emamian
رئیسی: فاصلهگذاری کشورها با رژیم صهیونیستی از سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی ایران است
سید ابراهیم رئیسی ظهر امروز دوشنبه در دیدار علی الصادق علی، سرپرست وزارت امور خارجه سودان، با اشاره به حمایت جمهوری اسلامی ایران از استقرار دولت قوی در سودان و تمامیت ارضی آن کشور، از درخواست سودان برای احیای روابط تهران-خارطوم استقبال کرد و آن را زمینهساز جبران فرصتهای از دست رفته و خلق فرصتهای جدید دانست.
رئیس جمهور در این دیدار همچنین با اشاره به ظرفیتهای موجود در دو کشور و اراده متقابل مسئولان برای ارتقای تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، تبادل سفرا و بازگشایی سفارتخانهها در تهران و خارطوم را زمینه مناسبی برای احیا و توسعه روابط دو کشور دانست.
رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تحولات اخیر منطقه و تاکید بر اینکه فاصلهگذاری کشورها با رژیم صهیونیستی از سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی ایران است، افزود: غفلت برخی کشورهای اسلامی از این سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران خسارات سنگینی به امت اسلامی تحمیل کرده است.
رئیس جمهور با بیان اینکه رژیم جنایتکار صهیونیستی که همواره با ایجاد فتنه و توطئه به دنبال ایجاد اختلال در مسیر حرکت مسلمانان بوده است، هیچگاه نمیتواند دوست کشورهای اسلامی و علاقمند به رشد و توسعه ملتهای مسلمان باشد، اقدام برخی کشورهای اسلامی در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را مغایر با هویت و ماهیت این کشورها دانست و افزود: امروز پرسش بزرگ امت اسلامی از برخی کشورهای اسلامی این است که چگونه به رغم این حجم از جنایتگری و کودککشی رژیم صهیونیستی هنوز رابطه خود با این رژیم را حفظ کردهاند، در حالی که اگر این کشورها به قطع روابط خود با صهیونیستها مبادرت میکردند امروز شاهد ادامه حملات و بمبارانها علیه مردم مظلوم و مسلمان غزه نبودیم.
علی الصادق علی، سرپرست وزارت امور خارجه سودان نیز در این دیدار بر آمادگی کشورش برای احیای روابط سیاسی و دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد.
سرپرست وزارت امور خارجه سودان همچنین ضمن تقدیر از حمایتهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران از ملت سودان در مجامع و محافل بینالمللی، بر علاقمندی کشورش برای توسعه روابط با جمهوری اسلامی ایران تاکید و آمادگی کشورش را برای افزایش همکاریهای اقتصادی و تجاری با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد.
شرح احادیث رجبیه| شخص «کریم» چه ویژگی دارد؟
در فرازی از دعای ماه رجب می خوانیم «فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ»، «وَ زِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ»؛ معنای عامیانه این جمله اینطور می شود که خدایا تو هرچه عطا کردی نقصی ندارد، منتها از باب کرامت خودت برای من از فضلت اضافه کن.
این جمله حداقل دو معنا دارد:
آنچه که ما در اختیار داریم عطای خداست و بی نقص است.
آنچه که بر ما اضافه می شود از معنویت تا مادیات، همگی از باب کرامت و فضل خداست و اساساً نوع بشر محتاج این دو ویژگی خداوند است.
اما درباره معنای «کریم»: این واژه از ریشه «کَرَم» و مصدرش «کرامت» است. این صفت در عربی صفت مشبهه نام دارد؛ به خاطر آنکه معنی آن شبیه اسم فاعل است، به آن صفت مشبهه میگویند و مهمترین کارکردش این است که ویژگی خاصی را به یک اسم نسبت دهد، به طوری که آن ویژگی همیشگی به نظر برسد. بنابراین کریم بودن، صفت دائمی و غیر قابل تفکیک از خداست. حال باید پرسید «کریم» چه خصلتی دارد؟ شخصی درباره معنای کرامت از امام حسن مجتبی علیه السلام پرسید که «کرم» چیست؟ «فَمَا الْکَرَمُ» امام فرمود: «(1) آغاز به بخشش پیش از درخواست کردن (2) و اطعام دادن در وقت ضرورت و قحطى؛ الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِیَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِی الْمَحْلِ» (تحفالعقول، ص225).
شرح احادیث رجبیه| شرّ دنیا و آخرت چیست؟
در فرازی از دعای ماه رجب از خداوند درخواست می کنیم «وَ اصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ»؛ و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم همه شر دنیا و شر آخرت را. اما شرّ دنیا و آخرت چه مصادیقی دارد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در روایتی فرمود «وَ شَرُّ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ فى خَصْلَتَیْنِ الفَقْرِ وَ الْفُجورِ»؛ یعنی شر دنیا و آخرت در دو خصلت است: فقر و گناه.
این اشاره امیر مؤمنان علیه السلام درباره مصداق شرّ دنیا و آخرت که همان فقر و فجور است، بیشتر تأثیر در جنبه اجتماعی دارد؛ یعنی در جامعه ای که فقر و فسق و فجور رواج یابد، امیدی به رستگاری نیست. در حکمت 319 نهج البلاغه در بیان امیرالمؤمنین علیه السلام مى خوانیم: «فَإنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدّینِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ»؛ یعنی فقر سبب نقصان دین و مشوش شدن عقل و جلب کینه مى شود و در حکمت 372 آمده است: «إذا بَخِلَ الْغَنِىُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ»؛ یعنی هرگاه اغنیا از کمک به دیگران بُخل بورزند، فقرا آخرت خود را به دنیایشان مى فروشند. «فاجر» به معنای «هرزگی، فسق، فساد، عیاشی، گناه و زندگی گناه آلود» است. حال چرا از بین این همه خصلت های ناصواب این دو خصلت مصداق شر دنیا و آخرت معرفی شده، جای دقت و تحقیق بیشتری دارد.
در حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره مصداق شرارت می خوانیم «خَیرُ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ؛ خیر دنیا و آخرت با دانش است و شرّ دنیا و آخرت با نادانى. (بحارالانوار، ج79، ص170) اهمیت این موضوع واضح است؛ عمده فسادها و فرقه هایی که در تاریخ ایجاد شد، به سبب نبود علم بوده است. در واقع فرد یا ملتی که نسبت به مسائل پیرامونی خود علم نداشته باشد، دچار جهل می شود و این مسئله سبب آسیب های فردی و اجتماعی می شود. به عنوان نمونه جامعه ای که نسبت به مسائل امنیت غذا و دارو بی اطلاع باشد، هر چیزی را می خورد و به هر نسخه ای عمل می کند. یا جامعه مسلمانی که از معارف قرآن و احادیث عترت دور باشد، هر فرهنگ و دینی را می پذیرد و به این ترتیب به سمت استحاله شدن حرکت می کند؛ یا اگر خانواده ای با روش برخورد با اعضای خانواده آشنا نباشد و با همه افراد خانواده با یک روش برخورد کند و نداند روش تربیت فرزند پسر با دختر تفاوت دارد و یا با آداب زناشویی و زندگی دچار جهل باشد، آن خانواده از درون فرو می ریزد؛ در صورت کلی جهل نسبت به هر مسئله ای زمینه سازی فساد و تباهی است. لذا امیر مؤمنان علیه السلام فرمود «اَلْجَهْلُ أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی جهل ریشه هر شری است.
شرح احادیث رجبیه| معنای خیر دنیا و آخرت
در فرازی از دعای ماه رجب می خوانیم «أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ»؛ یعنی خدایا همهی خیر دنیا و خیر آخرت را به من عطا کن. در این فراز چند نکته قابل توجه است:
اول اینکه خیر دنیا و آخرت عطا شدنی است آن هم از جانب خداوند. دوم اینکه خیر دنیا و آخرت با درخواست و دعا از خداوند حاصل می شود و انسان مؤمن باید دائم از خداوند این موضوع را طلب کند. سوم اینکه دنیا و آخرت کنار یکدیگر مطرح شده است؛ یعنی خیر دنیا متصل به آخرت است. انسان در دنیا باید برای آخرت کار کند و بلکه هر دو را با یکدیگر همسو کند.
نکتۀ دیگر اینکه باید پرسید مصداق خیر دنیا و آخرت چیست؟ وقتی به احادیث رجوع می کنیم، مصادیق متعددی را می یابیم؛ از جمله آنکه امام صادق علیهالسلام تقوای خداوند را خیر دنیا و آخرت معرفی کرده، فرمود «مَنْ یَتَّقِ اللّهَ فَقَدْ اَحْرَزَ نَفْسَهُ مِنَ النّارِ بِاِذْنِ اللّهِ وَ اَصابَ الْخَیْرَ کُلَّهُ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ»؛ یعنی هرکه تقواى الهى پیشه کند، خود را به خواست خداوند از آتش حفظ کرده و به همه خیر دنیا و آخرت دست یافته است.
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز راهکار جلب خیر دنیا و آخرت را در خوش خلقی و حُسن نیت مطرح کرده، فرمود «ما اَعْطَى اللّهُ سُبْحانَهُ الْعَبْدَ شَیْئا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ اِلاّ بِحُسْنِ خُلُقِهِ وَ حُسْنِ نیَّتِهِ؛ یعنی خداوند خیر دنیا و آخرت را جز به خاطر خوش اخلاقى و خوش نیتى به بنده نمىدهد.»
پیامبر صلىاللهعلیه و آله نیز دو خصلتِ صبر و شکرگزاری را دو مصداق خیر دنیا و آخرت به ما معرفی کردند. در این حدیث می خوانیم «خَصْلَتانِ مَنْ رَزَقَهُما قَدْ اُعْطىَ خَیْرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ مَنْ اِذَا ابْتُلىَ صَبَرَ وَ اِذا اُعْطىَ شَکَرَ»؛ یعنی دو خصلت است که به هرکه داده شد، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: 1. هرگاه گرفتار شد صبر کند 2. هرگاه به او عطا شد، شکرگزارى کند.»
در حدیثی دیگر شخصى از امام کاظم صلىاللهعلیه و آله درخواست کرد که در کلامى کوتاه، چیزى به او بیاموزد که با آن خیر دنیا و آخرت را به دست آورد. حضرت فرمودند: خشمگین مشو؛ اِنَّ رَجُلاً سَاَلَ الْعالِمَ اَنْ یُعَلِّمَهُ ما یَنالُ بِهِ خَیْرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ لا یُطَوِّلَ عَلَیْهِ فَقالَ لا تَغْضَبْ».
شرح احادیث رجبیه| معنای عطای زیاد خدا به واسطه عمل اندک
در فرازی از دعای ماه رجب می خوانیم «یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ»؛ یعنی ای آنکه عطای بسیار می کند در برابر (طاعت) اندک. این فراز و بلکه سایر فرازهای این دعا برگرفته از همان مفهوم برکت و رحمت خداست که بر ماه رجب بالش را گسترده است، آنجا که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره شرافت این ماه فرمود «شَهرٌ عظیمٌ مُبارَکٌ، و هو شَهرُ الأصَبِّ، یَصُبُّ فیهِ الرحمَهَ عَلی مَن عَبَدَهُ؛ یعنی ماه بزرگ و پر برکتیبر شما سایه افکنده است، این ماه، ماه فرو ریزنده است. خداوند در این ماه رحمتخود را بر بندگانش فرو میریزد.»
وقتی پای برکت وسط میآید، با جوشش ثواب اعمال از زمین و آسمان و نیز مضاعف شدن ثواب اعمال بر می خوریم. در آیه 96 سوره اعراف می خوانیم «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»؛ یعنی اگر اهل قریه ای ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، بر آنها برکاتی از آسمان و زمین می گشاییم.» مصادیق برکت بیش از حد است؛ به عنوان نمونه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام یکی از برترین مصادیق برکت است. ثواب فراوانی که به واسطه یک بار رفتن به زیارت آن امام بزرگوار در احادیث دیده می شود، حکایت از مفهوم برکت دارد.
خود موقعیت ماه مبارک رمضان مصداق برکت است؛ همگان اذعان می کنند در این ایام مال و عمر و معنویت شان مشمول برکت می شود؛ یعنی رزقشان نسبت به سایر ایام بیشتر می شود، احساس می کنند عمرشان در مسیر الهی قرار گرفته و برکت یافته و معنویت شان روزافزون شده است. از دیگر جلوه های برکت، صدقه دادن است که طبق احادیث سبب فزونی اموال و صحت جسم می شود.
اما وقتی پای رحمت به میان می آید، یعنی خداوند می خواهد بی منت نعمت های خود را عطا کند، هرچند بنده اش استحقاق آن نعمت را نداشته باشند. این رحمت خداوند به اذعان قرآن تمام عالم و آدم را فرا گرفته است و انسان ها به فراخور رشدی که در حریم خدا دارند، از درجات بالای آن بهره می برند؛ خداوند در آیه 156 سوره اعراف می فرماید «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ؛ و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی که تقوا پیشه می کنند و زکات میپردازند و به آیاتم ایمان می آورند، مقرّر و لازم می دارم.» دو شاخه اصلی از شاخه های رحمت، رحیمیت و رحمانیت است. رحیم، رحمت خاص خداوند به تک تک بندگان و رحمان، رحمت عام خداوند است که شامل تمام عالم و آدم می شود.
