
emamian
لغو ویزای سفر هوایی زائران ایرانی به عراق
ایرج مسجدی سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق گفت: پیرو پیگیریهایی که انجام شد، امروز در ایام میلاد خجسته پیامبر اسلام دو کشور ایران و عراق موافقت کردند که مسافرین و زائرین دو کشور بدون اخذ ویزا از طریق پرواز وارد دو کشور شوند.
وی افزود: بنابراین لازم بود که بنده این خبر را در این ایام مبارک به مردم عزیز ایران و نیز مردم عراق عرض کنم که برای اینکه با هواپیما وارد جمهوری اسلامی ایران شوند و یا مردم عزیز ما وارد کشور عراق شوند، از این پس نیازی به اخذ ویزا ندارند و فقط با در اختیار داشتن گذرنامه رسمی کشور خودشان و حفظ پروتکلهای بهداشتی که اعلام شده، میتوانند سفر خودشان را با موفقیت انجام دهند. تست کرونا هم حتماً باید داشته باشند.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق ادامه داد: ممکن است سوال کنند که اگر کسی با هواپیما وارد عراق شد، آیا از طریق مرز زمینی میتواند به ایران برگردد، که پاسخ این است که بله، میتواند برگردد.
بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى و جمعی از مسئولان نظام
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
خیلی خوشآمدید حضّار محترم، و من به همهی شما خوشامد عرض میکنم؛ مخصوصاً به میهمانان عزیز نشست وحدت اسلامی و برادرانی که از کشورهای دیگر به اینجا تشریف آوردهاند. تبریک عرض میکنم میلاد باسعادت حضرت نبیّ مکرّم و رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را و همچنین ولادت باسعادت حضرت امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) را که در سال ۸۳ هجری، منطبق با روز ولادت نبیّ مکرّم اتّفاق افتاده است.
ولد الهدی فالکائنات ضیاء
و فم الزّمان تبسّمٌ و ثناء(۲)
زبان هنر این جوری حرف میزند: هدایت متولّد شد؛ سراسر وجود، نورباران شد؛ لبهای روزگار به تبسّم و ستایش گشوده شد. با این جور تعبیرات میشود عظمت این حادثه را تا حدودی به ذهن نزدیک کرد؛ حادثهی مهمّی است.
از نظر این گرایشِ باطناً سیاسی و ظاهراً فکری، عرصههای مهمّ زندگی و مناسبات اجتماعی از دخالت اسلام باید خارج بشود؛ در مدیریّت جامعه و تمدّنسازی، اسلام در مورد تولید تمدّن و ساخت تمدّن بشری نقشی ندارد، وظیفهای ندارد، امکانی ندارد؛ در مدیریّت جامعه نقش ندارد، در تقسیم قدرت و ثروت در جامعه، اسلام نقشی ندارد؛ اقتصاد جامعه، مسائل گوناگون جامعه مربوط به اسلام نیست؛ یا مسئلهی جنگ، مسئلهی صلح، سیاست داخلی، سیاست خارجی، مسائل بینالمللی. گاهی میشنوید گفته میشود که «دیپلماسی را ایدئولوژیک نکنید»، با ایدئولوژی مربوط [نکنید] یعنی اسلام در مسئلهی سیاست خارجی و مسائل بینالمللی بایستی اظهار نظری نکند؛ در مسئلهی اشاعهی خیر، اقامهی عدل، مقابلهی با شُرور، مقابلهی با ظلم، جلوگیری از اَشرار عالم، در این زمینهها، اسلام کارهای نیست. در این عرصههای مهمّ زندگی بشری، اسلام نه مرجع فکری باشد، نه راهنمای عملی باشد؛ این اصراری است که دارند. حالا علّت این اصرار چیست، منشأ آن چیست، از کجا شروع شده، اینها دیگر بحثهای مربوط به صحبت امروز من نیست. آنچه من میخواهم عرض بکنم این است که اوّلاً این حرکتِ در واقع ضدّ اسلامی، عمدتاً از سوی قدرتهای سیاسی بزرگ دنیا است و آنها هستند که در این زمینه فعّالند و تلاش میکنند و سعی هم میشود که از زبان صاحبان فکر بیان بشود.
یک جا خطاب به پیغمبر میفرماید که «قُمِ الَّیلَ اِلّا قَلیلًا، نِصفَه اَوِ انقُص مِنهُ قَلیـلًا، اَو زِد عَلَیهِ وَ رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلًا»،(۶) یک جا هم باز خطاب به پیغمبر میفرماید که «فَقاتِل فى سَبیلِ اللهِ لا تُکَـلَّفُ اِلّا نَفسَکَ وَ حَرِّضِ المُـؤمِنین»؛(۷) یعنی همهی این عرصههای عظیم زندگی: از بیداری نیمهی شب و تضرّع و توسّل و دعا و گریه و نماز، تا مقاتله و حضور در میدان جنگ، که زندگی پیغمبر هم همین را نشان میدهد.
در احکام مالی، یک جا میفرماید: وَ یُؤثِرونَ عَلیٰ اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَة،(۸) که یک امر شخصی [است]، و یک جای دیگر میفرماید: کَی لا یَکونَ دولَةً بَینَ الاَغنِیاءِ مِنکُم،(۹) [یعنی] تقسیم درست ثروت که مسئلهی صد درصد اجتماعی [است]؛ یا میفرماید که «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»؛(۱۰) اصلاً انبیا و اولیا و همه آمدهاند برای اقامهی قسط، برای اقامهی عدل. یک جا میفرماید: وَلا تُؤتُوا السُّفَهـاءَ اَموالَکـُمُ الَّتی جَعَـلَ اللهُ لَکُـم قِیٰما،(۱۱) یک جا میفرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِها؛(۱۲) یعنی همهی گوشه و کنارهای مسائل مالی را به شکل آن فکر کلّی و نظر کلّی و هدایت کلّی [بیان میکند؛] که البتّه اینها باید برنامهریزی بشود در عمل؛ امّا کلّیّات و جهتگیری، اینهایی است که بیان میکند. یعنی اسلام در همهی این مسائل دارای نظر است.
در مسائل امنیّتی و مسئلهی امنیّت داخلی جامعه: لَئِن لَم یَنتَهِ المُنٰفِقونَ وَ الَّذینَ فى قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِفونَ فِی المَدینَةِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم؛(۱۳) مسئلهی امنیّت. یا «وَ اِذا جاءَهُم اَمرٌ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوفِ اَذاعوا بِه؛ وَلَو رَدّوهُ اِلَی الرَّسول»(۱۴) تا آخر آیه؛ یعنی اسلام در همهی ابعاد مهمّ زندگی اجتماعی بشر حرف دارد. اینها که عرض کردیم نمونههای اندکی است از آنچه در قرآن کریم هست؛ صدها مورد از این قبیل در قرآن مشاهده میکنید.
کسی که اهل قرآن است و با قرآن و احکام قرآن آشنا است، میفهمد که اسلامی که قرآن معرّفی میکند، این است. اسلامی که قرآن معیّن میکند و معرّفی میکند، اسلامی است که در تمام شئون زندگی دخالت دارد، رأی دارد، نظر دارد، مطالبه دارد. خب، این را بایستی دانست و در مقابل افرادی که در این زمینه تلاش میکنند تا این حقیقت روشن را انکار کنند، بایستی پاسخگویی کرد.
نکتهی بعدی این است که یکی از هدفهای نظام جمهوری اسلامی که ما تعریف کردیم، عبارت است از ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ یعنی یکی از اهداف نظام جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی، ایجاد تمدّن نوین اسلامی است: تمدّن اسلامی با نگاه به ظرفیّتهای امروز و حقایق و واقعیّات امروز. این کار جز با اتّحاد شیعه و سنّی امکانپذیر نیست؛ این را تنها یک کشور و یک فرقه نمیتواند انجام بدهد؛ برای این بایستی همه با هم همکاری کنند. این هم نکتهی بعدی است؛ بنابراین این هم یک ضرورت دیگر.
خب، خصال حمیدهی پیغمبر یکی دو تا ده تا که نیست؛ از همسر مکرّم پیغمبر دربارهی اخلاق پیغمبر سؤال کردند، فرمود: کانَ خُلقُهُ القُرآن؛(۲۶) قرآن مجسّم، پیغمبر است؛ این که خب باب وسیعی است.
من سه نکته را در مورد رسول اکرم و خصال پیغمبر انتخاب کردهام که این سه نقطه را مثل اینکه سه ستاره از این کهکشان نور را انسان انتخاب بکند، ما مردم ایران بیاییم و در جمهوری اسلامی به این سه نقطه تکیه کنیم و اهمّیّت بدهیم و دنبال بکنیم این سه نقطه را. این سه نقطه عبارت است از صبر، عدل، اخلاق.
شما مسئولینی که در اینجا تشریف دارید و مسئولین کشور در همهی ردهها، آنچه از همه چیز برایتان مهمتر است صبر است. بایستی پایداری کنید، مقاومت کنید، فشارها را تحمّل کنید، مشکلات را تحمّل کنید و راه را ادامه بدهید؛ متوقّف نباید بشوید. لازمهی صبر و پایداری برای من و شما که مسئولیم در این کشور، این است که متوقّف نشویم؛ حرکت نباید توقّف پیدا کند، باید ادامه پیدا کند؛ این صبر است. لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَة؛(۳۱) این میشود پیروی از پیغمبر.
