
emamian
امضای توافقات ۲۰ گانه بین هیات طالبان و پاکستان در اسلام آباد
«نورالدین عزیزی» وزیر تجارت افغانستان که به همراه هیاتی بلندپایه به اسلامآباد رفته بود در بازگشت از این سفر سه روزه گفت: در دیدار با مقامات پاکستان در مواردی همچون استفاده از سامانه تی آی آر (TIR) در نقل و انتقال کالاها، توسعه اتصال منطقهای، ادامه موافقتنامه اپتا و آغاز دوباره مذاکرات اپتا 2021 به توافق رسیدیم.
وی صدور مجوز بری تردد خودروهای باربری افغانستان در خاک پاکستان، لغو و کاهش تعرفه بر واردات ومالیات بر فروش کالاهای مختلف افغانستان، همکاری برای رفع مشکلات در مناطق مرزی و گذرگاه ها، افزایش تسهیلات گمرکی، انتقال کالاهای ترانزیتی افغانستان از طریق فرودگاه بینالمللی اسلامآباد و همکاری در زمینه توسعه سرمایهگذاریها را از دیگر توافقات مقامات پاکستان و افغانستان عنوان کرد.
به گفته وزیر تجارت افغانستان دو طرف همچنین بر سر همکاری افغانستان برای ترانزیت گاز و مواد نفتی از آسیای مرکزی به پاکستان، فعال شدن دوباره سامانه نقل و انتقال مسافر، افزایش ساعات فعالیت خدمات گمرکی و صدور ویزای 5 ساله برای تاجران افغان به توافق رسیدند.
تصویب 6 قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی در سازمان ملل
کمیته چهارم مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب این 6 قطعنامه، اقدامات رژیم صهیونیستی در نقض سیستماتیک حقوق بشر مردم فلسطین و کاربرد زور علیه شهروندان فلسطینی به ویژه ساکنان باریکه غزه و نیز شهرک سازی در سرزمینهای اشغالی از جمله در قدس شرقی و جولان اشغالی را محکوم کرد.
در این قطعنامهها همچنین بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی به خانه و کاشانه خود، تاکید شده است.
در قطعنامه مربوط به "جولان اشغالی" هم از رژیم صهیونیستی خواسته شد تا به قطعنامه های مصوب سازمان ملل درخصوص جولان عمل کرده و به اشغال این منطقه پایان دهد.
رژیم صهیونیستی در سال 1967، حدود هزار و 200 کیلومتر مربع از خاک سوریه در بلندیهای جولان را اشغال و پس از مدتی این منطقه را به سرزمین های اشغالی الحاق کرد. جامعه بینالملل هرگز این الحاق را بهرسمیت نشناخته است.
"محمدرضا صحرایی" رایزن نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، در سخنانی در نشست این کمیته ضمن تشریح مواضع ایران درخصوص مسئله فلسطین اظهار داشت: با تصویب قطعنامه های ارائه شده به کمیته، جامعه جهانی بار دیگر حمایت قاطع خود از مردم فلسطین و حق تعیین سرنوشت آنها را اعلام و خواستار پاسخگویی رژیم صهیونیستی بدلیل جنایاتی که علیه مردم فلسطین از جمله زنان و کودکان مرتکب شده، گردیده است.
"صحرایی" با تاکید بر اینکه تجربه های تاریخی و تحولات سال های اخیر ثابت کرده است که فلسطینیان هیچ گزینه ای به جز مقاومت علیه اشغالگری و تجاوز ندارند، افزود: جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که حمایت از مرم فلسطین تا دستیابی کامل آنان به حقوق اساسی خود، بویژه حق تعیین سرنوشت و تاسیس دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس باید ادامه داشته باشد.
انتقاد روسیه از دزدی دریایی آمریکا برای سرقت نفت ایران
سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه از اقدام اخیر آمریکا برای سرقت محموله نفت ایران انتقاد کرد.
به گزارش رادیو دری، «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه روز چهارشنبه با انتقاد از اقدام اخیر آمریکا برای سرقت محموله نفت ایران، سیاستهای غیرمسوولانه آمریکا را عامل افزایش تنش در منطقه خلیج فارس و دریای عمان توصیف کرد.
زاخارووا تحقیق درباره اقدام اخیر آمریکا برای سرقت محموله نفت ایران را خواستار شد.
دوازدهم عقرب دلاورمردان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با اقدام به موقع و مقتدرانه در آبهای دریای عمان، عملیات ناو آمریکایی برای سرقت نفت ایران از یک فروند نفتکش را ناکام گذاشتند.
نیروی دریایی سپاه با اجرای عملیات هلی برن روی عرشه نفتکش، آن را به تصرف خود درآوردند و به سوی آب های سرزمینی ایران هدایت کردند.
درخواست پاکستان برای اتخاذ موضع مشترک علیه اسلامهراسی
شيرين مزاری، وزير حقوق بشر پاكستان گفت: کشورهایی مانند پاکستان و ترکیه میتوانند برای موضعی متحد علیه آزار و اذیت مسلمانان در سراسر جهان تلاش کنند.
وی افزود: کشورهای اسلامی باید اختلافات را دفن کنند و در جبهه دیپلماسی برای حفظ حقوق مسلمانان فعالتر باشند.
وزير حقوق بشر پاكستان، اختلافات در جهان اسلام را مايه تأسف توصيف كرد و خواستار موضع يكپارچه اسلامی برای مقابله با آزار و اذيت مسلمانان توسط بسياری از حکومتها از جمله هند شد.
مزاری در مورد افغانستان از جامعه بینالمللی خواست تا با طالبان مشارکت و همکاری و به حل بحران فزاینده انسانی در این کشور کمک کند.
او گفت: ماههای آینده شاهد دیپلماسی تهاجمیتر (پاکستان) در مورد کشمیر اشغالی خواهیم بود، جایی که هند مرتکب جنایات جنگی و نسلکشی تدریجی میشود.
مزاری گفت که پاکستان و ترکیه در مورد مسایل عمده در تماس دائمی هستند و رایزنیهای مستمر در مورد موضوعاتی مانند اسلامهراسی و وضعیت بشردوستانه در افغانستان وجود دارد.
وی افزود: مایه تأسف است که سازمان همکاری اسلامی در مورد مسائلی که عمیقاً جهان اسلام را تحت تأثیر قرار میدهد کاری انجام نمیدهد. مسلمانان در سراسر جهان تحت ظلم قرار میگیرند و این دولتها هستند که باید در برابر نقض حقوق آنها واکنش نشان دهند.
مزاری با انتقاد از آنچه نفاق غربی توصیف کرد، گفت: اتحادیه اروپا و آمریکاییها همچنان در مورد حقوق بشر و آزادیهای شخصی و مذهبی در کشورهای اسلامی سخنرانی میکنند. بنابراین ما حق داریم که درباره آزادی دینی در کشورهای غربی صحبت کنیم. ما حق داریم از آنها سؤال کنیم.
امام حسن عسکری علیه السلام حافظ تمامیت دین اسلام
امام حسن عسكری يازدهمين امام شيعه اثني عشري و سيزدهمين معصوم ـ عليه السّلام ـ فرزند امام هادي ـ عليه السّلام ـ و پدر بزرگوار امام مهدي صاحب الزمان (عج) مي باشد ؛ نام مادربزرگوار «حديث» بود؛[1]:
بنابر مشهور ولادت حضرت ربيع الثاني سال 232 هـ .ق در مدينه روی داده است.[2]
دوران كودكي امام ـ عليه السّلام ـ در خاندان وحي، خاستگاه امامت، سرچشمه هدايت ، سپري شد و در چنين خانوادهاي پرورش يافته و از هر آلودگي و پليدي به دور بوده، از تفضلات الهي اين بود كه امام حسن ـ عليه السّلام ـ در خانه نبوت و معدن امامت با بهترين و شايستهترين شيوه پرورش يافت و از اولين ساعات تولد در مسيري قرار گرفت كه رهبري آينده امت به او واگذار شود.
