
emamian
قدردانی الحشد الشعبی از ایرانیها برای تکریم شهید «ابومهدی المهندس»
سازمان الحشد الشعبی عراق با صدور بیانیهای با عنوان «میثاق و وفاداری به شهید ابومهدی المهندس» بر ادامه راه این شهید بزرگوار جبهه مقاومت تاکید کرد.
در این بیانیه خطاب به ملت عراق آمده است: «ای عراقیهایی که به داشتن چنین قهرمان بزرگ افتخار میکنید، چیزی که از درد فقدان این شهید (رضوان الله علیه) میکاهد این است که او از طریق فرزندان صالح خود مسیر را برایمان هموار کرد. کسانی که قسم خوردند در مسیر فرمانده خود حرکت میکنند و راه او را ادامه میدهند و اهل سازش نیستد تا پیروزی ادامه داشته باشد.»
الحشد الشعبی افزود: «چیزی که دل ما را تسلی میدهد عشق بزرگی است که ملت عراق از همه طیفهای آن نسبت به این شخصیت فقید و بزرگوار نشان دادند و میدانها و خیابانها مملو از نام و تصاویر او بود، پرچمهای عزا نصب کردند و سوگند خوردند که پاسدار خون پاکش هستند.»
به نوشته پایگاه خبری «موازین نیوز»، الحشد الشعبی ادامه داد: «از مرجعیت که المهندس را "قهرمان پیروز جنگها" لقب نهاد، از عشایر اصیل عراق از دانشجویان، کارمندان کارگران زنان و کودکان و سالخوردگان و همه اقشاری که در مراسم تشییع و تدفین فرمانده خود در استانهایی که مراسم تشییع برگزار شد شرکت کردند و همچنین از کسانی که آماده حضور در مراسم تشییع این شهید قهرمان بودند اما برنامه تشییع در آن استانها لغو شد، تشکر میکنیم. از نیروهای امنیتی، ارتش و پلیس هم در استان هایی که در برپایی مراسم تشییع و برپایی مجالس ختم سهیم بودند، متشکریم.»
الحشد الشعبی در این بیانیه آورده است: «ما از جمهوری اسلامی ایران به خاطر تشییع و تکریم ابومهدی المهندس و توزیع و نصب تصاویر وی و پرچمهای عراق در نقاط مختلف ایران قدردانی میکنیم.»
این بیانیه میافزاید: «ما در الحشد الشعبی به خاطر کشورمان، مرجعیت و ملت عراق سربلند در مسیر فرمانده خود حرکت کرده و پای میثاقمان با او هستیم.»
سردار سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابومهدی المهندس معاون سازمان و رئیس عملیات نیروهای مردمی عراق (الحشد الشعبی) به همراه ۸ نفر دیگر بامداد جمعه گذشته در مسیر فرودگاه بغداد به دستور «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا هدف قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
پیکر شهید ابومهدی المهندس روز یکشنبه به منظور انجام آزمایشات دیانای به همراه پیکر شهید قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش وارد اهواز شده بود و پس از تشییع در مشهد و تهران به آبادان بازگردانده شد و سپس به منظور تشییع و تدفین به کشور عراق باز گردانده شد و در قبرستان وادی السلام در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
اسپانیا هم شمار نظامیان خود در عراق را کاهش داد
به دنبال شدت گرفتن اوضاع در منطقه بعد از حمله تروریستی آمریکا به فرمانده نیروی قدس سپاه ایران، اسپانیا نیز از کاهش شمار نظامیان خود در عراق خبر داد.
به نوشته پایگاه «دیلی پست»، «کارمن کالو» معاون نخست وزیر اسپانیا چهارشنبه گفت که این کشور شماری از نظامیان خود در عراق را به خاطر نگرانیهای امنیتی خارج ساخته است.
این مقام ارشد دولت اسپانیا که با شبکه خبری «آرتیویای» مصاحبه میکرد، گفت: «کسانی که در موقعیتهای خطرناکی قرار داشتند، به کویت عزیمت کردهاند. تنها تعداد کمی نیرو در آنجا باقی مانده است.»
این تصمیم بعد از آن اعلام شد که ناتو نیز از کاهش شمار نظامیان آموزش دهنده خود در عراق خبر داد.
به دنبال تهدید ایران مبنی بر انتقام سخت از آمریکا در پی ترور سپهبد قاسم سلیمانی که بامداد چهارشنبه بخشی از آن به اجرا درآمد، کشورهای اسلوونی، لتونی و کرواسی نیز امروز اعلام کردند که نیروهای خود را از عراق خارج میکنند.
عقبنشینی بزرگ ترامپ از تهدیدات بعد از ضربه موشکی جمهوری اسلامی ایران
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا که تا پیش از این از هدف قرار دادن نقاط متعدد در ایران صحبت میکرد، در نطق خود بعد از ضربه موشکی جمهوری اسلامی، از هرگونه تهدید نظامی علیه ایران عقبنشینی کرد و با صدایی لرزان از لزوم صلح با ایران، لزوم کاهش حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا و منفعت مشترک آمریکا و ایران در مبارزه با داعش سخن گفت.
ترامپ سخنانش را اینطور آغاز کرد: «تا وقتی که من رئیسجمهور ایالات متحده هستم به ایران هرگز اجازه داده نخواهد شد به سلاح هستهای دست پیدا کند؛ صبح بخیر.»
او سپس در حالی که صدایش به وضوح میلرزید و با حالت نفسنفسزنان، درباره پاسخ موشکی ایران اظهارنظر کرد و مدعی شد این حمله خسارتی به آمریکا وارد نکرده و تلفاتی به جا نگذاشته است.
ترامپ گفت: «خرسندم به اطلاع شما برسانم، مردم آمریکا باید بسیار خوشحال و مسرور باشند: هیچ آمریکایی در حمله شب گذشته رژیم ایران آسیب ندید. تلفاتی نداشتیم، همه سربازهایمان ایمن هستند.»
وی در ادامه گفت: «به نظر میرسد ایران قصد دارد اقداماتش را تعدیل کند که این برای همه طرفهای دخیل و دنیا خوب است.»
«بیل پالمر»، تحلیلگر آمریکایی درباره وضعیت روحی ترامپ اینطور نوشته است: «دونالد ترامپ حین سخنرانی امروزش انگار در بهترین حالت نیمهجان به نظر میرسید. مرتب، کلماتش را بریده بریده اداه میکرد و ظاهراً نفس کم میآورد. لغات را بد تلفظ میکرد.»
وی همچنین نوشته ترامپ در بخشی از سخنانش به موشکهای فوق فراصوت آمریکا اشاره کرده که جزو اطلاعات محرمانه هستند.
رئیسجمهور آمریکا در سخنانش گفت که تحریمهای اقتصادی علیه ایران تشدید میشود. اودر بخش دیگری از سخنانش به عملیات تروریستی آمریکا علیه سردار قاسم سلیمانی اشاره و ادعاهایی واهی قبلی را علیه ایشان تکرار کرد.
ترامپ گفت: «ایالات متحده همزمان با آنکه گزینههای خود را برای پاسخ دادن به تجاوزگریهای ایران مورد ارزیابی قرار میدهد، تحریمهای تنبیهی بیشتری را علیه رژیم ایران اعمال خواهد کرد.»
وی اضافه کرد: «این تحریمهای قدرتمند تا زمانی که ایران رفتارش را عوض کند ادامه خواهد داشت.»
رئیسجمهور آمریکا در ادامه ادعاهای خود ایران را به انجام اقداماتی از جمله حمله به عربستان سعودی متهم کرد.
او ادعا کرد: «تنها در ماههای گذشته ایران کشتیها را در آبهای بینالمللی توقیف کرده است. حملهای بدون تحریک قبلی علیه عربستان سعودی انجام داده است و دو پهپاد آمریکا را ساقط کرده است.»
وی اضافه کرد: «خصومتهای ایران به طرز محسوسی بعد از امضای توافق هستهای احمقانه در سال ۲۰۱۳ افزایش یافت و به آنها ۱۵۰ میلیارد دلار، غیر از ۱.۸ میلیارد دلار پول نقد داده شد. آنها به جای تشکر از آمریکا شعار مرگ بر آمریکا سر دادند.»
ترامپ مدعی شد که ایران بعد از آن در یمن، سوریه، لبنان، افغانستان و عراق «جهنم» آفریده است.
رئیسجمهور آمریکا مدعی شد پول مربوط به موشکهایی که شب گذشته به سمت پایگاههای آمریکا شلیک کرد توسط دولت قبلی او در اختیار ایران قرار گرفته است.
او گفت: «پول موشکهایی که شب گذشته به سمت ما شلیک شد توسط دولت قبل تأمین شده بود.»
ترامپ تصریح کرد: «توافق بسیار معیوب برجام به زودی منقضی میشود و مسیری روشن و سریع برای دستیابی ایران به گریز هستهای فراهم میآورد. ایران باید از بلندپروازیهای هستهای خود دست برداشته و به حمایت از تروریسم پایان دهد.»
وی اضافه کرد: «وقت آن رسیده تا پادشاهی متحده (انگلیس)، آلمان، فرانسه، روسیه و چین این واقعیت را درک کنند. آها الان باید از بقایای توافق هستهای یا برجام جدا شوند و همه ما باید با یکدیگر برای رسیدن به توافقی که دنیا را به مکانی امنتر و صلحآمیزتر حرکت میکند، همکاری کنیم.»
ترامپ اضافه کرد: «ما باید به توافقی دست پیدا کنیم که به ایران اجازه دهد به رونق و رفاه دست یافته و از قابلیتهای عظیم و بکر خودش بهرهمند شود. ایران میتواند به کشوری بزرگ تبدیل شود.»
وی در ادامه گفت: «تا زمانی که ایران به تحریک به خشونت، ناآرامی نفرت و جنگ ادامه دهد، صلح و ثبات نمیتواند حاکم شود.»
ترامپ در بخش دیگری از سخنانش از ائتلاف ناتو خواست نقش بیشتری در خاورمیانه ایفا کند. او گفت: «امروز من از ناتو میخواهم نقش بیشتری در روند خاورمیانه ایفا کند. ظرف سه سال گذشته، تحت رهبری من، اقتصادمان از هر زمان دیگری قویتر است و آمریکا به استقلال انرژی دست پیدا کرده است.»
رئیسجمهور آمریکا در ادامه به تمجید از نیروهای مسلح آمریکا پرداخت اما گفت این به معنی آن نیست که قصد استفاده از آنها را دارد.
او گفت: «نیروهای مسلح آمریکا قدرتمندتر از هر زمان دیگر است. موشکهای ما بزرگ، قدرتمند، دقیق، مرگبار و سریع است. موشکهای فوق فراصوت ما در حال ساخت هستند. با این حال، اینکه ما این ارتش و تجهیزات عظیم را داریم به معنی آن نیست که مجبوریم از آن استفاده کنیم؛ ما نمیخواهیم از آن استفاده کنیم. قدرت آمریکا، هم در زمینه نظامی و هم در زمینه اقتصادی، بهترین بازدارنده است.»
