
emamian
جهاد کارآفرینان وکارگران در سنگر تولید موجب اعتراف آمریکا به شکست جنگ اقتصادی شد
حضرت آیتالله خامنهای، توجه مسئولان دولتی را به نکاتی که تولیدکنندگان و صنعتگران در دیدار امروز بیان کردند ضروری دانستند و با تأکید بر اینکه اطلاع مردم از موفقیتهای فعالان اقتصادی از زبان خود این افراد، برای مقابله با جنگ روانی دشمن مفید است، گفتند: البته اگر در این ۱۰ سال مسئولان با تولیدکنندگان همراهی بیشتری می کردند، آسیبها کمتر، و موفقیتها بیشتر میشد.
رهبر انقلاب، تولید را «جهاد» خواندند و افزودند: ایستادگی تولیدکنندگان در مقابل حمله به اقتصاد و تلاش دشمن برای ممانعت از فروش نفت و گاز، قطع منابع ارزی و برنامهریزی برای مسدودسازی مبادلات خارجی ایران، در واقع جهاد و از بزرگترین عبادتها است.
ایشان با تأکید بر اینکه طراحیهای دشمن برای فتح سنگر تولید با شکست مواجه شد، خاطرنشان کردند: در این تهاجم به اقتصاد کشور، در معیشت مردم مشکلاتی بهوجود آمد اما تولید به زانو درنیامد و سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا چند روز پیش صراحتاً اعلام کرد که سیاست فشار حداکثری به شکست خفّتبار آمریکا منجر شد.
رهبر انقلاب گفتند: آنها فروپاشی اقتصادیِ به خیال خودشان چند ماهه را زمینهای برای تحقق مقاصد سیاسیِ شوم می دانستند اما پس از ده سال، سنگر تولید و اقتصاد کشور بحمدالله پابرجا است که تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی بهعنوان افسران و کارگران بهعنوان رزمندگان این جهاد مقدس، شریک و عامل اصلی این افتخار هستند.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: همانگونه که سال گذشته اعلام شد اقتصاد کشور برای عبور از مشکلات و آسیب ندیدن در مقابل تکانههای داخلی و خارجی، نیازمند جهش تولید است زیرا جهش تولید با بهبود شاخصهای اقتصادی همچون اشتغال پایدار، رونق صادرات، درآمد ارزی و کاهش نرخ تورم را به دنبال دارد و استقلال اقتصادی را که ضامن عزت و امنیت ملی و افزایش اعتماد بهنفس ملی است، به دنبال میآورد.
رهبر انقلاب با یادآوری سخنان همه صاحبنظران داخلی و خارجی درباره ظرفیتهای فراوان و امکانات گسترده ایران گفتند: اگر مدیران کارآمد، پرتلاش و دلسوز از این ظرفیتها استفاده صحیح کنند، یقیناً وضع چندین برابر متفاوت خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای با تکرار تأکید همیشگیشان مبنی بر «پرهیز از شرطی کردن اقتصاد کشور و متوقف ماندن فعالیتها به مسائلی که اختیارش در دست خودمان نیست»، افزودند: در همین مدت ده سال نیز، بنگاهها و تولیدکنندگانی بودهاند که منتظر برداشتن تحریم و نتایج مذاکرات نماندند و با کار و تلاش، به نمونههای موفقی تبدیل شدند.
ایشان البته آمارهای کلان اقتصادیِ دهه ۹۰ را حقاً و انصافاً ناخرسند کننده خواندند و با اشاره به آثار اینگونه مسائل در زندگی مردم گفتند: آمار و میزان «رشد تولید ناخالص داخلی، تشکیل سرمایه در کشور، تورم، رشد نقدینگی، مسکن، تأمین ماشین آلات و مسائل مشابه»، اصلاً خرسند کننده نیست و ضربه به معیشت مردم که مدام از آن ابراز نگرانی میکنیم ریشه در همین مسائل و واقعیات دارد.
رهبر انقلاب تأکید کردند: عامل اصلی این مشکلات، صِرف تحریم نیست بلکه تصمیمگیریهای غلط یا کمکاریها، باعث بخش مهمی از مشکلات بوده است.
ایشان با اشاره به اهمیت و استفاده حداکثری ایشان از مشاورههای متخصصان و کارشناسان، گفتند همه مسئولان با بهرهگیری از دیدگاههای صاحبنظران برای اجرای کامل توصیههای قبلاً بیان شده، همت کنند که هدایت، نظارت و حمایت از تولید به جای دخالت دولت، بهبود محیط کسب و کار، انضباط مالی، رفع موانع تولید، آسانسازی اخذ مجوز فعالیتها، ایجاد پنجره واحد صدور مجوز، سیاستهای تشویقی برای فعالیتهای مولد، دانشبنیان کردن زنجیره تولید، مبارزه با فساد، حمایت از صنایع داخلی و مبارزه قاطع و بیرحمانه با قاچاق از جمله این توصیهها است.
حضرت آیتالله خامنهای به عنوان نمونه، مشکل صدور بخشنامههای متعدد را مثال زدند و گفتند: از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰، هزار و پانصد بخشنامه فقط درباره مسائل گمرکی صادر شده است. فعالان اقتصادی به کدام یک عمل کنند؟ اصلاً فرصت هست همه را بخوانند؟
ایشان سپس لزوم ارتقای کیفیت کالاهای تولید داخل را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: حمایتهای عملی و تبلیغاتی از تولید داخلی باید منجر به ارتقای کیفیت محصولات و همچنین ارتقای فناوری شود اما متأسفانه در برخی صنایع بهویژه در صنعت خودرو به موضوع کیفیت توجه نمیشود و مردم نیز بحق به آنها اعتراض دارند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: اگر با وجود فضای حمایتی از تولید داخل، به جای ارتقای کیفیت، قیمتها افزایش یابد، مسئله بدی است زیرا نتیجه همه حمایتهای دولتی، بانکی و جلوگیری از رقابتهای خارجی، عملاً منجر به بالا رفتن قیمت شده است.
ایشان با ابراز گلایه از برخی تولیدکنندگان داخلی لوازم خانگی گفتند: با وجود حمایتهایی که از این تولیدکنندگان شد اما گفته میشود برخی محصولات آنها تا دو بابر افزایش قیمت داشته که نباید اینگونه باشد.
حضرت آیتالله خامنهای یکی دیگر از موضوعات مهم در بخش تولید را حمایت از صنابع اشتغالآفرین برشمردند و افزودند: باید در کنار حمایت از صنایع اصلی و مادر، از صنایع پاییندستی و اشتغالآفرین نیز حمایتهای دولتی و بانکی انجام شود که پتروپالایشگاهها در ذیل صنعت نفت و زنجیره صنایع پاییندستیِ صنعت فولاد، نمونههایی از این موضوع هستند.
«توجه ویژه به دانشبنیان شدن صنایع بزرگ» از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و گفتند: در سالهای اخیر هزاران بنگاه دانشبنیانِ کوچک و متوسط بهوجود آمده است اما در مورد دانشبنیان شدن صنایع بزرگ غفلت شده است که باید در این زمینه از توانایی و دانش جوانان خوشاستعداد استفاده شود؛ همانطور که در هر جایی، از واکسن کرونا تا موشک نقطهزن که به جوانان اعتماد و از آنها کار خواسته شد، واقعاً درخشیدند.
ایشان با تأکید بر اینکه به طور کلی با استفاده از شرکتهای خارجی مخالف نیستم، خاطرنشان کردند: معتقدم شرکتهای دانشبنیان کارآمد داخلی میتوانند نیازهای ما را در صنایع بزرگ همچون نفت برآورده کنند بنابراین نباید تصور شود که ارتقای فناوری در صنایع گوناگون فقط منوط به حضور شرکتهای خارجی است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: جوانان با استعداد ما در زمینه نانو، سلولهای بنیادی و زیست فناوری نیز کارهای برجستهای انجام داده و نشان دادند «جوانِ ایرانی میتواند».
«مسئله هدایت اعتبار» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و گفتند: فاصله بین رشد نقدینگی و رشد تولید ناخالص داخلی، فاصلهای نجومی و غیرقابل قبول است و مصرف اعتبارات به شکلی است که این انبوه نقدینگی تأثیری در تولید ندارد، در حالیکه باید دولت و بانک مرکزی به صورت فعال و با نظارت جدی، تسهیلاتدهیِ بانکها را منوط به هدایت اعتبار به سمت تولید کنند.
ایشان «دانشبنیان و فناورانه کردن کشاورزی» را نیز ضروری دانستند و افزودند: کشت گلخانهای قابل توجه است اما با آن نمیتوان کشور را اداره کرد و با توجه به زمین، خاک و آب موجود در کشور، باید با دانشبنیان کردن کشاورزی و یافتن الگوی مصرف بهینه، از نابودی خاک و هدررفت آب جلوگیری، و صرفهجویی در آب را به صورت جدی دنبال کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید مجدد بر لزوم تهیه و تصویب سند و نقشه راهبردی صنعتی کشور، گفتند: وجود این سند مهم و قانونی موجب جلوگیری از انحراف برنامههای صنعتی کشور با رفت و آمد و تغییر دولتها خواهد شد.
رهبر انقلاب با تشکر مجدد از همه دستاندرکاران تولید، مسئولان را به رفع موانع در این زمینه فراخواندند و افزودند: مسئولان دولتی حقیقتاً در حال تلاش هستند و باید این تلاش را بهگونهای ادامه دهند که آثار آن بعد از مدتِ نه چندان طولانی، در زندگی مردم محسوس شود.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، ۱۴ تن از فعالان از بخشهای مختلف تولید به بیان نظرات و دیدگاههای خود پرداختند.
آقایان:
- محمد خلج قاسمآبادی، فعال در حوزه کسب و کارهای دیجیتال
- مجید حبیبی، فعال در حوزه بالادستی نفت و گاز
- یوسف ابراهیمی، فعال در حوزه تولید و صادرات محصولات گلخانهای
- امیرعباس اختراعی رئیسهیئتمدیره انجمن سازندگان تجهیزاتصنعتی و تشکلهای ماشینسازی
- ایرج گلابتونچی مدیرعامل سندیکای شرکتهای ساختمانی ایران
- محسن کارگر پارسا جم، فعال در حوزه میکروالکترونیک
- ایمان عتیقی فعال در حوزه اکتشاف، استخراج، تولید کنستانتره و گندله سنگآهن و تکمیل زنجیره ارزش
- مجید روحی نیاسر فعال در حوزه تجهیزات و ملزومات پزشکی و دارویی
- حسن نوایی فعال در حوزه تولید انواع کاتالیستها و جاذبهای مورد نیاز صنایع
- علی تقویفر فعال در حوزه دام و طیور
- مرتضی سلطانی فعال در حوزه فرآوری غلات و تولید ماکارونی
- عباس ابهری فعال در حوزه لوازم خانگی
- مهدی یوسفیفر فعال در حوزه صنعت نساجی و پوشاک
- و خانم مریم تاجآبادی ابراهیمی فعال در حوزه زیستفناوری
در این دیدار که از طریق ارتباط تصویری با چهار مرکز تولیدی برای کارگران آنها در حال پخش بود، به بیان این نکات و محورها پرداختند:
- دستاوردهای مهم ناشی از بومیسازی اغلب کاتالیستهای مورد نیاز صنایع کشور در زمینه خنثیسازی تحریمها
- امکان حل مشکلات نظام توزیع کالا و حذف واسطههای زائد با استفاده از گسترش اقتصاد دیجیتال
- انتقاد از واردات محصولات پروبیوتیک با وجود تولید آنها در داخل و رتبه بالای ایران در زیستفناوری
- پیشنهاد ایجاد فرماندهی واحد برای صادرات بهعنوان رکن اساسیِ افزایش تولید و ارزآوری
- لزوم تمرکز بر گسترش صادرات خدمات فنی- مهندسی
- ظرفیتهای مهم کشت گلخانهای در افزایش تولیدات کشاورزی و کاهش مصرف آب
- ضرورت شناسایی مزیتهای نسبی کشور و هدفمند کردن توسعه صنعتی و سرمایهگذاری بر اساس آنها
- انتقاد از اجرای ضعیف قانون استفاده حداکثری از توان داخلی در زمینه تجهیزات صنعتی و ماشینسازی
- پیشنهاد تأسیس پارک علم و فناوری و چند شهرک علمی در حوزه میکروالکترونیک
- ضابطهمند کردن واردات به منظور تکمیل زنجیرههای ارزش تولید داخلی
- ضرورت ترویج نام و نشانهای برتر تولید بهویژه در بازارهای جهانی
- لزوم حل مشکل تأمین نهادههای تولید به منظور تقویت صنعت بزرگ دام و طیور
فضائل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مستند بر منابع اهل سنت
ماموستا لقمان محمدیان، امام جمعه اهل سنت شهرستان بیجار در مقاله ای با عنوان « فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مستند بر منابع اهل سنت » نوشت:
در این مقاله با بیان مختصری از فضائل فاطمه زهرا سلام الله علیها که مستند بر منابع اهل سنت آمده است قلم خود را در مسیر اجر و ثواب قرار می دهیم.
- معرفی حضرت زهراعلیها السّلام
فاطمه دختر رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم سیدة نساء العالمین آخرین دختر حضرت خدیجه بنت خویلد علیها السّلام و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بود (کاتب واقدی، بی تا: ج 8، ص 19). در کتابهای اهل تسنن در کوچکتر بودن حضرت زهرا و رقیه خواهر آن حضرت اختلاف نظر است، لکن ابن عبد البر، ابن اثیر و عسقلانی معتقدند که آن حضرت خردسال ترین دختران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بود (ابن عبد البر، 1415 ق: ج 4، ص 448؛ ابن اثیر جزری، 1475 ق: ج 7، ص 216؛ عسقلانی، 1415 ق: ج 8، ص 262). آن حضرت در سن 41 سالگی رسول خدا در مکه به دنیا آمد و در تاریخ ولادتش میان صاحبان کتاب ها اختلاف نظر است، لکن این سال صحیح تر است (همان).
فاطمه علیها السّلام مکنّا به«ام ابیها» (ابن اثیر جزری، 1415 ق: ج 7، ص 216) و ملقّب به «زهراء» بود (عسقلانی، 1415 ق: ج 8، ص 262).
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، فاطمه علیها السّلام را در اوایل محرم سال دوم پس از هجرت، پس از جنگ احد به ازدواج علی بن ابیطالب علیه السّلام درآوردند. نیز گفته شده است که ازدواج آن دو چهار ماه و نیم پس از ازدواج پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با عایشه بود. سن مبارکش هنگام ازدواج پانزده سال و پنج ماه و سن علی بیست و یکسال و پنج ماه بود (ابن عبد البر، 1415 ق: ج 4، ص 448؛ ابن اثیر جزری، 1415 ق: ج 7، ص 216؛ عسقلانی، 1415 ق: ج 8، ص 262). علی علیه السّلام مالی نداشت و مهریه فاطمه علیها السّلام به پیشنهاد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم زره علی بن ابی طالب بود که پیامبر از غنائم جنگ بدر به او بخشیده بود، پس حضرت علی علیه السّلام زره خود را صداق فاطمه علیها السّلام قرار داد که حدود 480 درهم ارزش داشت و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که با یک سوم بهای آن عطریات خریداری شود (کاتب واقدی، بی تا: ج 8، صص 22 -20؛ ابن عبد البر، 1415 ق: ج 4، ص 448؛ ابن اثیر جزری، 1415ق: ج 7، ص 216؛ عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 263).
ابن اثیر نقل می کند که فاطمه علیها السّلام گریست، رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «مالک تبکین یا فاطمه! فو اللّه لقد أنکحتک أکثرهم علما و أفضلهم حلما و أوّلهم سلما» (ابن اثیر جزری، 1415ق: ج 7، ص 216) : چرا گریه می کنی!بخدا قسم ترا به ازدواج فردی درآوردم که از همه عالم تر و صبورتر است و اول فردی است که اسلام آورد. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برای ایشان دعا فرمود: «الهم بارک فیهما و بارک علیهما و بارک لهما فی نسلهما» (همان، ص 217؛ عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 265) بار خدایا در میانشان برکت ده و بر آنها برکت نازل فرما و در نسل ایشان برکت بده.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به فاطمه علیها السّلام فرمود: جز این نمی خواستم که تو را به بهترین اهلم (فرد از خانواده ام) مزدوج کنم (کاتب واقدی، بی تا: ج 8، ص 24).
ابن ابی الحدید می نویسد: ازدواج علی با فاطمه زمانی رخ داد که خداوند به شهادت ملائکه آنها را به عقد یکدیگر درآورد (ابن ابی الحدید، 1383 ق: ج 9، ص 139).
