
emamian
آیت الله مکارم شیرازی: برای رسیدن به تعالی باید توأمان از قرآن و معارف اهل بیت (ع) بهره برد
متن پیام آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به بخش معارفی چهلوششمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ.» (اصول کافی ج 2 ص 459)
در ابتدا لازم است از همه دستاندرکاران و مسئولان این مسابقات با برکت تقدیر و تشکر نمایم و امیدوارم این برنامه گام مفیدی در جهت معرفی و انتشار معارف ناب قرآنی و روایی باشد.
حقیقت این است که قرآن کریم در جایگاه نخست و پساز آن، کلام نورانی اهلبیت(ع)، دریایی زلال و بیپایان از معارف الهی است که انسان برای تکامل و تعالی به آن نیازمند است.
قرآن کریم که معجزه جاویدان برای همه نسلها است و همچون خورشید، راه را نشان میدهد و نهجالبلاغه که آن را در بلاغت و فصاحت و بیان معارف، برتر از کلام بشر دانستهاند و صحیفه سجادیه که زیباترین تعابیر خضوع و خشوع بندگان را در مقابل ذات پروردگار متعال در قالب مناجاتهای دلنشین آورده است، همگی در صدد نشاندادن راه سعادت و بندگی به انسان و تخلق او به اخلاق الهی و زندگی در فضایی بالنده و عاری از ظلم و ستم و تشویق و اضطراب و آراسته به آرامش و نشاط، حقطلبی، خیرخواهی و نوعدوستی است، همان برنامهای که نیاز همیشه انسانها خصوصاً در دنیای امروز بوده و نسخه رهایی بشر از مصائب و دردهایی است که امروزه دچار آن است.
البته دست یافتن به این معارف و بهره بردن از آن، نیازمند آشنایی، فراگیری، انس و همراهی و سپس عمل و بکارگیری آن است. امیدوارم همه ما و خصوصاً جوانان عزیز بیشاز پیش با این معارف آشنا شده و زندگی خود را براساس آن سامان دهند.
بار دیگر ضمن تشکر از همه مسئولین برگزاری و شرکتکنندگان در این مراسم، توفیقات الهی را برای همگان از خداوند متعال مسئلت دارم.
کلید همۀ بدیها از نگاه امام حسن عسکری (ع)
بهرهمندی از حسن خلق و اخلاق نیکو و از سوی دیگر کنار زدن بداخلاقی و پرهیز از عصبیت چه در محیط خانواده و چه در محیط بزرگتری مثل جامعه، پیوسته از جمله تأکیدات اهل بیت علیهمالسلام بوده است. این موضوع به قدری در رشد و پرورش الهی ما تأثیر دارد که مولایمان امام حسن عسکری (ع) در این باره فرمود: «أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ؛ خشم و غضب، کلید هر گونه شرّ و بدی است.»
عصبیت نقطۀ مقابل حسن خلق و اخلاق حسنه است؛ به عبارت دیگر، جایی که عصبیت وجود داشته باشد نباید به دنبال رفتار رحمانی و کریمانه بود. عصبیت و ایجاد خشم نسبت به دیگران از قویترین ابزارها و حربههای ابلیس لعین در حرکت دادن انسانها به سوی تاریکی و ضلالت به شمار میرود.
در روایت دیگری پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میفرمایند: «إنّ الغضب من الشّیطان و إنّ الشّیطان خلق من النّار و إنّما تطفا النّار بالماء فإذا غضب أحدکم فلیتوضّأ»، خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مىشود، پس هرگاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد. (نهجالفصاحه، ص286، ح660)
بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
به نظرم جلسه تا همینجا کافی است؛ واقعاً حدّاکثرِ استفاده را کردیم، از شعر و از مضمون و از مدح و از آهنگ و از همه چیز. اوّلاً عید سعید ولادت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) را تبریک عرض میکنم و خداوند را قسم میدهم به حرمت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) که معرفت ما را نسبت به این بزرگوار روزبهروز بیشتر کند؛ همچنین ولادت فرزندش امام بزرگوارمان که راه جهاد فاطمی را این بزرگوار بخوبی طی کرد و پیش رفت. روز شهادت عزیز ما حاج قاسم سلیمانی هم هست که انشاءالله خدای متعال تفضّلاتی را که بر خاندان پیغمبر کرده است، بر روح این عزیز پیرو واقعی خاندان پیغمبر نازل کند، ما را هم به ایشان ملحق کند و از شفاعتشان برخوردار کند.
من یک مطلبی را آماده کردهام دربارهی مسئلهی «جهاد تبیین»؛ چرا؟ چون این جلسه متشکّل از کسانی است که میتوانند پیشروان «جهاد تبیین» باشند. جلسهی مادحان اهلبیت و ستایشگران مکتب اهلبیت (علیهم السّلام) جلسهی بیان تبیین مجاهدانه است. بحث من امروز این است؛ حالا هر مقداری که توانستیم و وقت بود.
در میان خصوصیّات برجسته و ممتاز فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)، یکی از خصوصیّات بسیار برجسته «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا است. ایشان دو خطابهی ممتاز و نامدار ایراد کردند که یکی از آن دو خطابه، خطابهی معروف ایشان: «اَلحَمدُ لِلَّهِ عَلىٰ ما اَنعَمَ وَ لَهُ الشُّکرُ عَلىٰ ما اَلهَم»(۲) در جمع صحابه است که دربارهی این خطابه گفته شده که در ردیف بهترین خطبههای نهجالبلاغه است ــ آن کسانی که اهل بلاغت و اهل فهمند، اینجور گفتهاند؛ مملو است از معارف و حقایق ــ یکی هم آن خطبهی حضرت خطاب به زنان مهاجر و انصار است: «اَصبَحتُ وَ اللَهِ عائِفَةً لِدُنیاکُم قالِیَةً لِرِجالِکُم»(۳) یا «عائِفَةً لِدُنیاکُنَّ قَالِیَةً لِرِجالِکُنَّ»؛(۴) این دو خطابه «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در مدّت کوتاهی بعد از رحلت پیغمبر است.
دربارهی آن خطبهای که در جمع صحابه بیان کردند، مرحوم مجلسی (رضوان الله علیه) طرق متعدّدی را، اسانید مختلفی را ذکر کرده؛ غیر از ایشان هم دیگران سندهای معتبر و مهمّی را بیان کردهاند. ابنابیالحدید این خطبه را که نقل میکند، میگوید من از کتب شیعه و علمای شیعه نقل نمیکنم اینها را، از طرق اهلسنّت نقل میکنم؛(۵) ذکر میکند که از چه کسی نقل میکند این خطبه را و او شخص ثقهای است و خصوصیّاتش را بیان میکند. آن کسانی که روایتِ این خطبه به آنها نقل میشود چند نفرند، از جمله جناب عایشه است؛ عایشه یکی از نقلکنندگان خطبهی فدکیّهی حضرت زهرا است. از جناب زیدبنعلی (سلام الله علیه و علی ابیه) نقل شده است که من دیدم بزرگان آل ابیطالب این خطبه را از پدرانشان نقل میکردند، به فرزندانشان یاد میدادند، برای اینکه این خطبه در تاریخ بماند؛ عبارت ایشان این است: رَاَیتُ مَشایِخَ آلِ اَبی طالِبٍ یَروونَهُ عَن آبائِهِم وَ یُعَلِّمونَهُ اَبنائَهُم؛(۶) یعنی اعتبار این خطبه اینجوری است، در این حد است. انتظام فکری و منطق قوی در این خطبه، از لحاظ مضمون، همراه شده با استحکام لفظی و زبان فاخر و با زیباییهای ادبی. تصوّرش را بکنید فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)، بانوی هجدهساله، بیستساله، حدّاکثر بیستوپنجساله، با آن مصائب، خطبهای بیان میکند که بزرگان اهل بلاغت اینجور با حیرت آن را تلقّی میکنند و به آن نگاه میکنند.
در یک چنین خطبهای با این لفظ و معنا، حقایقی را که در نظرها نبود یا اگر بود، مورد غفلت بود، بیان میکند و روشن میکند. معارف زیادی در این خطبه هست، توحید هست، نبوّت هست، مسئلهی امامت و ولایت هست، مسئلهی عدالت هست؛ این سنّت را فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) بعد از پیغمبر پایهگذاری کرد، فرزندان ایشان و خاندان پیغمبر هم از ایشان پیروی کردند؛ خطبههای امیرالمؤمنین، خطبهی امام حسین (علیه السّلام) خطاب به علما که خطبهی تکاندهندهی فوقالعادهای است ــ اَنتُم اَیَّتُهَا العِصابَةُ عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَة ــ(۷) خطبهی حضرت زینب در کوفه، خطبهی امام سجّاد در شام، خطبهی امام صادق در عرفات که «امامت» را معنا میکند ــ اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ اللَهِ کانَ هُوَ الاِمام ــ(۸) اینها همه دنبالهی سنّتی است که زهرای اطهر پایهگذاری کرده. این سنّت خطبهخوانی، تبیین حقایق، از اینجا شروع شد و ادامه پیدا کرد، تا آنجایی که ممکن بود؛ یک جاهایی هم ممکن نبود.
بعد، به تبَع اهلبیت، زبانآوران ممتاز و برجستهی پیرو اهلبیت هم این خط را دنبال کردند، تبیین حقایق کردند در زبان شعر؛ نه شعرای درجهی دو و متوسّط، [بلکه] شعرای درجهی یک. این شعرای معروفی که شما میشنوید اهلبیت را مدح کردند، شاعران درجهی یک عرب در دوران خودشان هستند: فرزدق در زمان خودش شاعر درجهی یک است، کُمیت اسدی شاعر درجهی یک است، سیّد حمیَری شاعر ممتاز درجهی یک است. دعبل خزاعی شاعر درجهی یک است. ابوالفرج اصفهانی شرححال این شعرا را که ذکر میکند ــ در کتابِ بیستوچندجلدیِ اغانی ــ به سیّد حمیَری که میرسد، چون سیّد حمیری خیلی روشن و صریح مخالفین اهلبیت را هجو کرده، میگوید من دلم میخواهد دربارهی این شاعر بزرگ حرف بزنم ــ چون [واقعاً ایشان] خیلی بزرگ است ــ منتها چون نسبت به بعضی از صحابه حرفهایی زده، ملاحظه میکنم و نمیگویم، مقداری میگویم؛ آن «مقدار» پنجاه صفحه است؛ بیش از همهی شعرائی که در آنجا ذکر کرده! یعنی عظمت این شاعر در این حد است. اینها هستند کسانی که معارف اهلبیت را تبیین کردند؛ [کار] اینها فقط شعر گفتن نیست، تبیین معارف اهلبیت است. همهی اینهایی که اسم آوردم و غیر از اینها ــ شاعران بزرگ دیگری هم هستند، برجستههایشان اینها هستند ــ این را دنبال کردند. این مال تاریخ زمان ائمّه (علیهم السّلام) و اندکی بعد از ائمّه.
در زمان ما، بزرگترین کسی که «جهاد تبیین» کرد امام راحل بود، و بزرگترین کاری که با «جهاد تبیین» انجام گرفت، کاری بود که امام بزرگوار ما انجام داد. امام راحل با «جهاد تبیین» کاری کرد که دیگران با هیچ وسیلهی سختافزاری و نرمافزاریِ دیگری، نه میتوانستند بکنند، نه امیدش را داشتند که بکنند؛ امام با زبان و با منطق [این کار را کرد]؛ «جهاد تبیین» این است. [امام] از روز اوّل نهضت شروع کرد به حرف زدن، تا روزی که آمد اینجا در بهشت زهرا گفت من تو دهن این دولت میزنم و دولت تعیین میکنم؛(۹) همه با «جهاد تبیین» بود. با «جهاد تبیین» چه کار کرد؟ با «جهاد تبیین» حکومت دیرپای فاسد ننگین دیکتاتوری و مستبدّانهی سلطنتی ارثی را ازاله کرد و حکومت مردمسالاری اسلامی و دینی را سر کار آورد؛ مسئلهی «جهاد تبیین» این است، اهمّیّتش این است. خب این درس فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است که در طول زمان ادامه پیدا کرد و رسید به امام بزرگوار.