ترامپ در پایان سخنانش به دشمنی داعش با ایران اشاره کرده و خواستار همکاری ایران برای مقابله با این گروه تروریستی شد.
رئیسجمهور آمریکا گفت: «دهها هزار نفر از پیکارجویان داعش در دولت من کشته یا اسیر شدهاند. داعش، دشمن طبیعی ایران است. نابودی داعش برای ایران خوب است و ما باید با یکدیگر در این خصوص و سایر اولویتهای مشترکمان همکاری کنیم. در نهایت خطاب به مردم و مسئولان ایران میگویم ما میخواهیم شما آینده داشته باشید؛ آیندهای بزرگ که شایسته شما باشد؛ آیندهای که همگام با ملل دنیا، رفاه در داخل را برای شما به ارمغان بیاورد.»
رئیسجمهور آمریکا در پایان گفت: «ایالات متحده آماده به آغوش کشیدن صلح همراه با تمام کسانی است که در جستجوی آن باشند.»
- اقدام تروریستی آمریکا و پاسخ ایران
بامداد چهارشنبه نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به ترور سردار «قاسم سلیمانی» توسط آمریکا پایگاه «عینالاسد» در عراق را هدف حمله موشکی قرار داد.
عین الاسد در ۱۰۸ کیلومتری غرب «الرمادی» قرار دارد. در سال ۲۰۰۳، تفنگداران آمریکایی این پایگاه را اشغال کردند و تا سال ۲۰۱۱ در آن باقی ماندند. عین الاسد دومین پایگاه هوایی بزرگ عراق است. در پایان سال ٢٠١٤، به بهانه مبارزه با داعش، بار دیگر این پایگاه تحت اختیار نظامیان آمریکایی حاضر در ائتلاف بینالمللی ضد داعش قرار گرفت.
منابع مطلع میگویند عین الاسد از مهمترین پایگاههای آمریکا در عراق است و سیزده موشک بر سر آن فرود آمد. ارتش عراق اعلام کرده هفده موشک به آن اصابت کرده است.
آنچه موشکهای ایران در این پایگاه زدند، «مقر عملیات مرکزی» آمریکاست که سامانههای ارتباطی و سامانه مخصوص پهپادها و همچنین زیرساختهایی مهم را در خود جا داده است.
همچنین پایگاه اربیل نیز که جدیدترین و مهمترین سامانههای جاسوسی آمریکا در منطقه را در خود جای داده و به نوعی «مرکز فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی» آمریکاست، هدف دست کم پنج موشک قرار گرفته است. نقاط انتخاب شده از نقاط حساس آمریکاییها در عراق است.
بامداد جمعه سیزدهم دی ماه (سوم ژانویه) ساعاتی پس از انتشار اخباری از انفجار و اصابت موشک به دو خودرو در نزدیکی فرودگاه بغداد، الحشد الشعبی عراق از شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی و «ابومهدی المهندس» معاون سازمان الحشد الشعبی عراق در حمله هوایی آمریکا خبر داد؛ خبری که ساعتی بعد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن را تأیید کرد.
سپاه پاسداران در اطلاعیهای که در این خصوص منتشر کرد، آورد: «سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید».
در پی این خبر، وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) مسئولیت ترور شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس را بر عهده گرفت و در بیانیهای اذعان کرد که این ترور به دستور رئیس جمهور آمریکا صورت گرفته است.
شهادت حاج قاسم و برانگیختن غیرت ایرانیان| سایهاش از کشمیر تا شام را فرا گرفته بود
یک جامعهشناس معتقد است: «حاج قاسم» گویی به ناگهان از گذشته دور افتاده ایرانیان به جهان نو نزول کرده بود. مردی که به جای شوآفهای تلویزیونی کناره گرفتن را انتخاب میکرد. ساده میپوشید، اما سایهاش از کشمیر تا شام را فرا گرفته بود.
در تشییع میلیونی پیکر سردار سلیمانی، مردم شهرهای کشور یکصدا و با صلابت خواستار «انتقام» بودند. این انتقامطلبی و ظلمستیزی از دیدگاه کارشناسان به عنوان زنده شدن غیرت و غرور ملی یاد میشود؛ چنانکه محمدمهدی بذرافشان استاد دانشگاه و جامعهشناس معتقد است آنچه موجب شد «حاج قاسم» حاج قاسم شود و سرمایه خفته غیرت ملی را زنده کند، این بود که سردار شهید، فروتنی را انتخاب کرد، آرام قدم برداشت، ساده پوشید و به تعبیر امروز رهبر انقلاب «در حاشیه و دور از چشم مینشست که باید میگشتید تا او را پیدا میکردید.»
ایرانیان از دیرباز با مفاهیمی مانند غیرت آشنا بودهاند
بذرافشان با اشاره دلیل جوشش غیرت ملی با شهادت سردار سلیمانی اظهار داشت: دیدهایم و میدانیم که هرگاه روح بزرگی به تلألو در آید، هر کس که حتی سنخیت کمی با وی داشته باشد تا مدتی همچون براده آهن در جهت آن مغناطیس عظیم تنظیم میشود. اما شاید بتوان نسبت میان سردار قاسم سلیمانی و ایران را در سطح دیگری نیز تحلیل کرد.
وی افزود: این در حالی است که جامعه ایرانی بیش از یک سده در میان دوگانه متناقضی گرفتار شده است. ایران از دیرباز زبانی داشته که با مفاهیمی همچون غیرت، عزت، شرف، حیاء، ناموس، پهلوانی، مردمداری، تواضع، سادگی، یکرنگی، صداقت، ایمان و آرامش جهان را برایش تفسیر و «خوب» و «بد» را برایش ترسیم میکرده است.
این استاد دانشگاه ابراز داشت: از یک سده پیش ناگهان گویش غریبی پیدا شده که از حق آزادی فردی، اصالت لذت، مهارت ابراز وجود، قاعده بقای اصلح، رقابت، جامعه مصرفی، فن مذاکره، اخلاق حرفهای و هیجان سخن میگوید و تصویر یکسره متفاوتی از جهان را پیش میکشد.
برتری فناوری نو، ایرانیان را مجبور کرده تا به اکراه از گذشته خویش دل ببرند
وی ادامه داد: در اینجا به جای خوب و بد از «درست» و «غلط» سخن گفته میشود؛ هر کاری که بتواند شخص یا جامعه را زودتر و کم هزینهتر به هدف برساند، درست است و هر آنچه که در رسیدن به هدف اما و اگر بیاورد یا راه را درازتر کند، غلط است.
بذرافشان با تأکید بر اینکه برتری فناورانه جهان نو، ایرانیان را نیز مجبور کرده تا به اکراه از گذشته خویش دل بِبُرند و به قاعده زمانه نو آشنا شوند، خاطرنشان کرد: اما در این دوران افسرده تمامنشدنی که برخی از آن به «دوران گذار» نام میبرند، انسان ایرانی مانند کودکی که از مادر جدایش میکنند به تناوب برمیگردد و با اندوه فراوان پشت سرش را نگاه میکند.
وی افزود: این غم غربت که ترجیح دادهاند آن را «نوستالژی» بنامند تا به امروز ایرانیان را رها نکرده است. اگرچه گذر زمانه ظاهر ایرانیان را به کل عوض کرده است، اما هنوز هم دختر ایرانی شوهری به غیرت «داش آکل» را دوست دارد و مرد ایرانی دلش برای غمزههای مستوران بیشتر از نیم تنههای عریان پریرویان غنج میرود. کاسب بازار اگر چه بر اساس قاعده راندمان و استراتژی رقابت سود و زیان خود را تشخیص میدهد، اما دوست دارد که او را به مرام ضعیفنوازی بشناسند.
«حاج قاسم» گویی از گذشته دور ایرانیان به جهان نو آمده است
این جامعهشناس ابراز داشت: حاج قاسم با این نام و آن شمایل، گویی به ناگهان از گذشته دور افتاده ایرانیان به جهان نو نزول کرده بود. مردی که به جای شوآفهای تلویزیونی کناره گرفتن را انتخاب میکرد. به جای حرافی، از گوشه چشمان نافذش افق نامعلومی را نظاره میکرد؛ ساده میپوشید، اما سایهاش از کشمیر تا شام را فرا گرفته بود.
وی گفت: حاج قاسم آرام قدم برمیداشت، اما از بیتالمقدس تا یمن جای پایش بود و گرچه چندان دیده نمیشد، اما نامش همه جا ورد زبان بود. ایرانیجماعت، آرش و مالک و امیرکبیر را یکجا در او جمع شده میدید و احساس میکرد که کسی آمده تا مواظب مادر وطن باشد. حالا که سردار ناگهان رفته است، دل ایرانیان از شدت احساس تنهایی به در آمده است و هر کسی بهانهای پیدا میکند تا به نام سردار برای حال نزار خودش گریه کند.
بدانند که رد این خون به سادگی شسته نخواهد شد
بذرافشان اظهار داشت: هالهای از روح کهن ایرانی دوباره در کالبد ایران حلول کرده است. ایرانیان از کسی که رویای شیرین آنها را بر هم زده و افسانهشان را دزدیده و پیش چشمشان را تیره کرده است، به شکل کم سابقهای خشمگینند. خطایی را که بیگانگان مرتکب شدهاند، به زبان آنان نمیتوان شرح داد. انسانهای تمدن نو، تنها میتوانند با حیرت به کنشهای ایرانیان خیره شوند و البته هرگز از منطق ریشه دوانیده در این جهان هیچ نخواهند فهمید.
وی ادامه داد: استعاره آن جوان کُرد این بود که بزرگ ایل، پسری داشت که نور چشم مردمانش بود و آنان پسر بزرگ ایل را کشتهاند. آنان چشم و چراغ خانه را خاموش کردهاند و خود هنوز نمیدانند که چه گناه نابخشودنیای مرتکب شدهاند. پسر بزرگ این ملت کشته شده است و خوب است سیاستمداران بدانند که رد این خون به سادگی شسته نخواهد شد.
جنایات آمریکا (15) | ساقط کردن هواپیماى مسافربرى ایران
در دوازدهم تيرماه 1367 شمسي برابر با سوم ژوئيه 1988 ميلادي، هواپيماي مسافري ايرباس ايران که از بندرعباس عازم دُبي بود، بر فراز آب هاي خليج فارس و در نزديکي جزيره هنگام مورد هجوم يگان هاي دريايي متجاوز آمريکايي مستقر در آب هاي خليج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.
اين هواپيما که با موشک ناو جنگي وينسنس مورد حمله عمدي نيروهاي تجاوزگر و جنايت پيشه شيطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامي آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع اين جنايت فجيع به شهادت رسيدند.
