
emamian
چند توصیه برای کاهش چربی خون
خوردن بیش از حد چربیهای اشباع، کلسترول خون را افزایش میدهد و افزایش کلسترول خون نیز میتواند میزان خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را بیشتر کند.
چربی اشباع شده در انواع کرهها، روغنها، خامهها، کیکها، بیسکوییت، گوشتهای پرچرب، سوسیس، کالباس، ماست و پنیر به خصوص پنیر پرچرب، انواع شیرینیها، بستنی، شیر نارگیل، کرم نارگیل، میلک شیک، شکلات و اسپریهای شکلاتی وجود دارد.
دستورالعملهای متعددی درباره مصرف چربی اشباع شده وجود دارد و این دستورالعملها نکاتی درباره میزان مصرف چربیهای اشباع شده ارائه میدهند.
براساس دستورالعملهای بهداشتی، میزان چربی اشباع شده برای مردان و زنان به ترتیب نباید بیشتر از ۳۰ و ۲۰ گرم در روز باشد.
افرادی که باید میزان چربی مصرفی خود را کاهش دهند لازم است چربیهای غیراشباع را جایگزین چربیهای اشباعشده کنند؛ امگا ۳ جزو چربیهای غیراشباع به حساب میآید.
موارد متعدی میتوانند سبب کاهش میزان کل چربی بدن شوند و باید در کانون توجه قرار گیرند. به عنوان مثال هنگام خرید باید به برچسبهای موادغذایی توجه کرد تا بتوان غذاهای با میزان چربی کمتر انتخاب کرد. همچنین محصولات لبنی کمچرب یا جایگزینهای لبنی در برنامه غذایی قرار گیرند.
بنابر اعلام دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، به جای سرخ کردن غذاها، غذاها باید بریان، کباب یا بخارپز شوند. همچنین روغن را با یک قاشق چایخوری اندازه بگیرید تا میزان مصرف روغن کنترل شود. همچنین چربیهای قابل مشاهده قبل از پختن گوشت و همچنین پوست مرغ قبل از طبخ باید جدا شوند. برخی از گوشتها دارای چربی کمتری هستند و باید در برنامه غذایی قرار گیرند.
همچنین انجام برخی از کارها میتواند موجب کاهش چربیهای اشباع، شود. برچسبهای تغذیهای که روی بستهبندی موادغذای وجود دارد باید در کانون توجه قرار گیرد؛ چرا که به میزان کاهش چربی اشباعشده کمک میکند. همواره دو مولفه «اشباع» و «چربی نشاسته» باید در کانون توجه قرار گیرند.
اگر میزان چربی نشاسته یا اشباع مواد غذایی بیش از ۵ گرم اشباع در هر ۱۰۰ گرم باشد، میزان چربی اشباع ماده غذایی زیاد است. اگر میزان چربی اشباع بین ۱.۵ تا ۵ گرم اشباع در در ۱۰۰ گرم باشد، میزان اشباع آن ماده غذایی متوسط است. همچنین اگر میزان چربی اشباع یک ماده غذایی ۱.۵ گرم اشباع یا کمتر در هر ۱۰۰ گرم باشد، میزان چربی اشباع این ماده غذایی کم است. این احتمال وجود دارد که میزان چربی اشباعشده در محصولات غذایی متفاوت باشد.
برخی از راهکارهای خانگی میتواند میزان چربی اشباع شده خون را کاهش دهد. این راهکارها شامل استفاده از گوشت کم چرب و افزایش مصرف حبوبات و سبزیجات در پخت غذا باشد. همچنین به جای سرخ کردن سیبزمینی میتوان آن را در فر با کمی روغن و با پوست پخت. قبل از خوردن مرغ نیز پوست آن را جدا کنید تا محتوای چربی اشباع آن کاهش یابد. تخممرغ هم به صورت آبپز استفاده شود و لبنیات کمچرب جایگزین لبنیات پرچرب شود.
همچنین خودداری از افزودن خامه به قهوه و محدود کردن مصرف فست فودها از دیگر راهکارهای خانگی کاهش چربی اشباع خون به حساب میآید.
بیانات در محفل انس با قرآن کریم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید. امروز جلسهی ما بحمدالله در حدّ نصاب بود؛ جلسهی بسیار خوب، کامل، جامع. و من صمیمانه تشکّر میکنم، هم از ترتیبدهندگان این جلسه، هم از نقشآفرینان این جلسهی باشکوه و پُرمعنا و بسیار زیبا؛ کسانی که تلاوت کردند، کسانی که برنامه اجرا کردند، از یکایکشان من تشکّر میکنم.
خوشبختانه تلاوت قرآن، تلاوت صحیح، تلاوت طبق قوانین و ضوابط قرائت، روزبهروز در کشور در حال توسعه است. شاید روزی نیست که بنده خدای متعال را بر این نعمت عظمیٰ شکر نکنم. [هر وقت که] تلویزیون را باز میکنم، یا یکی از قرّاء محترم ــ که بعضیهایشان هم اینجا تشریف دارند ــ یا تعدادی ترتیلخوان مشغول تلاوتند؛ مینشینم با لذّت میشنوم و خدا را شکر میکنم. اینها به برکت انقلاب به ما داده شده و وقتی مقایسه میکنیم کشورمان را با دیگر کشورهای اسلامی، حالا نمیتوانم به طور قطعی بگویم و آمار دقیق ندارم، امّا تصوّر بنده این است که تعداد قاری خوشخوان و درستخوان در کشور ما شاید از همهی کشورهای اسلامی بیشتر باشد؛ حالا شاید استثنائاً یک کشور از این قاعدهی کلّی خارج باشد، وَالّا بقیّهی جاهای دنیا، آنطوری که میشنویم و بعضاً میبینیم، به جوانهای ما، به شما قرّاء عزیز و نور چشمان ما نمیرسند.
ارزش و عظمت تلاوت قرآن را از عظمت قرآن باید به دست آورد. شما ببینید در خود قرآن کریم، قرآن با چه القابی و با چه عناوینی معرّفی شده؛ من چند نمونهاش را یادداشت کردهام: «قرآن عظیم»، «قرآن کریم»، «قرآن مبین»، «قرآن مجید»، «قرآن حکیم»، «قرآن شفاء»، «قرآن رحمت»، «قرآن نور»، و عناوینی از این قبیل. وقتی خدای متعال که معدن عظمت است و منشأ عظمت است و خالق عظمت است، به یک چیزی عنوان «عظیم» بدهد ــ «وَ القُرآنَ العَظیم»(۲) ــ معنایش خیلی والا است، خیلی بالا است، خیلی ارزشمند است. شما این را دارید تلاوت میکنید! قرآن از همهی آنچه خدای متعال در زیر آسمان خلق کرده والاتر و بالاتر است؛ قرآن «ثَقَل اکبر» است؛ فکرش را بکنید! اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین؛(۳) ثَقَل اکبر ــ «ثَقَل» یعنی شیء گرانبها ــ عبارت است از قرآن؛ یعنی ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام)، آن انوار طیّبهای که عالم وجود به نور آنها منوّر است، در درجهی بعد از قرآنند. قرآن ثَقَل اکبر است؛ خیلی حرف مهمّی است. ما با قرآن چه جوری برخورد میکنیم؟ شما که قرآن را تلاوت میکنید، یکایک شما تلاوتگران قرآن، پیک عرش الهی به سوی ما فرشیان هستید؛ معنای تلاوت قرآن این است. شما دارید مضمون کلام الهی را برای ما بیان میکنید؛ هر کدام اهل دل باشیم، بر دلهای ما نازل میکنید قرآن را؛ هر کدام هم اهل گوش باشیم، گوش ما استفاده میکند. قدر خودتان را بدانید.
خب، چند نکته؛ یکی اهمّیّت قرائت قرآن است. حالا عظمت قرآن به جای خود محفوظ، اشتمال(۴) قرآن بر معارف نورانی درجهی یک عالم خلقت به جای خود محفوظ، [امّا] نفْس قرائت قرآن باارزش است. خدای متعال به بزرگترین موجودی که خلق کرده، یعنی وجود مقدّس نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله)، دستور میدهد که قرائت کن! «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن»؛(۵) «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛(۶) باید قرآن را قرائت کنی، باید تلاوت کنی. «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ نوح»؛(۷) «اُتلُ عَلَیهِم نَبَاَ اِبراهیم»؛(۸) [خدا] به پیغمبر دستور تلاوت میدهد. یکی از وظایف ما تلاوت قرآن است. به نظر این حقیر، در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند؛ همهی ما باید تلاوت کنیم. بنده بارها در جمعهای مختلف گفتهام، هر چه میشود [بخوانیم]: «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنه»؛ بعضیها روزی پنج جزء میخوانند، بعضیها روزی یک جزء میخوانند، بعضیها روزی یک حزب میخوانند؛ شما [اگر] نمیتوانید، روزی یک صفحه بخوانید، روزی نیم صفحه بخوانید، [امّا] بخوانید. قرآن باید تلاوت بشود.
در این بیانی که عرض کردیم، قرائت و تلاوت برای دل قاری است، لکن منحصر به این هم نیست؛ منحصر به این نیست. هم دل قاری باید با تلاوت [قرآن] نورانی بشود، هم دل جامعه باید به تلاوت قرآن روشن بشود و منوّر بشود. خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَاَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث»(۹) ــ [و در] آیات متعدّد فراوان دیگر، همین آیاتی که عرض کردیم ــ یعنی بر مردم هم بخوانید؛ این کار شما است. ما در خانه برای خودمان قرآن میخوانیم، شما یک کار بالاتر انجام میدهید، برای مردم قرآن میخوانید، بر مردم تلاوت میکنید؛ این خیلی باارزش است. قدر خودتان را بدانید. ارزش کارتان را بدانید.
یک نکتهی دیگر مسئلهی مهمّ تدبّر است. قرآن را بایستی با تدبّر خواند. البتّه تدبّر مراتبی دارد. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۱۰) این ظاهر، همین زیباییهای کار شما و الفاظ خود قرآن و زیباییهای خود قرآن است. باطن عمیق، آن چیزی است که با تدبّر به دست میآید. وقتی هر چه فکر کنید، دقّت کنید، فهم کنید مسائل حول و حوش یک آیه را، یا یک کلمه را، معارف و مفاهیم بیشتری را به دست میآورید؛ این میشود تدبّر. کِتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروا آیاتِه؛(۱۱) این[جور] است، یعنی اصلاً کتاب نازل شده برای تدبّر، برای فهمیدن. همهی این چیزهای دیگر مقدّمهی فهمیدن است.
