
emamian
نیویورکتایمز به نقل از مقامات اطلاعاتی: اسرائیل پشت ترور فخریزاده بود
روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در گزارشی به ترور شهید «محسن فخری زاده» پرداخت.
این روزنامه آمریکایی در بخشی از گزارش خود نوشت که سه مقام اطلاعاتی گفتهاند که رژیم صهیونیستی پشت حمله به این دانشمند ایرانی بودهاند.
نیویورک تایمز نوشت: «مشخص نیست آمریکا تا چه اندازه پیش از انجام این عملیات از آن مطلع بوده است اما آمریکا و اسرائیل دو متحد نزدیک بوده و پیشینه طولانی در به اشتراک گذاشتن اطلاعات درباره ایران دارند.»
این روزنامه آمریکایی در ادامه نوشت که کاخ سفید از اظهار نظر در این باره خودداری کرده است.
«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در واکنش به ترور شهید «محسن فخریزاده» اقدام به بازتوییت پیام «یوسی ملمن»، خبرنگار صهیونیست کرد.
«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران نیز در پیامی توییتری به نقش رژیم صهیونیستی در این ترور اشاره کرده بود.
به گزارش خبرگزاری فارس، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح عصر امروز در بیانیهای اعلام کرد: بعدازظهر امروز (جمعه) عناصر تروریست مسلح خودرو حامل محسن فخری زاده رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع را مورد حمله قرار دادند. در جریان درگیری تیم حفاظت ایشان با تروریست ها آقای محسن فخری زاده به شدت مجروح شد و به بیمارستان منتقل شد. متاسفانه تلاش تیم پزشکی برای احیاء ایشان موفق نبود و دقایقی قبل این مدیر خدوم و دانشمند پس از سال ها تلاش و مجاهدت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بیانیه وزارت دفاع در پی شهادت رییس سازمان پژوهش و نوآوری این وزارتخانه
وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در پی شهادت محسن فخریزاده دانشمند هستهای کشورمان و رییس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع بیانیهای صادر کرد.
بنابر این گزارش، وزارت دفاع طی اطلاعیهای اعلام کرد:
بعدازظهر امروز جمعه عناصر تروریست مسلح خودرو حامل محسن فخری زاده رییس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع را مورد حمله قرار دادند. در جریان درگیری تیم حفاظت ایشان با تروریستها آقای محسن فخری زاده به شدت مجروح شد و به بیمارستان منتقل گردید.
متاسفانه تلاش تیم پزشکی برای احیاء ایشان موفق نبود و دقایقی قبل این مدیر خدوم و دانشمند پس از سالها تلاش و مجاهدت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح اقدام ناجوانمردانه ترور یکی از مدیران متعهد و متخصص خود را به محضر مبارک مقام معظم رهبری و ملت شهید پرور ایران اسلامی تبریک و تسلیت عرض می نماید.
وزیر دفاع جزئیات ترور شهید فخری زاده را تشریح کرد
امیر حاتمی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در بخش خبری ۲۰:۳۰ با تشریح جزئیات نحوه شهادت محسن فخری زاده اظهار کرد: شهادت بزرگمرد و دانشمند دفاعی کشور، دکتر محسن فخریزاده را به فرماندهی معظم کل قوا و ملت ایران تسلیت میگویم. این شهید امروز در سفر به اطراف تهران مورد یک عملیات تروریستی قرار گرفت و تیم حفاظت او در این عملیات درگیر شدند و متاسفانه آقای فخریزاده زخم برداشتند و با شدت جراحات به بیمارستان منتقل شدند و البته دو نفر از همراهان ایشان هم مجروح شدند.
پیام رهبر انقلاب| بسیج، ثروت بزرگ و ذخیره خداداد ملت ایران است
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که سردار سرتیپ بسیجی محمد شیرازی رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا آن را در ارتباط ویدئوکنفرانس با بسیج مراکز استانها و اقشار بسیج قرائت کرد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بسیج یادگار بزرگ و درخشان امام راحل، و مظهر اقتدار ملی، و نمایشگاه صفا و اخلاص و بصیرت و مجاهدت است.
در دفاع از کشور و استقلال و ثبات آن، در خدمات حیاتی با مقیاس گسترهی کشوری، در فعالیتهای پیشرو علمی و فناوریهای نوین، در رویکردهای ارزشی و ایجاد فضای معنوی، همه جا نام بسیج برده میشود و حضور بسیج جلوه میکند.
ایمان، و عزم، و احساس مسئولیت، و اعتماد به نفس، پایههای اصلی این توانائیها و گرهگشائیها است. و اینها خود نعمتها و موهبتهای خداوند است که باید با شکر الهی و مراقبت دائمی، آنها را حفظ کرد و بر آن افزود.
بسیج، ثروت بزرگ و ذخیرهی خداداد ملت ایران است. دشمنان این ملت، اکنون و همیشه در این اندیشه بودهاند و خواهند بود که آن را نابود یا بیاثر کنند. مسئولان سازمانی و یکایک بسیجیان عزیز خود را موظف به ابطال کید دشمن بدانند و با توکل و اخلاص و برنامهریزی به پیش روند. موفق باشید انشاءالله.
سیّد علی خامنهای
۵ آذر ۱۳۹۹
رهبر انقلاب: مسیر رفع تحریم را یک بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید/ موشک و منطقه ما به اروپاییها ربطی ندارد
جلسه ویژه شورایعالی هماهنگی سران قوا، صبح امروز (سهشنبه ۴ آذر) با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظّم انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) تشکیل شد.
رهبر معظم انقلاب در این جلسه، با اشاره به چهار محور لازم برای اقتصاد کشور یعنی حل مشکل کسری بودجه، افزایش سرمایهگذاری، جهش تولید و حمایت از قشرهای ضعیف خاطرنشان کردند: باید با همت جدی و تلاش پیگیر مسئولان، تأثیر اجرای راهکارهای عملی در زندگی مردم مشخص شود.
حضرت آیت الله خامنهای، اقتصاد را موضوع اصلی کشور خواندند و افزودند: اینکه در سالهای اخیر شعار هر سال، موضوعی اقتصادی انتخاب شده، به همین دلیل است. ضمن آنکه معیشت مردم حقاً دچار تنگی شده و در ماههای اخیر نیز کرونا، مشکلات را بیشتر کرده است.
