emamian
شاخصه شیعه از منظر حضرت باقرالعلوم(ع)
امام محمد باقر علیه السلام در روایتی به شاخصه شیعه اشاره کردند که بدین شرح است:
اِنَّ بَعْضَ اَصَحْابِهِ سَأَلَهُ فَقالَ: جُعِلتُ فَدِاکَ اِنَّ الشّیعَهَ عِنْدَ ناکثیروُنَ، فَقالَ: هَلْ یَعْطِفُ الغَنِیُّ عَلی الفَقیرَ، وَ یَتَجاوَزُ المُحْسِنُ عَنْ المُسی ء وَ یَتَواسُونَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ علیه السلام : لَیْسَ هؤُلاءِ الشّیعَةَ، الشَّیعَةُ مَنْ یَفْعَلُ هذا.
یکی از یاران امام باقر علیه السلام به آن حضرت گفت: شیعیان در منطقه ما زیادند.
حضرت فرمود: آیـا توانـگر آنان بر فقیر مِهر می ورزد؟ و نیکوکار از بدکار می گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالی دارند؟
گفت: خیر.
حضرت فرمود: اینان شیعه نیستند؛ شیعه کسی است که چنین باشد.
منبع: قضاء حقوق المؤمنین، ص ۲۱، ح ۲۲
چرا جمهوری اسلامی برای مواضع خود این همه هزینه میپردازد؟
حجت الاسلام والمسلمین عباس نیکزاد، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی بابل به یکی از پرسش ها پیرامون جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده است که سؤال و جواب بدین شرح است:
* پرسش
چرا جمهوری اسلامی ایران باید برای دستیابی به اهداف خویش و در راه ایستادگی بر مواضع و شعارهای خود این همه هزینه ها را بپردازد؟
* پاسخ
برای رسیدن به اهداف بلند و متعالی، دادن انواع هزینه ها، عقلی و عقلایی و شرعی است.
اهدافی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان گردیده و در شعارهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هم بارها بر روی آن تاکید شده است آنقدر بلند و متعالی است که توجیه کننده این هزینه هاست.
این هزینه ها برای رسیدن به عزت و شوکت و استقلال و اقتدار و امنیت و حاکمیت ارزش های دینی و ... پذیرفتنی و قابل تحمل است.
پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان هزینه های زیادی برای اهداف خویش متقبل شده اند.
این همه توهین ها و تحقیرها و اذیت و آزار و کارشکنیهای فراوانی که بر پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان همراه او از جانب مشرکان و یهودیان و منافقان وارد شده است برای خاطر ایستادگی پیامبر اکرم (ص) و همراهان او در راستای حاکمیت توحید و باورها و ارزشهای دینی بوده است.
محاصره بسیار شکننده سه ساله مسلمانان در شعب ابی طالب و هجرت به سرزمین حبشه از راه دریا و نیز هجرت به مدینه بدون همراه بردن اموال و امکانات زندگی و سکونت این مهاجران در خانه های انصار و در حیاط مسجدالنبی و تحمیل دهها جنگ بزرگ و کوچک از جانب دشمنان بر آنها چند نمونه آن است.
امام حسین (ع) و یاران او برای اهداف متعالی و حفظ عزت و تن ندادن به ذلت، سنگین ترین هزینه ها را در تاریخ متقبل شدند.
ملت الجزایر برای رسیدن به استقلال در برابر استعمار فرانسه از ۱۰ میلیون جمعیت یک میلیون کشته داده است.
ویتنام در برابر تجاوز آمریکا و همپیمانان او ۲۰ سال جنگ خانمان سوز را با دادن سه ، چهار میلیون کشته و نابود شدن بخش عظیمی از امکانات و سرمایه ها، تحمل کرد.
هندوستان برای استقلال در برابر استعمار انگلستان انواع مرارت ها و فقر و فلاکت ها و کشته های فراوان را تحمل کرد.
ملت یمن برای ایستادگی در برابر درخواست های زورگویانه و زیاده خواهانه سعودی ها حدود هشت سال است که سنگین ترین هزینه ها را از جهت تلفات انسانی و به ویژه در جمعیت کودکان و فقر و فلاکت و قحطی و بیماری، شجاعانه و عزتمندانه تحمل می کند.
آمریکا برای حفظ رژیم صهیونیستی در راستای مطامع خویش دهها سال است که در حال پرداختن بالاترین هزینه های آبرویی و وجاهتی در سطح جهانی و مالی و اقتصادی است.
به اعتراف دولتمردان آمریکا، آمریکا در قضیه جنگ علیه عراق و دخالت در مسایل داخلی این کشور از جهت مالی متحمل هفت تریلیون دلار هزینه صرف نظر از جنبه های دیگر شده است.
همین امروز در جنگ روسیه و اوکراین، هم اوکراین برای پیوستن به ناتو و هم اروپا و غرب برای تضعیف روسیه و توسعه اقتدار خویش و هم روسیه برای حفظ وجاهت و اقتدار خویش، راضی شدند که بالاترین هزینه ها را متقبل و متحمل شوند.
مراجع تقلید از مردم برای حضور باشکوه در راهپیمایی ۲۲ بهمن دعوت کردند
آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید در پایان جلسه تدوین شرح صحیفه سجادیه، ضمن دعوت از مردم برای حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن گفت: اینجانب از همه مردم عزیز تقاضا می کنم که با حضور پرشور، در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند و صدایشان را به گوش جهانیان برسانند که تأثیر بسیار مهمی در تزلزل روحیه دشمنان و رسوایی آنان دارد.
وی همچنین با توجه به فرارسیدن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفت: هنگامی که امام راحل قدّس سرّه اعلام جمهوری اسلامی کردند، بسیاری از تنگ نظران تصور می کردند این انقلاب چند روزی بیشتر نمی پاید که الحمدلله الان چهل و چهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی است. سرّ این طول عمر، با وجود توطئه های دشمنان اتحاد میان مردم است. اگر این هماهنگی و اتحاد ادامه یابد، این انقلاب ان شاءالله تا ظهور امام زمان ارواحنا له الفداء ادامه خواهد یافت.
۲۲ بهمن امسال روز ناامیدی دشمنان و تجلی وحدت و همدلی مردم ایران خواهد بود
آیتالله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید نیز در پیامی به مناسبت یوم الله 22 بهمن و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی آورده است: بدون شک حضور مردم در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن امسال موجب ناامیدی دشمنان اسلام و ایران خواهد بود و وحدت و همدلی بیش از پیش را به نمایش خواهد گذاشت.
وی افزوده است: انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) و مجاهدتهای علمای بزرگ و حضور حماسی همه اقشار جامعه به ثمر رسید و توانست نفوذ نظام سلطه را در این کشور از بین ببرد و در برقراری نظام اسلامی تلاش نماید و دراین راه شهدای فراوانی تقدیم نمود.
وی اضافه کرده است: امروز وظیفه همگان بیان دستاوردهای انقلاب اسلامی و تلاش برای رفع نواقص است تا آرمانهای امام و شهدا و خواسته عموم مردم تحقق نهایی پیدا کند.
حضور در راهپیمایی و حفظ وحدت و همدلی وظیفهای همگانی است
آیتالله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید نیز به مناسبت سالگرد انقلاب جمهوری اسلامی ایران در پیامی از آحاد مختلف مردم برای حضور در راهپیمایی 22 بهمن دعوت کردند و اظهار امیدواری کردند که تا همگان با جلال و شکوه و با اخلاص، با دعا و سلام بر شهداء در این راهپیمایی شرکت کنند.