ثمره این پیوند حسن، حسین، ام کلثوم و زینب علیها السلام بودند (کاتب واقدی، بی تا: ج 8، ص 26؛ ابن عبد البر، 1415ق: ص 448) و علی علیه السّلام هرگز در حیات فاطمه علیها السّلام ازدواج دیگری نکرد (ابن عبد البر، همان).
نسل رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فقط از طریق فاطمه علیها السّلام است (عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 263).
شأن و منزلت حضرت فاطمه علیها السّلام
مقام و منزلت حضرت زهرا علیها السّلام از نقل های فوق مشهود است.
اینکه پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شخصیتی که معصوم است و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید (النجم، 3) ، همسر این دخترش را عالم ترین، بهترین خاندانش و از اولین مسلمان انتخاب می کند، علی رغم اینکه از ثروتمندان و سرشناسان قوم به خواستگاری زهرا علیها السّلام آمده بودند و پیامبر نپذیرفته بودند، نشانه جایگاه معنوی و عالم بودن و بهترین بودن حضرت فاطمه علیها السّلام است.
هنگامی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برای مباهله با اهل کتاب حاضر شد، آیه شریفه زیر نازل گردید:
«... فقل تعالوا ندع أبنآئکم و نسآئکم و انفسنا و انفسکم...»
(آل عمران، 61) (بگو بیایید فرزندانمان و فرزندان شما، و زنان ما و زنان شما و خود ما و خود شما را بخوانیم...). آنگاه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فاطمه و علی و حسنین را همراه برد و فرمود: «اللّهم هؤلاء أهلی» (حاکم نیشابوری، 1411 ق: ج 3، ص 15).
انس بن مالک می گوید: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مدت شش ماه برای رفتن به نماز صبح از کنار خانه فاطمه عبور می کرد و می فرمود:
«الصلاة یا أهل بیت محمد، انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»
(الاحزاب، 33) به درستی که خداوند می خواهد تا پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک پاکیزه نماید.
ام سلمه می گوید: آیه «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت» (الاحزاب، 33) در خانه من نازل شد پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به دنبال فاطمه و علی و حسن و حسین فرستاد و فرمود: «هؤلاء أهلی» . عرض کردم یا رسول اللّه! آیا من از اهل بیت نیستم؟فرمود: تو به خیری (حاکم نیشابوری، 1411 ق: ج 3، ص 146؛ ابن اثیر جزری، 1415ق: ج 7، ص 218؛ عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 265؛ سیوطی، 1411 ق: ج 5، ص 198).
4) جایگاه حضرت زهرا علیها السّلام نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
محبوب ترین فرد نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، فاطمه علیها السّلام بود (ابن اثیر جزری، 1415ق: ج 7، ص 218). این علاقه نه تنها به سبب نسبت پدر و فرزندی بلکه به سبب جایگاه و مقام حضرت زهرا علیها السّلام بود، زیرا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دارای چند فرزند دختر بود.
از علی بن ابی طالب علیه السّلام نقل شده است که فرمود: از رسول خدا پرسیدم کدام یک از ما نزد شما محبوب تر است، من یا فاطمه؟فرمود: «فاطمه أحبّ الی منک و أنت أعزّ علی منها» (همان، ص 219) : نزد من فاطمه محبوب تر است و تو عزیزتری. ابن عباس نقل کرده است که هرگاه پیامبر از سفر بازمی گشت، به دیدار دخترش فاطمه می رفت (همان؛ ابن عبد البر، 1415ق: ج 4، ص 449).
جمیع بن عمیر تیمی می گوید که نزد عایشه رفتم و از او پرسیدم: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چه کسی را بیش از همه دوست می دارد، گفت فاطمه، سؤال شد از مردان چه کسی را؟ گفت: همسرش را (ابن اثیر جزری، 1415ق: ج 7، ص 219).
طبرانی و ابن اثیر به سند خود از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت می کنند که فرمود: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به فاطمه فرمود: «انّ اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک» ، (خداوند با خشم تو خشمناک و از رضایت تو خشنود می گردد) (طبرانی، 1404 ق: ج 22، ص 402؛ ابن اثیری جزری، 1415ق: ج 7، ص 219؛ عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 266).
ابن عباس و دیگران نقل کرده اند که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چهار خط بر روی زمین کشید و فرمود: آیا می دانید که این خطوط چیست؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر می دانند. سپس فرمود: برترین زنان بهشت خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم هستند. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با عباراتی شبیه این گفتار فاطمه علیها السّلام و مادر گرامی اش خدیجه کبری علیها السّلام را ستوده است، از جمله فرموده است: «حسبک من نساء العالمین مریم، خدیجة، فاطمة و آسیة» بهترین زنان عالم، مریم، خدیجه، فاطمه و آسیه هستند. «سیدات نساء أهل الجنة أربع: مریم و فاطمة و خدیجة و آسیة» ، سرور زنان بهشت چهار تن هستند: مریم، فاطمه، خدیجه و آسیه، «خیر نساء العالمین أربع: مریم بنت عمران، آسیة بنت مزاحم، خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمّد» (بهترین زنان بهشت چهار تن می باشند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) (ابن عبد البر، 1415ق: ج 4، ص 451؛ طبرانی، 1404 ق: ج 22، ص 402؛ عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 264).
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بارها با عباراتی نظیر یکدیگر فرمود: فاطمه پاره تن من و نور دیده من و میوه قلب من است؛ هر که به او بدی کند، به من بدی کرده و هر که او را مسرور گرداند، مرا شاد کرده است. او اولین فرد از خاندان من است که به من ملحق می شود. ایشان درباره فاطمه و همسر و فرزندانش فرمود: بار خدایا می دانی که اینان اهل بیت من و عزیزترین افراد نزد من هستند. پس دوست بدار هر که ایشان را دوست می دارد و دشمن بدار هر که ایشان را دشمن بدارد و یاری فرما هر که ایشان را یاری نماید (کحاله، 1404 ق: ج 4، ص 125).
زید بن أرقم می گوید: رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به فاطمه و خانواده او فرمود: هر که با شما دشمنی و جنگ داشته باشد، با او دشمنم و می جنگم و هر که با شما در صلح و آرامش باشد با او در صلح و آرامش هستم (عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 266).
این دو همسر جوان با سختی و تنگدستی زندگی کردند. کارهای سنگین خانه، آرد کردن و نان پختن، دست های حضرت زهرا علیها السّلام را آزرده بود. امیر المؤمنین علیه السّلام به وی فرمود که نزد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برو و خدمتکاری طلب نما.
فاطمه علیها السّلام ناچار نزد آن حضرت رفت و پس از مدتی درنگ، خواسته خویش را بر زبان آورد.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: در شرایطی که اصحاب کفّه محتاجند، چیزی نمی توانم بدهم.
پس از آن کلماتی را که جبرائیل علیه السّلام برای آن حضرت آورد، به فاطمه علیها السّلام هدیه کرد و فرمود: برای آنکه فضیلتی از تو فوت نشود، ذکر و تسبیحی به تو تعلیم می دهم که کمک و ثواب تو باشد و آن عبارتست از: 33 بار سبحان اللّه، 33 بار الحمد اللّه و 34 بار اللّه اکبر (کاتب واقدی، بی تا: ج 8، ص 25؛ عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 267).
بدیهی است که حضرت زهرا علیها السّلام برای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بسیار عزیز بود، به همین سبب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چیزی به دخترش عطا کرد که برای او مفیدتر از خدمتکار باشد، یک هدیه و کمک معنوی به تجربه بر ایمان ثابت شده است که این ذکر خستگی را از انسان می زداید و به توان و وقت ما برکت می دهد.
- همسران رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و جایگاه حضرت فاطمه
فضایل و مناقب فاطمه علیها السلام چنان بی شمار است که ام المومنین عایشه گفت: هرگز کسی را با فضیلت تر از فاطمه جز پدرش ندیدم (عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 264).
جمیع بن عمیر می گوید: از عایشه پرسیدم، چه کسی نزد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم محبوب تر از همه بود؟گفت: فاطمه گفتم از مردان؟گفت: همسرش (همان).
ام سلمه می گوید: فاطمه نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمد، آن حضرت به او چیزی فرمود که فاطمه گریست. سپس مطلبی فرمود که فاطمه خندید. از او در این باره سؤال کردم، گفت: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به من خبر داد که امسال رحلت خواهد فرمود، پس گریه کردم، سپس فرمود: «ما یسرّک أن تکونی سیدة نساء اهل الجنة» ، پس خندیدم (ابن اثیر جزری، 1415ق: ج 7، ص 219).
از ام المومنین عایشه نقل شده که گفت: فاطمه آمد، قدم برمی داشت مانند قدم برداشتن رسول خدا. پیامبر فرمود:
«مرحبا بإبنتی» سپس سمت راست آن حضرت نشست، پس پیامبر رازی با او در میان نهاد و او گریه کرد. سپس رازی به او گفت که او خندید (کاتب واقدی، بی تا: ج 8، ص 27؛ عسقلانی، 1415ق: ج 8، ص 265).
- حضرت فاطمه علیها السّلام در کلام اصحاب رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
شأن حضرت زهرا و خانواده
ابن عباس می گوید: حسن و حسین بیمار شدند.
رسول خدا با علی در میان مردم بیماری آنها را یاد کرد.
پس گفتند: ای ابو الحسن (علی) ، چرا برای فرزندانت نذر نمی کنی.
علی و فاطمه و فضّه خدمتکار ایشان نذر کردند که سه روز روزه بگیرند.
حسنین بهبود یافتند.
چیزی برای خوردن در خانه یافت نمی شد.
علی از شمعون یهودی سه صاع جو قرض کرد و فاطمه آن را آرد کرد و پنج قرص نان به تعدادشان پخت.
هنگام افطار در برابرشان بود که فقیری نزد ایشان آمد و گفت: السلام علیکم أهل بیت محمد. مسکینی از مساکین مسلمانان هستم.
مرا سیر کنید که خدا شما را از خوراکیهای بهشت سیر کند. سهم افطار خود را به مسکین دادند و این برنامه سه روز تکرار شد و هر بار ایشان با آب افطار کردند و در نوبت دوم یتیمی و در روز سوم اسیری به ایشان مراجعه کرد. پس از آن از شدت ضعف و گرسنگی، علی علیه السّلام حسنین را نزد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برد.
سوره انسان (دهر) توسط جبرئیل علیه السّلام به عنوان هدیه به اهل بیت بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شد (زمخشری، 1407 ق: ج 4، ص 670).
- رقت قلب زهرای بتول
انس می گوید: فاطمه به من گفت: ای أنس چگونه قلبهایتان طاقت آورد که خاک بر پیکر رسول خدا بریزید؟! (ابن اثیر جزری، 1415ق: ج 7، ص 221) ، سپس گریه کرد و در فراق پدر شعر سرود.
فاطمه نزد قبر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ایستاد، مشتی از خاک قبر برداشت و آن را بر چشمهایش گذاشت و گریه کرد و شعر سرود (کحاله، 1404 ق: ج 4، ص 113).
دانستههایی از مسلمانان و دیگر اقوام در هند
هند یکی از بزرگترین کشورهای جهان به شمار میود و این به معنای وجود نژادها و ادیان متعدد در این سرزمین است.
این نوشتار به بررسی جمعیت و وضعیت مسلمانان و دیگر اقلیتها در هند میپردازد.
جمعیت مسلمانان در هند
تعداد مسلمانان در هند حدود دویست میلیون نفر گزارش شده است و این بدان معناست که مسلمانان تقریبا یک چهارم از جمعیت این کشور را به خود اختصاص دادهاند.
اگر بخواهیم از چگونگی ورود اسلام به هند اطلاع یابیم باید به کتب تاریخی مراجعه کنیم.
براساس شواهد موجود در کتب تاریخی، اسلام توسط تجار عرب که از طریق بنادر ساحلی در این کشور تجارت میکردند وارد هند شده است.
در آن دوره اسلام تنها در مناطق جنوبی وجود داشت و مسلمانان، اقلیتی کوچک به شمار میرفتند.
جمعیت هند در سال 2022
براساس سرشماری منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد، جمعیت هند در سال 2022 حدود یک میلیارد و 350 هزار نفر تخمین زده شده است.
هند دومین کشور بزرگ دنیا بعد از چین به شمار میرود و با داشتن 29 ایالت، مساحت بزرگی از آسیا را به خود اختصاص داده است.
افزایش تعداد مسلمانان در هند
سرشماریهای اخیر از کاهش مستمر تعداد هندوها در این کشور حکایت دارد به گونهای که نسبت هندوها از 80.5 درصد در سال 2011 به 79 درصد کاهش یافته است.
مسلمانان در سال 2001 تنها 13.4 درصد از کل جمعیت هند را تشکیل میداند اما اکنون جمعیت آنها به حدود یک چهارم جمعیت هند رسیده است.
براساس اظهارات یکی از عالمان هندی، زنان هندو باید چهار فرزند به دنیا بیاورند تا نسبت تعداد هندوها در این کشور حفظ شود.
اقوام موجود در هند در سال 2022
جمعیت زیاد هند، وجه تمایز این کشور به شمار میرود از همین رو مذاهب و اقوام متعددی در این کشور دیده میشوند که بارزترین آنها عبارتند از :
هندو: هندو یکی از قدیمیترین آیینها در هند است. هندوها به سه گروه تقسیم میشوند؛ کسانی که الهه شیوا (خدای فنا و نابودکننده و وحشتآور)را می پرستند؛ گروهی که الله ویشنو (خدای مظهر بقا و زندگی روی زمین) را میپرستند و گروهی که الهه شاکتی (الهه قهر و نابودی و همسر شیوا) را مورد پرستش قرار میدهند.
بودا: بودا یکی از قدیمیترین آیینها در هند به شمار رفته و بعد از هندو در رتبه دوم قرار دارد. تاریخ ظهور بودا در هند به 16 قرن قبل از میلاد مسیح (ع) باز میگردد.
اسلام: مسلمانان حدود یک چهارم از کل جمعیت هند را به خود اختصاص دادهاند.
مسیحیت: دین مسیحیت توسط انگلستان و رفت و آمد هیئتهای تجاری غرب از طریق بنادر هند وارد این کشور شده است.
به آتش کشیده شدن مسلمانان در هند
مسلمانان هند در سالهای اخیر از تبعیض و نژادپرستی هندوها در این کشور رنج میبرند؛ به گونهای که هندوها در سالهای گذشته اقدام به کشتار مسلمانان و سوزاندن جمعی آنها کردند.
کشتار فردی مسلمانان از دیگر جنایاتی است که به دور از چشم رسانهها در هند انجام میشود و تا کنون به زندگی هزاران مسلمان در این کشور پایان داده است.