با این توصیفات، آنجا که می فرماید «یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ»، هم برگرفته از رحمت خداست و هم برکت. خداوند وقتی به واسطه یک عمل اندک عطای بسیار می کند، یعنی هم مؤمنین لایق این حد از لطف خداوند نیستند و هم پاداش اعمالشان افزایش می یابد که به مثالهایی از آن اشاره شد. در حدیث می خوانیم «اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْوَالِدَیْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ وَ اَلنَّظَرُ فِی اَلْمُصْحَفِ یَعْنِی صَحِیفَةَ اَلْقُرْآنِ عِبَادَةٌ»؛ یعنی همین که انسان با رأفت و رحمت به والدین و مصحف قرآن نگاه کند، برایش عبادت محسوب می شود. یا ثوابی که مرد بابت کمک به همسرش در امور خانه نصیبش می شود، در همین دایره می گنجد. بنابراین «یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ» ویژگی خاص خداوند در تمام زمان ها و مکان هاست که در ایامی مثل سه ماه رجب و شعبان و رمضان جلوه ویژه تری به خود می گیرد و به دنبال آن بهره های خاص تری نصیب بندگان خداوند می شود.
شرح احادیث رجبیه | مصداق «هر شرارتی» چیست؟
از جمله ادعیهی مشهور ماه رجب، دعایی منسوب به امام صادق علیهالسلام با عنوان «یَا مَنْ أَرْجُوهُ» است که صبح و شب و پس از هر کدام از نمازهای یومیه مورد توصیه قرار گرفته است. این دعا را سید بن طاووس در کتاب اقبالالاعمال ذکر کرده و علامه مجلسی سند آن را معتبر دانسته است.
در فراز دوم این دعا می خوانیم «وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی ای آنکه از خشمش در هر شرّی ایمنی جویم. اما سؤال اینجاست که مصداق «کل شرّ» چیست. واژه «کُل» در عربی به معنای «هر» یا «همه» است. هرگاه بعد از آن واژه ای مفرد بیاید، کل، معنای هر می دهد و هرگاه بعد از آن واژه ای جمع بیاید، «کُل» معنای همه می دهد؛ بنابراین در این فراز از دعا به معنای «هر شری» می دهد.
در احادیث مصادیقی از «کُلِّ شَرّ» بیان شده است، از جمله آنکه امیر مؤمنان علیه السلام فرمود «اَلْجَهْلُ أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی جهل ریشه هر شری است. یا امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود «اَلْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی خشم و غضب کلید هر شرّی است و یا ایشان در روایتی دیگر فرمود«إِیَّاکَ وَ اَلْکَسَلَ وَ اَلضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ.»؛ یعنی بپرهیز از تنبلى و بىحوصلگى، چراکه آن دو کلید هر بدى و شرّ هستند. بعد درباره علت آن می فرمایند «فرد تنبل هیچ حقّى را ادا نمىکند و آدم بىحوصله پاى هیچ حقّى نمىایستد. (تحف العقول, ج1, ص295)
اما آنچه که امیر مؤمنان علیه السلام درباره «جهل» به عنوان ریشه تمام شرارت ها معرفی کردند، شرحش را در حدیث جُنود عقل و جهل می یابیم. این حدیث، روایتی اخلاقی از امام صادق علیه السلام در تشریح چگونگی آفرینش عقل و جهل و همچنین سپاهیان هرکدام از آن دو است. در این حدیث امام صادق علیه السلام ضمن تشریح چگونگی آفرینش سپاهیان عقل و جهل، 75 لشکر برای عقل و 75 لشکر برای جهل بیان میکند که بسیاری از فضائل و رذائل اخلاقی را در برمیگیرد که از جمله لشکریان جهل شرارت و بدخواهی وزیر جهل، کفر و پریشانی، انکار حق و حقیقت، ناامیدی به حق، ظلم و ستم، نارضایتی و بدبینی، کفران نعمت، یأس و نامیدی به ترقی و تکامل، حرص و آز به دنیا، بی مهری و نامهربانی، جهل و نادانی، شقاوت و قساوت، ریاکاری در عمل، سستی و تنبلی، دشمنی و خصومت به دیگران است. یا در یک روایت فرمود: «لاَ جَهْلَ أَضَرُّ مِنَ اَلْعُجْبِ»؛ یعنی جهل مضرتر از عُجب نیست. (الاختصاص، ص 227)
انقلاب اسلامی؛ احیای هویت ملی دینی
بی تردید شکل گیری انقلاب اسلامی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی جهان در قرن بیستم است که هم تحول شگرفی در صحنه عینی جهان به وجود آورد و دین را که روزگاری افیون توده ها خوانده می شد و از حیات اجتماعی و سیاسی کنار گذاشته شده بود، را به این عرصه باز گرداند و به یکّه تازی تفکر سکولاریسم پایان داد و هم نظریات و رهیافت های پیرامون تحلیل انقلاب ها را دگرگون ساخت و نگرش های تنگ نظرانه و تک بعدی نسبت به وقوع انقلاب را کنار زده و افق جدیدی را در نظریه پردازی انقلاب گشود. تا جایی که برخی اندیشمندان غربی را به تحیّر و ناتوانی در تحلیل آن معترف ساخت به عنوان نمونه تدا اسكاچپول جامعهشناس آمریکایی می