وی افزود: باید همگان اعم از مسئولان و مردم در حفظ ارزشهای انقلاب، پاسداری از خون پاک شهدا و صیانت از پیام امام راحل بکوشند و در انجام وظایف و مسئولیت ها کوتاهی نکنند و مردم نیز با حفظ وحدت و همدلی در صحنه حضور پیدا کرده تا این امانت الهی به دست صاحب اصلی اش برسد انشاء الله.
رهبر انقلاب: ۲۲ بهمن امسال مظهر اتحاد ملی و خنثی شدن راهبرد دشمن است
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، با تجلیل از ارتش مؤمن، انقلابی، عزیز، مردمی و پیشبرنده کارهای بزرگ و شگفتآور، حادثه ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ را عاملی مهم و موجآفرین در پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن آن سال و همچنان پیشقراول و روحیه بخش در ۲۲ بهمنهای سالهای پس از انقلاب دانستند و با تبیین هدف اصلی دشمن برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی و از بین بردن آن از طریق ایجاد اختلاف و بی اعتمادی ، تأکید کردند: مهمترین وظیفه در مقابل این نقشه پلید، حفظ راهبرد وحدت است و به توفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر اتحاد و اعتماد ملی خواهد شد و مردم این پیام را به طور صریح به همه بدخواهان خواهند رساند که تلاش آنها برای ایجاد بیاعتمادی و از بین بردن اتحاد ملی، خنثی شده است.
حضرت آیتالله خامنهای حادثه ۱۹ بهمن را همچنان پیشدرآمدی اثرگذار و روحیهبخش به مردم برای روز ۲۲ بهمن و نشان دادن عظمت و عزت ملت ایران خواندند و گفتند: ۲۲ بهمن، اوج قله حرکت پر افتخار ملت ایران و یادآور پر شکوهترین روز تاریخ ملت ایران است چرا که مردم در این روز عزت، عظمت و قدرت خود را به دست آوردند.
ایشان با تأکید بر اینکه ۲۲ بهمن همچنانکه تا کنون زنده نگه داشته شده، باید در آینده نیز زنده نگه داشته شود، افزودند: انقلابِ زنده، انقلابی است که پیرایهها و آرایشهای خود را زنده نگه دارد و در هر دوره، با شناخت نیازها و خطرات، آن نیازها را برطرف و خطرات را خنثی کند.
حضرت آیتالله خامنهای علت شکست یا بازگشت دیکتاتوریهای سخت و تلخ در انقلابهای بزرگ جهان مانند انقلاب فرانسه و شوروی را غفلت از نیازها و خطرات اصلی و مشغول شدن به مسائل و دعواهای شخصی دانستند و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی خود را از این آفات مصون نگه داشت. البته ما هم مشکلاتی داشتیم و همتها و تشخیصها در دولتهای مختلف یکسان نبود اما حرکت کلی، حرکت به سمت قله، و پیشرفت مادی و معنوی بود.
ایشان با اشاره به ابتکار، پیشرفت، دست پُر و منطق قوی ملت ایران در عرصههای گوناگون، به حضور برجسته جوانان دهه هشتادی در مراسم اعتکاف امسال به عنوان نمونهای از رشد ملی پرداختند و گفتند: دیدید که چقدر راجع به دهه هشتادیها لطیفههای مسخرهآمیز تولید کردند اما در آمارها و گزارشهای اعتکاف امسال بیان شد که جمع زیادی از آنها، دهه هشتادیها بودند.
رهبر انقلاب لازمه حیات و پویایی انقلاب را توجه به رفع نیازها دانستند و با تمرکز و تأکید بر یک نیاز اساسی و مهم یعنی «اتحاد ملی» گفتند: اتحاد ملی نقش بسیار مهمی در پیروزی و پیشرفت انقلاب داشت و سدّ و دیوارهای محکم و سر به فلک کشیده در برابر دشمن است که باید امروز هر چه ممکن است این وحدت افزایش پیدا کند.
ایشان، نقشه و هدف واضح دشمن علیه نظام اسلامی را به زانو درآوردن انقلاب خواندند و گفتند: البته آنها خلاف این را میگویند همچنانکه حدود ۱۵ سال قبل رئیسجمهور وقت آمریکا صریحاً در نامهای به من نوشت که ما قصد تغییر نظام شما را نداریم ولی ما همان زمان گزارشهایی داشتیم که در مراکز خود در حال طراحی برای از بین بردن جمهوری اسلامی بودند.
حضرت آیتالله خامنهای در بیان علت تلاشهای بدخواهان برای از بین بردن جمهوری اسلامی گفتند: جمهوری اسلامی، این منطقه مهم، راهبردی و پُر منفعت را از دست آنها خارج کرده و علاوه بر آن، ندای استقلال و باج ندادن را نه فقط به عنوان یک مسئله سیاسی بلکه به عنوان یک باور و ایمان دینی بلند کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ممکن است برخی کشورهای دیگر نیز خواهان سیاست استقلال از آمریکا باشند اما این سیاست با داد و ستد، گفتگو، نشستن پشت میز مذاکره و احیاناً پرداخت زیر میزی به افراد مؤثر عوض میشود همچنانکه نمونههای آن را در دنیا میبینید اما استقلال و باج ندادن جمهوری اسلامی، برخاسته از ایمان و تأکید قرآن به اعتماد نکردن به مستکبران، و غیرقابل خرید و فروش است و کسی که حاضر به عبور از این عقیده ایمانی باشد صلاحیت اشتغال در نظام جمهوری اسلامی را از دست میدهد.
ایشان پس از برشمردن هدف دشمن یعنی به زانو درآوردن جمهوری اسلامی و بیان علت دشمنیها، به تبیین راهبرد تحقق این هدف پرداختند و گفتند: راهبرد آنها «ایجاد اختلاف» است زیرا در این صورت ، امید به آینده از بین خواهد رفت.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: ایجاد بدبینی میان دستهجات سیاسی ، بیاعتمادی مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به حکومت، و ایجاد بدبینی بین سازمانها، جزو راهبردهای تحقق اهداف بدخواهان ایران است.
ایشان خاطرنشان کردند: اختلافهایی قهراً وجود دارد اما نباید آنها را به گسل تبدیل کرد؛ همچنانکه یک وقت مسئله زن را مطرح میکنند یک وقت مسئله شیعه و سنی، و زمان دیگر مسئله اختلاف نسلی را.
رهبر انقلاب مهمترین تاکتیک برای گسترش اختلاف را دروغپردازی و شایعهسازی دانستند و تأکید کردند: وقتی دشمن، وحدت ملی را آماج حملات خود قرار داده باید با حفظ این اتحاد و وحدت، نگذاریم در خواسته پلید خود پیروز شود.
حضرت آیتالله خامنهای، ۲۲ بهمن امسال را مظهر اتحاد ملی خواندند و گفتند: به توفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر حضور، عزت، اعتماد مردم به یکدیگر و اتحاد ملی است.