در ميان سرنشينان هواپيما، 66 کودک زير 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهاي خارجي نيز بودند که کشته شدند.
ساقط کردن هواپيماي مسافربري ايران از سوي جنايتکاران آمريکايي، در حقيقت يکي ديگر از مراحل رويارويي استکبار جهاني با جمهوري اسلامي ايران براي تقويت متجاوزان عراقي در جبهه هاي جنگ بود.
پس از سقوط اين هواپيما، مقامات آمريکايي براي توجيه اين جنايت نابخشودني، دلايل ضد و نقيضي عنوان کردند و کوشيدند اين اقدام خصمانه را يک اشتباه قلمداد کنند، اما با توجه به مجهز بودن کشتي جنگي وينسنس به پيشرفته ترين سيستم هاي راداري و رايانه اي و همچنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و اين اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.
با اين حال مقام هاي آمريکايي پس از چندي، در توهيني آشکار به ملت ايران، مدال شجاعت بر گردن ناخداي اين ناو انداختند و بدين سان حمايت رسمي خود را از اين جنايت اعلام نمودند.
به هر تقدير، اين جنايت نيز در کنار جنايات بي شمار دولت آمريکا، در پرونده سياه استکبار جهاني ثبت شد و لکه ننگ ديگري بر تارک آن جنايت پيشگان نقش بست.
شرح حادثه: يك سال پس از تجاوز رژيم عراق عليه ايران در سال 1360 حمله به كشتي هاي تجاري در خليج فارس شروع شد و با اعلام مين گذاري سواحل بندر امام خميني (ره) و حمله به دو كشتي تجاري در تاريخ 31 دي ماه 1360 امنيت خليج فارس به وسيله عراق مختل شد و پس از آنكه فرانسه هواپيماهاي سوپر استاندارد و موشك هاي اگزوسه را به عراق تحويل داد، ابعاد اين حملات افزايش يافت.
در برابر اين حملات كه عراق به صراحت مسئوليت آن را بر عهده مي گرفت، شوراي امنيت عكس العمل مناسبي نشان نداد ولي در قبال انتساب به دور از واقعيت چند حمله، به ايران و شكايت شوراي همكاري خليج فارس، شوراي امنيت در 11 خرداد 1363 مطابق با اول ژوئن 1984 ميلادي مبادرت به صدور قطعنامه 533 كرد و در آن خواستار توقف اين حملات شد. از آغاز جنگ تا 10 ژوئيه 1984 ميلادي، 113 كشتي در خليج فارس مورد حمله موشكي قرار گرفت.
جمهوري اسلامي ايران در ژانويه 1985 ميلادي به دبير كل وقت سازمان ملل اعلام كرد كه از هر گونه اقدامي براي تامين آزادي و امنيت كشتيراني در خليج فارس حمايت و استقبال خواهد كرد، اما حملات به كشتي ها ادامه يافت.
تا تيرماه 1366 حدود 5/8 ميليون تن كالا از محموله هاي كشتيها در خليج فارس به زير آب رفت. 41 كشتي كاملا نابود شدند و به 34 تن محموله كالا آسيب وارد شد و بيش از 300 تن از ملوانان كشورهاي گوناگون به قتل رسيدند و به همين تعداد نيز مجروج شدند.
بدين ترتيب عراق در هدف خود مبني بر بين المللي كردن جنگ خليج فارس تا اندازه زيادي موفق شد و قدرتهاي غربي و در رأس آنها آمريكا حضور گسترده و تهديدآميزي در خليج فارس يافتند و سرانجام كشتي هاي نفت كش كويتي با پرچم آمريكا در خليج فارس حركت كردند و اسكورت نظامي نفتكشها و كشتي هاي تجاري مورد نظر آمريكا در خليج فارس آغاز شد.
در 31 سپتامبر كشتي ايراني مورد حمله نيروهاي نظامي آمريكا قرار گرفت.
همچنين حملات نظامي آمريكا به سكوهاي نفتي ايران دخالت آشكار آن دولت در منطقه به نفع عراق و عليه جمهوري اسلامي ايران را به وضوح نشان داد.
يكي از نتايج شوم تشنج آفريني وسيع رژيم عراق و دامن زدن ايالات متحده به ناامني درخليج فارس حمله به هواپيما مسافربري جمهوري اسلامي ايران بود.
در مورخه 13 تير 1367 مطابق با 3 ژوئيه 1988 ميلادي هواپيماي مسافربري كه بر فراز آبهاي سرزمين ايران و در آبهاي حوالي جزيره «هنگام» حركت مي كرد به وسيله دو موشك از ناو آمريكايي ونيسنس كه خود به آبهاي سرزميني ايران تجاوز كرده و در آن مستقر بود، مورد اصابت قرار گرفت. همه مسافران و خدمه هواپيما با وضع اسفناكي به شهادت رسيدند.
متعاقب اين تجاوز آشكار جمهوري اسلامي ايران در روز 14 تير 1367 طي نامه اي به رئيس شوراي امنيت خواستار تشكيل جلسه فوري شورا براي رسيدگي به موضوع شد.
35 تير 1367 مطابق با 16 ژوئيه 1988 ميلادي شورا تشكيل جلسه داد.
از سوي جمهوري اسلامي ايران دكتر ولايتي وزير امور خارجه وقت ايران و از جانب آمريكا جرج بوش، معاون وقت رئيس جمهوري در جلسه حضور داشتند.
وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران در فرازي از سخنان خود عنوان كرد: حضور نظامي آمريكا در خليج فارس تنها منادي مرگ و بي قانوني و شرارت بوده و جز ناامني چيزي به ارمغان نياورده است.
عمل جنايتكارانه آمريكا در حمله به هواپيماي كشوري به هيچ وجه در قالب دفاع مشروع قابل توجيه نيست.
قطعنامه 616 شوراي امنيت (1988) شوراي امنيت پس ازاستماع سخنان دكتر ولايتي و جرج بوش درجلسه شماره 3831 خود در تاريخ 30 ژوئيه 1988 ( 39/4/1367) طرح قطعنامه اي پيشنهادي را تصويب كرد.
متن قطعنامه به شرح زير است: شوراي امنيت، با بررسي نامه مورخه 5 ژوئيه 1988 جانشين نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران خطاب به رئيس شوراي امنيت و با استماع بيانات نماينده جمهوري اسلامي ايران، ( وزير امور خارجه وقت، علي اكبر ولايتي ) و سخنان نماينده ايالات متحده آمريكا (معاون رئيس جمهوري، جرج بوش)، با ابراز تاسف عميق از اين كه يك هواپيماي غيرنظامي ايران اير در پرواز برنامه ريزي شده بين المللي 655، در پرواز بر فراز تنگه هرمز به وسيله موشك شليك شده از ناو جنگي ايالات متحده آمريكا ( وينسنس) منهدم گرديده است بر ضرورت تبيين حقايق سانحه توسط بازرسي بي طرفانه درمنطقه خليج [فارس] تأکيد داشته و اظهارات خود را به شرح زير اعلام نمود:
1- تأسف عميق خود را از ساقط ساختن هواپيماي غيرنظامي ايران به وسيله موشكي كه از يك ناو جنگي آمريكا شليك شده و تسليت عميق خود را به خاطر از دست رفتن غم انگيز جان انسانهاي بي گناه ابراز مي دارد.
2- همدردي صميمانه خود را به خانواده هاي قربانيان سانحه غم انگيز و دولت ها و كشورهاي آنان اعلام مي دارد.
3- از تصميم سازمان بين المللي هواپيمايي كشوري در پاسخ به درخواست جمهوري اسلامي ايران مبني بر ايجاد گروه تحقيق براي بررسي تمام حقايق موجود همچنين از اعلام ايالات متحده آمريكا و جمهوري اسلامي ايران مبني بر تصميمشان براي همكاري با بررسي سازمان هواپيمايي كشوري استقبال مي كند.
4- از تمامي اعضاي كنوانسيون 1944 شيكاگو، درخواست مي كند كه در همه شرايط، مقررات و رويه هاي سلامت هوانوردي كشوري به ويژه ضمائم آن كنوانسيون به منظور جلوگيري از چنين پيشامدهايي را دقيقاً مراعات نمايند.
5- لزوم اجراي فوري و كامل قطعنامه 598(1987)، شورا را به عنوان تنها مبناي حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار، منازعه ميان ايران و عراق ابراز و پشتيباني خود را از دبير كل براي اجراي اين قطعنامه اعلام و خود را ملتزم به همكاري با دبير كل براي تسريع در اجراي طرح اجرايي او مي نمايد.
جمهوري اسلامي ايران علاوه بر شوراي امنيت و شوراي ايكائو، شكايت خود را در ديوان بين المللي دادگستري لاهه نيز مطرح كرد.
عنصر تخصصي سازمان ملل متحد يعني ايكائو (سازمان هواپيمايي كشوري بين المللي) نيز از مسائل سياسي به دور نمانده و به جاي بررسي فني و ارائه طريق به شوراي امنيت به ابراز تأسف و تسليت به بازماندگان سانحه پرداخت.
جنایات آمریکا (14) | حمله آمریکا به کشتىها و سکوهاى نفتى ایران
نیروی دریایی آمریکا طی سالهای ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ براساس ادعایی که بعدها در محاکم بینالمللی مردود شناخته شد، مجموعاً به چهار سکوی نفتی ایران حمله کرد و ضمن انهدام آنها باعث شد که کشورمان ظرفیت استخراج و صادرات ۵۲۰هزار بشکه نفت در روز را از دست بدهد.
نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا حدود 29 سال پیش در حالی که دو کشور رسماً در جنگ با یکدیگر نبودند، با حمله به دو حوزه نفتی در آبهای سرزمینی کشورمان در خلیج فارس طی سالهای 1366 و 1367، در مجموع 4 سکوی نفتی «رشادت»، «رسالت»، «نصر» و «سلمان» متعلق به ایران را منهدم و خسارات سنگین اقتصادی به کشور وارد کرد. در پی این حمله، علاوه بر از بین رفتن تأسیسات دریایی گرانقیمت استخراج و جمعآوری نفت، بیش از 520 هزار بشکه از سقف ظرفیت تولید و صادرات نفت ایران کاسته شد.
شرح حملات آمریکاییها علیه چهار سکوی نفتی ایران
در اولین تهاجم، چهار رزمناو آمریکایی با حمایت ناوشکن یواساستاچ و رزمناو موشکانداز استندلی و دو هواپیمای 16ــF و یک هواپیمای آواکس در تاریخ 27 مهرماه 1366 (19 اکتبر 1987 میلادی) به سکوهای نفتی رشادت و رسالت حمله کردند و بهمدت 45 دقیقه بهصورت بیامان این دو سکو را هدف قرار دادند. بر اثر این حمله، استخراج نفت از این سکوها بهکلّی قطع شد. آمریکاییها در آن زمان ادعا کردند که این حمله بهتلافی اصابت یک فروند موشک کرم ابریشم به نفتکشی بهنام «سی ایل سیتی» بود که با پرچم آمریکا در آبهای سرزمین کویت در انتظار بارگیری نفت خام بود. اما مقامات ایرانی با تکذیب این اتهام اظهار کردند که انجام این حمله برای ایران با توجه به امکانات نظامیاش ناممکن بوده است.