این هم مطلب دوّم که اگر بخواهیم عدالت را رعایت کنیم، توجّه بشود که عدالت فقط هم عدالت در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ عدالت در همه چیز است؛ عادلانه برخورد کردن [در همه چیز]. امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بیعدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بیعدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. آن کسی که با فضای مجازی سر و کار دارد، باید خودش مراقبت کند، و آن کسی که فضای مجازی را در اختیار دارد، بایستی مراقبت مضاعف بکند که این کارها انجام نگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. حرف هم که میزنیم، شما ممکن است با یک نفری بد باشید، او را قبول هم نداشته باشید؛ عیبی ندارد، نظر شما است، ممکن است نظر درستی هم باشد امّا این را با تهمت، با دروغ، با اهانت، با این چیزها نبایستی آلوده کرد؛ آلوده شدنِ اینها خیلی بد است. این هم مسئلهی عدالت.
برادران عزیز، خواهران عزیز! باید عمل کرد، باید اقدام کرد، با ادّعا مسائل تمام نمیشود؛ ما ادّعا میکنیم مسلمانیم، ادّعا میکنیم جمهوری اسلامی هستیم، باید واقعاً اسلامی باشیم، باید پیرو پیغمبر باشیم. این ولادت باعظمت، این ولادت مبارک یک فرصتی است برای اینکه روی این قضیّه فکر کنیم، مطالعه کنیم، عزم راسخی در این راه برای خودمان اتّخاذ کنیم.
مجدّداً به همهی شما تبریک عرض میکنم؛ به ملّت عزیز ایران تبریک عرض میکنم؛ به همهی مسلمانان عالم و به امّت اسلامی تبریک عرض میکنم؛ به آزادگان عالم تبریک عرض میکنم؛ به ارواح طیّبهی شهیدان راه اسلام و راه مکتب نبوی درود میفرستم؛ به روح مطهّر امام بزرگوارمان که این راه را روی ما باز کرد و ما را به این کار بزرگ هدایت کرد، درود میفرستیم و از خدای متعال، رضوان و رحمت خودش را برای همهی آنها مسئلت میکنیم و توفیقات عموم مردم ایران بخصوص شما مسئولین را، همچنین شما میهمانان و خودمان را از خدای متعال طلب میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۳۶) دعای سیونهم
طریقه محاسبه ثواب در جهان آخرت
در مورد طریقه محاسبه ثواب در جهان آخرت باید متذكر شویم كه:
اولاً: وزن(۱) (مقدار) ثواب اعمال در روز قیامت تطبیق براعمال است ، به این معنا كه هر شخصی پاداش نیكش به مقدار حقی است كه عمل او مشتمل بر آن است، در نتیجه اگر اعمال شخصی به هیچ مقداری از حق مشتمل نباشد از عملش جز هلاكت و عقاب بهره و ثمرهای عایدش نمیشود.
ثانیاً: برای هر انسانی میزانهای متعددی است كه هر كدام از عملهایش با یكی از آنها سنجیده میشود ، و میزان هر عملی همان مقدار حقی است كه عمل مشتمل بر آن است، مثلاً حق در نمازش، نماز واقعی و جامع همه اجزاء و شرایط است، و حق در زكاتش، زكات جامع شرایط است، خلاصه، حق در نماز، غیر حق در روزه و زكات و حج و امثال آن است. (ترجمه تفسیر المیزان، ج ۸، ص ۱۰ الی ۱۵، با تلخیص).
آن چه كه از روایات هم برداشت میشود، محاسبه ثواب در جهان آخرت بستگی به عواملی دارد:
۱. كیفیت عمل:یك وقت عمل خیر از شخصی صادر میشود كه از نظر ایمان، شناخت، آگاهی و اخلاص در سطح بالایی قرار دارد، بدون شك چنین عملی از ارزش بسیار والایی برخوردار است. و گاه از شخصی كه از نظر علم و آگاهی و اخلاص در سطح پایین تری قرار دارد، عملی سر میزند، طبیعی است كه چنین عملی از ارزش و ثواب پایینتری برخوردار میباشد.
از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل میكنند: هنگامی كه حج گذار با رحل و توشه پاكیزه از خانه بیرون رود و پا در ركاب نهد، پس اللهم لبیك سر دهد، منادی از آسمان ندا دهد كه لبیك، سعدیك، زاد و توشه تو حلال و مركبت نیز حلال و حجت مقبول است، و وزر و وبالی بر تو نیست. و آن گاه كه با زاد و توشه آلوده به حرام خارج گردد و پای در ركاب گذارد، و ندای لبیك، سر دهد، منادی از آسمان بانگ برآورد كه لا لبیك و لا سعدیك زاد، و توشهات حرام و حجت مایه وزر و وبال است، نه مقبول حق.(۲)
محمد بن حمران از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت كرده كه فرمود: هر كس با اخلاص بگوید: (لا اله الا الله)، داخل بهشت خواهد شد. و اخلاص در كلمة توحید به این است كه شهادت دادن به یگانگی پروردگار، او را از معاصی باز دارد.(۳)
۲. زمان عملزمان عمل از نظر ارزش دادن به عمل نیز مؤثر است، مثلاً اذكار و اورادی را شخص در شب و روز جمعه یا شب و روز عرفه و نماز اوّل وقت و امثال آن میخواند، با همان اذكار در دیگر شبها و ورزها و نماز غیر اول وقت، از نظر ثواب برابری ندارد، زیرا در روایات برای دعا و عبادات زمانهای یاد شده، ثواب های مضاعف ذكر شده است.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید:
برتری نماز در اوّل وقت، مانند برتری آخرت بر دنیاست.(۴)
۳. مكان عمل:مكان عمل نیز به عبادت ارزش مضاعف میبخشد.
حضرت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: ثواب نماز در مسجد من مانند ثواب هزار نماز در غیر این مسجد است، مگر مسجد الحرام، زیرا ثواب نماز در مسجد الحرام معادل ثواب هزار نماز در مسجد من است.(۵)
۴. ولایت:در روایات بسیار ـ در حد تواتر ـ نقل شده كه هر كس ولایت اولیاء خدا و امامت و رهبری حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و امامان بر حق را نپذیرد، عبادت او ـ هر چند با تمام شرایط و مستحبات باشد ـ قبول نمیگردد.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ به یكی از اصحابش به نام میسر فرمود: احترام كدام مكانی از همه بیشتر است؟ میسر: خدا و رسول و فرزندانش بهتر میدانند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ : ای میسر! بین حجر الاسود و مقام ابراهیم (در كنار كعبه) باغی از باغهای بهشت است، و بین قبر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و مقبره باغی از باغهای بهشت است، سوگند به خدا اگر خداوند به بندهای از بندگانش هزار سال عمر بدهد و او در این دو مكان مقدس، هزار سال خدا را عبادت كند، آنگاه مظلومانه در بسترش كشته شود، ولی خدا را بدون ولایت ما، قبول امامت ما، ملاقات نماید، بر خدا سزاوار امت كه او را با صورت در آتش دوزخ واژگون سازد.(۶)
۵. كمیت عمل:هر چند میزان اعمال خیر بیشتر باشد اجر و ثواب بیشتری در قیامت برای او محاسبه میشود.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: هر كس دو بار به مكه معظمه مشرف شود و اعمال حج را بجا آورد، تا زنده است در خیر و سعادت میباشد.(۷)
لفظ ثواب در قرآندر چند آیه از آیات قرآن مجید لفظ ثواب ذكر شده است:
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاكِرِینَ(۸)
ترجمه: سعی و كوشش انسان هیچ گاه ضایع نمیشود، اگر هدف كسی تنها نتیجههای مادی و دنیوی باشد و همانند بعضی از رزمندگان احد تنها به خاطر غنیمت تلاش كند، بالاخره بهرهای از آن بدست میآورد، امّا اگر هدف عالیتر بود و كوششها در مسیر حیات جاویدان و فضایل انسانی به كار افتاد، باز به هدف خواهد رسید. بنابراین حالا كه رسیدن به دنیا یا آخرت هر دو نیازمند به كوشش است، پس چرا انسان سرمایههای وجودی خود را در مسیر دوّم كه یك مسیر عالی و پایدار است، به كار نیندازد؟
مَنْ كانَ یرِیدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ كانَ اللَّهُ سَمِیعاً بَصِیراً(۹)
كسی كه از زندگی پاداش دنیوی را بخواهد، باید بداند پاداش دنیا و آخرت هر دو نزد خداست، شنوا و بینا بودن صفت خداست. مراد از ثواب دنیا و آخرت، سعادت دنیا و آخرت با هم باشد و آن، هم نزد خداست، پس بندة خدا باید به درگاه او تقرب بجوید، حتی آن هم كه سعادت دنیا و پاداش مادی را در نظر دارد، باید از خدای تعالی بخواهد. چون سعادت دنیا و آخرت از غیر مسیر تقوا برای انسان حاصل نمیشود، و تقوی هم جز از طریق عمل به احكام دین برای او حاصل نمیگردد، پس این نیست مگر، سعادت حقیقی بشر و با این حال دیگر چگونه تصور دارد كه كسی جز از طریق خداوندی به ثواب و پاداشی برسد؟ با این كه تنها او سمیع و بصیر است، از حاجت خلق با خبر و بینا و دعای آن را شنوا است.(۱۰)
بعضی از آیات كه كلمه ثواب در آنها ذكر شده است:
آل عمران : ۱۴۸ و ۱۴۹. كهف : ۳۱ و ۴۴ و ۴۶. مریم : ۷۶. قصص : ۸۰. مطففین : ۳۶.