ایشان افزودند: هدف از برگزاری این جلسه، بیان راهکارهای عملی است که در کوتاهمدت نتیجه دهد و تأثیر آن در زندگی مردم مشخص شود که البته لازمه اجرای این راهکارهای عملی و تأثیرگذاری آنها، همت جدی و تلاش پیگیر رؤسای قوا و مسئولان مرتبط با سه قوه در تشکیلات و سازمانهای آنها است.
رهبر انقلاب اسلامی قبل از بیان راهکارها، دو نکته مهم را بیان کردند و افزودند: کارشناسان برای مشکلات اقتصادی کشور راهکارهای مشترکی دارند بنابراین مشکل، نداشتن یا ندانستن راهکار نیست بلکه نیازمند همت، شجاعت و اهتمام جدی و پیگیری هستیم.
ایشان نکته دوم خود را به موضوع تحریمها به عنوان یک واقعیت تلخ و جنایت امریکا و شرکای اروپایی بر ضد ملت ایران اختصاص دادند و افزودند: این جنایت سالها است که بر ضد ملت ایران انجام میشود اما در سه سال اخیر شدت یافته است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه برای علاج تحریمها دو مسیر «خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها» و «رفع تحریم» وجود دارد، افزودند: البته ما مسیر رفع تحریم را یک بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید.
بیاثر کردن تحریمها ممکن است مشکلاتی داشته باشد اما خوشعاقبت است
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مسیر غلبه بر تحریمها و بیاثر کردن آنها گفتند: این مسیر ممکن است در ابتدای کار، سختیها و مشکلاتی داشته باشد اما خوشعاقبت است.
اگر طرف مقابل بیاثر شدن تحریمها را ببیند، بهتدریج دست از تحریم برخواهد داشت
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: اگر با تلاش و ابتکار و با سینه سپر کردن در مقابل مشکلات بتوانیم بر تحریم ها غلبه کنیم و طرف مقابل بیاثر شدن تحریمها را ببیند، بهتدریج دست از تحریم برخواهد داشت.
ظرفیتهای فراوانی برای بیاثر کردن تحریمها داریم، بهشرط اینکه همت کنیم
ایشان دو نکته مقدماتی خود را اینگونه جمع بندی کردند: ما ظرفیتها و تواناییهای فراوانی برای بیاثر کردن تحریمها داریم، به شرط آنکه بخواهیم و همت کنیم و به دل مشکلات برویم.
حضرت آیتالله خامنهای سپس با بیان بعضی از راهحلهای پیشنهاد شده کارشناسان و متخصصان در چهار سرفصل «کسری بودجه»، «افزایش سرمایه گذاری دولتی و نهادهای عمومی»، «جهش تولید» و «حمایت از قشرهای ضعیف» ابراز امیدواری کردند که با اجرای این راهکارها، آثار مثبتی در اقتصاد کشور و زندگی مردم پدید آید.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه با وجود برخی کارها، شعار سال در حد انتظار تحقق نیافته، افزودند: کارشناسانِ بخشهای دولتی و غیردولتی برخی راهکارهای عملیاتی مشخص را برای جهش تولید پیشنهاد کرده اند از جمله: «افزایش تولید خودرو با اتکاء به ظرفیت قطعهسازان داخلی»، «افزایش تولیدات صنعت نفت با تکیه بر دانشبنیان کردن صنایع نفتی» و «افزایش تولید خوراک دام و دانههای روغنی».
رهبر انقلاب همچنین بر «ضرورت حمایت از قشرهای ضعیف» تأکید کردند و افزودند: اقتصاد خانوادهها به علت رکود تورمی در چند سال اخیر به شدت تحت فشار بوده و اکنون نیز کرونا بر مشکلات افزوده و دشواریهای جدی معیشتی برای گروههای زیادی از مردم بهوجود آورده است که باید در این زمینه اقدامی جدی انجام داد.
ایشان «ایجاد نظام متمرکز تأمین اجتماعی برای آحاد مردم» و «ایجاد پایگاه ملی ایرانیان با اتصالِ پایگاههای مختلف اطلاعاتی به یکدیگر» را از جمله پیشنهادهای کارشناسان برای کاهش مشکلات مردم برشمردند.
باید بنا را بر این بگذاریم که گشایشی از خارج انجام نخواهد شد
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه با تأکید بر اینکه باید بنا را بر این بگذاریم که گشایشی از خارج انجام نخواهد شد، افزودند: کسانی که برخی چشم امید به آنها دارند با ما دشمنی میکنند، ضمن آنکه شرایط داخلی آنها به هیچوجه روشن نیست و گرفتاریهای اخیر، امکان صحبت و موضعگیری در مسائل بین المللی را به آنها نمیدهد و نمیتوان روی حرف آنها حساب و برنامهریزی کرد.
اروپاییها به ما میگویند در منطقه دخالت نکنید و موشک نداشته باشید؛ به شما چه ربطی دارد؟
ایشان همچنین به یاوهگوییهای اخیر سه کشور اروپایی نیز اشاره کردند و گفتند: وضع امریکا که مشخص نیست و اروپاییها هم دائماً در حال موضع گیری بر ضد ایران هستند. آنها در حالیکه خودشان بیشترین دخالت های نادرست را در مسائل منطقه دارند، به ما میگویند در منطقه دخالت نکنید و در حالیکه انگلیس و فرانسه دارای موشکهای مخرب اتمی هستند و آلمان نیز در این مسیر قرار دارد، به ما میگویند موشک نداشته باشید.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: به شما چه ربطی دارد، شما اول خودتان را اصلاح کنید و بعد اظهار نظر کنید.
به بیگانگان نمیتوان اطمینان کرد و به امید گشایش آنها بود
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: به بیگانگان نمیتوان اطمینان کرد و به امید گشایش آنها بود.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان خاطرنشان کردند: اگر حرکت و عمل در دستور کار قرار گیرد و کارهایی که می تواند به نفع مردم باشد، انجام شود، یقیناً دولت دوازدهم پایان خوبی خواهد داشت.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی آقای روحانی رئیسجمهور به برگزاری ۵۰ جلسه شورایعالی هماهنگی اقتصادی از زمان تشکیل این شورا اشاره کرد و افزود: در این جلسات ۲۲۶ طرح در بخشهای مختلف از جمله مسائل ناظر به اشتغال، اصلاح امور بانکی و بودجه، شفافیت، نظام پرداخت، سرمایهگذاری، فروش نفت و کنترل قیمت ارز و کالاهای اساسی مصوب شد.