رزمناو آمریکایی یواساس تاچ که حملات به دو سکوی نفتی رشادت و رسالت را هدایت کرد
نظامیان آمریکایی حدود شش ماه بعد در تاریخ 29 فروردینماه 1367 (18 آوریل 1988) با استفاده از دو فروند ناوشکن یواساس مریل و یواساس لیند مککورمیک، یک فروند کشتی عملیات آبیخاکی و بههمراه چند فروند بالگرد تهاجمی کبرا با شلیک دهها توپ و موشک و کار گذاشتن مواد منفجره، دو سکوی نفتی نصر و سلمان را هدف تهاجم خود قرار داده و آنها را بهصورت صد در صد منهدم و تخریب کردند. بهانه آمریکاییها برای این حمله نیز برخورد ناوچه موشکانداز آمریکایی یواساس ساموئل بی. رابرتز با یک مین دریایی بود که منجر به ایجاد حفرهای بهطول بیش از 4.5 متر در آن شد و این ناوچه را تقریباً غرق کرد.
ناوشکن آمریکایی یواسای مریل، یکی از یگانهای اصلی حمله به دو سکوی نفتی نصر و سلمان
واشنگتن در آن زمان ادعا کرد که این حملات را بهتلافی اقدامات نظامی ایران در خلیج فارس انجام داده است، ادعایی که نهایتاً از سوی دیوان دادگستری بینالمللی مردود شناخته شد.
رد ادعای آمریکا از سوی دیوان دادگستری بینالمللی
دیوان دادگستری بینالمللی در 6 نوامبر 2003 میلادی در پایان بررسی دعاوی حقوقی متقابل ایران و ایالات متحده آمریکا بر سر حمله به چهار سکوی نفتی ایران در خلیج فارس حکم داد که «اقدام صورت گرفته (از سوی آمریکا) علیه سکوهای نفتی ایرانی در 19 اوت 1987 (عملیات کمانگیر چابک) و 18 آوریل 1988 (عملیات آخوندک) نمیتواند بهعنوان اقدام الزامی در جهت موارد حفاظت از امنیت لاینفک ایالات متحده مورد بحث قرار گیرد».
این دیوان در حکم خود با صراحت اعلام کرده است که ایالات متحده آمریکا نتوانسته است در رسیدگیهای کتبی و شفاهی، مقصر بودن دولت جمهوری اسلامی ایران در حمله به کشتیهای آمریکایی را اثبات کند؛ و برخورد کشتیهای آمریکایی با مینهای درون آب نمیتواند دال بر نقش جمهوری اسلامی در این واقعه باشد، گرچه حمله به یک کشتی جنگی بهمثابه حمله مسلحانه تلقی میشود.
عمارت دیوان بینالمللی دادگستری مستقر در لاهه که ادعاهای آمریکا علیه ایران را مردود شناخت
در مورد ضرورت و تناسب دفاع، دیوان بینالمللی دادگستری استدلال میکند که هیچ نشانی از هشدار آمریکا به ایران در مورد استفاده این کشور از سکوها بهعنوان پایگاهی برای عملیات نظامی خود دیده نمیشود.
براین اساس دیوان بینالمللی دادگستری به این نتیجه میرسد که اقدام آمریکا اقدامی در جهت حفظ منافع اساسی خود نبوده و این اقدام را نمیتوان با استناد به اصل ٥١ منشور دفاع مشروع تلقی کرد بلکه این اقدام توسل به زور نامیده میشود.
اهمیت اقتصادی تأسیسات نفتی منهدمشده توسط آمریکا
تأسیسات نفتی «رشادت» و «رسالت» و سکوهای نفتی آنها که چهل حلقه چاه نفت را به هم متصل میکند، برای تولید روزانه حدود 200 هزار بشکه نفت احداث شده بود. این تأسیسات، نفت را از این چاهها جمعآوری و با انتقال آن به جزیره «لاوان»، برای صدور به خارج آماده میکرد.
تأسیسات نفتی «نصر» و «سلمان» و سکوهای مستقر در آنها نیز مشتمل بر 38 حلقه چاه برای تولید روزانه حدود 320 هزار بشکه نفت بود که از جزیره «سیری» صادر می شد. در طول جنگ تحمیلی، عراق با حملات مکرّر خود به سکوهای نفتی، خساراتی را به آنها وارد میساخت. ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس نیز در دو مرحله به این تأسیسات حمله کردند که منجر به انهدام آنها شد.
در واقع در نتیجه این دو حمله، مجموعاً بیش از 520 هزار بشکه نفت از سقف ظرفیت تولید و صادرات نفت ایران کاسته شد؛ این جدای از ارزش مادی چهار سکوی دریایی منهدم شده توسط آمریکا بود.
جنایات آمریکا (13) | تأمین سلاحهاى شیمیایى عراق علیه ایران
سلاح شیمیایی تا کنون قربانی های زیادی در دنیا گرفته است.هنوز روزهای سخت جنگ تحمیلی 8 ساله ایران با عراق از یاد مردم ایران نرفته است.روزهایی که نیروهای صدام با بی رحمی جنوب ایران را هدف بمباران شیمیایی قرار دادند و هزارن غیر نظامی را آلوده کردند و به کام مرگ فرستادند.روزهایی که صدام به عراقی ها هم رحم نکرد و حلبچه با خاک یکسان شد و مردم کرد عراق به خاک و خون کشیده شدند و سازمان های بین المللی نیز در مقابل این جنایت جنگی سکوت کردند.
البته ایران تنها کشوری نیست که قربانی سلاح های شیمیایی می شود.تاریخچه رسمی استفاده از سلاح شیمیایی در جهان به سال 1915برمیگردد؛ وقتی آلمان در جنگ جهانی اول، از گاز سمی برای تصرف شهر ایپر در بلژیک استفاده کرد. آمار کشتهشدگان این حمله متفاوت است و از 5هزار تا 15هزارنفر گزارش شدهاست. بعد از آن، بریتانیا در دهه 1920از گاز سمی نامعلومی علیه عراقیها و عمدتا کردهایی که علیه حکومت استعماری بریتانیا در عراق اعتراض و شورش کردند، استفاده کرد.

آمریکا نیز در جنگ ویتنام در سالهای 1955تا 1975، برای نابود کردن جنگلهایی که مخفیگاه چریکهای ویتکونگ بود، از مادهای سمی به نام عامل نارنجی استفاده کرد.
وزارت خارجه ویتنام در این خصوص گفته: نزدیک به 5میلیون ویتنامی در معرض این ماده سمی قرار گرفتند و بیش از 400هزار نفر از آنها کشته یا معلول شدند. هنوز هم در ویتنام کودکان معلولی متولد میشوند که پزشکان میگویند عامل نارنجی باعث معلولیت آنها شدهاست.
هر چند که آمریکا هرگز این اتهام را قبول نکرده و همواره آن را رد کردهاست اما در سالهای اخیر پذیرفته که برای پاکسازی منطقه از ماده سمی موسوم به عامل نارنجی، سرمایهگذاری کند.
عراقنیز همانطور که ذکر شد در جنگ 8ساله علیه ایران، از گاز خردل، گاز اعصاب، گاز خفهکننده و سیانور استفاده کرد.
همین چند وقت پیش بود که نشریه آمریکایی فارین پالیسی به نقل از اسناد تازه منتشرشده سیا نوشت، آمریکا از تصمیم و برنامه صدام برای حمله شیمیایی علیه ایران مطلع بوده ولی کاری برای جلوگیری از آن انجام نداده است.
هزاران مجروح شیمیایی در ایران اکنون قربانیان زنده فاجعهای هستند که توسط صدام در جنگ 8ساله صورت گرفت. صدام علیه مردم کشور خودش هم از این سلاح مرگبار استفاده کردهاست.
در سال 1988، صدام با حمله شیمیایی به حلبچه به نیت خودش از کردهای عراقی بهخاطر همراهی با ایران در جنگ انتقام سختی گرفت. در این حمله هولناک هزاران غیرنظامی کشته شدند.
حمله عراق به ایران زیر سکوت جامعه بین الملل
حملات شیمیایی عراق به ایران اما در حالی صورت گرفت که بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، در دهه 1960 مذاکرات در زمینه تحریم کامل کاربرد جنگ افزارهای بیولوژیک و شیمیایی در ژنو آغاز شد که در سال 1972 به کنوانسیون تحریم کامل کاربرد جنگ افزارهای بیولوژیک منجر شد.
این رایزنی ها البته باعث تحریم کامل و همه جانبه جنگ افزارهای شیمیایی نشد.
در سال 1981 مذاکرات مجدد آغاز شد که در سال 1997 به تدوین کنوانسیون تحریم جنگ افزارهای بیولوژیک و شیمیایی منجر شد.
وجود کنوانسیون های منع استفاده از سلاح شیمیایی، طی سال های جنگ تحمیلی، رژیم بعثی هیچگونه تردیدی در استفاده از عوامل شیمیایی بر علیه نیروهای ایرانی به خود راه نداد.
در نوامبر 1980 اولین حمله اولین حمله شیمیایی هواپیماهای عراقی به شهر «سوسنگرد» گزارش شد. چند ماه بعد وزیر خارجه ایران گزارش 41 مورد حمله شیمیایی عراق به نیروهای ایرانی را که منجر به شهادت 109 نفر و مجروح شدن صدها نفر دیگر شده بود را در کنفرانس خلع سلاح شیمیایی در ژنو ارائه کرد و در مارس 1984 تیم اعزامی سازمان ملل استفاده عراق از سلاح شیمیایی را در هورالهویزه تایید کرد.
عراق در سالهای 1970 صنایع شیمیایی خود را توسعه داده و توانایی ساخت خردل و تابون را با واسطه کمک شوروی سابق و آلمان بدست آورده بود.
در نهایت اما علیرغم گزارش صادره در سال 1986 توسط هیات اعزامی سازمان ملل متحد که استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را تصریح کرد، شورای امنیت سازمان ملل متحد نخواست عراق را به خاطر این اقدام محکوم کند و با عدم اعمال تحریم مالی و نظامی به رژیم عراق، باعث جسور شدن صدام شد.