ایشان تأکید کردند: توصیه من به آحاد مردم عزیزمان این است که سعی کنند این راهپیمایی و روز بزرگ و حرکت با شکوه را مظهر اتحاد و اعتماد ملی قرار دهند و این پیام را به صراحت به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملی خنثی شده است و نمیتوانند مردم را از یکدیگر و از نظام جدا و نظام را به مردم بدبین کنند یا گروههای مختلف مردم را به جنگ با یکدیگر بکشانند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اختلاف نظر و اختلاف سیاسی به طور طبیعی اشکالی ندارد، افزودند: اما این اختلافها نباید به زد و خورد و تهمت زنی و افترا به یکدیگر منتهی شود و در مقابل راهبرد دشمن، همه باید راهبرد وحدت را اتخاذ کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در بخش دیگری از سخنانشان، حادثه ۱۹ بهمن ۵۷ را مقدمهای مؤثر و موجآفرین در پیروزی انقلاب دانستند و گفتند: انتشار تصویر بیعت همافران با امام بزرگوار درآن روز، تغییری اساسی در اوضاع ایجاد کرد چرا که تنها ابزار رژیم حقیر و ظالم پهلوی برای سرکوب مردم، ارتش بود اما مردم و انقلابیون با دیدن همجهتیِ ارتش با انقلاب روحیه گرفتند و در مقابل سران رژیم و پشتیبانان آمریکایی آن، شکست روحی مهمی خوردند.
ایشان مهمترین پیام ۱۹ بهمن ۵۷ را نشان دادن ترکیب ارتش آینده انقلاب خواندند و گفتند: حضور همافران در مدرسه علوی که هر روز هزاران نفر از مردم برای بیعت با امام به آنجا میآمدند، نشان داد که ارتش آینده، ارتشی مردمی، انقلابی، مؤمن، مقیّد به نظم و خطرپذیر است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: خطرپذیری جوانان ارتشی در مقابل متجاوزان آن روز یعنی رژیم آمریکا و عوامل پهلوی، آن هم در شرایطی که هنوز سرنوشت انقلاب معلوم نبود، در سالهای متمادی پس از انقلاب نیز ادامه یافت و ارتش در مقابل همه متجاوزان سینه سپر کرد.
ایشان، تصویر امام در روز ۱۹ بهمن را تصویر و مظهر قدرت، عزت، ایمان تزلزلناپذیر، مستحکم همچون قله دماوند و در عین حال همراه با نگاه مهربانانه و پدرانه به جوانهای متعلق به ارتشِ دوران پادشاهی دانستند و خاطرنشان کردند: ارتش در کنار مردم ایستاد و انقلابی ماند که این انقلابی بودن مسئله مهمی است زیرا بعضیها انقلابی میشوند ولی انقلابی نمیمانند اما ارتش جمهوری اسلامی امروز به مراتب انقلابیتر، مؤمنتر و خالصتر از روزهای اول است و هر جا لازم بوده با جوانمردی و از خودگذشتگی در کنار مردم نقشآفرینی، و برای دفاع از کشور ایستادگی کرده است.
حضرت آیتالله خامنهای مقایسه ارتش امروز با ارتش دوران پهلوی را نشاندهنده قدرت و توانایی انقلاب برای تحقق کارهای بزرگ خواندند و با برشمردن نمونههایی همچون متلاشی شدن چند ساعته ارتش پر طمطراق و پر ادعای رضاخانی در مقابل تهاجم شهریور ۱۳۲۰، یا همدستی ارتش محمدرضا با جاسوسهای آمریکایی و انگلیسی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت ملی و مردم گفتند: ارتش در آن دوره به حدی بیهویت، توسری خور و زیر یوغ بیگانگان بود که یک تیمسار ارتش جرأت حرف زدن در مقابل یک افسر جزء آمریکایی را نداشت.
ایشان ارتش امروز را نماد استقلال و استحکام، و مورد اعتماد و عزیز در بین مردم و مسئولان خواندند و افزودند: امروز ارتش با مردم و در کنار مردم و جزو مردم است و اگر در گذشته حتی حق دست زدن به قطعه هواپیمای خریداری شده از آمریکاییها را نداشت امروز با وجود تحریم، خودش سازنده و مبتکر هواپیما و رقم زننده کارهای شگفتآورو بزرگ و عزتآفرین برای مردم است که نمونه آن دیروز نمایش داده شد.
رهبر انقلاب، نتیجه معنوی این تلاشها را دستیابی به بالاترین ارزش یعنی محبوب شدن نزد پروردگار دانستند و خطاب به ارتشیان گفتند: عزیزان افتخار کنید که جزو ارتش جمهوری اسلامی هستید. هم ملت و هم مسئولان قدر ارتش را میدانند و شما نیز با تقویت نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف سازمان، قدردان خود باشید.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان با ابراز همدردی با مردم مصیبتزده از زلزله اخیر در سوریه و ترکیه و طلب رحمت برای جانباختگان، گفتند: مسئولان کشور ما نیز بحمدالله کمکهایی کرده و باز هم خواهند کرد.
در ابتدای این دیدار، امیر سرتیپ خلبان واحدی فرمانده نیروی هوایی ارتش، گزارشی از تولیدات امیدآفرین و اقدمات اثربخش این نیرو در بخشهای مختلف علمی و دانشبنیان، ساخت تجهیزات، آمادگیهای رزمی، آموزش، سازندگی و امداد بیان کرد.
مقام و منزلت حضرت زینب (س)
حضرت زینب(س) چه مقام و منزلتی در اسلام دارد؟
پاسخ اجمالی:
حضرت زینب(س) یکی از بافضیلت ترینِ زنان جهان، دارای جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برتری عقل، استواری قلب، فصاحت زبان و بلاغت بیان، بانویی شجاع و با شهامت، سخنور و مفسر بود. حیات آن حضرت با صبر و شکیبایی و مقاومت در برابر مصائب فراوان همراه بود. منزلت و جایگاه ایشان در خاندان پیامبر بسیار رفیع است. بعد از حادثه غم بار عاشورا سرپرستی کاروان اسرا را بر عهده گرفت. خطبه های با صلابت و کوبنده در مجلس ابن زیاد و یزید، گویای فصاحت و بلاغت و علم دانش آن بزرگوار است.