نشانه شناسی ولادت حضرت فاطمه (س) از منظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی
متن گفتار مطرح شده آیت الله العظمی ناصرمکارم شیرازی درباره ولادت حضرت فاطمه (س)بدین شرح است:
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به عنوان مولود بزرگ از عصاره پاک میوه هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون حضرت خدیجه سلام الله علیها [۱] در روز بیستم جمادى الثانى گام به این دنیا نهاد.[۲]
هنگامى که خدیجه سلام الله علیها که زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم ازدواج کرد زنان مکه از او قطع رابطه کردند،[۳] این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه خدیجه باردار شد و جنینش کسى جز فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود.[۴]
کیفیت ولادت مولود بهشتی
اگر چه حضرت خدیجه سلام الله علیها به هنگام وضع حمل از زنان قریش یاری طلبید اما با این پاسخ سرد و درد آلود روبه رو شد که تو سخن ما را گوش نکردى، با یتیم ابوطالب که مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت!.[۵]
با همه ی این تفاسیر خدیجه سلام الله علیها با ایمان، در اعماق دلش، نور امیدى درخشید که خدایش او را در این حال تنها نخواهد گذاشت.[۶] لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد،[۷] و در محیط خانه، زنى که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشرده تر می شد، و امواج خروشان بی مهری هاى مردم روح پاکش را آزار می داد.[۸]
ناگهان برقى در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید؛ یکى از آن چهار زن صدا زد: نترس و غمگین مباش! پروردگار مهربانت ما را به یارى تو فرستاده است، ما خواهران تو ایم، من ساره ام؛ و این آسیه همسر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود؛ آن دیگر مریم دختر عمران؛ و این چهارمى را که می بینى دختر موسى بن عمران، کلثوم است. ما آمده ایم که در این ساعت یار و یاور تو باشیم.[۹] و نزد او ماندند تا فاطمه بانوى اسلام دیده به جهان گشود.[۱۰]،[۱۱]
در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان[۱۲] به مصداق آیه ی « (إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا ولا تحزنوا)؛[۱۳] به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت کردند فرشتگان بر آنان نازل می شوند که: نترسید و غمگین مباشید» به یارى خدیجه با ایمان و پر استقامت شتافتند.[۱۴]
بانوی همه بانوان جهان
گفتنی است در تعبیری دیگر درباره بانوى اسلام فاطمه زهرا علیها السلام در روایات اسلامى می خوانیم که خداوند مائده بهشتى بر آن حضرت نازل کرد و پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و علی علیه السلام و جمعى از همسران پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و همسایگان از آن خوردند و پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم آن را تشبیه به جریان مریم کرده و فرمود: الحمد لله الذی جعلک شبیهة بسیدة نساء بنی اسرائیل: «شکر مى کنم خدایى را که تو را شبیه مریم بانوى زنان بنى اسرائیل قرار داد».[۲۷]،[۲۸]
آری او از لحظه تولد تا آخرین لحظات عمرش در مسیر عبودیت و بندگى خدا بود. در داستان تولد بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها و انعقاد نطفه او از میوه بهشتى و آمدن چهار زن با شخصیت جهان همچون مریم سلام الله علیها و … به نحوی که هنگام تولد او آمده است[۲۹] به این گونه فاطمه متولد شد و در حین تولد براى خدا سجده کرد.[۳۰]،[۳۱]
لذا آنچه درباره بانوى بزرگ اسلام فاطمه سلام الله علیها رسیده است این است که او برترین بانوى جهان است همچنان که در روایات متعددى از پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم و امام صادق علیه السلام نقل شده است که «اما مریم بانوى زنان زمان خود بود اما فاطمه بانوى همه بانوان جهان از اولین و آخرین است».[۳۲]
بانوی بهشتی
بنابراین با تأمل در مجموع این احادیث و روایات میتوان اذعان نمود پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم از تمام میوه هاى بهشتى تناول کرده، و نطفه فاطمه سلام الله علیها از عصاره همه آنها تشکیل شده است. به هر حال یک بانوى بهشتى که داراى خلق و خوى بهشتى است، باید نطفه او را عصاره میوه هاى بهشتى تشکیل دهد، و این امتیازى است که این بانو بر همه زنان جهان دارد.[۳۳]
با این تفاسیر باید تصریح کرد بی تردید او یک زن بهشتى است، خلق و خویش بهشتى، قلب و جانش بهشتى، رنگ و رویش بهشتى، گفتار و سخنانش بهشتى، خلاصه سر تا پا بهشتى است.[۳۴] حال آیا در تمام تاریخ بشر کسى را مى توان یافت که چنین سند افتخارى که در این روایات آمده، در تاریخچه زندگانیش ثبت شده باشد؟[۳۵]
نام گذاری حضرت زهرا سلام الله علیها از طرف خداوند
بدیهی است هر نامى معمولاً بیانگر چگونگى صاحب آن است؛ البته اگر نامگذارى بوسیله شخص حکیمى انجام گیرد.[۳۶]لذا از احادیث بر می آید که نامگذارى فاطمه زهرا علیها السلام بوسیله حکیم على الاطلاق یعنى خداى عالم انجام گرفته است.[۳۷] از سوى دیگر «فاطمه» از ماده «فطم» (بر وزن حتم) به معناى بازگرفتن کودک از شیر مادر است، که به هر گونه بریدن و جدایى اطلاق شده است،[۳۸] از این رو در حدیثى از پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم آمده است که فرمودند:[۳۹] او را فاطمه نام نهاده، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».[۴۰]
بی تردید از این تعبیر استفاده مى شود که نامگذارى بانوى اسلام به این نام، از سوى خداوند صورت گرفته، و مفهومش این است که خدا وعده داده است او و کسانى که او را دوست دارند و در خط مکتب او باشند هرگز به دوزخ نروند.[۴۱]
نام های پرمعنای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
گفتنی است این بانوى بهشتى ده نام دارد که هر کدام از دیگرى پر معناتر و بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت اوست: ۱- فاطمه ۲- صدیقه[۴۲] ۳- طاهره ۴- مبارکه ۵- زکیه ۶- راضیه[۴۳] ۷- مرضیه[۴۴] ۸- محدثه ۹- زهرا ۱۰- بتول[۴۵]،[۴۶]
در تببین چیستی معنی و مفهوم نام های آن حضرت همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بازدارندگی او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ[۴۷] به عنوان بزرگترین بشارت براى پیروان مکتبش نهفته است.[۴۸]
لیکن از میان نام هاى او نام «زهرا» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، به نحوی که به تعبیر امام صادق علیه السلام زهرا به معناى درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت مى ایستاد نور او براى اهل آسمانها پرتوافکن مى شد، همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین پرتو افکن است لذا زهرا نام نهاده شد.[۴۹]
تأملی در مفهوم لقب “امّ ابیها”
لازم به ذکر است در میان عرب معمول است که علاوه بر اسم، کنیه اى نیز براى افراد انتخاب مى کنند، اگر مرد باشد با «اب» شروع می شود و اگر زن باشد با «ام».[۵۰]
حال در روایات اسلامى در میان کنیه هاى فاطمه زهرا علیها السلام کنیه عجیبى دیده می شود که چشم انداز دیگرى از عظمت فوق العاده آن حضرت را ترسیم مى کند.[۵۱] در کتاب «اسد الغابه» آمده است؛ «کانت فاطمة تکنى ام ابیها؛[۵۲] کنیه فاطمه ام ابیها (مادر پدرش!) بود».[۵۳]
این معنا در کتاب «استیعاب» از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است.[۵۴] این تعبیر عجیب که نظیر آن درباره هیچ یک از زنان اسلام دیده نشده، نشان مى دهد که این دختر با وفا آنچنان نسبت به پدرش محبت مى کرد که گویى «یک مادر» براى او بود.[۵۵] زیرا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از خردسالى از هیچ گونه محبت و دلسوزى درباره پدر بزرگوارش فروگذار نکرد.[۵۶] هم دخترى دلسوز و فداکار و هم مادرى مهربان و ایثارگر و هم یارى وفادار محسوب مى شد.[۵۷]
ولادت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ «خیر کثیر»
تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم را خشنود کرد که زبان به مدح و ثناى پروردگار گشود، و زبان بدخواهان که او را «ابتر» یعنی بریده نسل و بی عقب می خواندند، براى همیشه کوتاه شد.[۵۸] و طعن و سرزنش هاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» می پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا سلام الله علیها چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى صلوات الله علیهم اجمعین و خیر فراوان در طول قرون و اعصار تا روز قیامت شد.[۵۹]
به تعبیر دیگر در آن هنگام که دشمنان خوشحالى می کردند که از پیامبر نسلى باقى نمى ماند که آیین او را نگهدارى کند، زیرا تنها یادگار او دخترش فاطمه زهرا علیها السلام بود[۶۰] لذا می گفتند «محمد ابتر است». سوره کوثر نازل شد و خداوند مژده این مولود پربرکت[۶۱] و بشارت قاطع را به پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم داد و فرمود: ما «خیر کثیر» و با برکت به تو عطا کردیم «إِنَّاأَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ».[۶۲]،[۶۳] از این تعبیر استنباط می شود که این «خیر کثیر» همان فاطمه زهرا علیها السلام است.[۶۴]
هم چنین در این سوره از یک سو نوید اعطاء خیر کثیر به پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم، و از سوی دیگر تداوم نسل و دودمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به طور فراوان در جهان مورد تأکید و پیشگویی قرار گرفته است، در ادامه تأکید بر این مسأله که دشمنان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم ابتر و بلا عقب خواهند بود، به صراحت مورد نظر قرار گرفته است.[۶۵]
نکته ی مهم این است که در آیه نخست سوره ی کوثر، خداوند با صیغه متکلم مع الغیر «ضمیر جمع» از خود یاد می کند[۶۶] و می فرماید: «ما کوثر را به تو عطا کردیم»!، که این تعبیر و مانند آن براى بیان عظمت و قدرت است، زیرا بزرگان هنگامى که از خود سخن می گویند، نه فقط از خود، که از مامورانشان نیز خبر می دهند، و این کنایه از قدرت و عظمت و وجود فرمانبردارانى در مقابل اوامر است.[۶۷]
بنابراین نسل و ذریه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به وسیله دختر گرامى ایشان در جهان انتشار یافت. نسلى که نه تنها فرزندان جسمانى بودند، بلکه آیین او و تمام ارزش هاى اسلام را حفظ کردند، و به آیندگان ابلاغ نمودند،[۶۸] نه تنها امامان معصوم اهل بیت علیهم السلام، که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران هزار از فرزندان فاطمه سلام الله علیها در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علماى بزرگ و نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکارى در حفظ آیین اسلام کوشیدند.[۶۹]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت مقامات فاطمه زهرا سلام الله علیها بسیار بی نظیر است و تعبیراتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در مورد ایشان نقل شده که پس از مطالعه انسان را متعجب می سازد؛[۷۰] حضرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم در روایتی خطاب به دختر بزرگوارشان می فرمایند «خداوند با خشم تو خشمگین می شود و با خوشحالی تو خوشحال»[۷۱] که این امر نشان دهنده جایگاه بالا حضرت زهرا سلام الله علیها است. بنابراین هرچه در مورد ایشان ذکر می شود کم است؛ در حالیکه نام حضرت زهرا سلام الله علیها در بین مسلمانان بسیار مظلوم بوده و لازم است کارهای بسیار گسترده ای در این زمینه انجام شود.[۷۲]
چنین مقامات بسیار والاست که نشان می دهد حضرت زهرا سلام الله علیها برترین افراد و زنان است و این بهشت است که مشتاق چنین افرادى است، و آغوش باز می کند، و با وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها و امثال آن حضرت، عظمت پیدا می کند.[۷۳]
هم چنین باید گفت بر خلاف حملات بی رویه افرادى که می گویند اسلام عملاً آیین مردان است و زنان در آن به حساب نیامده اند[۷۴] این سخن حقیقت ندارد چرا که اسلام در هزار و ۴۰۰ سال گذشته به زنان توجه ویژه ای داشته است.[۷۵] زنان در مواقع حساس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامى نقش کلیدی ایفا نموده اند، که صفحات درخشان زندگى فاطمه بانوى اسلام سلام الله علیها و زنان دیگرى که در تاریخ اسلام، گام بر جاى گام هاى آنها نهاده اند، گواه این حقیقت است.[۷۶]
امید است خداوند ما را از برکات این «خیر کثیر» که به پیامبرش مرحمت فرموده است بی نصیب نگرداند و ما را در زمره ی آن حضرت و ذریه ی طاهرینش محشور فرماید.[۷۷]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
[1] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۲۰.
[2]همان؛ ص ۲۱.
[3]همان؛ ص ۲۲.
[4]همان.
[5] همان.
[6]همان.
[۷]همان.
[8]همان؛ ص ۲۳.
[9] همان.
[10] مضمون این حدیث را گروهى از دانشمندان اهل سنت از جمله« طبرى» در« ذخائر العقبى» نقل کرده است.
[11]زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۲۳.
[12] همان.
[13] سوره فصلت؛ آیه ۳۰.
[14] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۲۳.
[27] این حدیث را زمخشرى در کشاف و سیوطى در درالمنثور، ذیل آیه ۳۷ آل عمران، و همچنین ثعلبى در قصص الأنبیاء، صفحه ۵۱۳ نقل کردهاند.
[28] پیام قرآن؛ ج ۶؛ ص ۲۵۴.
[29] ذخائر العقبى، صفحه ۴۴.
[30] همان.
[31] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۸۵.
[32] نور الثقلین؛ جلد ۱ صفحه ۳۳۶ و بحار الانوار؛ جلد ۱۰؛ صفحه ۲۴.
[33] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۶۹.
[34] همان؛ ص ۷۰.
[35] همان.
[36] همان؛ ص ۹۹.
[37] همان.
[38] همان.
[39] تاریخ بغداد، جلد ۲، صفحه ۳۳۱.
[40] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۹۹.
[41] همان؛ ص ۱۰۰.
[42]کسى است که بسیار راست مى گوید؛ پیام قرآن؛ ج ۱؛ ص ۴۳۱.
[43]تعبیر به «راضیة» به خاطر آن است که تمام وعده هاى پاداش الهى را بیش از آنچه تصور مى کرد قرین واقعیت مى بیند. برگزیده تفسیرنمونه؛ ج ۵؛ص ۴۹۷.
[44]تعبیر به «مرضیة» به خاطر این است که مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است. برگزیده تفسیرنمونه؛ ج ۵؛ ص ۴۹۷.
[45]او از زنان عصر خود از نظر اعمال و رفتار ومعرفت جدا و برتر ، و به حالت انقطاع الى الله رسیده بود. تفسیرنمونه؛ ج ۲۵؛ ص ۱۷۹.
[46] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۲۱.
[47] این حدیث در بسیارى از کتب اهل سنت از جمله «تاریخ بغداد» و «صواعق ابن حجر» و« کنز العمال» و کتب دیگر آمده است.
[48] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۲۱.
[49]همان؛ ص ۲۲.
[50] همان؛ ص ۱۰۲.
[51] همان.
[52] اسد الغابه، جلد ۵، صفحه ۵۲۰.
[53] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۱۰۲.
[54] استیعاب، جلد ۲، صفحه ۷۵۲.
[55] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۱۰۲.
[56] همان.
[57] همان.
[58] همان؛ ص ۲۴.
[59] همان؛ ص ۲۱.
[60] پیام قرآن؛ ج ۷؛ ص ۲۳۱.
[61]زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص ۲۴.
[62] سوره کوثر؛ آیه ۱.
[63] پیام قرآن؛ ج ۷؛ ص ۲۳۲.
[64] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج ۵؛ ص ۵۹۹.
[65] تفسیر نمونه؛ ج ۲۷؛ ص ۳۷۷.
[66] همان.
[6۷] همان.
[68]برگزیده تفسیر نمونه؛ ج ۵؛ ص ۶۰۰.
[69]تفسیر نمونه؛ ج ۲۷؛ ص ۳۷۶.
[70] پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه) در مراسم رونمایی از دانشنامه فاطمی همزمان با میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها؛ ۱۳۹۳/۰۱/۳۱.
[۷1] بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۳۳۶.
[72] پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه) در مراسم رونمایی از دانشنامه فاطمی همزمان با میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها؛ ۱۳۹۳/۰۱/۳۱.
[73] گفتار معصومین علیهم السلام؛ ج ۱؛ ص ۵۵.
[74] تفسیر نمونه؛ ج ۲؛ ص ۵۹۰.
[75] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، جلسه تقسیر قرآن کریم؛ شبستان امام خمینی رحمه الله؛ حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها؛ ۱۳۹۲/۰۵/۰۸.
[76] تفسیر نمونه؛ ج ۲؛ ص ۵۹۰.
[۷۷] تفسیر نمونه؛ ج ۲۷؛ ص ۳۷۸.
شش تفاوت دنیا و آخرت
تفاوت دنیا و آخرت را بنویسید؟
- پاسخ
باید توجه داشت که زندگی دنیا و آخرت با وجود مشابهتها، تفاوتهای بنیادینی نیز با هم دارند و چنین نیست که دقیقاً همین قوانین طبیعی که بر جهان ما حاکم است، بر آن جهان نیز حاکم باشد.
برای نشان دادن تفاوتهایی که بین این دو نوع زندگی وجود دارد مثال دقیقی در دسترس نیست زیرا هر مثالی که آورده شود از دنیا خواهد بود و تابع قوانین این جهان، اما برای تقریب به ذهن و با کمی مسامحه میتوان دنیا و آخرت را به عالم رحم و دنیا تشبیه نمود که با وجود اشتراکها، بین این دو مقطع تفاوتهای بنیادینی بین این دو عالم وجود دارد.
یکی از مشترکات این دو زندگی این است که در هر دو تغذیه هست اما نحوه تغذیه جنین با تغذیه کودک پس از تولد فرق اساسی دارد؛ پیش از تولد جنین با ریههایش تنفس نمیکند اما با پا گذاردن در این جهان نظام زندگیاش تغییر کرده و در اینجا نمیتواند یک لحظه مثل سابق زندگی کند.
