یکی از نکات بسیار مهمی که در حوزه مهدوی پژوهی همواره مورد توجه و دقت محبان و شیعیان راستین خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) قرار داشته، مسأله وظایف و مسئولیتهای پیش از ظهور و یا به عبارتی وظایف منتظران واقعی است. هر چند در دروان غیبت امام زمان (عج)، بسیاری از افراد کم و بیش همواره ارادت و دوستی خود را نسبت به آخرین منجی یعنی حضرت اباصالح المهدی ابراز داشتهاند اما با این وجود، همواره این دوستی توأم با ایفای دقیق و کامل وظایف و مسئولیتهای دینی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی نبوده است. سؤالی که در این خصوص قابل مطرح شدن است، این است که یک منتظر واقعی دارای چه خصوصیات و ملاکهای اخلاقی است؟
مهدیباوری و مهارت «نه گفتن» به گناه
یکی از مهمترین وظایف و مسئولیتهای دینی و اخلاقی مهدوی باوران در عصر غیبت تقویت مهارت بنیادی «نه گفتن» است. اگر سبک زندگی بسیاری از محبان خاندان عصمت و طهارت را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد برخی از دوستان و محبان منجی عالم، در زندگی خود با چالشی جدی و بنیادی مواجهاند؛ چالشی که آثار و تبعات شوم و ویرانگری در زندگی آنها داشته و رفته رفته آنها را از باورهای دینی و اعتقادی باز داشته است.
شاید اولین و مهمترین مسألهای که زندگی مهدوی باوران را تهدید میکند، ورود به مناطق ممنوعه و خطرناکی است که روح و روان انسان را تحت تأثیر آثار مخرب خود قرار میدهد و انسان را به خطرناکترین آلزایمر دینی و اخلاقی مبتلا میکند، فراموشی خطرناکی که باری تعالی این چنین از آن پرده برداشته و انسان را از ارتکاب ملاهی و گناهان باز داشته است: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ؛[1] سپس سرانجامِ کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.»
برداشت و تحلیل مفسران قرآن کریم از این آیه شریف این است که گناه و آلودگى همچون بیمارى خوره به جان انسان مىافتد و روح ایمان را خورده و از بین مىبرد، و کار به جایى مىرسد که سر از تکذیب آیات الهى در مىآورد، و از آن هم فراتر مىرود، و او را به استهزاء و به سخره گرفتن پیامبران و آیات الهى وا میدارد، و به مرحلهاى مى رسد که دیگر هیچ وعظ و اندرز و انذارى در وی مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب دردناک الهى راهى باقى نمىماند! صفحات تاریخ زندگى بسیارى از یاغیان و جانیان نشان مىدهد که آنها در آغاز کار چنین نبودند حداقل نور ضعیفى از ایمان در قلب آنها وجود داشته، اما ارتکاب گناهان پىدرپى سبب شده که روز به روز از ایمان و تقوا فاصله بگیرند و سرانجام به آخرین مرحله کفر برسند. این آیه با همان برداشتى که در بالا بیان شد در خطبه معروف حضرت زینب سلاماللهعلیها که در شام در مقابل یزید ایراد فرمودند نیز آمده است.[2]
در واقع سبک زندگی یک مهدی باور واقعی میبایست از چنان مهارت «نه گفتنی» برخوردار باشد که هیچگاه به خود اجازه ندهد در مواجه با گناه احساس تردید کرده و وارد در منطقه ممنوعه شود؛ چراکه این انتظار و خواست حضرات معصومین علیهمالسلام است که محبان و شیعیان خود را همواره به دوری از گناه و معصیت امر کردهاند. امام علی علیهالسلام میفرماید: «لا تأمَن عَلَی نَفسِکَ صَغیرَ مَعصیةٍ فَلَعَلَّکَ مُعَذِبٌ عَلَیهِ؛[3] خودت را از (عقوبت) گناه کوچک در امان مبین، چه بسا که به خاطر همان کیفر بینی».
اگر یک مهدی باور به طور واقعی به معنای این حدیث در زندگی ملتزم باشد، هیچگاه به خود جرأت فکر کردن به گناه را نمیدهد؛ چراکه هر آن سایه عذاب و عقوب الهی را بالای سر خود مشاهده میکند. نه گفتن به غیبت، نه گفتن به ریا و ظاهرسازی، نه گفتن به تنبلی و سستی در عبادت و بندگی حق تعالی، نه گفتن به کبر و غرور و تکبر و عجب، ... باید پای ثابت زندگی یک مهدوی باور باشد تا اینکه رفته رفته سبک زندگی او رنگ و بوی زندگی امام زمانی به خود بگیرد.
مهدی باوری و (Shift+Delete) کردن گناه از زندگی
هرچند همه دغدغه و تلاش یک منتظر واقعی میبایست این باشد که وارد در منطقه ممنوعه الهی نشود و زندگی او به گناه و تباهی آلوده نشود، ولی با این وجود اگر انسان به کوچکترین گناه آلوده شد میبایست به طور دقیق و سریع ابزار توبه و استغفار را چاشنی زندگی خود کند و با یک توبه واقعی و نصوح زندگی خود را از گناه برای همیشه پاک کند، توبه واقعی که خدای متعال در خصوص آن این چنین امر کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا؛[4] اى کسانى که ایمان آوردهاید بسوى خدا توبه کنید توبهاى خالص». در منابع روایی از امام صادق علیهالسلام نیز در تفسیر واژه نصوح چنین فرمودند: «هو الذَّنبُ الّذى لا یَعودُ فیه اَبداً»[5] آن توبهاى است که هرگز به آن گناه باز نگردد».
در منابع روایی دربارۀ جایگاه و اهمیت توبه واقعی نکات طلایی و زیبایی نقل شده است؛ از جمله روایت ارزشمندی که جناب کلینی در کافی چنین نقل میکند که: «معاویه بن وهب گفت شنیدم امام صادق علیهالسلام مىفرمود: چون بنده توبه نصوح کند، خدا او را دوست دارد و در دنیا و آخرت بر او پرده پوشى کند، من گفتم: چگونه پردهپوشى کند از او؟ فرمود: هر چه از گناهان که دو فرشته موکّل بر او برایش نوشتهاند از یادشان ببرد و به اعضاى بدنش وحى کند که گناهان او را نهان دارند و به هر تیکهاى از زمین وحى کند که آنچه گناه به روى آن شده را نهان کن و در هنگام ملاقات او با خدا هیچ گواهى بر گناهانش اقامه نشود».[6]
=================
پینوشت:
[1]. سوره مبارکه روم، آیه 10.
[2]. تفسیر نمونه، ج16، ص374.
[3]. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 197 ، در خطبه 140.
[4]. سوره مبارکه تحریم آیه 8.
[5]. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج2 ؛ ص432، ح3.
[6]. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ وَ کَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ قَالَ یُنْسِی مَلَکَیْهِ مَا کَتَبَا عَلَیْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ یُوحِی إِلَى جَوَارِحِهِ اکْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ وَ یُوحِی إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ اکْتُمِی مَا کَانَ یَعْمَلُ عَلَیْکِ مِنَ الذُّنُوبِ فَیَلْقَى اللَّهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْءٍ مِنَ الذُّنُوبِ[الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2 ؛ ص430، ح1]