پاسخ تفصیلی:
حضرت زینب(سلام الله علیها) در روز پنجم جمادی الاول سال ششم هجری در خانه پاک علی و فاطمه(علیهم السلام) متولد شد. البته این دیدگاه مشهور شیعه درباره تاریخ ولادت آن حضرت است و درباره روز و سال ولادت ایشان نظرات تاریخی دیگری نیز وجود دارد.(۱)
وقتی حضرت زینب به دنیا آمد و این خبر به گوش رسول گرامی اسلام رسید، به منزل فاطمه(سلام الله علیها) آمد و فرمود: «دخترم، نوزادت را نزد من بیاور». وقتی او را نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آوردند، رسول خدا او را به سینه مبارک چسباند و صورت بر صورت نوزاد نهاد و باصدای بلند و به شدّت گریست، چنانکه اشک از گونه های مبارکش سرازیر شد و در جواب حضرت زهرا که علت گریه را جویا شد، فرمودند: دخترم فاطمه جان، این دختر به بلاهایی گرفتار آمده و با انواع مصیبت ها و دشواری های جانکاه مواجه خواهد شد... و فرمود: هر که بر مصیبت های این دختر بگرید مانند آن است که بر دو برادرش؛ یعنی حسن و حسین(علیهم السلام) گریسته باشد سپس رسول خدا نام نوزاد را زینب نامید.(۲)
القاب حضرت زینب(سلام الله علیها)
حضرت زینب(سلام الله علیها)، القاب زیادی دارند از جمله: (عقیله بنی هاشم: بانوی خردمند بنی هاشم).(۳)؛ (کَعبَهُ الرّزایا: قبله رنجها)؛ (نائِبَهُ الزَهراء(سلام الله علیها): جانشین و نماینده حضرت زهرا)؛ (نائِبَهُ الحُسَین(علیهم السلام): جانشین و نماینده امام حسین) ؛ (مَلیکَهُ الدُنیا)؛ (عالِمَهُ غَیرَ مُعَلِّمَه: دانای بی آموزگار)؛ (فَهِمَه غَیرَ مُفَهِّمَه: فهمیده بدون فهماننده)؛ (عَدیلَهُ الخامِس مِن اَهلِ الکَساء: همتای پنجمین نفر از اهل کساء)؛ (کَفیلَهُ السَجّاد: سرپرست امام سجاد(علیه السلام)؛ (سِرُّ أبیها: راز پدرش امام علی(علیه السلام)؛ (الصِدِّیقَهُ الصُغری: صدیقه کوچک)؛ (عابِدهُ آلِ عَلی: پارسای خاندان امام علی(علیه السلام)؛ (بَطِلَهُ کَربَلاء: قهرمان کربلا)؛ (عَظیمَهُ بَلواها: بانویی که امتحانش بزرگ بود)؛ (الباکِیة: بانوی گریان)؛ (سَلیلهُ الزَهراء: خلاصه حضرت زهرا)؛ (امینه اللّه: امانت دار الهی)؛ (آیَهُ مِن آیاتِ اللّه: نشانه ای از نشانه های خدا)؛ (مَظلُومَهُ وَحِیدَه: ستمدیده تنها)؛ (صابِرَهُ مُحتَسِبَه: صبور برای خداوند).(۴(

او به دلیل اینکه مصایب فراوان دید، «امّ المصائب» نامیده شد؛ مصیبت درگذشت جدّش پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، مصیبت درگذشت مادرش زهرا(سلام الله علیها) و رنجهای او، محنتهای پدرش امیر مؤمنان علی(علیه السلام) و مصیبت کشته شدن او، محنت و شهادت برادرش حسن(علیه السلام) و مصیبت بزرگ شهادت برادرش حسین(علیه السلام) را از ابتدا تا انتها، شاهد بود و از کربلا به اسارت برده شد.(۵)
فضایل و مناقب ایشان
آن حضرت در زمره بافضیلت ترینِ زنان جهان، دارای جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برتری عقل، استواری قلب، فصاحت زبان و بلاغت بیان بود و این، از سخنرانی در کوفه و شام که گویی از زبان پدرش امیر مؤمنان(علیه السلام) ایراد می گردید دانسته می شود، و نیز از احتجاج بر یزید و ابن زیاد، آنگونه که آنها را خاموش ساخت، تا آن جا که به بدگویی و ناسزا گفتن و مسخره کردن و دشنام دادن که سلاح افراد ناتوان از دلیل آوردن است پناه بردند و از زینب کبری(سلام الله علیها) شگفت نیست که این گونه باشد؛ چرا که او شاخه ای از شاخه های درخت پاک [رسالت] است.(۶)
او در وقار و شخصیت همچون خدیجه(سلام الله علیها) در حیاء و عفّت، مانند مادرش فاطمه(سلام الله علیها) در شیوایی و رسایی بیان، چون پدرش علی(علیه السلام) در حلم و صبر انقلابی همانند برادرش حسن(علیه السلام) و در شجاعت و قوّت قلب مانند برادرش حسین(علیه السلام) بود.(۷(
حضرت زینب(سلام الله علیها) هم از نظر سن و هم از نظر مقام و فضیلت، برتر از خواهرش ام کلثوم و بلکه می توان گفت پس از مادرش فاطمه و جدّه اش خدیجه شریف ترین و بزرگترین زنان اسلام بوده است. زندگانی پر ماجرا و سخنان پرمعنا و خطبه های بلیغ و رسای او در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و زهد و عبادت و سایر خصال عالی او بهترین گواه این مُدّعاست.(۸)
او تربیت شده خاندان وحی بود. به کوچک و بزرگ احترام میگذاشت و هیچ گاه چهره ترش نمیکرد. همیشه در سلام کردن [به بانوان و محرمان] پیش دستی میکرد و در مقابل مهمان از جا بر میخاست و مقام او را ارج مینهاد. با اینکه عبداللّه بن جعفر از بزرگان و ثروتمندان مدینه بود و در خانه، کنیز و غلام و... داشت؛ امّا زینب(سلام الله علیها) در کارهای خانه آنان را یاری میداد و جویای احوالشان میشد تا اگر مشکلی دارند، آن را برطرف سازد.(۹)
روزی حضرت زینب(سلام الله علیها) در محضر دو برادرش حسن و حسین(علیهما السلام) نشسته بود. آنها درباره بعضی از گفتار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با هم گفت وگو می کردند. در این هنگام، حضرت زینب(سلام الله علیها) به دنبال سخنان برادرانش، نکات جالب و زیبایی را بیان فرمود. پس از تمام شدن نکات و توضیحات حضرت زینب(سلام الله علیها)، امام حسن(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «إِنَّکِ حَقّاً مِنْ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مِنْ مَعْدَنِ الرِّسالَةِ»؛ (به راستی که تو از درخت نبوّت و معدن رسالت هستی). برای اثبات نبوغ آن بزرگوار، شاهدی گویاتر از نقل خطبه مشهور حضرت زهرا(سلام الله علیها) وجود ندارد.(۱۰)؛ چرا که ایشان در آن زمان بیش از پنج سال نداشته است!(۱۱)
حضرت زینب(سلام الله علیها) وارث خاندانی بود که سرسخت ترین دشمن آنان «یزید» درباره شان گفته است: «إِنَّ هؤُلاءِ وَرَثوُا الْعِلْمَ وَالْفَصاحَةَ وَ زَقُّوا الْعِلْمَ زَقّاً»؛ (اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر(صلی الله علیه و آله) به ارث برده اند و آن را همراه شیرخوارگی از پستان مادر می مکند).(۱۲)
زینب کبری(سلام الله علیها) همچون مادرش فاطمه(علیها السلام) نمازش را اوّل وقت به جا میآورد و در انجام آن بسیار دقّت داشت. هنگام نماز، کارها را رها کرده، به نماز میپرداخت. حضرت چنان غرق در نماز و عبادت میشد که گویا در این دنیا نیست و محو معبود یکتا میگشت.(۱۳) نمازهای شب حضرت در طول زندگی؛ به ویژه در دوران اسارت و در مسیر کوفه و شام معروف است، تا آنجا که برادرش از او درخواست می کند که در نماز شب برادرش را فراموش نکند. امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: «در آن شب دیدم عمه ام زینب(سلام الله علیها)، نشسته مشغول نماز و عبادت بود». امام حسین(علیه السلام) به قدری به خلوص، عرفان و بندگی زینب(سلام الله علیها) اعتقاد داشت که هنگام خداحافظی آخر، از خواهرش درخواست دعا کرد و به او فرمود: «یا اخْتاهُ! لا تَنْسَیْنِی فِی نافِلَةِ اللَّیْلِ»؛ (خواهرم مرا در نماز شب فراموش مکن).(۱۴)
در کنار مادر
در مدتی که حضرت زینب تحت تربیت رسول خدا و امام علی و حضرت زهرا(علیهم السلام) بود، توانست تجارب خوبی به دست بیاورد. و در کنار این فراز و نشیبها و خاطرات تلخ و شیرین زندگی، خود را برای ادامه حرکت و تلاش در راه خدا و استقبال از مشکلات و مصائب زندگی آماده کند. در تمام دوران حزن و اندوه مادر بعد از رحلت پیامبر، با مادر در کنار او بود و شاهد ظلم و جنایت غاصبان و دشمنان در حق اهل بیت پیامبر بود. در داستان فدک و در دفاع از حقوق اهلبیت با کنار مادرش بود، به طوری که خود یکی از راویان آن خطبه به شمار می آید.(۱۵)
ازدواج
حضرت زینب در سال هفدهم هجری و در سن ۱۷ سالگی با عبدالله جعفر ازدواج کرد.