شاهکلیدی در اخلاق اسلامی از نگاه پیامبر(ص)
جامعه شیعی و اسلامی بسیار داعیهدار دوستی و تبعیت از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است اما سؤال کلیدی اینجاست چه مقدار از این افراد توانستهاند در مقام اثبات دوستی و ارادت خود پیشگام باشند و خواست و انتظار اهل بیت(ع) را در زندگی برآورده کنند. شیعیان و محبان اهلبیت علیهمالسلام تا چه اندازه تلاش داشتهاند در مسیر فرهنگ و سبک زندگی اهلبیت علیهم السلام گام بردارند و زندگی و منش خود را مطابق خواست و انتظار ایشان طراحی و ساماندهی کنند.
فرهنگ و گفتمان سبک زندگی اهل بیت
قانون عاشقی و دوستی ایجاب میکند که مدعی عاشقی خود را همرنگ و تابع معشوق خود کند و در همگام و هممسیر شدن با او لحظهای به خود تردید و درنگ راه ندهد، از این رو کسانی که خواهان وارد شدن در مغناطیس عشق و محبت به خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلاماند، باید زندگی آنها جلوهای از آیات و نشانههای اهل بیت علیهم السلام باشد، قانون طلایی که خدای متعال این چنین از آن پرده برداشته است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛[1] بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»
با بیان این مقدمه تلاش داریم با واکاوی یکی از احادیث نورانی حضرت به یکی از وظایف و مسئولیتهای طلایی عاشقان ولایت اشاره کنیم و جوانب مختلف اجتماعی آن را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم.
امام حسن عسکری(ع) و فرمول طلایی در روابط اجتماعی
علامه مجلسی روایتی بسیار زیبا و درسآموز را از امام حسن عسکرى علیهالسلام نقل میکند که توجه به اهمیت و جوانب مختلف آن میتواند آثار و نتایج شگفتانگیزی را برای جامعه اسلامی به دنبال داشته باشد: «اِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا زَیْنا وَ لا تَکونُوا شَیْنا؛[2] تقواى الهى پیشه کنید و مایه افتخار و آبرو باشید نه مایه ننگ و شرمندگى.» در واقع روایت فوق یک شاهکلید کاربردی در مسیر موفقیت و سعادت به شمار میآید؛ چراکه با دقت و تأمل مراتب مختلف زندگی به خوبی به کارایی و اهمیت آن اذعان خواهیم داشت در ادامه به برخی از مصادیق و کاربردهای مهم این روایت زیبا اشاره خواهیم داشت.
1 ـ رفتار و عملکرد اخلاقمدارانه در خانه و خانواده
یکی از مهمترین و پر اهمیتترین جاهایی که حدیث مذکور موضوعیت و کارایی پیدا میکند محیط خانواده است. روایات بیشماری مسئولیت و تکلیف افراد را در این خصوص مشخص کرده و همگان را به رعایت آن قوانین دعوت کرده است. در منابع روایی از رسول اکرم(ص) اینچنین نقل شده است: «خَیرُکُم خَیرُکُم لأَهلِهِ و َأَنَا خَیرُکُم لأَهلى ما أَکرَمَ النِّساءَ إلاّ کَریمٌ و َلا أَهانَهُنَّ إلاّ لَئیمٌ؛[3] بهترین شما کسى است که براى خانوادهاش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانوادهام بهترم، زنان را گرامى نمىدارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمىکند مگر شخص پَست و بىمقدار.»
متأسفانه برخی افراد با وجود دوستی و عشق به خاندان عصمت وطهارت علیهمالسلام آنچنان که شایسته است نتوانستهاند منش و الگوی اهلبیت و همچنین سبک زندگی ایشان را در زندگی خود نهادینه کنند. در مواردی آنقدر رفتارهای این متظاهرین به دوستی و شیعهگری تنفرآمیز و زجرآور است که اطرافیان را نیز از عشق و ارادت به اهل بیت باز میدارد. شیعه و محب واقعی باید در درجه اول محفل خانواده را با اخلاق نیکو و حسن خلق خود به محیطی زیبا و آرام تبدیل کند و با کار و تلاش، امنیت، رفاه، آسایش، شادی و فرح را برای خانواده خود به ارمغان آورد. بسیاری از اوقات عدم رضایت همسر و فرزندان نشأت گرفته از عدم تلاش سرپرست خانواده برای دستیابی به این نیازهای طبیعی است.
2 ـ رفتار خوب و خداپسندانه در روابط اجتماعی
خدای متعال انسان را موجودی اجتماعی آفریده است. از طرفی بسیاری از آداب و قوانین دینی و اسلامی با این حیطه و مرتبه از زندگی انسان گره خورده است. بسیاری از فرامین و دستوارت سعادتبخش و کمالآفرین اهل بیت علیهمالسلام مربوط به این جنبه از زندگی انسانی است. از این رو رفتار و منش یک شیعه واقعی باید در جنبههای مختلف زندگی سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی منطبق بر الگویهای شایسته بندگی یعنی حضرات معصومین باشد. رفتار «احسن» بهترین عنوانی است که یک شیعه در ارتباطات اجتماعی باید به دنبال کسب آن باشد. «وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛[4] و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مىدارد.»
3 ـ رفتار خوب و خدا پسندانه با طبیعت و حیوانات
اخلاق و منش خوب در منشور شیعهگری تنها مختص به اخلاق فردی و اجتماعی نیست؛ چراکه انسان باید حتی در ارتباط با طبیعت و حیوانات نیز بر اساس اصول و مبانی اخلاقی و دینی رفتار کند، اصول و مبانی که از هرگونه ظلم و تعدی به هر موجود زندهای به شدت اجتناب میکند، یک شیعه و محب واقعی نه تنها از تعدی به طبیعت اجتناب میورزد، بلکه با رفتار و عملکرد اخلاقمدارانه خود به دنبال احیای آن است، مباحث فراوانی در منابع روایی وجود دارد که وظیفه یک انسان را در رفتار خوب با حیوانات و منابع طبیعی روشن ساخته است.
در سیره و احوال امام حسن مجتبی علیهالسلام نقل شده است: «روزی امام در کنار سفره نشسته بود و غذا تناول میکرد در این هنگام سگ گرسنهای به نزدیکی سفره حضرت نزدیک شد، امام حسن مجتبی لقمهای میخورد و لقمهای هم نزد آن سگ گرسنه میانداخت، غلام امام خواست تا آن حیوان را دور کند، اما امام حسن مانع شد و فرمودند: چکارش داری؟! غلام گفت: آقا سگ است، نجس و پلید است، مناسب نیست هنگام تناول غذا مزاحم شما شود، امام مجتبی در پاسخ غلام فرمودند: من حیا میکنم از پروردگارم که جانداری به سفره من نگاه کند و من او را شریک نکنم هر چند حیوان باشد.[5]
* حجتالاسلام علی بیرانوند استاد حوزه علمیه قم
پینوشت:
[1]. سوره مبارکه آل عمران، آیه31.
