امروزه حوادث گوناگونی در کشورهای اسلامی به وقوع میپیوندد، از جنگ و کشتار گرفته تا فقر و عقبماندگی. غرب نیز با الگوی تفرقه بینداز و حکومت کن، بر اختلافات و جنگهادرکشورهای اسلامی دامن می زند.همه اینها موجب ناامنی جهان اسلام گشته است.باپیروزی انقلاب اسلامی ایران،امام خمینی تلاش نمود با نزدیک کردن مسلمین به یکدیگرواحیای اندیشه تقریب ازمشکلات جهان اسلام بکاهد وامنیت آنان را تأمین نماید.
سؤال این است که با توجه به دیدگاه امام خمینی که احیاگر اندیشة تقریب بود، چگونه میتوان با ایجاد تقریب بین مسلمانان امنیت کشورهای اسلامی را بالا برد. برای پاسخگویی به این سؤال نیازمند یک الگو میباشیم. این الگو نظریة امیتای اتزیونی (Amitai Etzioni) میباشد. وی چهار مرحله برای ایجاد وحدت بیان مینماید که عبارت است از: 1ـ وضعیت قبل از وحدت؛ 2ـ نیروهای وحدت آفرین. این دو مرحله ناظر به عوامل ایجادکننده تقریب است؛ 3ـ فرایند وحدت؛ 4ـ مشغولیت سیستم به اموری که به خاطر آن به وجود آمده است. به عبارت دیگر، وحدت به خودی خود یک غایت نیست.
بنابراین با توجه به این الگو، در این پژوهش از عوامل ایجاد تقریب، حوزههایی که تقریب باید در آنها ایجاد شود و اهداف تقریب، بحث شده است. گرچه برای تقریب اهداف گوناگونی ذکر شده ولی هدف نهایی آن امنیت است، زیرا در صورت ایجاد امنیت است که رسیدن به سایر اهداف تقریب از جمله رشد معنوی و اخلاقی جهان اسلام محقق میشود. تا امنیت معنوی نباشد، رشد معنوی هم امکانپذیر نیست. برای ایجاد امنیت کشورهای اسلامی، باید قدرت آنان را بالا برد. قدرت از نظر امام خمیني تنها تقویت بعد خاصی مثل بالا بردن توان نظامی تعریف نمیگردد بلکه در بهبود وضعیت جهان اسلام در شبکة پیچیدهای از روابط داخلی و خارجی تعریف میشود. (افتخاری، 1380، ص45)
بنابراین برای ایجاد این قدرت عوامل گوناگونی دخیل میباشد که وحدت ایجاد شده در حوزههای تقریب میتواند این عوامل را تقویت نماید. همچنین امنیت امری چند بعدی است و در نتیجه لازم است در حوزههای گوناگون امنیت را تأمین نمود که باز وحدت ایجاد شده در حوزههای تقریب، میتواند ایجاد امنیت در این حوزهها را تسهیل نماید. پس میتوان گفت اندیشه تقریب از طریق تقویت همگرایی در جهان اسلام به افزایش قدرت مسلمین منجر میگردد و به ارتقای امنیت آنان در ابعاد معنوی، فردی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی کمک میکند.
مقدمه
قرآن همه مسلمانان را یک امت واحده خوانده است. « إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» (انبیا/92). اسلام نیز با دعوت به توحید، اقوام و قبیلههای متفرق را متحد و منسجم ساخت، ولی امروزه برخی رویدادها موجب تفرقة مسلمانان گشته است و روابط مسلمانان با یکدیگر بر طبق همان الگویی که دولتهای استعماری به نفع خود بیان کردهاند، یعنی تفرقه بینداز و حکومت کن، رقم خورده است. مخالفان اسلام و کفر جهانی با حربههایی مانند بنیادگرایی، افراطگرایی و تروریسم و نسبتدادن آنها به اسلام، سعی در نابودی اسلام دارند.
اما انقلاب ایران به رهبری امام خمینی بار دیگر اندیشة تقریب بین مذاهب اسلامی و وحدت سیاسی جوامع را زنده کرد و آن را عاملی مؤثر در برابر تهدیدات دشمنان جهان اسلام و ارتقای امنیت آنان دانست. بنابراین در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که با توجه به دیدگاههای امام خمینی چگونه میتوان با ایجاد تقریب بین مسلمانان، امنیت کشورهای اسلامی را بالا برد.
پاسخ ابتدایی به این سؤال این است که از دیدگاه امام خمینی اندیشه تقریب از طریق تقویت همگرایی در جهان اسلام باعث افزایش قدرت مسلمانان شده و به ارتقای امنیت آنان در ابعاد معنوی، فرهنگی، فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی کمک میکند.
مفاهیم:
1ـ تقریب
تقریب، از قرب به معنای نزدیکی و همکاری است و در اینجا همکاری بین شیعه و سنی مراد است. امام خمینی شیعه و سنی را یکسان دانسته و معتقد است همه با هم برادر و برابرند:
«ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم، واحد هستیم، مسلمان و برادر هستیم ... قضیة شیعه و سنی اصلاً در کار نیست» (خمینی، 1371، ج5، ص77)
شیعه و سنی در موارد بسیاری با یکدیگر اتفاق نظر دارند، از جمله اینکه هر دو معتقدند: 1ـ آفریدگار و مدبر جهان خداوند است؛ 2ـ تنها خداوند معبود است؛ 3ـ خداوند شریک و همتا ندارد؛ 4ـ ذات خداوند قابل درک نیست؛ 5ـ خداوند ازلی، ابدی و سرمدی است؛ 6ـ همة موجودات مخلوق خداوند هستند؛ 7ـ خداوند متکلم و صادق است؛ 8ـ خداوند زنده است.