عبدالله پسر جعفر طیار است. جعفر طیار برادر امیرالمومنین(علیه السلام) و از پیشگامان در راه اسلام و از مجاهدان راه خدا بود. عبدالله مورد وثوق امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و بعدها نیز در جنگها و برنامه های آن حضرت شرکت و حضوری چشمگیر داشت تا جائی که در جنگ صفین او یکی از فرماندهان سپاه امام(علیه السلام) به حساب می آمد.
عبدالله علاقه مند بود که با حضرت زینب(سلام الله علیها) ازدواج کند؛ ولی حیا داشت که او را مستقیما از امیرالمؤمنین(علیه السلام) خواستگاری کند؛ لذا قاصدی به حضور امام فرستاد و خواستگاری خود را عرضه داشت. امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز او را برای این امر سزاوارتر دید و با آن موافقت کرد و مهریه زینب(سلام الله علیها) را به میزان مهریه ی مادرش قرار داد.(۱۶) اما این ازدواج فرخنده، یک شرط نیز به همراه داشت. شرط این ازدواج آن بود که اگر امام حسین(علیه السلام) به مسافرتی می رود، زینب(سلام الله علیها) نیز مجاز باشد که او را همراهی کند و عبدالله مانع این کار نشود. این شرط در خصوص ملاقات این دو خواهر و برادر نیز به چشم می خورد و البته که کمتر روزی اتفاق می افتاد که این دو یکدیگر را ملاقات نکنند.(۱۷)

تعلیم دین به بانوان کوفه
زمانی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) مرکز خلافت خود را از مدینه به کوفه منتقل کرد، حضرت زینب نیز با شوهرش عبداللَّه بن جعفر به کوفه آمد و در آنجا ساکن شدند. در این مدت حضرت زینب نیز به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت. در کوفه مجلس درسی برای زنها تشکیل داد و برای آنها قرآن را تفسیر می کرد.(۱۸) آن حضرت از محدثان و راویان حدیث می باشد. احادیث ایشان از مادر، پدر، برادران، امّ سلمه، امّ هانی و دیگر زنان می باشد.(۱۹)
همراه با قیام برادر و مروِج انقلاب حسینی
حضرت زینب(سلام الله علیها) از آغاز قیام امام حسین(علیه السلام) با برادر خویش همراهی کرد و در تمام دوران قیام، همدل و رازدار او بود. شب عاشورا و گفتگوهایش با برادر، روز عاشورا و استقبال های شکوهمندش از شهیدان، شب یازدهم محرّم و رثای جانسوز او در کنار قامت خونین برادر و خطاب او به پیامبر خدا، اینها جلو ه ای از صفحات زرّین و جاودانه زندگانی سرشار از جلالت، شکیبایی و والایی اوست.(۲۰)
آن حضرت، استوار و شکوه مندانه پس از حادثه عاشورا، سرپرستی قافله اسیران را بر عهده گرفت. وقتی مردم کوفه فرزندان پیامبر را آن گونه دیدند، گریه و شیون سر دادند، حضرت زینب(سلام الله علیها) با صلابت و محکم این گونه سخن گفت: ای کوفیان! ای نیرنگ بازان و خیانتکاران و بی وفایان! اشکتان خشک و ناله تان آرام مباد! مَثَل شما، مَثَل کسی است که رشته های خود را پس از تابیدن، از هم باز می کند ... وای بر شما! میدانید چه جگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) پاره پاره کردید و چه پیمانی را شکستید و کدامین پرده نشین او را بیرون کشیدید و چه حرمتی از او هتک کردید و چه خونی از او ریختید؟! آن حضرت زبان علی(علیه السلام) در کام داشت، مردمانی که بارها، خطابه های مولا را شنیده بودند، کلام و خطابه علی(علیه السلام) را به عیان دیدند، و کسی گفت: «به خدا سوگند، زنِ باحیایی چنین سخنور، ندیده بودم. گویی زبان علی(علیه السلام) را بر کام دارد». خطابه های حضرت زینب(سلام الله علیها) در اوج فصاحت و بلاغت و تأثیر گذاری بیان می شد، که او خود، فرزانه ای موقعیت شناس بود.(۲۱)
دکتر بنت الشاطی در توصیف حضرت زینب(سلام الله علیها) این گونه سخن می گوید: «زینب(سلام الله علیها) آیینه تمام نمای یک خانم شجاعی است که در لحظات بسیار سخت و بحرانی، کاری کارستان انجام داد. وی را شیرزن کربلا نامیدند؛ چراکه وی اولین خانمی است که در لحظات سخت با یتیمان و اسیران همدردی می کرد، بر بالای سر محتضران حاضر شد، برای انتقام خون شهیدانی که بدن هایشان عریان در کربلا مانده بود قیام کرد، و نگذاشت خون های به ناحق ریخته آنان به هدر رود و پایمال شود. زینب کبری(سلام الله علیها) علی رغم عمر کوتاهش بعد از حادثۀ عاشورا (یک سال و نیم)؛ توانست حزن و اندوه آن حادثۀ عظیم را در دل شیعیان آن چنان شعله ور کند که تا دنیا باقی است، این شعله خاموش نخواهد شد. آن بانوی بزرگ در این مدت کوتاه توانست مسیر تاریخ را عوض کند، لذت پیروزی ظاهری و موقتی را برکام ابن زیاد و یزید و بنی امیه، چنان تلخ کند که منجر به فضاحت و رسوایی دولت اموی گردد(۲۲)
وفات
حضرت زینب(سلام الله علیها) در ۱۵ رجب سال ۶۲ ه. ق در سن ۵۷ سالگی - حدود یک سال و نیم بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) - از دنیا رفت و در نزدیکی دمشق در روستای «راویه» به خاک سپرده شد. اکنون این روستا، به «زینبیه» شهرت دارد و به شهر متصل است.(۲۳) البته اقوال دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که چندان مشهور نیست. در تاریخ آن حضرت از علت وفات آن بزرگوار چیزی ذکر نشده است. (۲۴)
پی نوشت:
۱. برای اطلاعات رجوع کنید به : زینب الکبری تالیف شیخ جعفر نقدی، ص۱۷، ریاحن الشریعه تالیف محلاتی، ج۳، ص۳۳.
۲. الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)، انصاری زنجانی خویینی، اسماعیل، دلیل ما، قم، ۱۳۸۶، چاپ دوم، ج ۱، ص ۱۴۴.
۳. خصائص زینبیه، جزائری، سید نورالدین، تحقیق: ناصر باقری بیدهندی، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۷ش، چاپ هفتم، ص ۶۵.
۴. زندگانی حضرت زینب، (رسالتی از خون و پیام)، قائمی، علی، انتشارات امیری، تهران، ۱۳۸۳ش، چاپ دوم، ص ۳۱.
۵. دانش نامه امیرالمومنین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث و تاریخ، محمدی ری شهری، محمد، دارالحدیث، قم، بی تا، ج۱، ۱۶۷.
۶. باکاروان شام، هاشمی نوربخش، حسن، مشعر، تهران، بی تا، چاپ اول، ص۷۱.
۷. الخصایص الزینبیه، جزایری، سید نورالدین، مکتبه الحیدریه، قم، ۱۳۸۳، ص ۱۶۰.