پی نوشتها
۱. اعراف:۸: و وزن کردن، در آن روز حق است. کسانی که میزان های آن ها سنگین است، همان رستگارانند.
۲. الحج فی السنة، تحقیق معاونیة شؤون التعلیم و البحوث الاسلامیه فی الحج، نشر اداری، چاپ اول، محرم ۱۴۱۷ هـ .ق، ناشر المشعر، ص ۴۲.
۳. صدوق. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات صدوق، چاپ دهم، ۱۳۶۷، ص ۱۹.
۴. محمدی اشتهاردی، محمد. نماز از دیدگاه قرآن و عترت، ناشر انتشارات نبوی، چاپ چهارم، چاپ نهضت، تابستان ۱۳۷۵.
۵. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، آل البیت، ۱۴۰۹ هـ ق، ج۵، ص ۲۸۰، حدیث ۶۵۴۸.
۶. همان، ج۱، ص ۱۲۳، باب ۱۲.
۷. حر عاملی، محمد. وسائل الشیعه، قم، ال البیت، ۱۴۰۹ هـ ق، ج۱۱، ص ۱۲۹.
۸. آل عمران: ۱۴۵.
۹. نساء: ۱۳۴.
۱۰. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین، ج۵، ص ۱۶۹.
دوستی و همنشينی از دیدگاه قرآن
انسانها موجودی اجتماعی آفریده شده و به یكدیگر محتاجند و نمیتوانند جدای از دیگران زندگی كنند، قرآن كریم میفرماید: «ای مردم ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را گروه گروه و قبیله قبیله قرار دادیم تا بتوانید همدیگر را بشناسید.» (حجرات/۱۳).
پس باید با دیگران در ارتباط بود و بعضی را به عنوان دوست انتخاب نمود، زیرا انسان اگر دوست نداشته باشد غریب است، علی علیه السلام میفرماید: «غریب كسی است كه دوستی برای خود نداشته باشد.»[۱] پس غریب آن نیست كه دور از وطن باشد، بلكه اگر كسی در وطن خود باشد اما دوست و همنشین نداشته باشد او غریب است، در جای دیگر باز میفرماید: «عاجزترین مردم كسی است كه از بدست آوردن یك دوست عاجز باشد».[۲]
راهنمای دوست یابی
برای به دست آوردن دوست، شیوههای اخلاقی وجود دارد كه در قرآن كریم و در روایات به آن اشاره شده است در این بخش ده شیوه از شیوههایی كه باعث جذب دوستان نیك میشود بیان خواهد شد، این شیوههای اخلاقی باید در خود اشخاص وجود داشته باشد و خود مزین به آنها باشند تا موجب جذب دوستان خوب شوند.
داشتن ایمان و عمل صالح:
قرآن كریم میفرماید: وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ، قسم به زمان كه انسانها در زیان میباشند، مگر گروهی كه ایمان داشته باشند و كارهای شایسته انجام دهند.
احترام متقابل:امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند: یاران خود را بزرگ بشمارید و به آنها احترام بگذارید.[۳]
احسان و نیكی:قرآن كریم میفرماید: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ، خداوند انسانها را فرمان میدهد كه با عدالت و نیكوكاری با یكدیگر برخورد كنند(نحل/۹۰).
اخلاق خوب و خوش خلقی:این صفت اگر در انسان باشد باعث میشود دوستان انسان زیاد شوند، روزی زیادتر گردد و كینهها برطرف شود.
امام باقر علیه السلام فرمودهاند: «ترش رویی با مردم دشمنی ببار میآورد»[۴]
حس قدر دانی و سپاس:
وجود این حس در انسان جذب محبت و الفت با دیگران را در بر دارد. در روایات وارد شده است: «من لم یشكر المخلوق لم یشكر الخالق» كسی كه زبان تشكر از مخلوق نداشته باشد از خالق خود هم تشكر نخواهد كرد.
صبر و بردباری:
قرآن كریم در آیات زیادی مسلمانان را دعوت به صبر و بردباری نموده است تا جایی كه درمان بسیاری از دردها را كمك گرفتن از صبر میداند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ، ای مؤمنان (در مشكلات) از نماز و صبر كمك بجویید(بقره/۱۵۳). علی علیه السلام میفرماید: بردباری و استقامت در كارها داشته باشید، كه صبر نسبت به ایمان همچون سر است نسبت به تن، تن بی سر فائده ندارد و ایمانی كه صبر نداشته باشد بی نتیجه است.[۵]
امانت داری:
در قرآن كریم خداوند میفرماید: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها، با خداوند متعال فرمان میدهد كه امانتها را به صاحبانشان برگردانید(نساء/۵۸).
امام صادق علیه السلام ضمن چند توصیه اخلاقی به اداء امانت اشاره میكنند و میفرمایند: پیامبر نیز به این توصیهها اشاره كرده است،امانت را به صاحبش برگردانید چه صاحبش بد باشد یا خوب، حتی رسول خدا صلی الله علیه وآله دستور میدداد كه سوزن نخ را نیز به صاحبش بدهید.[۶]
خوش بینی:
قرآن كریم میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، از گمانهای بد و سوء ظنها در حق یكدیگر دوری كنید كه برخی گمانها (باطل و بی حقیقت) و گناه میباشد(حجرات/۱۲).
پرهیز از سرزنش و ملامت و بد زبانی:
قرآن كریم عیب جویی و بد زبانی را مورد سرزنش قرار داده است و میفرماید: وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، وای بر هر عیبجوی هرزه زبان(همزه/۱).
امام صادق علیه السلام فرمودهاند: دشنام دادن و بد زبانی و هرزه گویی از نشانههای نفاق و دو رویی است.[۷]
ابن نعمان حعفی گوید: امام صادق علیه السلام دوستی داشت كه آن حضرت هركجا میرفت او هم همراه امام صادق علیه السلام بود و از حضرت جدا نمیشد، روزی در بازار كفاشها میرفتند و این مرد غلامی داشت كه پشت سر آن دو حركت میكرد، ناگهان آن مرد به پشت سر خودمتوجه شد و غلام را سه بار صدا زد ولی غلام را ندید، چون بار چهام نگاه كرد و او را دید، گفت: ای زنازاده، كجا بودی؟
امام صادق علیه السلام دست خود را بلند كرده و به پیشانی خود زد و فرمود: «سبحان الله آیا به مادرش نسبت ناروا میدهی؟ من تصور میكردم تو اهل پارسایی و پرهیزگاری میباشی و اكنون مشاهده كردم كه پارسایی نداری. گفت: قربانت گردم، مادرش اهل سند[۸] و مشرك میباشد.
امام صادق فرمود: ایا نمیدانی كه هر ملتی برای خود نكاحی دارند (و قانون ازدواج آنها از نظر اسلام امضاء شده است)؟ از من دور شو.
راوی حدیث گوید: دیگر آن شخص را ندیدم كه با حضرت راه برود تا وقتی كه مرگ میان آنها جدایی انداخت.[۹]
پرهیز از جدال و كشمكشهای بینتیجه:
علی علیه السلام فرمودهاند: «كسیكه به آبروی خود علاقهمند است باید بحثهای لجاجت آمیز با مردم را ترك كند.[۱۰]
ویژگیهای دوست خوب
یكی از زمینههای ترقی و پیشرفت انسان همنشین و دوست خوب میباشد كه عامل خوبی برای سوق دادن فرد و جامعه به سوی كارهای نیك و سعادت و تكامل است.
«همنشین تو به زتو باید تا تو را عقل و دین بیفزاید»
از نظر علمی و عملی با تجربههای فراوان ثابت شده است كه انسان از ناحیه دوست و معاشر تحت تأثیر قرار میگیرد.
دوست بد اصالت خانوادگی انسان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. نمونه بارز و آشكار آن فرزند حضرت نوح میباشد، كه با بدان بنشست و خاندان نبوتش را گم كرد، ولی سگ اصحاب كهف چند روزی با نیكان گشت و آن شد.
در قرآن و روایات به ویژگیهای یك دوست خود اشاراتی رفته است كه به بیان برخی از آنها میپردازیم.
۱- تقوا و پرهیزگاری
در قرآن كریم میفرماید: «ان اكرمكم عند الله اتقیكم» گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما میباشد(حجرات/۱۳). و در جای دیگر قرآن كریم میفرماید: الاخلاء یومئذ بعضم ببعض عدو الا المتقین، دوستان در آن روز دشمن یكدیگرند مگر پرهیزگاران(زخرف/۶۷).
۲- علم و دانش
علی علیه السلام میفرمایند: «اگر با دانشمندان مجالست داشته باشی به سعادت میرسی» قرآن كریم میفرماید: لا تقف ما لیس لك به علم، از آنچه به آن آگاهی نداری پیروی نكن(اسراء/۳۶). قرآن پیروی از غیر علم را جایز نمیداند. پیروی و دوستی با جاهل نیز پیروی از غیر علم است.
۳- عقل و خرد
علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند: «علیك بمقارنه ذی العقل» بر تو باد نزدیك بودن با كسی كه صاحب خرد و عقل میباشد.
باز حضرت در این زمینه میفرمایند: «آبادانی قلبها در معاشرت كردن با صاحبان خرد میباشد.»
