emamian

emamian

دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران به این باور که مصرف سالاد و سبزیجات همراه با وعده‌های اصلی غذایی ممکن است موجب مشکلات گوارشی مانند سوءهاضمه یا ناراحتی معده شود، پاسخ داد و اعلام کرد: به‌طور کلی، در صورتی که فرد دچار بیماری‌های خاص گوارشی مانند گاستریت (ورم معده)، زخم‌های دستگاه گوارش، رفلاکس معده به مری و یا اختلالات مشابه نباشد، مصرف سبزیجات و سالاد پیش از غذا، هم‌زمان با غذا یا پس از آن، مشکلی برای دستگاه گوارش ایجاد نخواهد کرد.

در افرادی که دارای مشکلات زمینه‌ای گوارشی هستند، مصرف فیبر بالا (مانند آنچه در سبزیجات خام وجود دارد) می‌تواند به دلیل کند کردن حرکات دستگاه گوارش، علائمی مانند نفخ، درد شکمی یا سنگینی معده را تشدید کند.

براساس این گزارش، مصرف سالاد و سبزیجات برای افراد سالم نه تنها مشکلی ایجاد نمی‌کند بلکه به دلیل داشتن فیبر، ویتامین‌ها و آنتی‌اکسیدان‌ها، بخشی مهم از یک رژیم غذایی سالم محسوب می‌شود.

دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی توصیه کرد: افرادی که بیماری‌های گوارشی دارند، در مورد نوع، مقدار و زمان مصرف سبزیجات با پزشک یا متخصص تغذیه مشورت کنند.

شبکه الجزیره در یک گزارش تحلیلی نوشت: تاخت و تاز ارتش رژیم صهیونیستی در سوریه به ویژه جنوب آن به شدت حاکمان جدید دمشق را در تنگنا قرار داده و تداوم این تحرکات اوضاع را به شدت بحرانی می‌کند. به گزارش پارس تودی به نقل از ایرنا، سوریه در کانون پروژه ژئوپلتیک اسرائیل برای تغییر ساختار غرب آسیا قرار دارد؛ طرحی که بر تجزیه کشورهای منطقه و ایجاد رژیم‌های کوچک طایفه‌ای و نژادی مبتنی است. این هدف از اظهارات مقامات اسرائیلی نیز قابل استنباط است.

سوریه به‌دلیل پیوندهای اجتماعی و جغرافیایی با عراق و ترکیه و شباهت‌های قومی و طایفه‌ای با ایران، از نگاه تل‌آویو نمونه‌ای ایده‌آل برای اجرای این طرح است. به باور تحلیلگران، هرگونه تغییر در ساختار سوریه می‌تواند به کشورهای همسایه نیز سرایت کند.

الجزیره همچنین به پروژه‌های اسرائیل در سوریه اشاره کرده است؛ از جمله طرح منطقه حائل در جنوب سوریه، گذرگاه انسانی در استان السویداء و پروژه موسوم به «گذرگاه داوود». برخی از این طرح‌ها در مرحله اجرا هستند و برخی دیگر در حد نظریه باقی مانده‌اند، اما اسرائیل در پی فرصت مناسب برای عملیاتی کردن آن‌هاست.

از سوی دیگر، شکنندگی اوضاع داخلی سوریه، مشوقی برای دخالت در این کشور است. سوریه همچنان آبستن تحولات بسیاری حداقل از دیدگاه تل‌آویو است. در ذهنیت سران اسرائیل، سوریه به مثابه آزمایشگاهی برای موازنه قوا در منطقه و بستر مناسبی برای پیاده کردن معادلات جدید است و اوضاع این کشور همچنان قابلیت انفجار به علت شکاف حاصل میان طیف‌های آن و بن بست سیاسی میان بازیگران محلی را داراست.

توافق امنیتی یا تحمیل واقعیت میدانی؟

الجزیره تأکید می‌کند که اسرائیل وضعیت سوریه را بر اساس دو گزینه طراحی کرده است: یا جنگ، یا تسلیم تحقیرآمیز. این گزینه‌ها شامل بلندی‌های جولان و مناطق وسیعی از جنوب سوریه می‌شوند. تل‌آویو با استناد به توان نظامی خود و ضعف دمشق، به دنبال گسترش سیطره بر پایتخت سوریه و حومه آن است.

در همین راستا، اسرائیل از انعطاف‌پذیری برای دستیابی به توافق امنیتی با دمشق خودداری می‌کند. گشایش گذرگاه به سویدا نیز به‌عنوان راهی برای طفره رفتن از توافق معرفی شده است. افسران سابق موساد و ژنرال‌های بازنشسته ارتش اسرائیل نیز تأکید دارند که توافق امنیتی در این مرحله به نفع اسرائیل نیست، چرا که مانع تحرکات نظامی شده و مستلزم عقب‌نشینی بدون دستاورد خواهد بود.

در حال حاضر، جنوب سوریه تحت سیطره اسرائیل است و دمشق نیز در تیررس آن قرار دارد. منابع آبی مهمی چون قنیطره و درعا نیز در کنترل تل‌آویو است و خطر فوری از سوی سوریه احساس نمی‌شود. از این رو، اسرائیل ضرورتی برای عقب‌نشینی از دستاوردهای ژئوپلتیک خود نمی‌بیند.

با این حال، تداوم این وضعیت، تحرکات اسرائیل را بی‌ثبات می‌کند و هر قدرتی در دمشق، اگر نتواند از طریق مذاکره یا میانجی‌گری از این بحران خارج شود، خود را در برابر گزینه‌های سختی خواهد یافت. گسترش سیطره اسرائیل بر حومه دمشق، انعطاف‌پذیری و عمل‌گرایی مقامات سوری را تضعیف کرده و مسیر به‌سوی جنگ را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد.

نظم امنیتی ترامپ و سکوت در برابر تجاوز

الجزیره در پایان گزارش خود به نقش دولت ترامپ در تحولات منطقه پرداخته و می‌نویسد: دولت آمریکا ادعای  ایجاد نظم امنیتی جدیدی در غرب آسیا را دارد که جایگزین نظم پس از فروپاشی شوروی شود. اما این نظم جدید، نه بر اساس قواعد بین‌المللی، بلکه بر پایه منافع امنیتی اسرائیل طراحی شده است.

از سویی، واشنگتن حامی توافق امنیتی میان تل آویو و دمشق طبق شروط مدنظر اسرائیل است، نه طبق منطقه سیاسی و قواعد قانون بین المللی، از این رو با فشار تل آویو بر نظام جدید سوریه مخالفتی نخواهد کرد و گواه آن نیز، عدم مخالفت حتی در حد کلام با نقض حاکمیت سوریه از سوی تل آویو است. این بدان مفهوم است که واشنگتن روند ایجاد نظام امنیتی غرب آسیا را از منافع امنیتی اسرائیل در سوریه جدا می کند.

الجزیره نوشت که اشتیاق ترامپ برای توقف جنگ در غزه نیز بیشتر ناشی از محاسبات داخلی و هزینه‌های سیاسی است تا دغدغه‌ای واقعی برای صلح. در چنین شرایطی، تداوم ترکیب کابینه افراطی در اسرائیل، بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات سوریه و منطقه به شمار می‌رود.

رهبر معظم انقلاب همچنین با اشاره به قلدرمآبی‌ها و یاوه‌گویی‌های اخیر رئیس جمهور آمریکا، گفتند: این شخص سعی کرد با رفتار سخیف و دروغ‌های فراوان درباره منطقه، ایران و ملت ایران، به صهیونیست‌ها روحیه و خود را توانا جلوه دهد اما اگر توانایی دارد، برود میلیون‌ها نفری را که در همه ایالت‌های آمریکا علیه او شعار میدهند آرام کند.

ایشان با ابراز خرسندی از حضور در جمع جوانان قدرتمندی که با همت و تلاش و مدال‌آوری در عرصه‌های ورزشی و علمی، ملت را شاد و جوانان را سرِ شوق آوردند، گفتند: مدال‌های شما بر مدال‌های مقاطع دیگر زمانی، امتیاز مضاعفی دارد؛ زیرا در وضعیتی به دست آورده‌اید که دشمن در جنگ نرم، سعی می‌کند ملت را افسرده و از توانایی‌های خود غافل یا ناامید کند اما شما با ظاهر کردن توانایی و قدرت ملت، در میدان عمل، محکم‌ترین پاسخ را به او دادید.

رهبر انقلاب برخی وسوسه‌ها درباره ناامیدی جوانان کشور را حرف‌های مطالعه‌نشده دانستند و تأکید کردند: ایران عزیز ما و جوانانش، «مظهر امید» هستند و باید این واقعیت مهم را درک کرد که جوان ایرانی، به شرط همت و تلاش، توانایی و مهارت رسیدن به قله‌ها را دارد؛ همچنانکه شما بر قله‌های جهانی ورزشی و علمی تکیه زدید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به پیشرفت جهشی در برخی بخش‌ها در بعد از انقلاب، افزودند: یک نمونه همین مجموعه موفقیت‌های شما در امسال است که شاید در تاریخ ورزش کشور بی‌سابقه باشد.

ایشان با تجلیل از صعود نوجوانان خوش‌استعداد میهن به قله‌های علمی جهان، گفتند: این کارهای شما به حساب ملت ایران گذاشته می‌شود و چشم‌ها را متوجه ایران می‌کند.

رهبر انقلاب «احترام به پرچم، سجده و دعای ورزشکاران پیروز» را نماد ملت ایران خواندند و افزودند: جوانان عزیز المپیادی نیز الان یک ستاره درخشانند اما ده سال بعد، به شرط ادامه تلاش، یک خورشید درخشان می‌شوند که وظیفه مسئولان در این زمینه مهم است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقش‌آفرینی جوانان را بعد از پیروزی انقلاب، جریانی مستمر برشمردند و گفتند: در جنگ تحمیلی ۸ ساله، نسل جوان بود که با کمبودهای فراوان و دست خالی چنان ابتکارات نظامی به خرج داد که ایران در مقابل دشمنِ بسیار مجهزی که از هر طرف تأیید و حمایت می‌شد، به پیروزی رسید.