حضرت در كودكي به اجبار همراه پدر از مدينه به سامرا منتقل و با ظلم و بيدادگري طاغوتيان آشنا شد و در سامرا در منطقهاي به نام (عسكر) سكونت یافت ؛ ازاینرو به (عسكري) معروف بود .[3] و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند.[4]
بی گمان حفظ اصل دین اسلام برعهده امامت است ؛ اگر امامت نبود از دین وازکتاب خدا چیزی نمی ماند ؛ حکمت اینکه خداوند برای پیامبرش مزد وپاداش رسالت اطاعت ودوستداری اهل القربی واهل بیت که همان امامت است را تعیین کرد درتامل به این مسئله روشن می شود .
هیچ یک از افرادی که به خلیفه مسلمین شهرت دارند جز امیر مومنان (ع) نتوانستند درحفظ وپاسداری ازدین نقشی که مد نظر قرآن است را ایفا کنند ازطرفی آنچه قرآن به مردم دستور می دهد« اطیعوالله واطیعوالرسول واولی الامر» اولوالامری است که مانند پیامبر (ص) باشند وو یژگی های حضرت را داشته باشند ؛ عصمت یکی از ویژگی هاست ؛ اوصافی که برای حاکمان اموی و عباسی ودیگران نوشته شده درتاریخ موجود است، این اوصاف نشان می دهد جانشینان واقعی پیامبر وپاسداران دین اینان نیستند ؛ قرآن وپیامبر شراب را حرام کرده وسفاکی درشان نبوت نیست ؛ بیشتر این حاکمان عباسی شراب خوار بودند وعمری درمستی وسرگرم بازی با معشوقه ها بودند وخون فرزندان ومنسوبین پیامبر(ص) را مباح می دانستند؛[5] با این اوصاف تاریخ هم راه درست اسلام را به ما نمایان می کند وهم پاسداران دین را نمایان می کند که راه اهل بیت راه واقعی وحافظان دین اهل بیت وامامان معصوم (ع) هستند ؛
یکی از امامان معصوم حافظ دین امام حسن عسگری ـ علیه السلام ـ است ؛ امام در دوره ای زندگی می کرد که علاوه بر پیشرفت جوامع اسلامی و علوم مختلف رواج داشت وجهان اسلام رودر رو با افکار مادی گرایان وشبهات مختلف فکری وعقیدتی بود ؛ همین جریانات فکری معاصر وشبهات برعلیه معارف دین وانکار قرآن ووحی نیز دراین زمان بود ؛ چنانکه برخی همین اۀن دراین باره درسایتها ورسانه ها علیه قرآن واصل دین شبهه سازی می کنند ؛ کدام خلیفه عباسی می توانست این شبهات را پاسخ دهد واز ساحت قرآن دفاع نماید ؛ چنانکه مامون درمانده شد وبه دامن امام رضا (ع) چنگ زد ؛ درزمان امام علی سه خلیفه قادر نبودند شبهات علمی را جواب دهند وبه سایه علی پناه می بردند وفریاد لولا علی سر می دادند ؛ دوران خلافت عباسیان نیز اینگونه بود ؛ فیلسوفی در رد قرآن کتابی نوشت با یک جمله امام عسگری از نوشته خود پشیمان شد وآنرا به آتش سوزاند ؛
امام ـ علیه السلام ـ در شهر سامرا که محل استقرار نیروهای نظامی و لشکرگاه و پادگان نظامی سلاطین عباسی بود درحصر زندگی می کرد،خود این نوع زندگی تحمیلی که برائمه از طرف عباسیان تحمیل شد دلیل حقانیت ائمه بر حکومت وولایت است ! چرا عباسیان دیگران را تحت نظر نداشتند ؟ چون براساس روایات نبوی که درمنابع اهل سنت نیز به وفور هست حضرت جانشینان بعد از خود را به اسم ولقب معرفی کرده بود ، به همین جهت عباسیان به دنبال دزدی القاب اهل بیت نیز بودند تا با این روایات خود را تطبیق دهند ومردم را به اشتباه بیندازند ؛ لذا لقب مهدی ،هادی ، امین و...که القاب ائمه است ، اینها نیز به این القاب معروفند ؛
در زمان امام عسگری قلمرو کشور اسلامی از آفریقا تا مرزهای اروپا از مشرق و غرب به نهایت درجه وسعت خود رسیده بود. و تردد تمام مردم در این قلمرو آزاد بود، جهان اسلام با جهان مسیحیت و سایر پیروان ادیان رابطه نزدیک داشت، تعامل علمی و تمدنی و سیاسی با وجود مخاصمات برقرار بود؛ یکی از پیامدهای تبادل فرهنگی جهان اسلام با مسیحیت این بود که شبهات الحادی که به دین مسیحیت به عقاید اسلامی نیز رسوخ کند ؛
امام عسگری ـ علیه السلام ـ با وجود حصر و تحت نظر ماموران نظامی و جاسوسان عباسی زندگی داشت مدت امامت حسن عسگری ـ علیه السلام ـ شش سال بود. در مدت کم امامت تلاشهای علمی وسیاسی فراوان از یک جهت درمقابل افکار خارجی وشبهات آنها از سویی در مقابل سخت گیری عباسیان که پیروان اهل بیت را از هرجهت درفشار داشتند وخود را به نام جانشین واقعی جا می زدند برای حفظ دین تلاش می کرد :
تلاشهای امام را برای پاسداری از دین می توان دسته بندی کرد ؛ تدابیر رفتاری وسیره ، تدابیر سیاسی ، تدابیر علمی وفرهنگی : نمونه هایی اشاره می شود:
1ـ وقتی امام در حبس بود ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمني با اهل بیت را داشت زندان بان حضرت بود، به او دستور دادند تا می توانی بر او سخت گیر اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد.[6]
2ـ ابوهاشم جعفری از محضر امام نقل می کند، روزی مردی تنومند و قوی هیکل از یمن اجازه ورود به محضر امام را خواست پس از ورود بر امام سلام ولایت کرد، حضرت جواب او را با قبول ولایت پاسخ داد، در دلم گفتم ای کاش می دانستم این مرد کیست، حضرت از ضمیر من آگاه شد و فرمود این مرد از نژاد زن اعرابی است که دیگی آورده که پدران من مهر امامت بر آن زده اند، تا من نیز مهرم را بزنم، حضرت مهرش را در آورد و بر آن زد. نقش مهر «محمدبن علی» بود که بر دیگ افتاد، آن مرد یمنی با این کرامت به امامت همه ائمه اقرار کرد.[7]
3ـ ابوهاشم جعفري گوید در زندان بودم و از سنگینی غل و زنجیر بسیار رنجور به حضرت شکایت کردم (از طریق نامه) در پاسخم نوشت امروز نماز ظهر را در منزلت می خواني و از زندان خلاص می شوی به همان ترتیب واقع شد و ظهر را در منزل نماز خواندم وقتی یادی از تنگي معاش از خاطرم گذشت و خواستم در نامه ای برای حضرت بنویسم، شرمم آمد ،برگشتم به منزلم نامه ای به من نوشت و فرمود از درخواست حوائجت خجالت نکش، انشاء الله بر آورده می شود.[8]
4ـ برخی از شیعه درباره فضایل حضرت سخن می گفتند ؛ مردی ناصبی با تردید و انکار گفت من سوالاتی را بدون این که با مرکب بنویسم از او سوال خواهم کرد اگر پاسخ او بر حق است ... ناصبی چنین کرد نامه ها را فرستادیم، حضرت پاسخ های سوالات ما و ناصبی را با ذکر نام او و پدرش برای او فرستاد ناصبی چون آن را خواند از هوش رفت و چون، هوش آمد و امام را تصدیق کرد و هدایت شد.[9] این رویداد ها ضمن اینکه پیروان اهل بیت را زیاد می کرد از انسجام وپایداری عقاید آنان نیز پاسداری می نمود .