نویسد:«سرنگونی شاه ايران، پیروزی و روند انقلاب اسلامی بین سالهای 1977 و 1979 شگفتی ناظران خارجی را به همراه داشت. از دوستان آمريكايي شاه گرفته تا روزنامه نگاران و متخصصان سياسي و متخصصان علوم اجتماعي از جمله افرادي مثل من كه متخصص مسائل انقلاب هستم، همه ما با شگفتی و شايد ناباوری نظاره گر این وقايع بودیم. تعدادي از ما به سوي تفحص در مورد واقعيات اجتماعي، سياسي ايران در وراي اين رخدادها سوق داده شديم. براي من چنين تحقيقي غيرقابل اجتناب بود؛ بيش از همه به خاطر اين بود كه انقلاب ايران از جنبههاي مختلف غير عادي اش مرا تحت تأثير قرار داد. اين انقلاب مطمئناً شرايط يك انقلاب اجتماعي را دارا مي باشد. با اين حال، وقوع آن به ويژه در جهت وقايعي كه منجر به سقوط شاه شدند انتظارات مربوط به علل انقلابات را، كه من پيش تر در تحقيق تطبيقي، تاريخي ام در مورد انقلابهاي فرانسه، روسيه و چين تكامل بخشيده ام، زير سؤال برد.»[1]ویژگی و شاخصه های ممتاز انقلاب اسلامی موجب شد تا وی که روزگاری منکر نقش آگاهی در پدید آمدن انقلاب ها بوده و معتقد بود، انقلابها ساخته نمي شوند، بلکه به وجود مي آيند. تصریح کند:«مراحل اوليه انقلاب ايران آشکارا نظرات قبل من در مورد دلایل انقلاب اجتماعي را زير سؤال برد...اگر در واقع بتوان گفت كه يك انقلاب در دنيا وجود داشته است كه عمداً و آگاهانه توسط يك نهضت اجتماعي توده اي ساخته شده تا نظام پيشين را سرنگون سازد، به طور قطع آن انقلاب، انقلاب ايرانیان عليه شاه است.»[2]
همچنین رابرت دي لي، از استادان برجسته علوم سياسي در ايالات متحده آمريكا، در مقاله «انقلاب اسلامي و اصالت» اذعان مي كند كه انقلاب اسلامي ماهيت خاصي دارد كه در قالب متدلوژي متداول در غرب قابل تحليل نيست. وي در بخش از این مقاله مي نويسد: «انقلاب اسلامي پيچيده و اسرارآميز مي نمايد، مساوات طلب است، اما در عين حال سوسياليست يا دمكراتيك نيست. راديكال است، اما سنتي نيز به نظر مي رسد. بيگانه گريز است، اما به ندرت انزواگراست و نمايانگر انقلابهاي فرانسه، روسيه و يا تجربه آمريكا نيست. نظريههاي علوم اجتماعي راجع به نوسازي، خواه ماركسيست خواه ملهم از سرمايه داري ليبرال نتوانستند وقوع آن را پيش بيني كنند و هنوز توضيح قانع كننده اي براي آن ارائه نكرده اند، تنها در دل تاريخ اسلام كه با قيامهاي زاهدانه در هر عصري مشحون است، مي توان معنايي براي اين جنبش عظيم كه جهان اسلام را درنورديد پيدا كرد...انقلاب اسلامي در جستجوي يك آغاز تازه، يك تأسيس مجدد، بازآفريني و فعال كردن دوباره اقدامات انقلابي محمّد(صلی الله علیه وآله) است كه ملهم از كلام قرآن بود.»[3]
تحلیل و بررسی دیدگاهها در مورد چرایی و عوامل وقوع انقلاب اسلامی موضوع این نوشتار نبوده و مجال خاص خود را می طلبد[4] اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، خوشایند ما باشد یا نباشد، ویژگی بارز انقلاب اسلامی، دینی و مردمی بودن آن است و نمی توان در تحلیل انقلاب آن را نادیده گرفت. در این بین برخی با نادیده گرفتن ماهیت انقلاب اسلامی و ابعاد آن و چشم پوشی نسبت به دستاوردهای انقلاب اسلامی و تمرکز بر برخی مشکلات و ضعف های عملکردی، درصدد القای نوعی سرخوردگی در میان نسل های کنونی نسبت به واکاوی درباره علل انقلاب اسلامی هستند و اینکه ایرانیان بعد از انقلاب از آن دورتر و بیگانه تر شده اند.[5]
گرچه در تبیین انقلاب اسلامی ضعف هایی وجود داشته و آنگونه که بایسته است، انقلاب برای نسل امروز تبیین نشده است و همین مسأله موجب شده تا شاهد ارایه چنین تحلیل های نادرستی باشیم، اما اصل اینکه برای نسل های کنونی که رژیم گذشته و شرایط آن زمان را درک نکرده و مسائل امروز کشور برای آنها ملموس است، چرایی وقوع انقلاب به عنوان یک امر تاریخی چندان مطرح نباشد، دور از ذهن نیست. اما تشکیک ها و تردیدهای به وجود آمده در اذهان نسل امروز بیش از آنکه نتیجه وجود برخی مشکلات و کاستیهای موجود باشد، برآمده از تلاش جریان رسانه ای معاند و وابسته به نظام سلطه است، رسانه هایی که با تحریف واقعیات و تطهیر چهره رژیم پهلوی و حجم لجن پراکنی علیه نظام جمهوری اسلامی و نیز با تمرکز و بزرگ نمایی مشکلات در صدد القای یأس و ناامیدی هستند و این با سوء استفاده از فضای مجازی و القائات برخی به اصطلاح روشنفکران خود باخته و وادادگی برخی افراد و فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب، در کنار ضعف تبیین انقلاب اسلامی حاصل می گردد.