[2]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج75، ص372.
[3]. نهج الفصاحه ص472 ح 1520.
[4]. سوره مبارکه بقره، آیه 195.
[5]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج43 ؛ ص352،ح29 «رَأَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع یَأْکُلُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَلْبٌ کُلَّمَا أَکَلَ لُقْمَةً طَرَحَ لِلْکَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا أَرْجُمُ هَذَا الْکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ قَالَ دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ».
وحدت و تقریب؛ رمز پیروزی و پایداری امت اسلام/هشدار نسبت به پیامدهای تفرقه برای جهان اسلام
مولوی شرف الدین جامی احمدی عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت و امام جمعه تربت جام با اشاره به لزوم تقویت همگرایی و وحدت امت اسلامی، اظهار داشت: پیامبران و اولیای الهی پیوسته به دنبال ایجاد وحدت و تقریب بین امت بوده اند و از این جهت امت ها را از اختلاف و تشتت برحذر می داشتند.
وی افزود: رمز موفقیت و پویایی در جوامع اسلامی در وحدت ، همدلی و یکپارچگی قرار داده شده است زیرا کمترین اختلاف و تفرقه در بین مسلمانان می تواند سبب گسستگی و جدایی جوامع اسلامی و در بعد کوچک تر خانواده ها و ... شود.
وی ادامه داد: در ادوار مختلف هر گاه امت اسلامی در نهایت تقریب و وحدت قرار گرفته اند، دشمنان اسلام تلاش کرده اند این وحدت را تضعیف نموده و اختلاف و شکاف بین مسلمانان را افزایش دهند.
مولوی احمدی تصریح کرد: با نگاهی به کشورهای همسایه جمهوری اسلامی ایران اعم از عراق ، افغانستان و... مشاهده می کنیم عمده مشکلات بوجود آمده در اثر عدم اتحاد و وحدت می باشد و در مقابل اتحاد و همدلی مثال زدنی ملت ایران را ملاحظه می کنیم که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون بطور یکپارچه پشتیبان رهبری و نظام خود هستند.
وی در پایان تاکید کرد: از تمام امت اسلامی بخصوص مردم عزیز کشورمان می خواهیم اتحاد و همدلی خود را حفظ نموده و با پیروری از دستورات رهبری معظم انقلاب برادری و اخوت خود را تقویت کرده و از مباحث اختلافی دوری نمایند.
گزیدهای از بیانات در جلسه شورایعالی هماهنگی اقتصادی

۱) آصفی هروی. دیوان اشعار؛ «تو هم در آینه حیران حُسن خویشتنی / زمانهای است که هر کس به خود گرفتار است»
۵ راهکار برای رسیدن به کمال بندگی
آیت الله مصباح یزدی در رمضان ۱۴۳۵ پیرامون موضوع «محبت خدا» سخنانی را در دفتر مقام معظم رهبری ایراد کردند که گزیده ای از این مباحث در متن عرضه خواهد شد.
* جلسه سی و ششم: هذا هو العیش الهنیء
فَإِذَا کَانَ هَکَذَا یَفِرُّ مِنَ النَّاسِ فِرَاراً وَ یُنْقَلُ مِنْ دَارِ الْفَنَاءِ إِلَی دَارِ الْبَقَاءِ وَ مِنْ دَارِ الشَّیْطَانِ إِلَی دَارِ الرَّحْمَنِ یَا أَحْمَدُ لَأُزَیِّنَنَّهُ بِالْهَیْبَةِ وَ الْعَظَمَةِ فَهَذَا هُوَ الْعَیْشُ الْهَنِیءُ وَ الْحَیَاةُ الْبَاقِیَةُ [۱]
- اشاره
در جلسات قبل ضمن بحث درباره فقراتی از حدیث قدسی معراج گفتیم بعد از این که سالک دستورات اولیهای که در این حدیث بیان شده، انجام داد، رحمت و عنایت خاص خداوند شامل حالش شده و اولین پاداشش محبت ویژهای است که نسبت به خدای متعال در دلش جوانه میزند؛ دومین پاداش سالک خوار و خفیف شدن دنیا در نظرش، و به دنبال آن، بغضی است که از دنیا و لذتهای آن در دلش ایجاد میشود، تا زمینهای برای او فراهم شود که رغبت به دنیا پیدا نکند و در دامهای شیطانی نیافتد. در این مرحله تربیت الهی پایان مییابد و از این پس آثاری در سالک ظاهر میشود که در فقرات بعدی این حدیث قدسی بیان شده است.
فَإِذَا کَانَ هَکَذَا یَفِرُّ یِنَ النَّاسِ فِرَاراً، وَ یُنْقَلُ مِنْ دَارِ الْفَنَاءِ إِلَی دَارِ الْبَقَاءِ، وَ مِنْ دَارِ الشَّیْطَانِ إِلَی دَارِ الرَّحْمَنِ؛ پس از طی این مراحل تربیتی، سالک سخت از مردم گریزان شده، و از سرای فنا و تباهی به سرای بقا و جاودانگی، و از خانه شیطان به خانه خدا منتقل میشود. پس از آن خداوند او را با هیبت و عظمت زینت میکند، تا مردم در مقابلش احساس خضوع کنند؛ فَهَذَا هُوَ الْعَیْشُ الْهَنِیءُ وَ الْحَیَاةُ الْبَاقِیَةُ. ذهن ما با این مفاهیم چندان مأنوس نیست؛ از همینرو در این تعبیرات ابهاماتی وجود دارد. اولین ابهام اینکه فرار از مردم یعنی چه و چرا این بندگان از مردم فرار میکنند؟
سالک الیالله، گریزان از مردم
یکی از مسائلی که در کتابهای اخلاقی به آن پرداخته شده و ارباب سیر و سلوک هم برای آن اهمیت زیادی قائلاند، ویژگیهایی است که به زبان شعر اینگونه بیان شده است:
«صمت» و «جوع» و «سَهَر» و «عزلت» و «ذکر به دوام» // ناتمامان جهان را کند این پنج، تمام
یعنی کسانی که در مقام بندگی نقصی دارند، با کمک این پنج عامل، به کمال بندگی میرسند. اولین عامل «صمت» یا سکوت است که در حدیث معراج نیز مکرراً به آن اشاره شده است.