ایشان میدان نبرد دانش را از دیگر عرصه‌های نمایان افتخارآفرینی جوانان کشور دانستند و با اشاره به حضور ایران در ده رتبه اول تحقیقاتی و علمی جهان در رشته‌های مختلف از جمله در «نانو»، «لیزر»، «هسته‌ای»، «صنایع گوناگون نظامی» و «پیشرفت‌های پزشکی»، گفتند: همین چند روز قبل، خبر بسیار مهمی شنیدم مبنی بر اینکه یکی از مراکز تحقیقاتی کشور موفق به یافتن راه درمان برای یک بیماری لاعلاج شده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری فعالیت دشمن برای جلوگیری از پیشرفت‌های علمی مختلف ایران گفتند: بدخواهان ملت ایران همچنین سعی می‌کنند «با انکار یا نپرداختن به برخی موفقیت‌ها»،« درهم کردن راست و دروغ»، «بزرگنمایی برخی ایرادات» و «تبلیغات جهت‌دار»، فضای ایران را تاریک و گرفته نشان دهند اما شما با ایستادن بر قله‌های ورزش و علم، فضای روشن کشور را به همه نشان دادید.

ایشان از دست دادن باور به توانایی‌ها را یکی دیگر از روش‌های دشمن برای ناامید کردن ملت و نسل جوان خواندند و تأکید کردند: در نقطه مقابل این فعالیت‌ها، جوانان با تکیه بر نیروی لایزال جوانی، سعی و تلاش خود را برای موفقیت، امیدآفرینی و تجلی اقتدار ملت افزایش دهند.

رهبر انقلاب اهتمام جوانان به صرف استعدادها برای ملت ایران را مهم دانستند و افزودند: ممکن است برخی مایل باشند که در کشور دیگری زندگی کنند اما این افراد متوجه باشند که در کشورهای دیگر هر قدر پیشرفت کنند باز هم بیگانه هستند؛ در حالیکه ایران متعلق به شما و نسل شما و «خاک و خانه» شماست.

رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به یاوه‌گویی‌های اخیر رئیس‌جمهور آمریکا درخصوص منطقه و ایران عزیز گفتند: رئیس‌جمهور آمریکا با سفر به فلسطین اشغالی و بیان مُشتی حرف پوچ همراه با لودگی سعی کرد صهیونیست‌های مأیوس را امیدوار کند و به آنها روحیه بدهد.

ایشان سیلی باورنکردنی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه را عامل مأیوس شدن آنها دانستند و افزودند: صهیونیست‌ها توقع نداشتند که موشک ایرانی بتواند با شعله‌ها و آتش خود به اعماق مراکز حساس و مهم آنها نفوذ و این مراکز را نابود و تبدیل به خاکستر کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ایران موشک‌ها را از جایی نخرید یا کرایه نکرد بلکه دست‌ساخته و شناسنامه جوان ایرانی است، گفتند: جوان ایرانی وقتی وارد میدان می‌شود و با سعی و تلاش زیرساخت‌های علمی را فراهم می‌کند قادر به انجام‌دادن چنین کارهای بزرگی است.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این موشک‌ها را نیروهای مسلح و صنایع نظامی ما آماده داشتند و استفاده کردند و باز هم دارند و اگر لازم باشد در وقت دیگر از آن استفاده می‌کنند.

ایشان پس از جمع‌بند علت یاوه‌گویی‌های ترامپ در قالب حرفهای سبک و رفتارهای جلف برای روحیه دادن به صهیونیست‌ها، به بیان چند نکته در خصوص ادعاهای او پرداختند و گفتند: در جنگ غزه، آمریکا بی‌تردید شریک اصلی جنایات رژیم صهیونیستی است همچنان که خود رئیس‌جمهور آمریکا هم اعتراف کرد که ما با این رژیم در غزه کار می‌کردیم البته اگر این را هم نمی‌گفت، معلوم بود چرا که امکانات و تسلیحاتی که در طول این جنگ بر روی سر مردم بی‌پناه غزه ریخته می‌شد، متعلق به آمریکا بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ادعای دیگر ترامپ مبنی بر جنگ آمریکا با تروریسم را نمونه دیگری از سخنان دروغ او خواندند و افزودند: بیش از ۲۰ هزار کودک و نوزاد در جنگ غزه به شهادت رسیدند. آیا آنها تروریست بودند؟ تروریست، آمریکا است که داعش را ایجاد می‌کند و به جان منطقه می‌اندازد و امروز هم عده‌ای از افراد آن را در منطقه‌ای در اختیار گرفته و برای استفاده خود نگه داشته است.

ایشان کشتار حدود ۷۰ هزار انسان در جنگ غزه و همچنین به شهادت رساندن بیش از هزار ایرانی در جنگ ۱۲ روزه را شواهدی آشکار از خوی تروریستی آمریکا و رژیم صهیونیستی خواندند و خاطرنشان کردند: آنها علاوه بر کشتار کور مردم، دانشمندان ما همچون طهرانچی و عباسی را ترور و به این جنایت افتخار کردند اما باید بدانند که نمی‌توانند علم را ترور کنند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حرف‌های رئیس‌جمهور آمریکا که ضمن افتخار کردن به بمباران صنعت هسته‌ای ایران مدعی از بین بردن آن شده بود، افزودند: ایرادی ندارد، به همین خیال باشید اما اصلاً شما چه کاره هستید که اگر کشوری صنعت هسته‌ای دارد، در قبال آن باید و نباید مطرح کنید. چه ربطی به آمریکا دارد که ایران امکانات و صنعت هسته‌ای دارد یا ندارد. این دخالت‌ها ناباب، غلط و زورگویانه است.

ایشان با اشاره به تظاهرات سراسری و ۷ میلیونی علیه ترامپ در ایالت‌ها و شهرهای مختلف آمریکا گفتند: شما اگر خیلی توانایی دارید به جای دروغ‌پراکنی، دخالت در کار دیگر کشورها و اقداماتی همچون ساخت پایگاه نظامی در آنها، این میلیون‌ها نفر را آرام کنید و به خانه‌های خود بازگردانید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه تروریست و مظهر واقعی تروریسم، آمریکا است، ادعای ترامپ مبنی بر طرفداری از مردم ایران را هم دروغ خواندند و افزودند: تحریم‌های ثانویه آمریکا که تعداد زیادی از کشورها نیز از ترس با آن همراهی می‌کنند علیه ملت ایران است بنابراین شما دشمن ملت ایران هستید نه دوست آن.

ایشان با اشاره به اظهار آمادگی ترامپ برای معامله گفتند: می‌گوید من اهل معامله‌ام در حالی که اگر معامله با زورگویی همراه و نتیجه آن از قبل معلوم باشد، معامله نیست بلکه تحمیل و زورگویی است. ملت ایران زیر بار تحمیل نخواهد رفت.

رهبر انقلاب با اشاره به حرف دیگر ترامپ مبنی بر وجود مرگ و جنگ در منطقه غرب آسیا و به قول آنها خاورمیانه، خاطرنشان کردند: جنگ‌ها را شما به راه می‌اندازید. آمریکا جنگ‌پرداز است و علاوه بر ترور، جنگ‌افروزی می‌کند. وگرنه این همه پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه برای چه هدفی است؟ شما اینجا چه کار دارید؟ این منطقه چه ربطی به شما دارد؟ منطقه از آن مردم خود منطقه و جنگ و مرگ در این منطقه ناشی از حضور آمریکا است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان، مواضع رئیس‌جمهور آمریکا را غلط و در بسیاری از موارد دروغ و حاکی از زورگویی برشمردند و تأکید کردند: اگرچه زورگویی بر روی برخی کشورها اثرگذار است اما به توفیق الهی هرگز روی ملت ایران تأثیری نخواهد گذاشت.

در این مراسم تیم ملی نونهالان باستانی کشور، حرکاتی از این ورزش را اجرا کردند که با تمجید و تعریف رهبر انقلاب روبه‌رو شدند.

علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، در نشست خبری مشترک با «قاسم الاعرجی» همتای عراقی خود اظهار کرد: دولت عراق از دولت‌های دوست و برادر ایران است و روابط دو کشور بر پایه اعتماد و همکاری دیرینه استوار است.

وی با اشاره به دیدار و گفتگوهای خود با «الاعرجی» گفت: گفتگوهای بسیار خوبی با ایشان داشتیم و موضوعات متعددی را مورد بحث و بررسی قرار دادیم. سطح تعاملات ایران و عراق در حال توسعه است و محور اصلی مذاکرات ما، گسترش همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور بود.

لاریجانی در ادامه افزود: برای پایداری روابط اقتصادی، لازم است مسائل امنیتی نیز به‌طور جدی مورد رسیدگی و حل‌وفصل قرار گیرد.

دبیر شورای عالی امنیت ملی ضمن قدردانی از مواضع دولت عراق در جریان جنگ ۱۲ روزه، تصریح کرد: البته آمریکا و رژیم صهیونیستی از خاک عراق سوءاستفاده کردند، اما دولت عراق اعلام کرده است که این موضوع را در مجامع بین‌المللی پیگیری خواهد کرد. ‌

وی با تأکید بر اهمیت سفر هیئت عراقی به تهران خاطرنشان کرد: این سفر از اهمیت بالایی برخوردار است و می‌تواند نتایج مثبت و پربرکتی برای هر دو کشور به همراه داشته باشد.

دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، در ادامه این نشست خبری با اشاره به رفتارهای مداخله‌گرانه آمریکا در منطقه اظهار داشت که ملت عراق سال‌ها پس از مبارزه با یک حکومت دیکتاتور، توانستند حکومتی مردمی و مستقل را بر پایه اراده ملی تشکیل دهند، اما نقض مکرر حریم هوایی عراق توسط ایالات متحده نشانه‌ای آشکار از سوءاستفاده واشنگتن از کشورهای منطقه است.

وی در پاسخ به پرسشی درباره سفرهای اخیر خود و عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه کشورمان، به کشورهای مختلف گفت که هر یک از این سفرها اهداف و فلسفه خاص خود را دارد، اما در مجموع، تلاش جمهوری اسلامی ایران بر یافتن راه‌حل‌های دیپلماتیک برای مسائل بین‌المللی متمرکز است.

لاریجانی در بخش دیگری از سخنانش درباره پیشنهاد برخی کشورهای عربی برای تشکیل کنفرانسی به میزبانی عراق جهت گفت‌وگو میان ایران و کشورهای منطقه تصریح کرد که سیاست جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر گفت‌وگو و حل‌وفصل مسائل از طریق تفاهم بوده است. وی افزود که در جریان سفر خود به بغداد این موضوع مطرح شده و پیگیری آن بر عهده مقامات عراقی خواهد بود.

دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه و در پاسخ به پرسشی درباره اظهارات اخیر وزیر امور خارجه کشورمان مبنی بر بی‌اثر شدن توافق ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه گفت: بر اساس مواضع رسمی جمهوری اسلامی، در صورت فعال شدن این مکانیزم، توافقات با آژانس از اعتبار ساقط خواهد شد و هرگونه درخواست بعدی آژانس باید در شورای عالی امنیت ملی بررسی شود.

