emamian
بهترین و بدترین صفات اخلاقی زن و مرد
آیا در تعیین بهترین و بدترین صفات اخلاقی زن و مرد، تفاوتی هم وجود دارد؟ زن و مرد، نقش های متفاوت همسری، مادری و پدری دارند و همین می تواند عامل ایجاد تفاوت شود.
بدین جهت و با توجه به تفاوت نقش های هر یک نسبت به دیگری، نظام ارزشگذاری ویژگی ها و صفات اخلاقی زن و مرد نیز در برخی موارد از جمله تعیین بهترین و بدترین صفات اخلاقی دستخوش تغییر می شود.
تفاوت ها در صفات اخلاقی زن و مرد
بنا بر روایات، زن و مرد با توجه به موقعیت شان، در اتصاف به برخی از صفات اخلاقی متفاوتند؛ یعنی بهتر است زن خود را به برخی از صفات اخلاقی آراسته کند و مرد نیز به برخی دیگر.
در روایت جالبی از امیرمومنان على (علیه السلام) به بهترین و زشت ترین صفات اخلاقی زن و مرد اشاره شده است:
«خِیَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا کَانَتِ الْمَرْأَهُ مَزْهُوَّهً لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا کَانَتْ بَخِیلَهً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا کَانَتْ جَبَانَهً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَعْرِضُ لَهَا»؛[۱]
برخی از نیکوترین خلق و خوی زنان، زشت ترین اخلاق مردان است، مانند تکبر و به خود بالیدن، ترس و بخل. هرگاه زنی متکبر باشد، بیگانه را به حریم خود راه ندهد؛ و اگر بخیل باشد، اموال خود و شوهرش را نگهبان است؛ و چون ترسان باشد، از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند، فاصله می گیرد.
یا در روایت دیگری حضرت درباره بهترین و بدترین صفات اخلاقی زن و مرد فرموده است:
«خَیْرُ خِصَالِ الرَّجُلِ شَرُّ خِصَالِ النِّسَاءِ، کَالشّجَاعَهِ وَ الکَرَمِ فَإنَّهُمَا مِنْ خَیْرِ خِصَالِ الرِّجَالِ وَ هُمَا فِی النِّسَاءِ شَرّ»؛[۲]
بهترین اخلاق مردان مانند شجاعت و بخشندگی، بدترین اخلاق زنان است.
نکته ای مهم
باید گفت در روایت اول، خود بزرگ بینی، ترس و بخل، به طور کلی هم برای زن و هم مرد پسندیده نیستند. این سه ویژگی، از رذایل اخلاقی به شمار می روند.
اگر در صفات اخلاقی زن، خود بزرگ بینی وجود داشته باشد و زنان و مردان دیگر را کوچک بشمرد، کار ناپسندی انجام داده و سزاوار سرزنش است یا اگر زنی ترسو باشد، ترس وی مانع امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از خود و حضور در صحنه های اجتماعی می شود.
به طور کلی، وجود شجاعت و بخشندگی در صفات اخلاقی زن، ستودنی است و زنان شجاع را که با صراحت، امر به معروف و نهی از منکر کرده اند، می ستایند و بخشندگی زنان را ستایش و تحسین می کنند.
پس مقصود از روایت این نیست که سه ویژگی ناپسند مذکور را برای زنان پسندیده بداند، بلکه منظور روایت، مربوط به نمود های پسندیده این سه خلق در موارد مشخص است.
غرور، از صفات اخلاقی ناپسند
غرور و تکبر، از صفات زشت اخلاقی است. انسان متکبر، خود را از دیگران برتر و والاتر و دیگران را پست می شمارد؛ از همنشینی با آنان اجتناب می ورزد؛ آن ها را کسر شان خود می پندارد. اگر ناچار از همنشینی باشد، تکبر و غرور در رفتارش آشکار است و نفرت همنشینان از وی را در پی دارد؛
غرور و تکبر، از صفات اخلاقی زن
اما رفتار متکبرانه و مغرورانه زنی در برابر مردان نامحرم، نه تنها ناپسند نیست بلکه بسیار بجا و پسندیده است. رفتار غرورمندانه و متکبرانه زن با مرد نامحرم، بین آن دو حریم ایجاد می کند. نه خود به نامحرم متمایل می شود و نه به نامحرم اجازه می دهد درباره او خیال بد و فساد انگیز کند.
خود بزرگ بینی زن در ارتباط با هر کس و ناکسی، از صفات خوب و پسندیده ای است که موجب می شود در فعالیت های اجتماعی و درگیری های شغلی با مردان، حیثیت، عفاف، وقار و هیبت خود را حفظ کند.
بخل، از صفات اخلاقی زن!
درباره بخیل بودن زن نیز باید گفت که زن هم مالک دارایی های شخصی خود است و هم تا حدی اموال شوهر، از قبیل هزینه زندگی یا مسائل دیگر در اختیار اوست. زن اگر بخیل باشد، این صفت ناپسند او را از دادن حقوق واجب مالی که به اموال خودش تعلق می گیرد یا از بخشش اموالش به نیازمندان در حد متعادل باز می دارد.
از سوی دیگر، اگر در ارتباط با اموال شوهرش دست و دل باز باشد، علاوه بر تصرف نابجا، مخارج زندگی را با اسراف و ریخت و پاش هزینه کرده و آن ها را هدر می دهد؛ ولی اگر نسبت به خرج کردن اموال شوهرش بخل داشته باشد، هم در خانه از ریخت و پاش بی مورد خودداری می ورزد و هم با انفاق های بیجا، خود و خانواده را به زحمت نمی اندازد. علاوه بر آن، با صرفه جویی می تواند در اندوختن مخارج اضافی، کمک کار شوهر باشد.
مرحوم مغنیه درباره برخی از صفات اخلاقی زن می نویسد:
بخل زنانه، کرم و سخاوت او نسبت به شوهر و فرزندانش است. استاد ما- که خداوند خشنودش سازد و خاکش را عطرآگین کند- می گفت: زن فقیر بی چیز می تواند شوهرش را با دارایی خود یاری کند.
به او گفتیم: ای استاد! چگونه فاقد چیزی، دهنده آن خواهد بود؟ فرمود: صبوری می کند و با فزون خواهی بر او، سخت نمی گیرد و کم را حفظ می کند و سرسختانه آن را نگه می دارد.[۳]
بخل، از صفات اخلاقی ناپسند مرد
تا اینجا روشن شد که بخل زنانه، می تواند از بهترین صفات اخلاقی زن باشد. در مقابل، صفت بخل و خساست برای مرد ناپسند شمرده شده است؛ زیرا مرد بخیل، از دادن خرجی روزمره زندگی خودداری و نسبت به همسر و فرزندان خود، تنگدستی می کند و آن ها را در محرومیت قرار می دهد.
به راستی چه تفاوت ظریفی بین بهترین و بدترین صفات اخلاقی زن و مرد وجود دارد.