در اینجا باید تنفس کند و از راه دهان غذا بخورد برخلاف سابق که اگر قبل از تولد هوا وارد ریهاش میشد میمرد و … با این مثال تا حدودی روشن میشود که اگر چه بین حیات و زندگی این جهان و جهان آخرت مشابهتهایی وجود دارد در عین حال بین این دو جهان و نحوه زندگی در آنها تفاوتهای بنیادینی وجود دارد و در جهان آخرت قوانینی غیر از قوانین دنیوی حاکم است، به عبارت دیگر دنیا و آخرت دو نوع جهان هستند.
برای به دست آوردن تفاوتهای این دو جهان، باید به توصیفهایی که از ناحیه متون دینی در این باره به ما رسیده است مراجعه کنیم.
۱. فناپذیری دنیا و ابدیت آخرت
اولین تفاوت بارز میان این دو جهان محدودیت دنیا و جاودانگی آخرت است عمر هر انسانی در این جهان بالاخره پایان مییابد اما جهان آخرت بی پایان و جاودان است در آیات قرآن، قلیل بودن دنیا [۱] و جاودانگی آخرت [۲] مورد اشاره قرار گرفته است و زندگی دنیا به گیاهی که تنها چند روز سبز و خرم است و آنگاه به زردی و پژمردگی میگراید و سپس خشک و نابود میشود تشبیه شده است .[۳]
۲. تفکیک نعمت از عذاب در آخرت
یکی دیگر از تفاوتهای مهم این دو جهان آن است که خوشی های دنیا آمیخته با رنج است و چنین نیست که عدهای از مردم همیشه متنعم و خوشحال و عدهای دیگر همیشه غمگین و ناراحت باشند اما جهان آخرت دارای دو بخش مجزا است که در یکی یعنی بهشت هیچ اثری از اندوه و عذاب و تلخ کامی وجود ندارد و در دیگری یعنی دوزخ چیزی جز آتش و درد وجود ندارد لذا لذتها و رنجهای اخروی بسیار شدیدتر از موارد دنیوی است از این رو است که در قرآن کریم برتری نعمتهای اخروی و جوار و قرب الهی بر نعمتهای دنیا مورد تاکید واقع شده [۴]، چنانکه سختتر بودن عذاب آخرت از رنجهای دنیوی نیز خاطر نشان شده است .[۵]
۳. ثبات و تغییر
در این جهان حرکت و تغییر هست. کودک جوان میشود و کامل میگردد و به پیری میرسد و سپس میمیرد.
در این جهان نوها کهنه میشوند و کهنهها از بین میروند اما در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد. آنجا خانه ثبات و قرار است .[۶]
۴. نمایان شدن حقایق در آخرت و خفای آنها در دنیا
در جهان ما، اشیا و امورات چنان صبغه و رنگ مادی به خود گرفته اند که حقایق آنها در زیر خروارها رنگ و لعاب مادی مدفون شده و دیده نمیشود اما در جهان آخرت حقایق به صورت اصلی خود دیده میشوند لذاست که در قرآن میفرماید: «یوم تبلی السرائر »[۷] آن روز که اسرار نهان آشکار میشود، از منظر قرآن همة عالم اعم از زمین و آسمان در حال حاضر تسبیح گوی پروردگارند و باشعورند اما انسان از درک این واقعیات عاجز است و تنها در آن جهان است که با کنار رفتن حجابها واقعیات رخ مینماید و آنجاست که انسان تازه میتواند حقایق را درک کند به گونهای که حتی اعضا و جوارحش بر علیه او شهادت میدهند.
البته باید توجه داشت که برخی از انسانها که به درجة کمال نائل شده اند در همین جهان نیز توانایی دیدن حقایق را دارند از این روست که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید: لو کشف الغطا لما ازددت یقیناً [۸]: اگر پردهها کنار رود هیچ دانش نوینی بر یقین من اضافه نمیشود.
۵. کشت و درو
دنیا محل کشت و عمل انسان است اما آخرت خانة بهره برداری و درو کردن است، از این روست که در آن جهان عمل وجود ندارد و انسان ملزم به انجام یکسری از امور نیست پیامبر اسلام در این باره میفرمایند: «الدنیا مزرعة الآخرة »[۹] دنیا کشت گاه آخرت است و حضرت علی علیه السّلام در بیان زیبا در این باره میفرمایند: «و ان الیوم عمل و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل »[۱۰] امروز، (روز) کار است و محاسبه نیست و فردا (روز) محاسبه است و کار نیست.
۶. سرنوشت اختصاصی و مشترک
سرنوشتها تا حدی در دنیا مشترک است ولی در آخرت هر کس سرنوشت جداگانه دارد. از آنجا که زندگی دنیا اجتماعی است و در زندگی اجتماعی همبستگی و وحدت حکفرماست لذا کارهای خوب نیکوکاران در سعادت دیگران مؤثر است و کارهای بد بدکاران نیز در جامعه اثر میگذارد لذاست که در دنیا خشک و تر با هم میسوزند و یا با هم از سوختن مصون میمانند ولی در جهان دیگر چنین نیست در آنجا محال است که کسی در عمل دیگری سهیم گردد نه کسی از ثمرة کار نیک که خودش در آن سهمی نداشته است بهرمند میشوند و نه کسی از کیفر گناهان دیگران معذّب میگردد .[۱۱] قرآن کریم به این حقیقت تصریح نموده میفرماید: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری »[۱۲]؛ هیچکس بار دیگری و گناه دیگری را به دوش نمیگیرد.
پی نوشتها:
[۱] . آل عمران/ ۱۹۷، نساء/ ۷۷، توبه/ ۳۸، نحل/ ۱۱۷.
[۲]. کهف / ۴۶، مریم / ۷۶، طه / ۷۳، قصص / ۶۰، شوری / ۳۶، اعلی / ۱۷.
[۳]. کهف / ۴۵.
[۴]. آل عمران / ۱۵، نساء / ۷۷، انعام / ۳۲.
[۵]. رعد / ۳۴، طه / ۱۲۷، سجده / ۲۱.
[۶]. مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، ص ۲۲۸.
[۷]. الطارق، ۹.
[۸]. سبزواری، ملأ هادی، شرح الاسماء الحسنی، مکتبه بصیرتی، ج ۱، ص ۱۹۰.
[۹]. ابن ابی جمهور احسایی، عوالی اللآلی، قم، انتشارات سیدالشهدا، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج ۱، ص ۲۶۷.
[۱۰]. نهج البلاغه، خطبه ۴۲، قم، انتشارات دارالهجرة.
[۱۱] . مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، ص ۲۳۰.
[۱۲]. انعام / ۱۶.
مدینه؛ شهری با ظرفیت بالای گردشگری دینی
در مدینه، مسجدالنبی(ص) و بسیاری از مساجد دیگر واقع شده است که در حوزه گردشگری دینی اماکن مهمی بهشمار میآیند، اماکن گردشگری و آثار تاریخی نیز در این شهر افراد زیادی را جذب خود کرده است.
در این گزارش نگاهی به مساجد و اماکن زیارتی و مقدس مدینه خواهیم داشت:
مسجد النبی(ص)
مسجد النبی(ص) از اماکنی است که هنگام سفر به مدینه نمیتوان از زیارت آن چشم پوشید، زیرا از اماکن مقدس اسلامی و مورد احترام همه مسلمانان و نخستین مرکز تبلیغ اسلام بوده است.
در کنار این مسجد، حجره و مقبره پیامبر(ص) و قبور ابوبکر و عمر از خلفای مسلمانان وجود دارد و «روضه شریفه» که به روایت پیامبر(ص) باغی از باغهای بهشت است، از دیگر بخشهای این مسجد به شمار میآید که در حد فاصل حجره پیامبر(ص) و منبر واقع شده است.
قبة الخضراء(گنبد سبز) از دیگر بخشهای مسجد است که بالای مقبره پیامبر(ص) قرار گرفته است و به دشتور «منصور قلاوون الصالحی» پادشاه مملوکی ساخته شد. کتابخانهای با کتب متنوع و ارزشمند نیز از دیگر بخشهای این مسجد است.
مسجد قباء
این مسجد از مساجد مهم و مقدس نزد مسلمانان است؛ زیرا اولین مسجد ساخته شده در تاریخ اسلام است، این مسجد چندین بار بازسازی شده است و در دورانهای مختلف و در زمان حکومت خلفا تغییرات زیادی یافت.
آخرین تغییر مربوط به سال ۱۴۰۵ هجری قمری و به دستور «ملک فهد عبدالعزیز آل سعود» پادشاه وقت عربستان بود که اصرار زیادی برای توسعه مسجد داشت.
مساحت این مسجد ۱۳ هزار و پانصد متر است و در فاصله ۳ و نیم کیلومتری از مسجد النبی واقع شده است. به فرموده پیامبر(ص)، نمازخواندن در مسجد قبا، پاداش یک عمره را دارد، آن حضرت روزهای شنبه در این مسجد نماز میخواند.
مسجد «قبلتین»
این مسجد از بهترین اماکن گردشگری مقدس در مدینه است و به این دلیل «قبلتین» نامیده شده که تغییر قبله مسلمانان از بیتالمقدس به خانه کعبه در این مکان اتفاق افتاد و این مکان عبادی شاهد نمازگزاردن مسلمانان به سمت دو قبله مختلف بوده است.
گفته میشود در این مسجد قبله مسلمانان در حین یکی از نمازهای ظهر از بیت المقدس به کعبه تغییر یافت. پیامبر اسلام دو رکعت از نماز ظهر را به سوی بیتالمقدس و دو رکعت دیگر را به جانب کعبه گزارد. این امر در مسجد بنیسالم مدینه انجام شد که بعدها به مسجد «ذوالقبلتین» یا دو قبلهای، مشهور شد.
این مسجد ۴۰۰ متراست و در بخش غربی مدینه قرار دارد.
مسجد «ابوبکر صدیق»
این مسجد در سال ۱۲۵۴ هجری قمری ساخته شد و در بخش غربی مسجد النبی در منطقه «العریضه» واقع شده است. مسجد به این دلیل «ابوبکر صدیق» نامیده شده است که ابوبکر هنگام خلافت در آن نماز عید خواند.
در زمان «عمر بنعبدالعزیز»، هشتمین خلیفه اموی، این مسجد چندین عملیات بازسازی را پشت سر گذاشت و این بازسازیها در چارچوب طرح بازسازی مساجد مدینه انجام شد.
موزهها و اماکن تاریخی مدینه
بنا بر این گزارش، مدینه اماکن تاریخی دینی و موزههای زیادی نیز دارد که مهمترین آنها بدین شرح است:
کوه احد
این کوه از اماکن گردشگری مقدس در مدینه منوره است که حوادث تاریخی اسلامی زیادی را به خود دیده که مهمترین آن «غزوه احد» بود که در آن مسلمانان با کفار قریش جنگیدند.
این کوه، جاذبههای گردشگری زیادی از جمله «مقبرة الشهداء» دارد که در آن بیش از ۷۰ تن از صحابه رسول خدا(ص) که در غزوه احد به شهادت رسیدهاند، دفن شدهاند.
کوه احد در بخش شمالی مدینه واقع شده و بلندترین کوه این شهر است که از گرانیت سرخ تشکیل شده است، این کوه ۷ کیلومتر طول و سه کیلومتر عرض دارد و ارتفاع آن نیز تقریبا ۳۵۰ متر است و در فاصله ۴ کیلومتری مسجد النبی قرار دارد.
موزه «دارالمدینه»
این موزه از موزههای تازه تأسیس است که در سال ۲۰۱۱ بنا شده و از زمان افتتاح تاکنون پذیرای بسیاری از مسلمانان بوده است.
این موزه میراث اسلامی را به بازدیدکنندگان معرفی و دورههای مختلف تاریخی مدینه از جمله زمان پیامبر (ص) را بازگو میکند و آثار تاریخی زیادی را از مدینه در خود جای داده است.
مقبره «شهدای احد»
این مقبره نیز در جذب گردشگر در مدینه موفق بوده است و افراد زیادی از آن دیدن کردهاند؛ این مکان شاهد واقعه مهم و تاریخی غزوه احد بوده و همانطور که گفته شد، محل دفن بیش از ۷۰ تن از صحابه بوده که مشهورترین آنان «حمزه بن عبدالمطلب» عموی پیامبر(ص) است.
رسول خدا(ص) برای این مکان جایگاه و اهمیت خاصی قائل بود و بارها آن را زیارت کرد.
نمایشگاه دائمی قرآن کریم
این نمایشگاه در بخش جنوبی مدینه واقع شده است و ۱۳ سالن دارد که در آن تاریخ اسلام در قالب فیلم به نمایش درمیآید، کارکنان سالنهای این نمایشگاه با لبخند پذیرای بازدیدکنندگان هستند و آنها را برای آشنایی با بخشهای مختلف این مکان همراهی میکنند.
این نمایشگاه سالنی تخصصی دارد که با نمایشگرهای مجهز به مانیتورهای « ۴k»( تلویزیونهای با وضوح افقی در حدود ۴۰۰۰ پیکسل)، هر روز فیلمهای زیادی را درباره تاریخ بشریت قبل و بعد از پیامبر(ص) برای بازدیدکنندگان به نمایش میگذارد.
مجمع چاپ قرآن «ملک فهد»
این مجمع در سال ۱۹۴۸ میلادی تأسیس شد و ملک فهد بن عبدالعزیز در سال ۱۴۰۳ هجری سنگ بنای آن را بنیان نهاد و ساخت آن در سال ۱۴۰۵ به پایان رسید، این مجمع، بزرگترین مجمع چاپ قرآن کریم در جهان اسلام است.
مجمع قرآن ملک فهد بیش از ۱۰ میلیون نسخه قرآن در سطح جهان توزیع کرده است و روزانه از ساعت ۸ صبح تا ۱۴ بعدازظهر پذیرای بازدیدکنندگان است و تنها مردان را میپذیرد.
لغو تحریمها، راستیآزمایی و ضمانت معتبر مبانی اساسی توافق است
راه کارهای تقویت روابط دوجانبه، مسائل منطقهای و آخرین وضعیت مذاکرات لغو تحریمها در وین محور این گفتگوی تلفنی بود.
آیت الله رئیسی با اشاره به اعتراف آمریکا به شکست سیاست فشار حداکثری، تأکید کرد: جمهوری اسلامی در فرآیند مذاکرات، اراده و جدیت خود را برای حصول توافق اثبات کرده است و هر تلاشی از طرف مقابل، در این رابطه باید شامل لغو تحریم ها، راستیآزمایی و ضمانت معتبر باشد.
رئیسی با تأکید بر اینکه ثبات و امنیت منطقه تنها از طریق راه حل های درونمنطقهای قابل تحقق است و نه مداخلات خارجی، خواستار توجه جامعه جهانی به بحران انسانی در یمن و رفع محاصره مردم مظلوم این کشور شد.
رئیس جمهور فرانسه نیز در این گفتگو تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران حق دارد که به آمریکا بیاعتماد باشد چرا که این ایالات متحده بوده که باعث ایجاد بحران شده است.
امانوئل مکرون همچنین تجاوزات نظامی به مردم یمن بخصوص حملات اخیر را محکوم کرد.
تحولات منطقه از جمله اوضاع لبنان از دیگر محورهای گفتگوی روسای جمهور ایران و فرانسه بود.
چه کنیم که گناه نکنیم؟
راههای جلوگیری از گناه و روشهای درمان آن
۱. باور به حضور خداوند
باورمندی انسان به حضور خداوند در سراسر زندگیاش، در بازدارندگی او از گناهان بسیار تأثیر میگذارد. نیروهای بیرونی هیچگاه توان ضبط و مهار گناهان پنهان را ندارند، اما ایمان و اعتقاد به حضور خداوند در نهان و آشکار، نگاهبان انسان است. آیات الهی نیز بر همین باور تأکید میکنند: {أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری}؛ «آیا انسان نمیداند که خداوند همه اعمالش را میبیند.» (علق: ۱۴)
در آیه دیگری آمده است:
{یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُور} (مؤمن: ۱۹)
خداوند چشمهایی را که به خیانت گردش میکنند، میشناسد و به آنچه در سینهها پنهان است، آگاهی دارد.
در آیه دیگری آمده است: {إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد}؛ «به یقین پروردگار تو در کمینگاه است.» (فجر: ۱۴)
این آیات، به روشنی بر این دلالت میکنند که همه انسانها در محضر پروردگار جهانند و هر کاری که انجام میدهند و هر اندیشهای که از مغزشان میگذرد، از علم الهی بیرون نیست.
روایتهای معصومان (علیهم السلام) نیز آدمی را به استوار ساختن این باور فرامیخوانند؛ چنانکه در «دعای یستشیر» از پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آمده است: «أَسمَعَ السّامِعینَ وَأَبصَرَ النّاظِرینَ»؛ «خداوندی که شنواترین شنواها و بیناترین بینندگان است».