وی همچنین درباره گزارش اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اظهار داشت: گزارش اخیر آقای گروسی اشتباه و مغرضانه بوده است و افزود دو نکته اساسی در شرایط کنونی باید مورد توجه قرار گیرد: نخست تقویت نیروهای مسلح کشور و دوم حفظ انسجام ملی. او از رسانه‌ها خواست تا با پرهیز از دامن زدن به اختلافات، انسجام ملی را حفظ کنند و تقویت بنیه دفاعی را به نهادهای مسئول بسپارند.

لاریجانی در بخش دیگری از اظهارات خود به روابط تهران با پکن و مسکو اشاره کرد و گفت: روابط ایران و چین در سطحی بسیار عالی قرار دارد و همکاری‌های دو کشور در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی در حال گسترش است. وی افزود که روابط با روسیه نیز بر همین مبنا پیش می‌رود و سفر اخیر او به مسکو در راستای توسعه همکاری‌های دوجانبه و بررسی مسائل منطقه‌ای و جهانی انجام شده است.

وی با اشاره به مواضع اخیر دولت روسیه در قبال اقدام سه کشور اروپایی برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه، از موضع اصولی و حقوقی مسکو تقدیر کرد و گفت اقدام سه کشور اروپایی غیرحقوقی و غیرقانونی بوده است، چرا که بر اساس روندهای رسمی، بررسی چنین موضوعی باید با حضور نماینده ایران در کمیسیون‌های مشترک صورت می‌گرفت. لاریجانی افزود که اروپایی‌ها پیش از آغاز ریاست روسیه بر شورای امنیت، بدون طی روند حقوقی لازم اقدام به فعال‌سازی مکانیسم ماشه کردند و از این رو این اقدام فاقد وجاهت قانونی است. او موضع روسیه را درست، اصولی و قابل تقدیر توصیف کرد.

دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، در ادامه نشست خبری مشترک خود با قاسم الاعرجی، مشاور امنیت ملی عراق، با اشاره به نتایج گفت‌وگوهای انجام‌شده میان دو طرف اظهار داشت: دوستان ما در عراق پیگیری برخی از موضوعات مورد بحث را بر عهده دارند و سفر آقای الاعرجی به ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

وی ابراز امیدواری کرد که این سفر به تعمیق هرچه بیشتر روابط دو کشور منجر شود.

لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به گزارش‌های اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تصریح کرد که گروسی کار خود را انجام داده و گزارش‌های وی دیگر تأثیری در روند تعاملات ایران با آژانس نخواهد داشت.

وی تأکید کرد که برای مقابله با تهدیدها و خطرات پیش‌رو، دو مسئله بسیار حائز اهمیت است: نخست، حفظ انسجام ملی که وظیفه‌ای عمومی و ملی برای همه از جمله رسانه‌هاست، و دوم، تقویت نیروهای مسلح کشور که جمهوری اسلامی ایران به‌طور جدی آن را دنبال می‌کند.

دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه به پایان یافتن مهلت قانونی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل اشاره کرد و گفت با پایان یافتن مدت این قطعنامه، هیچ محدودیت حقوقی برای همکاری کشورهای مختلف با جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد.

وی افزود که در حالی‌که دو کشور مهم و تأثیرگذار یعنی روسیه و چین بر پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ تأکید دارند، برخی کشورهای اروپایی اعلام کرده‌اند که این موضوع را نمی‌پذیرند، در حالی‌که چنین رویکردی فاقد مبنای حقوقی و اصولی است و روندی که علیه ایران در پیش گرفته‌اند، غیرقانونی و ناعادلانه به شمار می‌رود.

شایان ذکر است، پیش از این نشست علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی با قاسم الاعرجی، مشاور امنیت ملی عراق دیدار و گفت‌وگو کرد.

شنبه, 27 مهر 1404 23:19

عزّت در عفو و گذشت

رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:
عَلَیکُم بِالعَفوِ؛ فَإِنَّ العَفوَ لا یَزیدُ العَبدَ إِلّا عِزّاً، فَتَعافَوا یُعِزَّکُمُ اللّهُ.

«بر شما باد گذشت؛ زیرا گذشت جز بر عزّت بنده نمی‌افزاید. پس از یکدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزّت بخشد.»

 

الکافی، ج ۲، ص ۱۰۸، ح ۵

در قرآن آیاتی وجود دارد که به آرزوی گناه‌کاران در روز قیامت اشاره دارد که بسیار قابل تأمل است:

۱. ای کاش ما به دنیا برمی‌گشتیم، و آیات الهی را تکذیب نمی‌کردیم!

خداوند می فرماید:«وَلَوْ تَرَی إِذْ وُقِفُوا عَلَی النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا یُرَدُّ وَلَا تُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبَّنَا وَتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» ۱

اگر مجرمان را ببینی، آن زمان که بر آتش نگه داشته میشوند میگویند ای کاش به دنیا بر گردانده می شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی کردیم و از مؤمنان بودیم

۲. می‌گویند ای کاش ما با پیامبر ارتباطی برقرار کرده بودیم!

قرآن می‌فرماید: «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یدیهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُول سبیلا» ۲

روزی که ظالم دستهای خود را می‌گزد و می‌گوید: ای کاش من با پیامبر راه ارتباطی برقرار کرده بودم

۳. فریب خوردگان به دوستان بد خود می‌گویند: ای کاش فاصله بین من و تو از شرق تا غرب عالم بود تو باعث انحراف من شدی!

قرآن می فرماید: «حَتَّی إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَینی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَینِ فَبِئْسَ القرین» ۳

همنشینان بد موقعی که نزد ما می‌آیند، به یکدیگر می‌گویند: ای کاش فاصله بین من و تو از مشرق تا مغرب بود! تو بد همنشینی برای من بودی!

۴. برخی می‌گویند ای کاش فلان رفیق بد را دوست نمی گرفتم او باعث گمراهی من شد.

قرآن می‌فرماید: «یا وَیلَتی لَیَتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی» ۴

ای وای بر من، ای کاش فلانی را دوست نمی گرفتم، او مرا از مسیر حق بعد از آنکه فهمیدم گمراه کرد!

۵. می‌گویند ای کاش از خدا و پیامبر اطاعت کرده بودیم.

قرآن می‌فرماید: «یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ یَقُولُونَ یَا لَیْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرسولا» ۵

روزی که چهره هایشان را در آتش از سویی به سویی می گردانند، [و] می گویند: ای کاش ما [در دنیا] از خدا و پیامبر اطاعت کرده بودیم!

۶. موقعی که نامه عملشان به آنها داده می‌شود می‌گویند: ای کاش نامه عمل به من داده نشده بود.

قرآن می‌فرماید: «أَمَّا مَنْ أُوتِی کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهُ * وَلَمْ أَدْر مَا حِسَابِیه یَا لَیْتَهَا کَانَتِ الْقَاضِیة» ۶

آن کسی که نامه عمل او را به دست چپ او می‌دهند می‌گوید: ای کاش نامه عمل به داده نشده بود و نمی‌دانستم حسابم چگونه است، ای کاش مرگم فرا می‌رسید!

۷. می‌گویند آیا شفیعانی هست که ما را شفاعت کنند.

قرآن می فرماید: «یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبَّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَیَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَتَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ»

آن کسانی که قیامت را فراموش کرده بودند، (وقتی که مواجه می شوند با صحنه های قیامت) می‌گویند: همانا رسولان پروردگار به حق آمدند، آیا شفیعانی هست که ما را شفاعت کنند؟ و یا ما (به دنیا) برگردانده می‌شویم تا غیر آن اعمالی که تاکنون انجام داده ایم، انجام دهیم؟.

 

 

 

 

 

 

 

پی‌نوشت:

۱. انعام / ۲۷

۲. فرقان/۲۷

۳. زخزف/۳۸

۴.فرقان/۲۸،۲۹

۵. احزاب/۶۶

۶.حاقه/۲۶،۲۷

۷. اعراف/۵۲

بسم‌الله الرحمن الرحیم

شروع مدرسه، هم برای کودک و هم برای شما، یک «دوران گذار» بزرگ و پرچالش است. موفقیت در این مرحله، تنها به مهارت‌های کودک بستگی ندارد، بلکه مهارت‌های شما به عنوان والدین، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

در اینجا به مهم‌ترین مهارت‌هایی که شما باید داشته باشید اشاره می‌کنم:

۱_مهارت‌های عاطفی و روانی

مدیریت اضطراب جدایی (هم برای کودک و هم برای خودتان):

باید بتوانید اضطراب خود را در هنگام خداحافظی مدیریت کنید. کودکان اضطراب شما را به سرعت درک می‌کنند. آرامش شما، آرامش بخش آن‌هاست.

خداحافظی را کوتاه، مثبت و قابل پیش‌بینی کنید. هرگز دزدانه فرار نکنید. با اطمینان و لبخند از او جدا شوید. به او بگویید که ساعت فلان برمی‌گردید و به قول خود عمل کنید.

تقویت استقلال و اعتماد به نفس کودک:

مقاومت در برابر انجام همه کارها برای کودک و توانمندسازی او.

به او اجازه دهید کارهای کوچک را خودش انجام دهد: کفش‌هایش را بپوشد، کیفش را بردارد، لباسش را عوض کند، غذایش را بخورد. این کارها اعتماد به نفس او را برای مواجهه با چالش‌های مدرسه تقویت می‌کند.

 

همدلی و گوش دادن فعال:

توانایی شنیدن احساسات منفی کودک (ترس، ناراحتی، خشم) بدون قضاوت یا بی‌حوصلگی.

وقتی می‌گوید «نمی‌خواهم به مدرسه بروم» نگویید: چرا؟ مدرسه که جای قشنگیه!.

به جای آن بگویید: «می‌بینم که امروز کمی ناراحتی/می‌ترسی. درست است؟ دوست داری در موردش صحبت کنیم؟» این حس را در او ایجاد می‌کند که درک شده است.

۲_ مهارت‌های عملی و روزمره

ایجاد ساختار و روتین:

طراحی و اجرای یک برنامه منظم برای ساعات خواب، بیدار شدن، صبحانه خوردن و آماده شدن.

روتین‌ها به کودکان احساس امنیت و پیش‌بینی‌پذیری می‌دهند. یک جدول بصری (با تصاویر) برای کارهای صبحگاهی و عصرگاهی درست کنید.

 

مدیریت زمان:

برنامه‌ریزی برای اینکه صبح‌ها بدون عجله و استرس سپری شود.

شب قبل کیف و لباس و خوراکی‌ها را آماده کنید. زودتر از خواب بیدار شوید تا مجبور نباشید مدام به کودک «عجله کن» بگویید. فضای عجله، اضطراب‌زا است.