۸. زینب عقیله بنی هاشم(سلام الله علیها)، رسولی محلاتی، سید هاشم، نشر مشعر، تهران، بی تا، چاپ اول، ص ۹.
۹. زندگانی حضرت زینب (رسالتی از خون و پیام)، ص ۱۶.
۱۰. بلاغات النساء، ابن ابی طاهرابن طیفور، ابوالفضل، شرح و تصحیح: احمدالالفی، مطبعه مدرسه والده عباس الاول، قاهره، ۱۳۲۶، ص ۱۲.
۱۱. سرّ نینوا، زینب کبری(سلام الله علیها)، محسن زاده، محمد علی، نشر مشعر، تهران، ۱۳۸۸ش، چاپ اول، ص ۳۵.
۱۲. با کاروان شام، همان، ص۷۲.
۱۳. داستانهایی از زندگانی حضرت زینب(علیها السلام) کربندی، علیرضا، انتشارات واسع، مشهد، ۱۳۹۱ش، ص ۱۷.
۱۴. باکاروان شام، همان، ص۷۱.
۱۵. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۳ ق، چاپ دوم، ج ۳، ص ۵۶۷؛ علل الشرایع، شیخ صدوق، محمد بن علی، داوری، قم، ۱۳۸۵ش، چاپ اول، ج۱، ص۲۴۸.
۱۶. ۴۸۰یا ۵۰۰ درهم و هر درهم معادل یک مثقال شرعی نقره است که هر مثقال ۱۸ نخود است.
۱۷. ریاحین الشریعه در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه، محلاتی، ذبیح الله، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۸ش، چاپ اول، ج۳، ص۴۱.
۱۸. زینب عقیله بنی هاشم سلام الله علیها، ص۲۶.
۱۹. فاطمه زهرا(علیها السلام) شادمانی دل پیامبر، رحمانی همدانی، احمد؛ افتخارزاده، سید حسن، انتشارات بدر، تهران، ۱۳۸۱ش، چاپ چهارم، ص ۸۶۵.
۲۰. ریاحین الشریعه، ج۳ ص۴۱ ؛ زینب کبری، از ولادت تا شهادت، قزوینی، سید محمد کاظم، مترجم: کاظم حاتمی طبری، پیام مقدس، قم، ۱۳۸۶، چاپ دوم،ص ۹۴.
۲۱. دانش نامه امیرالمومنین (ع) بر پایه قرآن و حدیث و تاریخ، ج۱، ۱۶۷.
۲۲. السیده الزینب، عقیله بنی هاشم، عبدالرحمن، عایشه، مترجم: سیدرضا صدر، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۸ش، چاپ هشتم، ص ۹.
۲۳. با کاروان شام، همان، ص۶۷.
۲۴. زینب کبری، همان، ص۲۷.
انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر ستون وحدت، توطئه های دشمنان اسلام را به شکست کشاند
مولوی اسحاق مدنی رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی همزمان با ایام الله دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی، ضمن تبریک به ملت مسلمان و مردم شریف ایران اسلامی، اظهار داشت: انقلاب اسلامی از ابتدای تاسیس خود با حضور حداکثری ملت ایران همراه با وحدت و انسجام مردم شکل گرفت؛ ظاهرا در ابتدا اینگونه به نظر می رسید که این انقلاب به پیروزی دست نیابد، اما مشاهده کردیم وحدت و یکپارچگی مردم این مسئله را ممکن ساخت.
مولوی مدنی، افزود: حضرت امام (ره) از ابتدای انقلاب بسیار در سخنرانی های خود بر اتحاد و انسجام تاکید داشتند، البته این اتحاد زوایای گوناگونی می توانست داسته باشد اعم از اتحاد مردم ، مذاهب و ادیان ، سیاسیون و دیگر احزاب کشور که در نتیجه این نگاه امام راحل(ره) یک اتحاد فراگیر در تمام اقشار جوامع اسلامی با هر نوع فکر و عقیده را در برمیگرفت.
مشاور عالی دبیرخانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت ، تصریح کرد: در واقع تکیه بر مشترکات در مذاهب اسلامی تا حد بسیاری مشکلات جوامع اسلامی را حل و فصل نمود؛ بسیاری از انقلاب ها زمان زیادی را نتوانستند پایدار بمانند، اما انقلاب اسلامی با تکیه بر رکن وحدت و همدلی ملت ایران این توطئه های تفرقه و اختلاف را به شکست کشانده است.
عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، عنوان کرد: مقام معظم رهبری بعد از امام راحل(ره) دقیقا این نگاه و فکر را دنبال می کنند؛ اگر ما مشاهده کردیم جنگ هشت سال دفاع مقدس ، تحریم و بسیاری از مشکلات را تاکنون پشت سر گذاشته ایم به برکت وحدت و تقریب بوده است.
وی در پایان تاکید کرد: امیدواریم انشاالله ملت ایران با همان روش و بصیرت و دانش و دانایی که انقلاب را به اینجا رساندند تا آخر امر این انقلاب را حفظ کنند.
صبر در سیره حضرت زینب
هرکس که به خاطر ايمان و عقيدهاش و براى خدا، سختى زندگی را با صبر تحمّل كند، بهترين مصلحتها و پاداشها برای او رقم خواهد خورد: «الْإِیمَانُ نِصْفَانِ نِصْفٌ فِی الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِی الشُّکرِ»؛[1] «ايمان دو نيم است نيمى صبر و نيمى شكر است».
مقام شکر، در کنار صبر عبادتی بزرگ است که سبب رفع بلا و باعث زیادتی نعمت میشود: «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکم»؛[2] «اگر شکر کنید، نعمت شما را زیاد میکنم»، یعنی اگر راضی، صبور و شکرگذار نعمتهای الهی باشیم، خداوند متعال عطای زیادی را به ما عنایت میکند، به این جهت خداوند به شکرکردن سفارش کرده است؛ هرچند شکرگزاران در میان بندگان بسیار اندک هستند، چنانکه خداوند سبحان دراین باره میفرماید: «وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِی الشَّکورُ»؛[3] «و از بندگانم تعداد اندکی شکر گزار هستند».
امام صادق علیهالسلام از رسول الله صلیاللهعلیهوآله نقل فرمود: «إذا نُشِرَتِ الدَّواوينُ ونُصِبَتِ المَوازينُ لم يُنْصَبْ لأهلِ البَلاءِ مِيزانٌ، ولَم يُنْشَرْ لَهُم دِيوانٌ، وتلا هذِه الآيةَ: إنَّما يُوَفّى الصّابِرونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»؛[4] «هنگامی که نامههای اعمال گشوده میشود و ترازوهای عدالت پروردگار نصب میگردد، برای کسانی که گرفتار بلاها [و حوادث سخت] شدهاند، نه میزان سنجشی نصب میشود و نه نامه عملی گشوده خواهد شد. پس این آیه را تلاوت کردند: شكيبايان پاداش خود را بىحساب [و] به تمام خواهند يافت».
حضرت زینب سلاماللهعلیها به استقامت و صبر، معنا داد و این حقیقت برای همه ما به یادگار ماند که گشایش و فرج، وعده الهی برای صابران و شکیبایان است؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: «إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ»؛[5] «شكيبايان پاداش خود را بىحساب [و] به تمام خواهند يافت».