در زمان مبارزات روحانیّت و نهضت روحانیّت، جریانهای دیگری بودند که تلاش میکردند، کار میکردند، دوندگی میکردند، با سلاح وارد میدان میشدند، [امّا] هیچ کار نتوانستند بکنند؛ یا سرکوب شدند یا منحرف شدند. تبیین، شاخصهی جهاد و نهضت اسلامی بود. در تهران در یک جمعی از دوستان نشسته بودیم، یک جوانی بود اهل مشهد ــ من میشناختم ــ که مرتبط بود با این گروههای مسلّح مارکسیست؛ ناگهان وارد جلسه شد برای یک کاری، صحبت بین ما و او شروع شد، یک مقداری حرف زدیم ــ اینها آنوقت معروف بودند به «گروه جنگل»؛ اینکه میگویم مال سالهای ۴۷ یا ۴۸ است ــ من گفتم خب شما که دارید این کارها را میکنید، با مردم حرف بزنید؛ مردم نمیدانند شما که هستید، چه هستید؛ گفت «آقا! این حرفها مال اسلام است، مال مسلمانها است»! اعتقادی به «جهاد تبیین» نداشتند، آن را مال اسلام میدانستند؛ درست هم میگفت، مال ما بود، مال اسلام بود. آنها حرف واقعی برای قانع کردن دلهای مردم نداشتند، [لذا] نتوانستند، مغلوب شدند، منکوب شدند، بسیاریشان هم منحرف شدند. امّا امام راه تبیین را پیش گرفت و به اینجا رساند. این راه، امروز هم ادامه دارد.
من چه میخواهم بگویم؟ من میخواهم بگویم امروز بارِ «جهاد تبیین» بر روی دوش شما مدّاحها است؛ امروز شما هستید که این رشتهی آغازشدهی به وسیلهی زهرای اطهر را دارید ادامه میدهید. حواستان باشد که مدّاحی چیست. مدّاحی به معنای ادامه دادن کار آن کسانی است که در طول تاریخ، چه در زمان اهلبیت توانستند مذهب را نگه دارند، تشیّع را و جریان شیعه را حفظ کنند، چه در زمان ما که توانستند دنیا را عوض کنند، نظام کشور را از «طاغوتی» به «اسلامی» تبدیل کنند؛ این رشته دنبالهی همان رشتهی منوّری است که آنها شروع کردند؛ با این چشم به مدّاحی نگاه کنید.
هنر مدّاحی و موجودیّتی به نام «هیئت» ــ که محورِ هیئت مدّاح و واعظ است؛ واعظ در کنار مدّاح ــ جزو مهمترین بخشهای قدرت نرم جامعهی اسلامی است. قدرت نرم از قدرت سخت نافذتر و مؤثّرتر است. علّت چیست که قدرتمندان عالم مثل آمریکا، بمب اتم دارند، انواع و اقسام سلاحهای پیشرفته را دارند، درعینحال مهمترین سرمایهگذاریها را برای هنر و سینما و هالیوود و تبلیغات و امثال اینها میکنند؟ چرا؟ چون سینما قدرت نرم است، قصّهنویسی و فیلم قدرت نرم است؛ این [کار] است که اثر میگذارد؛ قدرت سخت اثرِ آنی دارد، بعد، از بین میرود. قدرت سخت یعنی اینکه آمریکا میآید بیست سال در افغانستان میماند، میلیاردها خرج میکند، آخرش هم با نفرت مردم مجبور به فرار از افغانستان میشود؛ این قدرتِ سخت است. قدرت سخت یعنی آمریکا با تجهیزات کامل میآید همهی عراق را تصرّف میکند، حکومت عراق را ساقط میکند، خودش آنجا به جای حکومت مینشیند و بعد از حدود بیست سال، امروز منفورترین دولت در عراق عبارت است از دولت آمریکا؛ قدرت سخت این است. امّا قدرت نرم یعنی یک گروهِ بظاهر در اقلّیّت امّا دارای نفوذ معنوی، میتوانند دنیا را به خودشان متوجّه کنند. امروز شما ببینید فلسطینیهای مظلومی که سلاح دفاع از خودشان را ندارند، توانستهاند با مظلومیّت خودشان، با صبر خودشان، با ایستادگی خودشان، دنیا را متوجّه به خودشان کنند؛ یعنی فاصلهی بین قدرت سخت و قدرت نرم اینقدر زیاد است، و تأثیرش اینقدر متفاوت است.
خب، عرض بنده این است که مجموعهی مباشر و متصدّی مدح و مرثیه، یعنی همین جامعهی مدّاح که یک مجموعهای و یک بخشی از قدرت نرم جامعهی اسلامی است، بایستی بداند که چهکاره است و چه کار میخواهد بکند و وظیفهی او چیست. معارف اسلامی جزو محتواهای کار شما است، منطق قرآن جزو محتواهای کار شما است، معارف اهلبیت جزو محتواهای کار شما است، تاریخ اهلبیت جزو محتواهای کار شما است، مصائب اهلبیت هم جزو محتواهای کار شما است؛ این مجموعه بایستی با بهترین زبان و بهترین شیوه، با همان خصوصیّاتی که شما در تاریخ «جهاد تبیین» در گذشتهی شیعه ملاحظه میکنید، امروز ارائه بشود؛ توقّع این است. اگر تلاوت زیبایی از قرآن باشد، شعر زیبایی با صدای خوش و با آهنگ خوشی خوانده بشود، محتوای صحیح و متعالی به وسیلهی این صدای خوش و آهنگ خوش منتشر بشود، این از بسیاری از قدرتهای سخت دنیا نفوذش بیشتر است، تأثیرش بیشتر است. جمهوری اسلامی در این چهلوچند سال اینجوری حرکت کرده؛ جمهوری اسلامی بیش از آنچه به قدرت سخت متّکی باشد، به قدرت نرم متّکی بوده. البتّه شماها میدانید که من به تسلیحات پیشرفته و منطبق با نیاز و مطابق با تواناییهای دشمنان اعتقاد دارم و دنبال میکنم، امّا عقیدهام این است که در کنار آن قدرت سخت و قدرت تسلیحاتی، تسلیحات فکری، تسلیحات زبانی و تسلیحاتِ منطقِ قوی بایستی در بین ما گسترده بشود؛ این توقّع ما است. ما از شاعرمان توقّع داریم، از مادحمان توقّع داریم، از خوشصدا و خوانندهمان توقّع داریم.
در این قدرت نرم، دو شاخص مهم وجود دارد که اینها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد؛ یعنی کار خودتان را با این دو شاخص بسنجید: یکی عبارت است از توانایی برانگیختن و حرکت آفریدن، و دیگری عبارت است از جهت درست و دقّت؛ [یعنی] هدفگیریاش دقیق باشد. ببینید، یکی از چیزهایی که ما در موشکهایمان هم به آن اهمّیّت دادهایم و موفّق شدهایم و به آن رسیدهایم، دقّت در هدفگیری است؛ یعنی در دوهزارکیلومتری یک نقطهای را هدف میگیرد، درست به همان نقطه فرود میآید؛ یعنی مثلاً ده متر این طرف یا ده متر آن طرف نیست. در کاری که میخواهید انجام بدهید باید اینجوری هدفگیری کنید. این دو شاخص را در نظر داشته باشید: یکی اینکه ببینید آنچه شما ارائه میدهید چقدر قدرت برانگیختن دارد، چقدر میتواند دل را تکان بدهد، چقدر میتواند حرکت ایجاد کند، و دوّم اینکه چقدر دقیق است؛ دقّت در حرکت خیلی مهم است. گاهی اوقات میخواهیم کار خوبی بکنیم، یک حرفی میزنیم، دقّت نمیکنیم در خصوصیّات این حرف، [لذا] در هنگامی که دنیای اسلام نیاز به اتّحاد دارد اختلاف ایجاد میکنیم، شکاف ایجاد میکنیم؛ این عدم دقّت است. من اصرار دارم که در فهم معارف دینی و بیان معارف دینی دقّت بشود. خوشبختانه امروز بسیاری از مدّاحان عزیز ما از قشرهایی هستند تحصیلکرده، درسخوانده، مراتب علمی گذرانده، عربیدان، عربیفهم، خیلیهایشان با قرآن مأنوس، با روایات مأنوس. امروز این[جوری] است دیگر؛ جامعهی مدّاحی ما مثل دورهی جوانی ما نیست. جامعهی مدّاحی جامعهی متعالی و بلندمرتبهای است؛ توقّع ما این است که معارف را دقیق، درست، با همان ابزار بسیار ممتاز مدح و مرثیه، به طرف مقابل منتقل کند؛ توقّع ما این است.
با کتب حدیث آشنا بشوید، مأنوس بشوید. با نهجالبلاغه مأنوس بشوید. نهجالبلاغه یک دریا از معارف است. خطبههای نهجالبلاغه را وقتی شما نگاه میکنید، بخصوص بعضی از خطب نهجالبلاغه، سرشار از معارفی است که یک کلمهی آن را انسان بتواند گسترش بدهد، میتواند یک ملّت را به حرکت دربیاورد. با صحیفهی سجّادیّه مأنوس بشوید. قالب صحیفهی سجّادیّه قالب دعا است، در محتوا هم تضرّع و دعا است، امّا در کنار آن، سرشار از معارف دینی است. صحیفهی سجّادیّه یک پدیدهی عجیب در مکتب اهلبیت است. شما ملاحظه کنید امام سجّاد (سلام الله علیه) در صحیفهی سجّادیّه مرزداران را دعا میکند؛ یک دعائی دارد مخصوص مرزداران. مرزدارانِ آنوقت چه کسانی بودند؟ سربازان بنیامیّه بودند دیگر؛ برای آنها دعا میکند. مرزدار، مرزدار است؛ مرز کشور اسلامی را دارد حفظ میکند، هر کسی هست. مرزدار را دعا میکند. اینها درس است برای ما.
مرز دنیای اسلام امروز در غزّه است، نبض دنیای اسلام امروز در غزّه میزند. آنها ایستادهاند در مقابل دنیای کفر، دنیای طاغوت، دنیای استکبار، در مقابل آمریکا؛ طرف آنها فقط رژیم صهیونیستی نیست. رئیسجمهور آمریکا(۱۰) صریحاً میگوید من یک صهیونیستم!(۱۱) راست میگوید؛ همان خباثتی که در صهیونیستها وجود دارد در او هم هست؛ همان اهداف پلیدی که در آنها وجود دارد در او هم هست. [مردم غزّه] در مقابل اینها ایستادهاند. باید بدانیم که چه کار باید بکنیم. یکی از خصوصیّات همین است که مجاهدِ تبیین بداند امروز چه چیزی را باید تبیین کند؛ مسئلهی روز خودش را بشناسد. امروز شما باید غزّه را تبیین کنید، امروز شما باید دشمنیهای با نظام اسلامی را تبیین کنید. انواع و اقسام دشمنی با نظام اسلامی را دارند عمل میکنند، اجرا میکنند؛ حالا از لحاظ کارهای نظامی و تسلیحاتی و مانند اینها به صلاح خودشان نمیدانند، امّا از لحاظ قدرت نرم ــ حالا نه فقط آمریکا، [بلکه] دنبالهروهای آمریکا و مخالفین اسلام ــ فیلم میسازند، تبلیغات دروغین میکنند، علیه اسلام و علیه نظام اسلامی. باید سینه سپر کنید.
ما انتخابات در پیش داریم؛(۱۲) یک عدّهای نمیخواهند این انتخابات آنچنان که شایستهی این ملّت است انجام بگیرد؛ تلاش میکنند مردم را مأیوس کنند، مردم را بیاعتماد کنند، وانمود کنند که انتخابات فایدهای ندارد، تأثیری ندارد؛ در مقابل اینها «جهاد تبیین» باید سینه سپر کند، در مقابل اینها باید حقیقت را بیان کند. کسانی هستند که [میخواهند] حضور مردم در ادارهی کشور ــ که ثابتکنندهی تحقّق مردمسالاری دینی در کشور است ــ ضعیف بشود، تا حرف امام بزرگوار دروغ دربیاید؛ هدفشان این است که وعدهی الهی را مخالف واقع نشان بدهند. این حرکت، خصمانه است؛ در مقابل این حرکت خصمانه باید تلاش کرد. هر کس با انتخابات مخالفت کند، با جمهوری اسلامی مخالفت کرده، با اسلام مخالفت کرده. انتخابات یک وظیفه است. این یکی از کارها است؛ امروز احساس وظیفه نسبت به انتخابات یکی از کارهای نقدِ جامعهی مجاهد در «جهاد تبیین» است.