 

آماده‌سازی و سازماندهی:

نظارت بر تکالیف و برنامه‌های مدرسه بدون اینکه کنترل‌گر باشید.

یک محیط آرام و ثابت برای انجام تکالیف فراهم کنید. به او کمک کنید برنامه‌ریزی کند، اما تکالیف را شما انجام ندهید. نقش شما نظارت و راهنمایی است، نه انجام دادن.

آیا مایلی فرزندت خودش با علاقه درس بخواند؟

۳_ مهارت‌های ارتباطی

 

ارتباط موثر با معلم:

برقراری یک رابطه مشارکتی و محترمانه با معلم.

خود را به معلم معرفی کنید و بگویید که برای همکاری در دسترس هستید. در مکالمات خود بر حل مسئله متمرکز شوید، نه سرزنش. به معلم به عنوان متخصصی که شریک شما در تربیت کودک است، نگاه کنید.

 

ارتباط مثبت با کودک درباره مدرسه:

پرسیدن سوالات بهتری غیر از «امروز مدرسه چطور بود؟»

سوالات باز و خاص بپرسید:

امروز بازی جدیدی یاد گرفتی؟

کدام یک از همکلاسی‌هایت امروز بامزه بودند؟

معلمت امروز چه داستانی تعریف کرد؟

 

همکاری با همسر و سایر اعضای خانواده:

هماهنگ بودن والدین در قوانین و انتظارات مربوط به مدرسه.

با همسر خود در مورد نحوه برخورد با چالش‌ها (مثلاً انجام تکالیف یا استفاده از تبلت) صحبت کنید تا کودک در میان شما دودستگی نبیند.

 

۴_ مهارت‌های تربیتی و آموزشی

 

تعیین حد و مرزهای واضح:

توانایی «نه» گفتن و پایبند به قوانین بودن.

قوانین مشخصی برای ساعت تماشای تلویزیون، بازی و زمان خواب در شب‌های مدرسه تعیین کنید. این مرزها به کودک کمک می‌کند تا در طول روز متمرکز و آرام باشد.

 

تشویق به جای پاداش‌دهی مادی:

تقویت رفتارهای مثبت با توجه کلامی و غیرکلامی.

به جای خرید اسباب‌بازی برای هر نمره خوب، با کلمات از تلاشش قدردانی کنید: از اینکه با این همه پشتکار روی این مسئله کار کردی واقعا افتخار می‌کنم. این کار انگیزه درونی را تقویت می‌کند.

 

درک سبک یادگیری کودک:

شناسایی اینکه کودک شما بیشتر از طریق بصری، شنیداری یا حرکتی (لمسی) یاد می‌گیرد.

با مشاهده و مشورت با معلم، سبک یادگیری او را بشناسید و در هنگام مطالعه یا انجام تکالیف از روش‌های مرتبط با آن سبک استفاده کنید.

 

۵_ مهارت‌های خودمراقبتی

مدیریت استرس خود:

شما نیز به عنوان والد استرس دارید. مراقب سلامت روان خود باشید. زمانی را برای استراحت و فعالیت‌های مورد علاقه خود اختصاص دهید. یک والد خسته و مضطرب، منبع آرامش برای کودکش نیست.

شما اولین و مهم‌ترین الگوی کودک خود هستید. با آمادگی عاطفی، سازماندهی عملی، ارتباط مؤثر و تربیت آگاهانه، می‌توانید پایه‌های محکمی برای یک تجربه مدرسه موفق و شاد برای فرزندتان بسازید. به یاد داشته باشید که این یک ماراتن است، نه دو سرعت. صبور باشید و بر پیشرفت‌های کوچک تمرکز کنید.

 

 

۲. چگونه فرزندمان را برای تحصیلشان مستقل بار بیاوریم؟

استقلال کلید موفقیت تحصیلی و شخصیتی فرزندتان در بلندمدت است. استقلال فقط انجام تکالیف به تنهایی نیست؛ بلکه درباره «تفکر مستقل»، «حل مسئله» و «مسئولیت‌پذیری» است.

 

در اینجا راهکارهای کاربردی و گام‌به‌گام برای پرورش فرزندی مستقل در حیطه تحصیل ارائه می‌دهم:

 

* پایه‌ریزی ذهنی و عاطفی: ایجاد باور «من می‌توانم»

_بر تلاش تمرکز کنید، نه نتیجه:

به جای گفتن : «چه نمره خوبی!»

بگویید: من واقعاً به تلاشی که برای این امتحان کردی افتخار می‌کنم.

این کار باعث می‌شود کودک ارزش «فرآیند یادگیری» را ببیند، نه فقط نتیجه نهایی. این انگیزه درونی را تقویت می‌کند.

 

_اجازه اشتباه کردن بدهید:

یکی از سخت‌ترین اما مهم‌ترین کارها این است که بگذارید کودک اشتباه کند و پیامدهای طبیعی آن را بپذیرد (مثلاً اگر تکلیفش را فراموش کرد، خودش با توضیح به معلم روبرو شود). اشتباهات، بهترین معلم‌های زندگی هستند.

 

_از زبان توانمندی استفاده کنید:

به جای گفتن: «بذار من برات حلش کنم»،

بگویید: «به نظرت چه قدمی می‌تونی براش داری؟» یا «من مطمئنم می‌تونی راه حلی پیدا کنی». این جملات، اعتماد به نفس را در وجودش نهادینه می‌کند.

 

* مهارت‌های عملی: ساختار و ابزار لازم را فراهم کنید

_ایجاد محیط و روتین مستقل:

فضای فیزیکی مشخص: یک میز مطالعه ثابت و مرتب فقط برای او در نظر بگیرید.

 

برنامه بصری:

یک برنامه هفتگی با تصاویر (برای کودکان کوچک‌تر) یا نوشته (برای کودکان بزرگتر) روی دیوار نصب کنید که زمان خواب، بیداری، انجام تکالیف، بازی و... در آن مشخص است. این کار به او کمک می‌کند بدون یادآوری شما، برنامه خود را مدیریت کند.

 

آموزش سازماندهی:

کیف مدرسه: به او آموزش دهید که چگونه شب‌ها بر اساس برنامه فردا، کیفش را خودش آماده کند. ابتدا با هم این کار را انجام دهید و به تدریج فقط نظارت کنید.

 

مدیریت زمان:

برای کودکان بزرگتر، استفاده از یک تقویم یا برنامه‌ریز را آموزش دهید تا تاریخ امتحانات و موعد تحویل پروژه‌ها را خودش یادداشت کند.

 

* نقش شما به عنوان «راهنما»، نه «نجات‌دهنده»

این مهم‌ترین تحول در نقش والدین است:

 

_مهارت سوال پرسیدن: وقتی با سوال درسی نزد شما آمد، بلافاصله پاسخ ندهید. از او سوالات راهنما بپرسید:

«اول چه چیزهایی از این درس متوجه شدی؟»

«به نظرت سوال از تو چه می‌خواهد؟»

«اگر معلم بودی، چگونه این مسئله را حل می‌کردی؟»

 

این کار مسیرهای عصبی «تفکر» را در مغز او فعال می‌کند.

 

_مقاومت در برابر دخالت: وقتی در حال حل یک مسئله سخت است، حتی اگر دیدید دارد مسیر اشتباه می‌رود، تا زمانی که از شما کمک نخواسته، دخالت نکنید. کشف راه حل، حتی از طریق مسیر اشتباه، ارزشمندتر از دریافت راه حل آماده است.

 

هیچگاه تکالیف را انجام ندهید: شما می‌توانید نقطه گذاری کنید یا غلط املایی را بپرسید، اما هرگز به جای او انشا ننویسید یا مسئله ریاضی را حل نکنید. این کار حس «مالکیت» را از او می‌گیرد.

 

واگذاری تدریجی مسئولیت:

استقلال یک شبه ایجاد نمی‌شود. این روند مانند بالا رفتن از نردبان است:

_در ابتدا (پایه‌های نردبان): شما کنارش می‌نشینید، دستش را می‌گیرید و با هم کار می‌کنید. (بیا با هم کیفتو آماده کنیم)

_مرحله بعد (میان‌های نردبان): شما در نزدیکی هستید اما کمک مستقیم نمی‌کنید. فقط راهنمایی می‌کنید. (من تو اتاقم هستم، اگر سوالی داشتی بیا بپرس)

 

_مرحله نهایی (بالای نردبان): شما فقط نظارت از دور دارید و حضور فیزیکی ندارید. او خودش مسئولیت کامل را به عهده می‌گیرد و تنها در صورت نیاز جدی از شما کمک می‌خواهد.

آیا مایلی فرزندت خودش با علاقه درس بخواند؟

تقویت مهارت‌های فراشناختی (فکر کردن درباره فکر کردن)

 

این عالی‌ترین سطح استقلال است:

_از او بخواهید خودش را ارزیابی کند:

بعد از امتحان بپرسید: «به نظر خودت کدام قسمت را عالی جواب دادی و کجاش را می‌تونستی بهتر جواب بدی؟»

 

_بهترین روش یادگیری خودش را کشف کند: از او بپرسید:

«وقتی با صدای بلند درس می‌خونی بهتر یاد می‌گیری یا وقتی خلاصه می‌نویسی؟» این کار به او کمک می‌کند تا در آینده بتواند سبک یادگیری خود را مدیریت کند.

 

هدف نهایی شما این است که خودتان را از نقش مدیر مستقیم تحصیل او بیکار کنید و به مشاور امین او تبدیل شوید.

 

این سفر نیازمند صبوری بسیار است. ممکن است در ابتدا اشتباهات بیشتر شود و حتی نمرات کمی افت کنند، اما این هزینه‌ای است که برای دستیابی به یک «یادگیرنده مادام‌العمر» مستقل و باانگیزه می‌پردازید. به یاد داشته باشید که شما در حال ساختن بنایی برای تمام عمر او هستید، نه فقط حل کردن مشکلات امروز.

 

۳. برگ برنده تربیت در تحصیل چیست؟

سوال بسیار عمیق و زیبایی است. پاسخ این سوال یک کلمه نیست، بلکه یک الگوی فکری است. اگر بخواهم «برگ برنده» را در یک کلمه خلاصه کنم، آن کلمه «رابطه‌ی ایمن» است.

اما اجازه دهید این مفهوم را برای شما باز کنم، چون این رابطه ایمن خود، بستری می‌سازد که سایر عوامل کلیدی در آن رشد می‌کنند.

 

برگ برنده: ایجاد یک رابطه‌ی ایمن تحصیلی به جای یک «معامله پراسترس» است‌.