با تطبیق این روایت با مصیبتهای زندگی حضرت زینب سلاماللهعلیها (که در سنین کودکی پیامبر را از دست دادند و با فاصله اندک مادر بزرگوارشان شهید شد، سپس پدر و پس از آن برادرشان امام حسن علیهمالسلام و در نهایت در واقعه عاشورا بنیهاشم و... به شهادت رسیدند) به ایمان راسخ ایشان پی میبریم و میفهمیم سیره حضرت زینب تفسیری برای آیات الهی است و دختر علیبنابیطالب علیهماالسلام مفسر آیات صبر و شکر است که پدر بزرگوارش شاهد نزول آنها بوده است.
این حجم از بلا و مصیبت که با صبر پاسخ داده میشوند، نشان از یک منبع معرفتی دارد و در کلام امام سجاد علیهالسلام و در وصف عمه خود نمایان میشود، امام سجاد علیهالسلام ایشان را عالمه بدون معلم میخواند: «أنْتِ الْحَمْدُ للهِ عالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَيرُ مُفَهِّمَة»؛[6] «شكر خدا، تو دانای بدون آموزگار هستی و بانوی فهيمی هستی كه فهمانندهای نداشتهای».
در نتیجه حضرت زینب بانوی شکر و صبر و مفسر آیات قرآن بودند.
پی نوشت:
[1]. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، النشر الاسلامی، ص48.
[2]. ورّامبنأبیفراس، مجموعه ورام، مكتبهالفقيه، ج2، ص108.
[3]. سبا، آیه13.
[4]. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، دار الکتب الاسلامی، ص 517.
[5]. سوره زمر، آیه10.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفا، ج45، ص164.
انحصاریبودن لقب "امیرالمؤمنین" به علیبن ابیطالب (ع) در منابع شیعه و سنی
حجت الاسلام والمسلمین محمدجعفر طبسی در نوشتاری با عنوان «انحصاریبودن لقب "امیرالمؤمنین" به علیبن ابیطالب (علیهما السلام) در منابع شیعه و سنی» آورده است:
سیزدهم ماه رجب سالروز ولادت امام الأوصیاء و سید الأولیاء امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
مرحوم شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ ق) در کتاب الارشاد (ج۱، ص ۵) درباره ولادت آن حضرت می نویسد: علی علیه السلام در کعبه و در روز جمعه سیزدهم رجب سال سی از عام الفیل در متولد شد و قبل و بعد از تولد او هیچ کس در کعبه متولد نشد و این اکرام، احترام و بزرگداشت الهی نسبت به علی علیه السلام است.
آن حضرت دارای القاب فراوانی است. خوارزمی حنفی مذهب (متوفای ۶۵۸ ق) در کتاب المناقب (ص ۴۰) سی و چهار لقب برای حضرت نقل کرده و اول آنها را "امیرالمؤمنین" ذکر کرده است. لازم به ذکر است که این لقب به آن حضرت اختصاص دارد و استفاده از آن برای احدی جایز نیست؛ حتی امامان دیگر نیز با این که همگی امیر و مولای مؤمنان بودند اما جایز نیست که برای ایشان، لفظ امیرالمؤمنین را به کار ببریم.
طبق روایت شیخ مفید در کتاب الإرشاد (ج ۱، ص ۴۸) با سندی از ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امسلمه فرمود: بشنو و گواهی بده این علی امیرالمؤمنین و سید وصیین است.
طبری که عالم قرن پنجم است در کتاب دلائل الأمامة (ص ۴۵۱) با سندی از ابو حمزه ثمالی نقل کرده که گفت: از امام باقر علیهالسلام پرسیدم که چرا علی(ع)، امیرالمؤمنین نامیده میشود در حالیکه کسی پیش از او به این اسم نامیده نشده و برای احدی پس از او نیز حلال نیست؟ فرمود: «زیرا علی به دیگران طعام علمی میدهد، طعام و خوراک علمی از اوست و از غیر او نیست»
صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله هم این حقیقت را کتمان نمیکردند. به ابوذر غفاری صحابی بزرگ پیامبر اکرم گفتند: آیا وصیت کردی؟ گفت: بله. گفتند: به عثمان وصیت کردی؟ گفت: نه اما به علی بن ابیطالب(ع) که او حقیقتاً امیرالمؤمنین است وصیت کردم. (ارشاد شیخ مفید، ج ۱، ص ۴۷؛ الیقین سید بن طاووس، ص ۱۶).
باید توجه داشت حقیقت انحصاری بودن لقب "امیرالمومنین(ع)" به علیبن ابیطالب(ع) فقط در منابع شیعی ذکر نشده است. بلکه در روایات منابع اهل سنت نیز انعکاس یافته است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. جناب خوارزمی حنفی مذهب (متوفای ۵۶۸ ق) در کتاب المناقب (ص ۳۰۳) با سندی از امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که حضرت فرمود: زمانی که به آسمان برده شدم و از آنجا به آسمانی بالاتر و از آنجا به سدرة المنتهی رسیدم، در پیشگاه حضرت حق قرار گرفتم. خداوند به من فرمود: ای محمد! من این ندای الهی را لبیک گفتم. فرمود: من خلقم را مورد آزمایش قرار دادم؛ چه کسی از میان آنها بیشتر مطیع توست؟ پاسخ دادم: پروردگارا علی از همه مطیعتر است. ندا رسید: تو را تصدیق کردیم ای محمد، آیا برای خودت جانشینی اختیار کردهای تا مسائل تو را ادا کند و بندگانم را در آنچه از کتابم نمی دانند آموزش دهد؟ گفتم: خداوندا برایم اختیار کن و جانشینم را معلوم کن زیرا هر آنچه تو برایم اختیار کنی همان خواست من است. خداوند فرمود: به درستی که علی(ع) را برای تو اختیار کردم پس او را وصی وجانشین خود قرار ده زیرا او را از دانش و صبر خود چشانیدهام و او به حق امیرمؤمنان (امیرالمؤمنین) است که برای احدی قبل از او و بعد از او شایستگی چنین مقامی نیست.
از این روایت سه مطلب مهم و کلیدی استفاده می شود:
الف. تعیین امام و جانشین کار خداست و بشر هیچ گونه دخالتی در آن ندارد حتی رسول خدا چه رسد به سقیفه بنی ساعده و یا شورای به اصطلاح مردمی.
ب. لقب امیرالمومنین علیه السلام از طرف پروردگار متعال به آن حضرت داده شده است.
ج. این لقب نه شایسته کسی قبل از اوست و نه بعد از او. افراد دیگری که ملقب به این لقب شدهاند اصلاً شایستگی آن را ندارند.