تشخیص چرایی وقوع انقلاب اسلامی نیاز به داشتن سن و درک آن زمان و حتی چندان مطالعه تاریخی نیست، بلکه نیازمند تفکر و فهم صحیح و رها شدن از سایه تبلیغات منفی رسانه ای و کنار گذاشتن بغض و کینه توزی و قدری انصاف است. تأمل در اینکه چرا از میان همه افکار و اندیشه ها، مردم ایران، اسلام را پذیرفتند و از میان جریان های سیاسی، جریان مذهبی با رهبری حضرت امام را پذیرفتند، گمشده مردم چه بود و در سیمای حضرت امام چه دیدند که حتی افراد غیر مذهبی نیز به صف انقلاب پیوستند.؟ دلیل دشمنی پایان ناپذیر نظام سلطه با انقلاب اسلامی و گناه جمهوری اسلامی از نظر آنان چیست که با این حجم از توطئه و دشمنی روبرو است، ما را به درک ماهیت انقلاب اسلامی رهنمون خواهد ساخت، به هر حال انقلاب اسلامی برآیند تلاش تاریخی یک ملت برای بازیابی هویت فراموش شده و عزت تحقیر شده و استقلال پایمال گردیده، آزادی مصادره شده بود که آن را در قالب اسلام به رهبری حضرت امام دست یافتنی می دیدند. تحلیلی که برخی اندیشمندان خارجی نیز به آن اذعان نموده و در آثار خود به آن معترفند. به عنوان نمونه جان فوران مي نويسد: در ميان فرهنگهاي گوناگون مخالف در دهه 1970، اسلام مبارز موفق شد قدرت دولتي را به دست گيرد. امام خميني(ره) به دليل موضع گيري سازش ناپذير و دراز مدت عليه شاه، جاذبه و صراحت و صداقت شخصي ديدگاه هايش در مسائل مهم سياسي، در صف اول جاي گرفت و توانست اسلام مردم گرايي را ارائه دهد كه براي گروههاي مختلف اجتماعي جاذبه داشت، هرچند پايگاه اجتماعي اش در صفوف برخي از علما، طلّاب ديني و تجار و پيشه وران بازار بود، ولي سياست ضدامپريالستي اش نيز روشن فكران غيرمذهبي، چپگرايان و زحمت كشان را جذب مي كرد؛ وانگهي، كلام مذهبي او در ميان گروههاي حاشيه اي شهري و روستايي كه آنها را مستضعفان مي خواند نفوذ مي كرد.[6]
استاد شهید مرتضی مطهری فرمودند: « بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم وصداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، امّا مطلب اساسی چیز دیگری است و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و ژرفای روح این ملت بر می خواست، مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر...وصدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود تشخیص دادند. امام چه کرد؟ او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند ».[7]
از این رو هر تحلیلی از انقلاب اسلامی ارایه دهیم، ویژگی اسلامی بودن، مردمی بودن، استقلال طلبی، عزت مداری، عدالت خواهی، سلطه ستیزی را نمی توان از آن جدا کرد. اینها روایت های واقعی از انقلاب اسلامی است. نسل امروز با چشم خود استقلال کشور را در منطقه پر تنش خاورمیانه می بیند، ذلت برخی از کشورهای وابسته به نظام سلطه را به چشم مشاهده می کند که برای نظام سلطه ارزشی جز گاو شیرده ندارند، توطئه ها و دشمنی های نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی و زیاده خواهی های او را در برابر خواسته های منطقی و عقلانی نظام نظاره می کند. جایگاه و نقشی که انقلاب اسلامی به مردم داده و دستاوردهای عظیم آن را در بخش های مختلف و ظرفیت ها و توانمندی های آن را می بیند و در کنار آن مشکلات و ضعف ها را نیز می نگرد و در می یابد که مشکلات موجود، نتیجه عملکردها و ضعف های مدیریتی و انتخاب هاست نه اصول انقلاب اسلامی.
نتیجه گیری
اصل اینکه برای نسل های کنونی که رژیم گذشته و شرایط آن زمان را درک نکرده و مسائل امروز کشور برای آنها ملموس است، چرایی وقوع انقلاب به عنوان یک امر تاریخی چندان مطرح نباشد، دور از ذهن نیست. اما تشکیک ها و تردیدهای به وجود آمده در اذهان نسل امروز بیش از آنکه نتیجه وجود برخی مشکلات و کاستیهای موجود باشد، برآمده از تلاش خبیثانه جریان رسانه ای معاند و وابسته به نظام سلطه و تحریف واقعیات و تطهیر چهره پلید رژیم پهلوی و حجم لجن پراکنی علیه نظام جمهوری اسلامی می باشد که با تمرکز و بزرگ نمایی مشکلات و القای یأس و ناامیدی در میان مردم است و این با سوء استفاده از فضای مجازی و القائات برخی به اصطلاح روشنفکران خود باخته و وادادگی برخی افراد و فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب، در کنار ضعف تبیین انقلاب اسلامی حاصل می گردد.
تأمل در اینکه چرا از میان همه افکار و اندیشه ها، مردم ایران، اسلام را پذیرفتند و از میان جریان های سیاسی، جریان مذهبی با رهبری حضرت امام را پذیرفتند، گمشده مردم چه بود و در سیمای حضرت امام چه دیدند که حتی افراد غیر مذهبی نیز به صف انقلاب پیوستند.؟ البته دلیل دشمنی پایان ناپذیر نظام سلطه با انقلاب اسلامی و گناه جمهوری اسلامی از نظر آنان چیست که با این حجم از توطئه و دشمنی روبرو است؟ همین ما را به درک ماهیت انقلاب اسلامی رهنمون می سازد که انقلاب اسلامی برآیند تلاش تاریخی یک ملت برای بازیابی هویت فراموش شده و عزت تحقیر شده و استقلال پایمال گردیده، آزادی مصادره شده بود که آن را در قالب اسلام به رهبری حضرت امام دست یافتنی می دیدند.
[1] . اسکاچپول، تدا، «دولت رانتیر و اسلام شیعی در انقلاب ایران»، مترجم: محمدتقی دلفروز، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال ششم شماره ۱ (پیاپی ۱۹، بهار ۱۳۸۲)، ص 119
[2] . همان، ص 122-121
[3] . دلی لی، رابرت، «انقلاب اسلامي و اصالت»، فراتی، عبد الوهاب، رهيافت نظري بر انقلاب اسلامي (مجموعه مقالات)، قم: معارف، 1379، ص 218-217
[4] . ر.ک: ملکوتیان، مصطفی، سیری در نظریه های انقلاب، تهران: نشر قومس، 1372، ملکوتیان، مصطفی، زمینهها، عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران (رهیافت فرهنگی)، قم:معارف، 1395، فراتی، عبد الوهاب، رهيافت نظري بر انقلاب اسلامي (مجموعه مقالات)، قم: معارف، 1379،سبزه اى، محمد تقی، نقد آسیب شناسانه تئورى هاى انقلاب
[5] .زیبا کلام، صادق، انقلاب براي چه بود؟ چه پاسخي براي نسلهاي بعد از انقلاب داريم؟!؛ سایت خبر نامه دانشجويان ايران: https://iusnews.ir/fa/home
[6] . فوران، جان، «انقلاب 79-1977 چالشي بر تئوري اجتماعي»، فراتی، عبد الوهاب، رهيافت نظري بر انقلاب اسلامي، پیشین،ص 361-360
[7] . مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران :صدرا ، 1368، ص 119
حج در گفتمان انقلاب اسلامی
حج فرصتی برای تبیین مبانی و آرمانها و مقاصد انقلاب اسلامی و هم بستری برای بالندگی و رشد معنویت. بدین سبب در کانون توجه رهبری انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت.
انقلاب اسلامی که طلایه دار وحدت و همگرایی امت اسلامی بوده، نمیتوانست به این فرصت کم نظیر که قلوب مسلمانان با آن پیوند خورده و دیدگان امت اسلامی بدان دوخته شده است بیتفاوت باشد. لذا حج در کانون توجه سیاستهای فرهنگی و بینالمللی انقلاب اسلامی قرار گرفت و احیای حج ابراهیمی- محمدی از رسالتهای نظام برخاسته از انقلاب اسلامی و به گفتمان رسمی دینی بدل گشت و در ساختار سیاسی و فرهنگی موقعیتی خاص یافت و رهبری انقلاب اسلامی بعد ازپیروزی انقلاب، بلندپایگانی از علما و رجال سیاسی را برای اداره حج منصوب کرد تا برای تحقق حجی با این رویکرد اندیشه و اقدام نمایند. رهبر بزرگ انقلاب اسلامی هر ساله با صدور بیانیهای به تبیین این گفتمان پرداخت و بعد از ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی، خلف صالح ایشان نیز بر این سیاست و رویکرد پای فشرد .