 

این به چه معناست؟ یعنی فرزند شما باید در بستر تحصیل، احساس امنیت، دیده شدن و درک شدن کند، نه قضاوت شدن و تحت فشار. وقتی این رابطه برقرار شود، همه چیز به طور طبیعی جریان می‌یابد.

 

حالا اجازه دهید اجزای تشکیل‌دهنده این برگ برنده را شرح دهم:

 

۱_ تغییر نگرش از «نتیجه» به «فرآیند و رشد»

این، قدرتمندترین سلاح روانشناختی شماست.

والدین با نگرش ثابت می‌گویند: «تو در ریاضی بااستعدادی» یا «نمره‌ات ۱۹ شد، چه عالی!»

والدین با نگرش رشد می‌گویند: چقدر روی این مسئله سخت فکر کردی!

یا «اشتباه این سوال چه درسی به تو داد؟» یا «من تلاش تو را برای بهبود خودت می‌بینم و به تو افتخار می‌کنم.»

اما چرا این برگ برنده است؟ زیرا ترس از شکست را از بین می‌برد. کودکی که برای تلاشش تشویق می‌شود، نه برای نمره یا استعدادش، جسارت کردن، اشتباه کردن و یادگیری عمیق را پیدا می‌کند. او می‌داند که ارزشمند است، حتی اگر امتحانش را خراب کند.

 

۲_ تمرکز بر انگیزه درونی به جای پاداش و تنبیه بیرونی

روش بازنده: اگر این امتحان را ۲۰ شوی، برای تو تبلت می‌خرم یا اگر تکلیفت را ننویسی، حق تماشای تلویزیون نداری.

روش برنده: کشف و تقویت لذت ذاتی یادگیری. این کار با این سوالات انجام می‌شود:

 

چه چیز جدید و جالبی امروز یاد گرفتی که تا دیروز نمی‌دانستی؟

چطور می‌توانی این چیزی که یاد گرفتی را در زندگی واقعی استفاده کنی؟ (مثلاً: محاسبه قیمت خرید در سوپرمارکت با ریاضی)

 

کدام درس آنقدر برات جذاب بود که دوست داشتی بیشتر درباره‌اش بدانی؟

 

چرا این برگ برنده است؟ زیرا پاداش‌های بیرونی اثر موقت دارند و در نهایت، علاقه ذاتی کودک را از بین می‌برند. اما انگیزه درونی، یک موتور محرکه مادام‌العمر است که او را در تمام طول زندگی به سمت کشف و یادگیری سوق می‌دهد.

 

۳_ والدین به عنوان «پناهگاه امن» و نه بازپرس

وقتی کودک از مدرسه برمی‌گردد:

بازپرس می‌پرسد: نمرهٔ امتحانت چند شد؟

چرا از دوستت کمتر شد؟

 

پناهگاه امن می‌پرسد: امروز در مدرسه چه حال و هوایی داشتی؟ هیجان‌انگیزترین اتفاق امروز چی بود؟ و حتی سخت‌ترین قسمت روزت چی بود؟

 

چرا این برگ برنده است؟ زیرا کودک می‌داند که خانه و والدینش، اولین محل قضاوت او نیستند، بلکه محل حمایت، همدلی و درک شدن هستند. این اعتماد، باعث می‌شود او مشکلاتش (مثل عدم فهم یک درس، یا مشکل با معلم) را راحت‌تر با شما در میان بگذارد، قبل از آنکه آن مشکل به یک بحران تبدیل شود.

 

۴_ توسعه‌ی مهارت‌های اجرایی

اینها، مهارت‌های مغزی هستند که پشت موفقیت تحصیلی نهفته‌اند و بسیار مهم‌تر از حفظ کردن یک شعر هستند:

 

مدیریت زمان: چگونه برنامه‌ریزی کند.

کنترل تکانه: بتواند تمایل به بازی را به تعویق بیندازد و اول تکلیفش را انجام دهد.

انعطاف‌پذیری شناختی: وقتی یک راه حل جواب نمی‌دهد، بتواند راه حل دیگری را امتحان کند.

حافظه کاری: اطلاعات را در ذهنش نگه دارد و با آنها کار کند.

 

چرا این برگ برنده است؟ زیرا شما به جای تمرکز بر محتوای درسی (که وظیفه معلم و سیستم مدرسه است)، بر ظرفیت یادگیری کودک سرمایه‌گذاری می‌کنید. این مهارت‌ها نه تنها در تحصیل، بلکه در تمام جنبه‌های زندگی او را موفق می‌کنند.

برگ برنده نهایی، مجموعه‌ای است از:

یک نگرش رشدمند + رابطه‌ای مبتنی بر اعتماد و نه ترس + تمرکز بر انگیزه درونی + تقویت مهارت‌های پایه‌ای مغز.

این ترکیب، فرزندی می‌سازد که:

_از چالش نمی‌ترسد

_شکست را یک فاجعه نمی‌بیند، بلکه آن را بخشی از مسیر یادگیری می‌داند.

_کنجکاو است و برای دانستن ارزش قائل است و در نهایت، نه تنها در تحصیل، بلکه در زندگی یک انسان مستقل، _مسئولیت‌پذیر و شاد خواهد بود.

پس به جای جستجوی یک ترفند سریع، بر ساختن این «بستر امن روانی» سرمایه‌گذاری کنید. این بزرگترین و ماندگارترین هدیه‌ای است که شما می‌توانید به آینده فرزندتان بدهید.

 

۴. انگیزه های درونی و بیرونی در تربیت و تحصیل فرزندان به چه میزان موثر است؟؟

بررسی تأثیر انگیزه‌های درونی و بیرونی، یکی از کلیدی‌ترین مباحث در تعلیم و تربیت است. درک این دو مفهوم و تعادل بین آن‌ها، می‌تواند تفاوت بین پرورش یک مطالعه‌گر مادام‌العمر و یک دانش‌آموز خسته را ایجاد کند.

 

اجازه دهید این دو مفهوم را به طور دقیق و کاربردی برای شما تشریح کنم:

 

انگیزه درونی

این زمانی است که کودک یک فعالیت را برای خودِ آن فعالیت و لذت ذاتی ناشی از آن انجام می‌دهد.

مثال‌:

کودکی که ساعت‌ها وقت صرف مطالعه کتاب‌های تاریخی می‌کند، فقط چون از کشف گذشته لذت می‌برد.

کودکی که یک مسئله ریاضی را حل می‌کند چون از چالش فکری و احساس «یافتم!» لذت می‌برد.

 

تأثیر در تربیت و تحصیل:

یادگیری عمیق و ماندگار: اطلاعات به دلیل علاقه، بهتر پردازش و در حافظه بلندمدت ثبت می‌شوند.

پایداری و استمرار:

وقتی انگیزه درونی باشد، کودک حتی در مواجهه با چالش‌ها نیز پشتکار دارد.

خلاقیت و حل مسئله:

ذهن آزاد است تا راه‌حل‌های نوآورانه پیدا کند.

سلامت روان:

انجام فعالیت‌های مبتنی بر علاقه، شادی و رضایت عمیق به همراه می‌آورد.

انگیزه بیرونی :

این زمانی است که کودک یک فعالیت را برای به دست آوردن یک پاداش یا اجتناب از یک تنبیه انجام می‌دهد.

مثال‌:

•کودکی که تکالیفش را انجام می‌دهد تا اجازه بازی با تبلت را بگیرد.

• کودکی که برای کسب نمره ۲۰ درس می‌خواند، نه برای درک مطلب.

•کودکی که در مسابقه شرکت می‌کند فقط برای گرفتن جایزه، نه برای لذت بردن از خود مسابقه.

 

تأثیر در تربیت و تحصیل:

کارایی سریع اما سطحی: می‌تواند در کوتاه‌مدت یک رفتار خاص (مثل درس خواندن برای امتحان فردا) را ایجاد کند.

یادگیری سطحی: تمرکز بر روی نتیجه (نمره) است، نه فرآیند(یادگیری). اطلاعات پس از امتحان به سرعت فراموش می‌شوند.

 

خطر وابستگی: کودک ممکن است یاد بگیرد که فقط در ازای پاداش بیرونی تلاش کند.

 

تضعیف انگیزه درونی: این، خطرناک‌ترین اثر است. پدیده «تأثیر توجیه افراطی» رخ می‌دهد: اگر برای فعالیتی که کودک از قبل به آن علاقه داشته، پاداش بیرونی بدهیم، انگیزه درونی او کاهش می‌یابد. مثلاً اگر به کودکی که عاشق کتاب خواندن است، برای هر کتاب پول بدهیم، ممکن است به تدریج تنها برای پول کتاب بخواند و علاقه ذاتی خود را از دست بدهد.

 

راهکار عملی برای والدین: «تعادل هوشمندانه»

هدف، حذف کامل انگیزه‌های بیرونی نیست (چون در دنیای واقعی وجود دارند)، بلکه ایجاد بستری برای رشد انگیزه درونی و استفاده هوشمندانه از انگیزه‌های بیرونی است.

۱_اولویت با پرورش انگیزه درونی است:

بر فرآیند تمرکز کنید، نه نتیجه: به جای گفتن: نمرهات چند شد؟ بپرسید: امروز چه چیز جالبی یاد گرفتی؟

حس کنجکاوی را تحریک کنید: با پرسش چرا؟ و چگونه؟ ذهن او را درگیر کنید.

حق انتخاب بدهید: به او حق انتخاب در مورد موضوع پروژه، مکان مطالعه یا ترتیب انجام تکالیف بدهید. این کار «خودمختاری» را تقویت می‌کند.

 

ارزش تلاش را تحسین کنید: به جای تحسین هوش: (چه باهوشی!)

تلاش و استراتژی او را تحسین کنید: (روش جالبی برای حل این مسئله به کار بردی!).

 

۲_ استفاده استراتژیک از انگیزه‌های بیرونی:

* برای شروع یک رفتار جدید: از پاداش‌های کوچک و غیرمادی (مثلاً یک بازی دو نفره) برای شروع یک عادت خوب (مثلاً مرتب کردن کیف) استفاده کنید.

 

* برای کارهای کسالت‌بار و تکراری: برای کارهایی که انگیزه درونی چندانی ندارند (مثلاً تمرین جدول ضرب)، می‌توانید از سیستم‌های پاداش کوچک و مشخص استفاده کنید.

 

* هرگز برای فعالیت‌های مورد علاقه پاداش مادی ندهید: اگر کودک عاشق نقاشی است، برای هر نقاشی به او پول ندهید. این کار علاقه ذاتی او را نابود می‌کند.