۲. انس بن مالک صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: روزی رسول خدا(ص) به من فرمود: مرا در وضو گرفتن کمک کن. پس از وضو، حضرت دو رکعت نماز به جا آورد و فرمود: اولین کسی که بر تو از این در وارد میشود او امیرالمؤمنین و آقای مسلمانان و رهبر پیشانی درخشان ها و خاتم اوصیاء پیامبران است. (فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۴۵؛ میزان الإعتدال، ج۱، ۶۴)
۳. ابن عباس مفسر معروف از ام سلمه همسر رسول خدا نقل کرده که رسول خدا فرمود: ای ام سلمه این علی امیرالمؤمنین و سید وصیین است. (کفایة الطالب، ص ۱۶۸)
۴. رسول خدا به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: ای علی تو حجت خدا و دری به سوی خدا و تو راهی به سوی الله هستی، تو نبأ عظیم و صراط مستقیم هستی، تو الگو و نمونه بزرگ، امام مسلمانان و امیرالمؤمنین هستی. (مناقب خوارزمی، ص ۸۶؛ ینابیع المودّة، ص ۱۲۹)
۵. خوارزمی حنفی مذهب از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت نقل میکند که فرمود: ای ابوالحسن با خورشید سخن بگو که به اذن خدا با تو سخن خواهد گفت. پس علی خطاب به خورشید کرد و گفت: سلام بر تو ای بنده صالح و مطیع خدا. خورشید در پاسخ گفت: و علیک السلام یا امیرالمؤمنین و امام المتقین! (مناقب، ص ۶۴)
۶. مرحوم سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ ق) از کتاب المعرفة ابراهیم ثقفی اصفهانی نقل میکند که جابر میگوید: رسول خدا نشسته بود با اصحابش پس علی(ع) را دید و فرمود این امیرالمؤمنین و آقای مسلمانان و فرمانده پیشانی سپیدان (الیقین، باب ۵۲، ص ۲۰۳)
۷.احمد بن عقده در کتاب حدیث الولایة با سندی از اسعد بن زراره از پدرش نقل میکند که رسول خدا فرمود: درباره علی وحی شده که او امیرالمؤمنین و سیّد المسلمین و قائد الغرّ المحجّلین است. (الیقین، ص ۱۸۳، باب ۳۸)
۸. احمد بن محمد طبری با سندی از حارث بن خزرج پرچمدار رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند که به علی علیه السلام فرمود: یا علی! بعد از من کسی از تو جلو نمیافتد مگر اینکه کافر باشد و اهل آسمانها تو را امیرالمؤمنین مینامند. (الیقین، ص ۳۲۸، باب ۱۲۳)
از مجموع این روایات پنج نکته استفاده می شود:
اول: لقب امیرالمؤمنین مختص یک نفر است و او کسی جز علی علیه السلام نیست.
دوم: احدی قبل و بعد از آن حضرت نباید ملقب به این لقب شود.
سوم: این لقب از طرف خداوند عزوجل به وسیله پیامبر اکرم به آن حضرت داده شده است.
چهارم: احدی حق پیشی گرفتن بر آن حضرت را ندارد.
پنجم: تعیین امام و خلیفه و جانشین کار بشر نیست بلکه کار خداوند است.
ثواب روزه در ماه مبارک رجب
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
مَن صامَ یَوماً مِن رَجَبٍ إِیماناً وَ احتِساباً جَعَلَ اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعَالَی بَینَهُ و بَینَ النّارِ سَبعینَ خَندَقاً، عَرضُ کُلِّ خَندَقٍ ما بَینَ السَّماءِ إِلَی الأَرضِ
هر کس روزی از ماه رجب را از سر ایمان و برای خدا روزه بگیرد، خداوند ـ تبارک و تعالی ـ میان او و آتش [دوزخ]، هفتاد خندق فاصله می اندازد که عرض هر خندق، میان آسمان تا زمین است.
فضائل الأشهر الثلاثة: ص ۱۷، ح ۲
زینب کبری سفیر کربلا
برجستهترین نکته در سیره حضرت زینب سلاماللهعلیها پیامآوری و ابلاغ پیام عاشورا است. سیره و رفتار عاشوراییان را حضرت زینب به گوش جهانیان رساند، ازاینرو به چند نکته از پیامها و نقشآفرینیهای حضرت در بعد از عاشورا اشاره میکنیم.
1. عمرسعد ملعون وقتی روز بعد عاشورا لشکر منحوس خود و کاروان اسرای کربلا را بهسوی کوفه حرکت داد، هنگامیکه حضرت زینب پیکر بیجان برادرش را مشاهده کرد که دفننشده است، فریاد زد: «یا محمد یا محمد درود فرشتگان آسمان بر تو باد. این حسین توست که بر صحرا افتاده است، درحالیکه به خون خود آغشته و اعضای بدنش قطعه قطعه شده است. ای محمد دخترانت به اسارت گرفتهشده و ذریهات کشتهشدهاند و باد صبا بر بدن [برهنه و نازنین] آنان میوزد».[1]
حضرت زینب در این پیام خود علاوه بر عزاداری بر سالار شهیدان این پیام را به دیگران میرساند که ای مردم بدانید این شخص، فرد معمولی نیست، بلکه نوه پیامبر خاتم الانبیاء و رُسل است که به این صورت کشته شده و بر روی زمین افتاده است.
2. وقتی ابن زیاد در مسجد کوفه حضرت را دید، برای این که ایشان و اهل بیت را تحقیر کند، گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُم»؛ «سپاس خدایی را که شما را کشت و رسوا کرد و نشان داد که حرفهایتان دروغی بیش نبوده است».
حضرت زینب پاسخ داد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ «سپاس خدایی را که ما را به پیامبرش محمد صلیاللهعلیهوآله کرامت داد و از پلیدیها پاک گرداند؛ همانا فاسق رسوا میگردد و فاجر دروغ میگوید و آن، ما نیستیم؛ و خدا را سپاس».[2]
حضرت زینب سلاماللهعلیها در این مجلس بر پایۀ حق بهصورت روشنگرانه با هشدار و موعظه صریح، قاطع حساب شده و سنجیده، بدون ادای احترام به ابن زیاد، با برجسته کردن کمالات، برگشت به گذشته و ذکر مناقب اهل بیت پیامبر باعث شکستن اقتدار وی و جلوگیری از سوءاستفاده او از واقعه عاشورا شد.
3. در شام وقتی سر مطهر امام حسین علیهالسلام مقابل یزید، داخل تشتی گذارده شده بود، یزید به سر مبارک حضرت جسارت کرد و گفت: کاش بزرگان بنی امیه ـ که در جنگ بدر کشته شدند ـ حاضر بودند و میدیدند که من چگونه انتقام ایشان را از فرزندان قاتلانشان گرفتم...
در این هنگام حضرت زینب برخاست و ضمن خطبهای غرّاء فرمود: «فَمَهْلًا مَهْلًا لَا تَطِشْ جَهْلًا أَنَسِيتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ»؛ «اندکی آهستهتر به جهل و نادانی اتکا مکن، آیا کلام خدای تعالی را فراموش کردهای که فرمود: آنان که به راه کفر رفتند، گمان نکنند مهلتی که به آنان میدهیم، به حال آنان بهتر خواهد بود؛ بلکه مهلت [را برای امتحان] میدهیم تا بر سرکشی بیفزایند و آنان را عذابی است خوار [و ذلیل] کننده؟!».
و در ادامه فرمود: «أَمِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ»؛ «ای پسر آزاد شدگان [توسط جدّ بزرگ ما!] آیا از عدل است که تو زنان و کنیزان خود را در پرده بنشانی و دختران رسول خدا را اسیر کرده و از شهری به شهر دیگر ببری؟ در حالی که پرده حجاب آنان را دریده و صورتهایشان را آشکار ساخته ای تا دشمنان آنان را ببینند».[3]
حضرت با این خطبه غراء خود باعث سکوت یزید، رسوایی بنی امیه و بیداری وجدانهای خفته مردم و جامعه خفقان زده شام شد که در ظلمت جهالت از اسلام دور نگاه داشته شده بودند و با پاسخ کوبنده و شجاعانه، تأثیر شگرفی بر آنان گذاشت، به طوری که صدای گریه از زن و مرد، پیر و جوان اهل مجلس بلند شد.
پی نوشت:
[1]. اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، انتشارات جهان، ص 133.
[2]. الاحتجاج، فضل بن احمد طبرسي، دارالاسوه، ج 2، ص 305.
[3]. شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، قاضی نعمان تمیمی مغربی، مؤسسه نشر اسلامی، ج 3، ص 69.