عامل دوم «گرسنگی» است؛
سومین عامل «سَهر»، شبزندهداری و سحرخیزی است؛
عامل چهارم «عزلت» و دوری گزیدن از مردم و آخرین عامل دائماً به یاد خدا بودن است. همه ما کمابیش با این مفاهیم آشنایی داریم و میدانیم که هر جا به این امور توصیه شده، اطلاق و عموم آنها مورد نظر نیست.
منظور از صمت، سکوت مطلق نیست؛ چون در مواقعی سخن گفتن واجب است؛ مثل امر به معروف و نهی از منکر، تعلیم دین به دیگران، و پاسخ به سؤالات و شبهات. همچنانکه منظور از جوع، گرسنگی دائمی نیست؛ آدمی باید برای جلوگیری از ضعف جسمی و کسب توانایی لازم جهت انجام وظایف واجبش غذایی تناول کند.
روشن است که در اینجا گوینده در مقام بیان شرایط و قیود مسأله نبوده و بیان حد مطلوب هر یک از این عوامل مقصود او نیست. «عزلت» نیز که در این حدیث با تعبیر فرار از مردم از آن یاد شده، به معنای پناه بردن به غار یا زندگی در دیر نبوده و در اسلام چنین رهبانیتی پذیرفته نیست؛ لَا رَهْبَانِیَّةَ فِی الْإِسْلَام[۲]. رهبانیت بدعتی بود که برخی از مسیحیان برای فرار از آزار و اذیت دشمنان یهودیشان اختراع کردند و پس از آن کمابیش در این دین پذیرفته شد و هنوز هم در میان برخی از فرقههای مسیحی شایع است؛ وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ [۳]. در اسلام رهبانیت پذیرفته نیست و به جای آن به نماز شب و سحرخیزی توصیه شده است. [۴]
با توجه به این امر میتوان فهمید که عزلت و فرار از مردم عمومیت نداشته و قیودی دارد. اما چرا در این حدیث شریف قیود آن بیان نشده است؟ این امری عادی است و ما در مکالمات روزمره، اگر در مقام بیان تفصیلی مطلبی نباشیم، برای پرهیز از طولانی شدن کلام، همه قیود و شرایط آن را یکجا بیان نکرده و به ذکر اصل مطلب به طور اهمال بسنده میکنیم. همچنانکه در بسیاری از آیات قرآن، که در مقام بیان اصل وجوب نماز بوده، أَقِیمُوا الصَّلَاةَ، [۵] یا وَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ [۶] را بدون هیچ قیدی ذکر کرده است. اینجا مقام اهمال است. اجزاء، قیود و شرایط مطلب در مقام بیان به تفصیل ذکر خواهد شد.
این حدیث در مقام بیان مطلوبیت رویهای است که خلافش رواج دارد. اغلب مردم تمایل دارند اوقات خود را با گفتوگو و بحث با دیگران در زمینه مسائل مختلف، بگذرانند. خداوند به عنوان مربی بندگان به دنبال تغییر این عادت نادرست است. از همینرو در این حدیث صرفاً به کنارهگیری از مردم به عنوان کاری پسندیده اشاره شده است. همچنانکه در برخی روایات برای بر حذر داشتن مردم از پرخوری که نزد اغلب مردم امری عادی و طبیعی به نظر میرسد، به طور مطلق به کمخوردن سفارش شده است.
این قبیل روایات در مقام هشدار دادن نسبت به رویهای نادرست، و لزوم کنترل و اصلاح آن است. از همینرو مساله را به صورت اهمال ذکر کرده و بیان حدود، قیود و شرایطش به جای دیگری واگذار شده است.
اقسام معاشرت
بدون شک معاشرت با دیگران یکی از نعمتهای خداست که زمینه آن با حضور در خانواده و اجتماع فراهم میشود. بدون معاشرت امکان تأمین بسیاری از نیازهای ضروری زندگی برای ما فراهم نیست؛ همچنانکه زمینه رسیدن به بعضی از کمالات معنوی نیز ایجاد نخواهد شد.
اگر کسی از بدو تولد در غاری، دور از مردم نگه داشته شود، نه حرف زدن یاد میگیرد، نه با آداب و رسوم آشنا میشود، و نه دانشی میآموزد؛ زندگی چنین کسی، زندگی حیوانی خواهد بود؛ از همینرو فیلسوفان گفتهاند انسان مدنی بالطبع است؛ یعنی طبع انسان اقتضای مدنیت و تمدن دارد. شکی نیست که آدمی برای رفع نیازهای خود، و نیز کمک به دیگران نیازمند معاشرت است. ولی غفلت آدمیزاد موجب میشود در اغلب مواقع انسان به جای استفاده از نشست و برخاست با دیگران در جهت رشد و تعالی، بخش زیادی از عمر گرانبهایش را صرف اموری کند که هیچ ثمره اخروی و حتی دنیوی برایش ندارد؛ گاهی نیز اوقاتش به گناه و معصیت بگذرد. برای پرهیز از این امر ابتدا لازم است معاشرتهایمان را دستهبندی کنیم.
بخشی از تعاملات ما برای رفع نیازهای زندگی مادی و دنیوی است، چون ما به تنهایی نمیتوانیم همه احتیاجات زندگیمان را تأمین کنیم و برای برطرف کردن آنها به دیگران نیازمندیم. این حد از معاشرت، لازمه زندگی دنیاست و میزان مطلوبیتش هم تابع آن است.
بخش دیگری از معاشرتها منفعت اخروی دارد؛ مثل معاشرت با علمای دین، مربیان اخلاقی و برادران ایمانی که دین را به میآموزند، صلاح و فساد را به ما گوشزد میکنند و ما را به یاد خدا میاندازند. قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَی یَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ [۷]؛ حضرت عیسی به حواریون خود فرمود: با کسی معاشرت کنید که دیدنش شما را به یاد خدا بیاندازد، سخنش بر علم شما بیافزاید و رفتارش شما را به عمل برای آخرت تشویق کند. اما بعضی از معاشرتها، آدمی را به سوی گناه سوق میدهد. چنین معاشرتی چه فایدهای دارد؟ قطعاً این معاشرت مذموم است و باید از آن گریخت.