همه حملات شیمیایی عراق به ایران
در زمستان 1359،یعنی درست چند ماه بعد از آغازجنگ تحمیلی، عراق از گلوله های شیمیا یی که غالبا گاز اشک آور و تهوع زا بود، استفاده کرد که استفاده از آن کاملا محدود و احتمالا آزمایشی بود. اما از اواسط سال 1362 حملات هدفمند شیمیایی عراق علیه ایران آغاز شد و در طول جنگ بیش از سی حمله شیمیایی علیه مناطق مسکونی انجام گرفت کهحمله به سر دشت در تیر ماه1366 فجیع ترین آن بود.
در این حمله از جمعیت 12 هزار نفری سردشت 130 تن کشته و چهار هزار نفر مصدوم شدند.
در مرداد ماه 1362 هفت حمله شیمیایی مهم در منطقه عملیاتی شمال غرب کشور شامل منطقه عملیاتی والفجر 2، پیرانشهر و حاج عمران صورت گرفت.
در منطقه حاج عمران بعد از انفجار بمب ها در حمله های 17 و18 مرداد 1362 دود سیاه رنگی در منطقه پخش شد و ذرات ریزی روی زمین، تجهیزات و نیروها را گرفت و بوی تند خاصی مشابه سیر در منطقه پخش شد. پس از 3-2 ساعت نیروها دچار قرمزی چشم شدند و 7-5 ساعت بعد استفراق شروع شد.
در آبان ماه 1362منطقه وسیعی از غرب کشور چند روز پس از عملیات والفجر 4، با گاز خردل بمباران شد که ده نفر از مردم شهر بانه و سردشت شهید شدند.
در تاریخ سوم اسفند ماه1363 در جنوب در روز چهارم عملیات خیبر،عراق دست به عملیات شدید شیمیایی با استفاده از گاز خردل زد و طی 48 ساعت حدود 5 تن گاز خردل را با یکصد بمب بروی رزمندگان ریخت که نتیجه آن 2100 نفر مصدوم بود.
در تاریخ نوزدهم اسفند ماه1362 بر اثر حملات شیمیایی عراق در جزایر مجنون 543 رزمنده با گاز خردل مصدوم و تعدادی شهید شدند. با این وجود بعد از اعتراضات ایران واعزام تعدادی از مصدومین شیمیایی به بیمارستان های کشورهای اروپایی و اعزام هیئت های کارشناسی سازمان ملل طی سال 1362 به بعد، در زمستان 1365 عراق برای اولین بار به عنوان کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی بر علیه نیروهای ایرانی معرفی شد.
در روز بیست ودو اسفند ماه 1363 عراق حملات شیمیایی شدیدی را در جزایر مجنون از سر گرفت که از مجموعه گاز خردل و گاز اعصاب بر علیه سربازان ایرانی استفاده نمود که در نتیجه آن 2231 نفر مصدوم و 32 نفر شهید شدند.
در بعد از ظهر چهار شنبه بیست و سه بهمن ماه 1364 عراق با استفاده از هوا پیما منطقه آزاد شده فاو را به شدت مورد حمله شیمیایی قرار داد. که این حملات عمدتا با گاز اعصاب و کمتر خردل بوده است و طی دو روز تعداد مصدومین شیمیایی در منطقه فاو ناشی از گاز های خردل، اعصاب –سیانید- به 8500 نفر رسید .
در صبح هشتم اسفند ماه 1364 نیز بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه زهرا (س) بوسیله ده فروند هواپیمای عراقی بمباران شیمیایی شد و به همین دلیل با مصدومیت عده کثیری از پرسنل بیمارستان، این مرکز درمانی برای مدت طولانی از فعالیت باز ایستاد.
در تاریخ دهم دی ماه 1365 یک بیمارستان صحرایی در سومار در اثر بمباران شیمیایی با گاز خردل به شدت آلوده شد و جمع زیادی از کادر پزشکی این بیمارستان مصدوم شدند که آمار موجود 400 مصدوم و 20 شهید را گزارش می نماید.
در روز پنج شنبه بیست و هفتم اسفند ماه 1366 شهر حلبچه در استان کردستان عراق و روستاهای اطراف به شدت حملات شیمیایی با گاز اعصاب و سیانید قرار گرفت و در این فاجعه 5000 کشته و7000 مصدوم بجا ماند که در روز های بعد جاده های ارتباطی و روستاهای اطراف را با گاز خردل نیز مورد حمله قرار داد .
در بهار 1367 با فعال شدن مجدد جبهه های عملیاتی جنوب حملات شیمیایی عراق نیز مجدادا ً در این مناطق شدت یافت که در بیست و هشتم فروردین ماه 1367 عراق حمله وسیع شیمیایی را به منطقه فاو در خطوط مقدم و پشتیبانی آغاز کرد .
در روز پنج شنبه اول اردیبهشت ماه 1367 عراق روستاهای خوزستان در اطراف دار خونین و هویزه را با گاز اعصاب وسیانید مورد حمله قرار داد .و در همین روز مناطق واقع در اطراف جاده اهواز – خرمشهر را نیز مورد حمله قرار داد .
در تاریخ چهارم تیر ماه 1367 حمله عراق به جزایر مجنون با عوامل شیمیایی آغاز شد و شدت حمله به حدی بود که با مصدوم نمودن سربازان و گردو خاک حاصله عراق جزایر مجنون را تصرف نمود .با توجه به ناپایداری گاز اعصاب بعد از مدتی عراقی ها وارد منطقه شدند.
و سرانجام آخرین حمله شیمیایی عراق در مرداد ماه 1367 در شهر اشنویه اتفاق افتاد که با پرتاب 8 بمب از یک هواپیمای ملخی بااستفاده از گاز خردل انجام شد که 2680 مصدوم غیر نظامی بر جای گذاشت و بعد از توقف جنگ ایران و عراق ،رژیم عراق حملات شیمیایی را متوجه مخالفان و مناطق کردنشین عراق کرد و حلبچه را هدف قرار داد.
در بمباران حلبچه، نزدیک به 5000 نفر درجا کشته شده و حدود 10000 نفرنیز بر اثر لطمات ناشی از آن، جان سپردند. زخمیان این حادثه، از آسیبهای جدی بلندمدت مانند فلجشدن سیستم عصبی، صدمات شدید پوستی، غدههای سرطانی و آسیب دستگاههای تنفسی لطمه دیدهاند.
تولّد نوزادان ناقصالخلقه یا دارای نقص عضو و عفونتهای شدید تنفسی، از پیامدهای آتی این بمباران کمسابقه ضدبشری به شمار میرود که تنها در عرض یک روز، چنین فجایع عظیمی را پدید آورد.
کدام کشورها سلاح شیمیایی دارند؟
تاکنون آمریکا، روسیه، لیبی، عراق، هند و آلبانی کشورهایی هستند که آشکارا سلاح شیمیایی دارند و داشتن آن را اعلام کردهاند.
البته کشورهای دیگری هم هستند که ظن آن میرود سلاح شیمیایی داشته باشند. ازجمله آنها آنگولا، کرهشمالی و کرهجنوبی هستند. همچنین رژیم صهیونیستی که همواره درباره توان تسلیحاتیاش سیاست ابهام را در پیش گرفته و مثلا با وجود اینکه همه میدانند مسلح به سلاح هستهای است اما داشتن آن را نه رد میکند و نه تأیید یکی از مظنونان اصلی داشتن زرادخانه تسلیحات شیمیایی است.
اخیرا نشریات آمریکایی هم وجود چنین سلاحهای مرگباری را در رژیم صهیونیستی تأیید کردهاند.
در این میان بعضی کشورها زیرنظر دفتر خلع سلاح سازمان ملل متحد، نابودی زرادخانههای تسلیحاتی خود را آغاز کردهاند. ازجمله این کشورها هند، آلبانی و احتمالا کرهجنوبی هستند.
روزنامه واشنگتنپست اخیرا نوشت، آمریکا 90درصد از سلاحهای شیمیایی خود را نابود کردهاست. براساس گزارش واشنگتنپست، روسیه هم 70 درصد از زرادخانه شیمیاییاش را از بین بردهاست. البته زرادخانههای شیمیایی کشورها لزوما نابود نمیشوند و بعضی از آنها زیرنظر دفتر خلع سلاح سازمان ملل، به تاسیسات و امکاناتی با مصارف صلحآمیز تبدیل میشوند.
عراق از کجا به سلاح شیمیایی دست یافت؟
عراق از اواخر دهه هشتاد میلادی با کمک مستقیم کارشناسان و دانشمندان شوروی سابق و یوگسلاوی، آمریکا، آرژانتین، برزیل، اسپانیا، هلند، ایتالیا، مصر، آلمان، فرانسه و چندکشور دیگر مبادرت به خرید مواد و تجهیزات تولید در کنار خرید مستقیم عوامل مخرب شیمیایی نمود و به تدریج کارخانجات تولید این عوامل را در «عکاشه»، «القائم»، «سلمان پاک» ، «اتاجی»، «القلوجه» با عناوین پوششی فریبنده دایر و سرانجام مخوفترین کارخانجات اسرارآمیز سامره را ایجاد می کند و با تولید گازهای تاولزا آغاز و با دستیابی به دانش پیچیده تر، گازهای بس خطرناک سری اعصاب و عوامل مؤثر برخون (سیانور) را در مقیاسی انبوه با نظارت کارشناسان غربی و مساعدت شرکتهای مختلف مستقیماً تولید و ذخیره و درکوران جنگ تحمیلی بر علیه ایران در سطحی گسترده به کار می گیرد تمام مراحل معامله، خرید، انتقال مواد اولیه وتولید عوامل شیمیایی تحت پوشش وعناوین فریبنده نظیر سموم دفع آفات کشاورزی، سموم حشره کشها، کودشیمیایی و با آگاهی کامل کشورها و شرکتهای غربی از مقاصد اصلی عراق صورت گرفته است.
در این راستا در دوم نوامبر1974(1353)، «عزت الدوری» عضو شورای فرماندهی عراق و وزیر کشاورزی نخستین قرارداد احداث آزمایشگاه باکتری شناسی در عراق را بامؤسسه «مریو» در پاریس امضا کرد.
در سال1975 عزت الدوری مأموریت خرید و دایر نمودن کارخانه گاز سمی از آمریکا را برعهده گرفت زیرا عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق عقیده داشت «سلاح شیمیایی قدرت نیروهای نظامی را چندبرابر می کند» لذا دستور خرید وتولید گازهای خردل، تابن و سارین را صادر کرد.
از مشهورترین دلالان و کارشناسان عراق در خرید جنگ افزارهای مدرن وتسلیحات شیمیایی از غرب آثار «رفری دلول» فلسطینی تبار آواره مقیم لندن، مشاور نظامی، جادوگر صنایع نظامی فرانسه آقای «مارسل داسو» از صاحب منصبان نیروی هوایی فرانسه و یکی از مهره های عمده و با نفوذ فروش تسلیحات با زیر فشار قراردادن مقامات فرانسوی به عراق است.