حضرت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نیز در اینباره به پیروانش میفرماید:
إتَّقُوا مَعاصِیَ اللهِ فی الخَلَواتِ فَإِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الحاکِمُ .(۱۳)
از معصیت خدا در پنهان و خلوتگاهها بپرهیزید؛ زیرا شاهد، همان دادرس است.
ایشان در روایتی دیگر به پیروان خود میفرماید: «ولا تَهتِکُوا أستارَکُم عِندَ مَن یَعلَمُ أسرارَکُم» (۱۴)؛ «پرده خویش را نزد خداوندی که از اسرارتان آگاه است، ندرید».
بر پایه روایتی، کسی نزد امام حسین (علیه السلام) رفت و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! من شخصی گنهکارم و نمیتوانم گناهم را ترک کنم، مرا موعظه کن.
امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه میخواهی گناه کن:
۱. روزی خدا را مخور و آنچه میخواهی گناه کن؛
۲. از دایره حکومت الهی خارج شو و آنچه میخواهی گناه کن؛
۳. جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه میخواهی گناه کن؛
۴. وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو نزد تو آمد، او را از خود بران و هر چه میخواهی گناه کن؛
۵. زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش برد، تو به سوی آتش مرو و آنچه میخواهی گناه کن .(۱۵)
ماجرای ابنسیرین، گویای باور به حضور خداوند و در اینباره آموزنده است. محمد، فرزند سیرین بصری، در تعبیر خواب و تطبیق دادن خوابها با حقایق، توانا بود و در این کار از لطایف قرآن و روایتها بهره میبرد. او درباره سرگذشت خود چنین میگوید:
در بازار به بزازی میپرداختم، روزی زنی زیبا برای خرید [چیزی] به مغازهام آمد و من نمیدانستم که به دلیل جوانی و زیباییام، عاشق من است. مقداری پارچه از من خرید و آن را در میان بغچه پیچید و ناگهان گفت: ای مرد بزاز! فراموش کردهام پول همراه خود بیاورم. کمک کن و این بغچه را تا در خانهام بیاور و آنجا پولش را دریافت کن. من ناگزیر تا در خانه او رفتم و او مرا به درون خانهاش برد. هنگامی که به آنجا رفتم، او در را بست و پوشش چهره زیبایش را برداشت و گفت: مدتی است که شیفته جمال تو شدهام و راه رسیدن را به وصالت این دیدم. اکنون، در این خانه، تنها من و تو هستیم. باید کام مرا برآوری، وگرنه تو را رسوا میکنم.
گفتم: ای زن! از خدا بترس، دامن به زنا آلوده مکن؛ زنا از گناهان بزرگ و موجب افتادن به آتش دوزخ است. نصیحت و موعظه ام در او تأثیر نگذارد، اما ناگاه فکری به ذهنم رسید. از وی خواستم که به من برای رفتن به دستشویی اجازه بدهد. زن به گمان اینکه به قصد قضای حاجت بدانجا میروم، مرا آزاد گذاشت. من به دستشویی رفتم و برای حفظ ایمان و آخرت و کرامت انسانی ام، سراپای خود را به نجاست آلودم. چون زن مرا با آن وضع دید، در منزل را گشود و مرا بیرون کرد. خود را به آب رساندم، بدن و لباسم را شستم و خداوند به پاداش اینکه برای حفظ دینم، خود را به بوی بد آلودم، بویی همچون بوی عطر و دانش تعبیر خواب را به من بخشید .(۱۶)
۲. دوستی و یاد خدا
ذکر؛ یعنی به زبان آوردن نامهای الهی و اندیشیدن در مفهوم آن و آراستن باطن خویش به نور آن، به «زبانی» و «قلبی» تقسیم میشود. ذکر قلبی (ذکر حق در باطن) به این معنا است که انسان همیشه و در همه حال به یاد پروردگارش باشد و لحظهای از یاد حضرت دوست غافل نشود. اگر انسان تنها به زبان ذکر بگوید، اما در باطن خود از خدا غافل باشد و پروردگار را ناظر و حاضر نبیند، از چنین ذکری سودی نمیبرد. خداوند از بندگان صالحش میخواهد که پیوسته به یاد او باشند:
{وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین} (اعراف: ۲۰۵)
پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش.
سخن ارزشمند امام صادق (علیه السلام) نیز در اینباره خواندنی است:
مَن کانَ ذاکِراً لِلّهِ عَلَی الْحَقِیقَةِ فَهُوَ مُطِیعٌ وَمَن کانَ غافِلاً عَنْهُ فَهُوَ عاصٍ .(۱۷)
کسی که به حقیقت، به یاد خدا باشد، بندهای فرمانبر و انسان غافل از خدا، بندهای گناهکار است.
امام محمد باقر (علیه السلام) میفرماید: «یاد خدا آن است که انسان، هنگام نزدیک شدن به گناه، خدا را یاد کند و همین امر او را از گناه بازدارد ».(۱۸)
خداوند نیز آدمیان را برای ایستادگی در برابر وسوسههای شیطانی به یاد خودش سفارش میکند:
{إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون} (اعراف: ۲۰۱)
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند به یاد خدا میافتند و بینا میگردند.
اگر گرد غفلت و بی خبری بر چهره آدمی ننشیند و هدف خلقتش را از یاد نبرد و همواره به پروردگارش روی کند، به آسانی در دام گناه گرفتار نمیشود و همین شرم از حضور خدا، برای پرهیز از گناهان بس است. اگر انسان عاشق خدا باشد و همچون عارفان، او را در بند بند وجود خود بیابد، چیزی جانشین مهر و دوستی او با معشوقش نمیشود. امام علی (علیه السلام) در دعای کمیل از خداوند میخواهد: «…وَ قَلْبی بِحُبّک مُتَیّم»؛ «و قلبم را از محبتت لبریز کن».
اگر قلب آدمی متوجه الله باشد، تنها به دنبال چیزهایی میرود که وی را به سوی خدا رهنمون میسازند. مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، از عارفان بزرگ میفرمودند: «اگر قلبم را بشکافند، جز محبت خداوند چیزی در آن نمی یابند».
گر بشکافند سراپای من / / جز تو نیابند در اعضای من
یاد خدا، کلید خوبیهاست. خداوند از انسان دور نیست، اما کسانی که پیوسته در یاد اویند، حضور او را بیشتر و او را نزدیکتر مییابند. حضرت موسی (علیه السلام) در نیایشی به خداوند چنین عرض میکرد:
یا ربِّ أَقَریبٌ أَنتَ مِنّی فَاُناجیکَ أم بَعیدٌ فَاُنادیکَ.
ای پروردگار من! آیا تو نزدیکی که با تو نجوا کنم یا دوری که صدایت بزنم.
خداوند فرمود: «أَنَا جَلیسُ مَن ذَکَرنی»؛ «من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد.»
پس موسی (علیه السلام) گفت:
فَمَن فی سِترِکَ یَومَ لا سِترَ إلاّ سِترُکَ؟
[خدایا!] در روزی که پوششی جز پرده تو نیست، چه کسی در پوشش [امان] تو خواهد بود؟
خداوند فرمود:
اَلَّذینَ یَذکُرُونَنی فَاذکُرُهُم و یَتَحابُّونَ فِیَّ فَاُحِبُّهُم فَاولئِکَ الَّذین اِذا اَرَدتُ أن اُصیبَ أَهلَ الأَرضِ بِسُوءٍ ذَکَرتُهُم فَدَفَعتُ عَنهُم بِهِم .(۱۹)
کسانی که مرا یاد میکنند یادشان میکنم و کسانی که یکدیگر را به خاطر من دوست میدارند، دوستشان میدارم. اینان کسانیاند که وقتی اراده کنم که به ساکنان زمین بدی برسانم، آنها را یاد میکنم و به سبب آبرویی که نزد من دارند، شر و بدی را از اهل زمین دور میسازم.
انسانها با فراموشی خداوند، به گناه و نافرمانی آلوده میشوند، اما با یاد خدا، از شیطان فریب نمیخورند. پیآمد این توجه و ترس شایسته، رسیدن به آگاهی و چیره شدن بر نفس اماره و شیطان است.
محبت انسان به خداوند، او را از بدیها و گناهان ریز و درشت باز میدارد و از همین روی امام سجاد (علیه السلام) میفرماید:
الهی فَاجعَلنا مِنَ الَّذینَ تَرَسَّخَت اَشجارُ الشَّوقِ اِلَیکَ فی حدائقِ صُدُورِهم وَاَخَذَت لَوعَةُ مَحَبَتِّکَ بِمَجامِعِ قُلوبِهِم.
خدایا! ما را به کسانی بدل ساز که درختان محبت و اشتیاق به تو در سینههای آنان ریشه کرده و شرارههای دوستی تو سراسر قلبهای آنان را فرا گرفته است.
آن حضرت در ادامه میفرماید:
الهی ما الَذَّ خواطِرَ الإلهامِ بِذِکرِکَ عَلَی الْقُلُوبِ وَما اَحلَی المَسِیرَ إلَیکَ بالاَوهامِ فی مسالِک الغُیُوبِ وَما اَطیَبَ طَعمَ حُبِّکَ وَما اَعذبَ شِربَ قُرْبِکَ .(۲۰)
خدایا! چه چیز لذت بخش تر از یادآوریهایی است که ذکر و یاد تو بر قلبها مینشاند و چه چیز شیرینتر از رهروی به سوی تو در راههای ناشناخته است و چه چیز دلپذیرتر از طعم دوستی و چه چیز گواراتر از شراب قرب و جوار توست.
بنده تا زمانی که به غیر خدا توجه دارد؛ یعنی قلب او به چیز دیگری متوجه است، به همان اندازه دوستی و یاد خدا از قلبش بیرون میرود و محبتش به خداوند کم میشود.
امام صادق (علیه السلام) درباره تأثیر یاد خدا در اعمال آدمی میفرماید:
منظور از یاد خدا، هنگامی است که وقتی با حلال و حرام روبهرو میشود، اگر طاعت الهی باشد، آن را انجام میدهد و اگر معصیت باشد آن را ترک میکند .(۲۱)
آدمی اگر خدا را بزرگ و ناظر ببیند هیچگاه مرتکب گناهان کوچک نیز نمیشود و از ناظر حقیقی شرمنده و بیتاب میگردد.
۳. خداترسی
ترس از خدا و هراس از پیآمدهای گناه، آدمی را از ارتکاب گناهان بازمیدارد. چنانکه امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
کسی که بداند خدا او را می بیند و گفتار او را میشنود و از کار نیک و بد او آگاه است، همین دانستن، وی را از کارهای زشت بازمیدارد و چنین فردی، کسی است که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس خود را از هوس گناه بازداشته است .(۲۲)
همچنین در گفتار دیگری میفرماید: «چنان از خدا بترس که گویا خدا را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، او تو او را میبیند ».(۲۳)
اگر آدمی به راستی بر این باور باشد که خدا او را هنگام گناه کردن دیده است، چگونه میتواند این شرمساری را از خود دور سازد.
گیرم که تو از سر گنه درگذری / / زان شرم که دیدی که چه کردم چه کنم
سخن دیگر آن حضرت نیز در اینباره، بسیار تکاندهنده است: «اَلعَجَبُ مِمَّن یَخافُ العِقابَ فَلَمْ یَکُفَّ» (۲۴)؛ «شگفتا! از کسی که از عذاب الهی میترسد، ولی از گناه خودداری نمیکند!»
برای خداترسی، آدمی در آیات قرآنی باید تدبّر کند. درونمایه این آیات، هشدار و تحذیر است: {سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلان}؛ «[ای گروه انس و جن] به زودی به حساب کار شما خواهیم پرداخت.» (الرحمن: ۳۱)
و یا در آیهای دیگر آمده:
{اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر} (فصلت: ۴۰)
امروز به اختیار خود هر چه میخواهید انجام دهید که خدا به همه اعمال شما آگاه است.
این روایتها نیز چنین درونمایهای دارند:
هرگاه حضرت ابراهیم (علیه السلام) به یاد ایام گذشته خویش میافتاد، دگرگون میگشت و ضربان قلبش از مسافتی دور شنیده میشد. روزی جبرئیل به سوی وی آمد و به او فرمود: خداوند به تو سلام میرساند و میگوید: آیا تا به حال دیدهای دوستی از دوست خود بترسد؟ پس ابراهیم (علیه السلام) به جبرئیل گفت: وقتی اشتباه خود را به یاد می آورم، دوستی خود را از یاد می برم .(۲۵)
همچنین آمده است: «چون حضرت ابراهیم خلیل به نماز میایستاد، صدای تپش قلب او از دور شنیده میشد، زیرا خدا ترس بود ».(۲۶)
شیوة معصومان و پرورشیافتگان آنان در گریهها و خداترسیشان نیز اندیشیدنی و درنگکردنی است.
مردی از انصار میگوید: یک روز بسیار گرم، همراه پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در سایه درختی نشسته بودم، مردی آمد و پیراهنش را درآورد و به غلتیدن روی ریگهای داغ پرداخت. گاهی پشت و گاهی شکم و گاهی صورتش را بر آن ریگها میگذاشت و میگفت: ای نفس حرارت این ریگها را بچش که عذاب خداوند از آنچه من به تو میچشانم، بزرگتر است.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) این منظره را تماشا کرد. وقتی کار آن جوان تمام شد و لباس پوشید و قصد رفتن کرد، با دست به وی اشاره کرد و از او خواست تا نزد حضرت بیاید. وقتی جوان نزد حضرت آمد، پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به او فرمود: «ای بنده خدا! کاری از تو دیدم که تا کنون از کسی ندیدهام، دلیل این کار چیست؟» جوان گفت: «ترس از خدا. من با نفس خود این کار را میکنم تا از طغیان و شهوت حرام در امان بماند».
آنگاه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «از خدا ترسانی و حق ترس را رعایت کردهای. خداوند به وجود تو، به اهل آسمانها مباهات میکند». پس به اصحابش فرمود: «ای حاضرین! نزد این دوستتان بیایید تا برای شما دعا کند». همه نزد جوان آمدند و او چنین دعا کرد:
اَللّهُمَّ اجمَع أَمرَنا عَلَی الهُدی وَاجعَلِ التَّقوی زادَنا وَالجَنَّةَ مَآبنا .(۲۷)
خداوندا! برنامه زندگی ما را بر هدایت متمرکز کن! تقوا را توشه ما و بهشت را بازگشتگاه ما قرار ده.
۴. معادباوری
ایمان به معاد و راستیِ کیفر و پاداش اعمال و باور به اینکه هیچیک از نیکیها و بدیهای انسان نابود نمیشود و هر کسی با رفتارهایش برانگیخته میشود و همه آنها را روز قیامت حاضر میبیند، آدمی را از گناه باز میدارد؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید:
{یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیدا} (آل عمران: ۳۰)
روز قیامت، روزی است که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می بیند و آرزو میکند میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانی زیادی باشد.
کسی که به معاد ایمان دارد و میداند که به همه اعمال ریز و درشت او در روز حساب رسیدگی میکنند، مراقب رفتار و کردار خود خواهد بود. خداوند متعال میفرماید:
{وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُون} (بقره: ۴۸)
بپرهیز از روزی که هیچکس به جای دیگری جزا داده نمیشود و نه شفاعت و نه غرامت و بدلی از او پذیرفته میشود و نه کسی به یاری او میآید.
امام علی (علیه السلام) نیز بر یادآوری رستاخیز تأکید میفرماید:
وَلَنْ تَحْکُم ذلِکَ مِنْ نَفْسِکَ حَتّی تُکثِرَ هُمُومَکَ بِذِکْرِ الْمَعادِ إِلی رَبِّکَ .(۲۸)
هرگز بر خویشتن حاکم نخواهی بود؛ جز اینکه فراوان به یاد قیامت و بازگشت به سوی پروردگار باشی.
بنابراین، ایمان به معاد و دریافت کیفر و پاداش اعمال در پرورش روح انسان بسیار تأثیر میگذارد. روزی که راه برگشت و فراری در آن نیست، روزی که همه اعمال در کارنامه اعمال ثبت است. اگر آدمی در این عقیده راسخ باشد یا حتی به آن ظن و گمان داشته باشد، تربیتپذیر خواهد شد. حضرت امیر (علیه السلام) برای پیشگیری از گناهکاری آدمیان با تکیه بر معادباوری میفرماید:
وَاتَّقُوا نَاراً حَرُّهَا شَدِیدٌ وَقَعْرُهَا بَعِیدٌ وَحِلْیَتُهَا حَدِیدٌ وَشَرَابُهَا صَدِیدٌ .(۲۹)
بپرهیزید از آتشی که حرارتش شدید و ژرفای آن زیاد و زیور آن غل و زنجیر آهنین و نوشیدنی آن، آب جوشان میباشد.