یک نکته در اینجا وجود دارد؛ وقتی به ما میگویند تدبّر کنید، معنایش این است که خدایی که خالق ما است، میداند ما ظرفیّت رسیدن به آن عمق را داریم، وَالّا نمیگفتند تدبّر کنید. اینکه خدای متعال میگوید از قرآن عمقیابی کنید، معنایش این است که شما میتوانید؛ این ظرفیّت در شما هست که عمقیابی کنید در قرآن.
البتّه همه باید مواظب باشند که عمقیابی از قرآن با تفسیر به رأی فرق دارد، با تحمیل نظرات خود بر قرآن فرق دارد، با تکیه کردن بر دانستههای ناقص و کوتهبین خود فرق دارد؛ شرایطی دارد که حالا اگر شد، آن شرایط را هم یک اشارهای خواهم کرد.
خب، یک مسئله، مسئلهی هنر تلاوت است. این را عرض بکنم که امروز خوشبختانه تلاوتها خیلی خوب بود؛ یعنی غالباً در این جلسهی ما تلاوتها خوب است. امروز یک آرایهها و آرایشهای نویی را انسان مشاهده میکرد از این جوانهایی که الحمدلله وارد قرآن شدهاند، پا در وادی قرآن خواندن گذاشتهاند؛ کار نوجوانهای عزیز ما هم کار خوبی بود، تلاوتگران عزیز ما هم انصافاً خیلی خوب از عهدهی تلاوت برآمدند.
تلاوت یک هنر است، منتها تفاوتش با هنرهای دیگر این است که مقدّس است؛ «هنر مقدّس». این خیلی چیز خوبی است؛ این، هم هنر است ــ برترین زیباییهای ناشی از ذهن انسان، هنر نامیده میشود ــ هم دارای تقدّس است؛ امّا نکتهی اساسی این است که این هنر و همهی پیرایههای این هنر و همهی آرایههای این هنر ــ که شماها که اهل این هنر هستید، توجّه به این پیرایهها و آرایهها دارید ــ همهی اینها ابزار است، همهی اینها وسیله است. ابزارِ چه چیزی؟ ابزار انتقال معنی.
من سال گذشته در همین جلسه عرض کردم(۱۲) شما وقتی تلاوت میکنید، چه کار میخواهید بکنید؟ قرآن را میخواهید نشان بدهید یا خودتان را میخواهید نشان بدهید؟ این مهم است. خب ماها که ضعیفیم؛ اینکه بکلّی خودمان را کنار بزنیم، حذف کنیم، عقب بزنیم، از امثال بنده، آدمهای ضعیف که برنمیآید؛ امّا حدّاقل توجّه داشته باشیم که هدف اصلی، مطرح کردن قرآن است؛ حالا «خود» هم کنارش مطرح شد، شد. قرآن باید مطرح بشود؛ این در نوع تلاوت شما خیلی فرق ایجاد میکند. یک جاهایی آدم میبیند که این قاریهای معروف بزرگی که هستند، این نکته بعضاً در کارشان مشاهده نمیشود. خب، فرض کنید تکرار [آیات] یک جاهایی، در یک آیاتی خوب است، یک جاهایی لازم است؛ امّا چقدر تکرار؟ تلاوتی را من گوش میکنم، یک آیهای که هیچ لزومی هم ندارد تکرار بشود، قاری این آیه را ده بار تکرار میکند! معنای این چیست؟ معنایش این است که این قاری موسیقیدان خوبی است، صدای خوشی هم دارد، میخواهد این را با شکلهای مختلف بخواند. [مثلاً] «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه»؛(۱۳) خب «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه» که تکرار ندارد؛ حالا بفرض، دو مرتبه [تکرار شود، امّا] این را ده مرتبه تکرار کردن [دلیلی ندارد]. اینکه میگویم ده مرتبه، حالا شاید مثلاً نُه مرتبه [بوده]! من شمردم، همینطور تکرار، تکرار، تکرار! این، آن چیزی نیست که انسان از قاری توقّع دارد؛ این را نباید ما فراموش کنیم.
خود قرآن هنر است؛ خود قرآن یک اثر هنریِ خدایی و الهی است؛ یک اثر هنری است. حالا افرادی که صاحب نظرند و صاحب دقّتند و صاحب تدبّرند، بتدریج یک چیزهایی از گوشه کنارهای این اثر هنری را در طول تاریخ فهمیدهاند؛ از جمله اینکه مثلاً قرآن هنر تصویر دارد، یعنی حوادث را تصویر میکند؛ [مثل] این کتابی که نوشتهاند: التّصویر الفنّی فی القرآن؛(۱۴) تصویر هنری در قرآن. قرآن وقتی خیلی چیزها را میخواهد بیان کند، یک منظرهای را، مثلاً منظرهی قیامت را، شما ببینید در قرآن با چه بیانهای متنوّع و متعدّدی قیامت و صحنههای قیامت و عرصهی قیامت جلوی چشم انسان تصویر شده؛ یا عرصهی جهاد تصویر شده: «وَ العادیاتِ ضَبحاً * فَالموریاتِ قَدحاً»؛(۱۵) این تصویر است، دارد نشان میدهد. میشود گفت که خب سوار اسب شدند، اسبسوار رفت طرف میدان، امّا اینکه در این آیه میآید قسم میخورد به آن اسبی که دارد نفَسنفَس میزند، قسم میخورد به آن اسبی که سُمش به سنگ میگیرد و مثلاً جرقّه میزند، این [دارد] تصویر میکند منظره را.
در سورهی مبارکهی بقره در وصف منافقین این آیهی شریفه «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات»،(۱۶) این تصویر، یک بُعدی از ابعاد منافق است؛ این منافقی است که اوّل از روی هیجان یک ایمانی آورده، اِستَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم، [امّا] مرضی که در دل او بوده موجب شده که خدا این نور را از او بگیرد: وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات؛ تصویر میکند؛ این تصویرِ یک بُعد از ابعاد شخص منافق است. بعدش بلافاصله یک بُعد دیگر: «اَو کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعدٌ وَ بَرقٌ یَجعَلونَ اَصابِعَهُم فی آذانِهِم مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ المَوت»،(۱۷) این هم یک بُعد دیگر از ابعاد منافقین بوده. «صیّب» باران تند است. خب باران که رحمت است امّا در کنار این باران، رعد هست، برق هست، این [فرد] میترسد؛ ظلمات هست، از آن میترسد؛ از بارانش بهره نمیبرد امّا از رعد و برقش میترسد؛ همان که در سورهی منافقون «یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»(۱۸) [آمده]؛ این ابعاد منافق را بیان میکند؛ ببینید قرآن تصویر [میکند]. خب این را شما میخواهید بیان کنید، شما میخواهید این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید؛ این خیلی هنر بزرگی است، هنر عظیمی است.
خب حالا در زمینهی تلاوت البتّه خیلی مطلب هست. بنده واقعاً من قلباً عمیقاً علاقه و محبّت و ارادت دارم به قُرّاء عزیزمان؛ از اساتید و پیشکسوتها و قدیمیها گرفته تا جوانها و کسانی که تازه وارد این میدان شدهاند، واقعاً یکایک اینها را من قلباً و عمیقاً دوست میدارم، امّا خب یک تذکّراتی هست که باید این تذکّرات رعایت بشود.
شما بدانید که باید مصداق «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللٰه»(۱۹) باشید؛ دارید رسالت الهی را ابلاغ میکنید دیگر. دیگر کدام رسالت قطعیتر، متقنتر، واقعیتر از آنچه شما در جلسهی قرائت قرآن اداء میکنید؟ باید اینجوری باشید؛ باید خودتان را تطبیق کنید با این آیه: اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ الله؛ ببینید اینهایی که تبلیغ رسالاتالله میکنند، چه جوری هستند و چه جوری باید باشند. این یک مطلب.
«توجّه به معنا»؛ توجّه به معنای آیهای که دارید میخوانید داشته باشید و سعی کنید در دل، خشوع نسبت به آن معنا پیدا کنید. این خشوع شما در مستمع اثر میگذارد. وقتی شما با خشوع قرآن میخوانید، با توجّه قرآن میخوانید، مستمع شما تحت تأثیر خشوع شما قرار میگیرد، او هم خاشع میشود. توجّه به مضامین آیات، این خشوع را ایجاد میکند.
از «غنای حرام» جدّاً پرهیز بشود؛ این را توجّه داشته باشید. البتّه در باب غنا حرف زیاد است، امّا بعضی از الحان، غنا است. بنده حالا صریح بگویم؛ من تلاوتها را گوش میکنم، بخصوص بیشتر آنچه از رادیو پخش میشود. گاهی اوقات بعضی از این قرّاء معروف مصری وقتی میخوانند، بنده خاموش میکنم؛ یعنی شبهه میکنم. مثلاً فرض کنید محمّد عمران بعضی اوقات وقتی میخواند، واقعاً من شبهه میکنم. حالا ظاهراً از دنیا هم رفته؛ خدا رحمتش کند. یا بعد از او مثلاً عبدالمنعم؛ اینها خوشخوانند، صداهای خوبی دارند، انصافاً در موسیقی هم فوقالعاده استاد هستند، امّا گاهی اوقات آنچه او میخوانَد، سبْک خواندنِ غناهای عربی است؛ یعنی تلاوت قرآن نیست. البتّه بعضی از اساتید برجسته و بزرگ قرآن هم که بنده به آنها خیلی علاقه دارم، گاهی اوقات یک چنین چیزهایی در کارشان دیده میشود؛ یعنی اینجور نیست که بخواهیم بگوییم آنها [اشکالی ندارند]؛ بعضی هم نه؛ بعضی از این قدیمیها مثل عبدالفتّاح شعشاعی و امثال اینها، انصافاً از چهارچوب تلاوت قرآنی هیچ تجاوز نمیکنند؛ [امّا] این جوانهای امروزی که از مصر گاهی اینجا و آنجا پیدایشان میشود و یک چیزهایی میخوانند، چرا، اینها انصافاً خیلی اوقات از آن ضوابط و موازین تخطّی میکنند. این هم یک نکته.
بعضی از قرّاء عزیز ما هم که خب صداهای خوبی دارند، این صدای خوش موجب میشود که یک جاهایی میل به یک تحریرهای اضافی و زائد پیدا بشود. [گفت:]
پریرو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برآرد!(۲۰)
اینجا خودتان را نگه دارید. آنجایی که میبینید دوست میدارید که حالا همینطور بدون اینکه جایش باشد و موردی داشته باشد، یک تحریر اضافه بدهید، اینجا انصافاً اراده لازم است، ارادهی قوی لازم است که انسان خودش را حفظ کند و نگه دارد.