ترس، از صفات اخلاقی پسندیده زن
ویژگی ترس برای زن در مواردی که به بی آبرویی او بینجامد، پسندیده است. علامه جعفری در این باره می گوید: و اگر ترسو باشد، از هر چیزی که حالت تعرض به او داشته باشد، وحشت می کند.[۴]
از آن رو که زن باید از بی آبرویی بترسد و به هر مکانی بدون اطلاع از امنیت آن وارد نشود.
وظیفه دفاع از خانه و خانواده در مقابل هجوم دشمنان، بر عهده مرد نهاده شده و به همین جهت، در فقه اسلام، جهاد بر زنان واجب نیست. اگر مرد ترسو باشد، از دشمن فرار می کند و خانواده را بی پناه می گذارد و این، از صفات اخلاقی ناپسند او محسوب می شود؛ ولی اگر شجاع باشد، با دشمنان نبرد می کند و اجازه نمی دهد دشمن به خانواده، مال، ناموس و وطنش تجاوز کند و این از صفات اخلاقی پسندیده او محسوب می شود.
نتیجه گیری
ارزشگذاری صفات اخلاقی زن و مرد به دلیل تفاوت نقش ها و موقعیت های آنان، در مواردی، متفاوت از یکدیگر می شود و بهترین صفات اخلاقی زن جزء بدترین صفات اخلاقی مرد به شمار می رود و عکس آن هم صادق است.
در این راستا، سه صفت تکبر، بخل و ترس، در موارد خاصی برای زن پسندیده است و برای مرد ناپسند. در مقابل، دو صفت شجاعت وکریم و بخشنده بودن، برای مرد سزاوار است و اگر مردی شجاع یا کریم نباشد، نمی تواند مدیریت موفقی را در خانواده تجربه کند.
پی نوشت ها
[۱] . نهج البلاغه؛ ص۵۰۹-۵۱۰- حکمت ۲۳۵
[۲] . مستدرک سفینه البحار، ج۳، ص۷۰
[۳] . اخلاق و جنسیت در حدیث «خصال النساء»، نقل از مغنیه، فی ظلال نهج البلاغه، ج۶، ص۲۹۳ – ۲۹۴
[۴] . ترجمه نهج البلاغه، ص۱۱۲۱
تحقیر و مسخره کردن دیگران از نگاه اسلام و روانشناسی
تحقیر و مسخره کردن دیگران، بدون شک یک صفت ناپسند اخلاقی و رفتاری منفور نزد همگان است. ما ایرانی ها علیرغم داشتن بسیاری از ویژگی ها و صفات اخلاقی خوب، این رفتار ناپسند را در قالب گفتار یا رفتار در موقعیت های مختلف از خود نشان می دهیم.
این رفتار ناپسند اخلاقی دربردارنده آسیب های گسترده ای است که به طور یقین زندگی فردی و اجتماعی فرد مسخره کننده و طرف مقابل وی را تحت تاثیر قرار می دهد. در ادامه، ضمن تعریف اجمالی تمسخر و تبیین آن از دیدگاه اسلام، به پاره ای از عوامل، پیامدها و آسیب های آن اشاره می کنیم:
مسخره کردن به معنی مضحکه کردن، ریشخند نمودن و استهزا کردن آمده است که در قالب گفتار یا رفتار به صورت طعنه و کنایه به قصد تخریب و تحقیر فرد یا افرادی انجام می گیرد.[۱]
تحقیر و مسخره کردن دیگران از نگاه اسلام
تحقیر و مسخره کردن، در آموزه های اسلام و سخنان پیشوایان و بزرگان دین، به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و نسبت به پیامد های منفی آن برای فرد و جامعه هشدار داده شده است. از این رو، تمسخر و تحقیر دیگران به هر شکلی که باشد امری ناپسند، حرام و غیر اخلاقی است (چه شفاهی، چه کتبی چه صوتی و چه تصویری). خداوند در قرآن کریم مسلمانان را از مسخره کردن دیگران بازداشته و می فرماید:
«اى کسانى که ایمان آورده اید، هیچ قومى حق ندارد قومى دیگر را مسخره کند؛ چه بسا که آنان از ایشان بهتر باشند…»[۲]
همچنین برای فرد مسخره کننده از کلمه (ویل) استفاده شده که در لغت عرب، کنایه از عذابی سخت برای اوست: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ»؛[۳] واى بر هر عیبجوى مسخره کننده اى.
در قرآن کریم از جهل و نادانی (ظاهربینی و درک نادرست از مسائل)[۴] و نیز غرور و تکبر به عنوان علل و ریشه رفتار های تمسخرآمیز یاد شده است. دستور نخست قرآن برای رهایی از این ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی، ابتدا پند دادن به افراد مسخره کننده[۵] و در مراحل بعد، پرهیز از همنشینی[۶] و دوستی با آنهاست.[۷]
قرآن کریم، قساوت قلب و از یاد بردن خدا و روز قیامت را از پیامد های شوم تحقیر و مسخره کردن دیگران عنوان نموده است.[۸]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی بعد از بیان وضعیت تمسخر کنندگان در روز قیامت، فرموده که درهای بهشت به روی آنان بسته می شود.[۹]
در روایتی از امام سجاد (علیه السلام) دست انداختن و مسخره کردن دیگران، از گناهانى شمرده شده که باعث نزول عذاب مى شوند.[۱۰]
امام صادق (علیه السلام) نیز در بیان پیامد دنیوی مسخره کردن دیگران فرموده اند: «کسى که مردم را مسخره مى کند، نباید به دوستى خالصانه آنها چشم امید بندد.»[۱۱]
عوامل تحقیر و مسخره کردن دیگران
به اعتقاد روانشناسان، تحقیر و مسخره کردن دیگران، ریشه روانی داشته و در واقع رفتار و ساز و کاری ناسالم برای مقابله با خشم و ناامیدی های سرکوب شده در درون افراد است.
برخلاف تصور عموم، رفتار های خشونت آمیز لزوما در چارچوب صدمه زدن جسمی به دیگران تعریف نمی شوند و مفهومی وسیع تر داشته و شکل های مختلف خشم به صورت کلام و رفتار بدون ضرب و شتم را نیز در بر می گیرد.
بنابراین تحقیر و مسخره کردن، یک نوع خشم است. مسخره کردن به قصد آزار و صدمه رساندن به دیگران، رفتاری ضد اجتماعی است و بیشتر در افراد دارای اختلال شخصیت، مشاهده می شود.
به بیانی دیگر، فردی که در موقعیت ها و لحظه های مختلف اقدام به این کار میکند، از نظر روانی در حال تجربه کردن نوعی تنش است. از این رو فرد، تنش و درگیری درونی خود را در قالب گفتار یا رفتاری ناخوشایند و به قصد تحقیر و مسخره کردن دیگران، بروز می دهد تا از تنش درونی خود بکاهد.