۴- راستگوئی و اعتماد
قرآن كریم میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ، ای كسانی كه ایمان آوردهاید از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید(توبه/۱۱۹).
امام كاظم علیه السلام در ضمن حدیثی كه اوقات زندگی را تقسیم مینمیند، میفرمایند: «یك زمانی هم در زندگی روزمره خود جهت معاشرت كردن با برادر دینی خود قرار ده البته منظور آن كسی است كه مورد اعتماد باشد كه عیوب انسان را به انسان معرفی مینماید».
[۱]- نهج البلاغه، صبحی الصالح، نامه ۳۱، بخش ۱۱۱.
[۲]- همان، كلمات قصار، كلمه ۱۲.
[۳]- اصول كافی، ج۴، ترجمه سید جواد مصطفوی، ص۴۵۰ «عظموا اصحابكم و وقّروهم»
[۴]- الانقباض مكسبه للعداوه؛ اصول كافی، ج۲، باب حسن المعاشره، و ج۴، ترجمه سید جواد مصطفوی، ص۴۵۰.
[۵]- نهج البلاغه، كلمات قصار/۸۲.
[۶]- اصول كافی، ج۲، كتاب معاشره، ح۵.
[۷]- «ان الفحش و البذاء و السلاطه من النفاق» اصول كافی، باب البذاء(بدزبانی).
[۸]- «سند» سرزمین هند میباشد.
[۹]- اصول كافی، ج۲، باب البذاء (بدزبانی).
[۱۰]- «من ضن بعرضه فلیدع المراء»، نهج البلاغه، كلمات قصار، ۳۶۲.
منبع: دفتر پاسخ به پرسشهای قرآنی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن
شاخص اصلی وحدت، فلسطین است؛ دولتهایی که عادیسازی کردند خطای خود را جبران کنند
حضرت آیتالله خامنهای با تبریک این دو میلاد مسعود به ملت ایران و به همه امت اسلامی و آزادگان جهان، ولادت حضرت ختمی مرتبت را حادثهای بسیار عظیم و سرآغاز دورهای جدید از تفضلات الهی در زندگی بشر خواندند و افزودند: خداوند با ابلاغ برنامه کامل سعادت بشر به پیامبر، او را مأمور به اجرا و مطالبه این برنامه از پیروان خود کرد بنابراین مؤمنین در هر دورهای از زمان باید وظایف خود را بشناسند و به آن عمل کنند.
ایشان، «ادای حق جامعیت اسلام» و «اتحاد مسلمین» را دو مورد از مهمترین وظایف امروز امت اسلامی دانستند و در تبیین مورد اول گفتند: قدرتهای سیاسی و مادی از گذشته اصرار دارند که اسلام را نه یک دین جامع و دارای برنامه برای همه شئون زندگی بشر، بلکه منحصر در عمل فردی و عقیده قلبی معرفی، و با تئوریزه کردن آن از زبان نویسندگان و روشنفکران، اینگونه القاء کنند که اسلام در مسائل مهمی مانند «تمدنسازی و مدیریت جامعه»، «اقتصاد و تقسیم قدرت و ثروت»، «جنگ و صلح»، «سیاست داخلی و خارجی»، «اقامه عدل و مقابله با ظلم و اشرار» نه مرجع فکری است و نه راهنمای عملی.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه متون اسلامی صریحاً چنین برداشتی از اسلام را نفی میکند، ادای حق اسلام را در گرو تبیین و ترویج این واقعیت مهم برشمردند و افزودند: عرصه فعالیت و دخالت اسلام، همه گستره و شئون زندگی بشر از اعماق قلب و مسائل عبادی تا مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و بینالمللی است و کسی که این معنا را انکار کند، قطعاً به بیّنات و آیات متعدد قرآن کریم توجه نکرده است.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید اسلام به مسائل اجتماعی و وظیفه مهم تمدنسازی را نشاندهنده اهتمام آن به حاکمیت دانستند و گفتند: مطالبه نظم اجتماعی در اسلام بدون توجه به مسئله حاکمیت و تعیین امام ممکن نیست و در قرآن نیز از پیامبران بهعنوان امام یعنی رهبران و فرماندهان جامعه یاد شده است.
ایشان تبیین جامعیت اسلام در همه شئون را وظیفه علما، روشنفکران، محققان و استادان جهان اسلام خواندند و افزودند: البته جمهوری اسلامی در این زمینه وظیفه سنگینتری برعهده دارد و مسئولان کشور بویژه مسئولان فرهنگی باید به وظیفه خود عمل کنند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان با تأکید بر مسئله مهم «اتحاد مسلمین»، از چند چهره پر تلاش در عرصه اتحاد اسلامی همچون مرحوم آقای تسخیری، مرحوم آقای واعظزاده، شهید شیخ محمد رمضان البوطی، شهید سیدمحمد باقر حکیم، مرحوم شیخ احمد الزّین و مرحوم شیخ سعید شعبان تجلیل کردند.
ایشان اتحاد مسلمانان را فریضهای قطعی و دستور قرآنی خواندند و افزودند: وحدت اسلامی یک امر اصولی است نه امر تاکتیکی و مخصوصِ شرایط خاص، و این همافزایی موجب قوی شدن مسلمانان میشود تا در ارتباطات با کشورهای غیر اسلامی نیز با دست پُر وارد تعامل شوند.
حضرت آیتالله خامنهای، علت تأکیدهای مکرر بر مسئله وحدت را فاصله زیاد بین مذاهب و تلاشهای جدی دشمنان برای افزایش فاصلهها خواندند و گفتند: امروز کلمه شیعه و سنّی در ادبیات سیاسی آمریکاییها هم وارد شده در حالیکه آنها با اصل اسلام مخالف و دشمن هستند.
رهبر انقلاب با اشاره به تلاشهای آمریکا و عوامل دستآموز آن برای ایجاد فتنه در هر جای دنیای اسلامی، خاطرنشان کردند: انفجارهای تأسفبار و گریهآور اخیر در مساجد افغانستان علیه مردم مسلمان و نمازگزار از جمله همین حوادث است که به دست داعش انجام شد و آمریکاییها صراحتاً بیان کرده بودند ما داعش را ایجاد کردیم.
ایشان گردهمایی و اجتماعات سالانه در موضوع وحدت را کافی ندانستند و افزودند: در این زمینه باید بحث، تبیین، تشویق، برنامهریزی و تقسیم کار دائمی انجام شود و بهعنوان نمونه در همین قضیه افغانستان، یکی از راههای جلوگیری از حوادث، حضور مسئولان محترم کنونی این کشور در مراکز و مساجد و یا تشویق برادران اهل سنت به حضور در اجتماعات مشترک است.
حضرت آیتالله خامنهای تأمین هدف مهم ایجاد تمدن نوین اسلامی را جز با اتحاد شیعه و سنّی ممکن ندانستند و گفتند: شاخص اصلی برای اتحاد مسلمانان قضیه فلسطین است و هر چه جدیت بیشتری برای احیاء حقوق فلسطینیان به خرج داده شود، اتحاد اسلامی تقویت میشود.
ایشان، اقدام بعضی دولتهای منطقه برای عادیسازی روابط با رژیم غاصب صهیونیستی را گناه و خطایی بزرگ خواندند و افزودند: این دولتها باید از این حرکت و راه ضد وحدت اسلامی برگردند و خطای بزرگ خود را جبران کنند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان خطاب به ملت ایران، پیروی از پیامبر عظیمالشأن اسلام را در گرو تبعیت و الگو قرار دادن از آن حضرت بویژه درسه موضوع «صبر»، «عدل» و «اخلاق» دانستند و گفتند: صبر یعنی پایداری و مقاومت در مقابل گناه و سستی در انجام وظیفه، و همچنین مقاومت در مقابل دشمن و مصائب گوناگون.
ایشان با تأکید بر اینکه امروز بیش از هر چیز به پایداری نیاز داریم، خطاب به مسئولان افزودند: با پایداری و مقاومت، و تحمل فشارها و مشکلات، راه را ادامه دهید و متوقف نشوید.
حضرت آیتالله خامنهای، عدل را مهمترین هدف میانی بعثت پیامبران برشمردند و افزودند: قرآن کریم حتی عدالت را درباره دشمنان لازم میداند.
ایشان خاطرنشان کردند: در مقوله عدالت نیز مسئولان مخاطب اول هستند. در همه تصمیمات و مقررات باید مسئله عدالت مورد توجه باشد و در مواردی که لازم است پیوست عدالت برای تدوین و اجرای آنها در نظر گرفته شود.
رهبر انقلاب با تأکید بر رفتار عادلانه در همه شئون و محدود نکردن آن به تقسیم اموال و ثروتها، بهعنوان نمونه به فضای مجازی اشاره و خاطرنشان کردند: گاهی در فضای مجازی با خلافگویی، تهمت و قول بغیر علم، بر خلاف عدالت رفتار میشود که هم افرادی که با این فضا سر و کار دارند و هم کسانی که مسئولیت آن را در اختیار دارند باید مراقبت کنند.
ایشان افزودند: باید یاد بگیریم عادلانه رفتار کنیم و حتی در موقعیتی که حرف کسی را قبول نداریم، مخالفت خود را با تهمت، دروغ و اهانت آلوده نکنیم.