نمونه ای از رفتار دفاعی امام در مقابل مسیحیان وتعرض آنان به دین :
سالی در سامرا قحطی شد، حاکم عباسی معتمد دستور داد مردم نماز باران بخوانند تا گرفتاری رفع شود. مردم به دستور او سه روز نماز باران خواندند و دعا کردند اما از باران خبری نشد، روز چهارم جاثلیق بزرگ رهبر مسیحیان جهان با جمعی از راهبان و مریدان خود به بیابان رفت، و یکی از راهبان هر وقت دست به دعا می کرد، باران فرو می ریخت ، روز پنجم جاثلیق دعا کرد تا بقدری باران آمد و مردم سیراب شدند و خشک سالی رفع گردید، این امر سبب شد که مدعی خلافت و حاکم بزرگ اسلامی دچار اضطراب و ترس گردد از آن که مردم مسلمان دچار تزلزل عقیده شدند و توهم کردند که مسیحیت بر حق است، تمایل مسلمانان در مسیحیت زیاد شد، خلیفه از این وضع بسیار ناخشنود و نگران بود که نکند خبر در تمام سرزمین های خلافت اسلامی منعکس شده و مردم از اسلام دست بر دارند امام عسکری در این حال در حبس بود و خلیفه به خوبی می دانست که تنها راه نجات از این وضع مراجعه به ابو محمد ـ علیه السلام ـ است از زندانیان امام درخواست کرد که امام را به پیش او بیاورند، به امام گفت: امت جدت را از گمراهی نجات بده که مسیحیان غالب شده و مردم را جذب می کنند.
امام ـ علیه السلام ـ به خلیفه فرمود: فردا از جاثلیق و رهبانان درخواست کن که به بیابان بروند. خلیفه گفت مردم دیگر نیاز به باران ندارند، امام فرمود برای باران نیست، بلکه جهت رفع تردید و ابهام است که بر امت محمد روی آور شده.
معتمد دستور داد روز سه شنبه همه آن ها بیرون بروند، امام ـ علیه السلام ـ خود نیز همراه جماعتی کثیر با آن ها بیرون شد. آن گاه رهبان دعا نمودند و باران بارید، امام فرمود دست آن راهب را بگیرید و از لای انگشتان او چیزی است، که آن را بیرون بیاورند از میان انگشتان او استخوان سیاه رنگی را که شبیه استخوان انسان بود یافتند، امام آن را گرفت و در پارچه ای گذاشت و به راهب گفت: حال دعا کند و باران بخواه!
آن راهب هر چه دعا کرد نتیجه معکوس شد و ابرها جمع شده و خورشید در آسمان ظاهر گردید مردم و معتمد عباسی که همراه جمعیت بودند بسیار شگفت زده شدند معتمد از امام پرسید این استخوان چیست؟
امام فرمود این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبر آن ها برداشته اند هیچ استخوان پیامبری ظاهر نمی شود مگر آن که باران ببارد، معتمد دستور داد استخوان را آزمودند همان طور محقق شد آن چه امام فرمود، خلیفه بر امام تحسین و تحیت بسیار کرد و امام را از زندان آزاد نمود.[10] پس از آن احترام امام در افکار با لذت و مردم به سوی امام جذب شدند امام از فرصت بدست آمده از خلیفه خواست زندانیان شيعه و یاران امام را آزاد کند.[11]
آري امام وجانشین راستین پیامبر کسی است که درچنین موقیعیت ها بتواند از دین اسلام دفاع کند واگر نبود دفاع امام در مقابل کشیش های مسیحی مردم بغداد و خود خلیفه عباسیب نیز مسحی می شدند ؛ آنهايي که ادعاي حکومت وخلافت دارند درجایگاهی نبودند که توان مقابله با این رویدادها را داشته باشند لذا دست به دامن رهبران واقعی بشر می شدند ائمه رهبران واقعی، و خليفه الهی در زمین اند منحصراً آن هایند که مشکلات معنوی و مادی انسان ها را حل مي کنند.
تدابیر سیاسی درپاسداری از دین :
همه ائمه دارای تدابیر ومواضع سیاسی برای حفظ دین بودند ؛ مواضع امام علی(ع) ، مواضع امام حسن(ع) ، مواضع امام حسین(ع) در مقابل معاویه و قیام امام(ع) در مقابل یزید ومواضع امام سجاد(ع)وهمه ائمه ...تا امام هادی(ع)مواضع وتدابیر هوشمندانه داشتند که درجای خود قابل بحث وتحلیل است ؛ امام هادي تدابیری برای شرایط زمان خود داشت که امام عسگری با ادامه همان شرایط روش وتدبیر امام عسگری را ادامه واین برنامه را بغایت رساند و براي آماده كردن شيعه به پذیرش وتحمل دوره غيبت حضرت صاحب (عج) آماده کرد؛
امام عسكري (ع) که به ابن الرضا نیز معروف بود با وجود همه اين فشارها و كنترلها و مراقبتهاي بيوقفه حكومت عباسي، رابطه خود را با شيعيان و نقاط شيعه، با روشها وتدابیر مختلف برقرار ساخت:
1. توسعه ونهادینه کردن شبکه های نمایندگی:
آغاز این کار از زمان ائمه قبل از جمله امام کاظم (ع) بود ؛ امام هادی مراحلی پیش برد ودرنهایت امام عسگری تمام کرد وبرای شیعه ودوران غیبت میراث بی مانند برجای گذاشت شیوه مدیریت وارتباط واداره جامعه وحفظ پیروان مکتب وروحیه آنان و انسجام وبه روز کردن باورها وآنلاین نمودن درهرشرایط سخت در زمان امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـانجام گرفت .[12]
2. استفاده ازابزارمختلف برای ارسال پیام وپیک پنهان :
امروزه با گسترش شبکه های برقراری ارتباط مسئله ارتباط مشکلی جز کنترل سیستماتیک توسط متولیان شبکه وجود ندارد ؛ درزمان امام عسگری (ع) امام برای حفظ پیروان از لو رفتن در دستگاه مخوف عباسیان ونظامیان عباسی درگستره قلمرو وسیع شگردهای بی مانندی داشت ، ارسال پيكها وپیامکها استتار شده در لابه لای ابزاری چون چوب[13] ودر لفاف دست فروشی با و پيروان خود ارتباط برقرار مي ساخت و از اين رهگذر مشكلات آنان را برطرف مي كرد. در اين زمينه به عنوان نمونه مي توان از فعاليت هاي «ابو الاديان»، يكي از نزديكترين ياران امام ياد كرد. او نامه ها و پيامهاي امام را به پيروان آن حضرت مي رساند و متقابلا نامه ها، سؤالها، مشكلات، خمس، و ديگر وجوه ارسالي شيعيان را دريافت نموده و در سامرا به محضر امام عسكري مي رساند.[14] گذشته از پيك ها، امام از طريق مكاتبه نيز با شيعيان ارتباط برقرار مي ساخت و از اين رهگذر آنان را زير چتر هدايت خويش قرار مي داد. نامهاي كه امام حسن عسكري به «ابن بابويه» نوشته نمونه از اين نامه ها است.[15]
3. تاسیس نمایندگی درمرکز مختلف:
امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ نوع ديگر ارتباط خود ر با شيعيان از طريق فعاليتهاي مخفي نزديكترين ياران خود برقرار مي كرد؛ برای این منظور از افراد مورد اعتماد نمایندگای در نقاطی چون بغداد ومرکز مهم جمعیتی که آنها نیز به افرادی در مناطق ومراکز متصل بودند مرتبط می شد از جمله «عثمان بن سعيد عمري» كه از نزديكترين و صميميترين ياران امام بود، زير پوشش روغنفروشي فعاليت مي كرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكري اموال و وجوهي را كه مي خواستند به امام تحويل دهند به او مي رساندند و او آنها را در ظرفها و مشكهاي روغن قرار داده و به حضور امام مي رساند.[16]
4. ارتباط از طريق نمايندگانی از مردم
تماس مستقيم با امام، با فرستادن افرادي از طرف شيعيان به محضر آن حضرت، نوع ديگري از وجود ارتباط ميان امام و دوستانش بود.[17] از جعفر بن شريف جرجاني نقل شده است كه گفت: به زيارت خانه خدا مشرف شدم و در سامرا به خدمت امام حسن عسكري رسيدم، خواستم اموالي را كه دوستان به وسيله من فرستاده بودند به آن حضرت بدهم، پيش از آنكه بپرسم، به چه كسي بدهم امام فرمود: آنچه را همراه آوردهاي به مبارك، خادم من بسپار.[18]
انعکاس تلاشهای امام عسگری وشناخت ابعاد ونتایج آن وسیعتر از یک مقاله محدود است؛ به هرصورت امام که دائم تحت نظر ومورد حسادت عباسیان بود وهرچه پایه های حکومت ضعیف تر می شد فشار براهل بیت فزون تر می گردید ؛ امام مجبور بود با آن مقام شامخ معنوی در دربار حضور یافته واعلام حضور نماید وسرانجام حسادت وحصر به آنجا منجر گردید که امام حسن عسكري در يكم ربيع الاول سال 260 هـ.ق مسموم و مريض شد و در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن 28 سالگي شهيد و در خانه خود در سامرا مدفون گرديد.[19]
[1] . شيخ مفيد، الارشاد، قم، آل البيت، 1413 هـ.ق، ج 2، ص 313.