بر پایه روایتی، روزی سلمان از بازار آهنگران میگذشت که چشمش به جوانی افتاد. وی نعرهای کشید و بیهوش شد. مردم بر او گرد آمدند و به سلمان گفتند: شاید این جوان دچار حمله مغزی شده باشد. شما بیا و در گوش او دعایی بخوان! شاید سلامت خود را بازیابد. سلمان نزد جوان رفت و وی به هوش آمد و سلمان را شناخت و به او گفت: چنین که مردم میگویند، بیمار نیستم، بلکه هنگام گذشتن از بازار آهنگرها دیدم که آنان میلههای سرخ شده را با پتک میکوبند و این آیه قرآن را در یاد آوردم: {وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدید}؛ «برای مأموران دوزخ گرزهایی از آهن است.» (حج: ۲۱)
آنگاه از ترس عذاب الهی عقل از سرم پرید و بیهوش شدم. سلمان، پس از شنیدن سخنان جوان به او علاقه مند شد و پیوند دوستی با وی بست و همواره از او یاد میکرد تا اینکه چند روزی وی را ندید. حالش را پرسید و دریافت که بیمار و بستری است؛ پس به دیدارش رفت و هنگامی به بالین جوان رسید که او جان میداد. از وی دلجویی کرد و به عزرائیل گفت: «یا مَلَکَ المَوتِ اُرفُق بِأَخی»؛ «ای فرشته مرگ! با برادر ایمانی ام مدارا کن».
عزرائیل گفت: «إِنّی بِکُلِّ مؤمِنٍ رَفیقٌ» (۳۰)؛ «من به همه مؤمنان مهربانم».
۵. ایمان به عرضه اعمال به پیشوایان دین
یکی از باورهای شیعیان، عرضه اعمال به پیشوایان دین است. اگر آدمی بداند که اعمالش به امامش عرضه میشود، به چگونگی رفتارهای خود بیشتر توجه میکند و می کوشد که با ترک گناهان، آنان را خشنود سازد.
خداوند کریم در قرآن مجید در اینباره فرموده است:
{وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} (توبه: ۱۰۵)
بگو عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند و بهزودی به سوی کسی باز میگردید که پنهان و آشکار را میداند و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «مؤمنان [در این آیه]، امامانند ».(۳۱)
روایتها نیز به این موضوع پرداختهاند که اعمال نیک و بد انسان هر عصر پنجشنبه به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) یا به پیشوایان دین عرضه میشود.
امام صادق (علیه السلام) در روایتی میفرماید:
إنَّ أعْمالَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلّی الله علیه وآله وسلّم) تُعْرَضُ عَلی رَسُولِ اللهِ کُلَّ خَمِیسٍ فَلیَستَحی أَحَدُکُم مِن رَسُولِ اللهِ أَنْ یَعْرِضَ عَلَیْهِ الْقَبیحَ .(۳۲)
کردار امت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) هر پنجشنبه به او عرضه میگردد، پس هر یک از شما باید از پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) حیا کند که مبادا کارهای زشت خویش را به او عرضه بدارد.
عبدالله بن ابان که نزد امام رضا (علیه السلام) جایگاهی داشت، به امام (علیه السلام) عرض کرد: برای من و خانواده ام به درگاه خدا دعا کنید. امام فرمود: مگر من دعا نمیکنم؟ به خدا سوگند که اعمال شما در هر شب و روز به من عرضه میشود.
عبدالله میگوید: آن حضرت دانست که من این سخن را بزرگ و باور نکردنی شمردم. از این رو، فرمود: مگر [در] کتاب نخواندهای: {وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ} (توبه: ۱۰۵) به خدا سوگند که مقصود از مؤمن، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است .(۳۳)
امام کاظم (علیه السلام) نیز در پاسخ به پرسشی در این باره فرمودند:
علم به سه صورت به ما میرسد: یکی اخبار گذشته که پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) برای ما تفسیر و تبیین کرده، دیگر اخبار آینده که در مصحفی نزد ما نوشته شده و سوم اخبار پدیدار شونده و فعلی که از راه الهام در دل و تأثیر در گوش به ما میرسد [که هر روز به ویژه شبهای جمعه و قدر حاصل میآید] و آن بهترین دانش ماست؛ [زیرا از اسرار امامت به شمار میرود] و پیامبری بعد از پیامبر ما نیست .(۳۴)
روایتی نیز البته از طریق اهل سنت رسیده که حتی عرضه اعمال را بر پیامبران و پدران و مادران در روز جمعه یادآور شده است:
تُعرَضُ [الأَعْمالُ] عَلَی الأَنْبِیاءِ وَالآباءِ وَالاُمهّاتِ یَوْمَ الْجُمعَة فَیفرَحونَ بِحَسناتِهِم و تَزدادُ وُجُوهُمُ بَیاضاً و إِشراقاً فَاتَّقُوا اللهَ وَلا تُؤذُوا مَوتاکُم .(۳۵)
اعمال بر پیامبران، پدران و مادران در روز جمعه عرضه میشود و به خاطر اعمال پسندیده [شما] آنان خوشحال میشوند و بر سفیدی و درخشندگی چهرههایشان افزوده میشود. پس از خدا پروا کنید و مردگان خود را [با گناهانتان] نیازارید.
بیگمان، در عصر غیبت اعمال انسان به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه میشود و از این رو، وی باید مراقب کردار و رفتارش باشد و در اصلاح و بهسازی نفس خود بکوشد.
۶. توجه به کرامت انسان
آدمی «خلیفة الله» و مسجود ملائک خوانده شده و خداوند همه چیز را برای او آفریده و برای او مسخر کرده است:
{وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا} (جاثیه: ۱۳)
خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خویش مسخر شما ساخته است.
و یا در آیهای دیگر میفرماید:
{وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً} (اسراء: ۷۰)
و هر آینه، فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا [بر مرکبها و کشتی] بر نشاندیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدگان برتری کامل بخشیدیم.
اگر آدمی شخصیت والای خود را پاس بدارد، هیچگاه گرد گناه نمیگردد و خود را خوار نمیسازد. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میفرماید: «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ»؛ «کسی که نفس خویش را گرامی میدارد، آن را با گناه خوار نمیسازد».
همچنین میفرماید:
اَلعارِفُ مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَاَعْتَقَها و نَزَّهها عَن کُلِّ ما یُبعِدُها و یُوبِقُها .(۳۶)
عارف کسی است که روح خود را بشناسد و آن را آزاد کند و آن را از هر چیزی که موجب دوری از [کمال] و مایه هلاک میگردد، پاک سازد.
بنابراین، شخصیتشناسی و توجه داشتن به کرامت انسان از عوامل بازدارنده گناهان است. اگر آدمی خود را بشناسد و از جایگاه ممتازش آگاه شود، به این سفارش حضرت امیر (علیه السلام) عمل میکند:
إِنَّهُ لَیْسَ لأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ فَلا تَبِیعُوهَا إِلاَّ بِهَا .(۳۷)
و بدانید که جان شما هیچ بهایی، جز بهشت ندارد پس به کمتر از آن نفروشید.
۷. خردورزی
خردورزی از ویژگی ملکوتی انسان است. روح الهی دمیده در کالبد زمینی، با هدایت عقل به کمال میرسد، اما اگر آدمی به خواستههای حیوانی تن دهد، به سقوط و تباهی کشیده میشود. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «اِذا کَمُلَ العَقلُ نَقَصَت الشَّهوَةُ» (۳۸)؛ «هرگاه عقل به کمال برسد، هوسها کم میشود».
خردمندان از گناه دوری میکنند و خود را به زشتیها نمیآلایند. از این رو، میتوان چنین ادعا کرد که بیشتر مجرمان و گناهکاران، نابخردان و ناآگاهنند؛ چنانکه امام خردمندان میفرماید: «غَریزَةُ العَقلِ تَأبی ذَمیمَ الفِعلِ» (۳۹)؛ «نیروی سرشار عقل، آدمی را از زشت کاری بازمیدارد».
ایشان در سخنی دیگر میفرماید: «مَن قَدَّمَ عَقلَهُ عَلی هَواهُ حَسُنَت مَساعیه» (۴۰)؛ «کسی که عقلش را بر هوای نفسش مقدم دارد، کارهایش نیکو میگردد».
جان انسان با نیروی خرد و چراغ پر نور آن، در سیاهی سایه گناه فرو نمیرود و گرد هوا نمیگردد؛ چنانکه امیر پرهیزگاران میفرماید: «اَلعاقِلُ مَن قَمَعَ هَواهُ بِعَقلِهِ» (۴۱)؛ «خردمند کسی است که با عقل خود، هوای سرکش را سرکوب سازد».
آینده نگری از نشانههای خرد است که آدمی را از افتادن در گرداب تباهی نگاه میدارد. انسانهای خردمند پس از سنجیدن کارها، به آن دست میزنند. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «اَعقَلُ النّاسِ اَنظَرُهُم فِی العَواقِبِ» (۴۲)؛ «داناترین مردم کسی است که بیش از همه به فرجام کار بنگرد».
حضرت آدم در سفارش به وصی خود، حضرت شیث چنین فرمود:
اِذا عَزَمتُم عَلی اَمْرٍ فَانظُرُوا إلی عَواقِبِهِ فَإِنّی لَو نَظَرتُ فی عاقِبَةِ اَمری لَم یُصِبنی ما اَصابَنی .(۴۳)
هرگاه تصمیم به انجام کاری گرفتید، پایان آن را بنگرید؛ زیرا اگر من به سر انجام کارم [خوردن از درخت ممنوعه] اندیشیده بودم، به سرم نمیآمد، آنچه آمد.
امیر خردمندان علی (علیه السلام) نیز گفتار ارزشمندی در اینباره دارد:
إِنّماَ العَقلُ التَّجَنُّبُ مِنَ الاِثمِ وَالنَّظَرُ فِی العَواقِبِ وَالأَخذُ بِالحَزمِ .(۴۴)
خردمندی، همان دوری از گناه، نگریستن در فرجام کارها و سنجیده راه رفتن است.
بنابراین، بسیاری از لغزشها، پیآمد شتابزدگی، مهار نکردن احساسات و نیندیشیدن درباره سرانجام کارهاست. پس با کمی تأمل و اندیشه درباره آثار و فرجام کار، راه درست را میتوان برگزید؛ چنانکه حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «اگر در سرانجام کاری بیندیشی، پایان نیکویی [برای آن تحقق] خواهد یافت ».(۴۵)
۸. حیا و شرم
حیا، زیباترین و امن ترین جامه اخلاقی است که خداوند بندهاش را با آن آراسته است. همه زیباییها و کمالها و خوبیها از حیا سرچشمه میگیرند. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «اَلْحَیاءُ تَمامُ الکَرَمِ وَاَحسَنُ الشِّیَمِ» (۴۶)؛ «حیا، همه خوبیها و نیکوترین رفتارهاست».
هیچ لباسی، از جامه حیا زیباتر نیست؛ چنان که امام علی (علیه السلام) میفرماید: «اَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنْیا الحَیاءُ» (۴۷)؛ «نیکوترین لباسهای دنیا، حیاست».
حیا، نگاهبان ایمان و پاره جدایی ناپذیر آن است. مؤمن پوشش برازنده ای چون حیا دارد که همچون نگهبانی او را از گناه برکنار میدارد. امام علی (علیه السلام) در اینباره فرموده است: «اَلْحَیاءُ یَصُدُّ عَنِْ فِعْلِ الْقَبیحِ» (۴۸)؛ «حیا آدمی را از کار زشت بازمیدارد».
بیشتر جرمها و زشتیها از بی حیایی سر میزند؛ زیرا هرچه پرده حیا کنارتر رود، آدمی بر ارتکاب گناهان پنهان و آشکار جسورتر میگردد؛ تا جایی که حجاب حیا برداشته میشود و آنگاه آدمی از هیچ گناهی سرباز نمیزند.
امام موسی بنجعفر (علیه السلام) میفرماید:
اَلْحَیاءُ مِنَ الإیمانِ وَالإیمانُ فِی الجَنَّةِ وَالبَذاءُ مِنَ الْجَفاءِ وَالجَفاءُ فِی النّارِ .(۴۹)
حیا جزئی از ایمان است و ایمان در بهشت است. بیحیایی نیز از پرده دری سرچشمه میگیرد و پردهدری در آتش است.
هر چه کمال و خرد انسان افزونتر باشد، حیای او نیز بیشتر خواهد بود. حیا از خدا، حیا از خود و حیا از مردم، میوههای شیرین درخت خردند.
امام علی (علیه السلام) میفرماید:
اَلعَقلُ شَجَرَةٌ ثَمَرُها السَّخاءُ وَالحَیاءُ .(۵۰)
عقل، درخت تنومندی است که میوه شیرین آن، سخاوت و حیاست.
پی نوشتها:
۱۳. نهج البلاغه، حکمت ۳۲.
۱۴. همان، خطبه ۲۰۳.
۱۵. گناهشناسی، ص ۲۵۸ به نقل از منهاج الشهادة، ص ۳۱۱.
۱۶. سفینة البحار، ج ۴، ص ۳۵۲.
۱۷. بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۱۵۸.
۱۸. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۴۲۵.
۱۹. اصول کافی، ج ۲، ص ۲.
۲۰. مناجات خمس عشر، مناجات عارفین.
۲۱. بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۱۵۴.
۲۲. اصول کافی، ج ۲، ص ۷۰.
۲۳. همان، ص ۶۷.
۲۴. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۳۷.
۲۵. محجة البیضاء، ج ۷، ص ۳۰۹.
۲۶. بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۵۸.
۲۷. بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۷۸
۲۸. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
۲۹. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰.
۳۰. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۶۰.
۳۱. کافی، ج ۱، ص ۳۱۸.
۳۲. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۱۵۰.
۳۳. کافی، ج ۱، ص ۳۱۹.
۳۴. همان، ص ۳۹۳.
۳۵. کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۶۹.
۳۶. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۳۹.
۳۷. نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶.
۳۸. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۲.
۳۹. همان، ص ۵۳.
۴۰. همان.
۴۱. همان، ص ۵۴.
۴۲. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۲.
۴۳. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۴۵۳.
۴۴. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۱.
۴۵. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۳۸۵.
۴۶. غرر الحکم، ج ۲، ص ۲۵۶.
۴۷. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۳۱.
۴۸. غرر الحکم، ص ۲۵۷.
۴۹. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۰۹.
۵۰. غرر الحکم و درر الکلم، ج ۲، ص ۱۴۲.
بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز؛ بعد از دو سال جمعی از شما را در این حسینیّه مجدّداً زیارت میکنیم. یکی از بهترین جلسات ما و شیرینترین خاطرات اجتماعی و جلساتی ما جلسهی روز ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که هر سال با شما عزیزان داشتهایم؛ گمان میکنم الان ۳۵ سال است که این جلسه هست. تبریک عرض میکنم ولادت سیّدةالنّساء (سلام الله علیها)، صدّیقهی طاهره، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را و همچنین ولادت امام بزرگوارمان را.
دربارهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) چند جملهای عرض میکنم به عنوان عرض ارادت، بعد هم چند جملهای دربارهی مسئلهی مهمّ مدّاحی و هیئت. البتّه روز ولادت، روز زن هم هست، روز مادر هم هست؛ بانوان محترم از ما گلایه میکنند که این روز را باید به بانوان اختصاص میدادیم؛ حق هم با آنها است، منتها این جلسه، جلسهی ریشهدار و سابقهداری است و نمیشود این جلسه را دست کم گرفت؛ باید یک روزی را برای دیدار خانمها هم انشاءالله معیّن کنیم.