اما در عین این اتفاقنظرها، اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند، از جمله اختلافنظر در مورد تفسیر تکلم خداوند؛ اختلافنظر در اینکه مؤمنان خداوند را در قیامت میبینند یا نه؛ اختلافنظر در صفات ذاتی خداوند، همچون علم، قدرت، حیات و مانند آن که آیا عین ذات حق است یا زاید بر ذات او؛ اختلافنظر در مورد جانشینی بعد از پیامبر و ... بنابراین با توجه به موارد اتفاق و اختلاف، همکاری بین شیعه و سنی همکاری در ترویج و حفظ مشترکات دینی و در حوزههای گوناگون مثل حوزه فرهنگ و اقتصاد و ... میباشد. مراد از تقریب، ذوب کردن مذاهب اسلامی و مذهبی را بر مذهب دیگر چیره ساختن نیست، بلکه تقریب برای تفاهم بیشتر است تا از این طریق امتی واحد، چه در تحقق ساختن خویشتن خویش و چه در رویارویی با دشمنان، شکیل بگیرد.
بنابراین تقریب از نظر ما به معنای همکاری در ترویج و حفظ مشترکات دینی و معذور دانستن همدیگر در مورد اختلافات، طبق اصل «للمصیب اجران و للمخطی اجر واحد» و برادری و دوستی به عنوان مسلمان، طبق اصل «انما المؤمنون اخوه» در زندگی اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و عدم توهین به پیشوایان و اصول مذهبی پیروان سایر مذاهب اسلامی است. (آصف محسنی، 1386، ص107)
2ـ امنیت
ریشه لغوی این واژه از ثلاثی مجرد «امن» و با مشتقاتی مانند «استیمان» و «ایمان» است که به اطمینان و آرامش در برابر خوف ترجمه شده و دارای دو بعد ایجابی و سلبی است؛ اطمینان و آرامش فکری و روحی، و فقدان خوف، دلهره و نگرانی، که موجب سلب اطمینان و آرامش میگردد. (اخوان کاظمی، 1385، ص19).
در مفهوم سنتی، تحت تأثیر اندیشههای واقعگرایی، امنیت را امری نظامی تلقی میکردند. اما در تلقی جدید از این واژه، امنیت کشورها به قابلیت افزایش هماهنگی، کاهش معارضات و تنشهای اجتماعی و تعمیق حس مدنیت تعریف میگردد. (دولور، 1371، ص389)
بنابراین میتوان گفت امروزه هیچ کشوری برای تأمین امنیت، تنها به مقابله تهدیدات نظامی بسنده نمیکند بلکه انواع تهدیدات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانهای را در نظر میگیرد. امنیت دارای ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، ملی و باطنی است.
3ـ جهان اسلام
در اصطلاح، جهان اسلام به سرزمینهایی گفته میشود که بیشتر مردمان آن پیرو دین اسلام باشند، چه این مردمان در کشورهای اسلامی زندگی کنند، چه در کشورهای غیراسلامی و چه در کشورهایی که میتوان آنها را اسلامی دانست ولی تاکنون به سازمان کنفرانس اسلامی ملحق نشدهاند، مثل بوسنی و هرزگوین. مراد ما از جهان اسلام همین تعریف اصطلاحی است.
1ـ3ـ طرح الگو:
الگوی مناسب برای این پژوهش، از میان نظریههای همگرایی، نظریه امیتای اتزیونی میباشد.
" امیتای اتزیونی" معتقد است وحدت سیاسی، فرایندی است که طی آن همگرایی سیاسی به عنوان یک وضعیت تحقق مییابد و وحدت باعث افزایش یا تقویت پیوندهای موجود میان واحدهای تشکیل دهنده یک نظام میگردد. (دوئرتی و فالتزگراف، 1372، ص668). وی چهار مرحله را برای دستیابی به وحدت بیان میکند: 1ـ وضعیت قبل از وحدت؛ 2ـ نیروهای وحدتآفرین؛ 3ـ بخشهای وحدت یافته؛ 4ـ مرحلة پایانی.
الف ـ وضعیت قبل از وحدت: به نظر وی برای اینکه وحدت ایجاد گردد ضرورت دارد بین واحدهای مورد نظر، یک نوع وابستگی متقابل وجود داشته باشد. به عبارتی میتوان گفت که در مرحلة قبل از وحدت یک رشته عوامل نقش کلیدی دارند که نوع و میزان وسعت آنها تأثیر زیادی در ایجاد وحدت دارد که از جمله آنها میتوان به تجانس فرهنگی، وابستگی متقابل اقتصادی و مجاورت جغرافیایی اشاره کرد.
ب ـ نیروهای وحدت آفرین: پرفسور اتزیونی سه نیرو را برای ایجاد وحدت شناسایی میکند: 1ـ نیروی ارعابی شامل تسلیحات قوای نظامی و انتظامی؛ 2ـ نیروی مادی و اقتصادی یا عوامل اقتصادی، فنی و توانایی اداری و سازمانی؛ 3ـ نیروی عقیدتی و هویتی شامل ارزشها، سمبلها و باورهای فرهنگی عقیدتی.
ج ـ بخشهای وحدتیافته: در این مرحله، مبادلة کالا و افراد صورت میگیرد و ارتباط بین واحدهای سیاسی زیاد میشود و ایجاد وحدت در یک بخش به بخشهای دیگر نیز سرایت میکند.
د ـ مرحلة پایانی: در این مرحله سیستم تشکیلیافته از واحدهای متعدد، دست به کار اموری میگردد که به خاطر آن به وجود آمده است؛ به عبارت دیگر، وحدت به خودی خود یک غایت نیست بلکه آثار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مترتب بر آن مهم است. (کاظمی، 1372، ص74ـ77)
در این پژوهش مراحلی که اتزیونی برای دستیابی به وحدت برشمرده است، در دستور کار قرار میگیرد، با این تفاوت که وی در مرحلة دوم که از نیروهای وحدتآفرین نام برده است نیروی ارعابی را جزء این دسته از نیروها برشمرده است، اما با توجه به تعریف ما از همگرایی که عبارت است از نوعی وحدت که از طریق تفاهم و همکاری میان کشورها به وجود میآید، این نیرو را جزء نیروهای وحدت آفرین نمیدانیم، زیرا با زور و اجبار و استفاده از تسلیحات نظامی، نمیتوان وحدت واقعی را بین مسلمین ایجاد نمود و اگر با استفاده از این نیرو وحدتی هم شکل بگیرد، ظاهری است و دوامی نخواهد داشت. اما برای مثال، همکاریهای اقتصادی جهان اسلام، زمینهساز وحدت است، زیرا مسلمین به خوبی میدانند که سلطة اقتصادی غرب بر جهان اسلام یکی از عوامل جدایی آنها است. غرب با در اختیار داشتن شالودة اقتصاد جهانی، هر طور که میخواهد، به کشورهای اسلامی خطمشی سیاسی و فرهنگی میدهد. اما همکاریهای اقتصادی بین کشورهای اسلامی و رفع نیازهای یکدیگر بیشک قطع وابستگی به غرب و زمینة تقریب را فراهم مینماید.