از اداهای بعضی از قرّاء هم تقلید نکنید. شما ایرانی هستید و یک هنجارهای زیبا و شیوای خاصّ خودتان را دارید؛ هیچ لزومی ندارد هر جوری که آنها مثلاً حرکت میکنند، انسان آنجوری حرکت کند یا مثلاً آنجوری لباس بپوشد. گاهی نشان میدهند این قرّاء ما را که مثلاً بیرون هستند، بنده میبینم لباسهایشان شبیه لباسهای آنها است؛ نه، شما همین لباس خودتان را تنتان کنید، با افتخار بروید بنشینید، بهتر از او بخوانید، که بهتر هم میخوانید؛ خیلیتان بهتر از آنها هم میخوانید. این هم یک مسئله.
مسئلهی دیگری که میخواهم تأکید بکنم، این است که خب رشد تلاوت قرآن و جلسات قرآنی و حلقات قرآنی در کشور واقعاً برتر از توصیف است. یعنی بارها بنده گفتهام، قبل از انقلاب وضع محافل قرآنی با امروز [از لحاظ] تعداد و کیفیّت، زمین تا آسمان فرق داشت. امروز خب بحمداللٰه هزاران محفل قرآنی وجود دارد؛ دستگاههای مختلفی از جهات مختلف به مسائل قرآنی میپردازند؛ اوقاف یک جور، سازمان تبلیغات یک جور، بخشهای مربوطِ ویژهی قرآنی یک جور؛ انصافاً خوب است؛ در این تردیدی نیست؛ امّا من عقیدهام این است که ما هنوز کم داریم؛ ما کم داریم. سر قضیّهی حفظ، سر قضیّهی تلاوت، سر قضیّهی اُنس با قرآن هنوز جای کار زیاد است. ای کاش، ای کاش هر مسجدی یک محفل تلاوت قرآن باشد! یک قاری قرآن در مسجد حضور داشته باشد، حالا هر شب نه، مثلاً فرض کنید هفتهای یک بار، هفتهای یک شب، هفتهای یک نوبت، دو نوبت جوانهای محل جمع بشوند، قرآن بخوانند، تلاوت کنند. تکثیر حلقات قرآنی در سرتاسر کشور، چه در مساجد، چه در منازل؛ در منازل هم آن کسانی که آمادگی دارند.
یک مسئله، مسئلهی تفسیر قرآن است. تفسیر قرآن خب خیلی مهم است. یعنی از ظاهر قرآن انسان میتواند موارد زیادی استفاده کند، لکن گاهی در تفاسیری که بزرگان ما نوشتهاند، نکاتی هست که برای انسان تازه است. خب بنده خودم سالها است با تفسیر مأنوسم امّا در عین حال همین حالا یک مواردی پیش میآید که ابهام دارم، به تفسیر مراجعه میکنم، مطلب نویی را استفاده میکنم، علاوه بر آنچه انسان از خود تلاوت استفاده میکند. و این به تدبّر کمک میکند ــ اینکه گفتم راجع به تدبّر [مطلبی میگویم] ــ این کمک میکند به اینکه بتوانید اصحاب تدبّر باشید. مثلاً یک روحانیِ فاضلِ مرتبطِ با قرآن، روحانی قرآنی، دعوت بشود و با ابتکار، به صورت جذّاب ــ نه به صورت کسلکننده ــ تفسیر بگوید. مثلاً فرض کنید شما دارید تلاوت میکنید، یک جا متوقّف کند خواننده را، یک آیهای را، یا یک نکتهای را که در خلال این آیه وجود دارد، برای مستمعین بیان کند؛ بعد با صدای خوشِ همان خواننده، [آیه] مجدّداً تکرار بشود؛ اینها بعضیهایش تجربهشده است ــ البتّه خیلی اندک ــ بعضیهایش را هم شما میتوانید با ابتکارات خودتان ایجاد کنید و توسعه بدهید. غرض، تلاوت قرآن را به سمت ترجمهی قرآن و مرتبهی بالاتر، تفسیر قرآن پیش ببرید که این موجب تدبّر بشود. اوّل ترجمهی قرآن است؛ یعنی واقعاً اینجور باید باشد که در کشور در جمعهای مختلف ــ جوانها، نوجوانها ــ وقتی آیهی قرآن خوانده میشود، مضمون آیه را همه بفهمند؛ ولو حالا به جزئیّات و تفاصیل نتوانند دست پیدا کنند، مضمون آیه را همه بفهمند و آیاتی را حفظ داشته باشند و از آیاتی استفاده کنند؛ این به ارتقاء سطح معرفت دینی کشور و جامعه کمک میکند.
اینجا تصویر غزّه را نشان دادند. آن چیزی که حالا متناسب با جلسهی ما بود، تلاوت قرآن بود. دیدید بچّههایی که قرآن میخواندند، همه از حفظ میخواندند؛ همه حافظ بودند، این تکّهها را [از حفظ میخواندند]. راه حفظ هم همین است؛ من قبلاً هم گفتهام که از نوجوانی بایستی حفظ شروع بشود؛ اینها حافظ قرآنند. هم حافظ قرآنند، هم به برکت اینکه عربزبان هستند، مفاهیم قرآن را میفهمند. این [قرآن] است که توانسته این ذُروه(۲۱) و قلّهی استقامت را در غزّه و در فلسطین، بخصوص در خود غزّه، به دنیا نشان بدهد؛ این [اثر] قرآن است. این، [آن] صبری است که قرآن میخواهد؛ این استقامتی است که قرآن توصیه میکند؛ این پاداشی است که قرآن به صابرین وعده میدهد؛ این است که اینها را نگه داشته.
امروز کاری که در غزّه دارد انجام میگیرد، از دو طرف در اوج است: از لحاظ جنایت و خباثت و وحشیگری و خونخواری در اوج است. بنده سراغ ندارم در جایی دشمنی مجهّز به انواع سلاح، حمله کند به یک مردمی که هیچ سلاحی ندارند؛ نه اینکه سلاحشان عقبتر است؛ هیچ سلاحی ندارند. مردم بیدفاع غزّه، مردم عادّی در بیمارستان، در مسجد و در کوچه و بازار که سلاح ندارند؛ با انواع سلاح [به این مردم] حمله کند و به این اکتفا نکند، گرسنگی و تشنگی بدهد به این مردم بیدفاع، و بچّههای کوچک و کودکان شیرخوار از گرسنگی بمیرند! بنده سراغ ندارم؛ این اوج خونخواری است، اوج وحشیگری است؛ این مفتضحکنندهی آن تمدّنی است که عقبهاش اینها است؛ اینها تمدّن غرب است؛ این دیگر پشت پرده نیست؛ این واضح است، آشکار است، جلوی چشم همه است، همهی دنیا دارند میبینند. این از این طرف قضیّه. آن طرف هم در اوج است؛ این صبر بینظیر، این ایستادگی مردم. قدرت رزمندگی حماس و مقاومت موجود فلسطین در غزّه یک طرف، استقامت مردم و خسته نشدن مردم یک طرف.
البتّه دشمن هیچ غلطی نتوانسته بکند، نتوانسته به مقاومت ضربه بزند. مبارزین مقاومت به بیرون پیغام دادند ــ که حالا به گوش ما هم رسیده ــ که از ناحیهی ما نگران نباشید؛ بیش از اغلب، یعنی مثلاً نزدیک به نود درصد امکاناتمان و تواناییهایمان محفوظ است. این خیلی مهم است. چند ماه است که [صهیونیستها] با انواع سلاحها، با انواع کمکهای خائنانه و ظالمانهی آمریکا و دیگران دارند با مقاومت فلسطین میجنگند، مقاومت همچنان قدرتمند، همچنان ایستاده، آنجا حضور دارد و به توفیق الهی، به فضل الهی، مقاومت بینی صهیونیستها را به خاک خواهد مالید.
دنیای اسلام مکلّف است، موظّف است، تکلیف دینی دارد که هر کس هر جور میتواند کمک کند، و حرام قطعی و جنایت واقعی است کمک به دشمن اینها از سوی هر کسی باشد. و متأسّفانه در دنیای اسلام، کسانی، قدرتهایی، دولتهایی هستند که به دشمنان این مردم مظلوم کمک میکنند؛ انشاءالله یک روزی، هم خودشان پشیمان میشوند و سزای این خیانت را خواهند دید، هم خواهند دید که بیفایده بوده است آنچه انجام دادند.
امیدواریم پروردگار عالم روزبهروز اسلام و مسلمین را عزّت و نصرت بیشتری عنایت کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خوشامد عرض میکنم به یکایک آقایان محترم و از خداوند متعال افزایش توفیقات آقایان را مسئلت میکنم؛ و یاد میکنم از برادران و دوستانی که در این جمع بودند و در طول این یک سال اخیر به رحمت الهی پیوستند که آخرینشان مرحوم آقای امامی(۲) (رضوان الله علیه) هستند. خداوند انشاءالله آنها را، ما را مشمول رحمت خودش قرار بدهد.
بیاناتی که جناب آقای بوشهری(۳) از آقایان نقل کردند، بیانات بسیار خوب و جامعی بوده؛ یعنی در واقع همهی چیزهایی یا عمدهی چیزهایی که لازم است برای کشور و برای مسئولین و برای همهی ماها در این اجلاس گفته شده، بیان شده. خداوند به ما و به همهی مسئولین توفیق بدهد که بتوانیم انشاءالله به این توصیهها عمل کنیم.
یک کلمه دربارهی این چند روز باقیماندهی از ماه مبارک شعبان عرض کنم. ماه شعبان ماه بشارتها است، ماه شادیها است، ماه تطهیر دلها و نورانی کردن دلها است با استغفار، با دعا، با مناجات؛ ماه آماده شدن برای ورود در برکات بینهایت و بیپایان ماه مبارک رمضان است. آنچه از خدای متعال در این ماه انسان مطالبه میکند، یک نوع خاصّی است؛ هَب لی کَمَالَ الِانقِطَاعِ اِلَیک؛(۴) «هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً یَرفَعُهُ الَیکَ صِدقُه».(۵) این درخواستها سراپا نورانیّت است، سراپا لطف است، سراپا معنویّت است. خب بخش مهمّی از این ماه سپری شده؛ باید عرض کنیم «اَللهُمَّ اِن لَم تَکُن غَفَرتَ لَنا فیما مَضی مِن شَهرِ شَعبانَ فَاغفِر لَنا فیما بَقیَ مِنه»(۶) انشاءالله. خداوند کمک کند از این چند روزی که باقی مانده استفاده کنیم، شاید انشاءالله خدای متعال تفضّلی به ما بکند.