کسانی که مردم را به نظام بدبین میکنند، مردم را نسبت به آینده ناامید میکنند، [در نتیجه] یک نقطهی قوّت که گاهی در نظام وجود دارد، به نقطهی ضعف تبدیل میشود. یکی از نقاط قوّت نظام مبارزهی با فساد است؛ به مجرّد اینکه یک فسادی در یک جایی ظاهر میشود و دولت و مسئولین قضائی و دیگران در مقابلش بنا میکنند حرکت کردن ــ که این یک نقطهی قوّت است، مبارزهی با فساد است ــ یک عدّهای از آن طرف پیدا میشوند که «آقا ببینید، فساد وجود دارد»! خب بله، فساد وجود دارد؛ آنچه نقطهی ضعف است این است که فساد تحمّل بشود، به فساد کمک بشود؛ اگر با فساد مبارزه شد، این میشود نقطهی قوّت. سعی میکنند این نقطهی قوّت را تبدیل کنند به نقطهی ضعف؛ در مقابل اینها باید ایستاد. امام بزرگوار هیچ ملاحظهای نمیکرد؛ یک جاهایی ماها ملاحظه میکردیم، امام ملاحظه نمیکرد، صریح و روشن حقّ مطلب را اداء میکرد، آنچه را باید بیان کند بیان میکرد؛ اسم میآورد از افراد، اسم میآورد از جریانها و گروهها، برای اینکه مردم روشن بشوند؛ و به همین ترتیب توانست پایههای نظام را پایههای محکمی قرار بدهد که تا امروز، چهل و چند سال است که بحمدالله این بنا ارتفاع پیدا کرده، باز هم ارتفاع پیدا خواهد کرد.
ملّت ایران اسلام را دوست دارند؛ ملّت ایران استقلال را دوست دارند، عزّت ملّی را دوست دارند؛ ملّت ایران از دنبالهروی و پیروی قدرتها بیزارند؛ ننگشان میکند که مثل دوران طاغوت، آمریکاییها و دیگر قدرتمندان بخواهند بر این ملّت فخر بفروشند و امر و نهی کنند؛ ملّت ایران تحمّل نمیکند این چیزها را، برای همین هم هست که پای جمهوری اسلامی ایستادهاند؛ چون شعار جمهوری اسلامی شعار عزّت ملّی، استقلال ملّی و پیشرفت ملّی است؛ اینها شعارهای جمهوری اسلامی است؛ ملّت به اینها علاقهمند است و این راه، راه خدا است. آنچه راه خدا است و بندگان خدا در آن راه حرکت میکنند، هیچ قدرتی قادر به عقب نشاندن آن نیست.
جهادِ باارزشِ تبیین را باقوّت و باقدرت انشاءالله ادامه بدهید و این مواریث گرانقدر را به نسل بعد از خودتان منتقل کنید. [اگر] جوانها احساس کنند وظیفهشان نسبت به گذشتگانشان مضاعف است، روزبهروز انشاءالله پیشرفت را بیشتر مشاهده خواهیم کرد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
خدا را شاکریم که اجر دنیوی شهید سلیمانی را جلوی چشم ما هر روز دارد به این شخص بزرگ و به این شخصیّت برجسته اهدا میکند. آنچه شما ملاحظه میکنید، این بسط و نشر اسم و یاد ایشان، اجر دنیایی این بزرگوار است؛ اجر اخروی را اصلاً ماها تصوّرش را نمیتوانیم بکنیم و نمیتوانیم بفهمیم که چیست؛ این اجر دنیایی است. من تصوّر میکنم از روزی که ایشان شهید شده تا امروز، اسم شهید سلیمانی و یاد شهید سلیمانی و خصوصیّاتی از شهید سلیمانی، چندین برابرِ زمانِ حیاتش در بین مردم دارد منتشر میشود. این همان حرفی است که یک وقتی کسی گفته بود که «شهید سلیمانی» از «قاسم سلیمانی» برای ما خطرناکتر است! [این را] آن طرفهای مقابل گفته بودند؛ راست گفتند، واقعاً همینجور است. یعنی نه فقط غبار فراموشی بر چهرهی این شهید ننشسته، بلکه روزبهروز جلوهاش بیشتر شده، نورانیّتش بیشتر شده، وضوحش بیشتر شده و انشاءالله بیشتر هم خواهد شد. این لطف خدا است.
[این] ناشی از چیست؟ به گمان من علّتش اخلاص شهید سلیمانی است؛ یعنی آن چیزی که ماها در آن غالباً مشکل داریم. کار انجام میگیرد، [ولی] روح کار، اخلاص است؛ کارهای این شهید، به معنای واقعی کلمه این روح را داشت؛ یعنی واقعاً بااخلاص کار میکرد؛ این را ما که با ایشان در کارهایش معاشر بودیم میفهمیدیم. در کارش خودنمایی نبود، تظاهر نبود، منیّت نبود؛ برای خدا کار میکرد، برای خدا حرکت میکرد. به نظر من این اخلاص است که این اجر دنیوی را اینجور نمایان کرده. این را ما در مورد امام هم مشاهده کردیم؛ امام هم همینجور بود. روز سوّم یا چهارمِ دفنِ امام بود که در مرقد ایشان ــ که آنوقت هنوز هیچ چیزی هم نبود؛ یک حصاری کشیده بودند ــ یک جلسهی بزرگی بود، ما هم میرفتیم آنجا و من با هلیکوپتر میرفتم؛ همینطور که به این بیابان نگاه میکردم ــ حالاها آن قسمت ساخته شده، [امّا] آن روزها غالباً بیابان بود ــ من دیدم این جمعیّت همینطور با پای پیاده دارند میروند! چه کسی اینها را میبرَد؟ چه جاذبهای است که اینها را میکشد به آنجا؟ من گفتم این اخلاص امام است که دارد اینها را اینجور میکشاند و میبرد. این شهید عزیز ما هم همینجور؛ بااخلاص بود.
حالا این خانم(۲) گفتند به ما یک نصیحتی بکنید؛ خیلی خب، همین نصیحت: در کارهایتان اخلاص داشته باشید؛ یعنی نگذارید شائبهی منیّت در انگیزههای شما و در کارهای شما دخالت کند؛ اخلاص یعنی فقط برای خدا [کار کردن]. آنجایی که میبینید شائبهی منیّت است، پس بکشید؛ یعنی انسان کار را ترک کند، بهتر از این است که کار را برای دیده شدن انجام بدهد. این یک نکته است؛ نکتهی اخلاص در ایشان.
یک نکته در مورد ارزش کاری شهید سلیمانی ــ که خب خیلی در این زمینهها حرف زدند و میزنند، و این نکته باید مورد توجّه قرار بگیرد ــ نقش شهید سلیمانی در احیای جبههی مقاومت در منطقه است. البتّه این را اگر کسی بیان میکند، باید درست بیان کند. شهید سلیمانی نقش مهمّی در زنده کردن جبههی مقاومت در منطقه دارد؛ خیلی نقش دارد. یک وقت یک گروه مقاومی در یک منطقهای هستند، خب بله، این قبل از شهید سلیمانی هم بود؛ [امّا] یک وقت یک جبهه به وجود میآید؛ ما همیشه این را میخواستیم. چون طرف مقابل جبههبندی میکند، این طرف هم باید جبههبندی کند. خب الان اگر این جبهه نبود، غزّه نمیتوانست اینقدر مقاومت کند. این جبههی مقاومت، به همهی اطراف قضیّه قدرت میدهد. اگر چنانچه چهار واحد با هم متّحد بشوند، پنج واحد با هم متّحد بشوند، زورشان و قدرتشان بیشتر از پنج برابرِ یک واحد است؛ یک هویّت جدیدی به وجود میآید؛ آن هویّت جدید خیلی مهم است. شهید حاج قاسم سلیمانی در این قضیّه خیلی نقش داشت، خیلی کار کرد. مردم حضور او روی کوههای سوریه و نترسیدنش و رفتنش به استقبال خطر را میبینند؛ خب این خیلی مهم است، امّا اهمّیّت اصلی مال این است که همین رفتنها، همین حضورها، همین تلاشها توانست این جبهه را احیا کند، زنده کند، تقویت کند.
خداوند انشاءالله درجاتش را عالی کند. [ایشان] با تدبیر، با سیاست، با عقل، با اخلاق، با تحرّک و تلاش تمامنشدنی این کار را دنبال میکرد و این بسیار مهم بود و مهم است؛ امیدواریم انشاءالله ادامه پیدا کند. البتّه آقای قاآنی(۳) حقّاً و انصافاً خوب دارد حرکت میکند؛ حرکت ایشان خیلی خوب است الحمدلله. بایستی همین خطّ تقویت جبههی مقاومت که شهید در این زمینه خیلی فعّال بود و خیلی شاخص است و رتبهی خیلی بالایی در این قضیّه دارد، انشاءالله ادامه پیدا کند.
خداوند انشاءالله شماها را حفظ کند، خانم(۴) را محفوظ بدارد؛ ایشان هم در جهتگیری و انگیزهی شهید سلیمانی نقش دارند. شاید بیست سال پیش یا بیست و سه چهار سال پیش [بود که] اینجا در این حیاط، با بچّههای سپاه، فرماندهان سپاه ــ شاید حدود بیست نفر بودند ــ نماز خواندیم، بعد من نشستم روی پلّه، یک صحبت گرم و گیرایی کردم؛ قبلاً هم فکرش را نکرده بودم؛ خدای متعال همینطور حرف میزد! در واقع زبان من بود، حرف خدا بود؛ خیلی جلسهی عجیبی بود، خیلی تأثیراتی گذاشت. بعد از آن جلسه، چند نفر از بچّهها به من مراجعه کردند، یکی از آنها حاج قاسم بود؛ آمد یک جملهای از ایشان نقل کرد، گفت عیال من اینجوری میگوید؛ در همان جهتی که من صحبت کرده بودم. من دیدم تأثیر همسر چقدر زیاد است؛ یعنی این خانم روی حاج قاسم مؤثّر بودند؛ [لذا] ایشان در زحمات حاج قاسم شریکند، علاوه بر اینکه محرومیّتهای خانوادهها ــ نبودن همسر، نبودن پدر ــ خیلی مهم است، تحمّل این چیزها خیلی مهم است؛ تحمّل کردند.
انشاءالله خداوند به شماها اجر بدهد، توفیق بدهد، همهی شما را حفظ کند. انشاءالله موفّق و مؤیّد باشید.
بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید خانمهای عزیز، خواهران، دختران، فرزندان خود من؛ همهی شما فرزندان ما هستید، و سازندگان ایران فردا، دنیای فردا، شماها هستید. این جلسه، جلسهی خیلی پُرمغز و مفیدی بوده تا این لحظه. من تشکّر میکنم از همهی کسانی که برنامه اجرا کردند. از این دختران عزیزی که سرود خواندند تشکّر میکنم؛ هم سرودشان خوب بود ــ یعنی مضمون شعر خوب بود ــ هم آهنگشان خوب بود و بسیار خوب اجرا کردند. از قاری محترم تشکّر میکنم. از مجری محترم و خوشبیان و خوشزبان تشکّر میکنم. از همسران شهدا، مادران شهدا، فرزندان شهدا که در این جمع حضور دارند، صمیمانه تشکّر میکنم و به همهی آنها اظهار ارادت میکنم. از خانم زکزاکی که اینجا صحبت کردند، من تشکّر میکنم. ایشان مادر شش شهیدند؛ سه پسرشان در یک حادثه، سه پسر دیگرشان در یک حادثه[ی دیگر] به شهادت رسیدند و این زن مثل کوه صبر کرده و مدّتها زندان و سختیهای فراوان را تحمّل کرده. از آن خانم فلسطینی(۲) که اینجا ویدئوشان را مشاهده کردیم، تشکّر میکنم؛ از کسانی که دستاندرکارند میخواهم که تشکّرِ ما را به ایشان برسانند و خداقوّت بگویند و بگویند که من همیشه، هر شب، مرتّباً برای آنها دعا میکنم.