همچنین همکاری های دستورات مستقیم شخص ژاک شیراک و سپس فرانسوا میتران و نیز رئیس سازمان جاسوسی فرانسه «الکساندر مارشت» در فروش جنگ افزارهای پیشرفته و تسلیحات شیمیایی به عراق بسیار مؤثر بوده اند. بدین ترتیب بزرگترین شرکتها وصنایع تسلیحاتی فرانسه نظیر «تامسون سی.اس.اف» ، «آلکاتل» ، «ماترا» ، «پترو براس» و... طرف رجوع و معامله این دلال معروف بوده اند که میلیاردها دلار تسلیحات منجمله مواد و جنگ افزارهای شیمیایی را برای عراق معامله کرد وی علاوه بر فرانسه نقش مهمی را در هدایت عراق به سوی دیگر کشورهایی که مایل به فروش تسلیحات بودند ایفا نمود به نحوی که معاملات کلانی را با کشورهای یوگسلاوی، برزیل، آرژانتین ، کشورهای جنوب اروپا و... برای عراق انجام داده و فن آوری نظامی و تجهیزات همطراز شوروی سابق و غرب را با قیمتی ارزان تر از آن کشورها خریداری کرد و علاوه بر ارزانی قیمتها، از قید و شرطهای سیاسی نیز آزاد ومحدودیتهای آنها را نداشتند.
همچنین از بزرگترین شرکتهای صادرکننده جنگ افزار و تسلیحات شیمیایی به عراق می توان از شرکت «پتروبراس» به مدیریت فروش بین المللی آقای «کارلوس سانتانا» اشاره کرد.
از سوی دیگر، نقش آمریکا در دهه هفتاد در تجهیز عراق به سلاحهای مخرب شیمیایی عیان تر می شود. به نحوی که از سال1977 (1356) تا نیمه سال 1983 (1361) عراق از طریق دلال بزرگ دیگر تسلیحات نظیر آقای «الحداد» عرب تباری با شناسنامه آمریکایی که به کمک دلال معروف آمریکا «دلول» فلسطینی تبار آمده بود توانست مواد اصلی تولید گاز سمی سارین یعنی «دی متیل فسفونات» را به دست آورد.
بدین ترتیب بود که رهبران جنایت پیشه عراق با ایجاد سلسله کارخانجات اسرارآمیز مجهز به عظیم ترین و پیشرفته ترین صنایع تولید عوامل مختلف شیمیایی شده و با تولید و ذخیره فراوان، بی سی با آن عوامل را بر علیه ایران استفاده و ننگ و ذلت ابدی را برای خود در تاریخ به یادگار گذاشتند.
حمایتهای بی دریغ آمریکا و غرب از صدام نه تنها سبب شهادت و مجروحیت دهها هزار نفر از ایرانیان گشت بلکه باعث حمله بی رحمانه عراق به مردم مسلمان حلبچه و کشتا ر بیش از پنج هزار نفر از کودکان، زنان و سالخوردگان شد و این جنایت هولناک در پی بی توجهی و بی تفاوتی سازمانهای بین المللی و آمریکا جهان غرب در حمله های کشنده عراق موثر بود.
جنایات آمریکا (12) | حمایت تسلیحاتى و اطلاعاتى آمریکا از صدام در ۸ سال جنگ تحمیلى
مجله فرانسوی «فیگارو» مینویسد: «جریان جنگ عراق و ایران در واقع از زمانى آغاز شد که برژینسکى در ژوئن1980 (تیرماه 1359)، به اردن سفر و در مرز میان دو کشور اردن و عراق با شخص «صدام حسین» ملاقات کرد و قول داد که از «صدام حسین» حمایت کند .
از مقطع پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تا مقطع آغاز جنگ تحمیلی، آمریکاییها اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی ایران به عمل آوردند. از جمله این اقدامات قطع کامل روابط سیاسی با ایران در 19 فروردین 1359 (8 آوریل1980) بود.
در همین روز، «کارتر»، تحریم اغلب کالاهای صادراتی و معاملات مالی با ایران را اعلام کرد و برای انزوای سیاسی ایران، از همه متحدان سیاسی اروپایی درخواست کمک کرد. «وارن کریستوفر»، معاون وزارت امور خارجه وقت آمریکا، در یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه خبری «ایبیسی» اعلام کرد: "چنانچه متحدین آمریکا به تصمیمات ایالات متحده مبنی بر شرکت در تحریم اقتصادی علیه ایران نپیوندند، ایالات متحده آمریکا تصمیمات دیگری از جمله یک سلسله عملیات نظامی علیه ایران اتخاذ خواهد نمود".
آمریکا در 5 اردیبهشت 1359 (25 آوریل1980) عملیات حمله به ایران را در منطقه طبس به اجرا درآورد و از 10 خرداد1359 (31می1980)، رسما تحریم اقتصادی علیه ایران را آغاز کرد. در اقدام دیگری ،کودتای نوژه را با حمایت سازمان سیا، به اجرا گذاشت که در 20 تیر1359 (11ژوئیه1980) با ناکامی روبرو شد.
کاخ سفید که از طولانی شدن زمان تسخیر لانه جاسوسی و شکست عملیات طبس و کودتای نوژه کاملا مضطرب و سر درگم شده بود، به وضوح میدید که «صدام حسین» آمادگی لازم را برای هرگونه فشار به ایران دارد.
«روزنامه نیویورک تایمز» پنج ماه قبل از آغاز حمله عراق در آوریل 1980 (اردیبهشت 1359) نوشت: "واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادى و سیاسى ایران بتواند در تیرگى روابط ایران و عراق تاثیر بیشترى داشته باشد. عدهاى معتقدند چشم انداز جنگ با کشورى نیرومند، شاید ایران را وادار سازد که در سیاست خود تجدید نظر کند".
پیش از این نیز «رونالدواتز» و «روبرت نواک» نویسندگان روزنامه «واشنگتن پست» آمریکا ،در 24 دسامبر 1979 (سوم دی 1358) در سرمقالهای به این موضوع اشاره کرده و نوشتند: "مشارکت در خصومت با (امام) خمینی، به طور رسمی ، روابط منجمد و سرد میان بغداد و واشنگتن را گرم ساخته است".
در چنین شرایطى «برژینسکى»، مشاور امنیتى رئیس جمهور آمریکا، اظهار داشت: «استراتژى آمریکا در مقابله با انقلاب ایران باید تقویت دولتهایى باشد که توان انجام عملیات نظامى علیه رژیم (امام) خمینى را دارا هستند».
در این رابطه مجله فرانسوی «فیگارو» مینویسد: «جریان جنگ عراق و ایران در واقع از زمانى آغاز شد که برژینسکى در ژوئن1980 (تیرماه 1359)، به اردن سفر و در مرز میان دو کشور اردن و عراق با شخص «صدام حسین» ملاقات کرد و قول داد که از «صدام حسین» حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا، با آرزوهاى عراق در مورد اروندرود و احتمال برقرارى یک جمهورى عربستان در این منطقه، مخالفتى نخواهد کرد».
همچنین برژیسنکی پیش از آغاز جنگ اعلام میکند: «هدف از سیاست جدید آمریکا در کشورهای جهان سوم، ایجاد موانع فراروی انقلاب های ملی و ممانعت از تحولات مترقیانه و رو به پیشرفت در این کشورها است که راهکار دستیابی به این هدف،مشغول کردن کشورهای انقلابی به امور داخلی خود از طریق ایجاد درگیریهای قومی و مذهبی و درگیر ساختن این کشورها با کشورهای همسایه در جنگ های بدون پیروز است».
بر اساس این استراتژی ایالات متحده آمریکا، تهاجم نظامی عراق به ایران در سپتامبر 1980 (شهریور 1359) که منجر به وقوع جنگ هشت ساله بین دو کشور شد، در آخرین ماه های دوران ریاست جمهوری «کارتر» آغاز شد و در دوران «ریگان» ادامه یافت.
نقش ایالات متحده در کمک به صدام
- در 1982 (1361 شمسی) تلاشهای کاخ سفید بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متحدان خود در خاورمیانه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با کمک به عراق برای از بین بردن دستاوردها و برتریهای نظامی ایران ادامه یافت.
- آمریکا در سال ۱۹۸۴ (1363شمسی) اعلام کرد: «پیروزیهای ایران با منافع ایالات متحده مغایر است.» و در دسامبر این سال (دیماه۱۳۶۲) «جفری کمپ»، مسئول شرق نزدیک، در شورای امنیت ملی آمریکا، با تهیه گزارشی برای «رابرت مک فارلین»، مدعی شد «آیتالله خمینی تهدیدی برای منافع غرب به شمار میرود» و به وی توصیه کرد عملیات مخفی را که حتی ممکن است به سقوط دولت ایران منتهی شود مدنظر قرار دهد. لذا کمک 57/5 میلیارد دلاری دولت «ریگان» به عراق در نوامبر1984 (آبان1363) در همین راستا صورت گرفت.
علاوه بر این کمک مالی آمریکا، در داخل جامعه آمریکا و در جهان غرب نیز برای عراق تسهیلات ویژه مالی فراهم کرد؛ بدین شکل که ضمن تأمین اعتبار برای عراق نزد شرکت های آمریکایی، دولتهای عمده غرب مانند: فرانسه، ایتالیا و بریتانیا را تشویق کرد تا با تعویق زمان بازپرداخت بدهی های عراق موافقت کنند.
آمریکا با بیم دادن کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از به مخاطره افتادن موقعیتشان در صورت شکست عراق در جنگ، آنها را ترغیب به اعطای کمکهای بلاعوض یا اعطای تسهیلات با شرایط آسان به عراق کرد.
- 19 ژانویه ۱۹۸۵ (۳۰دیماه۱۳۶۲) جورج شولتز، وزیرخارجه وقت آمریکا، اعلام کرد:"ایران حامی تروریسم بینالمللی است. لذا از این پس دولت آمریکا به همپیمانان خود فشار خواهد آورد که ارسال اسلحه به ایران را متوقف کنند".
لذا در این سال با اجرای پروژه «استانچ» و قرار دادن نام ایران در ردیف کشورهای حامی تروریسم، ضمن توقف فروش و ارسال تسلیحات به ایران، عراق را از این لیست خارج نمود و بدین طریق راه را برای صدور سلاح به عراق از سوی خود و متحدان اروپایی و خاورمیانهای خود نیز باز کرد.
- در گزارش سالانه سنای آمریکا در اکتبر 1987 (مهرماه 1366) آمده است: "از آنجا که پیروزی ایران، ایالات متحده را با متغیرهای ناخوشایندی روبرو میکند، ایالات متحده منافع عظیمی در جلوگیری از شکست عراق دارد؛ اما متأسفانه راه چندان مؤثری برای تلاش آمریکا برای حفظ عراق باقی نمانده است. در حال حاضر آمریکا برای تحریم تسلیحاتی ایران از فعالیت های دیپلماتیک و اعتبارات مالی خود بهره می برد و یک نقش هماهنگ کننده در جلوگیری از ارسال سلاح به ایران دارد".