[2] . همان.
[3] . شيخ صدوق، علل الشرايع، قم: مكتبة طباطبائي (بي تا) ج 1، ص 176 و 230.
[4] . عاملي، محسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 40.
[5] . رک تاریخ الخلفا ، سیوطی واکامل ابن اثیر
[6] . شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، ال البیت، 1413، ج2، ص 330.
[7] . شیخ حرّ، اثبات الهداه، تهران، چاپ سوم، دار الکتب الاسلامیه، 1366، ج6، ص 280.
[8] . شیخ مفید، پیشین، ج2، ص 330.
[9] . مناقب، ابن شهر آشوب، چاپ قم، مصطفوی، ج4، ص 44.
[10] . شبلنجی، نور الابصار، قاهره، مکتبه الحسيني، ص 167.
[11] . همان، ص 168 ـ 167.
[12] . شيخ محمد جواد طبسي، حياة الامام العسكري، طبقة الاولي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1371 هـ.ش، ص 223ـ226. شيخ طوسي، اختيار معرفة الرجال، مشهد، دانشكده الهيات و معارف اسلامي، 1348 ش، ص 532.
[13] . ابن شهرآشوب،المناقب،ج2،ص158
[14] . مهدي پيشوايي، پيشين، ص 636.
[15] . ابن شهر آشوب، پيشين، ج 4، ص 425.
[16] . شيخ طوسي، الغيبه، تهران، مكتبة نينوي الحديثه، ص 214.
[17] . رسول جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انصاريان، چاپ هفتم، 1383 ش، ص 551.
[18] . اربلي، كشف الغمه، تحقيق: سيد هاشم رسولي، تبريز، ج 2، ص 427.
[19] . شيخ مفيد، پيشين، ج 2، ص 336.
بقیة الله به چه معناست و چرا به امام زمان (عج) بقیة الله می گویند؟
تفسير نمونه، «بقيةاللَّه» را چنين معنا کرده است:
هر موجود نافعي از طرف خداوند که براي بشر باقي مانده و مايه خير و سعادت او گردد، «بقيةاللَّه» محسوب مي شود.
نمونه کامل و تام این باقی مانده از طرف خدا وجود مقدس آقا امام زمان است.
در روایتی آمده که:
«هنگامي که (مهدي) قيام کند، بر کعبه تکيه زند و ۳۱۳ تن از پيروانش نزد او گرد آيند. پس اولين چيزي که ميگويد، اين آيه است: «بقيةاللَّه خير لکم ان کنتم مؤمنين».
سپس مي فرمايد:
منم «بقيةاللَّه» و خليفه او و حجت خدا بر شما. پس از آن، کسي بر آن حضرت سلام نميکند، مگر اين که ميگويد: «السلام عليک يا بقية اللَّه في ارضه»؛ سلام بر تو اي باقي گذارده خدا در زمينش.
پی نوشت:
۱. تفسير نمونه، ج ۹، ص ۲۰۴
۲. آيه ۸۶ سوره هود
۳. ملامحسن فيض کاشاني، تفسير صافي، ج ۲، ص ۴۶۸
به چه دلیل مدعی ملاقات با امام زمان (ع) دروغگو است؟
در مورد ارتباط و دیدار حضرت امام زمان(ع) در دوران غیبت كبری دو نظر وجود دارد:
۱ـ عدم امكان ارتباط
این گروه معتقدند در زمان غیبت كبری امكان ارتباط حضوری و تشرّف به محضر حضرت وجود ندارد، و كسی را كه ادعای دیدار كند، باید تكذیب كرد. مهم ترین و معتبرترین دلیل این گروه بر نفی رؤیت و مشاهدة امام عصر(ع) توقیعی است كه شش روز پیش از مرگ علی بن محمد سمری، آخرین سفیر خاص امام زمان(ع) از ناحیه حضرت صادر شده است. برابر این توقیع مدّعی مشاهده، دروغگو است و ادعای وی قابل پذیرش نیست. متن نوشته حضرت چنین است: "به زودی از شیعیان من خواهند آمد كسانی كه ادعای مشاهده و دیدن مرا بكنند. آگاه باشید هر كسی قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی، ادعا كند كه مرا دیده است، دروغگوی افترا زننده است".[۱]
۲ـ امكان ارتباط
عده ای از علمای شیعه بر این باورند كه در غیبت كبری امكان ارتباط با امام زمان(ع) وجود دارد. دلیل این نظر را داستان های مشاهده حضرت و چند روایت ذكر می كنند. یكی از آن روایات این است: امام صادق(ع) فرمود: "صاحب این امر (امام زمان) به ناگزیز غیبتی دارد، و در دوران غیبت از مردم كناره میگیرد، و نیكو منزلی است مدینة طیبه و با سی نفر وحشتی نیست".[۲]
این حدیث دلالت دارد كه حضرت بیشتر در مدینه و اطراف مدینه است و سی تن از خواص با حضرت همراهند كه اگر یكی بمیرد، دیگری به جای او می نشیند. حال اگر كسی این نظر را بپذیرد، چاره ای جز توجیه توقیع مذكور نیست.
موافقان نظریه امكان ارتباط می گویند: مراد توقیع شریف كه می فرماید:« مدعی دیدار دروغگو است»، شخصی می باشد كه ادعای تشرف و نیابت از طرف حضرت را نماید. نه كسی كه صرفاً توفیق تشرف یابد. همچنین كسانی كه توفیق تشرف یابند، ادعای تشرف نمی كنند، بلكه دیگران از اوضاع و احوال به این مسئله پی می برند. بنابراین، اصل دیدن امكان دارد، اما نقل آن جایز نیست یا اگر نقل شد، آن را باید تكذیب كرد، شاید برای این كه هر كس نیاید و ادعای دیدار با امام زمان(ع) و ارتباط با او را نكند.
و ممكن است مراد از توقیع مذكور نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ یعنی اگر كسی مشاهده و ارتباط را به اختیار خود ادعا كند، به این صورت كه هر وقت بخواهد خدمت امام(ع) شرفیاب میشود، یا ارتباط پیدا میكند، كذّاب و مُفتری است و این ادعا از احدی در غیبت كبری پذیرفته نیست،
یا اینكه چنین كسی كه این سمت را به راستی داشته باشد، پیدا نخواهد شد؛ و اگر هم كسی آن را دارا باشد، از دیگران مكتوم میدارد، و به كسی اظهار و افشا نمینماید. علاوه بر این، پیرامون این توقیع، توضیحات دیگری نیز علمای اعلام دادهاند و دركتابهائی مثل «جنة المأوی» مرحوم محدث نوری نقل شده است.
اجمالاً با این توقیع، در آن همه حكایات و وقایع مشهور و متواتر نمیتوان خدشه نمود، و بر حسب سند نیز، ترجیح با این حكایات است. اگر شما به كتابهائی مثل نجم الثاقب رجوع نماید، می بیند كه در این حكایات، وقایعی است كه هرگز شخص عاقل در صحت آنها نمیتواند شك كند. بنابراین، هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم كذب و بطلان ادعای كسانی كه در غیبت كبری ادعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را مینمایند، معلوم است.
پی نوشتها:
[۱]. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱ و ۵۳ و ص ۳۱۸.
[۲]. اصول كافی، ج ۱، ص ۳۴۰، حدیث ۱۸.
