(چراغفروزان) است.(الاحزاب/۴۶) بنابراین جانشینان و وارثان آن حضرت(ص) نیز که هادیان امّتند، «نور» و «منیر» هستند. مؤیّد مطلب روایتی از پیامبر(ص) است که امام حسین(ع) را «مصباحُهُدًی» و «مصباحُهادٍ» توصیف کرده است.[۱۵] در نتیجه تأویل «زیتون» به امامحسین(ع) نوعی تشبیه است که اشاره به هدایتگری آن حضرت(ع) همچون چراغ فروزان دارد. امّا اینکه چرا با وجود جایگاه ویژه و منافع بیشمار دیگر امامان معصوم(ع) در هدایت مردم به سعادت دنیوی و أخروی، و اینکه ایشان(ع) نیز طبق روایات دیگر، «مَصابیحُالدُّجی»(چراغهای شب تاریک) هستند،[۱۶] پس چرا «تین» و «زیتون» در این سوره مبارکه، به امام حسن و حسین(علیهما السلام) تأویل باطنی شده است؟ میتوان گفت که این دو امام همام(ع)، با توجّه به روایات صحیح و متواتر «سَیِّدا شَباب أهلِالجَنَّة»[۱۷] نسبت به نُه امام از نسلشان(ع) افضل هستند. در واقع «نور هدایتِ» امام حسن و امام حسین(ع) در مقایسه با دیگر انوار الهی از نسل سیدالشهداء(ع)، پر فروغترین و درخشانترین چراغ تابان هدایت در شب تاریک جهل و گمراهی است.
به قلم: محمد علی مروّجی طبسی، برای تفصیل بیشتر نک به: مجله «مطالعات اعتبارسنجی حدیث، مقاله: اعتبارسنجی روایات تأویلی سوگندهای سوره «تین»، از همین نگارنده.
پی نوشت ها:
[۱] تأویلالآیات، استرآبادی، ص۷۸۷ـ۷۸۸؛ مناقب آل ابیطالب، ابنشهرآشوب، ج۱، ص۳۰۱، ج۳، ص۳۹۳ـ۳۹۴؛ تفسیر فرات کوفی، ص۵۷۸؛ شواهدالتنزیل، حاکم حسکانی، ج۲، ص۴۵۵ـ۴۵۶؛ غررالاخبار، دیلمی، ص۱۵۶[۲] مفردات راغب اصفهانی؛ لسان العرب، ابن منظور
[۳] کتابالماء، ازدی عبداللهبنمحمّد؛ ج۱، ص۲۰۲
[۴] التفسیرالکبیر، فخررازی محمّدبنعمر؛ ج۱۹، ص۱۸۱؛ ج۳۲، ص۲۱۱
[۵] الکافی، کلینی، ج۱، ص۲۰۰؛ عیون أخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۸؛ کمالالدین و تمامالنعمة، همو، ج۲، ص۶۷۷
[۶] الکافی، کلینی، ج۱، ص۳۴۰؛ کمالالدین و تمامالنعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۵۱، ۳۶۰
[۷] الکافی، کلینی، ج۱، ص۱۷۹؛ بحارالأنوار، مجلسی محمّدباقر؛ ج۲۳، ص۲۸
[۸] الکافی، کلینی، ج۱، ص۲۰۰؛ عیون أخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۱۹؛ الامالی، همو، ص۶۷۷ـ۶۷۸؛ کمالالدین و تمامالنعمة، ج۲، ص۶۷۷ـ۶۸۸؛ معانیالأخبار، همو، ص۹۸
[۹] کتاب الماء، ازدی، ج۱، ص۲۰۲؛ انوارالتنزیل، بیضاوی، ج۵، ص۳۲۳؛ التفسیرالکبیر، فخر رازی، ج۳۲، ص۲۱۰
[۱۰] هیثمی، مجمعالزوائد، ج۹، ص۱۸۵؛ نظم دررالسمطین، زرندی، ص۲۱۲
[۱۱] الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۵؛ مناقب آل أبیطالب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۱
[۱۲] شرح نهجالبلاغة، ابن ابیالحدید، ج۱۶، ص۲۷
[۱۳] المفردات راغب اصفهانی
[۱۴] الصحاح، جوهری
[۱۵] عیون أخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۶۰؛ کمالالدین و تمامالنعمة، همو، ج۱، ص۲۶۵
[۱۶] بصائرالدرجات، صفار قمی، ج۱، ص۶۳؛ من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۱۰
[۱۷] الصراط المستقیم، عاملی نباطی، ج۳، ص۱۴۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۳۰۰، ۳۰۳، ۳۱۶؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