«پیروی از اخلاق نبوی» آخرین نکتهای که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و گفتند: اخلاق اسلامی یعنی تواضع، گذشت، سهلگیری در مسائل شخصی، احسان، و پرهیز از دروغ، تهمت و سوءظن به مؤمنین باید بهعنوان یک دستورالعمل دائمی مورد توجه قرار داشته باشد.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: اینکه ما ادعا میکنیم مسلمان و جمهوری اسلامی هستیم باید با اقدام همراه باشد و در عمل پیرو پیامبر عظیمالشأن باشیم.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، رئیسجمهور وجود پیامبر اکرم(ص) را بزرگترین نعمت و قله تحول برای بشریت خواند و گفتت: امام تحولخواه ما نیز به تبعیت از رسول اکرم(ص) و با توکل به خدا و اتکاء به مردم قیام کرد و امروز نیز سند گام دوم انقلاب راهنمای تحول در همه بخشهای کشور و پاسخ به نیاز مردم است.
رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود مسئله کرونا و تأمین کالاهای اساسی را دو دغدغه اصلی در آغاز کار دولت برشمرد و گفت: امروز با واکسیناسیون گسترده گام بزرگی در صیانت از سلامت مردم برداشته شده و با تأمین کالاهای اساسی نگرانیها در این زمینه رفع شده است.
حجتالاسلام والمسلمین رئیسی، سیاست خارجی کشور را تعامل گسترده با دنیا بهویژه همسایگان بیان کرد و با تأکید بر اینکه اقتصاد کشور را به مذاکره و مانند آن گره نمیزنیم، گفت: ما به آنچه تعهد کردیم پایبند هستیم اما آمریکا و اروپاییها دچار بحران در تصمیمگیری هستند.
چرا حضرت محمد(ص) «خاتم» نامیده شد؟
در آستانه میلاد باسعادت حضرت رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق علیه السلام فرازی از فرمایشات آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع عظمت و مقام رسول گرامی اسلام در بیان امام جعفر صادق(ع) را از نظر می گذرانیم:
مرجع تقلید شیعیان اظهار داشت: بعضی از بیانات نورانی از ائمه علیهم السلام درباره پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به ما رسیده است، از جمله از وجود مبارک امام صادق(ع) نقل میکنند که فرمود «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَیدَ وُلْدِ آدَمَ فَقَالَ کَانَ وَ اللَّهِ سَیدَ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ وَ مَا بَرَأَ اللَّهُ بَرِیهً خَیراً مِنْ مُحَمَّدٍ ص»؛ در روایتی دیگر وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) از وجود مبارک حضرت امیر(ع) نقل میکند که امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) فرمود: «مَا بَرَأَ اللَّهُ نَسَمَهً خَیراً مِنْ مُحَمَّدٍ ص»؛ هیچ بشری را خدا بهتر از پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خلق نکرده است.
ایشان ادامه داد: خود ائمه(ع)، مسئله اینکه اهل بیت(ع) روح قبل از بدن بودند، در کجا بودند، چگونه خلق شدند، را هم ذکر کردند. وجود مبارک امام صادق(ع) نقل می کند که از خود وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) سؤال کردند: «بِأَی شَیءٍ سَبَقْتَ الْأَنْبِیاءَ وَ أَنْتَ بُعِثْتَ آخِرَهُمْ وَ خَاتَمَهُمْ»؛ چگونه شد شما با اینکه آخرین پیامبر هستید از همه افضل هستید؟ حضرت فرمود: «إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّی وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حِینَ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾»؛ چون دو تا میثاق در قرآن مطرح است: یکی ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیینَ میثاقَهُمْ﴾، یکی هم ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ﴾، این یکی که دارد: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ﴾، اولین و آخرین را شامل میشود و نشأه عمومی است. آنجا که دارد: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیینَ میثاقَهُمْ﴾، مخصوص سلسله انبیاست. در هر دو بخش، اول کسی که پاسخ داد وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود.
آیت الله جوادی آملی ابراز داشت: خداوند در اخذ میثاق عام که در سوره «اعراف» دارد خود را نشان اولین و آخرین داد: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ﴾، معلوم میشود اگر کسی اهل نسیان نباشد میتواند آن صحنه را به یاد بیاورد وگرنه اگر آن عالم قابل ذکر و تعهد و یادآوری نبود که به او احتجاج نمیشد، فرمود ما این کار را کردیم تا اینکه هیچ کس نگوید که ﴿إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ﴾ در این صحنه که ذات اقدس الهی خود را به همه نشان داد، اول کسی که گفت «بلی» وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود. به حضرت عرض کردند که چرا شما «خیر الناس» هستید؟ فرمود ما اول کسی بودیم که گفتیم «بلی»، لذا فرمود ما چون در آن عالم اولین کسی بودیم که بلی گفت، اینجا هم اولین پیغمبر هستیم و اوّلیت یعنی «اعلی النبیین، اسبق النبیین، اعلم النبیین، اشرف النبیین».
ایشان با اشاره به زیارتنامه حضرت رسول (ص) تصریح کرد: در بعضی از زیارتهای حضرت هست که «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ»؛ یعنی شما خاتَم و مُهر انبیای قبلی هستی، چون وقتی که نامه تمام شد آن را مُهر میکنند. اگر جا برای حرفهای دیگر باشد که خاتَم و مُهر نمیآید! این کلمه خاتَم اگر از خاتِم قویتر و اعدل نباشد از آن کمتر نیست؛ از آن پرمحتواتر است که او خاتَم انبیاست، برای اینکه به وسیله حضرت سلسله نبوت مُهر شدند و ایشان خاتَم انبیای قبلی است.
مرجع تقلید شیعیان ادامه داد: «الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ»؛ یعنی هر مطلب پیچیدهای که در اسلام اتفاق بیافتد، کلید دست نبوت و قرآن است. پس اگر یک مشکلی در جامعه علمی نسبت به حریم دین پیش بیاید، نبوت و قرآن کلید حل آن است. «الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ»؛ یعنی هر چه که بسته است این کلید آن را باز میکند؛ یعنی هم گزارش مقام آن حضرت است، هم جمله خبریهای است که به داعی انشا القا شده است که به حوزهها میگوید این کلید را بگیرید و مشکلات علمی خود را باز کنید!
اتّفاقات خارق العاده هنگام ولادت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله
پيامبر اكرم حضرت محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ در هفدهم ربيع الاول[1] سال عام الفیل (سالي كه اصحاب فيل براي خراب كردن كعبه معظّمه وارد مكّه شدند) در مکه به دنيا آمد[2] و در هنگام ولادت آن حضرت معجزات و اتّفاقاتي به وقوع پيوست كه به آنها اشاره مي شود:
از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان می رفت و خبرهای آسمانی را مي شنيد، وقتي كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ متولّد شد او را از سه آسمان منع كردند و چون پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ متولّد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را با تيرهای شهاب از درهای آسمان راندند، پس قريش گفتند: حتماً وقت تمام شدن دنيا و آمدن قيامت است كه اهل كتاب (يهود و نصاري) ذكر مي كردند و ما شنيديم "عمرو بن اميه" كه داناترين مردمان جاهليّت بود گفت: نگاه كنيد به ستاره های معروف كه مردم با آنها زمانهای زمستان و تابستان را مي شناسند اگر يكي از آنها بيفتد، بدانيد وقت آن است كه همه خلايق هلاك شوند ولی اگر آنها به حال خود باشند و ستاره های ديگر ظاهر شوند پس امر غريبي اتّفاق خواهد افتاد.[3]
وقتي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ متولّد شد، ديوها رانده شدند و مردم را زمين لرزه ای رفت كه به همه جاي دنيا رسيد تا آنجا كه كليسا ها ويران گشت و هر چيزی جز خدا پرستش می شد از جای خود كنده شد و ستارگانی هويدا گشت كه پيش از آن ديده نمی شد و كاهنان يهود از آن در شگفت ماندند.[4]
ايوان كسری يعنی پادشاه عجم بلرزيد و چهار كنگره آن افتاد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علمای مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتراني عربی، اسبانی سركش را مي كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند،[5] و طاق كسری از ميانش شكست و دو قسمت شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جاری گرديد و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد، هر بتی كه در هر جای عالم بود بر رو افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را می پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادی سماوه كه سال ها بود كسی آب در آن نديده بود، آب در آن جاری شد[6] و تخت هر پادشاهي در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمی توانستند بگويند و علم كاهنان برطرف شد و سحر ساحران باطل شد وهر كاهن و پيش گویی كه بود ميان او و همزادی كه داشت و خبر ها را به او مي داد جدايی افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را "آل الله" گفتند، چونكه آنان در خانه خدا بودند.[7]
و آمنه مادر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ گفت: كه چون پسرم بر زمين رسيد دست ها را بر زمين گذاشت و سر به سوی آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نوری ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور قصرهای شام را ديدم و در ميان آن روشنی صدايی شنيدم كه گوینده ای مي گفت: "زاييدی بهترين مردم را، پس نام او را محمّد بگذار".[8]
از حضرت علی ـ عليه السلام ـ روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بت هایی كه در كعبه گذاشته بودند همه بر رو افتادند و چون شب فرا رسید اين ندا از آسمان رسيد كه: "جاءَ الحق و زهق الباطل إنَّ الباطل كان زهوقا"[9] ؛ حق آمد و باطل نابود شد همانا باطل نابود شدنی است".[10] و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخ و درختی خنديد و آنچه در آسمانها و زمين بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و می گفت: "بهترين امّتها و بهترين خلايق و گرامی ترين بندگان و بزرگ ترين عالميان محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ است".[11]
طبرسی در كتاب الاحتجاج از امام موسی بن جعفر ـ عليه السلام ـ روايت كرده است كه چون پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از شكم مادر به زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوی آسمان كرد و لبهای خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نوری ساطع شد كه اهل مكّه قصرهای بصری و اطراف آن را كه در شام است ديدند و قصرهای سرخ يمن و نواحی آن و قصرهای سفيد اصطخر فارس و حوالی آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آن كه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند: در زمين امر غريبي رُخ داده است، ملائكه را ديدند كه فرود مي آمدند و بالا مي رفتند و تسبيح و تقديس خدا مي كردند و ستاره ها به حركت آمدند و در ميان آسمان می ريختند.[12] و در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چيز تو را آشفته ساخته است اي سيّد ما، گفت: وای بر شما از اول شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر می يابم و بايد كه حادثه عظيمی در زمين واقع شده باشد كه از زمانی که عيسی به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است، پس برويد و جستجو كنيد كه چه امر غريبی روی داده است، پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند: چيزي نيافتيم. ابليس بزرگ شيطانها گفت: كه دانستن اين، كار من است، پس در تمام دنيا جستجو كرد تا به حرم رسيد، ديد ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند، چون خواست كه داخل شود ملائكه بر او بانگ زدند و او برگشت؛ پس كوچك شد مانند گنجشكی و از جانب كوه حرا داخل شد، جبرئيل گفت: برگرد اي ملعون، گفت: ای جبرئيل يك حرف از تو سوال مي كنم، بگو امشب در زمين چه اتّفاقی افتاده است، جبرئيل گفت: محمّد كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است، پرسيد كه آيا مرا در او بهره ای هست؟ گفت: نه. پرسيد آيا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلي. ابليس گفت: راضی شدم.[13]
[1] . كليني، محمد بن یعقوب،الكافي، تحقيق: غفاري، علي اكبر، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1389ش، ج 1، ص 439؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسةُ الوفاء، الطبعه الثانية، 1403 ق، ج 15، ص 348.