امسال ماه بهمن و ماه اسفند بیش از اغلب سالهای دیگر محلّ بُروز نشانههای مردمسالاری اسلامی بود؛ از دههی فجر و راهپیمایی پُرشور بیستودوّم بهمن تا انتخابات اسفند و تا تشکیل مجلس خبرگان، همهی اینها نشانهها و خصوصیّاتی است مرتبط با مردمسالاری اسلامی و جمهوری اسلامی. لذا من امروز یک سخن کوتاهی عرض میکنم در باب جمهوری اسلامی؛ یک کلمهی کوتاهی هم خطاب به مجلس خبرگان برای خبرگان؛ یک جملهی کوتاهی هم در باب مجلس شورای اسلامی؛ این فهرست عرایض امروز ما است.
در مورد مسئلهی جمهوری اسلامی، خب میدانید تولّد جمهوری اسلامی یک تأثیر جهانی ایجاد کرد، یک زلزله ایجاد کرد؛ یک حادثهی جهانی بود؛ صرفاً یک حادثهی منطقهای و مربوط به یک کشور نبود. رهبری امام راحل (رضوان الله علیه)، همّت و شجاعت و فداکاری ملّت ایران در سراسر کشور، یک حادثهای را به وجود آورد که یک دوجبههای در دنیا ایجاد کرد؛ یک جبهه، جبههی دموکراسیهای وابستهی به مشی لیبرال دموکراسی ــ نمیخواهم حالا تعبیر به «مکتب» بکنم ــ این یک جبهه؛ یک جبهه هم، جبههی جمهوریِ مرتبط با دین و با اسلام، بلکه منشأگرفتهی از دین و از اسلام. این دوجبههای به وجود آمد، [در حالی] که قبل از تشکیل جمهوری اسلامی این دوجبههای وجود نداشت. این جبههبندی طبعاً عوارضی برای هر دو طرف داشته است؛ ناسازگاریِ بین این دو جبهه یک امر طبیعی بود، و این نازسازگاری از روز اوّل شروع شد.
نباید هم تصوّر کرد که این ناسازگاری فقط به خاطر مسئلهی پایبندی به دین است، که یک طرف به دین پایبند است، یک طرف نسبت به دین بیتفاوت یا مثلاً بدون پایبندی است؛ فقط این نبود؛ البتّه در ظواهر امر این وجود داشت امّا عمق مخالفت و ناسازگاری و احیاناً ستیزهگریها از اینها بیشتر است. مسئله این بود که آن جناح دموکراسی رایج غربی احساس کرد که این الگوی جدیدی که مطرح شده است، با منافع عمدهی او و شاید در نهایت با موجودیّت او معارضه دارد و منافات دارد؛ این را احساس کردند. از اوّلی که جمهوری اسلامی به وجود آمد، این احساس فیالجمله در طرف مقابل ایجاد شد و روزبهروز هم تشدید شد و تقویت شد.
این مخالفت و معارضهی جدّی به خاطر این است که در نظام لیبرال دموکراسی و حکومتها و دولتهایی که بر اساس آن منطق و آن ممشىٰ(۷) به وجود آمدند، در ذات آنها «استکبار» وجود دارد، تعرّض و تجاوز وجود دارد. استکبار به همان معنایی که ما در انقلاب اسلامی به کار میبریم، یعنی وجود ظلم، تجاوز، تعدّی به ملّتها؛ در ذات او این معنا وجود دارد. آن حکومتها و دولتها ثروت و قدرت و حاکمیّت مطلق خودشان را در تعرّض و تجاوز به ملّتهای ضعیف و کشورهای ضعیف دیدند و احساس کردند؛ شاهدش هم این است که در اوج سر دادنِ شعارهای رایج آن جناح، یعنی شعار دموکراسی، شعار آزادی، شعار حقوق بشر ــ که اوجش در قرن نوزدهم بود ــ موازی با این شعارها، بیشترین حرکت استعماریِ آن جناح هم در همان دوره اتّفاق افتاد؛ یعنی استعمار کشورهایی در آسیا، استعمار کشورهای زیادی در آفریقا، در آمریکای لاتین، اوجش در این قرن نوزدهم و دنبالهی اندکی از آن در قرن بیستم است. یعنی این دو با هم اتّفاق افتادند؛ هم آن شعارها در قرن نوزدهم است، هم این حرکت استعماریِ استکباری که همراه با ظلم و نادیده گرفتن حقوق ملّتها است، در قرن نوزدهم همراه با آن شعارها اتّفاق افتاد.
خب طبعاً معنویّت که نبود، زمینه برای ظلم و عدوان و تعرّض به وجود میآید؛ وقتی که یک مجموعهای احساس قدرت میکند و میتواند مثلاً ثروت کشوری مثل هند را که آن روز، هم ثروتمند بود، هم دارای صنایعی بود و نسبت به آن دوره، یک کشور پیشرفتهای محسوب میشد، با قدرت، با فشار در اختیار خودش قرار بدهد و در اختیار بگیرد و از ثروت او استفاده کند و ثروت خودش و قدرت خودش و تواناییهای خودش را بالا ببرد، چرا نکند؟ وقتی معنویّت نیست چه مانعی وجود دارد؟ خب میتواند میکند؛ و کرد. استعمار در بخش مهمّی از آسیا ــ در شرق آسیا، در هند و در کشورهای حولوحوش هند و مانند اینها ــ اتّفاق افتاد؛ در آفریقا این اتّفاق افتاد، در آمریکای لاتین این اتّفاق افتاد. البتّه در آمریکای شمالی هم بود که خب قبل از آن با مجاهدات زیادی، با مبارزات زیادی خودشان را خلاص کرده بودند وَالّا آنجا هم تحت استعمار بود. خصوصیّت این جبهه این است.
جبههی مقابل که با تشکیل مردمسالاری دینی به وجود آمد، مهمترین مسئلهاش مواجههی با همین حوادث است؛ یعنی مقابلهی با ظلم، مقابلهی با استکبار، مقابلهی با تعدّی؛ این[جور] است. یعنی اساس کار حکومتی که بر اساس دین و بر اساس اسلام به وجود میآید، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»(۸) است، اساس کارش مقابلهی با ظالم است، مبارزهی با ظالم است؛ اَلَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَه.(۹) این است که طبعاً این مقابله، این ستیزهگریِ دوجانبه، به طور قهری به وجود آمد. این یک واقعیّتی است که اتّفاق افتاده. البتّه تفاصیلش زیاد است؛ یعنی در این زمینه حرفهای زیادی هست و یکی از خصوصیّات، این استعمار است که عرض کردم.
جنگآفرینی و خونریزی بیحدوحصر برای قدرت، جزو خصوصیّات همین حکومت بهاصطلاح به نام دموکراسی ولیکن دور از معنویّات و دور از دین و مفاهیم دینی و معارف دینی و تعالیم دینی است. در خود اروپا هم از این حوادث تلخ زیاد اتّفاق افتاد منتها آنها همه آن وقتی که در مقابل غیر اروپاییها قرار میگیرند با هم متّحدند لکن وقتی که سرشان فراغت پیدا میکند، بین خودشان هم با همدیگر اختلاف دارند که حالا اتّفاقاً در همین قرن نوزدهم، مشکلات و آنچه در اروپا اتّفاق افتاده، جنگها و کشتارها و تعدّیهای به یکدیگر و فتوحات ظالمانه و مانند اینها تفصیل خیلی زیادی دارد که حالا آن به مسائل ما ربطی ندارد.
خب، آنچه بنده میخواهم از این بیان استفاده کنم چیست؟ حاصل حرف بنده این است که اوّلاً مقابلهی جمهوری اسلامی با آن کسانی که با آنها مقابله دارد، مقابلهی با ظلم است، مقابلهی با استکبار است، مقابلهی با تجاوز است. سؤال نشود که چرا شما با فلان کشور اظهار مخالفت میکنید. ما با دولتها، با کشورها، با ملّتها به خودی خود هیچ معارضهای نداریم؛ ما با ظلم مخالفیم، با استکبار مخالفیم، با تجاوز مخالفیم، با آن حوادثی که امروز شما دارید در غزّه مشاهده میکنید مخالفیم. یک ملّتی، صاحب سرزمینی، در خانهی خود، در سرزمین خود مورد یک چنین ظلم بزرگی قرار میگیرند؛ زنشان، کودکشان، خانوادهشان، خانهشان، زیرساختشان، داراییشان با بیرحمی تمام، با سنگدلی تمام نابود میشود، از بین میرود و کشورهایی تماشا میکنند؛ نه فقط معارضه نمیکنند، ممانعت نمیکنند، بلکه حتّی کمک میکنند. آمریکا کمک میکند، انگلیس کمک میکند، بعضی کشورهای دیگرِ اروپایی کمک میکنند. حرف ما این است؛ ما با این مخالفیم. آن چیزی که جمهوری اسلامی را در مقابل جبههی مقابل قرار میدهد، این مفاهیمی است که، هم عقل، هم عرف، هم هر شرع و دینی، هم وجدان بشری آن را محکوم میکند؛ ما با اینها مخالفیم. مخالفت جمهوری اسلامی با این چیزها است؛ مخالفت، با اینها است، وَالّا قرآن کریم حتّی دربارهی کفّار میفرماید: لا یَنهاکُمُ اللَهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم؛(۱۰) اگر چنانچه کافری هست که به شرایط معاملهی با او در اسلام عمل میکند، با او مشکلی وجود ندارد.
لشکریان اسلام وقتی که رفتند همین مناطق شامات و مانند اینها را که مال روم بود، فتح کردند، یهودیهایی که در آنجا بودند به مسلمانها گفتند خوش آمدید! عدل شما ما را نجات داد. یهودیها آن وقت زیر سلطهی امپراتوری روم زیر فشار بودند؛ گفتند عدل شما مسلمانها، ما را نجات داد؛ یعنی اینجوری بود؛ وارد میشدند، عدل و دادگری از آنها دیده میشد، مشاهده میشد. با کافر هم اینجور هستند. مسئله، مسئلهی تجاوز و ظلم و استعمار [است]؛ این مطلب اوّل که معلوم بشود معارضه و مقابلهی جمهوری اسلامی و جبههبندی جمهوری اسلامی با جمهوریهایی که زیر نام دموکراسی و حقوق بشر و لیبرالیسم خودشان را پنهان کردهاند، به خاطر باطن کار آنها است، متن کار آنها است که عبارت است از ظلم و استکبار و مانند اینها. این نتیجهی اوّلی که از این عرایض خواستیم بگیریم.