در این پژوهش مراحل اول و دوم وحدت که عبارت است از وضعیت قبل از وحدت و نیروهای وحدتآفرین، ناظر به عوامل ایجاد تقریب میباشد. مرحلة سوم، ناظر به حوزههای تقریب و مرحلة پایانی ناظر به اهداف تقریب است که مهمترین هدف و غایت تقریب امنیت است که تأمین آن بدون وحدت جهان اسلام غیرممکن میباشد.
2ـ3ـ چگونگی ایجاد تقریب
با الگو گرفتن از نظر امیتای اتزیونی، برای ایجاد تقریب باید از عوامل ایجاد تقریب و حوزههای تقریب سخن به میان آورد. با تأکید بر سخنان امام خمینی عوامل ایجاد تقریب را میتوان به عوامل انسانی و غیرانسانی تقسیم کرد.
ـ عوامل انسانی تقریب عبارت است از: فقها و علماء، نخبگان، اساتید و دانشجویان، سران کشورهای اسلامی و عوامل غیرانسانی تقریب عبارت است از: اصول مشترک مذهبی، رسانههای ارتباط جمعی، مؤسسات آموزشی، همکاریهای اقتصادی، فرهنگ اسلامی.
1ـ2ـ3ـ عوامل انسانی تقریب
الف) فقها: مهمترین عامل انسانی تقریب، فقها میباشند. آنها به خاطر جایگاهی که نزد تودة مردم دارند، نظرشان معمولاً مورد پذیرش همگان است. امام خمینی در اهمیت نقش آنان میگوید: «شیعیان به هر نحو که آنها عمل میکنند، عمل کنند و در نمازهای جماعت آنان شرکت نمایند». بنابراین این گروه باید مردم را آگاه سازند و با صدور فتاوایی، در جهت وحدت مسلمین گام بردارند. امام خمینی که از منادیان وحدت به شمار میآید، فتاوایی را برای ایجاد وحدت بین شیعه و سنی صادر کرد؛ برای مثال، وقتی دربارة چگونگی شرکت در نماز جماعت اهل تسنن از ایشان سؤال شده که «شما دستور فرمودهاید در نماز جماعت اهل تسنن شرکت کنیم، آیا این نماز از نظر نیت و غیره مثل نماز جماعت شیعه است؟»، در پاسخ میگوید: «به هر نحو آنها عمل میکنند، انجام دهند» (خمینی، 1366، ص278)
و در جای دیگر میگوید:
«طواف را به نحو متعارف که همة حجاج به جا میآورند به جا آورند و از کارهایی که اشخاص جاهل میکنند، احتراز شود و مطلقاً از کارهایی که موجب وهن مذهب است باید احتراز شود و در وقوفین متابعت از حکم قضات اهل سنت لازم و مجزی است اگر چه قطع به خلاف داشته باشد» (خمینی، 1379، ص35)
همچنین در جایی دیگر چنین فتوا داده است:
«لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در جماعت اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد و تشکیل نماز جماعت در منازل خودداری کنند.» (خمینی، 1371، ج9، ص176ـ177).
وی در مورد مسئولیت علما میگوید: «دستة دیگر علمای اسلام هستند و مراجع عالی مقام هستند. آنها هم مسئولیتشان خیلی زیاد است. شاید به یک معنا مسئولیت علمای اسلام از همه کس زیادتر باشد». (خمینی، 1379، ص35)
ب) نخبگان: آنان باید با توجه به مصالح عالم اسلامی، تحقیقات علمی و کارهای تبلیغی خود را انجام دهند و در این تحقیقات بیش از رعایت مصلحت مذهب خود، متوجه مصالح عالم اسلامی باشند. در مسائل علمی نیز با یکدیگر تبادل نظر داشته باشند، همانگونه که ابوحنیفه دو سال نزد امام صادق درس آموخت و یا شیخ مفید نزد تعدادی از علمای اهل سنت حاضر میشد. (آصفی، 1386، ص27)
ج) اساتید و دانشجویان: این گروه با برگزاری جلسات پرسش و پاسخ میتوانند بحث همراه با دلیل و برهان را رواج داده و مسائل اختلافی را روشن نمایند و راههای وفاق تازه بیابند.
د) سران کشورهای اسلامی: به گفتة امام خمینی آنها باید اختلافات جزئی را کنار بگذارند و دست از خرابکاری بردارند و با یکدیگر متحد شوند:
«اگر حکومتکنندگان کشورهای اسلامی، نمایندة مردم با ایمان و مجری احکام اسلام میبودند، اختلافات جزئی را کنار میگذاشتند و دست از خرابکاری و تفرقهاندازی برمیداشتند و متحد میشدند و ید واحده میبودند. در آن صورت مشتی یهودی بدبخت که عمال آمریکا و اجانباند نمیتوانستند این کارها را بکنند...». (خمینی، روحالله، بیتا، ص24ـ25)
«الان بر رؤسای اسلام، بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهور اسلام تکلیف است که این اختلافات جزئی موسمی را که گاهی دارند، این اختلافات را کنار بگذارند، عرب و عجم ندارد، ترک و فارس ندارد... رؤسا تکلیفشان این است که بنشینند با هم تفاهم کنند...» (خمینی، 1378، ص14ـ15)
سران کشورهای اسلامی باید عوامل واگرایی را شناسایی کرده و ریشههای آن را بخشکانند. همچنین باید راهکارهایی جهت دستیابی به وحدت فراهم نمایند.
