پس از سقیفه بنیساعده تاریخ اسلام شاهد رویگردانی نسبت به فضایل اهلبیت پیامبر(ص) بود؛ همان اهلبیتی که رسول گرامی اسلام(ص) بارها در طول عمر شریفشان مردم را به تبعیت از ایشان دعوت میکرد و در روز غدیر نیز به دستور خداوند با انتصاب رسمی امیرالمؤمنین(ع) به خلافت و ولایت مسلمین، این امر را به تثبیت رساندند. متأسفانه پس از فوت پیامبر(ص)، امت اسلام این عهد خویش را فراموش کرد و زمینه فتنهای بزرگ را فراهم آورد تا جایی که تبعات آن را میتوان در برپایی واقعه کربلا دید.
منع کتابت حدیث و جلوگیری از اشاعه فضایل اهلبیت(ع)
یکی از مهمترین عوامل در زمینهسازی این فتنه، تثبیت قانون منع کتابت و نقل حدیث نبوی بود؛ بر این اساس هیچ مسلمانی حق نداشت حدیثی از پیامبر(ص) بنویسد و یا نقل کند در غیر این صورت با مجازاتهای سنگین روبرو میشد. یکی از توجیهات بیمنطق آنها عدم اختلاط حدیث نبوی با متن قرآن بود. این سیاست تا عصر امام صادق(ع) ادامه داشت. لازم به ذکر است از مهمترین محورهای احادیث پیامبر(ص) ذکر فضایل امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) بود.
جعل حدیث جهت تخریب چهره اهلبیت(ع)
در چنین فضایی که اکثر محدثان از ذکر و نقل احادیث پیامبر(ص) منع شدند، برخی معاندان اهل عترت(ع) به کمک عدهای محدثان خودفروخته نیز به جعل احادیث پرداختند. مهمترین محورهای جعل حدیث که بیشتر از سوی معاویه شکل گرفت، «کاستن محبوبیت امیرالمؤمنین(ع)» و «تمجید اهل شام» یعنی محل حکومت خویش بود. معاویه در این بخش، بافریب افکار عمومی، خود را منجی عالم اسلام معرفی کرد و روایاتی در فضیلت خود به نقل از پیامبر(ص) جعل کرد. این سیاست معاویه به گونهای گسترده بود که تا عصر امام صادق(ع) بر منابر امیرالمؤمنین(ع) را مورد سبّ قرار میدادند.
به عنوان نمونه «إبن أبیالحدید» معتزلی از استادش ابوجعفر اسکافی تنها یک نمونه از جعل حدیث معاویه بر ضدّ امیرالمؤمنین(ع) را اینگونه نقل میکند: معاویه صد هزار درهم به سمرة بن جندب داد تا روایت کند آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ؛ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ ...؛ از مردم کس هست که تو را از گفتار دلفریب خود به شگفت آرد (تا از دروغ به متاع دنیا رسد) و خدا را به راستی نیّت خود گواه گیرد حال آنکه این کس بدترین دشمن (اسلام) است و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند» درباره علی بن ابیطالب و آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف است» درباره ابن ملجم نازل شده است.
بنابراین سیاست منع کتابت و نقل احادیث پیامبر(ص) فرصتی برای معاندان اهلبیت(ع) ایجاد کرد تا از یک سو از محبوبت اهلبیت(ص) پیامبر(ص) بکاهند و از دیگر سو خود را عالمترین افراد نسبت به مسائل اسلام و مسلمین معرفی کنند و در این زمینه به موفقیتهایی دست یافتند تا جایی که امت اسلام به خلافت افرادی چون معاویه و پسر شرابخوارش تن داد و این اوج افول جامعه مسلمین در آن عصر را نشان میدهد؛ در چنین شرایطی بود که امام حسین(ع) در پاسخ به پیشنهاد مروان بن حکم نسبت به بیعت با یزید، فرمودند: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ...؛ در این صـورت باید گفت: اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ باید فاتحه اسلام را خواند؛ زیرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند یزید شده است...»
معنای "خارجی" خواندن امام حسین(ع) و ارتباطش با سیاست سقیفه
حال چنین جامعهای وقتی با خروج امام حسین(ع) علیه معاویه و فرزندش یزید مواجه میشود، طبیعی است که امام(ع) و خاندانش را "خارجی" یعنی کسی که علیه خلیفه زمانه خروج کرده، معرفی کنند و در روز عاشورا این حادثه فجیع را ایجاد کنند. نکته عجیب اینجاست که در واقعه کربلا برخی از صحابه پیامبر(ص) نیز حضور داشتند؛ کسانی که در روز غدیر شنیدند پیامبر(ص) امر به تبعیت از علی و آل علی(ع) کرد.
خطبه امام سجاد(ع) منطق سقیفه را متزلزل کرد
حال با چنین تحلیلی خطبههای امام سجاد(ع) و زینب(س) برایمان جایگاه پیدا میکند. در واقع ایشان با سخنرانی روشنگرانه خویش تا حد زیادی غبار غفلت را از جامعه مسلمین در تمام زمانها و مکانها زدودند و تحولی عظیم در بینش آنان نسبت به امویان و فضایل اهلبیت پیامبر(ص) ایجاد کرد و معادلات یزید را بر هم زد و خط مشی او را نسبت به اهلبیت(ع) کاملاً تغییر داد. بنابراین عمده محتوای سخنان امام سجاد(ع) در مسجد شام مشخص کردن نسبت خویش با پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) و نیز ذکر فضایل اهل عترت(ع) بود. در ادامه بخشهایی از خطبههای امام سجاد(ع) را میخوانید.
در بخشی از این خطبه میخوانیم: ای مردم! خداوند به ما 6 خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم.
أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی
ای مردم! من فرزند مکه و مِنایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعیکنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
أیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ...
هنگامی که امام سجاد(ع) آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید. این در حالی است که همان طور که اشاره شد، شامیان به دلیل سیاستهای خصمانه معاویه در این مدت اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر میدانستند.