در ادامه به برخی از مهمترین عوامل تحقیر و مسخره کردن دیگران اشاره می شود:
۱- آسیب های روانی در دوران کودکی
یکی از مهمترین و شاید ریشه اصلی تحقیر و مسخره کردن دیگران، تجربه آسیب های روانی فرد در دوران کودکی است. به گفته روانشناسان، معمولا افرادی به تحقیر و مسخره کردن دیگران روی می آورند که در دوران کودکی دچار انواع آسیب های روحی و جسمی شده اند.
به طور مثال فردی که از بدو تولد، به نیاز های حیاتی اش پاسخ درستی داده نشده، دچار دلبستگی ناایمن خواهد شد. پیامد این دلبستگی ناسالم، پرورش بی اعتمادی نسبت به دیگران و خطرناک پنداشتن محیط و جهان است.
فرد در نتیجه همین نگرش، در موقعیتهای مختلف احساسات منفی خود مثل نگرانی، خشم، ترس و ناامنی را به شکل های مختلفی همچون تحقیر و مسخره کردن دیگران نشان می دهد. این افراد، به علت نیازهای روانی سرکوب شده و تجربیات تلخ شکست در مسائل مختلف دوران کودکی، همواره نوعی خشم پنهان و درونی را با خود یدک می کشند.
۲- خودشیفتگی و خودبرتربینی [۱۲]
خودشیفتگی[۱۳] یا خودستایی، نوعی عشق افراطی به خود و خود مهم پنداری است. افراد خودشیفته پشت نقاب احساس خود بزرگ بینی و قدرتمندی ظاهری خود، از عزت نفس شکننده ای برخوردارند و علاوه بر نیاز مفرط به تحسین و تایید دیگران، تحمل کمی در شنیدن انتقاد دارند. آنان این عزت نفس شکننده را با تحقیر و مسخره کردن دیگران پوشش می دهند.
۳- عدم اعتماد به نفس و کمبود شخصیت
کسی که اعتماد به نفس کافی ندارد، تلاش می کند به شیوه های متفاوت (مثل شکست دادن دیگران در رقابتی ناسالم)، آنان را تحقیر و تمسخر کند.
از نظر روانکاوی کسی که دیگران را مسخره می کند، از نوعی کمبود شخصیت رنج می برد و از طریق کوچک کردن مردم، می خواهد کمبودهای شخصیتی خود را جبران نموده و به رضایتی درونی برسد. درست به همین دلیل است که می بینیم افراد با شخصیت که کمبودی در خود احساس نمی کنند، هرگز دست به این کار نمی زنند و حتی از مشاهده چنین رفتاری از جانب دیگران، رنج می برند.
۴- کمبود عزت نفس
بدیهی است هر چه عزت نفس فرد سالم تر باشد، احترام بیشتری برای دیگران قائل است و با آنان برخورد بهتر و منصفانه تری دارد و هر چه عزت نفس کمتری داشته باشد، نسبت به ارزشمندی خود و دیگران، دچار کمبود و نقصان می شود. بنابراین کسی که مدام در پی تحقیر و مسخره کردن دیگران است، باید به عزت نفس خود شک کند.
۵- خودنمایی و عرض اندام
انگیزه و هدف فرد از تمسخر دیگران، صرفا جلب توجه نمودن اطرافیان به خود در مجالس و گردهمایی ها و حتی در برخی افراد، مطرح نمودن خود در رسانه ها و سطح جامعه است. این مورد در افراد دارای اختلال شخصیت نمایشی[۱۴] بیش از سایرین مشاهده می شود.
۶- عقده حقارت
افراد دارای عقده حقارت، برای مبارزه با حقارت خود و همسان کردن خویش با فرد دیگر، به تمسخر وی روی می آورند.
در حقیقت آنان برای پنهان کردن کمبود درونی خود، آن را به شخص دیگر فرافکنی کرده و چه بسا عیب خود را به فرد دیگر نسبت می دهند. مثلا شخصی که در رانندگی مهارت لازم را ندارد، در هنگام رانندگی، دائما از رانندگی دیگران ایراد می گیرد.
۷- الگوهای ارتباطی ناکارآمد و منفعلانه
الگوپذیری نادرست از خانواده یا اطرافیان می تواند فرد را به یک الگوی ارتباطی معیوب و ناکارآمد در تعامل با دیگران هدایت کند.
مثال شایع و فراگیر آن، قهر کردن است که رفتاری ناسالم، ناپخته و ناکارآمد اما در بسیاری از خانواده ها رایج است و در آن، فرد به جای بیان دیدگاه و گفتگو و حل مساله و تعارض با طرف مقابل، به قطع رابطه اقدام می کند. تحقیر و مسخره کردن دیگران نیز می تواند ناشی از یک الگوپذیری غلط از خانواده یا اطرافیان باشد.
۸- حسادت و دشمنی
وجود حسادت، کینه و دشمنی نسبت به دیگران می تواند فرد را به تحقیر و مسخره کردن آنان وا دارد؛ حتی برخی با توهم مورد حسادت واقع شدن توسط دیگران، به توهین و تمسخر آنان می پردازند.
۹- ترس از صمیمیت
برخی افراد که تجربه ناخوشایندی از زندگی و ارتباط گذشته خود با دیگران دارند، ترس از نزدیک شدن به دیگران و آسیب دیدن از آنها دارند. این افراد با تحقیر و تمسخر دیگران، بین خود و سایرین مرزبندی می کنند تا به گمان خود، در وضیعت بالاتری باشند و دیگران به آنها نزدیک نشوند.
۱۰- تمایل زیاد به کنترل دیگران
این رفتار معمولا ناشی از ضعف و عدم قدرت، ترس از نادیده گرفته شدن و احساس طردشدگی است. این فرد باور دارد که اگر دیگران را کنترل نکند، دیگران او را کنترل خواهند کرد. از این رو با تحقیر و مسخره کردن دیگران، به گمان خود، اوضاع را تحت کنترل خویش در می آورد. او با این شیوه رفتاری، احساس رضایتمندی می کند.
پیامد های فردی و اجتماعی تحقیر و مسخره کردن دیگران
۱- تخریب روابط
تحقیر و مسخره کردن، رفتاری فراتر از شوخی های عادی است و می تواند به تخریب روابط عاطفی و دوستانه منجر شود. کسی که مورد تمسخر قرار می گیرد از فرد مسخره کننده دوری می کند. حتی بروز این رفتار بین زن و شوهر می تواند در کوتاه مدت، طلاق عاطفی و در دراز مدت، طلاق و جدایی را به دنبال داشته باشد.
۲- منفور و منزوی شدن مسخره کننده
هیچکس دوست ندارد با کسی در ارتباط باشد که پیوسته از تمسخر و تحقیر شدن در مقابلش احساس ناامنی کند. این رفتار، چهره منفوری از فرد تمسخر کننده به نمایش گذاشته و او را منزوی می گرداند.
این انزوا باعث می شود فرد تمسخر کننده، احساس کمبود بیشتری کرده و به علت تنفر از رابطه اجتماعی کمرنگ شده، وارد چرخه باطلی شود و افراد بیشتری را مورد تمسخر و تحقیر خود قرار دهد و بیش از پیش از اجتماع رانده شود.