فرار از مردم برای حفظ سرمایه عمر
این دستهبندی برای افراد عادی مناسب است؛ اما مخاطب این بخش از حدیث معراج کسانی هستند که به امور مباح بسنده نمیکنند و هدف آنها نجات از جهنم نیست. این دستورات برای کسانی است که به دنبال مراتب عالیه کمال انسانی هستند. چنین کسانی باورشان هست که زندگی این دنیا مطلوبیت ذاتی ندارد؛ بلکه ابزاری برای امتحان آدمی و وسیلهای برای تکامل انسان است؛ از همینرو، باید همه لحظات آن در جهت رسیدن به سعادت آخرت استفاده شود. کسی که به چنین پایهای از معرفت رسیده، آیا ممکن است با شرکت در هر مجلسی وقت خود را به بطالت بگذراند، حتی اگر در آن مجلس اثری از گناه، غیبت و تهمت نباشد!؟
برای کسی که در پی استفاده از تمامی لحظات عمرش در جهت رشد و تکامل است، چنین کاری مثل دور ریختن سرمایهای گرانبهاست؛ این عمر سرمایهای است که باید از هر لحظهاش برای سعادت آخرت استفاده شود. چگونه ممکن است سالک الی الله آن را صرف کارهایی مثل بازی و سرگرمی کند که حتی گاهی برای دنیا هم فایدهای ندارد!؟ مثل فرد ثروتمندی که از دستهای اسکناس برای روشن کردن آتش استفاده کند! این کار احمقانهای است که آدمی ثروتش را در راهی به کار گیرد که هیچ سودی برایش ندارد. عمری که در هر لحظهاش میتوان با گفتن ذکر خدا ثواب کسب کرد، به شوخی و سرگرمی صرف شود!؟ این کار جز حماقت چه معنایی دارد؟
کسی که ارزش سرمایه عمر را میداند، از تلف کردن آن میپرهیزد و از همنشینی با کسانی که باعث میشوند سرمایهاش اینگونه تباه شود، فرار میکند. هنرمندی که میتواند از وقت خود برای آفرینش یک اثر بدیع هنری استفاده کند، آیا عاقلانه است به جای اینکار به وقتگذرانی با دوستان و رفقا بپردازد؛ یا باید برای رسیدگی به کارهایش از مجالست با کسانی که مزاحم کارش هستند، فرار کند؟ کسانی که وظایف مهمی بر عهده دارند، برای اینکه فرصت کافی برای انجام تکالیفشان داشته باشند، از بسیاری از جلسات و ملاقاتها پرهیز میکنند، هر چند ممکن است کسانی از روی سادگی چنین رفتاری را نپسندند؛ اما او باید به انجام وظایفش برسد. این، یعنی فرار از کسانی که مزاحم کار اصلی شخص هستند؛ حتی اگر آن مزاحم یک دوست باشد.
بنابراین سالک الی الله برای جلوگیری از هدر رفتن سرمایه گرانبهای عمرش از کسانی که موجب تلف شدن آن میشوند و او را به انجام کارهای لغوی وا میدارند که نتیجه مثبتی در سعادت اخروی او ندارد، فرار میکند، تا بتواند از وقتش بهتر استفاده کند. شاید داستان عنوان بصری را شنیده باشید که با اصرار فراوان به دنبال این بود که یک جلسه خدمت امام صادق علیهالسلام برسد، اما امام از پذیرفتن او سر باز میزدند. سرانجام هم عنوان پس از مراجعات مکرر، با توسل به پیغمبر اکرم صلواتالله علیه و آله توفیق یافت به محضر امام شرفیاب شود.
فَإِذَا کَانَ هَکَذَا، یَفِرُّ مِنَ النَّاسِ فِرَاراً؛ بندهای که ارزش عمرش را بداند، از کسی که باعث تلف شدن وقت او میشود و موجب میگردد او نتواند از عمرش درست استفاده کند، فرار میکند؛ تا بتواند بهتر از عمرش استفاده کند؛ حتی اگر معاشرت با او به گناه منتهی نشود.
چنین بندهای معاشرت با هر کسی را دوست ندارد؛ مگر آنکه در سعادت اخرویش اثری داشته باشد. امیرالمؤمنین علیهالسلام به قضاوت مینشست؛ به فقرا رسیدگی میکرد؛ برای حل مشکلات مردم با ایشان معاشرت داشت؛ حتی گاهی از کودکانشان پرستاری میکرد؛ چون حاکم بود و باید وظایفش را انجام میداد. اما از کسانی که نشستن با آنها مانع از انجام وظایفش میشد، فرار میکرد.
بنابراین منظور از «ناس» در این حدیث عموم مردم نیست، بلکه کسانی را شامل میشود که معاشرت با آنها موجب افتادن آدمی در گناه، یا حتی اتلاف عمر آدمی است. از چنین کسانی باید فرار کرد. البته این مرحله مربوط به کسانی است که مقدماتی که در این حدیث ذکر شد، گذرانده باشند. افراد عادی که به این مرحله نرسیدهاند، ظرفیت چنین رفتاری را ندارند و برایشان قابل تحمل نیست و حتی ممکن است به افسردگی مبتلا شوند. این کار باید بعد از گذراندن آن مقدمات و تحت نظر مربی انجام شود.
انتقال به دار رحمت الهی
در ادامه این فراز فرمود: وَ یُنْقَلُ مِنْ دَارِ الْفَنَاءِ إِلَی دَارِ الْبَقَاءِ. آنچه ما معمولاً از انتقال میفهمیم جابجا شدن از محلی به محل دیگر است. گاهی نیز همین مفهوم را به رفتن از این دار فانی به دیار باقی تعمیم میدهیم. اما در این روایت در باره آدمی صحبت میشود که هنوز زنده است و در این عالم به عبادت و انجام وظایفش مشغول است. تنها تغییری که در این انسان حاصل شده تفاوتی است که در اثر عمل به این دستورات در حالات روحیاش ایجاد گردیده و در نتیجه آن، قلبش روشن شده و تعلق خاطری به مسائل معنوی پیدا کرده است.