دوّمین نتیجهای که میگیریم این است که ما باید پرچم مبارزهی با استکبار را همیشه بلند نگه داریم. مراقب باشیم جمهوری اسلامی در هیچ دورهای اجازه ندهد که این پرچمداریِ مقابلهی با استکبار از او گرفته بشود. ما باید پیشگام باشیم، پیشقدم باشیم و این پرچم را هر روز گستردهتر و برافراشتهتر کنیم.
نتیجهی سوّم و آخر اینکه این حقیقت را برای نسلهای نوبهنوِ خودمان روشن کنیم. جوانهایمان بدانند، جوانهای این نسل و جوانهای نسلهای آینده بدانند که ممشای جمهوری اسلامی چیست، این ایستادگی چیست. البتّه خوشبختانه در این چهار دهه و اندی که از عمر جمهوری اسلامی گذشته، ما در منطقه و در دنیا موفّق بودیم در اینکه بتوانیم این چهره را، این جبهه را، این جهتگیری را از جمهوری اسلامی به عالم بشریّت نشان بدهیم. این عرض اوّل ما.
دربارهی مجلس خبرگان عرض بنده این است که خب مجلس خبرگان در واقع مهمترین کار را بر عهده دارد؛ این «تعیین رهبری» و «مراقبت از حفظ صلاحیّت رهبری» جزو کارهای بزرگ است؛ یعنی شاید بزرگترین کار در مدیریّت جامعهی ایرانی در جمهوری اسلامی باشد. مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد؛ این خیلی مهم است. یعنی انتخاب رهبری با رعایت و ملاحظهی اصول ثابتی باشد که در جمهوری اسلامی آن اصول جزو مسلّمات و ثوابت است. خب ما دو جور احکام داریم؛ احکام ثابت داریم، احکام متغیّر داریم. در خود اسلام هم با عناوین ثانویّه احکام متغیّر داریم. در جمهوری اسلامی هم همینجور است؛ بعضی از احکام، به اقتضائات تغییر پیدا میکنند. در خود قانون اساسی هم اشاره شده؛ مِن باب مثال در اصل ۴۴ با توجّه به ذیل آن اصل، یک مواردی میتواند تغییر پیدا بکند؛ موارد اینقبیلی زیاد داریم؛ لکن یک اصول ثابت داریم که اینها دیگر قابل تغییر نیست. در قانون اساسی میشود این اصول را پیدا کرد، در بیانات امام راحل (رضوان الله علیه) میشود این اصول را پیدا کرد، در معارف اسلامی هم میشود این اصول را پیدا کرد؛ اینها بایست ملاحظه بشود. مثل اقامهی عدل، مثل مبارزهی با فساد، مثل بالا بردن سطح معرفت اسلامی، سطح عمل اسلامی در جامعه؛ اینها اصول ثابتی است که غیر قابل تغییر است. این [هم] تذکّر و نُصح(۱۱) این حقیر به کسانی که در طول زمان در مجلس خبرگان حضور دارند و مسئولیّت دارند.
دربارهی مجلس شورا هم یک جملهای عرض کنم. خب هر مجلس جدیدی(۱۲) حامل امید جدیدی و امیدهای جدیدی است. وقتی یک مجلس تازهای تشکیل میشود، امیدهای تازهای هم با آن مجلس مطرح میشود و چشماندازهای جدیدی را میتوانند پیدا کنند. نمایندگان تازهای در مجلس جدید وارد میشوند، در کنار آنها نمایندگان مجرّبی هم از دورهی قبل یا دورههای قبل هستند؛ این یک ترکیب خیلی خوبی است، مجموعهی خیلی خوبی است؛ هم ابتکار در آن هست، هم نوآوری در آن هست، هم تجربه در آن هست؛ از تجربههای موفّق قبلی استفاده میکنند، ابتکارات جدید هم میآید. خب این یک سرمایهی باارزشی است.
تشکیل هر مجلس جدیدی، برای کشور یک سرمایهی باارزش و مورد استفاده است؛ باید این را قدر دانست. مثل یک خونی است که در رگهای مجموعهی سیاسی و اجتماعی کشور جاری میشود و انشاءالله اثر میکند. حادثهی شیرینی است، لکن این حادثهی شیرین را میشود تلخ کرد؛ مثل همهی حقایق شیرین عالم، یک چیزهایی هم وجود دارد، عواملی هم وجود دارد که میتواند این شیرینی را از بین ببرد. بنده اینجا یادداشت کردهام، آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلافانگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند است؛ شیرینی مجلس جدید را اینجور چیزها از بین میبرد. باید خیلی مراقبت کرد؛ باید خیلی مراقبت کرد.
برادران و خواهران در مجلس جدیدی که حالا اندکی بعد تشکیل خواهد شد و حضور دارند، بایستی مراقبت کنند که نگذارند شیرینی تشکیل مجلس جدید از بین برود و کامها تلخ بشود. اگر چنانچه این مراعات را نکنند، اولین اثرش این است که کام ملّت تلخ میشود، فضای سیاسی کشور، فضای تلخی میشود؛ در حالی که فضای سیاسی با انتخابات و تشکیل مجلس جدید و آمدن افراد جدید و مانند اینها قهراً یک فضای باطراوتی است، این از بین میرود؛ اوّلین اثرش این است.
اثر بعد هم این است که مجلس از کارایی میافتد؛ یعنی وقتی که مجلس شورای اسلامی دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبههبندیهای گوناگونِ اینجوری شد، به طور طبیعی از کار اصلی خودش باز میماند؛ دستهبندیها و کشمکشها مانع میشود از اینکه اینها به کارشان برسند.
و من میخواهم عرض بکنم که خب، ما مردمسالاری اسلامی داریم دیگر؛ این عنوان «اسلامی» خیلی عنوان مهمّی است؛ این صرفاً فقط در محیطهای سیاسی کاربرد ندارد؛ یعنی اسلامی بودن و جمهوری اسلامی، فقط این نیست که ما یک الگوی سیاسی ارائه کردهایم؛ بله، این جزو مهمترین بخشهای کار است، لکن فقط این نیست.
یک شاخص عمدهی جمهوری اسلامی این است که دستاندرکاران جمهوری اسلامی متشرّع باشند؛ مراعات حرام و حلال و دروغ و غیبت و تهمت مانند این چیزها را بکنند. همچنانکه ما در کارهای شخصی خودمان باید مراقبت بکنیم و تقوا پیشه کنیم و از محرّمات اجتناب بکنیم، در محیط سیاسی و در کار سیاسی هم عیناً همین وجود دارد؛ باید از محرّمات اجتناب کرد؛ باید این را در رأس کارها قرار داد. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرماید: لَو لَا التُّقىٰ لَکُنتُ اَدهَى العَرَب؛(۱۳) تقوا مانع از خیلی از کارهای انسان میشود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در این نامهها و احکامی که در نهجالبلاغه به استاندارهایشان دادهاند ــ در خیلی از آنها، حالا نمیتوانم بگویم اغلب؛ در بسیاری از آنها ــ اوّلش این است: کتابی الی فلان، اَمَرَهُ بِتَقوَى الله؛(۱۴) در نخستین توصیه «اَمَرَهُ بِتَقوَى الله» [است]. در مورد مالک اشتر و در آن حکم و فرمان معروف به مالک اشتر [میفرمایند:] «اَمَرَهُ بِتَقوَى اللهِ وَ اِیثارِ طاعَتِه».(۱۵) یعنی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) اینجور [تأکید میکنند]. یا «اِنطَلِق عَلى تَقوَى اللَه»؛(۱۶) توصیه به تقوای الهی است. بنابراین در کارهای سیاسی، در برخوردهای سیاسی، در دستهبندیهای سیاسی ــ که قهراً با اختلاف سلیقه، نوعی دستهبندی وجود دارد و ایرادی هم ندارد ــ باید مراعات تقوا کرد؛ انسان مراعات اجتناب از محرّمات شرعی را بجد بایستی داشته باشد. اگر این بود، انشاءالله نتایج کار هم مطلوب خواهد بود، خدای متعال هم به کار برکت خواهد داد.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال گوینده را عامل به این حرفها بکند؛ به شنونده هم انشاءالله خداوند توفیق بدهد که این حرف در دلها اثر بکند و بتوانیم طبق آنچه وظیفهی شرعی است کارهایمان را، وظایفمان را انجام بدهیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بیانات پس از کاشت نهال در روز درختکاری
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بحمدالله روز درختکاری هم دوباره فرارسید و انشاءالله ملّت ایران موفّق بشوند به کار زیبا و پُرسود درختکاری؛ انشاءالله در سراسر کشور انجام بدهند این کار را و به این کار موفّق بشوند. آنطوری که شنیدم، سهم دویستوپنجاهمیلیونیِ درختکاریِ سالِ ۱۴۰۲ را مسئولین توانستهاند انجام بدهند که این خیلی مغتنم است و ما را به [کاشت] آن یک میلیارد درختی که وعده شده(۱) نزدیک میکند.
قبل از آنکه دو سه نکته دربارهی درختکاری عرض بکنم، لازم میدانم اشاره کنم به موضوع مهمّ انتخابات(۲) و از ملّت ایران به خاطر حضورشان در پای صندوقهای رأی تشکّر کنم. ملّت ایران با این حضور، هم یک وظیفهی اجتماعی و تمدّنی را انجام دادند، هم یک جهاد انجام دادند. میگوییم «جهاد»؛ چرا؟ چون در مقابل تبلیغات دشمنان بود. تقریباً حدود یک سال، دشمنان ملّت ایران، دشمنان ایران اسلامی، دشمنان جمهوری اسلامی از اطراف دنیا تلاش کردند که مردم را از [شرکت در] انتخابات منصرف کنند و انتخابات را از رونق بیندازند. مردم با حضور خودشان در پای صندوقها، در مواجههی با این حرکت دشمنان، یک حرکت بزرگ و حماسهآمیزی را انجام دادند؛ بنابراین، این یک «جهاد» بود. از دستاندرکاران انتخابات هم تشکّر میکنیم؛ از مسئولین برگزاری، از مسئولین تبلیغات، از مسئولین امنیّت، از همهی کسانی که به نحوی به برگزاری انتخابات کمک کردند.
یک مطلب هم دربارهی سیل اخیر بلوچستان عرض میکنم. این سیلی که در ناحیهی جنوبی استان سیستان و بلوچستان اتّفاق افتاد، سیل مهمّی بود و خسارتهای زیادی هم به مردم وارد کرده؛ [لذا] امدادهایی که دارد انجام میگیرد حتماً بایستی ادامه پیدا کند. بحمدالله گروههای امدادی ــ چه از مسئولین دولتی و چه غیر آنها ــ مشغول کار هستند، تلاش میکنند، کمک میکنند؛ [این] باید ادامه پیدا کند و دیگرانی هم که میخواهند، میتوانند و مشتاق به ورود در این کمکها هستند، وارد بشوند و بر این کمکها اضافه کنند. امیدواریم انشاءالله رنجهای مردم با کمکهایی که میشود انجام(۳) بگیرد.