 

انگیزه درونی، مانند یک قلب تپنده برای یادگیری است که تا پایان عمر می‌تپد. انگیزه بیرونی، مانند ویلچر است که می‌تواند در مسیرهای سخت و اولیه کمک‌کننده باشد، اما اگر وابستگی ایجاد شود، مانع رشد عضلات یادگیری می‌شود.

 

هدف نهایی شما این است که محیطی غنی از محرک‌های جذاب، حس استقلال و حمایت عاطفی فراهم کنید تا موتور درونی انگیزه فرزندتان روشن بماند. در این صورت، او نه برای شما یا نمره، بلکه برای لذت کشف جهان و رشد شخصی خودش یاد خواهد گرفت.

 

 

۵. ریشه اکثر مشکلات تحصیلی فرزندان چیست؟

وقتی به ریشه‌های مشکلات تحصیلی نگاه می‌کنیم، معمولاً به یک عامل واحد نمی رسیم، بلکه به یک شبکه درهم‌تنیده از عوامل روانی، هیجانی و محیطی می رسیم که مرکز آن، «فرآیند یادگیری» به عنوان یک تجربه هیجانی-شناختی است.

 

در اکثر موارد، مشکلاتی مانند بی‌علاقگی، ضعف درسی، عدم تمرکز و اضطراب امتحان تنها نمودهای سطحی (علائم) یک مسئله عمیق‌تر هستند.

در اینجا ریشه‌های اصلی را برای شما شرح می‌دهم:

۱_ ریشه‌های هیجانی-روانشناختی (عمیق‌ترین لایه)

اضطراب و استرس نامرئی:

کودک ممکن است تحت استرس‌های پنهانی باشد:

ترس از شکست و قضاوت: اینکه اگر موفق نشوم، دوست‌داشتنی نیستم/والدینم ناامید می‌شوند.

 

کمال‌گرایی بیمارگونه:

باوری که یا باید بیست شوم یا هیچ. این باور، فلج‌کننده است و باعث به تعویق انداختن تکالیف می‌شود.

اضطراب جدایی:

نگرانی از جدا شدن از والدین که خود را در قالب دل‌درد صبحگاهی یا امتناع از مدرسه نشان می‌دهد.

 

اعتماد به نفس تحصیلی پایین:

کودک باور دارد من در ریاضی ضعیفم، حافظه‌ام خوب نیست. این باورها، یک سقف شیشه‌ای برای پیشرفت او ایجاد می‌کند و مانع تلاش واقعی می‌شود.

 

فقدان انگیزه درونی (بی‌معنایی):

کودک پاسخ قانع‌کننده‌ای برای سؤال چرا باید این را یاد بگیرم؟ ندارد. وقتی یادگیری با علایق، آرزوها و زندگی واقعی او پیوند نخورد، تبدیل به یک تکلیف بی‌معنا و خسته‌کننده می‌شود.

 

۲_ ریشه‌های شناختی-عصبی

*مشکلات پردازشی تشخیص‌نشده:

این بزرگ‌ترین و شایع‌ترین ریشه‌ای است که اغلب نادیده گرفته می‌شود.

 

*ناتوانی‌های یادگیری خاص (اختلالات یادگیری):

مانند دیسلکسی (نارساخوانی)، دیسکالکولیا (ناتوانی در ریاضی) یا دیسگرافیا (ناتوانی در نوشتن). کودک باهوش است، اما مغز او اطلاعات را به طور متفاوتی پردازش می‌کند.

 

*اختلال کمبود توجه و بیش‌فعالی (ADHD): این اختلال، یک مشکل «اراده» نیست، یک مشکل عصب‌-زیست‌شناختی در حافظه کاری، تکانشگری و توجه پایدار است. کودک واقعاً نمی‌تواند تمرکز کند، نه اینکه نخواهد.

* ضعف در مهارت‌های اجرایی: اینها، مهارت‌های مدیریت مغز هستند:

·مدیریت زمان:

نمی‌داند چگونه پروژه بزرگ را به بخش‌های کوچک تقسیم کند.

سازماندهی:

کیف، میز و افکارش آشفته است.

کنترل تکانه:

نمی‌تواند تمایل به بازی را به تأخیر بیندازد.

 

انعطاف‌پذیری شناختی:

وقتی یک راه حل جواب نمی‌دهد، می‌ماند چه کار کند.

 

۳_ ریشه‌های محیطی-خانوادگی

فشار و انتظارات غیرواقع‌بینانه والدین: وقتی والدین بر «نمره» متمرکز می‌شوند نه یادگیری و تلاش، کودک یا دچار اضطراب شدید می‌شود یا در برابر این فشار، لجبازی و مقاومت نشان می‌دهد.

 

الگوی ارتباطی ناسالم با درس و مدرسه: اگر گفت‌وگوی خانه فقط حول محور نمره و رتبه باشد، فضای خانه به یک ستاد فرماندهی امتحان تبدیل می‌شود که نفس‌گیر است.

 

مشکلات خانوادگی: دعواهای والدین، طلاق عاطفی، تولد فرزند جدید یا بیماری یکی از اعضا، ظرفیت هیجانی و شناختی کودک را برای یادگیری به شدت کاهش می‌دهد.

آیا مایلی فرزندت خودش با علاقه درس بخواند؟

۴_ ریشه‌های مرتبط با سیستم آموزشی

ناهمخوانی سبک تدریس با سبک یادگیری کودک: ممکن است کودک حرکتی-لمسی باشد (با حرکت بهتر یاد می‌گیرد) اما سیستم فقط به سبک شنیداری-دیداری تدریس کند.

 

تجارب منفی با معلم یا همسالان: مورد تحقیر قرار گرفتن، مقایسه شدن، یا حتی قلدری شدن در مدرسه، می‌تواند علاقه به کل محیط یادگیری را از بین ببرد.

ریشه اکثر مشکلات تحصیلی، معمولاً یک چیز است: شکست در ایجاد یک پیوند هیجانی-شناختی سالم بین کودک و فرآیند یادگیری.

این شکست می‌تواند ناشی از یک مشکل عصب‌شناختی (مانند ADHD)، یک مشکل هیجانی (مانند اضطراب)، یک مشکل محیطی (مانند فشار خانواده) یا ترکیبی از اینها باشد.

 

نقش شما به عنوان والد چیست؟

از نقش قاضی به نقش کارآگاه تغییر موضع دهید. به جای سرزنش کردن (چرا درس نمی‌خونی؟)، با کنجکاوی بررسی کنید: به نظرت چه چیزی باعث میشه تمرکز کردن برات سخت باشه؟ یا کجای این درس برات گنگه؟

بر مهارت‌های پایه سرمایه ‌گذاری کنید، نه فقط نمره مهارت‌هایی مانند مدیریت زمان، کنترل هیجانات و حل مسئله را به او بیاموزید.

اول رابطه است، سپس تکلیف. اگر رابطه شما با فرزندتان بر سر درس خواندن تخریب شود، نه تنها مشکل تحصیلی حل نمی‌شود، بلکه بحران عاطفی عمیق‌تری ایجاد می‌شود.

در صورت شک به مشکلات شناختی (مانند اختلال یادگیری یا ADHD)، حتماً از یک متخصص (روانشناس کودک یا روانسنج) برای ارزیابی دقیق کمک بگیرید. یک تشخیص درست، می‌تواند مسیر زندگی کودک را تغییر دهد.

به یاد داشته باشید، هیچ کودکی نمی‌خواهد در تحصیل شکست بخورد. اگر مشکلی وجود دارد، حتماً یک علت ریشه‌ای دارد که نیاز به درک و همراهی دارد، نه سرزنش و فشار.

 

 

۶. از آنجا که آغاز دوست یابی فرزندان از دوران تحصیل شروع میشود خانواده چگونه می‌تواند نقش موثری در این امر داشته باشد؟

 

دوستی‌ها در دوران تحصیل، تنها ارتباطات گذرا نیستند؛ بلکه کارگاه عملی زندگی برای یادگیری مهارت‌های اجتماعی، همدلی، حل تعارض و درک خود هستند. نقش خانواده در این مسیر، نه به عنوان مدیر روابط، بلکه به عنوان «مربی ایمن و راهنمای قابل اعتماد» است.

 

در اینجا نقش‌های مؤثر خانواده را برای شما شرح می‌دهم:

 

۱_ نقش پایه‌گذاری: ایجاد دلبستگی ایمن و اعتماد به نفس

 

کودکی که در خانواده احساس امنیت و ارزشمندی کند، برای برقراری ارتباط با دیگران مجهز است.

 

چه کار کنیم؟

احساس امنیت بدهید:

کودک باید بداند که بدون قید و شرط دوست‌داشتنی است. این پایه شجاعت او برای ورود به دنیای اجتماعی است.

 

اعتماد به نفسش را تقویت کنید:

بر نقاط قوت شخصیتی او (مانند مهربانی، صداقت، شوخ‌طبعی) تمرکز کنید، نه فقط موفقیت‌های تحصیلی. کودکی که خودش را باور دارد، راحت‌تر خود واقعی‌اش را به دیگران نشان می‌دهد.

 

مهارت‌های ارتباطی پایه را آموزش دهید:

در خانواده، سلام کردن، تشکر کردن، معذرت‌خواهی کردن و نوبت را رعایت کردن را تمرین کنید.

 

۲_ نقش الگوسازی: نمایش روابط سالم

 

کودکان بیشتر از آنچه به آنها می‌گویید، از آنچه انجام می‌دهید یاد می‌گیرند.

چه کار کنیم؟

روابط سالم خودتان را نمایش دهید:

ببینند که شما چگونه با دوستان، همسایه‌ها و اقوام خود با احترام، همدلی و حل تعارض برخورد می‌کنید.

داستان‌گویی کنید: درباره دوستی‌های خود در دوران کودکی، چالش‌های آن و نحوه غلبه بر آن‌ها صحبت کنید. این کار به او می‌آموزد که دوستی‌ها طبیعی‌ترین فرآیند جهان هستند.

 

۳_ نقش ایمن‌سازی: ایجاد یک پایگاه امن برای مشاوره

کودک باید بداند که پس از هر تجربه اجتماعی (چه خوب، چه بد)، یک پناهگاه امن به نام خانه دارد.

چه کار کنیم؟

·گوش دادن فعال را تمرین کنید: وقتی از دوستانش می‌گوید، بدون قضاوت، نصیحت فوری یا بی‌حوصلگی گوش دهید. فقط بشنوید. از جملاتی مانند حتماً برات سخت بوده... یا چه حسی داشتی وقتی این اتفاق افتاد؟ استفاده کنید.