خوانش این گفتمان صفحهای میگشاید تا از روح و بنیان و اساس آن فاصله نگرفته و قدردان این رهاورد بزرگ انقلاب اسلامی باشیم.
دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی فرصت مغتنمی است تا این بازخوانی و تبیین زوایای آن انجام پذیرد و متولیان و اهل نظر برای حفظ استیلا و هژمونی و صیانت این گفتمان تدبیر و اندیشه نمایند.
در این نوشته در مجال اندک به برخی از مختصات و مولفه های این گفتمان میپردازیم.
●گفتمان انقلاب اسلامی
گفتمان و اندیشه بر آمده از انقلاب اسلامی که بر قواعد اندیشگی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و اسلام ناب محمدی استوار بوده بر درآمیختگی دین و دنیا و سیاست و عبادت تأکید دارد. این اندیشه نگاه تک ساحتی به امور عبادی و سیاسی را نفی میکند. و در اندیشه رهبری بزرگ این انقلاب،" اسلام یک دین عبادی سیاسی است که در امور سیاسیاش عبادت منضم است و در امور عبادی اش سیاست].1 [
چند ساحتی بودن شریعت اسلامی جاذبههایی خاص به اسلام میدهد که مسلمانان را به جای جستجو و چارهجویی برای آلام فرهنگی و اجتماعی به جای روی آوردن به بیگانه متوجه درونمایههای دینی خود میکند.
حج فریضه ای است که مهمترین گرفتاریهای سیاسی امت اسلامی در آن قابل حل است. بدین معنی، حج فریضهای سیاسی است و خصوصیات آن ، این را به روشنی نشان میدهد.
حج فریضه امت ، فریضه وحدت، فریضه اقتدار مسلمین، فریضه اصلاح فرد و جمع و در یک کلمه فریضه دنیا و آخرت است].2 [
گفتمان شکل گرفته بربنیاد اندیشه انقلاب اسلامی، یعنی اسلام سیاسی است که جوهرهاش بر جامعیت اسلام و عینیت سیاست و دیانت و توأمان بودن دین و سیاست استوار است.
●گفتمان حج ابراهیمی - محمدی
این گفتمان در حج که با عنوان "حج ابراهیمی- محمدی" طرح و ارائه شد مبتنی بر درآمیختگی ابعاد سیاسی و معنوی است و غیریت خود را برابر اندیشهای قرار داده که حج را تک بعدی و محصور در عبادت میداند. همچنین در تقابل با گفتمان التقاطی که حج را صرفا بر امور دنیوی محدود میکند و نیز در برابر گفتمان اسلام آمریکایی که اسلام را تهی از معانی و محتوای سیاسی آن و اسلام منزوی و فردی معرفی میکند ، قرار داده است].3 [
این گفتمان نیازمند تبیین و ارائه فلسفه و مبانی نظری آن از فرصتها و تریبونهای مختلف است که خود حج و ایام منتسب به آن و ظرفیتهای علمی و فرهنگی در حج مجال ارزشمندی فراهم آورده و آن را به یک رسانه بزرگ و معتبر جهانی و رسا بدل ساخته است.
امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارگزاران و علما و مسئولان حج و با صدور بیانیه هایی که منشور رسای این گفتمان میباشند، به تبیین این امر اقدام کردهاند. امام خمینی در یکی از این فرصت ها میفرماید:
"یکی از فلسفههای بزرگ حج قضیه بعد سیاسی اوست، که دستهای جنایتکار از همه اطراف برای کوبیدن این بعد در کار هستند و تبلیغات دامنهدار آنها معالاسف در مسلمین هم تأثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسان یک عبادت خشک و خالی، بدون توجه به مصالح مسلمین میدانند. حج از آن روزی که تولّد پیدا کرده است، اهمیت بعد سیاسیاش کمتر از بعد عبادیاش نیست، بعد سیاسی علاوه بر سیاستش خودش عبادت است"].4 [
مبانی این گفتمان برگرفته از سنت و سیره پیامبر خدا (صلوات الله علیه) و ائمه (علیهم السلام) است که امام و رهبری انقلاب اسلامی در جای جای بیان و بیانیهشان بر این امر تاکید دارند.
●دال مرکزی حج در گفتمان انقلاب اسلامی
دال مرکزی این گفتمان توحید و برائت از مشرکین است. امام خمینی(ره) در ترسیم این گفتمان از حج، می نویسد:
"اینجا محل نشر توحید و نفی شرک است"].5 [
این نکته کانونی در حج قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مغفول و متروک شده بود. چنانچه حضرت آیه الله جوادی آملی که بر این گفتمان سخت متعهد و معتقد است ، میگوید:
"این اعلان و پیام قبل از قیام حضرت امام راحل ( قدس سره) فراموش شده بود، یعنی همه به مکه میرفتند و حج را انجام میدادند اما برائت از مشرکین در حج مطرح نبود. حضرت امام( قدس سره) این کار را زنده کرد. این کار آسانی نیست که انسان هم با قدرت شرق و هم با قدرت غرب درافتد و به هر دو بگوید: نه".].6 [
انقلاب اسلامی این عنصر و رکن اساسی معارف حج را که سالیانی به انزوا رفته بود احیا و مورد اهتمام حجگزاری جمهوری اسلامی قرار داد تا جایی که اعلام شد که حج بی برائت حج نیست].7[
●وحدت از دالهای حج در گفتمان انقلاب اسلامی
وحدت امت اسلامی از دیگر دالها و مؤلفههای برجسته گفتمان حج ابراهیمی- محمدی است که روح و جوهره گفتمان انقلاب اسلامی میباشد.
یکی از علمای بزرگ در تبیین این امر میگوید: "کار اول، عبارت از تطهیر حرم از شرک و مشرکان، و کار دوم، عبارت از تنزیه امت اسلامی از نزاع و اختلاف است و در عصر کنونی نیز ، حضرت امام راحل هر دو کار را انجام داد: ۱- برگزاری مراسم برائت از مشرکین ۲- دعوت به وحدت از همه فرقههای اسلامی].8 [
در گفتمان انقلاب اسلامی، حج مطلوب، درهمان حال که مظهر و تجلیگاه معنویت است، باید رهاوردش بیداری و اتحاد امت اسلامی باشد.