امّا راجع به درختکاری؛ دو سه نکته را من در مورد درختکاری عرض میکنم. نکتهی اوّل اینکه درختکاری یک سرمایهگذاری است، آن هم سرمایهگذاریِ باصرفه و پُرسود. شما یک تکّه چوب را درون زمین میکنید، این تبدیل میشود به یک درخت و سودش را میبرید، در حالی که شما جز مراقبت کاری ندارید، [زیرا] تغذیه و رشد این درخت از سوی زمین و از سوی خورشید انجام میگیرد؛ شما فقط مراقبت میکنید، آب میدهید و مواظبید که آسیبی به آن نرسد؛ خود این درخت به کمک عوامل طبیعی که خدای متعال معیّن کرده، رشد میکند و به شما میوه میدهد. از این پُرسودتر چه سرمایهگذاریای را میشود انسان پیدا کند؟ سرمایهگذاریِ پُرسود و باصرفه. بنابراین، هر کسی در این سرمایهگذاری شرکت بکند، قطعاً سود برده؛ چون شما که درخت را میکارید، عواملی غیر از شما در رشد این درخت و میوهدهی این درخت و ثمردهی این درخت فعّالند، امّا شما از این ثمر استفاده میکنید.
نکتهی دوّم: میوهی درخت فقط همان میوهای نیست که شما از درخت میوهدار میچینید؛ سایهی این درخت هم میوه است، چوب این درخت هم میوه است، هوایی که ایجاد میکند و اکسیژنی که به هوا میدهد میوه است، مبارزهای که این درخت با آلودگیها و آلایندههای هوا میکند میوه است؛ همهی اینها میوههای این درخت است. بنابراین، انواع و اقسام ثمرات را شما از این سرمایهگذاریِ خوبتان میبرید. بخصوص در زندگیِ ماشینیِ امروز که متأسّفانه آلایندهها زیاد شدهاند و به ضرر انسان تمام میشود، وجود درخت واقعاً یک نعمت بابرکت و یک لطف الهی است.
نکتهی سوّم این است که بدانیم در اسلام، بر ارتباط با طبیعت تکیه شده؛ یعنی اسلام انسان را از طبیعت جدا نکرده، به انسان توصیه کرده که هم به طبیعت برسد و هم از طبیعت استفاده کند. در قرآن کریم «وَ استَعمَرَکُم فیها»(۴) هم هست، یعنی خدای متعال از شما خواسته که زمین را آباد کنید، طبیعت را آباد کنید، «کُلوا مِن ثَمَرِه» هم هست: «کُلوا مِن ثَمَرِهِ اِذا اَثمَر»؛(۵) از میوهی آن استفاده کنید. بنابراین، هم شما به زمین رسیدگی میکنید و به طبیعت میرسید و از آن مواظبت میکنید و مراقبت میکنید، هم شما از طبیعت بهرهمند میشوید؛ این در اسلام تأکید شده؛ این جزو چیزهایی است که در قرآن آمده، روایات فراوانی هم در باب محیط زیست داریم.
نکتهی آخر اینکه امسال ما سه درخت غرس کردیم؛ برخلاف [بعضی] سالهای قبل که دو درخت غرس میکردیم، امسال تعداد درختهایی را که غرس شده افزایش دادیم، به معنای اهتمام بیشتر به درختکاری. و یکی از این سه درخت هم درخت زیتون است؛ این به معنای اظهار همبستگی و همدلی با مردم فلسطین است ــ که مرکز زیتون آنجا است ــ و میخواهیم به این مردم مظلوم و عزیز و بسیار مقاوم، از دور سلام بدهیم و بگوییم ما همه جور به یاد شما هستیم، از جمله اینکه درخت زیتون را به یاد شما غرس میکنیم.
به همهی ملّت عزیزمان سلام و درود میفرستم و سلامت و عافیت و لطف و فیض الهی را برای همهی ملّت و همهی کشور از خداوند متعال طلب میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بهترین و بدترین غذاها برای نارسایی قلبی را بشناسید
رژیم غذایی سرشار از چربی، مواد قندی، نمک و کلسترول بالا در کنار بی تحرکی، استرس کنترل نشده و عصبانیت، خطر بروز بیماری قلبی را افزایش میدهد. در ادامه به نقل از «وب ام دی»، به چند ماده غذایی مفید و مضر برای نارسایی قلبی خواهیم پرداخت.
بهترینها:
میوه ها و سبزیجات رنگارنگ
محصولات تازه ستون فقرات یک رژیم غذایی سالم برای قلب است. میوه ها و سبزیجات سرشار از مواد مغذی و کم کالری و نمک هستند. هرچه بشقاب شما رنگارنگ تر باشد، بهتر است. توت ها سرشار از فیبر و مواد مغذی گیاهی هستند. سبزیجات سبز مانند کلم بروکلی و اسفناج منابع خوبی از ویتامین C، E و فولات هستند. با میوه ها و سبزیجات نارنجی مانند هویج، سیب زمینی شیرین و طالبی، بتاکاروتن و فیبر دریافت خواهید کرد.
غلات کامل
غلات پر از فیبر هستند که سطح کلسترول انسداد شریان را کاهش می دهد. فیبر همچنین به آرامی هضم می شود، بنابراین شما را برای مدت طولانی تری سیر نگه می دارد و می تواند به کاهش اشتهای شما کمک کند. غلات کامل منبع خوبی از ویتامین های B هستند که به قلب شما کمک می کند تا اکسیژن را به بدن برساند. بلغور جو دوسر، گندم کامل، ذرت بو داده و برنج قهوه ای همگی غلات کامل هستند.
لوبیا
لوبیاها واقعا برای قلب شما خوب هستند. فرقی نمیکند کدام نوع لوبیا را ترجیح دهید، آنها افزودنی دلچسب و سیرکننده به وعدههای غذایی هستند. این حبوبات رنگارنگ پروتئین روزانه خود را بدون کالری و چربی گوشت به شما می دهند. به عنوان بخشی از یک رژیم غذایی سالم برای قلب، آنها می توانند به بهبود سطح کلسترول شما کمک کنند. اگر برای راحتی کنسرو لوبیا میخرید، بدون نمک را انتخاب کنید یا ابتدا آنها را بشویید تا سدیم اضافی را کاهش دهید.
ماهی غنی از امگا ۳
به گفته متخصصان، ماهی غنی از امگا۳ یک جایگزین خوب دیگر برای گوشت است. اسیدهای چرب امگا ۳ چربی های اشباع نشده ای هستند که التهاب مخرب شریان را کاهش می دهند. دو وعده ماهی در هفته نیز ممکن است کمی فشار خون را کاهش دهد و خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی و ایست قلبی را کاهش دهد. ماهی هایی را انتخاب کنید که سرشار از امگا ۳ هستند اما جیوه کمی دارند.
روغن های سالم
به جای چربیهای جامد مانند کره و ... از روغنهای گیاهی استفاده کنید. روغن های کلزا، زیتون، ذرت و سویا دارای اسیدهای چرب تک غیراشباع سالم هستند. از این روغن ها برای تفت دادن، پختن و ... استفاده کنید.
آجیل
آنها یک میان وعده سیر کننده و منبع خوبی از چربی سالم، پروتئین و مواد مغذی هستند. آنها را به رژیم غذایی خود اضافه کنید تا به کاهش LDL یا کلسترول بد کمک کنید. آجیل همچنین التهاب را در بدن شما کاهش می دهد. اگر آنها را چند بار در هفته بخورید، ممکن است خطر حمله قلبی یا مرگ بر اثر بیماری قلبی را کاهش دهند. با این حال آجیل ها کالری بالایی دارند و نباید در مصرف آنها زیادهروی کرد.
ترکیبات گیاهی
نمک اضافی فشار خون را بالا می برد که باعث می شود قلب شما سخت تر کار کند. نمک را در آشپزی خود با گیاهان و ادویه هایی مانند کاری، سیر، زنجبیل، لیمو، فلفل، جعفری، پونه کوهی و آویشن جایگزین کنید. در صورت امکان از گیاهان تازه استفاده کنید. شما همچنین می توانید ادویه های از قبل مخلوط شده را در سوپرمارکت بخرید، اما مقدار سدیم آن را بررسی کنید. بسیاری از ادویهها حاوی نمک اضافه شده هستند
بدترینها:
پنیر، کره و خامه
محصولات لبنی مانند شیر و ماست مکمل خوبی برای رژیم غذایی شما هستند. آنها پروتئین، کلسیم استخوان ساز و ویتامین D را تامین می کنند. اما نوع لبنیاتی که انتخاب می کنید مهم است. شیر، بستنی، کره و خامه سرشار از چربی های اشباع شده هستند که سطح کلسترول مضر LDL را افزایش می دهد. لبنیات کم چرب مصرف کنید.
چاشنی ها و سس های شور
چاشنی ها و سس های خریداری شده در فروشگاه اغلب حاوی نمک زیادی هستند. قبل از خرید، محتوای نمک روی برچسب محصولات را بررسی کنید و به دنبال جایگزین های کم سدیم باشید. بهتر است سسها و رویههای سالاد را خودتان با طعمدهندههای بدون نمک مانند لیمو، روغن زیتون و سرکه درست کنید.
گوشت های فرآوری شده و دودی
بیکن، سوسیس و هات داگ با داشتن چربی و کلسترول بالا، هیچ کمکی به قلب شما نمی کنند. هر دو گوشت قرمز فرآوری شده و چرب مانند همبرگر برای قلب مضر هستند. ماهی، مرغ بدون چربی، لوبیا و توفو منابع سالمتری از پروتئین هستند.
شیرینی
غذاها و نوشیدنی های قندی مانند کلوچه ها، کیک ها، آب نبات ها و نوشابه ها به چاقی کمک می کنند که برای سلامتی مضر است. شکر قند خون را بالا می برد و التهاب را افزایش می دهد. به همین دلیل است که افرادی که در مصرف شیرینی جات زیاده روی می کنند با خطر بیشتری برای مرگ بر اثر بیماری قلبی روبرو هستند. انجمن قلب آمریکا توصیه می کند که زنان بیش از ۶ قاشق چایخوری و مردان بیش از ۹ قاشق چایخوری شکر اضافه در روز دریافت نکنند.