تعبیر انتقال از دار فنا به دار بقا در این فراز به یک معنی کنایه از آن است که هر چند این بنده سالک در همین دنیا، مثل سابق در کنار خانواده و دوستانش زندگی میکند، اما موقعیت روح او، که انسانیتش به آن است، تغییر کرده و از میان موجودات حیوانی که پیش از این در میان آنها بود، به جمع ملائکه و فرشتگان پیوسته است. چنین کسی در جسمش تغییری حاصل نشده، شرایط محیط او هم مانند سابق است؛ اما تعلق خاطری که تا دیروز به لذایذ دنیا داشت، از بین رفته و محبت خدا جای آن را پر کرده و همین امر هویت این شخص را تغییر داده است. در واقع ظرف زندگی این شخص که ظرف لذایذ دنیا بود، به رحمت و فیض الهی و تجلیات خدا برای بندهاش تبدیل شده است. انسانی که از دو زیست حیوانی و ملکوتی برخوردار است، با این تکامل و تغییر هویت از حیوان به فرشته تبدیل شده و از دار فنا که ظرف زندگی حیوانی است، به دار بقا که ظرف حیات رحمانی است، انتقال پیدا کرده است. چنین کسی تمام توجهاش به خداست و شیطان راهی به دل او ندارد؛ پس از دار شیطان به دار رحمان منتقل شده است.
به دنبال این حالات، خدا فضیلت دیگری به این بنده عنایت میکند که موجب میشود در میان مردم آبروی دیگری پیدا کند؛ یَا أَحْمَدُ لَأُزَیِّنَنَّهُ بِالْهَیْبَةِ وَ الْعَظَمَةِ. کسی که بنده خدا شد، خدا هیبت و عظمتی خاص به او عنایت میکند.
در میان مردم افرادی هستند که متناسب با جایگاه و موقعیت اجتماعیشان انسان نسبت به آنها احترام خاصی قایل است؛ اما در برابر آنها منفعل نمیشود و تحت تأثیر ایشان قرار نمیگیرد؛ اما افرادی در میان مردم هستند که حضرت امیر علیهالسلام از آنها با تعبیر صُفْرُ الْوُجُوه[۸] یاد میکند؛ کسانی با بدنی لاغر و تکیده، پوستی بر استخوان و چهرهای زرد، که در ظاهر عاملی برای انفعال در برابر آنها به چشم نمیخورد؛ اما آدمی از هیبتشان بیاختیار احساس کوچکی کرده و دست و پایش را گم میکند. شاید شما هم در میان علما و صالحین چنین کسانی را به خاطر داشته باشید. انسان در مقابل چنین کسانی احساس کوچکی و انفعال میکند و تحت تأثیر عظمتشان قرار میگیرد؛ کأنه در مقابل کوهی قرار گرفته است. این هیبت و عظمتی است که خدا به اولیایش عنایت میکند؛ هیبتی که سلاطین هم در برابر آن خود را میبازند.
و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین
پاورقی:
[۱]. بحار الأنوار، ج۷۴، ص: ۲۸.
[۲]. دعائم الإسلام، ج۲، ص: ۱۹۳.
[۳]. حدید(۵۷) / ۲۷.
[۴]. رک: کافی، ج۶، ص ۶۵۳؛ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ» قَالَ: «صَلَاةُ اللَّیْلِ».
[۵]. بقره(۲) / ۴۳.
[۶]. بقره(۲) / ۳.
[۷]. الکافی، ج۱، ص ۳۹، بَابُ مُجَالَسَةِ الْعُلَمَاءِ وَ صُحْبَتِهِم.
[۸]. رک: وسائل الشیعة، ج۷، ص: ۱۵۷؛ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَا الرَّاعِی رَاعِی الْأَنَامِ أَ فَتَرَی الرَّاعِیَ لَا یَعْرِفُ غَنَمَهُ (فَقِیلَ لَهُ) مَنْ غَنَمُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنْ ذِکْرِ اللَّه.
شش اثر رسیدگی به خویشاوندان
آثار رسیدگی به خویشان
صـله رحـم آثـار و فـواید ارزنده ای برای انسان دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف ـ طـول عـمـر
یـکـی از مـهـمـتـریـن آثـار صله رحم، طولانی شدن عمر است. امام رضا علیه السلام در این باره فرمود:
(یـَکـُونُ الرَّجـُلُ یـَصـِلُ رَحـِمَهُ فَیَکُونُ قَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ فَیُصَیِّرُهَا اللّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ) (۳۰۱)
چـه بـسـا مـردی کـه تـنـهـا سـه سـال از عـمـرش باقی مانده است، اما خدا به خاطر صله رحم، باقیمانده عمرش را به سی سال می رساند و خدا آنچه را می خواهد، انجام می دهد.
شـخـصـی بـه نـام مـَیـسـِر از امـام بـاقـر یـا امـام صـادق عـلیـهـمـاالسـلام نقل کرده که آن حضرت فرمود:
ای مـَیـسـر گـمـان مـی کـنـم بـه خـویـشـان خـود نـیکی می کنی؟ گفتم : آری فدایت شوم! من در نـوجـوانـی در بـازار کـار مـی کـردم و دو درهم مزد می گرفتم، یک درهم آن را به عمّه ام و درهم دیـگـر را بـه خـاله ام می دادم. آن گاه امام فرمود: به خدا سوگند تا کنون دو بار مرگت فرا رسیده، ولی به خاطر صله رحم به تاءخیر افتاده است. (۳۰۲)
ب ـ فراوانی روزی
حضرت سجاد علیه السلام فرمود:
(مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَمُدُّ اللّهُ فی عُمْرِهِ وَ اَنْ یَبْسُطَ لَهُ فی رِزْقِهِ فَلْیَصِلَ رَحِمَهُ...)(۳۰۳)
هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانی و روزی اش را افزایش دهد، باید صله رحم کند.
ج ـ حسن خلق
امام صادق علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الاَْرْحامِ تُحْسِنُ الْخُلْقَ...)(۳۰۴)
رسیدگی به خویشان، اخلاق را نیکو می کند.
د ـ پاکی اعمال و دفع بلا
امام باقر علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الاَْرْحامِ تُزَکِّی الاَْعْمالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوی ...)(۳۰۵)
رسیدگی به خویشان، اعمال را پاک می کند و بلا را دور می سازد.
ه ـ آسانی حساب
امام صادق علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ...وَ تَقی مَصارِعَ السُّوءِ) (۳۰۶)
رسیدگی به خویشان حساب روز قیامت را آسان کرده و از مرگ بد جلوگیری می کند.
و ـ آبادی شهرها
امام صادق علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ)
صله رحم و خوشرفتاری با همسایه شهرها را آباد می کند.
نکوهش قطع رحم
قـطـع رحـم و تـرک رسیدگی به خویشان و بستگان در اسلام سخت مورد نکوهش قرار گرفته اسـت. خـداوند تعالی کسانی را که از خویشاوندان خود بریده، با آنان قطع رابطه می کنند، در سه جای قرآن مورد لعن و نفرین قرار داده است.