۳- تخریب عزت نفس و اعتماد به نفس دیگران
روشن است بزرگ کردن اشتباهات و عیوب دیگران، غرور آنان را خدشه دار و احساسات آنها را جریحه دار می کند. چه بسا ممکن است فردی که مورد تمسخر قرار گرفته، این تمسخرها را در درون پذیرفته و پیوسته به آنها فکر کند و موارد تمسخر را به عنوان ویژگی شخصی خود بپذیرد و عزت نفس و اعتماد به نفس او آسیب جدی ببیند.
۴- ایجاد خشونت، کینه و دشمنی
همانطور که گفته شد تحقیر و مسخره کردن، از طیف رفتارهای پرخاشگرانه است و طرف مقابل را به عداوت و دشمنی بر می انگیزد؛ زیرا هر کس برای شخصیت خود، ارزش و احترام قائل بوده و دوست ندارد به هیچ شکلی، مورد تمسخر و تحقیر قرار گیرد.
اصرار فرد تمسخر کننده بر انجام این رفتار در تعامل با دیگران، می تواند پرخاشگری و عصبانیت آنان را در پی داشته و حتی کار را به درگیری و خشونت نیز بکشاند.
در بعد اجتماعی، شیوع این صفت ناپسند اخلاقی در سطح جامعه، سبب تیره و سرد شدن روابط اجتماعی شده و سطح دوستی، مهرورزی و همدلی جامعه را به شدت کاهش داده و بذر کینه و دشمنی را در بین توده مردم می افشاند.
روش های برخورد و پاسخ به تمسخر کنندگان
همه ما هنگامی که مورد تمسخر قرار می گیریم، دچار حس بسیار بدی می شویم و ممکن است در خود فرو رویم. این احساس به مرور ممکن است سبب بروز افسردگی یا سایر اختلالات روانی شود.
بنابراین مهم است که بتوانیم در برابر این رفتارها، واکنش و برخورد مناسبی داشته باشیم. در ادامه به چند روش در مواجهه با فرد تمسخر کننده اشاره می کنیم:
۱- رفتارهای خویشتن دارانه
این خیلی مهم است که درک کنید کسانی که شما را مسخره می کنند، به نوعی ناراضی هستند. درک این موضوع تاثیر آشکاری بر احساس درونی شما و به کار گیری واکنشی مناسب و منطقی از طرف شما دارد. کسی که شما را تمسخر و تحقیر می کند، از یک ناراضایتی درونی رنج می برد و می خواهد همین احساس را در شما ایجاد کند.
بدیهی است احساس شفقت و دلسوزی برای کسی که شما را مسخره می کند، شما را در ذهنیت بهتری برای مقابله با رفتار او قرار می دهد.
سعی کنید از موقعیت اخلاقی بالایی برخوردار شوید و با واکنش و رفتاری شایسته، به همگان نشان دهید که شما فرد بزرگی هستید. رفتار اشتباه را با رفتار اشتباه، پاسخ ندهید و به یاد داشته باشید که دو اشتباه، باعث درستی نمی شود.
۱-۱- حالت بی تفاوتی و نادیده گرفتن او
هدف فرد تمسخر کننده این است که در هر شرایطی، شما را تحت تاثیر قرار دهد و احساسی منفی نسبت به خودتان در شما به وجود آورد. پس در وهله نخست باید مراقب باشید تا به این هدف نرسد و او را نادیده بگیرید. بدین منظور می توانید از زبان بدنتان استفاده کنید و در برابر او حالتی خنثی و بی تفاوت داشته باشید.
شما با چهره بی تفاوت و زبان بدنی که نشان می دهد رفتار او کارکردی نداشته، عملا به او نشان می دهید که تلاش بیهوده می کند و گفتار و رفتارش در شما بی اثر است و نمی تواند در دراز مدت با مسخره کردن شما، به اهداف خود برسد. این واکنش شما، به او می فهماند که نظراتش برای شما اهمیت نداشته و وقتتان را برای سر و کله زدن با او تلف نمی کنید.
۱-۲- انجام رفتار معکوس
می توانید در قالب طنز و شوخی، اثرات سخنان تمسخرآمیز او را خنثی کنید. البته به این نکته توجه داشته باشید که شوخی یا طنز شما، باید مودبانه باشد و نباید همانند رفتار او، جنبه تمسخر داشته و پرخاشگری را القا کند.
۱-۳- گفتگوی خصوصی
اگر احیانا در جمع یا جلسه ای مورد تمسخر فردی واقع شدید و شخصیت شما زیر سوال رفت، لازم است رفتار شایسته ای در پیش بگیرید و در جمع، واکنش شتابزده ای نشان ندهید بلکه فرصت مناسبی برای یک گفتگوی خصوصی دو نفره فراهم کنید و با او در این مورد حرف بزنید.
در این گفتگو ضمن حفظ آرامش خود، به جای به کار بردن ضمیر «تو» که نشانه سرزنش و متهم کردن را با خود دارد، از ضمیر «من» استفاده کنید و به جای اینکه نوک پیکان انتقاد و سرزنش را به طرف او بگیرید، از احساس ناخوشایند درونی خودتان در مورد رفتار او حرف بزنید.
۱-۴- ترک محل
لازم نیست حتما در کنار او باشید و همه حرف هایش را بشنوید. یکی از راهکارهای موثر این است که در کمال خونسردی، با سری برافراشته و مملو از احساس اعتماد به نفس، محل را ترک کنید و بدین ترتیب از ایجاد تنش و بروز احساس ناخوشایند در خود جلوگیری نمایید.
۲- رفتارهای مقابله جویانه
۲-۱- روراستی و صراحت
طفره رفتن در برخورد با چنین افرادی، خیلی وقت ها پاسخ نمی دهد و لازم است ضمن رو در رو شدن و ارتباط مستقیم چشمی با آنها، بدون حاشیه رفتن و با صراحت کامل، به آنان بگویید رفتارشان موجب آزردگی خاطر و ناراحتی شما شده است.
مثلا اگر کسی یکی از ویژگی های ظاهری شما را مسخره کرد، مستقیم در چشم های او نگاه کنید و محترمانه بگویید درباره ظاهرتان از او نظری نخواسته اید.
۲-۲- قطع کامل ارتباط
اگر همه راهکارهای قبل را بکار بستید و نتیجه ای نگرفتید، قطع ارتباط با این قبیل افراد، آخرین راهکار موثر است. مجبور نیستید تا آخر عمر با کسی که از روی عادت و آگاهانه به تمسخر دیگران می پردازد، در رابطه بمانید.
اگر با وجود تذکر و هشدارهای شما همچنان به رفتارش ادامه داد و تلاشی برای اصلاح رفتارش نکرد، باید برای صیانت از آرامش و امنیت ذهنی و حفظ شخصیت خود، ارتباط و دوستی تان را با او قطع کنید.