2ـ2ـ3ـ عوامل غیرانسانی تقریب
الف) اصول مشترک اسلامی: از عوامل غیرانسانی مؤثر در تقریب، توجه به اصول مشترک اسلامی است که شیعه و سنی هر دو به آنها اعتقاد دارند، مثل اعتقاد به خدای واحد، مخلوق بودن همه موجودات، و خاتمیت حضرت محمد (ص) . امام خمینی نیز با تکیه بر همین مشترکات مذهبی، مانند اسلام، قرآن و حج، مسلمانان را به وحدت دعوت میکند؛ از جمله میفرماید: «وقتی مقصد همه یک چیز باشد و آن، اسلام است، آن وقت تمام اختلافات حل خواهد شد.» (خمینی، 1371، ج19، ص29). همچنین ایشان تأکید میکند که این وحدت همان چیزی است که هم قرآن به آن سفارش کرده و هم ائمه اطهار (پیشین، ج16، ص4) و خداوند در قرآن کریم که هم شیعه و هم سنی آن را قبول دارند، مسلمانان را هم در این عالم و هم در بهشت برادر خوانده است. (پیشین، ص112). وی در مورد اهمیت حج نیز میگوید:
«لازم است حجاج بیتآلله الحرام در این مجمع عمومی و سیل خروشان اسلامی دست برادری را هر چه بیشتر بفشارند، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مظلوم را فدای فرقهگرایی نکنند و برادران مسلم خود را هرچه بیشتر متوجه توحید کلمه و ترک عصبیتهای جاهلی نمایند.» (پیشین، ج20، ص21)
ب) رسانههای ارتباط جمعی: دومین عامل مؤثر غیرانسانی در وحدت، رسانههای ارتباط جمعی است که مهمترین آن تلویزیون میباشد. تلویزیون تأثیر زیادی بر مخاطبین خود دارد، از این رو میتوان از این وسیله برای ایجاد وحدت و تقریب استفاده نمود. رادیو، روزنامه و مجلات از دیگر وسایل ارتباط جمعی است که میتوان از آنها در ایجاد تقریب مدد جست.
ج) مؤسسات آموزشی: سومین عامل غیرانسانی، مؤسسات آموزشی است. ایجاد مدارس مختلط از پیروان مذاهب اسلامی، ایجاد یک دانشگاه جهانی اسلامی که کادر علمی و پژوهشی و آموزشی آن شامل همة کشورهای اسلامی بوده و در همة نقاط اسلامی، شعبه و در تمام فرقهها و مذاهب مهم فقهی و فلسفی و اعتقادی کرسی تدریس داشته باشد از جمله اقداماتی است که میتواند در راه ایجاد تقریب بسیار مؤثر باشد.
د) همکاریهای اقتصادی: همکاریهای اقتصادی کشورهای اسلامی با یکدیگر، از آنجا که سلطة اقتصادی غرب بر جهان اسلام را کم میکند و به جای آن وابستگی به خود کشورهای اسلامی را سبب میشود از عوامل مهم ایجاد تقریب میباشد. امام خمینی یکی از اهداف دشمنان اسلام را برای ایجاد تفرقه بین مسلمین، دستیابی به ذخایر آنها ذکر کرده است:
«دستهای ناپاکی که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف میاندازند، اینها نه شیعه هستند و نه سنی، اینها دستهای ایادی استعمار هستند که میخواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند، ذخایر را از دست آنها بگیرند.» (پیشین، ج1، ص88(
همکاریهای اقتصادی علاوه بر اينکه عاملی در جهت تحقق همبستگی و وحدت اسلامی است، میتوان از آن در ایجاد شرایط مناسب جهت دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی و تجاری و ارتقای سطح رفاه جامعه اسلامی، استفاده نمود.
و) فرهنگ اسلامی: ایجاد یک فرهنگ اسلامی بین مسلمین نیز از عوامل ایجاد تقریب است، زیرا به فرموده امام خمینی «آن چیزی که ملتها را میسازد، فرهنگ صحیح است، اگر فرهنگ درست شود، یک مملکت اصلاح میشود» (خمینی، 1372، ص175). بنابراین از طریق ایجاد فرهنگ اسلامی به جای فرهنگ غربی و مصرفگرا میتوان ایجاد وحدت را تسهیل کرد.
مجموعة این عوامل تقریب را ایجاد مینماید. اما تقریب باید در حوزههای گوناگون شکل بگیرد که بتواند امنیت جهان اسلام را که امری چند بعدی است، تأمین نماید.
حوزههای تقریب:
1ـ حوزه اعتقادی؛
2ـ حوزه باطنی و روحی؛
3ـ حوزه اجتماعی؛
4ـ حوزه سیاسی؛
5ـ حوزه فرهنگی؛
6ـ حوزه اقتصادی؛
7ـ حوزه علمی؛
8ـ حوزه نظامی.
مهمترین حوزه که باید وحدت در آن ایجاد شود، حوزه اعتقادی است. وحدت در حوزه اعتقادی به معنای محترم شمردن آیینهای عبادی یکدیگر و فراهم نمودن زمینه برای گفتوگو و نقد همدیگر است. این غیر از مواردی است که شیعه و سنی در آن اشتراک دارند، مانند اعتقاد به قبله، خاتمیت حضرت محمد و غیره. امام خمینی نیز بر وحدت عقیده بین شیعه و سنی تأکید نموده و وحدت عمل را حاصل وحدت عقیده میداند: «اگر همه با هم متوجه به یک نقطه باشند، دعوت به وحدت کلمه است، وحدت عقیده، وحدت کلمه میآورد، وحدت عمل میآورد.» (خمینی، 1371، ج4، ص253).