[2] . يعقوبي، احمد بن اسحاق، تاريخ اليعقوبي، ترجمه: محمد آيتي، ابراهيم، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ نهم، 1382ش، ج1، ص358.
[3] . ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب، ، قم، مؤسسه انتشارات علامه، بي تا، جلد 1، صفحه 31؛ مجلسي، پيشين، ج 15، ص 257.
[4] . يعقوبي، پيشين، ج 1، ص 359.
[5] . ابن كثير، اسماعیل بن عمر، البداية و النهايه، بيروت، مكتبة المعارف، 1410 ق، ج 2، ص 268؛ مجلسي، پيشين، ج 15، ص 257 ؛ يعقوبي، پيشين، ج 1، ص359.
[6] . ابن كثير، پيشين، ج 2، ص 268 - 269؛ مجلسي، پيشين، ج 15، ص 257 - 258.
[7] . ابن شهرآشوب ، پيشين، ج 1، ص 30.
[8] . ابن هشام، عبد الملک، السيره النبويه، بيروت، داراحياء التراث العربي، ، ج 1، ص 166.
[9] . سوره اسراء، آيه 81.
[10] . ابن شهرآشوب ، پيشين، ج 1، ص 31، مجلسي، پيشين، ج 15، ص274.
[11] . ، ، مجلسی، پيشين، ج 15، ص 274؛ همو، حيوة القلوب، تحقيق: اماميان ، سيد علي، چاپ چهارم، قم: انتشارات سرور، 1382، جلد 3، ص 141.
[12] . مجلسي، بحار الانوار، ج 15، ص 275 - 274.
[13] . قطب راوندي، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، تحقيق: قم، مؤسسة الامام المهدي، ج 1، ص 69-71. مجلسي ، ج 15، ص 257.
چیستی وحدت شیعه و سنّی و ضرورت آن
حقيقت مفهوم وحدت آن است که با حفظ عقايد قطعي و مسلم خود در مقابل دشمن مشترک موضع واحدي داشته و از او غافل نباشيم و اين بدان معنا نيست که از بحث و گفتگوي علمي محض و خالي از تعصبات پرهيز کنيم زيرا همه امور در حقيقت براي حفظ اصول اسلام است.
از طرفي قرآن و سنت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مکمل يکديگرند «لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة» بي شک پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نمونه و الگوي نيکويي براي شماست و کتاب الهي و سنت پيامبر محور وحدت اسلامي است.[1]
اسلام بر وحدت ميان مسلمانان تأکيد فراواني دارد قرآن کريم مي فرمايد: «وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛» و نعمت خدا را بر خود ياد کنيد آنگاه که دشمنان يکديگر بوديد پس ميان دل هاي شما الفت و مهرباني انداخت تا به لطف او برادران هم شديد.[2]
يا مي فرمايد: «وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» و چون کساني نباشيد که پس از آن دلايل آشکار براي شان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پيدا کردند و براي آنان عذاب سنگين است.[3]
جاي ديگر مي فرمايد: «...وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُکمْ...» و با هم نزاع نکنيد که سست شويد و مهابت شما از بين برود».[4]
«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ»و اين امت شما امتي يگانه است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد.[5]
به فرموده امام خميني وحدت، تکليفي الهي و شرعي است و نقشة قدرت هاي بزرگ و وابستگان آنها در کشورهاي اسلامي اين است که اين قشرهاي مسلم را که خداي تبارک و تعالي بين آنها اخوت ايجاد کرده است و مومنين را بنام اخوت ياد فرموده است، از هم جدا کند و به اسم ملّت ترک، کُرد، ملّت عرب، ملّت فارس از هم جدا کنند بلکه با هم دشمن کنند و اين درست برخلاف مسير اسلام است و مسير قرآن کريم، تمام مسلمين با هم برادرند و برابرند و هيچ يک از آنها از ديگري جدا نيستندو همه آنها زير پرچم اسلام و پرچم توحيد بايد باشند اين ها که با اسم مليّت و گروه گراي و ملي گراي بين مسلمين تفرقه مي اندازند، اين ها لشکرهاي شيطان و کمک کارهاي به قدرت هاي بزرگ و مخالف قرآن کريم هستند.[6]
استاد شهيد مرتضي مطهري که از معدود متفکران و انديشمندان روشن بين و آينده نگر عصر حاضر است، در باره وحدت، بياني دارد که فرموده است:
مقصود از وحدت اسلامي چيست؟ آيا مقصود اين است، از ميان مذاهب اسلامي، يکي انتخاب شود و ساير مذاهب کنار گذاشته شود؟ يا مقصود اين است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آنها کنار گذاشته و مذهب جديدي بدين نحو اختراع شود که عين هيچ يک از مذاهب موجود نباشد يا اين که وحدت اسلامي به هيچ وجه ربطي به وحدت مذاهب ندارد و مقصود از اتحاد مسلمين اتحاد پيروان مختلف در عين اختلافات مذهبي در برابر بيگانگان است؟[7]
مخالفين اتحاد مسلمين، براي اينکه از وحدت اسلامي مفهومي غير منطقي و غير عملي بسازند، آن را به نام وحدت مذهبي توجيه مي کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد. بديهي است که منظور علماي روشن فکر اسلام از وحدت اسلامي، حصر مذاهب به يک مذهب و يا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها، -که نه معقول و منطقي است و نه مطلوب و عملي- نيست، منظور اين دانشمندان، متشکل شدن مسلمين است در يک صف در برابر دشمنان مشترک شان.[8]
رهبر معظم انقلاب اسلامي مي فرمايد: فرق اسلامي، همگي امت اسلامي محسوب و از تمام مزاياي اسلامي برخوردارند و تفرقه بين طوايف مسلمين، علاوه بر آنکه خلاف تعليمات قرآن کريم و سنت رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است، موجب تضعيف مسلمين و سوژه به دست دشمنان اسلام دادن است، فلذا به هيچ وجه جايز نيست.[9]
ايشان در باره نحوه وحدت اسلامي معتقدند : « امروز مسلمانان وحدت اسلامي را جدي بگيرند. وحدت اسلامي هم معنايش معلوم است. مقصود اين نيست كه مذاهب، در يك مذهب حل بشوند، بعضي ها براي اينكه اتحاد مسلمين را تحصيل نمايند، مذاهب را نفي مي كنند، نفي مذاهب، مشكلي را حل نمي كند: اثبات مذاهب، مشكلات را حل مي كند. همين مذاهبي كه هستند، هر كدام در منطقة خودشان، كارهاي معمولي خودشان را انجام بدهند: اما روابطشان را با يكديگر حسنه كنند».[10]
[1]. احزاب / 21؛ عسگري، سيد مرتضي، ولايت علي(ع) در قرآن کريم و سنت پيامبر اکرم(ص)، قم، انتشارات دانشکده اصول الدين، 1383ش، ص37.
[2]. آل عمران / 104.
[3]. آل عمران / 105.
[4]. انفعال / 46.
[5]. انبياء / 92.
[6]. سبزيان، علي اکبر، منشور اتحاد ملي و انسجام اسلامي، انتشارات خادم الرضا(ع)، چاپ اول، 1386ش، ص58.
[7]. منشور اتحاد ملي و انسجام اسلامي، ص59.
[8]. همان، ص59.