مطالبی که در اینجا مطرح شد مطالب بسیار خوبی بود؛ یعنی واقعاً اگر من الان هیچ صحبتی نکنم و به همان حرفهایی که این خانمها اینجا زدند اکتفا کنیم، این جلسه بهرهی خودش را برده؛ هم در مورد ورزش، هم در مورد مسائل حقوقی زنان، هم در مورد هنر دینی، هم در مورد نگرانی از تهدیدهای فضای مجازی و هوش مصنوعی، هم برای مسئلهی نخبگان کشور در بخشهای مختلف و برنامهریزی برای آنها، هم قدردانی از مادران و زنان خانهدار، هم آنچه در مورد وضع بد فضای مجازی گفته شد، هم در مورد پزشکان زن و رعایت مریضهای زن در بیمارستانها، همهی این مطالبی که گفته شد مطالب درستی بود. گلهگزاریها و شِکوهها و احیاناً پیشنهادها باید به ما داده بشود؛ کار ما نیست، کار مسئولین دولتی است، امّا درعینحال ما سفارش میکنیم، تأکید میکنیم و از مسئولین میخواهیم که اینها را انشاءالله دنبال کنند؛ امیدواریم که این اتّفاق بیفتد.
این جلسه به مناسبت نزدیکی ایّام ولادت صدّیقهی کبریٰ فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) تشکیل شده؛ من چند جمله در مورد ایشان عرض میکنم، بعد هم مطالبی را در مورد مسئلهی زن یادداشت کردهام، به قدری که حالا وقت باقی مانده، مختصراً عرض میکنم.
در مورد حضرت سیّدة نساء العالمین، سیّدة نساء اهل الجنّة ــ که دربارهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) وارد شده ــ هر کدام از مطالبی که چه پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله)، چه امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)، چه بقیّهی ائمّه دربارهی این بزرگوار گفتهاند، همه شاهد عظمت غیر قابل اندازهگیری این بانوی عظیمالشّأن است؛ یعنی واقعاً عظمت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را با هیچ انسانی، جز همان اهلبیت پیغمبر و خود رسولالله و اولادش نمیشود مقایسه کرد؛ مقام ایشان خیلی عظمت دارد. من فقط یک حدیث را عرض میکنم که خب بارها شنیدهاید؛ حدیثی است که هم شیعه نقل کرده، هم سنّی نقل کرده. آن [حدیث] این است که «اِنَّ اللَهَ لَیَغضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرضىٰ لِرِضاها»؛(۳) برای سَخَط و خشم فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) خدای متعال خشمگین میشود، و به خاطر خشنودی فاطمهی زهرا خدای متعال خشنود میشود. معنایش این است که هر انسانی، هر مسلمانی، اگر بخواهد خدا را خشنود بکند، باید کاری بکند که فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را خشنود کند. توصیههای آن بزرگوار، درسهای آن بزرگوار، جهتگیری آن بزرگوار، عواطف آن بزرگوار، اگر ملاحظه شد، رعایت شد، مراعات شد، خدای متعال خشنود میشود. بالاتر از این، واقعاً چه فضیلتی انسان میتواند فرض کند برای یک انسان، چه زن و چه مرد؟
به نظر من، زن مسلمان الگویی بهتر از فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) نمیتواند پیدا کند، [بلکه] هیچ زنی در دنیا نمیتواند الگویی بهتر از او پیدا کند. چه در دوران کودکیاش، چه در دوران نوجوانیاش، چه در دوران جوانیاش، چه در خانواده، چه رفتارش با پدر، با همسر، با فرزندان، با کارگر داخل خانهاش، چه رفتارش در عرصهی اجتماع، در مسئلهی سیاست، در مسئلهی خلافت؛ یعنی همهی اینها الگو است. و مهم این است که همهی این عظمتها، همهی این فعّالیّتها، همهی این سرمشقها، در یک عمر کوتاه انجام گرفته: حدّاکثر ۲۵ سال؛ سنّ فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را از ۱۸ سال تا ۲۵ سال نقل کردهاند. این الگو است؛ دختران ما، زنان ما، بانوان عزیز جامعهی اسلامی ما سعی کنند با همین روحیه، با همین انگیزه دنبال فاطمهی زهرا حرکت کنند؛ هم در امر خانهداری، هم در امر فعّالیّت اجتماعی و سیاسی، هم در حکمت و دانش ــ که البتّه در مورد آن بزرگوار الهام الهی بود، در مورد ما و شما کسبکردنی است؛ شما که تلاش بکنید، البتّه الهام الهی هم کمک خواهد کرد ــ در همهی بخشها آن بزرگوار را الگو قرار بدهید و قرار بدهیم و دنبال کنیم. این چند جمله راجع به آن بزرگوار.
و امّا دربارهی مسئلهی «زن». خب، شماها بحمدالله همه دانا و تحصیلکرده و مطّلع از مسائل گوناگونی هستید که در اسلام در مسئلهی «زن» مطرح است؛ خیلی نیازی نیست که من بگویم، درعینحال چند جملهای من عرض میکنم.
در مسئلهی «زن»، هم بحث هویّت زنانه و هویّت زن، هم ارزشهای زن، هم حقوق زن، هم تکالیف زن، هم آزادیهای زن، هم محدودیّتهای زن، هر کدام موضوع مسائل بسیار مهم و تعیینکننده است. امروز با نگاه کلّی که به دنیا نظر کنیم، [میبینیم] دو جهتگیری، دو رویکرد، در همهی این زمینهها وجود دارد: یک رویکرد، رویکرد رایج متداول غربی است که در کشورهای غیر غربی هم رواج پیدا کرده ــ در همهی زمینههایی که ذکر کردم ــ یک رویکرد هم رویکرد اسلامی است؛ این دو در مقابل هم قرار دارند، دو جریانند و هر کدام در پاسخ به این مسائل و سؤال در مورد این مسائل نظری دارند. [لذا] میتوان در همهی این زمینهها بحث کرد و به پاسخ رسید، منتها یک نکتهای در اینجا وجود دارد که این نکته به نظر من نکتهی قابل توجّهی است و آن، این است که نظام فرهنگی و تمدّنی غرب، در این مسائل حاضر به مباحثه نیست، از ورود در بحث و تحقیق فرار میکند. فرهنگ غربی، نظام غربی ــ نظام تمدّنی و نظام فرهنگی غربی ــ در مورد بسیاری از سؤالات در این زمینهها جلو نمیآید که بحث بکند؛ مسئله را با جنجال و هوچیبازی و استفادهی از هنر و سینما و زور و فضای مجازی و مانند اینها پیش میبرد؛ آن نظر خودش را، رویکرد خودش را ــ منطق که ندارند ــ با ابزارهای مختلفی که در اختیار دارد پیش میبرد؛ حاضر نیست بحث کند، حاضر نیست به سؤالها جواب بدهد. علّت هم این است که غرب هیچ منطقی ندارد؛ این رفتارِ روزبهروز بدتر و سخیفتری که امروز در زمینهی مسائل زن، در غرب رایج است و به تبعِ غرب در بسیاری از کشورهای دیگر، هیچ منطقی پشت سرش نیست؛ لذا وارد بحث نمیشوند، حاضر نیستند منطق ارائه کنند.
چرا در محیطهای غربی، روزبهروز بیمبالاتی زن در حفظ حرمت و شخصیّتِ زنانگیِ خودش بیشتر میشود و حرمت زن روزبهروز بیشتر شکسته میشود؟ چرا در مجالس رسمیای که در اروپا و در آمریکا برگزار میشود، زن میتواند حتّی با پوشش نیمهعریان در این جلسات رسمی شرکت کند امّا مرد بایستی با لباس کامل، کراوات هم بزند یا پاپیون هم بزند و شرکت کند؟ چرا؟ چرا زن آنجور میتواند بیاید، [امّا] اگر چنانچه مرد در مجالس رسمی مثلاً فرض کنید با شلوارک بیاید، خلاف آداب عمل کرده؟ علّت چیست؟ زن با مینیژوپ بیاید اشکال ندارد، امّا اگر لباس این [مرد] یک خرده سبک باشد اشکال دارد؛ چرا؟ چرا در محیطهای غربی روزبهروز فحشا و روسپیگری بیشتر دارد ترویج میشود؟ این اتّفاق دارد میافتد. چرا همجنسبازی به عنوان یک شیوهی مترقّی شناخته میشود که اگر کسی انکار کرد، به عنوان یک فکر عقبافتاده، یک شخص عقبافتاده، یک ملّت عقبافتاده تلقّی میشود؟ چرا؟ هم در محیطهای سیاسی ترویج میشود، [هم در] محیطهای اجتماعی ترویج میشود؛ رؤسای جمهور، مسئولان کشورها آن را ترویج میکنند و بعضیها افتخار میکنند که ما اینجوری هستیم! چرا؟ این چه منطقی دارد؟ چرا در محیطهای بیمبالات غربی، مسائل جنسی سهجانبه یا چهارجانبه ــ طبق آمارهایی که خودشان میدهند و اطّلاعاتی که در اختیار ما هست و میدانیم؛ اطّلاعات پنهانی نیست، اطّلاعات آشکار است ــ روزبهروز افزایش پیدا میکند؟ همهی چیزهایی که خانواده را منهدم میکند، روزبهروز در غرب دارد افزایش پیدا میکند. همهی این چیزها منهدمکنندهی اساس خانواده است؛ آزادی جنسی و افراط در گسترش تعرّضات جنسی، خانواده را منهدم میکند. من چند سال قبل از این،(۴) از کتاب یکی از رؤسای جمهور آمریکا(۵) نقل کردم؛ آمارها به معنای واقعی کلمه وحشتزا است؛ آمار تعرّضات جنسی، آمار بیبندوباریها. و تعرّض جنسی مجازات ندارد، مجازات نمیشوند، امّا حجاب مجازات دارد! یک رذلی، یک لاتی، یک زن باحجاب را آزار بدهد، بعد به دادگاه کشیده بشود، در دادگاه آن زن را چاقو بزند و بکُشد، این اشکالی ندارد!(۶) حالا مثلاً یک مدّتی زندانی به آن آدم رذل میدهند، امّا این مبارزهی با حجاب و مقابلهی با حجاب مطلقاً به عنوان یک کار زشت تقبیح نمیشود؛ چرا؟ اینها سؤالات بیجواب است، اینها را جواب نمیدهند، [چون] منطقی وجود ندارد. از یک ایرانی، مثلاً یک مسئول ایرانی که در فلان مجمع بزرگ اروپایی یا آمریکایی شرکت کرده، میپرسند آیا شما با همجنسبازی موافقید، اگر بگوید نه، او را هُو میکنند! علّتش چیست؟ این چه منطقی دارد؟ پاسخی وجود ندارد؛ یعنی غرب برای رفتار خودش با مسئلهی «زن» و مسائل مربوط به زن و آن رفتاری که نسبت به جامعهی زنان دارد انجام میگیرد، هیچ منطقی پشت سر کارهایش نیست و لذاست که از بحث، از گفتگو، از مباحثه در این زمینهها فرار میکنند.
عرض کردم که رویکرد خودشان را با ابزارها پیش میبرند، در این کارها هم قشنگ واردند: فیلم درست میکنند، کتاب مینویسند، مقاله مینویسند، پول میدهند، شخصیّتهای هنری، فرهنگی و سیاسی و غیره را وادار میکنند که حرف بزنند؛ مراکز بینالمللی را درست میکنند ــ مراکز مربوط به زنان ــ و این سازمانهای بهاصطلاح بینالمللی هر کشوری را که با رویکرد آنها مخالف باشد، نمره میدهند، داوری میکنند و در قعر جدول قرار میدهند.