حوزة دوم، حوزة روحی و باطنی است؛ یعنی ایجاد الفت و داشتن حسن ظن به یکدیگر، دوست داشتن پیروان مذاهب دیگر، همدردی با آنها و با جان و دل به این واقعیت باور داشتن که تمام مذاهب سرشت مشترکی دارند. (خسروشاهی، 1381، ص29ـ70)
باید این حسن ظن بین شیعه و سنی ایجاد گردد. امام خمینی تلاش مینمود که این الفت را بین مسلمین ایجاد نمایند و همواره مسلمانان را برادر یکدیگر خطاب میکرد: «ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم، واحد هستیم، مسلمان و برادر هستیم...» (خمینی، 1371، ج5، ص77). در حوزههای سیاسی و اجتماعی هم باید مسلمین با هم متحد شوند، به حمایت از مظلوم برخیزند و مواضع یکپارچه در محافل بینالمللی در پیش بگیرند و به این نکته نیز توجه داشته باشند که سیاست از اسلام جدا نیست و همان طور که امام خمینی بارها اشاره فرمودهاند، این تلقین از توطئههای دشمنان اسلام است.
فرهنگ مشترک اسلامی باعث وحدت و فرهنگ غربی رسوخ کرده در جوامع اسلامی باعث تفرقه میگردد، زیرا برخی از ابعاد تهاجمی فرهنگ غرب باعث کج فهمی و دور افتادن از حقیقت اسلام و ترک احکام اسلام میشود. بنابراین مسلمین باید با وحدت در حوزه فرهنگی، با تهاجم فرهنگی غرب مبارزه نموده و فرهنگی یکسان تحت عنوان اسلام برای خود ایجاد نمایند.
امام خمینی در این باره میفرماید:
«بیشک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است... اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میکند و بالاخره در آن مستهلک میشود...» (پیشین، ج15، ص160).
ضرورت ایجاد وحدت در حوزة علمی و حوزة نظامی نیز روشن میباشد، زیرا امروزه پیشرفت علم و تکنولوژی بسیار سریع میباشد و متأسفانه کشورهای اسلامی از این غافله عقب ماندهاند و باید با وحدت در حوزة علمی سعی نمایند خود را به این غافله برسانند و حتی از آن جلو بزنند. در حوزة نظامی نیز هر روز سلاحها و بمبهای جدید تولید میشود که مسلمین باید با وحدت در حوزة نظامی بر توانمندیهای خود بیفزایند. امام خمینی تأکید داشت که مسلمین با وحدت، یک ارتش مشترک دفاعی بیش از صد میلیونی تعلیم دیدة ذخیره و یک ارتش دهها میلیونی زیر پرچم داشته باشند. (خمینی، 1379، ج18، ص92)
3ـ2ـ3ـ چگونگی ایجاد امنیت
برای پاسخگویی به چگونگی ایجاد امنیت، ابتدا باید اهداف تقریب مشخص شود. اهداف تقریب بر اساس نظر امام خمینی عبارت است از:
الف ـ کسب عزت اسلامی و بازگشت به عظمت گذشته. در روابط خارجی دولتهای اسلامی باید اصل عزت حاکم باشد. در قرآن کریم و در آیات 138 سوره نساء و 8 سوره منافقون که بر عزت مؤمنان و مسلمانان تأکید شده است. بنابراین دولتهای اسلامی باید سعی کنند عزت خود را در روابط با کشورهای دیگر حفظ کنند و در سایه تقریب است که عظمت و یکپارچگی مسلمانان صیانت میشود و فکر تعرض به اسلام از سر دشمنان بیرون رانده میشود. امام خمینی نیز بر این امر تأکید مینماید: «اگر ملتهای اسلام و دولتهای اسلام متفرق نبودند، اگر مسلمین با هم بودند، این طور ذلیل نبودند، زیر دست اجانب و عمال اجانب...» (خمینی، 1371، ج5، ص174)
ب ـ کسب قدرت و پیروزی بر دشمنان اسلام: وحدت اسلامی، موجب توانمند شدن امت اسلامی در رویارویی با دشمنان و پیروزی در برابر آنان میشود. قرآن کریم بر این نکته تأکید کرده است که وحدت مایة استواری و نیرومندی است و اختلاف موجب شکست و سستی و از دست دادن قوت و قدرت است. امام خمینی به تأسی از قرآن کریم و اسلام، مسلمین را به وحدت فرا خوانده و رمز پیروزی آنان را وحدت کلمه و هماهنگی معرفی مینماید:
«ای مسلمانان جهان و ای پیروان مکتب توحید! رمز تمام گرفتاریهای کشورهای اسلامی اختلاف کلمه و عدم هماهنگی است و رمز پیروزی، وحدت کلمه و ایجاد هماهنگی است...» (پیشین، ص 226)
ج ـ کسب استقلال اسلامی: غرب همواره به سرزمینهای مسلمین، چشم طمع داشته است، زیرا سرزمینهای مسلمانان، سرشار از انواع ثروتها است. درصد زیادی از منابع انرژی و زیرزمینی دنیا در خاورمیانه است. قسمتهای مهمی از آفریقا با همه معادن و ذخایرش متعلق به مسلمین است. تنها چیزی که میتواند، مانع طمع دشمنان اسلام شود و استقلال را به این کشورهای اسلامی برگرداند، وحدت است. امام خمینی در این باره میفرماید:
«ما وقتی میتوانیم در مقابل همة دنیا بایستیم، بگوییم ما نه طرف مغضوبعلیهم میرویم نه ضالین، نه طرف غرب میرویم نه طرف شرق میرویم، وقتی میتوانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل کنیم که همهمان با هم باشیم...» (پیشین، ج19، ص194)
د ـ اجرای قاعدة نفی سبیل: «قرآن کریم میگوید: هرگز خدای تبارک و تعالی سلطهای برای غیرمسلم، بر مسلم قرار نداده است هرگز نباید یک همچو چیزی واقع شود، یک تسلطی، یک راهی، اصلاً راه نباید پیدا کند «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» اصلاً راه نباید داشته باشد مشرکین و این قدرتهای فاسد...» (پیشین، ج3، ص4). قاعدة نفی سبیل، دارای دو جنبة ایجابی و سلبی است. جنبه سلبی، نفی سلطه بیگانگان بر مقررات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان را بیان میکند و جنبه ایجابی، بیانگر وظیفة دینی امت اسلامی برای حفظ استقلال سیاسی و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است. (سجادی، 1383، ص58)
وحدت مسلمین میتواند زمینه را برای اجرای این اصل اساسی و مهم اسلام فراهم کند. حال سؤال این است که این وحدت چگونه میتواند به هدف نهایی خود که تأمین امنیت جهان اسلام است، برسد.