غذاهای سرخ شده
به محض اینکه غذاهایی مانند سیب زمینی یا مرغ را در روغن سرخ کنید، چربی و کلسترول به آن اضافه می کنید. خوردن غذاهای سرخ شده به طور منظم منجر به افزایش وزن می شود که می تواند فشار خون شما را افزایش دهد. تحقیقات نشان می دهد که غذاهای سرخ شده خطر بیماری قلبی و نارسایی قلبی را افزایش می دهد. سبزیجات و پروتئین های بدون چربی مانند مرغ و ماهی را بپزید، آب پز کنید و کباب کنید تا یک وعده غذایی سالم برای قلب داشته باشید.
الکل
الکل حاوی کالری خالی است که فاقد مواد مغذی است و باعث افزایش وزن می شود. به علاوه، الکل با برخی از داروهای فشار خون و سایر داروهای قلبی تداخل پیدا می کند.
مایعات اضافی
نارسایی قلبی مانع از پمپاژ خون توسط قلب شما می شود. در نتیجه مایعات در بدن شما جمع می شود. اگر بیش از حد آب و مایعات دیگر بنوشید، ممکن است وزن اضافه کنید و علائمی مانند تورم و تنگی نفس داشته باشید. از پزشک خود بپرسید که چه مقدار مایعات باید در روز بنوشید. همچنین در مصرف غذاهایی که مایعات زیادی دارند هم محتاط باشید.
در همین حال در ادامه به نقل از «مدیکال دیلی» به چند مورد از عادتها و عواملی خواهیم پرداخت که به منظور حفظ سلامت قلب و عروق می بایست نسبت به آنها محتاط بود.
رژیم گرفتن یا حذف برخی درشتمغذیها
به گفته دکتر «دانیل ادموندوویچ»، رئیس قلبوعروق در بیمارستان دانشگاه تمپل، مردم اغلب فکر میکنند که یک رژیم غذایی سالم و متعادل را دنبال میکنند، اما اینطور نیست. به عنوان مثال، او افرادی را دیده که از رژیم غذایی کمکلسترول پیروی و از چربیهای سالم یعنی یک درشتمغذی مهم اجتناب میکنند. این افراد ممکن است کربوهیدراتهای زیادی بخورند. اگرچه این نوع رژیم غذایی باعث افزایش سطح کلسترول نمیشود، اما تحقیقات نشان داده است که تغییر ناگهانی و شدید در عادات غذایی میتواند منجر به بدتر شدن عملکرد قلب شود.
انزوای اجتماعی و تنهایی
به گفته دکتر «ریگود تدوالکار»، متخصص قلب و عروق در مرکز بهداشت پراویدنس سنت جان در سنتا مونیکای کالیفرنیا، جدا شدن از دیگران نیز میتواند تأثیر عمیقی بر سلامت قلب ما داشته باشد. یک مطالعه اخیر نشان داد که زنان مسنتر زمانی که در انزوا زندگی میکنند، هشت درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماریهای قلبی - عروقی هستند.
برای افرادی که هم انزوای اجتماعی و هم تنهایی را تجربه میکنند، خطر ابتلا به بیماری قلبی تا ۲۷ درصد افزایش مییابد. انزوای اجتماعی نیز میتواند به افسردگی کمک کند و افسردگی میتواند منجر به عوامل خطر قلبی - عروقی مانند فشار خون بالا، سبک زندگی کمتحرک و عادات غذایی ضعیف شود.
سلامت ضعیف دندانها
مشکلات دندانی مانند پوسیدگی دندان میتواند خطر عفونتهای باکتریایی در جریان خون را افزایش دهد. به گفته تدوالکار، انتقال باکتریهای موجود در دهان، به خون بسیار آسان است. التهاب لثه و سلامت نامناسب دهان باعث ایجاد حالت التهابی میشود که میتواند مشکلات قلبی مانند کلسترول بالا یا پارگی پلاک را تشدید کند.
مصرف بیش از اندازه کافئین
کافئین به طور کلی برای قلب مفید است و تحقیقات نشان میدهد که نوشیدن دو فنجان قهوه در روز بیشترین فواید قلبی - عروقی را دارد اما مصرف بیش از اندازه قهوه میتواند تأثیر منفی داشته باشد؛ زیرا میتواند ضربان قلب را تسریع کند و باعث انقباض عروق خونی و افزایش فشار خون شود. مصرف کافئین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیگرم بیخطر در نظر گرفته میشود و بیش از آن میتواند مجموعهای از اثرات منفی داشته باشد.
۴ روش برای کاهش علائم تیروئید کمکار
اگر مبتلا به کمکاری تیروئید هستید، توصیه میشود این تغییرات ساده اما سالم را در برنامه روزمره خود اعمال کنید تا علائم این بیماری را به حداقل برسانید.
۱) خوب بخوابید
افراد مبتلا به کمکاری تیروئید معمولاً به اندازه کافی نمیخوابند یا خواب آنها کیفیت مطلوبی ندارد. برای اینکه بدن فرصتی برای استراحت و بازیابی داشته باشد، سعی کنید هر شب ۸ ساعت بخوابید.
۲) آرام و خونسرد باشید
استرس تأثیر منفی بر سیستم ایمنی دارد و حتی میتواند علائم کمکاری تیروئید را تشدید کند. حتی اگر کمکاری تیروئید شما به خوبی کنترلشده باشد، استرس زیاد باعث میشود بدن آدرنالین و کورتیزول ترشح کند. این هورمونها قادرند شما را مضطرب کنند.
۳) تحرک داشته باشید
ورزش میتواند به کنترل بسیاری از عوارض جانبی کمکاری تیروئید از جمله: بد خلقی، کاهش انرژی و افزایش وزن کمک کند. فعالیت بدنی باعث افزایش فعالیت شیمیایی مغز و ترشح هورمونهایی میشود که انرژی و خلق و خو را بهبود میبخشند. حتی دو ساعت ورزش در طول هفته برای تقویت انرژی و خلق و خوی افراد مبتلا به بیماری کمکاری تیروئید کافی است.
۴) رژیم غذایی خود را اصلاح کنید
تغذیه مناسب و متعادل میتواند کنترل علائم کمکاری تیروئید را آسانتر کند. بدین منظور سبزیجات، میوهها، غلات کامل، پروتئین بدون چربی و چربیهای سالم (مانند روغن زیتون و آجیل) را به رژیم غذایی خود اضافه کنید و مصرف قند و چربی اشباعشده را کاهش دهید.
علائم ظاهری سکته مغزی چیست؟
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به نشانههای ظاهری فردی که دچار سکته مغزی شده اشاره کرد و گفت: هوشیار باشید و به محض اینکه مشاهده کردید نیمی از صورت یا بدن فرد فلج یا اصطلاحاً کج شده و در صحبت کردن دچار مشکل و یا دچار کاهش سطح هوشیاری شده باشد به احتمال بروز سکته مغزی شک کنید.
آناهیتا ذوقی هشدار داد: در مواقعی که فرد دچار حمله سکته شده و یا با دیدن هر نشانهای احتمال میدهید این فرد سکته کرده، فوراً با اورژانس تماس بگیرید، بیمار را تکان ندهید و از خوراندن هر ماده آشامیدنی یا غذایی پرهیز کنید.
در این مواقع هرگز برای پایین آوردن فشار خون قرص زیرزبانی به صورت خودسرانه به بیمار ندهید.
وی با تاکید بر اینکه در افرادی که دچار حمله سکته مغزی شده اند، زمان اهمیت بسیار زیادی دارد گفت: باید هر چه سریعتر بیمار تحت نظر درمانهای تخصصی قرا گیرد، زمانی که سکته مغزی رخ میدهد بسیاری از سلولها میمیرند و شانس بازسازی خود را هم ندارند بنابراین زمان را از دست ندهید و فرد را به مراکز درمانی برسانید با این کار شانس آسیبهای مغزی به حداقل خواهد رسید.
این متخصص مغز و اعصاب در ادامه گفت: در مواقعی که فرد دچار حمله سکته مغزی شده، اگر بیمار کاهش هوشیاری دارد او را به پهلو بخوابانید تا محتویات دهان او وارد ریه نشده تا از عفونت ریوی پیشگیری شود.
راز درمان کبد چرب!
کبدچرب غیر الکلی بر اثر تجمع چربی در سلولهای کبد به وجود میآید و در افرادی که دچار اختلال در متابولیسم بدن هستند و چربی و قند خونشان بالاست، بیشتر دیده میشود. البته فردی که به آن مبتلا میشود، زمینه ژنتیکی هم دارد.
در این بیماری تری گلیسیریدی که در سلولها تجمع یافته، از سلولهای کبدی خارج نمیشود و وقتی به تدریج چربی در سلولهای کبدی جمع میشود، اصطلاحا میگویند فرد دچار کبد چرب غیرالکلی شده است.
تا این مرحله کبدچرب قابل درمان است، اما در صورتی که فرد متوجه نشود یا پیگیر درمان نباشد، وارد مرحله «سیروز» و بدخیمیهای کبدی میشود که درمان ندارد؛ زیرا سلولهای کبدی تخریب شده و راهی جز پیوند کبد باقی نمیماند.
متاسفانه یکی از مشکلات کبدچرب این است که نشانه خاصی ندارد و فقط با انجام آزمایش یا سونوگرافی میتوان این بیماری را تشخیص داد. البته برخی علائم در بیماران مبتلا ممکن است وجود داشته باشد که از جمله آن خستگی و درد در ناحیه بالا و سمت راست شکم است.
۷۰ درصد افراد دچار کبدچرب به اضافه وزن و چاقی مبتلا هستند و سابقه قند و چربی خون بالا دارند. در واقع کسانی که رژیم غذایی ناسالمی دارند به خصوص مصرف بالای چربیهای اشباع و قندهای ساده و فعالیت بدنشان نیز کم است، بیشتر به کبدچرب مبتلا میشوند.
کبدچرب درمان دارویی قطعی ندارد. تغییر در شیوه زندگی، درمان اصلی و پیشگیرانه این بیماری است. فردی که به چاقی مبتلاست، با کمی کاهش وزن، بهبود مییابد. مطالعههای مختلف نشان دادهاند اگر این افراد ۵ تا ۱۰ درصد وزنشان را کاهش دهند، آنزیمهای کبدی به حد طبیعی باز میگردد. این افراد باید رژیم غذایی خاصی داشته باشند تا هرچه سریعتر بهبود یابند و بیماری وارد مرحله ۲ و ۳ نشود.
میزان کربوهیدرات (قند) و به خصوص کربوهیدراتهای ساده و همین طور چربی، به خصوص چربیهای اشباع، باید در رژیم این افراد کم شود.