البته چنین کاری در مورد اعضای خانواده یا اقوام و دوستان نزدیک، پیچیدگی های خاص خود را داشته و ظرافت بیشتری می طلبد. در این صورت سعی کنید وقت کمتری را با آن فرد بگذرانید یا دوستی و رفت و آمد با او را موقتا کم رنگ کنید. ضرب المثل قدیمی «دوری و دوستی» خیلی هم بی راه نیست. این دوری به طرف مقابل تان کمک می کند که درک کند دوستان و نزدیکان باید از یکدیگر حمایت کنند نه این که در صدد تضعیف هم باشند.
نویسنده: حسین فاضلی
نتیجه گیری
تحقیر و مسخره کردن دیگران بدون شک یک صفت ناپسند اخلاقی و اجتماعی است که از نظر روانی ریشه در عواملی همچون ترس، کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس، الگوهای ارتباطی ناسالم و نیازهای روانی سرکوب شده، دارد. این رفتار از نظر قرآن و دیدگاه معصومان (علیهم السلام) یک بیماری اخلاقی ناپسند شمرده شده و دارای پیامد های شومی است؛ از این رو مورد نهی و نکوهش شدید قرار گرفته است.
در صورت مواجهه با چنین افرادی، نباید خودمان را طرد شده یا دوست نداشتنی بدانیم بلکه باید ضمن حفظ آرامش و خونسردی و با اعتماد به نفس بالا، در قالب دو طیف رفتاری خویشتن دارانه و مقابله جویانه، واکنش مناسب و شایسته ای از خود نشان دهیم و آنان را نسبت به رفتار ناشایستشان آگاه و یا دست کم در رسیدن به اهدافشان ناکام بگذاریم.
پی نوشت ها
[۱] . ر ک: دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه مسخره کردن؛ فرهنگ عمید ذیل واژه استهزاء
[۲] . حجرات/۱۱
[۳] . همزه/۱
[۴] . بقره/۶۷
[۵] . هود/۸۷
[۶] . انعام/۶۸ و حجر/۹۴
[۷] . مائده/۵۷
[۸] . جاثیه آیه ۳۴ و مومنون آیه ۱۱۰
[۹] . سیوطی، درالمنثور، ج۶، ص۳۲۸
[۱۰] . شیخ صدوق، معانى الاخبار، ص۲۷۰
[۱۱] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص۶۷
[۱۲] . شایان ذکر است این عامل و سایر عواملی که در ادامه می آید به نوعی می تواند برآمده از آسیب های دوران کودکی باشد که در سطح ناخودآگاه فرد بروز می نماید؛ با این حال نظر به اهمیت آنها، به صورت جداگانه اشاره شده است.
[۱۳] . Narcissism
[۱۴] . Histrionic personality disorder
منابع
- قرآن کریم
- شیخ صدوق (ابن بابویه)، محمد بن علی؛ معانی الاخبار؛ قم؛ دفتر انتشارات اسلامی؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۳ ق.
- مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی؛ چاپ دوم؛ ۱۴۰۳ ق.
- جلال الدین سیوطی، ابوالفضل عبدالرحمان بن ابی بکر بن محمد؛ الدر المنثور فی التفسیر بالماثور؛ قم؛ انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۴ ق.
- دهخدا، علی اکبر؛ لغتنامه دهخدا؛ تهران؛ انتشارات دانشگاه تهران؛ چاپ دوم؛ ۱۳۷۷ش.
- عمید، حسن؛ فرهنگ عمید؛ تهران؛ انتشارات امیرکبیر؛ چاپ سی و هشتم؛ ۱۳۹۰ ش.
تعجب امام سجاد (ع) از انجام گناه
امام سجاد علیه السلام:
عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتَهِ
در شگفتم از کسی که از غذا می پرهیزد تـا گـرفـتـار زیـان آن نشـود؛ ولی از گـناه پـرهـیز نمی کـند تا گرفتار ننگ و عار آن نگردد.
کشف الغمه: ج ۲، ص ۱۰۷
امت بیدار اسلام با تمام توان مقابل هتاکان به قرآن کریم بایستد
مولوی نذیر احمد سلامی عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ضمن محکوم نمودن اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم در برخی کشورهای اروپایی، اظهار داشت: هدف از این اقدامات محک زدن غیرت اسلامی مسلمانان و درگیری میان مسلمانان و کشورهای غربی و همچنین ایجاد فضای رسانه ای ملتهب است.
مولوی سلامی، افزود: دولت مردان غربی درصدد آن هستند که مسلمانان را از اهداف اصلی خود منحرف سازند و توطئه هایی که برعلیه مسلمانان انجام داده اند را به فراموشی بسپارند.
وی ادامه داد: همانگونه که ذکر شد دنیای غرب و رسانه های شیطانی آنان این جریانات منحرف را راه اندازی می کنند؛ امت اسلامی باید با یک اتحاد و خرد جمعی به میدان آیند و افرای که دست به این اقدام گستاخانه زده اند را تحریم کرده و روابط دیپلماتیک خود را با کشوری که دست به این اقدام زده است قطع کنند تا از تکرار آن جلوگیری کنند.
عضو مجلس خبرگان رهبری، تصریح کرد: آنان مجددا جرات کرده اند و دست به این اقدام زده اند؛ رسانه ها و کسانی که می توانند فریاد و انزجار امت اسلام رابه گوش آنان برسانند با تمام توان به میدان آیند، دولت های اسلامی سفرای خود را بطلبند و سفرای کشورهای اهانت کننده را اخراج کنند و در کنار این اقدامات نویسندگان و اهالی قلم حرکت مثبتی را جهت معرفی قرآن کریم آغاز کنند.
وی عنوان کرد: از سوی دیگر قطعا اقدامات ضعیف و نامتناسب و بعضا سکوت رسانه ها، علما، اندیشمندان و نویسندگان ومولفین کتاب و نشریه ها و مجلات و ... می تواند آسیب جدی را به پیکر اسلام وارد کند که در آینده قابل جبران نباشد.
وی در پایان تاکید کرد: قطعا این بخش از رسانه ها در آگاه سازی همگان تاثیر بسزایی دارند تا آنان که این حرکات زشت را انجام می دهند به این مسئله پی ببرند.
هتک حرمت ساحت مقدس قرآن کریم، خط قرمز امت اسلامی است
شیخ مسعود راهبر امام جمعه اهل سنت شهرستان بندر لنگه با اشاره به آنکه امت اسلام بیدار است و در مقابل گستاخی به ساحت مقدس قرآن کریم خواهد ایستاد اظهار داشت: امت اسلام باید در مقابل این حرکات دشمنان اسلام که دارای خوی درندگی و اسلام ستیزی هستند بایستد و به آنان نشان دهد که امت اسلام بیدار است و حرمت کتاب الهی قرآن کریم خط قرمز هر مسلمانی است.