رابطه حوزههای تقریب و عوامل ایجاد امنیت
مراد ازعوامل ایجاد امنیت، هرآن چیزی است که کشورها را در رسیدن به امنیت یاری میکند. کشورها در مورد عوامل امنیت، دیدگاههای متفاوتی دارند، از جمله دستیابی به سلاحهای نظامی، انعقاد پیمانهای نظامی، کسب وجهه بینالمللی و ... (روشندل، 1374، ص28ـ29) اما میتوان گفت مهمترین عامل ایجاد امنیت، قدرت است و امروزه دیگر قدرت، به قدرت نظامی تعریف نمیگردد، هر چند قدرت نظامی، بیفایده نیست ولی کافی نمیباشد. امام خمینی نیز اقتدار را نه در تقویت بعد خاص مثل بالا بردن توان نظامی کشور بلکه در بهبود وضعیت کشور در شبکه پیچیدهای از روابط داخلی و خارجی میداند. (افتخاری، پیشین، ص45).
بنابراین عوامل ایجاد قدرت را میتوان به عوامل مادی و معنوی قدرت، تقسیم کرد. تقریب در حوزههای گوناگون میتواند دستیابی به این عوامل قدرت را تسهیل نماید، که نمودار زیر آن را نشان میدهد.
یکی از عوامل مادی قدرت، جغرافیا است. بیشک موقعیت سرزمینی بر قدرت تأثیرگذار است. داشتن آب و هوای خوب و معتدل، دسترسی به دریاها و داشتن منابع طبیعی همه در ایجاد قدرت نقش دارد. اکثر کشورهای اسلامی، دارای آب و هوای خوب، امکان دسترسی به دریا و منابع سرشار میباشند. اگر این کشورها بین خود وحدت ایجاد نمایند میتوانند در سایه آن این منابع را به قدرت تبدیل کنند. امام خمینی در این باره میگوید:
«اگر این دولتهای اسلامی، این دولتهایی که همه چیز دارند... این دولتهایی که افراد زیاد دارند، این دولتهایی که ذخایر زیاد دارند، اینها با هم اتحاد پیدا کنند، در سایه اتحاد احتیاج به هیچ چیز و هیچ کشوری و هیچ قدرتی ندارند بلکه آنها به اینها محتاج هستند.» (خمینی، روحالله، 1378، ص41)
میزان جمعیت نیز عامل مهمی در قدرت است، زیرا جمعیت منبع نیروی نظامی و نیروی کار میباشد. البته سطح دانش و کیفیت جمعیت نیز مهم میباشد. با وحدت علمی میتوان سطح دانش جمعیت جهان اسلام را بالا برد و با وحدت نظامی نیز میتوان شکلی منظم به این نیروهای پراکنده داد و به این ترتیب از این عامل جمعیت، جهت افزایش قدرت جهان اسلام سود جست.
ظرفیت صنعتی کشورها در زمانی که همه چیز صنعتی شده، نقش مهمی در قدرت ایفا میکند. مسلمین با وحدت در حوزه علمی و اقتصادی میتوانند به تبادل اطلاعات و انتقال تکنولوژی بپردازند و با کمک همدیگر از این عرصه صنعتی شدن عقب نمانند و بر قدرت خود بیفزایند.
اقتصاد نیز یکی از عوامل اصلی قدرت در عرصه روابط بینالملل میباشد. توانمندی اقتصادی بیشتر، قدرت بیشتر را به ارمغان میآورد. از این روست که امام خمینی بر خودکفایی تأکید زیادی داشته و میفرمود: «اگر ما گرسنه باشیم و پیاده راه برویم و منزوی باشیم و به طرف خودکفایی حرکت کنیم این بهتر است که وابسته و مرفه باشیم». (خمینی، 1379، ج17، ص1)
کشورهای اسلامی میتوانند از طریق تقویت مؤسسات اقتصادی فرامنطقهای و سعی در حذف تأثیرات ابرقدرتها بر آن، ایجاد بازار مشترک اسلامی، تلاش برای حذف مرزهای جغرافیایی در همکاریهای اقتصادی بین کشورهای اسلامی و تلاش برای ایجاد پول واحد، بر توانمندیهای اقتصادی خویش بیفزایند و در نتیجه قدرت خود را افزایش دهند.
داشتن سیاست مستقل و آزاد نیز امروزه از عوامل ایجاد قدرت است. هم از نظر داخلی و هم از نظر بینالمللی با وحدت در حوزة سیاست و در پیش گرفتن مواضع یکسان و یکپارچه میتوان از این عامل قدرت سود جست.
یکی از عوامل معنوی قدرت، ایمان است. امام خمینی میفرماید: «وقتی مطلب الهی شد دیگر خوف از قدرتها نیست. (خمینی، 1371، ج5، ص37). مسلمین به خدا ایمان دارند ولی در سایه اتحاد و برادری و عمل به دستورات خداوند و ایجاد فرهنگ دینی بین خود میتوانند از این پشتوانه ایمان هرچه بیشتر بهرهمند گردند.
داشتن فرهنگ غنی نیز از عوامل ایجاد قدرت است و در فرض برابری دو کشور از نظر منابع مادی، کشوری قدرتمندتر است که از عوامل فرهنگی غنی برخوردار باشد. (روشندل، پیشین، ص80). مسلمین با وحدت در حوزه فرهنگی و دور کردن فرهنگ غرب و بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی میتوانند از این عامل قدرت به خوبی بهرهبرداری نمایند. صبر و توکل بر خدا نیز از عوامل ایجاد قدرت میباشد. با وحدت در حوزه فرهنگ و بازگرداندن فرهنگ اصیل اسلامی میتوان از این اصل مهم قدرت نیز استفاده نمود.