 

قضاوت نکنید: از برچسب‌زنی به دوستانش مانند «دوستت بی‌ادبه» یا «باهاش دوست نباش» خودداری کنید. این کار فقط باعث می‌شود کودک ارتباطاتش را از شما پنهان کند. به جای آن، با پرسش، مهارت تفکر انتقادی را در او پرورش دهید: «به نظرت رفتار دوستت در آن موقعیت منصفانه بود؟»

 

احساساتش را تأیید کنید: اگر از دست دوستش ناراحت است، نگویید «بی‌خود ناراحت نشو». بگویید می‌بینم که واقعاً ناراحتی. درکت می‌کنم. این تأیید هیجانی، سنگ بنای اعتماد است.

 

۴_ نقش مربی‌گری: آموزش مهارت‌های اجتماعی پیچیده

دوستیابی فقط معرفی کردن نیست؛ حفظ کردن و مدیریت کردن آن است.

چه کار کنیم؟

مهارت‌های گفت‌وگو را آموزش دهید: چگونه سؤال بپرسد، چگونه به صحبت‌های دیگران گوش دهد و چگونه نظرش را محترمانه بیان کند.

همدلی را تمرین کنید: از او بپرسید "به نظرت فلان دوستت وقتی آن کار را کرد، چه احساسی داشت؟" این کار او را از خودمحوری بیرون می‌آورد.

حل تعارض را آموزش دهید: وقتی با خواهر/برادرش دعوا می‌کند، از آن به عنوان یک فرصت آموزشی استفاده کنید. به او بیاموزید که چگونه احساسش را بدون حمله به طرف مقابل بیان کند (مثلاً: وقتی اسباب‌بازی‌ام را بدون اجازه برداشتی، ناراحت شدم).

«نه» گفتن محترمانه را به او یاد بدهید: کودک باید بداند که می‌تواند در برابر درخواست‌های ناخوشایند دوستانش مقاومت کند بدون اینکه دوستی‌اش را از دست بدهد.

۵_ نقش فراهم‌کننده فرصت: گسترش میدان اجتماعی

چه کار کنیم؟

فرصت ایجاد کنید: او را در محیط‌های مختلف (کلاس ورزش، کتابخانه، پارک، مهمانی‌های خانوادگی) قرار دهید تا با بچه‌های همسن تعامل داشته باشد.

میزبان باشید: از دوستانش دعوت کنید تا به خانه بیایند. محیط خانه شما، امن‌ترین فضا برای تمرین تعاملات اجتماعی تحت نظر شماست.

در انتخاب‌ها نظارت غیرمستقیم داشته باشید: شما بر انتخاب‌های او کنترل کامل ندارید، اما می‌توانید با ایجاد فرصت برای دیدن دوستان مختلف، قوه تشخیص او را تقویت کنید.

آیا مایلی فرزندت خودش با علاقه درس بخواند؟

هشدارهای طلایی برای خانواده‌ها

مداخله نکنید، راهنمایی کنید: به جای اینکه شما مشکل او با دوستش را حل کنید، به او ابزار حل مسئله بدهید.

برچسب «دوست بد» نزنید: این کار فقط باعث لجبازی و پنهان‌کاری می‌شود. سعی کنید با پرسش‌های درست، خودش به نتیجه برسد.

او را با دیگران مقایسه نکنید: ببین فلانی چقدر دوست‌های خوبی داره! این جمله سم استقلال و اعتماد به نفس کودک است.

نگرانی‌های خود را به او تحمیل نکنید: اضطراب بیش از حد شما درباره دوستیابی، به اضطراب او دامن می‌زند.

نقش شما این است که یک «بندرگاه امن» باشید، نه یک «کشتی یدک‌کش».

کشتی(فرزند شما) باید خودش بداند که چگونه در دریای اجتماعی حرکت کند، طوفان‌ها را مدیریت کند و لنگر بیندازد. شما در بندر، امنیت، سوخت (عشق)، نقشه راه (مهارت‌ها) و تعمیرات (همدلی) را فراهم می‌کنید.

با این نقش‌آفرینی، شما نه تنها به او در دوستیابی کمک می‌کنید، بلکه پایه‌های یک عمر روابط بین‌فردی سالم و رضایت‌بخش را در وجودش بنا می‌کنید.

آنچه در برزخ پرسیده می‌شود نه محفوظات ذهن، بلکه باورهای ریشه‌دار قلبی انسان است که سرنوشت او را رقم می‌زند.

 

سوالات برزخ؛ آزمونی از قلب، نه ذهن

به ظاهر این سوالات (خدای تو کیست؟ پیامبر و امامان تو کیستند؟ ...) ساده است و پاسخ دادن به آنها نیز ساده به نظر می‌رسد؛ چون ما این سوالات را با سوالات دنیایی مقایسه می‌کنیم.

در دنیا، وقتی از ما امتحان می‌گیرند یا مسابقه‌ای برگزار می‌شود، از محفوظات ذهنی ما سؤال می‌کنند. اگر کسی از قبل مطالبی را حفظ کرده باشد، می‌تواند به آنها پاسخ دهد.

ما فکر می‌کنیم سوالاتی که در برزخ پرسیده می‌شود مثل سوالات دنیایی است که در محفوظات ماست و جواب دادن به آنها ساده است.

در حالی که نباید سوالات دنیایی را با سوالات برزخی مقایسه کنیم. سوالات برزخی از محفوظات ذهنی نیست، بلکه از باورهای قلبی است؛ یعنی وقتی ملائکه سوال می‌کنند، عقاید و باورها را واکاوی می‌کنند. به‌خاطر همین، پاسخ دادن در اینجا سخت می‌شود. در اینجا لازم نیست ذهن کار کند، بلکه قلب باید باورهایش را آشکار کند. قلب باید باورهای محکمی داشته باشد که وقتی سوال می‌شود، بتواند قلباً اعتقاد خود را منتقل کند و آنها بفهمند که تو به خدا اعتقاد داری یا نه.

فیض کاشانی می‌گوید کسانی هستند که قرن‌ها اسم پیامبر را فراموش می‌کنند و یادشان نمی‌آید؛ این نشان می‌دهد که عقاید و باور به پیامبر در قلب‌شان نفوذ نکرده است.

سوالات قبر را از بدن ظاهری و جسم نمی‌پرسند، بلکه از باطن می‌پرسند و در باطن دروغ معنا ندارد. در این دنیا ممکن است ظاهر دروغ گفته شود، اما در برزخ ظاهر کنار رفته و دروغ بی‌معناست.

می‌پرسند در دنیا رب و معبود تو چه کسی بوده است؟ کسی که در دنیا معبودش مال و ثروتش بوده، پاسخ می‌دهد شیطان است. آنها خودشان این را در می‌یابند و نیازی به گفتن نیست. این عقیده و باطن مخفی نیست و آشکار است.

اما کسی که در دنیا معبود و هدفش خدا بوده و باورش چنین بوده، وقتی از او می‌پرسند امام تو کیست، چون در دنیا از علی و آل او تبعیت کرده، نام امامش را می‌گوید. ولی کسی که در دنیا هر کاری خواسته انجام داده و از امام تبعیت نکرده، وقتی پرسیده می‌شود امام تو کیست، پاسخ می‌دهد نفس من بوده است.

آنچه در برزخ مهم است، عقاید و باورهای قلبی است. قلب باید خدا را به‌عنوان معبود قبول کرده باشد و امام را به‌عنوان یک جلودار پذیرفته باشد.

در برخی از روایات، از این دو فرشته به‌عنوان کسانی یاد شده که خالص را از ناخالص جدا می‌کنند؛ یعنی وقتی آنها واکاوی می‌کنند، قلب خالص را از ناخالص جدا می‌کنند. این امر بستگی به باورهایی دارد که در دنیا برای خود تثبیت کرده‌ایم و واقعاً در قلب‌مان نفوذ کرده است.کسانی که این اعتقادات در قلب‌شان نفوذ کرده و با نماز و روزه آنها را تثبیت کرده‌اند، در آنجا کاملاً جوابگو هستند.

جهان پیرامون ما پر از نظم و هماهنگی شگفت‌انگیز است که نشان‌دهنده وجود خالقی دانا و توانمند می‌باشد. برهان نظم یکی از دلایل مهم اثبات وجود خداوند است که بر اساس آن، هر نظم پیچیده‌ای نیازمند ناظمی حکیم است.

 

مقدمه‌
وقتی با اثری هنری، کتابی دقیق، یا دستگاهی پیچیده روبه‌رو می‌شویم، بی‌درنگ می‌پرسیم: پدیدآورنده‌اش کیست؟

زیرا هر نظمی نشانهٔ ناظم است و هر حسابی از حسابگری خبر می‌دهد. جهان پیرامون ما «از ذرّه تا کهکشان» سرشار از هماهنگیِ سنجیده و قاعده‌مندیِ تکرارپذیر است.

اگر این نظم ناباورانه را در هر شاخهٔ دانش می‌بینیم، طبیعی است که بپرسیم: سرچشمهٔ این نظم چیست؟ برهانِ نظم همین پرسش ساده و شهودی را به استدلالی روشن بدل می‌کند: «هر مجموعهٔ منسجم و هدفمند نیازمندِ ناظمی دانا و تواناست؛ جهانْ منسجم و هدفمند است؛ پس جهانْ ناظمی دانا و توانا دارد.»

 

جست‌وجوی سرچشمه
انسان در برخورد با پدیده‌ها به سرچشمهٔ آن‌ها می‌اندیشد. سرچشمهٔ وجودِ انسان را که دنبال کنیم، به «نطفه»، سپس به «غذا» و «ویتامین‌ها» می‌رسیم.این ویتامین‌ها از خاک به گیاه و از گیاه به انسان می‌رسند.

پرسش: آیا ورودِ مادّه‌های مغذّی از خاک به دانه‌ها و میوه‌ها «بی‌حساب» است یا «بر اساس نظمی دقیق»؟

اگر بگوییم بی‌حساب است، خلافِ یافته‌های آزمایشگاهی سخن گفته‌ایم؛ زیرا ترکیب‌های شیمیاییِ میوه‌ها و دانه‌ها بارها سنجیده و درصدِ موادّ مؤثّرشان تعیین شده است. پس این «حساب» نشانِ «حسابگر» است.