- در همین راستا و برای جلوگیری از شکست عراق در جنگ، آمریکا از سال 1987 (1366 شمسی)، استراتژی مداخله مستقیم به نفع عراق را در پیش گرفت که ایجاد درگیری نظامی با نیروی دریایی ایران در خلیج فارس ،نمونه بارز آن میباشد.
«وفیق السامرایی»، رئیس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ، طی مصاحبهای با روزنامه «الحیات» در شماره 12608 اعلام کرد: "اگر حمایت غرب نبود، صدام نمیتوانست جنگ علیه ایران را آغاز کند و ادامه دهد". وی نقش ایالات متحده در کمک به صدام را چنین بر میشمارد: "ارائه اطلاعات کامل به عراق در مورد آرایش نظامی نیروهای ایران، تشویق متحدین خود در اروپا و منطقه به اعطای کمک مالی به عراق، تحریم ایران و جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات و تجهیزات مدرن".
هم چنین «هاوارد تیچر»، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در زمان «ریگان»، معتقد است: آمریکا برای «صدام حسین» کاری کرد که تا آن روز برای هیچ یک از نزدیک ترین متحدان خود نکرده بود.
صدام حسین به تحریک و به پشتوانه آمریکا وارد جنگی شد که 8 سال طول کشید و خسارات فراوانی را به دو کشور وارد ساخت، تراژدی صدام زمانی کامل شد که او نه تنها هیچ دستاوردی در این جنگ بدست نیاورد، بلکه چندین سال بعد به بهانه برخورداری از سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی هدف حمله آمریکا قرار گرفت و سرنگون و اعدام شد.
او تنها نمونه از حکامی نبود که به خاطر اعتماد به آمریکا دست به جنایت زد و بعد با تمام شدن تاریخ مصرفش توسط خود آمریکا از بین رفت.
جنایات آمریکا (11) |چراغ سبز آمریکا به صدام براى حمله به ایران
آمریکایى ها پس از شکست سنگین در کودتاى «نوژه » ، تحرکات شدیدى را براى ترغیب صدام به جنگ با ایران آغاز کردند . برژینسکى، مشاور امنیت ملى آمریکا، براى آماده سازى عراق براى شروع جنگ سفرهاى محرمانه متعددى به بغداد کرد که مجله ژورنال استریت، مورخ ۸ فوریه ۱۹۸۰ یکى از این سفرهاى محرمانه را فاش ساخت . علاوه بر این، مطبوعات اروپایى نیز در همان زمان، از ملاقاتهاى متعدد برژینسکى با صدام خبر دادند . (تایمز لندن، ۱۷ ژوئن ۱۹۸۰ به نقل از حسن واعظى، ایران و آمریکا، پیشین، ص ۱۰۸)
مجله فیگارو به نقل از طارق عزیز وزیر امور خارجه وقت عراق در این باره چنین گزارش داد : « جریان جنگ ایران و عراق در واقع از ژوئن گذشته ( تیرماه ۱۳۵۹) زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که از صدام حسین کاملاً حمایت نماید و این امر را تفهیم کرد که آمریکا با آرزوی عراق در مورد شط العرب و احتمالاً برقررای یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفت نخواهد کرد و بالاخره کلیه اقدامات به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد و پیش بینی ها چنین بود که اگر بغداد پیروز بشود , ایران بی ثبات می شود و رژیم جمهوری اسلامی از میان می رود و یک دولت طرفدار غرب به جای آن به قدرت می رسد و در صورتی که عراق با شکست مواجه گردد , آمریکا می تواند خود را به عنوان حامی و مدافع ایران قلمداد نماید .» (روزنامه انقلاب اسلامی , ۱۷/۹/۱۳۵۹)
نماینده آمریکا در سازمان ملل در همان روزهای آغازین جنگ اعلام کرد: « اگر عراق از آمریکا کمک بخواهد هر گونه امکانات نظامی را در اختیار عراق قرار خواهد داد .» (روزنامه اطلاعات , ۷/۷/۱۳۵۹)
هر چند آمریکایى ها کوشیده اند که نقش خود را در تحریک صدام براى حمله به ایران کتمان کنند، اما تجهیز صدام به انواع سلاحهاى جدید جنگى و کشتار جمعى و نیز حمایتهاى رسانه اى، سیاسى و بین المللى از سوى امریکا و هم پیمانان وى، چیزى نیست که بتوان آن را کتمان یا انکار کرد . از این رو، آمریکایى ها خود ناچار به اعتراف آن شدند .
روزنامه سوئدی تمپوس به نقل از هنری کسینجر وزیر امور خارجه پیشین آمریکا و نظریه پرداز امروزی در این زمینه نوشت : « واشنگتن در مورد ایران که هرگز اهداف خود را محرمانه نمی گذارد , به این نتیجه رسیده است که این کشور تهدیدی بزرگ تر است . ایران در نظر دارد بر عراق پیروز شده و دولتی اسلامی در این منطقه مستقر نماید .» (خبرگزاری جمهوری اسلامی , ۲۵/۲/۱۳۶۵ به نقل از روزنامه تمپوس)
سایروس ونس، مشاور سابق امنیت ملى کاخ سفید نیز رسما اعلام کرد:«ما در جنگ طولانى و پر خسارت ایران و عراق، علیه ایران بودیم .» (رابطه؟! (بررسى موضوع رابطه ایران و آمریکا از منظر تحولات بعد از دوم خرداد)،تهران: روزنامه سلام، ص ۱۵۱)
جنایات آمریکا (10) | کودتاى نوژه
كودتاي آمريكايي «نوژه» به اصطلاح نجات ايران دركنارمداخلات و صدها توطئه سياسي، نظامي، امنيتي، اقتصادي، فرهنگي و ديپلماتيك ديگرحاكي از خصومت همه جانبه آمريكا نسبت به ملت ايران و انقلاب اسلامي است كه مردم انقلابي و خداجوي كشورمان با تمسك به اسلام و ايمان به خداوند، در سايه پيروي از ولايت مطلقه فقيه اين توطئه را نيز مانند ساير تهديدات و فتنه هاي استكبار جهاني نقش بر آب كرد.
كودتاي نوژه اولين حركت براندازانه مستكبران درمسير انقلاب اسلامي نبوده و آخرين آن نيز نخواهد بود و نشان مي دهد كه آمريكا نه تنها تحليل و شناخت درستي از اوضاع داخلي ايران ندارد بلكه طرح ها و برنامه هايش نيز به تعبير امام خميني(ره) احمقانه و بسيار ناشيانه است، اگرچه چنين حركت هايي ممكن است در برخي كشورها كه نه از مشروعيت الهي و نه از مقبوليت مردمي و از سوي ديگر از رهبري هوشمند برخوردار نيستند، توفيقاتي را كسب نمايند، لكن ملت ايران كابوس با مقاومت و ايثار و از خودگذشتگي مقابل استكبارجهاني، شكست ناپذيري ابرقدرت هاي شرق وغرب و صهيونيسم بين الملل را درهم ريختند.
درباره اهميت كودتاي نوژه كه در روز 18 تيرماه 1359 توسط مردم و نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران خنثي شد بايد گفت كه نمونههاي بسيار كوچكتر آن رژيمهاي بسياري را در سراسر جهان سرنگون كرده بود و به جرأت ميتوان ادعا كرد كه كودتاي 28 مرداد 1332 در مقايسه با آن بازي كودكانهاي بيش نبود.
اما «سيا» و «اينتليجنس سرويس» از اين شكست درس نگرفتند و به تلاشهاي خود براي اجراي طرحهاي براندازي ديگر ادامه دادند. درفاصله شكست «كودتاي نوژه» تا «كودتاي قطبزاده ـ شريعتمداري» (فروردين 1361)، يعني در طول 1.5 سال، سه توطئه كودتايي ديگر نيز به سرنوشت «نوژه» دچار شد.
از اولين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آمريكا تلاش گستردهاي را براي به سازش كشاندن انقلاب يا سقوط آن آغاز كرد.
آمريكا به دليل اطلاعات و تحليلهاي نادرست تصور ميكرد قادر است در اندك زماني رويدادهاي ايران را همچون دوران پهلوي دراختياربگيرد؛ بنابراين به انواع حيلهها عليه جمهوري اسلامي متوسل شد كه يكي از اين توطئهها، كودتاي پايگاه هوايي شهيد نوژه بود.
ازسوي ديگرجمهوري اسلامي ايران در روز پنجم فروردين سال 1358 با خروج از پيمان نظامي «سنتو» اعلام كرد كه ديگر حافظ منافع آمريكا درمنطقه نيست.
آژانس جاسوسي آمريكا «سيا» به «كودتاي نوژه» اميد زيادي بسته بود و آن را ضربه نهايي وقطعي بر پيكرنظام نوپاي جمهوري اسلامي ميپنداشت و اهميت آن را بيش از تجاوز نظامي صدام ارزيابي ميكرد.
تقدم كودتاي نوژه بر جنگ تحميلي
به گفته سران «كودتاي نوژه» مدتي برسرتقدم «كودتاي نوژه» يا آغازجنگ تحميلي بحث شد و سرانجام، بعد ازسفر برخي ازعناصركودتا به پاريس دراسفندماه 58، اين طرح (آغاز جنگ تحميلي) در درجه دوم قرار گرفت و درجه يك به كودتا داده شد.
پايگاه هوايي شهيد نوژه همدان در50 كيلومتري شهرقديمي همدان قرار دارد و تيمسارآيت محققي(بعنوان فرمانده عمليات )، تيمسار سعيد مهديون (فرمانده وقت نيروي هوايي )، سروان حميد نعمتي، سروان ايرج ايران نژاد و چند تن ديگر از سران كودتا در آنجا خدمت كرده بودند و اماكن و پرسنل پايگاه را ميشناختند.
براي تصرف پايگاه نوژه به عنوان كليد عمليات كودتا قرار بود 12 تيم مركب از يكصد تن از كلاه سبزهاي تيپ نوهد،300 تا 400 نفر از فريب خوردگان ايل بختياري و 12 نفر راهنما از داخل پايگاه به فرماندهي سرگرد كوروش آذرتاش جهت تصرف پايگاه نوژه وارد عمل شوند.
كودتاي بي سابقه در جهان
اين كودتا، از لحاظ تجهيزات نظامي كه قراربود از داخل و خارج درجريان آن به كارگرفته شود در تاريخ كودتاهاي جهان بيسابقه بود و چنان دقيق طرحريزي شده كه سيا موفقيت آن را قطعي ميدانست. اميد به موفقيت كودتا تا بدان حد بود كه حتي اعلاميه پيروزي آن نيزآماده شده بود و حتي نام رهبرمذهبي كودتا را مشخص و مكاني را براي اقامت وي در تهران در نظر گرفته بودند.