خب، حالا حرف در این زمینهها زیاد است و بنده هم در این مقولهها خیلی صحبت کردهام. دیروز یک کتابی برای من آوردند که صحبتهایی بود که خود بنده کرده بودم، چاپ شده بود، ندیده بودم؛ نگاه کردم دیدم خیلی از حرفهایی که آماده کرده بودم و میخواستم امروز اینجا بگویم، در آن کتاب هست و قبلاً بارها گفته شده؛ در این زمینهها زیاد صحبت کردهایم. من در یک کلمه عرض میکنم که خلاصهی حاصل و ملخّصِ سیاست و رویکرد تمدّن غربی در مبحث بسیار مهم و حیاتی «زن»، در دو عامل خلاصه میشود: «سودجویی» و «لذّتجویی» که حالا هر کدام یک شرحی دارد. راجع به همین «سودجویی» هم من یک وقتهایی صحبت کردهام که حالا دیگر مجال نیست حرف بزنم. خب، این برخورد غرب در مسئلهی «زن» است.
برخورد اسلام درست بعکس است؛ برخورد اسلام برخورد منطقی است، برخورد استدلالی است، بیان واضح و روشن است در این زمینه. مسئلهی «زن»، در اسلام، یکی از نقاط قوّت اسلام است؛ این را به شما عرض بکنم. بعضی خیال نکنند که ما دربارهی مسائل مربوط به زن باید بنشینیم پاسخگو باشیم؛ نه، اسلام در همهی بخشهای مربوط به زن، منطق محکم و قوی و پشتوانهی عقلانی دارد؛ چه آنجایی که مسئلهی جنسیّت را نفی میکند، چه آنجایی که مسئلهی جنسیّت را برجسته میکند، در همهی اینها منطق وجود دارد.
اسلام در یک مواردی بکلّی جنسیّت را نادیده میگیرد؛ بحث، بحث زن و مرد نیست، مسئلهی کرامت انسان است: وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَم؛(۷) اینجا مسئلهی جنسیّت مطرح نیست. ارزشهای انسانی در زن و مرد یکسان است و در نسبتِ ارزشیِ او با جنس مرد، مطلقاً جنسیّت مطرح نیست: «وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَر»(۸) تا آخر؛ «اِنَّ المُسلِمینَ وَ المُسلِماتِ وَ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ وَ القانِتینَ وَ القانِتات»(۹) تا آخرِ آیهی سورهی احزاب. همهی اینها پیش خدای متعال در مراتب عروج معنوی یکسانند؛ یعنی مطلقاً نه این بر او ترجیح دارد، نه او بر این ترجیح دارد؛ هر دو با استعدادِ مشابه در این راه قرار داده شدهاند و به همّتشان بستگی دارد؛ زنهایی هستند که هیچ مردی به پای آنها نمیرسد. بنابراین، جنسیّت مطرح نیست.
البتّه در همین زمینههای معنوی، یک جاهایی بالخصوص و به دلیل خاصّی، خدای متعال جنس زن را ترجیح داده؛ مثل همین آیهای که تلاوت کردند: وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَون.(۱۰) در قضیّهی حضرت موسیٰ، انسانهایی هستند که در رابطهی با موسیٰ بخصوص نام برده شدهاند و ذکرِ خاص شدهاند؛ جناب هارون هست، حضرت خضر هست، آن رفیق و همراه حضرت موسیٰ هست؛ چند نفر هستند که به طور خاص در قرآن از آنها یاد شده، امّا در مورد هیچ کدامشان این تعبیر به کار نرفته که الگو است؛ «مَثَل» یعنی نمونه و الگو. خدای متعال برای همهی انسانهای مؤمن دو زن را الگو قرار داده؛ یکی زن فرعون است، یکی حضرت مریم است: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتی اَحصَنَت فَرجَها.(۱۱) خب اینجا خدای متعال به دلیلی خود موسیٰ را به عنوان مَثَل و نمونهی مؤمنین ذکر نکرده، زن فرعون را ــ که نامادری حضرت موسیٰ است ــ ذکر کرده؛ خود حضرت عیسیٰ را ذکر نکرده، مادر او را ذکر کرده. این یک نوع ترجیح دادن و رجحان دادن زن است، به دلایلی، که دلیلش هم به نظر من روشن است؛ چون در جنس مرد، به خاطر شرایط مادّی و جسمانیای که دارد و خصوصیّاتی که وجود دارد، یک حالت برتریطلبیای هست؛ بخصوص در دورانی که قرآن نازل شده، اینجوری بوده؛ خدای متعال میخواهد این را نفی کند: این حرفها چیست؟ چون مثلاً صدایش کلفتتر است، چون قدّش بلندتر است، چون چهارشانهتر است، ارزشش بیشتر است؟ نه، بایستی از همین زن، از این بانو پیروی کند و او را الگوی خودش قرار بدهد. یا در یک روایتی [هست که] یک مردی میآید پیش پیغمبر و عرض میکند: مَن اَبَرّ؛ بیشتر به چه کسی نیکی کنم؟ حضرت میفرماید: اُمَّک؛(۱۲) به مادرت. بعد میپرسد بعدش چه کسی؟ پیغمبر میفرماید بعدش هم مادرت؛ دفعهی سوّم میپرسد خب حالا بعدش چه کسی؟ باز میگوید مادرت؛ یعنی سه بار پیغمبر مادر را میگوید. بعد آن پسر میپرسد بعدش چه کسی؟ میگوید بعد پدرت؛ یعنی مادر سه مرتبه جلوتر از پدر است. خب، این نشاندهندهی جایگاه زن در خانواده است دیگر؛ این برای تأکید این معنا است. یعنی این را میخواهم بگویم که در سلوک معنوی، در عروج معنوی و الهی، در ارزشهای واقعی انسانی، جنسیّت هیچگونه نقشی ندارد، مگر یک مواردی ترجیح یکی بر دیگری که این هم ترجیح زن بر مرد است؛ تا آنجایی که من دیدهام، غیر از این موردی را ندیدهام. اینجا آن جاهایی است که جنسیّت منتفی است.
در اصلِ مسئولیّتهای اجتماعی هم همینجور است. امام (رضوان الله علیه) در یک جایی گفتند که دخالت در سیاست و در مقدّرات اساسی کشور وظیفهی زنان و تکلیف زنان است؛ حقّ زنان و تکلیف زنان است؛(۱۳) یعنی واجب کردند که زنها بایستی در مقدّرات کشور و وظایف اساسی کشور دخالت کنند و وارد بشوند، که خب خود این یک فصل طولانیای دنبالش دارد؛ یعنی در این زمینهها بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد.
در پرداختن به امور جامعه: مَن اَصبَحَ و لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم؛(۱۴) اینکه فرمودند «لَیسَ بِمُسلِم»، یعنی چه زن باشد، چه مرد باشد. شما صبح که میکنید، زن خانهدارید، زن کارمندید، زن شاغلید، زن صنعتگرید، هر کاری میکنید، باید به فکر جامعه باشید؛ یعنی اهتمام داشته باشید که جامعه در چه وضعی است. حالا چقدر بتوانید کمک کنید و نقش ایفا کنید، این فرق میکند؛ افراد هر کدام یک نقشی میتوانند ایفا کنند، امّا این اهتمام همگانی است؛ این پرداختن، اهتمام داشتن، به فکر بودن، همگانی است. در اینجا هم جنسیّت نقشی ندارد. یا همین «مَن سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلمُسلِمین»؛(۱۵) این خانمی که الان صحبت کردند، گفتند که ما در قضیّهی فلسطین و در قضیّهی غزّه راهمان بسته است، وَالّا میتوانستیم بیاییم. حالا مثلاً فرض کنید این خانم که پزشک است، میتوانست آنجا باشد و به معالجهی بیماران، مجروحین، کودکان و زنان بپردازد. هر کسی یک نقشی دارد، امّا اصل این اهتمام، اصل این وظیفه و احساس مسئولیّت، عمومی است، زن و مرد ندارد. اسلام اینها را مشخّصاً بیان کرده؛ اینها چیزهایی است که در اسلام روشن است و اینها را بیان کرده.
امّا در وظایف خانوادگی، البتّه نه؛ در وظایف مربوط به خانواده وظایف یکسان نیست، هر کدام یک نوع وظیفهای دارند. امکانات، ظرفیّتهای جسمی، ظرفیّتهای روحی، به هر کدام یک وظیفهای را محوّل میکند؛ اینجا جنسیّت نقش دارد. اینکه شعار «برابری جنسیّتی» به طور مطلق میدهند، غلط است. برابری جنسیّتی در همه جا [معتبر] نیست؛ در یک جاهایی بله، برابری هست، امّا در یک جاهایی هم برابری نیست، و نمیتواند باشد. آنچه درست است «عدالت جنسیّتی» است؛ «عدالت جنسیّتی» در همه جا معتبر است. «عدالت» یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن. ساخت روحی زن، ساخت جسمی زن، ساخت عواطفی زن، اقتضای یک مسائلی را میکند. فرزندآوری، فرزندداری و دامانِ پرورشِ فرزند، کار زن است؛ از مرد این کار برنمیآید، و خدای متعال او را برای این کار خلق نکرده؛ او برای یک کار دیگر است؛ کار بیرون خانه، کار [رفع] مشکلات خانه. امّا در حقوق خانوادگی یکسانند: وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنَّ بِالمَعروف؛(۱۶) یعنی همان قدر که مرد در خانواده حق دارد، زن همان اندازه در خانواده حق دارد؛ این آیهی قرآن است. پس در حقوق خانوادگی یکسان، امّا در وظایف خانوادگی نه. البتّه یک چیزهایی هست که بایستی در مورد زن بیشتر رعایت بشود که در صحبتهای این خانمها هم بعضی بود، من هم یادداشت کردهام.
[مثل] مسئلهی امنیّت زنان؛ امنیّت در درون خانواده. زن بایست در کنار مرد احساس آرامش کند، احساس امنیّت کند؛ چهاردیواری خانه محلّ آسایش و امنیّت است. اگر رفتار شوهر جوری باشد که زن را از این احساس امنیّت محروم کند، زن احساس ناامنی کند، شوهر بددهنی کند یا بسیار بدتر و فجیعتر، دستش را به کار بیندازد، این مطلقاً قابل قبول نیست. راهش چیست؟ راهش قوانین سخت است؛ من بارها این را گفتهام.(۱۷) باید قوانین سختی [وضع شود]. اشارهای کردند به قانونی که در مجلس هست؛ خب اینها حتماً باید دنبال بشود. ما هم سفارش میکنیم، شماها هم خودتان دنبال کنید. بایستی مجازات سختی متوجّه مردی بشود که در داخل خانه برای زن محیط ناامن به وجود میآورد؛ در بیرون خانه هم همینجور. این، یک مسئله.
یک مسئله، مسئلهی مشاغل اجتماعی و مدیریّتها است که این را بعضی از خانمها از من سؤال کردند. اینجا هم مسئلهی جنسیّت مطرح نیست. در مدیریّتهای گوناگون، مشاغل گوناگون اجتماعی و دولتی، حضور زنان هیچ محدودیّتی ندارد. حالا مثلاً فرض کنید آمریکاییها به یکی از این کشورهای همسایهی ما الزام کرده بودند که بایستی زنها در محیط اداری مثلاً ۲۵ درصد حضور داشته باشند؛ الزامی، اجباری؛ غلط است. چرا ۲۵ درصد؟ خب ۳۵ درصد، خب ۲۰ درصد. این عدد معیّن کردن، نسبت معیّن کردن، معنی ندارد؛ اینجا ملاک، شایستهسالاری است. یک جا هست که یک بانوی باسواد مجرّب کارآمد مثلاً برای وزارت بهتر از این مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده؛ این زن باید وزیر بشود. در مورد نمایندگی مجلس هم همینجور است. مثلاً فرض کنید در فلان شهر، یک نفر یا دو نفر نمایندهی مجلس لازم است؛ یک نفر یا دو نفر زن، یک نفر یا دو نفر مرد معیّن شدهاند، [باید دید] کدام شایستهترند، باید شایستگی را نگاه کرد. هیچ ترجیحی اینجا وجود ندارد، هیچ محدودیّتی هم در این زمینهها وجود ندارد؛ یعنی نظر اسلام این است. بحث، بحث شایستهسالاری است.