مبتلایان به این بیماری بهتر است برای پخت و پز از چربیهای غیراشباع مانند روغنهای مایع و گیاهی مثل روغن کانولا و زیتون استفاده کنند؛ حتما چربیهای قابل رویت گوشت را (چه قرمز چه سفید) بگیرند و ترجیحا در هفته بیش از دو بار گوشت قرمز نخورند و مصرف فیبر را افزایش دهند.
فیبر در انواع سبزی و سبوس غلات به وفور یافت میشود. میوهها نیز فیبر خوبی دارند اما چون حاوی قند فراوانی هستند، باید به میزان متعادل یعنی حداکثر ۳ واحد در روز و به دفعات میوه مصرف کنند؛ یعنی بیمار مبتلا به کبدچرب نمیتواند ۳ میوه را با هم بخورد اما مصرف سبزیها برای وی آزاد است.
مصرف غلات سبوسدار یا سبوس به صورت جدا در سوپ، کوکو، کتلت و... نیز برای این بیماران مفید است. همچنین موادغذایی با خواص ضدالتهابی مثل روغن ماهی نیز بهتر است در برنامه غذایی این افراد گنجانده شود.
بنابر اعلام دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، ورزش و تحرک بدنی برای مبتلایان به کبدچرب ضروری است و حتما باید روزانه ۳۰ دقیقه تا یک ساعت ورزش کنند. با این سبک زندگی چربی کمتری در سلولهای کبد ذخیره میشود و به مرور بهبود مییابند.
عوامل مشکلات و سختیهای مردم
علم کلام با استفاده از عقل اثبات میکند که خداوند متعال دارای صفات کمالیه است و افعال الهی نیز بر اساس همین صفات از نقص و ظلم مبرا است. خالقیت یکی از همین صفات است که قرآن کریم در مورد آن بیان میفرماید: «اَلّذى اَحْسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلْقَهُ»؛[1] «او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد».
انسان یکی از مخلوقات خداوند است که خلقت او نیز مانند سایر مخلوقات بینقص است. قرآن کریم در مورد خلقت انسان نیز میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسانَ في اَحْسَنِ تَقويم»؛[2] «ما انسان را به بهترين شكل آفريديم».
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، مواجهشدن انسان با برخی از مشکلات است، اگر انسان در بهترین صورت خلق شده، چرا دچار برخی مشکلات میشود؟ این مشکلات گاه در ابتدای خلقت برای او ایجاد میشوند؛ مانند فرزندان معلول و گاه در ادامه حیات انسان رخ میدهند مانند مبتلا شدن به سرطان، ناکامی در مسیر زندگی و... . برای این سؤال چند علت و پاسخ کوتاه بیان میکنیم.
یک. عامل و ریشه بیشتر مشکلات بر خواسته از رفتار خود انسان است که لازمه اختیار داشتن انسان و انتخاب غلط او و یا اطرافیان او است. قرآن کریم میفرماید: «ما أصابَكُمْ مِّنْ مُّصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أيْديكُمْ»؛[3] «هر مصيبتى كه به شما مىرسد نتيجه اعمال شماست»؛ مانند انتخابهای غلط ما در زندگی و یا رفتار نادرست دیگران ازجمله رفتار غلط یک مسئول که باعث ناکامی گروهی از مردم میشود.
پیشرفت علم و طب نیز روشن میکند که بیماریها علل مختلفی دارند که بیشتر آنها مربوط به رفتار انسان است، مانند: تغذیه انسان، ژنتیک، عدم رعایت نکات بهداشتی توسط والدین هنگام انعقاد نطفه و ... .
دو. عامل دیگر نیز آزمایشهای الهی میتواند باشد. امتحان الهی سنگ محک برای تشخیص ظرفیت انسان است که برخی در این امتحانات شکست میخورند و برخی دیگر مانند حضرت ایوب علیهالسلام باوجود مشکلات فراوان، عنان از دست نداده و موفق و سربلند میشوند.[4]
درنتیجه خلقت خداوند عاری از نقص بوده و مشکلات علتهای مختلفی میتوانند داشته باشند؛ انسان به عنوان موجود مختار با انتخاب و رفتار نادرست خود مشکلاتی را برای خود و دیگران ایجاد میکند و یا امتحانات الهی عامل برخی از مشکلات بوده که به آزمایش بندگان خدا منجر شده تا سره از ناسره تفکیک شوند.
پینوشت:
[1]. سجده: 7.
[2]. تین: 4.
[3]. شوری: 30.
[4]. ص: 43.
ماه خدا؛ بهترین زمان برای حضور در بهترین مکان
در شئون مختلف انسانی مدالها و نمادهایی برای تعیین رتبه افراد مشخص میشوند و به بالاترین افراد در هر شأنی لقب و مدالی خاص تعلق میگیرد. در بین نظامیان رتبهبندی خاصی وجود دارد و افراد بسیار اندکی خود را به بالاترین مرتبه ممکن میرساند؛ مثلاً نشان ذوالفقار از عالیترین نشانهای نظامی است که پیش از انقلاب به افرادی انگشتشمار و پس از انقلاب تنها به سردار شهید قاسم سلیمانی تعلق گرفت.[1] در مکتب اسلام کدام نشان رتبه بسیار بلند را بیان میکند؟
نام مبارک «الله» نشان عالی اسلامی
در میان تمام انسانها تنها خاتم انبیا و اشرف مخلوقات است که از او با تعبیر «حبیبالله»؛ «معشوق خدا» یاد میشود. شریفترین و پاکترین خونِ بشری، «ثارالله»؛ «خونِ خدا»، عیسی علیهالسلام که از رحم پاکترین بانوان تاریخ تولد یافت، «روحالله»؛ «روح خدا» و پدر توحید؛ حضرت ابراهیم علیهالسلام، «خلیلالله» نامیده شدهاند. این مدالها و انتساب به نام مقدس خداوند، نصیب افراد بسیار محدودی شده است. نشان «الله»، اختصاص به انسانها ندارد و گاه شامل مکان و زمان ویژهای میشود. خداوند متعال ماه مبارک رمضان را به خویش نسبت داده و آن را «شهرالله» خوانده و خانه کعبه را «بیتالله» نامیده است.
کتاب خدا هدیهای عظیم در ماه خدا
رمضان ماه خداست. پیامبر مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: «شَعبانُ شَهری و رَمَضانُ شَهرُ الله»؛[2] «شعبان ماه من است و رمضان ماه خداست». شرافت این زمان بیضابطه و دلیل نیست. معجزه جاویدان الهی که همان کتاب خداست در این ماه مبارک نازل شده و قانون سعادت و خوشبختی ابدی به انسانها هدیه شده است. ماه بهار قرآن و استفاده از نسیم روحبخش آیات الهی، فرصت بسیار مغتنمی است که خود را از آتشی که برای خودمان برافروختهایم، نجات دهیم.
آرزوی بهترین مکان در بهترین زمان
در بین دعاهای مرتبط با ماه مبارک رمضان که در روایات آمده، تمنای زیارت خانه خدا ازجمله دعاهای پرتکرار است. گویا به خدا عرضه میداریم؛ حالا که من در بهترین زمانها و ماه خدا قرار دارم، من را موفق به رفتن به بهترین مکانها و خانه خدا کن. در برخی دعاها، زیارت بیتالله و قرار گرفتن در زمره حاجیان، آرزوی هرساله است. «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَيْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا وَ فِی كُلِّ عَامٍ»؛[3] «خدايا مرا روزى كن حج بیتالحرام در اين سال و در همهسال». در اهمیت حج همین نکته بس که امیرالمؤمنین علیهالسلام در آخرین وصایای خویش میفرماید: «اللهَ اللهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا»؛[4] «خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان تا وقتى هستيد آنجا را خالى مگذاريد، كه اگر خالى گذاشته شود از مجازات الهی مهلت نخواهید یافت».
ماه خدا؛ سیدالشهور
در برخی روایات به فضیلت و برتری رتبه این ماه مبارک نسبت به تمام ماهها تصریح و این ماه، سید و سرور ماهها نامیده شده است. دلیل این برتری، همان مدال افتخار ماه خدا بودن است. از امام رضا علیهالسلام روایت شده که فرمود: «إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ زُفَّتِ الشُّهورُ إلَى الحَشرِ يَقدُمُها شَهرُ رَمَضانَ عَلَيهِ مِن كُلِّ زينَةٍ حَسَنَةٍ، فَهُوَ بَينَ الشُّهورِ يَومَئِذٍ كَالقَمَرِ بَينَ الكَواكِبِ، فَيَقولُ أهلُ الجَمعِ بَعضُهُم لِبَعضٍ: وَدِدنا لَو عَرَفنا هذِهِ الصُّوَرَ! فَيُنادی مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ جَلَّ جَلالُهُ: «يا مَعشَرَ الخَلائِقِ، هذِهِ صُوَرُ الشُّهورِ الَّتي عِدَّتُها عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرا فی كِتابِ اللّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ، سَيِّدُها وأفضَلُها شَهرُ رَمَضانَ، أبرَزتُها لِتَعرِفوا فَضلَ شَهری عَلى سائِرِ الشُّهورِ و لِيَشفَعَ لِلصّائِمينَ مِن عِبادی وإمائی واُشَفِّعَهُ فيهِم»»؛[5] «چون روز قيامت شود، ماهها را به رستاخيز میآورند، درحالیکه ماه رمضان، كه با هر زيور نيكويى آراسته است، پيشاپيش آنهاست. آن روز، ماه رمضان در ميان ماهها، همچون ماه در ميان ستارههاست. مردمى كه آنجا گردآمدهاند، به يكديگر میگویند: دوست داشتيم كه اين چهرهها را میشناختیم! منادى از سوى خداى متعال ندا سر میدهد كه: «اى همه آفريدگان! اينها، سيماى ماههايى است كه نزد خداوند، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، تعدادشان در كتاب خدا دوازده است. سَرور و برترِ آنها، ماه رمضان است. آن را آشكار ساختم تا برترى ماه من (ماه خدا) را بر ماههای ديگر بشناسيد و تا براى مردان و زنانى كه بنده مناند، شفاعت كند و من هم شفاعتش را درباره آنان بپذيرم»».
پینوشت:
[1]. ایسنا، چه کسانی در ایران نشان «ذوالفقار» گرفتهاند: B2n.ir/k35658.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج94، ص79.
[3]. مفاتیحالجنان، دعای ابوحمزه ثمالی.
[4]. سید رضی، نهجالبلاغه (صبحی صالح)، چاپ اول، البحوث الاسلامیه، 1377ش، ص422.
[5]. صدوق، محمد بن علی، فضائل الأشهر الثلاثه، چاپ اول، الآداب، ص110.