راهكارهاي قرآني رهايي از خساست و بخل
بخل، خصلت ذاتي و اجتماعي
بخل در بينش قرآني امري اكتسابي نيست. كه اجتماع به عنوان بستر و يا زمينه اي براي پديداري صفت بخل در آدمي باشد بلكه بخل غريزي و امري ذاتي براي انسان است و به عنوان صفتي در ذات آدمي به وديعت نهاده شده است. از اين رو مي توان صفت بخل را همانند صفت پرخاشگري و ديگر صفات ذاتي انسان دانست كه در تعبير قرآني از آن به الهام ياد مي شود.قرآن در تحليل و تبيين شخصيت و ماهيت انسان بيان مي دارد كه انسان موجودي است كه در او يك سري از صفات خير و شر و خوب و بد به وديعت نهاده شده و انسان بدان سرشته گشته است. اين صفات در اصطلاح علمي به صفات فطري و غريزي شناخته مي شود. هرچند هر دو دسته خير و شر به صورت قواي غريزي در انسان وجود دارد. اما براي تفكيك خير از شر، از صفات ذاتي خوب و پسنديده اي كه در انسان قرار دارد به عنوان صفاتي فطري ياد مي شود، چنان كه از صفات ذاتي بد و زشت به عنوان صفات غريزي ياد مي شود. البته اين گونه نام گذاري فراگير نيست از اين رو مي توان همه صفات خير و شر را صفات غريزي و يا فطري دانست؛ چنان كه ما از نيروي خشم كه در انسان ذاتي است و يا گرايش به گرسنگي به عنوان صفت غريزي ياد مي كنيم و از گرايش به زيبايي و كمال خواهي به صفات فطري تعبير مي كنيم و در همان حال مي توانيم هر دو دسته را به عنوان صفات ذاتي و غريزي انسان ياد كنيم.
به هر حال بخل در نگرش قرآني، امري ذاتي، غريزي و فطري است و اجتماع در ايجاد آن نقشي اگر ايفا كند تنها در حوزه بروز و ظهور و يا تشديد و تضعيف آن است. اين بدان معنا نيست كه اين دسته از صفات قابل مهار و تعديل و يا تضعيف نيست، بلكه به معناي دشواري اين گونه تصرفات در امري ذاتي و غريزي است. چنان كه به معناي عدم قابليت تربيت فرد در اين حوزه نمي باشد؛ زيرا امر ذاتي در انسان به گونه اي است كه قابليت پرورش و تربيت نيز را داراست. از اين رو در بينش قرآني انسان با وجود تضاد بيش از اندازه مي تواند نيروهاي خود را به سمت خير و يا به سوي شر هدايت كند. قواي انسان كه در آغازين سوره شمس از آن به الهام فجور و تقوا ياد شده، قوايي هستند كه قابليت تصرف و تعديل در آن ها براي انسان وجود دارد.
نگاه قرآن به بخل
گزاره ها و آموزه هاي قرآني به انسان، شناخت درستي از وضعيتش در جهان طبيعت و هستي و نيز چگونگي امكان تصرف، تعديل و مهار قواي شر و يا تقويت قواي خير و هدايت همه آن ها در جهت كمال و يا به سوي كمال را مي دهد.
قرآن در تبيين صفت بخل در انسان بيان مي دارد كه اين صفت در وي به عنوان غريزه اي با جان آدميان عجين شده است. در آيه 128 سوره نساء در اين باره مي فرمايد: و احضرت الانفس الشح؛ جان هاي آدميان بخل و آزمندي را حاضر دارد.
در آيه 100 سوره اسراء نيز با به كار بردن واژه كان كه در اصطلاح به كان وجودي از آن ياد مي شود بيان مي كند كه بخل و تنگ چشمي در انسان امري ذاتي است و انسان با اين صفت و خصلت ذاتي آفريده شده است: و كان الانسان قتورا؛ زيرا اين آيه در مقام تبيين و تعليل چگونگي برخي از اعمال وارد شده است و بيان مي كند كه علت رفتار ناپسند آدمي را مي بايست در اين خصلت ذاتي او دانست كه موجودي آزمند و بخيل است.
در آيه 9 سوره حشر اصل را بخل و خست آدمي قرار مي دهد و مي فرمايد كه انسان به طور طبيعي موجودي آزمند، خسيس و بخيل است و تنها عده اي هستند كه با مبارزه با اين قوه غريزي و مهار آن مي كوشند تا از شر آن مصون بمانند. از اين رو بيان مي كند: و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون؛ هر كس از خست جانش، خود را در امان و مصون نگه دارد رستگار مي شود و آنان همان رستگارانند.
عوامل بخل ورزي
گفته مي شود كه بخل ورزي امري ذاتي و غريزي براي انسان است. از اين رو خاستگاه بخل را مي بايست در امري ذاتي و غريزي جست كه همان آزمندي و غريزه حرص انسان است. اين قوه موجب مي شود تا انسان به موجودي سيري ناپذير تبديل شود و همواره در برابر خواسته هاي دوگانه تكاملي شري و خيري اش به فزون خواهي گرايش داشته باشد.
اين غريزه آزمندي و حرص به عنوان عامل مهم حركتي انسان، عامل مثبت و مفيدي است. در حقيقت به عنوان انرژي ذخيره شده حركتي در انسان عمل مي كند و وي را به پيش مي راند. نيروي پيشروانه آن به اندازه اي قوي و نيرومند است كه هرگز پاياني براي آن قابل تصور نيست و همانند دوزخ هل من مزيد مي كند و فزون تري مي خواهد. هرگز سخن بس و كفايت مي كند را نمي توان از اين قوه شنيد و اشتهاي سيري ناپذيرش به هيچ وجه پاياني برايش متصور نيست. اما همين عامل خنثي، مي تواند همان گونه كه در جهت خير و تكامل بشري وارد شود و بسيار سازنده عمل كند و وي را به قاب قوسين او ادني ببرد و در معراج كمالي، او را با تلاش جانكاه، به لقاي الهي برساند همينطور مي تواند به عنوان عاملي او را به قهقراي هبوط و سقوط بكشاند. به اين معنا كه اين غريزه ذاتي مي تواند به دو شكل خودنمايي كند گاه وي را به سوي كمال برد و گاه ديگر به شكل بخل و حرص و آز و خساست ناپسند درآيد.
به سخني ديگر حرص به معني ميل به بيش تر، امري خنثي است كه مي تواند به شكل مثبت و منفي بروز كند. بنابراين وقتي از عوامل بخل سخن مي گوييم به معناي زمينه ها و بستر ايجادي آن در انسان است. قرآن عوامل چندي را به عنوان زمينه ساز آن بيان مي كند كه مي توان به بي توجهي انسان به مالكيت و بي نيازي مطلق الهي به عنوان مهم ترين زمينه هاي ايجادي و بستر مهم بخل ورزي اشاره كرد.
انسان وقتي از نظر شناختي به آن اندازه نرسد كه درك درستي از وضعيت و موقعيت خود در هستي داشته باشد، اين امكان وجود دارد تا تفسيري نادرست از خود و خدا و نيز هستي به دست دهد و نتيجه آن در بينش و نگرش و گرايش هايش ظاهر شود.
وقتي انسان بر اين باور باشد كه خداوند موجود بي نياز است و همه زمين و زمان و هستي، ميراث خداوند است، در منش خويش خوي و خصلت بخل را اظهار نمي كند و آن را در خود تقويت نمي كند ولي هرگاه شناختي نادرست و يا ناقص از هستي و خدا داشته باشد و بينش وي، نيازمندي را در خدا تقويت كند، در منش و گرايش او رفتار مبتني بر اين نگرش بوجود خواهد آمد. از اين رو خداوند در آيه 180 آل عمران و آيات 37 و 38 سوره محمد(ص) به مسئله بي توجهي به مالكيت و بي نيازي مطلق الهي به عنوان بستر و زمينه اي براي بخل ورزي انسان اشاره مي كند و از وي مي خواهد در شناخت و بينش خود تحول ايجاد كند تا منش و گرايشش به درستي گرايد.