البتّه زن در این مشاغل میتواند حضور پیدا کند، امّا بایستی جوری باشد که از آن مشغلهی مهمّ اساسی زنانه، یعنی خانهداری و فرزندآوری، محروم نشود؛ حتّی در بعضی از مشاغل که برای زنان واجب کفائی است، مثل پزشکی. پزشکی زنان واجب است؛ تا حدّی که پزشک زن به قدر کفایت وجود داشته باشد، باید زنها پزشکی بخوانند. همچنین مثلاً معلّمی بانوان یک واجب کفائی است. خب حالا ممکن است یک وقتی این واجب کفائی [تعارض پیدا کند] با مسئلهی خانهداری یا فرزندآوری یا استراحتها و مرخّصیهایی که برای یک زن خانهدار لازم است یا ساعات کاری که او بتواند کار را انجام بدهد و مثلاً به کار خانه هم برسد؛ اگر چنانچه در این زمینهها تعارضی به وجود آمد، مسئولین کشور هستند که بایستی برای این فکر کنند؛ یعنی آنقدر تعداد را افزایش بدهند که اگر چنانچه این معلّم که مثلاً فرض کنید بایستی در هفته پنج روز در مدرسه شرکت کند، مِن باب مثال چهار روز میتواند شرکت کند، خلأ به وجود نیاید؛ معلّم دیگری وجود داشته باشد که آن خلأ را پُر کند؛ همینطور مسئلهی پزشکی. بنابراین، در مشاغل، در مدیریّتها، در کارهای اساسی، در کارهایی که واجب کفائی برای زنان است، محدودیّتی وجود ندارد و اگر چنانچه تعارضی با کارهای خانگی زنانه به وجود آمد، باید به یک نحوی این را حل کرد که نه این زمین بماند، نه آن. البتّه به نظر بنده منافات هم ندارند؛ من میشناسم بانوانی را که کارهای اجتماعی سنگین داشتند ــ چه کار دانشگاهی و علمی، چه کارهای غیر علمی ــ چندین فرزند هم بزرگ کردند، تربیت کردند، خیلی هم خوب توانستند این کار را انجام بدهند. بنابراین، اینها منافاتی با همدیگر ندارند.
دو نکتهی مهم در نگاه اسلام هست؛ یعنی اینکه عرض کردیم راه باز است برای بانوان در همهی زمینهها ــ فعّالیّتهای اجتماعی و سیاسی و غیره ــ در کنار دو نکتهی مهم است که اسلام روی این دو نکته حسّاس است: یک نکته مسئلهی خانواده است که اشاره کردم، یک نکته مسئلهی خطر جاذبهی جنسی است؛ خطر جاذبهی جنسی! اسلام روی این حسّاس است. اسلام از اینکه محیط و فضا جوری باشد که لغزشگاه جاذبهی جنسی ــ که یکی از لغزشگاههای بسیار خطرناک است ــ زن را یا مرد را دچار مشکل بکند، ما را پرهیز میدهد؛ باید مراقبت داشت.
و حجاب در این زمینه است؛ مسئلهی حجاب یکی از چیزهایی است که میتواند در خطر جاذبهی جنسی محدودیّت ایجاد کند؛ از این جهت در اسلام روی مسئلهی حجاب تأکید شده. در سورهی احزاب، در دو جا، مسئلهی حجاب [بیان میشود]: وَ اِذا سَأَلتُموهُنَّ مَتاعًا فَسئَلوهُنَّ مِن وَراءِ حِجاب؛(۱۸) کسانی که میروند خانهی پیغمبر، مثلاً فرض کنید مهمانند و یک غذایی میخواهند بگیرند، با زن پیغمبر مواجه نشوند، از پشت پرده [بگیرند]؛ یعنی این دقّت شده. همچنین در آیهی دیگری از سورهی احزاب هم همین معنا وجود دارد.
بنابراین، این دو حسّاسیّت باید رعایت بشود: هم مسئلهی حجاب بایستی به معنای واقعی کلمه رعایت بشود، هم مسئلهی خانواده و حضور در خانه و نقش «مادری» که مهمترین نقش است. شاید بتوانم بگویم در مجموعهی خلقت بشر، نقش «مادری» برترین نقشها است؛ برای خاطر اینکه اگر چنانچه «مادری» نباشد، فرزندآوری نباشد، بارداری و شیردهی نباشد، اصلاً نسل بشر منقرض میشود؛ بنابراین، «مادری» مهمترین نقش در عالم خلقت و در عالم وجود مادّی انسان است. اسلام به این اهمّیّت میدهد؛ [شما نیز] به این اهمّیّت بدهید، این را دنبال بکنید؛ آن نکتهی جاذبهی جنسی را هم همینطور.
خیلی از کارها هم با تفاهم انجام میگیرد. بعضیها خیال میکنند کار کردن در خانه وظیفهی زن است؛ نه، وظیفهی زن مطلقاً این نیست که در خانه کار کند. غذا پختن، رخت شستن، تر و تمیز کردن وظیفهی زن نیست؛ مرد و زن باید با هم تفاهم کنند. حالا بعضی از مردها خوشبختانه این کارها را میکنند و در خانه کار میکنند، به زن کمک میکنند، متصدّی بعضی از کارهای خانه میشوند. بههرحال، این جزو وظایف زن نیست؛ این را همه بدانند.
این مسئلهی سنّ ازدواج هم که در آثار اسلامی تأکید میشود که سنّ ازدواج خیلی بالا نرود و جوانها زودتر ازدواج بکنند، به خاطر همین مسئلهی جلوگیری از خطر تهدید جاذبهی جنسی است. البتّه این به معنای ازدواج کردن کودکان نیست که حالا مطرح میکنند؛ نه، جوان، نوجوان، مرد، زن، دختر و پسر، هرچه بتوانند بوقت و بهنگام ازدواج کنند، از نظر اسلام مطلوبتر است و برای خودشان هم البتّه خیلی بهتر است، برای جامعه هم خیلی بهتر است. بنابراین، اگر به مسئلهی حجاب نگاه میکنیم، به عنوان یک چیزی که وسیلهی محرومیّت زن است نگاه نکنیم؛ این محرومیّت نیست، این در واقع یک برخورداری است؛ حجاب امنیّتآور است، موجب امنیّت میشود، موجب حفظ میشود.
الان در داخل جمهوری اسلامی، با اینکه ما هنوز نتوانستهایم به معنای واقعی کلمه «اسلامی» بشویم ــ من بارها این را گفتهام؛ ما اسلامیِ نیمهکاره هستیم ــ درعینحال شما ملاحظه میکنید که پیشرفتهای زنان در همین جمهوری اسلامی، قابل مقایسهی با قبل نیست؛ در علم، در تحقیق، در فعّالیّتهای اجتماعی، در هنر، در ورزش در همهی کارها؛ اینهمه زن دانشمند، اینهمه زن استاد دانشگاه، اینهمه زن فاضل، اینهمه زن نویسنده در انواع مختلف نگارشها؛ نگارش علمی، نگارش هنری، نگارش داستاننویسی، شعر و امثال اینها. ما در قبل از انقلاب، یکدهمِ این را هم نداشتیم؛ بنده کاملاً در محیط اجتماعی [حضور داشتم و میدانم]. امروز بحمدالله در این زمینهها کشور غنی است و این به برکت اسلام است؛ با اینکه گفتم جمهوری اسلامی همچنان یک کشور اسلامیِ نیمهکاره است و ما هنوز نتوانستهایم اسلام را به طور کامل پیاده کنیم؛ اگر پیاده کنیم، این [تواناییای] که امروز داریم چندین برابر خواهد شد و بمراتب بهتر خواهد شد.
من در آخر صحبتم اشاره کنم به مسئلهی انتخابات. در این قضیّهی انتخابات ــ که من چند روز قبل هم تأکید کردم روی این مسئله(۱۹) ــ شما بانوان و خانمهای عزیز میتوانید نقش ایفا کنید. مهمترین نقش شما هم در داخل خانه است؛ مادرها میتوانند نقش ایفا کنند، وادار کنند فرزندان را و همسر را برای اینکه در زمینهی انتخابات فعّال باشند و درست تحقیق کنند. زنها در برخی از مسائلِ شناختِ اشخاص و راهبردها و جریانها، دقیقتر و ظریفتر از مردها نگاه میکنند و نقاطی را پیدا میکنند؛ [لذا] در شناخت نامزدهای انتخاباتی، در حضور در پای صندوقها، هم در داخل خانه و هم در خارج خانه میتوانید نقش ایفا کنید.
[از دیدار شما] خیلی خوشحالم؛ یک مقدار هم طول کشید و ظهر گذشت؛ انشاءالله که همهی شما موفّق باشید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ثمره عفو و گذشت
رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی به ثمره عفو و گذشت اشاره کردهاند.
خبرگزاری «حوزه» روایت زیر را از کتاب «کافی» منتشر میکند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
إنَّ الْعَفوَ لا یَزِیدُ الْعَبدَ إلّا عِزّاً فَتَعافَوا یُعِزُّکُمُ اللَّهُ
همانا عفو جز بر عزّت بنده نمی افزاید، پس از یکدیگر درگذرید تا خداوند به شما عزّت بخشد.
کشورهای اسلامی از ظرفیتهای خود برای حمایت از فلسطین استفاده کنند
«ابراهیم بوغالی» رئیس مجلس الجزایر در حاشیه برگزاری اولین نشست کمیته فلسطین مجمع مجالس آسیایی(APA) که عصر امروز (چهارشنبه، ۲۰ دی ماه ۱۴۰۲) در تهران برگزار شد، با محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی دیدار و گفتوگو کرد.
قالیباف در این دیدار با بیان اینکه کشورهای اسلامی که در حوزه فلسطین فعال هستند باید برای انسجام همه کشورها در راستای حمایت از فلسطین فعالیت کنند، گفت: بسیار مهم است که کشورهای اسلامی از همه ظرفیتهای خود برای حمایت از ملت مظلوم فلسطین استفاده کنند.
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به برخی نکات در حوزه روابط دوجانبه میان ایران و الجزایر، بیان داشت: اکنون فرصت مغتنمی برای گسترش روابط دو کشور در حوزه روابط اقتصادی به وجود آمده است که میتوانیم با هماهنگیهای بیشتر آنها را بهویژه در زمینه ترانزیتی از جمله دریایی و هوایی توسعه دهیم.
وی افزود: الجزایر میتواند مبدأیی برای توزیع کالا، امکانات فنی و مهندسی و دانشبنیان و پایهای برای تبادل تجاری و داد و ستدها در حوزههای مختلف در حوزه کشورهای شمال آفریقا باشد.
رئیس مجلس شورای اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: امیدواریم توسعه روابط پارلمانی بتواند در نهایت به توسعه روابط دو دولت و در نهایت توسعه اقتصادی ایران و الجزایر بیانجامد.
«ابراهیم بوغالی» نیز در این دیدار ضمن قدردانی از میزبانی جمهوری اسلامی ایران، گفت: مسأله فلسطین صرفاً یک مسأله عقیدتی برای الجزایر نبوده بلکه پیوند تاریخی میان دو کشور وجود دارد تا جایی که محلهای در فلسطین به نام محله الجزایریها وجود داشته و شهدایی در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی تقدیم کردهایم که مزار آنها در قدس شریف است.
رئیس مجلس الجزایر با بیان اینکه رژیم صهیونیستی در حال ارتکاب شنیعترین جنایات علیه فلسطین است، یادآور شد: همین موضوع باید برای کشورهای اسلامی کافی باشد تا مقابل این رژیم بایستند، چرا که اگر حمایتهای آمریکا از آنها نبود، هرگز به جنایات خود ادامه نمیدادند.
وی با بیان اینکه امروز آرمان فلسطین نه تنها آرمانی اسلامی بلکه یک آرمان انسانی است که نیازمند ایجاد وحدت میان کشورهای عربی است، گفت: برخی کشورهای غیرعربی و غیرمسلمان از جمله برخی کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی و حتی اروپایی مواضعی قوی در برابر رژیم صهیونیستی گرفتهاند و این در حالی است که مواضع برخی کشورهای عربی و اسلامی در این حوزه ضعیف بوده است از این رو باید اقدامی کرد تا همه کشورهای عربی و اسلامی برای تشکیل کشور فلسطین به پایتختی قدس شریف متحد شوند.