شیخ راهبر ادامه داد: امت اسلام اسائه ادب به ساحت مقدس قرآن کریم را هرگز نمی پذیرد؛ لهذا همگان باید بیدار باشند و این اقدام را محکوم نمایند، سیاستمداران کشورهای اسلامی با رایزنی های خود در مقابل این توطئه ها و اقدامات با نفوذ خود ورود پیدا کنند و خط مشی خود را نشان دهند، در مقابل این خود سری ها بایستند و بی تفاوت نباشند.
وی تصریح کرد: امت اسلامی بیدار و سرافراز است و به حرمت قرآن کریم آگاه، آن ها می دانند توهین به مقدسات امت اسلامی چه تبعاتی دارد؛ خوی درندگی ، بغض و کینه و دشمنی دیرینه آنان با اسلام باعث شده است که دست به چنین اقدامات توهین آمیز بزنند.
وی عنوان کرد: مشاهده می کنید که چگونه فوج فوج و گروه گروه از ادیان دیگر جهان به اسلام می گروند و مسلمان می شوند، لذا آنان می خواهند اندکی از پیوستن موج عظیم یهودیان و مسیحیان جلوگیری نمایند که گاها با این هتک حرمت ها و جسارت ها می خواهند از این پیوستن به نحوی بکاهند و خشم خود را به ساحت اسلام بروز دهند.
شیخ راهبر در پایان ضمن محکوم نمودن این اقدام تاکید کرد: از خداوند متعال می خواهیم کسانی که در این اقدامات زشت و ناپسند شریک هستند، در دنیا روسیاه و رسوا گرداند و در آخرت به عذابی دردناک دچار کند و جهان اسلام انشاءالله یکپارچه بیدار و آگاه نشان دهد قرآن کریم چه مقدار برای مسلمانان اهمیت و جایگاه دارد تا دیگر شاهد این اقدامات زشت و زننده از سوی هیچ فردی در جهان بشریت نباشیم.
لزوم عکس العمل مناسب جهان اسلام در برابر اهانت به قرآن/ هشدار نسبت به ادامه اسلام هراسی
مولوی اسحاق مدنی رییس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم را زجرآور دانست و اظهار داشت: انجام چنین اقدامات زجر آور برای امت اسلام بسیار ناپسند است؛ امت اسلام بدلیل اینکه از امکانات کافی و جمعی مناسب برخوردار نیستند و اغلب به راهپیمایی و بیانیه بسنده می کنند که طرف مقابل متاسفانه گوشش از این مسائل پر شده است و عکس العملی نسبت به این مسائل نشان نمی دهد.
مولوی مدنی افزود: امت اسلام برای مقابله با این رفتارهای بی ادبانه باید امنیت اقتصادی آنان را به خطر بیاندازد تا آنان متوجه شوند عکس العمل امت اسلام بسیار دردناک و سخت است و دیگر در آینده نسبت به تکرار آن اقدام نکنند؛ چنین افراد تقریبا از بیانیه ها و محکوم نمودن ها ابراز خوشحالی می کنند و نمی تواند تاثیر آنچنانی بر تکرار اقدامات آنان بگذارد.
مشاور عالی دبیرخانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت تصریح کرد: هدف اصلی اقدام کنندگان این اهانت اسلام ستیزی است، در درجه اول آنان به این موضوع واقف هستند که قرآن کریم برای امت اسلام بسیار جایگاه عظیم و عزیزی دارد و از این جهت درصدد توهین به آن برآمده اند تا جایگاه مقدس قران کریم را خدشه دار نموده و این مسئله را برای امت اسلام عادی جلوه دهند.
وی اذعان داشت: از سویی دیگر کشورهای غربی برای کتب آسمانی خود ادب و احترام لحاظ نمی کنند و این نیز نوعی بی تفاوتی و بی دینی است، آنان برای تورات و انجیل احترام خاصی قائل نیستند و با این اقدامات در تلاش هستند امت اسلام را نیز به مقدسات خود بی تفاوت کنند.
وی در پایان تاکید کرد: دولت ها ، علما ، اندیشمندان و شخصیت های جهان اسلام باید موضع گیری شدیدی در مقابل این اقدام داشته باشند، در واقع موضع باید به قدری قوی و مقتدر باشد که موجب رعب و وحشت در دل اقدام کنندگان این اهانت و مانع از تکرار چنین اقدامات زشت و ناپسند در آینده شود.
آیا اسرائیل در آستانه کودتای نظامی قرار گرفته است؟
مجله لبنانی الشراع در تحلیلی که در پایگاه خبریاش منتشر شد، نوشت: رژیم اشغالگر از زمان تاسیس خود تا کنون هیچ کودتای نظامی را به خود ندیده است، اما آیا پروژه موسوم به اصلاحات قضائی میتوانند علتی برای فروپاشی بزرگ در مفصلهای مرتبط کننده این ساختار و آغاز فروپاشی آن باشند؟
در بخشی از این تحلیل خود نوشت پرفسور محمد وتد، رئیس دانشکده حقوق صفد در گفتگویی با شبکه اسرائیلی ای 24 نیوز پیش بینی کرد، در سایه اصلاحات قضائی شاهد یک کودتای نظامی باشیم.
او افزود: پیش بینی میکنم اسرائیل شاهد یک کوتا باشد و این امر خود آغازی بر پایان آن خواهد بود.
تامیر هایمن مدیر پژوهشکده امنیت (رژیم) اسرائیل هم در مقالهای که در روزنامه یسرائیل هیوم منتشر شد تاکید کرد: اسرائیل در آستانه روزهای دراماتیکی قرار گرفته است و فروپاشی از هماکنون آغاز شده است، از اینرو تلاشهای باقی نگه داشتن ارتش خارج از گفتمانهای سیاسی امکان پذیر نخواهد بود، ارتش اسرائیل اکنون در کانون این رخدادها قرار دارد و پیش بینیهای موجود در رابطه با بی طرف ماندنش هم پیش بینیهای ساده لوحانهای بوده است.
ژنرال گریسون هاکوهان، عضو شورای "امنیتی ها" که از جمله نهادهای راستگرای نزدیک به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر (رژیم صهیونیستی) است هم ماه جاری به لهجه شدید اللحنی نسبت به کودتای نظامی که سیاستمداران مخالف نتانیاهو و برخی از فرماندهان نظامی در حال تدارک آن هستند، هشدار داد.
الشراع در پایان هم تاکید کرد: ما در مقابل نمایی سیاسی هستیم که بیانگر ابعاد بحرانی است که رژیم صهیونیستی را در نوردیده است، پس 3 احتمال بیشتر پیش روی این رژیم نیست: یا انتخابات پیش از موعد که منجر به سرنگونی کابینه نتانیاهو میشود، یا دستیابی به توافق با مخالفان برای تشکیل کابینهای جدید بدون حضور گویر و سموتریچ و یا ورود ارتش به صحنه برای تصحیح اوضاع، همانگونه که در ساختارهای دیکتاتوری شاهد آن هستیم.