خطر بينش نادرست درباره بي نياز مطلق
همين تفسير نادرست از خود و هستي است كه انسان را به نوعي از منش و بيماري ناهنجار گرفتار مي كند. به اين معنا كه عدم شناخت درست از خود و خدا آدمي را گاه به سوي تكبر و تفاخر مي كشاند و گاه ديگر به سوي ترس از تهيدستي مي برد. انساني كه شناختي از خدا و مالكيت مطلق او ندارد گمان مي كند كه اگر بخشش كند و به ديگران ياري رساند ممكن است خود دچار تنگدستي و تهيدستي شود پس منش بخل را در خود تقويت مي كند تا گرفتار تهيدستي نگردد.
در حقيقت نگرش نادرست انسان موجب مي شود تا به نوعي، گرفتار بخل و خساست شود. درباره زندگي برخي از هنروران غربي آمده است كه چون در كودكي در فقر و نداري بوده اند وقتي به هنرپيشه سرمايه داري تبديل شدند، گرفتار بخل و خساست گرديدند، زيرا همواره اين ترس را داشتند كه گرفتار تنگدستي شوند. از اين رو است كه كافران همواره ترس از گرفتار شدن به فقر را دارند و حاضر به كمك و انفاق و احسان نيستند. (اسراء آيه 98 و 100)
انتقاد قرآن از منش يهوديان
قرآن با اشاره به منش يهوديان بيان مي دارد كه ريشه اين گونه رفتار و منش خساست گونه و آز و حرص بيش از اندازه به گردآوري مال و ثروت از آن رو بوده است كه آنان بينش نادرستي از خود و خدا ارايه مي دادند و مي گفتند كه خدا دست هايش بسته است و نمي تواند انفاق كند. از اين رو از يهوديان ديگر مي خواستند كه كمكي به مستمندان نكنند و مال و ثروت گرد آورند. خداوند با لعن كردن يهوديان اين بينش و نگرششان را نقد كرده و مي فرمايد كه خداوند دو دستش باز است و هرگونه كه بخواهد انفاق مي كند.(مائده آيه 64)
از ديگر زمينه هاي بخل ورزي استغناطلبي بشر است. هرگاه انسان خود را بي نياز از خدا ببيند و بر اين باور باشد كه او موجودي مستغني بالذات است و نيازي به ديگري حتي خدا ندارد گرفتار منش بخل مي شود. قرآن با اشاره به فقر ذاتي انسان (انتم الفقراء الي الله) مي كوشد تا به بازسازي شناختي آدمي بپردازد و استغنا و بي نيازي او را به فقر ذاتي به خدا تبديل كند. از اين روست كه قرآن كساني را كه نگرش درستي از خود و خدا و هستي ندارند گرفتار مسئله بخل معرفي مي كند و مي فرمايد كساني به بخل دچار مي شوند كه خود را بي نياز از خدا مي يابند.(ليل آيه 8)
در حقيقت جهل را مي توان معلول شناخت نادرست انسان از خود و خدا دانست. به صورت جزيي تر جهل و شناخت نادرست از شر و خير نيز موجب مي شود تا در دام صفت وبخل و خساست گرفتار آيد و از منش كرامت و بزرگواري و بخشندگي دور افتد. (آل عمران آيه180)
تكبر و فخرفروشي نيز از عواملي است كه بستر مناسبي براي بخل پديد مي آورد. آدمي كه خود را برتر مي يابد و درخور بي نيازي مي بيند گرفتار فخر و خودبزرگ بيني مي شود و نيازي نمي بيند تا به ديگري كمك كند و دست ياري ديگران را به خوبي و مهرباني بازگرداند بلكه با رد كردن و بخل ورزي، فخرفروشي كرده و مردمان را از پيش خود مي راند. (نساء آيه 36 و 37 و نيز حديد آيه 23 و 24)
قارون از امت موسي مصداق بارز كسي است كه گمان نادرستي درباره خود و خدا داشت و بر اين باور بود كه ثروتي كه اندوخته است بر پايه دانش اقتصادي خود بوده است. خداوند در آيه 76 و 78 سوره قصص اين تفكر را تخطئه مي كند و همين تفكر و بينش را عامل اصلي هلاكت وي برمي شمارد.
آثار بخل ورزي
انساني كه گرفتار خصلت بخل است به يك معنا منكر آخرت نيز مي باشد او بر اين باور نيست كه در آينده همه اعمال و رفتارش مورد حسابرسي قرار گرفته و از آن بازخواست مي شود. (ليل آيه 8 و 9) خداوند براي تنبيه و تنبه انسان ها، گاه مردمان بخيل را به سختي دچار مي كند تا از اين رفتار خويش دست بردارند. (ليل آيه 8 تا 10)
در نظر قرآن بخل عاملي براي پيدايش ناسازگاري در خانواده هاست. (نساء آيه 128) و مانعي براي صلح در ميان آنان مي باشد. (همان) بخل هم چنين عاملي براي كفران نعمت (نساء آيه 37) و موجب كينه و بروز آن (محمد آيه 37 و 38) و ريشه نفاق (توبه آيه 76 و 77) و عاملي براي محروميت از محبت خدا (نساء آيه 36 و 37) است.
راهكارهاي رهايي از بخل
قرآن براي رهايي انسان از منش و صفت بخل (آل عمران آيه 180) از او مي خواهد تا در حوزه شناختي تغيير اساسي در بينش و نگرش خود ايجاد كند و بر اين باور باشد كه خداوند مالك بر آسمان و زمين است و اوست ميراث دار زمين و آسمان ها. (همان) توجه به غناي مطلق الهي (محمد آيه 38) و فقر ذاتي خود موجب مي شود تا در رفتار خويش تجديدنظر كرده و راه احسان را در پيش گيرد.
انساني كه بداند همه دارايي ها از آن خداست (نساء آيه 37 و 39) و مشيت الهي در توسعه و تضييق روزي انسان ها نقش دارد (اسراء آيه 29 و 30) درك درستي از خير و شر پيدا مي كند (آل عمران آيه 180 و محمد آيه 38) و به آساني مي تواند از منش و صفت بخل رهايي يابد. بنابراين براي نجات از بخل و صفت هاي نادرستي از اين دست بر انسان است كه نخست به شناخت درستي از وضعيت و موقعيت خود در هستي دست يابد و بفهمد كه چه كسي است و در چه مقامي نشسته است آن گاه درمي يابد كه خداوند است كه مالك هستي است و او تنها كسي است كه داراي غناي ذاتي مي باشد و همگان در فقر ذاتي بسر مي برند و اين كه خدا عالم به همه امور است (نساء آيه 37 تا 40) و مشيت و اراده اوست كه كسي را فقير و يا ثروت مند مي سازد. اين گونه است كه انسان با تغيير در بينش و نگرش خود مي تواند در منش خود نيز تغيير ايجاد كرده و به كنترل و مهار خصلت ذاتي حرص بپردازد و رفتار خود را از بخل به احسان و نيكوكاري مبدل سازد .
پنج درس ناب زندگی از عبدالعظیم حسنی(علیهالسلام)
نکات ناب و درسهای ماندگار از جناب عبد العظیم حسنی را هم میتوان در سلوک و سبک زندگی ایشان به دست آورد و هم از روایات ماندگار و گوهر باری که ایشان راوی و امانتدار آن در جهت نشر فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) بوده است.
اگر اندکی در منشأ و علت بسیاری از گرفتارهای و مشکلاتی که برای انسان در زندگی به وجود می آید، دقت و تأمل کنیم متوجه خواهیم شد که علت اصلی آنها ریشه در فقدان دور اندیشی و تدبیر دارد.
درس اول: اهتمام به فرایض و تطبیق زندگی با اندیشه اهل بیت(علیهم السلام)
یکی از خصوصیات مشهور و ماندگار این امام زاده جلیل القدر، عرضه کردن اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی خود به امام معصوم(علیه السلام) و گرفتن تأییدیه از ایشان است. در منابع روایی نقل شده است: «حضرت عبد العظیم(علیه السلام): خدمت مولاى خود على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب امام هادى (علیه السلام) رسیدم. وقتى نگاه ایشان به من افتاد، فرمود: «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! تو حقیقتاً دوست ما هستى».گفتم: اى پسر رسول خدا! مایلم دینم را به شما عرضه کنم، اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا خداوند عز و جل را ملاقات کنم. امام علیه السلام فرمود: «اى ابو القاسم، عرضه کن». در این حدیث اقرار به معارف ناب توحیدی، شهادت به ولایت امری حضرات معصومین(علیهم السلام) و ایمان و باور به حیات ابدی و تسلیم در برابر اوامر و نواهی الهی مشاهده میشود.[6] این موضوع بزرگترین درس و پیامی است که یک روای مورد اعتماد امام معصوم(علیه السلام) به طور مستقیم و غیر مستقیم میتواند به شیعیان و محبان خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) بدهد.