وی با بیان اینکه اطمینان داریم جمهوری اسلامی ایران یک قدرت اقتصادی محسوب شده و امکانات زیادی در این کشور وجود دارد، گفت: ما میتوانیم با استفاده از ظرفیتهای موجود در کشور ایران و با گسترش همکاریهای دوجانبه، اقتصاد هر دو کشور را توسعه دهیم.
رئیس مجلس الجزایر در پایان با بیان اینکه این کشور مسأله فلسطین را یک مسأله اساسی میداند، گفت: ما به موضعگیریهای ایران در قبال فلسطین که موضعگیری اصیل، قاطعانه و راستین است، افتخار میکنیم.
رهبر انقلاب: تودهی مردم همهکارهاند/ تأکید امیرالمؤمنین(ع) بر تکیه به عامه مردم است نه نورچشمیها
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز، سهشنبه، در سالروز قیام تاریخی مردم قم در 19 دی 1356 در دیدار هزاران نفر از مردم این شهر، با اشاره به قدرت بینظیر نقشآفرینی مردم، حضور و پرچمداری ملت در هر عرصه و میدان را، راهبرد مؤثر و راهگشای امام خمینی و نظام اسلامی؛ و بیانگیزه کردن و بیرون کشیدن مردم از صحنه را، راهبرد دشمنان سرزمین پاک ایران بهویژه آمریکا و صهیونیزم خواندند و تأکید کردند: هرکسی در هر جایی زبان گویا، اثرگذار و مخاطب دارد، باید با معرفتافزایی، مردم را به حضور در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دیگر عرصهها فراخواند.
حضرت آیتالله خامنهای، قم را شهر قیام و معرفت و جهاد نامیدند و با اشاره به درسهای ماندگار قیام خودجوش مردم مؤمن این شهر در 19 دی 1356، گفتند: این حادثه عظیم که در اعتراض به اقدام رژیم وابسته در انتشار مقالهای موهن نسبت به امام خمینی صورت گرفت، اثبات قدرت نقشآفرینی مردم در حوادث بزرگ است.
ایشان غزه را مصداقی عینی از این قدرت عظیم مردم دانستند و گفتند: گروه کوچکی از مردم در زمینی کوچک، آمریکا با آن همه ادعا و رژیم صهیونیستی آویزان به آمریکا را با قدرت صبر و ایستادگی خود، عاجز کردهاند.
رهبر انقلاب، سرنگونی رژیم وابسته و ظالم طاغوت را در فاصله حدود یکسال از قیام جریانساز مردم قم، نتیجه ملموس حضور مردم در صحنه برشمردند و گفتند: این درس بزرگ را، امام بزرگوار در سالهای 41 و 42 با حرف و عمل به ملت آموخت و نشان داد که حضور مردم در میدان معجزهآفرین است.
حضرت آیتالله خامنهای، تکیه بر تودههای مردم را انتخاب راهبردی امام در قبال روشهای رایج سیاسی از جمله نشستوبرخاست با احزاب و چهرههای سیاسی دانستند و افزودند: امام در 12 خرداد 42 در فیضیه به میدان آمد، مردم را هم به میدان آورد و پرچم را به دست آنها داد که قیام مردم در 15 خرداد 42 در تهران، قم و ورامین و شهرهای دیگر، پاسخ ملت به این دعوت بود.
ایشان قیام خودجوش 19 دی مردم قم را هم پاسخی به درس امام برای حضور همیشگی در میدان برشمردند و گفتند: تکیه بر مردم البته درس امیرمؤمنان است که در نهجالبلاغه میفرماید تودههای مردم تکیهگاه دین، بدنه اصلی جامعه و ذخیره روز رویارویی با دشمن هستند.
حضرت آیتالله خامنهای با انتقاد از کسانی که حضور رئیس جمهور میان مردم را «پوپولیسم» میخوانند، گفتند: مردمداری نقطه اصلی سیاستهای نظام است؛ البته کیفیت کار کردن با تودههای مردم هنر بزرگی است که باید در آن تأمل و تعمق کرد.
رهبر انقلاب، «جهتدهی دقیق» و «توانبخشی معرفتی» را دو لازمه کشاندن مردم به میدان مبارزه و ایستادگی برشمردند و گفتند: هدف از دعوت مردم به حضور، حاکمیت اسلامی، عزت اسلامی، صلاح کامل و اعتلای ملت و مقابله با استکبار است.
ایشان معرفتافزایی مردم را وظیفه اندیشمندان، استادان، روشنفکران، طلاب و دیگر قشرهای مؤثر در افکار عمومی خواندند و گفتند: آمریکاییها با سادهاندیشی و محاسبات غلط بههمراه دلبستگانشان بعد از 45 سال همچنان در حال توجیه چهره رژیم منحوس و وابستهای هستند که در 22 بهمن 57 با لگد ملت از این خاک پاک به بیرون رانده شد.
رهبر انقلاب با بیان دخالت مستقیم انگلیس در روی کار آمدن رضاخان افزودند: این عنصر دستنشانده بهکمک عوامل انگلیس بعد از چند سال شروع به استحاله فرهنگی ملت کرد که «کشف حجاب، تعطیلی حوزهها و مراسم عزاداری» و اقدامات مشابه او را باید با این چشم نگاه کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دخالت انگلیس در روی کار آمدن محمدرضا و کودتای مشترک آمریکا و انگلیس برای بازگرداندن شاه فراری به قدرت در سال 1332، افزودند: رژیم طاغوت اول، وسط و آخرش با کمک بیگانگان روی کار آمد و به حیات ننگینش ادامه داد و در مقابل این کمکها، نهتنها نفت ایران بلکه عزت و دین و شرف ملت را هم به بیگانگان فروخت اما حالا بعضیها درصدد توجیه آن رژیم فاسد هستند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان به تبیین راهبرد جبهه استکبار و استثمار در ایران پرداختند و افزودند: آمریکا و رژیم صهیونیستی در نقطه مقابل راهبرد امام برای آوردن مردم به وسط میدان و سپردن پرچم تلاش و مبارزه به آنها، سیاست کلان «بیرون کشاندن مردم ایران از صحنه» را بهکار گرفتهاند و امروز هم در نهایت رذالت با روشهای مختلف، این سیاست را پیگیری میکنند.
ایشان تلاش برای کوچک شمردن حضور مردم در مناسبتهای مهم را یکی از ترفندهای دشمن برای خارج کردن مردم از صحنه دانستند و گفتند: تمسخر راهپیمایی اربعین، تردیدافکنی درباره احترام مردم به سردار بزرگ ایران و منطقه و همچنین ایجاد تردید در زمینه حضور باعظمت مردم در جشنهای مذهبی مانند نیمه شعبان از نمونههای سیاست راهبردی دشمن برای بیرون آوردن مردم از میدان است.
رهبر انقلاب افزودند: علت این دشمنی آن است که فهمیدهاند عامل پیشرفت و عزتیابی ایران، و مطرح شدن آن بهعنوان یک قدرت شاخص در منطقه، و ایجاد عمق راهبردی بینظیر برای نظام یعنی نیروهای مقاومت در سراسر منطقه، و شکست همه توطئهها از کودتا و جنگ تحمیلی تا توطئههای امنیتی، حضور مردم ایران در صحنه است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته در جایی که به هر دلیل مانع حضور مردم در صحنه شدهاند، دشمن خرسند شده است که خیلی از بخشهای اقتصادی همینطور است.
ایشان از دیگر شگردها برای خارج کردن مردم از صحنه را تلاش رسانههای بیگانه برای مأیوس کردن مردم و بهخصوص جوانان از آینده دانستند و گفتند: تعمیم یا بزرگنمایی نکات منفی، ترویج بیفایده بودن حضور در فعالیتهای سیاسی و انتخابات، و به رخ کشیدن کمبودها و سختیهای اقتصادی از جمله فعالیتهای تبلیغاتی آنهاست.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته بدون شک، مشکل اقتصادی داریم و ضعفهای گوناگونی هم بوده و ادامه پیدا کرده است که اگر تحقیق و دقت شود، بیشتر این ضعفها هم ناشی از حضور نداشتن مردم بوده و در عرصههای حضور مردم، ضعفها کمتر است.
ایشان «ترساندن از قدرتها و از آمریکا و رژیم صهیونیستی» را ترفندی دیگر برای بیرون راندن مردم از میدان دانستند و گفتند: اگر قرار بود ملت ایران از فلان قدرت بترسد، جمهوری اسلامی دیگر وجود نداشت ضمن اینکه امروز خیلی از قدرتهایی که داعیهدار تسلط و خدایی بر منطقه بودند، از ملت ایران میترسند.
حضرت آیتالله خامنهای ابزار دیگر بیگانگان برای خارج کردن مردم از صحنه را «بیاعتقاد کردن مردم به عوامل حضور، شجاعت و قدرت» خواندند و گفتند: در رأس عوامل قدرتآفرین، ایمان دینی و تشرّع است و تلاش و تبلیغات دشمن با هدف تضعیف این عوامل انجام میشود.
ایشان افزودند: به قضیه حجاب و امثال آن باید با این نگاه توجه و کار کرد که مسئله صرفاً ناآگاهی عدهای از موضوع حجاب نیست بلکه عده کمی با انگیزه مخالفت و معارضه این کارها را میکنند.
«ایجاد اختلاف و دوقطبی کردن مردم» بهنحوی که موضوع از اختلافات دوستانه خارج و به محکوم کردن هر حرفِ ولو خوب طرف مقابل منجر شود، شگرد دیگری برای خالی کردن میدان از حضور مردم بود که رهبر انقلاب پس از تبیین آن گفتند: راه مقابله با این نقشهها، حضور مردم در مسائل سیاسی، اقتصادی، انتخابات و حتی مسائل امنیتی است.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: در زمینه مسائل امنیتی مردم میتوانند با شناسایی عوامل دشمن به دستگاههای امنیتی کمک کنند، همچنان که تاکنون خیلی از مشکلات امنیتی با کمک مردم برطرف شده و دستگاهها از وقوع فجایعی مشابه حادثه کرمان پیشگیری کردهاند که شاید بتوان گفت میزان خنثیسازی توطئهها دهها برابر چیزی است که اتفاق میافتد.
ایشان ترویج حضور و نقشآفرینی مردم بهعنوان رکن مهم اداره صحیح کشور و لازمه قطعی دستیابی انقلاب به اهداف را نوعی تواصی به حق و وظیفه هر صاحب صدا و منبر برشمردند و افزودند: عالم دینی، مرجع، روحانی، استاد دانشگاه، هنرمند، مدیر، مسئول سیاسی، صداوسیما، و همه وظیفه دارند مردم را به حضور در میدان و ایستادگی در آن ترغیب کنند البته وظیفه مسئولان حکومتی سنگینتر است چرا که مردم آمادهاند و باید زمینه را برای حضور آنها آماده کرد.
رهبر انقلاب، اجتماع عظیم مردم در چهارمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، حضور مردم در راهپیماییهای 22 بهمن و روز قدس و اجتماع در ایامالله همچون سالروز 9 دی را نشانههای بارز آمادگی مردم برای حضور در میدان دانستند و گفتند: مردم در سالروز شهادت سردار پرافتخار از راههای دور برای زیارت به کرمان آمدند و با وجود آن اتفاق فاجعهبار، فردا همان اجتماع مردمی با همان شدت و قدرت و انگیزه ادامه یافت، این یعنی مردم آماده هستند و ما مسئولان باید زمینه را برای حضور آنها آماده کنیم.
ایشان در خصوص قضیه اندوهبار کرمان خاطرنشان کردند: این فاجعه بهمعنی واقعی ملت ما را مصیبتزده کرد، البته ما اصراری نداریم که این و آن را متهم کنیم اما اصرار داریم عوامل واقعی و پشت پرده موضوع را شناسایی و آنها را سرکوب کنیم که انشاءالله مسئولان محترم که بهطور جدی مشغول کار هستند، بتوانند عواملی را که در این جنایت دخالت داشتند و پشت آن بودند، به سزای اعمالشان برسانند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان، موضوع غزه را مورد توجه قرار دادند و با اشاره به تحقق تدریجی پیشبینیهای روشنبینان در این موضوع گفتند: پیشبینی میشد که پیروز این میدان، مقاومت فلسطین است و آن که شکست خواهد خورد، رژیم خبیث و ملعون صهیونیستی است که امروز این پیشبینی در حال تحقق است.