نصرالله: همه مشکلات لبنان و منطقه زیر سر آمریکاست/ همه طرفها در «عین الحلوه» را به توقف درگیری دعوت میکنم
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان عصر امروز پنجشنبه به مناسبت برگزداشت شیخ «عفیف النابلسی» سخنرانی کرد و طی آن به تحولات داخلی این کشور و منطقه پرداخت و گفت که مشکلات اساسی لبنان و کل منطقه زیر سر آمریکا و سیاستهای این کشور است.
او با بیان اینکه به هنگام حمله رژیم اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1982، مقاومت اسلامی علیه این رژیم در لبنان شکل گرفت و شیخ نابلسی از همان ابتدای شکل گیری این مقاومت حی و حاضر بود و مشارکت داشت.
سید حسن نصرالله مقاومت در هر چارچوبها و اشکال مختلف آن را عامل عافگیرکننده برای آمریکاییها و اسرائیلیها دانست و گفت که همه ما شاهد تحولات و دستاوردهای این مقاومت بودیم.
دبیر کل حزب الله لبنان با بیان اینکه ما معتقدیم مشکل اصلی در منطقه ما مداخلات آشکار آمریکا در همه چیز است، خاطر نشان کرد که در متأسفانه در برابر مداخلات آشکار آمریکا، ما شاهد فرهنگ و سیاست سرسپردگی در برابر اراده و خواست آمریکاییها هستیم.
او به تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه مردم سوریه موسوم به «قانون سزار» اشاره کرد و گفت که اگر این تحریمها نبود این کشور نیازی به کمکها از هر طرفی و فردی برای عبور از پیامدهای جنگ نداشت.
سیدحسن نصرالله ادامه داد: این اشغالگری آمریکا در سوریه است که مانع از این میشود که دولت سوریه نتواند به میادین نفتی و گازی خود در شرق فرات دسترسی داشته باشد و آمریکاییها این منابع را «چپاول میکنند.»
دبیر کل حزب الله لبنان مداخلات و سیاستهای آمریکا در مشکل همه منطقه دانست و به یمن اشاره کرد و گفت که مانع اساسی جنگ در این کشور طرف آمریکایی است.
او به وضعیت لبنان نیز اشاره کرد و گفت که منابع زیادی هست که خزانه دولت لبنان را پر میکند ولی به دلیل وتوهای سفارت آمریکا در بیروت این منابع برای لبنانیها ممنوع است.
سید حسن نصرالله با تأکید بر اینکه لبنان باید از زیر هیمنه و هژومونی آمریکا برای ایجاد راه حلی برای بحران خود خارج شود، تأکید کرد: کسی که واقعیت در قضیه انفجار بندر بیروت را کتمان میکند، همان کسی است که خواست این قضیه را از ابتدا سیاسی کند.»
وی افزود: «علت اصلی گم شدن حقیقت در مسئله انفجار بندر بیروت متوسل شدن برخی به ارتباط دادن این مسئله با اتفاقات منطقهای است.»
سید حسن نصرالله گفت که برخی از رسانه های لبنانی به دروغ بر متهم کردن حزب الله به دست داشتن در تحولات اردوگاه آواردگاه عین الحلوه در صیدا اصرار دارند. او همه طرفهای حاضر در این اردوگاه را خطاب قرار داد و از آنها خواست که دست از درگیری و جنگ با یکدیگر بردارند.
دبیر کل حزب الله در پایان هرگونه ارتباط داشتن این حزب با درگیریهای اخیر عین الحلوه را رد کرد و گفت که با همه طرف های تأثیر گذار در تماس بوده تا این درگیری متوقف شود.
خطبه امام سجاد(ع) چگونه منطق سقیفه و کاخ یزید را متزلزل کرد؟
پس از سقیفه بنیساعده تاریخ اسلام شاهد رویگردانی نسبت به فضایل اهلبیت پیامبر(ص) بود؛ همان اهلبیتی که رسول گرامی اسلام(ص) بارها در طول عمر شریفشان مردم را به تبعیت از ایشان دعوت میکرد و در روز غدیر نیز به دستور خداوند با انتصاب رسمی امیرالمؤمنین(ع) به خلافت و ولایت مسلمین، این امر را به تثبیت رساندند. متأسفانه پس از فوت پیامبر(ص)، امت اسلام این عهد خویش را فراموش کرد و زمینه فتنهای بزرگ را فراهم آورد تا جایی که تبعات آن را میتوان در برپایی واقعه کربلا دید.
منع کتابت حدیث و جلوگیری از اشاعه فضایل اهلبیت(ع)
یکی از مهمترین عوامل در زمینهسازی این فتنه، تثبیت قانون منع کتابت و نقل حدیث نبوی بود؛ بر این اساس هیچ مسلمانی حق نداشت حدیثی از پیامبر(ص) بنویسد و یا نقل کند در غیر این صورت با مجازاتهای سنگین روبرو میشد. یکی از توجیهات بیمنطق آنها عدم اختلاط حدیث نبوی با متن قرآن بود. این سیاست تا عصر امام صادق(ع) ادامه داشت. لازم به ذکر است از مهمترین محورهای احادیث پیامبر(ص) ذکر فضایل امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) بود.
جعل حدیث جهت تخریب چهره اهلبیت(ع)
در چنین فضایی که اکثر محدثان از ذکر و نقل احادیث پیامبر(ص) منع شدند، برخی معاندان اهل عترت(ع) به کمک عدهای محدثان خودفروخته نیز به جعل احادیث پرداختند. مهمترین محورهای جعل حدیث که بیشتر از سوی معاویه شکل گرفت، «کاستن محبوبیت امیرالمؤمنین(ع)» و «تمجید اهل شام» یعنی محل حکومت خویش بود. معاویه در این بخش، بافریب افکار عمومی، خود را منجی عالم اسلام معرفی کرد و روایاتی در فضیلت خود به نقل از پیامبر(ص) جعل کرد. این سیاست معاویه به گونهای گسترده بود که تا عصر امام صادق(ع) بر منابر امیرالمؤمنین(ع) را مورد سبّ قرار میدادند.
به عنوان نمونه «إبن أبیالحدید» معتزلی از استادش ابوجعفر اسکافی تنها یک نمونه از جعل حدیث معاویه بر ضدّ امیرالمؤمنین(ع) را اینگونه نقل میکند: معاویه صد هزار درهم به سمرة بن جندب داد تا روایت کند آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ؛ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ ...؛ از مردم کس هست که تو را از گفتار دلفریب خود به شگفت آرد (تا از دروغ به متاع دنیا رسد) و خدا را به راستی نیّت خود گواه گیرد حال آنکه این کس بدترین دشمن (اسلام) است و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند» درباره علی بن ابیطالب و آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف است» درباره ابن ملجم نازل شده است.