[9]. تعدد مذاهب از ديدگاه فقها و انديشمندان مسلمان، نشر مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي معاونت فرهنگي، 1386ش، ص137.
[10] بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي، تاريخ 1/5/1376
چرايي ضرورت وحدت شيعه وسني
1. ايجاد وحدت مذهبي و ملي در زمان پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين ـ عليهما السّلام ـ ؛
قبائل ساكن مدينه سالها با يكديگر نزاع و اختلاف داشتند، و يهوديان با سوء استفاده از اين اختلافات بر آنها سلطة سياسي يافته بودند، پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ پس از هجرت به مدينه و قبول رهبري، با پيمان هايي ميان آنها همبستگي و الفت برقرار نمودند، كه يكي از مهمترين اين پيمانها، اولين قراردادي بود كه بين پيامبر و طوائف و قبايل موجود يثرب بسته شد و بعضي آنرا نخستين قانون اساسي مكتوب جهان دانسته اند.
اين تدبير بهترين مقوله براي به وجود آوردن وحدت ملي و همبستگي ديني بود؛ چرا كه وحدت ميان قبايل درگير، حقوق اجتماعي يهوديان و نيز مهاجران مسلمان را تضمين مي كرد و از سوي ديگر، اين پيمانها مقدمات تشكيل يك وحدت سياسي و حكومتي را فراهم مي آورد.
به عنوان نمونه در مفاد قرار داد بين مسلمين به روشني قيد شده بود كه مسلمين امّت واحده اي، جداي از مردم ديگر هستند، "أنهم اُمة واحدة من دون الناس" و ارتباطي بين مسلمانان و كافران نيست و دوري بين مسلمانان نبايد باشد كه به بعضي از موارد آن قرار داد اشاره مي كنيم:
ـ مسلمين در برابر ظلم و تجاوز، توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
ـ تمامي گروهها (كه به جنگ مشغول اند) به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه (دوباره پشت سرهم) تحميل نخواهد شد.
ـ اگر اختلافي بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن، خدا و رسول خدا خواهند بود.
ـ مسلمين، فرد مقروض و مديوني را كه دين او سنگين است رها نخواهند ساخت، بلكه او را كمك مي كنند. 1
به هرحال، بايد چنين نتيجه گرفت كه كوشش براي ايجاد حساسيت مشترك ديني يكي از شاخص ترين راه حلهاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جهت تحقق وحدت اسلامي شمرده مي شوند.
امّا بعد از رحلت پيامبر اكرم، اختلافات شديدي ميان مسلمانان پديد آمد، امام علي ـ عليه السّلام ـ با روح بلندي كه داشت به وظيفه بالاتر از خلافت ظاهري پرداخت و به جاي اينكه جنگ و جدال به راه بيندازد و خود را از جمع مسلمانان كنار بكشد و با توطئه كنندگان همدست شود، با تقواي الهي مردم را از تفرقه به اتحاد فراخواند و به كسانيكه دانسته يا ندانسته آمده بودند تا در برابر ابوبكر با وي بيعت كنند فرمود: اي مردم! امواج فتنه ها را با كشتي هاي نجات (علم، ايمان، اتحاد) در هم شكنيد و از مسير اختلاف و پراكندگي دوري نمائيد و تاج تفاخر و برتري جويي را از سر برداريد. (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروي كافي به پا خاست، پيروز شد و آن كس كه با نداشتن نيروي كافي كناره گيري كرد، مردم را راحت ساخت"2. حضرت علي عليه السّلام كه تنها هدفش حفظ اسلام بود با صبر انقلابي که از خود نشان داد، آنچنان وحدتي ميان مسلمانان به وجود آورد كه مسلمانان بجاي جنگ و اختلاف داخل به صدور انقلاب عظيم اسلامي پرداختند، همين وحدت باعث پيروزي و پيشرفت آنان شد، به طوريكه در مدت بسيار كوتاهي دو امپراطوري عظيم و پهناور روم و فارسي تصرف نمودند، اگر آن حضرت اين وحدت و آرامش را به وجود نمي آوردند محال بود كه همه پيشرفت و فتوحات نصيب مسلمانان گردد.3
2. رواياتي پيرامون وحدت و پرهيز از تفرقه و پراكندگي؛
قرآن خطاب به مسلمين مي فرمايد: "واعتَصموا بحَبلِ اللهِ جميعاً و لاتَفَرَّقوا4 ... و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد". دربارة اينكه منظور از "حبل الله" چيست؟ مفسران احتمالات مختلفي ذكر كرده اند: بعضي مي گويند منظور از آن قرآن است، و بعضي مي گويند اسلام، و بعضي ديگر گفته اند منظور خاندان پيامبر و ائمه معصومين هستند.
ولي اين تفسيرها، هيچكدام با يكديگر اختلاف ندارند، زيرا منظور از ريسمان الهي هرگونه وسيلة ارتباط با ذات پاك خداوند است خواه اين وسيله، اسلام باشد، يا قرآن، يا پيامبر و اهل بيت او و به عبارت ديگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسيع "ارتباط با خدا" كه از معني "حبل الله" استفاده مي شود، جمع است.5
مرحوم علامه طباطبايي در ذيل آيه فوق روايتي را از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كند كه ايشان مي فرمودند: "حبل الله" كه از آسمان به زمين كشيده شده، همان كتاب خداست و در حديثي ديگر نيز فرموده اند: اين قرآن سبب رابطه اي است كه يك طرفش به دست خدا و سر ديگرش به دست شماست، پس به آن تمسك كنيد كه اگر تمسك كنيد نه هرگز از بين مي رويد و نه هرگز تا ابد گمراه مي شويد.6
پيامبر اكرم همچنين فرمودند: "كسيكه يك وجب از جماعت خارج شود، قلاده اسلام را از گردن خود باز كرده، مگر آن كه دوباره به جماعت برگردد و كسيكه از دنيا برود در حاليكه در تحت رهبري كسيكه جامعه را رهبري مي كند نباشد، به مرگ جاهليت مرده است".7
اين روايات و روايات ديگر كه در ذيل آيه مذكور، در اين تفسير و تفاسير ديگرآمده است، همچون آية فوق و آيات ديگر، دستور به وحدت داده اند و از تفرقه و پراكندگي نهي كرده اند، كه در ذيل به چند مورد ديگر از رواياتي كه دستور به وحدت و همبستگي داده اند اشاره مي شود:
الف ـ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: "المؤمنون كالنفس الواحده:8 مؤمنان همچون يك روحند".
ب ـ و نيز فرمودند: افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاي يك ساختمانند كه هر جزئي از آن جزء ديگر را محكم نگه مي دارد"9
ج ـ آن حضرت همچنين فرمودند: "مثل افراد با ايمان در دوستي و نيكي به يكديگر همچون اعضاي يك پيكر است كه چون بعضي از آن رنجور شود و به درد آيد، اعضاي ديگر را قرار و آرامش نخواهد بود".10
د ـ امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: هميشه همراه جمعيتهاي بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است و از پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهرة شيطان است، چونانكه گوسفند تنها طعمة گرگ"11
هـ.. همچنين آن حضرت فرمودند: "آنچه را كه پيوند جمعيت با آن گره خورده است رها مكنيد".12 و آن حضرت همچنين مي فرمايد: "امم پيشين تا مادامي كه با هم يد واحده بوده اند، همواره درحال پيشرفت و شكوفايي بوده و به عزّت و اقتدار و خلافت وراثت زمين نائل گشته، رهبر و زمامدار جهانيان شده اند، و از آن هنگام كه خدا را فراموش كرده و به ماديگري روي آورده، دچار خود برتربيني و تعصبات قومي و فرقه اي و پراكندگي گشته، با هم به نبرد پرداخته اند، خداوند لباس كرامت و عزّت و خلافت را از تنشان بيرون آورده و خير و بركت و وفور نعمت را از آنان سلب و به ذلّت و استعمار مبتلا كرده است، به عنوان نمونه بني اسرائيل در اثر تفرقه، كسراها و قيصرها بر آنان مسلط شدند و آنها را به بردگي گرفتند، و از سرزمينهاي آباد و كناره هاي دجله و فرات به بيابان هاي كم گياه و بي آب و علف تبعيد كردند، و به ذلّت و فقر و مكنت و جهل و پراكندگي دچار ساختند."13
همة اين روايات، توصيه به وحدت و همبستگي و پرهيز از تفرقه دارند، وحدت در صورتي محقق مي گردد كه در بين افراد اعتقادات مشترك لحاظ گردد و بر روي آنها پافشاري شود و البته اعتقادات غير مشترك را فراموش نكنند بلكه به مرور زمان در مورد آن بحث گردد تا حقيقت روشن گردد، شيعه و سني هم چنينند. براي ايجاد وحدت بايد روي مشتركات (قرآن، پيامبر اكرم، ...) همّت گماشته شود و سپس در مورد غير مشتركات (مثل امامت علي ـ عليه السّلام ـ فرزندانش) بحث شود تا حقيقت روشن گردد.
3. سخناني از معمار انقلاب حضرت امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري؛
امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود اينگونه فرموده اند كه : علماء اعلام و خطباء محترم كشورهاي اسلامي دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستي كه مخالف دستور اسلام است بپرهيزند و با برادران ايماني خود در هر كشوري و با هر نژادي كه هستند دست برادري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را تشكيل مي دهند. به اميد روزي كه با خواست پروردگارعالم اين برادري و برابري حاصل شود.