نقش سازمان سيا و سران عرب در نوژه
يكي ازسران كودتا در دادگاه انقلاب درباره نقش سازمان سيا و ارتجاع عرب و جريانهاي سياسي راست مرتبط با كودتا مي گويد: دو تا سه ماه بعد از پيروزي انقلاب اولين تماس بين مأمورين «سيا» و يكي از دوستان بنيعامري ( از عاملان كودتا در اروپا برقرار شد و آنها بنيعامري را در دسترس شاپور بختيار قرار دادند.
تمام هماهنگيهاي لازم بين كشورهاي عضو بازار مشترك اروپا و ستاد شاپور بختيار در پاريس از طريق سيا انجام گرفت و هماهنگي بين اسرائيل و كشورهاي مرتجع منطقه نظيرعربستان، مصر و عراق ( دولت حزب بعث ) توسط نماينده سيا كه در دفتر بختيار در پاريس است انجام ميگرفته است.
طبق اظهارنظرهاي بنيعامري تأمين هزينههاي مادي اين اقدام چه به صورت مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم نظير چك ده ميليون دلاري عربستان سعودي، توسط آمريكا صورت گرفته است.
شناسائي افراد مخالف در كشور يا در خارج از كشور و معرفي آنها به بختيار و تقويت امكانات آنها يا در اختيار گذاردن امكانات لازم به آنها نظير معرفي پاليزبان كه در يكي از روستاهاي عراق مخفي بوده و توسط سازمان جاسوسي رژيم اسرائيل شناسائي و معرفي و هماهنگي لازم را بين او و بختيار انجام داده است.
كودتاچيان پس از جلب برخي از روحانينمايان «متنفذ» با استفاده از ده ميليون دلاري كه ارتجاع عرب، از طريق سعودي، در اختيار گذارده بود، مخفيانه به جذب نيرو پرداختند.
همراهي حزب دمكرات و كوموله و منافقين
سران كودتا از طريق بختيار با «كوموله» و «حزب دمكرات» نيز تماس گرفته و بختيار در جريان ملاقاتهاي متعدد با قاسملو و عزالدين حسيني موافقت آنها را جلب كرده بود.
طبق اسناد و مداركي كه به دست آمده، تماسهايي ميان كودتاگران و موسي خياباني صورت گرفته بود و ضمن پيشنهادي كه رهبران كودتا به سازمان مجاهدين خلق (منافقين) داده بودند، موافقت شده بود كه سازمان مجاهدين درمقابل پستي كه به مسعود رجوي واگذار ميشود، به نفع كودتاگران از موضعگيري در مقابل عمل كودتا خود را كنار بكشد.
كودتا در تهران و ساير شهرها
عمليات كودتا هم قرار بود به طورهم زمان در تهران و ساير شهرهاي بزرگ به اجرا درآيد و اماكني مانند مدرسه فيضيه، اقامتگاه امام، كميته مركزي، نخستوزيري، ميعادگاههاي نماز جمعه و... توسط هواپيماها بمباران شود.
بنا بود كودتاگران در اين بمباران از بمبهاي خوشهاي و آتشزا استفاده كنند. آنان در حدود 30 فروند هواپيما، 60 خلبان و حدود 500 نفر افراد فني و نظامي را براي شركت در عمليات آماده كرده بودند.
برخي از عناصر دستگيرشده، اهداف تعيين شده براي بمباران در تهران را به اين ترتيب نام بردند: بيت امام در جماران، فرودگاه مهرآباد، مقر نخستوزيري، ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ستاد مركزي كميته انقلاب اسلامي، پادگان ولي عصر (عج)، پادگان امام حسين(ع)، پادگان خليج، كميته انقلاب اسلامي منطقه 9، كميته انقلاب اسلامي منطقه 4، كاخ سعدآباد (چون آنجا را انبار مهمات ميدانستند) و پادگان ارتش در لويزان.
بيت امام نخستين هدف
به گفته همه افراد دستگير شده ازجمله تيمسار محققي، «بيت امام» نخستين و مهمترين هدفي بود كه بايد بلافاصله بمباران ميشد. حمله به بيت امام مركز ثقل كودتا را تشكيل ميداد و به معناي به دست آوردن كليد پيروزي كودتا بود. براي سران كودتا كاملاً مشخص بود تا زماني كه امام زنده است، مردم با يك كلمه ايشان به خيابانها ريخته و عمل كودتا را عقيم خواهند كرد.
به همين جهت از بين بردن امام يكي از مهمترين هدفهاي كودتا بود و براي اجراي آن بيش از ساير هدفها، هواپيما و مهمات سنگين در نظر گرفته شده بود.
فتح تهران مساوي با پيروزي
ازنظر رهبران كودتا فتح تهران مساوي با پيروزي درسراسركشور تلقي مي شد. آنان با تجربه و تصويري كه ازچگونگي كودتاي 28مرداد 1332 و پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 داشتند تصور مي كردند كه با سقوط تهران مراكز نظامي ـ اداري ساير شهرها با توجه به ضرباتي كه همزمان با عمليات تهران توسط شاخه هاي كودتا در سراسر كشور بر آنها وارد مي شد و به تعبيت از تغيير قدرت در مركز با رهبران كودتا اعلام همبستگي مي كنند و مترصد اجراي فرمان هاي « شوراي نظامي » مي شوند.
افشاي كودتاي آمريكايي نوژه
سه روز مانده به موعد كودتا يكي از خلبانان كه براي همكاري انتخاب شده بود، در تهران با سروان حميد نعمتي (از عناصر مؤثر كودتا) ملاقات مي كند، حميد نعمتي به او مي گويد مأموريت تو بمباران بيت امام(ره) است و ما مي توانيم تا 5 ميليون نفر را بكشيم.
گويا شگردحميد نعمتي اين بود كه در نخستين ديدار توجيهي كودتا به خلبانان عضوگيري شده چنين جمله اي را مي گفت تا از ميزان آمادگي آنها براي شركت در كودتا و كشتار ميليوني مردم اطلاع يابد.
خلبان ياد شده در مقابل نوع مأموريت و وسعت كشتار مردم غافلگير و مردد شد، اما به دليل ترس از سران كودتا نمي دانست چه بايد كند. وي پس از خروج از خانه حميد نعمتي، تشويش و نگراني بر او مسلط شده و مي خواست موضوع را با كسي در ميان بگذارد. آن شب در خانه موضوع كودتا را با برادر و مادرش در ميان مي گذارد و مادر كه به شدت ناراحت شده بود گفت كه تو نه تنها نبايد اين كار را بكني، بلكه بايد به انقلابيون خبر دهي و جلوي اين كار را بگيري كه اگر غير از اين باشد شيرم حلالت نيست.
اين سخن مادر موجب شد در نخستين دقايق بامداد چهارشنبه خلبان ياد شده تصميم خود را بگيرد و با پذيرش احتمال كشته شدن توسط سران كودتا، ماجراي كودتا را افشا كند. او از خانه خارج مي شود و پس از پرس و جوها و دوندگي هاي مختلف، حدود اذان صبح منزل حضرت آيت الله خامنه اي را يافته و خود را به آنجا مي رساند.
تعريف واقعه از سوي رهبر معظم انقلاب به نقل ازكتاب كودتاي نوژه موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
«شبي حدود اذان صبح ديدم كه درمنزل ما را به شدت مي زنند، من رفتم ديدم مي گويند يك ارتشي آمده و با شما كار واجب دارد، ديدم يك نفر تكيه داده به ديوار، با حال كسل و آشفته و خسته سرش را فرو برده، گفتم شما با من كار داريد؟ بلند شد و گفت: بله. گفتم چكار داريد؟ گفت كه كار واجبي دارم و فقط به خودتان مي گويم... من به حرفش حساس شدم احتمال اين بود كه سوءنيتي داشته باشد، اما ديدم نمي شود به حرفش گوش نداد.
« يك جايي گوشه حياط نشستيم، آثار بيخوابي و خيابانگردي و خستگي و هيجان در او پيدا بود. خلاصه آنچه گفت اين بود كه در پايگاه همدان اجتماعي تشكيل شده و تصميمي بركودتايي گرفته و پول هايي به افراد زيادي داده اند، به خود من هم پول داده اند. قرار است جماران و چند جاي ديگر را بمباران كنيم».
پرسيدم: كي قرار است اين كودتا انجام شود، گفت: امشب. من ديدم مساله خيلي جدي است و بايد آن را پيگيري كنم، در اين بين اين احتمال را مي دادم كه يك سياست باشد و بخواهند ما را سرگرم كنند، اما درعين حال اصل قضيه آنقدر مهم بود كه با وجود اين احتمالات، لازم بود آن را پيگيري كنيم. »
فرداي آن روزمطبوعات نوشتند كه 'كودتا لو رفت' و اين كودتا به نام 'احساسات مادري' نام گرفت.
دومين افشاگري
چند ساعت پس از افشاي كودتا به وسيله خلبان ياد شده، يكي از درجه داران تيپ 23 نوهد نيز به كميته مستقر در اداره دوم ستادمشترك مراجعه مي كند و پس از افشاي كودتا و اعتراف به اينكه قرار است به همراه عده اي ديگر در براندازي جمهوري اسلامي شركت كند، يك پاكت حاوي بخشي از طرح عمليات كودتا را در اختيار كميته فوق قرار مي دهد، به اين ترتيب به فاصله چند ساعت از سوي 2 عنصر جذب شده به كودتا، اقدام به ضد كودتا تبديل مي شود و انقلاب در برابر خطري كه در چند قدمي اش كمين كرده بود آگاه مي شود.
سخنان امام خميني درباره شكست كودتا
«حضرت امام خميني (ره) بنيانگذارجمهوري اسلامي نيز پس ازخنثي سازي كودتا در 20 تيرماه 59 در حسينيه جماران به ايراد سخن پرداختند و در جمع روحانيون و ائمه جماعات تهران فرمودند: توطئه اي كه معلوم است چنانچه موفق به كشفش هم نشده بوديم و قيام هم كرده بودند مردم آن را خفه مي كردند، اين احمق ها نفهميدند كه اگر چنانچه فرض هم شما از پايگاه همدان پا شده بوديد و آمده بوديد، فرض كنيد چند تا جا هم كوبيده بوديد، شما بالاخره بايد زمين هم بياييد، يا همان آسمان مي مانيد، ما از اين امور نمي ترسيم.»
اين درحالي بود كه بنيانگذار انقلاب اسلامي محكم و استوار از كنار توطئه كودتا (كه ممكن است هر رهبري را پريشان سازد) مي گذرد و آن را در كنار عظمت و قدرت لايزال الهي و نيز وحدت و انسجام ملت ايران، هيچ مي داند و شب كودتا عليرغم اطلاع از ماجرا محل سكونت خود را ترك نكردند.