درس دوم: مراقبت و نگهداری زبان
یکی از نکات آموزنده و درس آموزی که در مجموعه روایات نقل شده از جناب عبد العظیم حسنی(علیه السلام) در منابع روایی به یادگار مانده است، اهمیت و ضرورت حفظ و نگهداری زبان است، با یک حساب ساده به خوبی میتوان گناهانی را برشمرد که ریشه و منشأ اصلی آنها در بیتقوایی و بیمبالاتی زبان مشاهده میشود، از طرفی انسان به واسطه زبان میتواند کسب فضایل و کملات اخلاقی نماید و به درجات رفیع دست یابد باری به هر جهت توجه به کاربرد و کارایی مثبت زبان از جمله مواردی است که در روایات نقل شده از عبد العظیم حسنی(علیه السلام) قابل مشاهده است: «حضرت عبد العظیم (علیه السلام): به امام جواد (علیه السلام) گفتم: اى فرزند پیامبر خدا! از پدرانت براى من حدیثى روایت فرما .... فرمود: «پدرم، از جدّم، از پدرانش نقل کرد که امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: انسان زیر زبان خود، پنهان است».[7] این روایت در واقع میتواند ترجمان برخی از آیات الهی باشد که باری تعالی فرموده است: «وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ؛[8]اگر بخواهیم، آنان را به تو مىنمایانیم تا آنان را با سیمایشان باز شناسى و [نیز] آنها را از طرز سخن گفتنشان مىشناسى».
درس سوم: دور اندیشی پادزهر پشیمانی
اگر اندکی در منشأ و علت بسیاری از گرفتارهای و مشکلاتی که برای انسان در زندگی به وجود می آید، دقت و تأمل کنیم متوجه خواهیم شد که علت اصلی آنها ریشه در فقدان دور اندیشی و تدبیر دارد، به راستی اگر انسانها عواقب کارهای خود را مورد بررسی و دقت قرار میدادند، نه در دنیا موجب پیمانی و گرفتاری میشدند و نه در آخرت انگشت افسوس و پشیمانی به دهان میگرفتند، در روایتی طلایی و ماندگار جناب عبد العظیم حسنی(علیه السلام) این چنین از امام جواد(علیه السلام)روایت نقل م نماید: به امام جواد(علیه السلام) گفتم: «اى فرزند پیامبر خدا! حدیثى از پدرانت برایم بازگو کن. فرمود: «پدرم، از جدّم، از پدرانش نقل نمود که امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: تدبیر قبل از انجام کار، از پشیمانى پیشگیرى مىکند».[9]
درس چهارم: اکسیری برای درد و رنج آخرت
کم نیستند افرادی که به دنبال راه حلی برای نجات از درد و رنج آخرت میگردند، از طرفی بسیاری از افراد برای نجات و خلاصی گرفتاریهای دنیوی و آخروی نه با نسخهی صحیح آشنا دارند و نه راه صحیح را در پیش میگیرند، از این رو همواره در درد و رنج مسیر اشتباه قرار دارند، در روایت زیبایی از جناب عبد العظیم حسنی(علیه السلام) یکی از راهکارهای اخلاقی برای کاستن از درد و رنج آخروی صبر و بردباری در برابر ناملایمات رفتاری دیگران معرفی شده است: حضرت عبد العظیم علیه السلام: امام هادى علیه السلام فرمود: «هنگامى که خداوند با موسى بن عمران علیه السلام سخن مىگفت، ... موسى گفت: پروردگارا! پاداش کسى که به خاطر تو بر اذیّت و آزار مردم و دشنام آنها شکیبایى ورزد، چیست؟فرمود: اى موسى! او را در سختىهاى روز قیامت، کمک خواهم کرد».[10]
درس پنجم: برخورد قرآنی با مردم
یکی از زیباترین و با شکوه ترین مکارم و فضایل اخلاق اجتماعی که خدای متعال با عبارت اعجاز گونه آن را به بندگان خود بیان کرده این آیه شریف است: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا؛[11]و با مردم [به زبانِ] خوش سخن بگویید،» در منابع روایی جناب عبد العظیم حسنی روایتی را نقل می نماید که گویی ترجمان این آیه شریف است چرا که نحوه برخورد صحیح و اخلاق مدارانه را به تصویر کشیده است: حضرت عبد العظیم علیه السلام: به امام جواد(علیه السلام) گفتم: اى فرزند پیامبر خدا! از پدرانت براى من حدیثى روایت فرما ....فرمود: «پدرم، از جدّم، از پدرانش نقل کرد که امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: شما هرگز نمىتوانید مردم را با مال، بهرهمند سازید. پس با آنها با اخلاق و خوشرویى برخورد کنید؛ چرا که من از پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله) شنیدم که مىفرمود:" شما نمىتوانید مردم را با اموال خود بهرهمند سازید. پس با اخلاق خوب با آنان برخورد کنید».[12]
پینوشتها:
[1]. رجال النجاشى: ج 2 ص 67 ش 651. «نجاشی از عالمان شیعی میگوید: پس از رحلت وی به هنگام غسل، رقعهای در لباسش یافت شد که نسب وی در آن بدین صورت نوشته بود: من ابوالقاسم فرزند عبدالله، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند امام حسن(ع) ابن علی بن ابی طالب هستم».
[2]. ر.ک: معجم الرجال الحدیث، ج11، ص51. «برخی از علما همچون آقا بزرگ تهرانی بر این باورند که ایشان عصر سه امام معصوم یعنی، امام رضا(علیه السلام)، امام جواد(علیه السلام)، و همچنین امام هادی (علیه السلام) را درک کرده است».
[3].ر.ک: حکمت نامه حضرت عبد العظیم الحسنى «علیه السلام»، ص18.
[4]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج17، ص 321.
[5]. مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی، سازمان چاپ و نشر موسسه دارالحدیث، ص93به نقل از خلاصه الاقوال ص، 226 باب 25 شماره 12.
[6]. الأمالى، صدوق: ص 419 ح 557.
[7]. الأمالی( للصدوق)، النص، ص446، ح9.
[8]. سوره مباکره محمّد، آیه 30.
[9]. عیون أخبار الرضا (علیه السلام): ج 2 ص 53 و 54 ح 204. «عن عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى، قال:قُلتُ لِأَبى جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ الرِّضا علیه السلام: یَابنَ رَسولِ اللَّهِ! حَدِّثنى بِحَدیثٍ عَن آبائِکَ علیهم السلام ....قالَ: حَدَّثَنى أبى، عَن جَدّى، عَن آبائِهِ علیهم السلام، قالَ: قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: التَّدبیرُ قَبلَ العَمَلِ یُؤمِنُکَ مِنَ النَّدَم».
[10]. الأمالى، صدوق: ص 276- 277 ح 307.
[11]. سوره مبارکه بقره، آیه 83.
[12]. الأمالی( للصدوق)، ص446، ح9.
توسعه تجارت ایران و روسیه در اوج تحریمها به روایت آمار
گسترش روابط تجاری–اقتصادی بینالمللی و افزایش صادرات غیرنفتی برای کشوری مثل ایران که در شرایط تحریمی قرار دارد بسیار حائز اهمیت است، زیرا از طرفی با تنوعسازی بازارهای فروش و گره زدن منافع خود با سایر کشورها، فشارها و محدودیتهای ناشی از تحریم را تعدیل میکند و از طرف دیگر به افزایش تولید و رونق اقتصاد داخلی کمک میکند.