در جهان امروز، علم جایگاه بالایی در قدرت یک کشور دارد. اسلام نیز به فراگیری علم بسیار سفارش نموده است. امام خمینی در این باره میگوید: «اسلام در رأس ادیانی است که از علم و تخصص تمجید کرده و مردم را دعوت کرده که هر کجا علم را یافتند، از هر کافری یافتند آن را یاد بگیرند» (خمینی، 1379، ج14، ص360). مسلمین با وحدت علمی میتوانند زمینة تبادل اطلاعات را فراهم نمایند و در رشتههای مختلف علمی، خودکفا گردند و از این عامل قدرت نیز به بهترین شکل استفاده نمایند.
همیاری دولت و ملتهای جهان اسلام با هم نیز از عوامل ایجاد قدرت میباشد. این همیاری در اعتقاد واحد، اهداف سیاسی یکسان، مصلحتاندیشی و احقاق حقوق و وجود یک نهاد رهبری تحقق مییابد. وحدت در حوزة اعتقادی، سیاسی و اجتماعی میتواند این عامل را تقویت نماید.
همگنی جهان اسلام و مسئولیتپذیری گسترده از دیگر عوامل ایجاد قدرت ذکر گردیده که مسلمین با وحدت در حوزههای گوناگون میتوانند ضریب این همگنی را بالا ببرند و روح مسئولیتپذیری را در خود تقویت نمایند و نسبت به سرنوشت همکیشان خود احساس مسئولیت و وظیفه نمایند و در نتیجه بر قدرت خود بیفزایند.
از دیگر عوامل ایجاد قدرت عمل به تکلیف و داشتن اطمینان، صراحت و قاطعیت میباشد. با وحدت در حوزة فرهنگی و بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی میتوان به این اصل مهم که همواره باید در پی عمل به تکلیف بود، نه کسب نتیجه، دست یافت. همچنین با وحدت در حوزههای گوناگون و کسب اعتماد به نفس میتوان این اطمینان، صراحت و قاطعیت در گفتار را ایجاد کرد. امام خمینی همواره مواضع خود را صریح و قاطع بیان مینمود؛ برای نمونه در جایی میگوید: «ما با هیچ یک از قدرتها سازش نداریم، نه تحت سلطة آمریکا میرویم و نه زیر بار شوروی...» (پیشین، ج15، ص209)
و سرانجام وجود یک دیپلماسی فعال در میان کشورهای اسلامی و نیز در رابطه آنها با دیگر کشورها، از عوامل قدرت ذکر گردیده است و مسلمین با وحدت میتوانند از این عنصر کلیدی به خصوص در ارتباط با کشورهای غیراسلامی بهره بگیرند.
بنابراین، با توجه به آنچه ذکر شد، مشخص میگردد که تقریب در حوزههای گوناگون تقویتکنندة عناصر قدرت میباشد و این قدرت، امنیت را برای جهان اسلام به ارمغان میآورد.
رابطة حوزههای تقریب و حوزههای امنیت
امنیت امری چند بعدی است، بنابراین باید تلاش نمود که در حوزههای گوناگون آن را ایجاد نمود. تقریب در حوزههای گوناگون در ایجاد بهتر امنیت در حوزههای امنیت کمک میکند
امنیت معنوی، همان ایجاد امنیت در حوزة روح و روان است. این حوزه در اسلام به اعتقاد به توحید و ایمان قلبی، تفسیر شده است. وحدت در حوزههای فرهنگی و اعتقادی میتواند امنیت این حوزه را تأمین نماید، زیرا در این صورت، مسلمین فرهنگ اصیل اسلامی را دریافت میکنند و در سایه آن به آرامش دست مییابند.
ایجاد امنیت در حوزة فردی، منوط به حفظ جان، مال و آبروی فرد میباشد. وحدت در حوزة روحی، باطنی میتواند تأمین کنندة این نوع امنیت باشد، زیرا با وحدت در این حوزه، یک نوع الفت و حسنظن بین افراد ایجاد میگردد و حفظ جان و مال و آبروی افراد تسهیل میشود. ایجاد امنیت در حوزه فرهنگ، عبارت است از حفظ هویت اصیل اسلامی و توانایی مبارزه با فرهنگ غرب که عمدتاً فرهنگی تجملی و مصرفگرا و القاگر ناتوانی مسلمین در ادارة کشور خویش میباشد. مسلمین با وحدت در حوزة فرهنگی است که میتوانند با فرهنگ غرب مبارزه نمایند و به فرهنگ اسلامی خود افتخار کنند و خود را از احساس پوچی و بیمعیاری رهایی بخشند.
چهارمین حوزة امنیت، حوزة اقتصاد است. امروزه متأسفانه بیشتر کشورها به خصوص کشورهای اسلامی اقتصادی وابسته به غرب دارند که پیامد آن فقر و عقبماندگی و بیکاری برای آنها است. مسلمین با وحدت اقتصادی و ایجاد بازار مشترک اسلامی، میتوانند نیازهای یکدیگر را خود تأمین کنند نه غرب که چشم طمع به ثروت جهان اسلام دارد.
امنیت اجتماعی به معنای داشتن آزادی در انجام فعالیتهای مشروع و قانونی، برخورداری یکسان از امکانات جامعه و پایداری الگوهای سنتی زبان، فرهنگ و عرفهای مذهبی است. (ربیعی، 1383، ص149). وحدت در حوزههای اجتماعی و فرهنگی بین مسلمین میتواند این نوع امنیت را برای جوامع اسلامی، تأمین نماید، زیرا با وحدت اجتماعی بین گروههای مختلف در جامعه (شیعه و سنی)، همه از حقوق یکسان در برابر قانون برخوردار میشوند و میتوانند آزادانه در فعالیتهای قانونی و مشروع شرکت نمایند. امام خمینی معتقد بود تمام اقلیتهای مذهبی اعم از یهودیان، مسیحیان و زرتشتیها از آزادی مذهبی در عقاید و آرای خود و انجام مناسک و فرایض مذهبی برخوردارند چه رسد به شیعه و سنی؛ «همة اقلیتهای مذهبی در اسلام محترم هستند، همهگونه آزادی برای انجام فرائض مذهبی خود دارند...» (صحیفه امام، ج5، ص424)
«اسلام بزرگ تمام تبعیضها را محکوم نموده و برای هیچ گروهی ویژگی خاصی قرار نداده و تقوا و تعهد به اسلام تنها کرامت انسانها است». (خمینی، 1371، ج10، ص197)
با وحدت در حوزه فرهنگی میتوان الگوهای سنتی زبان، فرهنگ و عرفهای مذهبی را در برابر تهاجم بیگانگان حفظ نمود.