ایشان سه ماه جنایت و کودککشی صهیونیستها را حادثهای فراموشنشدنی در تاریخ دانستند و افزودند: حتی پس از نابودی و پاک شدن این رژیم از روی زمین، این جنایات فراموش نمیشود و در تاریخ خواهند نوشت روزی، عدهای در این منطقه به حکومت رسیدند که در طول چند هفته هزاران کودک را به قتل رساندند اما صبر مردم و ایستادگی و مقاومت فلسطینی، آنها را وادار به عقبنشینی کرد.
رهبر انقلاب در تبیین نشانههای شکست و ناکامی رژیم صهیونیستی پس از حدود 100 روز جنایت، خاطرنشان کردند: آنها گفته بودند "حماس و مقاومت را از بین میبریم و مردم غزه را منتقل میکنیم" که نتوانستند و امروز مقاومت، زنده و سرحال و آماده است، در حالی که رژیم صهیونیستی، خسته و سرافکنده و پشیمان است و داغ باطن جنایتکار به پیشانی آن خورده است.
ایشان این هماوردی را یک عبرت دانستند و گفتند: این عبرت نشان میدهد باید خط ایستادگی در مقابل ظلم، زور، استکبار و غصب دنبال شود و مقاومت همچنان خود را بهروز و آماده نگه دارد و از ترفند دشمن غافل نماند و بهیاری خدا هر جا امکان داشت به دشمن ضربه وارد کند.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: انشاءالله روزی فرا خواهد رسید که ملت ایران و ملتهای مسلمان، غلبه صبر و ایستادگی و توکل به خدا بر دشمنان و شیاطین عالم را بهچشم ببینند.
باورهای اشتباه در زندگی
زوجین باید بهترین دوست یکدیگر باشند
بسیاری بر این باورند که زن و شوهر باید بهترین دوست هم باشند و تمام مسائل خصوصی و مشکلات را با هم در میان بگذارند؛ زیرا آنها همسرند. اگر به هم نگویند به چه کسی بگویند؟! اصلاً اگر بهترین دوست هم نباشند چه معنا داشت با هم ازدواج کنند؟!
قبل از آنکه تصمیمی درباره درست یا نادرست بودن این باور بگیریم به پنج تفاوت اصلی دوستی و رابطه زناشویی توجه کنید:
الف) دوستی با فرایندی زمانبر ایجاد میشود و انسانها با توجه به ارزیابی رفتارهای طرف مقابل در موقعیتهای مختلف، ممکن است نسبت به هم احساس تعلق و صمیمیت بیشتر یا کمتری داشته باشند، اما افراد در مدت کوتاهی با هم آشنا میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند. صمیمیت و دوستی عمیق چیزی نیست که بتوان آن را یکباره و با یک تصمیم ایجاد کرد.
ب) نقش خانواده در دوستی کمرنگ است و والدین، نفوذ قابلتوجهی بر روابط دوستانه ما ندارند، اما در ازدواج اینگونه نیست؛ ازدواج پیوند دو فرد نیست پیوند مجموعهای از خانوادهها، دوستان و آشنایان است. ما علاوه بر انتخاب همسر، خانواده را نیز عروسدار یا داماددار کردهایم. توقعات بزرگترها را نمیتوان نادیده گرفت و این انتخاب، در زندگی هر دو خانواده تأثیرگذار است.
ج) در دوستی تقابل قدرت اهمیت چندانی ندارد و نگران نیستیم کسی با فهمیدن رازهای شخصی ما بخواهد اقتدارمان را به چالش بکشد، اما در ازدواج این ترس وجود دارد که همسر ما با دانستن برخی از ضعفهای ما، امتیازگیری کند. این نگرانی همیشه با همسران هست که اگر در زندگی به مشکلی برخوردند طرف مقابل مسائل و مشکلات را وسط کشیده و به دنبال باجخواهی باشد.
د) در دوستی، ممنوعیتی در جدایی نیست و هر وقت تعارضها آزاردهنده شوند، ارتباط طرفین خودبهخود قطع میشود و هیچکس نمیتواند آنها را مجبور به ماندن در رابطه، کند، اما اجتناب و انزواطلبی در ازدواج، زندگی را تلخ میکند و ما مجبوریم تعارضها را حل کنیم. تصمیم جدایی سنگینترین هزینههای مادی و معنوی را به دنبال دارد.
هـ) در دوستی، مجاورت و همراهی تمام و کاملی وجود ندارد. ما در دوستی بهراحتی میتوانیم بسته به حجم کار و فشارهای روانی، نوسان خُلق و عاطفه همدیگر را کمتر یا بیشتر ببینیم، اما در ازدواج نمیتوان با توجه به وضعیت، مسئولیتپذیری و همراهی را کم یا زیاد کرد.
با توجه به این تفاوتها باید بگوییم اگر همسران، بهترین دوست هم باشند، عالی است اما بایدی دراینباره وجود ندارد.
شاخصترین معیار و ملاک اخلاقی منتظران امام زمان (عج)
یکی از نکات بسیار مهمی که در حوزه مهدوی پژوهی همواره مورد توجه و دقت محبان و شیعیان راستین خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) قرار داشته، مسأله وظایف و مسئولیتهای پیش از ظهور و یا به عبارتی وظایف منتظران واقعی است. هر چند در دروان غیبت امام زمان (عج)، بسیاری از افراد کم و بیش همواره ارادت و دوستی خود را نسبت به آخرین منجی یعنی حضرت اباصالح المهدی ابراز داشتهاند اما با این وجود، همواره این دوستی توأم با ایفای دقیق و کامل وظایف و مسئولیتهای دینی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی نبوده است. سؤالی که در این خصوص قابل مطرح شدن است، این است که یک منتظر واقعی دارای چه خصوصیات و ملاکهای اخلاقی است؟
مهدیباوری و مهارت «نه گفتن» به گناه
یکی از مهمترین وظایف و مسئولیتهای دینی و اخلاقی مهدوی باوران در عصر غیبت تقویت مهارت بنیادی «نه گفتن» است. اگر سبک زندگی بسیاری از محبان خاندان عصمت و طهارت را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد برخی از دوستان و محبان منجی عالم، در زندگی خود با چالشی جدی و بنیادی مواجهاند؛ چالشی که آثار و تبعات شوم و ویرانگری در زندگی آنها داشته و رفته رفته آنها را از باورهای دینی و اعتقادی باز داشته است.
شاید اولین و مهمترین مسألهای که زندگی مهدوی باوران را تهدید میکند، ورود به مناطق ممنوعه و خطرناکی است که روح و روان انسان را تحت تأثیر آثار مخرب خود قرار میدهد و انسان را به خطرناکترین آلزایمر دینی و اخلاقی مبتلا میکند، فراموشی خطرناکی که باری تعالی این چنین از آن پرده برداشته و انسان را از ارتکاب ملاهی و گناهان باز داشته است: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ؛[1] سپس سرانجامِ کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.»
برداشت و تحلیل مفسران قرآن کریم از این آیه شریف این است که گناه و آلودگى همچون بیمارى خوره به جان انسان مىافتد و روح ایمان را خورده و از بین مىبرد، و کار به جایى مىرسد که سر از تکذیب آیات الهى در مىآورد، و از آن هم فراتر مىرود، و او را به استهزاء و به سخره گرفتن پیامبران و آیات الهى وا میدارد، و به مرحلهاى مى رسد که دیگر هیچ وعظ و اندرز و انذارى در وی مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب دردناک الهى راهى باقى نمىماند! صفحات تاریخ زندگى بسیارى از یاغیان و جانیان نشان مىدهد که آنها در آغاز کار چنین نبودند حداقل نور ضعیفى از ایمان در قلب آنها وجود داشته، اما ارتکاب گناهان پىدرپى سبب شده که روز به روز از ایمان و تقوا فاصله بگیرند و سرانجام به آخرین مرحله کفر برسند. این آیه با همان برداشتى که در بالا بیان شد در خطبه معروف حضرت زینب سلاماللهعلیها که در شام در مقابل یزید ایراد فرمودند نیز آمده است.[2]
در واقع سبک زندگی یک مهدی باور واقعی میبایست از چنان مهارت «نه گفتنی» برخوردار باشد که هیچگاه به خود اجازه ندهد در مواجه با گناه احساس تردید کرده و وارد در منطقه ممنوعه شود؛ چراکه این انتظار و خواست حضرات معصومین علیهمالسلام است که محبان و شیعیان خود را همواره به دوری از گناه و معصیت امر کردهاند. امام علی علیهالسلام میفرماید: «لا تأمَن عَلَی نَفسِکَ صَغیرَ مَعصیةٍ فَلَعَلَّکَ مُعَذِبٌ عَلَیهِ؛[3] خودت را از (عقوبت) گناه کوچک در امان مبین، چه بسا که به خاطر همان کیفر بینی».
اگر یک مهدی باور به طور واقعی به معنای این حدیث در زندگی ملتزم باشد، هیچگاه به خود جرأت فکر کردن به گناه را نمیدهد؛ چراکه هر آن سایه عذاب و عقوب الهی را بالای سر خود مشاهده میکند. نه گفتن به غیبت، نه گفتن به ریا و ظاهرسازی، نه گفتن به تنبلی و سستی در عبادت و بندگی حق تعالی، نه گفتن به کبر و غرور و تکبر و عجب، ... باید پای ثابت زندگی یک مهدوی باور باشد تا اینکه رفته رفته سبک زندگی او رنگ و بوی زندگی امام زمانی به خود بگیرد.
مهدی باوری و (Shift+Delete) کردن گناه از زندگی
هرچند همه دغدغه و تلاش یک منتظر واقعی میبایست این باشد که وارد در منطقه ممنوعه الهی نشود و زندگی او به گناه و تباهی آلوده نشود، ولی با این وجود اگر انسان به کوچکترین گناه آلوده شد میبایست به طور دقیق و سریع ابزار توبه و استغفار را چاشنی زندگی خود کند و با یک توبه واقعی و نصوح زندگی خود را از گناه برای همیشه پاک کند، توبه واقعی که خدای متعال در خصوص آن این چنین امر کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا؛[4] اى کسانى که ایمان آوردهاید بسوى خدا توبه کنید توبهاى خالص». در منابع روایی از امام صادق علیهالسلام نیز در تفسیر واژه نصوح چنین فرمودند: «هو الذَّنبُ الّذى لا یَعودُ فیه اَبداً»[5] آن توبهاى است که هرگز به آن گناه باز نگردد».
در منابع روایی دربارۀ جایگاه و اهمیت توبه واقعی نکات طلایی و زیبایی نقل شده است؛ از جمله روایت ارزشمندی که جناب کلینی در کافی چنین نقل میکند که: «معاویه بن وهب گفت شنیدم امام صادق علیهالسلام مىفرمود: چون بنده توبه نصوح کند، خدا او را دوست دارد و در دنیا و آخرت بر او پرده پوشى کند، من گفتم: چگونه پردهپوشى کند از او؟ فرمود: هر چه از گناهان که دو فرشته موکّل بر او برایش نوشتهاند از یادشان ببرد و به اعضاى بدنش وحى کند که گناهان او را نهان دارند و به هر تیکهاى از زمین وحى کند که آنچه گناه به روى آن شده را نهان کن و در هنگام ملاقات او با خدا هیچ گواهى بر گناهانش اقامه نشود».[6]
=================
پینوشت:
[1]. سوره مبارکه روم، آیه 10.
[2]. تفسیر نمونه، ج16، ص374.
[3]. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 197 ، در خطبه 140.
[4]. سوره مبارکه تحریم آیه 8.
[5]. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج2 ؛ ص432، ح3.
[6]. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ وَ کَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ قَالَ یُنْسِی مَلَکَیْهِ مَا کَتَبَا عَلَیْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ یُوحِی إِلَى جَوَارِحِهِ اکْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ وَ یُوحِی إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ اکْتُمِی مَا کَانَ یَعْمَلُ عَلَیْکِ مِنَ الذُّنُوبِ فَیَلْقَى اللَّهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْءٍ مِنَ الذُّنُوبِ[الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2 ؛ ص430، ح1]