 

امام صادق(ع) و دیصانی
«قالَ الدِّیصانیُّ لِلصّادِقِ علیهِ السَّلامُ: دُلَّنِی عَلَی مَعْبودِی. فَقالَ لَهُ: اجْلِسْ. فَإِذا غُلامٌ صَغیرٌ فِی کَفِّهِ بَیْضَةٌ یَلْعَبُ بِها. فَقالَ: ناوِلْنِی—یَا غُلامُ—البَیْضَةَ. فَناوَلَهُ إِیّاها. فَقالَ علیهِ السَّلامُ—وَهُوَ یُشیرُ إِلَیْها—: یا دِیصانیُّ، هٰذا حِصْنٌ مَکْنُونٌ، لَهُ جِلْدٌ غَلیظٌ، وَتَحْتَ الجِلْدِ الغَلیظِ جِلْدٌ رَقِیقٌ، وَتَحْتَ الجِلْدِ الرَّقِیقِ ذَهَبَةٌ مائِعَةٌ وَفِضَّةٌ ذائِبَةٌ؛ فَلا الذَّهَبَةُ المائِعَةُ تَخْتَلِطُ بِالفِضَّةِ الذَّائِبَةِ، وَلا الفِضَّةُ الذَّائِبَةُ تَخْتَلِطُ بِالذَّهَبَةِ المائِعَةِ... لا یُدْری أَلِلذَّکَرِ خُلِقَتْ أَمْ لِلأُنثی، ثُمَّ تَنْفَلِقُ عَنْ مِثْلِ أَلْوانِ الطَّواوِیسِ؛ أَتَری لَها مُدَبِّراً؟» قالَ: فَأَطْرَقَ مَلِیّاً، ثُمَّ قالَ: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَنَّکَ إِمامٌ وَحُجَّةٌ مِنَ اللّٰهِ عَلَی خَلْقِهِ، وَأَنَا تائِبٌ مِمّا کُنْتُ فیهِ.» 1

شخصی از منکرانِ خدا به نامِ «دِیصانی» خدمتِ امام صادق علیه‌السّلام آمد و گفت: «مرا به معبودم راهنمایی کن.» حضرت فرمود: «بنشین.» در این هنگام نوجوانی خردسال، تخم‌مرغی در دست داشت و با آن بازی می‌کرد. امام به او فرمود: «تخم‌مرغ را به من بده.» نوجوان آن را داد. امام با اشاره به تخم‌مرغ به دیصانی فرمود: «ای دیصانی! این، دژی نهفته و بسته است: پوسته‌ای سخت دارد و زیر آن پوستهٔ سخت، پوسته‌ای نازک است؛ و زیر آن، زردّه‌ای چون طلای گداخته و سپیده‌ای چون نقرهٔ ذوب‌شده. نه آن با این درمی‌آمیزد و نه این با آن. کسی نمی‌داند نر است یا ماده؛ سپس می‌شکافد و جانوری با رنگ‌هایی شگفت—همچون پرِ طاووس—پدید می‌آید. آیا برای این سامان، مدبّری می‌بینی؟» دیصانی سر به زیر افکند و اندیشید؛ سپس گفت: «گواهی می‌دهم خدایی جز خدای یگانه نیست؛ محمّد، بنده و فرستادهٔ اوست؛ تو امام و حجّتِ خدایی بر خلق؛ و من از گذشتهٔ خود توبه می‌کنم.»

 

نمونه‌هایی روشن از نظم در آفرینش
زیربنای پیشرفتِ علوم: اگر طبیعتْ قاعده‌مند نبود، «تکرارپذیریِ آزمایش» ممکن نمی‌شد و علمی پیش نمی‌رفت. این‌که پزشک می‌گوید «لیموشیرین برای سرماخوردگی سودمند است»، متّکی به ثباتِ نسبیِ ترکیب‌های آن است. ریشهٔ درختِ لیمو به‌طور منظّم همان عناصر و ویتامین‌هایی را جذب می‌کند که طعم و اثر درمانیِ میوه را پدید می‌آورد. اگر این جذبْ تصادفی و بی‌قاعده بود، طبابت فلج می‌شد، چه رسد به پیشرفتِ آن.
تقویم‌های آسمانی: پیش‌بینیِ دقیقِ تحویلِ سال، خسوف و کسوف، و گذرهای سیاره‌ای، تنها با فرضِ نظمِ حرکاتِ آسمانی معنا دارد.
هماهنگیِ اجرامِ سماوی: با آن‌که بیشترِ سیّارات و ستارگان در حرکت‌اند، برخوردهای نابهنگام رخ نمی‌دهد؛ این نشانهٔ قانون‌مندیِ گرانش و کِینماتیکِ منظّمِ کیهان است.
مهندسیِ ریشه‌ها و برگ‌ها: هر درختْ ساختاری ویژه برای جذبِ موادّ مناسبِ میوهٔ خویش دارد؛ حتی در باغی که ریشه‌ها درهم می‌روند، هر درخت طبقِ الگوی خود جذب می‌کند؛ ازاین‌رو میوه‌ها و حتّی شکلِ برگ‌ها پایدار و متمایزند.
پیوند و انتقالِ صفات: در میوه‌های پیوندی، طعم و برخی ویژگی‌ها از شاخهٔ پیوندی به میوه منتقل می‌شود؛ این نشان می‌دهد که حتّی در سطحِ شاخه، نظمی ژرف در جریانِ شیره و بیانِ ژنی برقرار است.

قلب: تلمبه‌ای عضلانی که بی‌وقفه خونِ تصفیه‌شدهٔ شُش‌ها را به سراسرِ بدن می‌رساند؛ روزانه بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ بار می‌تپد.۲ و حدودِ ۷۰۰۰ لیتر خون پمپاژ می‌کند؛۳ و این نظم را عمری تمام نگاه می‌دارد.
مغز: سامانه‌ای با شبکه‌های گستردهٔ عصبی که توانِ ذخیره و بازیابیِ حجم عظیمی از داده‌ها را دارد؛ خاطره‌ها و تصاویر به‌صورت منظّم بایگانی و عندالنیاز فراخوان می‌شوند.
چشم: در جایگاهی محفوظ و مشرف قرار گرفته؛ پلک‌ها نور را تنظیم و از گردوغبار می‌کاهند؛ کاسهٔ چشم چون حصاری نگهبانِ آن است. عدسی به‌سرعت فوکوس می‌کند و شبکیه با میلیون‌ها یاختهٔ گیرنده، پی‌درپی تصاویر را به مغز می‌فرستد؛ پردازشِ آنی، دیدنِ روان و بایگانیِ تصاویر را ممکن می‌کند.

 

نتیجه
جهانْ کتابی است با واژه‌های قانون، قاعده و نسبت؛ و هر کتابی نویسنده‌ای دارد. نظمِ فراگیرِ آفرینش، از زیست‌جهان تا کیهان، به زبانی روشن می‌گوید: این سامانْ بی‌سامان‌گذار نتوانَد بود.
امام علی علیه‌السّلام:
«وَ تَحْسَبُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ وَ فِیکَ انْطَوَی العالَمُ الأکبَرُ.» ۴
«می‌پنداری که تو جِرم کوچکی هستی؟ درحالی که در تو عالَمی بزرگ، از حکمت، دقت و نظم نهفته است»

 

 

پی‌نوشت:

۱.حق الیقین، شبر، ص ۷ کافی کلینی، ج ۱، ص ۸۰

۲.انسان و جهان، ص ۲۲۹

۳.همان، ص ۲۱۴

۴.مرآة العقول، ج ۳، ص ۲۷۲؛ وافی، ج ۲، ص ۳۱۹

 

بررسی تفاوت میان پرسش‌های برزخ و قیامت، شناخت دقیق‌تری از مسیر بازخواست الهی به ما می‌دهد.

 

سوالات قیامت و برزخ

ما یک سوال در عالم برزخ داریم و یک سوال هم در عالم قیامت.

سوال‌هایی که در عالم برزخ می‌شود، یک بازجویی اولیه است؛ سوالی از کلیات و اصول عقاید و بعضی از اصول اعمال. ولی در قیامت، از ریز و درشت عقاید و اخلاقیات سوال می‌کنند.

مثلاً در برزخ از اصل نماز سوال می‌کنند: آیا نماز می‌خواندی یا خیر؟ اما در قیامت می‌پرسند: فلان نمازی که خواندی، نیتت چه بود؟ آیا لباست غصبی بود یا خیر؟ قرائت و رکوع و سجودت درست بود یا نه؟ جزء به جزء سوال می‌کنند. در برزخ، کلیات عقاید را سوال می‌کنند؛ یعنی آن چیزی که محور اصلی تشکیل شخصیت انسان است.

اصلی‌ترین عنصری که شخصیت انسان و جهت‌گیری و مسیر زندگی دنیایی او را تشکیل می‌دهد، باورها و عقاید اوست؛ اینکه آیا عقاید کلی در زندگی را باور دارد یا نه. این، اولیه‌ترین و مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهندهٔ شخصیت فرد است. درست است که اخلاقیات و رفتارهای انسان هم در شخصیت او اثرگذارند، اما مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهندهٔ شخصیت، عقاید است. و لذا از آن‌ها سؤال می‌کنند.

می‌پرسند: معبود تو در این عالم که بود؟ دینت چه بود؟ پیامبر و امام تو که بودند؟ و از یک تعداد محدود اعمالی که آن اعمال، شاهد اعتقادات هستند، مثل نماز، روزه، خمس، حج، نیز سؤال می‌شود.

همچنین می‌پرسند: کسب و درآمدت از چه راهی بوده؟ حلال یا حرام؟ جوانی و عمرت را در چه راهی مصرف کرده‌ای؟

حالا چرا از این اعمال سؤال می‌کنند؟ چون این اعمال، اصلی‌ترین اعمالی هستند که شاهد بر صدق اعتقادات‌اند. اگر من بگویم «من خدا را قبول دارم و اعتقادات را دارم»، بعد می‌گویند: نشانه‌ات کو؟ نمازی که باید می‌خواندی، کجاست؟ تو که می‌گویی امام و پیامبر را قبول داری، چرا سهم امام را غصب کردی؟ چرا خمس ندادی؟ چرا درآمدت را از هر راهی به دست آوردی؟ چرا عمرت را به بطالت گذراندی و در راه معصیت خدا؟

پس از جزئیات نمی‌پرسند. این سوالات مثل سوالات امتحانی پرسیده نمی‌شود که وقتی برای پاسخ‌دادن بگذارند. ملائکه خیلی راحت آن‌ها را از فرد درمی‌آورند.

داریم که اگر فرد به این سؤال‌ها سربلند پاسخ داد، نتیجه‌اش این می‌شود که عالم برزخ گشایش پیدا می‌کند و دری از بهشت به روی او باز می‌شود؛ یعنی از آن باغ، یک باغچه‌ای به او داده می‌شود؛ یک جلوه‌ای از بهشت قیامتی به او داده می‌شود که در این مدت راحت باشد.

اما کسی که از این سؤال‌ها رد نشود، نتیجه‌اش این می‌شود که دری از جهنم برای او باز می‌کنند.

باید تکلیف فرد از همان قدم اول روشن بشود. پس سؤوال قبر، از همان ابتدای ورود به برزخ است. ما سرگردانی نداریم.