ایجاد امنیت در حوزة سیاسی نیز لازم میباشد. در این حوزه، هم افراد باید در فعالیتهای مختلف سیاسی، شرکت نمایند و هم خود کشورهای اسلامی باید سیاست مستقلی از غرب در پیش بگیرند و بدون ترس از آنها تصمیمهای خود را صریح و قاطع اعلام نمایند. برای فراهم کردن زمینة حضور مردم در فعالیتهای سیاسی، باید در کشورهای اسلامی، حکومت دینی تشکیل شود. حکومت دینی، حکومت و نظامی برخاسته از مکتب حیاتبخش اسلام و متکی بر جهانبینی و ایدئولوژی الهی و توحیدی بوده و اصول و مبانی و باید و نبایدهای دینی در تار و پود آن تجلی و تجسم دارد و در حقیقت، نظام تقنین و تحکیم متکی بر جهانبینی و ایدئولوژی الهی است (سعیدی شاهرودی، 1388، ص22). در این نظام مسلمانان بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر، ناظر و مراقب همة اموری هستند که در اطراف آنها و جامعهشان اتفاق میافتد.
امنیت نظامی نیز به معنای کاهش تهدیدات علیه خود و افزایش توانمندیها است. (ربیعی، پیشین، ص146). با وحدت نظامی، کشورهای اسلامی میتوانند، همانگونه که امام خمینی فرمود، یک ارتش میلیونی ایجاد نمایند و بر توانمندیهای خود بیفزایند، مانورهای مشترک انجام دهند و قدرت خود را به غرب نشان دهند. همچنین با وحدت در حوزة اعتقادی میتوان از جنگهای داخلی بین شیعه و سنی جلوگیری کرد.
پس، تقریب در حوزههای گوناگون، میتواند ایجاد امنیت را که امری چندبعدی است، تسهیل نماید.
نتیجهگیری
در این پژوهش با بررسی عوامل و حوزههای تقریب و چگونگی ایجاد امنیت، مشخص گردید که اولاً تقریب در حوزههای اقتصادی، علمی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی زمینهساز ایجاد امنیت است، زیرا همانگونه که ذکر گردید، مهمترین عامل ایجاد امنیت، قدرت است و قدرت نیز طبق نظر امام خمینی تنها با تقویت بعد خاصی مثل بالا بردن توان نظامی، به دست نمیآید، بلکه در بهبود وضعیت جهان اسلام در شبکهای از روابط داخلی و خارجی به دست میآید. بنابراین تقریب در حوزههای گوناگون تسهیلکنندة استفاده از عوامل ایجاد قدرت، که همان عوامل ایجاد امنیت است، میباشد. برای مثال، ذکر گردید که یکی از عوامل اصلی قدرت در جهان اسلام، توانمندی اقتصادی است. وحدت جهان اسلام در حوزة اقتصادی و تقویت مؤسسات اقتصادی فرامنطقهای، ایجاد بازار مشترک اسلامی و غیره به تقویت این عامل قدرت و در نتیجه امنیت جهان اسلام منجر میشود.
همچنین تقریب در حوزههای گوناگون تأمینکنندة امنیت در حوزههای معنوی، فردی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی میباشد. بنابراین میتوان گفت اندیشه تقریب از طریق تقویت همگرایی در جهان اسلام به افزایش قدرت مسلمانان منجر گردیده و به ارتقای امنیت آنان کمک میکند.
منابع و مآخذ:
1 ـ قرآن کریم.
2 ـ آصف محسنی، محمد، تقریب مذاهب از نظر تا عمل، نشر ادیان، قم، 1386.
3 ـ آصفی، محمدمهدی، طرح وحدت اسلامی، مجلة اندیشه تقریب، ش12، 1386.
4 ـ اخوان کاظمی، بهرام، امنیت در نظام سیاسی اسلام، کانون اندیشه جوان، تهران، 1385.
5 ـ افتخاری، اصغر، اقتدار ملی، جامعه شناسی قدرت از دیدگاه امام خمینی، سازمان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی، تهران، چاپ اول، 1380.
6 ـ خسروشاهی، سید هادی، میزگرد تقریب بین مذاهب اسلامی، کلبه شروق، مرکز بررسیهای اسلامی، قم، 1381.
7 ـ خمینی، روحالله، استفتائات، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ج1، 1366.
8 ـ جهان اسلام از دیدگاه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1378.
9 ـ حکومت اسلامی، آزادی، قم، بیتا.
10 ـ صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، چاپ دوم، ج2،18،17،14، 1379.
11 ـ صحیفه نور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ج5، 19، 4، 1371.
12 ـ کلمات قصار، پندها و حکمتها، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1372.
13 ـ دوئرتی، جیمز، و فالتزگراف، رابرت، نظریههای متعارض در روابط بینالملل، ترجمه علیرضا طیب و وحید بزرگی، قومس، تهران، چاپ اول، ج2، 1372.
14 ـ دولور، ژاک، همنوازی تازه اروپا، ترجمه عباس آگاهی، وزارت امور خارجه، تهران، 1371.
15 ـ ربیعی، علی، مطالعات امنیت ملی، وزارت امور خارجه، تهران، 1383.
16 ـ روشندل، جلیل،امنیت ملی و نظام بینالملل، سمت، تهران، 1374.
17 ـ کاظمی، علیاصغر، روابط بینالملل در تئوری و در عمل، قومس، تهران، 1372.
منبع : تقريب