دربارهی عظمت شأن زهرای اطهر، صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) زبان ماها خیلی قاصر و ناقص است؛ قرآن و حدیث صحیح دربارهی این بزرگوار سخن دارد، مدیحه دارد که برای ذهن ما و فکر کوته ما فهم این مدیحهها هم احتیاج به تأمّل و دقّت دارد. این روایت را که امام بزرگوار هم یک وقتی نقل کردند که جبرئیل بعد از وفات و رحلت پیغمبر بر حضرت زهرا میآمد و نازل میشد، روایت صحیحی است؛ به سند این روایت ما نگاه کردیم؛ سند معتبر و در نهایت اعتبار است و جای هیچ تردیدی نیست که جبرئیل میآمد. عبارت این است: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیلُ علیه السّلام فَیُحسِنُ عَزاءَها عَلَی اَبیها؛ به زبان امروز ما، مرتّب میآمد به حضرت زهرا برای رحلت پیغمبر تسلیت میگفت؛ وَ یُطَیِّبُ نَفسَها؛ آرامش میداد به آن بزرگوار؛ وَ یُخبِرُها عَن اَبیها وَ مَکانِه؛ خبر میداد که پیغمبر در چه وضعی است، در چه حالی است؛ در عالم برزخ، در محضر حیّ ودود، مقامات عالی پیغمبر را نشان میداد و برای فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) تصویر میکرد؛ وَ یُخبِرُهَا بِما یَکونُ بَعدَها فِی ذُرِّیَّتِها؛ ماجراهای فرزندان حضرت را هم که در آینده پیش میآید -ماجرای امام حسن، ماجرای کربلا، ماجرای ائمّه (علیهم السّلام) و ماجرای حضرت ولیّعصر (ارواحنا فداه) را- برای حضرت نقل میکرد؛ وَ کَانَ عَلیٌّ علیه السّلام یَکتُبُ ذَلِک؛(۲) امیرالمؤمنین هم مینشست، اینها را مینوشت؛ این خیلی مسئلهی مهمّی است.
بنا به نقل قرآن، جبرئیل یک بار در طول تاریخ بر غیر پیغمبری نازل شده: اَرسَلنا اِلَیها روحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّا؛(۳) اگر مراد از روح -که البتّه این هم محلّ اختلاف است- در ماجرای حضرت مریم، جناب جبرئیل (علیه السّلام) باشد، خدای متعال [فقط] یک بار بر [کسی] غیر پیغمبر جبرئیل را فرستاده؛ بقیّهی ملائکه نازل شدهاند و مکرّر اتّفاق افتاده که ملائکه آمدهاند؛ [امّا] جبرئیل فقط یک بار؛ امّا برای حضرت زهرا: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیل؛ بحث یک بار و دو بار نیست، [بلکه] جبرئیل مرتّب میآمد و شرفیاب میشد خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها).
[مدح حضرت] در قرآن، در سورهی «هل أتیٰ» هست، در آیهی تطهیر هست، در آیهی مباهله هست. اینهایی که حالا تقریباً صریح است دربارهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) این آیات است، وَالّا آیات دیگری هم هست که اشاره دارد به آن بزرگوار. اینکه در سورهی «هل أتیٰ» خدای متعال میپردازد به کار فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و خانوادهاش، خیلی چیز مهمّی است؛ این یک پرچمی است که قرآن برمیافرازد، برافراشته میکند بر سر درِ خانهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها): اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللَهِ لا نُرِیدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکورا؛(۴) کار برای خدا، اخلاص، خدمت بیمنّت؛ به چه کسی؟ به یتیم و فقیر و اسیر؛ این اسیر، یعنی اسیر مسلمان بوده؟ بعید است آن وقت اسیر مسلمان [بوده باشد]. خدمت بیمنّت؛ این درس است، پرچم فاطمهی زهرا این است؛ یعنی قرآن این را بزرگ میکند. یا در آیهی مباهله: وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم؛(۵) در حالی که اطراف پیغمبر زنان زیادی بودند -همسران پیغمبر بودند، نزدیکان دیگر پیغمبر بودند، شاید آن وقت بعضی از دختران دیگر پیغمبر [هم] بودند- امّا «نِساءنا» فقط فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است؛ برای چه؟ برای مواجههی جبههی حق با جبههی باطل؛ این [طور] است. فاطمهی زهرا مظهر این حقایق والا و فوقالعاده است. فضائل حضرت زهرا اینها است.
پیغمبر اکرم در مورد حضرت زهرا تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین»(۶) دارد، و «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»؛(۷) که این مهمتر است: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة. همهی زنهای بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همهی این زنهای بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هستند دیگر؛ زنهای بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» است. این [جور] است. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقّش را ادا کند! اصلاً ذهن ماها هم خیلی احتیاج به تأمّل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.
خب اینجا ضمناً برجستهترین خصوصیّات معلوم شد؛ در آن آیهی شریفه بحث طهارت و آیهی تطهیر است که یک مسئلهی فراتر از این حرفها است؛ در آیهی «هل أتیٰ» مسئلهی خدمت بیمنّت است؛ در آیهی مباهله مسئلهی مقابلهی جبههی حق و جبههی کفر و باطل است؛ اینها است؛ اینها نشانههای مهمّ فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است.
و من میخواهم این را عرض بکنم که به توفیق الهی، به فضل الهی بعد از انقلاب، نام مبارک فاطمهی زهرا نسبت به قبل از انقلاب -که ما یادمان هست- نمیشود گفت ده برابر، شاید دهها برابر، صد برابر تکرار میشود و برده میشود؛ یعنی جامعه، جامعهی فاطمی است؛ اثر آن را هم در جامعه داریم مشاهده میکنیم؛ همین خدمت بیمنّت را، همین حرکت بسیجی را، همین کار بدون مزد و منّت را شما در دوران دفاع مقدّس یک جور مشاهده میکنید، در دوران حرکت علمی یک جور مشاهده میکنید: کسی نام شهید فخریزادهها،(۸) شهدای هستهای، دانشمند بزرگ مرحوم کاظمیآشتیانی(۹) را نشنفته بود؛ خیلیها هنوز هم نمیشناسند کاظمی کیست؛ این بزرگانی که در وادی علم وارد شدند کسانی هستند که بدون مزد و منّت، میدانهای بزرگ علمی را در این کشور برای این مردم و برای اسلام و جمهوری اسلامی فتح کردند.
بعد شما ملاحظه کنید در پیشامدهای طبیعی مثل سیل، مثل زلزله مردم چطور مشتاقانه میشتابند؛ کجا چنین چیزهایی وجود دارد؟ این همان روش فاطمی است؛ این همان حرکت در جهت انگشت اشارهی سیّدة نساء العالمین است. لا نُریدُ مِنکُم جَزآءً وَ لا شُکورا؛ این اشارهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است. و در این دو سال اخیر در مسئلهی کرونا چه کارها شد، چه خدماتی انجام گرفت و بدون اینکه نام کسی مطرح باشد، کارهای بزرگی انجام گرفت. این حرکتهای جهادی، این اردوهای جهادی که در دورهی سال در جریان است و جوانها بدون اینکه نامی از خودشان باقی بگذارند میروند، بی مزد و منّت حرکت میکنند، باید این روش ادامه پیدا کند؛ باید فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) اسوه باشد، الگو باشد در همهی جهات، از جمله در حرکت بزرگ اجتماعی و انقلابی و مبارزاتی ما.
خب دربارهی هیئت و بحث مدّاح؛ در این زمینه بحث زیاد هست، بنده هم در سالهای مختلف صحبتهای زیادی در این زمینه عرض کردهام خدمت مدّاحان عزیزمان. حالا خوشبختانه الان که میآمدم، دیدم اینجا [بین] این کتابهایی که شما منتشر کردهاید، چند جزوه دربارهی هیئت هست؛ این خیلی خوب است، من ندیده بودم این را که دربارهی هیئت بحث بشود، صحبت بشود؛ خیلی حرف هست در مورد هیئات حسینی. من حالا یک جملهی کوتاهی امروز در این زمینه عرض میکنم.
هیئت یک واحد اجتماعی است، یک مجموعهی اجتماعی است که بر محور مودّت اهلبیت شکل میگیرد؛ محور این اجتماع کوچک یا بزرگ، مودّت اهلبیت (علیهم السّلام) و هدایت به سمت اهداف اهلبیت است؛ حقیقتِ هیئت این است، ماهیّت هیئت یعنی این. ریشهی این پدیده هم مال زمان خود ائمّه است؛ صحبت امروز و دیروز نیست؛ هیئت را اصحاب ائمّه تشکیل دادند و آنها شروع کردند؛ بعد از حادثهی کربلا دُور هم جمع میشدند. امام صادق (علیه السّلام) از راوی سؤال میکنند: تَجلِسونَ وَ تُحَدِّثون؟(۱۰) مینشینید دُور هم، صحبت میکنید، حرف میزنید؟ یعنی مسائل ما را مطرح میکنید؟ او جواب میدهد که بله، این کار را میکنیم؛ یعنی همین مجموعهی هیئات. بعد حضرت میفرمایند: اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ اُحِبُّها؛ من دوست میدارم این مجالس را. قربان آن دل! [میفرماید] مجالس شما را دوست میدارم. اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ اُحِبُّها و اَحیوا اَمرَنا؛(۱۱) مسئلهی ما را زنده نگه دارید. «اَمرَنا» در کلمات ائمّه زیاد تکرار میشود؛ یعنی مسئلهی ما -به آن موضوع اساسی و محوریای که ما بر اساس آن حرکت میکنیم، میگویند امر- حالا ما اگر بخواهیم با تعبیرات امروزی مثلاً عرض بکنیم، اگر چه یک مقداری از آن معنای حقیقی فروکاسته میشود، مثلاً بگوییم راه ما، مکتب ما؛ «اَحیوا اَمرَنا» یعنی راه ما را زنده نگه دارید، مکتب ما را زنده نگه دارید. در یک روایت دیگر که این هم در کافی هست، میفرماید که «تَزَاوَروا وَ تَلَاقَوا وَ تَذاکَروا اَمرَنا وَ اَحیُوه»؛(۱۲) این هم همین جور است؛ احیای امر است.
خب بنابراین تاریخچه و ریشهی این هیئت مال آن زمان است و در تاریخ تشیّع، در طول تاریخ ادامه پیدا کرده، لابد شکلهای مختلفی گرفته -که حالا اگر کسانی اهل تحقیق تحقیق کنند، میتوانند جزئیّات بیشتری را پیدا کنند- تا رسیده به زمان ما و در یک برهههایی کارایی بزرگی هم از خود نشان داده؛ مثل دوران انقلاب. شما جوانها یادتان نیست؛ هیئتها در دوران انقلاب خیلی اثر داشتند؛ [مثل] این نوحهخوانیهای عجیب و غریب که در نوارها در سرتاسر کشور پخش میشد؛ فرض کنید در جهرم یا در یزد نوحهخوان، نوحه خوانده بود، این نوحه غوغا به پا میکرد. نوحهی امام حسین [بود] امّا همه دربارهی انقلاب، دربارهی امام؛ اینها مردم را، انقلاب را حرکت میداد، به انقلاب جان میداد؛ این هیئتها بودند که این کار را انجام میدادند. این در دوران انقلاب بود. بعدها در دورهی جنگ هم خب خیلی از شماها یادتان هست؛ هیئتها در دوران دفاع مقدّس چه میکردند! این جنازهی شهدا که میآمد یا جوانها که میخواستند به سمت جبهه حرکت کنند، میداندار اصلی و واقعی، هیئتهای حسینی بودند؛ امروز هم بحمدالله هیئات به صورت تکثیرشدهای در کشور ما وجود دارند. این، اصل هیئت.
یک نکتهی مهمّی در باب هیئت هست و آن این است که امام -همان طور که عرض کردم- در این دو روایت میفرمایند: اَحیوا اَمرَنا؛ مسئلهی ما را، مکتب ما را زنده نگه دارید یا زنده کنید. خب، امروز برای شما که در محیط شیعی، در محیط جمهوری اسلامی، در کشور مسلمان و شیعه نشستهاید، شاید اصلاً خیلی مفهوم نیست آن وقتی که امام صادق میگویند «اَحیوا اَمرَنا»، یعنی چه. در آن دورهای که امام صادق فرمودند: اَحیوا اَمرَنا، احیای امرِ اهلبیت جزو سختترین و خطرناکترین کارها بود؛ یک جهاد عظیم بود. حالا آن زمانهایی که ما در این زمینه زیاد بحث میکردیم، کار میکردیم -که آن حرفهای چهل پنجاه سال قبل ظاهراً چاپ شده و در اختیار افراد هست- [توضیح دادهایم.] زندگی مبارزاتی ائمّه و مبارزهی اصحاب ائمّه جزو خطرناکترینها بود؛ چطور است که همهی ائمّه به شهادت میرسند؟ چرا امام جواد در ۲۵ سالگی، امام عسکری در ۲۸ سالگی به شهادت میرسند؟ چرا اینها را میکُشند؟ چرا موسیبنجعفر (علیه السّلام) را چند سال به زندان میاندازند و در زندان به شهادت میرسانند؟ زندگی، زندگی مبارزه بود. در یک چنین شرایطی امام میفرماید: اَحیوا اَمرَنا؛ شما که مینشینید در آن جلسات هیئتی، احیای امر ما را بکنید؛ یعنی امام بزرگترین مبارزات را، خطرناکترین مبارزات را، از اینها مطالبه میکند. پس هیئت جای چیست؟ جای جهاد. هیئت، کانون جهاد است؛ هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فیسبیلالله، جهاد در راه احیای مکتب اهلبیت، مکتب امام حسین (علیه السّلام)، مکتب شهادت. خب ائمّه (علیهم السّلام) چه جور جهادی میکردند؟ ائمّه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبیٰ و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیّهی ائمّه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین»؛ همین که بنده مکرّر(۱۳) تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، تبیین کنید، روشنگری کنید. هیئت، محلّ جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکتهی بسیار مهم استفاده میشود.
یک نکتهی دیگر در باب هیئت این است که هیئت یک ساختاری است که هم دارای مغز و معنا است، هم دارای تحرّک و پویایی است؛ فقط فکر و معنویّت و درس و تعلیم نیست، تحرّک و پویایی هم در هیئت وجود دارد. مغز و معنا همان مکتب است؛ تبیین مکتب. در هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود. طبیعت هیئت این است: هیئت محلّ تبیین است، محلّ بیان است، محلّ بیان مهمترین مفاهیم معارف اسلامی و معارف علوی است، محلّ پاسخ به سؤالها است. امروز جوانهای ما سؤالهای گوناگونی دارند؛ دربارهی سبْک زندگی سؤال دارند، دربارهی مسائل اصولی سؤال دارند، سؤال [هم] بهجا است. راه مواجههی با سؤال، اندیشیدن و پاسخ دادن است؛ این کار باید در هیئات انجام بگیرد؛ مرکز مهمّ این کار همین هیئات است؛ پاسخ به سؤالات فراوان متعدّدی که روزبهروز به وجود میآید. سؤال ایرادی ندارد، منتها کسی که سؤال دارد بداند که این جهل او و بیاطّلاعی او است که سؤال را به وجود میآورد و ممکن است این را تبدیل کرد به دانش، به علم، به دانایی. کسی که سؤال دارد، این سؤال موجب این نشود که خیال کند همه چیز وارونه است؛ نه، سؤال باید مطرح بشود، اشکالی هم ندارد، باید پاسخ داده بشود و پاسخش باید در هیئتها باشد، در مراکز علم و معرفت باشد؛ این، مغز و معنای هیئت است.
پویایی و تحرّک [هم یعنی] استفادهی از هنر و استفادهی از مخاطبهی با مخاطب به صورت نقد. فرق هنر شما و خیلی از هنرهای دیگر این است که شما با مخاطبتان به صورت نقد مواجه میشوید؛ شما با او حرف میزنید، او احساساتش را به شما منتقل میکند؛ یعنی متقابل، به صورت دائم با همدیگر ارتباط دارید؛ این، پویایی هیئت است. یک پویایی دیگر حرکت کردن در خیابان و کوچه و بازار است با این دستههایی که راه میافتد. به قول یکی از برادران اهل ذوق، این حرکت دستههای حسینی، در واقع نماد حرکت امام حسین است از مکّه به کربلا که دارد حرکت میکند؛ حرکت برای جهاد، حرکت در راه خدا.
نکتهی بعدی در باب هیئت این است که گفتیم جهاد تبیین؛ خب پس بنابراین قوام هیئت به جهاد است؛ جهاد یعنی چه؟ جهاد یعنی تلاش در مقابلهی با دشمن؛ هر تلاشی جهاد نیست. خیلیها تلاش میکنند، تلاشهای علمی زیادی میکنند، تلاشهای اقتصادی میکنند که خوب و بهجا است، امّا جهاد نیست. جهاد یعنی تلاشی که هدفگیری در مقابل دشمن در آن وجود داشته باشد؛ این جهاد است. در اصطلاح اسلامی و منطق اسلامی، جهاد این [کاری] است که در مقابل دشمن انجام میگیرد. شما [اگر] کار اقتصادی بکنید برای مقابلهی با دشمن، میشود جهاد؛ کار علمی و تحقیقی بکنید برای مقابلهی با دشمن، میشود جهاد؛ حرف بزنید، تبیین کنید برای خنثی کردن وسوسهی دشمن، میشود جهاد؛ اینها همه جهاد است. پس مهم این است که ما عرصهی جهاد را تشخیص بدهیم که در هر زمانی در چه عرصهای باید جهاد کرد؛ این خیلی مهم است.