از جمله در آیه ای می فرماید:
(فـَهـَلْ عـَسَیْتُمْ اِنْ تَوَلَّیْتُمْ اَنْ تُفْسِدُوا فِی الاَْرْضِ وَ تُقَطِّعُوا اَرْحامَکُمَْ اوُلئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ) (۳۰۷)
اگـر از فـرمـان خـدا رویـگـردان شوید، آیا جز این انتظار می رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمایید؟ آنها کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است.
امـام صـادق علیه السلام در ضمن بیان خود به نقل از پدرش فرمود: پدرم حضرت سجّاد علیه السلام فرمود:
(اِیـّاکَ وَ مـُصـاحـَبـَةَ الْقـاطـِعِ لِرَحـِمـِهِ فـَاِنَّهُ وَجـَدْتـُهُ مـَلْعـُونـاً فـِی کـِتـابِ اللّهِ فـی ثَلاثِ مَواضِعَ) (۳۰۸)
از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در کتاب خدا (قرآن) در سه جا(۳۰۹) مورد لعن و نفرین یافته ام.
در جای دیگر می فرماید:
(نـَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی تُعَجِّلُ الْفَناءَ وَ تُقَرِّبُ الاْ جالَ وَ تُخَلِّی الدِّیارَ وَ هِیَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَ الْعُقُوقُ وَ تَرْکُ البِرِّ) (۳۱۰)
بـه خـدا پـناه می بریم از گناهانی که مایه تسریع نابودی است، مرگها را نزدیک ساخته. خانه ها را بی خانمان می سازد و آن گناهان قطع رحم، آزردن پدر و مادر و ترک احسان و نیکی (به آنان) است.
* همسایه داری
آیـیـن مـقـدّس اسـلام کـه بـرنـامه ای جامع برای سعادت بشر در دنیا و آخرت است و همه ابعاد و نـیـازمندیهای فردی و اجتماعی، جسمی و روحی او را مورد توجّه دقیق قرار داده، در مورد همسایه داری نیز گفتنیهای سودمند، فراوان دارد.
قرآن کریم، در برشماری مجموعه ای از حقوق اسلامی در بین مسلمانان، نیکی به چند گروه و از جمله همسایگان را به بندگان خدا سفارش کرده، می فرماید:
(وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ) (۳۱۱) و همسایه نزدیک و همسایه دور را مورد احسان خویش قرار ده.
گـرچـه در تـفـسـیـر دور و نـزدیـک در آیـه مـزبـور چـنـد احـتـمـال داده شـده، لیکن به نظر می رسد منظور همان دوری و نزدیکی مکانی است و از آنجا که کـلمـه هـمـسـایـه در عرف عامیانه مفهوم محدودی دارد و تنها همسایگان نزدیک را در بر می گیرد، شـایـد بـرای تـوجـّه دادن بـه وسـعـت مـفـهـوم آن از نـظر اسلام، راهی جز این نبوده که نامی از همسایگان دور نیز بصراحت برده شود. (۳۱۲)
ایـن نـظـر هـنـگـامی تقویت می شود که نظر اسلام را در خصوص حدّ همسایگی بدانیم. راوی می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم : فدایت شوم، حدّ همسایگی تا کجاست؟ فرمود:
(اَرْبَعینَ داراً مِنْ کُلِّ جانِبٍ) (۳۱۳) چهل خانه از هر طرف.
مـتـأسـفـانـه در دنـیای ماشینی امروز چنان روابط عاطفی و انسانی مردم با یکدیگر به ضعف و خـامـوشـی گـرایـیـده کـه هـمـسـایـگـان نـزدیـک هـم کـوچـکـتـریـن خـبـری از حـال یـکـدیـگر ندارند و حتّی گاهی پس از چندین سال سکونت در یک محلّ نام یکدیگر را هم نمی دانـنـد. چـنـیـن روشی از نظر اسلام بشدّت مردود و نکوهیده است و سفارشهای اولیای بزرگوار اسـلام در ایـن بـاره مـوجـب شـگـفـتـی می شود.
علی علیه السلام در آخرین وصایای خود چنین می فرماید:
(اَللّهَ اَللّهَ فـی جـیـرانـِکـُمْ فـَاِنَّهـُمْ وَصـِیَّةُ نـَبـِیِّکـُمْ، مـا زالَ یـُوصـی بـِهـِمْ حـَتـّی ظَنَنّا اَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ) (۳۱۴)
از خدا بترسید! از خدا بترسید! درباره همسایگان که همواره مورد سفارش پیامبرتان بوده اند. (آن حضرت) بقدری درباره آنان سفارش می کرد که گمان می بردیم برایشان میراثی قرار خواهد داد، (یعنی دستور خواهد داد که همسایه از همسایه ارث ببرد).
پـیـامـبـر بـزرگـوار اسـلام کـیـفیّت رفتار همسایگان با یکدیگر را در تأمین سعادت و آسایش انـسـانـها مؤثّر می دانست و به یارانش توصیه می کرد تا در جایی مسکن گزینند که بتوانند از نـعـمـت وجـود همسایگان بهتری برخوردار شوند. وقتی یکی از اصحاب از ایشان پرسید: ای رسـول خـدا(ص)! تـصـمـیـم دارم خـانـه ای بـخـرم، بـه نـظر شما کدام محلّه را انتخاب کنم؟... .
حضرت بدون آنکه محلّه خاصّی را به او پیشنهاد کند، فرمود:
(اَلْجَوارُ ثُمَّ الدّارُ، اَلرَّفیقُ ثُمَّ السَّفَرُ) (۳۱۵) اوّل همسایه سپس خانه، اوّل رفیق آنگاه سفر.
پی نوشت ها:
۳۰۱- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۵۰ .
۳۰۲- بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۶۴ .
۳۰۳- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۵۶ .
۳۰۴- بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۱۴ .
۳۰۵- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۵۲ .
۳۰۶- بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۰۴ .
۳۰۷- محمد (۴۷)، آیات ۲۲ ـ ۲۳ .
۳۰۸- سفینة البحار، ج ۱، ماده رحم.
۳۰۹- ر. ک : بقره (۲)، آیه ۲۷، رعد (۱۳)، آیه ۲۵ و محمد (۴۷)، آیات ۲۲ ـ ۲۳ .
۳۱۰- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸۴ .
۳۱۱- نساء (۴)، آیه ۳۶ .
۳۱۲- تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۳۰۸ .
۳۱۳- بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۷ .
۳۱۴- نهج البلاغه، نامه ۴۷، ص ۹۷۷ .
۳۱۵- مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۹ .