در این بین بیتردید اولویت اصلی ایران، گسترش تجارت خارجی و همکاری اقتصادی بینالمللی با کشورهای همسایه و منطقه، و در قالب شرکای تجاری دوجانبه است. کشور «روسیه» که همسایه شمالی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود، یکی از اقتصادهای نوظهور دهه گذشته بوده که به اعتقاد کارشناسان ظرفیت مناسبی برای گسترش تعاملات تجاری در چارچوب یک تعامل برد-برد را داراست.
*آیا تحریم دلیل ریشهای روابط اقتصادی ضعیف ایران و روسیه است؟
در گزارش اول از پرونده «میدان سرخ» با عنوان «فراز و نشیب روابط ایران و روسیه در دو دهه اخیر/آیا روسها متحد تجاری ایران میشوند؟» یک سوال اساسی مطرح شد. به چه دلیل یا دلایلی روابط اقتصادی ایران و روسیه در وضعیت مطلوبی نسبت به ظرفیت طرفین قرار ندارد؟
یک پاسخ به این پرسش این است که کشور روسیه به دلیل همراهی با تحریمهای آمریکا حاضر به تعامل با ایران نیست. اما برخی از کارشناسان معتقدند که با توجه به تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه پاسخ ارائه شده یک پاسخ سادهانگارانه بوده و دلیل اصلی تعاملات اقتصادی ضعیف دو کشور، مربوط به فقدان زیرساختهایی است که اتفاقا در کشور ایران برای گسترش تعاملات با روسیه در دولت یازدهم و دوازدهم ایجاد نشده است.
البته هر دو پاسخ ارائه شده قطعا در ایجاد محدودیت در تعاملات اقتصادی ایران و روسیه نقش داشتهاند، اما چالش اصلی این است که کدام یک از دلایل، دلیل ریشهای و کدامیک دلیل حاشیهای است. به نظر میرسد بررسی حجم مبادلات اقتصادی دو کشور در سالهای مختلف میتواند پاسخ به سوال مطرح شده را تسهیل کند.
*روند صعودی تعاملات ایران و روسیه در اوج تحریمهای دوره اول
تصویر 1 میزان واردات و صادرات و میزان تجارت دو کشور ایران و روسیه را از سال 1388 تا 1398 نشان میدهد. طبق این جدول میزان تجارت دو کشور روند ثابتی را نداشته و تحت تاثیر تحولات مختلف، افزایشی یا کاهشی بوده است.
تصویر 1- منبع آمار از گمرک جمهوری اسلامی ایران و اتاق بازرگانی ایران و روسیه
در تصویر 2، نمودار میزان تجارت ایران و روسیه طی سالهای 1388 تا 1398 آورده شده است تا بررسی روند تجارت ایران در سالهای مختلف و تحلیل تاثیر وقایع بر روند تجارت راحتتر انجام شود.
طبق تصویر 2 روند صادرات ایران به کشور روسیه از سال 1389 تا 1391، هم به لحاظ وزن کالایی و هم به لحاظ ارزش دلاری افزایش یافته است، به طوری که صادرات ایران به روسیه از 331 میلیون دلار در سال 1389 به 499 میلیون دلار در سال 1391 رسیده است. در طی این سالها صادرات وزنی کشور نیز افزایش یافته و از 277 هزار تن به 932 هزار تن رسیده است.
همچنین نه فقط حجم و ارزش صادرات ایران به روسیه بلکه به طور کلی میزات تجارت دو کشور (واردات + صادرات) در بازه زمانی 1389 تا 1391 افزایش یافته است.
این بازه زمانی از این جهت حائز اهمیت است که صدور قطعنامههای سازمان ملل متحد علیه ایران، خرداد سال 89 اتفاق افتاد و تصمیم اتحادیه اروپا به تحریم ایران در دیماه 90 و اجرای رسمی آن از 6 ماه بعد انجام شد.
به بیان دیگر تصویر 2 نشان میدهد از سال 89 تا 91 که بیشترین فشارهای بینالمللی علیه ایران وارد شده بود، روند تجارت دو کشور ایران و روسیه نه تنها کاهشی نبود بلکه افزایش هم داشته است.
تصویر 2
*کاهش میزان صادرات ایران به روسیه با روی کار آمدن دولت روحانی
روند افزایشی تجارت ایران و روسیه تا اواخر عمر دولت دهم نیز ادامه داشت اما به نظر میرسد، با روی کار آمدن دولت روحانی در شهریور 1392 رابطه تجاری دو کشور تضعیف شده و به حاشیه رفته است.
طبق نمودار تصویر 2 از سال 1392 تا 1394 روند صادرات ایران به روسیه به طور مرتب کاهش یافته، به طوری که در سال 1394 ارزش دلاری صادرات ایران به 174 میلیون دلار رسیده که این میزان حتی کمتر از سال 1389 است. همچنین میزان تجارت دو کشور نیز بعد از یک دوره روند صعودی، نزولی شد.
این روند نزولی در تجارت دو کشور درحالی است که در سالهای 1392 تا 1394، دولت یازدهم به دنبال انعقاد توافقنامه برجام (دی 1394) بوده و طبیعتا موانع تحریمی از مسیر تجارت ایران و هر کشور دیگری از جمله روسیه در جریان مذاکرات ایران و 5+1 کنار رفته و یا تضعیف شده بود.
از سالهای 1394 تا 1396 نیز هر چند با انعقاد برجام صادرات ایران به روسیه تغییر قابل ملاحظهای نکرده است، اما حجم واردات از این کشور در برههای افزایش یافته و دوباره کاهش یافته است و به بیان دیگر یک نقطه پیک نسبی را در نمودار تصویر 2 شاهد هستیم.
*افزایش صادرات ایران به روسیه پس از خروج آمریکا از برجام
اما نکته جالب درباره تجارت ایران و روسیه مربوط به دوره زمانی بعد از بازگشت مجدد تحریمها است، زمانی که با دستور ترامپ از اردیبهشت سال 1397 دوره دوم تحریمها علیه ایران آغاز شد.
طبق تصویر 2 میزان تجارت دو کشور ایران و روسیه در سال 1397 و پس از شروع دوره دوم تحریمها دوباره روند صعودی به خود گرفته است. همچنین از سال 97 تا کنون روند صادرات ایران به روسیه هر ساله افزایش یافته و در سال 1398 به 457 میلیون دلار رسیده است.
این موضوع نشان میدهد که علیرغم فشارهای ترامپ و همراهی اتحادیه اروپا با تحریمهای آمریکا علیه ایران، روسیه اغلب از سیاستهای آمریکا و اتحادیه اروپا حمایت نکرده و روند افزایش تعاملات تجاری با جمهوری اسلامی ایران را ادامه داده است.
*پس چه موانعی در مسیر توسعه تجارت ایران و روسیه وجود دارد؟
در مجموع بررسی روند تجارت دو کشور ایران و روسیه نشان میدهد که اتفاقا در شرایط تحریم حجم تبادلات اقتصادی دو کشور نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش یافته است. در نتیجه توجیه تعاملات اقتصادی ضعیف دو کشور تحت تاثیر اعمال تحریم و همراهی روسیه با تحریمهای آمریکا چندان منطقی به نظر نمیرسد.
باید توجه داشت که عدم همراهی روسیه با تحریمهای آمریکا علیه ایران بدین معنا نیست که دولت ایران تمامی بسترهای تجاری با روسیه از جمله کانال روابط مالی خود را در پازل آمریکا تعریف کند و سپس دست روی دست بگذارد و توقع داشته باشد، صرفا روسیه به دنبال راهی برای توسعه روابط باشد.
به بیان دیگر روند تجارت دو کشور نشان میدهد که اگر ایران بستر مناسبی را برای تجارت با روسیه انتخاب کرده و زیرساختهای لازم برای گسترش تعاملات را ایجاد کند، روسیه به عنوان یک کشور در بلوک مقابل آمریکا از توسعه روابط اقتصادی با ایران استقبال میکند و اتفاقا شاهد همراهی متقابل نیز خواهیم بود.
بدین ترتیب امکان صحت تحلیل دوم مبنی بر تعلل دولت روحانی در ایجاد زیرساختهای توسعه تجارت دو کشور به عنوان دلیل اصلی محدود بودن تجارت ایران و روسیه قوت میگیرد. در گزارشهای بعدی پرونده «میدان سرخ» به بررسی دقیقتر این موضوع پرداخته میشود.