بنابراین سیاست منع کتابت و نقل احادیث پیامبر(ص) فرصتی برای معاندان اهلبیت(ع) ایجاد کرد تا از یک سو از محبوبت اهلبیت(ص) پیامبر(ص) بکاهند و از دیگر سو خود را عالمترین افراد نسبت به مسائل اسلام و مسلمین معرفی کنند و در این زمینه به موفقیتهایی دست یافتند تا جایی که امت اسلام به خلافت افرادی چون معاویه و پسر شرابخوارش تن داد و این اوج افول جامعه مسلمین در آن عصر را نشان میدهد؛ در چنین شرایطی بود که امام حسین(ع) در پاسخ به پیشنهاد مروان بن حکم نسبت به بیعت با یزید، فرمودند: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ...؛ در این صـورت باید گفت: اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ باید فاتحه اسلام را خواند؛ زیرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند یزید شده است...»
معنای "خارجی" خواندن امام حسین(ع) و ارتباطش با سیاست سقیفه
حال چنین جامعهای وقتی با خروج امام حسین(ع) علیه معاویه و فرزندش یزید مواجه میشود، طبیعی است که امام(ع) و خاندانش را "خارجی" یعنی کسی که علیه خلیفه زمانه خروج کرده، معرفی کنند و در روز عاشورا این حادثه فجیع را ایجاد کنند. نکته عجیب اینجاست که در واقعه کربلا برخی از صحابه پیامبر(ص) نیز حضور داشتند؛ کسانی که در روز غدیر شنیدند پیامبر(ص) امر به تبعیت از علی و آل علی(ع) کرد.
خطبه امام سجاد(ع) منطق سقیفه را متزلزل کرد
حال با چنین تحلیلی خطبههای امام سجاد(ع) و زینب(س) برایمان جایگاه پیدا میکند. در واقع ایشان با سخنرانی روشنگرانه خویش تا حد زیادی غبار غفلت را از جامعه مسلمین در تمام زمانها و مکانها زدودند و تحولی عظیم در بینش آنان نسبت به امویان و فضایل اهلبیت پیامبر(ص) ایجاد کرد و معادلات یزید را بر هم زد و خط مشی او را نسبت به اهلبیت(ع) کاملاً تغییر داد. بنابراین عمده محتوای سخنان امام سجاد(ع) در مسجد شام مشخص کردن نسبت خویش با پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) و نیز ذکر فضایل اهل عترت(ع) بود. در ادامه بخشهایی از خطبههای امام سجاد(ع) را میخوانید.
در بخشی از این خطبه میخوانیم: ای مردم! خداوند به ما 6 خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم.
أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی
ای مردم! من فرزند مکه و مِنایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعیکنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
أیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ...
هنگامی که امام سجاد(ع) آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید. این در حالی است که همان طور که اشاره شد، شامیان به دلیل سیاستهای خصمانه معاویه در این مدت اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر میدانستند.
رزمایش دریایی سپاه در جزیره بوموسی/ استقرار سامانههای موشکی فتح و قدیر در جزایر ایرانی
رزمایش اقتدار نیروی دریایی سپاه برای دفاع مستحکم از جزایر ایرانی در خلیج فارس ، با حضور سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دریادار پاسدار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه و جمعی از فرماندهان و مسئولین نیروهای مسلح و مقامات محلی از بامداد امروز (چهارشنبه) در جزیره بوموسی، جزایر نازعات، تنب بزرگ و کوچک در خلیج فارس آغاز شد.
بنا به این گزارش این رزمایش با نام "سردار شهید اسحاق دارا " و هدف " نمایش اقتدار و آمادگیهای دفاعی رزمی نیروی دریایی سپاه در صیانت از امنیت خلیج فارس و جزایر ایرانی" و اجرای تمرینات و وضعیتهای متنوع توسط یگانهای رزمی عملیاتی، شناوری، موشکی، پهپادی، هوا دریا، جنگال، واکنش سریع، گردانهای امام حسین (ع) استان هرمزگان و بسیج دریایی با پشتیبانی هوایی نیروی هوافضای سپاه برگزار شده است.
بنا بر تصاویر پخش شده از رزمایش، سامانههای موشکی فتح و قدیر نیز در جزایر ایرانی ازجمله بوموسی مستقر شده و طبق اعلان فرمانده قرارگاه عملیاتی امام باقر (ع)، شناورهای یگان ویژه شهید حججی نیز با موشکهای برد بلند 600 کیلومتر برای دفاع از حریم جزیره بوموسی و دیگر جزایر ایرانی نظیر تنب بزرگ و کوچک برای اولین بار معرفی و عملیاتی شدند.

موشکهای بالستیک فتح دارای برد 120 کیلومتر هستند و موشک های کروز قدیر نیز بردی برابر با 300 کیلومتر دارند.

تصویری از موشک کروز دریایی قدیر

تصویری از موشک فتح
شناورهای موشک انداز با سرعت 90 نات، پرندهها و شناورهای بدون سرنشین مدیریت پذیر از راه دور و مجهز به هوش مصنوعی، هواپیماهای دوزیست و موشکهای بالستیک نقطه زن دریایی نیز در بخشهای مختلف این رزمایش به اجرای عملیات پرداختند.
طی روزهای گذشته، درج مطلبی در بیانیه پایانی ششمین دور گفتگوهای راهبردی وزرای خارجه روسیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در خصوص جزایر سه گانه ایرانی بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، حواشی زیادی برانگیخت و بواسطه آن، سفیر فدراسیون روسیه به وزارت خارجه احضار و مراتب اعتراض جمهوری اسلامی ایران به وی ابلاغ شد.
جزیره بوموسی یکی از جزایر سهگانه ایرانی (به همراه تب بزرگ و کوچک) در خلیجفارس، از توابع استان هرمزگان است که مساحتی در حدود 12 کیلومتر مربع دارد.
در این رزمایش همچنین رزمندگان بسیجی برای تمرین دفاع از جزیره بوموسی به وسیله هواپیما و شناورهای سبک و سنگین به جزیره اعزام شده و رزمندگان پس از ترابری هوایی و دریایی در مواضع از پیش تعیین شده برای دفاع از جزیره بوموسی مستقر شدند.
در بخش دیگری از رزمایش، بالگردها و هواپیماهای نیروی دریایی سپاه به انجام ماموریت پرداخته و عملیات هلی برن 50 چترباز نیز با موقیت اجرا شد.

به گفته سردار علی عظمایی فرمانده قرارگاه عملیاتی امام محمد باقر (ع) نیروی دریایی سپاه، یکی از ویژگیهای مهم این رزمایش را بکارگیری پهپادها و شناورهای بدون سرنشین با هوش مصنوعی ارتقا یافته بود.
یگان های عملیاتی تیز پس از استقرار در جزیره با آتش سنگین توپخانه به تهاجم دشمن فرضی پاسخ دادند.
ازجمله ویژگیهای رزمایش، انتقال سریع نیروها از سرزمین اصلی به جزیره بوموسی و تنب بزرگ است که توسط بالگردها و هواپیما در کمتر از 15 دقیقه از ساحل به جزیره بوموسی رسیدند.
