"حج از یک طرف مظهرمعنویت است. ارتباط با خدا و آشنا شدن دل با آیات الهی و نزدیک شدن هرچه بیشترانسان به خدا از یک طرف مظهر وحدت است و یکپارچگی امت اسلام"].9 [
●اهتمام به مسائل جهان اسلام از دیگر مولفه های حج درگفتمان انقلاب اسلامی
در موسم حج فرصت و عرصهای برای تبادل اطلاعات و اخبار و طرح مسائل مهم جهان اسلام و مسلمانان است.
انقلاب اسلامی به دلیل بعد جهانگراییاش همواره این مولفه مهم را در جوهره خود داشته و از مجالهای بینالمللی برای ارائه و عرضه آن تلاش کرده است.
طرح مسئله فلسطین از همین دست مسایلی است که در حیات انقلاب اسلامی ایران در راس مهمترین مسائل جهان اسلام قرار داشته و رهبران انقلاب اسلامی در تمامی بیانیه ها و اعلام مواضع با اولویت به آن پرداختند و گردهمایی ها و محافلی برای آن رغم همه محدودیتها و تضییقات کشور میزبان برپا کردند.
امام خمینی (ره) در پیامشان برای کنگره حج خطاب به حاجیان مینویسد:
برای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت، چارهاندیشی کنید. از مساعدت و همکاری با مردان فداکار که در راه آزادی فلسطین مبارزه میکنند غفلت نورزید].10 [
حضرت آیةالله خامنهای نیز در تمامی پیام های سالانه حجشان این مولفه را با صراحت بیان کرده اند :
" مسأله حج و استفاده از همه ظرفیتهای این واجب عظیم الهی برای حال مسلمین جهان و همه کشورهای اسلامی، بسیار مهم است و هرچه بتوان در این زمینه، کار و تلاش و خدمت کرد، با ارزش است"].11 [
●معنویت از دالهای حج در گفتمان انقلاب اسلامی
معنویت بن مایه ابعاد اجتماعی و سیاسی حج در گفتمان انقلاب اسلامی است و بدون حصول ابعاد معنوی، تحصیل ابعاد دیگر آن را هم غیر ممکن می دانند و مهمتر آنکه از دیدگاه حضرت امام(ره) مراتب معنوی حج صرفا در انجام دستورات شرعیه و عمل دقیق به مناسک حج می باشد و این عنصر را مایه حیات جاودانه یعنی همان حیات طیبه اسلامی میدانند.
"مراتب معنوی حج که سرمایه جاودانه حیات است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مینماید. حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و موبه مو عمل شود”].12 [
البته معنویت در این گفتمان مبتنی بر بنیاد تعالیم قرآن و سنت است.
معنویت که همان روح عبادت و اظهار عبودیت در برابر خداوند است که در سراسر و تمامی اجزای مناسک حج جاری است.
●حج در گفتمان انقلاب اسلامی تجسم زیست آرمانی و موحدانه
حج یک صحنه پویا و نمادی از زیست موحدانه مسلمانان است تا با تمرین و ممارست در آن امکان و توانی برای بازیافت و ترسیم و تقویت آن زندگی توحیدی و حیات طیبه در میان مسلمانان فراهم شود.
این مولفه از ارکان مهم رویکرد تمدنی حج است. چون تشکیل مدنیت اسلامی نیازمند حاکمیت توحید وجاری شدن زیست موحدانه است که برفضایل اخلاقی و معنویت استوار است].13 [
این نگاه رهبری انقلاب اسلامی بر مبنای همین گفتمان است که در پیامشان بدان تصریح میکند :
زندگی در آیینه حج یک سیر دائمی بلکه یک ضرورت دائمی به سوی خداست و حج آن درس همیشه زنده عمل سازنده است که اگر به هوش باشیم راه و رسم زندگی ما را در صحنه عملی و روشن ترسیم میکند. میعادی همگانی ، هر سال تشکیل می شود تا مسلمانان در آن محیط وحدت و تفاهم و در پرتو ذکر الهی، راه و جهت زندگی را بیاموزند].14 [
در این مدرسه بزرگ الهی ، شبکهای گسترده از اعتمادسازی، ترویج معنویت و فضائل اخلاقی، ارتباط اجتماعی و تعاون و همکاریهای جمعی در ظل نام خدا و بر محور توحید شکل میگیرد و تعمیق مییابد. این خصائص است که حج را به یک اردوگاه بزرگ تربیتی برای جامعه تمدنی اسلام تبدیل کرده است.
به یمن انقلاب اسلامی این روح پرجاذبه حج احیا و دلها و اذهان جوامع اسلامی خاصه اصحاب فکر و اندیشه را متوجه خود ساخت.
●راهبردی بودن حج در گفتمان انقلاب اسلامی.
در گفتمان انقلاب اسلامی حج یک امر راهبردی و استراتژیک است].15 [
چون فرصت ها و سرمایههایی خلق میکند و امکانیفراهم میسازد تا بسیاری از ایدهها و سازوکارها برای ایجاد امت اسلامی و تمدن اسلامی که آرمان نهایی انقلاب اسلامی است محقق شود.
این امر سبب شده است تا انقلاب اسلامی به حج به عنوان یک امر راهبردی بنگرد و آن را از مقوله استراتژیک ببیند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص می گوید:
"حج یک کار استراتژیک و اساسی برای ماست. صرفا این نیست که برویم آن را به عنوان یک فریضه انجام دهیم و برگردیم و در واقع از سر وا کنیم، نه! حج یک فرصت و میدان است و به این چشم به آن نگاه کنیم].16 [
این نگاه راهبردی به حج یعنی استفاده از ظرفیت حج برای بسط اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی است به عبارت دیگر حج ابراهیمی- محمدی از رهاورد انقلاب اسلامی و تبلور گفتمان آن است و به همین جهت مسئولیت های زیادی را متوجه مسئولان نظام اسلامی در حفظ و بسط این گفتمان و اقامه حج ابراهیمی- محمدی میسازد. بیتردید حاکم ساختن نگاه راهبردی نیازمند کاربست ساز وکارهای مناسب با مشارکت اندیشورزان و تدوین و روزآمد سازی مستمر راهبردها متناسب و در تراز انقلاب اسلامی و پیشران تمدن اسلامی است.
نویسنده :حمید احمدی ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
◇منابع:
1-امام خمینی (ره)، صحیفه حج، ج۱، ص۵۵.