اشتباه نکنیم! گاهی اوقات بعضیها -بنده مکرّر مثال زدهام- مثل کسی که در یک سنگری قرار گرفته، بعد خوابش میبرد، بعد از مدّتی از خواب بیدار میشود، نمیداند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، تفنگ را میگیرد طرف دوست؛ گاهی اوقات این جوری است؛ عرصههای جهاد را بعضیها نمیشناسند؛ نمیدانند کجا باید حرکت کرد و اصلاً دشمن کدام طرف است، به کدام طرف بایستی نگاه کرد و کجا را آماج حمله باید قرار داد؛ مهم این است. یک روز میدان، میدان نظامی است مثل دوران دفاع مقدّس، دوران دفاع از حرم؛ اینجا میدان، میدان نظامی است؛ آن روز خیلیها وظیفه را تشخیص دادند و حرکت کردند و رفتند و وظیفهشان را انجام دادند -البتّه واجب کفائی بود؛ واجب عینی نبود- که البتّه در همین جا هم هیئتها سنگ تمام گذاشتند که قبلاً عرض کردیم، و بسیاری از این رزمندگان ما و شهدای ما بچّههای هیئتها بودند که رفتند و به شهادت رسیدند؛ یک روز عرصهی علم است و جهاد، جهاد علمی است، باید علم را بالا برد؛ یک روز عرصهی فعّالیّتهای اجتماعی است؛ یک روز عرصهی خدمات اجتماعی است و خدمت به مردم. آن روزی که دشمن سعی میکند جامعه را در فشار اقتصادی قرار بدهد برای اینکه مردم را در مقابل اسلام، در مقابل نظام اسلامی قرار بدهد، آن روز اگر شما خدمت اقتصادی و اجتماعی به مردم بکنید، جهاد کردهاید در مقابل دشمن؛ لکن از همهی اینها مهمتر عرصهی تبیین و روشنگری است. اگر روشنگری بود، همهی این عرصههای گوناگون در وقت خود و جای خود وضعشان روشن خواهد شد و مردان خودشان را پیدا خواهند کرد.
این را من از روی اطّلاع عرض میکنم که امروز انبوهی از رسانهها -نمیشود شمرد، بخصوص با این وضع فضای مجازی- با هزاران متخصّص: متخصّص هنر، متخصّص رسانه، متخصّص علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی انبوه، با پشتیبانی امنیّتی انبوه در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذاقها را برگردانند، ایمانها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند؛ این [جور] است. حالا دیگران برای کشورهای دیگر چه کار میکنند، آنها بحثهای دیگری است؛ این مطلبی که من عرض میکنم، هدفی است متوجّه به کشور ما، مردم ما، جمهوری اسلامی ما، باورهای ما، اعتقادات ما. هزاران دستگاه دارند در این زمینه کار میکنند با پولهای گزاف و پشتیبانیهای گوناگون. خب، این یک حرکت شیطانی است و جبههی شیطان است.
مقابل این جبههی شیطان چیست؟ جبههی جهاد فی سبیلالله؛ جبههی جهاد فیسبیلالله. خب شما در هیئتید دیگر؛ از هیئت خودتان سؤال کنید که در این جهاد کجا قرار دارد؟ عرض ما این است. این نکتهی دوّمی که عرض کردیم این است: ما از خودمان سؤال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بیامانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟ این را باید مشخّص کنیم برای خودمان و خاطر خودمان را جمع کنیم. کجا ایستادهایم؟ البتّه در تبیین و گسترش آرمانها مورد نظر است؛ آرمانها، اصول، مبانی اصلی، بیّنات انقلاب؛ اینها بیشتر از همه مورد نظر است، منتها مسائل خُرد سیاسی و اجتماعی هم داخل در این جبهه است و بایستی دنبال کرد.
خب، یک نکتهی دیگر در هیئتها، عنصر منبر، عنصر مدّاحی، عنصر مستمع و مخاطب است؛ اینها از عناصر اصلیاند. دو ستون مهم و پایدار هیئت عبارت است از آن منبری و واعظ و این مدّاح. حالا در مورد منبر و منبری، ما عرایضی داریم که جایش اینجا نیست، در وقت خود با مخاطبین خودش عرض خواهیم کرد.
در مورد مدّاحی دو سه نکته من عرض میکنم که مربوط به شما عزیزان ما است: یکی اینکه همین طور که عرض کردیم مدّاحی یک هنر منحصربهفرد است؛ یعنی ما شبیه این را نداریم در جاهای دیگر. جاهای دیگر، ابتهال و از این چیزها هست امّا با مدّاحی فرق دارد؛ مدّاحی یک هویّت دیگر و یک حقیقت دیگری است و گفتیم نوع رابطهی مخاطب این هنر و هنرمند، یک نوع خاصّی از رابطه است؛ دل را صفا میدهد؛ دل مخاطب را صفا میدهد و روشن میکند دل او را؛ این اشکی که میبینید جاری میشود، این اشک از دل برمیخیزد. اشک از دل:
خاکِ دل آن روز که میبیختند
شبنمی از عشق در او ریختند
دل چو به آن قطره غماندود شد
بود کبابی که نمکسود شد
دیدهی عاشق که دهد خونِ ناب
هست همان خون که چکد از کباب(۱۴)
این اشکها از دل برمیخیزد، مال دل است، دل را صفا میدهد. بعد مستمع را به عمق تاریخ میبرد، مستمع را در حال حاضر نگه نمیدارد؛ مدّاح میبرد این دل را به عمق تاریخ، حقایق تاریخی را برایش مشخّص میکند. بعد به او معرفت دینی و اخلاقی و سیاسی میبخشد؛ یعنی مدّاح همهی این کارها را انجام میدهد. [پس مدّاحی] هم معرفت دینی است، هم معرفت اخلاقی است، هم معرفت سیاسی است. مکرّر عرض کردهایم این شعرهایی که اوّل منبر میخوانید، اگر شعرهای اخلاقی باشد، خیلی باارزش است؛ هم شعرهای معرفتی و هم شعرهای اخلاقی [باشد؛] مثل بعضی از غزلیّات صائب -و نه همهاش- اینها باارزش است. امروز هم بحمدالله شعرای آئینی ما در کارند.
من این را هم عرض بکنم که شما و شعرای آئینی به هم کمک میکنید؛ یعنی شما که مدّاح هستید موجب اعتلای شعر آئینی میشوید؛ یعنی شما وقتی شعر را تکرار میکنید و میخوانید، شاعر را به هیجان میآورید، حقیقتاً شاعر را وادار میکنید شعر را بالا میبرد. بنابراین، شما به شاعر کمک میکنید، شاعر هم به شما کمک میکند؛ وقتی شما شعر خوب را در منبر میخوانید، در حقیقت جایگاه خودتان را ارزشمند میکنید.
خب این حرکت مهم -بردن به عمق تاریخ و جلا دادن و صفا دادن به دلها- احتیاج به هنر و هنرنمایی دارد. این هنرنمایی در مدّاحیهای ما صدا است، آهنگ است، هندسهی خوانندگی است؛ این سه چیز را حتماً لازم دارد؛ یعنی هم باید اهل صوت باشد، هم بایستی خوانندگی و آهنگ -که به عربی میشود لحن- داشته باشد، هم هندسهی خوانندگی که البتّه این هندسهی خوانندگی را بعضیها دارند، بعضیها ندارند؛ مهم است که از اوّل در ذهن خودتان مشخّص کنید که چه کار میخواهید بکنید با این جلسه. صورت مدّاحی را اینها تشکیل میدهد؛ یعنی صدای خوب، آهنگ خوب، مهندسیِ خوبِ این خواندن، صورت است؛ این صورتها نباید بر محتوا غلبه کند. این صورتها همه وسیله است برای محتوا؛ نبادا جوری حرکت بشود، جوری اقدام بشود که محتوا گم بشود! آن هدایت، آن محبّت، آن چیزی که حرکت جامعه را در واقع جهت میدهد از درون هیئت و از کانون هیئت، نبایستی تضعیف بشود و گم بشود. این هم یک نکته در مورد مدّاحی.
یک نکتهی دیگر [اینکه] در مدّاحی هم مثل همهی کارهای دیگر ابتکار و نوآوری لازم است؛ میبینید جوانها نوآوری هم میکنند. در کار مدّاحی نوآوری خوب است، نوآوری ایرادی ندارد، منتها توجّه بکنید که این نوآوری به هنجارشکنی منتهی نشود. مدّاحی یک هویّت خاصّی است؛ این هویّت عوض نشود. این نوآوری شما نبایستی حرکت شما و اجرای برنامهی شما را بلغزاند به سمت یک چیزهایی که مدّاحی نیست؛ گاهی این جوری دیده میشود. حالا آن مقداری که معلومات محدود بنده اقتضا میکند، یک مواردی گاهی گوشهکنار هست که صورت و همان ابتکار، آن چنان نیست که هویّت مدّاحی را حفظ کرده باشد؛ باید توجّه کنید این هویّت حفظ بشود؛ مدّاحی موسیقی پاپ نیست.
یک نکتهی دیگر این است که مدّاحان در قضایای مهم خوش درخشیدند؛ در دفاع مقدّس خوش درخشیدید، در دفاع از حرم خوش درخشیدید، در فتنهی ۸۸ خوش درخشیدید، در قضایای گوناگون همین طور؛ مدّاحها امتحان خوبی دادند در همهی اینها و واقعاً به معنای واقعی کلمه، مجاهدپروری کردند این جلسات، شهیدپروری کردند این جلسات. در جنگ رسانهای میان ما و دشمن، در این پیکار و کارزار فرهنگی و رسانهای که وجود دارد بین جمهوری اسلامی و بین دشمنان، صدای رسای مدّاحان انقلابی کارساز بود؛ کارهای بزرگی را توانست انجام بدهد؛ این گذشتهی چهلوچندسالهی مدّاحان ما در انقلاب این جوری است. من عرضم این است -نکتهی چهارم این است- که نگذارید این صدای رسا خاموش بشود؛ نگذارید. شما امتحانهای خیلی خوبی در گذشته دادید، امروز هم ما با جبههی وسیع دشمن مواجه هستیم؛ آن روز صدای رسای شما خیلی کار کرد، امروز هم باید کار کند.
نکتهی بعدی این است که مدّاحان عزیز ما دلشان میخواهد که جوانان را به این جلسهی هیئت جذب کنند؛ فکر خوبی است؛ یعنی واقعاً جذب جوانها به این جلسات میتواند اصلاً برای بعضی از جوانان نجاتبخش باشد و آنها را نجات بدهد؛ میتواند برای بعضیها تعالیبخش باشد. بنابراین یکی از اهداف جلسات مدّاحان ما و در ذهن مدّاحان ما، جذب جوانان است؛ این بسیار کار خوبی است، منتها من این را میخواهم عرض بکنم که مواظب باشید جذب جوانها به هر قیمتی نباشد؛ این جور نباشد که برای اینکه این جوان خوشش بیاید، ما فلان آهنگ نامناسب را مثلاً فرض کنید در شعر مدح یا شعر مصیبت به کار ببریم. جذب لازم است، واجب است، مفید است، امّا با حفظ ساختار صحیح. مراقب باشید که به مناسبت اینکه انسان میخواهد جوانها را جذب کند، ترکیب مدّاحی و آن حقیقت و هویّت مدّاحی از بین نرود.
نکتهی آخر هم مسئلهی حرفهای متقن است. هم در روضهخوانی، هم در مدیحهگویی، هم در مطالبی که بیان میشود، مطالب متقن و مستند را مطرح کنید. مطالعه کنید، کار کنید، کتاب بخوانید که البتّه میدانم بسیاری از مدّاحان عزیز ما این کار را میکنند؛ مطالعه میکنند، کتاب میخوانند، دیوانهای شعر برجسته را میخوانند؛ هم به ادبیّات مسلّط میشوند، هم معرفت دینیشان بالا میرود و خب از آنها در جلساتشان تراوش میکند. مواظب باشید که این حالت، عمومی بشود، همهگیر بشود؛ چون حرف سست، خطرناک است. گاهی اوقات میشود که یک حرف سست، یک بیان نارسا و غلط، دستاویز دشمن قرار میگیرد، اصل تشیّع را زیر سؤال میبرند. یک وقت هست که ما یک حرف غلطی میزنیم، به ما حمله میکنند؛ خب اهمّیّتی ندارد، [امّا] یک وقت هست که یک چیزی میگوییم که موجب بشود به اسلام حمله کنند، به تشیّع حمله کنند، به معارف اسلامی ما حمله کنند یا به علمای بزرگ ما؛ این دیگر جایز نیست. خیلی مراقبت کنید. بنابراین حرف محکم، مستند و متقن جزو چیزهایی است که باید در برنامهی کاری مدّاحان عزیز ما قرار بگیرد.
خب، امروز جلسهی خوبی بود، بهره بردیم، استفاده کردیم. از دوستانی که اینجا برنامه اجرا کردند تشکّر میکنم؛ از دوستانی هم که از شهرستانها آمده بودند -از زاهدان، از اردبیل- و از کشورهای عربی -این برادر بحرینیمان- بخصوص تشکّر میکنم، و از آقای واعظی(۱۵) که از مشهد آمدند؛ و کسانی که از این شهرهایی که اسم بردم یا از جاهای دیگری که اسم نبردم آمدند، خواهش میکنم سلام بنده را هم به مردم عزیزمان در این شهرها برسانید و امیدوارم که انشاءالله همیشه در زیر سایهی الطاف ولیّعصر (ارواحنا فداه) زنده باشید، باقی باشید، موفّق باشید.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، نعمت یاد امام حسین را روزبهروز در کشور ما فراوانتر و مستدامتر بفرما. پروردگارا! زبانهایی که با مدیحهی حسینبنعلی و خاندان پیغمبر حرکت میکنند، مورد لطف و برکت خودت قرار بده. پروردگارا! هیئتهای ما را، هیئتهای امام صادقپسند قرار بده؛ ما را سربازان جهادِ عظیمِ این روزگار که «جهاد تبیین» است، قرار بده. پروردگارا! ارواح طیّبهی امام عزیز ما و شهدای بزرگوار ما را با ارواح طیّبهی اهلبیت (علیهم السّلام) محشور بفرما؛ قلب مقدّس فاطمهی زهرا، صدّیقهی کبریٰ (سلام الله علیها) را از ما راضی و خشنود کن؛ دل مبارک امام زمان، ولیّعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی و خشنود کن؛ سلام ما و تحیّات ما را به آن بزرگوار برسان و رضایت آن بزرگوار از ما را، شامل حال ما قرار بده.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این مراسم، شماری از مداحان به ذکر فضائل و مناقب حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) پرداختند.
وزیر خارجه قطر با امیرعبداللهیان دیدار کرد
«محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر که به تهران سفر کرده، ظهر امروز (پنجشنبه) هفتم بهمن ماه با حضور در محل وزارت امور خارجه مورد استقبال حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
وزرای خارجه پس از آن بر سر یک میز به گفتوگو نشستند.
شبکه الجزیره شب گذشته به نقل از برخی منابع گزارش داد که وزیر خارجه قطر قرار است در سفر به تهران با مقامهای ارشد ایران درباره موضوعات منطقهای گفتوگو کند.
وزرای خارجه سهشنبه شب تلفنی گفتوگو کرده بودند. وزرای امور خارجه در این گفتوگوی تلفنی علاوه بر تبادل نظر درباره مسائل منطقهای و تاکید بر لزوم تقویت دیپلماسی و گفتوگو در حل و فصل مسائل، در خصوص برخی موضوعات مهم مورد علاقه گفتوگو کردند.
مسائل و تحولات جاری در منطقه و تداوم رایزنی و مشورت بین دو کشور در مسیر حفظ و تأمین صلح و ثبات در عرصه منطقهای و جهانی از مسائل مورد توجه و مشورت وزرای امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و قطر در این گفتوگوی تلفنی بود. وزرای امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و قطر همچنین در خصوص توسعه بیشتر مناسبات دوجانبه ایران و قطر در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رایزنی و تبادل نظر کردند.
امیرعبداللهیان چندی پیش به دو کشور عمان و قطر سفر و با مقامات این کشورها دیدار و گفتوگو کرد.
معاون نخستوزیر و وزیر خارجه قطر ۲۱ دی ماه در دیدار امیرعبداللهیان از علاقهمندی این کشور برای گسترش همکاریها با جمهوری اسلامی ایران به ویژه در حوزه اقتصادی خبر داد.