و نيز مي فرمايند: توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان به ويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئه ها (استعمارگران) عكس العمل نشان دهند و به انسجام و وحدت خود و به هر راه ممكن افزايش داده و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.14
رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در رابطة با اهميت و حدود وحدت مي فرمايند:
"نكته اي كه من مكرر بر آن پا مي فشارم، اين است كه در بين فرق اسلامي يك نقطه وجود دارد كه در آن نقطه، هيچ اختلاف بين فرق اسلامي نيست ... و آن محبت و ارادت به نبي مكرم اسلام است. اين، يك نقطة اجتماع و اتحاد است و روي آن بايستي تلاش بشود... امروز مسلمانان وحدت اسلامي را جدي بگيرند. وحدت اسلامي هم معنايش معلوم است. مقصود اين نيست كه مذاهب، در يك مذهب حل بشوند، بعضيها براي اينكه اتحاد مسلمين را تحصيل نمايند، مذاهب را نفي مي كنند، نفي مذاهب، مشكلي را حل نمي كند: اثبات مذاهب، مشكلات را حل مي كند. همين مذاهبي كه هستند، هر كدام در منطقة خودشان، كارهاي معمولي خودشان را انجام بدهند: اما روابطشان را با يكديگر حسنه كنند."15
پي نوشت ها:
1 . حميد الله، محمد؛ اولين قانون اساسي مكتوب در جهان؛ ترجمه غلامرضا سعيدي، ص55-64، انتشارات بعثت، تهران:1365.
2 . نهج البلاغه، خطبه 5.
3 . بي آزار شيرازي، عبدالكريم، همبستگي مذاهب اسلامي، ص11، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، 1377.
4 . آل عمران، 103.
5 . مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران؛ تفسير نمونه، ج3، ص29، دارلكتب الاسلاميه، تهران، 1373.
6 . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج3، ص406، دارالكتب الاسلاميه، تهران: 1397ق.
7 . همان، ص406.
8 . مكارم، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، ج3، ص33، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1373.
9 . همان، ص33.
10 . همان، ص33.
11 . نهج البلاغه، خطبه 127.
12 . نهج البلاغه، خطبه 151.
13 . نهج البلاغه، خطبه 5.
14 . وصيتنامة موضوعي امام خميني (ره)، ص102-104، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام، تهران، 1378.
15 . شبكه شارح، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي، تاريخ 1/5/1376.
گزیده هایی از سیره و سخنان امام صادق(ع)
ولادت
ششمين اختر فروزنده آسمان ولايت حضرت جعفر بن محمّد الصادق(ع) در روز جمعه هفدهم ماه ربيع الاول سال 83 هجري در مدينه منوره ديده به جهان گشود.
در دامن رسالت
امام صادق(ع) در دامن رسالت و مرکز وحي تولّد يافت و رشد کردند و بخشي از دوران زندگي خود را تحت توجهات و عنايات جدّ بزرگوار خود امام زين العابدين(ع) و پدر عزيز خويش امام باقر(ع) سپري کردند.
ادامه فعاليت علمي و فرهنگي پدر
امام صادق(ع) با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، نهضت علمي و فرهنگي پدرشان امامباقر(ع) را دنبال کردند و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي را به وجود آوردند و در رشتههاي مختلف علوم عقلي و نقلي شاگردان بزرگ و برجستهاي همچون هشام بن حکم، محمّد بن مسلم، ابان بن تغلب و هشام بن سالم را تربيت کرد.
الف) گزیده ای از سخنان :
- ۱. پرهیز از به رخ کشیدن نیکی «اگر به کسي احسان نمودي مبادا آن نيکوکاري را با منّت بسيار و به رخ کشيدن تباه سازي».
- ۲. وحدت و دوری از کینه وتفرقه «از ستيزهجويي بپرهيز، زيرا عملت را از بين ميبرد.»
- ۳. دعا و جایگاه آن : بسيار دعا کنيد! چون خداوند، بندگاني را که دست نياز بسوي او برميدارند و بدرگاهش دعا ميکنند، دوست دارد.»
- ۴. اسباب محبت :
«سه چيز محبت آور است: 1 ـ دينداري 2 ـ فروتني 3 ـ بخشش.»
«سه چيز کينهآور است: 1 ـ نفاق 2 ـ خودبيني.»
- ۱. آسیبهای شخصیت
«سه خصلت قدر و منزلت فرد را پايين ميآورد: 1 ـ حسادت 2 ـ سخنچيني 3 ـ سبک مغزي (ناداني).»
- ۱. آسیبهای تند خوئی وغرور:
«اگر خواهان احترامي نرمخو باش و اگر خواهان اهانتي تندخو باش.» «هيچ جهلي زيانبارتر از خودپسندي نيست.»
- ۱. پرهیز از عیب جویی:
«سودمندترين چيزها براي آدمي توجه به عيوب خود پيش از پرداختن به عيوب مردم است.»
- ۱. مومن دزر دنیا:
«فرد مؤمن در سراي دنيا بيگانه و غريب است، نه از خواري آن بيتابي کند و نه در کسب عِزتش با دنياپرستان رقابت نمايد.»
امام صادق(ع) در جواب اين سؤال که راه آسودگي کجاست؟ فرمود: «در مخالفت هوا و هوس».
- ۱. وقار :
راه رفتن با شتاب و عجله از بين برنده وقار مؤمن است.»
ب) گزیده هایی از سیره
1-کمک به مستمندان
از تعاليم اسلامي و سيره اولياء استفاده ميشود که پس از عمل به واجبات، بالاترين وسيله براي تقرب به خداوند متعال کمک به نيازمندان و مستمندان است. امام صادق به سفيان ميفرمايند: «بر تو باد که به خاطر خداوند خيرخواه بندگان او باشي و بدان که خدا را با کاري بهتر از اين ديدار نخواهي کرد».
2- سفارش به نماز
معمولاً به هنگام مرگ، انسان مهمترين چيزهايي را که فکر ميکند فرزندان و بستگانش و حتي جامعهاش نياز دارد مطرح ميسازد. شايد براي افراد عادي مهمترين دلمشغولي به هنگام مرگ امور مالي باشد. از اينرو همه يا بخش عمدهاي از وصيت و سفارشهاي خود را به آن اختصاص ميدهند. ولي امام صادق(ع) دغدغههاي مهمتري دارند. حضرت در آخرين لحظات عمر خويش فرمودند: خويشاوندان مرا جمع کنيد. پس از آن که جمع شدند حضرت به آنها نگريستند و فرمودند: «شفاعت ما به کسي نميرسد که نماز را سبک بدارد.»
3- منادي صلح و مهرورزی
امام صادق(ع) نسبت به اختلاف و دشمني بين مسلمانان حساس بودند و مؤمنان را دعوت به همدلي، دوستي و محبت نسبت به يکديگر ميکردند. تا حدي اين مسئله در نظر ايشان اهميت داشت که بودجه مخصوصي براي اين کار اختصاص داده بودند. مفضل که از ياران امام صادق(ع) است پس از اينکه با پرداخت چهارصد درهم بين دو نفر صلح برقرار کرد ميگويد: امام صادق(ع) به من دستور داده است که هرگاه بين دو نفر از شيعيان ما اختلاف و مشاجرهاي پيش آيد، با پول خود حضرت بين آنها صلح و صفا ايجاد کنم.
4- سیره هر روزه امام صادق(ع)
عادت هر روزه امام صادق(ع) آن بود که پس از به جا آوردن نماز عشاء و گذشت پاسي از شب، به خانه نيازمندان شهر مدينه ميرفتند و بدون آن که آنها ايشان را بشناسند، غذا و پول به ايشان ميدادند. تنها هنگامي که امام(ع) از دنيا رفتند، همه دانستند که آن مرد بخشنده امام صادق(ع) بوده است.[1]
5- برآوردن نياز مؤمنان
يکي از ياران امام صادق عليهالسلام ميگويد: در مسجدالحرام، يکي از دوستانم از من دو دينار وام تقاضا کرد. به او وعده دادم که پس از انجام طواف اقدام کنم. هنوز طوافم به پايان نرسيده بود که امام صادق عليهالسلام وارد طواف شد و دست برشانهام نهاد و هر دو به طواف پرداختيم. طواف من به پايان رسيد، ولي به دليل همراهي با امام، باز هم به طواف ادامه دادم. آن مرد که در کناري نشسته بود و امام صادق عليهالسلام را نميشناخت، به خيال اينکه من در کار او مسامحه ميکنم هر بار که از مقابلش عبور ميکردم با دست اشاره و مطلب خود را يادآوري ميکرد. حضرت از من پرسيد: چرا اين مرد به تو اشاره ميکند؟ ماجرا را گفتم. در اين حال امام بدون لحظهاي تأمل دست از شانهام برداشت و فرمود: «برو حاجت او را برآور». روز ديگر که به مجلس امام رفتم، آن حضرت فرمود: «تلاش براي برآوردن نياز مؤمن، نزد من محبوبتر از آن است که هزار نفر را در راه خدا بسيج کنم».
6- رساله «توحيد مفضّل»
«توحيد مفضّل» حاوي مطالب سودمندي در مورد خلقت انسان و جهان و اثبات وجود خداي متعال و علم و قدرت و حکمت اوست که امام صادق(ع) براي يکي از شاگردان معروفشان به نام «مفضل بن عمر» بيان فرمودهاند.