2- مقام معظم رهبری، صحیفه حج، ج۲، ص۱۴۵.
3-ر.ک: امام خمینی، صحیفه حج، ج ۱ ص۱۱۲و ۱۵۷و آیه الله خامنهای صحیفه حج، ج۲، ص۲۴۱.
4- ۲۱ مهر ۱۳۵۹.
5-امام خمینی،صحیفه حج، ج۱، ص۱۲۰.
6- آیه الله جوادی آملی، بنیان مرصوص، ص۲۷۳.
7- آیه الله خامنهای، صحیفه حج، ج۲، ص۱۵۲.
8-آیه الله جوادی آملی، بنیان مرصوص امام خمینی، ص۲۷۵.
9- صحیفه حج ، ج۲، ص۲۴۷.
10-همان، ج۱، ص۱۲.
11-همان، ج۱، ص۲۸۱
12-همان.
13- ر.ک: آیه الله خامنهای، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی.
14-صحیفه حن، ج۲، ص۱۱۸.
15-ر. ک:همان،ج۲، ص۱۴۸.
16-همان.
معرفی زیانکار از سوی امام کاظم (ع)
امام کاظم علیه السلام:
اَلْمَغْبُونُ مَن غَبَنَ مِنْ عُمْرِهِ ساعَةً
زیـانـکار کسی است کـه ساعتی از عمر خویش را باخته است.
حیاة الامام موسی بن جعفر علیه السلام، ج ۱، ص۲۸۰
امام موسی کاظم (ع) چند سال در زندان به سر بردهاند؟
پیشوای هفتم شیعیان حضرت امام «موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ » در ماه صفر سال ۱۲۸ هـ ق در «ابواء» که مکانی است میان مکّه و مدینه متولد شد.[۱] بنابر قول مشهور آن حضرت دارای ۳۷ فرزند پسر و دختر بوده.[۲] .
شهادت امام(ع) در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ در زندانی واقع در بغداد صورت گرفته است حضرت موسی بن جعفر (ع) نزدیک ۶ سال از عمر مبارکشان را در زندان سپری نمودند بیشتر زندگیشان مصادف با عصر عباسیان بوده است که با چندتن از خلفای عباسیان همزمان بوده است در سن۵۵ در۲۵رجب ۱۸۳ه.ق در زندان بغداد به شهادت رسیده است.[۳] آن حضرت هنگام شهادت ۵۵ سال از عمر شریفشان میگذشت.
علاوه بر این به این نکته نیز باید توجّه داشت که مدت زندانی بودن آن حضرت بیشتر از ۵ یا ۶ سال نبوده است. بیشتر دوره زندگی آن حضرت مصادف با حکومت عباسیان بوده است. آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی همزمان بود و بیشتر مدت زندانی شدن آن حضرت در دوره هارون الرشید عباسی صورت گرفته است. آن حضرت حدود ۹ سال با منصور عباسی همزمان بود. منصور به ظاهر متعرض آن حضرت نشد.[۴]
در دوره مهدی عباسی آن حضرت مدت کوتاهی در زندان به سر برد. مهدی عباسی در آغاز خلافت متعرض امام هفتم نمیشد ولی فعالیتهای آن حضرت را کنترل میکرد... او که در اثر محبوبیت عمیق پیشوای هفتم در جامعه اسلامی، حکومت خود را در خطر میدید، دستور بازداشت امام را صادر کرد... پیشوای هفتم مدّت کوتاهی در زندان بغداد بود ولی طولی نکشید که مهدی روی پارهای از ملاحظات سیاسی امام را آزاد ساخت.[۵] در دوره هادی عباسی هم آن حضرت آزاد بود، هر چند حکومت او بیش از یک سال طول نکشید.
بیشترین مدت زندانی شدن امام هفتم ـ علیه السّلام ـ در دوره هارون بوده است. در سال ۱۷۹ هـ هارون برای استحکام خلافت خود به منظور دستگیر کردن امام موسی ـ علیه السّلام ـ اراده حج کرد... هارون فضل بن ربیع را فرستاد و آن حضرت را در اثنای نماز گرفتند و کشیدند و سپس حضرت را به بصره بردند و زندانی کردند.[۶] با توجّه به اینکه شهادت آن حضرت در سال ۱۸۳ هـ ق اتّفاق افتاده است بنابراین مدّت حبس آن حضرت در دوره هارون بیش از چهار سال نبوده است.
زاهدی گلپایگانی مینویسد: «امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ مدّت چهار سال در زندان گرفتار بود، از این مدّت یک سال آن را در بصره و در زندان عیسی بن جعفر به سر برد و بقیه مدت را گاه در حبس فضل بن یحیی برمکی و گاه در حبس فضل بن ربیع گذرانید و در سال آخر در حبس سندی بن شاهک قرار گرفت.»[۷]
در کتاب منتخب التواریخ از کتاب رجال کبیر چند روایت نقل میکند که آنها صراحت دارند در اینکه حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ مدّت چهار سال در زندان بوده است.[۸]
ذکر این این نکته لازم است که همة فرزندان آن حضرت از یک همسر نبوده، بلکه همانطور که در الارشاد شیخ مفید آمده است:«فرزندان آن حضرت هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد(کنیز) بودهاند.»[۹]
نتیجهگیری: حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ در دوران خلفای عباسی مدّت چهار یا پنج سال در زندان به سر بردهاند و بقیه این مدت را در شهر مدینه در کنار خانواده خویش بودهاند.
پی نوشت ها:
[۱] . مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، چاپ نهم، قم، نشر سرور، ۱۳۸۲ ش، ص ۸۹۱.
[۲] . شیخ مفید، ارشاد، ترجمة رسولی محلاتی، سید هاشم، چاپ ۲، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص ج۲، ۲۳۶.
[۳] . ابن شهر آشوب، مناقب، نجف، مطبعه الحیدریه، سال ۱۳۷۶، ج۴، ص ۳۴۹.
[۴] . علامه مجلسی، پیشین، ۸۹۶.
[۵] . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۸.
[۶] . علامه مجلسی، جلاء العیون، پیشین ۸۹۹.
[۷] . زاهدی گلپایگانی، زندگانی چهارده معصوم، چاپ دوم، مشهد، کتابفروشی جعفری، ۱۳۶۰، ص ۲۰۱.
[۸] . نجفی، محمد جواد، ستارگان درخشان، تهران ، کتابفروشی اسلامیه، جلد ۹،ص ۵۸.
[۹] . شیخ مفید، پیشین، ۲۳۶.































